- مطابق
ترور، وحشت، فحشا، فساد، ناامنی و تعصب نتیجه طبیعی دوستی با کفار است!
خبر:
از روز ۳۱ می تا ۳ جون سال روان میلادی شهر کابل شاهد سلسله ای از انفجارات و خشونت های خونبار بود. روز چهار شنبه ۳۱ می در نزدیکی سفارت آلمان انفجار مهیبی رخ داد، که بر اساس ارقام رسمی نزدیک به ۱۰۰ تن کشته و بیش از ۴۶۰ تن مجروح برجا گذاشت. درحالی که ارقام غیر رسمی و واقعی به مراتب بیشتر ازین می باشد، و تا هنوز ده ها تن در محل رویداد مفقود الاثر هستند.
روز جمعه ۲ جون صدها تن در اعتراض به ناتوانی دولت در مورد تأمین امنیت به مردم، در محل انفجار به تظاهرات پرداختند و خواهان کناره ګیری دولت به رهبری اشرف غنی رییس جمهور و عبدالله عبدالله رییس اجرائیه شدند، که با موج عظیمی از خشونت ها از سوی هر دو طرف(مردم و نیروهای نظامی) روبرو گردیدند و در اثر آن ۵ نفر کشته و ده ها تن دیگر زخم برداشتند. سپس به تاریخ ۳ جون در جریان مراسم تدفین و ادای نماز جنازه کشته شده ګان در تظاهرات، سه انفجار پیهم رخ داد که دست کم ۷ کشته و بیش از ۱۰۰ زخمی برجا گذاشت.
تبصره:
وقوع پیهم رویدادهای خونبار نگرانی از آینده را بر مردم چیره گردانیده و در میان مردم و سران سیاسی و قومی شکاف های قومی-زبانی را عمیقتر کرده است. در چنین وضعیت بحرانی انگشت انتقاد بسیاری از چهره های اتحاد شمال که اکثراً تاجک و فارسی زبان هستند، به سوی رییس جمهور، رییس شورای امنیت ملی، رییس عمومی امنیت ملی و قوماندان گارد عمومی ریاست جمهوری که افغان و پشتو زبان هستند، نشانه رفته است و دولت را با لحن تند در جلوگیری از حوادث خونین و برخورد تبعیض آمیز نژادی متهم نموده است. فلهذا نتایج متوقعی که ازین موج انفجارها و خشونت ها گرفته می شود قرار ذیل است:
۱. امریکا برای حفظ نیروهای اشغالگر خود در افغانستان و منطقه، قصداً دولتی دوسره؛ به رهبری رییس جمهور و رییس اجرائیه را حاکم ساخته است تا از داخل با شکاف و چندپارچگی قومی، نژادی، زبانی روبرو باشد و از بیرون در میان مردم هم فاقد مشروعیت باشد. در چنین وضعیت، دولت دچار ضعف، بحران های داخلی و عدم کارآیی در تمام عرصه های زندگی بوده و به ګونه متداوم نیاز به حمایت و پشتیبانه نیروهای اشغالگر را دارا می باشد.
۲. دولت دست نشانده امریکا در افغانستان، از بدو تأسیسش تا امروز به شیوه های ګوناګون، از جمله؛ قتل، ترور و خلع قدرت تدریجی تلاش نموده است تا سران قومی و مجاهدین اسبق را بعد از مفسد ساختن آن، از منصه قدرت کنار زدند، که دولت جان کری آخرین میخ را بر تابوت جهادیان اتحاد شمال که اکثراً تاجیک و فارسی زبان هستند، توسط مصالحه دولت با ګلبدین حکمتیار که پشتون و رقیب سرسخت آنان در جریان جنګ های داخلی بود، زد؛ تا سرحدی که عطا محمد نور سرپرست ولایت بلخ این نوع انفجار ها و برخورد های سرکوب ګرانه معترضین را «توطئه ناجوانمردانه و حمله مستقیم به یک جریان مشخص سیاسی» خواند. همچنان صلاح الدین ربانی، وزیر امور خارجه و سرپرست حزب جمعیت اسلامی افغانستان در صفحه رسمی فیسبوک خود نوشت،که به زودی موضعش را در مورد "تروریستهای داخل نظام و تصفیه حساب ملی با آن ها" اعلام میکند.
۳. این نوع سیاست های شاګردان ماکیاولی، فضای افغانستان را مملو از قومګرایی، نژادپرستی و زبان پرستی نموده و احساسات مردم را به تاجک و افغان، پشتون و فارسی زبان و… تجزیه نموده است، که همواره با اشغالګران و استعمارګران ممد واقع ګردیده و مسلمانان افغانستان را میان خود درګیر نموده، و مبارزه علیه اشغالګران و استعمارګران را کُلاً به باد فراموشی سپرده است.
۴. اګر به قوت، پیچیده ګی و تسلسل مدیرت شده ای انفجارات توجه کنیم در می یابیم که سطح مدیریت و قدرت این نوع انفجارات بلندتر از توانایی تخنیکی و امکانات نظامی ګروه های مسلح بوده و دلالت بر فراهم نمودن زمینه و امکانات توسط لانه های سیاه استخباراتی، سفارتخانه های کفار، نیروهای اشغالګر، به خصوص امریکا و قاتلین کرایی اش می کند؛ زیرا تمام شواهد انفجار دلالت برین دارد که تانکر منفجر شده توسط موشک و یا بمب افګن از هوا به زمین از فاصله بسیار دور مورد هدف قرار ګرفته است.
۴. دولت ضعیف و دوسره جان کری در اثر سرکوب معترضین یک بار دیګر ثابت ساخت که به حقوق و به زعم آنان "آزادی های دموکراتیک" مردم ارج نمی ګذارد و همواره در تلاش حفظ منافع کفار از طریق سرکوب اعتراض های مردمی و ادامه استبداد است. قسمی که سفارت امریکا در کابل هم با انتشار اعلامیه ای ګفت: «در حالی که از تظاهرات مسالمت آمیز در جامعه دموکراتیک استقبال می کند، در تظاهرات روز جمعه برخی عناصر سیاسی "تنگنظرانه" ازین فرصت استفاده کرده و به خشونت دامن زدند که به ګونه نفاق آمیز موقف سرکوب ګرانه دولت را تأیید و اعتراضات مردمی را "تنگنظرانه" خواند.
۵. در بعد بین المللی؛ انفجار مهیب روز چهار شنبه که در نزدیکی دروازه ورودی سفارت آلمان رخ داد، امریکا خواست پیامی را توسط این انفجار عظیم به آلمان و سایر رهبران کشورهای رقیب مخابره کند که امریکا می تواند در تمام سرزمین های استعمار شده منافع آلمان و دیګران را تهدید کند. پس نباید در قبال خواسته ها و تمایلات واشنګتن بی تفاوت ماند و یا هم مخالف آن عمل کند. چیزی که در سفر ترامپ به اروپا، در کنفرانس های ناتو و جی ۷ میان ترامپ و مرکل و سایر رهبران اروپا آشکارا به مشاهده رسید.
پس این یک حقیقت انکار ناپذیر است که قبل از ورود ایدیولوژی فاسد و مفسد سرمایه داری و نظام پلیدش دموکراسی، افغان ها چنین پدیدۀ انتحار و انفجار را در طول تاریخ اصلاً تجربه نکرده بود. انواع ګوناګون فساد، فحشا، فقر، بی کاری، انتحار و انفجار همګام با ورود اشغال و استعمار امریکا و ناتو به این سرزمین سرازیر شده است. پس تا وقتی که اشغال و استعمار صلیبی ها پایان نیابد، تسلسل این نوع حملات وحشیانه توسط دولت اول تروریستی امریکا و شرکای بین المللی و مزدوران محلی اش ادامه خواهد یافت. آنان همواره مسوولیت چنین حملات تروریستی را به دوش همان معلوم مجهول "گروه های تروریستی اسلامګرا" خواهد انداخت و برای توجیه شدت جنګ، ترور، وحشت علیه امت مسلمه و ازدیاد نیروهای اشغالګر، استخبارات و قاتلین کرایی شان در منطقه و افغانستان استفاده خواهد کرد؛ زیرا ما باید نظام پلید دموکراسی و دوستی با کفار محارب بالفعل را قبل از تجربه رد می کردیم، اما اکنون نتیجه طبیعی تطبیق این نظام کفری و عقد پیمان های ستراتيژیک و امنیتی با امریکا و ناتو همین ترور، وحشت، فحشا، فساد و ناامنی می باشد و بس. ولی هنوز هم فرصت است و می توان از صفر شروع کرد و مبداء سرمایه داری با نظام پلید دموکراسی و حکام خاین و مزدور را در تمام عرصه های زندګی رد نمود و برای تغییر بر منهج نبوت و تأسیس یګانه نظام مشروع "خلافت" کمر همت بست.
سیف الله مستنیر
رییس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر ولایه-افغانستان