- مطابق
تفسیر کردن قرآن به رأی خود بدون علم گناه بزرگ است
(ترجمه)
«عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رضِيَ اللهُ عَنْهُمَا قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ قَالَ فِي الْقُرْآنِ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ» (رواه ترمذی)
ترجمه: از عبدالله بن عباس رضی الله عنهما روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: كسیكه بدون علم قرآن را تفسير كند، جايگاه خود را در آتش دوزخ مهياء كرده است.
تفسیر از باب تفعیل گرفته شده و مراد از آن توضح و بیان میباشد؛ لیکن علماء در معنای تفسیر و تأویل اختلاف دارند. ابو عبیده وعدهای از علماء گفته اند که هردو به یک معناست؛ ولی عدهای دیگری در آن فرق قائل بوده و گفته اند: «تفسیر عبارت از کشف مراد و مفهوم از لفظ مشکل میباشد.» ولی صاحب نهایه فرموده است: «تأویل عبارت از نقل ظاهر لفظ از حالت اصلی آن به آن چه احتیاج به دلیلی است که بخاطر آن میخواهد ظاهر لفظ را ترک کند.»
در مورد جملۀ كسیكه بدون علم قرآن را تفسير كند، ملا علی قاری فرموده است: یعنی آن که بدون دلیل قطعی یا ظنی نقلی یا عقلی مطابق به شرع قرآن را تفسیر کند. و جملۀ جايگاه خود را در آتش دوزخ مهياء كرده است؛ یعنی مکانی را در آتش جهنم برای خود مهیاء نماید. ابن حجر گفته است: سزاوارترین مردم در این وعید گروههای اهل بدعت میباشند؛ زیرا الفاظ قرآن را از آنچه بر آن دلالت دارند، دور میسازند و از این گروهها مردمی هســـتند که بدعتها و تفاسیر باطل زیادی را در کلام خود آمیخته و پنهان میدارند و آن را بر اکثر اهل سنة ترویج میدهند. مانند صاحب کشاف که از این روش در تفسیر خود استفاده نموده است.
حالت اکثر اهل علم در این زمان به این منوال میباشد، چنانکه نصوص را قسمی تأویل میکنند که محمل کلام نیست؛ قرآن را مطابق عقل، خواهشات و تمایلات شیطانیشان تفسیر میکنند. با فتاواییکه به اسلام مرتبط نیستند، علیه کسانیکه برای اقامۀ خلافت فعالیت میکنند، می ایستند و میکوشند اولیای امور(حکام جاهل) را راضی بدارند؛ چنانچه آنها دوست دارند نام ایشان زبانزد عام خاص باشد؛ ربا وسود را بر مسلمین حلال میگویند، با دشمنان اسلام مصلحت میکنند، نظامهای دیموکراسی، علمانیت، دولتهای مدنی را از طریق قومیت و انگیزههای وطنی بر مسلمانان مشروع معرفی میکنند؛ مطابق به خواهش خود اختلاط و همنشینی مردان و زنان را در حیات عامه مشروع میدانند؛ خرید و فروش شراب را مشروع دانسته، شرکتهای سهامی و طریقههای قمار را مشروع معرفی میکنند؛ موجودیت کسانی را که حکم به ما انزل الله نمیکنند، مشروع دانستنه و آنها را متولی امور و مرجع رفاه خود میشناسند؛ حتی با بعضی از ایشان مراسم کاذب و خطای بیعت را نیز انجام میدهند. با اینهمه جهاد فی سبیل الله را بر مسلمانان حرام میگویند. برعکس کسانی را که به این فریضۀ بزرگ الهی همت میکنند و بخاطر دفاع از جان خود و دفاع دین اسلام در برابر دشمنان الله سبحانه وتعالی اقدام کردهاند، ایشان را دهشتافگن و تروریست اطلاق میکنند؛ در مقابل کسانیکه رسول معظم اسلام صلى الله عليه وسلم را توهین میکنند، ساکت مانده و بادلائل آنها را تبرئه کرده و میگویند: اینها کسانی هستند که تاهنوز دین برایشان نرسیده است و از حراست و تفکیک بین حلال و حرام بسیار فاصله گرفتهاند.
لذا جریان همۀ این مشکلات از دست کسانیست که قرآن را بدون علم و به رأی و عقل خود تفسیر میکنند. آیا این عده از علماء درک نکردهاند که به سبب آرای برخواسته از خواهشات ایشان بالای این امت چه حالاتی آمده است؟!
والسـلام علی من تبع الهدی