پنجشنبه, ۰۹ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

وضعیت خونین غوطه و نشانه‌های پیروزی

(ترجمه)

بر اساس حملات پی‌در‌پی و بمباردمان‌های سنگینی‌که رژیم خون آشام سوریه در غوطۀ شرقی انجام داد، صد‌ها غیرنظامی بی‌گناه جان‌های‌شان را از دست داده‌اند. بر اساس واقعیت موجود در جنایات غوطه، متحدان استعمارگر و حکام مسلمان با رژیم مستبد سوریه، مسئولیت مشترکانه‌ای را به پیش می‌برند، که این امر یا با اختیار نمودن خاموشی مطلق در برابر این جنایات و یا هم با کمک‌های‌شان در این جنایات باعث حمایت این رژیم مستبد گردیده است. روی این ملحوظ، بخش زنان دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه تونس نکات ذیل را بیان می‌دارد:

-واضح است، آن کشور‌های بزرگی‌که توسط امریکا، روسیه، انگلیس و فرانسه رهبری می‌شوند، به طور مستقیم در جنایاتی‌که علیه مردم در سوریه صورت می‌گیرد، مسئول اند.

  • خاموشی جهان اسلام در خصوص جنایات بشار و غرب، دلیل واضح بر غلام بودن این حکام را تأیید نموده و آن‌ها در برابر مقام و صلاحیت خود بر آن‌چه که بطور عام در سوریه و بطور خاص در غوطه بر مردم بی‌گناه اتفاق می‌افتد، پاسخگو هستند.
  • ما بخش زنان حزب التحریر-ولایه تونس اعلام می‌داریم که علت تمام ناهنجاری‌های مردم غوطه را آشکار نموده، برای بیداری و آگاهی علل این بدبختی‌ها تلاش ورزیده و به منظور از بین بردن مشکلات آن‌ها فعالیت خواهیم کرد.‏
  • ما از امت مسلمه می‌خواهیم تا تلاش خود را برای متحد شدن به خرج دهند و مردم بی‌گناه غوطه را به هر شکل ممکن کمک و یاری نمایند.‏
  • ما از حکام و صاحبان قدرت می‌خواهیم تا در صفوف ملت‌های شان قرار بگیرند؛ زیرا این ملت‌ها از ظلم و ستم استبدادگران، غلامان و محافظین صلح، همراه با جنبش‌های انقلابی، و هم‌چنان  از استعمارگران و غلامان آن‌ها به ستوه آمده‌اند.‏
  • ما از ارتش مسلمانان در هرجایی‌که هستند، خواه در سوریه و یا هم در هرگوشه‌ای دیگری از جهان می‌خواهیم که با جدیت و استحکامیت کامل برای احیای مجدد خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت فعالیت کنند، که یگانه راه‌حل برای حفظ آبرو و عزت ما مسلمانان می‌باشد.

این ارتش اسلام است که حکام مستبد و غلامان حلقه‌بگوش را نابود نموده و اقتدار امت مسلمه را یک‌بار دیگر توسط خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت، اعاده نموده که باعث آزادی تمام مردم و سرزمین‌های اسلامی خواهد شد.

﴿إِلا تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَيَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلا تَضُرُّوهُ شَيْئًا وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾

[توبه: ۳۹]

ترجمه: ‏‏اگر برای جهاد بیرون نروید، الله(سبحانه وتعالی) شما را(در دنیا با استیلای دشمنان و در آخرت با آتش سوزان) عذاب دردناكی می‌دهد و(شما را نابود می‌كند و) قومی را جایگزین تان می‌سازد كه جدا از شما اند(و پاسخگوی فرمان الله سبحانه وتعالی اند و در اسرع وقت دستور او را اجراء می‌نمایند، و بدانید كه با نافرمانی خود تنها به خویشتن زیان می‌رسانید)، و هیچ زیانی به الله(سبحانه وتعالی) نمی‌رسانيد(چرا كه الله سبحانه وتعالی بی‌نياز از همگان و دارای قدرت فراوان است) و الله(سبحانه وتعالی) بر همه چیز قادر است(بدون شما هم می‌تواند اسلام را پيروز گرداند، و هم‌چنین شما را از بین ببرد و دستۀ فرمانبرداری را جانشین شما كند).

بخش زنان دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه تونس

ادامه مطلب...

گفتگو‌های صلح: هم آغوشی مرگ‌بار با اشغالگران

  • نشر شده در سیاسی

همزمان با شدت گرفتن جنگ و بمباردمان هوایی بر مواضع طالبان از سوی امریکا، گفتگوی صلح با طالبان نیز در افکار عامه طنین‌انداز شده و یک غوغای محض را بر پا کرده است. در گذشته سه پیش‌شرط اساسی برای مذاکرات صلح با طالبان وجود داشت: به زمین گذاشتن اسلحه(توقف جنگ)، جدا شدن از تروریزم بین‌المللی و محکوم نمودن آن، پذیرش قانون اساسی؛ حفظ و احترام به دستاورد‌های که در جریان 17سال گذشته تحقق یافته است. در حالی‌که رئیس جمهور افغانستان در دومین کنفرانس "پروسۀ کابل" آغاز مذاکرات صلح با طالبان را بدون کدام پیش‌شرط خواند؛ اما حین سخنرانی رسمی، هفت مورد را که در حقیقت پیش‌شرط‌ها می‌باشد، چنین برشمرد: « ... که چوکات سیاسی صلح ایجاد شود، آتش‌بس اعلان شود، طالبان به حیث یک حزب سیاسی به رسمیت شناخته شوند، ترتیبات اعتماد سازی روی دست گرفته شود، و راه برای انتخابات آزاد و عادلانه هموار گردد. چوکات حقوقی برای صلح وضع شود و در صورت درخواست، از طریق پروسۀ قانون اساسی، قانون اساسی بازنگری شود.»

طالبان نیز در اثر شدت گرفتن حملات و در برابر این پیشنهادات، تمایلات خویش را نسبت به مذاکرات صلح ابراز نموده و یک نامه هم به کانگرس امریکا فرستادند.

از تجزیه و تحلیل شرایط قبلی و فعلی، واضح می‌گردد که در موقف ایدیولوژیک امریکا و دولت افغانستان، کدام تغییر اساسی رونما نگردیده است. بلکه تمام پیش‌شرط‌ها در قالب الفاظ جدید بیان گردیده که باز هم دلالت بر تسلیمی بی قید و شرط طالبان دارد؛ چنان‎چه همین گونه شرایط، سال پیش حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار را نیز بدون کدام قید و شرط به قانون اساسی سیکولر و ارزش‌های 17 ساله دموکراتیک تسلیم نمود.

پس درک این مسئله ضروری‌ست که مفهوم صلح نزد مردم عام و دولت افغانستان و امریکایی‌ها معانی متفاوت و جداگانه دارد. مردم عام افغانستان صلح را به معنی "توقف جنگ" تعبیر می‌کنند. درحالی‌که امریکایی‌ها صلح را از دید در امن بودن سفارتخانه، پایگاه‌های نظامی، ادارات ملکی اتباع شان می‌بینند. عدم درک این تناقض، مردم و حتی تعدادی از تحلیل‌گران سیاسی را به روند صلح امیدوار کرده است.

با توجه به مطلب فوق، همان طوری‌که صلح با حزب اسلامی حکمتیار تأثیر چندانی بالای روند جنگ نداشت، به عین شکل اگر صلح با بخشی از طالبان هم صورت گیرد، تأثیری بر جنگ‌های جاری نخواهد داشت. زیرا از یکسو در حال حاضر طالبان مانند گذشته یک گروه متحد و یک‌پارچه نیستند -اگر با یک گروه آن صلح صورت گیرد، گروهای دیگر آن می‌توانند مخالفت کنند- و از سوی دیگر از چندی بدینسو فعالیت‌های داعش در افغانستان نیز فضاگیر شده و بزرگ‌نمایی می‌شود، در حالی‌که چنین بزرگ‌نمایی‌ها در میدان عمل واقعیت ندارد. در کنار داعش، دولت افغانستان همواره از موجودیت بیست گروه تروریستی در افغانستان سخن می‌زند. البته این 20 گروه واضح نیست که کدام‌ها اند؟ پس روشن است که جنگ افغانستان، جنگ قدرت‌های بزرگ بین‌المللی برای اهداف استراتیژیک شان می‌باشد که با پیوستن بخشی از طالبان به روند صلح، تأثیر چندانی بالای جنگ ندارد و در ضمن، گروه‌های بالقوه‌ای دیگری نیز وجود دارد که ناامنی‌ها را تداوم بخشیده می‌توانند.

ازینرو استراتیژی امریکا در افغانستان، اکنون استراتیژی ادامۀ جنگ است، نه صلح؛ زیرا امریکا از یکسو موقعیت جیوپولیتیک افغانستان را من‌حیث پروژۀ جنگی خویش در منطقه علیه چین و روسیه استفاده می‌کند و از سوی دیگر؛ مناطق تحت تهدید جنگ را من‌حیث مزارع کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر قرار داده است تا نیازمندی بزرگ‌ترین مارکیت جهانی بعد از نفت و اسلحه -که مواد مخدر برای دواسازی و اعتیاد است- را پوره نموده و ازین طریق پول هنگفتی را برای جان تازه دادن به اقتصاد رو به زوال خود کمایی نماید.

پس در نتیجه، مردم مسلمان و مجاهد افغانستان باید درک نمایند که اشغال مستقیم یک سرزمین اسلامی نیاز به دفع اشغال و آزادی سرزمین اشغال شده دارد، نه گفتگو؛ اما اکنون امت مسلمه در سراسر سرزمین‌های اسلامی دولتی ندارد که ناشی از عقیدۀ اسلامی باشد و از خون، مال، نوامیس و سرزمین‌های آنان دفاع نماید. فلهذا هر نوع گفتگو با اشغالگران همواره مرگبار بوده و به غیر از تسلیمی و مستحکم ساختن ریشه‌های استعمار چیز دیگری را برای امت به ارمغان آورده نمی‌تواند. پس ما باید دیدگاه سیاسی خود را در مورد دولت اسلامی که "دولت خلافت" است و سیاست خارجی آن تصحیح نماییم، تا نشود مانند بسا گروه‌های غیر سیاسی جهان اسلام، به نمایندگی از امت و دولتش وارد گفتگو با اشغالگران شویم. و بالاخره به جای استعمارزدایی سبب مشروعیت، رسوخ نظام‎های کفری و آب دهندگان به ریشه‌های استعمارگران گردیم. 

سیف الله مستنیر

رییس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر - ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

فلسطین: تفسیر آیات 37-38 سوره مبارکۀ آل عمران

آيات (38-37) سوره مبارکۀ آل عمران: "فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا...." ارایه کننده: شيخ يوسف مخارزة (ابو الهمام)
سه شنبه، 27 جمادى الأولى 1439هـ مطابق با 30 جنوری 2018م

ادامه مطلب...

امریکا و پیمان ناتو یا شراکت استعماری!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

وزرای دفاع کشورهای عضو پیمان ناتو در روز پنجشنبه، مؤرخ 15 فبروری 2018م، بنابر درخواست امریکا به توسعۀ برنامۀ "آموزش و مشاورۀ" نیروهای عراقی موافقت نموده‌اند. جیمز ماتیس وزیر دفاع امریکا در ماه جنوری پیامی را به ریاست این پیمان فرستاد و برای آموزش نیروهای عراقی خواستار مأموریت رسمی درازمدت و یا دائمی ناتو در عراق شد. ینس استولتنبرگ دبیرکل ناتو  اظهار می‌دارد که: «مأمورین فرستاده شده به عراق، نیروهای جنگی نیستند؛ بلکه این نیروها تنها به هدف آموزش نیروهای عراقی به آن‌جا فرستاده خواهند شد. هدف این برنامه، خودکفایی نیروهای عراقی و ایجاد زیرساخت‌های نظامی پیشرفته می‌باشد.»

هم‌چنان نشست وزرای دفاع کشورهای عضو پیمان ناتو، به صدور قراری پایان یافته و بر این تأکید داشتند که آموزش نیروهای عراقی برای مدت طولانی، مانع از بازگشت نیروهای جنگی به عراق خواهد شد. دبیرکل ناتو یاد آور شد که: «درس‌هایی که از عراق کسب کردیم، تأکید بر آن دارد که خروج زودهنگام از این کشور ممکن است ما را مجبور به ارسال دوبارۀ نیروهای رزمی در جنگ نماید. بنابر این، ما باید مدت زمان لازم را در عراق باقی بمانیم تا دوباره مجبور به بازگشت نباشیم.» ینس استولتنبرگ گفت: «توصیۀ وزراء این بود که باید به زودی طرح این مأموریت آموزشی آماده شود، تا این‌که رسماً در اجلاس سران ناتو در ماه جولای پیش‌روی در بروکسل ارائه گردد.»

این برنامه آموزشی بوده، برعلاوۀ آموزش افسران، تأسیس اکادمی نظامی، داکتران نظامی و تعلیمات لازم در زمینۀ ماین‌پاکی و شناسای فلزات از بمب‌ها و مهمات منفجره‌ای به جامانده توسط گروه داعش را نیز شامل خواهد شد. با تذکر این‌که به رغم تلاش‌های واشنگتن برای توسعۀ آموزش نظامی در عراق، فعلاً مأموریت آموزشی محدود به بغداد می‌باشد؛ چون اعضای اروپایی پیمان به دلیل ترس از باطلاق جنگ افغانستان-که بیش از ده‌سال را در بر گرفت- نمی‌خواستند که به جنگ دیگری مصروف گردند.

فشار امریکا بخشی از تقاضای ترامپ است، تا این‌که این پیمان غربی از وظیفۀ اساسی‌اش، که دفاع از قلمرو کشورهای عضو این پیمان می‌باشد، فراتر رفته و به متوقف ساختن تُندروهای اسلامی همکاری نماید. ترامپ در اجلاس ماه می در بروکسل با لهجه‌ای توبیخانه از حملات بیشتر تُندروها در اروپا هشدار داده و دلیلش را کوتاهی ناتو در برابر تندروهای اسلامی عنوان کرد، همان‌گونه که اوباما رئیس جمهور سابق امریکا نیز به دنبال نقش بیش‌تر ناتو در خاورمیانه بود. امریکا از تجربۀ طولانی پیمان در افغانستان آگاه بوده و می‌خواهد که از این پیمان به توان‌بخشی نیروهای عراقی در بازپس‌گیری مناطق از دست داعش استفاده کند.

 یک دیپلومات ارشد این پیمان، که نخواست نامش فاش شود، گفت: «امریکا از این‌که نقش ناتو در عراق، مبارزه در میدان جنگ نبوده؛ بلکه یک مأموریت درازمدت آموزشی می‌باشد، به شدت پیمان را تحت فشار قرار داده است.» این دیپلومات علاوه کرد: «این موضوع همانند افغانستان شک برانگیز به نظر می‌رسد.» وی به این  اشاره داشت، که اعضای پیمان انگیزه و هدف انتقاداتی‌یی که ترامپ در حین مبارزات انتخاباتی خود در 2016م به آن‌ها پرداخت و این پیمان را عتیقه خوانده و متهم نمود، که در برابر تندروان اسلام‌گرا  تلاش‌های لازم را نمی‌نماید، به خوبی می‌فهمند.

اما از عراق، دفتر مطبوعاتی حیدر العبادی نخست وزیر عراق، در بیانیه‌ای که به تاریخ 23 جنوری 2018م منتشر کرد، گفت: «العبادی تماس تیلفونی را از ینس استولتنبرگ دبیرکل ناتو، دریافت نموده و دو طرف در مورد سرعت بخشیدن به آموزش نیروهای عراقی در بخش‌های مختلف و هم‌چنین درمورد توسعۀ برنامه‌های آموزش نظامی جدید برای پیاده نظام، اطلاعات و بخش‌های دیگری چون زیربنای توانائی‌های وزارت دفاع، باهم گفتگو نمودند.»

قابل توجه است که برخی از مسئولین مرتبط به ناتو در گفتگویی‌که با خبرگزاری رویترز داشتند، بر این تأکید نمودند که با وجود حمایت‌های العبادی، محقق شدن تلاش‌های امریکا مشکل است، چون هزینه‌های مأموریت‌های نظامی این پیمان در کشورهای خارج این پیمان، بالا می‌باشد. با توجه به این‌که عموم مردم از چنین مأموریت‌هایی حمایت نمی‌کنند و معمولاً این مأموریت‌ها برای زندگی سربازان خطرناک می‌باشد. این مسئولین علاوه می‌دارند که نه تنها موارد فوق، بلکه ما مجبور خواهیم بود تا سقف این مأمورین و دولت‌های سهیم را مشخص و تعیین ساخته و بر چگونگی تمویل مناسب این برنامه و این‌که چه کسی از نیروهای عراقی حمایت کامل می‌نماید، توجه کامل داشته باشیم. اما تأکید بیشتر این مسئولین این بود که اگر بغداد درخواست رسمی خویش را به ناتو ارائه نکند، ناتو حتی تحت فشار امریکا نمی‌تواند درین خصوص کدام اقدامی داشته باشد؛ حال آن‌که این موضوع بعید به نظر می‌رسد، چون انتخابات عراق نزدیک و اوضاع سیاسی داخلی نیز ناهنجار است.

فشارهای اعمال شده توسط دولت امریکا بر ناتو در مناطق جنگی، بیانگر اینست که امریکا نه تنها در جنگ‌های منطقه‌ای می‌خواهد پیمان ناتو را با خود داشته باشد، بلکه می‌خواهد در تمام نبردهایش اروپا را با خود بکشاند؛ البته با رهبریت و فرماندهی خودش؛ چون بدین وسیله می‌خواهد هزینه‌های هنگفت بازی در نقش پولیس جهانی را تلافی نموده و جهان و ملت‌ها نیز علیه وی تحریک نشوند. امریکا می‌خواهد با حداقل هزینه‌های مادی و معنوی باقی بماند و تسلط خود را بر همگان قائم سازد. استراتیژی نظامی امریکا از جمله ایجاد نیروی واکنش سریع کارآمد و مؤثر، توزیع مجدد نیروها و تمرکزشان بر مناطق جنوب غربی و جنوب شرقی پیمان ناتو و سعی در بیرون نمودن این پیمان از لباس نظامی به سیاسی، نشان دهندۀ آنست که ناتو ابزاری بیش در دست امریکا نیست.

نقشۀ ترامپ ایجاب می‌کند که به طور نامحدودی در عراق باقی بماند و به بهانۀ مقابله با تهدیدات تروریستی که از عراق راه‌اندازی خواهد شد و هم‌چنین به بهانۀ سهم‌گیری در اعمار مجدد عراق، که می‌خواهد اروپا را نیز درین پرتگاه بیندازد-به وسیلۀ دوبهانه‌ای که دو دروازۀ اساسی را برای تحکیم اشغال امریکا باز می‌کند- حال آن‌که همۀ این اقدامات، بدون تأیید مردم عراق صورت می‌گیرد. امریکا این را به خوبی می‌داند که نیازمند است تا در بین مردم عراق تخم نفاق را کاشته و آن‌ها را به جان هم بیندازد و آن را تجزیه کند-کاری‌که همین اکنون در تلاش آن است- و در نتیجه تحت نام "فراهم‌آوری حمایت" و "منع بازگشت تروریزم" فرصت مناسبی برای بقای نیروهایش، در طولانی‌ترین مدت ممکنه میسر شود، و به چنین فضایی واشنگتن تسلط کاملش را بر ثروت زیاد عراق، منابع آبی، نفتی و غیره تضمین می‌کند.

با در نظر داشت این چارچوب و درک درست از واقعیت، لازم است تا هر پیمان امنیتی، مذاکرات با هم‌پیمانان نظامی، تمرینات مشترک این چینینی، تسهیلات و پایگاه‌های نظامی را به عنوان هم‌یاری کردن با دشمنان اسلام برای مبارزه با اسلام تلقی نمود. برنامه‌هایی‌که این پیمان‌های نظامی در سرزمین‌های اسلامی اعم از تمرینات نظامی، توافق نامه‌های امنیتی و نظامی؛ مانند به اجاره دادن پایگاه‌های نظامی، فرودگاه‌های هوائی و بنادری‌که به وسیلۀ آن مهارت‌های عملی زیادی را کسب می‌نمایند و بازتاب آن بر ریختن خون مسلمانان مشهود است، از دید شرعی حرام بوده؛ زیرا منجر به تسلط بیشتر کشورهای کفری بالای سرزمین‌های اسلامی خواهد گردید و از امکان حاکمیت مسلمانان بالای سرزمین‌های شان کاسته و کفار را بر مسلمانان چیره می‌سازد و دلیل این تحریم آیۀ ذیل است.

﴿وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً﴾

ترجمه: و(مادامی‌كه مؤمنان دارای ايمان راستين و كردار شايسته و بايسته باشند) هرگز الله(سبحانه وتعالی) كافران را بر مؤمنان چيره نخواهد ساخت.‏

حاکمیت دولت به معنی تکیه به قدرت خویش و قادر بودن بر اعمال، اراده و اختیار کامل خویش در تمام امور داخلی و خارجی آن می‌باشد، و هر نقصی در این حاکمیت، تأثیر زیان‌باری بر اقتدار آن دارد، تا جائی‌که برای حفظ حاکمیت و تأمین آن، بعضی از کشورها جنگ‌ها را راه‌اندازی می‌کنند. بنابر این، حاکمیت از مهم‌ترین مسائل سیاسی یک دولت می‌باشد.

بلی، با درک چنین واقعیتی بوده که فقهای گذشته و کنونی مسلمانان، شرایط دارالاسلام را بر این گذاشته‌اند که باید امان آن به امان مسلمانان باشد؛ یعنی حاکمیت دولت و سیاست خارجی و داخلی آن در حمایت و حفاظت فرزندان آن دولت قرار داشته باشد. اما سوالی‌که مطرح می‌شود، این است که امریکا و کشورهای هم‌پیمان نظامی‌اش در کشورهای اسلامی به خاطر چه چیز خواهند جنگید؟ حال آن‌که کشورهای اسلامی و حکام‌اش، در نهایت خضوع و خشوع در برابرشان سرخم می‌نمایند. فراتر از آن، چرا امریکا در حال جنگ در کشوری باشد که عملاً تحت حاکمیت و تسلط‌اش قراردارد؟!

پاسخ چنین است: امریکا به خوبی متوجه است که نظام‌های ساختگی آن پس از این‌که عیب، تعفن، ناکارایی و ناتوانی آن‌ها آشکار شود، ناگزیر از بین خواهند رفت. موضوع فقط متعلق به زمان است؛ نه چیز دیگری. بنابر این، ایشان از هم اکنون در حال آماده‌گی به سلطه‌جوئی‌یی نظامی در تمام منطقه‌اند. آنگاه که به اذن الله سبحانه وتعالی زمان تغییر فرا رسد و الله سبحانه وتعالی به اقامۀ دوبارۀ خلافت برمنهج نبوت بر بنده‌گانش منت نهد؛ در آن زمان خواهد بود که کیسه‌های شنی‌ای که کفار ونماینده‌گان‌شان، اعم از منافقان، متفکرینی‌که متأثر از فرهنگ بیگانه‌اند و تاریک اندیشانی‌که با زندگی در ظلمت نظام‌های وضعی سیکولریستی خوی گرفته و مصلحت‌شان با مصالح بیگانگان ارتباط تنگاتنگی دارد، از هم خواهند درید.

برگرفته از جریدۀ الرايه

نویسنده: استاد علی البدری

ادامه مطلب...

شمارۀ 173 جریدۀ الرایه به نشر رسید

  • نشر شده در مرکزی

(ترجمه)

در این شماره می‌خوانید:

سخن هفته: نواده‌گان انصار(نواده‌گان اسید، اسعد و سعید رضی الله عنهم اجمعین) چه زمانی قیام نموده و قضایای حیات‌بخش امت(قضیۀ غصب فلسطین، میانمار، ترکستان شرقی، افریقای مرکزی و سائر قضایای امت را که در رأس آن‌ها قضیۀ سرنوشت‌ساز، حیات‌بخش‌ترین و بیش‌ترین نیاز مبرم و قضیه‌ای که بدون آن سائر قضایا حل نمی‌شود) که آن قضیه عبارت از اعادۀ حکم الله سبحانه وتعالی در زمین تحت حاکمیت دولت خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت می‌باشد، قضیۀ مرگ و زندگی خویش قرار می‌دهند؟! دولتی‌که در آن خلیفۀ راشد به ابرها بگوید که: هرجا که خواستی ببار؛ زیرا خراج‌ات نزد من برمی‌گردد؛ و نیز به حاکمان دولت‌های کفری بگوید: ای فرزندان کافر! پاسخ نمی‌شنوید؛ بلکه خواهید دید.

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾

[روم: 4-5]‏

ترجمه: در آن روز مؤمنان شادمان میشوند(آری)، از یاری الله(سبحانه وتعالی خوشحال میشوند). الله(سبحانه وتعالی) هر کسی را بخواهد، یاری میدهد، و او بس چیره(بر دشمنان خود) و مهربان(در حق دوستان خویش) است.‏

سرمقاله: نگاهی به تغییرات در رهبری اردوی سعودی

یادبود از هفتمین سال آغاز انقلاب... انقلاب شام به کجا؟

دفتر مطبوعاتی مرکزی: کمپاین "حمایت از جنات پیسپالوفای اسیر!"

دست‌گیری‌های جدید شباب حزب التحریر در تشیلیا بنسک روسیه!

امریکا از مزدوران نه؛ بلکه از دعوتگران پروژۀ خلافت راشده خوف دارد!

گویا انگلیس برای طرف‌های درگیر در یمن برای حل بحران یمن به مثابۀ قبله باشد

حزب التحریر-ولایه لبنان: راهپیمایی برای یاری اهل غوطه

حزب التحریر-ولایه تونس، از ارتش مسلمانان برای یاری اهل غوطه یاری خواست

روز جهانی زن: زن به کجا رسیده است؟!

حکومت اردن، استاد حمزه محمد بن عیسی را به سه سال حبس محکوم نمود!

مسلمانان در مقابل اعمال خشونت‌آمیز بودایی‌ها در سریلانکا دست به اعتراض زدند

حزب التحریر-اسکندنویا: کنفرانس فکری "عواقب سقوط دولت خلافت"

کسی‌که وابسته به اوامر لیبر من، وزیر دفاع دولت یهود، و مردخای، سیاست‌مدار دولت یهود باشد؛ نه نمایندگی از اهل فلسطین می‌نماید و نه وجبه‌ای از خاک فلسطین را آزاد خواهد نمود!

نقش مفقود شدۀ امت... چگونه اهل شام آن را دوباره به دست خواهد آورد؟!

فکر تمام علماء مسموم نیست

پادشاه مملکت آل سعود 2000 برابر معاش رئیس جمهور امریکا، معاش دریافت می‌نماید!

برای دریافت این شماره، به لینک ذیل مراجعه فرمایید:

http://www.hizb-ut-tahrir.info/ar/index.php/dawahnews/sporadic-news/29432.html

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه