سه شنبه, ۲۴ مُحرم ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۷/۳۰م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

ای مجمع فقه اسلامی، طلاق یک حکم شرعی‌ست؛ موضوعی نیست که آن را تحریف کرد!

  • نشر شده در سودان

مجمع فقه اسلامی در خرطوم تصدیق نمود که تلاش دارد در خصوص چگونگی طلاق و پیامدهای آن از روان‌پزشکان و روان‌شناسان کمک بگیرد. این سخنان در یکی از جلسات منشی عمومی/دبیرکل شورا با روان‌شناس مشهور بنام "دکتر انس بن عوف" مورد بحث قرار گرفت. داکتر انس به این باور است؛ کسی‌که زن خود را در حالات رنج، افسردگی و تشویش طلاق می‌دهد، لزوماً دیوانه است. به گفتۀ او در این شرایط و حالات ذکر شده، هیچ نوع طلاق واقع نشده و آن‌ها موا‌ٔخذه نمی‌شوند. داکتر انس بن عوف نیز کتاب خود را در این خصوص به شورای فقه اهدا کرد تا مطابق به آن عمل کنند. (المحور نیوز، 15 ژانویه 2023م)

بخش زنان حزب‌التحریر-ولایه سودان می‌خواهد باتوجه به این امر حقایق آتی را روشن سازد:

اول: طلاق در اسلام بر اساس قرآن، سنت و اجماع امری‌ست شرعی و قانونی؛ چنان‌چه  الله سبحانه‌و‌تعالی در قرآن می‌فرماید:

﴿لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً﴾ [بقره: 236]

ترجمه:  اگر زنان را قبل از آميزش جنسی يا تعيين مهر، به عللی طلاق دهيد، گناهی بر شما نيست.

چنان‌چه این امر به روایت ابن عباس و ابن عمر ثابت گردیده است:

«أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ طَلَّقَ حَفْصَةَ، ثُمَّ رَاجَعَهَا»

ترجمه: رسول الله صلی‌ الله ‌علیه‌ و سلم حفصه را طلاق داد و سپس دوباره به او رجعت کرد.

یکی از اصل‌ها اینست که نکاح یک قرارداد بین زن و شوهر است؛ همانند دیگر قراردادها امکان الغا و فسخ آن وجود دارد که تنها توسط یک شخص عاقل  صورت می‌‌گیرد. پس به کدامین دلیل این داکتر، شخصی را که به عمل طلاق دست می‌زند، دیوانه و مجنون خطاب می‌کند؟! 

ثانیاً: طلاق از خود شرایط دارد. بلی، بلکه اکثر علماء به این امر اتفاق نظر دارند که طلاق حتٰی از یک شخصی‌که شراب نوشیده باشد، نیز صورت بگیرد، برای او حکمی وجود دارد. هم‌چنین، او از اعمال خود حساب خواهد داد و بی‌اطاعتی‌اش -حتٰی در حالت مستی- عذری برای چشم‌پوشی از طلاق پنداشته نمی‌شود؛ چنان‌که برای او این هم عذر پنداشته نمی‌شود که به دلیل زوال عقلش در اثر گناه (نوشیدن خمر) مرتکب اعمالی هم‌چون؛ قتل، دزدی و زنا گردد. فلهذا، هنگامی‌که وی در هم‌چو یک حالت طلاق داد، برای او مجازات در نظر گرفته می‌شود تا از گناه بازداشته شود.

سوم: مجمع شورای فقه اسلامی، که متشکل از گروه از علماء و خبرگان می‌باشد، بدانند که طلاق یک حکم قطعی در اسلام بوده و جایی برای جر و بحث در آن وجود ندارد. فرضیات علمی همه در محدودۀ حدس و گمان بوده و اعتبار و عدم اعتبار آن‌ها زمانی ثابت می‌شود که سازگاری یا عدم سازگاری با واقعیت داشته باشند. لذا، شورا چگونه می‌تواند نظریه‌پردازی در حکم طلاق را بپذیرد که علی‌رغم وقوع آن، به عدم وقوع آن منجر شود؟ در حالی‌که برهم زدن حکم طلاق، امری‌ست که در تناقض به حکم شرعی می‌باشد!

چهارم: برادرانی‌که عضویت در مجلس فقه اسلامی را دارند، آگاه باشند که یک جنگ فکری و تشریعی در حال وقوع است که احکام اسلامی مربوط به نظام اجتماعی را هدف قرار می‌دهد. نظامی اجتماعیِ که در آن رابطه بین زن و مرد به ویژه برای کسانی‌که به وحی پابند می‌باشند، حفظ و مصئون است.

ای مسلمانان! ساینس و علم بر اساس یافته‌ها شکل گرفته و در تمام بخش‌های زنده‌گی مورد استفاده قرار گرفته می‌تواند؛ اما این قابل قبول نیست که از آن به‌عنوان جای‌گزین احکام شرعی استفاده صورت گیرد که ما حکم فقهی طلاق را کنار بگزاریم و ما کتاب‌های شخصی را که طلاق را بر اساس داروهای روان‌شناسی می‌بیند، نه برمبنای احکام اسلام، اتخاذ کنیم. ممکن است حکمت قوانین اسلام به بسیاری از مردم پنهان باشد و شرط برای مؤمن، گوش فرادادن و اطاعت از اوامر الله سبحانه و تعالی است،  نه انسان‌ها، و نباید نظریه‌های مردم و قانون‌گذاری انسان‌ها جای‌گزین احکام اسلامی شود. بناءً از فرامین خالق‌تان پیروی کنید تا رستگار شوید! این انحرافات به دلیل نبود حاکمیت اسلام در امورات مردم در دولت و جامعه و سلطۀ قوانین وضعی بشری است. تنها دولت خلافت راشده بر منهج نبوت، که زنده‌گی را بر اساس بنیاد لا اله الا الله محمد الرسول الله استوار می‌سازد، به این امر پایان خواهد داد.

﴿لِمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ﴾ [صافات:61]

ترجمه: برای چنین پاداشی باید تلاش‌گران بکوشند.

سخنگوی رسمی بخش زنان حزب‌التحریر-ولایه سودان

مترجم: ارسلان مبارز

 

ادامه مطلب...

ای مسلمانان! روابط مخفی با کیهان یهود نشان می‌دهد که حکام و سیاست‌مداران سکولار دشمنان مسلمانان و اسلام اند! Featured

رسانه‌ها در بنگله‌دیش به تاریخ 11 ژانویه 2023م، یک گزارشی را منتشر کردند که حکومت بنگله‌دیش به‌طور مخفیانه نرم‌افزارهای جاسوسی و تجهیزات نظارتی پیشرفته را در سال گذشته از یک کمپنی که توسط فرمانده اسبق دستگاه‌ تکنالوژی جاسوسی/واحد فناوری اطلاعات کیهان یهود(اسرایل) مدیریت می‌شد، خریداری کرده است. حکومت منافق حسینه کسانی را به شراکت برگزیده  است که توسط پروردگار جهان‌یان الله سبحانه‌و‌تعالی لعنت شده اند. چه کسی از میان مسلمانان جرئت این را دارد که با دشمنان سرسخت امت اسلامی در امر جاسوسی و شکنجه، آن‌ها را یاری کند؛ مگر کسانی‌که از مسلمانان متنفر باشند؟! الله سبحانه‌ و ‌تعالی می‌فرماید:

﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا﴾ [مائده: 82]

ترجمه: مسلماً يهوديان و كسانى را كه شرك ورزيده‏ اند، دشمن‏ترين مردم نسبت به مؤمنان خواهى يافت.

در ژانویه سال گذشته، این خیانت‌کاران نیروهای دریایی ما را به IMX یا تمرینات/رزمایشات بین‌المللی دریایی که اسرایل هم برای بار اول در آن سهم گرفته بود، فرستاده بود. رئیس صلیبی‌ها (آمریکا) این تمرین نظامی را به‌عنوان تحکیم روابط بین سرزمین‌های مسلمانان و کیهان یهود نامشروع به‌راه‌ انداخته بود. هویداست که دولت خائن حسینه می‌خواهد آهسته آهسته روابط خود را با دولت غاصب یهود عادی‌ بسازد تا آمریکا را در امر ژئوپولیتیک یاری نموده و به  بقای تاج و تخت خود بیفزاید. به راستی که حکومت حسینه از جمله حکومت‌های ظالم و مستبدی است که در مخالفت با فرمان الله سبحانه و تعالی و ائتلاف با یهود و نصارا خشم الله را برانگیخته است.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾ [مائده: 51]

ترجمه: اى كسانى‌كه ايمان آورده‏ ايد، يهود و نصارى را ولی و دوستان خود مگيريد كه بعضى از آنان دوستان بعضى ديگرند و هركس از شما آن‌ها را به دوستى گيرد، از آنان خواهد بود؛ بی‌گمان الله گروه ظالمان را هدایت نمی‌کند.

افزون بر این، نه‌تنها حکام فعلی در چنین خیانت‌ها دست دارند؛ بلکه دیده می‌شود که دیگر رهبران سکولار در احزاب مخالف نیز با رهبران اسرایل اشغال‌گر ارتباط دارند. پیش از این اسلم چاودری دبیر کل/ سرمنشی مشترک حزب ملی بنگله‌دیش و اخیراً معاون اسبق اتحادیه دانشجویان دانشگاه مرکزی داکا و دیدارهای  بحث‌برانگیز نورالحق نور، رهبر حزب سیاسی "گونو اودیکار پریشاد" بنگله‌دیش بامندین صفدی، سیاست‌مدار برجسته کیان نامشروع یهود احساسات مردم را برانگیخت. بنابراین، خائنان، حاکمان سکولار و رهبران احزاب مخالف مسلمانان را با نشان دادن اتحاد دروغین با مسلمانان فلسطین فریب می‌دهند؛ درحالی‌که مخفیانه با یهودی‌های مهاجم مسجد مبارک الاقصی دوست و هم‌پیمان شده‌اند.

ای مسلمانان! اصل سیاست‌های سکولار و نظام حاکم بر محور منفعت و مصلحت استوار می‌باشد. در تحت سیطرۀ سکولار، جایی برای عقاید اساسی اسلام، مانند الولاء و البراء (دوستی و دشمنی برای الله)  وجود ندارد. صداقت به الله سبحانه‌ و تعالی، رسولش صلی ‌الله‌ علیه‌ و سلم و مؤمنان و دوری و نفرت نسبت به کفار جایش را به وفاداری به استعمارگران کافر در این نظم جهانی به رهبری غرب عوض کرده است. سرنوشت حاکمان و سیاست‌مداران سکولار سرزمین‌های ما، که از بطن این نظم جهانی زاده شده اند، چیزی جز حفظ منافع قدرت‌های استعمارگر نیست. سیاست و حکم‌روایی آن‌ها قطعاً مراقبت دل‌سوزانۀ امت و وحدت منابع و قوت آن‌ها نیست تا آن‌ها را از شر استعمارگران رهایی بخشد. از این رو، خیانت، سرکوب و استبداد جوهر اساسی سیاست آن‌ها می‌باشد. فلهذا بر شماست که با این حاکمان سکولار خائن و نظام ستم‌گرشان وارد معرکه شده و آن را شدیداً رد کنید و برای اعادۀ خلافت موعود بر منهج نبوت تلاش نمایید. خلافت قريب‌الوقوعی‌که این حکام مزدور و خائن را پیش از آن که الله قوی و عظیم آن‌ها را در روز رستاخیز مواخذه کند، در این دنیا مورد محاسبه قرار خواهد داد. رسول الله صلی‌ الله ‌علیه ‌‌و سلم در مورد سرنوشت این حاکمان خائن فرموده است:

«لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرْفَعُ لَهُ بِقَدْرِ غَدْرِهِ أَلَا وَلَا غَادِرَ أَعْظَمُ غَدْرًا مِنْ أَمِيرِ عَامَّةٍ» (بخاری و مسلم)

ترجمه: برای هر خائن در روز قیامت پرچمی‌ست که به اندازۀ خیانت‌اش بلند می‌شود، آگاه باشید که خیانت هیچ خائنی بلندتر از خیانت امیر عامه نمی‌باشد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه بنگله‌دیش

مترجم: ارسلان مبارز

 

ادامه مطلب...

بلوک‌های اقتصادی منطقه‌ای و جای خالی بیشتر سرزمین‌های اسلامی

  • نشر شده در سیاسی

در دنیایی‌که در مادیات و نیازهای بی‌پایان به کالا و خدمات غرق است، دولت‌ها به دنبال بازارهای آزادِ بزرگ و جریان جاری برای کالاهای تجارتی گوناگون و خدمات فراوان هستند و نیز دولت‌ها در جستجوی بازارهایی می‌باشند که موانع گمرکی و عوارض مالیاتی از آن‌ها برداشته شده و به دنبال جذب سرمایه‌گذاری‌های بیگانه و جریان مبالغ سنگین هستند؛ در چنین جهانی دولت‌هایی‌که در یک منطقه جمع شده‌اند، سعی می‌کنند، باهم در یک بلوک اقتصادی واحد یکجا شوند که این اهداف را محقق می‌سازد و نوعی تسهیلات تجاری برای رسیدن به سطحی از تکامل اقتصادی ایجاد می‌کند -تا درجه‌ای از قدرت اقتصادی حاصل گردد- که یک دولت به تنهایی بدون وارد شدن به چنین بلوک‌هایی نمی‌تواند به آن برسد.

در جهان امروزی بیش از ده بلوک تجاری و اقتصادی وجود دارد که تلاش دارند به این اهداف دست یابند. برخی از آن‌ها به موفقیت‌های واقعی دست یافته‌اند که توسط آن سطح اقتصادی کشورهای عضو را بالا برده‌اند و برخی بخاطر اسباب مشخصی‌که در جایش به ذکر آن می‌پردازیم، در رسیدن به اهداف‌شان ناکام ماندند و موفق نشدند.

بلوک‌های اقتصادی منطقه‌ای که امروزه در جهان وجود دارد، می‌توان به ده بلوک منحصر نمود؛ اما بلوک‌های موفق پنج بلوک ذیل هستند:

1- اتحادیه اروپا: اتحادیه اروپا امروزه از 27 عضو تشکیل شده که نزده عضو آن به منطقه شینگن پیوسته‌اند و با یک واحد پولی باهم سر و کار دارند که عبارت از یورو می‌باشد و مسافر بیرونی می‌تواند با یک ویزا به تمام این کشورها برود. بنابراین، در آن هیچ گونه مشکلاتی وجود ندارد که مانع گشت‌وگذار افراد و کالاهای تجارتی با آزادی تمام و آسانی زیادی‌که دارند، شود.

اتحادیۀ اروپا در دهه پنجاه قرن گذشته مأموریت خود را با شش دولت، که عبارت از فرانسه، آلمان، ایتالیا، هلند، بلژیگ و لوکزامبورگ اند، آغاز کرد. بناءً در این کشورها ابتدا بازار زغال سنگ و آهن آزاد شد و با گذشت زمان تبدیل به بازار اروپایی گردید که در هر کالایی مشترک هستند؛ سپس سایر دولت‌های غرب اروپا، مانند اسپانیا، پرتگال، ایرلند و بریتانیا وارد آن شدند. بعد از آن گسترش بیشتر یافت تا بسیاری از کشورهای اروپای شرقی مانند مجارستان، لهستان، بلغارستان، رومانی، چک و اسلواکی به آن پیوسند و همواره در حال گسترش است.

در سال 1992م بعد از امضای توافق‌نامۀ ماستریخت بازار اروپا به اتحادیۀ اروپا تبدیل شد که به لطف آن اروپا صاحب بزرگ‌ترین بازار در جهان برای بیش از 500 میلیون نفر شد.

اتحادیۀ اروپا به آسانی بر مشکل نژادهای گوناگون و زبان‌های مختلف در داخل خود غلبه کرد و بیست‌وچهار زبان رسمی را که اروپاییان امروزی در اتحادیه اروپا به آن صحبت می‌کنند، به رسمیت شناخت.

اتحادیه اروپا به پیشرفت جوانب تجاری و اقتصادی برای کشورهای عضو بسنده نکرد؛ بلکه به جوانب سیاسی اتحادیه، حاشیۀ چشم‌گیری داد؛ بنابراین، یک کمیسون عمومی ایجاد کرد که به اتحاد سیاست‌های خارجی کشورهای خود نظارت می‌کند و یک پارلمان واحد، با نمایندگانی از تمام اعضای خود ایجاد کرد و دادگاه‌های مشترکی برای وضع قوانین الزامی برای همۀ کشورهایش تأسیس نمود.

اما این جنبه‌های سیاسی و قانونی باعث بروز برخی مشکلات و درگیری‌هایی در میان دولت‌های بزرگ اتحادیه، مانند فرانسه، آلمان و بریتانیا شد که استقلال سیاسی کامل از آن را می‌خواستند، سبب شد که بریتانیا از آن خارج شود و باعث گردید رقابت و کشمکش در بین فرانسه، آلمان، ایتالیا و اسپانیا به وجود آید.

2- بلوک اقتصادی نفتا: این پیمانی برای تجارت آزاد میان دولت‌های آمریکای شمالی؛ یعنی ایالات متحده آمریکا، کانادا و مکزیک است. این بلوک اقتصادی در سال 1993م تأسیس شد و به عبور و مرور آزاد کالای تجاری در بین دولت‌های سه‌گانه اختصاص یافت که تعداد ساکنین آن از 450 میلیون نفر بدون این‌که هیچ مشکلی در آن وجود داشته باشد، بیشتر است؛ اما برخلاف اتحادیۀ اروپا، جنبه‌های سیاسی در آن جایی ندارد و شاید این موضوع باعث برتری آن از این ناحیه شده باشد.

3- بلوک آسه‌آن: این بلوک به نام همگرایی دولت‌های جنوب شرق آسیا یاد می‌شود و ده دولت؛ اندونزی، مالزی، برونئی، تایلند، سنگاپور، ویتنام، لائوس، کامبوج، فیلیپین و میانمار در آن اشتراک دارند. این بلوک اقتصادی از لحاظ تأسیس اولین بلوک است که در سال 1976م تأسیس گردید. این یک بلوک تجاری جاری و فعال برای این دولت‌هاست و به صورت مستقیم در بالا بردن سطح اقتصادی با یک جهش کوانتومی محسوس موفق گردید و آن را در ردیف دولت‌های در حال توسعه قرار داد.

4- بلوک بازار مشترک جنوب: این یک بلوک مخصوص دولت‌های آمریکای جنوبی است و شامل ده دولت؛ برازیل، ارجنتاین اروگوئه، پاراگوئه، شیی، پرو، بولیوی، کلمبیا، ونزویلا و اکوادور است. این بلوک در سال 1991میلادی تأسیس شد و از لحاظ رشد، سریع‌ترین بلوک اقتصادی در جهان شناخته می‌شود.

5- بلوک آرکیوم: این یک بازار مشترک میان دولت‌های منطقه کارائیب است و شامل دوازده دولتِ در حال توسعه می‌باشد که از آن جمله هائیتی، جامائیکا، گرانادا، سورینام و دیگر کشورهای کوچک است. این بلوک اقتصادی به این کشورها کمک کرده که به صورت نسبی من‌حیث دولت‌های ضعیف و کوچک اقتصاد خود را بهبود بخشند؛ اما حضورشان در این بازار به آن‌ها کمک کرده که از افزایش حالات فقر و گسترش بیکاری در داخل نجات یابند؛ چنانچه این موضوع در دولت‌های کوچک در مناطق مشابه به وجود می‌آید.

اما بلوک‌های اقتصادی ناموفق یا متزلزل پنج بلوک زیر هستند:

1- اتحادیۀ اقتصادی اوراسیا: این اتحادیه در سال 2014 تأسیس شد و شامل پنج دولت؛ روسیه، بلاروس، قزاقستان، ارمنستان و قرغیزستان است. این بلوک بخاطر تسلط روسیه بر آن و وابستگی شبه‌مطلق سیاسی کشورهای عضو، به روسیه، به موفقیت دست نیافت.

2- مشارکت جامع اقتصادی منطقه‌ای: ایجاد آن در سال 2020 اعلام شد و از پانزده دولت تشکیل می‌شود. ده تا از آن‌ها کشورهای موجود در بلوک آسه‌آن،  به همراه پنج دولت؛ چین، جاپان، استرالیا، نیوزلند و کوریای جنوبی هستند. علت شکست این بلوک موجودیت دولت‌های بزرگ و دولت‌های پیشرفته است که منافع‌شان در تضاد قرار گرفته و گرایش‌های سیاسی‌شان با یکدیگر در تناقض می‌باشد؛ طوری‌که چین سعی دارد به دلیل قدرت اقتصادی خود بر آن مسلط شود؛ اما رقابت چین از یک‌سو و با هرکدام از کشورهای جاپان، استرالیا، نیوزلند و کوریای جنوبی از سوی دیگر باعث ناکامی گردیده است.

3- بلوک اکواس دولت‌های غرب آفریقا: این بلوک به عنوان یک بازار مشترک در میان دولت‌های خود، خیلی زود در سال 1975 تأسیس گردید و با شش کشور پیرو بریتانیا؛ یعنی نیجریه، غنا، کنیا، گامبیا و سیرالئون خیلی خوب آغاز کرد و به صورت جزئی موفق شد؛ سپس فرانسه دولت‌های تابع خود را مانند مالی، سنگال و دیگران به آن وارد کرد. بنابراین، تعداد دولت‌های عضو به 15 دولت رسید که ساکنین آن تقریباً 350 میلیون نفر بود. سپس  فرانسه نیز سعی کرد واحد پولی فرانک آفریقایی خود را در کنار واحد پولی اکوِ بریتانیایی وارد کند. بنابراین، در میان دو گروه گسستگی ایجاد شد و جنبه سیاسی بر بلوک غلبه کرد، درگیری‌های سیاسی آغاز گردید و به یک بلوک ناکام تبدیل شد که از لحاظ تجاری و اقتصادی ضعیف شده است.

4- بلوک مجموعه شرق آفریقا: این یک بازار مشترک و جدید است که در سال 2010م متشکل از هفت کشور آفریقای شرقی، یعنی کنیا، تانزانیا، اوگاندا، بوروندی، رواندا، کنگو و سودان جنوبی ایجاد گردید. شاید دلیل شکست آن شروع جنگ‌های داخلی در کنگو و سودان جنوبی و ناهمگونی اقتصادهای‌شان باشد.

5- بلوک جامعه توسعه آفریقا جنوبی: این یک بازار مشترک است که در سال 1992م متشکل از نه دولت؛ آنگولا، بوتسوانا، مالاوی، موزامبیک، تانزانیا، زامبیا، زیمبابوه، لسوتو، اسواتینی و برخی کشورهای منزوی، که در میان دیگر کشورها بند مانده اند، تأسیس گردید. این بلوک اقتصادی در بالابردن سطح اقتصادی بسیاری از این دولت‌ها و نجات آن از فقر شدید، موفق نشد.

این‌ها مهم‌ترین بلوک‌های اقتصادی منطقه‌ای موجود در جهان هستند که بیشتر سرزمین‌های اسلامی، مانند تمام دولت‌های عربی، پاکستان، بنلگله‌دیش، ترکیه و ایران در آن‌ها حضور ندارند، چنانچه این کشورها نتوانستند برای خود بلوک‌های اقتصادی ایجاد کنند و همین موضوع نیروی‌شان را تضعیف نموده و آن‌ها را به دیگران وابسته کرده است.

برگرفته از شماره 426 جریده الرایه

نویسنده: استاد احمد الخطوانی

مترجم: طه خالد

ادامه مطلب...

درگیری‌ها میان نیروهای امنیتی افغانستان و پاکستان در دو سوی خط دیورند

  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

هر ازگاهی میان نیروهای امنیتی افغانستان و پاکستان در دوسوی خط دیورند درگیری‌هایی رخ می‌دهد که در نتیجۀ آن ده‌ها تن زندگی خود را از دست می‌دهند. از زمان به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان در نیمۀ ماه آگست 2021م، تنش‌های مرزی افزایش یافته، دلیل آن چیست؟ و این‌که آیا تنش‌های مذکور اسباب داخلی دارد و یا خارجی؟

پاسخ:

برای روشن شدن اسباب این تنش‌ها، موارد زیر را بررسی می‌نماییم:

اول) واقعیت تاریخی و جغرافیایی افغانستان و پاکستان:

1. در سال 1893م سرمورتیمر دیورند، وزیر خارجۀ وقت انگلیس و امیر عبدالرحمن خان پادشاه افغانستان توافق‌نامه‌ای را امضا نمودند که بر اساس آن، مرز موسوم به "خط دیورند" به طول 2640 کیلومتر میان افغانستان و پاکستان، که از شمال شرق تا جنوب غرب افغانستان ادامه دارد، به وجود آمد. این مرز به عنوان مرز رسمی میان پاکستان و افغانستان شناخته شد و قبایل پشتون را به دو بخش در دو سوی مرز تقسیم نمود. جهت معلومات باید گفت که ساکنین مناطق مرزی میان دو طرف را اکثراً پشتون‌ها تشکیل می‌دهند و پشتون‌ها اکثریت نفوس افغانستان را  نیز تشکیل می‌دهند؛ چنان‌چه حدود 40% از اتباع این سرزمین، پشتون‌ها استند و تمام حکام آن در طول دو قرن، پشتون بوده اند. در پاکستان پشتون‌ها پس از پنجابی‌ها‌ بیش‌ترین نفوس را دارند. در هر صورت؛ افغانستان خط مرزی مذکور را به رسمیت نشناخته، مخصوصاً با توجه به این‌که انگلیس در زمان ترسیم خط دیورند در 12 نومبر 1893، ساختار جیوسیاسی، نژادی و قبیلوی منطقه را در نظر نگرفته و ترسیم آن به گونۀ خودخواسته و با درنظرداشت منافع استعمارگرایانۀ انگلیس صورت گرفته است. انگلیس‌ها مانند بسیاری از قدرت‌های پیش از خود تلاش نمودند بالای مناطق مرزی مذکور مسلط شوند؛ مناطقی‌که قبایل سرکش آن بر فراز کوه‌ها رفته و هرگز تسلیم تلاش‌های توسعه‌طلبانۀ فارس و حکام هند نشدند. انگلیس در زمان تجاوز‌ش به افغانستان، شکست نظامی شرم‌آوری را میان سال‌های 1839 تا 1842م در این سرزمین متحمل گردید. سپس در سال 1878م، یک‌بار دیگر به افغانستان تجاوز نمود؛ اما دو سال بعد نیروهایش را از آن‌جا بیرون کشید. لیکن نفوذ انگلیس توسط حکام افغانستان، که در سال 1879م توافق‌نامۀ گندمک را امضا نموده بودند، هم‌چنان در افغانستان باقی ماند و بر اساس توافق‌نامۀ مذکور، افغانستان مناطق وسیعی از خاک خود را به نفع انگلیس‌های استعمارگر، که بر شبه‌جزیرۀ هند اسلامی حکومت می‌نمودند، از دست داد. حکام افغانستان پذیرفتند که انگلیس بالای روابط خارجی سرزمین‌شان اشراف داشته باشد؛ در حدی‌که انگلیس در بدل مقدار کمک نقدی، روابط خارجی افغانستان را با خودش خلاصه نموده بود.

2. در حول و حوش نیمۀ قرن بیستم، انگلیس بالای هردو سرزمین؛ "افغانستان و پاکستان" و سیاست آن‌ها مسلط گردید و این وضعیت تا سقوط نفوذش از طریق انقلاب‌های نظامی در پاکستان، که توسط امریکا طراحی گردیده بود و سقوط نظام پادشاهی در افغانستان و تسلط روس‌ها در زمان اتحاد جماهیر شوروی بر آن و اشغال آن در اواخر سال 1979م، ادامه داشت؛ اما روس‌ها در افغانستان شکست ننگینی خورده و ذلیلانه از آن بیرون رفتند. سپس امریکا شروع به فعالیت نمود تا خودش را در این سرزمین جای‌گزین روس‌ها نموده و نفوذ خود را از طریق پاکستان و عربستان سعودی، که تابع امر آن بودند، در افغانستان بگستراند. سپس حکومت اول طالبان در سال 1996م در افغانستان برپا گردید؛ حکومتی‌که امریکا آن را در سال 2001م سقوط داد و به این ترتیب افغانستان را اشغال نمود. اما همین امریکا پس از بیست‌ سال اشغال این سرزمین و با متحمل شدن شکست نظامی در سال 2021م از افغانستان بیرون رفت و به این ترتیب؛ گروه طالبان از تاریخ 15 آگست 2021م یک‌بار دیگر بر افغانستان حاکم گردید.

دوم) درگیری‌های اخیر میان افغانستان و پاکستان:

1. پس از آن‌که امریکا بر اساس توافق‌نامۀ دوحه در ماه آگست 2021م از افغانستان بیرون رفت و گروه طالبان قدرت را در کابل در دست گرفتند، با صدای‌رسا و به‌گونۀ علنی با اقدامات مرزی پاکستان مخالفت نمودند و به این ترتیب، فعالیت‌های تحریک‌آمیز مرزی میان دو طرف در دو سوی مرز موجود، بالا گرفت. پاکستان هرازگاهی با اعمال فشار بالای مهاجران افغان و خانواده‌های پشتونی‌که قبلاً با سهولت در مرز رفت و آمد داشتند و هیچ‌کسی مانع آنان نمی‌شد، به تنش‌ها دامن می‌زد و این تنش‌ها گاهی با درگیری‌هایی برای باز نمودن مرز و عبور و مرور کالاها و مردم همراه بود که در مواردی منجر به کشته‌ و زخمی شدن شماری نیز می‌گردید. سپس پاکستان فشارهایش را افزایش داده و برای نخستین بار در تاریخ این مرز، داشتن ویزا را برای ورود به پاکستان بالای افغان‌ها الزامی نمود. اقدام پاکستان برای ساخت مانع مرزی به ارتفاع 3متر در حدود صدها کیلومتر و با هزینه ملیون‌ها دالر نیز تنش‌ها را تشدید نمود. مانع مرزی مذکور به بهانۀ کنترول جریان کالاهای صادراتی و وارداتی و عبور و مرور افراد و جلوگیری از ورود "تروریستان" بنا گردید. به این ترتیب، مانع مرزی یاد شده یکی از اسبابی بود که باعث تنش‌ها و درگیری‌ها در منطقۀ مرزی میان این دو سرزمین گردید. سپس حکومت طالبان از ادامۀ نصب مانع مرزی توسط پاکستان در فاصلۀ حدود 2700 کیلومتر ممانعت نمودند و این در حالی است که حدود 90% کار مانع مرزی مذکور تمام شده بود. حکومت اشرف غنی پیش از آن‌که سقوط کند، با نصب این مانع مرزی موافقت نموده بود؛ اما اینک هرگاه نیروهای پاکستانی تلاش نمودند مانع مرزی را نصب نمایند، با ممانعت حکومت طالبان مواجه گردیده اند و این امر منجر به درگیری‌هایی میان نیروهای دوطرف مرز گردیده که در مواردی شماری کشته و زخمی نیز در دو طرف به جا گذاشته است. مینا گل زدران، والی ولایت خوست افغانستان در اظهاراتی در این خصوص گفته: «موقف طالبان در این خصوص هم‌گام با طبیعت قبائل موجود در دو سوی مرز است، نمی‌توان میان فرزندان یک قوم و قبیله، که عرف، دین و جامعۀ واحد دارند، مانع مرزی گذاشت. مردم ساکن در دو سوی مرز روابط خانوادگی دارند و قبایل به همین دلیل از همان ابتدا با ساخت این مانع مخالف بودند؛ اما کاری از دست شان بر نمی‌آمد. حکومت اشرف غنی در خصوص ساخت این مانع مرزی موافقت نموده بود؛ اما طالبان اهمیت قبایل را در قبال خود درک می‌کند و تمام توان خویش را از همین قبایل گرفته است.» (منبع: العربی الجدید 19 اپریل 2022م)

2. به این ترتیب بود که اوضاع میان این دو سرزمین بحرانی شد؛ به ویژه زمانی‌که پاکستان، گروه حاکم طالبان را متهم نمود که مانع حملۀ گروه طالبان پاکستان به اردوی پاکستان نمی‌شود؛ سپس پاکستان اقدام به پرتاب موشک به مناطقی در داخل افغانستان نمود و ادعا نمود که گروه طالبان پاکستان را هدف قرار داده است. خصومت‌ها میان دو طرف شدت گرفت؛ سپس گروه طالبان پاکستان، حکومت پاکستان را متهم نمود که پاکستان هنوز گذرگاه هواپیماها/جنگنده‌های امریکا برای هدف قرار دادن افغانستان است؛ مانند حمله‌ای که منجر به درگذشت ایمن الظواهری، رهبر القاعده در کابل گردید. «ملا محمد یعقوب سرپرست وزارت دفاع حکومت طالبان در اظهاراتی گفت: پاکستان نباید اجازه دهد، هواپیماهای بدون‌سرنشین امریکا برای ورود به آسمان افغانستان از فضای پاکستان استفاده نمایند. ماه گذشته موشکی‌که یک هواپیمای بدون‌سرنشین امریکایی پرتاب نمود، ایمن الظواهری، رهبر القاعده را در کابل کشت. ملا یعقوب در خصوص آن گفت که چنین هواپیماها از پاکستان وارد افغانستان می‌شود.» (منبع: بی بی سی 28 آگست 2022م)

3. گروه طالبان پاکستان منافع پاکستان را چه در داخل پاکستان و چه در افغانستان هدف قرار دادند. اردوی پاکستان در واکنش به مواضع این گروه در داخل افغانستان حمله نمود و با حملات هوایی در ماه مارچ 2022م، مناطقی را در ولایت‌های خوست و کنر در شرق افغانستان هدف قرار داد که منجر به کشته شدن 47تن گردید. این حملات هوایی پاکستان در پاسخ به حملاتی بود که از مناطق مرزی افغانستان، مناطقی را در داخل خاک پاکستان هدف قرار داده بود و 7 تن از سربازان پاکستانی را در منطقه وزیرستان به قتل رسانیده بود. کسانی‌که این حمله را انجام داده بودند، افراد مسلحی بودند که با سهولتِ تمام و بدونِ هیچ‌گونه مانعی در داخل خاک افغانستان گشت و گذار دارند. حکومت طالبان، حکومت پاکستان را هشدار داد که ساکت نخواهد نشست و در صورتی‌که چنین حملاتی تکرار شود، با قوت تمام پاسخ خواهد داد. هرچند با وساطتِ حکومت افغانستان به تاریخ 2 جون 2022م میان گروه طالبان پاکستان و حکومت پاکستان توافق آتش‌بس صورت گرفت؛ اما زمانی‌که پاکستان یکی از رهبران طالبان پاکستان را با سه تن از همراهانش در ماه آگست 2022م به قتل رساند و ادعا نمود که این رهبر مسئول کشتار محصلین نظامی بوده که در سال 2014م رخ داد و منجر به کشته شدن 126 محصل نظامی گردید، توافق مذکور نقض گردید و در پی آن بود که درگیری‌های اخیر به تاریخ 15 دسمبر 2022م رخ داد و 16 غیر نظامی پاکستانی در اثر آن مجروح گردیدند؛ درگیری‌که در کمتر از یک هفته دو بار میان نیروهای مرزی پاکستان و افغانستان اتفاق افتاد. سپس گذرگاه مرزی چمن برای یک هفته مسدود گردید؛ گذرگاهی‌که یکی از شلوغ‌ترین گذرگاه‌ها و راه‌های تجارتی اصلی به شمار می‌رود. بعد از آن به تاریخ 20 دسمبر 2022م مسئولین بلندرتبه نظامی و غیرنظامی دو طرف در دروازۀ دوستی پاکستان – افغانستان با یکدیگر دیدار نمودند تا چگونگی تلاش‌های صلح و آرامش در مرز دو طرف را به بررسی گیرند؛ آرامشی‌که در پی تنش‌های موجود در مناطق مرزی با درگیری‌ها و حملات متقابل متعدد میان نیروهای دو طرف مختل گردیده و پاکستان در پی آن مرزهای خود را در جریان آن به گونۀ موقت مسدود نمود؛ اما این دیدار و گفتگوها ناکام ماند و هیچ‌گونه نتیجۀ مؤثری در پی نداشت.

سوم) انگیزه این درگیری‌ها و دلیل تنش‌های داغ میان دو طرف:

پاسخ به این پرسش می‌طلبد تا به دو مسئلۀ مهم دقت صورت گیرد: فشارها و اقدامات تحریک‌آمیز از جانب پاکستان و امریکا، که جزئیات آن قرار ذیل است:

الف) فشارها و اقدامات تحریک‌آمیز نظام حاکم در پاکستان:

1. اقدامات تحریک‌آمیزی‌که پاکستان در مرزهایش در برابر افغان‌ها انجام می‌دهد، مانند اعمال فشار و ممانعت از عبور و مرورشان، پرتاب موشک به داخل خاک افغانستان و نیز برپا نمودن مانع مرزی و اعمال آن به عنوان یک کار انجام شده و استحکام شدید مرزها. این اقدامات تحریک‌آمیز پاکستان، گروه طالبان حاکم در افغانستان را وادار به واکنش می‌نماید؛ طوری‌که در واکنش به پرتاب موشک، آنان نیز به جانب پاکستان موشک پرتاب می‌نمایند و بخش‌های از مانع مرزی را که اردوی پاکستان گذاشته در هم می‌شکنند و این واکنش‌ها منجر به برخورد داغ و افزایش تنش‌ها گردیده و هردو طرف را در حالت آماده‌باش قرار می‌دهد.

2. هم‌چنین، جنگ اردوی پاکستان برعلیه پشتون‌ها در پاکستان و موارد دیگری از این قبیل، مانند انتقال خط مرزی به داخل افغانستان. و نیز اعمال فشار بالای مهاجرین افغان و خانواده‌های پشتونی که به آسانی در دو سوی مرز رفت و آمد می‌کردند بدون این که کسی مانع آنان شود، تمام این موارد، اوضاع را چنان حساس نمود که منجر به درگیری‌های خونین برای گشودن مرز و اجازه یافتن مردم برای رفت و آمد و انتقال کالا گردید، سپس پاکستان فشارهایش را تشدید نمود و برای نخستین‌بار در طول تاریخ، افغان‌ها را وادار نمود تا برای تردد باید ویزا داشته باشند.

3. مسئلۀ دیگری که تنش‌ها را تشدید بخشید این بود که نظام حاکم در پاکستان زمینۀ عبور هواپیماهای امریکایی به داخل افغانستان را آسان نمود تا به اهدافی در داخل افغانستان حمله نمایند، مانند حمله‌ای که منجر به درگذشت ایمن الظواهری رهبر گروه القاعده در کابل گردید، چنان‌چه قبلاً در اظهارات ملا محمد یعقوب به آن اشاره شد.

ب) فشارهای امریکا بالای حکومت طالبان:

1. به رسمیت شناخته نشدن حاکمیت طالبان در افغانستان در سطح جهانی و این‌که آن را عمل انجام شده می‌خواند و هم‌چنین شرط‌های فراوانی را که برای به رسمیت‌شناخته شدن گذاشته است؛ در حقیقت مسئلۀ به رسمیت شناخته شدن توسط جهان تبدیل به سلاحی شده که بالای حکومت طالبان نصب کرده اند و این حکومت را با استفاده از آن، وادار می‌نمایند به شرط‌های جهانی تن دهد؛ شرط‌های مثل سهم‌دادن شماری از سکولر‌های افغانستان و مزدوران سابق امریکا در حکومت و حقوق زن و درخواست‌های ساخته‌گی و انتقاد از گروه طالبان در ارتباط به آن.

2. مسدود نمودن دارایی‌های افغانستان در خارج و منع حکومت جدید از استفادۀ آن؛ حتی از مصرف بخشی از آن در موارد غیرحکومتی، یعنی برای تضعیف حاکمیت گروه طالبان و نیز اعمال فشار برای ایجاد سازمان‌های جامعۀ مدنی در داخل افغانستان که با غرب در ارتباط باشد.

3. ایالات متحده می‌خواهد مرزهای هند با پاکستان آرام باشد تا هند بتواند بالای چین تمرکز کند. برای این‌کار لازم است پاکستان درگیر حوادث مرزی‌اش با افغانستان باشد. پس نمی‌گذارد درگیری‌ها میان پاکستان و افغانستان آرام شود و به این ترتیب، جبهۀ جنگ میان پاکستان و هند آرام می‌ماند و در نتیجه هند فرصت می‌داشته باشد بالای چین تمرکز نماید.

ج) وقتی فشارهای وارده بالای طالبان توسط امریکا و پاکستان را بررسی نماییم، به خصوص با توجه به این‌که پاکستان در حال حاضر زیر حاکمیت نظامی به سر می‌برد که به شدت وابسته به امریکا می‌باشد؛ نظامی‌که پس از به قدرت رسیدن شهبازشریف به تاریخ 11 اپریل 2022م بر سر کار آمد و در نتیجه حکومت موجود پاکستان هیچ‌گونه روابط بین‌المللی و سیاست خارجی را به پیش نمی‌برد؛ مگر در چهارچوب خواسته‌های امریکا. اگر تمام این موارد را کنار هم قرار دهیم، نتایج زیر به دست خواهد آمد:

1. علی رغم آن‌که امریکا توافق‌نامۀ صلح با گروه طالبان را در سال 2020م در دوحه، پایتخت قطر امضا نمود و گروه طالبان به نام امارت اسلامی افغانستان متعهد شد که "هرگز اجازه نخواهد داد از خاک افغانستان تهدیدی متوجه امنیت امریکا و هم‌پیمانان آن شود و این‌که از گروه‌ها و افرادی در افغانستان، که تهدیدی برای امنیت امریکا و هم‌پیمانان آن باشند، جلوگیری خواهد نمود و هم‌چنین اجازه نخواهد داد چنین گروه‌ها و افرادی در افغانستان سربازگیری نموده، تمرینات نظامی انجام دهند و یا تمویل شوند و هرگز از آنان استقبال نخواهد نمود" و این‌که "امریکا و امارت اسلامی سعی خواهند نمود با یکدیگر روابط مثبت داشته باشند." علی‌رغم تمام این توافقات صورت گرفته در دوحه، بازهم خاک افغانستان هنوز در معرض حملات امریکا قرار دارد؛ چنان‌چه جوزف بایدن، رئیس‌جمهور امریکا به تاریخ 1 آگست 2022م در صفحۀ رسمی ادارۀ حکومت امریکا اعلام نمود که: «امریکا در یک حملۀ هوایی به کابل، پایتخت افغانستان، ایمن الظواهری، رهبر القاعده را به قتل رسانیده است.» و نیز چنان‌چه در اظهارات فوقِ ملامحمد یعقوب نیز به آن اشاره شد. تمام این واقعیت‌ها بیان‌گر آنست که امریکا هنوز با استفاده از دستگاه استخباراتی، جاسوسان و مزدورانش در افغانستان فعال می‌باشد و این‌که پاکستان هنوز زیر نفوذ امریکا قرار دارد؛ چنان‌چه امریکا از خاک آن حرکت نموده و فعالیت‌هایش را در افغانستان در هماهنگی با آن به پیش می‌برد.

2. هم‌چنین درگیری‌های مرزی میان افغانستان و پاکستان بیان‌گر اینست که با تشویق و انگیزه‌دهی امریکا صورت می‌گیرد و هدف از آن، مشغول نگهداشتن پاکستان به درگیری‌های مرزی است تا هند بتواند بالای چین تمرکز کند. هدف دیگر اینست که طالبان، به خصوص شبکۀ حقانی را وادار نماید برخی از توافقات یا افکار بین‌المللی را بپذیرد و تسلیم امریکا شود. لازم به ذکر است که شبکه حقانی بخشی از گروه طالبان می‌باشد و حملات زیادی‌که در افغانستان علیه نیروهای امریکایی و نیروهای ناتو صورت گرفته، به این شبکه نسبت داده می‌شود.

چهارم: در اخیر باید گفت که امریکا و طرف‌هایی‌که به صفت مزدوران و پیروان آن عمل می‌نمایند، اصل و اساس فساد در سرزمین‌های مسلمانان به شمار می‌روند؛ زیرا امریکا و پیروان آن هیچ‌گونه اهمیتی برای هیچ مؤمنی قایل نیستند.

﴿ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ [منافقون: 4]

ترجمه: آنان دشمن اند، پس از آنان برحذر باش!

بنابر این، جای تعجب است که مسئولین حکومت طالبان، با وجود تمام موارد فوق‌الذکر، با مسئولین امریکایی در قطر دیدار نمایند؛ امریکایی‌که پیوسته در کمین افغانستان و تمام مسلمانان نشسته و هیچ‌گونه احترامی به پیمان‌های خود قائل نیست؛ چنان‌چه برخلاف توافق دوحه، دارایی‌های افغانستان را مسدود نمود و حریم زمینی و هوایی آن را نقض کرد! بلی، دولت‌های استعمارگر کافر چنین اند؛ زیرا کفر ملت واحد است و به هیچ عهد و پیمانی پایبند نیستند.

شکی نیست که واقعیت مسلمانان امروز بهبود نخواهد یافت؛ مگر با همان‌چیزی‌که اول آن بهبود یافته است که همانا حکم بما أنزل الله در چهارچوب خلافت بر منهج نبوت می‌باشد؛ خلافتی‌که کفار را فراری خواهد داد.

﴿فإمّا تثقفنّهم فی الحرب فشرّد بهم من خلفهم لعلّهم یذّکّرون﴾ [انفال: 57]

ترجمه: اگر آن‌ها را در(میدان) جنگ بیابى، آن‌چنان به آن‌ها حمله کن که جمعیّت‌هایى‌که پشت سر آن‌ها هستند، پراکنده شوند؛ شاید متذکّر گردند(و عبرت گیرند).

خلافتی‌که قانون اساسی آن را اسلام به شمول کتاب الله جل جلاله و سنت رسولش صلی الله علیه وسلم و منابع دیگری تشکیل می‌دهد که قرآن و سنت به آن رهنمود کرده است؛ به شمول اجماع اصحاب و قیاس شرعی؛ نه قانون وضعی؛ چه این قانون، قانون سال 1964م زمانِ محمد ظاهرشاه افغانستان باشد که اعتبار آن در سال 1973م پایان یافت؛ اما طالبان به تاریخ 28 سپتمبر 2021م توسط وزیر عدلیه‌‌اش اعلام نمود که آن قانون اساسی را اعتبار می‌دهد. (منبع: الجزیره و اناضول 28 سپتمبر 2021م) و یا سایر قوانین اساسی وضعی باشد که در سایر سرزمین‌های مسلمانان تطبیق می‌گردد. تمام این قوانین برخلاف دساتیر الله سبحانه و تعالی است.

﴿وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ ۖ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ﴾ [ماءده: 49]

ترجمه: و (تو ای پیامبر) به آنچه الله فرستاده میان آنان حکم کن و پیرو خواهش‌های ایشان مباش، و بیندیش که مبادا تو را فریب دهند و در بعض احکامی‌که الله به تو فرستاده تقاضای تغییر کنند؛ پس اگر از حکم الله روی گردانیدند(باک مدار) بدان که الله می‌خواهد آن‌ها را به عقوبت بعض گناهان‌شان گرفتار سازد و همانا بسیاری از مردم فاسق و بدکارند.

دلیل تمام این مصیبت‌ها، فتنه‌ها و آزمندی‌های کفار استعمارگر در سرزمین‌‌های مسلمانان اینست که این امت از حاکمیت قوانین الهی در چهارچوب دولت خلافت راشده بر منهج نبوت فاصله گرفته اند. این واقعیتی است که بر کسی پوشیده نبوده و برای هرکسی‌که درک داشته و بصارت و بصیرتی داشته باشد، معلوم و آشکار است.

افغانستان و پاکستان را امریکا با یک‌دیگر درگیر نموده و دو طرف نمی‌دانند که گناه درگیری میان مسلمانان بسی سنگین است و نمی‌دانند که در اصل هردو باهم باید به سراغ دشمنان واقعی خود که همانا امریکا و هند باشد بروند؛ امریکا و هندی‌که آتش این درگیری‌ها را بر افروخته و از آن برای تحقق اهداف خبیثانۀ خود استفاده می‌نمایند. برای افغانستان و پاکستان زیبنده و لازم اینست که روابط برادرانۀ اسلامی را در میان خود استحکام بخشیده و هرگونه ارتباط خویش را با امریکا، که رهبر کفار است و با سایر دولت‌های کفری استعمارگر و طماع قطع نمایند و این‌که فراخوان نصرت کسانی را که برای برپائی خلافت کار و پیکار دارند، بپذیرند تا باشد که اسلام و مسلمانان یک‌بار دیگر عزت خویش را به دست آورند و کفر و کفار خوار و ذلیل گردند!

﴿وَيَومَئِذٖ يَفرَحُ ٱلمُؤمِنُونَ (4) بِنَصرِ ٱللَّهِۚيَنصُرُ مَن يَشَآءُۖوَهُوَ ٱلعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ [روم: 4-5]

ترجمه: و آن روز  مؤمنان شاد می‌شوند، به یاری الله؛ الله هر که را بخواهد نصرت و پیروزی می‌بخشد و اوست که مقتدر و مهربان است.

مترجم: عبدالله دانشجو

 

ادامه مطلب...

دیدار سه‌جانبه در مسکو به هدف طولانی شدن عمر نظام طاغوتی شام

  • نشر شده در سیاسی

در بیست‌وهشتم دسامبر 2022م، وزرای دفاع روسیه، "سیرگی شویگو"، ترکیه، "خلوصی آکار" و رژیم سوریه، "علی محمود عباس"، که با آن‌ها رؤسای سازمان‌های استخباراتی‌شان هم بودند، در مسکو جمع شدند و همه آن‌ها جمعاً در رابطه به یک موضوع خاص که سوریه باشد، گفتگو کردند و بر دو نکتۀ خاص که مبارزه با سازمان‌های "تروریستی" و بازگشت آواره‌گان باشد، تمرکز و توافق کردند که [از نظرشان] این بحث‌ها مثبت و سازنده است. آن‌ها بر ادامۀ دیدارها در آینده با ادعای ثبات در منطقه تأکید کردند و مشخص نمودند که در دیدار بعدی بین مولود چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه و فیصل المقداد، وزیر امور خارجه سوریه در مسکو برگزار شود.

پس از این نشست سه‌جانبه، اردوغان، رئیس جمهور ترکیه گفت: «دیدار با بشار اسد را رد نمی‌کند.» اما بشار اسد ترجیح می‌دهد که بعد از انتخابات ترکیه که در ماه ژوئن پیش‌رو انجام می‌شود، با رئیس جمهور ترکیه دیدار کند.

مولود چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه، موقف ترکیه را در رابطه به رژیم سوریه روشن کرد و گفت: «این کشور به وحدت و حاکمیت اراضی سوریه احترام می‌گذارد و کشورش عزم دارد که به محض دستیابی به ثبات و استقرار امنیت، کنترول مناطقی را که فعلاً حضور دارد، به رژیم سوریه واگذار کند.» پس از این نشست سه‌جانبه اوغلو با سالم المسلط، رئیس ائتلاف ملی مخالفان سوریه و رهبران مخالف دیگر ملاقات کرد و بر حمایت ترکیه از مخالفان بر اساس قطعه‌‌نامه 2254 سازمان ملل، که بر آتش‌بس، بازنگری قانون اساسی و انتخابات تحت نظارت سازمان ملل اشاره دارد، تأکید کرد. با این حال، آنچه از این قطعه‌نامه بین‌المللی اجراء می‌شود، یک بند آن است؛ بندی‌که آتش بس صورت گیرد. در حالی‌که برگزاری انتخابات و بازنگری در قانون اساسی نادیده گرفته شده است. ترکیه به بهانه پای‌بندی به این تصمیم به شدت از درگیری گروه‌های مخالف با نیروهای بشار ظالم جلوگیری می‌کند؛ ولی برعکس نیروهای روسیه و رژیم بشار از قتل پناه‌جویان سوری در مناطق آزاد شده دریغ نمی‌کنند و هیچ‌کس آن‌ها را مسئول جنایات نمی‌داند.

این نزدیکی بین نظام ترکیه و رژیم جنایتکار بشار، تحت حمایت روسیه اشغالگر، زمانی صورت می‌گیرد که دولت سوریه وضعیت نامناسب، فاقد نیروهای نظامی و سیاسی است، ضعیف و در تأمین نیازهای ابتدایی شهروندان خود ناتوان می‌باشد. این توافق هم‌چنین با توجه به غرق شدن روسیه در باتلاق اوکراین و ناتوانی روسیه در تأمین آنچه رژیم بشار برای بقای حیات خود نیاز دارد، صورت می‌گیرد؛ پس فرصتی فرا رسیده که حتی ساده‌ترین ضربه منجر به سرنگونی رژیم ظالم بشار می‌شود؛ ولی ترکیه به جای این‌که از فرصت گرانبهای تاریخی به خاطر پایان بخشیدن این رژیم -که در حالت سقوط می‌باشد- استفاده کند، برعکس اکسیر و یا جوهر حیات -که احیای آن و عمر آن را طولانی کند- فراهم می‌سازد. پس اهداف سیاسی سیاستمداران ترکیه با توجه به همجواری این کشور معکوس و غیرمنطقی شده است و حمایت ترکیه از رژیم سوریه در این مقطع زمانی معنی ندارد. بنابراین، احیای رژیمی‌که در وضعیت افتادگی بسر می‌برد و بدون شک نفس‌های آخر زندگی آن است، برای ترکیه نیک‌اندیشی و عاقلانه نیست.

پس به مصلحت ترکیه خواهد بود، اگر تصمیم‌اش به دست خود آن باشد که از ضعف رژیم بشار و ضعف حامیان او به ویژه حامی خاص آن، روسیه که در جنگ اوکراین درگیر است و ایران که مشغول درگیری‌های داخلی خود است، استفاده کند. در این زمان خاص به نفع ترکیه است که رژیم شکنندۀ سوریه را با یک حمله برق‌آسا سرنگون کند؛ پس به هیچ‌کس دیگری مجال نمی‌دهد تا خلاء را پر کند؛ چون با این کار آنچه را که امنیت ملی خود می‌نامد، حفظ می‌کند. اما ترکیه برعکس آنچه را که باید انجام دهد، عمل می‌کند و به جای سرنگونی رژیم اسد، از آن حمایت می‌کند. پس این نشان می‌دهد که مأمور است و رهبران ترکیه نمی‌توانند از مداری‌که دولت‌شان در سیاست خارجی پیروی می‌کند، بیرون شوند.

کسی‌که علت این نزدیک شدن دولت ترکیه با رژیم طاغوتی شام را در این برهه زمانی خاص بررسی کند، چیزی جزء پیروی و تسلیمی به امریکا را نمی‌یابد که وظیفه گرفته تمام نیروها را برای محافظت از رژیم بشار و جلوگیری از سقوط آن به کار گیرد و با امریکا همکاری کند، که در ابتداء با استفاده از ایران و شبه‌نظامیان آن و به مرور زمان با استفاده از اردن، قطر و عربستان سعودی برای توجیه گروه‌ها به عقب‌نشینی و ترک ساحه برای بشار و ملیشه‌های آن استفاده نمود و در انتهاء با استفاده از روسیه و قدرت قوی نظامی آن برای حمایت از رژیم بشار و محافظت از سقوط‌اش استفاده کرد که اخیراَ با استفاده از ترکیه برای عادی‌سازی روابط با نظام ورشکستۀ سوریه که به اسد  فرصت طلایی نجات از سقوط را داده است، استفاده نمود.

پس تفسیر این نزدیکی ترکیه با رژیم ورشکستۀ دمشق ممکن نیست که از مطابقت با تمایل امریکا برای حفظ رژیم اسد بیرون شود و از ترس اختلال و بی‌نظمی در صورت افتادن منطقه به دست مخالفان، عمر طاغوت شام را طولانی می‌کند.

برگرفته از شماره 425 جریده الرأیه

نویسنده: استاذ أحمد الخطواني

مترجم: پارسا امیدی

 

ادامه مطلب...

پاسخ به پرسش حکم شرعی خالکوبی

  • نشر شده در فقهی

به جواب ابوبنان

پرسش:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

آیا خالکوبی برای مرد حلال است و یا حرام؟ زیرا الله سبحانه و تعالی (واشمه و مستوشمة) را که به صیغۀ مونث ذکر شده، لعنت کرده است. تقاضای جواب مفصل را دارم! سلام‌هایم خدمت شما.

پاسخ:

و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته!

1- نسبت به خالکوبی باید بگویم که خالکوبی حرام است. بخاری از ابوهریره رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«لَعَنَ اللَّهُ الوَاصِلَةَ وَالمُسْتَوْصِلَةَ، وَالوَاشِمَةَ وَالمُسْتَوْشِمَةَ»

ترجمه: الله (سبحانه و تعالی) زنان پیوندزننده و زنان قبول کنندۀ پیوند و زنان خالکوب کننده و زنان قبول کنندۀ خالکوبی را لعنت کرده است.

"وشم" حرام آن است که شخص جلد را به وسیلۀ سوزنی سوراخ می‌کند؛ سپس آن را توسط سرمه و یا رنگی پر می‌کند و جای آن یا آبی و یا سبز می‌شود. هم‌چنان در "الموسوعة الطبية الفقهية" باب جلد وشم تعریف شده که «وشم جلد نوعی از زینت است که با سوراخ کردن جلد توسط سوزن انجام می‌شود تا خون از آن بیرون شده سپس سرمه و یا رنگی و یا سائر رنگ‌های مخصوصی برآن ریخته می‌شود تا سبز و یا آبی شود.» پس خالکوبی یک عادت قدیمی است که شکل پیشرفته‌تری به او داده شده و بر این پدیده لفظ اجنبی "تاتو tattoo" نیز استفاده می‌شود.

2- احادیثی‌که بر تحریم خالکوبی صراحت دارد، به صیغۀ تأنیث آمده نه صیغۀ تذکیر؛ به گونۀ مثال:

ا- بخاری در صحیح خود از ابوهریره رضی الله روایت کرده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«لَعَنَ اللَّهُ الْوَاصِلَةَ وَالْمُسْتَوْصِلَةَ وَالْوَاشِمَةَ وَالْمُسْتَوْشِمَةَ»

ترجمه: الله (سبحانه و تعالی) زنان پیوند زننده و زنان قبول کنندۀ پیوند و زنان خالکوب کننده و زنان قبول کنندۀ خالکوبی را لعنت کرده است.

ب- هم‌چنان بخاری در صحیح خود از عبدالله روایت نموده که او گفته است: الله سبحانه و تعالی واشمات(زنان خالکوب کننده)، موتشمات(زنانی‌که خالکوبی را قبول می‌کنند)، متنمصات(زنانی‌که ابروهای شان را می‌تراشند) و متفلجات(زنانی‌که بین دندان‌های شان را باز می‌کنند) و تغییر دهنده خلق الله هستند، لعنت کند. این خبر برای زن از بنی اسد رسید که به او ام یعقوب گفته می‌شد، سپس او زن آمد و گفت: این خبر برایم رسیده که تو چنین و چنان لعنت کردی؛ سپس عبدالله گفت چی مشکل برایم دارد کسانی‌ را که رسول الله صلی الله علیه و سلم لعنت کرده و در کتاب الله سبحانه و تعالی آمده لعنت کنم؟ سپس او زن گفت: من بین دو لوح را خواندم، ولی چیزی را که تو می‌گوئی، نیافتم! عبدالله در جواب گفت اگر تو می‌خواندی، حتماً آن را می‌یافتی. آیا نخواندی؟

﴿وَمَا آتَاكُمْ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا﴾

ترجمه: هرچه فرستادۀ الله (سبحانه و تعالی) بر شما داد بگیرید و از آنچه نهی کرده خودداری نمائید!

او زن در جواب گفت: چرا خواندم، عبدالله گفت: پس رسول الله صلی الله علیه وسلم این عمل را نهی کرده است؛ سپس زن گفت: من اهل ترا دیدم که این عمل را انجام می‌دهند! عبدالله گفت؛ پس برو و نگاه کن و او زن رفت و نگاه کرد؛ ولی کدام چیزی نیافت. عبدالله گفت؛ اگر چنین می‌بود، دیگر با او جماع نمی‌کردم.

ج- در روایتی دیگری از بخاری از ابن مسعود رضی الله عنه آمده که گفته است:

«لَعَنَ اللَّهُ الْوَاشِمَاتِ وَالْمُسْتَوْشِمَاتِ وَالْمُتَنَمِّصَاتِ وَالْمُتَفَلِّجَاتِ لِلْحُسْنِ الْمُغَيِّرَاتِ خَلْقَ اللَّهِ، مَا لِي لَا أَلْعَنُ مَنْ لَعَنَهُ رَسُولُ اللَّهِ وَهُوَ فِي كِتَابِ اللَّهِ»

ترجمه: الله (سبحانه و تعالی) زنانی را که دیگران را خالکوبی می‌کنند و یا خودشان را خالکوبی می‌کنند، زنانی را که موی و ابرو را می‌تراشند و زنانی‌که بین دندان‌های شان را به خاطر زیبای باز می‌کنند و به خلقت الله (سبحانه و تعالی) تغییر می‌آورند، لعنت کرده است؛ چرا من کسی را که رسول الله صلی الله علیه و سلم لعنت کرده و در کتاب الله سبحانه و تعالی لعنت شده لعنت نکنم؟

د- در حدیث ابوهریره "وَالوَاشِمَةَ وَالمُسْتَوْشِمَةَ" به صیغۀ مونث ذکر شده و در حدیث عبدالله بن مسعود "الْوَاشِمَاتِ وَالْمُوتَشِمَاتِ" ذکر شده و در روایت دیگری "الْوَاشِمَاتِ وَالْمُسْتَوْشِمَاتِ" ذکر شده. از همه این روایت واضح می‌شود که صیغۀ مستعمله در احادیث شریفۀ نبوی صیغۀ تأنیث می‌باشد.

3- در زبان عربی در این خصوص اسلوب بنام اسلوب (تغلیب) و جود دارد که این اسلوب در اصول فقه مشهور بوده و معنی این اسلوب این است:

ا- وقتی خطاب به صیغه مذکر و یا به صیغۀ رجل باشد، در این صورت هم‌چنان بر صیغۀ مونث از باب "تغلیب" مصداق پیدا می‌کند و بدون این‌که نص دیگری ذکر نشود، زنان از این خطاب مستثنی نمی‌شوند؛ مثلاً این قول الله سبحانه وتعالی: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا﴾ پس در این آیۀ مبارکه زنان مؤمنه نیز داخل می‌شود؛ هرچند که آیۀ مبارکه به صیغۀ مذکر ذکر شده؛ زیرا کدام نص دیگری وارد نشده که زنان را از این حکم خارج بسازد. هم‌چنان مثل روایتی‌که بخاری از ابوهریره رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت نموده است:

«أَيُّمَا رَجُلٍ أَعْتَقَ امْرَأً مُسْلِماً، اسْتَنْقَذَ اللَّهُ بِكُلِّ عُضْوٍ مِنْهُ عُضْواً مِنْهُ مِنَ النَّارِ»

ترجمه: هر مردی‌که شخص مسلمان را آزاد بسازد، الله (سبحانه و تعالی) در برابر هر عضو آن شخص یک عضو آن شخص آزاد کننده را از آتش جهنم نجات می‌دهد.

ب- اما وقتی این اسلوب "تغلیب" توسط نص دیگری تعطیل شود؛ یعنی توسط نص دیگری خاص گردد، زن از عمومیت آن خارج می‌شود؛ مثلاً این قول الله سبحانه و تعالی:

﴿كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ﴾ [بقره: 216]

ترجمه: بر شما قتال فرض شده؛ در حالی‌که آن برای شما نا خوشایند است.

پس مخاطب در اینجا صیغۀ مذکر ذکر شده و فرضیت جهاد را افاده می‌کند؛ ولی تغلیب در اینجا استعمال نمی‌شود. پس گفته نشود که زنان به اسلوب تغلیب به لفظ "كتب عليكن القتال" شامل جهاد می‌شود؛ زیرا این تغلیب به وسیلۀ نصوص دیگر معطل شده که جهاد را بر مردان فرض گردانیده است. ابن ماجه از حبیب ابن ابوعمرة از عائشه بنت طلحة از ام المومنین عائشه رضی الله عنها روایت نموده که گفته است: گفتم: یا رسوالله، بر زنان جهاد است؟ فرمود:

«نَعَمْ، عَلَيْهِنَّ جِهَادٌ، لَا قِتَالَ فِيهِ: الْحَجُّ وَالْعُمْرَةُ»

ترجمه: بلی، بر آن‌ها جهادی است که در آن قتال نمی‌باشد؛ حج و عمره است.

یعنی جهاد به معنی قتال بر زنان فرض نیست، و مثل این قول الله سبحانه و تعالی:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ [جمعه: 9]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید، هرگاه به نماز جمعه ندا داده شود؛ پس به سوی یاد الله (سبحانه و تعالی) بشتابید و دادوستد را رها سازید؛ این به سود شما است اگر می‌دانیستید.

این نص فرضیت نماز جمعه وسعی برای نماز جمعه را در وقت نداء آن افاده می‌کند و در اینجا اسلوب تغلیب عمل نمی‌شود؛ یعنی فرضیت جمعه بر زنان تطبیق نمی‌گردد؛ زیرا نص وارد شده که فرضیت جمعه را بر مردان اختصاص داده و زنان را از این فرضیت خارج ساخته است، به دلیل این قول او صلی الله علیه و سلم که حاکم در مستدرک بر صحیحین از ابو موسی از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت نموده که گفته است:

«الْجُمُعَةُ حَقٌّ وَاجِبٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ فِي جَمَاعَةٍ إِلَّا أَرْبَعَةٌ: عَبْدٌ مَمْلُوكٌ، أَوِ امْرَأَةٌ، أَوْ صَبِيٌّ، أَوْ مَرِيضٌ»

ترجمه: جمعه بر هر مسلمان در جماعت واجب است، مگر بر چهار نفر بردۀ مملوک، زن، کودک و مریض.

حاکم گفته است که این حدیث بر شرط شیخین صحیح بوده و ذهبی آن را نیز موافقت کرده است.

ج- ولی این نص به صیغۀ تأنیث به خاطر بیان حکمی است که مردان در آن داخل نمی‌شود؛ مگر به نص جدیدی‌که به اساس آن نص جدید داخل شود؛ مثلاً ابن حبان در صحیح خود از ابن مسعود تخریج نموده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است: «الْمَرْأَةُ عَوْرَةٌ» (زن عورت است) سپس روی و کف‌های دست استثنا شده، چنانچه در تفسیر این قول سبحانه و تعالی وارد شده است:

﴿وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ [نور: 31]

ترجمه: و زینت خویش را آشکار نسازند، مگر آنچه به صورت طبیعی آشکار است.

چنانچه بیهقی از ابن عباس روایت نموده که منظور از "ماظهر" روی و کف‌های دست است، و این حدیث را اسماعیل قاضی از ابن عباس مرفوعاً در سند جدیدی تخریج نموده؛ چنانچه در عون المعبود جلد 9 صحفه 138 آمده است: این دو نص به صیغه تأنیث آمده، پس تمام بدن زن عورت است، غیر از روی و کف‌های دست. پس عورت مرد مثل عورت زن نیست؛ بلکه از ناف تا به زانو است که این به اساس نصوص دیگری ثابت شده  است. دارقطعی در سنن خود در جلد 2 صفحه 482 از عطاء ابن یسار از ابوایوب روایت نموده که شنیدم رسول الله صلی الله علیه و سلم می‌گفتند:

«مَا فَوْقَ الرُّكْبَتَيْنِ مِنَ الْعَوْرَةِ وَمَا أَسْفَلَ مِنَ السُّرَّةِ مِنَ الْعَوْرَةِ»

ترجمه: بالاتر از زانو و پاین‌تر از ناف عورت است.

و به گونۀ مثال احمد در مسند خود از عبدالله بن سوید انصاری روایت نموده که ام حمید، عمه‌اش در نزد رسول الله صلی الله علیه  و سلم آمده و گفته است: یا رسول الله، من نماز را همرای شما دوست دارم، رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:

«قَدْ عَلِمْتُ أَنَّكِ تُحِبِّينَ الصَّلَاةَ مَعِي... وَصَلَاتُكِ فِي دَارِكِ خَيْرٌ لَكِ مِنْ صَلَاتِكِ فِي مَسْجِدِ قَوْمِكِ، وَصَلَاتُكِ فِي مَسْجِدِ قَوْمِكِ خَيْرٌ لَكِ مِنْ صَلَاتِكِ فِي مَسْجِدِي»

ترجمه: من دانستم که تو نماز را با من دوست داری... و نماز تو در خانۀ تو بهتر از نمازت در مسجد قوم تو است و نمازت در مسجد قوم‌ات بهتر از نمازی است که در مسجد من اداء کنی.

پس این حدیث با این صیغۀ تأنیث که ذکر شده مردان در آن داخل نمی‌شود؛ پس نماز مرد در خانه‌اش بهتر از نمازش در مسجد نمی‌باشد. یعنی نص به صیغۀ تأنیث منحصر به زن باقی مانده و مرد در آن داخل نمی‌شود؛ مگر توسط نص دیگری.

4- با دقت به نصوص وارده در خصوص خالکوبی در می‌یابیم که همۀ این نصوص به صیغۀ تأنیث وارد شده؛ پس این نصوص مردان را شامل نمی‌شود... و این‌که ابن مسعود راوی این حدیث نیز چنین برداشت و فهم کرده، دلالت بر این موضوع دارد. هم‌چنان زنی‌که از قبیلۀ بنی اسد بنام ام یعقوب از این حدیث چنین فهم کرده بود، بر این معنی دلالت دارد؛ چنانچه در حدیث مذکور بخاری آمده است:

«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: لَعَنَ اللَّهُ الْوَاشِمَاتِ وَالْمُوتَشِمَاتِ وَالْمُتَنَمِّصَاتِ وَالْمُتَفَلِّجَاتِ لِلْحُسْنِ الْمُغَيِّرَاتِ خَلْقَ اللَّهِ، فَبَلَغَ ذَلِكَ امْرَأَةً مِنْ بَنِي أَسَدٍ يُقَالُ لَهَا أُمُّ يَعْقُوبَ فَجَاءَتْ فَقَالَتْ: إِنَّهُ بَلَغَنِي عَنْكَ أَنَّكَ لَعَنْتَ كَيْتَ وَكَيْتَ، فَقَالَ: وَمَا لِي أَلْعَنُ مَنْ لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ وَمَنْ هُوَ فِي كِتَابِ اللَّهِ؟ فَقَالَتْ: لَقَدْ قَرَأْتُ مَا بَيْنَ اللَّوْحَيْنِ فَمَا وَجَدْتُ فِيهِ مَا تَقُولُ! قَالَ: لَئِنْ كُنْتِ قَرَأْتِيهِ لَقَدْ وَجَدْتِيهِ أَمَا قَرَأْتِ ﴿وَمَا آتَاكُمْ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا﴾؟ قَالَتْ: بَلَى. قَالَ: فَإِنَّهُ قَدْ نَهَى عَنْهُ. قَالَتْ: فَإِنِّي أَرَى أَهْلَكَ يَفْعَلُونَهُ! قَالَ: فَاذْهَبِي فَانْظُرِي، فَذَهَبَتْ فَنَظَرَتْ فَلَمْ تَرَ مِنْ حَاجَتِهَا شَيْئاً. فَقَالَ: لَوْ كَانَتْ كَذَلِكَ مَا جَامَعْتُهَا»

ترجمه: از عبدالله روایت است که گفته الله (سبحانه و تعالی) زنان پیوند زننده و تقاضا کنندۀ پیوند، زنان تراشندۀ ابرو و زنانی‌که دندان‌های شان را به خاطری تغییر خلق الله باز می‌کنند، لعنت کرده است. این خبر به زنی از بنی اسد رسید که به آن ام یعقوب گفته می‌شد؛ پس او زن آمد و گفت: بر من خبر رسیده که تو چنین و چنان لعنت کردی، پس گفت: چی شده مرا تا کسی را ‌که رسول الله صلی الله علیه و سلم لعنت کرده و در کتاب الله لعنت شده لعنت نکنم؟ او زن گفت؛ من بین دو لوح را  خواندم؛ ولی آنچه تو می‌گوئی نیافتم! او گفت اگر می‌خواندی حتماً آن را می‌یافتی. گفت آیا این آیه مبارکه را نخواندی؟ (و آنچه رسول برای شما آورده بگیرید و از آنچه شما را نهی کرده خود را باز دارید) او زن گفت: چرا! این آیه را خواندم. او گفت: بدون شک که از این مسئله نیز نهی شده است. او زن گفت من خانوادۀ تو را دیدم که چنین می‌کنند! او گفت: برو و نگاه کن، پس او زن رفت؛ ولی ندیده که خانوادۀ آن چنین عملی را انجام داده باشد. سپس او گفت: اگر چنین کاری انجام می‌داد، با او جماع نمی‌کردم.

پس او زن که از قبیلۀ بنی اسد بود و به او ام یعقوب گفته می‌شد، از این حدیث طوری فهمید که لعنت در حق زنان است و برای ابن مسعود گفت: «من می‌بینم که خانواده‌ات نیز چنین می‌کند؛ پس ابن مسعود به او زن جواب داد و گفت برو و نگاه کن! او زن رفت و نگاه کرد و کدام چیزی نیافت. ابن مسعود گفت؛ اگر چنین می‌بود، دیگر با او جماع نمی‌کردم.»

از این حدیث واضح دانسته می‌شود که این دو نفر طوری فهم کرده بودند که این حدیث در حق زنان وارد شده است. و حدیث "خالکوبی" به صیغۀ تأنیث وارد شده؛ پس این حدیث شامل مردان نبوده؛ مگر این‌که به نص دیگری وارد شده باشد؛ نه به احادیث ذکر شدۀ خالکوبی.

5- اما در این خصوص مسئله دیگری هم هست که به (خالکوبی) تعلق می‌گیرد و او این است که خالکوبی به دلیل حبس کردن خون در نقطۀ خالکوبی نجس است. در کتاب "الموسوعة الفقهية الكويتية" آمده است: «فقهاء بر این اتفاق کردند که خالکوبی نجس است، زیرا خون در مکان خالکوبی جمع شده، به دلیل رنگی‌که بر آن پاشیده» و دور ساختن این نجاست در بدن به آسانی مقدور نیست و ایجاد این نجاست در بدن به اختیار شخص بالغ و عاقل عمل غیر جائز است؛ زیرا به این نجاست مشکلات تعلق می‌گیرد که پاکی آن را سخت می‌سازد... و به دلیل این‌که در این عمل به هدف خالکوبی انتفاع به نجاست(خون) است و انتفاع به نجاست حرام بوده، مگر در دوای حرام نه؛ بلکه مکروه است و انتفاع به خالکوبی و جمع کردن خون به هدف خالکوبی به هدف تداوی نبوده؛ اگر به هدف تداوی می‌بود، مکروه بود؛ نه حرام؛ ولی این به هدف دیگری است. به همین دلیل خالکوبی حرام است؛ زیرا خالکوبی انتفاع به نجس و به هدف غیر دوائی است که این مسئله شامل مرد و زن می‌شود و این مسأله در عام نصوص وارد شده که از جمله دلائل وارده بر تحریم انتفاع به نجاست قرار ذیل است:

- بخاری از جابر ابن عبدالله رضی الله عنهما روایت نموده که از رسول الله صلی الله علیه و سلم می‌شنید که در روز فتح مکه می‌فرمودند:

«إِنَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ حَرَّمَ بَيْعَ الْخَمْرِ وَالْمَيْتَةِ وَالْخِنْزِيرِ وَالْأَصْنَامِ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَرَأَيْتَ شُحُومَ الْمَيْتَةِ فَإِنَّهَا يُطْلَى بِهَا السُّفُنُ وَيُدْهَنُ بِهَا الْجُلُودُ وَيَسْتَصْبِحُ بِهَا النَّاسُ فَقَالَ لَا هُوَ حَرَامٌ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ عِنْدَ ذَلِكَ قَاتَلَ اللَّهُ الْيَهُودَ إِنَّ اللَّهَ لَمَّا حَرَّمَ شُحُومَهَا جَمَلُوهُ ثُمَّ بَاعُوهُ فَأَكَلُوا ثَمَنَهُ»

ترجمه: واقعاً که الله (سبحانه و تعالی) و رسولش خرید و فروش شراب، خود مرده، خوک و بت‌ها را حرام کرده است. گفته شد یا رسول الله، در خصوص روغن خودمرده چی‌ ‌می‌گوئید؛ زیرا توسط این روغن کشتی‌ها مزین می‌شود و پوست‌ها چرب می‌شود و مردم در روشنی از این روغن استفاده می‌کنند؟ رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند؛ نخیر این روغن نیز حرام است. سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم گفتند؛ الله (سبحانه و تعالی) یهود را نابود کند، وقتی الله (سبحانه و تعالی) روغن خودمرده را حرام کرده بود، آن را تغییر دادند و بعداً آن را به فروش رساندند و پول آن را خوردند.

- پوست خود مرده استثنا شده؛ چنانچه از ابوداود از ابن عباس روایت شده که مسدد و وهب از میمونه روایت نموده که گفته است؛ برای مولای ما از صدقات هدیه داده شد و این گوسفند مرد رسول الله صلی الله علیه و سلم از کنار آن گذشت و گفت:

«أَلَا دَبَغْتُمْ إِهَابَهَا وَاسْتَنْفَعْتُمْ بِهِ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهَا مَيْتَةٌ قَالَ إِنَّمَا حُرِّمَ أَكْلُهَا»

ترجمه: چرا آن را رنگ آمیزی نکردید تا از آن استفاده کنید، گفتند؛ یا رسول الله این خود مرده است که خوردن آن حرام است.

هم‌چنان تداوی از حرمت مستثنی شده است؛ پس تداوی به حرام، حرام نیست. مسلم از انس تخریج نموده:

«رَخَّصَ رَسُولُ اللَّهِ أَوْ رُخِّصَ لِلزُّبَيْرِ بْنِ الْعَوَّامِ وَعَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ فِي لُبْسِ الْحَرِيرِ لِحِكَّةٍ كَانَتْ بِهِمَا»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه و سلم برای زبیر ابن عوام و عبدالرحمن بن عوف پوشیدن لباس ابریشم را به خاطری مریضی خارش بدن شان اجازه داد.

- پوشیدن ابریشم برای مردان حرام؛ ولی در تداوی جائز است. هم‌چنان حدیث نسائی و ابوداود، ترمذی‌ که لفظ آن از نسائی است، گفته است؛ عبدالرحمن بن طرفه از جده‌اش عرفجه بن اسعد حدیث گفته است که بینی‌اش در روز کلاب در جاهلیت مجروح شده بود؛ پس از ورق بینی‌اش را ساخت و منتن شد؛ «فَأَمَرَهُ النَّبِيُّ ﷺ أَنْ يَتَّخِذَ أَنْفاً مِنْ ذَهَبٍ؛ پس رسول الله صلی الله علیه و سلم آن را دستور داد که بینی‌اش را از طلا بسازد» در حالی‌که طلا برای مردان حرام است؛ ولی در تداوی جائز شمرده شده است.

- تداوی به شیء نجس حرام نیست؛ به دلیل حدیثی‌که بخاری از انس رضی الله عنه روایت نموده:

«أَنَّ نَاساً اجْتَوَوْا فِي الْمَدِينَةِ فَأَمَرَهُمْ النَّبِيُّ أَنْ يَلْحَقُوا بِرَاعِيهِ يَعْنِي الْإِبِلَ فَيَشْرَبُوا مِنْ أَلْبَانِهَا وَأَبْوَالِهَا فَلَحِقُوا بِرَاعِيهِ فَشَرِبُوا مِنْ أَلْبَانِهَا وَأَبْوَالِهَا...»

ترجمه: مردمی زنده‌گی را در شهر مدینه به دلیل مریضی ناپسند دانستند، سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم آن‌ها را دستور داد که در نزد چوپان شتران صدقه رفته و از شیر و ادرار آن شتران بخورند و آن‌ها در نزد چوپان آن شتران رفته و از شیر و ادرار آن شتران خوردند.

و معنی "اجتوو" یعنی که غذای آن منطقه با آن‌ها سازگار نشد، مریض شدند، زنده‌گی را در آن شهر ناپسند دانستند و رسول الله صلی الله علیه و سلم به هدف تداوی برای شان اجازه داد تا از بول استفاده کنند؛ در حالی‌که بول نجس است. بخاری از ابوهریره روایت کرده که او گفته است:

«قام أعرابي فبال في المسجد، فتناوله الناس، فقال لهم النبي صلى الله عليه وآله وسلم: دعوه وهَريقوا على بوله سَجْلاً من ماء - أو ذَنُوباً من ماء - فإنما بُعثتم مُيسِّرين ولم تُبعثوا مُعسِّرين»

ترجمه: اعرابی در مسجد ادرار کرد، مردم شروع به حرف زدن کردند؛ رسول الله صلی الله علیه و سلم برای شان گفت؛ آن را بگذارید و بر ادرار آن دلوی از آب بریزید! شما آسان‌گیر فرستاده شدید، نه سخت گیر!

منظور از "سجلا و ذنوبا" دلو پر است.

چنانچه در فوق گفتیم که انتفاع به نجس حرام است، به همین دلیل، من ترجیح می‌دهم که خالکوبی نیز از باب انتفاع به حرام بوده و در حق مردان حرام است؛ اگرچه احادیث وارده در خصوص حرمت خالکوبی شامل خالکوبی نمی‌شود؛ بلکه به دلیل حرمت انتفاع از نجس است... این چیزی است که در خصوص خالکوبی آن را حرام می‌دانم و این هم از همین باب حرام است.

6- فقهاء در خصوص ازالۀ خالکوبی اختلاف کردند؛ چون خالکوبی نجس است... از جملۀ این نظریات به قرار ذیل است:

- در موسوعة الفقهی159/43 آمده است: «و شافعی گفته است: ازالۀ خالکوبی واجب است؛ مگر این‌که احتمال ضرری باشد که تیمم را مباح گرداند. اگر به وسیلۀ بر طرف کردن خالکوبی احتمال ضرر بود که تیمم را مباح می‌گردانید، در این صورت ازالۀ خالکوبی واجب نبوده و بعد از توبه بر آن شخص گناهی نیست. این در صورتی است که شخص به رضایت خودش و بعد از بلوغش خالکوبی را انجام داده باشد، در غیر آن ازالۀ خالکوبی به صورت مطلق بر آن واجب نیست و نماز و امامت آن صحیح است.»

-  در کتاب " مغني المحتاج إلى معرفة معاني ألفاظ المنهاج" تألیف شمس الدین محمد احمد الخطیب الشربینی الشافعی" متوفی 977هـ آمده است: باب شرط‌های نماز و موانع آن: 406/1: فروعاتی است: «خالکوبی، عبارت از سوراخ کردن پوست توسط سوزن می باشد، به اندازه‌ای که خون از آن جاری شود؛ سپس بر آن رنگی پاشیده می‌شود تا به سبب خون سوراخ کردن سوزن حاصل می‌شود و رنگ آن آبی و یا سبز می‌شود و این حرام است... پس ازالۀ این خون واجب بوده؛ مگر این‌که ضرر وارد شود که تیمم را مباح گرداند. اگر احتمال چنین ضرر بود، ازاله آن واجب نبوده و بعد از توبه بر آن گناهی نیست و این در صورتی است که این عمل را به رضایت خودش انجام داده باشد؛ چنانچه زرکشی گفته است: یعنی بعد از بلوغ خود این کار را انجام دهد و اگر چنین نباشد، ازالۀ آن بر آن لازم نیست؛ چنانچه ماوردی این مسئله را تصریح نموده و گفته است نماز و امامت آن صحیح است...»

- نظریات دیگری نیز در این خصوص وجود دارد.

امیدوارم که به همین حد کفایت کند و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر کمپاینی بین‌المللیِ را تحت عنوان "تغییر واقعی تنها از طریق دعوت به‌سوی خلافت ممکن است" راه‌اندازی می‌کند Featured

امروزه جهان دور و نزدیک بر فراز هرج و مرج و تاریکی قرار دارد. رنج و نکبت بشر روز به روز در حال فزونی‌ست، به این دلیل که ملت‌ها از بحرانی به بحرانی فرو می‌روند. تنگ‌دستی، بی‌ثباتی اقتصادی، گرسنگی، نسل‌کشی‌ها، اشغال‌گری‌های وحشیانه، خودکامگی‌ها، جنگ‌های بی‌مورد، ازهم‌پاشیدگی خانواده‌ها، روش‌های زندگی ویران‌گر، همه‌گیری جنایات، خشونت علیه زنان، بحران‌های صحی، آموزشی و سایر چالش‌های فلج کننده در تحت حاکمیت دست‌ساخته بشر و رهبری نابکاری‌که در خصوص چگونگی رسیدگی مؤثر به امور مردم و رفع نیازهای‌شان عاجز مانده اند، سرزمین‌های کل دنیا را به کام خود فرو برده است. این در حالی‌ست که سیاست‌ها، قوانین و اقدامات‌شان به رنج مردم بیشتر می‌افزاید.

سرزمین‌های اسلامی و بقیه سرزمین‌های جهان، دیگر مجبور نیستند در هم‌چو یک وضعیت ظاهراً پایان ناپذیر در پرتگاه تاریکی، ویرانی، بدبختی و بحران قرار داشته باشند! مع هذا، تغییر واقعی با ایجاد چند تغییر در نظام نابکار حاکم یا تغییر جزئی تدریجی، که در میان اقیانوسی از مشکلات تنها قطره‌ای ز آن را کاهش می‌دهد، یا ارائه راه‌حل‌های مؤقتی و یاهم از سرگیری نظام‌های سکولار دموکراتیک شکست‌خورده با چهره‌های جدید در رأس آن -که بارها و بارها ثابت ساخته اند که قادر به حل مشکلات بشریت، حمایت از مظلومان یا تأمین عدالت نیستند و با وعده‌های دروغین شان به درد و رنج امت اسلامی و بشریت می‌افزایند- رونما نخواهد شد.

تغییر واقعی لازمۀ آن است که ما من‌حیث مسلمانان دیدگاه فراتر از وضعیت موجود فعلی، نظم جهانی کپیتالیستی کنونی و نظام‌های دست‌ساخته بشری حاکم داشته باشیم. این برای ما لازم می‌نماید که بینش خود را نسبت به روش‌های ویران‌گر و فاجعه‌بار حکومت‌داری و تنظیم امور تغییر دهیم! ین امر مستلزم تولد یک نظام بدیلی‌ست که راه‌حل‌های واقعی برای مشکلات بشریت را در خود دارد. برای ما مسلمانان لازمی‌ست که به آن‌چه الله سبحانه و تعالی بدان فراخوانده باز گردیم -که عبارت از قوانین الله سبحانه و تعالی و نظام او می‌باشد- و این‌که پیام اسلام را با دل و جان بپذیریم و رهبری واقعی را برای بشریت تأسیس کنیم که همانا خلافت بر منهج نبوت است! ین یگانه نظامِ مورد تأیید الله سبحانه و تعالی است که سعادت و رستگاری را برای امت اسلامی و بقیه بشریت به ارمغان می‌آورد. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى (۱۲۳) وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى﴾ [طه: 124-123]

ترجمه: پس اگر از جانب من برای شما هدایت و راهنمایی بیاید، آن هنگام هر که از راه من پیروی کند، نه هرگز گمراه شود و نه شقی و بدبخت گردد، وهر کس از یاد من اعراض کند، همانا (در دنیا) معیشتش تنگ شود و روز قیامت نابینا محشورش بداریم!

رجب امسال، ماهی‌‌که مصادف با یکصدودومین سال‌گرد سقوط خلافت است، بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر کمپاین بین‌المللیِ را تحت عنوان " تغییر واقعی تنها از طریق دعوت به خلافت به‌وجود می‌آید" راه‌اندازی می‌کند. در این کمپاین موضوعاتی از جمله: بررسی دیدگاه‌های موجود در مورد دست‌یابی به آینده درخشان سرزمین‌های اسلامی، خلافت چگونه مشکلات و هرج‌ومرج‌ها را به فرصت‌ها تبدیل نموده و برای مشکلات بشر چه راه‌حل‌های واقعی دارد، این‌که مسلمانان چه نقشی در ایجاد تغییر واقعی در جهان اسلام و جهان دارند و این‌که آیا تغییر رادیکال و اقامۀ خلافت بر منهج نبوت خیال است یا امری‌ست واقع‌شدنی، مورد بحث قرار می‌گیرد:

این کمپاین را می‌توانید از طریق آدرس‌های زیر دنبال کنید:

آدرس سایت حزب: www.hi.zat.one

صفحه فیسبوک/رخنامه: https://www.facebook.com/womenscmoht.

آدرس معرفی کمپاین: : https://youtu.be/zRk5dx2t1ew

داکتر نسرین نواز

رئیس بخش زنان دفتر  مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: حذیفه مستمر

 

ادامه مطلب...

جنگ اوکراین و آنچه ما به آن اهمیت می‌دهیم

  • نشر شده در سیاسی

زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، از واشنگتن دیدار نمود و از تأمین جدیدترین سلاح‌ها خبر داد. او هم‌چنان در کانگرس امریکا سخنرانی و از کمک‌های امریکا تشکری نمود و واضح ساخت که این کمک‌ها صدقه نبوده است؛ بلکه استثمار امریکا به خاطر امنیت بین المللی و گسترش دموکراسی بوده است. بعد از آن، دیمیتری کولیبا، وزیر امور خارجه اوکراین، خواستار برگزاری نشست صلح شد. وی در عین حال، خواستار محاکمه حاکمان روسیه به دلیل جنایات جنگی گردید. در حالی‌که پوتین، رئیس جمهور روسیه و لاوروف وزیر امور خارجه‌اش، اعلام کردند که امریکا و ناتو می‌خواهند روسیه را تجزیه یا نابود کنند. زلنسکی رئیس جمهور اوکراین در تاریخ 21/12/2022 از واشنگتن دیدار و با بایدن، رئیس جمهور امریکا، ملاقات کرد و بایدن وعده داد که دولت ایالات متحده یک طرح خاصی را برای آماده‌سازی باتری موشک‌های پاتریوت برای عملیات در اوکراین به ظرف 6 ماه تنظیم و مبلغ این معامله 1.85 میلیارد دالر است.

زلنسکی، هم‌چنین در کانگرس سخنرانی کرد و در آنجا گفت: «آنچه امریکا کمک می‌کند، صدقه نیست؛ بلکه استثمار امریکا به خاطر امنیت بین المللی و گسترش دموکراسی است و ما در پی آن هستیم که مسئولانه‌ترین راه را برای تحقق آن بدست آوریم.» (منبع: اناضول 22/12/2022) بناءً رئیس جمهور اوکراین درک نموده که این جنگ در حقیقت جنگ امریکا به خاطر سیطره و کنترولش است؛ چون او می‌گوید؛ کمک‌های امریکا صدقه نیست و این سخن در مورد تمام کمک‌های امریکا برای هر کشور و یا موضوعی مطابقت دارد که این کمک‌ها صدقه نیست؛ بلکه هدف امریکا از این کمک‌ها استثمار کردن است تا کنترول داشته باشد و نقشه نفوذ‌ش را هموار کند. هم‌چنان تلاش‌می‌کند که افکار گمراه‌کننده و نظم فاسد‌ش را پخش و نشر کند. از آنجایی‌که تقریباً 3 میلیارد دالر مصر کمک می‌کند؛ نصف از آن پول را برای ارتش مصر تخصیص داده که در حقیقت این کمک‌ها نه صدقه است و نه کمک‌های بشردوستانه؛ بلکه کمک‌هایی است برای تضمین بقایش در مصر و بخصوص به خاطر تسلط داشتن بر ارتش. به دلیل این‌که ارتش مصر ابزار مهمی برای تغییر نظام فاسد وابسته به امریکا است؛ چون این ارتش توانایی دارد که مصر را از کثافت‌های امریکا و هم‌چنان فلسطین را از لوث یهودیان غاصب پاک کند. لذا این سخن در مورد هر کشوری‌که امریکا به آن کمک می‌کند، منطبق است که امریکا ترکیه را به نام پروژه کمک‌های ترومان تحت نفوذ خود قرار داده و حتی اروپا را نیز تحت نام کمک‌های مارشال تحت کنترول خود قرار داده است. بناءً قبول کردن کمک‌ها از هر کشور و بخصوص کشورهای استعماری، مانند امریکا خطرناک است.

امریکا برای گسترش نفوذ خود استعمارگری می‌کند و نشر دموکراسی یکی از ابزارهای آن است. دموکراسی نظام کفری است که در سطح جهان رایج است و در سرزمین‌های اسلامی هم برای ریشه دوانیدن آن تمرکز زیاد دارد تا از بازگشت اسلام به قدرت جلوگیری کند. چنانچه دیمیتری کولیبا، وزیر امور خارجه اوکراین به تاریخ 26/12/2022، به خبرگزاری آسوشیتدپرس امریکا گفت: «اوکراین مایل است تا پایان ماه فبروری آینده یک نشست صلح برگزار کند.» یعنی یک سال پس از حمله روسیه به اوکراین. او گفت: «اوکراین برای پیروزی جنگ در سال 2023... تمام تلاش خود را انجام خواهد داد و هر جنگی به روش دیپلوماسی خاتمه می‌یابد، و هر جنگی در نتیجه اقدامات انجام شده در میدان جنگ و میز مذاکره به پایان می‌رسد.» و در مورد این‌که آیا مسکو به این اجلاس دعوت خواهد شد یا خیر، او گفت: «محاکمه جنایات جنگی ابتدا باید در یک دادگاه بین المللی انجام شود.» پس وزیر اوکراین خواستار برگزاری نشست صلح پس از شکست روسیه شد و او می‌خواهد که سند تسلیمی را در اجلاس صلح امضاء کند؛ همانطوری‌که با آلمان پس از جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد. پس محاکمه کردن جنایات جنگی توسط کسانی‌که مسئول جنگ هستند، معنی ندارد؛ یعنی محاکمه حاکمان روسیه، همانطور که با محاکمه رهبران نازی‌ها در آلمان اتفاق افتاد. او می‌گوید ما باید در جنگ پیروز شویم و سپس مذاکرات آغاز شود.

همه این‌ها نشان می‌دهد که جنگ طولانی خواهد شد و جنگ نه تنها برای بیرون راندن روسیه از مناطق تحت اشغالش؛ بلکه برای نابودی یا به حاشیه راندن روسیه و پیروی آن از سیستم بین المللی تحت سلطه امریکا ادامه خواهد داشت. وزیر خارجه اوکراین فقط آنچه را که امریکا به آن تمایل دارد، می‌گوید. همین طور در مورد فلسطین، تا زمانی‌که اجلاس‌های صلح برگزار می‌کردند و هدف همه آن‌ها تحکیم موجودیت رژیم یهودی، تمرکز نفوذ امریکا در منطقه، جلوگیری از ظهور اسلام و قیام مسلمانان بود؛ چون بیداری اسلامی سبب می‌شود که سرزمین‌ها را از کثافات امریکا و غرب و مزدورشان، رژیم یهودی پاک سازند؛ زیرا امت اسلامی به دنبال نهضت و رهایی از زیر یوغ استعمارگران و رهبری آگاه و مخلص اسلامی می‌باشند.

پوتین، رئیس جمهور روسیه در تاریخ 25/12/2022 به آژانس روسی تاس گفت: «ما همیشه تلاش کرده‌ایم، اطمینان حاصل کنیم که همه اختلافات به وجود آمده از طریق مذاکرات صلح‌آمیز حل و فصل می‌شود. متأسفانه طرف مقابل برعکس عمل کرد و همانطوری‌که بارها گفته‌ام، شروع به اقدامات سخت نظامی کردند.» او گفت: «مخالفان روسیه از سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن، به هدف تجزیه روسیه استفاده می‌کنند.» لاوروف، وزیر امور خارجه وی، این موضوع را در تاریخ 26/6/2022 به خبرگزاری تاس تأکید کرد و وی گفت: «ما از جانب خود آماده گفتگو در مورد مسائل امنیتی، هم در مورد وضعیت اوکراین و هم در سطح استراتیژیک گسترده‌تر آماده مذاکره هستیم. ما دعوت می‌کنیم و منتظر می‌مانیم تا واشنگتن به بلوغ برسد تا به شکست مسیر فعلی خود پی ببرد و مطمئن شود که هیچ جایگزینی برای ایجاد روابط با ما بر اساس احترام متقابل و برابری با رعایت کردن منافع مشروع روسیه وجود ندارد.» وی گفت: «بر کسی پوشیده نیست که هدف استراتژیک ایالات متحده و متحدانش در ناتو شکست روسیه در میدان نبرد به عنوان ابزاری برای تضعیف یا حتی نابودی به سطح بالا کشور ما است.» پس رئیس جمهور روسیه متوجه شده که امریکا نمی‌خواهد با روسیه به تفاهم برسد؛ بلکه می‌خواهد ضربات بسیار سختی به روسیه وارد کند و آن را تحت سلطه خود درآورد؛ همان قسمی‌که اروپا را تحت سلطه خود قرار داد. بناءً اگر این موضوع را قبلاً متوجه می‌شد و این فکر را می‌کرد که چگونه سلطه و استکبار امریکا را محدود کند؛ بلکه چگونه با آن رقابت و او را از جایگاه بین المللی به عنوان اولین کشور جهان خلع کند، به هم‌چون وضعیت گرفتار نمی‌شد؛ بلکه احمقانه به امریکا خدمت و در چند موضوع به منافع امریکا کار نمود. قسمی‌که در جنگ سوریه علیه مردم آن سرزمین، که علیه رژیم جنایتکار و سکولار تابع امریکا قیام می‌کردند، به خدمت آن در آمد. بنابراین، پس از دیدار با رئیس جمهور وقت امریکا، اوباما به او دستور داد که از 1/10/2015 به نمایندگی از آن مداخله کند؛ با این توهم که امریکا پس از الحاق کریمه از روسیه حمایت می‌کند و از امریکا در سوریه پشتبانی نمود. زمانی که امریکا در سوریه از اهدافی‌که داشت، فارغ شد و توانست رژیم و مزدور ظالمش، بشار اسد را تا کنون حفظ کند و ترکیه اردوغان را در کار کثیف در سوریه جایگزین خود کرد، امریکا در آغاز سال 2022، مأمور خود زلنسکی را به تحریک روسیه دعوت کرد و مدعی شد که او می‌خواهد شرق اوکراین را از چنگ روسیه خلاص کند. لذا لعنت بر پوتین و روسیه و لعنت بر ایران، لعنت بر سر آن‌ بیشتر خواهد آمد و هم‌چون جایگزین حزب خود در لبنان خواهد شد که ترسید و برای راضی ساختن امریکا و موجودیت رژیم یهود تلاش می‌کند؛ چون با رژیم یهودی موافقت کرده و مرزهای دریایی خود را با آن مشخص کرده است.

این نفرین‌ها دیر یا زود بر سر اردوغان هم خواهد آمد؛ زیرا الله متعال از ظالمان انتقام خواهد گرفت. بناءً عاقبت برای پرهیزگاران است و الله سبحانه وتعالی ولی و یاورشان است. چنانچه الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَاللهُ غَالِبٌ عَلى أَمْرِهِ وَلكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾ [یوسف: 21]

ترجمه: الله (سبحانه وتعالی) بر کار خود چیره و مسلط است؛ ولی بیشتر مردم (خفایای حکمت و لطف تدبیرش را) نمی‌دانند.

برگرفته از شماره 424 جریده الرأیه

نویسنده: استاذ أسعد منصور

مترجم: پارسا امیدی

 

ادامه مطلب...

مشکل اقتصادی، سیاست اقتصادی… و مبارزه با فقر

  • نشر شده در سیاسی

 از آن‌جایی‌که نظام اقتصادی قانونی برای بشر می‌باشد، وظیفه‌ی آن مانند بقیه قوانین، اینست که مشکل انسانی را معالجه نماید؛ البته این مشکل مورد بحث مشکل اقتصادی می‌باشد؛ قضیه‌ای که ثروت را در میان مردم دست بدست می‌نماید. این ثروت عبارت از اموال ذاتی است که در اصطلاح معاصر کالا نامیده می‌شود و یا تلاش‌های دارایی منفعت است که در اصطلاح معاصر خدمت نامیده می‌شود. بنابراین، سنگ زاویه در قانون، مشخص‌سازی مشکل اقتصادی می‌باشد. یعنی پرسش اینست؛ مشکلی‌که می‌بایست نظام اقتصادی آن را معالجه کند، چیست؟

بلی، مشکلی‌که می‌بایست نظام اقتصادی آن را معالجه کند، باید مشکل انسان من‌حیث انسان و مشکل جامعه‌ی بشری من‌حیث جامعه‌ای بشری باشد. زمانی‌که قانون این مشکل را حل می‌نماید، برای انسان من‌حیث انسان و برای جامعه‌ی بشری من‌حیث جامعه‌ی بشری، راه علاج مشکل تقدیم می‌نماید؛ نه برای مشکل تصادفی و فرعی این‌جا و آن‌جا. در این صورت است که این نظام صلاحیت و شایستگی حل مشکلات انسان و جامعه‌ی بشری را در هر مکان و زمان دارد.

از مصیبت‌های قوانین وضعی، از جمله نظام‌های اقتصادی اینست که آن‌ها مشکل انسانی‌ را حل نمی‌نمایند؛ بلکه برای این وضع شده اند که مشکل تصادفی و فرعی را معالجه کنند؛ مشکلی‌که برای جوامع دارای شرایط تمدنی و تاریخی خاص دردآور بوده است؛ مثلاً نظام سرمایه‌داری در شرایطی ایجاد شده که نظام فئودالی/ارباب رعیتی آن را می‌طلبید؛ نظامی‌که جوامع غربی در قرهای قرون وسطی آن را می‌شناخت. نظام‌های سوسیالستی هم به نوبۀ خود و با اشکال مختلف، در عکس‌العمل به بحران‌ها ایجاد شده است، که زاده نظام سرمایه‌داری در کشورهایی بوده که این نظام در آن تطبیق شده است. نظام‌های سوسیالستی برای فرار از ظلمی ایجاد شده که نظام سرمایه‌داری آن را در پی داشته است؛ آن‌گاه که ثروت را در دست گروه اندکی از سرمایه‌دارانِ غول پیکر قرار داده و آنان را صاحب گنجینه‌های بزرگ ساخته است؛ در حالی‌که در مقابل، اکثریت مردم از فقر و محرومیت رنج می‌برند؛ پس تصور مشکل اقتصادی تحت تأثیر یک واقعیت خاص قرار دارد که نظریه‌پردازان اقتصادی در آن بسر می‌برند؛ آن واقعیت سنگ زاویه‌ای است که قوانین اقتصادی به اشکال مختلف‌اش بر آن تأسیس شده است.

ما در حال حاضر با پذیرفتن تصور نظام سرمایه‌داری از مشکل اقتصادی رنج‌های بسیاری را متحمل می‌شویم. این تصور یکی از محصولات نظام سرمایه‌داری می‌باشد. قانون اقتصادی سرمایه‌داری تصور می‌کند که مشکل اقتصادی "کمبود درصدی کالا و خدمات است". بنابر این، از نظر سرمایه‌داری و نوع تصور آن از مفهوم زندگی تمایل انسان به کالا و خدمات همواره و به گونۀ پیاپی و مداوم در حال افزایش بوده و در هیچ حد و اندازه‌ای متوقف نمی‌شود؛ در حالی‌که محدودیت کالا و خدمات مانع بزرگی را در جلو این تمایل قرارا می‌دهد؛ چیزی‌که امکانات برآورده‌سازی تمایلات انسان را محدود می‌سازد. به همین حساب، طبق تصور تمدن غربی از سعادت، از سعادتِ انسان است و وظیفۀ قانون اقتصادی اینست که نظام‌هایی را وضع نماید که ضامن افزایش مداوم و پی در پی ثروت باشد، تا این‌که انسان بتواند از طریق حصول این ثروت، بیشترین قسمت تمایلات خویش را برآورده سازد؛ چیزی‌که معنی آن اینست که قانون‌گذار سرمایه‌داری در بین نظام اقتصادی و علم اقتصاد هیچ فرقی قایل نشده است. این چیزی است که طغیان اصطلاحات، رشد و بلند رفتن درامد ملی و مانند آن را در اقتصاد معاصر تفسیر می‌کند؛ اقتصادی‌که مفکورۀ سرمایه‌داری بر آن مسلط است؛ اما در قسمت چگونگی توزیع ثروت بر افراد جامعه، طوری‌که نیازهای اساسی هر فرد را برآورده سازد، قانون‌گذار سرمایه‌داری به این نظر است که تنظیم آن از جمله وظایف نظام اقتصادی نیست؛ بلکه از نظر آن این موضوع مربوط به رقابت آزاد و قانون عرضه و در خواست است. با این حساب، کسی‌که تمایل به کدام کالا و یا خدمتی دارد، باید تلاشی را به خرج دهد که بتواند بهای آن کالا و خدمت را به دست‌ آورد. بنابر این، نتیجۀ این نظام سرمایه‌داری، که ناشی از این تصور در مورد مشکل اقتصادی می‌باشد، اینست که ثروت ملی به حد سرسام‌آوری افزایش یافته است؛ در حالی‌که تعداد بسیار اندکی چندین برابر از ثروتی‌که نیازهای آنان را برآورده سازد، در اختیار داشته و بیشترین مردم مقدار اندکی از ثروت را در اختیار دارند که نیازمندی‌های اساسی آن‌ها را هم کفاف نمی‌کند.

اما قانون اقتصادی اسلامی از مشکل اقتصادی تصور کاملاً مخالف تصور سرمایه‌داری را دارد؛ در نخست این قانون، قانونی است که الله سبحانه و تعالی برای انسان نازل فرموده، ساخته و پرداخته خود انسان نیست. درقدم بعدی این قانون برای این نازل نشده که مشکل تصادفی و فرعی اقتصادی را در شرایط تاریخی و تمدنی مشخص معالجه کند؛ قانونی‌که در جزیرة العرب بر رسول الله صلی الله علیه وسلم نازل شد، برای معالجه مشکل اقتصادی انسان من‌حیث انسان و برای معالجۀ مشکل اقتصادی جامعۀ بشری من‌حیث جامعۀ بشری بود؛ قانونی محض برای عرب‌ها در شبه جزیرۀ عربی در قرن هفتم میلادی نبود؛ قانونی‌که پیامدهای فخرآور آن، در حد و اندازه خوبی درک و تطبیق آن در تمام اقصی و نقاط زمین پیداست. باوجود اختلافات محیطی و عادتی جوامع و با وجود انواع و اشکال فعالیت‌های اقتصادی، همان‌طور، مشکل اقتصادی، که قوانین اسلامی برای معالجه آن آمده است، تصور نسبت به آن مربوط به نظریه‌پردازان مسلمانان، فقهای اسلامی و مجتهدین آن نیست؛ علی‌الرغم توانائی انسان بر درک این مشکل، قوانین اسلامی برای این آمده که در هر حالتی این مشکل را معالجه می‌نماید. بلی چنین است که الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

(أَلَايَعلَمُ مَن خَلَقَ وَهُوَ ٱللَّطِيفُ ٱلخَبِيرُ) [ملک: ١٤]

ترجمه: آیا ذاتی‌که آفریده نمی‌داند، در حالی‌که او باریک‌بین و بس آگاه است؟!

جدا از درک واقعیت انسان و جوامع بشری، پیروی از قانون اقتصادیی اسلامی این را می‌رساند که مشکل اقتصادیی‌که باید نظام اقتصادی آن را معالجه کند، کمبود کالا و خدمات و همان‌طوری‌که نظام سرمایه‌داری تصور می‌کند، نیست. کالا و خدماتی‌که انسان آن را در طبیعت حاجات عضوی و برخی از ضرورت‌های غرائز خویش می‌طلبد، موارد طبیعی است که الله سبحانه و تعالی آن‌ها را آفریده و در تسخیر انسان قرار داده است. افزون بر این‌که برای انسان‌ها استعداد و توانائی‌های فکری و جسمی عطاءکرده و انسان‌ها را صلاحیت داده است که منافع این تلاش‌های فکری و جسمی را باهم مبادله و مواد طبیعی را از طریق صنعت و زراعت در اختیار گرفته و از آن بهره‌برداری کند. باید خاطرنشان کرد که حالات کمبود اموال ذاتی و یا منافع ناشی از تلاش، حالات گذرا و استثنائی می‌باشد که باید در زمان وقوع آن‌ها معالجه شوند؛ همان طوری‌که مردم حق دارند کالا و خدمات را از طریق به ثمر رساندن دارائی‌های طبیعی و استعدادهای بشری افزایش دهند؛ مواردی‌که تماماً مربوط به علم اقتصاد شده، بستگی به تدبیر و معرفت مردم دارد و آن چیزی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیث صحیحی‌که امام مسلم و غیره آن را روایت می‌کنند، چنین می‌فرمایند: «أنتم أعلم بأمور دنياكم...؛ شما خود به امور دنیای تان داناتر هستید.» این موارد به نظام اقتصادی، که یک قضیه تشریعی و قانون‌گذاری می‌باشد، ارتباط ندارد.

اما مشکل اقتصادی حقیقی چگونگی توزیع ثروت در میان مردم است؛ البته با یک توزیع عادلانه؛ طوری‌که هر انسان ضروریاتی‌را برآورده کند که در اشباع نیازهای اساسی آن بسنده باشد؛ طوری‌که هریک از انسان‌ها بتواند نیازهای غیر اولیه خویش را به قدر تمایل و استطاعت خویش کمائی کند. این همان مشکل اقتصادی است که نظام اسلام آمده تا آن‌را معالجه کند؛ همان‌ مشکلی‌که منظومه‌ای از احکام شرعی است که منجر به معالجۀ شفاءبخش و گوارای آن می‌شود، قانون قرار گرفته است.

اسلام با وجود این‌که بر تولیدات و افزایش ثروت در سطح فرد و جامعه تشویق می‌کند، برای این نیامده که وسائل افزایش ثروت را بیان دارد؛ بلکه اسلام این وسایل و ابزار را برای انسان و نبوغ و ابتکار آن باقی گذاشته است؛ اما چگونگی توزیع ثروت در میان مردم برای تحقق عدالت، همان‌قضیه‌ای می‌باشد که قانون اقتصادی اسلامی به آن رسیدگی  می‌کند. بنابراین، اوامر و نواهی و میدان اختیاری، متعلق به افعال بندگان در ارتباط به مال و دست بدست شدن آن، موضوع نظام اقتصادی در اسلام می‌باشد. در توافق به این مشکل، که نظام اسلام برای معالجه آن قوانینی را ارائه داشته، سیاست اقتصادی اسلامی پای در میدان می‌گذارد و این چیزی است که ما را به سمت صحبت از سیاست اقتصادی می‌کشاند؛ چنان‌چه سیاست اقتصادی هدفی است که احکام و قوانین نظام اقتصادی بر آن تدوین شده است؛ طوری‌که اگر احکام و قوانین این نظام تطبیق شود، در میدان واقعیت مردمی‌که به آن اعتبار داشته و در برابرش فروتن اند، این هدف را بر آرده می‌کند.

سیاست اقتصادیی‌که در اسلام آمده، چیست؟

سیاست اقتصادی در سلام عبارت از تحقق و رفع حتمی نیازهای اساسی فرد فرد از افراد رعیت و ایجاد امکاناتی برای تمام افراد رعیت است تا بتوانند به قدر تمایل و استطاعت خویش نیازهای غیر اولیه‌ی خویش را هم مرفوع سازند. با این حساب، آنان مردمی اند که در یک جامعه‌ای دارای روش خاص از زندگی، زیست می‌کنند. بناءً این سیاست حسب تفصیلات زیر تفسیر می‌شود:

1-     از آن‌جایی‌که نیازهای اساسی هر انسان در خوراک، لباس و مسکن پدیدار می‌شود، نظام اسلام کفالت رفع این نیازها را برای هر فرد به طور الزامی عهده‌دار شده است؛ طوری‌که جواز ندارد یکی از رعایای دولت بدون خوراک، لباس و یا مسکنی‌‌که سرش را در آن پناه کند، باقی بماند؛ یعنی اگر فردی توان این را نداشت که این نیازهای خویش را تأمین کند، به طور الزامی بر دولت واجب است که این نیازها را برای آن تأمین کند؛ چیزی‎‌که به ساده‌گی به معنای پایان دادن به فقر است؛ از آن‌جایی‌که فقر عبارت از ناتوانی در رفع نیازهای اساسی می‌باشد.

2-     افزون بر این نیازها، نیازهای غیر اولیه و غیر اساسی می‌باشد که هر انسان حق دارد به تحقق آن تلاش نماید. طوری‌که هیچ‌کس از تلاش برای افزایش ثروت باز داشته نمی‌شود، همان‌طور جواز ندارد که نظام اقتصادی سقف مشخصی برای ثروتی‌که انسان آن را از طریق مشروع آن مالک می‌شود، وضع نماید.

3-     در خصوص این‌که انسان حق دارد مالی را به دست آورد، واجب است که از حیث ملکیت و رشد و نموی مال آن، این ملاحظه در نظر گرفته شود: این‌که این انسان در جامعه‌ای زندگی می‌کند که روش مشخصی از زندگی دارد؛ روشی‌که عبارت از زندگی اسلامی بوده که واجب آن واجب، حرام آن حرام و مباح آن مباح است. بناءً اسلام به تصویب قانونی‌که توزیع خوب ثروت را در بین مردم و رفاه‌شان را محقق می‌کند، اکتفاء ننموده؛ بلکه در اموال چیزهایی را حرام و چیزهایی را واجب قرار داده؛ جوب و تحریمی‌که منجر به تحقق اهداف والائی شده و اسلام در ارتباط به زندگی اسلامی آن را قانون ساخته است. این اهداف عبارت از حفظ دین، جان، عقل، نسل، ملکیت فردی، کرامت انسانی، دولت و امنیت اند. اسلام مصارف و مخارجی را بر اموال برای تحقق این اهداف والا واجب قرار داده و مسائلی را هم در تملک و رشد ملکیت، به هدف پاسداری از آن حرام قرار داده است؛ مثلاً شراب/الکول و خوک را ملکیت نامشروع قرار داده و صفت ملکیت را از آنان نفی نموده است؛ چنان‌چه بر یک مسلمان به طور مطلق تملک بر آن و بهره‌برداری از آن را به اشکال مختلف آن حرام قرار داده است؛ همان‌طوری‌که رشد ملکیت را از طریق قمار، رباء و تجاوز از حدود حرام قرار داده است. از نگاه به مسائل وجوبی در اموال و راه‌های حرام ملکیت و رشد آن، در می‌یابیم که بخشی از این واجبات و ممنوعات به طور مستقیم به توزیع ثروت ارتباط ندارد؛ به همان قدر و اندازه‌ای که به پاسداری روش زندگی، ‌که اسلام با آن آمده است، ارتباط دارد؛ چون نظام اقتصادی جزء از اسلامی است که برای این شرع و قانون قرار گرفتهتا یک جامعه‌ای دارای روش مشخصی از زندگی را ایجاد نماید؛ روشی‌که آن را زندگی اسلامی می‌نامیم. بنابراین، اسلام هرگز ایجاد اماکن تفریحی و سرگرمی حرام، رقاص‌خانه‌ها/دسکوها، هتل‌های آزاد از احکام شرعی و سینماهایی‌ را که هیچ قاعدۀ اخلاقی و شرعی را رعایت نمی‌کنند، به بهانه‌ای به حرکت در آوردن چرخه اقتصادی، جذب سیاحت‌گران، افزایش ثروت و بالا رفتن درامد ملی، جواز نمی‌دهد.

اگر به قضیه‌ی از بین بردن فقر، که از مهم‌ترین اهداف نظام اقتصادی در اسلام است، برگردیم؛ احکامی‌که اسلام آن‌ها را برای رسیدن به این هدف صادر نموده و قانونی برای رسیدگی به این موضوع قرار داده است، چه خواهد بود؟

از مهم‌ترین نواحی‌که نظام اقتصادی اسلامی پدیدۀ فقر را جلوگیری می‌کند، خود طبیعت نظام از حیث راه‌هایی است که آن‌ها را در ملکیت و رشد ملکیت فردی حرام و یا مباح قرا داده است؛ از حیث تقسیم ملکیت به ملکیت فردی، ملکیت عامه و ملکیت دولت، از حیث تکالیفی‌که در اموال تحت ملکیت افراد رعیت فرض قرار داده و از حیث دخالت دولت برای حفظ توازن توزیع ثروت.

اما از حیث راه‌هایی‌که اسلام آن‌ها را در قسمت ملکیت و رشد ملکیت حرام قرار داده است؛ مثلاً در حرام قرا دادن رباء باید گفت: آن‌چه را بانک‌های ربوی، که نظام سرمایه‌داری آن‌ها را ایجاد نموده، پدید آورده است، برای هیچ کس پوشیده نیست؛ مصیبت‌ها و بلاهایی‌که در قرار دادن اموال عامه مردم در جیب تعداد اندکی از مردم به بار آورده است؛ چیزی‌که در نتیجۀ آن، ثروت فقط در بین ثروت‌مندان غول پیکر دست بدست می‌شود. از جمله احکامی‌که اسلام آن‌ها را قانون قرار داده است، احکام شرکت‌هایی است که متضمن شرایطی برای درستی شرکت‌های تجاری و سودآور می‌باشد؛ طوری‌که طبق این شرایط شرکت‌های سرمایه‌داری مانند شرکت‌های سهامی ناجائز می‌باشند. برای هیچ شخص دانایی پوشیده نیست که این نوع شرکت‌ها خود نقشی را بازی می‌کنند که منجر به هزینه‌های ربوی می‌شوند؛ طوری‌که اموال عامه مردم را در دستان تعداد اندکی از سرمایه‌داران، تجار و ثروت‌مندان غول‌پیکر ذخیره نموده و در بسیاری از اوقات اموال مردم را به باد داده و آنان را بی‌خبر از خودشان تبدیل به فقراء مستمند و بی‌نواء می‌کند. از جمله مواردی‌که اسلام آن‎ها را حرام قرا داده است، تحریم انواع از قراردادهایی است که آن‌ها را نظام سرمایه‌داری امروز مروج ساخته؛ مانند، خرید و فروش قرضه و خرید و فروش مالی‌که نزد فروشنده موجود نیست؛ چیزی‌که منجر به ایجاد معاملات و قراردادهای با پول و اموال زیادی شده که در آن کالای فرضی، که وجود خارجی ندارد، خرید و فروش می‌شود که در بسیاری از اوقات نتیجه‌ای این معاملات نتیجه‌ای بازی‌های قمار می‌شود؛ چنان‌چه پول‌ها و اموال زیاد اکثر مردم را به جیب اندکی از مردم انتقال می‌دهد، و انواع و اشکال دیگر از قراردادهایی‌که اسلام آن‌ها را حرام قرار داده است؛ قراردادهایی‌که منجر به ذخیره‌سازی ثروت و دست بدست شدن آن‌ها در نزد گروه اندکی از مردم می‌شود.

اما از حیثی‌که اسلام ملکیت را به ملکیت فردی، عامه و دولت تقسیم نموده، باید گفت؛ آن‌چه را که اسلام از جمله اموال ملکیت عامه قرا رداده است، نقش بزرگی در جلوگیری از ذخیره‌سازی ثروت در دست یک گروه از ثروتمندان دارد. این ملکیت ثروتی است که اسلام حرام قرار داده که تحت ملکیت افراد باشد؛ بلکه آن‌ ثروت‌، ملکیت تمام مردم می‌باشد. از مهم‌ترین انواع این ملکیت، انواع معادن و چاهای نفت و گاز می‌باشد که شریعت استخراج و توزیع محصول آن‌ها را در بین عموم رعیت مربوط به دولت قرار داده است. بر هیچ کس پوشیده نیست که این‌ها از بزرگ‌ترین ثروت‌هایی است که دولتِ دارای این ثروت‌ها را از تأثیرگذارترین دولت‌های جهان قرار می‌دهد و لو این دولت دولتی باشد که دارای تولیدات و رشد صنعتی و زراعتی نباشد. اسلام مالک قرار دادن افراد و یا شرکت‌های خصوصی را بر این ملکیت‌ها -از طریق فروش منابع و موجودی این ملکیت‌ها و ارزانی داشتن امتیاز سرمایه‌گذاری و بهره‌برداری این ملکیت‌ها- حرام قرار داده است؛ کاری‌که امروز در بیشتر دولت‌ها از جمله دولت‌های جهان اسلام مجاز بوده و انجام می‌شود. علاوه بر این، محصول این ملکیت‌ها برای حفظ توازن توزیع ثروت در بین رعیت، ضمانت بزرگی‌ را شکل می‌دهد.

از حیث مداخلۀ دولت برای حفظ توازن در توزیع ثروت، باید گفت که دولت توجه کامل دارد تا از اموال خویش، که از نوع ملکت دولتی می‌باشد، برای برخی عطاء کند و برای برخی عطاء نکند؛ طوری‌که آن عده کسانی‌که درامد محدودی دارند و تشکیلات اقتصادی و سرمایه‌گذاری‌های کوچک دارند، اختصاص داده می‌شود تا این‌که مبنی بر این قول الله سبحانه و تعالی: (كَي لَا يَكُونَ دُولَةَ بَينَ ٱلأَغنِيَآءِ مِنكُم...؛ تا این‌که میان ثروت‌مندان تان دست به دست نشود...) سطح دارای آن‌ها ‌نیز بالا رود. این همان عمل‌کرد رسول الله صلی الله علیه وسلم در زمان توزیع اموال (فی) می‌باشد؛ چنان‌چه ایشان این اموال را در بین فقراء صحابه توزیع نمودند؛ نه ثروت‌مندان شان.

اما از حیث تکالیفی‌که اسلا در اموال تحت ملکیت رعیت فرض قرار داده، از مهم‌ترین شان فرض زکات است که اسلا آن را بر سرمایه و کالا تجارتی و پول –که در اسلام عبارت از طلا و نقره است– بر مواشی و انواع محصولات زراعتی فرض قرار داده؛ طوری‌که شریعت فقراء، مساکن و بدهکاران را از مهم‌ترین موارد مصرف زکات قرار داده است. این فریضه به هزینه‌های ساده ضمانت بزرگ و بیش از حد نیازی برای حفظ توازن توزیع ثروت را شکل می‌دهد. افزون بر این، فرضیه مواردی‌که شریعت از صدقه فطر و کفاره‌های برخی از تخلفات شرعی قرار داده، از جمله مواردی بوده ‌که در آن صدقات و قربانی و همان طور، تشویق اسلام به قرض الحسنه سنت قرار گرفته است. هم‌چنان نفقه‌ها و مخارجی‌که شریعت آن‌ها را بر هرکسی‌که توانایی داشته و مالک مازاد از نیازهایش می‌باشد، فرض قرار داده تا بر اشخاصی‌که اعاشه‌ی آنان بر ذمه وی است، به مصرف برساند؛ طوری‌که نفقه‌ی شرعی تنها بر همسر و فرزندان خورد خلاصه نشده؛ بلکه شامل نفقه بر والدین و فرزندان کلان سالی‌که فعلاً و حکماً از اعاشه خود ناتوان اند، نیز می‌شود؛ بلکه حتی این موضوع از فرزندان نیز فراتر رفته و شامل هرکسی می‌شود که در زمان وفات آن وارث قرار گرفته بتواند که شامل نوادگان، اجداد، برادران، برادر زاده‌ها، به ترتیب وجوب میراث می‌شود.

در اخیر و فوق تمام این‌ها، اسلام برای مبارزه با فقر با این ضمانت‌ها بسنده نکرده است؛ بلکه احکام مفصلی را بیان کرده که فقر هر فرد را به ترتیب ذیل خود پایان می‌دهد:

1   شریعت بر هر مرد دارای توانای کار برای تأمین نیازهای اساسی وی و نیازهای کسانی‌که تحت اعاشه‌ی وی از همسر و فرزند و غیره از کسانی‌که قبلاً بیان شد، فرض قرار داده است. بناءً برای کسی‌که توانای کسب و کار را دارد، جواز ندارد که دست از کار کشیده و تحت اعاشه دیگری قرار گیرد.

2     گاهی یک شخص از لحاظ حکمی قادر به کار می‌باشد؛ اما وی در شرایطی قرار دارد که از ایجاد کار برای خویش عاجز است؛ در چنین حالتی بر دولت واجب است که برای چنین شخصی کار ایجاد کند تا وی بتواند خود و عیال خود را اعاشه کند.

3       شخصی‌که حکماً و فعلاً از کار عاجز بوده و دولت برای وی کار و یا وظیفه‌ای نیافت، بر وارث آن واجب است که آن را اعاشه کند؛ اگر خودش دارائی بیشتری از اعاشه‌ای خود داشت -نه بیشتر از حاجات اساسی خویش- یعنی اگر نزد وی مال اضافه و بیشتر از نفقه خودش در سطح معیشت بود، واجب است که فقیری را اعاشه کند که در زمان مرگ آن می‌تواند وارث آن قرار گیرد.

4       اگر کسی‌ فقیر بود؛ در حدی‌که نمی‌توانست نیازهای اساسی خویش را بر آورده سازد و اعاشه کننده‌ای هم از ورثه خود نداشت که قادر به اعاشه‌ای وی باشد، بر دولت واجب است که نفقه وی را تأمین کند؛ طوری‌که نیازهای اسای آن را از خوراک، لباس و مسکن تهیه کند.

این خلاصه‌ای بود از تصور اسلام برای مشکل اقتصادی، سیاسیت اقتصادی در اسلام و روش اسلام برای مبارزه با فقر.  

برگرفته از شماره 435 مجله الوعی

نویسنده: استاد احمد القصص

مترجم: محمد علی مطمئن

ادامه مطلب...

بغداد در حال غرق شدن و دولت آن سرگرم بازی Featured

  • نشر شده در عراق

هنگامی‌که مردم عراق در بدترین شرایط زندگی قرار دارند و از حقوق اساسی‌شان، مرتبط به مراقبت در تمام سطوح از نظر صحت، تعلیم، زیربنا، امنیت و سلامتی محروم اند. ما می‌بینیم کسانی‌که عهده‌دار امور استند، غرق سرگرمی بوده، مسابقات فوتبال برگزار می‌نمایند و شرم‌آور این‌که رسانه‌ها به این موضوعات پیشِ‌پا افتاده و مبتذل می‌پردازند و این‌که کدام یکی از میان مردمان هنرپیشه برای دایرشدن افتتاحیه این مسابقات اشتراک کرده و کدام آنان اشتراک ننموده اند، اخلال اوقات رسمی کاری در بصره، اسراف پول برای به انجام رساندن این دور مسابقات و بالآخره عدم توجه به رنج و درد این مردم مجروح. دو روز قبل بغداد و تعداد از شهرهای عراق بعد از باران شدید به دلیل خراب شدن زیربنا در معرض سیلاب قرار گرفتند و باوجود درخواست‌های زیاد هیچ گوش شنوا این صداها را نشنید؛ در حالی‌که تدارک و آمادگی برای هم‌چون حالات اضطراری، از جمله مسئولیت‌های اساسی و اولیت حکام بشمار می‌رود و از جمله حقوق رعیت بالای آن‌هاست. در عین زمان، می‌نگریم که حکومت عراق درگیر پوشش رسانه‌یی جام خلیج است و اولین و آخرین نگرانی آنان به موفقیت انجامیدن این مسابقات است.  

ای مسلمانان! آن چه‌ امروز ما در عراق می‌‌بینیم و قبل از آن در جام جهانی قطر دیدیم، رسانه‌ها آن را چنان به شکل مبالغه‌آمیز برجسته می‌کنند که یک موضوع عادی به نظر نمی‌رسد، بل یک پالیسی‌ است که از جانب دشمنان امت مسلمه مطالعه و پیروی شده تا امت را از اصل مکلفیت آنان، که الله سبحانه‌وتعالی به آن‌ها سپرده، منحرف ساخته و آنان را در جهل نگهدارند؛ هم‌چنان در پی حذف هویت آن‌ها از طریق تبلیغات به مفاهیم مدنیت غربی بوده و دعوت به تجزیه و ازهم پاشیدگی می‌نمایند. به اساس گزارش واشنگتن پُست، حیدر اوفی، یک تن از کارمندان عالی‌رتبه در اتحادیه فوتبال عراق بیان کرد که «عراقی‌ها از میزبانی قطر در جام جهانی الهام می‌گیرند.» وی اضافه کرد: «ورزش به یکی از مهم‌ترین فعالیت‌ها در جهان مبدل شده... فرهنگ‌ها و مدنیت‌ها باید از طریق میزبانی قهرمانی‌ها و رقابت‌‌‌ها انتقال یابند و این چیزی‌‌‌ست که ما از طریق سازماندهی جام جهانی ۲۰۲۲ قطر شاهد آن بودیم.»

ای مسلمانان!‌ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ما را به امور بزرگ رهنمایی نموده و از ترک آن هشدار داده است؛ چنان‌که می‌فرمایند:

«ان الله یحب معالی الامور واشرافها، و یکهره سفسافها»

ترجمه: به تحقیق که الله (سبحانه‌وتعالی) امورات بزرگ را دوست می‌دارد و امورات کوچک را ناپسند می‌شمارد.

الله متعال هر آن چیزی را که باعث عزت، شوکت و جایگاه بلند برای شما می‌شود، دوست دارد و امورات ناچیز و جزئی‌ را که برای شما حقارت و عدم مرام و مقصود به ارمغان می‌آورد، ناپسند می‌شمارد! شکی نیست، اولین کسی‌که خود را متضمن این صفات و خصوصیات می‌کند، حاکم است. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند:

«احب الناس الی الله یوم القیامه و ادناهم منه مجلسا امام عادل، وابغض الناس الی الله وابعدهم منه مجلسا امام جائر»

ترجمه: به تحقیق بهترین مردم به نزد الله متعال در روز آخرت و نزدیک‌ترین شخص از لحاظ مقام به نزد او امام عادل است و ناپسندترین مردم و دورترین شخص از لحاظ مقام به نزد او امام ظالم است.

شما یکی از بهترین امتی هستید که الله متعال با بهترین عقیده عزت بخشید و امت شاهد برای مردم قرار داد! پس برای شما بهتر است که از جمله مردمانی با اراده‌ی بلند، اهداف بزرگ و ارزش‌های فرهیخته باشید و به دستور رب تان برای حمل دعوت آن و نجات بشریت از فساد رژیم‌ها و حکام اجابت نمائید!

پس خوشنودی رب تان در چیزی‌‌ست که باعث عزت و شوکت در شما می‌شود و آن مبارزه برای احیای زندگی اسلامی است. ای مسلمانان! ما شما را به این دعوت می‌کنیم که نقشه جهان را از نو ترسیم کنید و جایگاه جهانی تان را مشخص نمائید و با حمل پیام عدالت و رحمت ریشه‌های کفر را برچینید!

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾ [انفال: 24]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! دعوت الله و پیامبر را اجابت کنید، هنگامی‌که شما را به سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد! و بدانید الله میان انسان و قلب او حایل می‌شود و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری می‌شوید!

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه عراق

مترجم: ابوبکر کابلی

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه