دوشنبه, ۲۱ جمادی الثانی ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۲/۲۳م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

ندای «قبل از آخر» حزب التحریر؛ خطاب به امت اسلامی به ویژه به اهل قدرت وقوت!

  • نشر شده در حزب

ندای «قبل از آخر» حزب التحریر؛ خطاب به امت اسلامی به ویژه به اهل قدرت وقوت!
 (ترجمه)
الحمد لله و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و صحبه و من والاه و بعد:
 برادران عزیز، السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!
این نداء را در ماه مبارک رمضان خدمت شما اعلام می کنیم؛ ماه پر برکت روزه، که الله سبحانه و تعالی در مورد آن فرموده است:
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ...
[بقره: 185]
رمضان ماهیست که قرآن در آن نازل شده است، (کتابی) که راهنمای مردم است، و (در بردارنده) نشانه ها و دلایل آشکار و روشن از هدایت و جدا کننده حق از باطل...
همچنان رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیث قدسی به روایت ابوهریره رضی الله عنه در مورد ماه مبارک رمضان چنین فرموده است:
قَالَ اللَّهُ: كُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ لَهُ، إِلَّا الصِّيَامَ، فَإِنَّهُ لِي وَأَنَا أَجْزِي بِهِ...
(رواه بخاری)
الله متعال فرمود: تمام اعمال فرزند آدم برای خودش است، به جزء روزه که از برای من است و من پاداش آن را می دهم...
در حدیثی دیگری نیز از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:
إِذَا جَاءَ رَمَضَانُ فُتِّحَتْ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ، وَغُلِّقَتْ أَبْوَابُ النَّارِ، وَصُفِّدَتِ الشَّيَاطِينُ
( رواه مسلم)
وقتی ماه رمضان فرامی رسد دروازه های جنت گشوده شده و دروازه های جهنم بسته می شود و شیطانها به زنجیر کشیده می شوند.
از الله بزرگ و توانا می خواهیم تا قلوب را شما به جانب ما گشوده و گوش های تان را به شنیدن پیام های ما سمت و سو دهید تا باشد که به آنچه می گویم گوش داده و به این ترتیب از جمله کسانی قرار گیرید که الله سبحانه و تعالی در مورد آنان فرموده است:
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَاب
[زمر: 18]
آنانی که سخن را می شنوند و از بهترین آن پیروی می کنند، آنان کسانی هستند که الله آنان را هدایت کرده و هم آنان هستند که صاحبان عقل و اندیشه می باشند.
برادران عزیز! بدون شک شما حوادثی را که امت به آن دست و گریبان است می بینید و می شنوید؛ چنانچه دولت های کفری و استعمارگر جهت مقابله با ما، متحد شده اند. در نتیجه سرزمین های ما مورد هدف این پست فطرتان و مفت خواران فرصت طلب گردیده و دیگر کسی قادر نخواهد بود تا این پراکندگی ها را جمع کند. خون ما بدون هیچ دلیلی می ریزد، سرمایه های ما به غارت برده می شود و حتی قلب سرزمین های ما از پیکرش قطع می گردد. چنانچه یهود سرزمین مبارک فلسطین را اشغال کرد؛ سرزمینی که اسراء و معراج رسول الله صلی الله علیه وسلم در آن صورت گرفته و سرزمینی که نخستین قبله ما در آن قرار دارد. یهودیان در این منطقه برای خود دولتی ایجاد کرده و در زمین شروع به فساد و فتنه افگنی نموده اند. مردم این مرز و بوم را از دیار آبائی و اجدادی شان بیرون رانده، تمام حرمت ها را زیرپا کرده، کشتار و خون ریزی بی شماری را در آن منطقه به راه انداخته اند، و هنوز در این سرزمین مقدس به فساد و فتنه گری می پردازند.
 همچنان امریکا، سرزمین های عراق و افغانستان را اشغال کرد وسپس این دو را از هم پاشید و خون های بس فراوانی در آن ریخت. این کشور اشغال پیشه در هرجای جهان برعلیه ما، به نیرنگ و ایجاد دسیسه می پردازد؛ چنانچه سودان را به دو بخش تجزیه نمود، تیمور شرقی را از اندونیزیا جدا کرد و برای حاکمیت یونان بر قبرس زمینه سازی نمود. انگلیس در هر فتنه و فسادی شریک امریکاست، اگر توانست به تنهائی اقدام به قتل و خون ریزی می کند و اما پی برد که به تنهائی نمی تواند کاری کند، در چنین حالت با امریکا متحد شده و دست به جنایت بزرگ می زند. این مشارکت آن مشمول قضایای است که چه بر سر آن اختلاف نظر داشتند ویا اینکه در آن قضیه موافق همدیگر بوده اند. چنانچه در کشتارهای عراق، افغانستان و لیبیا شریک امریکا بوده است. فرانسه اما در قتل و کشتار پیوسته در کنار آنان قرار گرفته است، گاه در مشارکت با آنان اقدام به خون ریزی کرده است و گاهی هم به تنهائی وارد این معرکه می گردد؛ چنانچه در افریقای مرکزی خود به تنهائی اقدام کرد. از جانب دیگر، می توان به کشتار های روسیه در کریمه، قفقاز، چچین و تاتارستان اشاره نمود. عدوات چین علیه مسلمانان در ترکستان شرقی را نمی توان فراموش کرد، و نیز در کشمیر که مردمش مسلمان هستند از سوی هندوهای با استفاده از زور و خونریزی بالای آنان حکومت می شود. حتی کشورهای کوچک نیز در کشتار مسلمانان مشارکت کرده اند! چنانچه، رژیم برما، مسلمانان را به گونه فجیع به قتل رسانیده و به عزت و آبروی شان تجاوز می کند، و بودائیان سفاک را بر آنان مسلط کرده است...
خون مسلمانان تنها از سوی کفار استعمارگر نمی ریزد، بلکه در جنگ ها و کشمکش ها از سوی برخی از مسلمانان دست نشانده کفار نیز ریختانده می شود. اینگونه مسلمانان بی درک و درایت، در خون ریزی مسلمانان شرکت کرده و گمان می برند که کاری درستی انجام داده اند. چنانچه در سوریه به جان همدیگر چنان افتاده اند که گوئی سرسخت ترین دشمن همدیگر اند، در عراق چنان به قتل و خون یکدیگر مشغول اند که گویا در عصر اول جاهلیت قرار دارند، در لیبیا به شدت در برابر هم مبارزه می کنند، در یمن نیز در جنگ های سنگین در میدان معرکه باهم قرار دارند. به همین ترتیب، در مصر و تونس نیز به کشمکش های افتراق آمیز گه گاهی به جان هم می افتند. تمام این خون ریزی ها در نتیجه جنایت های اتفاق می افتد که قبلاً هرگز شبیه آن در جنگ های ذات البینی مسلمانان اتفاق نیفتاده بود.
این تنها خون ریزی های مادی نیست که از سوی مزدوران غرب وکفار استعمارگر قلب های مسلمانان را جریحه دار می کند، بلکه کشتارها و خون ریزی های نیز وجود دارد که اثرات مادی نداشته و در عوض افکار واحساسات مسلمانان را جریحه دارد می کند. چنانچه کفار استعمارگر با استفاده از هر روشی چون مکر، نیرنگ وانواع شرارت ها سعی می کنند تا در برابر دعوت به سوی تأسیس خلافت و دعوتگران این راه حق قرار بگیرند. گاه مستقیماً توسط کفار وگاهی هم از سوی مزدوران آنها آزار، اذیت وشکنجه می شوند تا به هدف خود نرسند. زمانیکه اما تلاش و کوشش های شان در آسیب رسانیدن به دعوتگران کارگر واقع نشد، برخی مسلمانان دست نشانده مؤظف می شوند تا مأموریت خود را به پایان برسانند. این غلامان کارهای را انجام می دهند که باداران شان نتوانستند انجام دهند. چنانچه، کنفرانس ها ونشست ها را برگزار کرده و در آن گفتند که خلافت یک اتفاق تاریخی است، نه یک حکم شرعی ویا یک وجیبه اسلامی... برخی دیگری به پا خاسته و در جنگ علیه معنی و مفهوم خلافت دست به کار شدند و آن را تحریف وخدشه دار نمودند. جنایت ها و کشتارهای بی شماری را تحت نام خلافت مرتکب شدند. بدون درک خلافت، ادعای تأسیس آن را کرده و کارهای را انجام که هرگز در ذهن بشر خطور نکرده بود. در نتیجه راه را برای کفار استعمارگر وسایر دشمنان دیرینه ای اسلام هموار نمودند تا آنها این جرائم را بهانه گرفته و خلافت را در سراسر جهان مملو از جنایات و قتل و قتال جلوه دادند تا مردم از آن متنفر شده و مفهوم آن در اذهان شان تاریک، خوار وذلیل شود.
چنانکه امروز می بینید، مسلمانان در وضعیت وحالت های متعدد و ناگوار به سر می برند که همه اینها ناشی از دخالت واشغال استعمار گران کافر نیست، بلکه ناشی از سوی کسانی هست که خود را به اسلام نسبت داده و پرچم دار اسلام معرفی می کنند. این مزدوران، در جرائم علیه مسلمانان شریک بوده و حتی در مواردی از آنها سبقت کرده اند. چنانچه در بعضی موارد با شعار های ضد اسلامی، به اسلام ضرر رسانیده اند!!
ای مسلمانان جهان، به ویژه ای صاحبان قدرت وقوت!
وضعیت کنونی ما جاهلیت قبل از اسلام عرب ها را تکرار می کند. عرب های که به خاطر یک شتر چهل سال با یکدیگر می جنگیدند. عرب های که دختران خود را زنده به گور می کردند، بت ها را از سنگ و چوب با دستان خود می ساختند وسپس آن را معبود خویش قرار داده و پرستش می کردند. حتی گاهی اوقات از خرما بت می ساختند و عبادت می کردند، وهنگامیکه گرسنه می شدند آن را می خوردند! عرب های که بدون هیچ دست آورد برای جهان وحتی برای خود، در دشت و صحراء سرگردان می گشتند. انسان های متمدن شان اما از دولت های بزرگ آن زمان اطاعت می کردند. چنانچه منذرها در عراق پیرو فارسی ها بودند و غساسنه ها در شام از روم پیروی می کردند. اگر زمانی روم با فارس بر سر مسئله ای درگیر می شد ویا اینکه فارس با روم ناراحت می گردید، منذرها و غساسنه ها به جان هم می افتادند و وارد نبرد می شدند؛ و نیز عرب ها چنین بودند. چه عرب های که در صحراء زندگی می کردند وچه عرب های متمدن وساکن شهرها. به جزء مردم مکه که با وجود احاطه شدن با بت ها به تعداد روزهای سال، ولی بازهم الله سبحانه وتعالی آن را در حفظ  و امان خویش قرار داده بود.
وضعیت عرب ها در زمان جاهلیت چنین بود. خون خویش را با دستان خود می ریختاندند و باهم به جنگ و مبارزه می پرداختند، نه به دلیل کدام مسئله مهم وحیاتی، بلکه به سبب عصبیت و کینه توزی در مقابل همدیگر. اشخاص متمدن آنها اکثر اوقات به منظور تأمین منافع دولت های بزرگ آن زمان به جان همدیگر می افتادند. در نتیجه متفرق و پراکنده می گشتند و هیچ چیزی آنان را درکنارهم جمع نمی کرد. هیچ چیزی آنان را از ارتکاب گناه های بزرگ شان باز نمی داشت. پس بدین ملحوظ، وضعیت امروزی ما شباهت زیاد به وضعیت آنها دارد و اینکه وضعیت آنها شبیه وضعیت ماست. با وجود این همه کشمکش ها و مبارزات، حکام  وسران قبائل شان مردانگی و حیاء داشتند که متأسفانه این خصلت در حکام امروزی و رهبران سرزمین های اسلامی وجود ندارد. دلیل برای این ادعا آن است که مشرکین چهل مرد را آماده کرده و به منظور قتل رسول الله صلی الله علیه وسلم فرستادند، این چهل مرد شب هنگام به سوی خانه رسول الله صلی الله علیه وسلم رفتند، وقتی نزدیک خانه شدند متوجه شدند که دروازه خانه قفل است، پس در اطراف خانه منتظر ماندند تا رسول الله دروازه را باز کند و وی صلی الله علیه وسلم را به قتل برسانند، زیرا مردانگی شان به آنان اجازه نمی داد تا به خانه هجوم برده و با زور وارد آن گردند و حیاء شان به آنان اجازه نمی داد تا وارد خانه ای گردند که اهل آن خوابیده اند، اما حاکمان امروز و جاسوسان شان تمام حرمت ها را از هم دریده اند و با تمام وقاحت و بی شرمی و بدون اجازه صاحب خانه وارد آن می گردند و زنان و کودکان را به وحشت انداخته و از خواب بی دار می کنند و آنان از شدت ترس و وحشت به لرزه می افتند. تمام این حوادث به دلیل آن اتفاق میافتد که حاکمان امروز و جاسوسان شان مردانگی و حیاء را از دست داده اند. چه راست می گوید رسول الله صلی الله علیه وسلم آنجا که می فرماید:
... إِذَا لَمْ تَسْتَحْيِ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ
(رواه بخاری)
... وقتی حیاء نکردی، هرچه خواستی بکن.
ای مسلمانان جهان، بویژه ای صاحبان قدرت وقوت!
رسول الله صلی الله علیه وسلم به حیث پیامبر اسلام مبعوث شد و عرب ها را از آن باتلاق جاهلیت بیرون کشید، پس از آنکه سقوط کرده بودند، نجات داد و پس از آنکه نشسته بودند به پا ایستاد نمود، پس از آنکه به خواب غفلت رفته بودند، بیدار کرد. از آن صحراء نشینان مجاهدین ساخت که در راه الله سبحانه وتعالی بدون اندکترین تأمل شروع به جهاد کردند. به هر جای جهان با پیام بزرگ از برکت وعدالت می شتافتند. رسول الله صلی الله علیه وسلم کسانی را که ایمان می آوردند، در خانه ارقم تنظیم می نمود و پس از چند سال که روند دعوت به اینگونه سپری گردید، وی صلی الله علیه وسلم مؤمنین را دستور داد تا با مردم تفاعل کرده و به این ترتیب دعوت شان را برای همه گان آشکار کنند و در برخوردهای فکری و مبارزات سیاسی خویش در برابر آنان قرار گرفته و در راه الله سبحانه وتعالی از هیچ ملامت گری بیم نداشتند. آنها چنان تثقیف شدند که در برابر آزار و اذیت ها پیوسته صبر پیشه می کردند و بدون هیچ گونه احساس ضعف و ناتوانی با مشکلات و نارسائی ها دست و پنجه نرم می کردند، تا آنکه سالی فرارسید که به نام «عام الحزن»(سال اندوه و غم) یاد می گردد، سالی که در آن ابوطالب کاکای رسول الله صلی الله علیه وسلم که پشتیبان وی صلی الله علیه وسلم بود وفات کرد و نیز ام المؤمنین خدیجه کبرا رضی الله عنها، همسر رسول الله صلی الله علیه وسلم که پناه گاه وی بود نیز این دار فانی را وداع گفت. در این سال که سال دهم بعثت بود، الله سبحانه وتعالی برای رسولش صلی الله علیه وسلم دو چیز را عنایت فرمود که شکوه و جلال دنیا و آخرت در آن نهفته بود.
نخست اینکه الله سبحانه وتعالی برای رسولش صلی الله علیه وسلم عنایت کرده و وی را به سفر اسراء و معراج برد، چنانکه نخست وی صلی الله علیه وسلم را از مسجد الحرام شب هنگام تا مسجد الاقصی انتقال داد و سپس از آنجا وی را به آسمان های بلند صعود داد و در آنجا هر آنچه لازم بود برای بنده اش وحی نمود. اما عنایت دوم الله متعال برای رسولش صلی الله علیه وسلم این بود که به وی اجازه داد تا طلب نصرت کند، این دستور با بیعت عقبه دوم آغاز گردید و سپس با بیعت نصرت و بیعت حکم ادامه یافت. طلب نصرت در ماه ذی الحجه و در سال سیزدهم بعثت اتفاق افتاد و رسول الله صلی الله علیه وسلم پس از آن در ربیع الاول سال اول هجری، هجرت نمود و نخستین دولت اسلام را تأسیس کرد و پس از آن مسلمانان سربلند و عزتمند گردیدند. این یک حادثه ای بسیار بزرگ برای مسلمانان بود، به حدی که وقتی مسلمانان خواستند آغاز تاریخ اسلام را انتخاب کنند، حضرت عمر رضی الله عنه آنان را جمع کرد تا با هم این مسأله را بررسی کنند. سرانجام دریافتند که شروع هجرت و برپائی دولت یک تحول بزرگ و شکوه مند است، و اهمیت این را دارد که آغاز تاریخ اسلام برگزیده شود.
 به این ترتیب دولت اسلامی تأسیس شد و اسلام جزیره عرب و اطراف آن را با نور خود روشن کرد. پس از آن نوبت خلافت راشده و سپس سایر خلفاء فرا رسید و دائره فتوحات اسلامی گسترش یافت و خیر و برکت برخاسته از آن بخش های زیادی از جهان را، از شرق تا غرب، از اندونیزیا که در شرق قرار داشت تا مدیترانه در غرب، همه جا فتح شد. اگر مجاهدین در آن زمان می دانستند که آن طرف بحر[اقیانوس] اطلس نیز زمین خشکه ای وجود دارد، قطعاً تن به دریا می زدند تا آن سرزمین ها را نیز فتح نموده و خیر و برکت را در آن منتشر کنند. چنانچه عقبه بن نافع، یکی از آن مجاهدین در حالیکه سوار بر اسب اش وارد ساحل اطلس گردید گفت: "پروردگارا اگر می دانستم که پشت این بحر[اقیانوس]، زمین خشکه وجود دارد، قطعاً وارد آن می شدم تا به سراغ آن سرزمین بروم." در روایت دیگر چنین آمده است که او اسب اش را وارد آب بحر نمود تا جای که آب به گلویش رسید، سپس گفت: "پروردگارا شاهد باش که راه عبور نیست، اگر راهی برای عبور می بود قطعاً ادامه می دادم."
وضعیت مسلمانان به این ترتیب مملو از عزت و بزرگی ادامه یافت، تا آنکه کفار استعمارگر دانستند که سبب عزت مسلمانان همانا حکم به اسلام زیر سایه خلافت و بیرق عقاب که بیرق «لا اله الا الله محمد رسول الله» است، می باشد. بنابر این، تمام تلاش خویش را برای فروپاشی این دولت به کار انداختند. بزرگترین قدرت کفار در آن زمان انگلیس بود. از آغاز قرن هجدهم شروع به مبارزه نمود تا آنکه توانست در ربع اول قرن بیست میلادی با استفاده از خائنین عرب و ترک، دولت خلافت را سقوط دهد. از اینجا به بعد مسلمانان از هم پاشیدند و سرزمین های شان، محل گشت و گزار دشمنان اسلام قرار گرفت! تا جائیکه به قرآن اهانت شد، اما آنان از خود هیچ عکس العملی نشان نمی دادند، به رسول اسلام صلی الله علیه وسلم توهین می شد، باز هم خون در رگ های شان به جوش نمی آمد، به محارم و مقدسات اسلام تجاوز صورت می گرفت اما لشکرهای شان در اردوگاه های خویش خوابیده بودند و حکام آنان را به حرکت نمی آوردند مگر بر علیه خود شان، چنانکه در برابر مردم ناتوان و ضعیف همچون شیر می غریدند. اما در برابر دشمنان اسلام از شدت ترس و وحشت سر به زیر می انداختند تا آنکه وضعیت به جای رسید که ما اکنون در آن قرار داریم.
ای مسلمانان جهان، بویژه ای صاحبان قدرت وقوت!
قطعاً وضعیت کنونی مسلمانان بهبود نخواهد یافت، مگر با آنچه که وضعیت مسلمانان اوائل تغییر کرد. حاکمیت بر اساس اسلام در دولت خلافت راشده زیر سایه رایه عقاب یعنی رایه رسول الله صلی الله علیه وسلم و دقیقاً به همان طریقه ای که شخص رسول الله صلی الله علیه وسلم پیام اسلام را رسانید، به پیش برده شود؛ طریقه ای که بر اساس آن نخست باید یک گروه تنها بر اساس اسلام و نه هیچ چیز دیگری تشکیل گردد، سپس این گروه با امت تفاعل نموده و از صاحبان قدرت طلب نصرت و یاری کند و این طریقه را ادامه دهد تا آنکه الله سبحانه و تعالی این گروه را نصرت داده و حاکمیت اسلام و دولت اسلام را برپا دارد. این یگانه راه بهبود وتغییر وضعیت مسلمانان است، و تنها به همین طریقه است که امت از پرتگاهی که در آن قرار گرفته اند بیرون می آیند و مجدداً تاریخ شکوفائی خویش را دوباره زنده می کنند. آن حکومت، همانا خلافت راشده است، خلافتی که اسلام را در داخل تطبیق و با دعوت و جهاد آن را به جانب سائر جهانیان حمل می کند و الله عزیز و حکیم نیز آن را کمک و یاری خواهد نمود. انشاء الله
إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ
[غافر: 51]
در حقيقت ما فرستادگان خود و كسانى را كه گرويده ‏اند در زندگى دنيا و روزى كه گواهان برپاى مى ‏ايستند قطعاً يارى مى ‏كنيم.
البته نیاز به کار و تلاش برای برپائی خلافت تنها بر این اساس نیست که خلافت از منظر واقعیت یگانه راه پیروزی است و بس. بلکه قبل از هرچیزی به این دلیل که آن یک فرض بزرگ از جانب الله است(ما در فرائض و یا تاج سائر فروض) که توسط آن احکام برپا گردیده و حدود جاری می گردد، می باشد. در نبود آن، نه احکام اسلامی بالای مردم تطبیق می گردد و نه حدود جاری می شود. چون می دانیم که آنچه ادای یک واجب بدون آن ممکن نیست، خود نیز واجب می باشد. بنابرین، برپائی خلافت فرض است آن هم فرض که در مقایسه با دیگر فرائض مقدم است! پس هرکی توانائی کار برای برپائی خلافت را دارد ولی فعالیت نمی کند، مرتکب گناه بس بزرگی شده و به دلیل این گناه بزرگ بر اساس حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم گویا با مرگ جاهلیت مرده است.
... وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ، مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً
(رواه مسلم)
... هر کی درحالی بمیرد که بیعتی در گردن ندارد، با مرگ جاهلیت مرده است.
تأسیس خلافت و نصب خلیفه فرض است! چنانچه مسلمانان پیش از آنکه به مراسم تدفین پیکر مطهر رسول الله صلی الله علیه وسلم بپردازند، به مسأله تعیین خلیفه پرداختند، زیرا خلافت اهمیت و بزرگی خاص خود را دارد. چنانکه بزرگان صحابه رضی الله عنهم اجمعین متفق به این نظر شدند که پرداختن به نصب خلیفه اولویت دارد بر این فرض(دفن پیکر مطهر رسول الله صلی الله علیه وسلم).
اهمیت دیگر خلافت این است که به رهبری خلیفه و یا امام، فتوحات صورت می گیرد.
... وَإِنَّمَا الإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ...
(رواه مسلم)
... امام همچون سپر است که در عقب او جنگیده و به او پناه برده می شود...
بنابرین، خلیفه و خلافت به سان سپر هستند، یعنی هرکی پناه گاهی داشته باشد، به خواست الله سبحانه و تعالی، سر انجام پیروز خواهد گردید، حقوق و سرزمینش هرگز ضایع نشده و دشمنانش هرگز جرأت نزدیک شدن به آن را پیدا نخواهند کرد. تاریخ اسلام گویای این ادعاء است؛ کجاست بیزانس و اقتدار سلطتنی اش؟ کجاست مدائن و کسراها؟
اگر دولت اسلام، سربازان اسلام و عدل اسلام نمی بود، چه کسی می توانست ندای تکبیر را در این سرزمین های پهناوری که طول و عرض زمین را فرا گرفته بود و از این بحر تا آن بحر ادامه داشت، بلند نماید؟ اگر خلافت می دانست که آن سوی آب های شرق و یا غرب سرزمینی وجود دارد، قطعاً تن به آب می زد تا آن سرزمین را به جانب الله رحمن، رحیم، عزیز و حکیم، دعوت کند.
ای مسلمانان جهان، به ویژه ای صاحبان قدرت وقوت!
در گذشته نیز دو بار دیگر بر شما نداء کردیم:
بار نخست، در بیستم ربیع الثانی سال 1385هـ.ق مصادف با هفدهم آگست 1969م، یعنی تقریباً پنجاه سال قبل. آن نداء به مثابه ای زنگ خطری بود مبنی بر اینکه افکار و احکام اسلام در نزد مسلمانان در حال بی ثبات و متزلزل شدن است. این بی ثباتی به گونه ای آشکارا در میان مسلمانان ملاحظه می شد! از آنجای که حزب التحریر پیشگامی است که هرگز به مردم خود دروغ نمی گوید، آنچه در توان داشت برای برگرداندن اعتماد به افکار و احکام اسلام به خرچ داد و الله سبحانه وتعالی را سپاس گزاریم که در این کار و تلاش، مؤفقیت قابل توجهی را نیز حاصل نمود.  
 بار دوم، بیست و هشتم رجب 1426هـ.ق مصادف با سپتمبر 2005م بود، یعنی بیست سال قبل. آن نداء در فضای کاملاً داغ صورت گرفت، دقیقاً زمانیکه غرب به سرکردگی امریکا متوجه شد که تلاش های سالیان متمادی اش برای بی اعتمادی میان مسلمانان وافکار و احکام اسلامی به باد فنا رفته است. در آن مقطع زمانی، حزب التحریر با سایر مسلمانان مخلص مؤفق شدند تا فاصله های ایجاد شده را از میان مردم برطرف کنند. امریکا اما زمانی متوجه شد که مسلمانان در جهت کار برای تأسیس خلافت راشده قدم بر می دارند، حملات خویش را بالای حزب، گاه به صورت مستقیم و گاهی هم توسط مزدورانش افزایش داد و اقدام به جنگ های نمود که برخی آن را از روی بغض و کنیه توزی با اسلام، جنگ های صلیبی اعلام نمود، مانند جنگ در عراق و افغانستان.
بنابرین، ما در ندای دوم خویش سعی کردیم دشمنی غرب به رهبری امریکا را با خلافت و مسلمانان، به ویژه دعوتگران خلافت، واضح سازیم. ما در آن نداء بیان کردیم که دشمنان اسلام می خواهند گام های مسلمانان را در جهت تأسیس خلافت متزلزل نموده و آن را از کار بی اندازد. این مسئله را نیز توضیح دادیم که مسلمانان قطعاً موفق خواهند شد تا دشمنان دیرینه ای خود را شکست دهند، به شرط آنکه به احکام اسلام پابندی داشته و در دینداری شان با الله سبحانه و تعالی مخلص بمانند، و تنها به او تعالی که توانا و عزیز است، مراجعه کنند.
اینک این ندای موسوم به «قبل از آخر» را در حالی متوجه شما نموده اعلام می کنیم که خلافت به رأی عام و دیدگاه اکثریت مسلمانان مبدل گردیده است.
حالا دیگر چیزی به جزء این باقی نمانده که الله سبحانه و تعالی به نصرت دهندگانی همچون انصار رسول الله صلی الله علیه وسلم و افرادی مانند سعد اجازه نصرت را عنایت فرماید. مردانی که با نصرت دادن به دعوتگران خلافت، دین شان را یاری نموده و با نصرتی که به حزب التحریر می دهند، خلافت راشده دوم را برپا خواهند نمود. خلافتی که پس از این حکومت های ستمگر، بر منهج نبوت، دوباره تأسیس خواهد شد و به این ترتیب وعده الله سبحانه و تعالی و مژده رسول الله صلی الله علیه وسلم، جامه عمل پوشیده و عملی خواهد شد.
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ
[نور: 55]
الله به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند وعده داده است كه حتما آنان را در اين سرزمين جانشين خود قرار دهد.
...ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا جَبْرِيَّةً، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ نُبُوَّةٍ
(رواه احمد)
.. سپس ملک جبری بوده و تا زمانی که الله متعال بخواهد ادامه خواهد یافت، سپس هرگاه الله بخواهد آن را برخواهد داشت؛ سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد بود.
ما این «ندای قبل از آخر» را در حالی به شما اعلام می کنیم که خواهان خیر برای شما هستیم. بناً، ای مسلمانان و ای صاحبان قدرت، برای نصرت به حزب التحریر و تأسیس دوباره خلافت بر منهج نبوت بشتابید، نه اینکه تأسیس خلافت را از سوی حزب تنها نظاره کنید. آگاه باشید که خیر و پاداش را که شما امروز در پیوستن تان با داعیان خلافت حاصل می نمائید، هرگز به سان خیر وپاداش نخواهد بود که فردا به این صفوف خواهید پیوست، هرچند هر دو حالت عاری از خیر و نیکی نیست.
لا يَسْتَوِي مِنكُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُوْلَئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِينَ أَنفَقُوا مِن بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَكُلاً وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
[حدید: 10]
كسانى از شما كه پيش از فتح مكه انفاق و جهاد كرده ‏اند با ديگران يكسان نيستند آنان از حيث درجه بزرگتر از كسانى‏ اند كه بعداً به انفاق و جهاد پرداخته‏ اند، و الله به هر كدام وعده نيكو داده است و الله به آنچه مى‏ كنيد آگاه است.
ما این نداء را به شما اعلام می کنیم تا پس ازین به جزء از الله عزیز و جبار دیگر از کسی ترس و هراسی نداشته باشید، و با خود نگوئید که «اگر ما شما را یاری کنیم، امریکا و غرب در برابر ما قرار خواهد گرفت،» زیرا مقاومت آنان از هم پاشیده و پشت شان در برابر کسانی که به الله ایمان آورده و به دعوت، پناه و نصرت داده اند، خواهد شکست.
وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ
[روم: 47]
و يارى ‏كردن مؤمنان بر ما فرض است.
در این نداء، عزت و سربلندی شما و ذلت و خواری دشمنان تان را به یاد تان می دهیم. شما مسلمانان هستید و کسانی هستید که الله سبحانه وتعالی را پروردگار، اسلام عزیز را دین و محمد صلی الله علیه وسلم را پیامبر خویش پذیرفته و به آنان ایمان آورده اید.
شما کسانی هستید که به یاری پروردگار خویش توانا «لاقوة إلا بالله» و به وسیله دین تان عزت مند و سربلند می باشید «و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین». شما نوادگان راشدین و نوادگان کسانی هستید که اندلس(اسپانیا) را فتح کرده و تمدن اسلام را در آن منتشر کردند. شما نوادگان معتصم هستید، همان که لشکر انبوهی را به کمک و دفاع از زنی رهبری نمود که یک فرد رومی به او ظلم کرده و وی ندای «وا معتصما» را فریاد زد. شما نوادگان «هارون رشید» هستید، همان که پاسخ پیمان شکنی پادشاه روم با مسلمانان را با لشکری داد که قبل از شنیدن آوازه آن، به سراغش رسید. شما نوادگان «صلاح الدین ایوبی» هستید، همان مجاهد غیور که صلیبی ها را شکست دندان شکن داده و آنان را به سزای اعمال شان رساند و نیز نوادگان قتز و پبرس که تاتار را مغلوب نمودند. نوادگان محمد فاتح، فرمانده جوانی که الله سبحانه وتعالی شرف فتح قسطنطنیه(مرکز امپراطوری روم) را برایش داد. چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد فتح آن مژده داده بود:
... فَلَنِعْمَ الْأَمِيرُ أَمِيرُهَا، وَلَنِعْمَ الْجَيْشُ ذَلِكَ الْجَيْشُ
(مسند احمد)
فرمانده این نبرد بهترین فرمانده و لشکری که آن را فتح می کند بهترین لشکر است.
نوادگان «سلیمان قانونی» خلیفه ای که فرانسه برای رهائی پادشاه خویش از او طلب کمک نمود. نوادگان «سلیم سوم» خلیفه ای که امریکا در زمان حکومت اش برای جواز عبور کشتی های خود  در بحر، سالانه برای والی او در الجزائر مالیات می پرداخت. نوادگان «عبدالحمید» حکمروای که میلیون ها سکه طلائی را یهود برای خزانه دولت پیشنهاد نمود تا فلسطین را تجزیه کنند. اما این پول هنگفت مغرورش نکرد و هرگز از فشارهای بین المللی که جهت شهرک سازی در فلسطین بالایش اعمال می گردید، نه هراسید. وی این سخن مشهورش را در آن زمان گفته بود: "اگر حیوان درنده بدنم را پاره پاره کند برایم آسان تر از آن است که شاهد جدا شدن فلسطین از پیکر دولت خلافت باشم، بهتر است یهود این میلیون ها پولش را نزد خود نگهدارد و هرگاه روزی دولت خلافت از هم پاشید، آنان می توانند در آن هنگام فلسطین را بدون پرداخت چیزی از آن خود کنند." این خلیفه ای مسلمانان که رحمت الله بر او باد، بسیار دور اندیش بوده، چنانچه دقیقاً همان اتفاقی افتاد که او پیشبینی کرده بود.
حاکمان مزدور در حق فلسطین خیانت بزرگ کرده و آن را به دست یهود سپردند و حتی از یهود در فلسطین نگهبانی می کنند. همین خلیفه(سلیم سوم) با وجود شدت نیرنگ های کفار برعلیه او و دولت اسلامی، در اواخر قرن نزدهم(1890م) انگلیس را که ابر قدرت آن زمان بود، وادار کرد تا به خاطر منتشر نمودن چیزی از سوی یک شهروندی انگلیسی که بیانگر دشمنی با اسلام خوانده شد، رسماً به سفارت دولت اسلامی در لندن معذرت خواهی کند. این در حالی است که به قرآن کریم، کلام پروردگار جهانیان، از سوی کفار و یهودیان بی حرمتی صورت می گیرد، اما هیچ معذرت خواهی در کار نیست، زیرا مسلمانان امروز خلیفه ای ندارند که قرآن را قانون خود انتخاب کند و دولت را با تمام آنچه در اختیار دارد، بر علیه کافران که در برابر اسلام بی حرمتی می کنند، بسیج نماید.
آری! چنین است خلافت و چنین هستند مسلمانان زیر سایه ای خلافت! ای مسلمانان به یاد بیآورید زمانی را که آباء واجداد تان چنان بودند و آنگونه رفتار می کردند. شما نوادگان همان اجداد هستید، پس بشتابید به سوی همان حق که اجدادتان شتافتند و از آن پیروی کردند و سرانجام به سبب آن عزتمند گشتند.
در این «ندای قبل از آخر» یک بار دیگر آنچه را که قبلاً تذکر دادیم، مورد تأکید قرار می دهیم، و آن اینکه انشاء الله شما توانائی شکست دادن دشمنان تان را دارید، زیرا دولت های کفری استعمارگر در ظاهر بزرگ، اما در باطن ضعیف هستند، دارای سلاح های بزرگ، اما مردانی بزرگ ندارند، و سلاح بدون مردان غیور در برابر گروه مؤمنی که سلاح کمتر دارد اما توان بیشتر، اثرگذاری ضعیف خواهد داشت. این ادعاء یک حقیقتی است که نبردهای خلافت با دشمنان کافرش به خوبی بیانگر آن است. پس برتری در سلاح های جنگی به تنهائی نمی تواند میدان نبرد با مسلمانان را به نفع خود رقم زند، حتی اگر سلاح مادی شان اندک هم باشد، مسلمانان عقیده ای راسخ و صادقی دارند که برای شان انرژی و توان مبارزه و جنگی را می دهد که طاغوت های امروزی به سرکردگی امریکا، از آن بی خبراند. اما زمانی که به خواست و اجازه الله سبحانه وتعالی صبح خلافت شروع به دمیدن نمود، این توان را با چشم سر خواهند دید! و خلافت پیروزی های را یکی پس از دیگری نصیب گردیده و طاغوت های زمان به خانه های شان برخواهند گشت، در صورتی که برای شان خانه ای باقی بماند...
وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ
[ص: 88]
و قطعاً پس از چندى خبر آن را خواهيد دانست.
در این نداء خطاب به شما چنین می گوئیم: از شما طلب نصرت می کنیم، پس با کسانی بپیوندید که قبل از شما به ما نصرت داده اند. به جانب شما دست همکاری دراز می کنیم، پس آن دستان را بفشارید و با کسانی یکجا شوید که در تلاش اند از ما دفاع کرده و یاری مان کنند، زیرا نزدیک است که کاروان به راه افتد، پس در این راه با ما همراه شوید.
وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيبًا
[اسراء: 51]
و مى ‏گويند آن كى خواهد بود، بگو شايد كه نزديك باشد.
و ما مطمئن هستیم که الله متعال ما را نصرت و یاری خواهد داد.
وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ  بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ
[روم: 4-5]
و در آن روز است كه مؤمنان از يارى الله شاد مى‏ گردند هر كه را بخواهد يارى مى‏ كند و اوست‏ شكست‏ ناپذير مهربان.  
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!
حزب التحریر

ادامه مطلب...

حمله وحشیانه‏ ای امریکا وروسیه بالای سوریه؛ دو رخ یک سکه است!

  • نشر شده در حزب

(ترجمه )

نیروهای سوری به تاریخ 10 نومبر2015م، در یک جنگ شدید با مخالفین رژیم بشار در مناطق شمال غربی سوریه توسط نیروهای هوائی روسیه حمایت می شدند. از زمان شروع حملات روسیه در سوریه به تاریخ 30 سپتمبر سال روان میلادی، این اولین اقدام نظامی هوائی وزمینی مسکو در خاک سوریه می باشد. شدت این جنگ ها بیشتر در دو ولایت شمالی «حما» و«ادلیب» جای که برعلاوه گروه جبهه النصره، گروه های دیگر هم موجود است، متمرکز می باشد. (وطن 10/10/2015)
همچنان درین گزارش، از حمایت زمینی وهوائی روسیه با رژیم سوریه علیه مخالفین در مناطق ستراتیژیک «سهل الغب» نزدیک به «حما» نیز ذکر گردیده است. (بی بی سی عربی 08/10/2015) قبل از این نبرد، روسیه از دریائی خزر(کسپین) به تعداد 26 کروز میزائل را در قلمرو سوریه شلیک نموده بود. (بی بی سی عربی، 07/10/2015) روسیه قبل از این حملات، حملات هوائی خویش را بعد از تصویب این تصمیم به تاریخ 30 سپتمبر 2015م توسط پارلمان این کشور، در سرزمین سوریه آغاز نموده بود. طبق گزارشات آژانس خبری شاخه عربی بی بی سی، ریاست جمهوری روسیه، فرستادن نیروهای هوائی خویش را طبق خواست بشار اسد، در پیامی بیان کرده است. جالب اینکه درین حملات امریکا نیز روسیه را مطابق پیمان 23 سپتمبر 2015م، همراهی می نمود.
حملات روسیه در خاک سوریه قبل از حملات امریکا به نام ائتلاف امریکائی که در 23 سپتمبر 2015م، آغاز شده بود؛ مقامات امریکائی گفته اند که درین جنگ از طیاره های جنگی، توپخانه وموشک ها به صورت متداوم استفاده گردیده است. کارشناسان گفته اند که پنج حمله در میدان هوائی نظامی «طبقهم»، سه حمله هوائی در نزدیک شهر «تل آبیاد» وسه حمله دیگر در نزدیکی «اللیوا 93» ودر حومه شهر «عن ایسا» صورت گرفته است. بر اساس گزارشات بی بی سی از واشنگتن، بارک اوباما رئیس جمهور امریکا، نیروهای هوائی خویش را به خاطر انجام حملات هوائی به سوریه فرستاده است. تلویزیون سوریه اعلامیه ای را پخش نمود که واشنگتن قبلاً به آنان خبر داده بود که مناطق «رقه» را هدف قرار خواهد داد. (سودان تودی 23/09/2015)
این دو حمله ی وحشیانه توسط امریکا وروسیه به بهانه ای جنگ علیه «تروریزم» می باشد. این در حالیست که امریکا وروسیه فراموش نموده اند، ویا می خواهند فراموش نمایند که در حقیقت «تروریزم» به قتل رساندن مردم توسط موشک، بم های بیرلی، حملات وحشیانه، شنکجه، تعذیب، قتل وبه زندان کشیدن مردم بی گناه در سلول ها، وزیر زمینی های وحشتناک می باشد.
حقیقت چیزی نیست که آنان می گویند، بلکه بر عکس در سرزمین سوریه از طریق هوا، زمین وحتی بحر به نام جنگ علیه «تروریزم» دست به ظلم و وحشی گری می زنند، که ایجاد کننده ای این سناریو خود شان می باشند وبس. در واقع این حملات وحشیانه به منظور حفظ وزنده نگهداشتن جلادان دمشق ومزدوران مؤفق امریکا می باشد، تا زمانیکه بدیل ویا مزدور مناسب تری را به جای آنها دریابند. این برنامه های استعمار وسیله فشار است تا مخالفین را آماده به گفتگوهای سیاسی با رژیم جابر وقاتل سوریه نمایند، التبه تا زمانیکه بتوانند بدیلی را دریابند که منافع امریکا را تأمین کند.
این ادعاها را می توان از سخنرانی های که در کنفرانس های متعدد انجام می دهند، به اثبات رسانید. چنانچه وزیر خارجه روسیه اظهار داشته گفت: "هر اقدامی را که مسکو در قبال سوریه روی دست می گیرد، برای دستیابی استقرار ثبات سیاسی در سوریه می باشد." (روسیه تودی 08/10/2015) همچنان، امریکا اعلام نمود که به این زودی برکناری بشار را تا قبل از مذاکرات نمی خواهد. این اقدام به خاطری است که امریکا می خواهد پیوسته مزدور جدید خویش را جاگزین مزدور قبلی نموده تا منافع اش را تأمین نماید. چنانچه جان کری بیان داشت: "از یک ونیم سال گذشته بدینسو، ما تأکید داشته ایم که حالا زمانش رسیده است تا بشار کناره گیری نماید، اما چگونه؟ تصمیم برکناری بشار باید در گفتگوهای «جنف» گرفته شود. وی علاوه نمود: "مهم نیست که از روز اول ویا ماه اول باشد!" (العربیه: 5 ذوالحجه 1436/ 19 سپتمبر 2015)
امریکا خود را در وضعیت حساس وخطرناک در شام می بیند. این کشور فکر می کرد که تغییر چهره در شام مانند تغییر چهره در سرزمین کنانه(مصر) ساده خواهد بود؛ با این وجود امریکا انقلاب را در مصر به راه انداخت که طبق آن توسط مسلمانانی که خود را مدافعین میانه رو اسلامی می خواندند، باعث فرونشاندن موج های این انقلاب گردید؛ وبعد زمانیکه تظاهرات کنندگان در انقلاب خویش ناکام گردیدند، به بسیار آسانی همان طوری که آنان را به صحنه آورده بود، همانطور دوباره بیرون شان کرد. سپس گارد باز نشسته ای را به شکل بسیار شینع وخطرناک دوباره به قدرت رسانده و وی را در خیانت جسورتر ساخته حتی تا حدی که در سخنرانی های مذهبی نیز به نام مدنیت مداخله می نماید.
این چیزی بود که امریکا فکر می کرد، اما برعکس خیال امریکا نقش بر آب شده؛ ائتلاف های ملی سوریه ناکام گردید، در حالیکه آنها را منحیث بدیل پشنهاد نموده بود، با این وجود کدام حامی در سوریه نیافت که از آن حمایت نماید. باالآخره این موضوع به بیرون از سوریه کشانده شد، جائی که امکان نفوذ امریکا بوده وباعث گردد تا نقش امریکا در سوریه را تضمین نماید. اما چگونه ممکن است، انقلابی که مردم سوریه در آن شعار می دادند: «یا الله!»، «این انقلاب برای الله است!» واز جدا شدن دین از زندگی فریاد بر می آوردند، ونمی خواستند که قوانین پلید بشری-دموکراسی بر آنان تطبیق گردد:  
أَلَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ
[نحل: 59]
قطعاً، چه بد حکم می ‌کنند!
امریکا بعد از بررسی وتلاش های فراوران، یکبار دیگر هراسان شده وفکر نمود که ممکن رژیم اسد قبل از بدیل جدید سقوط خواهد کرد. بناً، تلاش نمود تا برای مدتی عمر رژیم اسد را از طریق ایران وحزبش(حزب الله لبنان) طویل تر سازد؛ این حالات تا زمانی ادامه یافت که زمین سوریه به لرزه آمد وصرف یک بر دهم حصه آن تحت کنترول آنان باقی ماند. سپس امریکا منحیث میانجی داخل صحنه شده که به مدت شش ماه ادامه پیدا کرد، ورژیم دوباره نفس تازه گرفت، اما رژیم اسد تا هنوز از این خطر قریب الوقوع مصؤن نیست، چون امریکا با مصیبت بزرگ مواجه است، از یک طرف خود را حامی انقلابیون جلوه می دهد واز طرف دیگر نمی تواند به طور آشکار علیه انقلابیون بجنگد.  
انقلابیون درحالی رژیم را در خطر قرار داده که امریکا تا هنوز بدیلی را نیافته است. این درحالیست که اقدام پوتین کثیف وجهنمی بازی این میدان را به دوش گرفته که نقش واضح در حمایت از رژیم وجنگ با انقلابیون مخالف دارد. رژیم سوریه به دستور امریکا از روسیه خواست تا درین ماجرا مداخله مستقیم نماید.
این شیطان لعین(روسیه) درین جنگ داخل شده ومنافع امریکا را نیز تأمین می نماید. کاملاً واضح است که فامیل بشار از پدر، مزدور امریکا بوده ومی خواهد منافع سوریه را در انحصار خود داشته باشند. این همه به خاطر بی اعتنائی امت است. در آن زمان، تأثیر گذاری روسیه ثابت نمی ماند، در حقیقت اگر امریکا می خواست، آن را  تنها با ضربه قلم از بین می برد، زیرا اگر حمایت از بشار در سوریه قویتر می شد، امریکا آن را از سوریه مانند: «انور سادات» در مصر از پا در می آورد. پوتین به این باور است که با همکاری به امریکا می تواند در سرحدات جنوبی اوکراین سهم مساویانه ای داشته باشد، اما بی خبر از اینکه موضوع سوریه متفاوتر از اوکراین است! در  حقیقت روسیه در جنگ با مسلمانان در گیر است، وآنان باید بدانند که این جنگ اوکراین نبوده وبرای شان مصیبت است که فردای امیدشان را خاتمه خواهد بخشید.
ای مسلمانان!  
حملات هوائی، بحری وحتی زمینی روسیه از پایگاه های شان در هماهنگی با امریکا صورت می پذیرد؛ در حقیقت آنان علیه یکدیگر در جنگ اند. این مسئله را می توان از زبان خود شان به اثبات رسانید. روزنامه انگلیسی گاردین به نقل از «جان مکین» یکی از سناتوران امریکائی چنین گزارش داده است که وی گفت: "ایالات متحده امریکا با روسیه در جنگ سوریه از طریق هیأت های خویش باهم در گیر اند." (الجزیره: 5 نومبر2015) از انتظار دور نخواهد بود که ایالات متحده امریکا سیستم موشک های خویش را از سرحدات جنوبی ترکیه از بین می برد تا آن را با حملات هوائی روسیه همراهی نماید. بعد از دوسال موشک پراگنی های که در تابستان سال 2013م، صورت گرفت. در جریان ماه جاری نظر به تصامیم گرفته شده به خاطر پیشرفت ترکیه جمع آوری وتوقف داده خواهد شد. (منبع: خبرگزاری فرانسه و روسیه امروز: 2 نومبر 2015)
برعلاوه، اگر ضرورت به موضوع دیگری می بود، هر انسان دارای عقل سلیم این را درک می نماید که چگونه طیاره های دو کشور در یک آسمان گردش می نماید، این امر امکان ندارد، مگر به همکاری یکدیگر؛ درست مانند همکاران نزدیک. پس معلوم است که این دو جنایتکار وحشی(روسیه وامریکا) به هدف واحد باهم دیگر دوست اند. بیانیه ای را که هردو طرف صادر نموده اند، گواهی خوب برای اثبات همکاری های آنان می باشد. در بیانیه ای که وزیر امور خارجه روسیه به روز 5 شنبه 8 نومبر سال جاری، در صفحه انترنتی خویش به نشر سپرد؛ در تفاهم با رئیس جمهور روسیه، ولادمیر پوتین وهمتای امریکائی اش بارک اوباما که در اخیر نشست کنفرانس عمومی سازمان ملل، وزرای خارجه ی دو کشور در مورد  نهائی ساختن همکاری حملات هوائی این دو کشور در سوریه وتقویت بخشیدن قدرت سیاسی شان در رابطه به اعلامیه 30 جون 2012م، بحث وگفتگو نموده بودند، صورت گرفت. در جریان دیدار وزرای خارجه دو کشور، در مورد توافقنانه ای که در مورد اوکراین به تاریخ 12 فبروری سال روان میلادی امضاء گردیده بود، نیز تأکید نموده بودند. (الحیات: کاپی الکترونیکی، سه شنبه 7 اکتوبر 2015)
این همه جز با سکوت امریکا در برابر روسیه امکان پذیر نیست، حتی تاحدی که حملات روسیه به سرحدات وحریم شخصی ترکیه نیز رسیده است، وترکیه حریم هوائی خویش را در اختیارش قرار داده است؛ اما در پاسخ به آن ترکیه خاموشی اختیار نمود، وبه خود جرأت نداد که بگوید اگر این حادثه تکرار شود خاموش نخواهد ماند، زیرا می داند که این کار بازهم صورت خواهد پذیرفت. بالاخره همین طور شد که دوباره وچندین بار واقع شد که بازهم خاموشی اختیار نمود، به دلیل اینکه امریکا از روسیه خواسته تا این حملات را بدون اینکه با کدام مشکل مواجه گردد، خودش به عهده بگیرد.
در حقیقت سکوت نظامی ترکیه در برابر حملات هوائی روسیه در حریم اش موضوع پنهانی نبوده، بلکه به صورت آشکارا صورت پذیرفته است. ترکیه گفت که روسیه سرحدات نزدیک به سوریه را هدف حملات هوائی قرار داده وادعا دارد که یک فروند طیاره «میگ - 29» که هویتش تثبیت نشده بود، 8 طیاره ی «اف – 16» را تخریب نموده است. نظامیان ترکیه گفتند که این طیاره رادار خویش را روشن نموده تا هدف خویش را به خاطر فیر نمودن موشک به خوبی نشانی نماید. (الحیات: کاپی الکترونی، سه شنبه 7 اکتوبر 2015)
تا هنوز هیچ اقدام مؤثر به خاطر این موضوع روی دست گرفت نشده است، جز احضار سفیر این روسیه وهشدار از قطع روابط دوستانه! رئیس جمهور ترکیه ضمن یک اختیاریه ای به روسیه گفت که این قطع روابط برای روسیه خیلی سنگین تمام خواهد شد، ونباید از حوصله مندی ترکیه مبنی بر حملات هوائی اش به حریم خصوصی اش سوء استفاده نماید. ترکیه دوبار سفیر روسیه را به انقراه خواست تا از وی شدیداً به خاطر حملاتش در سرحدات سوریه انتقاد نماید. این مطلب را یکی از مسئولین وزارت خارجه بیان داشت. (الدستور، سه شنبه 07/10/2015)
ای مسلمانان!  
 بسیار درد آور است که سرزمین های اسلامی به میدان نبرد نیروهای هوائی، موشکی وکشتی های جنگی دشمنان مبدل گردد. در تاریخ امت اسلامی این اولین بار است که دشمن حمله نموده وبعداَ دعوت شده تحسین وتقدیر می گردند. در حقیقت این خیانت به الله سبحانه وتعالی، پیامبر صلی الله علیه وسلم ومؤمنین می باشد. در واقع سرزمین های اسلامی با دشمنان در جنگ اند، که باید آنان را شکست داده وپیروزی را به دست بیآورند، نه اینکه آنانی را که سرزمین شان را به میدان نبرد خویش مبدل ساخته تحسین وتقدیر نمایند. اما بدبختا امروز شاهد کسانی هستیم که از ظلم وجنایت امریکائی تمجید وتقدیر نموده، حتی در صورت کاهش حملات هوائی امریکا نیز شکایت می نمایند. همچنان تعدادی دیگری را شاهدیم که حملات روسیه را تمجید وتوصیف نموده، همه ظلم وجنایات وی را قهرمانی عنوان می نمایند که در حقیقت از جمله بزرگترین آفت ها به شمار می رود.
چندی قبل این مزدوران باید خجالت می کشیدند که مزدوری خویش را به کفار استعمارگر اعلام نمودند؛ اما امروز امریکا کشورهای دیگر را نیز به بهانه «تروریزم» علیه اسلام ومسلمانان با خود در یک ائتلاف هم پیمان وشریک این جنایات خویش می سازد. در همین حال روسیه می خواهد ایران را به بهانه جنگ با «تروریزم» در بغداد ودمشق متعهد خویش سازد، اما در اصل خود تخم «تروریزم» را کشت نموده، سپس تعقیب اش می نماید. این دشمنان الله ورسولش صلی الله علیه وسلم با وجود اختلاف ذات البینی، در جنگ علیه اسلام واحد اند!
الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ
[منافقون: 3]
پس از آنان بر حذر باش! الله آنها را بکشد، چگونه از حق منحرف می‌ شوند؟
ای مسلمانان!
 در وضعیت که قرار داریم کاملآ آشکار و واضح است که ان شاء الله وبه اذن الله سبحانه وتعالی مؤفقیت از آن ما بوده، ودر آن هیچ نوع شکی وجود ندارد. این مؤفقیت ها را در زمان هجرت تجربه نموده ایم؛ هجرت رسول الله صلی الله علیه وسلم، ودر زمان خلافت واقعی، پیمان عقبه، در زمان طارق در اندلس، سخنان هارون، پاسخ معتصم، شجاعت صلاح الدین، آزادی اقصی وشکست صلیبیان در عین جالوت در قدس واز بین بردن تاتاریان، امیر فاتح قسطنطنیه، کمک خواستن فرانسه از القانونی خلیفه مسلمانان که شاه آنان را از زندانی شدن نجات داد، وگردن نهادن امریکا به خاطر دادن جزیه به دولت خلافت به خاطر حق العبور شان از مدیترانه ونیز اخطاریه ای سلطان عبدالحمید به خاطر فلسطین به یهودیان که چنین بیان داشت: "در نبود خلافت آنان می توانند فلسطین را بدون هیچ پولی به دست بیآورند..."  واین امر بود که به واقعیت پیوست. یعنی فلسطین را بدون پرداخت پول اشغال نمودند، ودروازه سرزمین های اسلامی برای این ظالمین اشغالگر باز گردید.
این یگانه راه حل است که به یکی از پایه های اساسی حاکمیت نظام الهی(خلافت به منهج نبوت) برسیم، زیرا با بودن آن سعادت دنیا وآخرت را از آن خود می نمایم. خلافت یگانه راه حل واقعی است که در کتاب الله سبحانه وتعالی درج بوده وهرگز از آن حزف نخواهد شد. در سنت واحادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم ذکر است که هرگز فراموش نخواهد گردید، ونیز سینه تاریخ به خط زرین درج بوده که هرکس آن را به یاد آورده می تواند:
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ
[قاف: 37]
در این تذکری است برای آنکس که عقل دارد، یا گوش دل فرا دهد در حالی که حاضر باشد!
حزب التحریر

ادامه مطلب...

آتش بس مونیخ، دام کشنده ای دیگری از طرف امریکا و روسیه در خصوص انقلاب شام؟! (آتش بسی که به هدفی به جان هم انداختن انقلابیون، طرح ریزی گردیده است)

  • نشر شده در حزب

(ترجمه)
به تاریخ 22 .2.2016م رسانه های مختلف متن کامل توافق مشترک امریکا و روسیه را برای برقراری آتش ‌بس در سوریه  منتشر کرده اند، که در آن چنین آمده است: "...امریکا و روسیه به عنوان طرف های مشترک گروه بین‌ المللی حمایت از سوریه، تصویب شروطی را برای توقف خصومت ها در سوریه که ضمیمه این بیانیه است، در 22 فبروری سال جاری اعلام و پیشنهاد کردند که شامل توقف خصومت ها می باشد؛ سر ساعت 12 ظهر روز 27 فبروری سال جاری به وقت دمشق آغاز خواهد شد."
گروه ‌های مخالف سوریه که در جنگ این کشور مشارکت دارند، باید تا ساعت 12 ظهر 26 فبروری سال جاری به وقت دمشق مشارکت خود را در این آتش بس و توافق با بندهایی که در آن آمده است، اعلام کنند. روسیه و امریکا به عنوان رهبران گروه‌ بین‌ المللی حمایت از سوریه موظف ‌اند تا این اعلام آمادگی را هماهنگ کرده و به اطلاع هم برسانند. از جمله شروط که در این آتش بس مطرح است، این می باشد: اجرای کامل قطعنامه 2254 شورای امنیت سازمان ملل متحد است که شامل آمادگی برای مشارکت در روند مذاکرات سیاسی با میانجی گری سازمان ملل می شود. توقف حملات با هر سلاحی از جمله راکت، خمپاره، موشک های هدایت شونده ضد تانک علیه نیروهای مسلح سوریه و تمام نیروهای مرتبط با آن. خودداری از گرفتن و یا تلاش برای گرفتن قلمرو از طرف های دیگر آتش بس... ."(به نقل از سایت العربیه 22.2.2016م و دیگر آژانس های رسانه ای)
کمیته عالی مذاکرات مخالفان سوریه که مستقر در ریاض پایتخت عربستان سعودی می باشد، بر توافق آتش بس وقتی موافقت نمود که «مایکل راتنی» نماینده ویژه امریکا در امور سوریه موارد اتفاق نامه را به کمیته عالی مذاکرات رسانید و سپس ریاض حجاب رئیس کمیته مخالفان سوریه موافقت خویش را اعلام نمود، ولی بشرطی که بر اساس میانجی گری بین المللی انجام شود، خبر داده بود. (به نقل از عربیة الجدید تاریخ22.2.2016م)
سپس دولت سوریه؛ در بیانیه‌ ای اعلام کرد که با پیشنهاد آتش ‌بس موافق است و افزود به شرطی که عملیات نظامی علیه گروه های موسوم به «داعش» و «جبه النصره» و سایر گروه‌ های تروریستی، ادامه یابد. (به نقل از روسیه الیوم 23.2.2016م) همچنان بتاریخ 22.2.2016م یکی از مسئولین بزرگ در وزارت خارجه امریکا اظهار نمود که جان کری وزیر خارجه امریکا در حین برگشت به واشنگتن توافق خود از آتش بس را  به سمع وزرای خارجه انگلیس، فرانسه، آلمان، سعودی و قطر رسانید. (شرق الاوسط چهار شنبه 24.2.2016م)
هرگاه متن و جزئیات توافق آتش ‌بس مطالعه گردد، دیده خواهد شد که امریکا و روسیه معماران اصلی این طرح بوده و آخرین کوشش خودشان را برای آتش بس به مصرف رسانیده اند؛ این توافق در حالی صورت گرفته است که در خلال نشست وین به تاریخ 12.2.2016م توافقی صورت گرفته بود تا در خلال یک هفته آتش بس بمیان آید؛ ولی هفته ها گذشت اما آتش بسی صورت نگرفت. سپس جان کری و لاوروف وزرای خارجه امریکا و روسیه مجدداً برگشت و طی دو نشست پیهم، میعاد دیگری(27.2.2016م) را برای اجرای آتش بس، اعلام نمودند.
با مطالعه دقیق از جزیات آتش بس، حجم فشار امریکا بر مخالفان سوریه واضحاً معلوم می گردد؛ حتی نماینده ویژه امریکا در امور سوریه همسان با آن ها در پهلوی آن ها نشسته بود تا به گونه فشار و اکراه موافقت آن ها را اخذ نماید. چنان که در بالا نیز بدین نکته اشاره گردید و همین قسم هم شد! با دقت توجه به مقدمه و پس منظر آتش بس، معلوم می گردد که از طریق دو حفره تباه کن، زهر کشنده ای داخل توافق آتش بس گردیده است؛ جز انسان های کور و بدون بصیرت هیچ کسی فریب این دو حفره را نخواهد خورد.
حفره اول: شرط اولی توافق آتش بس این است که گروه های شامل طرح آتش بس می شوند که خصومت را توقف داده و برای حل بحران سوریه شامل روند مذاکرات این صلح ننگین گردند، در حالی که آن تحت رهبری دولت سوریه به پیش می رود.
حفره دوم: متن آتش بس مذکور گروه های مخالف آتش بس را تروریست دانسته است، افق این اعلامیه به این مشخص است که گویا گروهای تروریست فقط منحصر به «داعش» و «جبهه النصره» نخواهند بود، بلکه سائر گروهای که مخالف روند مذاکرات صلح ننگين با نظام بشار اسد مستبد هستند، تروریست خوانده شده اند. در سوریه گروهای دیگری موجود است که مخالف روند مذاکرات صلح ننگين با نظام بشار می باشند؛ پس مطابق به بندهای آتش بس، آن ها مورد حملات قرار گرفته هلاک خواهند شد.
هرگاه دانسته شد که رد روند مذاکرات صلح ننگین با نظام بشار اسد در قلب اکثریت اهل شام می تپد، پس خود به خود معلوم می گردد که تمام اهل شام و یا اکثریت آن ها نزد امریکا و روسیه و نزد باندهای جنایتکار آن ها، تروریست دانسته می شوند. تروریزم یگانه تکیه گاهی بود که امریکا و سپس روسیه به بهانه آن، حملات وحشیانه ای خویش را بر اهل شام آغاز نمودند. طوری که امریکا به تاریخ 23.9.2014م تحت نام ائتلاف امریکائی حملات خود را آغاز کرد، سپس روسیه را نیز به این معامله کثیف خویش، فراخواند.
به تاریخ 29.9.2015م اوباما رئیس جمهور امریکا از پوتین رئیس جمهور روسیه به نیویارک دعوت بعمل آورد؛ در خلال نشست 90 دقیقه ای اوباما و پوتین به همین تاریخ، بالای بحران سوریه و اندکی بالای بحران اوکراین بحث و گفت نمودند. و بعد در یک نشست خبری، پوتین نشست مذکور را«سازنده و مهم» خوانده اعلام نمود: "حملات هوائی روسیه در سوریه برای اهداف خاص و برای کمک و همکاری گروهای که در ساحات جنگ در مقابل تروریست های می رزمند، اجازه ای قابل توجیه وجود دارد."  در عین وقت، جان کری وزیر خارجه امریکا نیز تصریح نمود: "امریکا و روسیه پیرامون بحران سوریه بر سر «برخی بندهای اساسی» به توافق رسیده اند." مسئول امریکائی در روند گفت و گوهای صلح تصریح کرد: "اوباما و پوتین بر اجرای گفت وگوهای نظامی موافقت نموده اند که در صورت هرگونه عملیات احتمالی در سوریه، هردو ارتش باهم یکجا عملیات نظامی خواهند نمود." (به نقل از روسیه الیوم(آی ایف بی)، رویترز(ی پ) و روزنامه السفیر 30.9.2015م)
بعد از نشست دوجانبه و تصامیم اتخاذ شده روسیه در چاشت روز 30.9.2015م با حمل راکت ها و طیاراتش و با تفسیر این که هر کسی در مخالفت با نظام بشار اسد می رزمند، تروریست بوده و لازم است از بین برده شود؛ وارد این سرزمین گردید. ولی اکنون امریکا دامنه تعریف تروریستان سوریه را به گونه ای وسعت داده که هر کس مخالف روند مذاکرات صلح ننگین با نظام بشار اسد می باشند را ترورست می خواند و آن دو آنچه را که قبلاً نمی توانستند اظهار نمایند اکنون با صراحت لهجه بیان می دارند. جنگ وحشیانه آن ها وسیله ای است برای تشدید فشار تا روند گفت و گوهای صلح ننگین مهار گردد. طوری که به نقل از خبرگزاری روسیه الیوم به تاریخ 8.10.2015م، وزیر خارجه روسیه تاکید داشت: "تمامی نقش های را مسکو روی دست دارد که قرار است از دیدگاه سیاسی در ادامه روند گفت وگوهای صلح در سوریه تحقق یابد." همچنان به نقل از این خبرگزاری، به تاریخ 10.02.2016م وزیر خارجه روسیه مجدداً تاکید نمود: "حملات نیروهای هوائی روسیه فضای مناسبی را برای مبارزه با تروریزم آماده ساخت، که بعداً راه های روند مذاکرات صلح سوریه را هموار می سازد."
جای تعجب نیست که امریکا و روسیه دام های جنایتکارانه ای را نه تنها به ضد اهل شام، بلکه به ضد تمام مسلمانان می تنابند؛ ولی از آن کرده جای تعجب این است که بعضی مردم به نام مخالفان نظام و بنام اهل شام و حتی با انتخاب اسم های اسلامی، برای اجرا و تحقق این آتش بس ننگین و رسواکن، با ارایه شرط و یا بدون شرط، تلاش و همکاری می نمایند. هدف از این آتش بس فقط حمایت دولت بشار اسد بوده و بدین وسیله خواست امریکا این است که تا قبل از برکناری وی؛ مانند: او بدیلی یافت نماید. از این جهت امریکا که رهبریت جنگ با اسلام را بدست دارد، گاهی مستقیم و گاهی توسط
مزدوران نابکارش به وسیله ابزار مختلف به بشار اسد یاری رسانیده فرصت ها را برای وی مهیا می سازد تا قدری زنده باقی بماند.
امریکا همین اکنون مستقیم و غیر مستقیم توسط ابزارهای گوناگون محلی، منطقوی و بین الملل در حال جنگ با اهل شام قرار دارد، ولی این جنگ نوبتی است گاهی طاغوت شام را پیشکش می نماید و هرگاهی که به سقوط نزدیک می شود که توسط همکاری های منطقوی ایران و حزب ایران در لبنان و ملحقات ایران در عراق، از لبه ای سقوط نجاتش می دهد. هرگاه همکاری منطقوی فائده ای نکند، معامله خبیثانه ای بین المللی را عقد می نماید؛ طوری که به خاطر همین معامله خبیثانه، روسیه در رکاب امریکا داخل معرکه شام گردید. با این معامله پوتین رئیس جمهور روسیه فکر می کند با خدمت گزاری امریکا در بحران سوریه مشاکل مرزی جنوب روسیه یعنی مشکل اوکراین حل خواهد شد؛ ولی خوب بیاد داشته باشد که اوکراین دیگر قضیه و شام قضیه دیگریست؟! داخل شدن روسیه در جنگ بر ضد مسلمانان سوریه، تباهی سنگین را در پی دارد، و مشکل اوکراین و دیگر ملحقات آن نقطه عطف غضب مسلمانان قرار خواهد گرفت، که فردای آن روز خیلی نزدیک به نظر می رسد.
از وضعیت خسته امریکا به وضاحت فهمیده می شود که از همان اوایلی که سلسله آتش بس های کوچک؛ مانند: آتش بس تاریخی 10.4.2012م، میانجی گری کوفی عنان و سپس لخضر ابراهیمی، آتش بس حی برزه، حی قابون، سپس آتش بس شهرهای کفریا و فوعه در شمال ریف ادلب، آتش بس شهرهای زبدانی و مضایا در ریف دمشق و سرانجام آتش بس حی وعر که در ماه دسمبر 2015م برگزار گردید که رئیس جمهور امریکا شخصاً این آتش بس را تبریکی داده و در عین زمان به عقد آتش بس های بزرگ فراخواند. گویا که از همان اوایل وی پلان داشته تا دام های این آتش بس بزرگ نصب گردد؛ چنان که در وقت آتش بس حی وعر اظهار داشت: "این یک توافق نمونه ای است تا آتش بس های برزگ دیگر در عین منطقه پیرامون کل سوریه تشکیل گردد."
ولی به مجرد توافق آتش بس ها، طاغوت شام آتش بس ها را نقض نمود. نقض توافق آتش بس ها جزء عادات نظام طاغوتی شام می باشد، طوری که هر کس که اوضاع سوریه را زیر مطالعه دارد می داند که عهد شکنی بشار اسد، آسان تر از رد آتش بس توسط طرف های درگیر است؛ چون: هر عهدی را که بسته نمود آن را نقض کرد! مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود؛ ولی کسانی که تکراراً چندین بار از یک سوراخ گزیده شدند، چه وضعیتی داشته باشند؟! رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:
لاَ يُلْدَغُ المُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ وَاحِدٍ مَرَّتَيْنِ
(رواه بخاري)
مؤمن از یک سوراخ دوبا گزیده نمی شود.
این آتش بس هیچ گاهی امنیت گروهای معتدل وحتی امنیت مردم ملکی را نیز در پی نخواهد داشت؛ چون: امریکا و روسیه دامنه تعریف کلمه «تروریزم» را وسعت داده اند؛ هر گروهی که روند صلح ننگین و خائن را رد می نماید نزد آن ها مجرم و تروریست خواهند بود. ولی این مجرمین فراموش نموده اند که خود تروریزم را ایجاد و منبع تروریزم اند! آن ها صاحبان کشتار جمعی جزیره های چاپان، ویتنام، عراق، افغانستان و همچنان صاحبان وحشت بگرام، ابوغریب و گوانتانامو هستند. آن ها صاحبان کشتار گروزنی، کریمه و اروپای شرقی می باشند. آن ها مجرمین اصلی و سازنده جنایتی اند که جزای جنایت خود را عنقریب می چشند؛ اگرچه کمی دیر و یا زود خواهد آمد. چنان که الله سبحانه وتعالی می فرماید:
سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ
[انعام: 124]
به زودى كسانى را كه گناه كرده ‏اند ذلّت و خواری در نزد الله سبحانه وتعالی و عذابى سخت به سزاى مكرى كه انجام مى‏ دادند خواهد رسيد.
پس این آتش بس ننگین فقط امنیت نظام طاغوتی و هلاکت کسانی را در پی دارد که قبول نموده اند؛ حتی گروه جیش الاسلام و احرار الشام هرگاه قبل از دست رفتن فرصت دوباره از این معامله ننگین پشیمان نشوند، در امن نخواهند ماند. ای کاش که پشیمان شوند؛ چون: کفار به هیچ معیاری از مسلمانان راضی نخواهند شد، و از هیچ تجاوزی دریغ نخواهند کرد تا مسلمانان بطور کامل از اسلام خارج نشوند! الله سبحانه وتعالی راست گفته است:
وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم
[بقره: 120]
هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد(تا به طور کامل، تسلیم خواسته‌ های آن ها شوی) و از آئین(تحریف یافته) آنان، پیروی کنی.
ای مسلمانان، ای گروهای مسلح و ای اهل شام عقر دار الاسلام!
امریکا، روسیه و تمام غرب این قدر بزدل اند که توان هیچ تغییری را و توان تأسیس دولت سکولار را در سوریه ندارند؛ مگر این که در بین شما کسانی را داشته باشند که دین خود را به قیمت بی ارزش بفروشند... شما وضعیت امریکا را در افغانستان وعراق می بینید، هرگاه مزدوران و خائنین داخلی همکاری اش نکنند هیچ گاهی استقرار نخواهند یافت. همین وضع در شام هم است؛ در حالی که شکست کفار مستعمر در شام خیلی آسان است. مگر این که در بین شما خائنین و مزدورانی بیابند که بدان تکیه نمایند. این چنین مردم به کمک الله متعال خیری را نمی بینند؛ نزد شما گروهای مسلح باید برای مردم ضعیف سد محکمی باشد تا این که در دام مستعمرین تبهکار نیفتند. دست مردم را باید گرفت؛ چون: شما مردان قهرمانی خواهید بود که رایه حق را با بازووان خود بلند و رایه باطل را سرنگون نموده اید؛ باطل حتماً تباه شدنی است. شما ای گروهای مسلح، از شنیدن سخن منافقین برحذر باشید! کسانی که به سبب قوت بین المللی کفار از آن ها کمک می جویند در حالی که الله سبحانه وتعالی عزیز و قوی است. الله متعال می فرماید:
أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا
[نساء: 139]
آیا نزد آن ها دنبال عزت اند، پس تمامی عزت در نزد الله سبحانه وتعالی است!
در حدیث صحیح که ابودود آن را از حضرت عائشه رضی الله عنها روایت نموده است که گفت؛ رسول الله صلی الله علیه وسلم  می فرماید:
إِنَّا لَا نَسْتَعِينُ بِمُشْرِكٍ
(رواه ابوداود)
ما از هیچ مشرکی کمک نمی خواهیم.
بدانید که اهل نفاق ضرر خواهند دید و آیا هیچ ضرری از این هم بدتر است که قبل از کفار به جنهم خواهند رفت؟! چنانچه الله متعال می فرماید:
إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا
[نساء: 140]
الله سبحانه وتعالی منافقان و کافران را همگي در دوزخ جمع مي کند.
ر سول الله صلی الله علیه وسلم در حدیث صحیح که احمد در مسند خود از عمر رضی الله عنه روایت نموده است؛ می فرماید:
إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي كُلُّ مُنَافِقٍ عَلِيمِ اللِّسَانِ
(رواه احمد)
برای امتم از هر منافق تیز زبان می ترسم.
ای اهل شام! حزب التحریر رهنمای که به اهلش دروغ نمی گوید؛ پیام خود را متوجه شما می سازد که بر حقی که شما برای آن خارج شده اید با ثبات کامل ایستاد شوید! پس شما فریب منافقین را که استعانت کفار را بنام «پیمان» دریافت و پولی از کفار را بنام «همکاری» و تسلیمی کفار را بنام «اخلاق» مجاز دانسته و زینت می دهند، نخورید. الله متعال می فرماید:
كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِنْ يَقُولُونَ إِلَّا كَذِبًا
[کهف: 5]
بزرگ سخنى است که از دهانشان برمى ‏آید، [آنان] جز دروغ نمى‏ گویند.
شام عقر دار الاسلام بوده و إن شاء الله که عقر دار الاسلام خواهید بود، و دوره جبری آخرین رمق خود را می چشد، شب اش به کمک الله متعال(خلافت بر منهج نبوت) فراخواهد رسید.
وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ
[یوسف: 21]
و الله سبحانه وتعالی بر کار خود پیروز است، ولی بیشتر مردم نمی ‌دانند!
حزب التحریر

ادامه مطلب...

نامه ای سرگشاده حزب التحریر-ولایه پاکستان، برای دستگاه های امنیتی و قضات پاکستان

  نامه ای سرگشاده حزب التحریر-ولایه پاکستان، برای دستگاه های امنیتی و قضات پاکستان پروردگار جهانیان را ثنا و ستایش می گوئیم و به بهترین پیامبرش حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم، خانواده و هر آنکه تا روز رستاخیز وی صلی الله علیه وسلم را دوست دارد، سلام و…
ادامه مطلب...

با حزب التحریر کار نماید تا دموکرسی را نابود نموده، خلافت بر منهاج نبوت را تأسیس نمایم

با حزب التحریر کار نماید تا دموکرسی را نابود نموده، خلافت بر منهاج نبوت را تأسیس نمایم! ای مسلمانان پاکستان! هر روز بیشتر از قبل شاهد ضعف های حکام فعلی به خاطری آوردن صلح و امنیت هستیم، چون حاکمیت فعلی و قوانین بین المللی مانند: صندوق بین المللی پول(IMF) باعث…
ادامه مطلب...

کمپاین صندق بین المللی پول به منظور ازهم پاشی اقتصاد پاکستان

کمپاین صندق بین المللی پول به منظور ازهم پاشی اقتصاد پاکستان رژیم راحیل-نواز پیش از اعلان بودجه اش در ماه جون سال روان میلادی، شروع به عملی کردن دستورالعمل های سازمان های استعماری، اعم از صندق بین المللی پول و بانک جهانی نمود. چنانچه به تاریخ 11 می 2015م این…
ادامه مطلب...

با تطبیق نمودن اسلام،قوی ترین حاکم؛ خلیفه مسلمانان خواهد بود!

با تطبیق نمودن اسلام،قوی ترین حاکم؛ خلیفه مسلمانان خواهد بود!   ما مردم مسلمان پاکستان بارهاتوسط رهبران که بالای ما حکومت می کنند، با ادعاهای کاذب مبنی برصداقت، وفاداری واخلاصمندبودن شان در دفاع و خدمتگذاری نسبت به مردم پاکستان،گَزیده شده ایم؛هرگاهی که از آنان حمایت نمودهایم به ناامیدی مواجه شده…
ادامه مطلب...

ارتش پاکستان، مکلف به نصرت از خلافت اسلامی است؛ نه حمایت از دموکراسی!

  • نشر شده در پاکستان
بيان ارتش پاکستان، مکلف به نصرت از خلافت اسلامی است؛ نه حمایت از دموکراسی!(ترجمه)در مبارزات طولانی که میان تحریک انصاف و مسلم لیک شاخه نواز شریف صورت گرفت، سفیر امریکا به طور شتاب زده با تمام جناح ها دیدار وگفت گو نمود و در همه حال از دموکراسی حمایت اش…
ادامه مطلب...

هدف حزب التحریر

هدف این حزب اعاده و بازگردانیدن زنده گی اسلامی و ابلاغ و رسانیدن دعوت اسلامی به جهان میباشد. مفهوم این هدف همانا بازگردانیدن مسلمانان ازلحاظ زنده گی و معیشت، به زندگی اسلامی در دار اسلام و جامعۀ اسلامی است. طوری که  تمام امور زنده گی در آن مطابق احکام شرعی به پیش برود و دیدگاه و طرز دید در آن همانا حلال و حرام-تحت سایه دولت اسلامی که همان دولت خلافت است- می باشد. آن دولتی که مسلمانان درآن خلیفه را تعیین کرده با وی به سمع و طاعت-بر حاکم ساختن کتاب الله و سنت رسولش و برحمل اسلام منحیث رسالت جهانی توسط دعوت و جهاد به سوی جهانیان- بیعت میکنند.

حزب میخواهد که امت را به طور درست و با فکر روشن سرپا ساخته و میکوشد تا عزت و شوکت سابقش را بر وی اعاده نماید، به گونه ای که زمام پیشقدمی را از چنگ دولتها، ملت ها واقوام دیگر بدست گرفته، دولت ابر قدرت جهان راچنانچه درگذشته بود، اعاده نماید و سیاست اش را مطابق احکام اسلام به پیش برد.چنانچه هدف اش هدایت بشر و رهبری مسلمانانبرای مقابله با کفر و نظامها و افکارش میباشد تا اسلام همه کرۀ زمین را فرا گیرد.

ادامه مطلب...

معرفی حزب التحریر

حزب التحریر یک حزب سیاسی است که اساس و مبدء آن اسلام می ‏باشد، لذا کارش سیاست و مبدء اش اسلام بوده؛ در میان امت و با امت کار و فعالیت می ‏کند تا اسلام را قضیه مهم امت گردانیده و مسلمانان را به‏ سوی برپایی خلافت به صفحۀ هستی و حکم به آن چه الله سبحانه وتعالی نازل کرده است، سوق داده رهبری کند.

حزب التحریر یک ساختار سیاسی بوده، تشکیل روحی، علمی، تعلیمی و یا هم یک تشکیل خیریه نیست؛ مفکوره اسلامی روح جسمش بوده همین مفکوره هستۀ و راز زندگیش می ‏باشد.

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه