سه شنبه, ۰۱ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۰۶م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

شماره ۱۵۴ جریده الرایة به نشر رسید

  • نشر شده در مرکزی

(ترجمه)

در این شماره میخوانید:

  • سخن هفته: ای مسلمانان! این نظام‎ها با عقیدۀ اسلامی هیچ ربطی نداشته بلکه خزانه و ذخیره‎گاه فسادهای دائمی است، که از یک خیانت به خیانت بزرگ‎تر و از یک جرم به جرم بدتر از آن منتقل می‎گردد؛ بناً همه باید بگوییم: ای حکام جاهل دیگر بس است. دست همت بر کمر زده و شب و روز برای از سرگیری زندگی اسلامی کار و تلاش نموده؛ خلافت راشده بر منهج و روش نبوت را برپا نماییم؛ تا این‎که سیاست‎مداران بزرگ و ربانی تحت سایه آن دولت، امور امت را به درستی رهبری نموده، و برای کسب رضایت الله متعال بکوشند، و در آن زمان غرب کافر و استعمارگر خواهد دانست که بازگشت شان به کجا و سرنوشت شان چگونه است.
  • سرمقاله: بیانیه بلفور: یک قرن سیاست استعماری تحت خرقه مشروعیت بین‎المللی؛
  • گردش و سیاحت تیلرسون و استراتیژی تسلط پیداکردن؛
  • حاکمان مسلمین و تب و تاب توفق امنیتی(فلسطین) با دولت یهود؛
  • سیاست امریکا در عراق واضح است؛ پس چرا حیرت و تعجب؟!
  • سرمایه‎داری و فکر حل و فصل؛ نشأت و خطر آن؛
  • بررسی سیاست امریکا در سوریه بعد از به میان آمدن تنظیم الدولة(داعش)؛
  • بودایی‎ها بعد از کوچاندن مسلمانان روهینگیایی از دیار شان، ثروت‎های شان را به غارت بردند؛
  • فرق میان دارالندوة، شورای امنیت و ملل متحد؛
  • عدول کردن‎ها، نه تجدید نظر و بررسی‌‎ها‌؛
  • حمایت قطر از بعضی گروه‎های مسلح در سوریه برای سرنگونی انقلاب؛
  • دولت مسئول خودکشی‎های رو به رشد در اردن است؛
  • جنایت نیرو بخشیدن به نظام اسد مجرم؛
  • بحران یمن با بازگشتن به سوی الله متعال حل می‎گردد نه با مراجعه به ملل متحد.

برای دریافت این شماره به لینک ذیل مراجعه فرمایید:

 http://www.hi.zat.one/ar/index.php/dawahnews/sporadic-news/29432.html

ادامه مطلب...

حاکمان پاکستان هنوز هم تلاش دارند تا اتهامات امریکا علیه پاکستان را اثبات کنند

(ترجمه)

خبر

رهبری نظامی پاکستان در ۱۳ اکتوبر ۲۰۱۷م، نجات یک خانواده کانادایی را که توسط یک گروه وابسته به طالبان بازداشت شده بود، اعلام کرد. رهبری نظامی گفت: «عملیات نجات پس از آن صورت گرفت که آن‎ها اطلاعات را از جانب ایالات متحده امریکا مبنی بر انتقال این خانواده به مناطق قبیله‏‎‎‎ای از مرز افغانستان دریافت نمودند.» جنرال مجگین آصف غفور در یک برنامه تلویزیونی گفت: «قرار اطلاعات امریکا روز چهارشنبه ساعت چهار بعد از ظهر، گروگانان در حال انتقال بودند که نیروهای ما موتر حامل آن‎ها را طبق اطلاعات ردیابی شده، ساحه را زیر پوشش قرار دادند تا این‎که بالآخره موفق به نجات این خانواده شدند.»

تبصره

پس از سخنرانی ترامپ در ۲۱ اگست ۲۰۱۷م، فضاء قسمی توسط این رژیم ایجاد شد تا اظهار نماید که رهبری نظامی و سیاسی پاکستان طبق دساتیر امریکا عمل کرده است و در عین حال تلاش می‎نماید تا سیاست خارجی پاکستان را تغییر داده و اهداف امریکا را در منطقه تأمین کند.

ترامپ گفت: «پاکستان باید برای کمک به پیروزی امریکا در افغانستان بیشتر تلاش کند.» هم‎چنان افزود: «آن‎ها دقیقاً همان تروریست‎هایی اند که ما در حال حاضر با آن‎ها در جنگ قرار داریم؛ ولی این پالیسی باید تغییر کند و بلافاصله تغییر خواهد کرد.» بدین اساس در پاسخ به رویکرد خصمانۀ ادارۀ ترامپ در رابطه به پاکستان، رژیم پاکستان با به تعویق انداختن ملاقات وزیر خارجه این کشور با امریکا، می‎خواهد افکار عامه را تغییر دهد؛ اما بر عکس وزیر خارجه پاکستان به روسیه، چین، ترکیه و ایران فرستاده شد تا باشد که اظهارات طرفداران پاکستان را از کشورهای مربوطه دریافت کند. هر چند جنرال قمر باجوا بسیار زود واضح ساخت که این کار طبق معمول با امریکا صورت می‎گیرد. هم‎چنان او سعی کرد تا طوری جلوه نماید که توجه نیروهای مسلح ضد امریکایی را به خود جلب کند.

هنگامی‎که باجوا با دیوید هیل، سفیر امریکا در ۲۳ اگست ۲۰۱۷م دیدار نمود، گفت: «ما هیچ‎گونه توقعی مالی و نظامی از سوی امریکا نداریم و نیازی نمی‎بینیم که امریکا ما را در این راستا همکاری کند؛ بل ما نیازمند اعتماد، درک و تصدیق همکاری‎های خود از جانب امریکا می‎باشیم.»

پس از یک ماه خود نمایی‎ها و نیرنگ‎ها، وزیر خارجه پاکستان به تاریخ ۱۰ اکتوبر ۲۰۱۷م، اظهار نمود که: «اسلام آباد حاضر است تا امریکا را در زمینه عملیات مشترک علیه شبکه حقانی همکاری نماید.» او هم‎چنان علاوه نمود که: «جنرال قمر جاوید باجوا فرمانده ارتش پاکستان یک ماه قبل در دیدارش با اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان عین طرح را در میان گذاشته است.» پس جای تعجب نبود که رهبران سیاسی و نظامی پاکستان بدون هیچ نوع دلهره طبق اطلاعات امریکا عمل نموده و شهروندان کانادایی را نجات دادند. با انجام این کار، حکام پاکستان اتهاماتی را که ترامپ علیه پاکستان به کار بست، که همانا شورشیان افغان در خاک پاکستان پناهگاه امن دارند و لذا پاکستان باید بیشتر کار کند، تأیید نمودند.

بناً این نمایشنامه نجات در خاک پاکستان همانا بازتاب واقعه ایبت آباد در ماه می۲۰۱۱م، می‎باشد. از این‎رو، سران سیاسی و نظامی پاکستان به امریکا کمک کردند تا یک بار دیگر اتهامات را علیه پاکستان اثبات کنند. این در حالی است که آن‎ها اجازه حمله امریکا به ایبت آباد را برای گرفتن اسامه بن لادن دادند و مردم هم می‎دانستند که سناریوی اجرا شده کاملاً از طرف امریکا بود. پس بدون شک امریکا می‎توانست زوجی که در طول پنج سال گذشته در افغانستان بود، ردیابی کند؛ ولی چنین نکرد تا این‎که چند روز پیش به طور ناگهانی پاکستان را از جریان آگاه می‎سازد که اسیران آن‎ها در حال انتقال به پاکستان اند. امریکا هیچ‎گونه تلاشی را به خرچ نداد تا آن‎ها را در خاک افغانستان نجات دهد؛ بل انتظار فرصتی را داشت تا به طور کامل به سوی دیگری هدایت شوند.

بیانیه ترامپ بیانگر این امر است، او نجات این خانواده را در کاخ سفید اعلام نمود که همکاری دولت پاکستان نشان می‎دهد، امریکا توقع دارد تا تلاش بیشتری را در راستای تأمین امنیت در منطقه نماید. بنابرین، رهبری سیاسی و نظامی پاکستان تنها کسانی را نجات می‎دهد که در تطبیق پالیسی خارجی امریکا در این منطقه همکاری نماید. این همه در حالی است که نسبت به خواسته‎های صدها تن از کسانی‎که به اسلام و قضیه سرنوشت ساز(خلافت) امت را فرا می‎خوانند و در عین حال خواستار نقض هماهنگی با امریکا می‎باشند، هیچ‎گونه توجهی صورت نمی‎گیرد. چنان‎چه در ماه می ۲۰۱۲م، نوید بت سخنگوی حزب التحریر-ولایه پاکستان به طوری غیرقانونی ربوده شد و هیچ کس به ادعای خانواده این داعیان از ربودن غیر قانونی آن‎ها گوش نکرد.

هیچ شکی نیست که امریکا بدون کمک پاکستان توانایی اجرای اهداف سیاست خارجی خود را در منطقه داشته باشد. پس باید گفت: به محض این‎که خلافت بر منهج نبوت تأسیس شود، دست حامیان امریکا قطع خواهد شد و نیروهای مسلح ما و سازمان‎های اطلاعاتی به سوی امریکا حرکت داده خواهد شد تا آن‎ها را ذلیل نموده از منطقه عقب برانند.

﴿قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ﴾

[توبه: ۱۴]

ترجمه: با آن ها بجنگید تاالله(سبحانه وتعالی) با دستان شما عذاب شان کند، آنان را رسوا سازد، شما را بر آن ها پیروزی دهد و سينه ای گروهی مؤمنان راشفا می بخشد.

نویسنده: شهزاد شیخ

معاون سخنگوی رسمی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

کرملین، طبق معمول به غلامی قصر سفید عادت کرده است

(ترجمه)

خبر

به تاریخ 5 سپتمبر 2017م، سرخط تمام اخبار روسیه در مورد رسیدن شاه عربستان سعودی به این کشور بود؛ به ویژه خبرگزاری"Vesti.Ru" چنین گزارش داد: «بر اساس گفته های ولادیمیر پوتین، دیدار سلمان بن عبدالعزیز آل سعود شاه عربستان سعودی، به روسیه یک رویداد مهم می باشد.» رئیس فدراتیف روسیه اشاره کرد که این اولین دیدار شاه عربستان سعودی از روسیه در طول تاریخ می باشد. او گفت: «من مطمئین هستم که دیدار شما به عنوان یک انگیزۀ خوب برای توسعه روابط بین دولت های ما تأثیر خواهد کرد.» سخنگوی دولتی اضافه کرد که: «شاه عربستان سعودی با ولادیمیر پوتین گفتگوهای مختلف خواهد داشت. در میان موضوعات اصلی که ممکن است توسط رهبران مورد توجه قرار گیرد، وضعیت بازار نفت، همکاری نظامی-فنی سوریه و بحران در روابط میان عربستان سعودی و قطر مورد بحث قرار خواهد گرفت.»

تبصره

این بازدید شاه عربستان سعودی بسیار مورد توجه رسانه های روسی قرار داشت. توجه بیشتر را، همراهان و هزینه های مالی فراوان سفر شاه عربستان به خود جلب کرده بود. نتیجه رسمی این مذاکرات، توافقنامه ها برای خرید سلاح، همکاری اقتصادی و البته موضوع سوریه نیز گفته شده است.

هزینه های گزاف و ناعادلانه پادشاه در جریان این بازدید، بیش از 1 هزار تن همراهان و خدمتکاران ، اقامت در هوتل های مجلل در مرکز مسکو و بیشتر از این ها، تمام این نمایش ها به هدف نشان دادن این بود که شاه عربستان چگونه مجلل و به خوش گذرانی زنده گی می کند. قراردادهای عرضه سلاح با وجود این واقعیت که اخیراً عربستان سعودی قراردادهای مشابه با امریکا را امضاء کرده است، عجیب و غریب به نظر می رسد. توافقنامه های اقتصادی در چنین زمانی که روسیه تحت تحریم های امریکا و اروپا قرار دارد، شماری از سؤالات زیادی را خلق می کند.

این سوالات زمانی مطرح می شوند و همه چیز در جای خود قرار می گیرند که در حال حاضر امریکا برای روسیه در قضیه سوریه و سرکوب مخالفین بشار اسد در حال باج دادن است. ما در حال حاضر به خوبی می دانیم که نقش فعال روسیه در کنار بشار اسد به عنوان جلاد و قاتل مسلمانان سوریه موقفی است که امریکا به روسیه داده است.

گمانه زنی ها مبنی بر ادعای حمایت کرملین از ترامپ برای انتخابات ریاست جمهوری امریکا، در نگاه اول، سخنان احمقانه ی ترامپ و رفتار بی شرمانۀ او، خاکی است که اداره قصر سفید به چشم میلیاردها انسان می پاشد. آن ها می خواهند نشان دهند که رهبری امریکا جدی نیست؛ اما در واقع ترامپ از قدرتمندان بسیار هوشیار در امریکا نماینده گی می کند. آن ها به طرز ماهرانه ای بسیاری ها را متقاعد ساخته اند که روسیه در راه حل مسئله سوریه با ابتکار و توانایی های خود شرکت می کند، تا حدی که حتی خود کرملین نیز به آن اعتقاد پیدا کرده است. روسیه هنوز خیال برگشتن به موقعیت بین المللی را منحیث بازیکن بزرگ برای حل مشکلات بین المللی همراه با امریکا، فرانسه و انگلیس، همانند شریک مساوی در سر می پروراند؛ در حالی که آخرین وضعیت امور این حالت معکوس این واقعیت را نشان می دهد.

سفر شاه سلمان به روسیه ممکن است طرح پنهان دیگری امریکا را به همراه داشته باشد. اخیراً با اطاعت از ترامپ، عربستان سعودی جایگاهی دیگری را بنام نظارت بر خلیج فارس بدست آورده است؛ اما ما می دانیم که امریکا یگانه بازیکن در این منطقه نیست. هم چنان انگلیس نیز یک رقیب فعال در مبارزه برای بدست آوردن موقف در این منطقه بوده و امریکا این را بسیار خوب درک می کند که در قطر، امارات متحده عربی، کویت، عمان و حتی خود عربستان سعودی، نیروهای باقی ماندۀ آن ها بصورت فعال با رژیم انگلیس همکاری می کنند که امریکا خواستار این امر نمی باشد.

امریکا که قدرت استعماری است، با تشنگی برای قدرت و نفوذ، از تمام توانایی هایش برای از بین بردن هرگونه نفوذ انگلیس در این منطقه استفاده می کند. مناقشه ایجاد شده میان عربستان سعودی و قطر یک نمونۀ واضح بوده که امریکا در تلاش است تا تمام حضور انگلیس را از قطر با استفاده از مزدور خود شخص شاه سلمان، بدور سازد. ممکن است که شاه سلمان به درخواست بادار خود ترامپ نزد پوتین آمده تا در مورد همکاری در آینده برای بیرون راندن انگلیس از منطقه خلیج فارس، به بحث بپردازد که اختلاف قدیمی میان انگلیس و روسیه برای این مورد بسیار مناسب است.

پوتین که به طور ساده لوحانه خواب می بیند، در صورتی که شرایط امریکا را پوره کند، امریکا او را به یک شریک برابر تبدیل خواهد کرد؛ اما این هرگز نباید فراموش شود که این می تواند، ثبوت تاریخ همکاری مخفی شوروی و امریکا در گذشته باشد. پوتین برای کارهای کثیف خود منحیث یک خانه شاگرد باقی می ماند و این در حال حاضر در واقعیت درحال اتفاق افتادن است.

شاه سلمان به نوبه خود با وجود این که یک پادشاه است، یک غلام امریکا باقی می ماند که از طریق سفر به کشورها، نماینده گی از منافع امریکا می کند؛ نه از اسلام و مسلمانان. شاه سلمان و خدمتکاران دربارش نیز در همین حالت باقی می مانند؛ نه ثروت و قدرت و نه زمین برای فامیل سعود بسنده است تا با افتخار ایستاده و ایالات متحده و دیگر کشورهای استعماری را ستایش کند. تنها پذیرش اسلام به عنوان یک نظام و هدایت کتاب الهی در زنده گی، مسلمانان را مورد ستایش قرار می دهد و برای غلبه بر قدرت های استعماری کمک می کند.

نویسنده: ایلدار خامزن

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

دولت سیکولر، هسته ی استراتیژیکی منافع امریکا در جهان اسلام که با جنک علیه تروریزم از آن حفاظت می کند

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

به تاریخ ۴ اگست ۲۰۱۷م در گزارش نشریه "دان"، در بیانیه ی خدمات روابطه عامه یا ISPR  نیروهای مسلح پاکستان آمده است که ر‎‌ئیس ارتش پاکستان کشته شدن سربازان امریکایی را در حمله طالبان محکوم نموده است. در این بیانیه آمده است که جنرال قمر جاوید باجوا رئیس ارتش، همدردی خود را از بابت کشته شدن دو افسر نیروهای ويژه ی امریکا در حمله تروریستی در قندهار اظهار نمود است. جنرال باجوا تذکر داده است که پاکستان نیز در چنین مسیر خونبار جنگ علیه تروریزم واقع است و غم فامیل های سربازان کشته شده را خوب درک می کند.

اين محکومیت متعجب کننده باعث برانگیختن احساسات ضدامریکایی به طور بسیار وسیع بصورت عام و در اردو بصورت خاص گردید. هدف این بیانیه برای تسکین افکار منفی است که توسط حلقات سیاسی امریکا در مقابل پاکستان ایجاد گردیده که مقامات بلند رتبه امریکایی آن را در بیانیه های متعدد اظهار داشنتد و در مذاکرات بین مقامات امنیت ملی و سیاست های خارجی بیان گردید. هم چنان می شود، شخصی استدلال نماید، بیانیه ای که از طرف یکی از قدرت مندترین فرد دولت پاکستان بیان شده که در آن هم ردیفی با امریکا و مشترک شمردن منافع با آن ها اشاره شده، در مخالفت با عقیده اش قرار می گیرد و هم چنان در کل صداقت نهادهای ارتش پاکستان را که ظاهراً مخالف امریکا است، نیز زیر سوال می برد.

اگر به تحلیل سیاست های دست داشته امریکا، متحدینش و واقعاتی که در افغانستان رخ می دهند، نظری بیندازیم، در میابیم که چرا این برای استراتیژی آینده امریکا مهم است، چطور با سیاست امریکا در مقابل پاکستان و جهان اسلام ربط دارد و جهان اسلام و جنگ علیه تروریزم را امریکا از کدام زاویه استراتیژیک می نگرد؟

دیدگاه یا منافع استراتژیک در عموم، به معنی دیدگاه یا منافع طویل المدت می باشد که این معنی حدسی یا مجمل این اصطلاح می باشد؛ مگر می تواند به عنوان حقیقت پذیرفته شود؛ اما مبهم است. معنی دقیق دیگری که شاید صدق نماید، به ساختار یا چارچوبی که به اساس منافع ملی، که یک دولت در تلاش شکل دادن حقیقت های محلی یا جهانی، توسط تعقیب نمودن بعضی طرح های روابط بین المللی دولت های دیگری که قابل پیشگوی بوده و یک اصل و مسیر را در رابطه های محلی و بین المللی به میان آورده، در حقیقت برای تکمیل نمودن منافع یک دولت شکل می گیرد. به عبارت دیگر می توان گفت: منافع استراتیژیک می تواند به منابع اساسی را که دیگر منافع توسط  آن حاصل شود، گفت.

اتحاد امریکا با چاپان و کوریای جنوبی، یک اتحاد استراتیژیک است که امریکا را قادر ساخته تا امور آسیای شمال شرقی را  تحت کنترول در آورد. رابطه دولت های اروپایی با مستعمره های سابق شان یک رابطه استراتیژیک است که آن ها را قادر می سازد تا منافع شان را که در آن منطقه است، حفظ نمایند. ناتو یک اتحاد استراتیژیک بوده که منافع امنیتی امریکا و اروپا را در مقابل اتحاد جماهر شوروی محافظت می نمود و تا حال نیز حفظ می کند.

اظهار متعجب کننده ی همدردی جنرال باجوا با امریکا از بابت کشته شدن افسران امریکایی در افغانستان، به حیث یک استراتیژی دشوار برای جهان اسلام  متمایز گردید. دانستن این وضع دشوار به معنی دانستن هدف و منافع  پالسی استراتیژیک خارجی امریکا در جهان اسلام است. چیزی که در باره ی بیانیه ی جنرال باجوا متعجب کننده است، واضح بودن و بی توجهی و بی پروایی وی در مقابل افکار عمومی در پاکستان است. ارتش پاکستان و در عموم مسلمانان جهان، امریکا را به حیث دشمن اسلام، مسلمانان و استعمارگر افغانستان می پندارند. 

جنرال باجوا مجبور بود تا این بیانیه را بدهد؛ زیرا او تحت فشار امریکا قرار دارد تا در جنگ علیه تروریزمی که از طرف جورج بوش رئیس جمهور سابق امریکا آغاز شده بود و از ۱۶ سال به دین سو جریان دارد، اشتراک بورزد. در حالی که جنرال باجوا هم چنان از داخل ارتش نیز تحت فشار داخلی قرار دارد و جامعه به طور عموم که از باجوا می خواهند تا با امریکا مخالف باشد-کشوری که به حیث دشمن پاکستان و اسلام و مسلمانان است-.

معضل استراتیژیک برای جنرال باجوا بحیث رئیس ستاد ارتش و در کل رئیس قوه مسلح ی پاکستان این است که دولت پاکستان با تنشی که میان فشارهای خارجی و داخلی قرار گرفته، دولت را به  دو جهت مخالف می کشاند. در سال های اخیر، حداقل در دو دهه ی گذشته، در قلب منافع استراتیژیک امریکا در جهان اسلام، نگرانی به میان آمده که چطور دولت ها جهان اسلام و هم چنان پاکستان را  از تهدید به میان آمدن یک دولت جدا گانه و تبدیل به یک دولت کاملاً جدید در جهان اسلام رهایی دهد.

دولت پاکستان مانند دیگر دولت ها در جهان اسلام، یک دولت نامشروع است که بعد از سقوط خلافت عثمانی و پایان حکمرانی اسلام توسط استعمارگران اروپایی به میان آمد. نامشروع بودن به معنی نداشتن ریشه در اصل می باشد. دولت پاکستان به اساس تجربه های قانونی، فرهنکی و سیاسی اروپای غربی استوار است که مودل چنین دولت ها را در مستعمرات شان برای کنترول آن به کار می برد. دولت پاکستان حتی در تلاش مبارزه با تاریخ، فرهنگ، سیاست و قانون اسلام  است که توده ها به آن عادت دارند و آن را از خود نمودند و نیز آرزو دارند که اساس حکمت سیاسی آن ها باشد. دولت سیکولر پاکستان، دهه ها است که در قدرت بوده؛ چون از زمان تشکیل این دولت، شخصیت های اسلامی جامعه خاموشی اختیار نمودند و مسلمانان پاکستان؛ مانند: مسلمانان دیگر سرزمین ها از صدمه استعماری که دور نمون آن ها از قدرت و مقام شان در جهان گردید، بهبود نیافته است.

همان طوری که پروژه ی احیا دوباره ی دولت اسلامی در جهان اسلام ریشه نموده و مستحکم گردیده، جهان اسلام به اظهار هویت و تمدن اسلامی اش بازگشته است. این مبارزه سال ها میان مسلمانان جریان داشت تا اسلام دوباره به اوج خود رسیده و دولت نامشروع سیکولر را که توسط استعمارگران اروپایی در سرزمین های اسلامی به میان آمدند، تهدید نماید. چندین دولت در جهان اسلام از قبل سقوط نموده و در آن هرج و مرج، قتل عام و تخریب جریان دارد که این وضعیت برای مسلمانان بسیار درد آور و نااميد کننده است و از نظر چشم انداز استراتیژیک یک کابوس برای غرب می باشد؛ زیرا این نظام سیکولر است که منافع غربیان را در جهان اسلام حفظ نموده و سقوط این نظام به معنی سقوط اساس منافع و سقوط چارچوب یا اساسی قدرت های غرب است؛ نظامی که بطور عمومی بالای آسیا و اروپا و بخصوص بالای شرق میانه تسلط خواهد داشت.

 نظام سیکولر با تمام اجزای ساختاری اش، سیاست غربی شدن نخبگان نظامی و استخباراتی و وسیله که زمینه را برای شان فراهم می سازد؛ از جمله: قانون بین المللی، نهادهای بین المللی و قدرت های غربی می باشد که به طور مستقیم منافع غرب را از طریق قانون و سیاست محافظت می کنند و آن ها را قادر می سازد که منابع این سرزمین ها را به غارت برده و عملیات های نظامی را در آن سرزمین ها نمایند. هم چنان به حیث یک برنامه گذاری برای سرکوب برنامه های احیای دوباره ی دولت اسلامی و جلوگیری از ظهور یک دولتی که در تاریخ و تمدن اسلام ریشه دارد، می باشد.

 برای هر شخصی که آشنای با طرز کار یک دولتی که در حلقات نخبگان پاکستان حاکم بوده و عبارت طرح اقدام ملی را در سیاست دولت به میان آورده، بسیار ناراحت کننده خواهد بود و چطور یک دولت به این امر توجه می کند؛ در حالی که قسمت عمده آن ریشه کن شده است؟ آیا این عکس العمل یک دولت در مقابل اجماع مردمی نیست که علیه اساسات دولتی که امور آن ها را تنظیم می کند هستند؟ بلکه به جای عکس العمل اجماع های ساختاری مردم در مقابل خصوصیات و اساسات عمومی دولت، در تلاش تغییر افکار مردم به این که چطور جامعه را مدیریت کند، است. این اساس یک دولت است که از قبل بالای آن استوار بوده و این باید درک شود که این اساسات در مخالفت با آرزوهای دیرینه ی مردم می باشد.

پس نظام سیکولر در تلاش است که گروهای اسلامی را به نام های افراط گرایان به جامعه معرفی نماید. این یک سند بسیار آشکار از فطرت غیرطبیعی دولت پاکستان و نگرانی که از قبل شناسایی شده بود، انعکاس می دهد. نگرانی دیگر، رو به رو شدن پاکستان با یک تحول جدید بعد از حادثه ۱۱ سپتمبر، زمانی که پاکستان جناح امریکا را در تلاش اشغال افغانستان انتخاب نمود، می باشد.

خیزش شدید در مناطق قبایلی پاکستان علیه سیاست خارجی دولت پاکستان، رد آشکار دولت سیکولر بوده و این را آشکار نمود که بخش از مردم خواهان تغییر دولت سیکولر است و دولت پاکستان را رهبری می نماید. پاسخ دیگر جامعه در مراسم عزاداری قتل سلمان تاسیر والی سیکولر پنجاب که برای تقویه نمودن قانون کفری در پاکستان با ضرب گلوله به قتل رسید، بود. در حالی که مراسم به خاک سپاری ممتاز قادری کسی که "تاسیر" را به قتل رسانیده بود، توجه بسیاری؛ از جمله: فعالین سیکولر را به خود جلب نموده بود. پاکستان تا حال شاهد چنین مراسم خاک سپاری نبود؛ با وجود این که رسانه ها به فرمان دولت، از تحت پوشش قرار دادن این مراسم چشم پوشی نمودند. نگرانی میان مردم و دولت سیکولر در پاکستان و بعضاً در جهان اسلام رو به افزایش بوده و هم چنان در این سال های اخیر انقلابیون اسلامی نیز نیرومند شده اند.

 جنگ علیه تروریزم توسط محافظه کاران جدید در امریکا، به حیث یک جنگ انحصاری در پاسخ به احیای دوباره ی دولت اسلامی است که در حال حاضر در جهان اسلام آشکار شده و از قبل آغاز گردیده بود. در حالی که سیاست مداران غربی در پایان جنگ سرد بسیار خرسند بودند، بسیاری از آن ها پیامدهای ناخواسته جنگ افغانستان را در نظر نداشتند. زمانی که جنگ در افغانستان علیه تهاجم شوروی آغاز شد، یک حرکت جامع فرهنکی، فکری و سیاسی برای احیای دولت اسلامی از قبل در جریان بود. غرب شکست اتحاد جماهر شوروی را به حیث یک پیروزی تمدن غربی بر جهان کمونستی تفسیر می نمود؛ در حالی که جهان اسلام آن را به نحو دیگر تفسیر می نماید.

این ها کسانی بودند که یکی از ابر قدرت های جهان را از پا در آوردند. بعضی از عوامل دیگر شامل تغییر جمعیتی در جهان اسلام و یک سیاست خارجی مستعمراتی و مستبدانه جهان غرب است که به سرعت بخشیدن حرکت احیای دولت اسلامی کمک نمود. ضرورت استراتیژیک احیای دولت اسلامی، تنها آغاز ترس غرب، به خصوص امریکا از بقاء و ادامه دولت سیکولر در جهان اسلام نبود. رژیم طالبان که ترکیب خام از احکام اسلامی، اقوام گرایان پشتون و اصول دولت سیکولر بود، تنها آخرین نمونه از حرکت های اسلامی سازی دولت بود که در شماری از دولت ها در جهان اسلام تحت کار بود. گرایش فکری و برتری فرهنگی تمدن غرب که زمینه را در میان مسلمانان برای موجودیت و بقای دولت سیکولر در جهان اسلام مهیا نمود، کاهش یافته و تبدیل به احساسات قوی ضد غربی و ضداستعمار در مقابل غرب گردیده است.

شبکه گسترده ی ستیزه جویان در درون جهان اسلام که میراث جنگ افغانستان علیه شوروی سابق است، بهانه ی تمام عیار را برای مداخله امریکا در جهان اسلام به بهانه ی از بین بردن این شبکه ها بود. بنابرین، ضرورت استراتیژی جنگ علیه تروریزم، انهدام شبکه های ستیزه گر در جهان اسلام نبود؛ بلکه استراتیژی های عملیاتی آن بود که برای محافظت دولت سیکولر و منابع بنیادین نفوذ غرب در سرزمین های اسلامی روی دست گرفته شد.

منافع استراتیژیک امریکا در افغانستان و هم چنان در دولت های دیگری که در آن دولت سیکولر به طور کامل سقوط نموده است، در جهان اسلام بسیار به آسانی می شود، آن را تشخیص داد. جنرال رایموند داموس فرمانده عملیات های خاص کوماندوی امریکا به تاریخ ۴ می۲۰۱۷م در مراسم سوگند، به کمیته سنای خدمات نظامی دولت امریکا، زمانی که توسط سناتور جان مکین تحت فشار قرار گرفت، بیان داشت: «مشکل عمده در افغانستان تعهد امریکا به یک دولت سالم و پایه دار در آن جا می باشد.» چیزی که وی بیان داشت، در گذشته واضح نگردیده بود.

داموس اضافه نمود: «استراتیژی جدید ما این تعریف ما را عملی خواهد نمود که اعلام پالیسی جدید برای افغانستان و آسیایی جنوبی به تاریخ ۲۱ اگیست ۲۰۱۷م توسط دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا، به عقب نشینی امریکا در عراق راجع می شود، اشتباهی که باعث از بین رفتن دولت عراق گردید و برای تکرار دوباره ی این اشتباه رأی داده نشود.» وی بیان داشت: «قسمی که ما می دانیم در سال ۲۰۱۲ عقب نشینی امریکا از عراق اشتباه تاریخی بود، در نتیجه دست آوردهایی که به بسیار زحمات به دست آورده بودیم، به دست دشمنان ما افتید. افسران ما برای شهرهایی که جنگیدند، برای آزادی آن خون ریختند و در جنگ پیروز شدند، دوباره به  تصرف گروه داعش در آمد. خروج نیروهای ما از عراق، یک فرصتی برای توسعه، رشد و سرباز گیری گروه داعش شد. اشتباهی را که رهبران ما در عراق مرتکب شدند، در افغانستان تکرار نخواهیم کرد.»

امریکا در سوریه در تلاش حفظ دولت سیکولر است؛ چنان چه در کنفرانس اول و دوم ژینو که در نتیجه برای بحران سوریه توافق سیاسی، هاله را به حیث راه حل پیش نهاد نمودند؛ چنین توافق به حیث شریک ساختن قدرت میان دولت و جناح مخالف دیده می شود تا دستگاه امنیتی را حفظ کند. انتخابات جدید برگزار می شود تا رهبر جدید سوریه را بدون تغییرات اساسات دولت از طریق تجدید نظر قانون اساسی، انتخاب نمایند. قدرت های امریکای و اروپا در لیبیا، عمان و عراق باهم یک جا شده و در تلاش تشکیل دوباره یا به حالت اول در آوردن دولت سیکولر که کاملاً سقوط نموده است، می باشند.

اوج منافع استراتیژیک امریکا در جهان اسلام، حفظ، حمایت و طویل ساختن عمر دولت سیکولر بوده و سرکوب نمودن هر نوع گزینه منحیث دولت، نمونه ای که در تاریخ و فرهنگ اسلام ریشه داشته باشد، است. این دولت سیکولر است که نفوذ غرب را در سرزمین های اسلامی ضمانت می نماید. امریکا منافع استراتیژیک مشابه را در افغانستان و پاکستان تعقیب می نماید. قسمی که سیاست مداران امریکایی از بهران بین دولت سیکولر و گروهای اسلامی آگاه هستند، بحث هایی میان آن ها وجود دارند، هشدار می دهند که نباید بالای پاکستان فشار زیاد وارد شود تا باعث سقوط دولت سیکولر در پاکستان گردد و امریکا در افغانستان نیز چنین هدف را تعقیب می نماید.

غیرمشروع بودن دولت سیکولر بسیار واضح است؛ زیرا دولتی که از فرایند کنفرانس بن به وجود آمده و بدون کمک نظامی و اقتصادی امریکا احتمال دارد که در روزها نه؛ بلکه شاید در هفته ها سقوط نماید. موجودیت دولت سیکولر در افغانستان کمک می نماید که امریکا به هدف های استراتیژیک دیگر خود نایل شود. امریکا در تلاش مستحکم نمودن قدرت خود در آسیای جنوبی از طریق پایگا های نظامی اش در افغانستان بوده و از شکست خود در افغانستان جلوگیری می نماید که باعث از بین رفتن اعتبار امریکا در سطح جهانی نشود، که با این کار سقوط ناگهانی آن شاید قسمی که اتحاد شوروی ناگهان شکست خورد و از بین رفت، کاهش یابد.

اسلام این را آشکار ساخت که در پروسه دولت سازی قدرت با مردم است. بنابر این، پیامبر صلی الله علیه وسلم در تلاش دریافت حمایت مردم در شبه جزیره ی عربستان توسط تنظیم و تلاش کمپاین های سیاسی و فکری بود که برای برداشتن بحرانی که میان مردم و دولت به میان آمده بود، شد. این تنش ها با متقاعد کردن مردم و به دست آوردن آن ها به یک شکل برتر سازمان سیاسی مبتنی بر اسلام و از لحاظ سیاسی و فکری برای فروپاشی ساختارهای دولتی و با شدت حمله به اساسات و افشاء سازی آن ها به عنوان  یک حکمت ناقص، انجامید. یک بار رسول لله صل الله علیه وسلم موفق شد تا یک حرکت سیاسی را ایجاد نماید تا ساختارهای دولت یا حکمت موجود را باید تغییر دهد، و او صلی الله علیه وسلم در جستجوی نصرت از اهل قدرت برای برداشتن ساختارهای دولت نامشروع و با جاگزین نمودن یک دولت جدید شد.

پس رسول لله صلی الله علیه وسلم با نصرت قبایل قدرتمند "اوس" و "خزرج" قبایلی که ثبات بین ساختارهای قبایلی پیشین و مردم را از بین برد، توانست دولت جدید را در مدینه تشکیل دهد. امروز یگانه راه حل برای بحران استراتیژیک پاکستان و جهان اسلام، نصرت دادن قدرتمندان و اردوی پاکستان است که دولت نامشروع(دولت سیکولا) را برداشته و خلافت را به منهج نبوت برپا نمایند. خلافت به منافع بنیادین استراتیژیک امریکا در جهان اسلام پایان خواهد داد و آغاز یک عصر جدید قدرت برای اسلام و مسلمانان خواهد بود.

﴿إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الأَشْهَادُ

[غافر: ۵۱]

ترجمه: ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آوردند، در زنده گی دنیا و(آخرت) روزی که کوه ها بپا می خیزند، یاری می دهیم.

نویسنده: انجینیر موزی

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

دروغ های مقامات امنیتی روسیه در مورد فعالیت های حزب التحریر باید فاش گردد!

  • نشر شده در روسیه

(ترجمه)

به تاریخ 17 اکتوبر سال روان میلادی، مقامات امنیتی در تاتارستان تعدادی از مسلمانان را به ظن دخیل بودن در فعالیت های حزب التحریر، دستگیر کردند. فردای آن روز، به اساس تصمیم محکمۀ نظارت بر اعمال تروریستی طبق دستور فدراسیون روسیه، مادۀ 205 بخش اول و دوم، علیه افراد ذیل حکم صادر شد.

۱- انیس غماز الدینوف متولد سال 1965م

۲- رونات خانانوف متولد 1986م

۳- آزاد زجایوف متولد 1989م

۴- اریک محمدوف متولد 1988م

۵- رایک حمیدولن متولد 1981م

۶- راسم مامیدوف متولد 1992م

۷- امیل شانجریوف متولد 1993م

رسانه های محلی و فدراسیون روسیه با بدست آوردن معلومات از جانب مقامات امنیتی محلی، موضوع خبری را زیر عنوان " سلول های سازمان های تروریستی را خنثی کنید" به نشر رساندند تا توجیۀ برای دستگیری ها در میان مسلمانان باشد. در این موضوع خبری ذکر شده بود که در جریان بازرسی خانه های شان، مقدار زیادی از نشریات بدست آمده است. نوار تصویری دستگیر شدن یکی از مظنونین نیز پخش گردید که در آن افراد نقاب پوش بر یک خانه حمله ور شده، کلکین را می شکنند و داخل خانه یکی از مسلمانان می شوند. نوار تصویری در ادامه نشان می دهد که مالک خانه با خواباندن روی زمین دستبند زده شده و نوار با نشان دادن کتب حزب التحریر به پایان می رسد.

بنا به برداشت مقامات امنیتی، بازتاب دادن سرخط این خبر بصورت اغراق آمیز در رسانه ها و نشان دادن نوار تصویری از مردان وحشتناک، مردم جامعه را در امر دستگیری "تروریست ها"  قناعت داده و خواهند پذیرفت که حزب التحریر برای مردم روسیه تهدید بوده است. با وجود این هم، آن ها نمی توانند تمامی جامعه را گول بزنند؛ چرا که کذب مسئولین نه تنها برای فامیل ها، اقارب و کسانی که متهمان را می شناسند، معلوم است؛ بلکه برای تمامی کسانی که آگاهی کمی از فعالیت های حزب التحریر-که یک حزب سیاسی است- داشته باشند، نیز آشکار است. برعلاوه، مردم حالا می فهمند که کتب نمی تواند دلیل برای فعالیت های تروریستی باشد؛ بلکه باالعکس است؛ چراکه سازمان های تروریستی بیشتر از خشونت های شان شناخته می شوند؛ نه از داشتن یک کتاب خانۀ بزرگ کتب اسلامی.

تمامی این دلایل می رسانند که دروغ های مقامات امنیتی در مورد حزب التحریر حتماً افشا خواهند شد. اعضای حزب التحریر که محکوم به خشونت شده اند، نیز حتماً رها شده و برای مسلمانان در امر پایداری و صبر در راه دعوت اسلامی الگو قرار خواهند گرفت. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿ وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ

[شعرا: 227]

ترجمه: کسانی که ستم می کنند، خواهند دانست که بازگشت شان به کجا و سرنوشت شان چگونه است؟!

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر در روسیه

ادامه مطلب...

ولایه سوریه : برنامه " چهل حدیث سیاسی "

  • نشر شده در ویدیوها

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر با کمال خورسندی اعلام می دارد که با حلول ماه مبارک رمضان برای بازدید کننده گان و تعقیب کننده گان سایت های حزب التحرير برنامه ویدیویی جدید را تحت عنوان  "چهل حدیث سیاسی " تقدیم می نماید . 

 

                                                   از منشورات حزب التحریر ولایه سوریه ارایه کننده : شيخ " أحمد الصوراني" 

      مقدمه " چهل حدیث سیاسی "

ادامه مطلب...

تلویزیون الواقیة : برنامه " حلقة علی الهواء مع احمد القصص "

  • نشر شده در ویدیوها

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر با کمال خورسندی برای تعقیب کننده گان و بازدید کننده گان صفحات انترنتی این دفتر اعلان می دارد که برنامه ای جدید ویدیوئی از برنامه های تلویزیون الواقیة تحت عنوان " حلقة علی الهواء مع احمد القصص " را به نشر می رساند که استاد محترم أحمد القصص در این برنامه کتاب نظام اسلام را تدریس می نماید ؛ پس با ما باشید..      

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه