دوشنبه, ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

آیا ضرورت‏ها ممنوعیت را مباح می‏گرداند؟

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

پرسش بنده پیرامون حکم شرعی که می‏گویند: «ضرورت‏ها ممنوعیت را مباح می‏گرداند» می‏باشد؛ هدف شرعی از کلمه ضرورت‏ها چیست؟ با بیان دو موضوع می‏خواهم مقصدم را بیان نمایم. چنان‏که دوکتور قرضاوی در فتوای خود برای زن اجازه داده‏است که حجاب خود را در مدارس بیگانه به‏قصد تعلیم کنار بگذارد و این را از ضرورت‏ها می‏داند. هم‏چنین ولادت زن‏ها توسط داکتران مرد.

به‏فرض اگر پذیرفته شود ضرورت در حالت جلوگیری از مرگ و هلاکت است؛ پس به‏طور مثال: در نبود داکتر زن ضرورت ایجاب می‏نماید تا در بعضی حالات داکتر مرد در وقت ولادت زن‏ها حاضر شوند؟ بنابرین وقتی‏که ضرورت در حق زن‏ها در وقت ولادت به‏خاطر جلوگیری از مرگ و هلاکت احساس می‏شود، پس چگونه ضرورت در تعلیم و ولادت هردو احساس می‏گردد؟ الله سبحانه وتعالی برای تان جزای خیر نصیب گرداند.

پاسخ:

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

بعضی علما به‏این قاعده(ضرورت‏ها ممنوعیت را مباح می‏گرداند) استدلال به‏قول الله سبحانه وتعالی نموده‏اند که می‏فرماید:

إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ

[بقره: 173]

آن‏چه را كه مشركان و يهوديان و ديگران حرام می‏‌دانند، حرام نيست بلكه الله سبحانه وتعالی تنها مردار و خون و گوشت خوك و آن‏چه نام غيرالله(به‏هنگام ذبح) بر آن گفته‏شده باشد(و به‏نام بتان و شبيه آن‏ها سر بريده‏شود) بر شما حرام كرده‏است؛ ولی آن كس كه مجبور شود(به‏خاطر حفظ جان از آن اشيای حرام بخورد) در صورتی‏كه علاقه‌مند(به‏خوردن و لذّت بردن از چنين چيزهایی نبوده) و متجاوز(از حدّ سدّ جوع هم) نباشد، گناهی بر او نيست. بی‏گمان الله بخشنده و مهربان است.‏

و هم‏چنان می‏فرماید:

فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ

[مائده: 3]

اما كسی‏كه در حال گرسنگی ناچار شود(از محرّمات سابق چيزی بخورد تا هلاك نشود) و متمايل به‏گناه نباشد(و عمداً نخواهد چنين كند، مانعی ندارد) چرا كه الله بخشنده مهربان است(و از مضطرّ صرف نظر می‏كند و برای او مقدار نياز را مباح می ‏نمايد).

إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ

[نحل: 115]

آن‏چه را كه مشركان حرام می ‏دانند، حرام نيست بلكه الله سبحانه وتعالی تنها مردار و خون و گوشت خوك و آن‏چه نام غيرالله(به‏هنگام ذبح) بر آن گفته‏شده باشد(و به‏نام بتان و شبيه آن‏ها سر بريده‏شود) بر شما حرام كرده‏است؛ ولی اگر آن كس كه مجبور شود(به‏خاطر حفظ جان، از آن اشيا حرام بخورد) در صورتی‏كه علاقه‏مند(به‏خوردن و لذّت بردن از چنين چيزهائی) نبوده و متجاوز( از حدّ سدّ جوع هم) نباشد(بر آنان ايرادی نيست‌، چرا كه) الله سبحانه وتعالی بس آمرزنده و مهربان است.‏

نظر دقیق در این قاعده واضح می‏سازد که آن درست نیست. دلایل فوق را که به‏آن عده از علما قول نموده‏اند و بر آن قاعده(ضرورت‏ها) حمل می‏نمایند برین موضوع دلالت نمی‏کند، بلکه دلالت نهایی دلایل فوق حالت اضطرار به‏خاطر دفع گرسنه‏گی استفاده از حیوان خود مرده‏است. چنان‏که الله سبحانه تعالی فرموده:

فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ

اما كسی‏كه در حال گرسنگی ناچار شود.

هدف از مخمصه گرسنه‏گی قریب به‏هلاکت می‏باشد که در آن وقت خوردن اشیای حرام جایز می‏باشد؛ چنان‏که واضح است حالت اضطرار در آیت فوق مقید به‏حالت گرسنه‏گی است نه در دیگر حالت، پس لفظ اضطرار عام و مطلق-که به‏هر حالت دلالت نماید- نبوده بلکه تنها مقید در حالت گرسنه‏گی می‏باشد وبس.

در بعضی از کتب شروح عده‏ای از علما آن را رخصت حکم نموده‏اند در حالی‏که حکم رخصت نیاز به‏دلیل شرعی دارد نه این‏که عقل بدون در نظرداشت دلیل شرعی آن را تعیین نماید؛ به‏طور مثال: افطار روزه در ماه رمضان در حالت سفر و مرض رخصت است، زیرا در آن دلیل شرعی وارد گردیده‏است. چنان‏که الله سبحانه وتعالی در این باره می‏فرماید:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (183) أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ

[بقره: 183-184]

ای كسانی‏كه ايمان آورده ‏ايد! بر شما روزه واجب شده‏است، همان‏گونه كه بر كسانی‏كه پيش از شما بوده‌اند واجب بوده‏است تا باشد كه پرهيزگار شويد.‏ ‏[روزه در] چند روز معيّن و اندكی است، و كسانی‏كه از شما بيمار يا مسافر باشند(اگر افطار كردند و روزه نگرفتند، به‏اندازه آن روزها) چند روز ديگری را روزه می‌دارند.

پس در حالات فوق رخصت از جهت ورود نص شرعی می‏باشد. بنابرین اجرای این قاعده که «ضرورت‏ها ممنوعیت‏ها را مباح می‏گرداند» در همه موارد درست نیست؛ طوری‏که بعضی‏ها به‏آن قول نموده‏اند. قول راجح و درست همان است که دلایل شرعی به‏آن دلالت می‏نماید که آن حالت اضطرار است، اجازه می‏دهد برای فرد مسلمان که بخورد و بنوشد از آن خوردنی‏هایی‏ که الله سبحانه وتعالی بر وی حرام گردانیده‏است، و بر کدام حالت دیگری دلالت ندارد.

اما رخصت در غیر موارد متذکره نیاز به‏دلایل دیگری دارد. قابل ذکر است که این قاعده(ضرورت ها ممنوعات را مباح می‏گرداند)، در عصر ما تکیه نمودن بر حلال دانستن هر حرام ایجاد گردیده‏است، زیرا کلمه «ضرورت ها» لفظ عامی است که در آن حسب تفسیر علما بنام ضرورت واقع شدن در هر حرام می‏باشد.

و اما مثال‏های که در پرسش تذکر یافت و آن را به‏استناد به‏قاعده «ضرورت‏ها» جایز می‏دانند نیز درست نیست؛ پس زن مسلمان بالغ شرعاً مکلف به‏پوشیدن چادر می‏باشد و برایش در وقت تحصیل در مدارس بیگانه‏ها جایز نیست که چادر خود را بیرون نماید و اگر می‏خواهد درس بخواند و در مدارس بیگانه برایش میسر نیست، بر وی لازم است مدارس دیگری را جستجو نماید که در آن برایش پوشیدن چادر و لباس فراخ میسر باشد و یا وسیله‏ای دیگری جهت تحصیل دریافت نماید و یا همراه محرم خود مهاجرت به‏شهری نماید که در آن‏جا تحصیل برایش آسان می‏گردد نه این‏که چادر خود را بیرون نماید، زیرا دلایلی وجود ندارد که برای زن جوان در وقت تحصیل و یا تعلیم اجازه دور نمودن چادر را بدهد.

و اما آگاهی داکتر از عورت زن جهت تداوی نیز در قاعده «ضرورت‏ها» داخل نمی‏باشد، زیرا جواز تداوی زن از قول پیامبر صلی الله علیه وسلم ثابت می‏گردد. امام ترمذی در سنن خود از اسامه پسر شریک روایت نموده که گفت: عرب‏ها به‏رسول الله صلی الله علیه وسلم گفتند: یا رسول الله صلی الله علیه وسلم آیا تداوی ننمائیم؟ رسوالله صلی الله علیه وسلم فرمود:

نَعَمْ، يَا عِبَادَ اللَّهِ تَدَاوَوْا، فَإِنَّ اللَّهَ لَمْ يَضَعْ دَاءً إِلَّا وَضَعَ لَهُ شِفَاءً، أَوْ قَالَ: دَوَاءً إِلَّا دَاءً وَاحِدًا

بلی! ای بنده‏گان الله سبحانه وتعالی تداوی نمائید، زیرا الله سبحانه وتعالی هیچ دردی را بدون شفا نگذاشته‏است. و یا فرمود: هیچ دردی را بدون دوا نیافریده‏است مگر یک چیز؛ اصحاب گفتند: آن چیست؟ فرمود: پیری است.

بنابرین برهنه شدن عورت زن در اکثر حالات از لزومات تداوی است و دلایل جواز تداوی بر آن دلالت دارد. پس درین حالات(در حالت تداوی) تنها محلی باید برهنه گردد که معالجه و تداوی می‏گردد و جایز نیست که غیر محل تداوی برهنه گردد.

برادر شما عطا بن خلیل ابورشته

 

ادامه مطلب...

آیا ایمان کم و زیاد می‏شود؟

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و بركاته!

امید وارم پرسش بنده را پاسخ دهید و آن این‏که آیا ایمان کم و زیاد می‏شود؟ و می‏خواهم پرسش دیگری مرتبط با آن را نیز علاوه نمایم که آیا ایمان یک مومن با مومن دیگر کدام تفاوتی دارد یا نه؟ 

پاسخ:

و علیکم السلام و رحمت الله و بركاته!

  1. ایمان عبارت است از تصدیق جازم و قطعی مطابق واقعیت و برخاسته از دلیل می‏باشد. تصدیق جازم عبارت است از قناعت قاطع که هیچ‏گونه ریب و شکی در آن راه نداشته‏باشد، هم‏چنان معنای لغوی واژۀ «ایمان» هم همان تصدیق جازم و قاطع می‏باشد.

مطابق واقعیت بودن ایمان بدان معناست که واقعیت‏های محسوس آن را تصدیق نماید و با آن تناقض نداشته‏باشد. برای این‏که تصدیق جازم و مطابق واقعیت باشد باید براساس یک دلیلی قاطع و صحیح استوار باشد و آن می‏تواند عقلی باشد، یعنی می‏تواند نتیجۀ یک پژوهش عقلی باشد که در واقعیت‏های محسوس انجام می‏شود؛ مانند: اثبات خالق کائنات از طریق تحقیق و پژوهش در مخلوقات محسوسش. یا اثبات این‏که قرآن کریم کلام الله سبحانه وتعالی است نه کلام بشر، در نتیجۀ تحقیق در خود قرآن کریم به‏صفت یک واقعیت محسوس و هم‏چنین اثبات نمودن رسالت و پیامبری کسی‏که این کتاب را برای بشریت معرفی نموده‏است که همانا «محمد» صلی الله علیه وسلم است.

یا می‏شود دلیل نقلی باشد یعنی از طریق روایت قطعی؛ مانند: آیات قرآن کریم و احادیث متواتر ثابت باشد. مثل ایمان به‏مغیّبات، ملائکه، کتاب‏های آسمانی نازل شده بر انبیایی گذشته، روز آخرت و این‏که تقدیر خیر و شر از جانب الله سبحانه وتعالی است، الله سبحانه وتعالی می‏فرماید: 

یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی نَزَّلَ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یکْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً

[نسآء: 136]

ای کسانی‏که ایمان آورده ‏اید! به‏الله و پیامبرش(محمّد) و کتابی که بر پیامبر نازل کرده‏است(و قرآن نام دارد) و به‏کتاب‏های که پیش‌تر از قرآن کریم نازل نموده‏است(و هنوز تحریف و نسیان در آن‏ها صورت نگرفته است) ایمان بیاورید. هرکس که به الله و فرشتگان و کتاب‏های الله و پیامبرانش و روز رستاخیز کافر شود(و یکی از این‏ها را نپذیرد) واقعاً در گمراهی دور و درازی افتاده‏است. 

و نیز رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیث که مسلم از عبد الله ابن عمر رضی الله تعالی عنه روایت می‏کند که پدرم(عمر رضی الله تعالی عنه) برایم گفت:

بَینَمَا نَحْنُ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ ذَاتَ یوْمٍ، إِذْ طَلَعَ عَلَینَا رَجُلٌ شَدِیدُ بَیاضِ الثِّیابِ، شَدِیدُ سَوَادِ الشَّعَرِ... وقَالَ: یا مُحَمَّدُ... فَأَخْبِرْنِی عَنِ الْإِیمَانِ، قَالَ: «أَنْ تُؤْمِنَ بِاللهِ، وَمَلَائِكَتِهِ، وَكُتُبِهِ، وَرُسُلِهِ، وَالْیوْمِ الْآخِرِ، وَتُؤْمِنَ بِالْقَدَرِ خَیرِهِ وَشَرِّهِ»... ثُمَّ قَالَ لِی: "یا عُمَرُ أَتَدْرِی مَنِ السَّائِلُ؟" قُلْتُ: اللهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، قَالَ: "فَإِنَّهُ جِبْرِیلُ أَتَاكُمْ یعَلِّمُكُمْ دِینَكُمْ".

(رواه مسلم)

روزی در حالی‏که ما نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم نشسته بودیم ناگهان بر ما مردی که لباس بسیار سفید و موی بسیار سیاهی داشت ظاهر شد... و گفت ای محمّد از ایمان به‏من خبر بده(رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: ایمان این است که به‏الله، فرشتگان،روز قیامت، کتاب‏ها و پیامبرانش ایمان بیاوری و به‏خوب و بد تقدیر ایمان داشته باشی.... سپس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به‏من فرمودند: ای عمر آیا دانستی که آن پرسش کننده کی بود؟ من گفتم، الله و رسولش  داناتر اند رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: او جبرئیل بود، آمده بود تا دین را برای تان بیاموزاند.

  1. این است ایمان که با این معنی ضد کفرتلقی می‏شود یعنی آن‏که مومن نیست قطعاَ کافر است و چیزی به‏نام نصف مومن و نصف کافر وجود ندارد. الله سبحانه وتعالی در مقابله میان ایمان و کفر می‏فرماید:

إِنَّ اللَّهَ لَا یسْتَحْیی أَنْ یضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِینَ كَفَرُوا فَیقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا

[بقره: 26]

الله از این‏كه به‏پشه و یا كوچك‏تر از آن مثال بزند شرم نمی‏كند مؤمنان چون آن را بشنوند می‏دانند كه درست است و از ناحیه پروردگارشان است؛ ولی كافران گویند الله از این مثل چه منظور داشت.

و او سبحانه وتعالی می‏فرماید:

إِنَّ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِیمَانِ لَنْ یضُرُّوا اللَّهَ شَیئًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ

[آل عمران: 177]

در حقیقت كسانى‏كه كفر را به[بهاى‏] ایمان خریدند، هرگز به‏الله هیچ زیانى نخواهند رسانید، و براى آنان عذابى دردناك است.

و در جایی دیگری می‏فرماید: 

... وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ...

[بقره: 153]

... ولى با هم اختلاف كردند پ، بعضى از آنان كسانى بودند كه ایمان آوردند، و بعضى از آنان كسانى بودند كه كفرورزیدند....

و آیات زیاد دیگری وجود دارد که در مقابله میان کفر و ایمان نازل گردیده است.

  1. ایمان به‏معانی ذکرشده در این بحث یعنی(تصدیق جازم مطابق واقعیت و برخاسته ازدلیل) نه زیاد می‏شود و نه کم؛ زیرا تصدیق جازم است و جزم نیست مگر این‏که کامل باشد، پس هیچ ایمانی به‏نسبت 90 درصد و سپس با افزایش 95 درصد و سرانجام 100 درصد وجود ندارد و هم‏چنان هیچ ایمانی و جود ندارد که نخست 100 درصد بوده سپس به 95 و 90 درصد تقلیل یابد، زیرا این نقص است و نقص خلاف جزم یعنی دارای شک و ریب است که اگر چنین باشد ایمان نه؛ بلکه کفراست.
  2. برای وضاحت بیشتر چنین می‏گویم: واژه‏های زیادت و نقصان از آن دسته واژه‏هایی است که دارای معنای مشترک بوده و به‏معنای زیادت و نقصان در حدود(پهنا و حجم) و قوت و ضعف کاربرد دارد و قرینهٔ است که معنای مورد نظر را مشخص می‏سازد. به‏این ترتیب هرگاه واژۀ(زیادت و یا نقص) با واژۀ(ایمان) به‏کار برده‏شود، قطعاً مراد همان معنای قوت و ضعف می‏باشد، زیرا مفهوم تصدیق جازم با مفهوم زیادت و نقصان در حدود ممکن نیست. آیات زیر نیز براساس همین استدلال قابل فهم است:

الَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَكُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم إیمانًا وَقالوا حَسبُنَا اللَّهُ وَنِعمَ الوَكیلُ 

[آل عمران: 173]

همان كسانى‏كه[برخى از] مردم به‏ایشان گفتند: مردمان براى[جنگ با] شما گرد آمده‏اند پس از آن بترسید. [و لى این سخن‏] بر ایمان شان افزود و گفتند: الله ما را بس است و نیكو حمایتگرى است.

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیتْ عَلَیهِمْ آیاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ یتَوَكَّلُونَ

[انفال: 2]

جز این نیست كه مؤمنان كسانى‏‏اند كه چون الله یاد شود دل‏های شان ترسان گردد-از عظمت یا عقوبت او- و چون آیات او بر آنان خوانده‏شود بر ایمان شان بیفزاید و بر پروردگار شان توكّل كنند.

وَلَمّا رَأَى المُؤمِنونَ الأَحزابَ قالوا هٰذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسولُهُ ۚ وَما زادَهُم إِلّا إیمانًا وَتَسلیمًا 

[احزاب: 22]

امّا مؤمنان وقتی لشکر احزاب را دیدند گفتند: این همان است که الله و رسولش به‏ما وعده داده و الله و رسولش راست گفته‏اند! و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود.

بدین معنا که ایمان قوی می‏شود و محکم می‏گردد به‏انجام این اموری‏که الله سبحانه وتعالی بدان در آیات فوق امر فرموده‏است، یعنی ایمان با فرمانبری از الله سبحانه وتعالی،پای بندی به‏احکام شرعی ترس از الله و جهاد در راه او و... است که افزایش می‏یابد، زیرا ایمان به‏مفهومی که قبلاً تشریح گردید(تصدیق جازم و مطابق واقعیت و برخاسته از دلیل) است که هرگز افزایش و یا کاهش به‏معنای(حد) را ارایه نمی‏کند، در غیر این صورت جازم به‏شمار نرفته و به‏شک و ریب مبدل می‏گردد که منجر به‏کفر می‏شود.

لازم به‏یاد آوریست که هرگاه واژۀ ایمان در نصوص شرعی بدون قرینه وارد گردیده‏باشد، مدلولش همان است که قبلاً از آن یاد آوری نمودیم و هرگاه به‏معنای غیر از آن وارد شده باشد، در این صورت به‏وسیله قرینه‏اش می‏توان معنای آن را مشخص نمود. مانند آیت ذیل که ایمان در آن به‏معنی صلاة(نماز) آمده‏است.

... وَمَا كَانَ اللَّهُ لِیضِیعَ إِیمَانَكُمْ... 

[بقره: 143]

و الله بر آن نبود كه ایمان شما را ضایع گرداند.

یعنی نمازهای‏تان را ضایع نمی‏سازد زیرا پس از آن که قبله از جهت بیت المقدس به‏سوی کعبه تغییر داده‏شد این آیة شریفة نازل گردید:

... وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی كُنتَ عَلَیهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن یتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن ینقَلِبُ عَلَى عَقِبَیهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِیرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِینَ هَدَى اللّهُ وَمَا كَانَ اللّهُ لِیضِیعَ إِیمَانَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِیمٌ

[بقره: 143]

و قبله‏اى را كه بر آن بودى-بیت المقدس- قرار ندادیم؛ مگر براى آن‏كه كسى را كه از پیامبر پیروى مى‏كند از كسى‏كه بر پاشنه‏هاى خود مى‏گردد- روى مى‏گرداند، معلوم كنیم و هر آینه این[قراردادن قبله-مسجد الاقصى-] جز بر آنان كه الله ایشان را راه نموده‏است دشوار بود. و الله بر آن نیست كه ایمان شما را تباه كند، زیرا كه الله به‏مردم هر آینه رؤوف و مهربان است.

این آیۀ مبارکه برای مسلمانان زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم اطمینان می‏دهد که نمازهای که قبل از تغییر قبله به‏جانب(بیت المقدس) اداء نموده‏اند مقبول درگاه الله است و پاداش‏شان نزد الله متعال است. هم‏چنین حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم است که نسائی از ابوهریره رضی الله عنه روایت نموده‏است که وی صلی الله علیه وسلم فرموده‏است.

الْإِیمَانُ بِضْعٌ وَسَبْعُونَ شُعْبَةً، أَفْضَلُهَا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَأَوْضَعُهَا إِمَاطَةُ الْأَذَى عَنِ الطَّرِیقِ

ایمان هفتاد و چند شعبه دارد، برترین آن قول: لا اله الا الله(معبود بر حق جز الله وجود ندارد) است و پائین‏ترین آن، برداشتن خاك و خاشاك از سر راه است.

بدون شک برنداشتن خاك و خاشاك از سر راه، انسان را کافر نمی‏سازد و این یک عمل مستحب است، پس از این‏جا دانسته می‏شود که ایمان در این حدیث به‏معنی اطاعت از الله به‏شکل عام است.

از الله سبحانه وتعالی می‏خواهیم تا دل‏های مان را با ایمان مطمئن و آرام گردانیده و ما را یاری کند تا در گفتار و کردار خویش پابند به‏فرامین اسلام باشیم و در آخرت همراه با كسانى ما را حشر کند كه الله بر آن‏ها نعمت بخشیده، اعم از پیامبران، صدّیقان، شهیدان و شایستگان که آنان رفیقان بس نیكو هستند.

برادر شما عطا بن خلیل ابورشته

ادامه مطلب...

آیا خلافت اصطلاح فقهی است یا اصطلاح سیاسی؟

  • نشر شده در فقهی

پرسش‏:

السلام عليكم و رحمت الله و بركاته!

آیا اصطلاح خلافت برای دولت اسلامی اصطلاحی فقهی است که الله سبحانه وتعالی بربالای دولت آن را فرض ساخته یا آن‏که اصطلاح سیاسی؟ از آن‏جای‏که  واضح است در اسلام  زمانی‏که بنده عصیان و نافرمانی کند خلیفه حد یا قصاص یا تعزیز را بالایش جاری می‏سازد تا آن‏که گناه معصیت از وی در روز قیامت ساقط شود، پرسش این است که امروز ما در ذلت و خواری تحت نظام جابر سيكولر قرار داریم و در دار کفر زندگی می‏کنیم زمانی‏که شخص گناهی را مرتکب شود وی را به‏عقوبت یا به‏جزای که از قانون وضعی بشر صادر شده‏است جزا می‏دهند چنان‏که همه کس به‏خوبی می‏دانند اگر قتل و یا دزدی می‏کند زندانی می‏شود، باوجود که جزای سرقت قطع دست است و جزای قتل قصاص؛ آیا از وی بار گناه این معصیت در روز قیامت ساقط می‏شود؟

پاسخ‏:

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

در رابطه به‏پرسش نخست باید گفت: نظام حکم که الله سبحانه وتعالی آن را بالای امت فرض ساخته او خلافت است و از جانب دیگر اصطلاح فقهی هم است یعنی حقیقت شرعی دارد و هم‏چنان خلافت نظام حکم است که خلیفه اعمال سیاسی را در آن برپا می‏دارد و تفصیل در این مورد قرار ذیل است:

هر آینه «خلافت» اصطلاح فقهی است یعنی حقیقت شرعی دارد چراکه نصوص شرعی به‏این دلالت می‏کند و از این نصوص قرار ذیل اند:

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

[نور: 55]

الله سبحانه وتعالی به‏کسانی از شما که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند؛ وعده داده‏است که قطعاً آن‏ها را در زمین جانشین(حکمران) خواهد کرد، همان‏گونه که کسانی را که پیش از آن‏ها بودند جانشین(حکمران) ساخت و دینشان را که برای آن‏ها پسندیده‏است برای آن‏ها استوار(پا برجا) سازد، و یقیناً[خوف] و ترسشان را به‏آرامش و امنیت مبدل می‏کند، تنها مرا پرستش می‏کنند و چیزی را با من شریک نمی‏سازند، و کسانی‏که بعد از این کافر شوند، اینانند که فاسقند .

وأخرج أحمد و أبوداود الطيالسي عن حذيفة بن اليمان قال صلى الله عليه وسلم: إِنَّكُمْ فِي النُّبُوَّةِ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا عَاضًّا، فَيَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ جَبْرِيَّةً، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ، ثُمَّ سَكَتَ.

احمد و ابوداود طیالسی از حذیفه بن یمان روایت می‏کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم می‏فرماید: تا مدتي که الله سبحانه وتعالی خواهد در ميان شما نبوت و پيامبری باقی خواهد ماند و هنگامی الله خواست آن را از ميان بر مي‏دارد، و بعد از آن خلافت بر روش و منهج نبوت خواهد بود و آن تا هنگامی الله خواسته باشد ادامه می‏يابد سپس وقتی الله خواست آن را برداشته پادشاهی با دندان گيرنده می‏يايد و آن تا وقتی الله خواسته باشد دوام مي‏کند، سپس هنگامی الله خواست آن را برداشته پادشاهی جبر و ستم خواهد آمد و تا وقتی الله خواست دوام می‏يابد، بعد از آن هنگامی الله خواست آن را دور کرده بار ديگر خلافت بر روش و منهج نبوت می‏يايد، بعداً رسول الله صلی الله علیه وسلم سکوت کرد.

وأخرج الشيخان مسلم عن أبي حازم قَالَ: قَاعَدْتُ أَبَا هُرَيْرَةَ خَمْسَ سِنِينَ، فَسَمِعْتُهُ يُحَدِّثُ عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: كَانَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ تَسُوسُهُمُ الأَنْبِيَاءُ، كُلَّمَا هَلَكَ نَبِيٌّ خَلَفَهُ نَبِيٌّ، وَإِنَّهُ لاَ نَبِيَّ بَعْدِي، وَسَيَكُونُ خُلَفَاءُ فَيَكْثُرُونَ. قَالُوا: فَمَا تَأْمُرُنَا؟ قَالَ: فُوا بِبَيْعَةِ الأَوَّلِ فَالأَوَّلِ، أَعْطُوهُمْ حَقَّهُمْ، فَإِنَّ اللَّهَ سَائِلُهُمْ عَمَّا اسْتَرْعَاهُمْ.

مسلم از ابو حازم روایت کرده که گفت: من با ابوهریرة پنج سال نشست و برخاست کردم و از وی شنیدم که از رسول الله صلی الله علیه وسلم  حدیث بیان می‏کرد که وی صلی الله علیه وسلم گفت: بنی اسرائیل را پیامبران رهبری می‏کردند،هرگاه پیامبری وفات می‏کرد پیامبر دیگری جانشین می‏شد ولی بعد از من دیگر پیامبری نیست و خلفای زیادی خواهند بود، گفتند: پس به‏ما چه فرمان می‏دهی؟ پیامبرصلی الله علیه وسلم  گفت: به بیعت اول آن‏ها باز اول آن‏ها وفا کنید و حق شان را ادا کنید زیرا الله عزوجل در مورد آن‏چه به‏آن‏ها سپرده است از ایشان باز پرس خواهد کرد.

وأخرج مسلم عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِذَا بُويِعَ لِخَلِيفَتَيْنِ، فَاقْتُلُوا الْآخَرَ مِنْهُمَا.

مسلم از ابو سعید خدری روایت کرده که رسول الله صلی الله علیه وسلم  گفت: هرگاه با دو خلیفه بیعت کرده شد دومی شان را قتل کنید.

نصوص شرعی بیان می‏کند که نظام «خلافت» و حکام در این نظام خلفاء اند، این را رسول الله صلی الله علیه وسلم و هم خلفای راشدین بنام «خلافت» گذاشته‏اند... خلیفه امیر مومنین و امام مسلمین کسی است که به‏شریعت الله سبحانه وتعالی حکم می‏کند یعنی خلافت و خلیفه اصطلاحات فقهی اند که «حقیقت شرعی» دارند، نصوص شرعی در این مورد وارد شده و این نصوص مذکور در فوق ذکر شدند.

و اما نظام خلافت فرض است دلائل وارد شده در این مورد از کتاب(قرآن) و سنت(حدیث) و اجماع صحابه اند و از این‏ها قرار ذیل اند:

وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ  فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ  وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ

[مائده: 48]

پس(اگر اهل كتاب از تو داوری خواستند) ميان آنان بر طبق چيزي داوری كن كه الله بر تو نازل كرده‏است و به‏خاطر پيروي از اميال و آرزوهای ايشان، از حق و حقيقتي كه براي تو آمده‏است روي مگردان.

وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ  فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ

[مائده: 49]  ‏

و به‏تو اي پيغمبر فرمان مي‌دهيم به اين‏كه در ميان آنان طبق چيزي حكم كن كه الله بر تو نازل كرده‏است، و از اميال و آرزوهای ايشان پيروی مكن، و از آنان برحذر باش كه(با كذب و حق‌پوشي و خيانت و غرض‌ورزی) تو را از برخی چيزهائی‏كه الله بر تو نازل كرده‏است به‏دور و منحرف نكنند.

 و خطاب رسول الله صلی الله علیه وسلم به‏حکم در بین‏شان بما أنزل الله خطاب به‏امت وی صلوات الله وسلامه علیه است و مفهوم‏اش این است که بعد از رسول الله صلی الله علیه وسلم حاکمی باشد که در بین‏شان بما انزل الله حکم کند و امر در خطاب جزم را افاده می‏کند چراکه موضوع خطاب فرض است و این قرینه به‏جزم است قسمی‏که در اصول است، حاکم کسی است که بعد از رسول الله صل الله علیه وسلم در بین مسلمین بما انزل الله حکم می‏کند که همانا او خلیفه است. نظام حکم به‏این وجه نظام خلافت است و این از این دید فضیلت دارد که اقامه حدود وسایر احکام واجب است، اقامه نمی‏شود مگر به‏حاکم یعنی احکام شرعی تطبیق نمی‏شود مگر آن‏که حاکم(خلیفه) نباشد و یک واجب تکمیل نمی‏شود مگر آن‏که اسباب آن واجب می‏شود، یعنی ایجاد حاکم که شریعت را برپا دارد واجب است. حاکم  از این وجه خلیفه است و نظام حکم نظام خلافت است.

فقد رُوي عن نافع قال: قال لي عبد الله بن عمر: سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: من خلع يداً من طاعة لقي الله يوم القيامة لا حجة له، ومن مات وليس في عنقه بيعة مات ميتة جاهلية

(رواه مسلم)

از نافع روایت است که گفت: عبدالله ابن عمرآمد و برایم گفت: از رسول الله صلی الله علیه وسلم  شنیدم که می‏گفت: کسی‏که دست از اطاعت بکشد روز قیامت در حالی با الله روبه‏رو می‏شود که دلیلی نمی‏داشته باشد، و هرکس در حالی بمیرد که در گردنش بیعتی وجود نداشته‏باشد وی هم‏چون شخص جاهل مرده‏است.

رسول الله صلی الله علیه وسلم بالای هر مسلمان فرض ساخته که در گردنشان بیعت باشد و وصف کرده که کسی‏که می‏میرد و در گردنش بیعت نباشد وی به‏مرگ جاهلیت وفات یافته‏است، بیعت نیست مگر بعد از رسول الله صلی الله علیه وسلم برای خلیفه و این حدیث واجب می‏سازد وجود بیعت را در گردن هر مسلمان، یعنی آن‏که وجود خلیفه بیعت را  در گردن هر مسلمان مستحق می‏سازد، در غیر آن مقصر می‏میرد مردن جاهلیت نتیجه و حاصل‏اش گناه عظیم است‏به سبب عدم کار کردن برای ایجاد خلافتی که به‏اسلام حکم کند.

و اما اجماع صحابه رضوان الله علیهم اجمعین برای لزوم اقامه خلیفه بعد از موت رسول الله صلی الله علیه وسلم اجماع کردند و تأکید اجامع صحابه به‏اقامه خلیفه از تأخیر کردن دفن رسول الله صلی الله علیه وسلم بعد از وفات‏اش، و مشغول شدن شان به‏نصب خلیفه ظاهر می‏شود، باوجود که دفن میت بعد از وفات‏اش فرض است، صحابه کسانی بودند که مشغولیت تجهیز و دفن رسول الله صلی الله علیه وسلم بربالای آن‏ها واجب بود مگر با آنهم اصحاب رضوان الله علیهم اجمعین خود را به‏نصب خلیفه قبل از دفن رسول الله صلی الله علیه وسلم مصروف ساختند و در مشغولیت نصب خلیفه ساکت ماندند، تمام شان در تأخیر دفن رسول الله صلی الله علیه وسلم به‏دو شب اشتراک کردند باوجود که قدرت این را داشتند که ترک کنند و به دفن میت بپردازند، زمانی‏که رسول الله صلی الله علیه وسلم وفات یافت از وفات شان دو روز سپری شده بود به‏همین طور بدون دفن میت، شب سوم و روز سوم باقی مانده بود تا آن‏که به‏ابوبکر رضی الله عنه بیعت صورت گرفت، بعداً رسول الله صلی الله علیه وسلم را در وسط شب، آنهم شب چهارم دفن کردند یعنی دو شب دفن رسول الله صلی الله علیه وسلم را به‎‎‏تأخیر انداختند، با ابوبکر قبل از دفن میت رسول الله صلی الله علیه وسلم بیعت کردند.

به همین سبب اجماع صحابه مشغول به‏نصب خلیفه قبل از دفن میت شده‏بودند، چیزی نیست مگر آن‏که نصب خلیفه واجب‏تر از دفن میت باشد. بناً اقامه خلافت فرض است بعداً ایجاد خلیفه فرض است یعنی هردو پی هم فرض اند.

  1. و اما خلافت نظام حکم در اسلام است، خلیفه کسی است که مبادرت به‏اعمال سیاسی می‏ورزد، به این سبب سیاست رعایت شئون معنی می‏دهد و کار اصلی برای خلافت و خلیفه رعایت شئون امت است و رعایت شئون از حاکم است که وی سیاست کند. کلمه سیاست در لغت از «سأس» و «سوس» به‏معنی امورش را سرپرستی نمود آمده‏است. در قاموس محیط آمده‏است: "وسُسْتُ الرَّعِيَّةَ سِياسَةً: أمرْتُها ونَهَيْتُها" یعنی من رعیت را سیاست کردم و برای شان امر و نهی نمودم.

و در صحاح مختار در مادة «س و س» آمده: "سَاسَ الرَّعِيَّةَ يَسُوسُهَا سِيَاسَةً بِالْكَسْرِ" یعنی رعیت را سیاست کرد یعنی امورش را سرپرستی نمود. کلمه سِیاست به‏کسر شروع می‏شود. و هم‏چنان در ارتباط به‏رعایت شئون امت توسط خلیفه احادیث وارد شده و می‏توان به‏یکی از آن‏ها اشاره کرد.

أخرج البخاري عَنِ ابْنِ شِهَابٍ... أَنَّ سَالِمًا حَدَّثَهُ: أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ، يَقُولُ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: كُلُّكُمْ رَاعٍ، وَكُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ، الإِمَامُ رَاعٍ وَمَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ.... فالخليفة عمله رعاية الشئون، ورعاية الشئون من الحاكم هي سياسة وفق معناها اللغوي.

بخاری از ابن شهاب روایت می‏کند... سالم گفت: عبدالله ابن عمر می‏گفت: از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که گفت: همهٔ شما شبانيد و همهٔ شما مسئول رعيت خويش هستید، امام شبان است و مسئول رعيت خويش است... پس خلیفه کارش رعایت شئون است، و رعایت شئون از حاکم است که وی سیاست میکند وفق معنی لغوی‏اش.

  1. اما پرسش آخر آیا عقوبت گناهان را در روز قیامت می‏پوشاند؟ این درست است مگر به‏شرط آن‏که عقوبت،عقوبت شرعی و از جانب دولت اسلامی باشد یعنی از دولتی که به‏شریعت الله سبحانه وتعالی حکم کند، نه به‏قوانین وضعی بشر و در این مورد به‏تفصیل صحبت خواهیم کرد:

أخرج مسلم عَنْ عُبَادَةَ بْنِ الصَّامِتِ، قَالَ: كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي مَجْلِسٍ، فَقَالَ: تُبَايِعُونِي عَلَى أَنْ لَا تُشْرِكُوا بِاللهِ شَيْئًا، وَلَا تَزْنُوا، وَلَا تَسْرِقُوا، وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللهُ إِلَّا بِالْحَقِّ، فَمَنْ وَفَى مِنْكُمْ فَأَجْرُهُ عَلَى اللهِ، وَمَنْ أَصَابَ شَيْئًا مِنْ ذَلِكَ فَعُوقِبَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ، وَمَنْ أَصَابَ شَيْئًا مِنْ ذَلِكَ فَسَتَرَهُ اللهُ عَلَيْهِ، فَأَمْرُهُ إِلَى اللهِ، إِنْ شَاءَ عَفَا عَنْهُ، وَإِنْ شَاءَ عَذَّبَهُ.

مسلم از عباده بن صامت رضی الله عنه روايت می‏کند كه رسول الله صلی الله علیه وسلم در جمعي از يارانش فرمود: با من بيعت كنيد بر اين‏كه كسی را با الله شريك نگردانيد، دزدي نكنيد، زنا نكنيد، نفس که الله(خونش را) حرام شمرده جز به‏حق نکشید، هركس از شما به‏اين وعده‏ها وفا كند، الله سبحانه وتعالی پاداش اعمالش را  خواهد داد. هر كس مرتكب عملی از اعمال فوق بشود و در دنيا مجازات گردد، اين مجازات باعث كفارهٔ گناهانش خواهد شد. و اگر مرتكب اعمال بد در دنيا مجازات نشود و الله سبحانه وتعالی گناهانش را پنهان كند، پس او موكول به‏الله است يعني اگر الله سبحانه وتعالی بخواهد او را مي‏بخشد و اگر نخواهد مجازات مي‏كند.

پس حدیث بیان میک‏ند کسی‏که در دنیا مجازات می‏گردد این مجازات باعث کفارهٔ گناهانش در روز قیامت خواهد شد، به این گناهش در آخرت عذاب نمی‏شود و از حدیث واضح است که عقوبت باعث كفارهٔ شخص می‏شود او عقوبت دولت اسلامی است که در آن خلیفه برای حکم کردن به‏اسلام بیعت داده می‏شود؛ پس حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم به‏این قول شروع می‏شود:

تُبَايِعُونِي... فَمَنْ وَفَى مِنْكُمْ فَأَجْرُهُ عَلَى اللهِ، وَمَنْ أَصَابَ شَيْئًا مِنْ ذَلِكَ فَعُوقِبَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ

بامن بیعت کنید... هركس از شما به‏اين وعده‏ها وفا كند الله سبحانه وتعالی پاداش اعمالش را خواهد داد. و هر كس مرتكب عملی از اعمال فوق بشود، مجازات می‏گردد و این مجازات برای وی در آخرت کفاره است.

پس عقوبت که باعث کفارهٔ می‏شود متوقف شده برای بیعت است و بیعت برای حاکم است که به‏اسلام حکم می‏کند، عقوبت که برای شخص در دنیا داده می‏شود باعث کفارهٔ گناهانش در آخرت می‏شود، آن عقوبت دولتی است که به‏اسلام حکم می‏کند. الله سبحانه سبحانه وتعالی علم دارد و حکم می‏کند.

برادر شما عطا بن خلیل ابورشته

ادامه مطلب...

آیا اجماع اصحاب، بیان مجمل است؟

  • نشر شده در فقهی

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و بركاته!

الله سبحانه وتعالی شما را نصرت داده و در آن‏چه اراده دارید، توفیق فرماید. در متن کتاب «شخصیت اسلامی»  جلد سوم صفحه 269، در ضمن بحث بیان مجمل چنین ذکرشده‏: "بیان مجمل یا سخنی از جانب الله سبحانه وتعالی بوده و یاهم سخن و عملی از رسول الله صلی الله علیه وسلم می باشد." پرسش اینست كه اجماع صحابه بيان مجمل گفته نشده، آیا اجماع آن‏ها بیان مجمل شده می‏تواند؟ و آیا اعمال و اقوال آن‏ها در امور خلافت و احکام آن اعتبار داده می‏شود تا بیان برای اجمال آیه مبارکه «وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ» باشد یا خیر؟

پاسخ:

و عليكم السلام و رحمت الله و بركاته!

آن‏چه در جلد سوم کتاب «شخصیت اسلامی» آمده‏ است: "بیان مجمل کلام الله سبحانه وتعالی بوده یا سخن و يا عمل وی صلی الله عليه وسلم می باشد." اين عبارت اجماع را نیز شامل می‏شود، زیرا اجماع براساس دانائی صحابه از سنت ظاهر می‏شود؛ چون هرگاه مشکلی پیدا می‏شد بدون روایت حديث حكم آن را می‏گفتند، زیرا موضوع نزدشان واضح می‏بود؛ مثلاً: هنگامی قضیه میراث پدر کلان و پسر برای‏شان پیش شد که واقعیت این قضیه چنین بود: "هرگاه شخصی بمیرد که یک پسر و پدر کلان از وی باقی بماند پس میراث پدر کلان چه قدر می‏باشد؟"

بناً ایشان اجماع نمودند که سهم پدر کلان سدس(یک از شش حصه) می‏باشد، یعنی آن‏ها درین مورد حدیثی را از رسول الله صلی الله عليه وسلم شنیده‏بودند؛ چون آن‏ها موضوع را می دانستند پس حکم آن را بدون ذکر دلیلش بیان نمودند. بدین اساس گفته می‏شود که اجماع صحابه از دلیل حدیثی از رسول الله صلی الله عليه وسلم ظاهر می‏شود كه صحابه بدون روایت آن حكم را به‏گونه مستقيم بیان نموده‏اند. همین گونه متن وارده در کتاب «شخصیت اسلامی» ضمناً اجماع را شامل می‏شود زیرا اجماع براساس حدیث رسول الله صلی الله عليه وسلم استوار می‏باشد.

در باب اجماع جلد سوم کتاب «شخصیت اسلامی» صفحه 295، چنین آمده‏است: "یقیناً اجماع صحابه به‏نفس نص شرعی برمی‏گردد زیرا ایشان بر حکمی اجماع نمی کردند مگر این‏که نزد شان دلیل شرعی از قول، فعل و يا تقریر رسول الله صلی الله عليه وسلم می‏بود که به‏آن استناد می‏نمودند، پس مطمئناً که اجماع ایشان حاصل و مستند به‏دلیلی می‏بود." ازین واضح می‏شود که صحابه بر چیزی اجماع نمی‏کردند مگر این‏که دلیل شرعی نزد ایشان وجود می‏داشت که قبلاً در میان شان روایت نشده‏بود. پس اجماع صحابه خودش دلیل شرعی بوده که حاصل و مستند از دلیل دیگر می‏باشد.

در اخیر باید گفت که بلی، آن‏چه از اجماع صحابه رضوان الله علیهم که در رابطه به‏موضوع خلافت وارد شده آن بیانی برای آن‏چه از آیات حکم می‏باشد که در قرآن کریم آمده‏است.

برادر شما عطا بن خليل ابورشته

ادامه مطلب...

آماده‏ گی امت جهت پذیرفتن خلافت

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

مسلمانان از دیر زمانی منتظر اعلام دولت خلافت بر منهج نبوت هستند و اُمید داریم به‏نصرت الله سبحانه وتعالی روزی از این خبر مبارک آگاهی حاصل کنیم، اما پرسش من نظر به‏موقف و دیدگاه سیاسی شما از حوادث جاری اینست: آیا در حال حاضر امت اسلامی آماده پذیرش چنین امر بزرگی خواهند بود؟ و آیا آن‏چه بعد از تأسیس خلافت اسلامی رونما گردد تنظیم آن دشوارتر از تأسیس خلافت اسلامی نیست؟ پس آیا امت اسلامی آمادگی پذیرش چنین عواقبی را دارند؟

پاسخ:

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

الله سبحانه وتعالی شما را اجر عظیم نصیب گرداند که در اُمید برگشت حاکمیت دین الله سبحانه وتعالی هستید، اگر الله متعال ما را نصرت دهد خلافت اسلامی را تأسیس می‏نمائیم، صرف نظر از این‏که امت اسلامی آماده پذیرش تأسیس خلافت اسلامی و عواقب آن است یا خیر!

بلی آن‏چه نبودش احساس می‏شود؛ نبود رهبری سالم در میان امت است تا امت را در سایه‏ای خلافت راشده به‏سوی خیر رهبری نماید، چنان‏که الله سبحانه وتعالی این امت را وصف نموده می‏فرماید:

كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ

[عمران: 110]

شما بهترین امتی بودید که به‏سود انسان‏ها آفریده شده‏اید؛(چه این‏که) امر به‏معروف و نهی از منکر می ‏کنید و به‏الله سبحانه وتعالی ایمان دارید. 

یقیناً در میان امت ثقافت‏های غربی و افکار منحط آن مروج شده‏است، و روابط اسلامی میان مسلمانان ضعیف گردیده درعوض روابط وطن‏پرستی و قوم‏گرائی بر ایشان سیطره نموده‏است. اما خوشبختانه این ثقافت‏های پلید بالای اکثریت امت چیره ننموده؛ بل این همه توسط نظام‏های حاکم و رسانه‏های دست داشته ایشان به‏شکل سطحی رایج گردیده‏است که الحمدالله در میان امت گرایش به‏خیر حاکم می‏باشد. اگر فعالیت‏های حزب را دقیقاً پیگیری نموده‏باشید، در می‏یابید که خلافت در میان اکثریت امت به‏رای عام مبدل شده‏است، در حالی‏که قبلاً بلند نمودن صدا برای احیائی خلافت به‏ندرت شنیده می‏شد، ولی اکنون تأسیس خلافت یک نیاز مبرم در جوامع اسلامی پنداشته می‏شود.

برادر عزیز! بدون شک که این امت زنده‏است، اما دچار ضعف و پراگندگی گردیده که باید از این امراض رهائی حاصل نماید، در گذشته صلیبی‏ها حدود صد سال بر سرزمین‏های ما تسلط داشتند، مخصوصاً پس از اشغال قدس حدود نود سال در آن‏جا ماندند سپس در ماه ربیع الاخر سال 583هـ.ق معرکه حطین انجام شد؛ آزادی قدس نیز در رجب همین سال صورت گرفت که پس از آن صلیبی‏ها به‏بدترین وضعیت از این سرزمین‏ها رانده‏شدند. بعد از تسلط یافتن صلاح الدین ایوبی بر فاطمی‏ها در مصر؛ خلافت دوباره به‏عباسی‏ها برگشت؛ و در سال 656هـ.ق تاتارها بالای بغداد حمله نموده «دارالخلافه» را تخریب و خلیفه مسلمین را به‏قتل رساندند، دوباره خلافت به‏مصر انتقال یافت در حالی‏که دو سال ازین واقعه نگذشته بود در سال 658هـ.ق نبرد عین جالوت یا نبرد محو تاتارها رخ داد و تاتارها نابود گردیدند. ان‏شاءالله برادر محترم امت اسلامی با قیادت مردان راستین، احیای مجدد و زود هنگام خلافت را به ‏عزت گذشته و فتوحات عظیم برمی‏گرداند.

برادر شما عطا بن خلیل ابورشته

ادامه مطلب...

جان کری؛ ما در تلاش تغییر رﮊیم در سوریه نیستیم!

  • نشر شده در سوریه

جان کری؛ ما در تلاش تغییر رﮊیم در سوریه نیستیم!

به تاریخ 19 دسمبر 2015م، جان کری وزیر امور خارجه امریکا در یک گفتگوی که با شبکه خبری «روسیه1» داشت، در پاسخ به پرسشی که آیا واشنگتن در تلاش سرنگونی رﮊیم در سوریه می باشد یا خیر؟ گفت:  امریکا در تلاش نیست تا ساختار نظام را در سوریه تغییر دهد.  او اضافه نمود:  بصورت کلی ما در پی تغییر تمام جنبه های ساختار حکومتی نظام سوریه نیستیم؛ نخیر، ما خواهان حفظ نهادهای دولت سوریه می باشیم.

بیانات فوق بصورت واضح سیاست توطئه آمیز امریکا را آشکار می سازد؛ چنانچه به تاریخ 18 اگست 2011م، بارک اوباما رئیس جمهور امریکا، اظهار داشت که بشار اسد باید از قدرت در سوریه کنار رود. بعداً بیانات تکرار و متعددی در رابطه به اینکه  بشار اسد روزهای آخر حکومت اش را سپری می کند و او مشروعیت اش را از دست داده است،  داده شد. حکومت امریکا با اظهار این گفته ها می خواهد تا از جنایات گسترده اسد چشم پوشی نماید، با آنکه گزارش های غیر قابل انکار در مورد جنایات او وجود دارد.

به اساس تازه ترین گزارش از سازمان دیده بان حقوق بشر که به تاریخ 16 دسمبر 2015م، به نشر رسید، آمده است: "اگر مرده می توانست حرف بزند در گذشتن توده مردم و شکنجه سوری ها در زندان ها کافی بود.  و این گفته بیانگر آن است که مدارکی وجود دارد و به اثبات می رساند که در مراکز توقیف گاه های حکومت سوریه شکنجه گسترده، لت و کوب، گرسنگی و امراض وجود دارند.  این گزارش با مدارک غیر قابل انکار آن ثابت کرد که جنایات فجیع در این زندان ها صورت گرفته که باعث کشته شدن ده هزار افرادی گردیده که در زندان های اسد تحت شکنجه بی رحمانه در قید به سر می برند.

حتی بعد از تصامیم کنفرانس ویانا که به تاریخ 30 اکتوبر 2015م، برگذار شد، رﮋیم خونخوار دمشق تا هنوز هم آتش جنگ را بالای مردم بی دفاع سوریه می پاشانند که شریک این رﮋیم خونخوار، پوتین رئیس جمهور روسیه بیشتر باعث تقویت قتل مردم سوریه و بمباردمان مراکز تجارتی مشهور، مکاتب، شفاخانه ها و تسهیلات دیگر می شود؛ و این کار را به اشاره سبز امریکا تحت نام مقابله با داعش انجام می دهد. در عوض اما جان کری در صدد  فراخوانی سفیر این رﮋیم خونخوار است تا نیروهای مخالف معتدل را یکجا با ارتش رﮋیم در مقابله با داعش بسیج نماید.

باوجود این همه مشکلات، رنجها، جراحات و زخم های که مردم سوریه ازنظام بشار دارند، کری اظهار می دارد که خواهان حفاظت از نهاد های دولت سوریه می باشد . منظور کری کدام نهاد ها می باشند؟ در واقع همان نهاد های سرکوب کننده استخباراتی و دستگاه های آن می باشند که بخاطر اهداف امریکائی خدمت می کنند و در خشونت از پیشینیان خود چون استالین، هتلر و رﮋیم پینوشه در همه جرم و جنایت تاریخی پیشی می گیرند که شامل جرائم غیر قابل بیان علیه بشریت است.

بناً نباید از دشمنی و توطئه آشکار امریکا که علیه امت اسلامی به پیش می برد تعجب کرد، چنانکه این گرایش پی در پی حکومات امریکائی می باشد. بخصوص از زمانی که امریکا آرزوی جا نشینی وارث شدن سیاست استعمارگرائی اروپائی را در سرزمین های اسلامی به سر می پروراند. با این حال ما نمی خواهیم از بیانیه جان کری که در همان گفتگو آمده است، چشم پوشی نمائیم، مذاکرات ویانا نشان داد که روسیه، امریکا و ایران در موقف شان که عبارت از جستجوی یک راه حل سیاسی برای بحران سوریه می باشد، متحدانه عمل می کنند.

 به رهبران ایران بخاطر پیمان کفر آمیز شان با سران دول کفری همچو امریکا و روسیه مبارک باد گفته و به ایشان می گوئیم که شما با سعی و تلاش تان در راستای انجام خدمت به «شیطان بزرگ» بمنظور سرکوبی انقلاب مقدس شام(تأسیس خلافت راشده ثانی) ناکام شده و ما را از اغفال دور نمودید. همچنان ما به کسانی که به شتاب به کنفرانس های چون ریاض، استانبول، جینیوا، ویانا و نیویارک اشتراک می ورزند، می گوئیم آیا شما شرم ندارید که در عقب رهبران استعمارگر جهان همچون امریکا نفس می کشید، که تمام جنایات رﮋیم خونخوار بعثی، النصیری در هر دو عصر پدر و پسر را در سوریه پوشانیده است؟ آیا تا اکنون هم فریب سازمان ملل «که در جنگ علیه الله سبحانه وتعالی و رسول او صلی الله علیه وسلم، متحد اند» را خورده اید، و فکر می کنید که خواست آن رساندن خیر به سوریه، مردم آن و مسلمانان در تمام اکناف جهان می باشد؟ کسانی از شما که ذره ای خیر در او می باشد باید از ریسمان امریکا انکار نماید و به ریسمان الله سبحانه وتعالی چنگ بزند، و کسانی دیگری که در خشنود ساختن امریکا مبادرت می ورزند، در نتیجه به شرمنده گی و ناامیدی در این دنیا و قبل از آخرت سردچار خواهند شد.

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ

[انفال:36]

آنها که کافر شدند، اموالشان را برای بازداشتن(مردم) از راه الله خرج می‌ کنند؛ آنان این اموال را(که برای به دست آوردنش زحمت کشیده‌ اند، در این راه) مصرف می‌ کنند، اما مایه حسرت و اندوهشان خواهد شد، و سپس شکست خواهند خورد، و(در جهان دیگر) کافران همگی به سوی دوزخ گردآوری خواهند شد.

عثمان بخاش

رئیس دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

جنگیدن دسیسه غرب کافر است، شکار این دسیسه نشوید و با فعالیت برای قضیه سرنوشت ساز با آن مبارزه کنید

  • نشر شده در سوریه


(ترجمه)
 بعد از اتفاقاتی که مستقیماً بالای مسیر انقلاب سوریه تأثیر کرد، به تازگی درعملیات مشترکی میان اکثر گروه های جهادی در شمال، قسمت آزاد شده سوریه، سنگرهای رژیم خون آشام بشار در جسر الشغور و اریحا را تخریب و قرارگاه های قریه ضیف، قرمید و مستومه در شهر ادلب را تسخیر گردند. با تسخیر این مناطق، روحیه گروه های جهادی بالا رفت، ضعف و سستی رژیم افشا شد و چشم امید تمام مسلمانان به فتح دمشق بود.
درجریان آمادگی این گروه ها برای مرحله جدید مبارزات، به ویژه برای آزاد سازی کامل شهر حلب؛ ناگهان رژیم بغدادی همه را شگفت زده کرد. اوباشان بغدادی و اسد یکجا، تدمر و رمادی را به بغدادی هدیه دادند و این عمل را با آغار نمودن حملات شان بالای قریه های شمال حلب انجام دادند. نشر این خبر در میان مردم، گروه های جهادی را مجبور نمود تا جنگ های داغ شان را در جبهات مقدم با رژیم بشار متوقف نموده و چند فرقه را به روستاهای شمال حلب برای جلوگیری از پیشروی داعش و مقابله با حملات شان بفرستند. این حالت گروه های متحد مجاهدین را در جنگ با داعش مصروف ساخت و نگذاشت که جنگ آغاز شده شان را برای آزاد سازی مناطق بیشتر از چنگال رژیم ختم نمایند.
در این صورت، علت های سیاسی این رویداد خطرناک ظاهر می شود. به خاطر اینکه مجاهدین از گروه های مختلف جهادی به عوض اینکه یکجا ضربات سنگین و قوی را به دشمن شان (رژیم بشار) وارد کنند. مصروف مبارزه با داعش شدند که این عمل داعش باعث دور شدن مجاهدین از هدف شان و کشانیدن دوباره شان به میدان جنگ داخلی شد. از اینرو این زخم یکبار دیگر تازه شد که این زخم باعث خونریزی های زیادی در سرزمین شام خواهد شد و مسلمانان را در مکیدن خون یکدیگر مشغول خواهد نمود و در آن طرف قضیه، باعث می شود تا رژیم قاتل بشار، نفس راحت بکشد و نیروهای متفرق خود را منظم سازد، استحکامات ضعیف خود را دوباره تقویت کند. اسناد و برنامه های نامنظم خود را منظم سازد، و کمک نظامی و گله های مزدور مذهبی بیشتری را جمع آوری نماید! تا بعداً این رژیم مکار بتواند ضد حمله نماید، سرحدات جدید را در مناطق جنگی ترسیم نموده و موانع جدید را در مقابل سقوط احتمالی اش جابجا نماید.
غرب توانست با استفاده از رسانه های مغرض و احزاب سیکولار که خواهان ادامه جنگ داخلی میان مسلمانان شام اند، از این رویداد با غافل ساختن مجاهدین و مردم عام از سرنگونی رژیم و هدف انقلاب شان نفع ببرد. بناً این رسانه ها و احزاب مزدور، کار خود را با این فرضیه که اگر انقلابیون اول یا آغاز گران انقلاب شام حال موجود می بودند، حتماً با داعش می جنگیدند، پررنگ کردند.
برعلاوه  آنها حجم خطرات پیشروی و حاکمیت داعش را با استناد به جنایات وحشیانه ای داعش در مقابل مخالفین خود، چند برابر جلوه دادند که با یک مقایسه غیرعقلی میان رژیم بشار و رژیم داعش، خطرات، جنایات و قتل رژیم بشار را نسبت به داعش کمتر و ناچیز جلوه دادند. این رویداد انقلابیون را تحت پوشش قراردادن روستا های شمالی با هزاران سرباز از گروه های مختلف مجبور نمود، که طی آن یک فرقه جنگی دیگری راه اندازی شد که در این عملیات باید خنثی می بود، اما این فرقه به گرفتن موضع جنگ علیه داعش مجبور شد. بالاخره آنها به جهتی رفتند که غرب توقع آن را داشت؛ یعنی آنها موضع بی طرفی را ترک و در فتنه غرق شدند، و هر دو طرف برای ریختاندن خون یکدیگر آستین های خود را بالا نمودند. آنها شکار دسیسه شیطانی بافته شده امریکا شدند، که هدف این دسیسه تغییر جهت جنگ مجاهدین از جنگ علیه بشار و رژیم جنایتکارش به جنگ علیه «تروریزم» از دیدگاه امریکا می باشد، که این دسیسه علیه اسلام و قضیه سرنوشت ساز آن می باشد.
ای مسلمانان: ما شما را یکبار دیگر به عمل نمودن به این حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم توصیه می نماییم:
سِباب المسلمِ فسوقٌ وقتالُه كفرٌ
دشنام دادن مسلمان  فسق و قتلش کفر است.
این حدیث دال بر عظمت گناه جنگ با مسلمان و یا قتلش است. همچنان ما شما را با این قول الله متعال متذکر می شویم:
ولا تنازعوا فتفشلوا وتذهب ريحكم
[انفال: 46]
و نزاع و کشمکش نکنید، مبادا سست شوید و قدرت و شوکت تان از بین رود.
و چنانچه الله متعال می فرماید:
واعتصموا بحبل الله جميعاً ولا تفرّقوا
[ آل عمران: 103]
و همه شما به ریسمان الله متعال (قرآن) چنگ بزنید، و  از یکدیگر پراکنده نشوید.
سازمان بغدادی، باید پیامدهای خطر این اعمال را درک کند و نباید تمرکز مسلمانان را از جنگ علیه رژیم سوریه از بین ببرد. برعلاوه، ما از سایر گروه های جهادی می خواهیم که در سقوط رژیم خونخوار بشار غفلت و سستی نکنند و با هم متحدانه برای تطبیق شریعت الله سبحانه و تعالی به واسطه خلافت برمنهج نبوت تلاش کنند.
همه باید بدانند که حین حمله بالای دشمن، دشمن خیلی مکارانه ضد حمله خواهد کرد و تلاش خواهد کرد تا مجاهدین را از هدف شان که همانا رضایت الله سبحانه و تعالی می باشد دور نمایند. تنها چیزی که ما را گرد هم جمع خواهد کرد و عامل وحدت ما خواهد شد، همانا قضیه ی است که از عقیده مان نشأت می نماید و آن قضیه یک گروپ، حزب و یا مذهب خاص نمی باشد، بلکه آن قضیه سرنوشت ساز؛ یعنی خلافت برمنهج نبوت است که باعث رضایت الله سبحانه و تعالی می شود. دسائس دشمن را خنثی می نماید، عزت از دست رفته ما را برمی گرداند، امور ما را به اساس احکام اسلام سرپرستی می نماید و دولت اسلامی را روی زمین به یک واقعیت محسوس تبدیل می نماید. جایی که مردم زیر چتر امنیت و عدالت آن احساس آرامش  کرده و مردم برای زندگی امن و عادلانه به سوی آن خواهند شتافت، نه اینکه از آن فرار کنند.
خطاب ما به کسانیکه برای حصول رضای الله سبحانه و تعالی اسلحه برداشته اند: ما هنوز هم خیلی امیدوار هستیم که مجاهدین در اعمالی که انجام می دهند تجدید نظر کنند، دشمنان واقعی خود را دقیق بشناسند، در تنظیم مجدد اولویت های شرعی دقیق باشند و مسیر شان را از انحراف، به سوی متحد شدن روی مواردی که الله سبحانه و تعالی و رسول الله صلی الله علیه وسلم امر نموده و روی حصول مصالح مسلمانان شام و تمام سرزمین های اسلامی تغییر دهند. آنها باید با بردارن خود در حزب التحریر؛ یعنی با حاملین دعوت به سوی خلافت راشده همکاری نمایند و قانون اساسی حزب التحریر که از قرآن و سنت استباط شده را  تطبیق نمایند که از این طریق می شود شأن و شوکت از دست رفته ما برگردد.
...ويومئذٍ يفرح المؤمنون  بنصر الله ينصر من يشاء وهو العزيز الرحيم
[روم: 4]
...و در آن روز مؤمنان از يارى الله شاد مى ‏گردند. الله هر كه را بخواهد يارى می رسانند، و اوست ‏شكست‏ ناپذير ومهربان.
حزب التحریر- ولایه سوریه

ادامه مطلب...

هدف از کنفرانس ویانا؛ تحمیل «نظام سکولار، کثرت گرا ودموکراسی» برای سوریه

  • نشر شده در سوریه


روز جمعه 2015.10.30م، دومین گردهمائی گسترده برای یافتن راه حلی بر اوضاع سوریه، در «ویانا» پایتخت اتریش برگزار شد. نمایندگان 17 کشور وبه سرکردگی امریکا، به علاوه سازمان ملل واتحادیه اروپا در این گردهمائی حضور داشتند. شرکت کنندگان در پایان این گردهمائی خواستار جمع کردن مخالفان ودولت سوریه بر سر میز مذاکره، جهت راه اندازی روند سیاسی شدند. روندی که منجر به تشکیل حکومتی قابل اعتماد وغیر فرقه ای شده وهیچ کسی از آن بی بهره نباشد؛ بعد از آن قانون اساسی جدیدی ساخته شده وانتخابات راه اندازی گردد. شرکت کنندگان هم چنین خواستار آتش بس در تمام نقاط سوریه شدند ودر اخیر، زمان گردهمائی بعدی شان پس از دو هفته را نیز مشخص نمودند.
با دقت نمودن به اساسات این کنفرانس، درخواهیم یافت که تفاوتی با کنفرانس «ژنیو» که در سال 2012م، برگزار گردیده بود ندارد، البته به جز برخی از جزئیاتی که نمی توان روی آن حساب نمود؛ اما وقتی به اوضاع سیاسی ونظامی که عملاً در جریان است ببینیم، متوجه خواهیم شد که در میدان عمل تفاوت های زیادی میان دو کنفرانس رونما گردید. چنانچه امریکا در کنفرانس «ژنیو» هیچ عجله ای نداشت وبه مزدورش بشار اسد چراغ سبز نشان داد تا با خشونت با مردم برخورد نموده وانقلاب شان را ریشه کن کند وهر نوع پشتیبانی لازم نظامی وسیاسی را از طریق مزدوران منطقه ای اش برای وی فراهم نموده واز تمام جنایت های که مرتکب می شد چشم پوشی کرد. نتیجه این شد که وی در شکستن اراده ومطیع کردن مردم سرزمین شام ناکام بماند وهمراه با او، روسیه وایران نیز که وی را با تمام ابزار وامکانات قتل و ویرانگری یاری کرده بودند، عملاً ناکام ماندند. کار به جای رسید که اوباما با صراحت اعلان نمود که انتظار می رود نظام سوریه به گونه ای غیر مترقبه سقوط کند، ترس از سقوط غیر مترقبه نظام بشار تمام ادارات تصمیم گیرنده امریکا، اروپا و روس را فرا گرفت و وحشت کردند که مبادا نظام پیش از به پایان رسیدن سال جاری از هم پاشیده وخلای قدرت را اسلام گرایان پر کنند. ترس شان بیشتر از منطقه حومه دمشق بود، زیرا این منطقه در نزدیکی پایتخت قرار دارد.
بنابراین، آنان تمرکز شان را روی خطوط سرخی قرار دادند که امریکا جهت جلوگیری از ورود مخالفان به پایتخت تعیین کرده بود؛ در اینجا بود که مداخله مستقیم نظامی روس ها برای نجات امریکا ومزدور اش از راه رسید وشکست ایران را برملا ساخت. لازم به ذکر است، تجاوز علنی روسیه بالای مسلمانان سوریه، ظاهراً زیر عنوان مبارزه با داعش راه اندازی گردید، اما واقعیت این است که تمام حملات آن بالای مناطقی صورت گرفت که می توانست از سقوط پایتخت ودر نتیجه سقوط نظام جلوگیری نماید؛ مانند درعا وحومه ای دمشق.
اینجا است که باید در برابر قهرمانی های سرسختانه وافسانه ئی که مبارزان مسلمان در برابر این تجاوزها از خود نشان داده اند سر تعظیم خم نمود، قهرمانی هائی که جناح های بین المللی را وادار نمود تا به سرعت اقدام به برگذاری کنفرانسی در «ویانا» کنند، در حالیکه تصمیم شان این بود که حملات وحشیانه ای روسیه ادامه یافته ومناطقی که محل سکونت بشار را محاصره کرده بود، مجدداً پس گرفته شود. هم چنین قرار شان بر این بود که شهر حلب را دوباره به تصرف نظام در آورند، اما ناکامی جدید شان بود که جناح های تجاوزگر را وادار به برگزاری این کنفرانس نمود.
هرچند بیانیه ای که از این کنفرانس صادر گردید، به تشکیل حکومت وساختن قانون اساسی اشاره نموده ودر مورد جزئیات آن چیزی تذکر نه داده، اما جان کری ولاوروف که به ترتیب ریاست ومعاونیت این کنفرانس را داشتند، جزئیات آن را روز پنج شنبه 2015.10.22م، افشاء نمودند. چنانچه جان کری گفت: "دولت های چهارگانه بین المللی توافق کرده اند که سوریه باید یکپارچه ودارای نظام سکولار، کثرت گرا و دموکرات باشد." آنان تأکید داشتند که باید با گروه هائی که راه حل مسالمت آمیز را در سوریه رد می کنند مبارزه شود. این بدان معنی است که آنان توافق کرده اند تا نظام حکومت جدید مردم مسلمان ومؤمنین سوریه، که به زعم خود شان همان حکومت سابق خواهد بود، یک حکومت مدنی، سکولار ومخالف با دین الله سبحانه وتعالی بوده وبرعلیه تمام گروه های مخالف مبارزه کند.
وقتی ما به این نتیجه می رسیم که تنها راه حل این است که مردم سوریه، همه باید در اطراف برنامه ای که برای برپائی خلافت راشده طراحی گردیده، جمع شوند ودر راستای آن کار وتلاش نمایند، اینجاست که متوجه می شویم هدف از جنگ آنان در سوریه در حقیقت ناکام کردن همین پروژه ربانی است وبس.
ای مسلمانان سرزمین شام عقر دارالاسلام: اینک شما خود شاهد هستید که چگونه غرب کافر دارد برای ترسیم آینده شما و تعیین نظام حکومت داری تان سعی و تلاش می کند. می بینید که نوع نظام تان را سکولار و دموکرات تعیین می کند... شما خود شاهد هستید که چگونه دارد مزدور جنایت کارش، بشار را با وجود تمام جنایت هائی که در میان شما مرتکب گردیده، بازهم با تمام امکانات از او پشتیبانی می نماید وهمه می دانیم که بشار اسد تمام آن جنایت ها را پس از دریافت چراغ سبز از جانب باداران اش مرتکب گردیده شما خود شاهد هستید حکام مسلمانان که ادعای پشتیبانی از شما را دارند، چگونه پیوسته در کنار باداران شان قرار گرفته وجهت تحقق منافع شان، گام به گام بر سر خون ها وقربانی های شما معامله می کنند، وشما خود شاهد هستید که غرب کافر تلاش دارد افکار ما را از هدف اساسی اش که همانا تحمیل نمودن نظام سکولار ودموکرات است، منحرف کند وطوری وانمود می کند که گویا مشکل اساسی، تنها سرنوشت وآینده مزدور اش بشار بوده و یگانه محور گفتگوها واساس راه حل، او است.
ای مسلمانان سرزمین شام عقر دارالاسلام: آیا عقل تان می پذیرد که امریکا و روسیه که به مثابه ای دو شاخ یک شیطان لعنت شده، طرفدار صلح وامنیت در میان شما باشد؟ آیا ممکن هست گرگ چوپانی کند؟!  آگاه باشید که راه حل تنها در دست شما است ونه دشمنان تان! راه حل تنها در دین شما وجود دارد ونه در قانون بین المللی! راه حل، تنها از جانب الله است ونه دشمنان او تعالی. مبادا فریب ادعاهائی را بخورید که شما را ضعیف وناتوان می خواند، بلکه واقعیت این است که شما از پشتیبانی الله متعال برخوردار بوده وبسیار نیرومند وتوانا هستید. چنانچه این شما هستید که در برابر ظلم واستبداد این نظام جنایتکار ایستاده وآن را عملاً ناکام گردید، سپس در برابر مداخلات ایران کینه توز، ایستاده وآن را چنان عاجز وناتوان نمودید که مؤفق نه شد حتی یک کیلومتر هم در برابر استقامت وپایداری افسانه ای تان پیشروی کند واینک باز هم، همین شما هستید که دارید مداخله روس ها را در همین ابتدای کار به جانب ناکامی سوق می دهید وآن را وادار کرده اید که تنها در سر وصدا وپر وپاگندهای دروغین نظامی اش ادعای پیروزی نماید.
بدانید وآگاه باشید، این استقامت وپایداری شما، اساس ترس و وحشت غرب وشرق شده، زیرا آنان خوب می دانند که تنها وتنها ایمان به الله جل جلاله است که از شما چنین قهرمانانی ساخته. آنان می دانند که شما به خاطر شهادت فرزندان، پدران، مادران وبرادران تان احساس ضعف وناتوانی نکرده وحساب آن را به الله متعال واگذار می شوید وبلاخره آنان می دانند که شما در بدل ویرانی خانه ها ومحرومیت از نیازهای اساسی زندگی، خواهان جناتی می باشید که او تعالی برای تان آماده نموده است وتلاش دارید خود را از عذاب اش نجات دهید، اما آنچه را که برای دست یابی به نصرت الله وپیروزی در برابر دشمنان خویش هنوز هم کم داریم؛ این است که همه کنار هم جمع شده ویک برنامه ای واضح وبرگرفته شده از عقیده اسلامی را اتخاذ نمائیم وآن برنامه خلافت راشده ای است که رسول الله صلی الله علیه وسلم مژده آن را پس از حکومت های جبری وستمگر برای مسلمانان داده، حکومت هائی که امروزه داریم آن را تجربه می کنیم. بنابراین برما لازم است تا تنها طریقه رسول الله صلی الله علیه وسلم را دنبال نمائیم، زیرا از یک جهت کار وتلاش در چهارچوب این طریقه بر ما واجب است واز جهت دیگر باعث خواهد شد توانائی های ما از پشتیبانی مردمی، جهت برپائی خلافت برخوردار گردد، زیرا مفکوره ای خلافت در حال حاضر تبدیل به نظریه ای عامه شده.
حزب التحریر برنامه ای قانون دولت خلافت را به صورت کامل از منابع معتبر شریعت اسلامی استنباط نموده وبرای امت پیشکش کرده است. این برنامه هنوز نیاز به انصاری مانند: انصار رسول الله صلی الله علیه وسلم دارد تا گرد آن جمع شده وبر اساس آن متحد گردند؛ به ویژه با توجه به اینکه مفکوره خلافت راشده در حال حاضر خواسته ای عموم مردم شام وآرزوی تمام امت اسلامی گردیده است. چنانچه الله متعال می فرماید:
قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ
حزب التحریر-ولایة سوریه

ادامه مطلب...

دسائس غرب؛ دلیل منحرف کردن انقلابیون شام از تأسیس خلافت بر منهج نبوت

  • نشر شده در سوریه

 (ترجمه)
بعد از سال ها ظلم و ستم رژیم جنایتکار بشار اسد، انقلابیون مخلص سوریه با تلاش های خستگی ناپذیر توانستند رژیم خونخوار و قاتل بشار را در شمال سوریه، شهرهای »ادلیب، پل شغور و اریحا« سرکوب کرده و پایگاه های نظامی موسوم به »وادی دیف، قرمید و مسطومه« را در تصرف خود در آورند. این پیروزی و پیشرفت نیرومند، گروهای مخلص  را روحیه داده و برعکس رژیم  بشار قاتل را مأیوس و دست پاچه کرد، تا اینکه در همچو مقطع زمانی تمام امیدها و دید گاه ها به سوی دمشق پایتخت نهفته شد.
همچنان در جریان راه اندازی عملیات بعدی به یک مرحله نوین به خصوص برای آزاد کردن شهر »حلب» از ظلم و ستم بشار اسد، گروه متخاصم داعش با رفتارهای زشت و ناپسند اش همه مردم را متحیر ساخت. بعد از این که بشار اسد و گروه عابدی »تدمر و رامدی« را به داعش تحفه داد تا گروه داعش به ساده گی بتواند از آن مناطق شهر حلب را مورد حملات خود قرار دهد و درگیر انقلابیون مخلص سوریه شود تا اثبات وفاداری به باداران کفارش باشد؛ این امر باعث شد تا گروه های مخلص جهادی واحدهای خود را به شمال سوریه اعزام نمایند و مصروف در گیری با گروه داعش شوند و از مسیر اصلی خود همانا آزادی مناطق تحت حاکمیت نظام جنایتکار اسد که سال هاست مردم آن زیر چتر ظلم و ستم وی زنده گی می کنند، منحرف شوند.
دیده می شود که گروه داعش به عوض کاهش رنج و درد مسلمانان و رهائی آنان از چنگال ظالمان برعکس، میزان شکنجه خود راعلیه مردم باعزت شام شدت بخشیده و برای اثبات وفاداری به باداران کفارش، زد و خوردهای فرقه ای را راه اندازی کرده که نفع آن جز به رژیم های جابر و ضایع ساختن انرژی مسلمانان چیزی دیگر نخواهد بود. این امر انقلابیون مخلص سوریه را از هدف اصلی شان که همانا سرنگونی نظام جابر بشار اسد و تأسیس نظام الهی می باشد منحرف ساخته و مسلمانان را در سرزمین شام به یأس و نا امیدی کشانده است. این جنگ های فرقه ای بر آنان تحمیل گردیده که بیشترمردم به خاطر ظلم و استبداد این گروه متخاصم از مناطق خویش به مناطق نسبتاً امن، فرار کرده اند. بناً این همه مواردی اند که به مردم شام احساس ناامیدی داده و به هدف اصلی انقلاب شام صدمه وارد می نماید.
همچنان غربی ها از طریق عوامل نفوذی خود همان رسانه های که منابع مالی آنها از سوی کشورهای غربی تأمین می شود و گروه های سکولر تلاش می کنند میان مسلمانان در شام اختلاف ایجاد کنند؛ چراکه جنگ های فرقه ای خواست امریکا است. به دلیل این که اتحاد رمز پیروزی و اختلاف به معنای شکست در تمامی امور مسلمانان است. امروز در سوریه درگیری‌های ایجاد شده از سوی گروه موسوم به داعش که ساخته غرب و در کل امریکاست، فقط و فقط برای ایجاد اختلاف و مقابله با بیداری اسلامی می باشد. گفتنی است، بعد از این که رژیم جنایتکار مناطق نامرده را به گروه داعش تحفه داد، سبب شد تا انقلابیون مخلص هزاران مجاهد از گروه های مختلف را به شمال سوریه ارسال بدارد. این امر به خاطر منحرف ساختن انقلاب مقدس شام از مسیر اصلی اش توسط رژیم خونخوار بشار اسد، صورت گرفته و همیشه از روش های کار می گیرد که بیشتر مردم ملکی را هدف قرار می دهد تا اینکه آنها را از خواست واقعی شان منحرف ساخته و در میان آنها یک نوع مأیوسی را ایجاد نماید و آنان راه حلی را بپذیرند که از جانب دشمنان اسلام به رهبری امریکا بر آنها تحمیل می گردد. این روشی است که در تمام سرزمین های اسلامی بر مسلمانان تحمیل می گردد.
ای مسلمانان! شما را یک بار دیگر با این حدیث رسول الله صلی علیه وسلم که جنگ گردن میان مسلمانان را حرام گردانیده است تذکر می دهیم.
سِباب المسلمِ فسوقٌ وقتالُه كفرٌ
فحش وناسزا گفتن به مسلمان، فسق است و جنگيدن با او،  كفر می باشد.
(رواه بخاری)
همچنان شما را با این آیه که الله سبحان وتعالی در مورد اختلاف مسلمانان می فرماید، متوجه می سازیم:
وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ
 انفال: 46
(در ميان خود اختلاف و) كشمكش مكنيد(كه اگر كشمكش كنيد) درمانده و ناتوان می شويد و شكوه و هيبت شما از
ميان می ‌رود.
همچنان الله سبحان وتعالی در مورد اتحاد مسلمانان می فرماید:
 
وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُواْ
و همگی به ریسمان الله چنگ بزنيد و پراگنده نشويد.
آل عمران: 103
گروه بغدادی این را باید بداند که انحراف ساختن انقلاب سوریه برای سرکوبی رژیم بی رحم بشار اسد، جز بد بختی دنیا و آخرت برایش و روحیه دادن به دشمن چیز دیگری را به ارمغان نمی آورد.ای انقلابیون مخلص، شما می دانید که دشمن مسلمانان تحت رهبری امریکا با حاکمان خائن مسلمان، قصد فریب و مصروف نگهداشتن شما را در مبارزه بی فایده دارد و هر تفرقه را کنار گذاشته و به ریسمان محکم الله سبحانه وتعالی چنگ بزنید و نظام سالم سیاسی اسلام(خلافت بر منهج نبوت) را تأسیس نماید تا این امت مانند «سد واحد» در مقابل تمام دسائس و برنامه های غرب و نو کرانش واقع شده و تمام این مصلحت های نظام های کفری را ریشه کن و نابود گردانند. تأسیس خلافت مبنی بر طریقه رسول الله صلی علیه وسلم یک پروژه فرد یا کدام گروه نبوده بلکه مکلفیت شرعی بوده که الله سبحان وتعالی حکم نموده است و همواره منحیث مسؤلیت و وجیبه دینی تان تلاش بورزید و به نصرت الله سبحانه وتعالی خلافت را طبق روش رسول الله صلی علیه وسلم تأسیس نماید. بعد از آن خلافت احکام اسلام را تطبیق نموده و دعوتش را به سوی جهان حمل می کند تا این که جهان از زیر چتر تاریکی ها نجات یافته و دوباره نظم، عدالت و امن حاکم شود و باشد الله سبحان وتعالی راضی و امت دوباره عصر طلائی خود را بدست بیاورد.
ای گروه مجاهدین مخلص! شما کسانی هستید که می خواهید مردم سوریه را از زیر چتر ظلم و ستم رها نماید و این را منحیث مسؤلیت و وجیبه دینی خود می دانید و علیه رژیم بی رحم بشار اسلحه بر داشته اید. پس تمام امت مسلمه چشم به شما دوخته اند، آنها را مأیوس نگردانید و از زمره حامیان دشمنان اسلام نباشید. شما کسانی هستید که دشمنان الله و امت را، همانا حکام خائن، گروه موسوم به داعش و ادارات استخباراتی که در حقیقت حامی خود و باداران شان هستند به خوبی می دانید. همچنان روابط خود را از مردم قطع نکنید. ای اهل شام! قاطعیت و عزم نیرومند تان، ندای عالی تان، شهامت کامل و تصمیم راسخ تان برای انهدام این سیستم فاسد و تأسیس خلافت که تطبیق کننده «شریعت الله سبحانه وتعالی» می باشد، چگونه دشمنان الله و رسول اش را تکان داد. بناً، برای رسانیدن ندای حق در مقابل هیچ ستمگر و ظالمی دچار تردید نشوید؛ و با برادران حزب التحریر خود دست به دست هم داده و طبق سنت رسول الله صلی علیه وسلم، خلافت راشده ثانی را تأسیس نماید تا باشد این ظالمان را به جزای اعمال شان برسانید و یک بار دیگر مسلمانان مثل آفتاب در جهان بدرخشند.
وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ ‏بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ
در آن روز مؤمنان شادمان می ‌شوند از یاری الله. الله هر کسی را که بخواهد ياری می ‌دهد، و او بس چيره(بر دشمنان خود) و بسيار مهربان( در حق دوستان خويش) است.‏
 روم: 4
حزب التحریر-ولایه سوریه

ادامه مطلب...

درگیری اهل شام با پروژه های خصمانه ای غرب!

  • نشر شده در سوریه

پس از اینکه غرب کافر دولت خلافت را در سال 1924م سقوط داد و سرزمین های اسلامی را زیر نام دولت های کوچک تقسیم کرد، حکامی بالای امت اسلامی مسلط گردید که مزدوران کفار بودند که بالای مسلمانان با نظام های غربی جدایی دین از زندگی حاکمیت می کنند؛ و با آنانیکه برای بازگشت خلافت راشده دعوت می نمایند،می جنگند و از مرزهای پاسبانی می کنند که دشمنان اسلام به آنان بحیث میراث شوم توسط بیرق های ملی و دشمنی با اسلام به آنان باقی مانده است. همچنان امت اسلامی را با اسالیب گوناگون ذلیل ساخته و به آنان سرودهای ملی را تقدیم کردند.
بیرق های را به تقدیس می گیرند که باداران شان برای آنان طرح ریزی کرده اند؛ به گونه ای که هرصبح با آغاز آهنگ سرود ملی احوال پرسی می کنند، چنان که«هنری بونسو» درسال 1930م بیرق فرانسه را بحیث بیرق رسمی سوریه معرفی کرد، که این موضوع در قانون اساسی جریده ای رسمی شماره آخر سال 1932م رسماً معرفی گردید که درماده چهارم آن باب اول، بیرق فرانسه را بحیث بیرق رسمی سوریه اعلام کردند. این بیرق از جمله بیرق های بود که تنها برای تجزیه و فریب بخاطر جلوگیری از متحد شدن سرزمین های اسلامی طرح ریزی شده بود که دوباره بحیث سرزمین های واحد جمع نشوند.
 در آغازین انقلاب علیه نظام مجرم بشار اهل شام با آنهم پرچم های سوریه را بلند می کردند و خواهان آزادی از ظلم و استبداد بودند، پس از آن انقلاب شان تبدیل به بیرق های ملی که تحت قیمومیت فرانسه بود، در آمد. بدون درک اینکه حقیقت یا رمز آن را بدانند، در عقب این بیرق های ملی چه نهفته بود؟برافراشتن این بیرق ها آنان را به پیروی از بیرق های فرانسه کرده و تحت قیمومیت فرانسه داخل شدند. در حالیکه در برافراشتن بیرق های ملی و بیرق های اسلامی فرق متمایزی وجود دارد، در فکر شان هیچ خطور نمی کرد که این کارشان آنان را تحت قیمومیت فرانسه در می آورد.
پس از اینکه اهداف انقلابیون به اساس اسلام و انقلاب شان محدود به کتاب الله و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم یعنی خواهان تأسیس خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت که خودانتظارات و توقعات شان را مشخص می سازد که از اهداف اساسی این انقلابیون نیز محسوب می گردد، روشن شد. در چنین حالتی رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم را بلند کرده و به آن متمرکز شدند، حتی تا جایکه به ریشه کن کردن بیرق فرانسه شروع کردند که آنان را تحت قیمومیت خود در آورده بود، و اثری از بیرق های ملی در بسیاری از مناطق دیده نمی شد، مگر اینکه رسانه های گمراه کن به هدف جلب حمایت خارجی ها از هرسوی، بیرق های ملی را انعکاس می دادند.
پس از تحمیل آتش بس توسط امریکا و روسیه و فراخواندن طرف های درگیر به میز مذاکره در زیر سقف یک دولت دموکراتیک مدنی و سیکولار که به غیر ما انزالله حکم کند که این انتظارات از کنفرانس ویانا بوجود آمده بود، طرفداران و سیاسیون امریکایی راه حل سیاسی به سوریه پیشکش کردند؛ که همانا برگشت دوباره ای سوریه تحت بیرق های ملی که آنان را تحت قیمومیت فرانسه در می آورد، بود. در این راستا رسانه های گمراه کن کوشش های خود را به شکلی که خود را بی طرف اعلان می کردند، انجام دادند.
کارشناسان و سیاسیون امریکایی پس از این قدر تلاش که اهل شام انجام داده اند خواهان بازگشت انقلاب به حالت اصلی خود اند؛ پس از این همه می خواهندبا آتش بس که از سوی امریکا تحمیل گردیده است به زحمات بی شایبه ای آنها خط کشیده و آنان را به صلحی فرا می خوانند که از سوی امریکا به آنان پیشکش می شود. آنان را به این فرا می خوانند که تنها راه حل سوریه راه حل سیاسی است. در حقیقت آنان غافل از این اند بدانند که اهل شام مسافت بسیار بزرگی را در انقلاب شان نسبت به پذیرفتن پروژه غرب زیر عنوان دموکراسی و بیرق ملی که نماینده گی از قیمومیت فرانسه می کند، طی کرده اند. پس از روشنایی اهداف شان به اساس اسلام که خواست های شان در مطالبت به اقامه ای خلافت راشده برمنهج نبوت انعکاس می یافت، رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم را بلند کرده و به آن اشاره می کردند که رمز وحدت شان در بلند کردن رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم است.
عده ای از سیکولران و استفاده جویان رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم را تنها قطعه ای یا پارچه ای می دانند که برافراشتن آن شأن و شوکت آنان را پائین می آورد، در عوض بیرق فرانسه را به اهتزاز در می آوردند؛ فراموش کردند که رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم نشانه و رمز وحدت مسلمانهاست، تنها پارچه یا قطعه ای از رخت نیست. چنانچه مردم توسط آن به رمز وحدت مسلمین دعوت می شوند، دلیل اش این است که اهل شام از بلند کردن بیرق های که نظام آنرا حمل می کند یا کدام بیرق های دیگر خودداری کردند، زیرا بیرق های که نظام آنرا حمل می کند به اهداف مشخص و معین می باشد.
  پس بلند کردن بیرق حکمی را می گیرد که به آن اشاره می شود. برافراشتن بیرق های فرانسه اشاره به قومیت و تفرقه و پیروی از غرب کافر را می کند، در حالیکه رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم را عبدالله بن عباس رضی الله عنه در حدیثی که ترمذی به اسناد صحیح آن را روایت کرده وصف کرده است که می فرماید:
كانت راية النبي سوداء ولواؤه أبيض
رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم سیاه بوده، و لواء شان سفید بود.
این اشاره به وحدت مسلمین به ایمان شان و نظام زندگی شان می کند که از جانب الله سبحانه وتعالی بالای ایشان واجب گردیده وبه آن رسول الله صلی الله عیله سلم به تأسیس خلافت برمنهج نبوت بشارت داده است. پس حضرت عبدالله بن عباس رضی الله عنه از رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم صحبت کرده است، به قولیکه تنها رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم نه رایه های دیگری که در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم به شکل مجمل تحت رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم شامل می شد؛ گروه های جهادی آن را تمثیل کرده و جزء از ارتش مسلمانان در آن وقت محسوب می گردید. اما کسی که ادعا می کند برافراشتن رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم فتنه است، می گوئیم: یقیناًفتنه مانع شدن یا سد قرار گرفتن در برابر دین الله سبحانه وتعالی می باشد؛ نه تمسک به شریعت الهی. چنان که الله سبحانه وتعالی می فرماید:
إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ
[بروج: 10]
‏بی ‌گمان كسانی كه مردان مؤمن و زنان مؤمن را شكنجه می ‌دهند تا از دين الله برگردند، سپس توبه نمی ‌كنند و از كرده خويش پشيمان نمی شوند، قطعاً عذاب دوزخ دامنگير ايشان خواهد شد و همچنين عذاب آتش سوزان بهره آنان خواهد بود.
‏وبرعلاوه ای آن می فرماید:
فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
[نور: 63]
آنانی كه با فرمان او مخالفت می‌كنند، بايد از اين بترسند كه بلائی(در برابر عصيانی كه می ‌ورزند) گريبانگيرشان گردد، يا اين كه عذاب دردناكی دچارشان شود(اعم از قحطی و زلزله و ديگر مصائب دنيوی، و دوزخ و ديگر شكنجه‌های اخروی).‏
در جای دیگری می فرماید:
يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ
[بقره: 217]
از تو درباره جنگكردن در ماه حرام میپرسند؛ بگو: جنگ در آن(گناهی) بزرگ است؛ ولی جلوگيری از راه الله(كه اسلام است) و بازداشتن مردم از مسجدالحرام و اخراج ساكنانش از آن و كفر ورزيدن نسبت به الله، در پيشگاه الله مهمتر از آن است، و برگرداندن مردم از دين(با ايجاد شبههها در دلهای مسلمانان و شكنجه ايشان و غيره) بدتر از كشتن است.
فتنه در این آیات دور شدن از راه الله تعریف شده است. بسیار جای تأسف است که عده ای تعبیر می کنند که رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم فتنه می باشد، در حالیکه گمان می کنند برافراشتن بیرق فرانسه ی کافر که آنها را تحت قیمومیت آن در می آرد، اشاره به وحدت شان می کند؟! کسی که می کوشد از برافراشتن رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم از ترس غرب کافر جلوگیری کند، برای آنان چنین می گوئیم؛ الله سبحانه وتعالی برای تان می فرماید:  
أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
[توبه: 13]
آيا از ايشان می‌ترسيد(و به جنگ آنان نمی رويد؟)، در صورتی كه سزاوارتر آن است كه از الله  بترسيد(و از كيفر نافرمانی او بهراسيد) اگر واقعاً ايمان داريد(و مؤمنان راستين هستيد).‏
ای مسلمانان سرزمین مبارک شام:
یقیناً مبارزه ای حقیقی در سرزمین شام تنها مبارزه یا جنگ بیرق ها نیست، بلکه مبارزه بین حق وباطل می باشد. مبارزه بین فرهنگ اسلام و فرهنگ غرب کافر، مبارزه بین مبدأ اسلام با ایمانِ«لا اله الاالله محمد الرسول الله» و آنچه از این عقیده بحیث نظام واحکام زندگی می آید، و مبدأ غرب کافر با عقیده ای شان«جدایی دین از زندگی» و آنچه از نظام های وضعی و دموکراسی شان می آید، می باشد. پس شمارا دشمنان دین تان در فتنه نیندازد، هیچ سعادتی به جز شریعت الله سبحانه وتعالی نیست، هیچ راه حل و خلاصی و رهایی از ظلم و پیروی از غرب کافر برای مسلمانان نیست،مگر با اقامه ای خلافت راشده برمهنج نبوت. بناً با کسانی که برای اقامه ای خلافت راشده کار و فعالیت می کنند، کار کنید و بدانید که نصرت از جانب الله سبحانه وتعالی بوده نه از جانب کسی دیگری، چنان که الله سبحانه وتعالی می فرماید:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ
[محمد: 7]
‏ای مؤمنان! اگر(دين) الله را ياری كنيد، الله شما را ياری می‌كند(و بر دشمنانتان پيروز می‌گرداند) و گامهايتان را استوار میدارد(و كار و بارتان را استقرار می‌بخشد).‏
وبدانید که نصرت با صبر است، خوشی و غم است و پس از هرسختی آسانی است.الله سبحانه وتعالی همچنین می فرماید:
واعْتَصِمُوْا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيْعَاً وَلَا تَفَرَّقُوْا
[آل عمران: 103]
و همگی به رشته(ناگسستنی کتاب) الله چنگ زنيد و پراكنده نشويد.
حزب التحریر-ولایه سوریه

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه