چهارشنبه, ۰۸ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

حاکمیت رژیم‌های سایکس–پیکو فقط به زور قدرت‌های استعمارگر پابرجاست!

  • نشر شده در اردن

(ترجمه)

همۀ دولت‌های ملی–منطقه‌ای ساخته و پرداختۀ غرب استعمارگر است، همان‌که دولت اسلام را ازبین برد و حاکمیت دولت‌های امروزی را از ایشان گرفت. دولت اردن نیز یکی از همین دولت‌هاست که انگلیس آن را طی یک هفته بحث‌های سیاسی رسمی تأسیس و همزمان با تعیین نقش و وظایف‌اش، از بدنۀ سرزمین شام جدا کرد تا برنامه‌های استعماری غرب را، که برای کسب نفوذ و سیاست با یکدیگر رقابت می‌کنند، برآورده کند.

انگلیس اردن را به این هدف تأسیس کرده‌است که مجالی برای تطبیق برنامه‌های سیاسی‌اش باشد، در عرصۀ امنیتی و استخباراتی/اطلاعاتی همراه دولت یهود همکاری و از آن پاسداری کند و از حیات، بقاء و امنیت‌اش حراست کند. امریکا نیز وارد کارزار حفاظت از دولت یهود شد و از انگلیس پیشی گرفت؛ مخصوصاً با افزایش کمک‌هایش در منطقه، نقش انگلیس را کم رنگ کرد. بناءً پاسداری از دولت یهود یکی از وظایف و نقش‌هایی است که استعمار به رژیم اردن سپرده‌است.

نقش دیگر اردن این است که به نیابت از کشورهای استعمارگر در برابر آنانی‌که برای از سرگیری زندگی اسلامی فعالیت می‌کنند مقابله کند، مخصوصاً حزب‌التحریر که بیش از شش دهه فعالیت فکری و سیاسی انجام داده‌است. به همین دلیل، این رژیم شباب حزب‌التحریر را سرکوب و خود و خانواده‌های‌شان را تهدید کرده‌است، بالای‌شان حمله کرده و آنان را به زندان انداخته‌است و با برنامه‌های مکارانه‌اش کوشیده‌است چهرۀ حزب را تخریب و به آن صدمه بزند.

هرچند امریکا و انگلیس در بهره‌برداری از اردن در این دو نقش توافق دارند، ولی باز هم امریکا می‌کوشد دست انگلیس را از اردن کوتاه کند و خودش جای او را بگیرد. امریکا کمک‌های سخاوت‌مندانه‌ای را، مخصوصاً از نوع نظامی و امنیتی، برای رژیم اردن فراهم می‌آورد. از طرف دیگر، اقتصادش را مدیریت می‌کند و سیلی از قرض‌ها و برنامه‌های اصلاحات اقتصادی را از طریق صندوق بین‌المللی پول، هم‌چون حربه‌ای برای اعمال فشار و راهی برای تحریک مردم علیه رژیم در هنگام ضرورت، بر این کشور تحمیل می‌کند. امریکا از دهۀ ۱۹۵۰ م تاکنون دست از رقابت با نفوذ انگلیس در منطقه نکشیده‌است؛ همانگونه ‌که انگلیس حاکمیت امارت فرااردن را به خانوادۀ هاشمی سپرد تا بتواند آن را مدیریت و سیاست‌ها و دسایس‌اش را در منطقه پیاده کند، امریکا نیز این رژیم را در جنگ علیه تروریزم دوست و متحدش، مخصوصاً متحد نظامی گرفته‌است تا از قافله رقابت عقب نماند!

این رژیم باوجود باز گذاشتن دروازه‌های کشور بر روی پایگاه‌های امریکایی، خدمه‌اش، زمایش‌هایش و تمرین‌های مشترک‌شان، اکنون هنری ووستر، سفیر فوق‌العاده و تام‌الاختیار امریکا را نیز پذیرفته‌است. ولی با این همه، رژیم اردن هنوز بر پیمان‌های قدیمی‌اش با انگلیس وفادار است. هم‌چنان در بعضی موارد، مطابق سیاست انگلیس حرکت می‌کند؛ طوری‌که ظاهراً دنباله‌رو امریکاست، ولی (در پشت پرده) با او مخالفت می‌کند. در مواقعی‌که فشار امریکا بر نفوذ سیاسی انگلیس غلبه کند، بی‌سرپیچی از او اطاعت می‌کند؛ مثلاً تغییرات سطح بالای بی‌پیشینه‌ای که رژیم در بازسازمانی اخیر ارتش، مخصوصاً در سطوح امنیتی، نظامی و اقتصادی، به اجرا گذاشت که در نتیجه ارتش مجدداً سازمان یافت، رئیس ستاد در ۲۵ جولای / ژوئیه ۲۰۱۹ م خلاف معمول از بیرون حلقۀ تعیین رئیس ستاد مقرر شد، عزل و نصب‌هایی‌که در محکمه/دادگاه سلطنتی صورت گرفت و سازمان‌دهی مجدد بخش استخبارات/اطلاعات... همۀ این‌ها به ظاهر گام‌هایی منظم می‌نماید، اما بیش‌تر شبیه پاسخی به فشارهای خارجی (امریکا) به‌منظور تضعیف ساختارهای امنیتی و استخباراتی/اطلاعاتی است تا زمینه برای دخالت امریکا در اردن و تضعیف رژیم مهیا شود! همان‌گونه که قبلاً گفتم، هرچند انگلیس با این وضع موافقت کرده‌است، اما طبق معمول در پشت پرده همراه امریکا کلنجار می‌رود. او این کار را با روش‌های مکارانه توسط ارائۀ یک تصویر خوب از رژیم در نزد مردم شروع کرده‌است:

- مثلاً به‌تاریخ ۶ اکتبر ۲۰۱۹ م با طرح یک راه‌حل قسمی، بحران معلمان را تسکین داد... و چون بر مبنای طرح فوق معاش اعضای ارتش افزایش یافت، بناءً شاه قبایل را جمع کرد و وعده سپرد مالیات بیش‌تر را متوقف کند، حکومت را مجدداً سازمان‌دهی کند و معاش کارمندان و بازنشستگان را افزایش دهد؛ اگرچه در خصوص خواست‌های صندوق بین‌المللی پول، کسر بیش از یک میلیارد دینار از بودجه، افزایش وام‌های عامه به بیش‌از ۹۷ درصد از تولید ناخالص داخلی و رشد فرا ۱۹.۱ درصدی بی‌کاری ابراز نگرانی کرد... همۀ این اقدامات برای رفع فشارهای امریکا انجام شده و مفادی جز تضعیف رژیم نداشته‌است.

- اما درخصوص روابط با دولت یهود، رژیم گام‌های مضحکی را جهت کسب حمایت مردم، ایجاد روابط غیردوستانه و تجدید دشمنی تاریخی‌اش با یهودیان و قطع روابط با این دولت برداشته‌است. هم‌چنان، صحبت‌هایی در مورد کاهش سطح روابط اردن با دولت یهود پس از تکمیل کار باقوره و غمر، امتناع از مشروعیت دادن به مناطق پس گرفته‌شده، هشدار از القاح وادی اردن، محاکمۀ یک یهودی نفوذی، رزمایش شمشیرهای کرامه در برابر خطری که از سمت غرب متوجه اردن است و صحبت رسانه‌ای در خصوص لغو قرارداد گاز و حتی پیمان وادی عربه، نیز رد و بدل شد. ولی از دید رژیم این پیمان راهبردی است که نباید به‌سادگی ازدست رود، و از نگاه رهبران یهود روابط‌شان را با اردن هم‌چون گنج گران‌بهایی است که نباید قربانی شود! این حالت چیزی جز یک شکاف کوچک نیست که چهرۀ رژیم را خوب جلوه می‌دهد، تا آن‌که یخ‌اش آب و نهان‌اش آشکار شود!

بناءً، تمام این اقدامات برای کسب حمایت مردم و فرونشاندن جنبش‌هایی انجام می‌شود که به سطح سیاسی رسیده و به یک تهدید ناخوشایند برای رژیم بدل شده‌است؛ خواه از طریق برنامه‌هایی‌که امریکا به وسیلۀ رسانه‌ها نشر می‌کند انجام شود یا با تنظیم نظام خانواده، شاهی مشروطه و یا هم حکومت پارلمانی.

این وضع همۀ دولت‌هایی است که توسط استعمارگران ساخته و برای خدمت به منافع‌شان گماشته شده‌اند. حاکمیت این دولت‌ها از آنان گرفته شده‌است و حکام‌شان سمبول‌هایی بیش نیستند. تأسف‌آور است که مردم فساد این نظام را، که همانا بی‌عدالتی و تعاون با دشمنان اسلام و مسلمانان می‌باشد، در هرطرف با چشمان‌شان مشاهده می‌کنند؛ اما هنوز برای تغییر نظام کار نمی‌کنند، و می‌کوشند آن‌همه تحقیر، توهین و ظلم را که نه‌تنها بر گناه‌کاران، بل بر کسانی‌که در برابر این بی‌عدالتی خاموش مانده‌اند نیز اثر کرده‌است فراموش کنند.

﴿وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خخَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْععِقَابِ﴾

[انفال: ۲۵]

ترجمه: و از فتنه‌ای بپرهیزید که تنها به ستم‌کاران‌تان نمی‌رسد؛ (بلکه همه را فرا خواهد گرفت، چراکه دیگران سکوت اختیار کردند) و بدانید الله (سبحانه وتعالی) کیفر شدید دارد.

بناءً تغییر آن نیست که جای بی‌عدالتی با چیزی همانند خودش عوض کنیم چون امت این‌گونه قربانی نمی‌دهد؛ بلکه جای یک ظالم را با ظالم دیگر و یک قانون بشری را با قانون بشری دیگر عوض می‌کند یا سرزمین‌های مسلمانان را از طریق این دولت‌های سایکس–پیکو مجزا نگه می‌دارد؛ بنابرین جنبش‌ها و قربانی‌های امت همانند شخصی خواهد بود که در بند است و ریسمان اطراف‌اش را پس از قدرت‌گیری باز نمی‌کند. تغییر بی‌اساس هیچ فایده و بهره‌ای جز قباحت و شرارت، شرم و حقارت جهان و یک عذاب دردناک اخروی ندارد.

اکنون زمان آن فرا رسیده‌است که امت بداند تغییر واقعی و آشکار حاصل نمی‌شود مگر با تطبیق اسلام در زندگی، دولت و جامعه، وحدت مجدد امت و سرزمین‌هایش و حذف دولت‌های سایکس–پیکو از طریق تأسیس خلافت بر منهج نبوت، که رسول الله صلی الله علیه و سلم مژده‌اش را دادند. اینک حزب‌التحریر همۀ الزامات را برای تأسیس این دولت آماده کرده‌است؛ هم‌چنان یک مسودۀ قانون اساسی را برگرفته از دلایل شرعی تهیه و برنامه‌هایی برای حکومت‌داری، اقتصاد، تعلیم و تربیه/آموزش و پرورش، سیاست خارجی، وغیره آماده کرده‌است. حزب‌التحریر از امت می‌خواهد که همرایش گام بردارد و رهبری خود را برای آوردن تغییر و کسب رضایت الله سبحانه وتعالی، به او بسپارد تا با هدایت و آگاهی حرکت کنند و از کج‌روی و استثمار به دور باشند‌ تا دولت‌شان، دولت خلافت، را تأسیس کنند، نفوذ دشمنان‌شان و دولت یهود را برچینند و عزت و احترام مسلمانان را، به اذن الله سبحانه وتعالی، دوباره احیاء کنند.

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً﴾

[نور: ۵۵]

ترجمه: الله (سبحانه وتعالی) به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان‌گونه که به پیشینیان‌شان خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای‌شان پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت و ترس‌شان را به امنیت و آرامش مبدل می‌کند.

حزب‌التحریر – ولایه اردن

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

حکومت انتقالی سودان در پی تأمین بودجۀ سال ۲۰۲۰م از جیب مردم

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

بعد از نقش بر آب شدن خواب‌های خیالی حکومت انتقالی سودان مبنی بر تأمین بودجۀ سال ۲۰۲۰ م از طریق کنفرانس "دوستان سودان" که به روز چهارشنبه، ۱۱ دسامبر ۲۰۱۹ م در شهر خرطوم، پایتخت سودان برگزار شد؛ حکومت با پیش‌گیری سیاست دولت سابق، در پی تأمین بودجۀ مالی سودان از جیب‌های مردم مظلوم و عام است. وزیر آگاهی بعد از جلسۀ ویژۀ کابینه برای بحث در مورد بودجۀ سال ۲۰۲۰م گفت: «در بودجۀ سال آینده در نظر داریم تا کمک‌هزینه‌های حکومت (سوبسید) را بر پطرول/بنزین و دیزل/گازوئیل تدریجاً کنار بگذاریم.» هم‌چنین سترجنرال/سرلشکر ابراهیم جابر، عضو شورای عالی، در یک مصاحبۀ مطبوعاتی اظهار کرد: «کنار گذاشتن کمک‌هزینۀ حکومت (سوبسید) بر دیزل/گازوئیل حتمی است و همین اکنون تصمیم‌گیری در این مورد جریان دارد.» (منبع: سودان تریبون، ۲۲ دسامبر ۲۰۱۹م)

بودجۀ سال ۲۰۲۰م، آمار و ارقام ذیل را ارائه می‌کند: ۶۵ درصد از جمعیت سودان در زیر خط فقر زندگی می‌کند، نیمی از جمعیت کشور ۷۵ درصد درآمدشان را صرف غذا می‌کند، ۸۰ درصد شهروندان هزینه‎‌های درمانی را از جیب خودشان می‌پردازند، کمک‌هزینه‌های حکومت بر مواد سوختی ۱۶ درصد از تولید ناخالص داخلی است و درآمد حاصل از مالیات و تعرفه‌های گمرکی فقط ۶ درصد را تشکیل می‌دهد، درحالی‌که این نرخ در کشورهای دیگر افریقایی ۱۵ درصد است. کمک‌هزینه‌های حکومت (سوبسید) در جریان سال ۲۰۱۹ م چنین بود: ۳۶۳۲ میلیون پوند برای بخش صحی/بهداشتی، ۷۲۲۶ میلیون پوند برای بخش معارف/آموزش و پرورش، ۳۳۱۱۴ میلیون پوند در بخش مواد سوختی و ۲۲۱۱۲ میلیون پوند برای تأمین گندم.

حزب‌التحریر–ولایه سودان پیرامون ارقام این بودجه ذیلاً بیان می‌کند:

اول: آمار و ارقام بودجۀ سال ۲۰۲۰م حقایقی چون فقر، گرسنگی شدید، امراض و بی‌عدالتی را نشان می‌دهد که مردم این سرزمین از آن سخت رنج می‌برند. این حقایق باید توسط مفکورۀ ایدیولوژیکی معالجه شود که برای بشر ارزش قائل است و بی‌عدالتی، گرسنگی، فقر و مریضی را از آن می‌زداید. این امر فقط به وسیلۀ دولت غم‌خوار خلافت راشده به‌طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم محقق خواهد شد؛ دولتی‌که اسلام را به‌صورت کامل تطبیق می‌کند و دست‌اش را به جیب شهروندان‌اش فرو نمی‌برد.

دوم: به نظر حکومت، این آمار و ارقام حاکی از مالیات و تعرفۀ گمرکی پائین در مقایسه با کشورهای دیگر افریقایی است که ضرورت به افزایش دارد. چنین موضوعی تنها از سوی یک شخص نادان اظهار می‌شود؛ زیرا وضع مالیات و تعرفۀ گمرکی از عوامل اصلی افزایش قیمت‌ها است که دارایی مردم را به‌طور ناعادلانه‌ای به مصرف می‌رساند. این امر در شریعت اسلامی حرام قرار داده شده‌است، عقبه بن عامر می‌گوید: من از رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم شنیدم که فرمودند:

«لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ صَاحِبُ مَكْسٍ»

ترجمه: کسی‌که مکس (مالیۀ گمرکی) را بر مردم تحمیل کند، وارد بهشت نخواهد شد.

همچنین او صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند:

«لَا يَحِلُّ مَالُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ إِلَّا بِطِيبِ نَفْسٍ مِنْهُ»

ترجمه: (گرفتن) دارایی شخص مسلمان بدون اجازۀ آزادانۀ خودش جواز ندارد.

سوم: بایستی حکومت و وزیر مالیه/دارایی بدانند که پول کمک‌هزینه‌های دولتی (سوبسید) نه از جیب دولت‌مردان و نه هم از پول پدران و مادران‌شان آمده‌است، بلکه این پول عام مردم است و باید جهت مراقبت از امور همین مردم به‌کار رود. رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند:

«الْإِمَامُ رَاعٍ وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ»

ترجمه: امام (حاکم) مسئول رعیت‌اش است.

تصامیم حکومت انتقالی و وزیر مالیه/دارایی عاری از هرگونه راه‌حل است و توسط کارشناسان صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی به بی‌راهه رفته‌است و اصلاً به شرایط اقتصادی خارج از چارچوب ایدیولوژی سرمایه‌داری صدق نمی‌کند. بناءً راه‌حل‌های اقتصادی‌شان از عمق بحران سرچشمه می‌گیرد تا نهادهای بریتون وودز را با دریافت قرضه‌ها/وام‌های سودی (ربوی) راضی نگه‌دارند و به دنبال اصلاح قوانین و از بین بردن موانع باشند تا زراعت/کشاورز، مواشی و منابع معدنی سرزمین سودان را به شرکت‌های بین‌المللی تحت عنوان سرمایه‌گذاری خارجی و با تعهد کامل به سیاست‌های صندوق بین‌المللی پول که سردم‌دار همۀ شرکت‌های غارت‌گر است، روی یک ظرف طلایی تقدیم کنند و همزمان، دروازۀ سرزمین‌مان را بر روی استعمار نوین و حریص بگشایند.

برجسته‌ترین بخش‌های دستورالعمل‌ صندوق بین‌المللی پول عبارت‌ از: لغو کمک‌هزینه‌های دولتی بر اجناس و خدمات، تغییر بهای ارز، کاهش مصارف دولتی و افزایش مالیات می‌باشد. این سیاست مشابه همان دستورالعملی است که صندوق بین‌المللی پول بر رژیم سابق تحمیل کرد و باعث شد تا اوضاع اقتصادی این سرزمین فاجعه‌بارتر شود؛ در نتیجه، مردم دست به قیام زدند و رژیم سقوط کرد. اکنون نیز حکومت انتقالی در پی اتخاذ سیاستی مشابه است که باری دیگر منجر به نابودی دولت خواهد شد.

مواد دستورالعمل صندوق بین‌المللی پول تنها منافع کفار غربی‌ را در بر دارد، کسانی‌که یگانه هنرشان اعطای مکارانۀ قرضه‌ها/وام‌های سودی است، که اکنون در سودان به ۶۲ میلیارد دلار رسیده‌است! وزیر مالیه/دارایی بعد از ادای سوگند، پیرامون نگرانی‌های مردمی که در زیر آتش هزینه‌های گزاف می‌سوزند، تعهد کرد که هزینه‌ها را متعادل و سپس شروع به کاهش دادن آن خواهد کرد. او هم‌چنین به تاریخ ۸ سپتامبر سال ۲۰۱۹م گفت: «ما تدابیر ویژه‌ای را جهت ثبات قیمت‌ها و بهبود وضعیت سخت معیشتی آغاز خواهیم کرد.»! اکنون و بعد از گذشت سه ماه از سخنان دروغین این شخص، چه اتفاقی افتاد؟  قیمت اجناس دو برابر شده‌است و وزیر کاملاً به فکر نگرانی‌های سرمایه‌داران جهانی در نهادهای بریتون وودز می‌باشد و می‌کوشد کمک‌هزینه‌های دولتی را ملغا و چتر مالیات را گسترده‌تر کند؛ این امر از کسانی‌که برای چنین کاری تربیت شده‌اند اصلاً عجیب نیست!

ای مردم سرزمین سودان! تغییر واقعی بدون ریشه‌کن کردن غرب استعمارگر و نهادهایش از این سرزمین محقق نخواهد شد. برای شروع می‌بایست حُکامی‌ را که توسط مؤسسه‌های بین‌المللی و سفارت‌خانه‌ها کنترل می‌شوند، افشاء کنیم. ما امتی استیم که مردان و زنان‌اش توانمند و صاحب منابع زیرزمینی فراوان اند و از همه مهم‌تر این‌که به وسیلۀ ثروت عقیده و راه‌حل‌هایش از تمام ملت‌ها غنی‌تریم. ثروتی‌که منشاء آن وحی الهی، یعنی کتاب الله سبحانه‌وتعالی، سنت رسول‌اش صلی‌الله‌علیه‌وسلم و آن‌چه این دو را به سوی آن رهنمایی کرده‌است، می‌باشد. بنابر این، ما توان تأسیس دولت ایدیولوژیکی را درایم که ما را از چنگ کفار استعمارگر غربی، نهادها و قوانین‌اش آزاد می‌کند و قادریم از منابع انرژی خودمان، بدون گدایی از استعمارگران غربی، بهره برداری کنیم.

ما شما را به احیای مجدد طریقۀ زندگی اسلامی توسط تأسیس خلافت راشده بر منهج نبوت، برای رستگاری دنیا و آخرت دعوت می‌کنیم؛ زیرا این امر تنها راه برای تضمین تغییر و بهبود وضعیت کنونی است.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾

[انفال: ۲۴]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! دعوت الله (سبحانه‌وتعالی) و رسول (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) را اجابت کنید؛ هنگامی که شما را به سوی چیزی فرا می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد.

حزب‌التحریر – ولایه سودان

مترجم: مرصاد مرصوص

ادامه مطلب...

مجاز تنها در اسماء جنس می‌آید

  • نشر شده در فقهی

 (ترجمه)

به پاسخ طارق ابوعربیان ابوعلی

 پرسش:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

شیخ بزرگوارما، الله سبحانه وتعالی به چیزی‌که او و رسولش صلی الله علیه وسلم دوست دارد، شما را یاری فرماید. اجازه بدهید سوالی را مطرح نمایم و مطمئنم که جواب این سوال در نزد شما است، از آنجای‎‌که در جلد سوم کتاب شخصیه اسلامی بیان شده است که مجاز در حروف واقع نمی‌شود وهم‌چنان افزوده شده است که از جمله علاقات مجاز زیادت است و در این زمینه این قول الله سبحانه وتعالیلیس کمثله شیء (مثل الله سبحانه و تعالی چیزی دیگری نیست) به عنوان مثال ذکر شده است. "کاف" در این آیه مبارکه زائد است، آیا این "کاف" از جمله‌ای مجاز به حساب نمی‌آید؟ امیدوارم این مشکل را توضیح دهید، الله سبحانه وتعالی شما را جزای خیر دهد!

پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

در کتاب شخصیه گفته نشده است که مجاز به طور مطلق در حروف نمی‌آید؛ بلکه در آن ذکر شده است که مجاز اصلاً در اسماء جنس آمده؛ ولی در حروف، فعل، مشتقات و اسم علم نمی‌آید، در این اشیاء مجاز اصالتاً نمی‌آید؛ بلکه تبعاً می‌آید و در کتاب شخصیه سبب عدم دخول مجاز به صورت اصالتاً گفته شده و هم‌چنان توضیح داده شده که مجاز در این اشیاء باالتبع داخل می‌شود.

 چیزی‌که در این خصوص در باب "حقیقت و مجاز" جزء سوم کتاب شخصیۀ اسلامی آمده برای‌تان نقل قول می‎کنم: «دخول مجاز در کلام به صورت اصلی می‌باشد؛ ولی بعضی اوقات به صورت تبعی نیز می‌آید. مجاز اصلی در اسم جنس می‌آید و این در صورتی است که مجازاً در نفس صالحه و بر بساری از اوصاف دلالت کند مثل "اسد" که برای مرد شجاع و "قتل" برای ضرب شدید مجازاً استفاده می‌شود و آنچه که مجاز ذاتاً در آن داخل نمی‌شود چند چیز است:

1-       حروف: مجاز در حرف داخل نمی‌شود؛ زیرا حرف به تنهایی خود معنی افاده نکرده، بلکه با ذکر متعلق خود معنی می‌دهد پس وقتی‌که حرف به تنهایی خود معنی ندهد، مجاز در آن نیز داخل نمی‌شود، زیرا دخول مجاز فرع افادۀ معنی کلام است، اما مسئله‎ی دخول مجاز در حرف به صورت تبعی این است که هر وقتی متعلقات حرف مجازاً استعمال گردید، معنی مجاز از متعلق در حرف نیز سرایت می‌کند؛ مانند: این فرموده الله سبحانه و تعالی:

             ﴿ فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوّاً وَحَزَناً﴾

[قصص: 8]

ترجمه: (كار به جایی رسيد كه مادر موسی ناچار شد، او را به دريا گونه نيل بيندازد) خاندان فرعون ، موسی را (از روی امواج نيل) بر گرفتند تا سرانجام دشمن آنان و مايهی اندوهشان گردد.

  زیرا "لام" در این آیۀ مبارکه به معنی تعلیل نیست؛ بلکه به معنی عاقبت مجازا استفاده شده است، پس حرف"لام" تبع مجاز در متعلق اش بوده، ولی مجاز ذاتی در حرف نمی‌آید.

2-    فعل با همه‌ای اقسام و مشتقات اش: مجاز اصلی در فعل با همه‌ای اقسام و متشقات اش داخل نمی‌شود؛ مانند: ضارب و امثال آن، زیرا فعل و مشتقات اش تابع اصل خود است و اصل فعل و مشتقات آن مصدر است، خواه مصدر حقیقی باشد و خواه مجازی، بناء اطلاق ضارب بعد از انقضاء ضرب و یا قبل از ضرب مجازی می‌باشد، چون اطلاق ضرب و موجودیت این حالت مثل این است که گویا شخص مجازا ضارب است نه حقیقتاً.

3-    علم: اگر علم مرتجل و یا علم منقول غیر مرتبط به علم باشد، مشکلی نیست که به معنی مجازی استعمال شود؛ اما اگر علم منقول به خاطر ارتباط با مسمی‎اش بیاید؛ مانند: شخصی‌که پسرش را مبارک می‌نامد لازم ندارد که برکت را با خود داشته باشد، زیرا اگر چنین باشد زمانی‌که ارتباط آن برداشته شد ممتنع است که به این نام اطلاق گردد، بناء این مسئله دلالت دارد که این موضوع مجاز نیست.» ختم متن شخصیه.  

بناء واضح است که مجاز در حروف داخل می‌شود؛ ولی نه به صورت اصلی و ذاتی، زیرا حرف بدون متعلق خود به تنهایی معنی نمی‌دهد، وقتی به تنهایی خود معنی ندهد مجاز در آن نیز داخل نمی‌شود، زیرا دخول مجاز فرع مفیدیت کلام است، اما وقتی متعلقات حرف مجازی استفاده شد استعمال مجاز از متعلقات به خود حرف نیز سرایت می‌کند، پس مجاز در حرف تابع مجاز در متعلقات آن است.

حالا به مثالی می‌آیم که شما در سوال خود مطرح نمودید و او چیزی است که در باب "حقیقت و مجاز" جلد سوم کتاب شخصیه در بحث علاقات مجاز و  انواع آن ذکر شده، چنانچه در این کتاب چنین آمده است: «نوع نهم زیادت: زیادت آن است که کلام به اسقاط کلمه‌ای صحیح گردد، بناء در چنین موردی حکم به زیادت آن کلمه می‌شود، چنانچه در این قول الله سبحانه و تعالی آمده است: لیس کمثله شیء (یعنی مثل الله سبحانه و تعالی چیزی دیگری نیست) "کاف" در این آیه زائد است، زیرا مراد نفی مثل است نه نفی مثل مثل، اگر "کاف" را در این آیۀ مبارکه به معنی مثل(معنی حقیقی اش) بگیریم اثبات مثل برای الله سبحانه و تعالی لازم می‌آید، بناء برای صحت معنی لازم است که "کاف" زائد باشد.» ختم متن شخصیه.

در این مثال مجاز در حرف "کاف" نیامده و هم‌چنان مجاز به صورت اصلی و ذاتی خود نیامده است؛ بلکه مجاز به صورت تبعی ذکر شده، زیرا مجاز در متعلق "کاف" آمده و مجاز از متعلق به حرف "کاف" نیز سرایت کرده است، پس حرف "کاف" به معنی حقیقی خود تشبیه را افاده می‌کند؛ اما اگر "کاف" را در این مثال به معنی حقیقی آن بگیریم معنی جمله غیر صحیح می‌شود، چون به این معنی مانندی برای الله سبحانه و تعالی لازم می‌آید که هدف آیه چنین چیزی نبوده؛ بلکه هدف آیۀ مبارکه نفی مثل الله سبحانه و تعالی می‌باشد و معنی آیۀ مبارکه این است: لیس مثله شیء یعنی مثل الله سبحانه و تعالی چیزی نمی‌باشد، پس معنی آیه تقاضا دارد که حرف"کاف" از افادۀ تشبیه خارج شده؛ بلکه به معنی تأکید باشد یعنی به سبب ترکیب جمله، حرف "کاف" از معنی حقیقی خود به معنی مجازی یعنی تأکید گرفته شود، پس لفظ" کمثله" حقیقتا به معنی" مثل مثل " دلالت دارد اما مجازاً به معنی" مثل" دلالت دارد از باب "علاقة الزیادة" یعنی معنی مجازی متعلقات حرف" کاف" به خود حرف "کاف" سرایت نموده است.

خلاصه این‌که مجاز در آیۀ مبارکه لیس کمثله شیء به اعتبار زیادت حرف "کاف" است و این مجاز تبع مجازی است که تبعاً بر حرف داخل شده، زیرا زیادت حرف "کاف" را جمله تقاضا داشته و به سبب ترکیب معنی مجازی حرف "کاف" فهیمده می‌شود. امیدوارم موضوع واضح شده باشد.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

در دموکراسی‌های تحمیلی حکمرانی بجای مردم از آنِ سفارت‌خانه‌هاست!

خبر: 

"«جان بس»، سفیر امریکا در افغانستان می‌گوید که برنده‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان از حمایت شمار اندک مردم این کشور برخوردار خواهد بود؛ از همین رو باید به فکر تشکیل یک حکومت فراگیر باشید. وی به تاریخ 11 جدی سال جاری در گفتگوی تلویزیونی با اشاره به سطح مشارکت پایین رای دهندگان در انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان گفت، لازم است تا رئیس جمهوری بعدی این کشور به خواست‌ها، بیم‌ها و مخالفت‌های بخش بزرگی از جامعه گوش دهد."

                                                                                                                                شبکۀ تلویزیونی طلوع نیوز

تبصره:

دولت امریکا برای اغواگری مردم خود همواره افکار عامه‌ جهان و افغانستان را به نام دموکراسی، در چنگال خون‌آلود خود نگهداشته است. انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری افغانستان یکی از بهترین نمونه‌های‌ این نوع اغواگری، جعل، تزویر و تحمیل بود. چون هدف اصلی امریکا در حال حاضر صلح با طالبان است و انتخابات ریاست‌جمهوری تنها وسیله‌ای فشار بر طالبان و مصروف نگهداشتن افکار عامه می‌باشد و بس.

سرزمینی که اشغال شده و جنگ خانمانسوز در آن جریان داشته باشد، انتخابات به جز اغواگری مردم هیچ نوع معنی دیگری را افاده کرده نمی‌تواند و ادعاهای، این‌که رای مردم در آن سرنوشت ساز است، قصه‌ی مفت دموکراسی است.

در چند دور گذشته انتخابات افغانستان، تصامیم اصلی را سفارت امریکا می‌گرفت و در این دور نیز چنین اتفاق در حالت وقوع است. چنانچه از سی میلیون نفوس افغانستان، فقط 9 میلیون نفر برای انتخابات ثبت نام کرده و تنها 1.9 میلیون تن در انتخابات اشتراک کردند. اما پس از سه ماه مداخله، امر و نهیِ مستقیم سفارت امریکا بخصوص «سفیر جان بس» به کمیسیون انتخابات، سرانجام نتایج ابتدایی انتخابات با گرفتن ۹۲۳ هزار و ۸۶۸ رای( ۵۰.۶۴ درصد) توسط اشرف غنی منحیث برنده، و داکتر عبدالله عبدالله با کسب ۷۲۰ هزار و ۹۹۰ رای(۳۹.۵۲ درصد) در جایگاه دوم اعلام گردید.

جان بس، پس از اعلام نتایج ابتدایی انتخابات ریاست‌جمهوری در صفحه تویترش چنین نوشت: "نکته‌ای که مردم نباید فراموش کنند اینست که هنوز تا اعلام نتایج نهایی و اعتماد مردم به آن، مراحل متعددی باقی مانده است." این درحالی است که بی‌حیاترین انسان‌های روی زمین؛ یعنی حُکام افغانستان و جامعه‌ جهانی آن را منحیث دست‌آورد استقبال کردند. اما اکثریت قاطع مردم افغانستان در انتخابات دموکراتیک ریاست‌جمهوری اشتراک نکرده و این پروسه‌ی غربی را با بحران مشروعیتِ دموکراتیک روبرو ساختند. حالا سفیر امریکا تلاش دارد تا برای دموکراسی ناکام در افغانستان پینه دوزی نموده و از شرمساری بیشتر آن را نجات دهد و به همین دلیل از حکومت فراگیر صحبت می‌کند.

این در حالی است که از انتخابات 2014 با شعارهای حکومت فراگیر، دولت کنونی وحدت ملی بیرون آمد که در نهایت به تفرقه‌ی ملی انجامید و کشمکش‌های قومی و قبیلوی را افزایش داد و افغانستان را به یکی از خونین‌ترین دوره‌های تاریخش رساند. پس حکومتی که سفیر امریکا از آن سخن می‌زند، جز بحران برای افغانستان چیزی دیگری به ارمغان نمی‌آورد.

هرچند نتایج انتخابات ریاست جمهوری افغانستان مستقیماً با نتیجه پروسه‌ی صلح با طالبان، گره خورده است. پس اگر پروسه‌ی صلح به نتایجی برسد که موافق خواست امریکا باشد، تمام پروسه‌ی انتخابات لغو خواهد شد؛ در غیر آن بر اساس همین پروسه‌ی ناقص و نامشروع، حکومت بعدی را تشکیل خواهند داد.

در نتیجه سفیر امریکا که از حکومت فراگیر ملی صحبت می‌کند هدف آن این نیست که نمایندگان واقعی مردم در آن سهیم باشند و به امور مردم توسط آنها رسیدگی صورت گیرد. در واقع هدف از حکومت فراگیر، دخیل ساختن رهبران وابسته به امریکا از هر قوم افغانستان در حکومت می‌باشد که توسط آنها منافع و اهداف خود را در افغانستان متحقق سازند. بجای آن‌که چنین حکومت را حکومت فراگیر عنوان کنیم، خوب است آن را حکومت دموکرات‌های وابسته به امریکا نامید.

سیف الله مستنیر

رییس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر- ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

به رهبران و نمایندگان نشست ۲۰۱۹ کوالالامپور

  • نشر شده در مالیزیا

(ترجمه)

الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سید الانبیاء محمد و علی آله و اصحابه اجمعین!

شما نیز، همانند اشخاص ماقبل‌تان تاهنوز به این نشست‌های ناکام یکی پی‌دیگری ادامه می‌دهید، ولی ما سخن حق را در این خصوص برای‌تان می‌گوییم، باشد که شما و تمام مسلمانان بدانید که این‌گونه نشست‌ها هیچ نتیجه‌ای نخواهد داشت. امید است با گفتن این سخنان نزد صاحب کائنات در روز قیامت دلیلی برای رساندن این پیام حق به شما داشته باشیم.

باوجود این‌که می‌دانیم به این سخنان گوش نمی‌کنید، ولی بازهم برای‌تان یادآوری می‌کنیم که اگر می‌خواهید امت را نجات دهید، باید از راه‌حل واقعی استفاده کنید. اجلاس کوالالامپور نه مقاصد مخلصانه‌تان را ضایع و نه انرژی‌تان را برای راه‌حل‌های پوچ و نادرست مصرف می‌کند. راه‌حل واقعی یک‌بار برای همیشه امت را نجات می‌دهد و دیگر به چنین نشست‌هایی ضرورت ندارد.

همۀمان خوب می‌دانیم که نشست کوالالامپور فقط به ارائۀ یک تصویر خوب از شما به امت کمک می‌کند، ولی این شمایید که نمی‌دانید چقدر تصویرتان نزد امت خراب شده‌است و حتی توان اصلاح‌اش را ندارید، مگر این‌که از اوامر الله سبحانه وتعالی اطاعت کنید.

مدت‌هاست که چشمان‌تان را بسته و به امت پشت کرده‌اید. شما همان کسانی استید که به امت خنجر زده‌اید و اکنون خود را ناجی‌شان وانمود می‌کنید. بسیار غم‌انگیز است، می‌بینیم که امت سخت رنج می‌برد و شما دقیقاً می‌دانید که عامل اصلی این حالت خودتان استید و می‌دانید که این نشست و هزاران نشست دیگری‌که برگذار و اشتراک کرده‌اید، هرگز مشکلات امت را حل نخواهد کرد.

امت، از زمان نابودی خلافت در استانبول در سال ۱۹۲۴م تاکنون، در بدبختی و ذلت به سر می‌برد. سپر و حافظی‌که بیش‌از ۱۳۰۰ سال از او مراقبت کرده‌بود، نابود شده‌است؛ اما شما، حکام مسلمانان، تاهنوز مکلفیت‌تان را در تأسیس مجدد خلافت و تطبیق مجدد قوانین اسلام انجام نداده‌اید. در عوض، نظام سیکولر را که از باداران غربی‌تان و دشمنان الله سبحانه وتعالی و رسول‌اش صلی الله علیه و سلم به میراث برده‌اید، تطبیق می‌کنید. شما به باداران استعمارگرتان نسبت به پروردگارتان بیشتر خدمت می‌کنید. شما دشمنان‌تان را برای خود دوست می‌گیرید و برای‌شان سر خم می‌کنید، حال‌آن‌که با امتی‌که مراقبت‌اش را به عهده دارید، مثل دشمن‌تان برخورد می‌کنید. مشکل امت این است. شما عامل مشکلات امت استید. حالا پس از آن‌که همه جنایات‌تان را انجام داده‌اید، برای حل مشکلات امت جمع شده‌اید و فکر می‌کنید که امت از این جنایات بی‌خبر است!

اکنون برای‌تان می‌گوییم که شما هرگز از امت نمایندگی نکرده‌اید و امت نیز هرگز شما را به نمایندگی از خود نپذیرفته‌است و نخواهد پذیرفت. پس چگونه می‌توانید در مورد مشکلات‌شان سخن بگویید، حال‌آن‌که حتی از یک فرد امت هم نمایندگی نمی‌کنید؟ شما تنها از خودتان، منافع‌تان و باداران استعمارگرتان نمایندگی می‌کنید. دهه‌ها است که شما همراه این دشمنان علیه امت دسیسه می‌چینید. هرزمانی‌که این دشمنان بر امت حمله و آنان را متضرر کنند شما نیز آنان را دست به دست همراهی می‌کنید. امت نزد شما گریه می‌کند تا از این دشمنان دست بکشید و به نجات‌شان بشتابید؛ ولی هرچه بیشتر گریه کند، شما نیز به این دشمنان نزدیک‌تر می‌شوید.

امت برای وحدت‌اش و وحدت سرزمین‌هایش نزد شما گریه می‌کند، اما هرقدر بیش‌تر گریه کند، شما نیز برای ایجاد فاصله بین‌شان بیش‌تر تلاش می‌کنید. امت برای تطبیق اسلام نزدتان گریه می‌کند، ولی هراندازه بیش‌تر گریه کند، شما نیز به همان اندازه خودتان را به سیکولریزم وصل می‌کنید و در گرو آن قرار می‌دهید. شما به امتی‌که خیرتان را می‌خواهد، گوش نمی‌کنید، بلکه به هواهای نفسانی و باداران استعمارگرتان، که تخریب شما و تخریب امت را می‌خواهند، گوش می‌دهید.

اگر تاهنوز ذره‌ای اخلاص و اشتیاق در قلب‌های‌تان وجود دارد و می‌خواهید گوش فرا دهید، پس این مختصری از این راه‌حل واقعی است تا با استفاده از آن مشکلات جهان اسلام و امت را حل کنید:

۱. شما نباید خودتان را به غرب کافر، بلکه بایستی کاملاً به اسلام تسلیم کنید. خود را از قید باداران استعمارگران غربی‌تان آزاد کنید و سراسر مخلصانه به خالق‌تان، قوانین و نظام‌هایش بسپارید.

۲. نظام سیکولر–دیموکرات را از سرزمین‌تان و تمام سرزمین‌های مسلمانان ریشه‌کن کنید. این نظام، یک نظام کفری است و اتخاذ، تطبیق و دعوت به آن صریحاً حرام می‌باشد. شکی نیست که همین نظام سیکولر–دیموکرات عامل ناهمبستگی و فاجعه در میان امت است.

۳. هیچ راه‌حلی برای سرزمین‌های اشغال شدۀ مسلمانان وجود ندارد، مگر این‌که شما مکلف استید آن‌ها را آزاد کنید و یگانه راهش سوق دادن ارتش‌های مسلمانان برای این منظور می‌باشد؛ این راه‌حل برای تمام مسلمانانی‌که از جانب رژیم‌های کفری در تمام نقاط جهان محکوم به ظلم و ستم استند، صادق می‌باشد. پس وظیفۀتان اعلام جهاد علیه آن‌عده رژیم‌هایی است که در بازگرداندن حقوق برادران و خواهران‌مان در این سرزمین‌ها ناکام مانده‌اند.

۴. تمام سرزمین‌های مسلمانان باید یک‌بار دیگر، به‌جای همه دولت–ملت‌هایی‌که ما را از زمان نابودی خلافت جدا کرده‌اند، تحت رهبری واحد و دولت واحد، یعنی دولت خلافت، یک‌جا شوند. باید در عوض همۀ این نظام‌ها و قوانین بشری که در تمام این مدت بر امت تحمیل شده‌است، نظام و قوانین الله سبحانه وتعالی مجدداً به‌صورت کامل تطبیق شوند.

این نشست نیز، دقیقاً مانند هزاران نشستی‌که شما و اشخاص پیش از شما قبلاً برگزار کرده‌بودید، یک نشست پوچ و بی‌معنی خواهد بود، مگر آن‌که به راه‌حل‌های فوق برگردید. بدون اتخاذ چنین راه‌حل‌های واقعی، که سبب خوشنودی پروردگار می‌شود و امت شدیداً به آن نیاز دارد، یک‌بار دیگر به امت خیانت می‌کنید. هرگز این تصور را به ذهن‌تان راه ندهید که امت در برابر این خیانت‌ها خاموش خواهد ماند! به این مدت طولانی که عزت و احترام‌تان را در نزد امت از دست داده‌اید، توجه کنید؛ باوجود نشست‌هایی، مانند این نشست، که ظاهراً برای حل مشکلات امت راه‌اندازه می‌کنید، باز هم تصویرتان روز به روز خراب‌تر می‌شود.

آیا نمی‌بینید که امت هر روز از شما اعلان نفرت می‌کند، بار بار علیه‌تان به پا می‌خیزد و شما را نمی‌پذیرد؟ آیا همۀ این‌ها را نمی‌بینید؟ این امت به‌پا می‌خیزد و هرگز متوقف نمی‌شود، تا آن‌که شما را کنار بزند و راه‌حل واقعی را پیاده کند. شما و نظام کفری سیکولری که به‌زور آن را بر امت تحمیل می‌کنید، عامل اصلی تمام این مشکلات در سرزمین‌های اسلامی استید و ما از این‌که این را بار بار برای شما تکرار کنیم، خسته نمی‌شویم، هرچند مطمئنیم که هرگز گوش نمی‌کنید. بناءً راه‌حل واقعی مشکلات امت تأسیس مجدد دولت خلافت راشده به‌طریقۀ نبوت و تطبیق مجدد نظام و قوانین‌اش، به‌صورت همه‌جانبه و بدون استثناء، می‌باشد تا کاملاً به اسلام برگردید.

حزب‌التحریر – مالیزیا

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

سازمان فارغ‌التحصیلان/دانش‌آموختگان الازهر فهم مردم را نسبت به اسلام منحرف می‌کند

  • نشر شده در مصر

 (ترجمه)

امت اسلامی نه از بیرون، بل توسط خائنین داخلی غرق در مفاهیم غرب، شکست خورد و دولت‌اش سقوط نمی‌کرد؛ مگر زمانی‌که عقیده و افکار اسلامی از احکام اسلام سوا شد. بناءً غرب نیز برای حفظ وضع حاکم کوشید تا در نتیجه امت اسلامی متفرق و نابود شود.

دولت‌ها و نهادهایی در این سرزمین تأسیس شده‌اند که خود را اسلامی می‌خوانند و با زبان اسلام سخن می‌گویند، ولی در عقب‌شان غرب کافر قرار دارد. نابودسازی اسلام و افکار اسلامی، جلوگیری از به قدرت رسیدن مجدد اسلام به حیث طریقۀ زندگی مسلمانان و دوری از تطبیق اسلام در بین مسلمانان به وسیلۀ دولت اسلامی،‌ که وظیفه‌اش حمل عقیدۀ اسلامی به جهان است تا مردم آن را عملاً مشاهده کنند و جمعاً به دین الله سبحانه‌وتعالی مشرف شوند، هدف غرب در ایجاد این نهادها بود. غرب کافر با تأسیس آن‌ها کوشیده‌است تا تصویر دولت خلافت و احکام اسلامی را در نزد مردم، پیش از این‌که امت دوباره توانایی تطبیق اسلام را پیدا کنند، تخریب نمایند. بعد از این‌که غرب دهان این اشخاص را دوخت، عناوین و القاب گوناگونی را مانند "سازمان دانش‌آموختگان الازهر" به ایشان اعطاء کرد، تا مردم با خواندن و یا شنیدن در موردشان تصور کنند که آن‌ها فقها و محققین علوم شرعی اند و این‌گونه به سخنان باطل‌شان باور کنند.

اینان با انتشار سخنان دروغین در وب‌سایت‌شان، به تاریخ ۱۳ دسامبر ۲۰۱۹ م، ادعا کردند که: «بعد از مرگ رسول‌الله صلی‌علیه‌وسلم، نه قرآن کریم و نه سنت پاک نبوی و یا وقایع سیرت به ایجاد یک نظام مشخص حکومت‌داری در اسلام اشاره می‌کند. هیچ‌کس با خواندن احادیثی‌که در باب امامت روایت شده‌است، سندی در مورد نظام حکومت‌داری پیدا نمی‌کند؛ اما شریعت یک سلسله اصولی را مانند عدالت، نصب شخص دارندۀ اهلیت حکومت‌داری وغیره تعیین کرده‌است که باید در دولت‌داری رعایت شود. این بدان معناست که مسلمانان به یک نظام مشخص حکومت‌داری دست نیافتند و این شرایط زمانی بود که یک نوع نظام خاص حکومت‌داری را برای آن‌ها برمی‌گزید.»

آن‌ها این گفتۀ الله سبحانه‌وتعالی را نادیده گرفتند:

﴿وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ[مائده: ۴۹]

ترجمه: و در میان آن‌ها (اهل کتاب‌)، طبق آن‌چه الله (سبحانه‌وتعالی) نازل کرده است، داوری کن و از هوس‌های آنان پیروی مکن و از آن‌ها برحذر باش؛ مبادا تو را از بعضی احکامی‌که الله (سبحانه‌وتعالی) بر تو نازل کرده است، منحرف کنند!

و آن‌ها این قول رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم را نیز ناشنیده گرفته‌اند:

«كَانَتْ بَنُو إسْرَائِيلَ تَسُوسُهُمُ الأنْبِيَاءُ، كُلَّما هَلَكَ نَبِيٌّ خَلَفَهُ نَبِيٌّ، وإنَّه لا نَبِيَّ بَعْدِي، وَسَتَكُونُ خُلَفَاءُ فَتَكْثُرُ»، قالوا: فَما تَأْمُرُنَا؟ قالَ: «فُوا ببَيْعَةِ الأوَّلِ، فَالأوَّلِ، وَأَعْطُوهُمْ حَقَّهُمْ، فإنَّ اللَّهَ سَائِلُهُمْ عَمَّا اسْتَرْعَاهُمْ»

ترجمه: «بنی اسرائیل به وسیلۀ پیامبران‌شان رهبری می‌شدند. هنگامی‌که یکی از آن‌ها وفات می‌کرد پس از او پیامبر دیگری می‌آمد، اما بعد از من پیامبری وجود نخواهد داشت به جز خلفاء.» اصحاب از رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم پرسیدند: «پس ما را به چه چیزی امر می‌کنید؟» او (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) فرمودند: «با آن‌ها یکی بعد از دیگر، بیعت کنید و حق‌شان را به جا آورید، زیرا الله (سبحانه‌وتعالی) از آن‌ها درمورد مسئولیت‌های‌شان خواهد پرسید.»

با این وجود، این اشخاص مغرض با نظر همۀ فقهای امت، اعم از سلف و خلف، در فهم آن‌چه در ثقیفه اتفاق افتاد، مخالفت کردند و اجماع اصحاب رضی‌الله‌تعالی‌عنهم‌اجمعین را، مبنی بر ضرورت تعیین خلیفه نپذیرفتند. نمی‌دانیم که این اشخاص چگونه به این نتیجه رسیدند که اصحاب رضی‌الله‌تعالی‌عنهم هرگز به نظام حکومت‌داری خلافت توجهی نکردند، درحالی‌که فقهای پیشین خلافت را به ریاست عمومی و رهبری کامل امور مسلمانان، که از ملزومات دین اسلام است، تعریف کرده‌اند. مؤلف کتاب "الاحکام السطانیه" می‌نویسد: «امامت به‌منظور دنبال کردن اهداف نبوت برای حفاظت از دین و تنظیم امور دنیا برپا داشته می‌شود.» همچنان، مؤلف کتاب "المقاصد" می‌نویسد: «همانا رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم رهبری عام جهت رسیدگی به اموری‌که مربوط به دین و دنیا می‌شود را تعیین کرده‌است.» و دیگر فقهای امت نیز به‌گونۀ مشابهی آن را تعریف کرده‌اند. بناءً خلیفه محافظ دین و تنظیم‌کنندۀ امور دنیا است و با پیروی از سنت رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم در تطبیق احکام اسلام امت را سرپرستی می‌کند.

سپس، آن‌ها سلسلۀ خلافت را به حضرت ابوبکر و خلفای پس از او منحصر کردند و گفتند که همۀ این خلفاء توسط مردم برگزیده شده‌بودند. آن‌ها با مترادف نشان دادن انتخاب مردم، شورا و بیعت سعی کردند اذهان مردم را، بدون توضیح تفاوت بین شورا و بیعت منحرف کنند. همۀ خلفاء توسط مردم و به مشورۀ آنان انتخاب شدند و سپس با ایشان در اطاعت و فرمان‌برداری بیعت شد. بنابرین، بیعت با خلیفه بر تمام شهروندان واجب است و گرفتن بیعت از مردم توسط خلیفه، شرط اعتبار جانشینی‌اش برای تنظیم امور مردم می‌باشد. پس بیعت، قراردادی میان امت و حاکم جهت تطبیق احکام اسلام بر آنان است و امت به رضایت و انتخاب‌اش با خلیفه بیعت می‌کند.

شریعت کسانی را که خود را بدون بیعت با مردم خلیفه می‌خوانند "غاصبان قدرت" می‌نامد و آن‌ها نیز مانند همۀ حکام کنونی در امر بیعت تخلف می‌ورزند. باید به عرض کسانی‌که می‌گویند معاویه رضی‌الله‌عنه خلافت را به خانوادۀاش به ارث گذاشت، رساند که این عمل خلاف شریعت است. خلافت به ارث گذاشته نمی‌شود و حتی آن‌هایی‌که در دوران خلافت اموی‌ها، عباسی‌ها و عثمانی به قدرت رسیدند، اصلاً از امت بیعت گرفتند، حتی اگر در آن تخلفی هم صورت گرفته بود. این گونه بیعت، بیعت قانونی محسوب می‌شود و کسانی‌که با وی بیعت می‌کردند، شرایط مشروعیت بیعت برای خلیفه شدن را تکمیل کرده‌بود که عبارت‌ از مسلمان بودن، مرد بودن، بالغ بودن، عاقل بودن، آزاد بودن، عادل بودن و اهلیت داشتن است. ما در طول تاریخ درخشان دولت خلافت، از معاویه رضی‌الله‌عنه گرفته تا آخرین خلیفۀ عثمانی، شاهدیم که آن‌ها فقط اسلام و احکامش را تطبیق کردند و هیچ قانون دیگری را با آن جایگزین نکردند.

آن‌ها می‌گویند: «بعضی نهادها و گروه‌ها خواستار ایجاد احزاب دینی اند که برای کسب قدرت، که آن را بزرگ‌ترین هدف شریعت می‌دانند، مبارزه می‌کنند و منهج‌شان بر اساس نظریات اشخاصی مانند المودودی، عبدالقادر عوده و تقی‌الدین النبهانی، ‌که در محیط‌های علمی و تدینی حضور نداشتند، استوار است و استدلال‌شان برای این منظور با دیدگاه تودۀ امت اسلامی، از سلف تا خلف، در تضاد می‌باشد.» ما نمی‌دانیم که آن‌ها در مورد کدام محیط علمی و تدینی سخن می‌گویند و چه معیارهایی برای به دست آوردن آن‌ها وجود دارد؟! هیچ یک از کسانی‌که این اشخاص نسبت به آن‌ها دروغ می‌بافند، سخن‌ متناقض با شریعت و اقوال سلف و خلف نگفته‌اند؛ بلکه تناقض در سخنان کسانی چون سازمان دانش‌آموختگان الازهر وجود دارد. هیچ یک از فقهای امت، به جز آن‌هایی‌که دین‌شان را در قبال متاع ناچیز دنیا فروخته‌اند، این سخنان را بر زبان جاری نمی‌کند.

اما در خصوص حزب‌التحریر، آن‌چه را ما از مفاهیم اسلامی که امیر تقی‌الدین النبهانی رحمه الله، دانش‌آموختۀ الازهر و یکی از برجسته‌ترین دانشجویانش نوشته‌است، می‌گیریم؛ همانا مفاهیم اسلام است و برای اثبات‌اش از کتاب، سنت، اجماع صحابه و قیاس شرعی دلیل داریم. ما برای کسب قدرت نمی‌جنگیم، بلکه می‌کوشیم اسلام را مبنی بر طریقۀ رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم بار دیگر به صحنۀ قدرت بیاوریم و زندگی زیر چتر خلافت راشده بر منهج نبوت را برگردانیم. طریقه‌ای که هیچ‌گونه اقدام عملی و درگیری مسلحانه را در پی نداشت، بلکه یک مبارزۀ فکری و سیاسی و نصرتی از جانب قدرت‌مندان و متنفذین برای تأسیس دولتی بود که طبق اسلام حکم می‌کند تا مردم اصل واقعیت‌اش را با چشمان‌شان مشاهده کنند.

خطاب به مردم مصر، مردم کنانه، دانش‌آموزان، قدرت‌مندان و متنفذین می‌گوییم که علیه دین‌تان جنگ جریان دارد و از تطبیق‌اش ممانعت می‌شود؛ پس دین‌تان را دریابید و حمایت کنید و دولت‌اش را، که شما را حفظ می‌کند، پناه می‌دهد و حقوق‌تان را برمی‌گرداند، تأسیس کنید. به آن‌عده از حکامی‌که دین‌شان را با دنیا معامله کرده و کسانی‌که از جانب غرب برای سردرگم کردن شما در دین‌تان و تخریب امور دنیای‌تان مقرر شده‌اند گوش نکنید. دست‌تان را در دست حزب‌التحریر بگذارید، پیش‌روی‌که هرگز به شما دروغ نمی‌گوید و خیرتان را می‌خواهد. بدانید که رستگار نمی‌شوید مگر این‌که در راه خلافتی گام بردارید که حزب‌التحریر برای تأسیس‌اش فعالیت می‌کند و غرب مانع برپایی‌اش می‌شود و در پی تخریب چهره‌اش است؛ چون خلافت از غارت سرمایه‌ها و وابستگی سرزمین‌های‌تان جلوگیری می‌کند و دست‌های فضول و مداخله‌گر را از روی‌تان قطع می‌کند. بارالها! پس به بازگشت‌اش سرعت و به داعیان‌اش انرژی ببخش و ما را از جمله شاهدان و شهیدان‌اش بگردان!

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾

[انفال: ۲۴]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! دعوت الله (سبحانه و تعالی) و رسول الله (صلی الله علیه و سلم) را اجابت کنید هنگامی‌که شما را به سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه مصر

مترجم: مرصاد مرصوص

ادامه مطلب...

معترضین خواهان تغییر، مبتنی بر نظام اسلام می‌باشند!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

درگیری‌های معترضین در عراق از طلوع روز اول اکتوبر سال جاری هم‌چنان ادامه دارد. از اشغال این سرزمین در سال 2003م توسط امریکا، بدین‌سو، اصرار معترضین به‌تغییر، بی‌سابقه بوده است. تنش‌ها در بغداد و همان‌طور در ولایات مرکزی و جنوبی عراق درحال روزافزونی است. حتا میدان‌های قیام برحاضرین آن‌جا تنگ می‌باشد. درحالی‌که نظام حاکم، احزاب فاسد و قوت‌های نظامی، مقامات کلیدی دولت را در اختیار داشته و منابع درآمد و دارایی‌های غیرقانونی را که در اصل ملکیت شخصی مردم عراق بوده، غصب و بدون این‌که اندک نصیبی مردم در آن‌ها داشته باشند، همه را در انحصار خود قرارداده‌اند. هم‌چنان سیاست‌های اعمال شده در این سرزمین بزرگ‌ترین عامل انتشار فقر، مریضی و باعث تخلف اکثر فرزندان مردم این سرزمین است. علاوه‌براین، عامل دیگر این وضعیت عبارت است از تقسیمات جامعۀ عراقی بر اساس فرقه، دین و نژاد می‌باشد. تقسیماتی‌که پیامد نظام سهم‌بندی‌شدۀ حاکم بر عراق است.

عراق همواره از مشکلات بزرگ اقتصادی رنج برده است؛ درحالی‌که این سرزمین از غنی‌ترین منابع نفتی جهانی برخوردار بوده و دارای بندرگاه‌های بزرگ صادرات و واردات می‌باشد. اما این واردات در کاهش مظاهر فقر، ساخت زیربناهای اساسی، کارافزایی و مساعد ساختن زمینۀ کار هیچ استفاده‌ای ندارند. حال‌آن‌که طبق گزارش کمیتۀ اقتصادی پارلمان عراق درصدی بی‌کاری در این سرزمین به‌بیش‌تر از 42 درصد از تعداد ساکنین آن می‌رسد. چنان‌چه این کمیته در سپتمبر 2019م برحسب گواهی عموم و طبق موجی از شهادت‌های مستقیم جامعه، تعداد بی‌کاران را پنچ میلیون تخمین زده بود. واقعیتی‌که جوانان نمی‌توانند در آن سکوت اختیار نمایند. (منبع: الجزیره)

 کسانی‌که امور را پیگیری می‌کنند در معترضین و موقف‌های‌شان ثبات و اصرار شدیدی را خواهند دید. معترضین خواستار سرنگونی دولت با تمام نهادهایش بوده و می‌خواهند که این پارلمان شکست‌خورده از بین برود. قانون اساسی تعدیل و برای انتخابات، قوانین مبتنی برعدل وضع شده و برضرورت این کار بسیار تأکید دارند. معترضین خواستار رهبریی می‌باشند که واقعاً مستقل بوده، فرصت‌ها را در اختیار جوانانی قرار دهد که توقع ایجاد تغییرات اساسی، رشد و توسعه کشور و ساخت زیربناها را دارند. می‌خواهند از عراق سرزمینی بسازند که درمیان کشورهای هم‌سطح خود در منطقه و جهان از یک جایگاهی خوب برخوردار باشد. واقعیت کنونی عراق برای احزابی‌که در رأس قدرت قرار دارند، بیش‌تر از دو راه حل واضح و روشن، راه دیگری را باقی نگذاشته‌است. این احزاب به‌دلیل این‌که آن‌چه را در دست دارند در معرض از بین رفتن قرار دارد. در قدم اول به‌بهانۀ تعدیل قوانین، مطابق خواستۀ معترضین به‌تأخیرکاری و معطل‌سازی امور پرداخته و سپس به‌اعمال زور و خشونت همراه با افراط علیه معترضین برای وادار ساختن آن‌ها به‌پایان‌دادن به‌اعتراض‌شان به‌قتل، تعذیب، وحشت و اختطاف فعالان اقدام نموده‌اند. اما این ظلم احزاب با سکوت و حتا رضایت دولت همراه بود؛ برای این‌که دولت و نیروهای امنیتی برای جلوگیری از جنایات احزاب هیچ اقدام قاطعی ننمودند. بنابراین، تعداد قربانی‌های این اعتراض به 500 کشته و نزدیک به 20هزار زخمی می‌رسد؛ طوری‌که در میان زخمی‌ها کسانی وجود دارند که به‌معلولیت دایمی نیز مبتلاء شده‌اند. سازمان عفو بین‌المللی می‌گوید: "قدرت‎های حاکم در عراق در تعیین حد بازداشت فعالان، روزنامه‌نگاران و معترضین شکست خورده و در برابر این‌ها با سهل‌انگاری برخورد نموده‌اند." لیکن در حقیقت این جنایات ظالمانه شکست خورده باعث ثبات و اصرار بیش‌تر معترضین بر موقف‌های‌شان شد. حتا میدان‌های اعتراض با حاضرین جدید پرشده است.

در میان زدوبند این اوضاع درناک درمیان ما، سیاسیونی پدید آمده است که به‌جز از دموکراسی ناکام  چیزی دیگری را نشناخته و در تلاش بازاریابی به‌دستاوردهای خود برای حل مشکلات ما می‌باشند. چیزی‌که در واقع ﴿...كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً...؛ هم‌چون سرابی است در یک کویر (بیابان هموار و بی‌آب) که انسان تشنه آن را آب می‌پندارد...﴾، بیش نیست. برخی از آن‌ها کسانی می‌باشند که به‌کمک‌های جامعۀ بین‌المللی برای نجات ما اعتماد دارند. درحالی‌که هرآن‌چه بر امت اسلامی سرازیرشده است، درواقع دست‌رنج ایشان می‌باشد. انگلیس، فرانسه و آلمان صرفاً مواردی را که  راه‌پیمایی‌های مسالمت‌آمیز مردم عراق را مورد هدف قرار داده بود، محکوم کردند. بیانیه هشدارآمیزی را با لحن شدیدی برای رئیس دولت مستقل عادل عبدالمهدی ارائه داشته و از وی خواستند که دور نگه‌داشتن نیروهای بسیج مردمی را از اماکن راه‌پیمائی ضمانت نماید. اما پرسش این است که آیا کدام ساکنی حرکت کرد؟! اما مارتن هوث سفیر اتحادیه اروپا در عراق حوادثی را که بر میدان خلانی و بر بالای پول السنک در مرکز شهر بغداد به‌وقوع پیوسته بود را تقبیح نمود. حوادثی که علاوه بر به آتش کشیده شدن خیمه‌های معترضین، جان 25 تن را گرفته و باعث زخمی شدن بیش‌تر از 120 تن دیگر شده است. این سفیر نگرانی خویش را در تویترش چنین ابراز نموده، گفت: "که وی بر این جنایات خشمگین بوده و احساس حزن عمیق می‌نماید" و پرسشی را مطرح ‌ساخته می‌گوید: "مخربین واقعی چه کسانی می‌باشند؟"

 اما امریکای کافر در خصوص توافق‌نامۀ امنیتی خود با عراق و در خصوص موجبات آن بی‌توجهی نموده صرف در سهم‌دهی قدرت‌های عراقی در اجراآت و تدارکات انتخاباتی قبل از وقت و در اصلاحات انتخاباتی بسنده کرده است. امریکا چنین ادعا داشت که به‌خشونت علیه معترضین پایان می‌دهد، به‌خشونتی‌که صدها کشته به‌جای گذاشته است؛ اما فقط در زمینه اظهار داشت که احساس نگرانی عمیق می‌نماید. درگذشته اگر کنگرۀ امریکا قانونی را به‌تصویب می‌رساند، باعث ثبات امنیتی، سیاسی و اقتصادی در عراق می‌شد. حتا این وضعیت تمامی کسانی را که در داخل این سرزمین و بیرون از این سرزمین مصروف سرگرمی بوده، خواستار حمایت بیگانه‌گان و کیفرهای بی‌رحمانۀ امریکا می‌باشند، متأثر ساخته است. از قانون و از رئیس جمهور ترامپ می‌خواهند تا کسانی را که صلح و ثبات را به‌تهدید مواجه می‌نمایند، مجازات نمایند... . حال پرسش این است که آیا به‌فضل این قانون مردم در امنیت به‌سرمی‌برند؟! پس دراین‌صورت چیزی را که به‌نام جامعۀ بین‌الملل یاد می‌کنند در زمان وقوع بحران‌ها در این سرزمین وجود ندارد؛ مگر این‌که دخالت‌شان در آن زمان در حدی می‌باشد که منافع دولت‌های‌شان تقاضا می‌کند.

 اما دولت ناکارای عبدالمهدی، درحال‌حاضر به‌دولتی تبدیل شده است که فقط مصروف پیش‌برد اعمال روزمرۀ خود می‌باشد و تا تشکیل دولت جدید برپارلمان جدید اعتماد نموده، چانش خویش را می‌آزماید. همواره نشست‌ها و مناقشات پارلمان در مورد تعدیل قانون انتخابات جدید و انسجام آن با شرایط جاده‌های قیام‌کننده بوده است، قانونی‌که رای‌زنی‌ها در خصوص آن در ماه آینده به‌زودی آغاز خواهد شد. احزاب سیاسی خواست شخصی خویش را بر فشارهای مردمی ترجیح داده‌اند. لیکن چند هفته پیش به‌توافق عموم بر تصویب قانون کمیسیون عالی و مستقل انتخابات رای‌زنی‌ها آغاز شد. از حلبوسی رئیس پارلمان عراق چنین نقل است که گفت: "اعضای کمیسیون جدید انتخابات از قضات می‌باشند و انتخاب‌شان بر اساس قرعه‌کشی خواهد بود." (منبع: الحدیث) این پیش‌کش از طرف حکومتی می‌باشد که قبلاً از جانب خشم مردمی، مردود شده بود و به‌گمان اغلب به‌زودی این پیش‌کش هم‌چنان رد خواهد شد.

 در خاتمه، ما همواره راه رسیدن به‌تحقق خواسته‌های مردم را  دشوار دانسته و به‌سادگی از بین رفتن طبقۀ فاسدی‌که 16 سال است بالای سینۀ مردم نشسته‌اند را یک تصور بعید می‌بینیم. به‌دلیل اسبابی‌که آخرشان، نبود رهبری آگاه مردمی، یا پافشاری کسانی‌که نجات را در پناه بردن به‌ایدیولوژی سرمایه‌داری می‌دانند و یا راه‌های حل دموکراتیک را که متناقض واقعیت اسلام، عقیده و احکام اسلام بوده و عراقی‌ها مدیون آن هستند، نیست. از الله سبحانه‌وتعالی می‌خواهم که بر امت اسلامی منت گذاشته، شریعت حنیف را بالای‌شان حاکم سازد، چیزی‌که سعادت دنیا و آخرت را برای‌شان محقق ساخته ضامن خیر، عزت و کرامت می‌باشد. 

نویسنده: استاد عبدالرحمن الواثق-عراق

مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه