چهارشنبه, ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
پیدایش و خطرهای نظام سرمایه‌داری و مفکورۀ حل وسط
بسم الله الرحمن الرحيم

پیدایش و خطرهای نظام سرمایه‌داری و مفکورۀ حل وسط

(ترجمه)

کشمکش‌های خونین و درازمدت اروپا منجر به راه‌حل تاریخی موسوم به «حل‌وسط» شد. راه‌حلی‌که مانع یک‌طرفه شدن جنگ قدرت‌خواهی میان دین و الحاد گردید و مفکورۀ سکولاریزم را جای‌گزین هردو نمود. بعداً مسألۀ "قانون‌گذاری مردم برای خود مردم" از مفکورۀ سکولاریزم نشأت گرفت. بدون شک این روش قانون‌گذاری نیاز به‌آزادی‌های مطلق داشت که آزادی اقتصادی یکی از آن بود. سرمایه‌داران از همین دروازۀ آزادی اقتصادی وارد قدرت و حکومت‌داری شده و آن را به‌صورت کامل زیر تسلط خود درآوردند. به‌این‌ترتیب بود که ایدئولوژی سرمایه‌داری، نظام سرمایه‌داری و عقیدۀ سکولاریزم متولد گردید و «حل‌وسط» اساس تعامل با گره‌های بزرگ زندگی بشر؛ به‌ویژه در حل کشمکش‌ها حتا اگر این کشمکش، میان حق و باطل باشد، قرار گرفت.

اوج شکوفایی نظام سرمایه‌داری زمانی بود که جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی و کمونیزم پایان یافت و میدان تا حد زیادی برای سرمایه‌داری و ایدئولوژی آن باز گردید. این‌جا بود که امریکا رهبری جهان را در دست گرفت و به‌جهانیان وعده سپرد که آنان را به‌جانب خوشبختی و زندگی مرفه رهبری خواهد نمود. نخستین برنامه‌ای را که امریکا برای مردم جهان در آن مرحله پیش‌کش نمود، پروژۀ «جهانی‌شدن» بود و ادعا کرد که این پروژه توسط رسانه‌ها و مفکورۀ بازار آزاد، مردم سرزمین‌های مختلف را به‌هم نزدیک خواهد نمود.

اما با افزایش میزان فقر و بی‌کاری، تورم پولی، فروپاشی‌های پی‌هم اقتصادی در برابر افزایش روزافزون سرمایه گروه کوچکی از مردم جهان، مردم سرزمین‌هایی‌که در انتظار خوشبختی و زندگی مرفه بودند، یک‌باره شوکه شدند. این‌جا بود که مردم پی بردند که قربانی خودکامه‌گی سرمایه‌داران و نقشه‌های‌شان برای انحصار بازارها و تسلط بالای سرنوشت خویش شده‌اند. سپس زنجیره‌ای از جنگ‌های خانمان‌سوز به آن نقشه‌ها علاوه گردید که مناطق زیادی از جهان را درنوردید. جنگ‌های خانمان‌سوزی‌که بیش‌تر و به‌گونۀ اساسی در سرزمین‌های اسلامی متمرکز گردید، سرزمین‌هایی‌که فراخوان‌های قیام و آزادی‌خواهی از شر این منظومۀ شرور جهانی در آن ظاهر شد و این فراخوان‌ها با وحشی‌گری تمام سرکوب گردید.

پیامد این جنگ‌ها، چیزی شبیه به‌پیامد جنگ‌های جهانی بود؛ چنان‌چه در آن از تمام انواع سلاح‌ها و ابزار کشتار به‌استثنای بمب هسته‌ای، کارگرفته شد. در نتیجه، میلیون‌ها تن کشته، ده‌ها میلیون مجروح و شهرهای زیادی ویران و مردم‌ بی‌شماری از خانه و کاشانه‌شان فرار داده شدند. تمام این اتفاقات در برابر چشم و گوش جهان و با پخش مستقیم تصویری توسط دوربین‌های خبری صورت گرفت! این مرحلۀ تلخ نیز میزان تعجب و شوکه شدن مردم جهان و کینه‌توزی‌شان برعلیه نظام سرمایه‌‌داری را افزایش داد.

این اوضاع نابه‌سامان جهانی باعث شد مردم سرزمین‌های مختلف در مورد «روش حل‌وسط» تجدید نظر نموده و در برابر سرمایه‌داران تمرد و سرکشی نمایند، که در قدم اول آن مردم امریکا قرار داشت. این تمرد رفته‌رفته باعث شد که شمار زیادی مردم پروژۀ جهانی شدن را زیر سوال برده و از آن کنار روند؛ همین بود که نداهای یک‌طرفه کردن نزاع میان ایدئولوژی‌ها مجدداً بالا گرفت. غرب این نداهایی را که مردم برای یک‌طرفه شدن نزاع و کشمکش میان ایدئولوژی‌ها سر می‌دادند «تندروی و بنیادگرایی» نام‌گذاری نمود؛ مانند: «اسلام تندرو و بنیادگرا» و «راست‌های تندرو و بنیادگرا».

امریکا برای حفظ موقعیت جهانی خودش شروع به‌زمینه‌سازی برای ایجاد بحران‌های خونین و کشمکش‌های وحشیانه از طریق برانگیختن و برجسته نمودن تناقضات نمود، تا با این‌کار، مردم جهان را درگیر جنگ‌های فرسایشی نماید. به‌این‌ترتیب آنان را از مفکورۀ «یک‌طرفه» نمودن نزاع میان‌شان ناامید کرده و آنان را مجدداً به‌جانب مفکورۀ «حل‌وسط» خویش برگرداند.

این بحران‌های خونین و جنگ‌های فرسایشی در مناطق مختلفی جهان ظاهر گردید؛ مانند: سوریه، جایی‌که امریکا سرزمین شام را مملو از حضور نظامیان ایران، روسیه و کُردها نمود. از جانب دیگر گروه داعش را وارد میدان کرد تا جنگ‌های فرسایشی را راه‌اندازی نموده و به‌این‌ترتیب توان و قدرت انقلاب را هدر دهد. سپس گروه‌های انقلابی را به‌وسوسه انداخت تا «حل‌وسط سیاسی» را زیر فشار جنگ‌های فرسایشی با نظام بشار اسد بپذیرند.

در یمن، امریکا ایران را غیرمستقیم به‌حمایت از جنگ حوثی‌ها و سعودی برانگیخت تا زمینۀ ویرانی یمن را به‌هدف استهلاک دشمنان خویش که همانا مزدوران انگلیس باشند، فراهم کند و به‌این‌ترتیب همه حاضر به‌پذیرش «حل‌وسط» شوند. در لیبیا، امریکا مزدورش حفتر را فرستاد تا با راه‌اندازی جنگ‌های فرسایشی، زمینۀ تن‌دادن دشمنان‌اش به «حل‌وسط» را فراهم آورد. در مصر، امریکا پُست ریاست جمهوری را به اخوان‌المسلمین زمینه‌سازی نمود تا در عوض آن به «حل‌وسط سیاسی» و فروکش کردن خشم انقلاب تن دهند و به‌این‌ترتیب از قرار گرفتن نظامیان در دست انقلاب و انقلابیون جلوگیری نماید. در افغانستان، امریکا سعی دارد با اعمال فشار بالای گروه طالبان، آنان را وارد «حل‌وسط سیاسی» با حکومت افغانستان کند. در منطقۀ چین، امریکا تلاش نمود روسیه را در بحران‌های آن دخیل نماید و درحال حاضر سعی دارد جاپان را با کوریای شمالی درگیر کند و به‌این‌ترتیب، چین را وادار به «حل‌وسط» کند، حل وسطی‌که دست و پای آن را در سطح منطقه‌ای و جهانی خواهد بست.

بلی، این واقعیت مفکورۀ «حل‌وسط» است. درست زمانی سربلند می‌کند که کشمکش‌های فرسایشی به‌درازا کشیده و صبر دوطرف در حال نزاع به‌پایان رسد، آن‌گاه وسوسه افگنی شیطان‌های انسی و جنی آغاز شده و طرف‌های درگیر را زیر فشار می‌گیرند تا آنان را وادار کنند از اساسات و ارزش‌های ثابت خویش کوتاه آمده و با شعارهای فریبنده و مکارانه‌ای؛ مانند: «واقع گرایی»، «مصلحت»، «ما با خواسته‌های مردم هم‌راهیم»، «مردم خسته شده‌اند»... همراه شوند. شعارهایی‌که در اصل به‌یک دلیل و سبب بر می‌گردد و آن این‌که رهبران نزاع، اهلیت حمل چنین بار و مسؤولیتی را ندارند و توان و صبرشان در برابر دشمن خیلی زود به‌سر رسیده و دچار سردرگمی و ناامیدی می‌شوند.

تنها چیزی‌که در مورد این رهبران بی‌صبر و ناامید می‌توان گفت این است که برای آنان و امت اسلامی مجروح باید شفقت و دل‌سوزی نمود.

این‌جاست که باید به‌سیرت رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم مراجعه نمود و به‌یاد آورد که چگونه وی پیوسته کوتاه آمدن در برابر اساسات و قضایای ثابت اسلام را با جدیت تمام رد می‌نمود. اساسات و قضایایی‌که به‌حاکمیت خالص و همه‌جانبۀ شریعت اسلام خلاص می‌شد. این درحالی بود که پیش‌نهاد‌های فراوانی از جانب دشمنان اسلام برای «حل‌وسط» مطرح می‌گردید؛ اما رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم؛ نه نیم حاکمیت را پذیرفت؛ نه اکثر آن را و نه هم تغییر هیچ‌بخش کوچکی از آن‌چه الله متعال نازل کرده بود؛ حتا اگر این موقف منجر به‌هلاک شدن وی هم گردد.

قریش وعده‌های فریبنده‌ای زیادی به رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم داد؛ اما وی هرگونه چانه‌زنی و حل‌وسطی را رد نمود. چنان‌چه عتبه به‌نمایندگی از قریش نزد وی آمد و مواردی را به‌وی صلی‌الله‌علیه‌وسلم پیش‌نهاد نمود. از جمله این‌که ریاست قریش را در دست گیرد؛ اما وی صلی‌الله‌علیه‌وسلم با جدیت کامل آن را رد نمود. عتبه گفت: "اگر قصد تو از آن‌چه آورده‌ای این است که به‌مال و دارایی برسی، آن‌قدر از مال و دارایی خود برایت جمع می‌کنیم که از هریک از ما ثروت‌مندتر شوی؛ اگر دنبال جاه و جلال استی، تو را بادار و بزرگ خویش بر می‌گزینیم، درحدی‌که هیچ قضیه‌ای را بدون حضور تو حل و فصل نمی‌کنیم؛ اگر دنبال مقام و موقف استی، تو را پادشاه خویش بر می‌گزینیم و اگر این سخنانی‌که به‌تو می‌رسد رؤیایی است که در خواب می‌بینی و توان رد کردن آن را از خود نداری، پزشکان را فراخوانده و مال زیادی را صرف بهبودی تو خواهیم نمود؛ زیرا ممکن است انسان دچار مریضی شده و نیاز به مداوا داشته باشد."

قرآن‌کریم موقف رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم و دست رد زدن همیشه‌گی وی به‌هرگونه حل‌وسط بزرگ و فریبنده‌ای را که توسط قریش پیش‌نهاد می‌شد، مورد تأیید قرار داده می‌فرماید:

﴿وَلَوْلَا أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا * إِذًا لَّأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا﴾

[اسراء: 74-75]

ترجمه: و اگر تو را [در عمل به‌وحی] ثابت قدم نمی‌داشتیم؛ البته نزدیک بود به‌سوی آنان کمی گرایش پیدا کنی؛ درآن‌صورت دو برابر در دنیا و دو برابر در آخرت، عذاب به‌تو می‌چشاندیم، آن‌گاه در برابر ما برای خود یاوری نمی‌یافتی.

رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم این موقف ثابت و استوار را درحالی اتخاذ نمود که روند دعوت‌اش از نظر امنیتی به‌شدت دچار ضعف و ناتوانی بود و در مقابل، قریش از مردان نیرومند برخوردار بوده و مسلمانان را زیر فشار و دشواری‌های متنوع، به‌شمول قطع رابطه، توهین‌ها، زندان، شکنجه، کشتار، متفرق کردن وغیره قرار داده بودند. دلیل همه این بود که سنت الهی در دعوت‌های پاک و بی‌آلایش این است که در نخست رد شده و با آزار و اذیت مواجه می‌شود. الله متعال می‌فرماید:

﴿وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ﴾

[بقره: 155]

ترجمه: مسلّماً شما را به‌چیزی از ترس، گرسنه‌گی، کاهش بخشی از اموال و جان‌ها و نیز محصولات نباتی، [یا ثمرات باغِ زندگی؛ چون: پسران و دختران‌تان] آزمایش می‌کنیم [تا مشخص گردد چه‌کسی در برابر هجوم بلاهای آزمایشی در مدار دین می‌ماند و چه‌کسی طاقت نیاورده، دین‌گریز می‌شود] و [تو ای پیامبر!] صبرکنندگان را بشارت ده!

﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّىٰ يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَىٰ نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ﴾

[بقره: 214]

ترجمه: آیا پنداشته‌اید درحالی‌که هنوز [حادثه‌هایی]؛ مانند: [حوادث زندگی] گذشتگان برای شما پیش نیامده، وارد بهشت شوید؟! به‌آنان سختی‌ها و تنگ‌دستی رسید؛ تاجایی‌که پیامبر و کسانی‌که همراه او ایمان آورده بودند [در مقام دعا و درخواستِ کمک] می‌گفتند: یاری خداوند چه زمانی خواهد بود؟ [به‌آنان مژده داده شد که] آگاه باشید، یاری خداوند نزدیک است!

﴿وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا﴾

[احزاب: 22]

ترجمه: چون مؤمنان، احزابِ [متحد] را [در میدان جنگِ خندق] دیدند، گفتند: این همان [جنگی] است که خدا و پیامبرش به‌ما وعده دادند [که در صورت استقامت و پشت نکردن به‌آن، از پیروزی و ثواب عظیم‌اش بهره‌مند خواهیم شد] و خدا و پیامبرش [به‌ما] وعدۀ راست و درست داده‌اند. [دیدن احزاب متحد با هم] جز بر ایمان و تسلیم‌شان [نسبت به‌حق] نیفزود.

تمام این آیات بیان‌گر این است که الله سبحانه‌وتعالی می‌خواهد میزان صبر ما را به‌آزمایش گیرد؛ چنان‌که میزان صبر امت‌های پیش از ما را به‌آزمایش گرفت و باید دانست که راه این صبر؛ همانا الگوگرفتن سردارمان محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وسلم است؛ چنان‌چه الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا﴾

[احزاب: 21]

ترجمه: بی‌تردید برای کسانی از شما که همواره به‌خدا و روز قیامت امیدوارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند، پیامبر [در ایمان و اخلاق و عمل] سرمشق نیکویی است.

ای مسلمانان! از رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم الگو گیرید و به‌هیچ وجه از راه و روش وی صلی‌الله‌علیه‌وسلم انحراف نکنید؛ زیرا وی هرگز انحراف نکرد. هرگز فریب وعده‌های فریبنده «حل‌وسط» را نخورید؛ زیرا طرح و پیش‌نهاد چنین وعده‌هایی همواره از اسالیب کفار بوده و شیطان همواره وعدۀ آتش را می‌دهد؛ نه وعدۀ فلاح و رستگاری را.

نویسنده: انجنیر صلاح‌الدین عضاضه

مترجم: عبدالله دانشجو

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه