چهارشنبه, ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

در شب تاريک همه در جستجوی مهتاب اند؛ آیا رهبریت مخلصی است هست که امت اسلامی را از این شب تاریک بیرون آورد؟!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

شکی نیست که در این روزگار سخت؛ امت به حکام خسیس و علمایی مبتلاء گشته است که خود را ترجیح داده و در برابر بیان حکم شرعی، اجیر حکام گردیده و سکوت را اختیار نموده اند. بلی، همان علمایی‌که در برابر آجندای دولت‌های استعماری تسلیم شده و نظام‌های کفری شان را از قبیل؛ دموکراسی، سکولاریزم و جدائی دین از دولت تطبیق کرده و در قبال کثرت ارتش‌ها و جنبش‌های مسلحانه با رهبران مختلف سکوت اختیار نموده اند که در نتیجه امت پارچه پارچه و به پیکر ناتوانی مبدل گشت. دیگر این‌که این علماء در قبال بیان حکم شرعی مبنی بر حرام بودن جنگ میان مسلمانان سکوت کرده و حتی برخی بر این باورند که این جنگ، جهاد بوده و لازم است که تداوم یابد؛ در حالی‌که رسول الله فرموده اند:

«إذَا التَقَی المُسلِمَانِ بِسَیفَیهِمَا فَالقَاتِلُ وَ المَقتُولُ فِی النَّارِ» (رواه بخاری و مسلم)

ترجمه: وقتی دو مسلمان بالای یکدیگر شمشیر بلند کنند؛ پس (بدانید که) قاتل و مقتول هردو در جهنم اند.

هم‌چنین فرموده اند:

«لَزَوالُ الدُنیَا أهوَنُ عَلَی اللهِ مِن قَتلِ مُؤمنٍ بِغَیرِ حَقٍّ» (رواه ابن ماجه)

ترجمه: نابودی دنیا نزد الله از کشتن یک مؤمن به ناحق (گناهش) آسان‌تر است.

بر علاوه این‌که امت از این جنگ‌ها و اخراج قصدی از خانه‌ها و دیارشان رنج می‌برند؛ بر اموال و امتعه‌شان در حالی تجاوز صورت می‌گیرد که از بازارها، مال‌ها و کالاهای شان، حمایت نشده و هریک از حکام و علماء، بازارها را در معرض سرقت و کالاها و امتعه را در معرض تجاوز رها کرده اند... که در نتیجه وضعیت امت خیلی وخیم گشته و این مقولۀ برادران مسلمان ما در شام " یا الله غیر از تو کسی را نداریم" در حقش صدق می‌کند.

در پرتو این واقعیت، امت به فرزندان مخلصی‌که از شیرپاک و حلال مادر تغذیه شده و از سفارت‌خانه‌های خارجی تغذیه نشده، از دسترخوان‌های حکام خسیس حمایت‌مالی دریافت نکرده و از سازمان‌های داخلی و بین‌المللی رشوت نخورده اند، محتاج و نیازمند است...

بلی، امت به قیادت و فرماندهی عاقل و هادی نیازمند است که با اسلام رهبری‌اش کند و برای حل مشکلات موجود در این عصر و در این ایام؛ راه‌حل‌ها و درمان‌های مؤثر را پیشکش کند، در مقابل مردم ایستاده و حق را به زبان آورد و منکر را رد کرده و حقائق را افشاء کند، دست‌نشانده‌های‌دسیسه‌پرداز، هواپرستان و خودخواهان را برملا ساخته و در این راه مسئولیت‌های بزرگ را بدوش گیرد، الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿یا بُنَی أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ[لقمان: 17]

ترجمه: (لقمان حکیم به فرزندش گفت) ای پسر عزیزم! نماز را (چنان كه شاید) بخوان، به كار نیك دستور بده، از كار بد نهی كن و در برابر مصائبی كه به تو می‌رسد، شكیبا باش. این‌ها از كارهای (اساسی و مهمّی) است كه باید بر آن عزم را جزم كرد و ثبات ورزید.‏

واقعیت تلخ امروز امت، محرک و انگیزﺓ قوی برای اهل حق و کارکنان در راستای تغییر بر اساس اسلام بوده که باید پیش‌قدم شده و امت را در برابر بلاها و مصیبت‌ها، سیاست نموده و آن را به گشایشی نزدیک و آسایشی از سوی الله سبحانه وتعالی بشارت دهند.

امت امروز به قیادت و فرماندهی صادق و مخلصی نیازمند است تا اسلام را برای جهانیان به عنوان نظام زندگی پیشکش نموده و توسط درمان‌های شفابخش و کافی خود، در تمام ابعاد زندگی، اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، تعلیمی و... فراگیر شود.

امت باید بداند که سبب تمام مشکلات و بحران‌هایش، دوری آن از تطبیق احکام اسلام و عامل تمام بلاها و مصیبت‌ها که از دست آن‌ها رنج می‌برد، تطبیق نظام‌های کفار استعمارگر و کالاهای ناچیز و فاسد آن‌ها از قبیل دموکراسی، سکولاریزم، جدائی دین از دولت و آزادی‌های آن و حاکمیت و تمکین سازمان‌های فقر و نابودی مثل سازمان ملل و صندوق نقدپولی و بانک بین المللی و امثال آن است.

حالا زمان آن فرا رسیده تا امت با یقین بداند تا زمانی‌که در گرو دست‌نشانده‌ها باشد، هرگز سالم نخواهد شد و این‌که دست‌نشانده‌ها در چه لباسی باشند (نظامی یا مردمی) تفاوتی ندارد؛ زیرا اصل لباس؛ نه بلکه تطبیق و تنفیذ است.

-         آیا آنچه امروز تطبیق و تنفیذ می‌شود، حکم الله و شریعت قویم اوست یا نظام‌های کفار استعمارگر؟!

-         آیا سبب ظلم و تباهی و هرج و مرج فقط اشخاص هستند یا نظام‌ها و قوانینی‌که تحت حمایت و نظارت دولت‌های استعمارگر و سازمان‌هایش تطبیق و تنفیذ می‌شود؟!

-         آیا ظلم بر حسب لباس ظالم فرق می‌کند یا ظلم تحت تأثیر لباس شخص نرفته و متأثر از نظامی است که ظالم بالای مردم تطبیق می‌کند؟!

امت باید بداند که ظلم فقط با عدالت برطرف می‌شود. بنابر این، آیا در غیر احکام الله و شریعت حکیمش عدالت پیدا می‌شود؟! الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَمَن لَّمْ یحْكُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[مائده: 45]

ترجمه: و كسی‌كه بدانچه الله نازل كرده است، حكم نكند؛ او و امثال او ستمگر اند.‏

و فرموده است:

﴿أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِیةِ یبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُكْماً لِّقَوْمٍ یوقِنُونَ[مائده: 50]

ترجمه : ‏آیا (آن فاسقان از پذیرش حكم تو بر طبق آنچه الله نازل كرده است، سرپیچی می‌كنند و) جویای حكم جاهلیت (ناشی از هوی و هوس) هستند؟ آیا چه كسی برای افراد معتقد بهتر از الله حكم می‌كند؟‏

دقیقاً هر حکمی غیر از حکم الله جاهلیت و برگرفته شده از هوا و هوس است.

ای مردان و زنان مخلص امت اسلامی! بر کسی پوشیده نیست که دولت‌های استعمارگر با مداخله کردن در امور ما مسلمانان، زندگی ما را تباه ساخته اند؛ مستقیما یا از طریق دست‌نشانده‌های شان، از طریق نظامیان و یا غیرنظامیان. این دولت‌ها، هرج و مرج و فقر را در سرزمین‌های ما نشر و پخش نموده، سرزمین‌های ما را ویران کرده و فتنه‌ها و جنگ‌های قبیلوی و نژادپرستی را ایجاد کرده و با خون‌های فرزندان مان، معاملات تسلیحاتی مبهم را با دست‌نشانده‌های شان به راه انداخته و از جنبش‌های مسلحانه حمایت کردند. مهم‌تر از این‌ها، برای جلوگیری از تطبیق اسلام با رعایت و تطبیق قوانین و دساتیری‌که به صراحت تطبیق اسلام را در دولت و جامعه منع و جلوگیری می‌نماید، تلاش به خرج دادند.

امروزه همه این جهات برملا شده و حقائق افشا شده است؛ پس آیا کدام اقدام سیاسی بزرگ و منظمی هست که امور امت را به دست گرفته و آن را نظم بخشد؛ پروژه‌های استعمارگران و سازمان‌های بین‌المللی شان را دور انداخته، إقامۀ شریعت الله سبحانه وتعالی را با إقامۀ دولت خلافت راشده بر منهج نبوت را بپذیرد و در إقامۀ دین و سیاست دنیا؛ جانشینی پیامبر صلی الله علیه وسلم را بکند؟ چنانکه پیامبر مان فرموده اند:

«فَإنَّهُ مَن یَّعشُ مِنکُم بَعدِی فَسَیَرَی اِختِلَافًا کَثِیرًا، فَعَلَیکُم بِسُنَّتِی وَ سُنَّةِ الخُلَفَاءِ المَهدِیِّینَ الرَّاشِدِینَ، تَمَسَّکُوا بِهَا وَ عَضُّوا عَلَیهَا بِالنَّوَاجِذ». (راه أبو داود)

ترجمه: هرکس از شما بعد از من زنده بماند و عمرش تداوم یابد، به زودی اختلافات زیادی را می‌بیند، پس بر شما لازم است که به سنت من و سنت خلفاء هدایت شده و هدایت‌گر تمسک ورزیده و با دندان‌های نواجذ خود آن‌ها را حفاظت نمائید.

یقینا که نبوت راست گفت و اوضاع بسیار تغییر کرد و اختلافات زیادی نمودار گشت، پس آیا ما آماده هستیم که خلافت راشده را با دندان‌های نواجذ خود بگیریم؟!

نویسنده: استاد محمد جامع(أبو أیمن)

همکار سخنگوی رسمی حزب التحریر-ولایه سودان

مترجم: محمد مزمل

برگرفته از شماره 449 جریده الرایه

ادامه مطلب...

خلافت؛ تنها طریقه شرعی و راه ریشه‌کن نمودن نفوذ کفار استعمارگر از سرزمین‌های ما

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

چگونه مسلمانان برای رفع نزاع‌ها و مشکلات شان به دشمن متوسل می‌شوند؛ درحالی‌که این وحی عظیم (قرآن) در میان شان است؟! اسلام برای رفع نزاع‌ها، درگیری‌های و معالجه مشکلات توانمند بوده و از برجسته‌ترین خوبی‌هایش اینست که این معالجات در روی همین زمین یافت می‌شود که عبارتند از:

اول: دیدگاه اسلام نسبت به کفار مبنی بر این‌که آنان دشمن این امت هستند، الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿اِنَّ الکَافِرِینَ کَانُوا لَکُم عَدُّوًا مُّبِینًا[نساء: 101] 

ترجمه: دشمنی کفار نسبت به شما کاملاً آشکار است.

بدیهی است که دشمن برایت هیچ خیری را نخواسته؛ بلکه برای نابودیت با استفاده از ابزار گوناگون سعی و تلاش می‌کند.

دوم: الله سبحانه وتعالی مؤمنان را دستور داده که از وی باید اطاعت نموده و مشکلات و درگیری‌های شان را برای معالجه تنها نزد وی و رسولش پیشکش کنند، نه نزد غیرشان. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً[نساء: 59]

ترجمه: ‏اي كساني‌كه ايمان آورده‌ايد! از الله(با پيروي از قرآن) و از پيامبر(خدا محمّد مصطفي با تمسّك به سنّت او) اطاعت كنيد و از كارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداري نمائيد(مادام كه دادگر و حقّگرا بوده و مجري احكام شريعت اسلام باشند) و اگر در چيزي اختلاف داشتيد(و در امري از امور كشمكش پيدا كرديد) آن را به الله(با عرضه به قرآن) و پيامبر او(با رجوع به سنّت نبوي) برگردانيد(تا در پرتو قرآن و سنّت، حكم آن را بدانيد؛ چرا كه الله قرآن را نازل و پيامبر آن را بيان و روشن داشته است. بايد چنين عمل كنيد) اگر به الله و روز رستاخيز ايمان داريد. اين كار(يعني رجوع به قرآن و سنّت) براي شما بهتر و خوش فرجام‌تر است.‏

ای مسلمانان! شما شاهد هستید که چه حوادث و اتفاقاتی در سرزمین‌های مان از جمله در معراج‌گاه رسول الله بوقوع می‌پیوندد و حوادثی‌که در عراق، افغانستان، یمن و لیبیا رخ می‌دهد، از دیدتان پنهان نیست. از جنگ خانه‌مانسوز که در سودان جریان دارد، نیز مطلع هستید؛ جنگی که منبع شر و فساد، یعنی امریکا برای حفظ منافع خود شعله‌ور ساخته که در طی در آن، بسیاری از مردم سودان به بدترین اشکال جان خود را از دست داده و از خانه‌های شان آواره شدند، به آبرو و عزت شان بی‌حرمتی شده و اموال شان سلب و خانه‌های شان متلاشی گشته است. این همه بلاها و مصائب به دستان فرزندان خودشان تحمیل گشته است. آیا غیر از اینست که آن‌ها با جهان به بهانه جستجوی راه‌حل نیرنگ بازی می‌کنند! گاهی در جده تحت نظارت امریکا، گاهی در ایتوپی تحت نظارت انگلیس و سپس در مصر به دستور امریکا و مجدداً در جده، کنفرانس‌ها و تحلیل‌ها ارائه می‌نمایند؛ اما با وجود این همه هنوز ندانسته اند که آن‌ها از یک سایه به سایه تاریک‌تری منتقل می‌شوند. زبان حال شان گویای اینست که آن‌ها به راه‌حل و نجات امید داشته، اما راه آن را نمی‌پیمایند، بسان امید داشتن به حرکت کشتی در خشکه. آن‌ها از راه نجات فاصله گرفته و با دین شان به مخالفت پرداخته اند و بر مصداق این قول الله سبحانه وتعالی نفاق دامن‌گیر شان شده است:

﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلاَلاً بَعِيداً [نساء:60] ‏

ترجمه: ‏( اي پيامبر!) آيا تعجّب نمي‌كني از كساني كه مي‌گويند كه آنان بدانچه بر تو نازل شده و بدانچه پيش از تو نازل شده ايمان دارند(ولي با وجود تصديق كتاب‌هاي آسماني، به هنگام اختلاف) مي‌خواهند داوري را به پيش طاغوت ببرند(و حكم او را به جاي حكم الله بپذيرند؟!) و حال آن كه بديشان فرمان داده شده است كه (به الله ايمان داشته و) به طاغوت ايمان نداشته باشند. شیطان مي‌خواهد كه ايشان را بسي گمراه(و از راه حق و حقيقت بدر) كند.

هرکس که در غیر اسلام راه‌حل می‌جوید، بدون شک که گمراه شده، از راه راست منحرف گشته و جویای حکم جاهلیت است:

﴿أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُكْماً لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ [مائده: 50]

ترجمه : ‏آيا (آن فاسقان از پذيرش حكم تو بر طبق آنچه الله ل نازل كرده است، سرپيچي مي‌كنند و) جوياي حكم جاهليّت(ناشي از هوي و هوس) هستند؟ آيا چه كسي براي افراد معتقد بهتر از الله حكم مي‌كند؟‏

سوم: اسلام میان امور و مسائل یکبارگی به صراحت حکم کرده که اگر مسئله‌ای حق باشد، ثابتش می‌گرداند و اگر باطل باشد نابودش می‌کند و چیز دیگری غیر از حق و باطل در میان نمی‌نماند. در هر صورتی باید از حق پیروی شود، خواه مخالف هوای نفس باشد و خواه سبب خشمگینی مردم. بنابر این، در اسلام برعکس عقیده کپیتالیزم چیزی به نام حل وسط وجود ندارد که همگی راضی شوند. مسلمانان باید بدنبال رضایت پروردگارشان باشند، چنان‌که رسول الله در این باره فرموده اند:

«مَنِ التَمَسَ رِضَا الله بِسَخَطِ النَّاسِ، رَضِیَ الله عَنهُ، وَ أرضَی النَّاسَ عَنهُ، وَ مَن التَمَسَ رِضَا النَّاسِ بِسَخَطِ الله، سَخَطَ اللهُ عَلَیهِ، وَ أسخَطَ عَلَیهِ النَّاس»

ترجمه: هرکس بدنبال رضایت الله در عوض خشمگینی مردم باشد؛ الله از وی راضی شده و مردم را نیز از وی خشنود می‌گرداند و هر کسی‌که در عوض رضایت الله بدنبال رضایت مردم باشد و الله را خشمگین کند، الله بر وی خشم کرده و مردم را از وی ناراض می‌گرداند.

لذا، اسلام به مثل این راه‌حل‌های معیوب که غرب استعماگر کافر را از خود راضی می‌سازد، قناعت نکرده و راضی نمی‌شود.

چهارم: اسلام حاکمیت و سلطۀ کفار بر مسلمانان و هم‌چنان پناه بردن به آن‌ها برای همکاری در معالجه مشکلات را حرام گردانیده است. الله سبحانه وتعالی امرگونه به صیغه خبر چنین گفته است:

﴿وَ لَن یَجعَلَ اللَّهُ لِلْكَٰفِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾ [النساء: 141]

ترجمه: و (مادام که مؤمنان دارای ایمان راستین و کردار شایسته و بایسته باشند) هرگز الله کافران را بر مؤمنان چیره نخواهد ساخت.

و هم‌چنین این قول وی:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَن تَجْعَلُواْ لِلّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَاناً مُّبِيناً[نساء: 144]

ترجمه : ‏‏اي كساني‌كه ايمان آورده‌ايد، كافران را به جاي مؤمنان به دوستي نگيريد؛ مگر مي‌خواهيد حجّت و برهان آشكاري عليه خود به دست الله دهيد(بر اين كه شما هم جزو منافقانيد؟) .‏

صحابه بزرگوار این مسئله را خود فهمیده بودند، مخصوصاً بعد از آن‌که متوجه تفرقه‌اندازی میان مسلمانان از سوی دشمنان الله (یهود) شدند که عملکرد شاس ابن قیس یکی از این نمونه‌هاست. وی روزی از روزها بر یکی از مجالس انصار گذشت و دید که آنان یکدیگر را دوست داشته و مسرور هستند و الفت و محبت آن‌ها را کنارهم جمع کرده است. دل وی با دیدن این ثمره وحدت شان از خشم و حسادت شعله‌ور گردید و یکی از جوانان یهود را تحریک کرد تا در میان شان داخل شود و برایش دستور داد که اشعار جنگ بعاث را بسراید. جنگ بعاث؛ آخرین جنگی بود که میان أوس و خزرج قبل از اسلام رخ و کشتار بزرگی میان شان واقع شده بود. این جوان یهودی عملاً در میان شان رفت و شروع به سراییدن اشعار این روز جاهلیت کرد، کینه‌ها و عداوت‌ها را بر انگیخت و مصیبت‌ها را یادآور شد و دو جوان از أوس و خزرج برخواسته و به گفتگوی و فخرفروشی پرداخته و به زدن یکدیگر شروع کردند و هر قبیله از جوان خود حمایت کرد و یکدیگر را به تازیانه‌ها و کفش‌ها زدند؛ سپس دست به سلاح بردند تا در بیرون از مدینه بجنگند، همه این‌ها در ظرف چند دقیقه رخ داد. رسول الله با جمعی از مهاجرین به نزد ایشان آمدند و در میان شان مانع شده و به آرام کردن شان پرداخته و رسالت اسلام، برادری و و حدت مسلمانان را برای شان یادآور شده و برای شان گفتند: شما را چه شده است که مثل زمان جاهلیت به دعوا پرداخته‌اید، این بسیار کار زشتی است؛ سپس هردو گروه به خود برگشته و باهم صلح کرده و یکدیگر را به آغوش گرفتند و به سبب این دعوای شان به گریه پرداختند.

مثال شاس بن قیس یک مثال همیشگی و دائم الحضور در زندگی مسلمانان بوده، تقریباً هیچ عصری از آن خالی نیست و این مثال یکی از لوازم فیصله میان حق و باطل بوده و نمونه تحریک‌آمیز بر جنگ، تفرقه‌اندازی بین صفوف و کشت اختلاف و دشمنی میان صفوف بوده و در طول تاریخ به اشکال گوناگونی تبارز می‌کند.

پنجم: مسلمانان از زمان سقوط خلافت شان تاکنون در زندگی شان طعم آرامش را نچشیده اند. بلی، از همان زمانی‌که در خلافت و امامت شان کوتاهی کردند؛ همان خلافت و امامتی که احکام اسلام را بالای شان تطبیق و آنان را رهبری می‌کرد تا این دین شان را بسوی کافه‌ی مردم حمل و آن‌ها را از تاریکی‌ها بسوی روشنائی بیرون آورند. هرکس راه‌حل موفقی را می‌خواهد، برایش می‌گوییم که طبق گفته رسول الله صلاح این می‌باشد: عرباض ابن ساریه گوید: رسول الله روزی از روزها برای ما نماز صبح را امامت دادند و سپس بسوی مان رو کرده و یک نصیحت بلیغ و شیوا نمودند که اشک از چشمان سرازیر و دل‌ها هراسان گردید. یکی از میان جمع گفت: گویا این، نصیحت خداحافظی است؛ پس سفارش مان کن! رسول الله فرمودند:

«أوصِیکُم بِتَقوَی اللَّهِ، وَ السَّمعِ وَ الطَّاعَةِ، وَ إن کَانَ عَبدًا حَبَشِیًّا، فَإنَّهُ مَن یَّعشُ مِنکُم بَعدِی فَسَیَرَی اِختِلَافًا کَثِیرًا، فَعَلَیکُم بِسُنَّتِی وَ سُنَّةِ الخُلَفَاءِ المَهدِیِّینَ الرَّاشِدِینَ، تَمَسَّکُوا بِهَا وَ عَضُّوا عَلَیهَا بِالنَّوَاجِذ، وَ إیَّاکُم وَ مُحدَثَاتِ الأمُور، فَإنَّ کُلُّ مُحدَثَةٍ بِدعَة وَ کُل بِدعَة ضَلَالَة» (راه أبو داود)

ترجمه: شما را به تقوای الهی، شنیدن و اطاعت کردن از أولی‌الامر تان سفارش می‌کنم، هرچند که یک غلام حبشی سیاه‌پوست باشد. هرکس از شما بعد از من زنده بماند و عمرش تداوم یابد؛ به زودی اختلافات زیادی را می‌بیند، پس بر شما لازم است که به سنت من و سنت خلفاء هدایت شده و هدایت‌گر تمسک ورزیده و با دندان‌های نواجذ خود آن‌ها را حفاظت نمائید و از امور جدید در دین پرهیز کنید، زیرا هر چیز جدیدی در دین بدعت بوده و هر بدعتی گمراهی است.

یقیناً که نبوت راست گفت و اوضاع بسیار تغییر و اختلافات زیادی نمودار گشت؛ پس آیا ما آماده هستیم که خلافت راشده را با دندان‌های نواجذ خود بگیریم؟!

بنابر این، سنت رسول الله بسان آفتاب در میان آسمان واضح بوده و إقامه خلافت بر منهج نبوت تنها راه‌حل و معالج این همه مشکلات است، که در آن مردم بر مردی از خود بر کتاب الله و سنت رسولش که اسلام را کاملاً تطبیق، آن را به همه جهانیان رسانده و دست این کفار استعمارگر را از سرزمین‌های مان کوتاه می‌کند بیعت می‌کنند. علاوه بر آن، با آن‌ها در سرزمین خود شان می‌جنگیم تا آنان نیز حاملان حق شوند و فلاح دین و آخرت بستگی به این دارد.

پس شما را برای این امر فراخوانده و این فرض را یادآور تان می‌شویم؛ پس با قدرت وارد میدان شده و به این کار بشتابید و برای الله سبحانه وتعالی از خود خیری نشان دهید.

نویسنده: استاد میسره یحیی – ولایه سودان(شهر قضارف)

مترجم: محمد مزمل

برگرفته از شماره 456 جریده الرایه

ادامه مطلب...

وزیر دفاع فرانسه نگران بازگشت خلافت است!

(ترجمه)

خبر:

 سباستین لکورنو، وزیر دفاع فرانسه، معتقد است که کودتا‌های نظامی در مالی و بورکینا فاسو جنگ علیه تروریستان را در منطقۀ ساحل افریقا تضعیف کرده و امتداد دریای مدیترانه به احیای "کوره آتش تروریستان" تبدیل شده است. 

 لکورنو در مصاحبه با روزنامۀ فارماتان فرانسوی که روز یکشنبه منتشر شد گفت: «زمانی‌که شورای نظامی مالی کودتا کرد، جنگ با تروریستان را متوقف نمود و این امر باعث شد تا امروز 40 درصد خاک مالی توسط این گروهای تروریستی مسلح اشغال شود که تهدید به تأسیس دولتی چون دولت خلافت می‌کنند.» لکورنو افزود: «هم‌چنان وضعیت در بورکینا فاسو شکننده است، لذا این تنها تأثیر و نفوذ نیست؛ بلکه موضوع امنیت جمعی می‌باشد. ما نمی‌توانیم ببینیم که بار دیگر سواحل مدیترانه مکان و کوره آتش تروریستان گردیده است.» (منبع: ایندیپندنت عربی)

تبصره:

مفاهیم عمیق گاهی در میان سیاست‌مداران غرب و مفکرین‌شان در مناسبات مختلف ظاهر می‌شود؛ از جمله چیزی‌که وحشت شدید قلب‌شان را پر کرده است، آن خلافت است و هرچند اظهارات وزیر فرانسه که در این خبر آمده هدف آن هشدار دادن به امریکاست که از کودتا‌ها در افریقا علیه نفوذ فرانسه حمایت می‌کند. با این حال، میزان وحشت از واقعیتی را که آن‌ها به خوبی می‌دانند -که آن خلافت می‌باشد- آشکار شده است؛ خلافتی‌که برای نابودی آن سال‌ها تلاش کردند و سپس بخاطر جلوگیری از بازگشت آن نیز تلاش دارند. اکنون که بازگشت آن به یک واقعیت تبدیل شده و رهبران غربی از تهدید بازگشت دوباره آن در جنگ‌های خود علیه آن استفاده می‌کنند.  

 به وزیر دفاع فرانسه که از بازگشت دوباره خلافت اسلامی ترس دارد، می‌گویم؛ از شیری‌که داخل قفسی محکم به زنجیر کشیده است، می‌ترسد؛ وسواسی‌که آزارت می‌دهد و خوابت را پریشان می‌کند و غیر از تو، رهبران غرب و شرق، سیاستمداران و مفکران‌شان را آزار می‌دهد. بگذارید این وسواس را ببینید که شما از آن می‌ترسید و دیگران از آن می‌ترسند. حقیقت واقعی را ببینید و مانند هارون الرشید، خلیفه سابق مان شما را خطاب قرار می‌دهم که نقفور رئیس بزدل‌ سابق‌تان را خطاب قرار داد و گفت: «از هارون الرشید، امیر المؤمنین به نقفور، سگ روم: ای بچه کافر، نامه‌ات را خوانده‌ام و جواب آن چیزی است که می‌بینی نه چیزی‌که می‌شنوی! والسلام.»

و با بیان این پیام برای مسلمانان خاتمه می‌دهم:

ای مسلمانان، شما را به آسایش نزدیک بشارت می‌دهم؛ زیرا دشمنان شما یک دیگر خود را بخاطر خلافت شما که به زودی تاسیس می‌شود، تهدید می‌کنند؛ پس به نزد الله سبحانه وتعالی از خود آنچه را دوست می‌دارید، در اطاعتش نشان دهید تا آنچه را که دوست دارید، در پیروزی خود به شما نشان دهد! الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:  

﴿ذَلِكَ بِأَنَّ اللهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِينَ لَا مَوْلَى لَهُمْ﴾ [محمد: 11]

ترجمه: این (عاقبت نیک مؤمنان و عاقبت سوء کافران) بدان خاطر است که الله (سبحانه وتعالی) سرپرست و یاور مؤمنان است، ولیکن کافران هیچ گونه سرپرست و یاوری ندارند.

نویسنده: خلیفه محمد

مترجم: پارسا امیدی

16 آگوست 2023م.

ادامه مطلب...

وزیر دفاع فرانسه نگران بازگشت خلافت است!

بسم الله الرحمن الرحيم

(ترجمه)

خبر:

 سباستین لکورنو، وزیر دفاع فرانسه، معتقد است که کودتا‌های نظامی در مالی و بورکینا فاسو جنگ علیه تروریستان را در منطقۀ ساحل افریقا تضعیف کرده و امتداد دریای مدیترانه به احیای "کوره آتش تروریستان" تبدیل شده است. 

 لکورنو در مصاحبه با روزنامۀ فارماتان فرانسوی که روز یکشنبه منتشر شد گفت: «زمانی‌که شورای نظامی مالی کودتا کرد، جنگ با تروریستان را متوقف نمود و این امر باعث شد تا امروز 40 درصد خاک مالی توسط این گروهای تروریستی مسلح اشغال شود که تهدید به تأسیس دولتی چون دولت خلافت می‌کنند.» لکورنو افزود: «هم‌چنان وضعیت در بورکینا فاسو شکننده است، لذا این تنها تأثیر و نفوذ نیست؛ بلکه موضوع امنیت جمعی می‌باشد. ما نمی‌توانیم ببینیم که بار دیگر سواحل مدیترانه مکان و کوره آتش تروریستان گردیده است.» (منبع: ایندیپندنت عربی)

تبصره:

مفاهیم عمیق گاهی در میان سیاست‌مداران غرب و مفکرین‌شان در مناسبات مختلف ظاهر می‌شود؛ از جمله چیزی‌که وحشت شدید قلب‌شان را پر کرده است، آن خلافت است و هرچند اظهارات وزیر فرانسه که در این خبر آمده هدف آن هشدار دادن به امریکاست که از کودتا‌ها در افریقا علیه نفوذ فرانسه حمایت می‌کند. با این حال، میزان وحشت از واقعیتی را که آن‌ها به خوبی می‌دانند -که آن خلافت می‌باشد- آشکار شده است؛ خلافتی‌که برای نابودی آن سال‌ها تلاش کردند و سپس بخاطر جلوگیری از بازگشت آن نیز تلاش دارند. اکنون که بازگشت آن به یک واقعیت تبدیل شده و رهبران غربی از تهدید بازگشت دوباره آن در جنگ‌های خود علیه آن استفاده می‌کنند.  

 به وزیر دفاع فرانسه که از بازگشت دوباره خلافت اسلامی ترس دارد، می‌گویم؛ از شیری‌که داخل قفسی محکم به زنجیر کشیده است، می‌ترسد؛ وسواسی‌که آزارت می‌دهد و خوابت را پریشان می‌کند و غیر از تو، رهبران غرب و شرق، سیاستمداران و مفکران‌شان را آزار می‌دهد. بگذارید این وسواس را ببینید که شما از آن می‌ترسید و دیگران از آن می‌ترسند. حقیقت واقعی را ببینید و مانند هارون الرشید، خلیفه سابق مان شما را خطاب قرار می‌دهم که نقفور رئیس بزدل‌ سابق‌تان را خطاب قرار داد و گفت: «از هارون الرشید، امیر المؤمنین به نقفور، سگ روم: ای بچه کافر، نامه‌ات را خوانده‌ام و جواب آن چیزی است که می‌بینی نه چیزی‌که می‌شنوی! والسلام.»

و با بیان این پیام برای مسلمانان خاتمه می‌دهم:

ای مسلمانان، شما را به آسایش نزدیک بشارت می‌دهم؛ زیرا دشمنان شما یک دیگر خود را بخاطر خلافت شما که به زودی تاسیس می‌شود، تهدید می‌کنند؛ پس به نزد الله سبحانه وتعالی از خود آنچه را دوست می‌دارید، در اطاعتش نشان دهید تا آنچه را که دوست دارید، در پیروزی خود به شما نشان دهد! الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:  

﴿ذَلِكَ بِأَنَّ اللهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِينَ لَا مَوْلَى لَهُمْ﴾ [محمد: 11]

ترجمه: این (عاقبت نیک مؤمنان و عاقبت سوء کافران) بدان خاطر است که الله (سبحانه وتعالی) سرپرست و یاور مؤمنان است، ولیکن کافران هیچ گونه سرپرست و یاوری ندارند.

نویسنده: خلیفه محمد

مترجم: پارسا امیدی

16 آگوست 2023م.

ادامه مطلب...

هشدار وزیر دفاع رژیم یهود به لبنان؛ شما را به عصر حجر بر می‌گردانیم!

(ترجمه)

خبر:

سایت "اخبارالیوم" از تهدید تندوتیز یوآو گالانت، وزیر دفاع رژیم یهود به حزب ایرانی لبنان (حزب الله) خبر داد که هشدار می‌دهد «لبنان را به عصر حجر باز می‌گردانیم». این اتفاق در جریان بازدید او از منطقه جبل دوف در مرز لبنان و دیدن خیمه برپا شده توسط حزب مذکور در آن منطقه به وقوع پیوست. گالانت گفت: «من به حزب الله و نصرالله هشدار می‌دهم که اشتباه نکنند. شما در گذشته اشتباه کردید و بهای بسیار سنگینی پرداخت نمودید. اگر این‌جا جنگ یا درگیری رخ دهد، لبنان را به عصر حجر برمی‌گردانیم.»

تبصره:

رژیم یهود یک رژیم بی‌ارزش می‌باشد که از خانه عنکبوت بی‌بنیادتر است. چنانچه این  واقعیت  در هر رویارویی آن با مردم فلسطین به وضوح نمایان می‌شود. این رژیم قادر به توقف مردم بی‌دفاع فلسطین علیه خود نیست و اگر پشتیبانی امریکا و اورپا و حمایت نظام‌های جنایت‌کار حاکم در سرزمین‌های مسلمانان نمی‌بود، از دیرباز اثری از آن باقی نمی‌ماند. این‌ها کسانی هستند که یهود را با اسباب دنیا یاری می‌کنند و امروز یهود به سرزمین‌های مسلمانان دست‌درازی نموده، هشدار می‌دهد که لبنان را به عصر حجر بر می‌گرداند و به سوریه حمله کرده و کشته و زخمی به جا می‌گذارد، بدون این‌که کسی جوابش را بدهد!

"حلف الممانعة" نیز در مقابل این تهدید مستقیم، سکوت اختیار کرده است؛ در حالی‌که از آن‌ها انتظاری جز سکوت و پذیرش ذلت نمی‌رود. آری، این نظام به اصطلاح قدرتمند و مقتدر سوریه است که یهود از چپ و راست به پیکره‌اش ضربه زده، سربازانش را می‌کشد؛ اما این‌ رژیم جنایت‌کار به همین هشدار بسنده می‌‌کند که  در زمان و مکان مناسب پاسخ‌ خواهیم داد، در عوض این‌که با دیدن حمله یهود به مردم سوریه با تمام نیرو واکنش نشان دهد.

ای لشکریان مسلمانان، فقط شما باقی مانده‌اید! آیا برای انجام روش سعد بن معاذ آماده‌اید که حکم الله از فوق آسمان‌های هفت‌گانه را بر یهود بنی قریظه قضاوت کرد؟

نویسنده: محمد ابو هشام

پنج‌شنبه، 10 آگست 2023م.

مترجم: خالد یوسفی

ادامه مطلب...

سفر اردوغان به خلیج

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سوال:

شبکۀ "الامارات الیوم" به تاریخ 25 جولای 2023م، در صفحۀ انترنتی خود نوشت: «رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، سفر سه روزه‌اش را به دولت‌های خلیج در هفتۀ گذشته "موفقانه و بسیار مثمر" خواند. اردوغان در اظهارات تلویزیونی‌اش در شام روز دوشنبه، در اشاره به سفری که همراه با شمار زیادی از تاجران به خلیج داشته، گفت که این سفر، "گام بسیار مهمی" در عرصۀ سیاست خارجی به شمار می‌رود.»

رئیس‌جمهور ترکیه به تاریخ 17-19 جولای 2023م، همراه با بیشتر از 200 تن از تاجران و شخصیت‌های مهم ترکیه از عربستان سعودی، قطر و امارات متحدۀ عربی دیدار نمود. سوال این است که هدف از این سفر چیست؟ با توجه به این‌که دولت‌های خلیج از نظر روابط سیاست بین‌المللی با ترکیه متفاوت می‌باشد. یا این که سفر مذکور به انگیزه‌های اقتصادی خاص و با در نظر داشت تورم قابل ملاحظه‌یی صورت می‌گیرد که وضعیت کنونی اقتصاد ترکیه با آن دست و گریبان می‌باشد؟ با ابراز سپاس و امتنان.

جواب:

برای روشن شدن پاسخ به سوال‌های مطرح شده، مسایل زیر را بررسی می‌نماییم:

1. این سفر، که بیشتر از 200 تن از تاجران و شخصیت‌های برجسته، اردوغان را در آن همراهی می‌کردند، در زمانی صورت می‌گیرد که ترکیه از بحران اقتصادی رنج برده و تورم در آن به گونۀ بی‌سابقه‌یی افزایش یافته و "لیره" واحدپولی ترکیه، پیوسته بهای خود را از دست می‌دهد. بناءً مسایل اقتصادی در این سفر برجسته می‌شود؛ چنان‌چه در جریان این سفر؛ 18 توافق‌نامه و بیانیۀ مشترک در عرصه‌های مختلف به شمول سرمایه‌گذاری، صنعت، دفاع، صحت، انرژی قابل تجدید و صنعت فضانوردی به امضا رسید. هم‌چنین، توافقی به ارزش 50.7 ملیارد دالر میان ترکیه و امارات متحدۀ عربی امضا شد.

2. ترکیه از بحران اقتصادی و افزایش روزافزون قیمت‌ها رنج می‌برد و آمار رسمی نشان می‌دهد که تورم در ترکیه در حول و حوش 40% در نوسان می‌باشد، اما آمار غیر رسمی نشان می‌دهد که از مرز 100% هم فراتر رفته. «بر اساس بیانیه‌های رسمی که امروز چهار شنبه منتشر گردید؛ تورم در ترکیه در ماه‌ جون با در نظر داشت محاسبات سالانه، به 38.2% رسیده و این پایین‌ترین میزان در 18 ماه اخیر می‌باشد، اما به گفتۀ گروه مستقل تحقیقات تورم، میزان تورم با در نظرداشت محاسبات سالانه تا 108.5% افزایش داشته.» (منبع: الجزیره مباشر، 5 جون 2023م)

3. بانک مرکزی ترکیه پیش از انتخابات ماه می سال 2023م، مبالغ زیاد دالر به هدف حفظ بهای دالر در سطح مشخص، وارد بازار نمود و این کار باعث کاهش شدید ذخایر واحدپولی بیگانه در بانک مرکزی ترکیه گردید. بهای دالر، که در زمان انتخابات 28 می، معادل 19.90 لیره بود، اینک به 26 لیره رسیده و به این ترتیب؛ ارزش لیره در برابر دالر از شروع سال جاری تا کنون، 28 درصد کاهش یافته. «پس از آن که یک مسئول و شماری از صرافان گفتند که بانک مرکزی استفاده از ذخایر خود را برای حمایت از لیره متوقف نموده، لیرۀ ترکیه اوایل امروز سه شنبه شاهد کاهش بهایش تا 26.10 لیره در برابر دالر بود که در نوسان‌های اخیر بی‌سابقه بوده. سپس ارزش لیره در سطح 26.05 ثابت گردید و با این حساب، از شروع سال جاری تا کنون بیشتر از 28% کاهش یافته است». (عربی21، 27 جون 2023م)

4. بنابر این، اردوغان از نظر سرمایه‌گذاری و تمویل در رویارویی با کمبود بودجه، تورم مزمن و ضعف لیرۀ ترکیه آرزوهای بزرگی را در این خصوص در سر می‌پروراند. «در تحلیلی که در بلومبرگ آمده گفته شده که اردوغان سعی دارد روابط‌اش را با دولت‌های نفت‌خیز جهان عرب بهبود بخشد تا باشد که از این طریق خالی‌گاه سرمایه‌گزاران غربی را که به دلیل سیاست‌های اقتصادی غیر معمول نمی‌خواهند در ترکیه سرمایه‌گذاری کنند، پر نماید.» (منبع: https://aposto.com، 21 جولای 2023م)

5. برای تسهیل روابط با خلیج، محمد شیمشک، که روابط خوبی با سرمایه‌گذاران انگلیسی و خلیجی دارد و قبلاً برکنار شده بود، پس از انتخابات 28 می 2023م، به عنوان وزیر مالیه تعیین گردید. وی تحصیلات‌اش را در مقطع ماستری/کارشناسی ارشد در پوهنتون/دانشگاه اکستر در انگلیس، که از طریق یک بورسیه توسط بانک "ایتی" دریافت نموده بود، به پایان رسانید و نیز به عنوان آگاه مسایل اقتصادی و استراتیژی و مدیر در سازمان‌های جهانی در لندن ایفای وظیفه نموده است. بنابر این، تعیین وی به صفت وزیر مالیه به هدف جلب سرمایه از اروپا و کاهش انتقاد انگلیس از ترکیه صورت گرفته است. از این رو، محمد شیمشک در ماه جون به عربستان سعودی، قطر و امارات متحدۀ عرب سفر نمود و او که در میان حلقات مالی انگلیس شهرت دارد و نیز در سازمان‌های مالی زیادی فعالیت داشته، با مقامات عالی رتبۀ سعودی، قطر و امارات متحدۀ عرب دیدار و گفتگو نمود. «ماه گذشته، جودت یلمزا معاون رئیس‌جمهور، محمد شیمشک وزیر خزانه‌داری و مالیه و نیز حفیظ غای ارکان مسؤول بانک مرکزی به دولت‌های خلیج سفر نموده و "فرصت‌های همکاری اقتصادی" را با ارزش خواندند. پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد که این سفرهای ادارۀ اقتصادی به هدف زمینه‌سازی برای توافق‌نامه‌هایی صورت گرفته که قرار است در سفر اردوغان به خلیج امضا شود.» (منبع: https://www.indhyturk.com، 17 جولای 2023م) بناءً سفر اردوغان پس از زمینه‌سازی‌های اقتصادی صورت گرفت.

6. انقره در ماه نومبر پیش‌رو قرضه‌های گوناگونی را باید بپردازد و ناچار است پیش از فرارسیدن ماه نومبر، منابع خارجی را برای پرداخت قرضه‌های خارجی خود پیدا کند و به همین دلیل است که به سرمایه‌گذاران خلیج روی آورده است. «جی پی مورگان گفت که قرضه‌های ماهانۀ ترکیه در ماه‌های جولای تا اوکتوبر سال 2023م، چیزی در حدود 2.4 تا 3.5 ملیارد دالر است. بانک به وجود قرضه‌های خارجی سنگینی اشاره نموده که باید در جریان ماه‌ دسمبر 2023م تا مارچ 2024م پرداخت گردد.» (منبع: https://www.bloomberght.com، 6 جولای 2023م).

7. بنابر این؛ دلایل اقتصادی سفر اردوغان به خلیج، فراتر از دلایل سیاسی آن می‌باشد و مقاله‌یی را که سایت Atlantic council یا "شورای آتلانتیک" منتشر نموده، این مسأله را عینی تر می‌سازد. «دو پژوهش‌گر هریک سرحات سوبوک اوغلو و موزه حسن المرزوقی در این مقاله‌یی که سایت Atlantic council یا "شورای آتلانتیک" منتشر نموده می‌گویند که دلیل اصلی توجه جدید ترکیه به استحکام روابط با دولت‌های خلیج، همانا جذب سرمایه‌ها و حفاظت از میراث اردوغان به صفت رهبری می‌باشد که در جریان دو دهۀ گذشته رشد اقتصادی به بار آورده است.» (منبع: https://www.atlanticcouncil، 21 جولای 2023م)

8. این حقیقت در اظهارات اردوغان نیز هویداست: «اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه اشاره نمود که میزان مبادلات تجارتی میان ترکیه و امارات به 10 ملیارد دالر رسیده است. وی امارات را یکی از مهم‌ترین شرکای تجارتی و اقتصادی ترکیه در منطقه خواند. اردوغان تصریح نمود که در سفر به امارات، 13 توافق‌نامه در عرصه‌های مختلف را امضا نموده و ارزش مجموعی این توافقات به 50.7 ملیارد دالر می‌رسد.» (منبع: امارات الیوم، 25 جولای 2023م).

9. خلاصه این‌که سفر اردوغان به منطقۀ خلیج، در درجۀ نخست یک سفر اقتصادی است و دور از حقیقت نخواهد بود اگر بگوییم که این سفر تنها به یک هدف اقتصادی صورت گرفته که همانا کاهش تورم و بهبود وضعیت "لیرۀ" ترکیه می‌باشد تا زمینۀ توازن بازار اقتصادی ترکیه فراهم گردد.

این حقایق به وضوح نشان می‌دهد که واقعیت موجود سرزمین‌های مسلمانان بیان‌گر وجوب وحدت میان آن‌ها می‌باشد و این‌که سرمایه‌های ظاهری و باطنی این سرزمین‌ها برای ساکنان آن کافی است و می‌تواند فقر را از مسلمانان دور نموده و شأن و شوکت آنان را بالا ببرد. اگر مسلمانان این واقعیت را درک کنند، قطعاً برادروار بندگی الله سبحانه وتعالی را خواهند نمود و واقعاً که امت واحد خواهند شد؛ بهترین امتی که برای رهنمایی مردم به جانب هدایت فرستاده شده است:

﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ[آل عمران: 110]

ترجمه: شما (مسلمانان حقیقی) نیکوترین امتی هستید که پدیدار گشته‌اید (برای اصلاح بشر، که مردم را) به نیکوکاری امر می‌کنید و از بدکاری باز می‌دارید و ایمان به الله دارید.

16 محرم 1445هـ.ق.

3 آگست 2023م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

مسلمانان و مبارزات آزادی هند؛ واقعیت و دیدگاه درست

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

این مقاله به عنوان تبیین اهداف والا در مبارزۀ مسلمانان به خصوص علما علیه اشغال‌ انگلیس خواهد بود.

در 77 سال گذشته، به خصوص در ماه‌های آگست و جنوری، هندی‌ها به طور فعال وطن‌پرستی خودرا ابراز کرده‌اند. در همین چارچوب، مسلمانان در شرایطی قرار دارند که برای تضمین موجودیت خود در این کشور مجبور به اثبات وطن‌پرستی خود هستند. در پاسخ، برخی اظهارنظرهای سیاسی و تاریخی برای اثبات سهم مسلمانان در مبارزات آزادی‌خواهی توسط نسل کنونی مسلمانان مطرح می‌گردد.

چند مثال:

 1 - مسلمانان به طور عام و علما به طور خاص اولین کسانی بودند که با انگلیس مبارزه نمودند.

 2 - کمک مسلمانان به جنبش عدم هم‌کاری؛ جنبش ترک هند بی‌شمار است.

3 - مسلمانان از اولین، برجسته‌ترین و قوی‌ترین "مبارزان آزادی ملی" بودند.

4 - مشارکت و کار مسلمانان در تدوین قانون اساسی سکولر دیموکراتیک هرگز نمی‌تواند در حاشیه قرار گیرد.

محدود نمودن مبارزات 200 ساله مسلمانان عليه انگليس‌ها تنها به هدف استقلال ملی و ايجاد يك دولت سکولر دیموکراتيک هند، نشان‌دهنده عدم درک واقعی از تاريخ است.

در سال 1787، تیپو سلطان سفیری را نزد خلیفه عثمانی، سلطان عبدالحمید اول فرستاد تا در مقابل کمپنی هند شرقی، بریتانیا کمک فوری بگیرد. تیپو سلطان هم‌چنان از خلیفه اجازه گرفت تا در نگهداری مساجد و مقابر در مکه، مدینه، نجف و کربلا مشارکت نماید. در سال 1802 شاه عبدالعزیز دهلوی (رحمه الله) سرزمین هند تحت سلطۀ بریتانیا را دارالحرب اعلام نمود و مبارزه با دولت انگلیس را بر مسلمانان واجب دانست و آن‌را جهاد تلقی کرد.

در سال 1831، سید احمد و پیروانش پایگاه خودرا در شهرهای هوند و زیدا در ناحیه صوابی ساختند. سید احمد از قبایل محلی پشتون و هزاروال خواست تا جهاد را راه اندازند و از آن‌ها خواست که از آداب و رسوم قبیله‌ای خود دست بکشند و شریعت را اتخاذ نمایند. خان های سنتی جای خودرا به علمای اسلامی دادند و نظام مالیاتی اسلامی برای تأمین مالی جهاد تأسیس گردید. اندکی پس از این لشکرکشی و استقرار نظام شریعت، جهاد اعلام گردید. او پیامی به رنجیت سینگ فرستاد و خواستار این شد که: «یا مسلمان شو یا جزیه بده یاهم جنگ کن.» در سال 1857 حدود 33 تن از علما در دهلی به خصوص مولانا ننودوی; مولانا رشید احمد گنگوهی شرکت کرد و فتوای جهاد علیه انگلیسی‌ها را صادر نمود. وقایع فوق بیان‌گر آن است که هدف مسلمانان احیای ملت با مفاهیم اسلامی بوده است، نه با مفاهیم نشنلیستی دیموکراتیک.

در آغاز قرن بیستم، در حالی‌که تهاجم انگلیس سرزمین اسلامی را تا حد زیادی تحت سلطه استعمار قرار می داد، در سال 1907 "تحریکه رشمی رومال"جنبش حریر‌نامه (Silk Letter Movement) توسط علمای سرشناس و برجسته "مولانا محمود الحسن" و "مولانا عبیدالله سندی" آغاز گردید. و نامه‌های زیادی به والیان خلافت آن زمان (خلافت عثمانی) نوشته شد و درخواست کمک نظامی نمودند.

هدف این تحریک به رهبری علما با مقاصد عالی این بود که عقب‌نشینی انگلیس‌ها در شبه‌قاره هند باعث تضعیف موقف استعمارگران در سایر سرزمین‌های اسلامی گردد، که بعدها این علما در زندان مالتا زندانی گردیدند.

 در سال 1920، محمد علی و برادرش مولانا شوکت علی و دیگر رهبران مسلمان مانند بیر غلام مجدد سرهندی، شیخ شوکت علی صدیقی، داکتر مختار احمد انصاری، وکیل جان محمد جونجو رئیس المهاجرین، حضرت مهانی، سید عطاء الله به هم پیوستند تا کمیته خلافت سراسر هند را تشکیل دهند. دیگر رهبران مسلمان مانند محمد فاروق چشتی، مولانا ابوالکلام آزاد و داکتر حکیم اجمل خان نیز به این جنبش پیوستند. آن‌ها با هدف ایجاد وحدت سیاسی در بین مسلمانان و تأمین امنیت خلافتِ رو به ضعف کار می‌نمودند.

بررسی مختصر سهم علمای مذکور نشان می‌دهد که الولاء (وفاداری) آنان برای اسلام و خلافت بوده و البراء (انکار) آن‌ها در مقابل افکار نشنلیستی و سکولر بوده است. اما با تلاش انگلیس و فرانسه، خلافت عثمانی در سال 1924 نابود گردید. پس از 1924، دنیای مسلمانان وارد واقعیت جدیدی شد که خلافت وجود نداشت. در این فضا، تغییری در موضع جنگی مسلمانان در شبه قاره هند به وجود می‌آید.

پس از الغای خلافت در ترکیه در سال 1924م، جنبش خلافت به دلیل تسلط یک جنبش ملی‌گرای مسلمان تحت پوشش اتحادیه مسلمین به رهبری محمد علی جناح انشعاب نمود. این جنبش به میدان آمد و بدین ترتیب جای‌گزین جنبش خلافت در مبارزه با انگلیس گردید. باید به تفاوت ظریف میان این دو حرکت اشاره کرد. اتحادیه مسلمین مبتنی بر نوعی از نشنلیزم مذهبی (نشنلیزم فرهنگی) بود، در حالی‌که جنبش خلافت ماهیت ایدیولوژیک داشت. نشنلیزم مذهبی که منجر به تشکیل پاکستان گردید، زیاد دوام نیاورده و در طی چند دهه در سال 1971 باعث انشعاب (تشکیل بنگلادیش) به نام نشنلیزم زبانی (نشنلیزم فرهنگی) گردید. برعکس، گرچه هند در سال 1947 به عنوان یک کشور سکولر قد علم نمود، اما تأثیرات نشنلیزم هندو را می‌توان درست از زمان شکل‌گیری آن مشاهده نمود.

در این واقعیتِ مردم هند، مایۀ تأسف است که مسلمانان هند، از جمله علما، به اصطلاح روز استقلال و جمهوری را در مدارس خویش، جشن می‌گیرند و تاریخ پیشینیان پارسای مارا به دروغ به تصویر می‌کشند، گویا آن‌ها برای استقلال نشنلیستی هندی جنگ و مبارزه نموده‌اند.

سخنان یکی از پیشگامان جنبش‌های خلافت برای ما بیان می‌دارد که علت واقعی مبارزه آن‌ها استقلال هند نبود، بلکه حذف اشغال از سرزمین اسلامی و حفاظت از خلافت بوده است. مولانا ابوالکلام آزاد یکی از سخن‌رانان کنفرانس خلفا بود که در سال 1920 کتابی به نام (مسئله خلافت) منتشر کرد و گفت: »وجود اسلام بدون خلافت ممکن نیست، مسلمانان هند باید با تمام تلاش و توان خود برای اینکار تلاش نمایند مولانا محمدعلی جوهر نیز اظهار داشت: »حاکم ترکیه خلیفه یا جانشین پیامبر و یا امیرالمؤمنین بوده است و خلافت اساساً دغدغه دینی ما است، درست مانند قرآن و سنت.» (قطعۀ از زندگی من، محمدعلی جوهر، ص41)

فلهذا، برای هر مسلمانی ضرور است که تاریخ واقعی را بداند تا هویت خودرا حفظ نماییم و هم‌چنان معنای رهایی واقعی را به مردم هند معرفی نماییم و به آن‌ها نشان دهیم که چگونه اسلام به عنوان یک ایدیولوژی بدیل، مشکلات مردم‌را در گذشته حل نموده و در آینده نیز إن‌شاءالله حل خواهد کرد. حتی پس از نابودی خلافت، مردم هند به مبارزۀ خویش برای تأسیس دوبارۀ خلافت ادامه دادند. بنابراین در دهۀ 1940 مولانا ابوالعلاء مودودی با دعوت به تأسیس دوباره دولت اسلامی به پا خاست.

بنابراین، مسلمانان در هند باید از احساس حقارت ناشی از "برچسب اقلیت" که پس از به اصطلاح استقلال هند در سال 1947 به آن‌ها اختصاص داده شده بود، دست بکشند. تحت این برچسب، مسلمانان در یک عقدۀ حقارت و یک روان جنون و ترس غیرضروری زندگی می‌نمایند. آن‌ها باید از این احساس ذلت که به عنوان اقلیت برچسب خورده‌اند، دست بردارند و باید هویت خود را با افتخار تنها مسلمان تعریف نموده و جایگاه خودرا به عنوان رهبران بشریت درک نمایند؛ رهبرانی که به مسیر روشن شده با نور خالق بشریت و تمام موجودات هدایت می‌گردند. آن‌ها هرگز نباید فراموش نمایند که بزرگ‌ترین مشارکتی‌که حتی تا امروز هندوستان دارد، از جانب مسلمانانی بوده است که بیش از 10 قرن توسط اسلام بر این سرزمین حکومت نموده‌اند و نظام عادلانۀ اسلام را بالای رعیت آن تطبیق نموده‌اند.

﴿الَر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ﴾ [ابراهیم: 1]

ترجمه: الرا- (این) کتابیست که برای تو نازل نمودیم تا مردمان را از تاریکی به سوی نور و روشنایی به اجازه رب شان خارج نمایی و به سوی راه عالی مرتبه و قابل ستایش.

نویسنده: ابو حذیفه عمری

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزبالتحریر

29 محرم 1445ه.ق.

چهارشنبه 16 آگست 2023م.

مترجم: عبدالرحمن "قاطع"

ادامه مطلب...

دعوت‌گران اسلام، از دیروز تا امروز

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

دعوت برای اسلام و دعوت به اسلام دو مسئله جداگانه بوده که میان آن‌ها با ملاحظه دو نکته ذیل تفاوت واضحی درمی‌یابیم:

1-       دعوت برای اسلام یعنی کار و فعالیت برای اقامه دین و سپس تطبیق عملی آن در زندگی مسلمانان بوده به گونه که در داخل دولت اسلامی بر کسانی که تابعیت آن را دارند، تطبیق و در خارج از دولت اسلامی توسط جهاد فی‌سبیل الله برای عموم مردم با ملاحظه مراحل سه‌گانه حمل می‌شود. یعنی به سوی اسلام دعوت می‌شوند، اگر نپذیرفتند یا جزیه و یا صلح و در غیر این‌صورت با آنان قتال و جهاد صورت می‌گیرد تا الله سبحانه وتعالی بین ما مسلمانان و آن‌ها فیصله کند.

2-      دعوت به اسلام یعنی التزام و پایبندی مسلمانان بطور فردی و اجتماعی به اسلام مطابق به تقاضای احکام شرعی است، که در برگیرنده اصول و مبادی عبادات، معاملات، اخلاقیات و... می‌باشد.

موضوع ما در این مقاله متعلق به مسئله اول، یعنی عمل برای اسلام بوده، زیرا اسلام بیش از یک قرن از صحنه تطبیق بعد از سقوط دولت اسلامی که بنام دولت عثمانی یاد می‌شد، به دور شده است؛ همان دولتی که امتداد دولت‌های قبل از خود در طول تاریخ بوده و با تفاوت نام‌ها به عصر مدنی در زمان نبوت جدا از دوران مکی بوده و وصل می‌شود. ما به دورانی خیلی مشابه به دوران مکی بازگشته‌ایم، پس لازم است که منهج دعوت برای اسلام را در این دوران شناسایی کنیم تا قطار مسلمانان را بعد از خروج از مسیر اصلی‌اش دوباره بدان بازگردانیم؛ بدون این‌که در پایبندی به احکام اسلام که اجرای آن‌ها در توان ماست کوتاهی کنیم و بدون این‌که در اجرای آن‌ها نیاز به وجود دولت داشته باشیم؛ با اعتراف به این‌که دولت تنها کیان تنفیذی و تطبیقی احکام شریعت غراء می‌باشد.

پیامبر از زمان نزول اولین آیات از سوره مبارکه إقرأ، کار و دعوت را بر همین منوال شروع کرد تا مردم را بسوی کلمۀ لَااِلَهَ اِلَّا اللَّهُ و مُحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّه دعوت و عبادت بت‌ها و عادات جاهلیت و نظام‌های شان را مردود خوانده و دورشان اندازد. هر کسی‌که این عقیده را می‌پذیرفت، مستقیم وارد پروسه دعوت برای اسلام می‌شد و دیگران را برای پیوستن و انضمام به این منظومۀ دعوت فرا می‌خواند؛ با وجود این‌که از احکام شرعی مربوط به عبادات، معاملات و اخلاقیات هنوز چیزی نازل نشده بود که از آن‌ها تذکر بعمل آید. مثل نماز که ستون دین بوده و چندین سال بعد از نبوت در حادثه إسرا و معراج فرض گردید و جهاد، که بلندترین قلۀ اسلام بوده و بعد از بیعت عقبۀ دوم در هجرت مسلمانان بسوی مدینه که در پی تأسیس نخستین دولت اسلامی بودند، با نزول آیت مبارکه ذیل فرض گردید:

‏﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ ‏﴾[حج: ۳۹]

ترجمه : ‏اجازه (جهاد) به كسانی داده شد كه به آنان جنگ (تحميل) مي‌گردد ، چرا كه بديشان ستم رفته است (و آنان مدّت‌هاي طولاني در برابر ظلم ظالمان شكيبائي ورزيده‌اند و خون دل خورده‌اند) و الله توانا است بر اين‌كه ايشان را پيروز كند.

همین قسم بخش اعظم احکام شرعیت اسلامی بعد از اقامه دولت در مدینه‌منوره نازل گردید و همۀ تلاش‌ها بخاطر دعوت برای اسلام قبل از این‌که مسلمانان برای تطبیق اسلام مشغول شوند، مبذول گشت.

شایسته یادآوری است که قلت علم و دانش مسلمانان نسبت به اسلام کدام چالش سخت و مانعی در برابر دعوت و فعالیت کوشای شان برای اسلام ایجاد نکرد، چه در مکۀ‌مکرمه و چه در مدینه‌منوره. این ابوذر رضی اللَّه عنه است که دعوت اسلام را در میان دو قبیله غفار و أسلم توسط همان علم و دانش که در روزهای اندکی از ماندن خود در نزد رسول اللَّه فرا گرفته بود، برای شان رساند و توانست که هردو قبیله را مشرف به اسلام نماید و نُه سال پس از اقامه دولت اسلامی به آن بپیوندد و مردان جوان و پول فراوان برای دولت فراهم کند.

با رؤسای قبائل، منهج دعوت برای اسلام نیز به همین منوال بود. پیامبر آن‌ها را برای نصرت اسلام دعوت و هیچگاه از آن‌ها پایبندی به اصول و احکام شریعت را نخواسته‌، بلکه می‌فرمودند: «برایم ایمان بیاورید و یاریم کنید، زیرا قریش مرا منع کرده اند.» تا آن‌که الله سبحانه وتعالی برای پیامبر خود گروهی از مردم یثرب را از میان دو قبیله اوس و خزرج آماده ساخت تا با وی بخاطر نصرت دین اسلام بیعت کنند و دعوت همراه با قدرتمندی و عزت در بیعت عقبه دوم ملحق شده، سپس هجرت و در نهایت دولت تشکیل شود.

در دوران مکی هرگز تمرکز بر کمیت نبوده، بلکه بر نوعیت و کیفیت استوار بوده است، تعداد دعوت‌گران کم اما تأثیرشان بسیار زیاد بوده، زیرا آن‌ها عناصر جامعه را که عبارت از مردم، افکار، احساسات و نظام می‌باشد، اساس و هدف قرار داده بودند و برای بسیج کردن افراد توجه زیادی نداشتند، بلکه عناصر کتله را بشکل بسیار قویی آماده می‌کردند تا بدون ملل و خستگی جامعه را بشکل خود ساخته و آن‌ها را متأثر از خود نمایند، نه این‌که خودشان متأثر از جامعه شوند. زمانی‌که حمزه و عمر رضی اللَّه عنهما مسلمان شدند و در جاهلیت از قدرت برخودار بودند؛ با مسلمان شدن شان بعد از آنکه مسلمانان مخفیانه در خانه ارقم بن ابی ارقم رضی الله عنه جمع شده و جلسات خود را دایر می‌کردند؛ اسلام به مرحله علنی و آشکارا وارد شد.

هرچند علمایی‌که در رشته شرعیت و موضوعات اسلامی مدرک‌ها دارند و خطباء و کسانی‌که از صفحات مجازی برخوردارند، امروز سزاوارترند که برای اسلام دعوت نمایند، زیرا آن‌ها بیشتر و بهتر می‌دانند که مسلمانان مطابق به خواست اللَّه و رسولش بر چه حال و وضعیتی قرار داشته باشند. لازم و شایسته است که آن‌ها نسبت به دردهای عمیق و مصائب المناک مسلمانان درک و احساس بیشتری داشته باشند و دیگر اینکه آنان در روند ایجاد تغییر توانمندتر و تأثیرشان به اعتبار این‌که سخن شان از دیگران بیشتر شنیده می‌شود، افزون‌تر می‌باشد. اما واقعیت چنین است که در عرصه دعوت کوشا برای اسلام از همۀ مردم عقب‌‌تر بوده و در حدی از احکامی اسلامی که برای شان میسر بوده و به آن‌ها آگاهی دارند، اکتفاء کرده و آن‌ها را برای مردم هم‌چنان تعلیم می‌دهند تا اوضاع بر همین منوال کنونی خود باقی بماند!

اما چیزی‌که خیلی عجیب و غریب است؛ مانع شدن این علماء بسان سدی محکمی در برابر دعوت‌گران برای اسلام می‌باشد. این علماء سد راه کسانی می‌شوند که تصمیم می‌گیرند برای اسلام کار و فعالیت کنند و توسط نفاق شان به نفع حکام در راه الله سبحانه وتعالی کجی طلبیده، برای گمراه‌سازی مردم کار کرده و در پی تحریف و تغییر حقائق روشن هستند.

در پایان، مسلمانان باید دعوت برای اسلام را در اولویت اصلی خود قرار داده و از هیچ کوششی برای جلو بردن چرخ آن در حد توان دریغ نورزند. باید همه بدانند که امروز برای ما دومین و آخرین فرصت تاریخی برای دعوت برای اسلام فراهم شده است. اولین فرصت برای پیامبر و صحابۀ بزرگوار رضی اللَّه عنهم فراهم شد که نخستین دولت اسلامی را در تاریخ تأسیس کردند و دومین فرصت برای دعوت‌گران امروزی برای اسلام با تأسیس خلافت راشده دوم و آخرین خلافت بر منهج نبوت طبق این گفته پیامبر:

«تَكُونُ النُّبُوَّةُ فِيكُمْ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً عَاضّاً فَيَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً جَبْرِيَّةً فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» ثُمَّ سَکَتَ.

ترجمه: نبوت در میان شما خواهد بود چنانکه الله بخواهد، سپس الله آن را بالا می­برد آن­گاه که بخواهد بالا برد، سپس خلافت بر منهج نبوت می­شود و تا آنگاه که الله بخواهد هست، سپس آنرا بالا می­برد آنگاه که  بخواهد آن را بالا برد، سپس ملوک عاضی که خلافت را به سختی نگه­می­دارند خواهند بود و تا آن­گاه که الله بخواهد خواهد بود، سپس وقتی بخواهد آن را بالا برد بالا می­برد، سپس پادشاهی پادشاهان ستمگر خواهد بود و تا آنگاه که الله بخواهد می­باشد، سپس وقتی بخواهد آن را بالا برد بالا می­برد، سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد بود. سپس پیامبر سکوت نمودند.

افزون بر این، با آن‌که متقدمین بر متأخرین افضلیت و برتری دارند، مزد و پاداش متأخرین بیشتر و افزون‌تر از پاداش متقدمین است. ترمذی در سنن خود روایت کرده است که:

"عَنْ أَبِي أُمَيَّةَ الشَّعْباني قَالَ: أَتَيْتُ أَبَا ثَعْلَبَةَ الخُشَنِي فَقُلْتُ لَهُ: كَيْفَ تَصْنَعُ فِي هَذِهِ الْآيَةِ؟ فَقَالَ: أيَّة آيَةٍ؟ قُلْتُ: قَوْلُهُ [تَعَالَى] ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ﴾ فَقَالَ: أَمَا وَاللَّهِ لَقَدْ سَأَلْتَ عَنْهَا خَبِيرًا، سألتُ عَنْهَا رَسُولَ اللَّهِ ﷺ فَقَالَ: "بَلِ ائْتَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ، وَتَنَاهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ، حَتَّى إِذَا رَأَيْتَ شُحّا مُطاعًا، وهَوًى مُتَّبعًا، وَدُنْيَا مُؤْثَرة، وإعجابَ كُلِّ ذِي رَأْيٍ بِرَأْيهِ، فَعَلَيْكَ بِخَاصَّةِ نَفْسِكَ، وَدَعِ الْعَوَامَّ، فَإِنَّ مِنْ وَرَائِكُمْ أَيَّامًا الصَّبْرُ فِيهِنَّ مِثْلُ القَبْضِ عَلَى الجَمْرِ، لِلْعَامِلِ فِيهِنَّ مثلُ أَجْرِ خَمْسِينَ رَجُلًا يَعْمَلُونَ كَعَمَلِكُمْ" -قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْمُبَارَكِ: وَزَادَنِی غَيْرُ عُتْبَةَ: قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَجْرُ خَمْسِينَ رَجُلًا مِنْهُمْ أَوْ مِنَّا؟ قَالَ: "بَلْ أَجْرُ خَمْسِينَ مِنْكُمْ". (ترمذی: هذا حدیث غریب  صحیح)

ترجمه: أبی امیه شعبانی گوید: نزد ابوثعلبه خشنی آمدم و برایش گفتم: نظرت درباره این آیه چیست و چگونه بدان عمل می‌کنی؟ وی برایم گفت که کدام آیت؟ من گفتم این آیت : ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ﴾، وی برایم گفت: قسم به الله از شخص با خبری پرسیدی، من درباره آن از رسول الله پرسان نمودم و ایشان فرمودند: یکدیگر را امر به معروف و نهی از منکر کنید تا آنگاه که ببینی از بخیل اطاعت و از هوای نفس متابعت می‌شود و دنیا ترجیح داده شده و هرکس متکی به نظر خود شده و از دیدگاهش خوشش می‌آید؛ پس در آن هنگام خاص متوجه خود باش، مردم عوام را به حال خودشان بگذار و با روزهای روبرو خواهید شد که صبر و استقامت کردن در آن ایام مثل گرفتن ذغال است، کار کن در آن ایام مزد پنجاه تن از مردانی را کسب می‌کند که مانند اعمال شما انجام می‌دهند. عبدالله بن المبارک گوید: غیر از عتبه این عبارت را نیز افزوده است: گفته شد یا رسول الله! مزد پنجاه تن از خودشان یا از ما؟ گفتند: بلکه از مزد پنجاه تن از شما.

نویسنده: الشیخ عصام عمیره-بیت المقدس

مترجم: محمد مزمل

برگرفته از شماره 452 جریده الرایه

ادامه مطلب...

فرق میان موقف روسیه در برابر اوکراین و سوئد و فنلند

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سوال:

چرا زمانی‌که اوکراین اعلام نمود قصد دارد به پیمان ناتو بپیوندد، روسیه عملیات نظامی علیه آن به راه انداخت، اما در برابر فنلند که عملاً به پیمان مذکور ملحق شد، هیچ اقدام نظامی انجام نداد و هم‌چنین در برابر سوئد/سویدن نیز هیچ حرکتی از خود نشان نمی‌دهد؛ در حالی‌که قرار است عنقریب به پیمان یاد شده بپیوندد؟ 

جواب:

برای روشن شدن جواب، به بررسی موارد زیر می‌پردازیم:

اول: پیش از این در مورد اوکراین و دلایل اعلان جنگ روسیه علیه آن منشورات زیادی را منتشر نموده ایم:

1. در پاسخ به پرسشی‌که به تاریخ 24 جنوری 2004م منتشر نمودیم، گفتیم: «اوکراین ارتباط مستحکمی با روسیه داشته و هم‌پیمان مهم آن به شمار می‌رود، به علاوۀ این که اوکراینی‌هایی هم هستند که خود را روس برمی‌شمارند و با زبان روسی صحبت می‌کنند و شمار زیادی از آنان دارای نژاد روسی می‌باشند، مخصوصاً آنانی که در شرق اوکراین سکونت دارند...»

2. در پاسخ به پرسش دیگری که به تاریخ 20 مارچ 2010م منتشر نموده بودیم، چنین گفتیم: «اوکراین، که 603700 کیلومتر مربع مساحت و 48 ملیون تن نفوس دارد، به دلیل اشرافی که بالای بحر سیاه دارد، از موقعیت استراتیژیکی برخوردار می‌باشد. ویژگی دیگر آن این است که چندین خط انرژی، مخصوصاً خطوط گاز طبیعی از آن می‌گذرد، به علاوۀ موقعیت جغرافیایی آن که اروپا را به آسیا وصل می‌کند...»

3. هم‌چنین در پاسخ به پرسش دیگری که به تاریخ 23 می 2013م منتشر گردید، گفتیم: «اوکراین از هر جای دیگری برای روسیه اهمیت بیشتری دارد و اگر آن را از دست بدهد، غرب مستقیماً با روسیه هم‌مرز خواهد شد. پس اوکراین برای روسیه به سان سپری در برابر اروپاست، گذشته از اهمیت اقتصادی که دارد، چنان‌چه لوله‌های گاز روسیه از طریق آن وارد غرب می‌شود. این را نیز نباید فراموش نمود که روسیه سعی دارد بالای مناطق اتحاد جماهیر شوروی، به شمول اوکراین مجدداً تسلط داشته باشد...»

4. در پاسخ به پرسشی منتشر شده به تاریخ 22 فبروری 2014م گفته بودیم: «اوکراین از هر جای دیگری برای روسیه اهمیت بیشتر دارد و در صورتی‌که آن را از دست بدهد، غرب مستقیماً با روسیه هم‌مرز خواهد شد، پس اوکراین برای روسیه نقش سپری در برابر اروپا را دارد، چنان‌چه اوکراین در فاصلۀ تنها 300 کیلومتری مسکو موقعیت دارد. این است دلیل مداخلۀ روسیه در اوکراین. این از یک جهت، از جهت دیگر، پایگاه نظامی بحر سیاه روسیه در آن موقعیت دارد. پس اوکراین از یک طرف، پلی میان اروپا و روسیه به حساب می‌رود و از طرف دیگر، منطقۀ حایل میان آن دو محسوب می‌شود.»

5. در پاسخ به پرسش دیگری که به تاریخ 22 دسمبر 2021م منتشر شد، گفتیم: « اوکراین باغچۀ جلوی روسیه به شمار می‌رود و نه مانند دولت‌های آسیای میانه که از نظر موقعیت، روابط قومی، دین و تاریخ به مثابۀ حیات‌خلوت آن است. اوکراین برای روسیه و جایگاه بین‌المللی آن نقش سپر را دارد؛ بالای بحر سیاه اشراف داشته و آن را در اختیار خود دارد، به علاوۀ اشراف آن روی مناطق اسلامی قفقاز که روسیه در طول تاریخ آن را به خود پیوند داده است. هم‌چنین زمین‌های حاصل‌خیز اوکراین و کالاهای اساسی آن برای روسیه امنیت غذائی به بار آورده و آن را در تحول روابط‌اش با غرب محفوظ نگه می‌دارد و از طریق اوکراین است که روسیه به اروپای شرقی راه دارد، چه با خطوط گاز و یا غیر آن. گذشته از همه، اوکراین امروزه آخرین منطقۀ حائل برای گشودن گره تاریخی روسیه در ترس و نگرانی از اروپا به شمار می‌رود؛ اروپائی که دو بار "ناپلویون و هتلر" از مسیر اوکراین به روسیه حمله نمود، اگرچه ضعف دولت شوروی، آن را وادار نمود تا دست از اروپای شرقی به عنوان منطقۀ حائل بردارد؛ اما اینک با در نظرداشت پیش‌روی‌های اعضای پیمان ناتو در شرق اروپا، روسیه از اوکراین و بلاروس به عنوان همسایه‌گانش انتظار دارد حد اقل به صفت منطقۀ حائل در برابر خطرهای ناتو و پیش‌روی‌های ابزار نظامی آن به جانب شرق عمل کنند. روسیه در حال حاضر قصد دارد اوکراین را از پیوستن به پیمان آتلان‌تیک شمالی "ناتو" و یا حمایت از آن بازدارد.»

دوم: تمام آن‌چه گفته شد، بیانگر اهمیت اوکراین برای روسیه می‌باشد، در حدی‌که روسیه، اوکراین را تقریباً یک دولت مستقل نمی‌داند، چنان‌چه پوتین در سخنانش به تاریخ 21 فبروری 2022م گفت: «...اوکراین تنها یک دولت همسایه برای ما نیست؛ بلکه بخشی جدایی‌ناپذیر از تاریخ، فرهنگ و فضای معنوی ما می‌باشد. آن‌ها تنها دوستان، همکاران و رفقای ما نیستند، بلکه آن‌ها اقارب ما نیز هستند که روابط هم‌خونی و خانوادگی با یکدگر داریم.» (منبع: آژانس اناتولیا، 23 فبروی 2022م) روسیه هم‌چنین اوکراین را به دلیل موقعیت جغرافیایی و استراتیژی و نیز ساختار دیموگرافی آن، منطقه‌یی حایل میان خود و ناتو می‌داند که به معنای خط سرخ روسیه می‌باشد، پس به هیچ وجه اجازه نمی‌دهد ناتو به آن دست پیدا کند. پوتین در هشدار به پیمان ناتو در خصوص ارسال نیرو و سلاح به اوکراین گفت: «وسعت دادن زیربنای نظامی ناتو در اوکراین برای روسیه خط سرخ تلقی می‌گردد و پاسخ زننده‌یی را در پی خواهد داشت.» (منبع: نون پست، 4 دسمبر 2021م)

پس از آن که روسیه در برگردانیدن اوکراین به آغوش خود ناکام گردید؛ چه در مسألۀ تقسیم نمودن کشتی‌های جنگی بحر سیاه در آغاز دهۀ نهم، چه در مسألۀ خطوط عریض و طویل گاز که اتحاد جماهیر شوروی آن را در داخل اوکراین ساخته بود تا گاز روسیه را از طریق آن وارد اروپا نماید و چه در مسألۀ تجارت، مخصوصاً نیاز شدید روسیه به شکر و روغنی که از زمین‌های حاصل‌خیز اوکراین حاصل می‌گردد و نیز پس از بروز روی‌کرد اوکراین به جانب اروپا و ناتو، پس از آن که روسیه در تمام این موارد ناکام گردید، به قدرت نظامی به عنوان آخرین گزینه روی آورد و پوتین گمان می‌نمود که با این گزینه، خواهد توانست روسیه را به جایگاه دولتی بزرگ در سطح جهانی برگرداند. او به این باور بود که امریکا درگیر موضوع چین می‌باشد و به همین دلیل در صورت هجوم روسیه به اوکراین، ساکت خواهد ماند، مخصوصاً که پوتین گمان کرده بود پیش از آن که امریکا دست به کار شود، او به سرعت بالای اوکراین مسلط خواهد شد، زیرا امریکا سرگرم قضیۀ چین است. دلیل دیگر اقدام پوتین برای جنگ در اوکراین، همانا حماقت سیاسی و جنون شدید برتری‌جویی وی می‌باشد.

نتیجه این شد که امریکا موضوع اوکراین را در اولویت قرار داد و با ارسال تجهیزات نظامی و دادن تمرینات نظامی به سربازان اوکراینی از آن حمایت نمود و اروپا را با خود همراه نموده و جنگ اوکراین را تا آخرین سرباز اوکراینی و سرباز روسی ادامه خواهد داد، در حالی که سربازان خود امریکا، اوضاع را از دور زیر نظر دارند!

سوم: اما این‌که چرا روسیه در برابر فنلند، که عملاً به پیمان ناتو پیوسته، اقدام نظامی نکرد و نیز هیچ تحرکی در برابر سوئد/سویدن، که عنقریب به پیمان ناتو ملحق خواهد شد، از خود نشان نمی‌دهد، باید چنین پاسخ داد:

1. هرچند سوئد/سویدن همسایۀ روسیه نیست و فنلند همسایۀ آن است، اما هیچ یک از این دو دولت از نظر موقعیت جغرافیایی، دیموگرافی، تاریخی، تسلط، اقتصاد، و امنیت چنان که همه می‌دانند، مانند اوکراین نیستند. بناءً این دو دولت برای روسیه نقش مرگ و زندگی را ندارند، چنان که اوکراین دارد. گذشته از آن، دید روسیه به این دو سرزمین کاملاً متفاوت است، زیرا روسیه، اوکراین را به صفت یک دولتی کاملاً مستقل از خود نمی‌بیند، چنان‌چه در اظهاراتی که از پوتین نقل قول کردیم به آن اشاره شد، مخصوصاً که این سرزمین در گذشته بخشی از خاک اتحاد جماهیر شوروی بود. اما واقعیت فنلند و سوئد/سویدن کاملاً مختلف است؛ فنلند از سال 1995م به عضویت اتحادیۀ اروپا در آمد و در سال 2023م عضو ناتو گردید و سوئد/سویدن از روابط گرم و مستحکمی با ناتو برخوردار است و دو طرف به طور منظم تمرینات مشترک انجام می‌دهند و یکی از شش عضو اتحادیۀ اروپاست که عضویت ناتو را ندارد و در سال 1995م، عضو اتحادیۀ اروپا گردید. به این ترتیب، دیده می‌شود که روسیه هیچ بهانه‌یی، حتی نمادین ندارد تا چنان که به اوکراین حمله نمود، به این دو دولت نیز حمله کند.  

2. از جانب دیگر، روسیه در حال حاضر در تنگنای اوکراین گیر مانده و هنوز از آن بیرون نیامده و به این ترتیب، توان پرداختن به جنگ جدیدی را ندارد. ممکن است اینک به میزان توانایی و قدرت خود نیز پی برده باشد، چنان‌چه از جنگی که در اوکراین به راه انداخته حدوداً یک و نیم سال می‌گذرد، بدون این که در آن موفق شده باشد. بنابر این، پرداختن به جنگ جدیدی در حالی‌که به وضوح در برابر اوکراین و غرب که از آن حمایت می‌کند، ناتوان شده، در شرایط کنونی بعید به نظر می‌رسد.

3. پیشینۀ مشابهی در این خصوص وجود دارد که می‌بایست به آن اشاره نمود؛ زمانی‌که دولت‌های پیمان وارسوی سابق، یعنی پولند، اتریش، بلغاریا، رومانیا، استونیا، لیتوانیا و لاتویا، "که همه بخشی از اتحاد شوروی سابق بودند" در جریان امواج گسترش دامنۀ پیمان ناتو در سال 1997م به این پیمان ملحق شدند، روسیه در آن زمان ناتوان بود و هنوز از هرج و مرج ناشی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بهبود نیافته بود و هم‌چنین از پیامدهای فروپاشی آن رنج می‌برد و به عنوان دولتی مستقل از نظر سیاسی و اقتصادی ثبات نیافته بود. بناءً توان ایستادن در برابر غرب برای ممانعت از پیوستن آن دولت‌ها به پیمان ناتو را نداشت.

اینک نیز تهاجم روسیه به اوکراین، که هنوز در وادار نمودن اوکراین برای پذیرفتن شروط روسیه موفق نیست، ضعف خطرناک نظامی روسیه را برای همه برملا نمود؛ ضعفی که شهرت و جایگاه روسیه را به اهتزاز درآورد. این واقعیت روسیه شبیه واقعیت آن در دهۀ نهم می‌باشد و بنابر این، روسیه در حال حاضر در وضعیتی به سر نمی‌برد که بتواند با عضویت سوئد/سویدن و فنلند در ناتو مخالفت نماید، به دلیل موقفی که این دو دولت دارد و ضعف نظامی که روسیه در حال حاضر از آن رنج می‌برد.

امیدوارم تصویر مربوط به تفاوت میان موقف روسیه در برابر اوکراین و موقف آن در برابر سوئد/سویدن و فنلند روشن شده باشد.

26 محرم 1445هـ.ق.

13 آگست 2023م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

جریان زهر نژادپرستی در وجود امت!

(ترجمه)

خبر:

اخبار زیاد در رابطه به حوادث نژادپرستی در ترکیه، لبنان، کویت و دیگر سرزمین‌های اسلامی وجود دارد.

تبصره:

کمتر روزی سپری می‌شود که حمله نژادپرستی علیه مهاجر سوری در ترکیه و هم‌چنین حوادث مشابه در لبنان یا آزار دادن ده‌ها هزار "البدون(البدون به معنی  بدون شناسنامه و بدون هویت رسمی است که به حدود 100 هزار شهروند کویتی اطلاق می‌شود که دولت کویت از دادن حق شهروندی به آن‌ها سر باز می‌زند.)" در کویت و مشکلات زیاد در سرزمین‌های دیگر اسلامی نشنیده باشیم، نبینیم و نخوانیم.

بلی، این حوادث تعداد زیادی از مسلمانان را تحریک می‌کند و از آن‌ها منکر می‌شوند و تلاش مقابله با مهاجرین را دارند و بعضی دیگر برادری ایمانی و عواقب ظلم و سایر مفاهیم کلی صحیح را یاد آور می‌شوند. لیکن چگونه امکان دارد این زخم را تداوی و چگونه انگشت را روی زخم خونریز بگزاریم؟

واقعیت این است که نژادپرستی در سطوح مختلف نتیجه مستقیم میوه از میوه‌های کاشت شده‌ای دولت-ملت می‌باشد؛ لذا این میوه فاسد را غرب کافر استعمارگر با اسالیب و وسایل خبیث زرع نموده و با حدود و مرزهای ملی لعنتی سایکس پیکو آن را ترسیم کرده است. پس نژادپرستی نمونه‌ای از دولت-ملت گردیده که این در گذشته وجود نداشت و از آن حاصل زهری بدست می‌آید که به قلب‌ها و عقل‌های مسلمانان ریشه می‌دواند و نظام‌های ساخته غرب بیل زدن، آب‌یاری کردن و مستحکم کردن آن را به دوش دارند.

این مدل از دولت و فکر وطنی را که تمثیل می‌کنند لازم است که آن را انکار، ترک و نسبت به آن بغض داشت. چگونه وقتی وطن‌پرستی با بسیاری از احکام شرعی که نمونه کاملاً متفاوتی را ارائه می‌دهد، برخورد می‌کند.

از یک جهت وطن‌پرستی مفهوم ولاء و براء را مخالف احکام شریعت اسلامی آورده و از جهت دیگر فرقه سیاسی را در بین امت ایجاد کرده که هم‌چنان مخالفت واضح با احکام شریعت اسلامی دارند که وحدت سیاسی را ایجاب می‌کند، از جهت سوم استحقاق حقوق و ایجاب تکالیف را به وطن ارتباط می‌دهند که این نیز مخالف با احکام شریعت اسلامی می‌باشد؛ شریعتی که احقاق حقوق، ایجاب تکالیف را بر اساس مقتضای شریعت اسلامی می داند، نه خاک. جهت‌های دیگری نیز وجود دارد که مجال بر شمردن آن نیست و نشان می‌دهد که وطن پرستی تا چه اندازه با شریعت اسلامی کینه‌توزی و تضاد دارد.

یکی از آن‌ها چند روز پیش در مصاحبه‌ای با من تلاش کرد موضع دولتش (مراکش) را در مورد عادی‌سازی با رژیم غاصب یهودی توجیه کند، برای استفاده از صدای او در سازمان ملل ضد همسایه الجزایری در قضیه صحراء  و توافق با شیطان را به خاطر وطن جایز می‌دانند!

زمانی که وطن را به بت عصر توصیف می‌کنم، مبالغه نکرده‌ام!

پس برای وطن مرز، تاریخ، پرچم، سرود، لهجه، دوست، دوشمن، جشن‌ها، نماد، فرهنگ، سیاست، نقد، قانون اساسی، جنگ و شهداء وجود دارد. این دسته‌ای وطن یک یا دوتا نیست؛ٓ بلکه 52 بسته متفرق به عدد دولت‌های ملی و متفرق می باشند.

اینجا خانه بیماری و مریضی است و این معبودی است که هر لحظه و هربار باید سنگسار شود. هرگز مثل این فکر خبیث و خطرناک در میان اهل فکر، فرهنگ و سیاست محل بحث نمی‌باشد. آیا خطوط مرزی را که کفار استعمارگر ترسیم نموده‌اند، به خطوط سرخ تبدیل نشده است؟ به آن خطوط مرزی نزدیک نمی‌شویم، بلکه آن خطوط را تقدیس می‌کنیم!

در پایان می‌گویم، مسلمان سوری برادر مسلمان ترکی است و مسلمان البدون برادر مسلمان کویتی‌ست و مسلمان لبنانی برادر مسلمان سوری می‌باشد... برای این‌که این برادری به یک واقعیت سیاسی، حقوقی و قانونی، بدیل دولت‌های به روش غرب کافر تبدیل گردد، گریزی از خلافت بر منهج نبوت نیست!

نویسنده: م. أسامة الثويني

مترجم: پارسا امیدی

تاریخ: جمعه، 4 آگست 2023م.

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه