- مطابق
فروپاشی مرزهای ملی
(ترجمه)
به خوبی میدانیم که بازگشت خلافت منجر به حذف مرزهای ملی تحمیلی بر امت اسلامی خواهد شد. دانستهایم که زیستن به عنوان یک امت واحد زیر لوای یک نظام اسلامی واجب است؛ امریکه در خلافت نخستین محقق شده بود. اما همواره این پرسش مطرح بوده است: چگونه این امر دوباره ممکن خواهد شد؟
پس از یک قرن زندگی تحت سلطه سرمایهداری و پذیرش این دروغ که مرزهای ملی به نفع ما شکل گرفتهاند، اکنون زمان آن رسیده که این باور را زیر سؤال ببریم. غرب و عواملش به ما القا کردند که تنها راه آزادی، ایجاد دولتهای ملی است که در آن قدرت "از مردم، برای مردم و به دست مردم" باشد. این هدف بهقدری بر افکار ما غلبه کرد که مردم سرزمینهای مستعمره در قرن بیستم برای آن جنگیدند و آن را هدف نهایی خود دانستند. هرکس که این دیدگاه را نپذیرفت، برچسب افراطگرا و خطرناک خورد.
باور کردیم و جنگیدیم. جنبشهای استقلال در سراسر جهان به راه افتادند. بسیاری از جانها فدا شدند تا از استعمار، بهرهکشی و رنج رها شویم. در همین حال، حاکمان سرزمینهای اسلامی با تلفیق اسلام و ملیگرایی، ما را قانع کردند که این دو یکی هستند.
ما این موضوع را تصدیق کردیم، با وجود اینکه تصمیمات مشکوکی را که حکام ما و نظام بینالمللی اتخاذ کردند مشاهده کردیم؛ تصمیماتیکه هدفشان آزادی ما نبود؛ بلکه بهرهکشی از ما و نگهداشتن ما تحت کنترل امریکا و عوامل آن بود. تصمیماتی نظیر اشغال عراق و افغانستان، وامهای بهرهمحور استثماری که توسط صندوق بینالمللی پول و دیگر مؤسسات بینالمللی ارائه شد و همچنین جنگهایی مانند جنگهای یمن، میانمار و سودان. اینها تنها نمونهای از این موارد هستند و به اینها محدود نمیشوند.
اما غزه همه چیز را تغییر داد. به لطف الله سبحانه وتعالی و فداکاریهای مردم فلسطین، حقیقت آشکار شد. امروز به وضوح میبینیم که چگونه مرزهای ملی و تقسیم سرزمینهای اسلامی، راه را برای ایجاد رژیم یهود و جنایات وحشیانه علیه مردم فلسطین هموار کرد. امروز درک کردهایم که این مرزها مسلمانان را از هم جدا کرد و دشمنان اسلام را قادر ساخت تا سیاست "تفرقه بینداز و حکومت کن" را بر ما تحمیل کنند.
به ما گفته بودند که وحدت امت اسلامی غیرممکن است؛ زیرا ما اختلافات زیادی داریم، از جمله شیعه و سنی یا تفاوتهای ملی. اما حوادث پس از هفتم اکتبر ۲۰۲۳م این دروغها را رد کرد. مسلمانان از سراسر جهان برای فلسطین یکصدا شدند. اختلافات کنار گذاشته شد و تمرکز بر یافتن راهحلی برای رنجهای مردم غزه بود. به سرعت فهمیدیم که طرح "دو دولت" هیچگاه پایانبخش مشکلات فلسطین نخواهد بود و تنها راه حل، جهاد است.
در همین راستا، مجاهدان سوریه گامی تاریخی برداشتند و رژیم بشار اسد، این دیکتاتور حامی غرب را سرنگون کردند. اکنون برخی از آنها نه تنها خواستار نصرت غزه؛ بلکه خواستار برپایی دولت خلافت شدهاند. آیا وظیفه ما به عنوان مسلمانان این نیست که این ندای وحدتبخش را پاسخ دهیم؟ آیا نباید از ارتشهای خود بخواهیم به این دعوت لبیک گویند و از تفرقهافکنیهای ملیگرایانه پرهیز کنیم؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم به روشنی فرمودند:
«لَيْسَ مِنَّا مَنْ دَعَا إِلَى عَصَبِيَّةٍ، وَلَيْسَ مِنَّا مَنْ قَاتَلَ عَلَى عَصَبِيَّةٍ، وَلَيْسَ مِنَّا مَنْ مَاتَ عَلَى عَصَبِيَّةٍ» (سنن ابی داوود)
ترجمه: هر که به عصبیت دعوت کند، از ما نیست! هر که برای عصبیت بجنگد، از ما نیست و هر که بر عصبیت بمیرد، از ما نیست!
همچنین دربارۀ عصبیت فرمودند:
«دَعُوهَا فَإِنَّهَا مُنْتِنَةٌ» (رواه البخاري ومسلم)
ترجمه: رهایش کنید؛ زیرا آن متعفن است.
غرب و عوامل آن تلاشهای خود را برای فریب، پراکندهسازی و تجزیه ما دوچندان خواهند کرد، هرگاه نشانههایی از بازگشت اسلام ببینند؛ زیرا آنان به خوبی میدانند بازگشت اسلام چه تهدیدی برای نفوذ و قدرتشان ایجاد میکند. میتوانیم ببینیم که آمریکا چگونه فوراً به اتفاقات سوریه واکنش نشان داد. اظهارات و جلساتشان با حکام خاورمیانه به وضوح نشان میدهد که آنان در تلاش هستند تا مطمئن شوند هیچ حمایتی از انقلابگران سوریه، دعوت آنان به جهاد و تلاش برای برپایی خلافت صورت نگیرد.
با در نظر گرفتن این موضوع، شاید برخی از ما بپرسند؛ اگر تلاش برای برپایی خلافت و اعزام سپاه مسلمانان به غزه موفق نشود، چه خواهد شد؟ پاسخ اینست که ما نمیتوانیم مطمئن باشیم این بار موفق خواهیم شد؛ اما آیا مکلفیت ما نیست که تلاش کنیم و برای تحقق این هدف والا بکوشیم و به یاد آوریم که نتایج در دست الله سبحانه وتعالی است؟
﴿وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللهُ وَاللهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ﴾ [انفال: 30]
ترجمه: و (به یاد آور) زمانیکه کافران برای (حبس کردن) تو نقشه کشیدند یا اینکه تو را بکشند یا تو را بیرون کنند و آنان نقشه میکشیدند و الله (هم) نقشه میکشید و الله بهترین نقشهکشان است.
آیا نباید از پیامبرصلی الله علیه وسلم پیروی کنیم و مکلفیت که در کارکردن برای زندگی تحت حکومت اسلامی و رد گزینههای دیگر بر عهدۀ ماست، ادا کنیم؟ همانطور که دیدیم، پیامبرصلی الله علیه وسلم پیشنهاد قریش را برای ادامۀ حکمرانی آنان همراه با حکومت اسلام رد کرد، زمانیکه فرمودند:
«لَوْ وَضَعُوا الشَّمْسَ فِي يَمِينِي، وَالْقَمَرَ فِي يَسَارِي عَلَى أَنْ أَتْرُكَ هَذَا الْأَمْرَ حَتَّى يُظْهِرَهُ اللهُ، أَوْ أَهْلِكَ فِيهِ، مَا تَرَكْتُهُ»
ترجمه: اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من بگذارند تا از این امر دست بردارم، هرگز دست برنمیدارم؛ مگر اینکه الله آن را آشکار سازد، یا در این راه جان دهم.
آیا نباید به این مکلفیت بزرگ لبیک بگوییم تا در روز قیامت؛ زمانیکه مردم غزه عدالت میخواهند سر بلند کنیم و بگوییم: آری، شما را فراموش نکردیم؛ برای شما جنگیدیم و دروغهایی که پس از فداکاریهای شما به ما خورانده شد، باور نکردیم.
برگرفته از شمارۀ 529 جریدۀ الرایه
نویسنده: استاد فاطمه مصعب
مترجم: محمد مزمل