- مطابق
لقب ولی الأمر
مسلم در صحیح خود چنین روایت نموده است:
عَنْ عَوْفِ بْنِ مَالِكٍ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: "خِيَارُ أَئِمَّتِكُمْ الَّذِينَ تُحِبُّونَهُمْ وَيُحِبُّونَكُمْ وَيُصَلُّونَ عَلَيْكُمْ وَتُصَلُّونَ عَلَيْهِمْ وَشِرَارُ أَئِمَّتِكُمْ الَّذِينَ تُبْغِضُونَهُمْ وَيُبْغِضُونَكُمْ وَتَلْعَنُونَهُمْ وَيَلْعَنُونَكُمْ قِيلَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَفَلَا نُنَابِذُهُمْ بِالسَّيْفِ فَقَالَ: لَا مَا أَقَامُوا فِيكُمْ الصَّلَاةَ وَإِذَا رَأَيْتُمْ مِنْ وُلَاتِكُمْ شَيْئًا تَكْرَهُونَهُ فَاكْرَهُوا عَمَلَهُ وَلَا تَنْزِعُوا يَدًا مِنْ طَاعَةٍ".
ترجمه: از عوف ابن مالک از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت است که فرمودند: بهترین امامان (حاکمان) شما، کسانی هستند که شما آنان را دوست دارید و آنان شما را دوست دارند و شما برای آنان، دعای خیر میکنید و آنان نیز برای شما دعای خیر میکنند و بدترین امامان شما کسانی هستند که شما با آنان، کین ودشمنی میورزید و آنان نیز نسبت به شما دشمنی میورزند، شما آنان را نفرین میکنید و آنان نیز شما را نفرین میکنند، صحابه عرض کردند: ای رسو الله صلی الله علیه و سلم! آیا در مقابل آنان شمشیر نکشیم؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم فرمود: نه خیر؛ تا زمانی ک نماز را در میان شما بر پا میدارند و هرگاه از حاکمان خود امر را مشاهده نمودید که شما آنرا ناپسند میپندارید، کارش را ناپسند بدانید اما دست از اطاعت او برندارید.
در شرح نووی بر مسلم آمده است:
این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که گفته است: (خِيَار أَئِمَّتكُمْ الَّذِينَ تُحِبُّونَهُمْ وَيُحِبُّونَكُمْ وَيُصَلُّونَ عَلَيْكُمْ وَتُصَلُّونَ عَلَيْهِمْ)، یُصَلُّونَ به معنی یدعُونَ میآید یعنی دعا میکنند.
رسول الله صلی الله علیه و سلم در این حدیث، حاکم در دولت خلافت را به عنوان امام نامیده است.
چنانکه روایات صحیحی از رسول الله صلی الله علیه و سلم وجود دارد که ایشان حاکم را به لقب خلیفه نیز نامیدهاند، در احاديثی از جمله آنچه مسلم در صحيح خود از ابوسعيد خدری روايت كرده است که گفت: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:
إِذَا بُويِعَ لِخَلِيفَتَيْنِ فَاقْتُلُوا الْآخَرَ مِنْهُمَا
ترجمه: هرگاه همزمان با دوخلیفه بیعت شد، دومی را بکشید.
چنانچه صحابه بر جواز نامگذاری او به عنوان امیرالمؤمنین اجماع کردند. حاکم در مستدرک از ابن شهاب زهری روایت کرده است که عمر بن عبدالعزیز از ابوبکر بن سلیمان بن ابی حثمه پرسید: ... که قبلاً در عصر ابوبکر رضی الله عنه نوشته میشد: از جانب خلیفۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم، سپس در ابتدای عصر سیدنا عمر نیز نوشته میشد از خلیفه ابوبکر، پس چی کسی برای اولین بار نوشت: از جانب امیرالمؤمنین؟ وی گفت: شفاء که از جمله اولین مهاجران است برایم روایت کرده که عمر رضی الله عنه برای عامل عهد خود در عراق نوشت که دو شخص توانا را نزدم بفرستید تا اوضاع و احوال عراق و اهل آن از ایشان بپرسم، عامل(مسئول پاین تر از والی) عراق دو شخص به نام بن ربیعه و عدی بن حاتم را فرستاد، چون به مدینه آمدند، شتران خویش را در صحن مسجد گذاشتتند و خود وارد مسجد شدند و با عمرو بن عاص روبرو گردیدند و گفتند: ای عمرو! برای ورود نزد امیرالمؤمنین به ما اجازه بگیر، عمرو گفت: سوگند به الله سبحانه و تعالی که شما نام درست و دقیق وی را گفتید، او امیر است و ما مؤمنان، پس عمرو از جا پرید و بر امیرالمومنین عمر وارد شد و گفت: السلام علیک یا امیرالمومنین، عمر گفت: این نام را از کجا پنداشتی یا ابن العاص، گفت: لبید بن ربیعه و عدی بن حاتم آمدند و اسباب سفرشان را در صحن مسجد نهادند. سپس بر من وارد شدند و گفتند: ای عمرو برای ما از امیرالمؤمنین اجازه بگیر، سوگند به الله سبحانه و تعالی که در مورد اسم تو به حق رسیدند؛ ما مؤمنان هستیم و تو امیر ما. سپس از همان روز چنین نوشته شد، شفاء مادربزرگ ابوبکر بن سلیمان بود. بعد از آن این اسم بر خلفای پس از او در زمان صحابه و بعد از آنان نیز اطلاق شد. بر اساس این روایت، عمر را در مقابل چشم و گوش صحابه به نام امیرالمؤمنین مینامیدند، بدون اینکه یکی از آنان انکار کرده باشد، پس بر این اجماع است.
از مطالبی که گذشت چنین برداشت میشود که اگر حاکم مسلمانان را به لقب خلیفه یا امام و یا امیرالمؤمنین مسمی کنیم درست است، زیرا هر لقبی دلیل شرعی دارد که بر صحت آن دلالت میکند. اما لقب خلیفه برای من محبوبترین و نزدیکترین لقب به خودم است زیرا ما را به یاد گذشتۀ باستانی ما میاندازد و با آن احساس فخر، عزت و حیثیت میکنیم و ما را تشویق میکند تا دوباره آن را بازگردانیم، لقبی است که همواره رعب و وحشت را در دل دشمنان الله سبحانه و تعالی ایجاد مینماید و خواب را از چشمانشان میرباید و یادآور روزهای شکستشان در برابر خلفای اولیۀ مسلمانان در دوران پر رونق خلافت است، پس وقتی الله سبحانه و تعالی به ما اجازۀ میدهد که خلافت خود را بازگردانیم. به زودی ولی امر خود را به نام خلیفه صدا خواهیم کرد تا کافران با بذل و تلاشهای که برای محو و نابودی این لقب در هستی انجام دادند با خشم و غیظ شان بمیرند و اعمالشان مانند سرابی در بیابان بیآب و علف گردد و هرگاه خلافت دوباره قیام کند، پس حیثیت و قدرت او باز میگردد که برای کافران و بیایمانان رعب و ترس ایجاد خواهد نمود.
ای بار الها! چنین روز زیبای را زود تر به ما عنایت کن ای اکرم الاکرمین.
مترجم: احمدصادق امین