- مطابق
در ارتباط به افراطی خواندن قاعدۀ حلال و حرام
نخست میبایست که به یک مطلب بسیار مهم اشاره کرد: اینکه "وقتی در ارتباط به حلال و حرام صحبتی در میان میآید، ما در مورد یک طرح انسانی که قابلیت رد و پذیرفته شدن را دارد صحبت نمیکنیم...؛ زیرا حلال آن چیزی است که الله سبحانه و تعالی آن را حلال ساخته و حرام آن چیزی است که الله سبحانه و تعالی آن را حرام قرار داده است... حلال و حرام یک طرح پیشنهادشدۀ انسانی نیست."
رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین میفرماید:
«الْحَلَالُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ، وَالْحَرَامُ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ»
ترجمه: حلال چیزی است که الله (سبحانه و تعالی) آن را در کتاب خود حلال گفته است و حرام نیز چیزی است که الله سبحانه و تعالی آن را در کتاب خود حرام قرار داده است.
و نیز رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرماید:
«إِنَّ الْحَلَالَ بَيِّنٌ وَالْحَرَامَ بَيِّنٌ»
ترجمه: حلال و حرام واضح و مشخص میباشد.
حلال همان چیزی است که الله سبحانه و تعالی انجام آن را اجازه داده و عمل به آن هیچ مجازاتی را در پی ندارد. حرام همان چیزی است که الله سبحانه و تعالی انجام آن را ممنوع قرار داده و مرتکب آن در دنیا و آخرت مجازات میشود.
حلال و حرام مقیاس سنجش اعمال و اشیاء در حیات تمام مسلمانان بوده؛ ویژۀ یک فرقه و یا گروهی مخصوصی نمیباشد. به این معنی که حلال و حرام عبارت از اوامر و نواهی الله سبحانه و تعالی میباشد؛ همانطور که گفته شد، براساس حلال عمل صورت گرفته و از حرام خودداری میگردد. چیزیکه از این دائره بیشتر توسعه نیافته و قابل تغییر نمیباشد و براساس منفعت در خصوص آن حکم نمیشود؛ بلکه در اینخصوص فقط شریعت است که حکمفرما میباشد و بس. الله سبحانه و تعالی میفرماید:
﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ ۗ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا﴾ (الاحزاب: 36)
ترجمه: هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامیکه الله (سبحانه و تعالی) و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری (در برابر فرمان الله سبحانه و تعالی) داشته باشد و هرکس نافرمانی الله (سبحانه و تعالی) و رسولش را کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است!
با بررسی تمام دلایل شرعی مربوط به اشیاء قاعده بر این است که "اصل در اشیاء، تازمانیکه دلیلی برای مشخص شدن حرمت آنها پدیدار نشود، اباحت میباشد." و اینکه "اصل در افعال مقید بودن آنها به حکم شرعی میباشد." بنابراین، نمیتوان شی و یا فعلی را سراغ داشت؛ مگر اینکه الله سبحانه و تعالی برایش حکمی شرعی را نازل فرموده است و یا جز این نیست؛ مگر آن شی و یا فعل حلال است و یا حرام؛ اگر مسلمانان برای کدام شی و یا فعلی حکم شرعی را نمییابند، این نتیجۀ کوتاهیشان در ارتباط به اجتهاد و مسألۀ استنباط و استخراج احکام شرعی میباشد، به این معنی که چنین وضعیتی هرگز نتیجۀ کدام کوتاهی و نقص در دلایل شرعی نمیباشد؛ زیرا الله سبحانه و تعالی به وضوح و به نص صریح بر کامل بودن و همه شمول بودن اسلام، در قسمت هرگونه حکمیکه انسان تا روز رستاخیز به آن ضرورت داشته باشد، چنین حکم فرموده است:
﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾ (المایده: 3)
ترجمه: امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم.
و نیز او سبحانه و تعالی میفرماید:
﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَاناً لِكُلِّ شَيْءٍ﴾
ترجمه: ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همهچیز است.
همچنان برای یک مسلمان حرام است که بدون کدام دلیل شرعی کدام شی و یا فعلی را حلال و حرام بخواند. الله سبحانه و تعالی میفرماید:
﴿وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمْ الْكَذِبَ هَذَا حَلَالٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لاَ يُفْلِحُونَ﴾ (النحل: 116)
ترجمه: به خاطر دروغیکه بر زبانتان جاری میشود (و چیزی را مجاز و چیزی را ممنوع میکنید) نگویید: «این حلال است و آن حرام»، تا بر خدا افترا ببندید؛ به یقین کسانیکه به خدا دروغ میبندند، رستگار نخواهند شد!
"بنابراین، التزام و پایبندی به حلال و حرام اعتدال و استقامت بوده و خودداری از حلال و ارتکاب حرام خود عین افراطیت و انحراف است."
الله سبحانه و تعالی می فرماید:
﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾ (هود: 112)
ترجمه: پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن و همچنین کسانیکه با تو به سوی خدا آمدهاند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام میدهید، میبیند!
و همچنین میفرماید:
﴿هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ﴾
ترجمه: او کسی است که این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کرد، که قسمتی از آن، آیات «محکم» [= صریح و روشن] است که اساس این کتاب میباشد؛ (و هرگونه پیچیدگی در آیات دیگر، با مراجعه به اینها، برطرف میگردد.) قسمتی از آن، «متشابه» است [= آیاتیکه به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفی در آن میرود؛ ولی با توجه به آیات محکم، تفسیر آنها آشکار میگردد.] اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتاند، تا فتنهانگیزی کنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسیر (نادرستی) برای آن میطلبند؛ درحالیکه تفسیر آنها را؛ جز خدا و راسخان در علم، نمیدانند. (آنها که به دنبال فهم و درکِ اسرارِ همه آیات قرآن در پرتو علم و دانش الهی) میگویند: «ما به همۀ آن ایمان آوردیم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمیشوند (و این حقیقت را درک نمیکنند.)
رسو الله صلی الله علیه و سلم نیز میفرماید:
«إِنَّ الْحَلَالَ بَيِّنٌ وَإِنَّ الْحَرَامَ بَيِّنٌ، وَبَيْنَهُمَا مُشْتَبِهَاتٌ لَا يَعْلَمُهُنَّ كَثِيرٌ مِنْ النَّاسِ، فَمَنْ اتَّقَى الشُّبُهَاتِ اسْتَبْرَأَ لِدِينِهِ وَعِرْضِهِ، وَمَنْ وَقَعَ فِي الشُّبُهَاتِ وَقَعَ فِي الْحَرَامِ، كَالرَّاعِي يَرْعَى حَوْلَ الْحِمَى يُوشِكُ أَنْ يَرْتَعَ فِيهِ، أَلَا وَإِنَّ لِكُلِّ مَلِكٍ حِمًى، أَلَا وَإِنَّ حِمَى اللَّهِ مَحَارِمُهُ، أَلَا وَإِنَّ فِي الْجَسَدِ مُضْغَةً إِذَا صَلَحَتْ صَلَحَ الْجَسَدُ كُلُّهُ وَإِذَا فَسَدَتْ فَسَدَ الْجَسَدُ كُلُّهُ، أَلَا وَهِيَ الْقَلْبُ» (رواه البخاری و مسلم)
ترجمه: همانا حلال آشکار و حرام آشکار است و بين آن دو امور متشابهات است که بسياری از مردم آنها را نمیدانند؛ پس کسیکه خود را از شبهات دور نگه داشت، دينش و آبرويش را نگه داشته است و کسیکه در شبهات افتاد، در حرام افتاد؛ مانند: چوپانیکه در اطراف منطقۀ ممنوعه گوسفندش را میچراند و نزديک است در آن بچراند، آگاه باشيد که برای هر پادشاهی منطقۀ ممنوعه است و منطقۀ ممنوعه خدا آن چيزهایی است که حرام نموده است. آگاه باشيد که همانا در جسد تکه گوشتی است که اگر درست باشد، تمام جسد درست می باشد و اگر فاسد شود تمام جسد فاسد میشود؛ آگاه باشيد که آن قلب است.
التزام و پایبندی به حلال و حرام اقتداء به رسول الله صلی الله علیه و سلم بوده، برای حزبالتحریر جای بس شرف و افتخار میباشد، که التزام به حلال و حرام را مقیاس اعمال و با ارزشترین قاعدهای قرار داده که مبتنی بر آن دولتی را تأسیس و جامعهای را ایجاد نماید. بنابراین، افراطی خواندن به حلال و حرام برای ما بسیار شگفتآور است.
حزبالتحریر قاعدۀ حلال و حرام را ملاک قرار داده است؛ اگر آنهاییکه در تاریخ خود جز خشونت چیزی را سراغ ندارند، میخواهند از طریق ابراز برخی از ستیزها، بر توطئههایشان علیه حزبالتحریر پوششی قرار دهند، بدانند که پیش از آنها کسانی بودند که از آنها به مراتب قدرتمندتر و اطرافیان بیشتری در گرد خود داشتند، آنها نیز چنین کرده بودند؛ اما در نتیجه خود ناکام مانده و سرنگون شدند و این حزبالتحریر بود که به إذن الله سبحانه و تعالی قوی و نیرومند در میدان باقی ماند، چیزی را که خود نیز شاهد آن بودید. بدانید که الله سبحانه وتعالی، رسول الله صلی الله علیه و سلم و مومنین با ما میباشند؛ بنابراین، کسیکه از چنین حالتی برخوردار باشد؛ هرگز در میدان رضایت الله سبحانه و تعالی از ملامت هیچ ملامتگری نمیترسد.
ما إنشاءالله حامل خیر برای بشریت بوده و زیر چتر دولت اسلامی (خلافت راشده) برایشان خواستار امنیت و آرامش میباشیم. این چیزی میباشد که رسول الله صلی الله علیه و سلام بدان مأمور شده و صحابهاش رضوان الله علیهم مسیرشان را بر این منهج استوار ساخته بودند؛ بنابراین، کسیکه خواسته باشد بر این منهج قدم گذارد او نیز نجات یافته و کامیاب خواهد بود و کسیکه جهتاش را تغییر داده و بر این منهج مسیرش را ادامه ندهد، او ناکام مانده و خسارت جبرانناپذیری را متقبل است. اما طبق فرموده الله سبحانه و تعالی: ﴿وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ... نیرنگهای بد تنها دامان صاحبانش را میگیرد...﴾ و نیز در پایان، امور به کام کسانی خواهد بود که تقوی پیشه مینمایند.
ما همواره بر این تأکید داشتیم که حزبالتحریر از زمان تأسیساش توسط قاضی علامه محمد تقیالدین النبهانی رحمه الله در سال 1953م، بدینسو در تلاش برای رسیدن به اهداف خود، درمیان مردم و همراه با مردم فعالیت فکری و سیاسی نموده و برای مردم باورهای فکری و سیاسی خویش را عرضه میکند، باورهایکه مبتنی بر اسناد و دلیل است. حزب در این میدان با هیچگونه عمل مادی و با اکراه مردم را وادار به پذیرفتن باورهایشان نمیکند. این واقعیت حزب در تمام سرزمینها و کشورها یکسان میباشد. همه میدانند که فعالیتهای حزب هیچ ارتباطی به اقدامات جنایتکارانۀ خونین ندارد. در طریقهایکه حزبالتحریر در آن در حرکت است؛ هیچگونه اعمال مادی و خشونتآمیز نیست؛ بلکه حزب میخواهد از طریق امت با مبارزۀ فکری و سیاسی دولت اسلامی را تأسیس نماید؛ چنانچه حزب مبتنی بر اساسات ذیل فعالیتاش را به پیش میبرد:
الف- تثقیف مردم به وسیلۀ مفاهیم اسلامی در حلقات ثقافتی حزب؛
ب- تثقیف جمعی مردم مبتنی بر ثقافت حزب؛ اما با برگذاری سخنرانیها، سمینارها، درسها و بخش نشریات به منظور ایجاد آگاهی عمومی در خصوص اسلام؛
حزب از برنامههاییکه دولتهای استعماری و مزدوران آنها علیه امت طرح مینمایند، پرده برداشته، توطئههایشان را خنثی میسازد.
بنابراین سیاق: خلافت یک دولت نظامی نیست که توسط ارتش اداره شود؛ نه هم یک دولت پولیسی؛ همانگونه که یک دولت کاهنانه نیز نمیباشد؛ بلکه خلافت دولتی میباشد که به وسیلۀ انسان تأسیس شده و به ذریعۀ آن اسلام تطبیق میشود. زیرا در اسلام مطلقاً مجاز نیست که به وسیلۀ آهن و آتش بالای مردم حکومت صورت گیرد؛ همانگونه که مجاز نیست امور مردم بر اساس احکام نظامی و مقیاسهای ظلم و ستم اداره شود. چیزیکه در هر صورت ویرانی و نابودی را همراه دارد. نه تنها در این دنیا بلکه در آخرت نیز باعث هلاکت مردم شده، دو خسارت را عاید حال مردم میسازد: خواری و تحقیر دنیا و مجازات الله سبحانه و تعالی در آخرت؛ درحالیکه هر دو امر باعث ویرانی و نابودی میشوند، ترس و وحشت را پدید آورده، سرزمینها و مردم را به سمت پرتگاه میکشانند.
دولت خلافت شعاری نیست که فقط سرداده شود؛ بلکه خلافت طریقۀ حکمرانی میباشد که قرآنکریم آن را مشخص کرده است و از زمان رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین تعریف گردیده است که خلافت: عبارت از "ریاست عمومی برای همه مسلمانان جهان به منظور برپایی احکام شریعت اسلامی و حمل دعوت اسلامی به جهانیان میباشد."
برای تعریف خلافت این سه عنصر ذیل در نظر گرفته شده است:
ریاست عمومی، به این معنی که خلافت دولت واحدی است که مسلمانان را زیر پرچم یک خلیفه واحد متحد میسازد؛
تطبیق شریعت اسلامی؛
حمل دعوت به سوی جهانیان؛
خلافت یک دولت است؛ نه یک شعار و نه افراطیت. سه عنصر آن دارای اساسات برجستهای میباشد:
1. سیادت متعلق به شریعت است؛ نه مردم: این یک مسألۀ اساسی در دولت خلافت است و مخالفت با آن حتی برای دو نفر مجاز نیست. سیادت به معنای کاربر بودن یک ارادۀ و همهچیز را متعلق به فیصلۀ آن گذاشتن است. در اسلام ارادۀ فرد و امت در گرو فیصله، فرامین و نواهی الله سبحانه و تعالی؛ یعنی حلال و حرام میباشد... .
2. سلطه و اقتدار از آن امت است: این نیز یک مسألۀ اساسی در دولت خلافت است، به این معنی که تعیین خلیفه به وسیلۀ امت صورت گرفته و خلیفه در تطبیق شریعت از امت نمایندگی میکند. چیزیکه دولت خلافت را یک نهاد اجرایوی تبدیل نموده که در نمایندگی از امت به تطبیق شریعت میپردازد و از این جهت خلات یک دولت انسانی میباشد؛ نه دولت دینی کاهنانه... .
به عنوان مثال: برپایی حدود، ممانعت از ربا، زنا، دسیسه با بیگانهگان، جلوگیری از غارت دارائیهای امت و تطبیق بقیه احکام شرعی... اعمالی میباشند که دولت به نمایندگی از امت انجام میدهد. "چیزیکه خود عین اعتدال و استقامت بوده و خودداری از آن افراطیت میباشد."
اما اگر سلطه و اقتدار از امت سلب شود؛ حالتیکه امروز در آن قرار داشته و قدرت در چنگال یک عده از کسانی قرار دارد که غرب استعمارگر، آنان را برای حفظ مصالح خود بر ما گماشته است، در آن صورت بر امت واجب است که اقتدار خویش را پس گیرد، چیزیکه فقط در گرو ریشه کن کردن صاحب اقتدار حاکم و دور ساختن این مانع از سر راه امت است، عملیکه عین استقامت و اعتدال بوده و سکوت بر آن نیز عین افراطیت و خیانت است.
به عنوان مثال: آمریکا، انگلیس و فرانسه در اصل، قدرتهای حاکم در سرزمینهای اسلامیاند و به نمایندگی از آنها مزدورانیکه به وسیلۀشان گماشته شده، حکومت میکنند، تاجایکه سفارتخانههایشان تبدیل به دربارها شده است؛ درحالیکه الله سبحانه و تعالی چنین میفرماید:
﴿وَلَن يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً﴾
ترجمه: الله (سبحانه و تعالی) هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است.
بنابراین، ریشهکن کردن استعمار و آزادسازی سرزمینهای اسلامی، استقامت و اعتدال در اسلام بوده و سازش با آن افراط گرایی واقعی و خیانت است.
از اساسات دولت خلافت این است که دارای دستگاههای ویژهای میباشد که هرکدام به گونه و شیوهای خاصی، امور مردم را تنظیم میکنند. از زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم، دوران خلفای راشدین رضوان الله علیهم و بعدها نیز، دولت خلافتدارای دستگاههای مختلف؛ اما به گونهای غیرمدون بود. حزبالتحریر این دستگاهها را به صورت طبقهبندی دقیق و عملی و به تفصیل آن بیان نمود؛ طوریکه محض مطالعۀ این دستگاهها برای آگاهی هرکسی بسنده میباشد.
بنابراین، با تأسیس دولت خلافت، نظام دموکراسی و سرمایهداری از ریشه نابود شده و حاکمیت استعماریکه از زمان سرنگونی خلافت بالای سینۀ مسلمانان نشسته است، از بین خواهد رفت.
ما در این سرزمین بخشی از امتی هستیم که نزدیک به یک قرن، بدترین حالات زندگی خویش را سپری و انحطاطی را تجربه کرده است که انحطاط از آن شرمنده است؛ یعنی در نهایت حقارت و در قهقرای خواری و ذلت قرار دارد. قضیه واقعیمان تغییر نظام سکولاری-سرمایهداری و تأسیس نظام اسلام با برپایی خلافت راشده است. این همان چیزی است که استعمارگران تلاش دارند آن را افراط گرای عنوان کنند؛ درحالیکه این کارمان عین استقامت و اعتدال بوده، در عوض عملکردهای آنان است که افراطگرایی و خیانت است.
آنها مردم و نیروهای سرزمینهای اسلامی را وارد درگیرییها و جنگهای دروغین میسازند که هدف آن جز ارضاء ساختن خواستههای فردی زودگذر و تضمین منافع استعمارغرب نیست، آنهم از طریق به کرسی نشاندن نظام سکولار سرمایهداری، نظام دست ساختۀ انسان، نظامیکه شرایط کنونی محصول آن بوده و مردم را علیه خود شورانده است، نظامیکه چارۀ جز تغییر آن نیست.
دولت خلافت پروژۀ امت است، پروژهایکه به تنهایی قادر به تغییر واقعی است، تغییریکه برای امت زمینۀ بازپسگیری جایگاهاش را فراهم میسازد، جایگاهیکه به دلیل آن بهترین امتی میباشد که برای هدایت مردم مأمور شده است. ما در حزبالتحریر همانگونهکه خشونت را نفی میکنیم؛ همانطور هرگونه تخلف از احکام حلال و حرام الله سبحانه و تعالی را افراط گرایی دانسته و از تمام مسلمانان میخواهیم که از آن خودداری نمایند.
از آنجاییکه آنچه امروز به مردم عرضه میشود تغییر نظام است؛ نه تغذیه جنگهای حزبی سخت و گسترده...، از آنجاییکه حزب رهبریی میباشد که نسبت به پیروان و هواداراناش هرگز غش و یا خیانت نمیکند، از آنجاییکه الله سبحانه و تعالی برای مردم زمینۀ اینکه ترس را برهم شکسته و از بذر آن در قلبهایشان دستبردارند، مساعد نموده است، ما از امت میخواهیم که آنچه را آغاز نمودهاند به پایان برسانند. دولت خلافت، دولتیکه احکام شریعت را تطبیق خواهد کرد، برپا و نظام سکولاری-سرمایهداری را از میان بردارند، نظامیکه سبب تمام بدبختیهایشان میباشد. الله سبحانه و تعالی میفرماید:
﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً﴾
ترجمه: هرکس از یاد من رویگردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت.
در خاتمه: تأکیدمان در این است که حزبالتحریر برای تمام سکنۀ این سرزمین برای مردم و حکام آن برنامۀ خویش را عرضه کرده و بدون هیچگونه تبعیضی با همه تفاعل میکند. جوانان این حزب روز و شب برای برپایی خلافت راشدهایکه به اذن الله سبحانه و تعالی برمنهج نبوت خواهد بود، تلاش میکنند. مسرّانه میخواهند که زندگی اسلامی را از سر گیرند که انشاءالله در این میدان الله سبحانه و تعالی همراهشان بوده، آنان را حمایت و نصرت خواهد کرد.
﴿وكَانَ حَقّاً عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنينَ﴾
ترجمه: و یاری مؤمنان، همواره حقّی بر عهده مااست.
﴿إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ ءَامَنُواْ فِى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الاَشْهَادُ﴾
ترجمه: ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آوردهاند، در زندگی دنیا و (در آخرت) روزیکه گواهان به پا میخیزند یاری میدهیم!
﴿وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾
ترجمه: و الله (سبحانه و تعالی) کسانی را که او را یاری کنند، یاری میکند؛ الله (سبحانه و تعالی) قوی و شکستناپذیر است.
ما در حزبالتحریر بر این باور هستیم که فاصلۀ ما با دولت خلافت به اندازۀ فاصلۀ نماز صبح تا طلوع آفتاب است؛ بنابراین، به زودی ندای الله اکبر الله اکبر به افق خواهد رسید. الله سبحانه و تعالی بندگانش را نصرت داده، لشکریانش را غالب و احزاب و گروهها را برهم میشکند. الله سبحانه و تعالی هرگز وعدهاش را خلاف نمیکند.
نویسنده: اسعد بن رمضان
مترجم: علی مطمئن