- مطابق
بیبندوباریهای جوانان در نبود قوانین بازدارنده
(ترجمه)
چیرهدستان در کانالهای ارتباط جمعی سودان، ویدیویی رسوایی از یک زن و مرد جوان در نزدیکی پلی در خرطوم، پایتخت سودان را به اشتراک گذاشتند. این ویدیو که در طی چند ساعت به طور گسترده پخش میشود، باعث ایجاد سر و صدا و محکومیت گسترده در سایتهای ارتباط جمعی شد. زیرا عمل این دو جوان مغایر ارزشها، آداب و رسوم حاکم در سودان بود. چندی پیش نیز یک مرد و زن جوان؛ درحالیکه یکدیگر را میبوسیدند، عکس سلفی گرفته و در سایتهای ارتباطی منتشر ساختند، نشر این تصویر نیز باعث بروز آشفتگی و سر و صداهای بسیاری شد. بنابراین، پرسش این است که آیا سر و صدایهای موجود در سایتهای ارتباطی کدام کمکی میکنند؟ درحالیکه ارزشها و رسوم ایدهآل؛ همچنان با اتخاذ سیاستهای آزادی و آزادسازی، بدون هیچ مانعی در خیابانهای عمومی در حال تلف شدن است و اینکه چارۀ این موضوع از دیدگاه دین و مذهب این سرزمین چهگونه میباشد؟
اگرچه این فعالیتها و اعمال شنیع و بحثبرانگیز به دور از اصالت مردم سودان است؛ اما بروز این چنین اعمال از سوی جوانان در حال افزایش است. زیرا قانون نظم عمومی که حاوی مواد کیفری واضح و روشن بوده و هرگونه مرتکب اعمال متناقض اخلاق عمومی را به طور شامل و کامل مورد پیگرد قرار میداد، ملغی قرار گرفته است. غرب همواره از نظام قبلی و کنونی این سرزمین در خواست لغو این قانون را داشت؛ اما این نظامها که همواره در پشت رضایت غرب میدوند، اغلب این چنین قوانین را فقط بر روی کاغذ نگهداری کرده و بدون استفاده قرار میدهند. اما پس از اینکه این قانون توسط دولت انتقالی ملغی گردید، دامنۀ پیامدهای آن گسترش بیشتری یافت، تا جاییکه همه رفتارهاییکه منافی حیاء بوده و حرمتها را نقض میکرد، در بین جامعه به حد کافی شیوع پیدا کرده است، با وجود تلاشهای جامعه و مقاومت آن در برابر این رفتارها. همان اتفاقیکه با دختری در خیابان دانشگاه جهانی آفریقا افتاد، دختریکه لباسهای تنگ میپوشید، تا جاییکه مردم به آن اعتراض کرده و آن را مجبور به پایین شدن از مسافربری عمومی نمودند. چیزیکه ایستادگی و مقاومت عموم را در برابر ازهمگسستگی جامعه و عدم نظم و انضباط نشان میدهد.
آنچه در این روزها میگذرد، درد، غم و اندوه بزرگی برای یک مسلمان باغیرت نسبت به دیناش پدید میآورد، وقتی به وضعیت بعضی از فرزندان مسلمان نگاه میکند که از فرامین الله سبحانه روی گشتانده و از سبک زندگی جامعه فاسد غربی تقلید میکنند. بلی، به لزومدید فرهنگ و نظامهای سرمایهداری غربیکه توسط حکام خاین بر جامعه تحمیل شده و در قانون اساسی در بدل محافظت از جامعه در برابر این آزادیهای پلید، از خود آزادیها حمایت میگردد، برخی از جوانان را بیرنگ، بیمزه و بیبوی میسازد. دولت نخستین پاسخگو در زمینه است که متأسفانه به دلیل رغبت بیش از حد آن به سکولاریسم و علاقۀ شدید آن به مبارزه با هر آنچه که مربوط به اسلام است، در زمینه از خود هیچ تحرکی نشان نداده است... علیرغم این هرج و مرجیکه نتیجۀ گسترش آزادیها توسط دولت میباشد، جوانان را طوری مییابیم که رفتارشان با افکار و مفاهیمی گره خورده که آنها را در زندگی حمل میکنند. بنابراین، جوانانیکه به (آزادی شخصی) اعتقاد دارند، رفتار و سلوک منحرفی را بر میگزینند؛ البته با تفاوت بسیار با سلوک و رفتار کسانیکه (به مقید بودن به حلال و حرام) اعتقاد دارند، که با وجود نبود نقش دولتیکه افتخارانه طبق معیارها و قناعت امت و بدون هیچ پروایی به آنچه در جامعه شیوع یافته است، این آزادیهای سکولاری را به دیوار بکوبد! این دسته از جوانان الحمدالله که بسیاراند.
الله سبحانه و تعالی تنظیم روابط جامعه را بر ذمۀ دولت فرض قرار داده است؛ همانگونه كه روابط افراد را طبق یک دسته از مقررات خاص تنظیم نموده است. روابط زنان با مردان را به طور طبیعی، به گونهایکه ناحیه روحی اساس آن و احکام شرعی استاندارد و مقیاس آن بوده، تنظیم کرده است، احکامیکه موازین نهفته در آن ارزشهای اخلاقی را پدید میآورد. این نظام، نظام اجتماعی اسلام است، نظامیکه دولت اسلامی، مبتنی بر مسئولیت ناشی از فرضیت مراقبت از رعیت و به انگیزۀ فردی تقوی الله سبحانه و تعالی، آن را تطبیق مینماید. نظام اجتماعیکه به مردان و یا زنان، به عنوان انسانی نگاه میکند که دارائی غرایز، احساسات، تمایلات و عقل میباشد. مبتنی براین نگاه به انسان اجازه میدهد که از لذتهای زندگی لذت ببرد و تا توان دارد از آن سهم بیشتری کسب نماید؛ لیکن به گونهایکه از جامعه و اجتماع محافظت گردیده و منجر به نیروی کارا برای انسان در میدان تلاش برای رسیدن به سعادت و خوشبختی شود. نظام اجتماعی اسلام، یگانه نظام اجتماعی صحیح است، فرض براینکه اکنون یک نظام اجتماعی غیر از آن وجود دارد. اما باید گفت که این تنها نظام اجتماعی اسلام است که غریزۀ جنسی انسان را برای بقاء نوع انسانی مورد اعتبار قرار داده و روابط مردانگی و زنانگی را بین زن و مرد به طور دقیق سامان میدهد، به گونهایکه غریزه را محدود میسازد تا فقط مسیر طبیعی خود را بپیماید، تا بر هدفی برسد که الله سبحانه و تعالی آن را به خاطر آن هدف در انسان آفریده است و در عین حال روابط جنسی بین زن و مرد را نیز سامان میدهد. نظام اجتماعی اسلام تنظیم روابط مردانگی و زنانگی را بخشی از ساماندهی روابط میان آنها قرار داده است؛ طوریکه همکاری بین زن و مرد را در حین کنار هم قرار گرفتن تضمین کند، همکارییکه درنتیجۀ آن خیر اجتماع و فرد را در پی دارد. درعینحال، ارزش اخلاقی را پدید آورده و آن آرمان عالی، خشنودی الله سبحانه و تعالی را به وجود آورد. مسیر روابط میان زن و مرد، پاکیزگی و تقوی چیزی میباشد که طریقۀ روابط میان این دو جنس را در زندگی تثبیت مینماید؛ طوریکه اسالیب و وسائل زندگی به هیچ وجه با این طریقه تضاد ندارد.
اسلام رابطۀ زن و مرد را با ازدواج محدود کرده و هر پیوند دیگری که ناشی از رابطۀ جنسی میان زن و مرد است را جنایتی خوانده است که مستوجب شدیدترین مجازات میباشد. سپس بقیه روابطیکه از مظاهر غریزۀ بقای نوع میباشند را مباح قرار داده است، به استثناى روابط جنسى؛ مانند: رابطۀ پدری، مادری، فرزندی، برادری، عمویی و خالویی. برای زنان مجاز گردانیده است تا در تجارت، كشاورزی، صنعت و مشاغل دیگر، در آموزش علم، نماز و حمل دعوت وغیره؛ همچون مردان شرکت نمایند. جز اینكه اسلام اقدامات احتیاطی داشته و هر آنچه را كه منجر به رابطۀ جنسی غیرشرعی میشود و زن و مرد را از نظام ویژۀ رابطۀ جنسی خارج مینماید، ممنوع ساخته است، اسلام در این ممنوعیت سختگیر بوده، عفت و هر اسلوب و وسیلۀ را که منجر به حفظ فضیلت و اخلاق میشود، واجب گردانیده است. زیرا هر آنچه اداء واجبی بر آن موقوف باشد اقدام به آن نیز واجب است. اسلام در این خصوص احکام خاصی را مشخص ساخته است. این احکام در بسیاری حالات میباشند که برخی از آنها عبارتانداز:
حرص اینکه رابطۀ همکاری بین زن و مرد یک رابطۀ عام و کلی در حوزۀ معاملات باشد؛ نه روابط خاصی؛ مانند: تبادلۀ دید و بازدید میان زنان و مردان بیگانه و بیرون شدن برای تفریح با سطوح مساویانه همراه مردان. زیرا منظور از این همکاری این است که زنان بتوانند مستقیم حقوق و منافع خویش را به دست آورده و و ظایف و مکلفیتهای خویش را انجام دهند.
هریک از زنان و مردان دستور دارند تا چشمانشان را پایین اندازند، زنان لباس کامل و مناسبی بپوشند که تمام آنچه زینت میباشد را پنهان نمایند؛ جز آنچه به آشکار ساختن آن مجبور میباشند، زنان اجازه ندارند بدون محرم به مسافهای یک شبانه روز سفر نمایند. خلوت میان زنان و مردان بدون حضور محرم شرعی ممنوع میباشد؛ همانطوریکه زنان اجازه ندارند بدون اجازۀ شوهر از خانهاش بیرون شوند؛ زیرا شوهر حقوقی دارد بر ذمۀ همسرش، مجاز نیست که زنان از منزل شوهرانشان بدون اجازۀشان بیرون شوند؛ اگر زنی بدون اجازۀ شوهرش از خانه بیرون شد، از نظر شریعت اسلام گنهکار، نافرمانبردار و ناسازگار محسوب شده، مستحق نفقه نمیگردد... .
با این احکام و سایر احکام دیگر، احتیاط و تلاش اسلام این است که اجتماع زن و مرد، تبدیل به اجتماع جنسی نشده، بلکه کمک خوبی در میدان کسب منافع و انجام کارها باشد، مشکلات ناشی از روابط برگرفته شده از منافع فردی زن و مرد، در زمان اجتماع این دو جنس، به بهترین وجه آن حل شود و همانطور حقوق و روابط ناشی از این اجتماع؛ مانند: نفقه، فرزندداری، ازدواج وغیره نیز حل شوند. راه حلیکه اجتماع زن و مرد را به رابطهای منحصر میسازد که این اجتماع به خاطر آن رابطه ایجاد شده و آن را از رابطۀ که از اجتماع جنسی برمیآید، به دور نگه میدارد.
دولتهای ضرار کنونی، نمیتوانند اسلام را با احکام بزرگ آن که باعث ریشهکن شدن باطل از جامعه و پاکسازی آن میشود، بر اریکۀ تطبیق بنشانند؛ زیرا این دولتها خود جنسیت باطل داشته ضرورت به پاکسازی زریعۀ احکام اسلامی میباشند. هرچند که حاکمیتها در این دولتها تغییر کنند، این دولتها همچنان از تطبیق اسلام عاجز خواهد بود؛ زیرا این دولتها در اساسشان برای تطبیق سکولاریسم بنا یافته و در همین میدان فعال میباشند. از الله سبحانه و تعالی میخواهیم که در عوض این دولتها، دولت خلافت راشده بر منهج نبوت را بر ما منت بگذارد.
نویسنده: غادة عبدالجبار ( ام او اب ) _ خرطوم
مترجم: علی مطمئن