چهارشنبه, ۰۸ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

اتهامات بی‌اساس پوتین به حزب‌التحریر Featured

(ترجمه)

ولادیمر پوتین، رئیس جمهور روسیه، به‌تاریخ ۱۰ دسمبر/دسامبر ۲۰۱۹م نخستین بیانیۀ عمومی‌اش را در خصوص حزب اسلامی – سیاسی حزب‌التحریر این‌گونه ایراد کرد: «این سازمان در سال ۱۹۵۳م در بیت‌المقدس توسط یک قاضی محکمه/دادگاه شرعی تأسیس شد. در کتاب‌های اساسی این حزب صریحاً به لزوم ایجاد یک خلافت از طریق قاپیدن قدرت و گسترش مفاهیم‌اش در کشورهای گوناگون جهان، از جمله دولت روسیه، تأکید شده‌است. فعالیت این سازمان در بسیاری از کشورها قانونی است.» او این سخنان را در جلسۀ شورای حقوق‌بشر در پاسخ به اظهاراتی گفت که یک حقوق‌دان برجسته بنام یوری کوستانوف در مورد محکومیت اعضای حزب‌التحریر به بیش‌از ۲۵ سال زندان، بدون این‌که هیچ دلیلی مبنی بر دست‌داشتن آنان در حملات تروریستی موجود باشد، بیان کرده‌بود.

برعلاوه، پوتین دلایلی را توسط ادارات امنیتی برای این حقوق‌دان ارائه کرد تا این‌گونه بتواند ضرورت شناسایی حزب‌التحریر را به عنوان یک تشکیل تروریستی توجیه کند. به‌طور مثال: او گفت که این سازمان در آلمان و کشورهای عضو سازمان همکاری‌های شانگهای نیز به‌عنوان یک تشکیل تروریستی شناخته می‌شود؛ حال‌آن‌که همه می‌دانند یگانه کشوری‌که حزب‌التحریر را به عنوان یک سازمان تروریستی می‌شناسد، روسیه است. هم‌چنان، وی این دلایل را نیز ارائه کرد: «فعالیت‌های این سازمان به حقایقی هم‌چون ممانعت اعضایش از پذیرش سایر ادیان، دخالت در زندگی شخصی و خانوادگی‌شان وغیره وغیره خلاصه می‌شود. البته پیامدهای گسترش افکارشان بسیار جدی است، به گونۀ مثال این‌که انتقال خون را حرام می‌دانند. آنان از انتقال خون به اطفال به‌منظور نجات دادن زندگی‌شان ممانعت می‌کنند. در آخرین رویداد فاجعه‌باری‌که سال گذشته در فدراسیون روسیه در کاباردینو بالکاریا رخ داد یک طفل کشته شد. زمانی‌که برای حامیان این کلیسا کمک ارسال شد، آنان با شدیداً مقاومت کردند تا اطفال را از این کمک‌ها دور نگه‌دارند.» وی با احساسات عجیبی سخنان‌اش را چنین خاتمه داد: «یک‌بار دیگر می‌گوییم که این تصمیم از جانب محکمه/دادگاه عالی فدراسیون روسیه در مطابقت کامل با قوانین حاکم در روسیه اتخاذ شده‌است و بناءً باید اجرا شود.»

گرچه ما در حزب‌التحریر به دنبال خوشنودی خائنین سرزمین‌های مسلمانان و رهبران کشورهای کفری نیستیم، ولی بایستی یادآور شویم که در واقع هیچ‌یک از آنان حق وارد کردن اتهام به حزب‌التحریر را ندارند، چون همه می‌دانند که طریقۀ این حزب، مبارزۀ مسلحانه نیست. پوتین با این استدلال دروغین، که روسیه به دنبال آلمان و کشورهای عضو سازمان همکاری‌های شانگهای حزب‌التحریر را به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته‌است، تنها خودش را مسخره کرد و چیزی از خوبی و شهرت حزب‌التحریر کاسته نشد و نمی‌شود.

بی‌عدالتی‌های آشکار و محکومیت‌های غیربشری بر اعضای حزب‌التحریر در روسیه به چنان سطحی افزایش یافته‌است که ظاهراً نهادهای امنیتی، با از پیش تهیه کردن چنین پاسخ‌های دروغین و اسناد جعلی، انتظار مطرح شدن چنین پرسشی را در جلسۀ شورای حقوق‌بشر داشتند. پوتین حزب‌التحریر را یک کلیسا خواند و به ممانعت از انتقال خون متهم کرد! احتمالاً او حزب‌مان را با کلیسای شاهدان یهوه اشتباه گرفته‌است. چه این یک قلب واقعیت عمدی از جانب ادارۀ امنیت فدرال باشد یا اشتباهی تصادفی از طرف پوتین، به هر حال همۀ این موارد یک‌باردیگر پوچ بودن اتهام تروریزم را بر حزب‌التحریر از طرف ادارۀ امنیت فدرال و پوتین نشان می‌دهد.

قدرت در روسیه به دست هرکه باشد، سیاست‌های اسلام‌ستیزانه در داخل و خارج این کشور همیشه پابرجاست. امروزه قدرت این کشور را ادارات ویژه در دست دارند و آنان یگانه اشخاصی اند که از برپایی جنگ علیه اسلام نفع می‌برند. هم‌چنان لازم به ذکر است که ادارات ویژه با راه‌اندازی سیاست‌های اسلام‌ستیزانه، زیر عناوینی چون مبارزه علیه تروریزم، به دنبال حفظ و تحکیم مقام‌شان و دسترسی بیشتر به بودجۀ کشور اند؛ آنان این کار را نه‌تنها از روی تنفرشان از اسلام، بلکه نسبت به حرص و عطش‌شان به کسب قدرت نیز راه‌اندازی می‌کنند.

روسیه به شدت از اسلام هراسان است؛ چون قرن‌ها برای اشغال و محاصرۀ سرزمین‌های مسلمانان جنگید و اکنون به‌دنبال حفظ‌شان می‌باشد. اگر روسیۀ دیروز سیاست مسیحی‌سازی، آزار و شکنجه، کشتار و تبعید مسلمانان مخلص را پیش می‌بُرد، روسیۀ امروز مسلمانان را با صحنه‌سازی‌های دروغین و اتهامات جعلی از حقوق‌شان محروم می‌کند. حکام روسیه نگران ۲۰ میلیون جمیعت مسلمان این کشور اند، آنان از این افراد می‌خواهند که دین و فرهنگ بزرگ‌شان را به باد فراموشی بسپارند و صادقانه و مخلصانه به "تزار روسیه" خدمت کنند. بناءً این بیانیۀ پوتین و مبارزۀ کینه‌توزانه‌اش علیه حزب‌التحریر نیز بخشی از همین جنگ وحشیانه‌ای می‌باشد که برای قرن‌ها دولت روسیه علیه اسلام درپیش گرفته‌است. امروز، کرملین قانوناً اسلام را درین کشور ممنوع کرده نمی‌تواند؛ بناءً چنین دروغ‌هایی در خصوص خطر تهدیدات تروریستی، من‌جمله حزب‌التحریر، بیان می‌کند؛ چون آنان تهدید بازگشت امت مسلمه به ایدیولوژی‌شان – اسلام – را در اعضای حزب ما می‌بینند.

روسیه هرگز نخواهد توانست نور حقیقت را با سرکوب، دروغ، نقشه‌های مکارانه و حیله‌گری‌هایش فروکش کند! آنان مسلمانان را در سایبریا، ناحیۀ ولگا، کوه‌های اورال و قفقاز شکنجه می‌کنند و مسلمانان سوریه و لیبیا را می‌کشند، همان‌گونه که خود و پیشینیان‌شان، مسلمانان چیچن و افغانسان را به قتل رساندند! الله سبحانه وتعالی مدتی کوتاه برای‌شان فرصت می‌دهد و سپس حتماً از ارتکاب جنایات‌شان علیه مسلمانان پشیمان خواهند شد و یقیناً او سبحانه وتعالی عادل است. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ﴾

[ابراهیم: ۴۲]

ترجمه: گمان مبر که الله (سبحانه وتعالی) از آن‌چه ظالمان انجام می‌دهند، غافل است! (نه، بلکه کیفر) آن‌ها را برای روزی تأخیر انداخته‌است که چشم‌ها در آن (به خاطر ترس و وحشت) از حرکت باز می‌ایستد.

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

اردوغان و محمد فاتح: حکایت دو رهبر

(ترجمه)

خبر:

به روز چهارشنبه مطابق ۸ جنوری ۲۰۲۰ میلادی، ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه و رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه خط لوله گاز دریای سیاه را که گاز طبیعی روسیه را از طریق ترکیه به اروپا انتقال می‌دهد، افتتاح نمودند. در عین حال رؤسای جمهور هردو کشور پروژه "تُرک ستریم" را در استانبول که گاز طبیعی را از طریق خط لوله تحت البحری به امتداد ۹۳۰ کیلومتر از منطقه انابا واقع در ساحل دریای سیاه روسیه الی منطقه کیکوی واقع در غرب استانبول به هدف مصرف داخلی ترکیه انتقال می‌دهد، نیز افتتاح نمودند که این پروژه دومین پالایشگاه گاز روسیه را از طریق بلغارستان، صربستان و مجارستان به جنوب شرق اروپا انتقال خواهد داد، چنانچه این پروژه روسیه را قادر خواهد ساخت تا در امر تجهیز اروپا توسط گاز از اوکراین پیشی گرفته و همکاری‌های متقابل و روابط میان روسیه و ترکیه را مستحکم‌تر نماید.

تبصره:

اردوغان توسط اجرای این پروژه، به میراث ذلت‌بار خودش که با قیمت تقدیم جان‌های بی‌گناه به قصاب مسکو به میان آمده است می‌رسد. او به جای مقابله با پوتین قاتل، که مسئول قتل هزاران مسلمان در سوریه و حمایت از نظام خونخوار اسد می‌باشد، برای استحکام قدرت و اقتصاد نظام طاغوتی روسیه تلاش می‌کند؛ کاری‌که این نظام طاغوتی را در ادامه دادن به نابودی دسته‌جمعی مسلمانان با عزت شام بیشتر یاری می‌رساند، در حالی‌که جهان نیز بقای ترکیه را وابسته به حفظ نفوذ و تامین منافع روسیه در منطقه می‌داند. نجدت پامیر، رئیس سیاست انرژی در اتاق مهندسی پترول ترکیه به رسانه‌ها گفت: «در کنار این‌که پروژه "تُرک ستریم" کمک های ثابت گاز را با ترکیه تضمین خواهد کرد؛ این پروژه ما را کاملاً به روسیه وابسته می‌سازد.»

اردوغان، تنها با نظامیان روسی و ایرانی و حامیان غربی آن‌ها به هدف سرکوب انقلاب اسلامی سوریه از طریق کنفرانس‌های اغواکننده و آنچه که عملیات چشمه صلح -به هدف تجزیه گروه‌های رزمنده و منحرف ساختن آن‌ها از هدف‌شان یعنی برکنار ساختن بشار قصاب- نامیده می‌شود، همکاری نکرده است؛ بلکه او همواره بدون هیچ خجالتی دست به تقویه روابط با نظام سکولریستی‌ای زده است که نفرت کشنده‌ای را علیه اسلام و مسلمانان حمل می‌کند و همیشه دشمن آشکاری برای امت و دین آن‌‌ها بوده است؛ نظامی‌که همواره شکنجه و زندان‌های همراه با مجازات‌های طولانی را علیه مسلمانان روسیه و مسلمانان تاتار در شبه جزیره قرم – به هدف ترساندن آن‌ها و دست کشیدن از باورهای‌ اسلامی شان – روا داشته است. اما تمام این کارها هیچ وزنی در چشم اردوغان نداشته است؛ زیرا او اقدام به ادامه همکاری‌ها با مسکو نموده است. از آن جمله تبادله معلومات نظامی با روسیه، امضای معاهده خرید دفاع موشکی روسیه از نوع اس-۴۰۰ در سال گذشته و انجام مانورهای مشترک نظامی روسیه-ترکیه در امتداد مرزهای ترکیه و سوریه می‌باشند.

غالباً اردوغان از نظریه‌اش مبنی بر بزرگداشت و پیروی از رهبران بزرگ عثمانی در گذشته یادآوری می‌کند؛ اما این ادعای وی کاملاً از حقیقت به دور است؛ زیرا این ماه مصادف است با سالگرد یادبود فتح قسطنطنیه در سال ۸۵۷ه – ۱۴۵۳م با دستان خلیفه عثمانی و رهبر بزرگ محمد فاتح معروف به سلطان محمد ثانی، ولی اردوغان هیچ یادی از این تاریخ نکرد. سلطان محمد فاتح همان مردی است که واقعاً صفات و ویژگی‌های یک رهبر مسلمان را در وجودش دارا بود؛ زیرا او زندگی‌اش را در یاری نمودن دین الله سبحانه وتعالی و گسترش مرزهای اسلامی تا دورترین نقاط جهان سپری نمود. از همان دوران کودکی‌اش، باورهای بلند اسلامی در وجودش ریشه دواندند. او شخصیتی بود که می‌خواست زندگی‌اش در خدمت دین الله سبحانه وتعالی سپری شود. او در مقابل امپراتوری بزرگ قسطنطنیه به جنگ برخواست تا از کسانی شود که پیامبرصلی الله علیه وسلم وصف آن‌ها را نموده است، هنگامی‌که فرمود:

«لَتُفْتَحَنَّ الْقُسْطَنْطِينِيَّةُ فَلَنِعْمَ الْأَمِيرُ أَمِيرُهَا وَلَنِعْمَ الْجَيْشُ ذَلِكَ الْجَيْشُ»

ترجمه: بدون شک قسطنطنیه فتح خواهد شد، پس چه نیکو امیری است امیر آن و چه نیکو لشکری است آن لشکر.

تمایل او در راضی نمودن امپراتوری بیزانس و سایر دشمنان اسلام و همکاری با آن‌ها نبود؛ بلکه او می‌خواست بخاطر حاکم ساختن اسلام در تمام جهان آن‌ها را شکست دهد. بعد از آن‌که قسطنطنیه فتح گردید، محمد فاتح تلاش خود را برای نشر اسلام در تمامی نقاط اروپا متمرکز ساخت که از آن‌جمله جنگ با روم بخاطر تحقق بشارت دیگر رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بود.

 اینست صفات رهبری‌که اسلام به او نیاز دارد؛ شخصی‌که از مسلمانان و دین‌شان دفاع نموده و نور اسلام را به سوی جهان حمل می‌کند، نه کسی‌که در کنفرانس‌های ضد مسلمانان اشتراک نموده و بازوی قاتلان ستمکار را تقویه می‌نماید و تنها بخاطر منافع خودخواهانه ملی و منافع آجنداهای کشورهای بیگانه می‌جنگد. علاوه بر این‌ها، صفات رهبر واقعی تنها در زیر سایه نظامی تجسم پیدا می‌کند که صادقانه منافع و مصالح اسلام و مسلمانان را تمثیل می‌کند؛ یعنی خلافت بر منهج نبوت. پس اگر ما به عنوان امت خواهان برگشت رهبران بزرگی مانند محمد فاتح هستیم و اگر آرزو داریم که باری دیگر پیروزی‌های بزرگ دین خود را مانند فتح قسطنطنیه مشاهده کنیم و اگر تمایل داریم که تحقق بشارات با سعادتی را که از سوی الله سبحانه وتعالی و پیامبرش صلی الله علیه وآله وسلم داده شده اند، شاهد باشیم؛ لازم است تا نهایت تلاش خود را نموده و تمامی توجه خود را بخاطر برپایی یگانه نظامی‌که می‌تواند این آرزوها و رویاهای ما را به حقیقت مبدل سازد، مبذول داریم. یعنی دولت بزرگ خلافت، الله سبحانه وتعالی در این مورد می‌فرماید: ‏

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا ۚ وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُون﴾َ  

[نور: ۵۵]

ترجمه: الله به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آن‌ها خلافت روی زمین را بخشید؛ و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت و ترس‌شان را به امنیّت و آرامش مبدّل می‌کند، آنچنان که تنها مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت و کسانی‌که پس از آن کافر شوند، آن‌ها فاسقانند.

نویسنده: دوکتور نسرین نواز

رئیس بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

برای دفتر مرکزی مطبوعاتی حزب التحریر

ادامه مطلب...

ثبات و پایداری؛ درسی از فتح قسطنطنیه

(ترجمه)

خبر:

شهر هِرَقل (قسطنطنیه) به دستان محمد فاتح و ارتش‌اش در 857 هجری، در بیستم ماه جاری (جماد الاول) فتح گردید و روز یادبود از این فتح بزرگ برابر می‌شود با چهارشنبه ١٥/٠١/٢٠٢٠م.

تبصره:

بیشتر از هشت سده بر امت اسلامی و دولتی‌که بهترین بشر تهداب‌اش را گذاشته بود و بر بشارت‌اش پیرامون فتح قسطنطنیه سپری شده بود؛ اما شهر هِرَقل با وجود تلاش‌های جدی و خستگی ناپذیر مسلمان‌ها هنوز در مقابل فتح و تسلیمی ایستادگی می‌کرد و سال‌های زیاد و مصیبت‌های فروانی گذشت. سال‌های متمادی چالش‌های داخلی امت را بخود مصروف نموده بود؛ اما در این میان الله سبحانه وتعالی به گروهی از امت منت نهاده بود که همیشه بر امر الله، دعوت بسوی خیر، امر به معروف و نهی از منکر پابند بودند و مصداق این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم قرار گرفتند:

«لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي قَائِمَةً بِأَمْرِ اللَّهِ لَا يَضُرُّهُمْ مَنْ خَذَلَهُمْ أَوْ خَالَفَهُمْ حَتَّى يَأْتِيَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ ظَاهِرُونَ عَلَى النَّاسِ»

(رواه احمد)

ترجمه: گروهی از امتم همیشه پابند امر الله سبحانه وتعالی هستند، خیانت و مخالفت هیچ‌کسی به آن‌ها آسیبی نمی‌رساند، آن‌ها بر این حالت خواهند بود تا این‌که فرمان الله فرا رسد.

این وضعیت ادامه داشت تا این‌که الله سبحانه وتعالی بر مسلمان‌ها منت نهاد، به آن‌ها عزت بخشید، ناهنجاری‌های داخلی‌شان را بهبود بخشید و برای‌شان دولتی را نصیب کرد که دنیا را قرن‌های زیادی رهبری می‌کرد و نور درخشندۀ آن با خود شعله‌های هدایت و بیدارگری را انتقال می‌داد و خواست الله سبحانه وتعالی این بود که بشارت پیامبر صلی الله علیه وسلم به دستان محمد فاتح و ارتش مهیب‌اش تحقق یابد، پس از آن که برای فتح‌اش هرچیزی با ارزش و گران‌بها را مصرف نمودند و پلان‌های متعددی را بکار بستند و با الله صادق ماندند و دین الله نصرت دادند، در نتیجه به شرف بزرگ و یادبودِ پسندیده‌ای دست یازیدند و این یادبود تا زمانی باقی خواهد ماند که مسلمانان این گفتۀ پیامبر بزرگوار اسلام را نسل اندر نسل بازگو نمایند و ورد زبان خود داشته باشند:

«لَتُفْتَحَنَّ الْقُسْطَنْطِينِيَّةُ فَلَنِعْمَ الْأَمِيرُ أَمِيرُهَا وَلَنِعْمَ الْجَيْشُ ذَلِكَ الْجَيْشُ»

ترجمه: قسطنطنیه قطعاً فتح می‌شود، پس چی نیکو امیریست آن امیر و چی نیکو ارتشی‌ست آن ارتش.

به یقین در فتح قسطنطنیه درس‌ها و اندرزهای‌ست که می‌توان از آن‌ها کتاب‌های فراونی با تیراژهای بی شماری نوشت؛ اما پافشاری و پایداری از بارزترین صفات‌ست که فاتح و ارتش‌اش بدان آراسته بودند. او از آوان کودکی‌اش رویای فتح قسطنطنیه و تحقق بشارت پیامبر صلی الله علیه وسلم را در سر می‌پرورانید و برای دست‌یابی به این هدف با جدیت و پافشاری کم نظیری کار کرد، حتی این‌که گفته می‌شود او با هیچ‌کسی نمی‌نشست؛ مگر این‌که با او پیرامون فتح قسطنطنیه حرفی داشت. اما ثبات و پایداری او و ارتش قدرت‌منداش در به محاصره کشیدن شهر برای مدت دو ماه، پس از آن‌که بیشتر سال را در اعمار قلعه‌ها و ساختن توپ‌های دژ شکن به مصرف رساند؛ مثال و الگوی است که باید در کارهای بزرگ به آن اقتدا شود. محمد فاتح رحمه الله از تجربه و استفادۀ هیچ چاره و وسیلۀ مشروعی‌که او را در رسیدن به هدفش یاری می‌نمود، فروگذاشت ننمود، این علاوه بر اعتماد و توکلی بود که او و سپاهیان‌اش بر وعدۀ الله و نصرت او داشتند.

از الله سبحانه وتعالی عاجزانه می‌طلبیم که ما را در راه حق ثابت و پایدار داشته باشد و کمرهای مان را محکم بسته نماید و عزم و پافشاری ما را افزون نماید و همان‌گونه که بر محمد فاتح و سپاه‌اش منت نهاد، بر ما نیز منت گذارد و بر ما در زمین تمکین دهد تا این‌که بشارت‌های پیامبر صلی الله علیه وسلم پیرامون برپایی خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت، شسکت یهود و فتح روم نیز تحقق یابد و این امر در نزد الله سبحانه وتعالی چیزی نیست.

#فتح-قسطنطنیه

#قسطنطنیه

نویسنده: ولید بلیبل

مترجم: منیب حمیدی

ادامه مطلب...

تحولات اخیر در لیبیا

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

بعد از درگیری‌های پراکنده بین نیروهای حفتر، مزدور امریکا و نیروهای سراج، مزدور اروپا، حفتر حملۀ خود را به سمت طرابلس پایخت لیبیا از سر گرفت. آیا حفتر که امریکا در پشت پرده از وی حمایت می‌کند، باور دارد که به طرابلس دست خواهد یافت؟ چی باعث شد که این درگیری‌ها با این شدت از سر گرفته شود؟ هم‌چنان واقعیت حمایت ترکیه از حکومت فایزسراج در طرابلس چی‌ می‌باشد؟ هم‌چنان سوال است، آیا روسیه در لیبیا دخالت خواهد کرد و یا نوع ترساندنی است که تظاهر می‌نماید؟ به همین ترتیب از کنفرانس برلین که آلمان به خاطر حل مشکلات لیبیا فراخوانده بود، چی انتظار می‌رود؟

پاسخ:

یکم: بعد از این‌که امریکا موفق شد تا بر مزدورش حفتر من‌حیث یک عنصر مهم نظامی در زد و بند‌های لیبیا نفوذ خود را تحمیل کند، لیبیا به دو بخش تقسیم شد. مناطقی‌که مزدور امریکا بر آن تسلط دارد، منطقۀ نفوذ امریکا است، متباقی مناطق لیبیا مناطق نفوذ مزدوران انگلیس و اروپا می‌باشد. وقتی امریکا حمایت نظامی خود را برای مزدورش حفتر مخصوصاً از طریق مصر انجام بیشتر کرد، نفوذ امریکا در لیبیا بیشتر شد، چنانچه نفوذ امریکا از حملۀ حفتر در جنوب لیبی واضح می‌شود، برعکس نقص و کاهش نفوذ اروپا در این منطقه مخصوصاً با حملۀ حفتر بالای طرابلس به وضوح معلوم می‌شود.

در اوائل ماه اپریل 2019 م حفتر که امریکا به حمایت آن است، می‌خواست بر حکومت سراج مزدور اروپا در طرابلس فشار وارد کند تا امریکا در گفتگوهای سیاسی سهم بیشتری بگیرد. بناءً در اوائل ماه اپریل 2019م حملۀ حفتر بر طرابلس صورت گرفت، درست بعد از آن‌که وی قبلاً بر جنوب طرابلس دست یافته بود تا الجزائز را مشغول سازد که همین حمله قوت حفتر را شکل داد. امریکا تلاش کرد که حکومت رسمی در طرابلس از بوتقه بیرون شود و این به شکل بود که به صورت علنی به حفتر مانند رئیس یک حکومت رسمی تماس گرفت. (منبع: سکای نیوز عربی 19 اپریل 2019م)

دوم: اروپا در برابر این عمل‌کرد امریکا جز پیش‌گرفتن مسألۀ سیاسی دیگر راه نیافت، پس دعوت مستقیم نخست وزیر آلمان در کنفرانس بین المللی برلین به خاطر حل بحران لیبیا بود؛ با وجودی‌که این تلاش‌ها نتوانست وقتی مشخصی را برای برگذاری کنفرانس تعیین کند؛ یعنی میعاد معینی برای کنفرانس آینده تعیین نشد تا این کنفرانس در پایتخت آلمان برلین دائر گردد. (منبع: دوتشیه فیلیه 7 دیسمبر 2019م)

مگر خبرهای رسانه‌ای غیر موثق وجود داشت که این کنفرانس در اوخر همین ماه برگزار خواهد شد. به هر صورت، همین مسئله در ذات خودش خواست اروپا بود که این خواست خود را از طریق کنفرانس گروه هفت اقتصادی خواست (گروه هفت قدرت اقتصادی صنعتی بزرگ به خاطر حل معضل لیبیا به سوی کنفرانس بین المللی فراخوانده اند، این گروه در اخیر نشست‌شان در روز دوشنبه در شهر "بیاریتس" فرانسه گفتند، لازم است که همۀ اطراف و قوت‌های منطقه‌ای در این کنفرانس شرکت نمایند.) (منبع: قدس العربی 26 اگست 2019م)

دولت‌های اروپائی در کنفرانس برلین موقف روشنی گرفت تا بتواند که مزدورانش را حفظ نموده و از این طریق نفوذ خود را در لیبیا حفظ نماید(سراج در روز سه شنبه "لویدجی دی مایو" وزیر اخارجۀ ایتالیا را استقبال کرد، کسی‌که وعدۀ حمایت ایتالیا را از امنیت و ثبات لیبیا را داد. "لویدجی دی مایو" تاکید کرد که راه‌حل نظامی در لیبیا وجود ندارد، هم‌چنان او گفت، کشورش تلاش‌های مسالمت‌آمیز را به خاطر بازگشت به سوی راه‌حل سیاسی تائید می‌کند. او گفت که وی امیدوار است کنفرانس برلین یک توافقی برای همۀ دولت‌های‌که در مورد موضوع لیبیا توجه دارند، به وجود بیاورد.) (منبع: اندپندنت عربی 17 دیسمبر2019م)

سوم: واضح گردید که امریکا بسیار تلاش نمود تا برای برگزاری کنفرانس برلین هم‌گام با اروپا حرکت نماید؛ مخصوصاً بعد از آن‌که نمایندۀ امریکا در امور لیبیا برای کنفرانس برلین شرائطی را وضع نمود(غسان سلامت نمایندۀ سازمان ملل در امور لیبیا از وضع سه شرط در حین آماده‌گی‌ها برای برگزاری کنفرانس برلین پرده برداشت، این در حالی بود که وی تاکید داشت که باید در حاشیۀ این کفرانس انجام شود).

این موقف‌گیری نمایندۀ بین المللی از تعامل امریکا در مورد کنفرانس برلین پرده بر داشته  و واضح می‌سازد که همین علت مشکل شدن تعیین وقت کنفرانس شده است، اما امریکا به این حالت هم اکتفاء نکرده بلکه او روسیه و ترکیه را در مناطق لیبیا داخل نمود. به این ترتیب قضایای منطقوی مربوط به لیبیا پیچیده شده و به این شکل تأثیر امریکا بالای این کنفرانس قبل از انعقاد آن با داخل نمودن روسیه و ترکیه نمایان شد؛ پس اروپا عنصر مهمی برای حل بحران لیبیا نبوده و به همین دلیل نفوذ اروپا در این مورد ضعیف و کم‌رنگ است.

به این ترتیب انتظار می‌رود در صورتی‌که کنفرانس برلین برگزار گردد، نتائج این کنفرانس مطابق به خواست اروپا نبوده بلکه اروپا تلاش می‌نماید تا در موقف امریکا بر تائید این کنفرانس و حضورش به هر شکل ممکن تأثیر گذارد؛ حتی مسولین اروپائی تلاش دارند که امریکا را وادار سازند تا در این کنفراس شرکت نمایند تا جائی‌که به نماینده‌گی از امریکا می‌گویند که امریکا در این کنفراس حاضر می‌شود «ماس وزیر حارجۀ المان در جریان کنفرانس مطبوعاتی با "لویجی دی مایو" تصریح نموده که امریکا به کنفرانس برلین اهمیت داده و امریکا تمام تلاش خود را برای موفقیت این کنفرانس به خرج می‌دهد». (منبع : عین لیبیا 10 نومبر 2019م) یعنی امریکا این مسئله را تصریح ننموده؛ بلکه امریکا بر لیبیا توجه دارد. بعد از کنفرانس مقدماتی تاریخی 17 سپتمبر 2019م در برلین "ریچارد نورلاند" سفیر امریکا در لیبیا به الجزائز سفر کرده و با "بوقادوم" وزیر خارجۀ الجزائز نشست نمود، هرچند او در کنفرانس برلین دعوت نشده بود. (منبع: قدس عربی 2/11/2019م) این مسئله دلالت دارد که امریکا متوجه وضع لیبیا بوده و نگران است که مبادا الجزائز در این موضوع دخالت کند.

چهارم: این‌که امریکا چگونه اوضاع را با وارد نمودن روسیه و ترکیه به میدان بحران لیبیا و به منظور تضعیف موقف اروپا و حکومت سراج مختل نمود، جزئیات آن قرار ذیل است:

الف) امریکا برای روسیه جهت مداخله در قضیه لیبیا و کمک به مزدوراش حفتر چراغ سبز نشان داد و اندکی بعد شرکت امنیتی "واگنر" روسیه در لیبیا بظاهر شد. این شرکت روسی شبیه شرکت جنایتکار "بلک واتر" امریکاست که در عراق ظاهر گردید. به نظر می‌رسد امریکا از روسیه خواسته شرکت "واگنر" خویش را جهت کمک به حفتر وارد این کشور کند. این شرکت به تجهیزات پیش‌رفته نظامی روسیه مجهز است، مانند دستگاه اختلال پروازها که باعث خواهد شد پله نظامی حفتر در برابر دشمنان‌اش سنگین‌تر شود. شرکت "واگنر" مستقیماً زیر نظر پوتین فعالیت می‌کند و کار آن این است که در پیمان کاری‌های نظامی خارجی فعالیت نموده و دست‌آورد داشته باشد. پوتین اعتراف نمود که به درخواست امریکا پاسخ مثبت داده، چنان چه گفت: «روسیه با حفتر و حکومت سراج تماس دارد.» (منبع: روسیه امروز 19 دسمبر 2019م) در عین حال می‌دانیم که امریکا نیز از حفتر حمایت می‌کند. «قصر سفید در آن زمان اعلان نمود که ترامپ به نقش مهم حفتر در مبارزه با ترورزم و تأمین امنیت منابع نفتی لیبیا اعتراف نموده.» (منبع: دویچ ویله آلمان 24 نومبر 2019م) امریکا سعی دارد طوری وانمود کند که لیبیا میدان کشمکش میان امریکا و روسیه است. آژانس دویچ ویله آلمان به تاریخ 24 نومبر 2019م به نقل از شماری از مسئولین حکومتی امریکا گفت: «امریکا از تمامیت ارضی و رهبری لیبیا در برابر تلاش‌های روسیه برای سؤ استفاده از بحران موجود بر ضد منافع مردم لیببیا حمایت می‌کند.»

ب) در مورد چگونگی ظهور نقش ترکیه در بحران لیبیا باید گفت که ترکیه بسیار صریح و واضح خود را در این بحران دخیل نمود؛ «اردوغان رئیس جمهور ترکیه و فایز سراج نخست وزیر لیبیا به تاریخ 27 نومبر 2019م تفاهمنامه همکاری‌های امنیتی و نظامی میان انقره و طرابلس و تشخیص عرصه‌های بحری را امضاء نمودند. اردوغان خطاب به خبرنگاران گفت: «مصر در لیبیا چه می‌کند؟ حکومت ابوظبی در لیبیا چه می‌کند؟» اردوغان در خصوص نقش روسیه گفت: «آن‌ها به صفت مزدور و در چهارچوب گروهی موسوم به "واگنر" در لیبیا فعالیت دارند و معلوم است که کی آن‌ها را تمویل می کند.» وی افزود: «اوضاع از این قرار است و قطعاً درست نیست ما در برابر این وضعیت دست بسته ناظر بمانیم و ما تا کنون هر آن‌چه در توان داشتیم به خرچ دادیم و این کار را ادامه خواهیم داد.» (منبع: الجزیره نت 20 دسمبر 2019م) پس از آن بود که پارلمان ترکیه با این برنامه اردوغان موافقت نشان داد. «پارلمان ترکیه با 325 رأی موافق و 184 رأی مخالف به حکومت اجازه داد، نیروهای ترکیه را جهت حمایت از حکومت به رسمیت شناخته شده لیبیا به رهبری سراج به این کشور بفرستد. بر اساس این برنامه قرار است نیروهای غیر جنگی ترکیه به صفت مشاورین و تمرین دهنده‌گان نیروهای حکومت قانونی لیبیا به این کشور فرستاده شود تا آنان را در جنگ علیه نیروهای خلیفه حفتر در طرابلس کمک نمایند.» (منبع: بی بی سی عربی 2 جنوری 2020م)

پنجم: واقعیت اینست که امریکا با نقش دادن به ترکیه در لیبیا دنبال حمایت از سراج نیست؛ چنان که اردوغان ادعا می‌کند، بلکه با دقت نمودن به اوضاع جاری روشن خواهد شد که اهداف امریکا از این کار، اهدافی داخلی، منطقه‌ای و بین المللی است و به گمان اغلب قرار ذیل است:

1. داخلی؛ گروه‌های نظامی زیادی زیر پرچم حکومت سراج فعالیت دارند که گروه‌های "اسلامی میانه‌رو" تلقی می‌گردند و ترکیه پیش از این مداخله با آن‌ها در تماس بوده. اینک برای ترکیه کار ساده‌ای است که این گروه‌ها را به جانب خود بکشد، کاری‌که در سوریه با گروه‌های وابسته به خود نمود تا مناطق دست داشتۀشان را تسلیم بشاراسد جنایت‌کار کنند. بنابر این ترکیه در لیبیا دنبال استفاده از جریان‌های وفادار به خودش جهت تضعیف حکومت سراج در برابر حفتر است. مطمئناً سراج می‌داند که اردوغان در محور امریکا می‌چرخد و این‌که دخالت‌اش در لیبیا به هدف کمک به وی نیست، بلکه به هدف فریب دادن او است تا با خارج نمودن گروه‌های طرف‌دار خود از مناطق حساس، پله حفتر را سنگین‌تر کند؛ درست کاری‌که در سوریه با این نوع گروه‌ها نمود. اما سراج سعی دارد در هماهنگی با اروپا خود را به ترکیه نزدیک نموده و ترکیه به رهبری اردوغان را وادار کند از حکومت‌اش به صفت حکومت قانونی و به رسمیت شناخته شده جهانی حمایت نماید، زیرا حق دارد از هر دولتی طلب همکاری نماید و با این کار امریکا را نگران کند. سپس با سر و صداهایی‌که اروپا در پی مداخله ترکیه در سطح جهانی به راه می‌اندازد، زمینه اعتراض به مداخله امریکا و سپس مصر را فراهم آورد. سراج و اروپا که پشت سر آن قررار دارد انتظار دارند این نگرانی امریکا و سر و صدایی‌که اروپا به راه خواهد انداخت بالای امریکا تأثیر گذاشته و فشارهای حفتر و مصر بالای سراج را کاهش دهد.

2. منطقه‌ای: مصر فرصت خواهد یافت به بهانه مداخله نظامی ترکیه، حمایت‌هایش از حفتر را با قوت بیشتر افزایش دهد، در حالی‌که الجزایر به دلیل شرایط داخلی که دارد توان کمک به سراج را ندارد. ممکن است مصر نیروهای نظامی‌اش را علناً و مستقیماً برای جنگیدن وارد لیبیا کند، اما پشتیبانی ترکیه از حکومت سراج کاملاً نمادین بوده و هیچ اهمیت قابل توجهی نخواهد داشت، درست مانند پشتیبانی ترکیه از گروه‌های سوریه وابسته به آن، زیرا گذشته از این که اهداف ترکیه از این پشتیبانی در حد سر و صدا و سخن خلاصه می‌شود و کمک‌های اندکی را به هدف به دام انداختن آن گروه‌ها پیش‌کش خواهد نمود، موقعیت ترکیه از لیبیا فاصله زیادی دارد. گروه‌هایی نظامی لیبی که به پشتیببانی و کمک‌های ترکیه دل‌خوش کرده اند، چیزی جز سراب نخواهند دید.

3. جهانی: مداخله ترکیه در بحران لیبیا، این بحران را تبدیل به میدان کشمکش میان ترکیه و روسیه خواهد نمود، اتفاقی‌که همین الآن افتاده، چنان‌چه اردوغان در اظهارات‌اش به حضور نظامی روسیه در لیبیا اعتراض دارد و روسیه از مداخله ترکیه اظهار نارضایتی می‌کند و سپس دو طرف در مورد توافقات میان ترکیه و روسیه در خصوص قضیه لیببیا مطرح می‌گردد! این قضیه شباهت کاملی به دسیسه‌های ترکیه و روسیه در قضیه سوریه دارد.

4. به نظر می‌رسد اردوغان سعی دارد از توافقی‌که با سراج در خصوص اکتشاف منابع گاز و پترول داشته سوء استفاده نماید و این را فرصت مناسبی برای نیرنگ زدن یافته، چنان‌چه «فاتح دونماز وزیر انرژی ترکیه گفت: به مجرد صدور توافق تقسیم حدود بحری و ثبت آن در سازمان ملل، ترکیه کار صدور جوازهای اکتشاف و تولید نفت و گاز را در این منطقه آغاز خواهد نمود. وی افزود: فکر می‌کنم ما این کار را در ماه‌های نخست سال 2020م عملاً آغاز کنیم.» (منبع: رویترز 18 دسمبر 2019م) می‌دانیم که تلاش‌های ترکیه در جهت جستجوی گاز در بحر متوسط به عمق 100 کیلومتری سواحل ولایت انتالیا، که از اکتوبر 2018م آغاز گردید، چندان جدی نبود و به کوبیدن آب در هاون شباهت داشت، چنان‌چه وزیر انرژی ترکیه خود اعتراف نمود که ترکیه هنوز کار اکتشاف نفت و گاز را آغاز نکرده، هرچند کشتی‌هایی را به این هدف ارسال نموده. اما اینک ترکیه قصد دارد به مردم طوری وانمود کند که دنبال نفت و گاز است و هدف‌اش از مداخله در بحران لیببیا، تأمین منافع ترکیه می‌باشد، در حالی‌که واقعیت اینست که دارد نقش فریبنده‌ای را در لیبیا به نفع امریکا بازی می‌کند.

ششم: در مورد یک‌طرفه شدن جنگ طرابلس باید گفت: نشانه‌هایی در ماه‌های اخیر برجسته گردیده که بیانگر سنگین‌تر شدن پله حفتر در این جنگ است:

1. اروپا به دلیل صحنه‌سازی که امریکا با وارد نمودن روسیه و ترکیه در بحران لیبیا به راه انداخته متزلزل شد، از طرفی مصر نیز، چنان‌که اشاره نمودیم، نقش خویش را فعال‌تر نمود و به این ترتیب حفتر تشویق شد فعالیت‌های نظامی خویش را در طرابلس شدت بیشتری دهد. «خلیفه حفتر فرمانده کل نیروهای موسوم به اردو/لشکر ملی لیبیا شام پنج شنبه 12 دسمبر 2019م از آغاز جنگ فیصله کننده به جانب طرابلس خبر داد و از خطوط اول جنگ خواست به قوانین جنگ پایبند بمانند. وی که لباس نظامی بر تن داشت و در یک سخنرانی تلویزیونی سخن می‌گفت خطاب به تمام واحدهای نظامی در طرابلس گفت: امروز از جنگ فیصله کننده و پیش روی به جانب طرابلس خبر می‌دهیم.» (منبع: دوچ ویله آلمان 12 دسمبر 2019م) روند رو به افزایش فعالیت‌های نظامی بعد از آن تا کنون پیوسته ادامه دارد.

2. روسیه به ویژه شرکت "واگنر" پس از دریافت چراغ سبز از جانب امریکا وارد لیبیا شده و در کنار حفتر مزدور امریکا در این سرزمین قرار گرفت. شرکت واگنر روسیه مجهز به تجهیزات پیش‌رفته نظامی از قبیل سیستم اختلال در روند پرواز است که خود عنصر مهمی در سنگین‌تر شدن پله نظامی حفتر در برابر دشمنان‌اش به شمار می‌رود. پوتین رئیس جمهور روسیه به پذیرفتن درخواست امریکا در این زمینه اعتراف نموده گفت: «روسیه با حفتر و حکومت سراج تماس دارد.» (منبع: روسیه امروز 19 دسمبر 2019م)

3. گروه‌های نظامی زیادی زیر پرچم حکومت سراج فعالیت دارند که گروه‌های "اسلامی میانه‌رو" تلقی می‌گردند و ترکیه پیش از این مداخله با آن‌ها در تماس بوده. اینک برای ترکیه کار ساده‌ای است که این گروه ها را به جانب خود بکشد، کاری که در سوریه با گروه‌های وابسته به خود نمود تا مناطق دست داشتۀشان را تسلیم بشاراسد جنایت‌کار کنند. بنابر این ترکیه در لیبیا دنبال استفاده از جریان‌های وفادار به خوداش جهت تضعیف حکومت سراج در برابر حفتر است. این از یک طرف، از طرف دیگر اعلان مداخله ترکیه در قضیه لیبیا به پشتیبانی از سراج در حقیقت مقدمه‌ای خواهد بود برای اعلان مداخله علنی مصر در لیبیا و پایان دادن به مداخله سری.

4. نیرنگ‌بازها میان ترکیه و روسیه: طوری‌که ترکیه وانمود می‌کند که انگار به پشتیبانی از سراج مداخله نموده و اردوغان به روسیه می‌تازد که چرا از حفتر حمایت می‌کند، چنان چه گفت: «آنان افراد ماهر و تربیت شده‌ای را به نفع حفتر در لیبیا استخدام می‌کنند و این کار را توسط گروه موسوم به "واگنر" انجام می‌دهند و روشن است که چه کسی آنان را تمویل می‌کند». وی افزود: «اوضاع از این قرار است و قطعاً درست نیست ما در برابر این وضعیت دست بسته ناظر بمانیم و ما تا کنون هر آن‌چه در توان داشتیم به خرچ دادیم و این کار را ادامه خواهیم داد». (منبع: الجزیره نت 20 دسمبر 2019م) دو روز بعد از دیداراش با پوتین سخن می‌گوید: «من و پوتین هیأتی را جهت بررسی تحولات لیبیا تشکیل داده ایم و قرار است مسؤولین دو کشور به زودی در این خصوص با هم ملاقات کنند». (منبع: تلویزیون إن تی فی ترکیه 18 دسمبر 2019م) درست مانند زمانی‌که با روس‌ها ملاقات و همکاری می‌نمود؛ در حالی‌که آنان مردم سوریه را شب و روز با بمب‌باران می‌کردند، اما اردوغان منافقانه وانمود می‌کرد که به هدف پشتیبانی از گروه‌های نظامی و مردم سوریه وارد این سرزمین شده. دو طرف گمان می‌کنند دارند بازی پوشیده و نامرئی را انجام می‌دهند، در حالی‌که همه از آن آگاهی دارند! چنان‌چه شبکه الجزیره نت به تاریخ 20 دسمبر 2019م به نقل از سایت ایل سوسو دیریوای ایتالیا نوشت: «بحران لیبیا شاهد بازی ترکیه و روسیه است و توافق‌نامه‌ای در خصوص بحر سیاه میان طرفین در حال انجام شدن است، انگار دو طرف آماده اند تجربه صلح سوریه را در لیبیا تکرار کنند». برملا شدن نیرنگ‌بازی‌ها میان ترکیه و روسیه راه را برای فعال‌تر شدن حفتر هموار می‌کند.

این عوامل چهار‌گانه موقف حفتر را تقویت نموده و وی را تشویق خواهد نمود جنگ در طرابلس را شدت بخشد و طبیعی است که این عوامل توسط امریکا ترتیب و مدیریت می‌شود. این در خصوص حفتر و جبهه وی، اما در مورد سراج و جبهه او باید گفت که شکی نیست اروپا، به ویژه انگلیس، فرانسه و ایتالیا از وی پشتیبانی می‌کنند، به علاوه این که گروه‌های جنگی سخت‌کوشی در اختیار دارد، به ویژه جنگجویان مصراته. اما تداوم مداخلات بیرونی، چنان‌که در فوق بیان گردید و افزایش فشارهای نظامی بالای طرابلس و جلب و جذب گروه‌هایی از داخل نظامیان سراج به جانب ترکیه، همه و همه بیانگر این است که نفوذ اروپا در لیبیا رو به تزلزل گذاشته و بسیار دشوار به نظر می‌رسد جریان بزرگ سیاسی وابسته به انگلیس و اروپا در لیبیا موفق شوند این نفوذ را از این مهلکه نجات دهند، مخصوصاً بعد از این که امریکا با وارد نمودن روسیه و ترکیه در میدان این بحران، اوضاع را مختل نمود، یعنی حوادث اخیر و شواهد موجود بیانگر این است که به مشکل می‌توان تصور نمود نفوذ اروپا در لیبیا به حالت قبلی خود بر گردد. اما با آن هم باید گفت که یک‌طرفه نمودن بحران از طریق نظامی در زمان قابل پیش‌بینی کار آسانی نیست و بنابر این انتظار می‌رود دو طرف "امریکا و اروپا" بر اساس طریقه سرمایه‌داری شان به راه‌حل‌های سیاسی روی آورند. ممکن است دشوار شدن حل نظامی بحران برای یک طرف آن را وادار کند "حل وسط" را مطرح نموده و دستاوردهای سیاسی را در برابر دستاوردهای نظامی بپذیرد، دستاوردهای نظامی که در حال حاضر به نفع حفتر یعنی امریکا می‌چرخد.

هفتم: در اخیر باید گفت آن‌چه بیشتر از هم دردآور است اینست که سرزمین‌های مسلمانان میدان کشمکش کفار استعمارگر و توسط ابزاری از فرزندان خود ما مسلمانان و به نفع کفر و کفار باشد، فرزندانی‌که حکام خائن سرزمین‌های مسلمانان برای خوش‌خدمتی به کفار جهت بقای خویش بر اریکه‌های شکسته و ناپایدار قدرت از آنان استفاده می‌کنند. این حکام خاین نمی‌دانند که سر انجام امور در دست پرهیزگاران، اسلام و اهل اسلام خواهد بود و آنگاه همه از کرده‌های خویش پشیمان خواهد شد؛ در حالی‌که پشیمانی هیچ سودی نخواهد داشت.

﴿فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ﴾

ترجمه: مى ‏بينى كسانى كه در دل‌هايشان بيمارى است در [دوستى] با آنان شتاب مى‌ورزند، مى‏‌گويند مى‏‌ترسيم به ما حادثه ناگوارى برسد؛ اميد است‏ الله از جانب خود فتح [منظور] يا امر ديگرى را پيش آورد تا [در نتيجه آنان] از آنچه در دل خود نهفته داشته‏ اند، پشيمان گردند.

ادامه مطلب...

یادبود فتح قسطنطنیه

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

این کدام یادبود بزرگ است که بر ما می‌گذرد؟ این کدام یادبود است که در آن پایتخت اول دولت بیزانس به پایتخت دولت بزرگ اسلام مبدل گشت؟ این کدام نیروی بزرگ و کدام پیروزی آشکاری است؟ کدام عزت است که نصیب مسلمانان به طور عام و برای فاتحین به طور خاص شده است؟

حدود دو صد سال قبل از این فتح، مغول‌ها سرزمین‌های اسلامی را ویران ساخت، آن‌ها را اشغال نمود و خلیفه آن را به قتل رساندند. در سال ۱۲۵۸ میلادی معتصم بالله، خلیفه عباسی، به قتل رسید، نزدیک به دو میلیون مسلمان کشته شد و پایتخت خلافت اشغال گردید. مردان، زنان و اطفال به قتل رسیدند؛ ذلتی پیاپی دامنگیر امت گردید تا آن‌که الله سبحانه وتعالی مدافعان قهرمان اسلام هم‌چو قطر، بیبرس و امثال آن‌ها را توفیق بخشید و به دفاع از اسلام و مسلمانان به پا خاستند.

قبل از حملات مغول‌‌ها، حملات صلیبی رخ داد؛ حملاتی‌که مسلمانان انواع مصیبت آن‌ها را چشیدند تا آن‌که صلاح الدین قهرمان آن حملات را پایان داد و از مسلمانان دفاع نمود.

هر یک از ما تاریخ را خوانده ایم و می‌دانیم که حالت در پایان دولت عباسی چگونه بود؛ مسلمانان زیر شکنجه، قتل و در معرض تفرقه و نابودی از سوی گرگ‌های جهان قرار داشتند و بهترین حالت برای آن‌ها حالت دفاع بود، نه هجوم. مردم به سوی امت به دیده ذلت، تمسخر و حقارت می‌نگریستند تا آن‌که مردان شجاع بپا خاستند؛ مردانی‌که صادقانه با الله سبحانه وتعالی عهد بستند و بعد از تحمل رنج، صبر و مبارزه‌ی وسیع خلافت عثمانی را تأسیس نمودند و دارالاسلام را به مسلمانان باز گرداندند. دولت عثمانی خلاصه و مقدمه تمامی پیروزی‌ها بود؛ به ویژه بعد از آن‌که این دولت توسط نسل‌های مومن و مخلص نیرومند گردید؛ نسلی‌که سلطان بزرگ عثمانی، محمد فاتح، از میان آن‌ها بیرون آمد تا پایتخت اول روم را به پایتخت دولت خلافت مبدل نماید که توسط این دولت عثمانی مسلمانان از حالت دفاع به حالت هجوم انتقال یافته و فتوحاتی‌که در راس آن‌ها فتح قسطنطنیه است رخ دادند.

سپس این حالت دوباره تغییر یافت! دولت عثمانی سقوط داده شد و برای مسلمانان دولتی باقی نماند تا آن‌ها را دور هم جمع نموده و وحدت بخشد و از آن‌ها حمایت نماید و دوباره عصر برگشت به عقب آغاز گردید که حالت فعلی ما بهترین مثال برای آن زمان است. فلسطین، بغداد، شام و بیشتری از سرزمین‌های اسلامی اشغال گردیدند و دوباره به همان حالت ذلت، حقارت و مصیبت پی‌هم برگشتیم!!

ای مسلمانان با عزت! بدون شک این یادبود بزرگ فتح قسطنطنیه باید ما را بیدار ساخته و همت ما را بر محور دو امر بزرگ جمع نماید:

اول: ضرورت این‌که کار برای اعاده دوباره دولت اسلام را به صحنه وجود در راس اولویت‌های خود قرار دهیم تا قادر به ساختن مردان شجاعی مانند محمد فاتح، صلاح الدین ایوبی و امثال آن‌ها شویم.

دوم: این‌که این دولت مانند خلافت عثمانی، عباسی و اموی نخواهد؛ بلکه خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت پیروزی‌هایی را که تا هنوز باقی مانده اند و پیامبر صلی الله علیه و سلم بشارت آن‌ها را داده است، تحقق خواهد بخشید؛ بشارت‌هایی مانند: شکست یهود و فتح روم. پس بخاطر خیر دنیا و آخرت تان در رکاب حزب التحریر فعالیت نمایید تا بالاخره این دولت و این کاخ بزرگ را بنا نماییم... ‏

﴿وَيَومَئِذٖ يَفرَحُ ٱلمُؤمِنُونَ بِنَصرِ ٱللَّهِۚ

[روم: ۴-۵]

ترجمه: در آن روز مؤمنان شادمان می‌شوند؛ (آری! خوشحال می‌شوند) از یاری الله.

ادامه مطلب...

تلاش برای از میان برداشتن آموزه‌های جهاد و خلافت از نصاب‌تعلیمی، ممنوع و حرام می‌باشد

(ترجمه)

تلاش‌های دولت برای از بین‌بردن آموزه‌های خلافت و جهاد از فقه اسلامی و راجع ساختن آن به قصه‌های تاریخی در واقع تلاش برای کاهش دروس با ارزش اسلامی‌ست. کمار‌الدین امین، رئیس پیشین تعلیمات عمومی اسلامی از وزارت مذهبی اندونیزیا در مورد نامۀ مرتبط به موضوعات خلافت و جهاد که تحت نصاب‌تعلیمی تاریخ انتقال یافته است، توضیح داد. این پالیسی در حقیقت بخش از اعتدال‌مذهبی و ممانعت از افراط‌گرایی در بخش تعلیمی مدارس می‌باشد. این پالیسی‌دولت واضحاً علیه اسلام می‌باشد. دلیل‌اش این است که جهاد و خلافت بخش از آموزه‌های دینی در فقه اسلام است؛ به خاطری‌که این دو از اوامر فرضی شریعت اسلامی محسوب می‌شود. موضوعات خلافت و جهاد صرف دروس از تاریخ نیست. قرار دادن جهاد و خلافت من‌حیث بخش از درس‌های تاریخ بدون توضیح و تشریح فرضیت جهاد به رضایت الله سبحانه‌و‌تعالی و تاسیس خلافت؛ در واقع تلاش برای از بین بردن آموزه‌های ناب اسلام است. در رابطه به فرضیت جهاد الله سبحانه‌و‌تعالی در قرآن کریم در آیه‌های مختلف تاکید کرده می‌فرماید:

﴿كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ

[بقره: 216]

ترجمه: جهاد در راه الله بر شما مقرّر شد؛ در حالی که برای‌تان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. الله می‌داند و شما نمی‌دانید.

بر اساس شریعت اسلامی جهاد به مفهوم قتل و قتال در راه الله سبحانه‌و‌تعالی می‌باشد. بر علاوۀ بعضی از آیه‌های قرآن در احادیث پیامبر صلی الله علیه‌و‌سلم نیز جهاد به معنی قتل در راه الله سبحانه‌و‌تعالی آمده است. انس بن مالک روایت نموده است:

«جَاهِدُوا الْمُشْرِكِينَ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَأَلْسِنَتِكُمْ»

(ابو داوود، النسایی و احمد)

ترجمه: با اموال، نفس‌های خویش و زبان تان با مشرکین جنگ کنید.

هم‌چنین کار برای احیای خلافت مبنی بر شریعت اسلامی فرض می‌باشد. در رابطه بر فرضیت نصب  خلیفه امام‌النووی در کتابش شرح صحیح، مسلم می‌نویسد:

«وَاَجْمَعُوْا عَلَى اَنَّهُ يَجِبُ عَلَى الْمُسْلِمِيْنَ نَصْبُ خَلِيْفَةٍ، وَوُجُوْبُهُ بِالشَّرْعِ لَا بِالْعَقْلِ»

ترجمه: در واقع همۀ مسلمین اتفاق نظر دارند که نصب خلیفه برای مسلمانان فرض می‌باشد و فرضیت نصب خلیفه بر اساس شریعت تعیین می‌شود نه دلایل عقلی.

ای مسلمانان! تلاش برای از بین بردن موضوعات جهاد و خلافت از نصاب‌تعلیمی مدرسه‌ها حتی زشت‌تر است از نابودی آن؛ در ضمن این یک عمل مردود بوده و واضحاً حرام می‌باشد؛ زیرا بر اساس قرآن و سنت کتمان علم جایز نیست. انتقال، تشریح و تفسیر علوم در اسلام واجب می‌باشد. کسی‌که این وجیبۀ مهم را دست‌کم گرفته و به کتمان ثقافت اسلام می‌پردازد، مورد لعنت الله سبحانه‌و‌تعالی و تمام مخلوقات‌اش می‌گردد. به همین دلیل کتمان آموزه‌های اسلامی؛ این که زدودن آن از نصاب‌تعلیمی باشد و یا هم از بین بردن آن در اسلام، ممنوع می‌باشد. هر شخص به هر دلیلی‌که باشد این کار را انجام دهد، مورد لعنت الله سبحانه‌و‌تعالی قرار خواهد گرفت. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:‌

﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ ۙ أُولَٰئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ

[بقره: 159]

ترجمه: کسانی‌که دلایل روشن، و وسیله هدایتی را که نازل کرده‌ایم، بعد از آنکه در کتاب برای مردم بیان نمودیم، کتمان کنند، الله آن‌ها را لعنت می‌کند و همه لعن‌کنندگان نیز، آن‌ها را لعن می‌کنند.

علاوه بر این؛ وای به حال کسی‌که اتهامات زشت و افترا‌های بی‌معنی را علیه آموزه‌های اسلامی "جهاد و خلافت" می‌بندد. تهمت بستن به آموزه‌های اسلامی مانند جهاد و خلافت و نسبت دادن آن به چیز که زنده‌گی بشر را تهدید کند و یا هم نسبت دادن آن به افراط‌گری که کشور را به خطر مواجه کند؛ واضحاً گناه بزرگ است. این نا‌ممکن است که جهاد و خلافت من‌حیث ثقافت اسلامی زنده‌گی بشر را به خطر مواجه سازد. این ناممکن است که ثقافت اسلامی مشتق شده از وحی الهی بشریت را نابود کند. حتی با عملی‌شدن جهاد و دستگاه خلافت، بشر از بد‌بختی موجوده رهایی یافته و به سعادت واقعی نایل خواهند شد.

ای مسلمانان! ما نباید در مقابل چنین پالیسی‌زشت و ناعادلانه خاموش بمانیم. واضحاً این تلاش‌ها برای دور نگهداشتن امت از شریعت ناب اسلامی صورت می‌گیرد. این در حالی‌ست که امریکا و کشور‌های غربی از گذشته بدین‌سو در افغانستان و عراق حملات ظالمانه خویش را شروع و ادامه دادند و حالا در کشور‌های کشمیر، سوریه، میانمار، هند و چین با تحمیل قوانین سیکولری ساختۀ بشر بالای مسلمانان به حملات وحشیانه خویش می‌پردازند. درین مقطع زمانی؛ علما به عنوان وارثین پیامبر صلی الله علیه‌و‌سلم نه تنها این که در مقابل این اقدامات خاموش بمانند؛ بلکه واجب است تا امر به معروف و نهی از منکر کرده و مسیر حق را با ثقافت اسلامی مانند جهاد و خلافت تقویت کند. پیامبر صلی الله علیه‌و‌سلم می‌فرماید:

«وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلَتَنْهَوُنَّ عَنْ الْمُنْكَرِ أَوْ لَيُوشِكَنَّ اللَّهُ أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عِقَابًا مِنْهُ ثُمَّ تَدْعُونَهُ فَلَا يُسْتَجَابُ لَكُمْ»‏

(ترمذی)

ترجمه: قسم به ذاتی‌که زنده‌گی ام در دست اوست یا امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید و یا این که الله (سبحانه‌و‌تعالی) به زودی عذابش را نازل خواهد کرد. در آن هنگام تضرع خواهید کرد ولی سودی نخواهد داشت.

مسلمانان نباید خاموش بمانند و در مقابل پالیسی ظالمانه‌غرب که همۀ مسلمین را به خطر می‌اندازد باید ایستاده شوند. نه تنها این؛ بلکه مسلمین باید برای تطبیق کامل شریعت اسلامی مبارزه کرده و خلافت اسلامی را بر منهج پیامبر صلی الله علیه‌و‌سلم در سرزمین اسلامی برپا کنند. این دولت همان چیزی است که سعادت واقعی را برای ملت‌ها به ارمغان آورده و مسلمانان را از تمام بدبختی‌های موجوده آزاد خواهد ساخت.

حزب التحریر-اندونیزیا

مترجم: عبدالله صالح

ادامه مطلب...

پیروزی از جانب الله و نصرت نزدیک است

(ترجمه)

خبر:

 فتح قسطنطنیه در چنین ماه سال هجری قمری، در بیستم جمادی الاولی انجامید که محاصره آن از 26 ربیع الاول سال 857هـ..ق/1453م آغاز و دو ماه ادامه داشت.

تبصره:

شهر هرقل، "قسطنطنیه" پایتخت دولت بیزانس به دستان سلطان عثمانی محمد ثانی فتح گردید. فتح قسطنطنیه پس از تلاش‌های پیاپی که از زمان رسیدن ابوسفیان به خلافت اموی‌ها آغاز و پس از آن در زمان عباسی‌ها و دولت سلجوقی‌ها؛ سپس در زمان خلافت عثمانی‌ها ادامه داشت، صورت گرفت؛ الله –سبحانه وتعالی- خواست که محمد ثانی فاتح قسطنطنیه و از پای درآورنده رومی‌ها و کسب‌کننده بشارت رسول الله صلی الله علیه وسلم باشد.

بیش از هشت قرن گذشت تا آن‌که بشارت نبوی با فتح قسطنطنیه تحقق یافت. این بشارت هدفی والایی گردیده بود که رهبران و فاتحین دلباخته آن گردیده بودند و در طول سال‌های متمادی شعله آتش جنگ با عصیانگران شهر قسطنطنیه و مقاومت‌گران آن فروننشست.

 در یادبود فتح قسطنطنیه روزگار مجد، عزت و شرف، روزگار پیروزی‌ها و فتوحات را احساس می‌کنیم و زیان بس عظیمی را وضاحت می‌بخشیم، به معنای این‌که دولتی را از دست داده ایم که حکم و نظام الله را در زمین برپا می‌داشت تا اینک با فروپاشی آن اثر عزت و عظمت ما از روی زمین ناپدید گردید.

بدون شک قدرت بخشیدن به این امت از جانب الله قطعاً نزدیک است؛ اما برای کسی‌که مستحق نصرت و یاری باشد و آن عقیده اسلامی است که رهبرانی را دیروز تربیت نمود که به ذلت و خواری راضی نمی‌گردیدند، بر حق ثابت قدم و استوار بودند، سست عنصر و سست قدم نبودند، فرومایگی و ذلت را نمی پذیرفتند و در راه الله سبحانه وتعالی و بخاطر اعلای سخن و دین الله به حق جهاد می‌کردند، اخلاص کامل داشتند و پیرامون آنان این قول الله –سبحانه وتعالی- تحقق یافت:

(وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ)

[حج:40]

ترجمه: و الله (سبحانه وتعالی) کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری می‌کند؛ الله قوی و شکست ناپذیر است.

شاعری چنین گفته است:

ملَکنا هذه الدنیا قرونا *** و أخضعا جدود خالدونا

و سطرنا صحائف من ضیاء *** فما نسي الزمان و لا نسینا

مفهوم شعر:

قرن‌ها بر این دنیا حکومت کردیم و از آن ما بود *** اجداد ما، خالدها آن را تحت فرمان خود قرار داده بود

ایام روشن حکومت ما را برگ‌های تاریخ ثبت نمود *** نه تاریخ فراموش کرده و نه ما فراموش کردیم

می‌گوییم: ما تاریخ روشن خود را هرگز فراموش نمی‌کنیم و همواره در برگ‌های زرین با افتخار می‌نویسیم؛ چنانچه گذشتگان مان در گذشته برای بدست آوردن بشارت فتح قسطنطنیه از همدیگر سبقت می‌گرفتند و رقابت می‌کردند. یقیناً نوادگان فاتحین امروز شب و روز برای تحقق یافتن وعده‌ی الله سبحانه وتعالی و بشارت پیامبرش صلی الله علیه مبنی بر برپایی دولت خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت تلاش می‌ورزند و بر فتح روم بخاطر کسب جزء دوم بشارت عزم راسخ دارند. از عبد الله ابن عمرو رضی الله عنه روایت است که گفت:

«بَيْنَمَا نَحْنُ حَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ نَكْتُبُ، إِذْ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: أَيُّ الْمَدِينَتَيْنِ تُفْتَحُ أَوَّلًا: قُسْطَنْطِينِيَّةُ أَوْ رُومِيَّةُ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَدِينَةُ هِرَقْلَ تُفْتَحُ أَوَّلًا يَعْنِي قُسْطَنْطِينِيَّةَ»

(احمد شاکر و احمد آن را تخریج کرده است و لفظ آن از احمد است و اسنادش صحیح، و ابن أبی عاصم در "الأوائل" و درامی آن راتخریج کرده اند)

ترجمه: در حالی‌که ما در اطراف رسول الله صلی الله علیه وسلم جمع بودیم و می‌نوشتیم که کسی از رسول الله صلی الله علیه وسلم پرسید: کدام یک از شهرها نخست فتح می‌گردد: قسطنطنیه و یا روم؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «شهر هرقل نخست فتح می‌گردد، یعنی قسطنطنیه.

نویسنده: م. درة البکوش

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: حمزه "پارسا"

ادامه مطلب...

ولایت اردن: سلسله "اسلوب بریتانیا در مبارزه با اسلام"

  • نشر شده در ویدیوها

دفتر مرکزی مطبوعاتی حزب التحریر خرسند است که سلسله تصویری جدیدی را تحت عنوان "اسلوب بریتانیا در مبارزه با اسلام" برای تعقیب کنندگان و دیدار کنندگان از سایت ها و صفحات اش توسط شیخ ثابت الخواجا (ابوالعبد) عضو حزب التحریر در ولایت اردن تقدیم می‌دارد.

-حلقه اول-

مقدمه و تاسیس جریان قادیانی (احمدیه)

ارائه کننده: شیخ ثابت الخواجا (ابو العبد)

شنبه, ۳ ربیع الآخر ۱۴۴۱ه مطابق ۳۰ نوامبر ۲۰۱۹م

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه