ولایه لبنان : واقعیت های خلقت ، توهم های تئوری تکاملی را کاملا نقض می نماید "
- نشر شده در ویدیوها
سخرانی ارزشمند شیخ " احمد الصوفی ابو نزار الشامی "
عضو حزب التحریر ولایه لبنان
سخرانی ارزشمند شیخ " احمد الصوفی ابو نزار الشامی "
عضو حزب التحریر ولایه لبنان
ارایه کننده : مفکر سیاسی احمد الخطوانی ابو حمزه
چهار شنبه ، ۱۲ صفر ۱۴۳۹.هجری مطابق با ۰۱ نوامبر ۲۰۱۷.م
(ترجمه)
روز جمعه به تاریخ 13 اکتوبر 2017م، ترامپ رئیس جمهور امریکا پایبندی ایران به توافق هستهای را تأیید نکرد و تهدید کرده، گفت: «هر وقت بخواهم، میتوانم توافق را از بين ببرم.» وی ایران را بر عدم احترام روح توافق و تداوم ساخت سلاح هستهای متهم نموده و بالای گانگریس در خصوص "برخی نکات ضعف توافق" فشار آورده است؛ به این معنی که گزارش برگشت وضع تحریمها دیگر از صلاحیتهای کنگره خواهد بود؛ نه ترامپ. وی تهدید کرده است: «هرگاه نتوانم با کنگره و متحدین خود راه حل را پیدا کنم، توافق خاتمه خواهد یافت.»
مهمترین نکات گفتههای ترامپ:
«این رژیم رادیکال خشونت و آشوب را در جهان گسترش میدهد.» وی حوادث سفارت امریکا بین سالهای 1983و 1948م در تهران و حادثه حزب ایران در لبنان را یاد آوری کرده که درین حادثه 241 امریکایی که در بیروت کار میکردند، کشته شدند. «در سال 1999م حکومت ایران انفجاراتی را به ضد نظامیان امریکایی که در سعودی قرار داشتند، رهبری کرده و 19 امریکایی را کشت. ایران در افغانستان، سعودی و عراق به گروههای تندرو و تروریستی سلاح و مهمات میرساند، و برعلاوه بالای رعایای خود در ایران خشونت مینماید.» اینها بارزترین نکات سخنان ترامپ بودند. لازم به ذکر میدانیم تا مهمترین بندهای توافق را بیان نماییم:
- اجرای موفقيت آميز توافقنامه، ايران را قادر خواهد ساخت تا به طور کامل حق خود را بر استفاده هزارها دستگاه انرژی هستهای که فعال اند و تاهنوز یورانیم ذخیره نکردهاند، جهت مقاصد صلحآميز استفاده نماید.
- ایران طی شش ماه دیگر اجازه نخواهد داشت تا سوخت هستهای را ذخیره سازد؛ به این معنی که ایران بین دو گزینه قرار دارد: یا تولید یورانیم را توقف دهد و یا نیروی سوخت هستهای را به نیروگاه سوخت صلحآمیز تبدیل نماید.
- موافقۀ ایران بر تغییر 20 درصد یورانیم غنی شده موجود، به معادن و یا مزج آن به یورانیم طبیعی تا خاصیت خالص بودن را از دست بدهد، به علم اینکه وزن سوخت هستهای 450 پوند میباشد.
- ایران ساخت مجتمعهای سوخت و دیگر دستگاه راکتور بازسازی شده اراک پلوتونيم را توقف خواهد داد.
- ایران باید اجازه دهد تا دستگاههای هستهای اش، روزانه بدون وقفه از طرف بازرسان سازمان انرژی اتومی، نظارت شده و روزانه فعالیتهای ویدیویی به دسترس آنها قرار گیرد.
- ایران بعد از توافق هستهای در خلال شش ماه به اندازه ملیارد دالر فعالیتهای اقتصادی را بدست خواهد آورد.
کسانیکه بندهای توافق را میدانند، به خوبی درک مینمایند که این بندها ذلت، فرومایگی و تسلیم شدن ایران بوده و توافق هستهای واضحاً به نفع غرب و یهود میباشد؛ ولی چه چیز امریکا را به بستن این توافق واداشت و باز چرا ناگهان ادارۀ ترامپ به شدت مطالبه تغییر و تعدیل بندهای توافقنامه را دارد؟
پاسخ چنین است: فضایی که به اثر انقلاب بهار عرب در منطقه ایجاد شد، ناگهان غرب را تکان داد و بحران غرب، به ویژه امریکا را در منطقه بیشتر ساخت. امریکا از یک طرف در مشکلات عراق، افغانستان، مشکلات اقتصادی و مالی گیرمانده بود، از طرف دیگر، قوتهای رقیب منطقهای امریکا در سطح جهان وی را در بهار عربی به تشویش انداخته بود. از همه مهمتر، بزرگترین خطر برای امریکا شعار اسلام، رایهی اسلام و شعار خلافت بود و آنها عظمت خلافت و قوت آن را و شوق امت بسوی خلافت را درک کرده بودند.
پس در چنین فضای بحرانی اقتصادی، تشویش رقباء و پلان بیداری امت در خاور میانه، کدام مزدور خوبتر به امریکا همکاری کرده میتوانست و کدام مزدور تاب استادهگی را داشت، آنهم در حالتی که مصر کشور محوری استراتیژی امریکا، خود با آتش انقلاب شعلهور بود و ترکیه به اثر ضعف قدرت اردوغان در داخل، توان کنترول خارج را نداشت؟ از طرفی، در خصوص بلاد حجاز به اثر درگیری با قوتهای رقیب، نزدیک بود که بلاد حجاز از دستاش برود؛ پس در چنین یک فضایی که امریکا دچار بحران سیاسی، نظامی، مالی و ضعف مزدوران منطقهای غیر از ایران، کشوری را نداشت که دشمنِ اهداف امت اسلامی باشد؛ چون قبلاً ایران نقش برازندهای را در خدمت امریکا در عراق و افغانستان انجام داده بود.
چنانچه رفسنجانی اقرار دارد که: «هرگاه ایران نمیبود، امریکا غرق در تباهی میگردید.» در آن زمان ایران محصور با تحریمهای اقتصادی جهانی و متصف با محور شرارت بود و به اثر وضع قوانین غربی و امریکایی هیچ معاملهای تجارتی با ایران صورت نمیگرفت، ازین جهت ایران توان رفتن به خارج از خود را نداشت. درین موقع حساس اداره اوباما از علاقهمندی رفع تحریمها استفاده کرد. با وجود اینکه جمهوری خواهان به نسبت رقابتهای حزبی، عدم استراتیژی قبلی و مخالفت دولت یهود به رفع تحریمها دست به عقد امضاء توافقنامه زد، ازین جهت امریکا نیازمند نقش ایران در منطقه بود.
با وجود اینکه توافقنامه یک توافق رسوایی برای ایران بود؛ اما تحریمهای اقتصادی و توقف پولی که ایران را خسته کرده بود، برای مصارف داخلی خود خیلی نیازمند توافقنامه بود، از آن بهتر، این توافق هستهای درین مقطع حساس به نفع امریکا بود تا در مقابل اهداف مشروع امت اسلامی و هرکسیکه پلانهای امریکا را برهم میزند، کسی را استاد نماید. توان تطبیق این نقش را تنها ایران داشت، به شرطی که تحریمها رفع میگردید. اوباما، توافق هستهای را یکی از دست آوردهای بزرگی در دورهاش میشمرد؛ چون درین مقطع حساس، این دست آورد برزگ برایش اهمیت نجات را داشت؛ اما چه چیز تغییر یافت؟
بعد از نقش آفرینی ایران، تغییرات چشمگیری در منطقه رونما گردید؛ یعنی بهار عربی مهار و سرنوشت مزدوران توسط امریکا رقم خورد. بعد از انقلاب نافرجام و بعد از مبارزه به ضد رقبایش، اردوغان قوی گردید. بعد از آمدن سلمان اختیار سعودی کاملاً به دست امریکا افتاد و مصر که کمی از داخل متزلزل گردیده بود، مجدداً نقش خود را پیدا کرد. حتمی بود تا قوای مزدور منطقهای برای سرکوب شعوب خویش و مهار انقلاب شام قوت میگرفتند؛ به خصوص بعد از آنکه امریکا نقش ایران در مهار انقلاب شام را با وجود استفاده تمام نیرو، ابزار و ملیشههای شیطانیاش، ضعیف یافت و مجبور گردید تا روسیه را در پهلوی ایران در انقلاب شام استفاده نماید.
با آنهم امریکا از مهار انقلاب شام عاجز آمده و خوب میداند که نقش آفرینی ایران را تمام امت اسلامی حقیر دانسته و کامیابی آن را بعید میداند. پیدا شدن مزدوران دیگر، برگشت قدرت امریکا در منطقه و تغییر ظروف منطقهای به این معنی نیست که امریکا دیگر نیازمند نقش ایران در منطقه نیست؛ بل رابطه ایران با امریکا رابطۀ استراتیژیک و دائمی است؛ اما تغییر ظروف منطقه به امریکا جرأت داد تا به شرایط توافقنامه نگرشی جدید نماید و آن را تحریک و مهار نماید تا برای دیگر مزدورانش-ترکیه، مصر و سعودی- نقش وظیفوی اعطاء نماید؛ طوریکه به ترکیه نقش سیاسی زهری، به سعودی استفاده سرمایه و به مصر نقش سیاسی منطقهای اعطاء کرد. پس تغییر ظروف منطقه مقتضی نگرش جدید به شروط توافقنامه را نمود. مسئلۀ اعتراض بر توافقنامه رفتار شخصی ترامپ نیست؛ بلکه امریکا دولتی است که آن را سازمانها اداره میکنند.
افراد هیچگاهی استراتیژی امریکا را تغییر داده نمیتواند، هرگاه اوباما هم در چنین فضای امریکا در رأس قدرت این کشور میبود، حتماً نقش ترامپ را ایفاء میکرد. از بارزترین جوانبِ تجدد در شروط توافقنامه همین بود که بیان گردید. جانب دوم، شیطانیگری ایران همان است که ترامپ از ابتدای رسیدن به قدرت، روی دست گرفته، از ایران صحبت میکند و آن را بزرگ نشان داده تا دولتهای خلیج را از پیشرفت و جاهطلبی ایران بترساند تا به آسانی از آنها باج گیری نموده و سلاحهای خود را به فروش برساند.
چیزی تازه؛ ترامپ همزمان به قدرت رسیدنش به بسیار بیشرمی از جهان خواست و هشدار داد تا "هر کشور در مقابل حمایتِ ایالات متحده باید حق الزحمت بپردازد"، درین خصوص از چاپان، کوریا، کشورهای اروپایی و کشورهای خلیج در مقابل حمایتاش، مطالبهی پرداخت پول را کرد؛ از جمله: مطالبه از کشورهای خلیج برایش خیلی آسان و پربار بود، و این پول ستانی امریکا مقتضی شیطانیگری ایران است تا خطر آن کشور به دول خلیج، بزرگ نشان داده شود و کشورهای خلیج به این بهانه پولهای امت را مفت به دامن امریکا ریختانده اسلحه خرید نمایند.
در اخیر، باید متذکر شوم که سیاست امریکا در قبال ایران از دائره اظهارات آتشین و لافزنی ترامپ، تجاوز نمیکند. سیاست امریکا در جهان بر اساس دروغ، پیچیدهگی حوادث، اظهارات آتشین و هشدارهای میان خالی استوار است. این را باید دانست که رابطۀ امریکا و ایران از زمان انقلاب ایران، یک رابطۀ استراتیژیک بوده و نیازمندی امریکا به ایران بیشتر از نیازمندی به سازمان یهود میباشد؛ حتی سازمان یهود نیز متکی بر ایران است.
جایگاه ایران و نقش ایران را امریکا از قدیم درک داشت؛ ایران از جمله کشورهای مهم و استراتیژیک منطقهای برای امریکا است و هیچگاهی در استراتیژی بین آنها تغییر نمیآید؛ اما در قبال آن، گاهی سیاست پیشرفت و تقویه و گاهی سیاستِ هشدار و تضعیف را اتخاذ میکند تا در قبال ظروف سیاستهای اقلیمی متواضع و فروتن باشد.
نویسنده: حسن حمدان
ارایه کننده : شیخ سعید الکرمی ابو عبد الرحمن جمعه ، ۱۴ صفر ۱۴۳۹.هجری مطابق با ۰۲ نوامبر ۲۰۱۷.میلادی
ارایه کننده شیخ : ابو عمران البرق جمعه ، ۰۷صفر ۱۴۳۹.هجری مطابق با ۲۷ اکتوبر ۲۰۱۷.میلادی
دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر با کمال خورسندی برای تعقیب کننده گان و باز دید کننده گان صفحات مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر اعلام می دارد که برنامه ویدیویی جدید را تحت عنوان " مردم از ما می پرسند! " که از جمله نشرات دفتر مطبوعاتی حزب التحریر ولایه اردن است ، را تقدیم می نماید با ما باشید..
- قسمت ۱۵- پرسش : چرا غرب و پیروان آن (اعم از مسلمان و کافر) علیه خلافت دست به جنگ می زنند ؟؟ مجری برنامه : داکتر احمد حسونة معاون رئیس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر ولایه اردن یک شنبه ؤ ۱۶ صفر ۱۴۳۹.هجری مطابق با ۰۵نوامبر ۲۰۱۷.میلادی
تفسیر آیه یازدهم ، سوره آل عمران :
"قُلْ أَؤُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذَلِكُمْ "
ارایه کننده : شیخ یوسف مخازرة ابو الهمام
سه شنبه ، ۰۴ صفر ۱۴۳۹.هجری مطابق با ۲۴ اکتوبر ۲۰۱۷.میلادی
سخنرانی هفته وار داکتر مصعب ابو عرقوب عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر ولایه فلسطین ( سرزمین مقدس ) جمعه ، ۱۴ صفر ۱۴۳۹.هجری مطابق با ۰۳ نوامبر ۲۰۱۷.میلادی
حُکام، اکثریت مخالفین و زورمندان افغانستان در گرو بیگانهگان اند!
خبر:
فرمانده عملیاتی استخبارات ماموریت حمایت قاطع در افغانستان در گفت و شنودی با خبرنگاران افغان در کابل از افزایش فعالیت بازیگران منطقه یی چون روسیه، ایران، پاکستان و چین هشدار داده است. دگروال بورنز، فرمانده عملیاتی استخبارات ماموریت حمایت قاطع گفته است: "تمام این کشورها از برخی بازیگرانی که در حکومت وحدت ملی هستند، زورمندان و یا طالبان اند، حمایت میکنند. این (حمایت) به خاطر گسترش نفوذ آنها در (منطقه) است و این را حتمی می سازند؛ وقتی که گفتگوهای صلح آغاز میشود، یکی از این افراد برای تأمین منافع آنان نمایندگی کند." به باور او کشور های منطقه در تلاش اند تا در آینده افغانستان نقش داشته باشند. در حالیکه این چهار کشور منطقه چنین اتهام ها را رد کرده اند. )منبع: آریانا نیوز 3 نومبر 2017م)
تبصره:
این گونه اظهارات فرمانده عملیاتی استخبارات نیروهای امریکا و ناتو در افغانستان از یکسو پیچیدگی حقیقت قضیه افغانستان را برملا می سازد که به بهانه مبارزه با "تروریزم و افراطگرایی" توسط امریکا و ناتو به میدان گرم رقابتهای منطقوی و بینالمللی مبدل گردیده است. از سوی دیگر، هویت حُکام افغانستان، مخالفین مسلح، مخالفین سیاسی و زورمندان را به نمایش میگذارد که اکثر آنان برای منافع شخصی و گروهی خود، از کشورهای ذیدخل در قضیۀ افغانستان به مانند مزدوران حلقه بگوش متابعت میکنند. درحالیکه دگروال بورنز فرمانده مرکز مشترک عملیاتی استخباراتی امریکا و ناتو در افغانستان، در اظهارات خود نقش حمایوی امریکا، کشورهای عضو ناتو و هند را از مزدورانشان در افغانستان نادیده گرفته شده و با کمال بی حیایی تنها به سوی نقش طرف مقابل خود (روسیه، چین، ایران و پاکستان) انگشت انتقاد گرفتهاند.
مقامات استخباراتی نیروهای امریکا و ناتو در افغانستان درحالی چنین اظهار نظر میکنند که جنگ جاری همه روزه جان صدها تن افغان را در صفوف نیروهای مسلح و مخالفین گرفته و هزاران تن دیگر را مجروح و بی خانمان میسازد. جنگی که چوب سوخت آن را تنها مسلمانان تشکیل میدهد. بنابرین اخیراً واشنگتن با دولت وحدت ملی افغانستان، موافقت کرد تا معلومات در مورد تلفات نیروهای نظامی افغان را مکتوم نگهدارد. همچنان روزنامه واشنگتن تایمز، در تازه ترین مقالهاش در مورد افغانستان، یاد آور شده که جنگ در افغانستان از پیشبینیها هم دشوارتر شده است.
گزارش اخیر سرمفتش خاص امریکا برای بازسازی افغانستان (سیگار) هم نشان میدهد که از اول ماه جولای تا سی ام ماه سپتمبر امسال، اردوی افغانستان مناطق زیادی را که قبلاً تحت اداره خود داشتند از دست داده و در حال حاضر بر این مناطق طالبان و گروه داعش تسلط حاصل کردهاند. گزارش سیگار، همچنان نشان میدهد، آمارهای که در گذشته در مورد تلفات نیروهای افغان بصورت علنی نشر میشد. حالا پنهان نگهداشته میشود. چون تلفات اخیر نیروهای امنیتی باعث شکنندگی صفوف آنان گردیده و یک فضای بی اعتمادی را در میان سربازان بمیان آورده است. از اینرو، می خواهند با پنهان نگه داشتن تلفات، روحیه نظامیان را برای تداوم جنگ حفظ کنند.
پس قابل یاد آوری است که این همه موارد، حداقلی است که ادارههای امریکایی و دولت افغانستان بر آن اقرار میکنند. درحالیکه وضعیت چندین برابر از آنچه که در گزارشهای رسانهها، نهاد های تحقیقاتی و دولتی میآید رقتبار است. درین مورد ویدیوها و تصاویر مختلف همه روزه از چهار گوشه افغانستان توسط مردم محل، سربازان نیروهای امنیتی، سربازان طالب و … به نشر میرسد که نمایندگی از شدت و وحشت جنگ توسط تمام جناحهای دخیل میکند.
یگانه متضرر اصلی این جنگ از تمام جوانب مردم مسلمان افغانستان است. چنانچه اخیراً اداره تنظیم مخابراتی (اترا) برای شرکتهای ارایه کننده خدمات انترنتی، دستور داده است که شبکههای اجتماعی (وتساپ و تلگرام) را برای ۲۰ روز در کشور مسدود کرده و جدولی از صفحات، حسابهای فیسبوکی و تویتری را تهیه نموده تا هرچه زودتر آنها را مسدود سازد.
این است حقیقت تمام داعیههای اغواگرانه امریکا و ناتو برای مردم افغانستان که یکی پی دیگری رسوا میشود: از آزادی بیان گرفته تا صلح، حقوق بشر، حقوق زن، از بین بردن فقر، دولت سازی و بازسازی همه و همه در جریان ۱۶ سال گذشته درین سرزمین تجربه گردید، که تمام آن جز جنگ، ناامنی، قتل، فتنه، فساد، فحشا، فقر، رشوه و دخیل شدن هرچه بیشتر قدرتهای منطقوی در قضیه افغانستان چیزی دیگری به مردم مسلمان افغانستان به ارمغان نیاورد. فلهذا هنوز هم سر وقت است تا بخود آیم و از صفر علیه این همه بدبختیها و بحرانها قدعلم نماییم.
تمام موارد فوق نشاندهنده ابعاد بیشتر منطقوی و بینالمللی جنگ در افغانستان است که بعد از امضای پیمانهای استراتیژیک و امنیتی با امریکا و بخصوص بعد از اعلام استراتیژی جدید ترامپ در مورد آسیای جنوبی و افغانستان، جنگ درین خطه از پیشبینیها هم دشوارتر شده است. پس مطلقاً جای تأمل و تفکر است، تا مردم افغانستان حقیقت این جنگ بیگانهگان را که بر خون و سرزمین ما جریان دارد درک نموده و علیه دولت جان کیری، زورمندان مزدور، مخالفین سیاسی و مسلح وابسته به کشورهای بیرونی به پا خیزند و نگذارند بیشتر ازین طعمهی رقابتهای آنها گردند. مسلمانان افغانستان قرنهاست که توسط این نوع خاینین دچار جنگ، آشوب و فتنه گردیدهاند. این عین همان تصویری است که در اکثر سرزمینهای اسلامی در حال حاضر به مشاهده میرسد.
رسول الله صلی الله علیه وسلم از زمانی برای امت هُشدار داده بود که ملل دیگر جهان بر مسلمانان به سبب غالب شدن دوستی دنیا و کراهیت از مرگ، بالایشان هجوم آورده و آنان را مغلوب خواهند ساخت، طوری که فرموده:
«یوشِكُ الأُمَمُ أَنْ تَدَاعَى عَلَیكُمْ كَمَا تَدَاعَى الأَكَلَةُ إِلَى قَصْعَتِهَا» فَقَالَ قَائِلٌ وَمِنْ قِلَّةٍ نَحْنُ یوْمَئِذٍ قَالَ «بَلْ أَنْتُمْ یوْمَئِذٍ كَثِیرٌ وَلَكِنَّكُمْ غُثَاءٌ كَغُثَاءِ السَّیلِ وَلَینْزِعَنَّ اللَّهُ مِنْ صُدُورِ عَدُوِّكُمُ الْمَهَابَةَ مِنْكُمْ وَلَیقْذِفَنَّ اللَّهُ فِى قُلُوبِكُمُ الْوَهَنَ» فَقَالَ قَائِلٌ یا رَسُولَ اللَّهِ وَمَا الْوَهَنُ قَالَ «حُبُّ الدُّنْیا وَكَرَاهِیةُ الْمَوْتِ» (سنن ابی داود: صحیح)
ترجمه: زود است که (تمام) ملل دیگر بر شما حمله کنند؛ به مثل حیواناتی که بر شکار حمله میکنند. از رسول الله صلی الله علیه وسلم پرسیدند، آیا تعداد مسلمانان در آن زمان اندک خواهد بود؟ رسول الله فرمود: نه، تعداد شما بسیار زیاد میباشد؛ اما به مانند کف روی آب خواهید بود. در آن زمان الله سبحانه وتعالی هیبت شما را از قلوب دشمنان تان بیرون کشیده و در قلوب شما وهن را داخل خواهد ساخت. اصحاب سوال نمودند که وهن چیست؟ پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: حب الدنیا و کراهیت الموت.
این است تصویر امروزی ما! پس لازم است تا طرفهای ذیدخیل داخلی و قدرتمندان با نفوذ و مخلص افغانستان، این حدیث را مصداق عملی واقعیت خویش قرار داده و از آن درس عبرت بگیرند که تا زمانی دوستی دنیا در میانشان وجود داشته باشد، منافع زودگذر دنیا باعث فروغلطیدن آنان به دست قدرتهای شرقی و غربی میگردد، این قدرتهای خونخوار از سرزمین، خون و عزتشان منحیث ابزار در بازیهای بینالمللی بهره میبرند. در ضمن، تا زمانی که این رهبران و قدرتمندان از مرگ کراهیت دارند و بر علیه اشغالگران و مزدورانشان دست به مبارزه نمیزنند، دعوت و مبارزه برای تاسیس دوباره دولت خلافت بر منهج نبوت را حمایت نمیکنند. جان و زندگی دنیا برایشان عزیز مینماید، این حالت تداوم یافته و ما منحیث چوب سوخت در رقابتهای منطقوی و بینالمللی وسیله قرار خواهیم گرفت.
سیف الله مستنیر
رئیس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر -ولایه افغانستان
به نقل از خبرگزاری مطبوعات سعودی بهتاریخ 24 اکتوبر 2017م، محمد بن سلمان ولیعهد سعودی گفته است: «کشورش به آنچه قبلاً بوده(اسلام میانه و متعدل) برخواهد گشت.» و نیز اضافه کرد: «30 سالمان را با افکار افراطگرایی هدر نمیدهیم. با این حساب افکار افراطگرایی را ریشهکن کرده و به زندهگی طبیعی برخواهیم گشت.» ما در صدد آن هستیم که دوباره به آنچه قبلاً بودیم، برگردیم که همانا اسلامی است که دروازه آن به تمام ادیان، سنتها و مردمان مختلف باز است.» هدف وی از آنچه ادعاء میکند، اسلامی است که بدور از احکام در راستای دولت، جامعه و نیز قبول افکار غربی است، تا باشد که یک دولت سیکولر با جامعه سیکولر تأسیس گردد که اساس آن را دولتهای استعمارگر غربی در سرزمینهای اسلامی گذاشتهاند.
محمد بن سلمان همزمان با ولیعهدی پدرش حاکم رژیم فعلی نظام سعودی تعیین گردید. محمد بن نایف که قبلاً درین زعامت بود، چهار ماه قبل بهتاریخ 21 جون 2017م برکنار گردید. محمد بن سلمان اکثریت ِسمتهای مختلف زعامت امور دولتی را به دلیل کهن سالی پدرش بهپیش میبرد. ملک سلمان که به 81 سالگی رسیده است و در آستانه از دنیا رفتن میباشد، با این حال، وی چشمانداز سال 2030م را طرح کرده است که متکی بر فروش نفت توسط شرکت نفتی عربستان سعودی تحت نام خصوصیسازی فروش نفت به کشورهای خارجی است. همچنان خواهان افتتاح منطقه سیاحتی و فعالساختن نقش زنان در صدد دوری از اسلام است.
بنابرین، محمد پسر سلمان به تفریط آنچه از اسلام و احکام آن باقی مانده، تحت نام اسلام میانه، متعدل و روشنفکریکه سیکولرانی آن را اساس گذاری کردهاند، که بنامهای اسلامگراهای معتدل یا اعتدالگرایان یاد شده؛ بخش روحی اسلام را قبول و بخش سیاسی اسلام را افراط مینامند، دعوت میکند. آنان دموکراسی را با نظامهای غربی و آنچه تحت نام آزادی زن و فعالساختن نقش وی، مبنی بر اساس افکار غربی متعلق به زن و مخالف با اسلام است، پذیرفتهاند.
عثمان طه