سه شنبه, ۰۷ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۰م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

ولایه سوریه : برنامه " چهل حدیث سیاسی "

  • نشر شده در ویدیوها

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر با کمال خورسندی اعلام می دارد که با حلول ماه مبارک رمضان برای بازدید کننده گان و تعقیب کننده گان سایت های حزب التحرير برنامه ویدیویی جدید را تحت عنوان  "چهل حدیث سیاسی " تقدیم می نماید . 

 

                                                   از منشورات حزب التحریر ولایه سوریه ارایه کننده : شيخ " أحمد الصوراني" 

      مقدمه " چهل حدیث سیاسی "

ادامه مطلب...

تلویزیون الواقیة : برنامه " حلقة علی الهواء مع احمد القصص "

  • نشر شده در ویدیوها

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر با کمال خورسندی برای تعقیب کننده گان و بازدید کننده گان صفحات انترنتی این دفتر اعلان می دارد که برنامه ای جدید ویدیوئی از برنامه های تلویزیون الواقیة تحت عنوان " حلقة علی الهواء مع احمد القصص " را به نشر می رساند که استاد محترم أحمد القصص در این برنامه کتاب نظام اسلام را تدریس می نماید ؛ پس با ما باشید..      

ادامه مطلب...

دولت سیکولر با حاکم مسلمان؛ ازدواج سیکولری بامفتی مسلمان؛ در واقع دو رخ یک سکه اند!

(ترجمه)

خبر:

پارلمان ترکیه درین هفته قانونی را تصویب نمود که مطابق آن مفتی هایی که اسم های شان در دولت ثبت است و تنها توسط مقام رهبری امور مذهبی این دولت تعیین می گردند، حق پیشبرد مراسم ازدواج را درین کشور دارند. قابل یاد آوری است که این کار قبلاً صرف توسط مقامات شهرداری صورت می گرفت؛ اما نهاد سیکولر "حقوق زنان کمالیست" مخالف این قانون بوده و این اقدام دولت را ضربه محکمی بر سیکولریزم و حقوق زنان حسب بر شعار "ای کی پی" اسلامی می داند.

تبصره:

طبق معمول، کوچک ترین اقدام در اسلام باعث ناراحتی و نارضایتی حرکت سیکولر کمالیست در ترکیه گردیده است. بنابرین این حرکت به گونه آزاد، این قانون را حمله علیه سیکولریزم تلقی می نماید. حرکت سیکولر کمالیست ازین هراس دارد که این قانون باعث خشونت و ظلم بالای زنان می گردد و بیشتر از همه زمینه ازدواج خوردسالان را نیز مهیا می سازد. این حرکت مدعی است که درین قانون حد سن ازدواج محدود نگردیده است و دختر ها می توانند، بعد از سن بلوغ مطابق به اسلام ازدواج کنند.

بنابرین، آن ها ادعاء می کنند که مفتی ها نسبت به مقامات شهرداری از ازدواج اشخاص زیرسن چشم پوشی می نمایند. در حقیقت آن ها هراس از دست دادن نظام سیکولریزم را دارند؛ گویا این که با امید داشتن بدین نظام تکیه بر سوزن نموده اند. با این حال، "سی اچ پی" نهاد مخالف سیکولر اصلی؛ حتی قسم یاد کرده است تا این قانون را بر دلایل فوق در محکمه اساسی راجع کنند.

از طرف دیگر، "ای کی پی" و حامیان این قانون می گویند که قانون جدید ازدواج های عام را ساده ساخته و هیچ چیز دیگر را تغییر نمی دهد؛ مثل روند و نیازمندی های عروسی، محدودیت سن همه و همه به حالت اولی خود باقی خواهد ماند و مفتی ها باید همان کار را که شهرداری انجام می داند بکنند. بر علاوه این قانون نشان می دهد که ۱۰۳۸ مفتی همراه با مقامات شهرداری اجازه پیشبرد مراسم عروسی را دارند و این کار از عروسی های غیررسمی جلوگیری کرده و زمینه محافل و ازدواج بیشتر را مهیا می سازد.

اما چگونه بدین مسائل از زاویه اسلام بنگریم؟

اولاً این ذهنیت را رد می کنیم، گویا این که پیشبرد مراسم عروسی توسط مفتی ها باعث ازدیاد خشونت علیه زنان می گردد. حقیقت امر اینست که عروسی ذاتاً نه به شکل اسلامی و نه به شکل محلی باعث خشونت علیه زنان می گردد؛ بلکه انحطاط فکری افراد است که از ارزش زنان می کاهد. این انحطاط نتیجه بیشتر از ۹۰ سال دوری و بیگانگی مسلمانان از اسلام، فرهنگ، مفاهیم و عدم تطبیق قوانین اسلامی است.

در عوض، تطبیق و تحمیل نظام و ارزش های سیکولر باعث گردیده است تا نتوانیم از حقوق زنان به وجه احسن دفاع و حمایت نماییم. شواهد تاریخی در زمان خلافت عثمانی ها گواه است که این دولت مقتدر چگونه از سوء استفاده زنان، تجاوز، حقارت و استثمار خانم ها حفاظت می کرد. نمونه آن شوهرانی اند که بر اثر عدم رعایت حقوق زنان خویش یا زندانی می گردیدند و یا هم مجبور به طلاق خانم خویش توسط محکمه می گردیدند.

ثانیاً ازدواج خوردسالان کاری نیست که از سوء استفاده و یا تجاوز اطفال جلوگیری کند. ترکیه سرزمینی است که اکثریت جوانان آن آلوده به فساد اخلاقی بوده و در ضمن، اطفال آن نیز برای چنین کارها تحمیل و تشویق می گردند. تطبیق ارزش های نظام سیکولر و ترویج شیوه زنده گانی غیراسلامی برای سال ها درین کشور، سبب گردیده است تا مردم فراموش کنند که خالق آن ها کیست و این دنیا دار ابتلاء و امتحان است؛ نه سرای همیشگی. در حقیقت طرز دید غیراسلامی نسبت به زنده گی، انسان های بولهوس را وادار ساخته است تا برای رفاه و خوشی خویش؛ حتی زنده گی بشریت را به مخاطره انداخته و اثر ناگوار بالای زنده گی زنان وارد نموده است که نتیجه این فساد اخلاقی ایدز و ده ها امراض دیگر است.

از سوی دیگر، اگر واقعیت اکثریت قضایای سوء استفاده از اطفال بررسی گردد، به هیچ کدام آن، به دلیل روند ناسالم محکمه رسیده گی قانونی نگردیده است. در ضمن، این نکته را نباید فراموش کرد: قضایای جنسی که در آن رضایت طرفین شامل اند، جرم نبوده؛ مگر این که یکی از طرف ها شکایت درج کند، که درین صورت هم بازرسی قانونی صورت نمی گیرد.

ثالثاً مشکل خطیر این قانون اینست که با عملی نمودن آن توسط مفتی ها، مراسم و کارهایی که انجام می شوند، جنبه اسلامی پیدا می کند. از گذشته تا حال مردم به شیوه اسلامی در ترکیه ازدواج کرده اند؛ ولی حقیقت اینست که این قانون هیچ بیگانگی از سیکولریزم ندارد. تطبیق این قانون ابتداء مسلمانان را شریر و سپس با زیر سوال بردن احکام ازدواج و خدشه دار نمودن اساس مقدس پیوند ازدواج، زمینه سیکولر شدن مسلمین را فراهم می سازد.

بناً مشکل اساسی روند کمالیست در چی است؟ این روند در طول ۱۵ سال تطبیق قوانین ای کی پی آگاهانه و یا ناآگاهانه نقش اساسی را در تطبیق پالیسی های سیکولر بالای مسلمانان ترکیه بازی کرده است. هرگاه جزئی ترین عمل مخالف عقیده اسلامی توسط سی اچ پی صورت می گرفت، با مقاومت و غوغای مسلمانان رو برو می شدند؛ اما عین عمل توسط ای کی پی انجام شده است و توسط سخنگویان سی اچ پی تأکید گردیده و این کار سبب گردیده تا مسلمانان برای حفظ حاکمان خویش، هر عمل را با آغوش گرم بپذیند؛ صرف نظر از این که اسلامی است و یا غیراسلامی.

درین صورت ای کی پی یکبار دیگر با نشان دادن عکس العمل احساساتی اش علیه این قانون و جلوه اسلامی دادن خویش، نمی تواند ازین حقیقت چشم پوشی نماید که عملش هیچ تفاوتی از سیکولری ندارد. از جانب دیگر، اختلاف سیکولری بودن و یا نبودن این قانون مشکل دیگر است که تأثیر زیاد بالای امت اسلامی در ترکیه می گزارد.

این کار عمیقاً ذهنیت عملکرد حکومت غیراسلامی را نسبت با مسلمانان خارج از ترکیه نشان می دهد. اگر ای کی پی واقعاً به اسلام خدمت می کند، درین صورت چرا با دشمنان اسلام پیمان می بندد؟ وی اخیراً با کشورهای ایران و روسیه تحت امر بادار خویش-امریکا- این کار را کرده است و در پالیسی وحشیانه آن ها را در سوریه فعالانه حمایت می کند. اگر عمیقاً دیده شود، دولت و حاکمان فعلی ترکیه نسبت به دولت های سابق بیشترین خیانت و و ناکارآیی را انجام داده اند. ما مسلمانان باید همیشه هوشیار باشیم تا افکار غربی و هر اقدام غیراسلامی از طریق این دولت در میان ما رخنه نکند. با توجه به این که نماینده های این دولت مسلمان اند؛ اما باید وظیفه خویش را که امر به معروف و نهی از منکر است به وجه احسن انجام دهیم تا برای شان واضح گردد که الله سبحانه وتعالی چی چیز را حلال و حرام قرار داده است؟

بناً ما باید موقف خود را واضحاً در قبال دسیسه ها و بازی های غرب نشان دهیم. ما تنها نظام اسلامی را می خواهیم که با قوانین اسلامی اش مشکلات امت را حل کرده و بدون شک که این دولت مقتدر تمام امت را به طرف پیشرفت و عزتمند شدن سوق خواهد داد؛ خواه مرد باشد یا زن و یا هم طفل. ما نمی توانیم به پیشرفت دست یابیم؛ مگر این که دولت اسلامی را مطابق بر منهج پیامبر صلی الله علیه وسلم جاگزین نظام های سیکولر فعلی بسازیم. بناً هیچ پروایی به گفته های سیکولران نداریم؛ چون دولت سیکولر با حاکم مسلمان و ازدواج سیکولری بامفتی مسلمان، در واقع دو رخ یک سکه اند.

نویسنده: زهرا ملک

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

غیرنظامیان با خون شان در دیرالزور، تاوان نشست حکام مسلمانان را با قاتلین شان در میز مذاکرات می‎پردازند!

(ترجمه)

جنگنده‎های هوایی روسی در منطقه دیرالزور با پرتاب بمب، شش حمله هوایی را بالای کشتی‎های رودخانه انجام دادند، این کشتی‎ها به تعداد هزار تن سرنشین غیرنظامی داشته و آن‎ها از حومۀ دیرالزور به سمت دیگر مناطق در حرکت بودند که به اثر این حملات، بیش از ۵۰ تن کشته و ده‎ها تن دیگر زخمی گردیدند. گفته می‎شود که بیشترین تلفات را در این میان، زنان و کودکان داشته‎اند.

این حملات امکان زنده ماندن را بسیار کم نموده و سبب فرار بسیاری از غیرنظامیان شده است. باید این را نیز افزود: در اثر این حملات تعداد زیادی از مردمان بی‎گناه به شکل بی‎رحمانه و فجیع کشته شده و تعداد زیادی هم ناپدید گردیده که به گمان اغلب، این افراد زیر خاک شده باشند. فعالان این شهر تاکنون بیش از ۱هزار حمله هوایی را ثبت کرده‎اند که در تمامی این حملات از بمب‎های خوشه‎یی، بشکه‎یی، فاسفورس و هم‎چنین موشک‎های بالیستسکی کار گرفته شده است.

از تاریخ مارچ سال ۲۰۱۱م به این طرف، سوریه شاهد جنگ‎های شدید و ناعادلانه‎ای بوده و این جنگ‎ها نیمی از جمعیت این سرزمین را آواره و بی‎خانمان نموده که از جمله آن، ۵ میلیون انسان از سرزمین شان در خارج فراری گردیده و در حدود ۶میلیون تن دیگر در داخل آواره شده‎اند. این بحران به عنوان بدترین فاجعه انسانی شناخته شده که جزء رنج و درد دیگر هیچ دست آوردی برای زنان، مردان و کودکان این مرز و بوم در پی نداشته است؛ به ویژه برای کسانی‎که در مقابل ظلم و ستم این رژیم وحشی انقلاب کرده‎اند و سر سازگاری نداشتند.

سال‎هاست که امریکا در تلاش تحت شعاع قرار دادن مردم شام با اسالیب متفاوت می‎باشد. امریکا کوشید تا با طرح موافقتنامه‎ای برای آتش بس به تاریخ ۳۰ دسمبر ۲۰۱۶م  در انقره پس از توافق احزاب جمع شده، پلان‎های خود را تحمیل کند، که در این امر موفق نشد.

وقوع حوادث نظامی سبب تداوم کشتار و بمباردمان‎ها در مناطقی می‎شوند که گویا هیچ راه‎حلی برای مبارزه با تروریزم در آن جاها موافقه نشده است؛ در حالی‎که مخالفان آن خارج از این سرزمین می‎باشند. چنان‎چه ژنیو ۱ به ژنیو ۸ و سپس آستانه ۱ به آستانه ۶، نشان دهنده شروع اجرای طرح امریکا و مواجه شدن آخرین راه‎حل آن با استقامت مردم است. یعنی امریکا می‎خواهد سوریه را تصرف نظامی نموده و نیروهای محافظتی صلح را به مناطق مختلف به ویژه ادلب سوریه ارسال نماید. امریکا از نیروهای نظامی درنده صفت خود، خواهان تشدید حملات در مناطق مختلف و هدف قرار دادن غیرنظامیان درین سرزمین می‎باشد؛ چنان‎چه کمیته بین‎المللی صلیب سرخ، چند روز پیش اشاره کرد که خشونت در سوریه به مراتب بدتر از زمان سقوط حلب می‎باشد.

اما در این میان حکام فاسق مسلمانان با دشمنان اسلام دست به یک کاسه دراز نموده و به منافع و آینده خود فکر می‎کنند؛ چنان‎چه پادشاه عربستان سعودی، معاملات اقتصادی و همکاری کامل خود را با قاتلین کودکان معصوم سوری طی یک دیدار گرم و دوستانه در خانه خود، با همین جنایتکاران تعیین و اعلام نمود. یا هم می‎توان به حکام پاکستان اشاره نمود که انجام تمرینات نظامی مشترک با روسیه را چندی قبل به راه اندخته بود؛ این در حالی است که روسیه همواره خانه‎های مسلمانان سوریه را از طریق بحر و هوا با بمب و راکت تخریب می‎نماید.

جهان پارچه‎های کودکان ما را می‎بیند، فریاد مادران ما را می‎شنود و در این باره شکایت و محکومیت از قبل شده است؛ ولی بازهم حکام مسلمانان و غرب کافر خودشان را ناشنوا انداخته، قسمی نشان می‎دهند که وکالت ایشان ارتباط به آن‎ها ندارد. این واضحاً اشغال و هدف استعماری امریکا و متحدانش را نشان می‎دهد. این‎ها با وجود تمام جنایات علیه مسلمانان شکست خورده و اعمال شان بیشتر امت را بیدار نموده است. آن‎ها می‎کوشند تا با همکاری گسترده متحدان خود، مانع بازگشت عادلانۀ دوباره خلاف و حکومت اسلامی شوند.

ما نیز به همه‎گان نداء می‎زنیم که خلافت راشده در راه است و به اذن الله سبحانه وتعالی بار دیگر به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم می‎آید؛ زیرا این وعده الله سبحانه وتعالی است.

﴿وَلا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لا يُعْجِزُونَ

[انفال: ۵۹]

ترجمه: آنها که راه کفر پیش گرفتند، گمان نکنند(با این اعمال،) پیش برده‌اند(و از قلمرو کیفر ما، بیرون رفته‌اند)! آنها هرگز ما را ناتوان نخواهند کرد!

بخش زنان

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

دیدار از پاکستان و هند و تعاملی دوگانه با آن ها‎

(ترجمه)

خبر

ریکس تیلرسون وزیر خارجه امریکا در دیداری که سه شنبه ۲۴ اکتوبر ۲۰۱۷م از پاکستان داشت، گفت: «پاکستان در سطح منطقه به خاطر تحقق اهداف مشترک؛ مثلاً: فراهم آوری صلح، امنیت و ایجاد فرصت‎ها برای برقراری روابط اقتصادی بزرگ نقش خوبی بازی کرده است.» در زمینه، تیلرسون مرتبط به آن در چهار شنبه، در اولین دیدار رسمی خویش از جنوب آسیا همراه با نریندرامودی نخست وزیر هند ملاقات کرد، و این دیدارها درست زمانی صورت گرفت که هر دو حکومت تلاش می‎کنند تا روابط اقتصادی و استراتیژیک خویش را بخاطر افزایش نفوذ چین به سطح عمیق‎تری توسعه دهند.

تبصره

تیلرسون که همراه مقام‎های ارشد حکومتی پاکستان؛ از جمله: شاهد عباسی نخست وزیر، خواجه محمد آصف وزیر خارجه، قمر جاوید باجوا رئیس کُل ستاد ارتش؛ ساعت‎ها گفتگو کرده و محور گفتگوهای شان بر روی این‎که پاکستان به امریکا صلح و امنیت را فراهم آورد، و هم‎چنان شرایط مناسبی برای برپایی روابط اقتصادی امریکا در منطقه خصوصاً همراه دشمن کینه‎توز پاکستان(هند) ایجاد کند، متمرکز بود.

گفته‎های شاهد خاقان عباسی نخست وزیر پاکستان در خلال این گفتگوها، گواه این رویکردش می‎باشد؛ چنان‎چه وی گفته بود: «کشورش خود را ملتزم به نبرد با تروریزم می‎داند.» وی تأکید کرد: «مبارزه کشورش  علیه شورشیان در منطقه "نتایج ملموسی" داشته است.» عباسی اشاره نمود که: «کشورش امیدوار است تا روابط گسترده‎ای با امریکا برقرار کند.» وی افزود: «امریکا با اطمینانی کامل، می‎تواند به عنوان شریک استراتیژیک در مبارزه با تروریزم روی پاکستان حساب کند.»

از سوی دیگر، آلیس جی ویلز مقام ارشد در وزارت خارجه امریکا نوشت: «در هیچ‎گونه زمان بندیی جزء این دیدارها، نمی‎شد تا بهتر بتوانیم مشارکت بین امریکا و هند را تأمین کنیم؛ زیرا ما روابط ۷۰ ساله بین دو کشور را جشن گرفته و امیدواریم تا در ماه آینده به اجلاس جهانی تجارت در حیدر آباد هند اشتراک ورزیم.» بین امریکا و هند مشارکت اقتصادی بزرگی وجود دارد که حجم آن در سال گذشته به ۱۱۵ ملیارد دالر رسیده و هر دو کشور امیدوار اند که آن را تا سال ۲۰۲۲م به ۵۰۰ ملیارد دالر افزایش دهند. هم‎چنان روابط شان در بخش‎های دفاعی و تکنالوژی نیز به سرعت رشد نموده است.

قبل از این‎که تیلرسون به هند سفر کند، خواهان همکاری‎های نزدیک با هند برای مقابله با نفوذ روز افزون چین در آسیا شده و خاطر نشان کرده بود که واشنگتن قصد دارد تا منطقه "آزاد و باز" را برای رهبری دموکراسی‎های شکوفا تحکیم بخشد. وی گفته بود: «ما نمی‎خواهیم با چین که دولتی غیر دموکراتیک است، روابط عمیقی را که با دموکراسی بزرگ مانند: هند برقرار کرده‎ایم، داشته باشیم.»

از تعامل دوگانه امریکا با پاکستان و هند واضح می‎گردد که امریکا با پاکستان به حیث "اسب تروا" نیروی بازدارنده و غلامی مطیع تعامل می‎کند، بخش بزرگی از فعالیت پاکستان را جنگ علیه اسلام تشکیل می‎دهد که آن را زیر پوشش مبارزه با تروریزم توجیه می‎کند. هم‎چنان به حساب خون فرزندان، اردو و اقتصاد ورشکسته‎اش برای حکومت مزدور افغانستان صلح را فراهم می‎کند. در مقابل، سخاوتمندانه هند را در عرصه‎های تکنالوژی، نظامی، هسته‎ای و تجاری به منظور رفاه ملت هند و رویارویی با توسعه طلبی چین و جلوگیری از گسترش اسلام در قالب تأسیس خلافت بر منهج نبوت که در منطقه نیز رشد کرده است، کمک می‎کند.

اگر حکام پاکستان ذره‎ای اخلاص یا عقل در وجود می‎داشتند، هرگز با دشمن مکار پیمان نمی‎بستند، پیمانی که همواره نتیجه‎اش جزء ویرانی برای شان ارمغانی دیگر نداشته است. بنابر این، بر اهل پاکستان خصوصاً مخلصینی که اهل قدرت و قوت اند، لازم است تا قبل از آن‎که کشورشان به تلی از خاک تبدیل شود و در بالای آن پرچم هند و در پهلوی آن امریکا نصب شود، امور کشورشان را در دست گیرند. امور کشورشان را از خلال دادن نصرت به حزب التحریر برای تأسیس خلافت بر منهج نبوت، در دست گیرند تا پاکستان به دولتی بزرگ تبدیل شده و آن را به آغوش اسلام باز گرداند. امریکا را از منطقه رانده و مجبورش گرداند تا عزلت گزیند؛ البته تا وقتی‎که الله سبحانه وتعالی فتح آن و روم را چنان‎چه رسول الله صلی الله علیه وسلم بشارت فتح‎اش را داده، اراده کند.

نویسنده: بلال مهاجر

ادامه مطلب...

حزب التحریر-ولایه پاکستان علیه راج امریکایی تظاهرات برگزار کرد

  • نشر شده در پاکستان

سفر ریکس تیلرسون وزیر خارجه امریکا به پاکستان، مأموریتی برای نجات صلیبیهای امریکایی در افغانستان است

(ترجمه)

 حزب التحریر-ولایه پاکستان در مقابل قبولی دیدار و ملاقات وزیر خارجه امریکا با سران پاکستان تظاهرات برگزار کرد که او در این سفرش به پاکستان درخواست‎هایی نیز ازین دولت داشت. این سفر در حالت خیلی مهمی از کارزارهای سیاست‎های ترامپ صورت می‎گیرد، که او می‎خواهد از طریق مذاکره با طالبان در افغانستان به حضور نظامی دایمی دست یابد.

مثل همیش، این پاکستان است که منافع امریکا را در منطقه تأمین می‎نماید و همسان همتاهای قبلی‎اش، بوش و اوباما، چشم امید ترامپ نیز به سوی رهبری سیاسی و نظامی پاکستان است. این به همه‎گان هویداست که امریکا هرگز با یک بحر دوری از منطقه ما، اقتصاد متلاشی، توان کم سیاسی و عساکر کم روحیه بتواند منافع‎اش را در منطقه تأمین کند؛ اگر قدرتی بزرگی؛ هم‎چو پاکستان با آن کشور همکار نباشد و اگر امریکا در منطقه از سوی پاکستان تنها گذاشته می‎شد، هرگز قادر به حضور دایمی در افغانستان در ۱۶ سال نمی‎بود. بدون همکاری‎های پاکستان، این کشور به سرنوشت استعمارگران و متجاوزان قبلی؛ هم‎چو: انگلیس‎ها و روس‎ها دچار می‎شد و با بدن خسته و زخمی و با تحقیر و رسوایی کامل از این سرزمین سلحشور فرار می‎کرد و هیچ وقت در آینده نیز جرأت بازگشت به این سرزمین را؛ حتی در سر نمی‎پروراند، و همواره تأسف برخورد با مسلمانان شجاع، دلیر و طاغوت شکن افغانستان را می‎خورد.

حزب التحریر-ولایه پاکستان از نیروهای مسلح پاکستان، استخبارات و علمای این سرزمین، شدیداً تقاضا می‎نماید که در مقابل درخواست دولت پاکستان از طالبان برای مذاکره با طالبان بایستند و نگذارند امریکا از این طریق در منطقه به حضور نظامی دایمی دست یابد. در حقیقت آن‎ها باید برای برادران شان(طالبان) پیامی بفرستند و از آن‎ها بخواهند که به تعهدشان با الله سبحانه وتعالی و رسولش صلی الله علیه وسلم استوار بمانند و به این آیت از کلام الله سبحانه وتعالی پابند بمانند:

﴿فَلاَ تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمْ الأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُم

[محمد: ۳۵]

ترجمه: سست مشويد و(كافران را) به صلح مخوانيد، چرا كه شما برتريد و الله(سبحانه وتعالی) با شماست، و هرگز از(اجر و ثواب) اعمال تان نمیكاهد.

ای نیروهای مسلح مسلمانان پاکستان!‌ پاکستان منابعی در اختیار دارد که نه‎تنها با آن با ابرقدرت‎های دنیا رقابت کرده می‎تواند؛ بلکه می‎تواند از آن‎ها پیشی گیرد. این سرزمین مردم نجیب و سلحشوری دارد که ثبات قدم خود را با اسلام از زمان خلافت راشده ثابت کرده‎اند و در جستجوی پیروزی و شهادت، این سرزمین را با خون شان آبیاری نموده‎اند. این کمال بی‎عدالتی و شرم است که منابعی؛ هم‎چو یک سرزمین و مردم نجیبش در اختیار استعمار قرار گیرد و با این منابع  آرزوهای ترامپ بر آوره شوند و او بتواند با یک حرف و یک عمل کوچک از منابع این سرزمین هرگونه که بخواهد استفاده نماید. پس پیش بیایید و با نصرت دادن به حزب التحریر برای تأسیس دوباره خلافت واقعی اسلامی بر منهج نبوت، پاکستان را به توانایی اصلی‎اش برسانید، قدرتی که نقشه‎ها و پلان‎های امریکای خبیث را نقش بر آب خواهد کرد.

﴿هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِيُنْذَرُوا بِهِ وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ

[ابراهیم: ۵۲]

ترجمه: اين(قرآن) به عموم مردم ابلاغ میگردد تا ترسانیده شوند و بدانند كه الله(سبحانه وتعالی) يكی بيش نيست، و خردمندان(از خواندن قرآن) پند و اندرز گيرند(و خويشتن را در پرتو آن از آتش دوزخ دور كنند و به بهشت برسانند).

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

تحولات سیاسی در اقلیم کاتالونیا

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

بی‎بی‎سی به تاریخ ۱۹ اکتوبر ۲۰۱۷م از دفتر مطبوعاتی ماریانوراخوی نخست وزیر اسپانیا خبر ذیل را به نشر رساند: «حکومت برای بکارگیری ماده ۱۵۵ قانون اساسی که طبق آن حکومت مرکزی اجازه اشراف بر کاتالونیا را دارد، اجتماع خواهد کرد.» از طرفی هم "کارلس پوگدمون" رئیس حکومت کاتالونیا در خطابه‎ای که عنوانی حکومت اسپانیا ایراد نمود، در آن حکومت اسپانیا را مادامی‎که فشار آورده و از راه مذاکره وارد نشود، به تأیید همه‎پرسی از طرف پارلمان منطقه خود مختار کاتالونیا تهدید نمود. رئیس اقلیم پس از همه‎پرسی، به تاریخ ۱۰ اکتوبر ۲۰۱۷م استقلال کاتالونیا را از اسپانیا اعلام نمود؛ مگر اجراء و تطبیق آن را قابل مذاکره دانست.

علی‎رغم مخالفت پادشاه، حکومت و محکمه قانون اساسی اسپانیا، چرا اقلیم این همه‎پرسی را انجام داد، موقف جهانی در قبال آن، چه خواهد بود و چقدر امکان دارد این استقلال عملاً به انجام برسد؟ الله سبحانه وتعالی خیرتان دهد.

پاسخ:

به خاطر این که تصویر واضح و پاسخی بهتر ارائه کنیم، واقعیت کاتالونیا و جنبش‎های جدایی طلب قبلی و سپس همه‎پرسی اخیر را به بحث گرفته و پس از آن موقف جهانی را در قبال آن به بحث خواهیم گرفت، و بعد از آن امکانات عملی استقلال را به بررسی خواهیم گرفت.

اول) واقعیت تاریخی و جغرافیایی کاتالونیا: منطقه خودمختار کاتالونیا در شمال شرق اسپانیا قرار داشته و مساحت آن بالغ بر ۳۲.۱ هزار کیلو متر مربع؛ یعنی ۸ درصد کُل مساحت اسپانیا را احتوا می‎کند. کاتالونیا متشکل از چهار ایالت: بارسلونا، لریدا، خرنا و تاراگونا بوده و پایتخت آن بارسلونا می‎باشد. ساکنین آن ۷.۵ میلیون؛ یعنی حوالی ۱۶ درصد از باشندگان اسپانیا را تشکیل می‎دهد. اسپانیا متشکل از ۱۷ اقلیم بوده که هر کدام آن، خودمختار اند.

نور اسلام در سال ۹۵ هـ.ق در اثنای فتوحات اسلامی اندلس وارد کاتالونیا گردید. زمانی‎که حکومت اسلام در اندلس به پایان رسید، اقلیم کاتالونیا تا سال ۱۷۱۴م به عنوان کشوری مستقل بود که پس از آن اسپانیا آن را علی‎رغم خواست مردم کاتالونیا به خود ملحق کرد و مردم آن، همواره برای رهایافتن از اشغال اسپانیا مبارزه می‎کردند، و در دهه‎ی سیِ قرن گذشته، جنگ‎های داخلی که یک طرف آن حکومت مرکزی و هم‎پیمانش-کاتالونیا که در آن زمان نیز در امور داخلی خویش مستقل بود- و یک طرف دیگر آن اردوی "فرانکو" بود، در گرفت.

"فرانکو" پس از پیروزی به سرکوب کاتالونیایی‎ها پرداخت، تدریس لسان کاتالونیایی را در مدارس منع نموده و زبان کاتالونیایی را از لسان‎های رسمی کاتالونیا حذف کرد و در مجموع هویت کاتالونیایی را انکار کرد. پس از سقوط نظام سرکوبگر "فرانکو" همه‎پرسی ملی در اسپانیا برگزار شد که در آن ۳۰ درصد به نفع قانون اساسی اسپانیا که متضمن یک پارچگی کشور بود و در عین زمان حق خودمختاری را برای اقوام، اقلیت‎ها و اقلیم‎های متشکله اسپانیا داده بود، رأی دادند. در سال ۱۹۷۹م مردم کاتالونیا مجدداً حق خودمختاری را کسب کرده و لسان اسپانیایی و کاتالونیایی به حیث زبان‎های رسمی کاتالونیا به رسمیت شناخته شد و پس از آن جنبش‎های جدایی طلب مجدداً قد علم نمودند.

دوم) مراحل نوین جنبشهای جدایی طلب: جرقه جنبش‎های فوق از سال ۲۰۰۶م رقم خورد، زمانی‎که قانون جدیدی تصویب شد، خودمختاری را تأیید نموده بود و برای تأیید و یا رد این قانون، همه‎پرسی صورت گرفت و این همه به خاطر اعطای صالحیت‎های بیشتر به خودمختارها بود؛ چنان‎چه قانون جدید، کاتالونیا را به عنوان "ملت" تعریف نموده بود؛ ولی در سال ۲۰۱۰م محکمه قانون اساسی اسپانیا، این قانون را ملغی اعلام نمود که منجر به تظاهراتی تحت نام "ما ملتی مستقل بوده و ما خود تصمیم می‎گیریم" شد.

در اکتبر ۲۰۱۲م یک همه‎پرسی سمبولیک برگزار شد و ۳۷ درصد از ساکنان اقلیم کاتالونیا در آن اشتراک کرده و به نفع استقلال از دولت اسپانیا رأی دادند. در جنوری ۲۰۱۵م "آرتورماس" رئیس حکومت کاتالونیا انتخابات زودهنگام را در سپتمبر همان سال اعلام نمود که در نتیجه انتخابات برگزار گردیده و جریان ناسیونالیستی که فریاد جدایی را سر می‎دادند، برنده این انتخابات گردیده و ۷۲ چوکی را احراز نمودند. در مقابل، احزابی که طرفدار استقلال نبودند، ۶۳ چوکی را به خود اختصاص دادند؛ چون اکثریت اعضای پارلمان متشکل از طرفداران استقلال بود، در نومبر ۲۰۱۵م قانونی را تصویب نمودند که "آغاز پروسه تأسیس دولت مستقل کاتالونیا" را اعلام می‎نمود. حکومت اسپانیا به خاطر تجدید نظر این قانون به محکمه قانون اساسی مراجعه نمود و محکمه هم در آن تجدید نظر کرد.

وقتی جنبش‎های جدایی طلب قوی‎تر و شدیدتر شدند، رئیس حکومت اقلیم کاتالونیا به تاریخ ۹ اپریل ۲۰۱۷م اعلام نمود که به تاریخ ۱ اکتوبر ۲۰۱۷م همه‎پرسی عمومی استقلال از اسپانیا را برگزار خواهد کرد و در آن سؤالی "آیا دوست دارید که کاتالونیا دولتی مستقل حایز نظام جمهوری گردد"، را مطرح کرد. (منبع: نووستی ۹ اپریل ۲۰۱۷م) روز بعد حکومت اسپانیا اعلام نمود که مانع هرگونه تلاش برای استقلال خواهد گردید.

در ۶ سپتمبر ۲۰۱۷م پارلمان کاتالونیا قانونی را تصویب نمود که چگونگی استقلال اقلیم کاتالونیا از اسپانیا را مشخص می‎نمود. ماریانوراخوی این قانون را رد نموده گفت: «حکومت اسپانیا از صلاحیت‎های قانونی خویش برای تعلیق نمودن خودمختاری کاتالونیا و مانع شدن آن از استقلال، استفاده خواهد کرد.» محکمه قانون اساسی اسپانیا به تاریخ ۸ سپتمبر ۲۰۱۷م به طور قطع به توقف این همه‎پرسی بر طبق قانون اساسی حکم نمود.

با این همه، این همه‎پرسی در موعد مقرره‎اش ۱ اکتوبر ۲۰۱۷م برگزار شد و در آن بالغ بر ۴۳ درصد از ساکنان کاتالونیا اشتراک ورزیده بودند که در نتیجه ۹۰ درصد از رأی دهندگان خواهان جدایی از اسپانیا و استقلال شدند. به تاریخ ۳ اکتوبر ۲۰۱۷م پس از همه‎پرسی، "فلیپ ششم" شاه اسپانیا سخنرانی ایراد نموده و در آن همه‎پرسی را "غیرقانونی و غیردموکراتیک" توصیف نمود؛ مگر حاکم اقلیم کاتالونیا مدعی شد که به زودی در اخیر این هفته یا اوایل هفته آینده استقلال را اعلام خواهد کرد. وی افزوده گفت: «پادشاه اسپانیا نقش میانجیگر را که می‎شد کارها به شکل آرام آن به انجام برسد و قانون اساسی نیز آن اختیارات را برایش داده بود، بازی نکرد.» (منبع: بی‎بی‎سی ۳ اکتوبر ۲۰۱۷م)

به این ترتیب واضح می‎گردد که اوضاع اسپانیا آشفته است و قادر نیست تا مانع پروسه همه‎پرسی گردد، به همین دلیل هم، به سرکوب جدایی طلبان مبادرت کرد؛ چنان‎چه درگیری‎هایی که بین پولیس و جدایی طلبان صورت گرفت، منجر به زخمی شدن ۸۹۳ تن گردید؛ چون این سرکوب‎گری خشم افکار عامه را بر انگیخته است، و هم‎چنان اسپانیا ‌راه‎های دیگری برای از کار انداختن موتور ماشین استقلال طلبی را جستجو کرده و جنگ اقتصادی را علیه این اقلیم آغاز نموده است. چنان‎چه شرکت‎ها و مؤسسات مالی بزرگ اعلام نموده‎اند که از بارسلونا پایتخت کاتالونیا به خارج انتقال می‎نمایند؛ چنان‎چه "کیشا بانک" که سومین بانک بزرگ اسپانیا است این کار را به تاریخ ۶ اکتوبر ۲۰۱۷م انجام داد. اسپانیا به منظور ایجاد موانع بزرگ مردمی به تاریخ ۸ اکتوبر ۲۰۱۷م صدها هزار تن را به عنوان مخالفین استقلال به جاده‎ها سرازیر نمود.

کارلس رئیس اقلیم کاتالونیا به تاریخ ۱۰ اکتوبر ۲۰۱۷م در برابر پارلمان اعلام نمود که کاتالونیا استقلال‎اش را گرفته، اما روند عملی شدن این استقلال را به تأخیر انداخت. وی گفت: «به نیازی که کاتالونیا به دولتی مستقل و با ساختار جمهوری دارد، من می‎پذیرم که باید گفتگو صورت گیرد. پیشنهاد می‎کنم، پیامدهای اعلام استقلال را تا انجام مذاکرات به منظور دست‎رسی به راه‎حل قابل قبول برای همه، به تأخیر بیندازیم.» اما وی از حمایت صریح پارلمان در خصوص اعلام استقلال برخوردار نگردید. (منبع: یورو نیوز، رویترز  ۱۰ اکتوبر ۲۰۱۷م) این اظهارات نشان می‎دهد که وی نمی‎خواست با اعلام نهایی استقلال، خود را زیر فشار قرار دهد؛ زیرا می‎داند که عملی شدن این برنامه، کار آسانی نیست. بناً دروازه را تا انجام مذاکرات با دولت اسپانیا، هم‎چنان نیمه باز گذاشته و خود را از برخورد با آن برحذر داشت. به این ترتیب، این اقلیم هم‎چنان بخشی از اسپانیا باقی خواهد ماند؛ اما مشکل آن هم‎چنان فعال بوده و به لقمه‎ای می‎ماند که در گلوی اسپانیا و اتحادیه اروپا گیر کرده تا این‎که شرایط طوری فراهم گردد که کاتالونیایی‎ها بتوانند استقلال‎شان را عملی نمایند.

سوم) موقف جهانی در برابر تحولات کاتالونیا: در این بخش موقف دولت‎های مؤثر، یعنی اتحادیه اروپا، امریکا و هم‎چنین موقف سازمان ملل را از این نظر که موقف این سازمان به شدت از موقف امریکا متأثر می‎باشد، به بحث و بررسی خواهیم گرفت.

موقف اتحادیۀ اروپا طوری است که آشکارا و کاملاً بی‎پرده مخالف همه‎پرسی بوده و با استقلال کاتالونیا مخالفت نشان داده؛ چنان‎چه آلمان، فرانسه و اتحادیۀ اروپا، موقف‎گیری حکومت اسپانیا را تأیید نمودند. مایکل روفث معاون وزیر خارجه آلمان در اظهاراتی گفت: «تحولات اقلیم کاتالونیای اسپانیا نگران کننده بوده و جدایی این اقلیم از اسپانیا راه‎حل نیست. تحرکات جدایی طلبانه هیچ مشکلی را حل نمی‎کند و تمام اعضای اتحادیۀ اروپا باید اصول و قواعد حاکمیت قانون و دموکراسی را رعایت نموده و با قاطعیت تمام به آن پایبندی نشان دهند. کشمکش‎های سیاسی در داخل اتحادیه را باید از طریق گفتگو حل و فصل نماییم؛ نه اعمال خشونت در جاده‎ها.» (منبع: رویترز ۲ اکتوبر  ۲۰۱۷م) 

فرانسه موقف‎اش را از زبان نتالی لوازو، وزیر امور اروپا علام نمود و آن این‎که: «فرانسه هرگز استقلالی را که تنها از جانب اقلیم کاتالونیا اعلام شود، به رسمیت نخواهد شناخت. هرچند به رسمیت شناختن استقلال کاتالونیا مستحیل است؛ اما بر فرض محال اگر به رسمیت هم شناخته شود، پیامد فوری آن، این خواهد بود که اقلیم کاتالونیا از اتحادیۀ اروپا اخراج خواهد شد». (منبع: رویترز ۹ اکتوبر ۲۰۱۷م) جان کلود یونکر رئیس کمیشنری‎های اتحادیه اروپا، موقف این اتحادیه را در زمینه چنین بیان نمود: «از همه می‎خواهیم تا به تصامیم حکومت اسپانیا و محکمه قانونی آن احترام بگذارند.» این در حالی است که دونالد توساک رئیس پارلمان اروپا به تاریخ ۲ اکتوبر ۲۰۱۷م در حساب تویتر خویش نوشت: «استدلال‎های قانونی و فراخوانی راخوی نخست وزیر اسپانیا برای ایجاد راه‎حل‎هایی که بتواند، از تداوم تنش‎ها و استفاده از خشونت را کاهش دهد، تأیید می‎کنم.»

در مورد موقف امریکا باید گفت: به نظر می‎رسد که امریکا حکومت و رئیس اقلیم کاتالونیا را پشتیبانی و تشویق نموده، چنان‎چه هیدرنویرت سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا در اظهاراتی گفت: «ایالات متحده این همه‎پرسی را یک مسئله داخلی تلقی نموده و علاقمند نیست در آن مداخله نماید. ما منتظر می‎باشیم حکومت و مردم آن‎چه راه‎حلی برای این قضیه پیدا خواهند نمود و با هر حکومت و نهادی که پس از حل بحران تشکیل گردد، تعامل خواهیم نمود.» (منبع: الفجر مصر ۱۶ سپتمبر ۲۰۱۷م) این جمله اخیر نشان می‎دهد که امریکا همه‎پرسی و استقلال را تأیید می‎کند؛ زیرا می‎گوید: «با هر حکومت و نهادی که پس از حل بحران تشکیل گردد، تعامل خواهیم نمود.»؛ یعنی در صورت استقلال کاتالونیا ما آن را به رسمیت خواهیم شناخت.

در عین حال، روزنامه اسپانیایی باییس نیز در خبری می‎گوید: «کارلس رئیس اقلیم کاتالونیا، اظهارات سخنگوی وزارت خارجه امریکا را نشانه تأیید و احترام این کشور به اراده ملت کاتالونیا و نتیجه همه‎پرسی آن خواند.» دلیل این‎که امریکا به استقلال کاتالونیا چراغ سبز نشان می‎دهد، این است: همه می‎دانند که امریکا در پی تکه و پارچه نمودن اتحادیۀ اروپا می‎باشد؛ چنان‎چه خروج انگلیس از این اتحادیه را نیز تأیید نمود و سایر دولت‎های اروپا را نیز تشویق به جدایی می‎کند و یا حد اقل می‎خواهد این اتحادیه سرگرم حرکت‎های جدایی طلب شده و فرصتی برای آن و یا دولت‎های بزرگ آن باقی نماند تا در قضایای بین المللی با امریکا رقابت نموده و یا برایش مزاحمت نماید.

بناً تشویق نمودن به چنین تحرکات جدایی طلبانه به نفع امریکا می‎باشد. این موقف‎گیری امریکا درست بر عکس موقف‎گیری آن در خصوص همه‎پرسی کردستان عراق برای استقلال است؛ چنان‎چه با قوت تمام آن را رد نموده و دولت‎های منطقه و وابسته به خود؛ مانند: عراق، ایران و ترکیه را وظیفه داد تا با آن همه‎پرسی مخالفت نموده و بالای بارزانی فشار آورند تا از آن صرف نظر نماید؛ زیرا استقلال کردستان عراق در حال حاضر به نفع امریکا نیست، به ویژه با توجه به این، این تنها امریکاست که در عراق نفوذ دارد. مسئله همه‎پرسی استقلال کردستان به اشاره انگلیس به مزدورش بارزانی مطرح گردید و هدف انگلیس این بود که با استفاده از این گام می‎خواست، به امریکا مزاحمت نموده و امریکا را وادار نماید تا در بدل جلوگیری از همه‎پرسی، تحریم‎های امریکا علیه دولت قطر را که توسط عربستان سعودی و مصر اعمال گردیده، بر دارد.

موقف سازمان ملل که امریکا بالای آن تسلط دارد، در قبال موضوع کاتالونیا این است که به جانب استقلال تشویق می‎کند، چنان‎چه انتونیوس سرمنشی این سازمان در اظهاراتی ابراز امیدواری نمود که مؤسسات دموکرات در اسپانیا بتوانند برای بحران به وجود آمده میان حکومت مرکزی و مسئولین اقلیم کاتالونیا، به راه‎حلی دست پیدا کنند. هم‎چنین سخنگوی رئیس هفتاد و دومین دور مجمع عمومی سازمان ملل در سخنانیِ گفت: «حق ملت‎ها در تعیین سرنوشت شان، یک حق اساسی است.» وی اشاره نمود که این حق باید بدون مخالفت با اساسات سرزمین این کشور و از طریق توافق میان طرفین جامۀ عمل پوشانیده شود. (منبع: اسوشیتد پرس امریکا ۳ اکتوبر ۲۰۱۷م) این اظهارات بیانگر آنست که سازمان ملل با استقلال کاتالونیا موافق بوده و به سوی آن تشویق می‎کند؛ اما این در حالی است که این سازمان با همه‎پرسی اقلیم کردستان و استقلال آن مخالفت نمود؛ زیرا امریکا بالای تصامیم اتخاذ شده در سازمان ملل تسلط کامل دارد.

این موقف‎گیری‎ها نشان می‎دهد که تحرکات اخیر اقلیم کاتالونیا در خصوص همه‎پرسی از جانب امریکا، با چراغ سبز مواجه گردیده و حتی مورد تشویق قرار گرفته است، به این دلیل که مهم برای امریکا گل آلود کردن آب در اروپاست، به ویژه در جریان حکومت ترامپ. موقف‎گیری‎ها و اظهاراتی را که قبلاً یاد آوری نمودیم به خوبی این ادعا را تقویت می‎کند.

چهارم) امکان عملی شدن استقلال کاتالونیا از اسپانیا: واقعیت اینست که این کار اقلاً در آیندۀ نزدیک، آسان نیست و شکی نیست که امریکا این واقعیت را به خوبی می‎داند؛ اما دلیل تشویق‎اش به جانب استقلال اینست که چنان‎چه گفته شد، می‎خواهد آب را در اروپا گل آلود نموده و اروپاییان را مشغول خودشان کند، تا این تحولات گام‎های ابتدایی به سوی فروپاشی این اتحادیه در دراز مدت باشد. گذشته از آن، مسائل دیگری نیز وجود دارد که بر اساس آن اسپانیا نمی‎تواند به هیچ وجه با جدایی کاتالونیا موافقت نماید، و این مسائل را می‎توان به دو سبب خلاصه نمود:

اقلیم کاتالونیا با وجود جغرافیای کوچکی که دارد، ۲۰ درصد از درامد داخلی اسپانیا از آن به دست می آید که ۷۰ درصد ترانسپورت تجارت خارجی اسپانیا از طریق آن صورت می‎گیرد و یک سوم بخش صنعت اسپانیا از آن حاصل می‎گردد. بنابر این، ساکنان کاتالونیا به این باور استند که آن‎چه به حکومت مرکزی می‎دهند، به مراتب بیشتر از آنچه است که می‎گیرند، و این‎که حکومت اسپانیا مالیات سنگینی که به ۱۰ درصد از تولید این اقلیم می‎رسد، از آنان می‎گیرد، که تمام این موارد، سر و صداها و کشمکش‎های استقلال طلبی را تقویت می‎کند. این در حالی است که اسپانیا از مشکلات اقتصادی، ضعف در تعادل اقتصادی، روزافزونی ضعف بودجه‎ای و افزایش میزان بیکاری رنج می‎برد، گذشته از این، سال‎هاست که برنامه‎های ریاضت اقتصادی را روی دست گرفته و اقتصاد کاتالونیا یکی از عناصر مهم معالجه این مشکلات اقتصادی به شمار می‎رود.

جدایی طلبی کاتالونیا منجر به جدایی طلبی مناطق دیگری در اسپانیا و غیراسپانیا خواهد شد؛ زیرا استقلال کاتالونیا، اقلیم باسک اسپانیا را نیز تشویق خواهد نمود که خواستار استقلال شود؛ زیرا این اقلیم نیز در گذشته در این مورد تلاش‎هایی را به کار گرفته بود. اقلیم باسک استقلال طلبی کاتالونیا را تأیید نمود که خود بیانگر احتمال استقلال طلبی مجدد آن در آینده می‎باشد؛ پس روح استقلال طلبی و کشمکش‎های مربوط به آن هنوز در اقلیم باسک زنده است؛ چنان‎چه نشریه سیاست پوست به تاریخ ۲۴ سپتمبر ۲۰۱۷م با نشر خبری گفت: «اقلیم باسک عملاً اعلام نموده که تمایل دارد از سال آینده استقلال‎اش را از اسپانیا بگیرد.»

اقلیم باسک همان اقلیمی است که قبلاً از خشونت‎ها و کشته شدن صدها تن در جریان حرکت ایتا رنج برده، حرکتی که سال‎های زیادی تحرکات استقلال طلبی را با فعالیت‎های مسلحانه رهبری می‎نمود تا این‎که سر انجام سه سال قبل در پی دستیابی به آتش بس، این حرکت از فعالیت‎های مسلحانه دست برداشت؛ اما در عوض آن صلاحیت‎های بیشتری را برای این اقلیم کسب نمود. بناً در صورت استقلال یک اقلیم، سائر مناطق نیز به گمان اغلب خواستار استقلال خواهند شد؛ چنان‎چه وزیر عدالت اسپانیا در مورد این امکان هشدار داده گفت: «نگرانی شدید من این است که استقلال اقلیم کاتالونیا به معنی پایان دادن به دولت اسپانیا خواهد بود؛ زیرا استقلال این اقلیم مانند سقوط پی هم دومینو در پی سقوط نخستین بخش آن خواهد بود.» (منبع: الجزیره ۲ اکتوبر ۲۰۱۷م)

بنابر این به هیچ وجه امکان ندارد که اسپانیا با استقلال کاتالونیا موافقت نشان دهد؛ بلکه پیوسته هشدار می‎دهد، در صورتی‎که نتواند جلو تحرکات جدایی طلبانه را به هیچ وسیله‎ای بگیرد، ماده ۱۵۵ قانون اساسی اسپانیا را به کار خواهد گرفت. این مسئله از گزارشی که بی‎بی‎سی به تاریخ ۱۹ اکتوبر ۲۰۱۹م به نقل از دفتر نخست وزیر اسپانیا منتشر نمود، بر داشت می‎شود. از جانب دیگر، در صورت انتشار مفکورۀ استقلال در گوشه و کنار اتحادیۀ اروپا، این اتحادیه در معرض فروپاشی قرار خواهد گرفت، به ویژه اگر در برخی موارد عملاً بعضی‎ها استقلال‎شان را به دست آورند؛ زیرا جریان‎های استقلال طلب در فرانسه نیز وجود دارد و اقلیم کاتالونیا و اقلیم باسک میان فرانسه و اسپانیا تقسیم شده است.

هم‎چنین در جزیره کورسیکا نیز یک جریان استقلال خواه وجود دارد که تلاش دارد، استقلال‎اش را از فرانسه بگیرد و در حال حاضر منتظر است که اقلیم کاتالونیا در این اقدام‎اش موفق شود. در ایتالیا، بلژیک و سائر کشورها نیز جریان‎های استقلال خواه فعالیت دارند که این واقعیت به وضوح می‎تواند همبسته‎گی اتحادیۀ اروپا را تهدید نماید. به علاوۀ بحران‎های فراوان و تهدیدهای زیاد دیگری که این اتحادیه از جانب جریان‎های قومی جدایی طلب دیگر مواجه است؛ چنان‎چه در بریکست انگلیس اتفاق افتاد. تمام موارد فوق‎الذکر احتمال عملی شدن جدایی کاتالونیا را به شدت دشوار و دور از واقعیت قرار می‎دهد؛ زیرا این خطری نیست که تنها اسپانیا را تهدید نماید؛ بلکه سراسر اتحادیۀ اروپا می‎تواند از آن متأثر گردد.

به نظر می‎رسد رئیس این اقلیم، اندک اندک به این واقعیت پی می‎برد؛ چنان‎چه خود را تقریباً تنها می‎بیند؛ حتی در داخل خود اقلیم، چنان‎چه دیدیم که گروه‎های زیادی از مردم علیه اقدام وی دست به اعتراض زدند. به همین دلیل بود که فیصله اعلام استقلال به صورت کامل صورت نگرفت و رئیس اقلیم عملی شدن استقلال را تا انجام مذاکرات و تحقق استقلال بیشتر برای اقلیم و هم‎چنین فراهم شدن فرصت بهتر و شرائط مناسب‎تر، چه در خصوص اوضاع خود اسپانیا و چه در خصوص اوضاع سراسر اروپا، به تأخیر انداخت.

این مسأله آن قدر حائز اهمیت است؛ اگرچه امریکا موقف تشویق و ترغیب را گرفته بود؛ اما زمانی‎که موقف تند و تیز و قوی اسپانیا و حمایت اتحادیۀ اروپا از آن را مشاهده نمود، در کمک به اقلیم دست‎اش را اندکی به عقب کشید، چنان‎چه ترامپ رئیس جمهور امریکا در جریان دیداری که با راخوی نخست وزیر اسپانیا که به منظور آگاهی از موقف ترامپ به امریکا سفر نموده بود، در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت: «ما داریم با یک دولت بزرگ تعامل می‎کنیم، لازم است این دولت هم‎چنان یک پارچه باقی بماند.» (منبع: روزنامه شروق مصر ۲۷ سپتمبر ۲۰۱۷م) رئیس اقلیم کاتالونیا به زودی پی خواهد برد که ترامپ در وعده‎اش به سان شیطان عمل می‎کند؛ چنان‎چه الله سبحانه وتعالی می‎فرماید:

﴿يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا﴾

[نساء: ۱۲۰]

ترجمه: به آنان وعده میدهد و آرزوها ایجاد میکند؛ اما وعده شیطان چیزی جزء مغرور نمودن نیست.

اما با وجود همه، باز هم امریکا تلاش‎هایش را برای متزلزل نمودن اتحادیۀ اروپا ادامه خواهد داد و مطمئناً سرانجام کسی را در آن پیدا خواهد نمود که به وعده‎های آن باور نموده و از آن استقبال نماید.

پنجم: به این ترتیب دیده می‎شود که ملیت‎گرایی، گردانندگان ایدیولوژی سرمایه‎داری را پیوسته می‎گزد و هر روز آنان اتحاد، همبستگی و فعالیت‎های سیاسی شان در خارج را ضعیف و ضعیف‎تر می‎کند. دلیل‎اش این است که این ایدیولوژی نتوانسته مسئله ملیت‎گرایی را معالجه نماید و هرگز نخواهد توانست؛ زیرا سرمایه‎داری به علاوۀ این‎که اساساً یک ایدیولوژی باطل است، به دلیل جدایی انداختن میان دین و زنده‎گی عملاً ناکام نیز است. به علاوۀ آن، مفکورۀ دموکراسی‎اش نیز یک ایدیولوژی فاسد است؛ زیرا سرمایه‎داران با استفاده از قوانین دموکراسی، مقام‎های بلند را غصب نموده و امتیازات زیادی را به خود اختصاص می‎دهند. در عین حال به دلیل جنگ علیه دین و دینداران و تمیز قائل شدن میان انسان‎ها بر اساس دین و نژاد، این ایدیولوژی یک ایدیولوژی ظالم و ستمگار نیز می‎باشد. نمونه‎های این ناکامی، فساد و ستم ناشی از این ایدیولوژی را به وضوح می‎توان در امریکا و اروپا مشاهده نمود.

بدون شک هیچ یک از قوانین وضعی زادۀ فکر ناقص بشر خالی از ظلم، فساد، جنایت و سوء استفاده نیست. این تنها اسلام است که به دلیل طراحی شدن‎اش توسط آفریدگار جهانیان، توان تحکیم حق و عدالت در میان مردم را دارا بوده و زنده‎گی بشر را استحکام می‎بخشد؛ زیرا الله سبحانه وتعالی می‎داند چه چیزی به صلاح مخلوقات او است.

﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴾

[ملک: ۱۴]

ترجمه: آيا كسى كه آفريده است نمى‏داند با اينكه او خود باريك بين آگاه است.

 بدون شک این تنها اسلام است که تمام ملت‎ها را در یک صف قرار داده و تفرقه‎ها و تنفرهای ناشی از ملیت‎گرایی و عصبیت را از آنان دور می‎کند؛ زیرا قوانین اسلام تمام کشش‎های ملی و تعصبات وطنی را حرام قرار داده و بدون در نظر داشت هیچ‎گونه ملاحظه‎ای، علیه آن می‎جنگد. آری، این تنها اسلام است که در رعایت و سرپرستی از امور زنده‎گی مردم، عدالت را بدون هیچ‎گونه تمیزی بر اساس دین، نژاد، رنگ جلد، جنسیت و هیچ چیز دیگری، در میان آنان تأمین نموده و تمام مردم در برابر محکمه‎ای که زیر سایۀ دولت خلافت راشده عمل می‎کند، با یکدیگر برابر و یک سان می‎باشند. امام احمد در مسند خویش می‎گوید: اسماعیل به نقل از سعید جریری و وی از ابو نضره و او از کسی‎که خطبه رسول الله صلی الله علیه وسلم را در ایام تشریق شنیده بود، روایت نموده که وی صلی الله علیه وسلم فرمود:

«يَا أَيُّهَا النَّاسُ، أَلَا إِنَّ رَبَّكُمْ وَاحِدٌ، وَإِنَّ أَبَاكُمْ وَاحِدٌ، أَلَا لَا فَضْلَ لِعَرَبِيٍّ عَلَى عَجَمِيٍّ، وَلَا لِعَجَمِيٍّ عَلَى عَرَبِيٍّ، وَلَا أَحْمَرَ عَلَى أَسْوَدَ، وَلَا أَسْوَدَ عَلَى أَحْمَرَ، إِلَّا بِالتَّقْوَى أَبَلَّغْتُ»، قَالُوا: بَلَّغَ رَسُولُ اللَّهِ»

ترجمه: ای مردم! آگاه باشید که پروردگار تان یکی است و پدر تان یکی است. آگاه باشید که هیچ عربی بر هیچ عجمی برتری ندارد و هیچ عجمی بر هیچ عربی نیز برتری ندارد، هیچ سرخ پوستی بر هیچ سیاه پوستی و هیچ سیاه پوستی بر هیچ سرخ پوستی بر تری ندارد؛ مگر بر اساس تقوی و پرهیزگاری. آیا این پیام را برای تان رسانیدم؟ حاضران در آن خطبه همه گفتند: آری، رسول الله(صلی الله علیه وسلم) این پیام را برای مان رسانید.

این است شیرازۀ حق و عدالت:

﴿فَماذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ﴾

[یونس: ۳۲]

ترجمه: اين است الله(سبحانه وتعالی) پروردگار حقيقى شما و بعد از حقيقت جزء گمراهى چيست پس چگونه(از حق) بازگردانيده مى‏شويد.

ادامه مطلب...

با تأسیس خلافت اسلامی به راج امریکایی پایان دهید Featured

  • نشر شده در پاکستان

بازدید تیلرسون از پاکستان نشان میدهد که روابط امریکا و پاکستان مانند آقا و برده است

(ترجمه)

دیدار ریکس تیلرسون وزیر خارجه امریکا، یک بار دیگر ثابت نمود که روابط امریکا و پاکستان علی‎رغم ادعاهای بلند نسبت به رهبری نظامی و سیاسی پاکستان، حیثیت آقا و برده را دارد. پس از اعلامیه خصمانه رئیس جمهور ترامپ علیه پاکستان در ۲۱ اگست ۲۰۱۷م، منابع سیاسی، نظامی و سخنگویان در پاکستان ادعاء می‎کنند که اکنون خواست ایالات متحده از همکاری بیشتر پاکستان، پاسخ ما منفی خواهد بود. با این حال، در اکتوبر ۲۰۱۷م، نخست وزیر و رئیس ارتش همراه با بقیه رهبران سیاسی و نظامی به طور مشترک با یک تن از باداران خود، تیلرسون، ملاقات نمودند. طبق معمول، آن‎ها مطیعانه لیستی از فرمان‎هایی را از طرف امریکا تحت نام بیشتر انجام دهید، دریافت کرده و تلاش‎های شان را در زمینه خدمت به امریکا توضیح دادند.

اگر رهبران سیاسی و نظامی فعلی پاکستان اندکی شخصیت می‎داشتند و احساسی در وجودشان زنده می‎بود، پس از این همه اعتراضات خصمانه طی دیدار تیلرسون از افغانستان، به چهره منفورش آب دهان می‎انداختند. شکی نیست که رهبران سیاسی و نظامی فعلی پاکستان به عنوان یک برده به امریکا خدمت می‎کنند. رهبران سیاسی و نظامی پاکستان از بازدیدشان به روسیه و چین و افزایش روابط سیاسی، اقتصادی و نظامی شان با این کشورها، به خاطر پنهان کردن بردگی شان به امریکا، استفاده می‎کنند. علاوه بر این، روابط با روسیه و چین، پاکستان را قوی نخواهد ساخت؛ بلکه موجب ضعف آن خواهد شد.

امریکا با وجود این‎که خود را پهلوان یکه‎تاز میدان حساب می‎کند، از چند هزار مجاهد مسلح افغان خیلی ترس دارد؛ زیرا وزیر خارجه امریکا جرأت بیرون رفتن از پایگاه هوایی بگرام را نداشت و از رئیس جمهور افغانستان خواست تا وی را در میدان هوایی بگرام در نزدیکی کابل ملاقات کند. دیدار رئیس جمهور افغانستان با او در یک پناهگاه کاملاً امن صورت گرفت که حتی فاقد پنجره بود. با این حال، فرمانده ششمین ارتش بزرگ جهان و یگانه نخست وزیر قدرت هسته‎ای مسلمانان در جهان اسلام، از تیلرسون به عنوان نائب سلطنت پاکستان پذیرایی نموده و سر تعظیم فرو بردند. آن‎ها با بسیار احترام وعده همکاری‎های بیشتری را در زمینه جنگ امریکا علیه اسلام که در اصل تحت نام جنگ علیه تروریزم یاد می‎شود، نمودند و در ضمن به تعهد و حمایت مداوم خود در این جنگ تأکید نمودند.

ای نیروهای مخلص مسلح پاکستان! آیا سکوت اختیار می‎کنید و در مقابل این همه خیانت‎ها و جنایات دست روی دست می‎گذارید، آنگاه که رهبران سیاسی و نظامی یوغ بردگی را به گردن انداخته‎اند و حُب امریکا تنها دغدغه شان شده است و با استفاده از منابع ما در مقابل ما و در سرزمین ما منافع پاکستان را قربان منافع امریکا می‎کنند؟ آیا خون در وجودتان به جوش نمی‎آید، آنگاه که ترس از مجاهدین افغانی تیلرسون را محدود به یک پناهگاه می‎کند؛ اما زمانی‎که عین قضیه در پاکستان تکرار می‎شود، چنان مورد تقدیر قرار می‎گیرد که گویا این کشور مستعمره وی بوده و او نائب قدرت این کشور است؟ آیا خون در بدن تان به جوش نمی‎آید، آنگاه که امریکا با تمام توانش نمی‎تواند چند هزار مجاهد افغان را از میان بردارد و از آن‎ها مستقیماً یا توسط نمایندگانش در خواست مذاکره می‎کند؛ اما زمانی‎که ایالات متحده به کشوری دارای ۲۰۰ میلیون مسلمان که همیشه آماده قربانی به خاطر اسلام و سرزمین اسلامی اند، امر می‎کند؛ از جانب رهبران عیناً مانند غلام اطاعت صورت می‎گیرد؟

دقیقاً که خون تان به جوش می‎آید و هم‎چنان می‎خواهید که این وضعیت اسفبار را تغییر دهید. بلی، این زمانی میسر است که شما به جلو گام بردارید که همانا نصرت دادن به حزب التحریر به خاطر احیای خلافت راشده بر منهج نبوت در پاکستان و پشت کردن به دست نشانده‎های سیاسی و نظامی می‎باشد که همه ما را وادار به بردگی کفار استعمارگر کرده‎اند. شما زمانی به این افتخار، عزت و احترام دست خواهید یافت که به دستور خلافت راشده، امریکا را مانند یک سگ دیوانه مجبور به فرار از منطقه خود نمایید. پس اگر چنین کنید بدون شک امت شما را دوست خواهد داشت و در حق تان دعای خیر خواهند کرد و الله سبحانه وتعالی پاداش تان را در روز آخرت خواهد داد. این کار بر شما دشوار نیست؛ زیرا آن‎ها از شما به اندازه‎ای می‎ترسند که از الله سبحانه وتعالی نمی‎ترسند. برای این‎که آن‎ها بدبخت و کافر اند:

﴿لَأَنتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِم مِّنَ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ﴾

[حشر: ١٣]

ترجمه: وحشت از شما در دلهای آنها، بیش از ترس از الله(سبحانه وتعالی) است؛ این به خاطر آن است که آنها گروهی نادانند.

 

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه