اکراین و کشمکشهای نوین بالای موقف بینالمللی
- نشر شده در جریده الرایه
(قسمت سوم و پایانی)
(ترجمه)
در قسمت گذشته در مورد پیمانها و شراکت فی مابین روسیه و چین صحبتی داشتیم؛ حال خواهیم پرداخت به اینکه چگونه این تقارب میان روسیه و چین آغاز شده و اهدافیکه در پشت آن نهفته است چیست؟ و اینکه آیا این دو کشور توان این را دارند که به سمت رویاروی و مقابله با سلطهطلبی امریکا و پایان دادن به استیلای آن بر جهان، گامی بردارند؟!
چیزیکه روسیه و چین را در این شراکت دورهم جمع نموده است، دشمن مشترک هردوی شان، بهطور ویژه امریکا و به طورعام پیمان ناتو میباشد، اما همزمان با این تقارب و ایننگاه نسبت به امریکا، این دو کشور با امریکا و اروپا روابط تجاری، سیاسی و دیپلوماسی نیز دارند؛ علی رغم خللهای وارده در این روابط، به دلیل برخی برهمخوردگیها و کیفرهای عایده در نواحی معین، مخصوصاً کیفرهای وارده بعد از سال 2014م بر روسیه و بعد از سال 2018م بر چین، پس از اینکه چین از روسیه اسلحۀ پیشرفته خریداری نمود. امریکا در دورۀ رئیس جمهور بایدن، بیشتر از 50 شرکت چینی را در اتهام به روابط مشکوک با ارتش چین، درج لیست سیاه نموده، جرایم و کیفرهای اقتصادی بر آن وضع نموده است! علیرغم اقداماتیکه امریکا برای قلاده نمودن چین، نیز روی دست گرفته است، یعنی از طریق پیمانهای مشترک با امریکا و یا با چندین دولتیکه تابع سیاستهای اقتصادی و سیاسی امریکا میباشند، مانند پیمان چهار ضلعی نظامی (کواد) در سال 2007م و تقویت این پیمان در سال 2020م پس از مانورهای (مالابار)؛ که شامل امریکا، هند، استرالیا و جاپان میشود، همانطور پیمان سه ضلعی نظامی (اوکوس) در سال 2021م بین امریکا، انگلیس و استرالیا.
نیاز روسیه به چین پس از وضع کیفرهای سال 2014م بلافاصله بعداز ضم کریمیه در اکراین، بیشتر شد، همچنان امریکا عرصه را بر روسیه در دورۀ بایدن تنگ نموده و رسانههای امریکای پوتین را قاتل عنوان نمود، پیش از نشست بایدن و پوتین، در سال 2021م امریکا در صورت عدم همکاری روسیه با امریکا، تهدید به ضم اکراین به پیمان ناتو نمود، بعد از این نشست و بعد از اینکه روسیه در خواست امریکا را برای دوری از چین، رد نمود، شگاف میان امریکا و روسیه زیاد شد، امریکا به کیفرهای خویش علیه روسیه شدت بخشیده، تلاش نمود تا برخی از دولتهای اروپای مانند آلمان را قناعت دهد که جلو صادرات گاز از روسیه را بگیرند و در عوض از امریکا گاز بگیرند، به استثنای آلمان که این موضوع را رد نمود.
از مهمترین اموریکه چین و روسیه، برای نجات از استیلا و سلطه طلبی امریکا، در آیندۀ نزدیک، مد نظر دارد، امور زیادی است که بارزترین شان عبارت است از:
1- تلاشهای روسیه و چین برای نجات و آزادی از استیلای جهانی دالر؛ ارزیکه پشتبانۀ تمام ارزهای جهان بوده، ارز اساسی و اصلی برای تبادلات تجاری کالای حیاتی و پترول است. در واقع این دو کشور گامهای به این سمت بر داشتند، از جمله اقدام روسیه به همکاری باچین در این اواخر از طریق امضای بزرگترین قراردادهای تجاری با چین به ارز محلی به جای دالر، همانطور چین نیز ارز دیجیتالی یوان را استخراج نموده و کمیت معاملات انجام شده با این ارز در داخل چین سالانه به 42 تریلیون دالر میرسد. علاوه بر این، چین اقدام به تبدیل دالر به طلا در مقدارهای هنگفتی نموده است؛ طوریکه بانک ملی چین، به قیمت 100ملیار دالر طلا خریداری نموده است.
2- پیمانها و شراکتهای استراتیژیک در حال حاضر برای روسیه و چین این امکان را مهیاء کرده است که توافقاتی مانند این را شکل دهند، از پیمانها فی مابین شان گرفته تا توافقاتیکه با دولتهای نزدیک خویش انجام میدهد، به طور مثال از جمله است پیمانهای روسیه با دولتهای عضو جماهیر شوروی سابق، مانند سازمان معاهدات امنیت جمعی سال 2002م و پیمان رابطۀ دولتهای مستقل در سال 1991م. همانطور چین نیز پیمانهای را با روسیه و کوریای شمالی شکل داده است، بطور مثال تجدید پیمان شراکت استراتیژیک در بیست سال آینده، در سال 2001م و تجدید دوبارۀ آن در سال 2022م در این دوره از بازیهای المپیک. در واقع موقف روسیه در پیمانهای تقارب، از موقف چین در این زمینه به مراتب قوی تر است، این به دلیل میراث قدیم شوروی میباشد. بنابراین، چین زیاد بر این پیمانها خاطرجمع نمیباشد، مخصوصاً اینکه امریکا با محیط و اطراف نزدیک چین پیمانهای بسیاری بسته است، از جمله محیط بحر چین جنوبی، محیط اقیانوس آرام و تایوان.
3- ایستادگی در برابر توسعۀ نظامی و اقتصادی امریکا: این موضوع در قضیۀ اکراین به شکل واضحی متبارز میباشد، چنانچه یکی از اسبابیکه روسیه را وادار به ورود در جنگ نمود، جلوگیری از تأسیس پایگاههای نظامی امریکا در داخل اکراین و تهدید روسیه از نزدیک بود، همانطور که به همین منظور روسیه در قضیۀ تغییر نظام در قزاقستان موقف قطعی گرفت، در اکراین نیز نگذاشت که امریکا مانند گذشته مزدوران خویش را حاکم نموده و در آینده در این منطقه پایگاهای جدید نظامی تأسیس کند.
4- تأثیرگذاری در تقارب و همکاری دائر بین امریکا و اتحادیۀ اروپا؛ منظور همکاریهای دائر در امتداد تاریخی وقایع پیش آمده پس از جنگ جهانی دوم میباشد، از تشکیل پیمان نظامی در قالب پیمان ناتو، همکاری اقتصادی دائر بر تجارت و پیمانهای تجاری امریکا پس از جنگ جهانی دوم. حتی امریکا پیوسته اروپا را از اردوگاههای نظامی و ارتشهای شرقی، در رأس آن روسیه، ترسانده و پیمان ناتو را به عنوان پناهگاه به اروپا که آویختۀ پیمان ناتو میباشد، عرضه میدارد. چیزیکه به خاطر حمایت باعث وابستگی اروپا به امریکا میشود، مخصوصاً پس از اینکه اروپا در تشکلیل قوای نظامی دولتهای اروپای ناکام مانده، همچنان نیازمند پیمان ناتو زیر چتر امریکا میباشد. تلاشهای روسیه و چین بر این است که دولتهای اروپایی را به تمرد در برابر امریکا تشویق نمایند، از طریق تشویق به تشکیل همکاری اقتصادی در میان شان، تا اینکه در قدم اول از استیلای دالر نجات پیدا کنند، تلاش میکنند تا به اروپا نسبت به تجاوز امریکا اطمینان خاطر داده و آن را به توسعۀ در برابر امریکا تشویق نمایند.
5- تقویت همکاری های استراتیژیک میان هردو کشور، جلب برخی از کشورهای ستم دیده از سیطرۀ امریکا، به سمت خود، از طریق پیمانهای اقتصادی با آنان و از طریق ارائۀ کمکهای بسان امریکا بوده، چنانچه چین در سالهای اخیر چندین مورد به دولتهای فقیر کمک نموده است و به قیمت 842 ملیاردار هزینهها و قرضههای 165 دولت را پرداخت نموده است.
6- تلاش برای جلوگیری از یکهتازی امریکا در تصمیمگیرهای بینالمللی و کشاندن جهان در عقباش، تا اینکه امریکا احساس تنهایی نموده و نتواند مشارکت بینالمللی را برای سلطهطلبی خویش ایجاد کند، این امر در چندین مناسبت در جریان رأیدهی در شورای امنیت متبارز گشته است، آخرین آن علیه اکراین بوده است.
این تلاشها اگرچه روسیه و چین را به شکل سریع به اهداف مد نظرشان نمیرساند، اما در قضیۀ تکقطبی امریکا در جهان، در استیلا و سلطهطلبی امریکا تأثیر گذار خواهد بود و در عین زمان باعث ضعف اقتصادی و سیاسی امریکا نیز میشود، حتی باعث بر ملاء شدن عملکردهای شرمآور امریکا در برابر همپیمانان و دوستان اروپایی آن نیز میشود، و در آینده این دولتها را به شکل تأثیرگزاری وارد سازمانهای بینالمللی نموده، در نهایت امریکا را مجبور میکند که در برابر سازمانهای بینالمللی سر تعظیم فرود آورد، چون در آن صورت هر واقعیتی غیر از این از امریکا قیمت زیادی گرفته و آن را صدمه خواهد زد و به زودی بسیاری از دولتهای عضو پیمان ناتو از آن دور شده، باعث میشود که از لحاظ بینالمللی منزوی شده و از این جایگاه اش به زیر آید. بنا براین، امور چگونه ادامه خواهد داشت و تحوالات پیش آمده در جهان، در مسیر تحقق این هدف مشترک و مطلوب، چه خواهد بود؟ طبیعت حوادث و سرعت وقوع آنها، خروج و یا بقای دولتها در پیمان با امریکا و همانطور پیش آمدها و امور دیگریکه در میزان بینالمللی تأثیر گذار است، این پرسش را پاسخ خواهد داد.
اما نباید نادیده گرفت که امریکا هنوز یک غول اقتصادی و نظامی میباشد، طبق گزارشات بانک جهانی، اقتصاد آن حدود یک ربع از تولیدات جهانی را شکل میدهد. از 89 تریلیون دالر حجم تولیدات جهانی، 21 تریلیون دالر حجم تولیدات امریکا است.
بدلیل قدرتیکه امریکا هنوز از آن بر خوردار است، برای مجبورسازی آن به پذیرش واقعیت امر پایاندادن حالت استیلای جهانی آن، موجودیت دولت تأثیرگزار جهانی را میطلبد. از الله سبحانه و تعالی میطلبیم که کینه و دشمنی را میان این دولتها نهادینه سازد تا واقعیتهای شرمآور مبادی در حال سرنگون شان، برای ملتهای خودشان و تمام ملتهای جهان، بر ملاء شود؛ از الله سبحانه وتعالی میخواهیم که هرچند زودتر به شرارتآنان پایان داده و امنیت و عدالت را زیر چتر خلافت راشده بر منهج نبوت، بر پا بدارد.
پایان.
برگرفته از شمارۀ 384 جریدۀ الرایه
نویسنده: استاد حمد طیب –بیت المقدس-
مترجم: علی مطمئن