چهارشنبه, ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
سیاست در اعماق دین بوده و سیکولاریزم کفر آشکار است!
بسم الله الرحمن الرحيم

سیاست در اعماق دین بوده و سیکولاریزم کفر آشکار است!

(ترجمه)

به روز یک‌شنبه (19 جنوری 2020م) در جریدۀ "الاهرام" مقاله‌ای از سعد محمد احمد، تحت عنوان "سیکولاریزم و آزادی ادیان" نشر گردید. در مقاله‌ای فوق چندین موضوعات مخالف اسلام ذکر گردیده است. بعضی آن قرار ذیل است: صراحتاً به سیکولاریزم فراخوانده است با این استدلال که سیکولاریزم با اسلام در تناقض قرار ندارد. ارتباط دادن "اسلام" به حکومت نجات نابود شده (حکومت سودان)، اقرار به این‌که رجال دین در اسلام وجود دارد، ارتباط دادن مفهوم آزادی سیکولاریستی به مفهوم آزادی در اسلام، جدایی اسلام از سیاست و حکومت‌داری با این استدلال که دین فقط روابط فرد را با پروردگارش تنظیم نموده و با دولت هیچ ربطی ندارد، از موضوعات این مقاله می‌باشد. برعلاوۀ این نکات، امور دیگری را نیز ذکر نموده؛ اما من به ارایه پاسخ به بعضی از آن امور اکتفا می‌نمایم.

با پرسش‌های ذیل به آن می‌پردازیم: سیکولاریزم چیست؟ و چه کسی گفته سیکولاریزم با اسلام مخالف نیست؟

نویسندۀ مذکور سیکولاریزم را تعریف نکرده است. تعریف آن، جدایی دین از زندگی و دولت است و این در تناقض کامل با اسلام قرار دارد؛ زیرا اسلام عقیده‌ای است که از آن نظام‌های زندگی سرچشمه می‌گیرد و آن نظام‌ها احکام شرعیی شمرده می‌شود که مشکلات مردم را حل می‌کند. از جملۀ آن نظام‌ها، نظام حکومت داریی‌ست و آن خلافتی‌ست که الله سبحانه‌وتعالی بر مسلمانان فرض گردانیده و نیز فرض گردانیده که در آن دولت، احکام اسلام را در تمام بخش‌های زندگی تطبیق کند. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ﴾ [المائدة: ٤٩]

ترجمه: و (به تو ای پیامبر فرمان می‌دهیم به این‌که) در میان آنان طبق چیزی حکم کن که الله بر تو نازل کرده است و از امیال و آرزوهای ایشان پیروی مکن و از آنان برحذر باش که (با کذب و حق‌پوشی و خیانت و غرض‌ورزی) تو را از برخی چیزهائی‌که الله سبحانه‌وتعالی بر تو نازل کرده، منحرف سازند!

 و نیز فرموده است:

﴿وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

[المائدة:٤٧]

ترجمه: و کسانی‌که بدان‌چه الله سبحانه‌وتعالی نازل کرده است، حکم نکند، او و امثال او فاسق‌اند.

این موضوع را افعال و کارکرد رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم، اصحاب کرام رضی‌الله‌عنهم‌اجمعین و حکام مسلمانی‌که بعد از آنان در طول سیزده قرن روی قدرت آمدند، تأیید می‌کند. از مسلمانان هیچ روایتی نیست که آنان غیر از اسلام چیزی را تطبیق کرده باشند. بدون شک جای‌گزینی تشریعات قانون‌های بشری به عوض احکام الله سبحانه‌وتعالی در دولت و در زندگی عامۀ مردم، تجاوز آشکارا به حریم تعیین شده از جانب الله تبارک‌وتعالی است؛ چنان‌چه الله سبحانه‌وتعالی فرموده است:

﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ

[يوسف: ٤٠]

ترجمه: فرمانروائی از آن خداست و بس. الله سبحانه‌وتعالی دستور داده است که جز او را نپرستید. این است دین راست و ثابتی (که ادله و براهین عقلی و نقلی بر صدق آن رهبرند)؛ ولی بیش‌تر مردم نمی‌دانند (که حق این است و جز این پوچ و ناروا است.)

 بدین معناست که غیر از الله سبحانه‌وتعالی کس دیگری حق تشریع را نداشته و این عین کفر است. چه کسی گفته است که حکومت نجات (سودان) اسلام را تطبیق کرده و یا تمثیل کننده‌ای اسلام است؟

اسلام از  حکومت انقاذ (نجات) به سان دوری شرق از غرب دور است؛ زیرا حکومت نجات، اسلام را تطبیق نکرده است؛ حتا برای یک ساعت. برای اثبات این امر سخنرانی بشیر، رئیس آن دولت که در سال 2015م در شهر کسلا ایراد نمود، گواه است؛ بلکه آن حکومت سیکولاریستی در لباس شعارهای اسلام بود و دلیل بر این، تمام دستورها و قوانینی‌ست که در جریان حکومتش تطبیق نمود. تنها به این اکتفا نکرده؛ بلکه بر ضد اسلام بی‌وقفه مبارزه کرده، قدرت و سلطه را از امت غصب نمود؛ درحالی‌که اصل در اسلام این است که سلطان/قدرت از آن امت است و امت در اختیار حاکم خود حق دارند؛ زیرا حاکم نمایندۀ امت در تطبیق اسلام است. جنوب را تجزیه نموده و طبق نقشۀ امریکا برای پارچه نمودن باقی‌ماندۀ سودان آتش جنگ را در مناطق دارفور، کردفان، نیل‌الازرق و سائر مناطق، شعله‌ور ساخت که زمینۀ تجزیه را فراهم نمود. جنایات دیگرش قابل شمارش نیست. تمامی افعال و کارکردهای آن، دور بودن کاملش را از دین تأیید می‌کند.

چه کسی گفته است که رجال دین در اسلام وجود دارد؟

اصطلاح رجال دین اصلاً با اسلام ارتباطی نداشته؛ بلکه در کلیساهای اروپا وجود دارد. آن‌ها کسانی هستند که خود را نمایندگان و امپراطوران خدا در زمین خوانده، مردم را به نام دین به بردگی گرفتنه و آنان را به طور کامل ذلیل ساخته‌اند تاآن‌که مردم برعلیه آنان انقلاب/شورش نموده و به حل وسط رسیدند، دین را از زندگی دور ساخته و آن را منحصر به کلیسا ساختند. از این‌جا سیکولاریزم نشأت نمود.

وجه شبه/مشابهت میان آزادی سیکولاریستی و آزادی اسلام چیست؟

آزادیی‌که سیکولاریزم به آن فرا می‌خواند، بر چهار پایه استوار است:

1- آزادی عقیده: یعنی این‌که انسان در انتخاب دین‌اش اختیار دارد و حق دارد که هر وقت خواست دین‌اش را عوض کند.

2- آزادی شخصی: یعنی انسان حق دارد هرچه بخواهد انجام دهد، هرچه خواست بنوشد، هرچه خواست بخورد و هرچیزی را که خواست بپوشد... تا آخر.

3- آزادی ملکیت: یعنی انسان حق دارد که دارایی/سرمایه خود را هر قسمی‌که بخواهد رشد دهد. از طریق سود، قمار، تجارت مواد مخدر، فحشا، فساد جنسی و سائر طریقه‌های‌که با آن دارایی/سرمایه را رشد و افزایش می‌دهند.

4- آزادی بیان: انسان حق دارد که هرچه خواست بگوید و هرگونه عقیده‌اش را بیان نماید.

این اساساتی‌ست که آزادی در سیکولاریزم بر آن استوار است. هرگاه این آزادی‌ها را در میزان اسلام بگذاریم در می‌یابیم که سیکولاریزم در کلیات و جزئیات با اسلام در تناقض قرار دارد. مفصل به تناقض هر چهار آزادی می‌پردازیم:

آزادی عقیده: اسلام هیچ‌کسی را مجبور به گرویدن به اسلام نمی‌کند؛ اما هرگاه وارد اسلام شد، حق خروج از اسلام را ندارد. مسلمانان حق آزادی عقیده را ندارند؛ زیرا الله سبحانه‌وتعالی فرموده است:

﴿إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ 

[آل عمران:١٩]

ترجمه: بی‌گمان دین (حق و پسندیده) در پیشگاه الله سبحانه‌وتعالی اسلام (خالصانه تسلیم فرمان الله شدن) است.

و رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرموده است: کسی‌که دین خود (اسلام) را عوض کرد، پس او را بکشید؛ بناءً آزادی عقیده وجود ندارد.

آزادی شخصی: بدون شک اسلام افعال بندگان را به احکام شرعی مقید نموده است. احکام شرعیی وجود دارد که  مسلمان را محدود می‌سازد؛ به طور مثال: زنا و نوشیدن شراب حرام گردانیده شده و بیرون شدن زن از خانه بدون لباسی‌که اسلام آن را تعیین کرده، حرام است.... بلکه بر کسی‌که با این احکام مخالفت ورزد مجازات وضع نموده است. قاعدۀ شرعی می‌گوید: (اصل در افعال مقید بودن به حکم شرعی است.)؛ بناءً آزادی شخصی در اسلام وجود ندارد.

آزادی ملکیت: اسلام برای فرد چگونگی تملک و به دست آوردن دارایی/سرمايه، چگونگی استفاده از آن و چگونگی رشد و توسعه آن را  تعیین نموده است؛ پس برای هر فرد مسلمان جایز نیست که از طریق ربا یا از طریق فریب، غش و دروغ، و یا تجارت اجناس حرام گردانیده شده، دارایی خود را رشد و گسترش دهد؛ چنان‌چه وی صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرموده است:

«لَا تَزُولُ قَدَمَا عَبْدٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، حَتَّى يُسْأَلَ عَنْ عُمُرِهِ فِيمَا أَفْنَاهُ، وَعَنْ عِلْمِهِ مَا فَعَلَ بِهِ، وَعَنْ مَالِهِ مِنْ أَيْنَ اكْتَسَبَهُ، وَفِيمَا أَنْفَقَهُ، وَعَنْ جِسْمِهِ، فِيمَا أَبْلَاهُ» (رواه البزرا و الطبراني)

ترجمه: در روز قیامت هیچ‌بنده‌ای قدم برنمی‌دارد تااین‌که از چهارچیز پرسیده شود. از عمرش که در چه گذرانده است، از علم‌اش که با آن چه کرد، از مال و دارایی‌اش که از کجا کسب نمود و در چه‌چیزی به مصرف رساند و از بدنش که در چه‌چیزی فرسوده نمود. (جوانی خود را در کدام راه سپری نمود)

پس در اسلام آزادی ملکیت وجود ندارد.

آزادی بیان: اسلام تعیین نموده است که انسان از هرچیزی‌که به زبان می‌آورد، مسئول است؛ بلکه زبان را وسیله دخول به جنت و دوزخ گردانیده است. دشنام، نا سزا و هرچیزی‌که به بدی شخصی تمام شود را حرام نموده است؛ اما آزادی در غرب فرصت بدگویی به رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم را داده است. در فیلم‌ها تمثیل آن را به دلیل آزادی بیان بارها به نمایش گذاشته‌اند. آیا این آزادی‌ست که تو می‌خواهی؟!

پس آزادیی‌که عمر ابن الخطاب رضی‌الله‌تعالی‌عنه از آن سخن گفته است، آن بیرون نمودن مردم از پرستش مردم و رهنمون ساختن‌شان به عبادت رب و پروردگار مردم است؛ نه بیرون راندن مردم از احکام رب؛ چنان‌چه در سیکولاریزم چنین است!

در خاتمه برای شما سیکولارها  و امثال شما که به سیکولاریزم فرا می‌خوانید، می‌گویم: یا این‌که شما با اسلام و سیکولاریزم آشنایی ندارید و این درصورتی‌ست که ما به شما گمان نیک ورزیم و یا این‌که شما دشمنان دین الله هستید که با اسلام به بهانۀ واهی و بی‌اساس دشمنی می‌ورزید و در سینه‌های خود کینه را حمل نموده و بر اسلام و مسلمانان کینه می‌ورزید. یا این‌که از الله بترسید و اسلام را با تشریحات و احکام آن فرا گیرید، به خود بیایید و به سوی الله توبه کنید، این درصورتی ممکن است که ذره‌ای اسلام در شما و جود داشته باشد و اگر ذره‌ای از اسلام در شما وجود ندارد؛ به طور آشکار از اسلام و اهل آن رهایی گزینید تا آن‌که تمام امت از شما بیزاری جوید. انتخاب به دست شماست! والسلام!

محمدالامین دفع‌الله – خرطوم (سودان)

مترجم: حمزه پارسا

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه