دوشنبه, ۳۰ مُحرم ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۰۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

از انقلاب مبارک سوریه حمایت کنید

  • نشر شده در پاکستان

حکام پاکستان امر عملیات های مشترک نظامی را با روسیه می دهند؛ در حالی که روسیه در ادلب سوریه مسلمانان را بمباردمان می کند
(ترجمه)
رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:
«قَتْلُ الْمُؤْمِنِ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ زَوَالِ الدُّنْيَا»
 ترجمه: کشته شدن یک مسلمان نزد الله سبحانه و تعالی بد تر است، از بین رفتن تمام دنیا.


این بر نیروهای مسلح ارتش های جهان اسلام است تا حتی از ریختن یک قطره خون مسلمانان به راه افتاده و از آن جلوگیری کنند، چه برسد به ده ها، صدها و هزاران تن از مسلمانانی که در نبود سپر شان(دولت خلافت) بی رحمانه به قتل می رسند. با این همه جنایات، حکام پاکستان نیروهای مسلح ما را در سربازخانه های خود با زنجیرهای مرزی بسته اند و آن ها را نه برای دفاع از خون مسلمانان در کشمیر اشغالی، نه برای دفاع از فلسطین اشغال شده و نه هم برای دفاع از مسلمانان بی دفاع برما(میانمار) به راه انداختند.
حکام فعلی حتی از حد اقل امکانات شان که همانا ISPR و وزارت امور خارجه شان است، برای محکوم کردن این اعمال شنیع استفاده نکردند. زمانی که در هفته قبل از ۲۵ سپتمبر، هواپیماهای روسیه و سوریه حد اقل ۱۵۰ غیرنظامی را شهید و ده ها تن دیگر را زخمی ساختند، نیز؛ حتی یک کلمه در تقبیح این جنایت به زبان نیاوردند. هم چنان، آن ها در تقبیح بمباردمانی که در آن چهار کودک در میان ده ها تن دیگر در حملات هوایی شبانه در ۲۸ سپتمبر ۲۰۱۷م، در شهر اماناز که چند مایل از مرز ترکیه فاصله دارد، شهید شدند، کلمه ای به زبان نیاوردند.
آیا بر حاکمان پاکستان نبود که بعد از این جنایت روسیه، فوراً تمرینات دو هفته ای مشترک نیروهای ویژه پاکستان را با روسیه به نام "دروزبا ۲۰۱۷" که در ۲۴ سپتمبر ۲۰۱۷م در منطقه منیرالنی ودی روسیه آغاز شده بود، ملغا می کردند؟ آیا بر حکام پاکستان نبود که از ترکیه می خواستند تا بخشی از نیرو های مسلح پاکستان و ترکیه را با هم یک جا کنند تا این نیرو ها در مقابل حاکم خونخوار سوریه در حمایت از مسلمانان ادلب متحدانه بجنگند؟ آیا حکام پاکستان معتقدند که نیروهای مسلح ما باید فقط به دستور ترامپ، در جنگ دروغین اش با تروریزمی که جنگ صلیبی نوین علیه اسلام و مسلمانان است، در هر کجایی که باشند، به را بیفتند؟ آیا این حق مسلمانان و اسلام نیست که توسط سربازان و افسران نیروهای مسلح جهان اسلام که اسلام و مسلمانان را با ذره ذره وجودشان دوست دارند، دفاع شوند؟ای مسلمانان نیروهای مسلح پاکستان! ما به طور مستقیم به شما صدا می زنیم؛ مثل این که حکام تان حتی وجود ندارند، قطعاً آن ها به مسلمانان و دین ما اندک ترین اهمیتی قایل نیستند. بدتر این که آن ها در مقابل مسلمانان از دشمنان شان حمایت می کنند؛ مانند: فروش هواپیماهای جنگنده ۱۷- JFبه رهبر خونخوار میانمار و پرده برداشتن از رازهای تمام قوت نظامی بزرگ ترین ارتش نظامی جهان اسلام بر روسیه، از طریق تمرینات مشترک نظامی. این بر شماست که از اسلام و مسلمانان حمایت کنید؛ زیرا مبارزه کنونی بین امت از یک سو، دولت های خاین و سفاک جهان اسلام و حامی های خارجی شان از سوی دیگر، جریان دارد. قبل از آن که به نتیجه برسند، مبارزات شدیدتر می شوند که نتیجه این معرکه نیز ان شاء الله نزدیک است.
بیایید و با نصرت دادن به حزب التحریر و تأسیس خلافت راشده ثانی به منهج نبوت، از اسلام و مسلمانان حمایت کنید. بیایید و با دادن نصرت به حزب التحریر بالاخره به نداهای کمک خواهی امت مظلوم پاسخ دهید و آن ها را از ظلم کفار نجات داده و از این طریق از اسلام و مسلمانان حمایت کنید که این حق آن ها بر شماست. بیایید و با نصرت دادن به حزب التحریر در قلب دشمنان امت چنان ترس ایجاد کنید که از ترس تجهیزات و وحدت شما در خانه های شان نیز خود را در امان احساس نکنند. الله سبحانه وتعالی می فرماید:


﴿وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا﴾
[حشر: ۲]
ترجمه: شما گمان نمی‌ برديد كه آنان بيرون روند، و ايشان هم گمان می ‌بردند كه دژهای شان آنان را از عذاب الله(سبحانه وتعالی) به دور می دارند؛ اما الله(سبحانه وتعالی) از جانبی به سراغ شان رفت كه فكرش را هم نمی كردند.
دفتر مطبوعاتی حزب التحریر- ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

لغو ممنوعیت رانندگی برای زنان عربستان سعودی، پیروزی نیست!

(ترجمه)

یک گام بزرگ برای حقوق زنان، یک روز بزرگ تاریخی، یک لحظه ی حساس، یک شور و هیجان در کشور، این ها همه آهنگ هایی بودند که توسط برخی از رسانه ها و فعالان حقوق زن به منظور توصیف رژیم سعودی در راستای لغو ممنوعیت رانندگی زنان، زمزمه می شدند. سلمان بن عبدالعزیز آل سعود شاه عربستان سعودی و پسرش شاهزاده محمد بن سلمان، به خاطر این حرکتِ ظاهراً تاریخی، در داخل و خارج از عربستان مورد تقدیر قرار گرفتند تا باشد که حقوق زنان را در طول حاکمیت شان تقویت بخشند و از این عملکردشان که گویا این نوع هدیه ای برای زنان می باشد، تجلیل به عمل آوردند.

آیا این در نهایت ضعف توقعات ما زنان را نشان می دهد که تحت این رژیم های مستبد قرار گرفته، فریب سیاست ها کاذب شان را خورده و با اندک ترین حقوقی که برای ما وضع می کنند، دل خوش شده و سپاس گذاری این نظام های استبدادی را که سال هاست ظلم و استبداد وحشیانه شان را بالای ما زنان ادامه می دهند، می کنیم؟ آیا فراموش کرده ایم که این یک رژیم سلطنتی مطلق است و قوانینی که برای مرد و زن همزمان وضع می گردد، طبق علایق سلمان و پسرش شهزاده محمد اند و همزمان می تواند از بین برود؟

آیا فراموش کرده ایم که زنان تحت قیادت استبدادی دیکتاتوران جابر هرگز صدای شان را از حنجره سیاست بیرون نخواهند کرد و هر زمانی که صدای شان بیرون شوند و سیاست کاذب این استبدادگران دست نشانده را مورد نقد قرار دهند، دستگیر و زندانی می گردند؟ آیا فراموش کرده ایم که دست اندر کاران و حاکمان این رژیم کسانی اند که به خاطر لذت بردن از زنده گی چند روزه این دنیا، منابع امت اسلامی را به تاراج برده و با آن دغدغه می کنند، حالان که فقر جوامع اسلامی را احاطه کرده و امت را در تنگنا قرار داده است؟ و مهم تر از همه، آیا فراموش کرده ایم که حاکمان جابر و دست نشانده با رژیم دیکتاتوری شان کسانی اند که زمینه کشتار هزاران مسلمان را در عراق و سوریه فراهم نموده و مسوول گرسنگی و سلاخی زنان و کودکان در یمن می باشند؟

این ها همه از نتیجه تطبیق قوانین ضد اسلامی و سخت گیرانه ای است که زنان تحت قیادت آن قرار دارند. به گونه مثال: عربستان سعودی قانونی مزخرفی را وضع نموده که در آن آمده است: «زنانی که میل ازدواج با ملل غیر سعودی را دارند، باید عمر شان محدود به ۳۰ تا ۵۵ سال باشند و بدون کسب اجازه از طرف وزارت امور خارجه نمی توانند، ازدواج کنند. در ضمن فرزندان زنانی که با ملل غیر سعودی ازدواج می کنند، حق شهروندی سعودی را نخواهند داشت و هم چنین زنان مسلمان مهاجر از پاکستان، بنگله دیش، میانمار و چاد نمی توانند با شهروندان سعودی ازدواج نمایند.»

  قطعأ باید متوجه شویم، این یک سلطنت مطلق استبدادگرانه می باشد که خود را در لباس دولت اسلامی تغییر شکل داده و اصلاً علاقه ای نسبت به حقوق زن ندارد و حتی برای بهبود حقوق زن باورمند نیست؛ بلکه این اقدامات همیشه جنبه خودخواهانه داشته و بر اساس منافع شان استوار و دارای انگیزه ای می باشد که اساساً به خاطر تقویت حاکمیت و بقای قدرت شان به کار برده می شوند. پس بدین اساس، لغو ممنوعیت رانندگی جز یک رکود ارزان قیمت، توسط این رژیم بی بنیاد که حقیقتش برای جهانیان هویداست، چیزی بیش نیست. آنان می خواهند تا رضایت باداران لبرالی شان بالای ما تحمیل گردد.

این یک تلاش ناکار آمد برای به نمایش گذاشتن سیاست های کاذبی که به منظور انحراف افکار عامه از میزبانی بی عدالتی هایی که زنان در این سرزمین از آن رنج می برند و ناکامی های سیاسی، اقتصادی و وحشی گری های این رژیم که در سرزمین های همجوار به کار برده می شوند، می باشد. این همان چیزی است که با فریب دادن زنان، پای آن ها را به اتنخابات می کشاند تا بتوانند به شوراهای شهری بی صلاحیت رأی دهند، و یا این که بخش از شورای غیر انتخابی بی اساسی باشند که هرکدام نه تنها تغیر واقعی در زنده گی زنان وارد نمی کنند؛ بل این امتیازات دروغین در جهت بهبود حقوق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زنان در این سرزمین تأثیر گذار نیستند. این اصلاحات مغرضانه به خاطر ایجاد فضای مدرنیزم یا پیشرفت تکنالوژیکی در جهت درمان مشاکل زنان به دور از حقیقت می باشند.

بناً به جای تحسین از حکام عربستان سعودی در خصوص این فرمان جدید به عنوان نوعی پیروزی حقوق زنان در این سر زمین، باید قطعاً بر این واقعیت تأکید کنیم که حق رانندگی را حتی اسلام برای زنان مجاز گردانیده؛ اما از حقوق اساسی آنان به شمار نمی رود. ما باید این سوال را مطرح نماییم که آیا این رژیم نامشروع اقتباس شده از غرب حق آن را دارد، حقوقی را که اسلام برای زنان و مردان در نظر می گیرد، قبول یا رد کند؟ پس در اصل این حکام دست نشانده چی کاره اند و چی مشروعیت منحصر به فرد را دارند که در امور این امت تصامیم اتخاذ می کنند؟ بر علاوه آیا ما قبلاً وجود نداشتیم که اکنون برای ما این گونه حقوق را قایل می شوند؟

بدین اساس، این نوعی از دیکتاتوری است که برای رسیدن به اهداف سیاسی شان، از حقوق زنان به عنوان یک ابزار استفاده می کنند که اساساً به خاطر حمایت از عناصر دولت های غربی لیبرال(سیکولر) به منظور بقای قدرت، حمایت رژیم شان و پوشانیدن چهره واقعی حکومت های سیکولری-استبدادی شان می باشند. مهدوی الرشید پروفیسور مهمان در مرکز خاور میانه در دانشکده اقتصاد لندن در روزنامه گاردین به تاریخ ۲۷ سپتمبر مقاله ای را نوشت که در آن آمده است: «رژیم اقتدارگراهای امروزی باید با آزادسازی زنان از زیر فشار اسلام مورد تقدیر قرار گیرند.» هیچ گونه استثنایی نسبت به عربستان سعودی وجود ندارد؛ زیرا استبدادگران بسیار به سادگی خودشان را به عنوان آزادی خواهان زنان سرکوب شده تلقی می کنند؛ در حالی که جامعه خود زیر ظلم این استبدادگران دست و پا می زند. مخصوصاً در این اواخر که قوانین اسلامی از طرف حکام دست نشانده و استبدادگران حربی به عنوان یگانه عامل تشویش زنان به تصویر کشیده شده است.

طور مثال: استبدادگران تونسی مانند حبیب بورقییه و زین العابدین بن علی، در نهایت تلاش کرده اند تا با وارد کردن مفکوره های غربی؛ مانند: جندر، آزاد کردن قوانین اجتماعی مربوط به زنده گی خانوادگی زنان، چند همسری، مشروعیت بخشیدن سقط جنین و زیر سوال بردن سرپرستی مرد در امور خانواده خودشان را قهرمان میدان جلوه دهند. در همین حال هزاران فعال زن که علیه سیاست های استبدادی این رژیم سخن گفته بودند، مورد آزار و اذیت، نظارت، ارعاب، افتراء، تخریب اموال، سوء استفاده جنسی، دستگیری های خانگی، بازداشت خودسرانه، زندان و شکنجه های فزیکی به شمول ظلم و تعدی مقامات تونسی قرار گرفتند. بر علاوه آن، ممنوع کردن زنان از پوشیدن حجاب در مدارس، ساختمان های دولتی و آزار و اذیت شان در پوشیدن لباس اسلامی در خیابان ها و بازارها نیز می باشد.

بناً این یک داستان مشابه با حسنی مبارک دیکتاتور مصری بود که پیوسته از قهرمانان جعلی که آهنگ حقوق زنان را زمزمه می کردند، حمایت می‏کرد و همزمان با سرقت ثروت مردم، میلیون ها زن را در معرض فقر تحت نظام سرمایه داری که آخرین نفس هایش را می کشد قرار داد. هم چنان کسانی که صدای عدالت خواهی و سیاسی شان را علیه استبدادگران بلند می نمودند، مورد آزار و اذیت قرار گرفته باز داشت و زندانی می شدند.

به همین ترتیب، لغو ممنوعیت رانندگی زنان توسط رژیم سعودی برگرفته از رشد ناگهانی یک وجدان بیدار در رابطه به حقوق زنان توسط خاندان آل سعود نبوده؛ بلکه این برنامه ها بر اساس بازی های سیاسی و اقتصادی استوار می باشد. شهزاده محمد بن سلمان در اپریل ۲۰۱۶م طرح چشم انداز ۲۰۳۰م را اعلام نمود که شامل تعدادی از اصلاحات اقتصادی؛ از جمله: کاهش وابسته گی به نفت و گسترش بیشتر سکتور خصوصی غیر نفتی و توسعه؛ از قبیل مراقبت های بهداشتی، آموزش، زیربناها، برنامه های تفریحی و گردش گری در تعدادی از مناطق می باشد.

این هدف در تلاش به خاطر نجات اقتصاد بیماری است که با کاهش قیمت جهانی نفت به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است. فقر این سرزمین در حال افزایش بوده، سطح بیکاری جوانان در حال حاضر به ۳۰ درصد رسیده و ذخایر ارزی این سرزمین به شدت در حال کاهش است. در همین حال، صندوق وجهی بین المللی پول هشدار داده است که عربستان سعودی تا ۵ سال دیگر ارز خارجی نخواهد داشت. برخی از تحلیل گران، حتی اعلام کرده اند که خطر ورشکستگی مالی در این کشور وجود دارد. مجله خبری "The Week"در اپریل ۲۰۱۶م گزارشی را به نشر سپرد که عربستان سعودی به دلیل بدتر شدن وضعیت اقتصادی به زودی به اختلال و بی نظمی اجتماعی مواجه خواهد شد. این مجله می افزاید که عربستان سعودی بدون نفت به بسیار زودی ورشکست خواهد شد که از این رو، وضعیت نگران کننده می باشد.

دستیابی به این چشم انداز ۲۰۳۰م که بسیاری از تحلیل‏گران آن را امری مهال تلقی می کنند، نیازمند افزایش مشارکت زنان در بازار کار است. این پروژه قصد دارد تا سال ۲۰۳۰م افزایش اشتغال زنان را از ۲۷ درصد به ۳۰ درصد افزایش دهد که این امر نیازمند تسهیل حرکت آزادانه زنان در جامعه می باشد. از این رو، لغو ممنوعیت رانندگی زنان بستگی اندک نسبت به حقوق آن ها  و تلاش بیشتری در جهت تقویت یک اقتصاد هرزه با کارگران بیشتر زن دارد.

بناً بر ماست که به عنوان زنان مسلمان، نباید فریب این اصلاحات سیاسی و اجتماعی بی مفهوم و تغییرات سیاسی حقوقی را که توسط حکام دست نشانده و رژیم های استبدادی به جا گذاشته اند، بخوریم؛ زیرا الله سبحانه وتعالی حقوق ما را به طور کامل تعین نموده است. در واقع پیروزی واقعی ما زمانی خواهد بود که از زیر استبداد این رژیم های خودکامه و جابر رهایی یابیم و نظامی را احیا نماییم که نسبت به وضعیت زنان و حقوق شان که توسط الله سبحانه وتعالی در قرآن و سنت به تفصیل بیان شده است، احترام قایل باشد؛ دولتی که درتمام راستا مسوول بوده و حاکمیت قانون اسلامی را به عنوان یک اصل اساسی حکومتداری در نظر گیرد.

با این حال، هیچ حاکمی نتواند، حقوقی را که از طرف الله سبحانه وتعالی برای مردم وضع گردیده است، طبق میل خود قبول یا رد کند؛ دولتی که زنان را تشویق می کند تا صدای سیاسی و عدالت خواهی شان را بدون هیچ نوع ترسی از مسوولین و حاکمان شان ابراز نموده، رهبران شان را انتخاب نمایند و بدون هیچ نوع دلهره بتوانند از حقوق شان دفاع نمایند. دولتی که متضمین تمام حقوق سیاسی، اقتصادی، آموزشی و اجتماعی می باشد که دین اسلام آن را به تفصیل بیان نموده است و رسول الله صلی الله علیه وسلم آن را ۱۴ صد سال پیش به عنوان رئیس دولت در جامعه تطبیق نمود که از تمام نظام ها و شیوه های بشری پیشی گرفت؛ دولتی که حامی و نگهبان خون، آبرو، دارایی و تمام حقوق مسلمین خواهد بود. این دولت جز خلافت بر منهج نبوت چیزی بیش نیست و دولت واقعی اسلامی بوده که توسط الله سبحانه وتعالی تعریف شده است.

بناً شما زنان مسلمان، اگر واقعاً چیزی برای تجلیل باشد، بر ماست که تمام تلاش خود را در زمینه احیای فوری این دولت با شکوه  به خرچ دهیم، نه این که خود را مصروف اقدامات نمایشی حکام دست نشانده قرار دهیم. الله سبحانه وتعالی می فرماید:

﴿وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ﴾

[ مائده: ٤٩]

ترجمه: و در میان آن ها طبق آن چه که الله(سبحانه وتعالی) نازل کرده، داوری کن و از هوس های آنان پیروی مکن و از آن ها برحذر باش، مبادا تو را از بعض احکامی که الله(سبحانه و تعالی) بر تو نازل کرده، منحرف سازند.

 نویسنده: نسرین نواز

رئیس بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

در افغانستان، تنها از نام و هویت اسلام استفاده می‎شود!

(ترجمه)

یکی از خطرناک‎ترین و خبیث‎ترین نقشه‎های غرب در سرزمین‎های اسلامی اعطای مفکورۀ آزادی پس از اشغال نظامی است؛ اتباع کشورهای اشغال شده دارای آزادی نه، بل اشغال فکری و ثقافتی می‎شوند. غربی‎ها پیروان این کشورها را زیر نام نهضت، پیشرفت و ترقی و نیز پیوستن به کاروان ملت‎های پیشرفته، افکار، عادات و مفاهیمی که مخالف عقیدۀ اسلامی است، در اذهان شان تزریق و دسته دسته از مسیرشان منحرف می‎سازند؛ در عین حال به آنان چنین فهمانده می‎شود که اسلام یگانه سبب اوضاع بد زندگی تان است، روی هم رفته محور اساسی این بحث را "زن" تشکیل می‎دهد.

در حقیقیت لباس شرعی که هویت اسلامی یک زن مسلمان را تشکیل می‎دهد، یکی از مهم‎ترین وسائلی است که غربی‎ها آن را بهانه گرفته تا ذلت و خواری زنان مسلمان و نیز کاهش دادن جایگاه‎شان را در جامعه، بر رخ آنان بکشاند؛ در مقابل هویت ناقص غربی که بدور از حضارت اسلامی است، به زنان مسلمان خوب جلوه دهند! چنان‎چه زنان غربی را به زنان مسلمان مانند کبوترانی جلوه می‎دهند که هر طرف بخواهند پرواز کرده می‎توانند، تا آن‎جا که رسانه‎های غربی زن مسلمان با حجاب را نمادی از سمبول ظلم و بربریت از سوی اسلام و مسلمانان خوانده و به هدف نقض قانون اسلام و منهج تشریعی در زندگی آنان، حجاب را بی‎ارزش جلوه می‎دهند. از سوی هم ارزش‎های اسلامی را قدم اشتباه در راستای پیشرفت زن دانسته و رمز ذلت و خواری آنان قلمداد می‎کنند. چنین برمی‎آید که هدف رسانه‎های غربی دور ساختن ارزش‎های اسلامی از زنان مسلمان است.

افغانستان در زمینه مثال خوبی است. غرب پس از آن‎که اتحاد جماهیر شوروی را در زمینۀ نظامی شکست داد، آزادساختن افغانستان را هدف قرار داده بالای هویت اسلامی زنان مسلمان تاخت؛ از جمله: حجاب مهم‎ترین چیزی بود که اشغال امریکایی با تمام و سائل آن در صدد از بین بردن آن راه افتاد. از طرفی هم چینل‎هایی؛ مانند: (CNN) و (BBC News) بر آزاد سازی زنان افغان از حجاب اسلامی پس از نابودی طالبان، پوشش انداختند.

درین زمینه، خطاب رادیویی بوش به نقل از شبکه(CNN) زندگی زنان را در افغانستان ذلت بار خوانده و چنین اظهار نظر می‎نمود: «زنان افغانستان بحدی در وضعیت بدی قرار دارند که از کوچک‎ترین امکانات و خوشی‎ها برخور دار نیستند. در ادامه می‎افزاید: زنان افغان مورد جزا و لت و کوب قرار می‎گیرند به خصوص زمانی‎که به صدای بلند خنده نمایند، آنان هم‎چنان نمی‎توانند خارج از منزل کار نموده و حتی به تنهائی از منزل خارج شوند.»

اما اشغال امریکایی در افغانستان پس از درد و رنج هزاران زن مسلمان افغان و زندگی مشقت‎بار آنان توأم با گرسنگی و امراض، سپری نمودن فصل سرد زمستان در زیر خیمه‎ها که شبیه به خیمه‎های مرگ اند، چی پیشرفتی را ببار آورده است؟! این همه از جمله مواردی نیستند که محور توجه رسانه‎های غربی را تشکیل دهد، بلکه از این قضایا به گونه‎ای بسیار سریع عبور می‎کنند.

خصوصاً درین اواخر شاهد این بودیم، دختران جوان و زنان افغان کمپاینی را در شبکه‎های اجتماعی زیر نام "نامم کجاست؟!" به راه انداخته و تلاش می‎نمودند تا هویت زنان و نقش آنان را برجسته سازند. این موضوع در شبکه‎های اجتماعی چنین دست به دست می‎شد که مردم از ذکر نام زنان شان شرم می‎نمایند؛ زیرا مردان افغان عار می‎پندارند که زنان شان به نام‎های شان صدا شوند؛ از جمله جمعیتی که این کمپاین را به پیش می‎برد، "جوانان بسوی تغییر" که زیر سرپرستی سفارت امریکا در کابل بودند، می‎باشند.

با آن‎که این تقلید و رسم کورکورانه اصلاً به دین ارتباط ندارد. رسول الله صلی الله علیه وسلم زنان خود را به نام‎های شان صدا می‎زد، اما ای کاش زنان مسلمان افغان که درین کمپاین اشتراک ورزیده بودند، در صدد متمرکز شدن هویت اسلامی یک زن افغان می‎پرداختند. این کمپاین ابتداء باید این‎گونه می‎بود که "هویت من منحیث زن مسلمان کجاست؟!" یا حد اقل "حجاب من کجاست؟!" با کمپاین "نام من کجاست؟!"

فعالیت این دختران و زنان در صدد از بین بردن هویت اسلامی زنان افغان به هدف غربی ساختن آنان نسبت به ارزش‎های اسلام، افکار و مظاهر آن، تحت نام تغییر و پیشرفت صورت می‎گیرد.

این‎ها باید برای وضاحت دادن اسالیبی که سبب حقارت زنان و نظریۀ ناسازگاری که در رابطه به زنان وجود دارد، سبب آن احکام اسلام نبوده بلکه به سبب پیروی از افکار بیگانه و دوری از تطبیق اسلام حقیقی است که برای زن عزت بخشیده،کار می‎کردند.

اما سازمان‎ها و جمعیت‎های مورد حمایت غرب؛ مانند: "جوانان بسوی تغییر" که تحت سرپرستی سفارت امریکا در کابل با شعارهای چون "مبارزه برای گرفتن حق زنانی که حقوق شان سلب گردیده است" کار می‎کنند، به کدام نتیجۀ نرسیده‎اند؛ زیرا فعالیت‎های شان از بهر غربی ساختن زنان، به قدرت رسانیدن آنان، اخراج آنان از نقش اصلی شان که همانا سرپرستی اولاد است... و نیز تواندمندسازی زنان در راستای پیش‎برد مجالس و فعالیت‎های دیگر از قبیل تظاهرات‎ها به هدف اساس‎گذاری مدل غربی شدن زنان، می‎باشد.

بلی، کار و تعلیم در پهلوی احکام شرعی از جمله حقوق زنان محسوب می‎گردد، اما این برای آن نیست که زن در برابر مرد استغنی پیدا نماید یا در برابر مرد به رقابت بپردازد، یا این‎که نقش زن تنها کارکردن باشد. در خصوص این موضوع از آنانی‎که صدای شان را زیر نام حقوق انسان و حقوق زن بلند می‎کنند، پرسشی مطرح می‎گردد که آیا صدای شما متعلق به مراعات نمودن احکام شرعی است؟! کجاست حقوق زن که زندگی و کرامت زنان هر روز در فلسطین، عراق، سوریه، میانمار و دیگر سرزمین‎های اسلامی پایمال شده و هتک حرمت می‎شوند؟! در سرزمین‎های غربی که به دموکراسی دعوت می‎کنند؛ در برابر زنان مسلمان و هویت اسلامی شان جنگیده می‎شود که همانا لباس شرعی است و حجاب زن را زیر نام مبارزه با "تروریزم" دور می‎سازند، کجاست آزادی و حقوق زنان مسلمان؟!

اما این را نباید فراموش کرد که خیر کثیری در زنان مسلمان نهفته است؛ در تحقیق طویلی که از سوی صفحه خبرگزاری "کریستیان ساینس مونیتور" به نشر رسیده است، بسیاری از دکتران و زنان افغان بر این تأکید دارند که پس از رفتن طالبان، زنان مسلمان افغان هنوز حجاب‎های خویش را دور نساخته، و آن‎چه رسانه‎های غربی زیر نام دور شدن از حجاب پوشش می‎دهند، درست نمی‎باشد، زیرا مردم افغانستان احکام اسلام را به گونۀ اختیاری میان مرد و زن، رعایت می‎کنند، و هرگز احکام شرعی بزور شمشیر، چنان‎چه رسانه‎های‎غربی انعکاس می‎دهند، بر بالای زنان تطبیق نمی‎گردد. درین رابطه یکتن از مشاورین زن، پیرامون مداخلۀ غربی‎ها به شکل گسترده در امور زنان افغان، چنین می‎گوید: «در صورتی‎که زنان در افغانستان زندگی مشقت‎بار دارند، این حق آنان است که برای تغییر وضعیت شان کار کنند نه شما، زیرا ما مسلمان هستیم و تغییر را به گونه‎ای می‎خواهیم که با ثقافت مان هم‎خوانی داشته باشد نه تغییری که برضد آن باشد.»

پس ای خواهران مسلمان در تمام جهان به خصوص در افغانستان! به هویت اسلامی تان از خلال چنگ‎زدن به فکر اسلامی و احکام آن متمسک گردیده و به افکار کفر رجوع نکنید، از جنگ ویرانگر غرب در برابر اسلام که از شما استفاده می‎کنند با حذر باشید؛ هم‎چنان بر موقفی که هستید به حیث زن مسلمان آگاه باشید، زیرا این موقف که اسلام برای تان عزت بخشیده، کشتی نجات تان بوده در غیر آن به گودال دوزخ خواهید رفت، مبادا در آن قرار گیرید!

در اخیر، برای اقامۀ دولت خلافت راشده برمنهج نبوت کار کنید که برای انسانیت، عدالت را آورده و از پیروی کورکورانه سرمایه‎داری نجات تان خواهد داد، و نیز خیر و عدالت را در تمام جهان پخش و نشر خواهد کرد.

‏ ﴿وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾

[آل‎عمران: ۱۳۹]

ترجمه: و سست و زبون، غمگين و افسرده نگرديد، اگر به راستی مؤمن باشيد و بر ايمان دوام داشته باشيد.‏

نویسنده: مسلمه الشامی(ام صهیب)

ادامه مطلب...

فرق میان کاتالونیای اسپانیا و کردستان عراق در چیست؟

  • نشر شده در عراق

(ترجمه)

 ‏روز یکشنبه مورخ ۱ اکتوبر ۲۰۱۷م، وبسایت خبری عربی (TRT)تحت عنوان ذیل گزارش داد: «مقامات اسپانیای مانع برگزاری همه پرسی تجزیه طلبی در ایالت کاتالونیای اسپانیا شدند.» این وبسایت خبری افزود: «پولیس نظامی اسپانیا مانع برگزاری همه پرسی استقلال در همان منطقه ای شد که دارای جمعیت ۷.۵ میلیونی و دارای میزان وسیع خودمختاری حکومتی است. نیروهای نظامی به محلات رای گیری یورش بردند و ‏پولیس هم چنان صف آرایی غیرنظامیان را در مقابل محلات رأی گیری پراگنده کرده، اوراق و صندوق های رأی گیری را ضبط نمود. وزارت امور داخله ی اسپانیا اعلام نمود که هرگز برگزاری همه‌ پرسی "غیرقانونی" را اجازه نخواهد داد.»

حال حکام عراق را بگذارید و بدانند که چگونه امور کشورشان را مدیریت کنند و چگونه مردم خود را که توسط آن ها آسیب دیده اند، محافظت می کنند؟ آیا اسپانیا یک کشور دموکراتیک، به ملاحظه ی افکار و نظر دیگران نیست؟ اما زمانی که حاکمان شان احساس خطر کردند، آن ها خود را در اصول آزادی خودسرانه ای قرار داده و هر عملی را که طرفداران تجزیه طلب انجام دادند، سرکوب کردند. بنابر این، آیا آن ها نسبت به شما(عراقی ها) قوی تر بودند؟

قدرت گفتار شمشیر، حقیقی تر از کلمات کتاب است که لبه ی آن مرز میان جدیت و سر و صداهای بی جا است؛ نه مانند سیاستمداران عراقی که توسط دشمنان خود شکست خورده و از حکام انگلیسی(دشمن) خود درخواست کمک نمایند؛ چون "مسعود بازانی" رهبر کردها برای جلب توجه آن ها بخاطر برگزاری همه پرسی تجزیه طلبی گدایی نمود که این عمل شان خلاف موازین اسلامی و شریعت محمدی است. آیا این شایسته رهبر کردها بود که با زنخیر و آهن دست به گریبان شده و مرز بسازد یا درس عبرت برای تمام کسانی که هشدار می دهند، باشد؟ بنابرین شما نه توسط قوانین شریعت پروردگار هدایت شده اید و نه هم توسط قوانین کفری که شما از آن پیروی می کنید.

‏﴿فمَا لكُمْ كيفَ تَحْكُمُونَ﴾

[یونس: ۳۵]

ترجمه: شما را چه می شود(كه چراغ عقل از كف تان به دور می رود؟ به دنبال چه چيز می روید؟) این چه حكمی است كه می كنید؟‏

به تو ای رهبر کرد! در عوض گفتار، به شما مناسب است، بگوییم، کسی که سرزمینی را بدون جنگ می گیرد، به او آسان تر است از کسی که  به راحتی از دست بدهد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه عراق

 

ادامه مطلب...

سازمان ملل مرده است

(ترجمه)

خبر

از سرگیری بمباردمان های شفاخانه ها در بحران شش سالۀ سوریه از طرف نیروهای وفادار به بشارالاسد، محکومیت های شدیدی را از جانب حقوق بشر رو برو شده و یأس را در میان داکتران، به دلیل بی توجهی سازمان ملل در رابطه به حمله بر سهولت های طبی، به وجود آورده است. (منبع: اخبار گاردین، ۲۹ سپتمبر ۲۰۱۷م)

تبصره

طیاره های جنگی، ادلیب را بمبارد کرد و یک بار دیگر برای ما یاد آور شد که سوریه هنوز هم زیر بمباردمان بوده و در حال محو شدن است. پوشش رسانه یی و عکس العمل ها در این مورد بسیار کمتر از آن چه است که حلب در آن قرار داشت. این در حالی ست که همان خبرنگاران آزاد و امدادگرانی که در حلب بودند، این جا نیز در صحنه موجود بوده و تلاش می کردند تا مدد رسانی کرده و از هر جای ممکن گزارش تهیه کنند. بمباردمان شفاخانه ها خط سرخی ست که مکرراً نقض گردیده و داکتران دیگر حاضر نیستند که انرژی شان را در گزارش دهی به خبرنگاران در مورد آن چه آشکار است، ضایع کنند.

سوریه چندین سال است که همه چیز اش به فنا رفته و در حال حاضر با شکنجه و زجر در حال مردن است. به اساس گزارش روزنامۀ گاردین، حملات مکرر در روزهای اخیر در میان داکتران محلی، یأس را به وجود آورده و بعضی های شان حاضر نیستند که در مورد بمباردمان ها با روزنامه های خبری جزییات را شریک کنند؛ زیرا آن ها باور دارند که خواست های شان را مبنی بر حمایت از افراد ملکی، گوش های کر در جهان نمی شنوند. یکی از مقامات امداد رسانی که در اداره کردن شفاخانه های محلی همکاری می کند، چنین می گوید: «پیام من برای سازمان ملل این است که به پیش برود و من سوال می کنم که چرا در نابودی کامل ما تعلل می کنید؟» او هم چنان خواست تا هویت اش فاش نشود، چرا که وی گفت که تقاضای شان بخاطر دخیل شدن سازمان ملل بی فایده بوده و نمی خواهند که شفاخانه های شان با بمباردمان های بیشتری مواجه شوند.

سازمان ملل بارها به صورت کامل چهره ی اصلی اش افشا گردیده و بحران در سوریه برای شان؛ همانند میخی در تابوت شده است. این که حقوق بشر به کجا توجه می کند، کمک های شان و نیروهای نظامی بخاطر کمک کردن به کجا می روند و سایر موضوعات از این قبیل، تماماً به صورت واضح تحت منافع سیاسی قرار داشته و به هیچ صورت ربطی به مشکلاتی که افراد ملکی بی گناه با آن مواجه شده اند، نداشته است. یک داکتری که شفاخانه اش در ادلیب آسیب دیده است، گفت: «شما با خاموشی و کوتاهی تان در حفظ افراد بی گناه در کشتار ما شریک هستید.»

نظم فعلی نظام سرمایه داری ظالمان را حمایه کرده و راه حل های جنگی را توسعه می دهد تا توازن قوت به قسمی که هست، باقی بماند و هیچگاه مسلمانان را در سوریه بخاطر از بین بردن بشارالاسد در صورتی که به نفع شان باشد، کمک نمی کنند. ادلیب خانۀ بیشترین مهاجرین داخلی بوده و آشکار است که جایی در آن برای پنهان شدن وجود ندارد. بعد از تراکم مردم در یک ساحه، بسیار آسان خواهد بود تا آن ها  به شکل دسته جمعی بخاطر ایستاده گی شان در برابر بشار ظالم، به قتل برسند.

برای آن هایی که کمک های مالی کرده اند و در بارۀ وضعیت ادلیب و درکل سوریه خبر سر دادند، حالا باید ثابت شده باشد که مردم در سوریه به گونۀ کامل از طرف تمامی حکومت های مسلمان و نهاد زیر نام "سازمان ملل" ترک شده اند. هدایت الله سبحانه وتعالی در چنین وضعیت صراحت دارد، حمایت از کسانی که در حال نابودشدن هستند، تنها با دولتی که دارای ارتش باشد، عملی خواهد بود، نه با افراد، امدادگرایان، داکتران و خبرنگاران. با این وضعیت در این منطقه، شاید الله سبحانه وتعالی همۀ آن ها را اجر نصیب کند؛ مگر وظایف شان واضح و مشخص است و آن ها به سپر ضرورت دارند تا از کارهای شان محافظت شوند. چنان چه رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده اند:

«إِنَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ، يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ، وَيُتَّقَى بِهِ»

(رواه مسلم)

ترجمه: به تحقیق امام سپر است، از عقب آن جنگ می شود و به او پناه برده می شود.

وضعیت در سوریه و وحشت آن، توجه فوری ما را در راستای آگاهی دهی و کوشش های پیگیر بخاطر اعادۀ دوبارۀ خلافت راشدۀ ثانی خواهان است. خلافت یگانه میکانیزمی است که ارتش ها را بخاطر دفاع از افراد بی گناه روانه می کند و امروزه خلافت تنها امید برای مظلومین در هر سرزمین شده است. ما نباید نشسته و به این فکر باشیم که داکتران، کارگران و افرادا ملکی که در صحنه اند، مجبور به تنظیم این حالت هستند.

﴿وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَـذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا﴾

[نسا: ۷۵]

ترجمه: چرا باید در راه الله(سبحانه وتعالی) و(نجات) مردان و زنان و کودکان در مانده و بیچاره ای نجنگید که(فریاد بر می آورند و) می گویند: پروردگارا! ما را از این شهر و دیاری که ساکنان آن ستمکارند(و بر ما بیچارگان ستم روا می دارند) خارج ساز، از جانب خود سرپرست و حمایت گری برای ما پدید آور و از سوی خود یاوری برای مان قرار بده(تا ما را یاری کند و از دست ظالمان برهاند.  

نویسنده: نازیه رحمان

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

درگذشت یکتن از حاملین دعوت Featured

  • نشر شده در اردن

﴿مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا

ترجمه: در ميان مؤمنان مردانی هستند كه با خدا راست بوده‌اند در پيمانی،كه با او بسته‌اند. برخی پيمان خود را بسر برده‌اند و برخی نيز در انتظارند( تا كی توفيق رفيق می‎گردد و جان را به جان آفرين تسليم خواهندكرد). آنان هيچ گونه تغيير و تبديلی در عهد و پيمان خود نداده‌اند.

حزب التحریر-ولایه اردن براساس ایمان به قضای الله سبحانه وتعالی، درگذشت یکتن از حاملین دعوت و برادر بزرگمان را به مسلمانان و به شباب حزب التحریر اعلان می‎دارد:

خلیل موسی  ابوغزاله (ابوبلال)

ابو بلال صبح روز یک شنبه بتاریخ 8 سپتمر 2017م، به عمر 88 سالگی از دنیا رحلت و به لقاء الله پیوست؛ موصوف تمام عمر خود را در طاعت الله سبحانه وتعالی و تلاش در راه دعوت بسوی توحید امت مسلمه، با حزب التحریر وقف نمود؛ تا آنجا که درین مسیر از سوی دولت اردن و نهاد امنیتی آن، مورد تعقیب و شکنجه قرار گرفته و حتی از وظیفۀاش برکنار گردید. تمام این ظلم و کینه‎های مختلف وی را از مسیر دعوت و کارکردن از بهر ایجاد دولت خلافت راشدۀ ثانی (تاج الفروض) باز نداشت؛ زیرا وی مؤمن به الله بوده و به نصرت او تعالی یقین داشت. هم‎چنان درین مسیر، صبور و ثابت قدم بوده و این قول الله سبحانه وتعالی بر وی صدق می‎کند:

﴿قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾.[انعام:162]

ترجمه: بگو: نماز و عبادت و زيستن و مردن من از آن خدا است كه پروردگار جهانيان است.

از الله سبحانه وتعالی می‎خواهیم که برادر مان را مشمول رحمت خود و جنت الفردوس را نصیب شان گرداند و نیز با انبیاء صدیقین، شهداء و صالحین حشر شان کند.

﴿إِنَّا للهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ

ما از آنِ خدائيم و به سوی او باز می‌گرديم.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر- ولایه اردن

ادامه مطلب...

تشدید بمباردمان بر اهل شام، پس از کنفرانس آستانه!

(ترجمه)

خبر

طیاره های جنگنده روسی، بمباردمان ها را بر مناطق آزاد شده ای سوریه تشدید نمود. دقیقاً این تشدید بمباردمان ها پس از برگزاری کنفرانس ۶ آستانه و ملاقات پوتین و اردوغان صورت گرفته است. طیاره های روسی که درین بمباردمان ها، از فضای هوایی ترکیه استفاده نمودند، علاوه بر وارد کردن خسارات مادی، منجر به شهید و زحمی شدن تعداد زیادی مردم نیز گردیده است.

 تبصره

آن چه را که از کنفرانس ها و دیدارها در رابطه به سوریه برگذار می گردد، نمی توان از آتش بس های نمایشی یا شدت بمباردمان ها جدا نمود. چنان چه بعد از کنفرانس آستانه ۵ در مناطق آزاد شده ی شمال سوریه طی شش ماه، نسبتاً بمباردمان ها کاهش پیداکرده بود؛ اما کنفرانس  آستانه ۶ برگزار شد تا ساحاتی را که مناطق کاهش نزاع نامیده بودند، تبدیل به جهنی نمایند که آتش آن توسط طیارات کینه توز روسیه شعله ور گردد و کینه خود را درین مناطق که پر از ساکنین است، تخلیه کنند. علی رغم رو برو شدن نظام بین المللی با خونریزیی که روسیه بر اهل شام روا می دارد، آیا پیام اش همین است؟ و چی تغییری بین آستانه ۵ و ۶ آمده است؟

کسی که رویدادهای جهانی را تعقیب می کند، خواهد دانست که هدف از این نقشه ها و فریب ها، اهل شام اند؛ چون کسانی که بمباردمان و مورد هدف قرار می گیرند و کسانی که بمباردمان شان متوقف می شوند، اهل شام اند. تمام پیام های این کنفرانس ها و حوادث، هم چنان متوجه مردم سوریه است. جامعه بین المللی و در رأس آن امریکا که اولین حامی و پشتیبان کنفرانس های ژنیو و آستانه نیز بود، می خواهند به مردم سوریه بگویند که شما مجرم هستید؛ زیرا شما خواهان سقوط نظامی هستید که مصالح ما را تأمین می نمایید.

زمانی را که برای کاهش نزاع در مناطق سوریه در نظر گرفتند، به هدف این بوده که طعم امنیت را به مردم بچشانند تا مردم به امید بهتر شدن و دایمی شدن امنیت به راه حل های امریکا تسلیم شوند. حالا کم کم صداهایی را از کنار و گوشه می شنویم که از جامعه بین المللی خواهان نجات شهرادلیب اند؛ اما فراموش کرده اند که جامعه بین المللی خودش به شکل رسمی حامی نظامی است که این همه قربانی را به جاگذاشته است. فراموش کردند و بی خبر اند که همین جامعه بین المللی هزارها انسان را از مردم سوریه به قربانگاه فرستاده است.

شما اهل سوریه، آگاه باشید که آتش بس های ناپایدار و تشدید بمباردمان ها، جزء برنامه ای است تا انقلاب شما را نقطه پایان بگذارد و می خواهد، شما را وادار سازد تا به هر راه حلی که خودشان ترسیم می کنند، تسلیم شوید. بدون شک این راه حل ها، پلان های است که امریکا آن ها را طراحی نموده و نوکرانش آن ها را به اجرا می گذارند. شما جز این که این نظام را با تمام شاخ و برگش از بین ببرید و نابود سازید، دیگر راه حلی ندارید، بدون این که کدام توجهی به دستورات کمک کننده گان مالی داشته باشید و یا این که از دولت های غربی و امکاناتی که در دست دارند، پیروی کنید.

بناً شما دولتی را برپا کنید که امور شما را سرپرستی نموده و از نفس و مال های تان دفاع نماید. این یگانه راه خلاصی و واجبی از جانب پروردگار شما است. پس توکل تان را به الله سبحانه وتعالی نموده از او یاری بخواهید؛ زیرا فقط او برای بنده گانش یاری می رساند، گرچه یاری اش مدت اندکی بعد نصیب تان گردد.

نویسنده: منیر ناصری

ادامه مطلب...

اهل ادلب قتل می شوند؛ همرای قاتلان همدستی نکنید!

  • نشر شده در ترکیه

(ترجمه)

حزب التحریر-ولایه ترکیه به تاریخ ۶ اکتوبر ۲۰۱۷م بعد از ختم نماز جمعه در هشت شهر "نماز جنازه غایبانه" را برای کشته شده‎گان شهر ادلب اداء می‎کند. آن‎ها به علت بمباران وحشیانه‎‎ی شبه نظامیان بشار و جنگنده‎های روسی جان خود را از دست دادند. پس از نماز، یک اعلامیه مطبوعاتی تحت عنوان: «اهل ادلب قتل می شوند؛ همرای قاتلان همدستی نکنید!» خوانده خواهد شد.

حزب التحریر-ولایه ترکیه

 

ادامه مطلب...

امریکا در گرداب کوریای شمالی

(ترجمه)

خبر

رویترز به نقل از وزارت خارجه امریکا نوشت: «کوریای شمالی هیچ گونه تلاشی را از خود برای مذاکرات در مورد برنامه هسته ای و بالیستیکی خویش به خرج نداده است. این در حالی ست که ریکس تیلرسون وزیر خارجه امریکا خواهان پی گیری مستقیم مذاکرات همراه پیونگ یانگ شده است.» هیثر ناویرت سخنگوی وزارت خارجه امریکا در بیانیه ای اظهار داشت: «از مسؤولین کوریای شمالی هیچ گونه نشانه توجه و آماده گی برای گفتگوی خلع سلاح هسته ای اش دیده نشده است.»

تبصره

کوریای شمالی و تنش هایی که بین او و امریکا تبادله می شود، به دغدغه اصلی واشنگتن منجر شده است و این را هیچ کس رد نمی کند، و این را هم کسی رد نخواهد کرد که کوریای شمالی به خوبی توانسته است، اوضاع بین المللی را به کار گیرد تا توسط زراد خانه هسته ای و بالیستیکی خویش هم اکنون امریکا را بترساند.

اصل بحران امریکا همرای کوریای شمالی در این است که امریکا می خواست، توسط کوریای شمالی برای تهدید چین، آتش نابودی چین را بر افروزد؛ مگر پس از آن که موشک های کوریای شمالی قاره پیما شد، سحر ساحر بر خودش اثر کرد. به این معنی که اگر جنگ در بگیرد، چنان چه امریکا انتظار داشت، منحصر به چین نخواهد بود و دامن سرزمین های امریکا را هم خواهد گرفت.

در بین سال های ۲۰۰۳ الی ۲۰۰۹م که امریکا سرگرم جنگ در عراق بود، کوریای شمالی گام های بزرگ و مهمی را برای توانمندی هسته ای و بالیستیکی خود برداشت، این کشور اولین بمب اتمی خویش را در سال ۲۰۰۶م، درست زمانی که امریکا نیروهای خویش را از اطراف و اکناف جهان به منظور مبارزه با انقلاب عراق عقب نشینی داد و به آن کشور گسیل داشت و وقتی که امریکا از جار و جنجال عراق خویش را به در کشید، در مقابل خود قدرت قوی هسته ای کوریای شمالی را یافت.

کوریای شمالی با تکمیل کردن تجارب بُرد موشکی خویش که اضافه تر از ۱۰ هزار کیلومتر را در تیر رس دارد، می تواند خشکی های اصلی امریکا یعنی شهرهای ساحل شرقی که به شکل مستقیم در امتداد اراضی امریکا موقعیت دارد، در پوشش موشکی خود داشته باشد که این خود تهدید بزرگی برای امنیت امریکا تلقی می گردد. درست است که امریکا سپر موشکی دارد؛ ولی آن ها را در نبرد عملی برای مقابله با موشک های دور برُد، به کار نگرفته است که هرگونه خطایی در آن می تواند کشنده باشد. افزون بر این، کوریای شمالی دارای زراد خانه های زیر دریایی نیز می باشد که می تواند، از نزدیک امریکا را بمباردمان کند که در این صورت سپر موشکی هم توان مقابله با آن را نخواهد داشت. خلاصه این که کوریای شمالی توانمندی عملی را برای بمباردمان کردن داخل امریکا را دارد.

بنا به دلایل فوق برای امریکا بدیل دیگری جز گفتگو باقی نمانده است. به همین دلیل است که امریکا همواره در بدل تهدید کوریای شمالی از چین برای سهم گیری اش در حل بحران کمک می طلبد؛ مگر تا حال به این مأمول نرسیده است. امریکا و کشورهای بزرگ می خواهند بدون این که خسارات بزرگی را متحمل شوند، ملت های جهان دیگر را زیر سلطه خویش داشته باشند؛ اما در صورتی که کشوری دارای سلاح های کشنده باشد، آماده نبرد با وی نخواهند بود.

درسی که مسلمانان باید از تجربه امریکا همراه کوریای شمالی بگیرند، این است که فقط نیرو و توان جنگی می تواند کشورهای بزرگ و در رأس آن امریکا را به فکر وا دارد، قبل از این که برای جنگ تصمیم بگیرند.

نویسنده: عصام بخاری

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه