تلفزيون الواقية: برقية عاجلة "برقية عاجلة: المياه... ملك لمن؟!
- نشر شده در ویدیوها
(ترجمه)
درین اواخر نشست جامعه جهانی در مورد کشورهای عربی نتایج تکان دهنده از جهان عرب نشان می دهد؛ طور مثال: «۵۷ میلیون عرب خواندن و نوشتن را نمی دانند، بیش از ۱۳.۵ میلیون اطفال عرب تحت خط فقر زندی گی می کنند. و "یک هزار ملیارد" دالر در مورد فساد کشورهای عربی به ملاحظه رسیده که از جمله ۵ کشور عربی در ردیف ده کشور فاسد جهان به حساب می آیند.» ۷۵ درصد از پناه جویان جهان در سال های اخیر نیز عرب بوده چنان چه بیش از ۱۴ میلیون عرب از سال ۲۰۱۱م الی سال ۲۰۱۴م پراکنده گردیده است. برعلاوه این، خساره بشری تا سرحد ۴.۱ میلیون کشته و زخمی بین سال های ۲۰۱۱م الی ۲۰۱۷م نشان می دهد. درین سال ها زیربناهای زیادی به شکل کامل ویران گردیده که ارزش آن به ۴۶۰ ملیارد دالر تخمین زده شده است. (منبع: مجلۀ الوعی؛ شماره ۳۶۴)
مساحت تقریبی منطقه عرب نشین به ۱۳.۳ میلیون کیلومتر مربع می رسد که ۹.۶درصد مساحت تمام جهان را احتوا می کند. تعداد ساکنین جوامع عربی به ۳۷۰ میلیون شده که معادل ۶.۵درصد از ساکنان زمین می باشند. تعداد کارگران به نقل از "صندوق وجهی" عربی سال ۲۰۱۳م درین مناطق به ۱۳۰ میلیون می رسد. سرزمین های عربی دارای ثروت های طبیعی بی شمار بوده که بخش های عمده ی آن نفت و گاز طبیعی، فلزات نجیبه، زراعت و منابع مهم حیوانی و ماهی داری می باشند.
نظر به آمار آژانس خبری اناتول که در سال ۲۰۱۳م به نشر رسیده، ۷.۲ تریلیون دالر به صورت تقریبی تولیدات محلی مناطق عربی در سال ۲۰۱۳م برابر با ۱۶ درصد تولیدات ناخلص امریکا و ۵۵ درصد تولید ناخلص کشور جاپان یکسان می باشد. تولیدات نفت روزانه منطقه عرب به ۲۲.۹ میلیون بیرل می رسید که معادل ۳.۳۰ درصد تمام تولیدات نفت در سال ۲۰۱۲م در جهان بوده، درحالی که تمام نفت جهان در همین سال بالغ به ۸.۵۵ درصد تخمین شده بود. عایدات دولت های شرق میانه در سال ۲۰۱۵م بالغ به ۳۲۵ میلیون دالر بوده که این رقم ۳.۴۱ درصد تمام عایدات نفت جهان می باشد. هم چنان نقش سعودی از جمله دومین تولید کننده ی نفت در جهان بوده که بالغ به ۱۳۳ ملیارد دالر می رسد.
دولت های عربی هم چنان در بخش گاز طبیعی تفوق داشته و چهارم حصه جهان را تشکیل می دهند. بنابر احصایه های سازمان اوپک(سازمان کشورهای صادرکنند نفت) در سال ۲۰۱۵م، چنین نشر نموده است: «ذخایر منابع گاز طبیعی کشورهای عربی ۵.۲۷ در صد تمام گاز جهان را تشکیل می دهد.»
دو دولت بزرگ عربی که بیشترین تولید گاز طبیعی را در جهان در سال ۲۰۱۵ دارا می باشند عبارت اند از: عربستان سعودی و الجزایر-به ترتیب سعودی در ردیف ششم و الجزایر در ردیف هفتم- می باشند. قطر نیز درین زمینه جایگاه بزرگی را احتوا کرده است؛ از جمله ای چهارمین کشور تولید کننده ی نفت در ردیف دوم در سال ۲۰۱۳م می باشد. کشورهای عربی هم چنان دارای معادن بی شماری بوده که تاهنوز به شکل کامل آن بهره برداری نگردیده و حتی بسیاری آنان نیز تاهنوز کشف نگردیده، تنها معادن موجود در مناطق عربی که تخمین زده شده در بخش آهن، فلز، مس، و ذغال سنگ می باشد. برعلاوه ی آن، فاسفیت نیز در برخی کشورهای عربی وجود دارد.
به نقل از "صندوق وجهی عرب" در سال ۲۰۱۴م کشورهای عربی در منطقه ی خلیج عربی و شمال افریقا از جمله مهم ترین دولت های منطقه ی شرق اوسط در تولیدات آهن و فولاد به شمار می روند، و این مناطق در پنج سال آینده از جمله مناطق مهم جهانی در تولیدات آهن و فولاد به شمار رفته که پیشرفت های بزرگی را در بخش های تولید انرژی از فولاد خام با سرمایه گذاری هنگفتی که دولت ها در بخش صنت دارند، می باشد.
اما آن چه متعلق به فاسفیت می شود، تنها المغرب ۳۰ میلیون تُن سالانه صادرات دارد. این آماری است که در سال ۲۰۱۵م گزارش داده شده است که ردیف دوم جهانی را در بخش تولیدات بعد از چین که در سال ۲۰۱۴م تولیدات آن به ۱۰۰ میلیون تُن بود، با آن که چین دارای وسعت پهناور و گسترده می باشد.
زراعت در سرزمین های عربی به شکل وافر بوده که حدود ۲۶ میلیون نفر در بخش زراعت مصروف اند که سهم آن در تولیدات محلی به صورت اجمالی در سال ۲۰۱۴م تقریباً به ۳.۵ در صد می رسد، بدون این که زراعت عربی به تناسب موارد آب ضعیف به نظر می رسد با آن هم ۵ درصد ساکنان سرزمین های عرب در این بخش مشغول اند.
دولت های عربی دارای ثروت های حیوانی مهمی اند که قادر به بیش از ۳۴۵ میلیون دالر می رسد. در رأس آن گاو، گاومیش، گوسفندان، بز و شتر می باشند که تنها سودان اکثریت این حیوانات را دارا بوده که ۵۵ درصد از گاو، گاومیش و تقریباً ۲۵ درصد گوسفند و بزها را بنابر گزارش احصایه های اقتصادی عربی تنها در سال ۲۰۱۴م تشکیل داده اند.
تمام کشورهای عربی به بحر راه داشته و سواحل آن به ۲۳ هزار کیلومتر طول امتداد داشته که شامل سواحل بحر عرب، خلیج عربی، بحر سرخ، بحر سفید متوسط و محیط اطلسی می باشد. به این شکل بخش های آبی مناطق عربی که نهرهای داخلی آن به ۶.۱۶هزار کیلومتر می رسد. تولیدات ماهی بنابر احصایه های صندوق وجهی عربی تقریباً ۴.۴ میلیون تن در سال ۲۰۱۴م مصروف در این شغل اند.
صادرات اموال تجارتی دولت های عربی تقریباً بالغ به ۳.۱ تریلیون دالر سالانه است که معادل ۷ درصد از حجم صادرات جهانی را تشکیل می دهد. چنان چه واردات اموال تجارتی کشورهای عربی ۸۷۴ ملیارد دالر می رسد که معادل تقریباً ۶.۴درصد واردات جهان می باشد. با آن که مثلث صادرات کشورهای عربی با استناد از ارقام صندوق وجهی عرب تقریباً به ۶.۸ درصد به صورت اجمالی در سال ۲۰۱۳م می رسید. (منبع: پایگاه رسانه ای عربی)
با این همه ثروت های سرشار خدادادی سرزمین های اسلامی به ویژه عرب، باشنده گان آن در جهل، فقر، پستی، فساد و ده ها مصایب بسر می برند. به نقل از خبری که در مجله الوعی به نشر رسیده؛ چنین آماده است: «این بدبختی ها از فقر کشورهای عربی نبوده با آن که ثروت های طبیعی و نیروی کامل بشری را با خود داشته، برعکس مشکل اصلی اینست که درین سرزمین ها حکام مزدور و خاین که حاکمیت دارند، توسط غرب گماشته اند. به اهل اسلام و مسلمانان ظلم را رواداشته و فساد گوناگون را مرتکب می گردند. این همه ثروت ها را دزدیده و به باداران استعمار گر به نحوی تسلیم می دهند. هم چنان ثروت مسلمانان سرزمین های دیگر مسلمان نشین، کمتر از ثروت های سرزمین عرب نیست و نه هم از لحاظ ارقام کم اند. آن چه برهمه ی مسلمانان واجب است، سقوط نظام های مزدور و دست نشانده کفار و تاسیس دولت اسلامی می باشد. برای اعاده این فریضه بزرگ، با حزب التحریر یکجا شده تا خلافت را تأسیس نماییم، این یگانه راه نجات است.
(ترجمه)
نظام ترکیه وظیفه اش را در تسلیم دهی شهر حلب با عملیاتش تحت نام سپر فرات به گونه ی مخلصانه انجام داده، انرژی بسیاری از گروه ها به هدف خدمت به ترکیه و بادارشان(امریکا) به هدر رفته و منجر به سقوط نظام جابر بشار اسد نگردید. هم چنان این عمل کرد آنان آتش تعصب و نفاق را بین عرب و ترک ها شعله ور ساخته و از سوی دیگر بین کردها و مناطقی که روابط شان در تیره گی بین اقوام می باشد، آتش تعصب را دامن زده و افزایش داد. مناطقی که قبلاً تحت سیطره ی سپر فرات بوده و تظاهرات پوچ که علیه کردها صورت گرفت سبب تفرقه بین گروه های عربی و ترکی گردید که نظام ترکیه به هدف منع خیزش جداطلبان ترکی دست به ممانعت علیه کردها زد.
پس از پیگیری و تعقیب حوادث درین اواخر خصوصاً در مورد شهر ادلب-آخرین قلعه ی انقلاب شام- چنین برمی آید که عملیات وسیعی بر بالای شهر ادلب در راه است. تاجایی که "جنرال مارک میلی" فرمانده نیروهای بَری امریکا، در جریان کنفرانس مطبوعاتی در واشنگتن پیرامون جنگ های سه شنبه آینده به تاریخ ۲۱ مارچ ۲۰۱۷م، چنین اظهار نظر کرد: «ما شاهد تغییر فضایی در میادین که جنگ جریان دارد خواهیم بود، به گونه ای که ساحات جنگی از زمین های خالی به مناطق وابسته به شهرها(مناطق مسکونی) انتقال خواهد شد.»
وی هم چنان به انتشار نیروهای روسیه در منطقه ی "عفرین" در مقابله با نیروهای کرد سوری در منطقه ی "حلب غربی" و امتداد آن به طرف منطقه ی "ادلب شمالی" به هدف جلوگیری از رویارویی بین متحدین کردی، نیروهای ترکیه و ارتش آزاد سوریه نیز خبر داده و به تصریحات رهبر مردمی کرد سوری که به هدف متحد ساختن مردم تلاش می کند اشاره کرد. وی کسی است که هرگز توجه اش را از نیروهای دموکرات سوری در تبانی با گروه های دیگر در ارتش آزاد سوریه و ده ها گروه های دیگر و با حمایت فضایی روسیه به طرف ادلب در مواجهه با جبهه "فتح الشام" دور نکرده و نیز بر ایجاد پایگاه عملیات نظامی که به نماینده گی استخبارات مرکزی امریکا به پیش می رود، تاکید داشت که هدف از این پایگاه عملیات نظامی و یکجا نمودن تمام گروه های مذاکره کننده گان معتدل سوری در دولت واحد می باشد.
نقشه ی مطروحه طوری است که جنگ باید بین گروه هایی که به اعتدال و تروریست تقسیم می شوند، به پیش برده شود. زیرا این عادت غرب است که مسلمان ها را برعلیه یکدیگرشان برای دست یابی به منافع خبیث خود همیشه استفاده می نمایند. برعلاوه ی آن، رسانه ها از توافق دو گروه در قطب واحد(حرکت احرار الشام و رهبران تحریر الشام) خبر می دهند و نیز خبرها حاکی از آن است که هیأت از نماینده گانی که قِوام آن "پاسداری از انقلاب ایرانی و حزب الله لبنانی" و خالی نمودن ساکنین مناطق "کفریا و فوعة" در منطقه ادلب شمالی از اهالی آن است، سرگرم مذاکره و نقشه کشی اند مبنی بر اینکه جنگنده های سوری باید مناطق "زبدانی، مضایا و بلودان" دمشق را بمباردمان نمایند و صدها تن از بازداشت شده گان مناطق مذکور که نزد نظام سوریه اند، اخراج گردند. چنین انتظار می رود اخراج غیر نظامیان از کفریا و فوعة و باقی ماندن نظامیان در مناطق ذکر شده، به هدف استفاده از سلاح های کشنده در برابر هر گونه حمله احتمالی بخاطر حفاظت از این مناطق به خصوص با مقدار زیادی از سلاح های سنگین و بم افگن ها که هر لحظه با خود دارند، باشند.
بدین اساس آماده گی در برابر آخرین قلعه ی انقلاب امت در شام به شکل شدید جریان داشته و ایالات متحده ی امریکا به خاتمه و سیطره ی شهر رقه با بکارگیری نیروهای حمایت مردمی منجمله کردها که در اساس مبارزه و جنگ خونین جریان داشته است درنگ کرده است.
رقه شهری است که شاهد خیزش های از جانب داعش بوده که با این کار آنان، خیانت های متوجه شهر دیرالزور در شرق سوریه گردید و در ضمن گفتگوهای متداوم جریان داشته که نشست پنجم آن بدون دست رسی به کدام نتیجه و بدون رسیدن به توافقی خاتمه پیداکرده و در صدد بازکردن نشست جدیدی از جانب حلقاتی که ضعیف اند و به هدف نفوذ در نظام، شایعه پرانی می کنند؛ این مسأله منتج به آن می شود که امریکا دلیلی برای بقای طاغوت شام پیدا کرده و دور کردن آن را از قدرت در اولویت سیاست هایش قرار ندهد.
چنان چه سفیر امریکا در سازمان ملل متحد بیان داشت: «سیاست ایالات متحده ی امریکا در سوریه به هدف دور ساختن بشاراسد از قدرت متمرکز نیست.» و به طور معمول مردم را طوری ساختند که در هرمنطقه ای تحت نام "حق خود مختاری و تصمیم گیری مستقل" دست به توطیه ها زده و این از جمله نقشه های آینده است که منتج به چنین فاجعه ای خواهد گردید.
بدون شک دور ساختن طاغوت شام از روز اول در اولویت های کاری امریکا نبوده و به جز دشمنی در برابر اسلام و مسلمانان چیزی دیگر از آن انتظار نمی رود، بلکه امریکا جنگی را که تحت نام آن چه مبارزه با تروریزم مسمی نموده است این جنگ در اولویت سیاست امریکا در هرزمان و مکان بوده از آن جایی که آن را در افغانستان، عراق، لیبیا و غیره سرزمین های اسلامی متحقق ساخته است. در اجرای این هدف از آغاز انقلاب شام مبادرت ورزیده و تا هنوز جریان دارد که خلف اش جامعه بین المللی و رهبری بسیاری از گروه ها را-که نیاز به شرح نیست- از خود کرده و توانسته در جریان جنگ اش تحت نام مبارزه با " تروریزم" زیر بناهای سرزمین های متصرفه را با قتل و کشتار اکثریت از مسلمان ها؛ از جمله: اطفال، زنان و کهن سالان از بین ببرد. تا جایی که کمیسیون عالی هیأت پناهنده گان اعلان داشت که آمار پناهنده گان سوری و فراری هایی از جنگ موجوده در سرزمین شان که سال هفتم آن داخل شده است، به میلیون ها نفر رسیده که این آمار بزرگ ترین بحران پناه جویی در جهان است.
این گونه واضح می شود که غرب در برابر کشتن مسلمانان، بی خانمان کردن آنان و از بین بردن سرزمین های شان پروایی نداشته و چنین اعمال ضد انسانی در نبود امام یا سپر مسلمین صورت می گیرد که از آنان دفاع کرده و به امور آنان رسیده گی می کند. رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:
«إنما الإمام جنة يقاتل من ورائه ويتقى به.»
ترجمه: امام یا خلیفه بسان سپری است که با آن در برابر کفار جنگ صورت گرفته و به عقب آن پناه برده می شود.
بناً هر مسلمانِ عاقل و بالغ باید این حقیقت را درک کند و غرب را دشمن خود پنداشته و هرنوع روابط دوستی را با غرب و مزدوران آنان قطع نماید. در ضمن با پیروی از طریقه ی رسول الله صلی الله علیه وسلم برای برپایی دولت خلافت راشده تلاش شبانه روزی کند که این دولت عزت و کرامت مسلمان ها را دوباره به اصل شان برگردانیده و غرب را به باد فراموشی و وسوسه های شیطان خواهد سپرد. قطعاً چنین کاری بر الله عزیز و قادر دشوار نیست.
احمد عبدالوهاب
رییس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه سوریه
(ترجمه)
پایگاه خبری شبکه الجزیره به تاریخ ۳۱ مارچ ۲۰۱۷م خبری را به نشر رسانید که در آن چنین آمده است: «گفت وگوها در مورد برکناری اسد به نقل از "نیکی هالی" نماینده ی امریکا در سازمان ملل متحد طوری است که برکناری اسد در اولویت کشور امریکا نیست.» این درحالی است که"ریکس تیلرسون" وزیر خارجه ی امریکا در انقره چنین اظهار نظر کرد: «جایگاه اسد را مردم سوریه تعیین می کند.» هم چنان شبکه ی الجزیره از دیپلومات امریکایی در سازمان ملل، بیان داشت: «آن چه ما در مورد انتقال اسد از جای به جای دیگر سخن می زنیم "فریب بیش نیست".»
چنان چه منابعی مطبوعاتی از مقر دیپلوماتان امریکایی در نیویارک پنجشنبه گذشته بیان داشتند که این مورد متعلق به تغییر اولویت ها است. به نقل شبکه ی خبری رویترز که درین مورد چنین گفته شده است: «اولویت ما در مورد برکناری اسد با آن چه در اداره ی قبلی ایالات متحده ی امریکا بود، نمی باشد.» نماینده ی امریکا در سازمان ملل می افزاید: «به باور من روسیه در تلاش ایجاد راه حل سیاسی است؛ اما این تغییر و راه حل سیاسی با بقای اسد امکان پذیر است و این مشکل خواهد بود که دوباره به پاسخ به پرسشی؛ آیا اسد باقی خواهد ماند یا نه؟ به گذشته غوطه ور نمی شویم؛ اما این را خواهم گفت که وی(اسد) مانع پیشرفت در سوریه بوده و ایران بزرگ تر از آن، مانع پیشرفت ها در سوریه نیز است. تا جایی که اسد بخاطر عدم دوری از قدرت، دست به استفاده از سلاح های کیمیاوی به ضد مردم اش می زند، آیا چنین کاری مجال این را می گذارد که با آن کار صورت گیرد؟» هم چنان در زمان اداره ی قبلی ریاست جمهوری امریکا، بارک اوباما تاکید بر ضرورت خروج اسد و متصف کردن وی به گونه ی غیر قانونی بر سر قدرت، قبل از این که موقفش عزل شود، بود؛ ولی اداره ی ترامپ از اخراج اسد جلوگیری کرده و تمرکزش را در جهت جنگ علیه تنظیم داعش معطوف ساخته است.
الرایه: گفت وگوهای متناقض از جمله اسالیبی اند که دولت های جهان امروز به هدف کتمان سیاست حقیقی شان به آن باورمند هستند، از این هم پا فراتر گذاشته، دیگران را به خصوص مردم عام را ذلیل می شمارند. حقیقت سیاست امریکا در خصوص آن چه متعلق به انقلاب شام به شکل عام و از آغاز انقلاب به شکل خاص، عبارت است از محافظت بشاراسد؛ زیرا وی یگانه مزدور مخلص و خادم فرمان بردارش است و وی در تلاش آنست که هرچه بیشتر در قدرت باقی بماند تا مادامی که به مصلحت و نفوذ امریکا کدام مشکلی را ایجاد نکند، ورنه به زباله دانی تاریخ پرتاب خواهد شد. چنان چه در حق حسنی مبارک چنین کاری صورت گرفت.
بناً سیاست امریکا از آغاز انقلاب بر اساس اطاله ی عمر نظام بشار بوده تا این که بدیل وی پیدا شده و یا هم انقلاب را به هدف خبیث خود مهار کند. ازین رو جوی های خون را در سوریه جاری کرده و دست به توطیه ها زده است. با آن هم در جریان حمایت سیاسی که از گروه ها داشته، آنان را از خود کرده و از اهداف پاک شان منحرف شان ساخت. چنان چه امریکا ابتدا با ایران و حزب لبنانی آن، سپس با روسیه و نظام بی دین ترکیه وارد سوریه گردید که تمامی آنان، خون اهل سوریه را طبق آجندای امریکا برای ماندن اسد در مسند کرسی و حفظ آن ریختاندند. بناً گفت وگوهای منتاقض حقیقیت آشکار موقف امریکا را بیان می کند که برکناری اسد از روز اول در اولویت های امریکا نبوده و نیز امکان ندارد که مسیر آن را به دست مردم سوریه واگذار کند. در خصوص این موضوع، چنین پرسشی مطرح می شود که امریکا چه وقت به مردم حق انتخاب حاکم شان را داده یا این که آنان حق خود مختارانه داشته باشند؟!
در فرجام این که امریکا از مزدورش در سوریه دست نمی کشد تا مبادا انقلاب رام شده و به سقوط نظام و برپایی خلافت بینجامد؛ اما آنان شکست خورده و ناکام اند؛ زیرا خلافت وعده ای الله سبحانه وتعالی و بشارت رسول الله صلی الله علیه وسلم است که شام ان شاء الله بزودی مرکز دارالاسلام قرار خواهد گرفت. چنان چه رسول گرامی معظم اسلام صلی الله علیه وسلم، آن را برای ما خبر داده است و بینی امریکا خوار و زبون خوهد بود.