پنجشنبه, ۲۶ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۸م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

حمله به هویت جوانان کشمیر

خبر:

به روز شنبه 24 سپتامبر 2022م، مجلس متحده علما (MMU) - ترکیبی از گروه‌های مذهبی و اجتماعی در درۀ کشمیر- گفت که برای تضعیف هویت مسلمانان در کشمیر اقداماتی صورت گرفته است. این مجلس نشستی را در مسجد جاما سرینگر ترتیب داد تا در رابطه به تلاش‌های اخیر مبنی بر آغاز خواندن سرودهای هندو و سوریا نامسکار در نهادهای آموزشی دره، بحث و گفت‌گو صورت گیرد.

تبصره:

در یک تلاش ناچیز، مبارزات 75ساله‌ای مسلمانانی را که در تحت ظلم و سرکوب دولت هندو به سر می‌برند، ذهنیت افراطی‌ عنوان کردند تا احساسات اسلامی و هویت مسلمانان را در منطقه خنثی بسازند.

این اقدامات همان مسیری را دنبال می‌کند که چین و فرانسه برای از بین‌بردن افکار و عقایدی‌که مسلمانان را در برابر اعمال تحقیرآمیز و ترس‌افگنی آن‌ها، که به هدف کنترل امت در سطح جهانی بکار می‌بندند، قوی و نیرومند می‌سازد.

سخنگوی مجلس متحده علما (MMU) گفت که یک قطعنامه مشترک برای ابراز نگرانی عمیق و جدی در خصوص تلاش‌هایی‌که در جهت تضعیف هویت مسلمانان این دره مقدس صورت می‌گیرد، صادر گردیده است. مجلس از فعالیت‌هایی‌که از طریق مدارس/ مکتب‌ها و نهادهای آموزشی در جهت پیش‌برد اهداف و برنامه‌های هندوتوا در کشمیر صورت می‌گیرد، شدیداً اظهار تأسف می‌کند. تحت نام یوگا و نماز صبح، دانش‌آموزان را مجبور می‌کنند تا "بهاجان" سر دهند و گاهی هم از آن‌ها خواسته می‌شود، سوریا نامسکر را انجام دهند. این امر از مواردی است که شدیداً با اساسات عملی دینی ما در تناقض قرار دارد.

مجلس متحده علما (MMU)  از دولت خواست که فوراً دستورات خود را واپس گرفته و این اقدامات را متوقف سازد و گفت: «پدر و مادرها! اگر فرزندان شما در مدارس/مکتب‌های دولتی مجبور می‌شوند که در فعالیت‌های غیراسلامی شرکت کنند، شما باید از رفتن فرزندان تا به مدرسه/مکتب صرف‌نظر کنید! ما از آموزگاران مسلمان می‌خواهیم که از ترویج چنین فعالیت‌های غیراسلامی جلوگیری نموده و ایمان و عقیده خود را ارجحیت دهند.»

ضرورت عصر تنها ردِ اعمال جدید فرهنگی نیست که بالای فرزندان ما تحمیل می‌شود؛ بلکه بکارگیری نظام جامعی است که امکان آن را می‌دهد تا نه تنها نظام آموزشی، بلکه تمام نظام‌های اسلامی را مورد اجرا قرار دهیم. مدارس اسلامی در بریتانیا به همین مشکل مواجه اند که در آن کارمندان دولتی بررسی می‌کنند که آیا استندردهای جدید در شیوه‌های آموزشی رعایت می‌شود -که منجر به تعارض با هویت اسلامی جوانان، به ویژه در رابطه به مسائل هویت‌جنسی و روابط اجتماعی گردد- یا خیر؟ ما نمی‌توانیم فراموش کنیم که هدف و مسئولیت جوانان حمل دین حق به سایر نقاط جهان است؛ واقعیتی‌که دشمنان اسلام به خوبی از آن آگاه اند. ما من‌حیث پدر و مادر باید به فرزندان خود راه راست، جنت و ضرورت خلافت را نشان دهیم که از خلوص و پاکی علم و دانش حفاظت می‌کند.

﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ﴾ [توبه:٧١]

ترجمه: مردان و زنان باایمان، ولیّ (و یار و یاور) یکدیگرند؛ امر به معروف، و نهی از منکر می‌کنند.

نویسنده: عمرانه محمد

عضو دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: حذیفه مستمر

ادامه مطلب...

برخورد ناعادلانه با شباب حزب‌التحریر Featured

  • نشر شده در اردن

محکمۀ/دادگاه تجدید نظر بر تصمیم ادارۀ امنیت ملی مبنی بر حبس چهار سالۀ اعضای حزب‌التحریر مهر تایید زد. حبس این جوانان به اتهام تعلق‌شان به حزب‌التحریر، حرکت علیه حکومت اردن و پیدا شدن کتاب‌ها و نشریات این حزب در خانه‌های‌شان بود. ما بدین منظور بیان می‌داریم که:

تأسیس حزب‌التحریر تحت نام یک حزب سیاسی برای از سرگیری‌ زندگی اسلامی به‌عنوان یکی از فریضه‌های الهی می‌باشد. تمام قوانین دولتی و محکمه‌ها/دادگاه‌های اردن فاقد کوچک‌ترین ارزش است، زیرا اساس آن بر دروغ و فریب می‌باشد.  ضمناً دعوت حزب‌التحریر بر فعالیت‌های سیاسی و مبارزۀ فکری است، نه فعالیت‌های مادی مانند حمل سلاح. دعوت حزب‌التحریر نه تنها اردن بلکه تمام سرزمین‌های اسلامی را که پیروزی مسلمانان در آن‌ها به معنی بازگشت دوبارۀ شکوه و شأن اسلام تلقی می‌شود نگران ساخته است، پس چرا تنها اردن خود را از‌این میان متمایز کرده‌است و دعوت این حزب را تهدیدی بر حاکمیت نظام خویش می‌پندارد، حال‌آن‌که  این دعوت در دیگر سرزمین‌های اسلامی نیز به‌طور آشکار ادامه دارد و تهدیدی برای حاکمیت آن کشورها تلقی نمی‌شود؟!

حبس ظالمانه‌ی جوانان حزب‌التحریر به دلیل عضویت‌شان به این حزب و دعوت به اسلام و حاکمیت‌اش یک عمل تروریستی، هراس‌افگنانه و سرکوب‌گرایانه علیه کسانی‌ است که دعوت‌شان به گونۀ سیاسی برای نجات امت از سلطۀ استعماری، اقتصادی و سیاسی غرب، افشای دروغ‌های‌شان تحت نام نوآوری، اصلاحات سیاسی و تشویش تشکیل احزاب سیاسی می‌باشد. همان‌طور که در بیانیه‌های گذشتۀمان یادآور شدیم احزاب مورد علاقه‌ی این دولت احزاب موافق با تمام عملکردهای سیاسی‌اش است که کشور را به بحران مواجه می‌کند و با تسلیم‌دهی این سرزمین به کفار به عنوان یک پایگاه نظامی و اجیر قرار دادن اردوی‌مان به آنان، مردم را به فغان آورده‌است.

ای مسلمان!

فعالیت برای تأسیس خلافت و از سرگیری زندگی اسلامی بر دوش همۀتان به‌شمول حزب‌التحریر فرض کفایی است. این کار به عنوان یک  فریضه بر دوش‌تان تا زمان تاسیس خلافت  باقی می‌ماند و این احکام ناعادلانه و ظالمانه در مقابل  جوانان حزب‌التحریر بخشی از جنگ علیه اسلام است تا این‌که شما را از رسالت بزرگی که الله سبحانه و تعالی به آن مکلف‌تان کرده‌است باز دارد.

این حزب از سال ۱۹۵۳، مصادف با تأسیس حزب‌التحریر، تا به حال در راستای از سرگیری زندگی اسلامی و تأسیس خلافت اسلامی کار می‌کند. حزب‌التحریر یک حزب سیاسی است که طریقه‌اش اسلام است، عملکردش برای تمام مردم واضح شده‌است، در چهل کشور جهان فعالیت دارد و از طریق دستگیری اعضایش، سرکوب و رفتار غیرعادلانۀ حکامی‌که زندگی آخرت خود را به باد فنا داده‌اند متوقف نخواهد شد.

﴿وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ

[یوسف : ۱۰ ]

ترجمه: الله (سبحانه و تعالی) بر کار خود پیروز است، ولی بیش‌تر مردم نمی‌دانند!

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر – ولایه اردن
مترجم: راشد مسلم

ادامه مطلب...

اردوغان؛ پیرو امریکا، خائن اسلام و مسلمانان و سکولر درجه یک است!

  • نشر شده در سیاسی

الله متعال امت اسلامی را به نعمت اسلام منت نهاد که نظیر آن یافت نمی‌شود. اسلام نوریست که راه منتهی به بهشت را روشن می‌سازد؛ بهشتی‌که پهنای آن بسان آسمان‌ها و زمین است و برای متقیان تهیه شده است. اسلام طریقه استوار، راه راست و نظام سالمی است که مشکلات زندگی را حساب شده و دقیق درمان می‌کند.

الله متعال حلال را بیان نموده و به دنبال کردنش دستور داده و حرام را یاد آورشده و کنار گذاشتنش را خواستار گردیده است. حلال و حرام را در دین مبین اسلام به عنوان تنها معیار اعمال قرار داده است تا به حلال پرداخته شده و از حرام دوری شود؛ پس داوری بر پدیده‌ها، گفتارها و کردارها همه باید بر اساس این مقیاس انجام پذیرد.

در نتیجه داوری براشخاص نیز در گرو گفتار و کردار آن‌ها خواهد بود که آیا در اسلام بر مقیاس حلال و حرام حرکت می‌کنند یا براساس معیار دیگری؛ معیارهای چون منفعت‌گرایی کپیتالیزم  و غیره؟ الله سبحانه و تعالی برامت اسلامی لازم داشته تا در برابر تمام احکام شریعت اسلام با کمال خوشنودی و بدون قید و شرط سر تسلیم بگذارند. چنانچه در زمینه فرموده است:

﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾ [نساء: ٦٥]

ترجمه: قسم به پروردگارت تا تورا در منازعات شان داور قرار ندهند و سپس در برابر آنچه در میان‌شان داوری نمودی، تسلیم کامل نشوند و احساس دلتنگی نکنند، مؤمن نخواهند بود.

پیروی از شریعت یعنی پابند بودن به تمام احکام شرعی بدون این‌که مطابق تمایلات نفسانی، برخی را برگزیده و برخی را متروک قرار دهی؛ چنانچه الله سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَن يَفْعَلُ ذَٰلِكَ مِنكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَىٰ أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ [بقره: ٨٥]

ترجمه: آیا به برخی آیات قرآن ایمان می‌آورید و برخی دیگر را انکار می‌کنید؟ کسی‌که چنین کاری کند، جز زبونی در دنیا و عذاب شدید الهی در روز قیامت سزایی ندارد و الله (متعال) از آنچه انجام می‌دهید، غافل نیست.

الله سبحانه و تعالی بر یک مسلمان غیر مجاز می‌داند که کردارش با گفتار درست و شرعی او مخالف باشد؛ چنانچه بگوید: آزادسازی فلسطین واجب است که گفته شرعی و درستی هست؛ اما برای آزادسازی آن ارتش خویش را به حرکت در نیاورد. الله متعال فرموده است:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ(2)كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ[صف: 2-3]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید! چرا چیزی را می‌گویید که انجام نمی‌دهید؟ در نزد او (تعالی) بزرگ‌ترین دشمنی آنست که چیزی را بگویید و بدان عمل نکنید.

غرب در هر مرحله بت‌های قابل پرستشی غیر از الله می‌سازد! زمانی‌که امت در انحطاط فکری بسر می‌برد و قوم‌گرایی در آن ریشه دوانیده بود، درین برهه تاریخی جمال ناصر به عنوان بت پرورانیده شد تا این‌که نماد نشنلیزم و معبود عرب من دون الله باشد. زمانی‌که سطح فکری امت اسلامی ترقی کرد و از فرزندان امت کسانی سر بلند نمود، نقشه و مسیر درستی را برای‌خود ترسیم نمودند که بسوی رضایت الله متعال سوق می‌داد و چگونگی برگشت دوباره به (خیر امت اخرجت للناس) را برای این امت تبیین می‌نمود؛ امریکا بت دیگری را تدارک دیده که همانا اردوغان است. امریکا بصورت حساب شده اردوغان را به رنگ جذابی از سکولریسم ساخت که با رنگ سکولریستی اتاترک متفاوت است؛ چون اتاترک بصورت علنی با اسلام دشمنی شدید داشت؛ مظاهر دین در تمام شئون زندگی را ملغی اعلام کرد، حتی در رفتارهای فردی؛ پس نگاهش به دین با نظام کمونستی یکی بود؛ اما در قوانین با آن متفاوت بود. اما اردوغان در رفتارهای انفرادی با دین مشکلی ندارد و فرد را از انجام اعمال تدینی مانند نماز، روزه، تعلیم و تعلم قرآن کریم باز نمی‌دارد؛ از همین‌روست که اردوغان در برخی از رفتارهای تدینی همانند یک مسلمان به نظر می‌رسد، نماز را در مسجد با مسلمین می‌گذارد، خانمش حجاب می‌پوشد، برای تحریک احساسات حامیان و بلند بردن میزان محبوبیت ملی‌اش قرآن کریم را بلند می‌کند و نیز هنگام ظلم و ستم دولت یهود(اسرائیل) در فلسطین اظهار خشم و نفرت می‌کند. این‌ها همه در قاموس سکولارستی اردوغان مجاز است؛ اما زمانی‌که حرف از کوچک‌ترین حرکت نظامی علیه اسرائیل و یا لغو کوچک‌ترین پیمان اقتصادی، نظامی و یا امنیتی در میان باشد، هیچ یک ازین موارد مجاز نخواهد بود. اندیشه سکولاریستی اردوغان در نظام زندگی، دولت و جامعه، تمام مظاهر دین را ملغی اعلام نموده و هیچ حکم شرعی را اجازه نمی‌دهد. درین دایره فرقی با سکولریزم کمالی ندارد که همانا جدایی دین از دولت در تمام قوانین جاری در زندگی مردم است. قوانینی‌که دولت بر اساس آن داوری می‌کند، همان قوانین بشری دست‌ساخته‌ای هستند که هیچ تأییدی از جانب الله سبحانه و تعالی ندارند؛ قوانین کفریی‌که هیچ پیوندی با اسلام ندارند.

این در حالی‌ست که حامیان اردوغان با مبالغه او را رهبر اسلامی گروه و دولتش می‌دانند. درین چند سطر بیان خواهیم کرد که اردوغان در ترکیه، مرد سکولار درجه یک است و بر اساس سکولریزم حکم می‌راند، در کنار کفار با اسلام و مسلمین در افغانستان، شام، لیبیا و دیگر سرزمین‌های اسلامی در نبرد است.

پیدایش اردوغان

 رجب طیب اردوغان در قبیله‌ی قاسم پاشا در استانبول ترکیه در سال 1954م متولد شد؛ به مدرسه ائمه و خطباء دینی پیوست، با نجم الدین اربکان همراه شد و پیش ازین‌که شهردار استانبول شود، مناصب متعددی را تجربه کرده است، تا این‌که نجم الدین اربکان به نخست وزیری دست یافت؛ پس از سقوط خلافت عثمانی کمالی‌ها حاکمان ترکیه بودند؛ اما دیری نگذشت که لشکر کمالی‌ها علیه نجم الدین اربکان شوریدند؛ ارتشی‌که حامی اصلی آن در آن زمان انگلیس بود. زمانی‌که اردوغان بعد از ترگوت اوزال با تکیه بر امریکا نخست‌وزیر شد؛ درین اواخر توانست برخی از ناآرامی‌ها و انفجارات را در ترکیه سازماندهی کند، در حالی‌که ارتش هنوز در تصرف کمالی‌ها بود. به این ترتیب، آن‌ها مجبور شدند برای مهار تروریزم باتشکیل واحدهای امنیتی مجهز با اسلحه مدرن -با این‌که راضی نبودند- موافقت کنند که اول زیر دست اوزال، سپس اردوغان باشد. این اولین نقشه‌ای بود که اردوغان برآن تکیه زده بود. سپس امریکا این نیرو را افزایش داد، هرگاه در ترکیه یک رشته انفجارات صورت می‌گرفت، نیرویی زیر دست اردوغان را تقویت می‌کردند. با گذشت هرسال این نیرو با ارتش متوازی شده و قدرت انقلاب علیه اردوغان را از ارتش سلب می‌کرد تا ارتش کمالی نتواند مثلی‌که برحاکمان پیشین مانند نجم الدین اربکان، شورش کرد، شورش کند. سپس اردوغان بر مبنای قانون شورای عالی نظامی ترکیه بزرگان افسران ارتش کمالی را باز نشست داد و دوستان خویش را جایگزین آنان کرد.

مشخص است که انگلیس و مزدورانش جرئت استادگی علنی در برابر امریکا و مزدورانش را ندارند، بلکه بصورت زیر میزی کار می‌کنند که سبب اصلی در انقلاب نافرجامی بود که افسران بزرگ کمالی در سال 2016م یک ماه پیش از نشست شورای عالی نظامی ارتش ترکیه  که برای بازنشست دادن آن‌ها برگذار می‌گردید، تدارک دیده بودند؛ زیرا آنان این نشست را بزرگ‌ترین ضربه قانونی می‌دیدند که آمریکا و پیروش، اردوغان برپیکر آنان وارد می‌کردند. بنابراین، به این انقلاب نافرجام اقدام نمودند که سحر بر ساحر برگشت و باعث شد دست اردوغان در تصفیه ارتش از کمالی‌ها و مورد پیگرد قرار دادن آن‌ها بازشود.

دروغ، ترکیه، اردوغان و حزب عدالت و توسعه

بعد ازین‌که امریکا متوجه شد، مردم از کمالی‌ها و سکولاریزم شدید و اسلام ستیزی‌شان متنفر هستند و بیداری اسلامی روز به روز گسترش می‌یابد؛ بر مبنای سیاست عام الشمولی‌که در سرزمین‌های اسلامی بکار می‌گیرد، برای اردوغان سفارش نمود که لباس اسلام برتن کند و تا مادامی‌که برمسند حاکمیت  است، برخی از مشاعر اسلامی را بروز دهد. این کار بالفعل تأثیر بسزایی در جمع شدن مردم بر محور اردوغان و کلید نجات پنداشتن او از کمالی‌ها و سکولریزم آن‌ها داشت؛ تاجایی‌که برخی از حامیانش اورا سلطان عبدالحمید و برخی هم بالاتر برخی در مدحش گفتند که او در پی عمربن خطاب رضی الله عنه گام برمی‌دارد.

اردوغان در حمله به سکولریزم کمالی‌ها در سال 1994م گفته است: «به ناچار اندیشه سکولریستی که نظام ترکیه برآن بنا یافته است، باید ملغی شود؛ زیرا اسلام و سکولریزم ممکن نیست باهم کنار بیایند.» به این پندار که اگر ترکیه برنظام اسلامی تکیه کند، همه شهروندان را بصفت مسلمین جمع می‌کند و دیگر مشکل کردها در جنوب شرق کشور را نخواهد داشت؛ چنانچه بر قانون کمالی ترکیه انتقاد نموده گفته است: «این بدست سکربن نوشته شده است.» اما دیری نگذشت که حقیقت سکولریستی آن آشکار گردید و لباس اسلام را که به دروغ پوشیده بود، از تن بیرون کرده گفت: «سکولریزم ضامن دموکراسی است.» گویی‌که دیموکراسی روش وضعی نیست که اساس و جزئیاتش با اسلام در تناقض باشد. دیموکراسی انسان را قانون‌گذار قرار می‌دهد و الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ ۗ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾ [اعراف: ٥٤]

ترجمه: آگاه باشید که آفرینش و تدبیر (جهان)، از آن او (و به فرمان او) ست! پر برکت (و زوال‌ناپذیر) است خداوندی که پروردگار جهانیان است!

 امر همان قانون‌گذاری و قانون‌گذار فقط الله متعال است، مردم بندگان او تعالی هستند و لازم است بر مبنای قانونش حرکت نمایند.

اردوغان در ترویج سکولریزم خویش بر مغالطه تکیه زده است؛ با تفسیر اشتباه و این اظهار، ‌که سیکولریزم با دین در تعارض می‌باشد، خواسته است روی آن را بپوشاند. بعد ازین‌که برمنایی نظر اولش سکولریزم با اسلام کنار نمی‌آید؛ اکنون بر مبنای نظر دومش سکولریزم با اسلام تعارض ندارد؛ این دو دیدگاه متضاد است که اول نمایانگر شخصیت تخیلی بوده و در تلاش است تا لباس یک رهبر اسلامی را به تن کند. دیدگاه دوم نمایانگر حقیقت اردوغان است که یک سکولر است و می‌خواهد با دروغ، فریب و نیرنگ اندیشه خود را ترویج کند.

سپس دیری نگذشت که اردوغان اسلام را انکار کرد و گفت: «برخی ما را حزب اسلامی می‌نامند و برخی دیگر حزب اسلامی معتدل می‌پندارند؛ اما ما نه آن هستیم و نه این؛ بلکه ما حزب محافظ دیموکراسی هستیم؛ نه حزب دینی! همه باید این را بدانند.» عجیب اینست که بسیاری از حامیانش هم‌چنان اصرار دارند که او رهبر اسلامی و "حزب عدالت و توسعه" در ترکیه حزب اسلامی است و این‌که ترکیه اردوغان بعد ازین‌که سکولریستی بوده، اسلامی گشته است. خیلی تعجب‌آور است!!

حامیان اردوغان و شهادت دروغین

حامیان اردوغان بر این‌که اردوغان رهبر اسلامی، ترکیه دولت اسلامی و حزب عدالت و توسعه حزب اسلامی است، اصرار می‌ورزند تا مردم نظام اسلامی حقیقی، که همانا خلافت اسلامی است، نشناسند و از حزب التحریر، که برای اقامه آن کار می‌کند، چیزی ندانند. این یک شهادت زور و دروغین است که اسلام آن را حرام کرده و به شدت منع نموده است. الله سبحانه و تعالی فرموده است: ﴿وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ﴾ [حج: ٣٠]؛ از سخن دروغ بپرهیزید. و هم‌چنان فرموده است: ﴿مَّا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ﴾ [ق: ١٨]؛ سخنی را بر زبان نمی‌آورد، مگر این‌که نزدش مراقبت کننده‌ای آماده است. و فرموده است: ﴿وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا﴾ [فرقان: ٧٢]؛ آنان که شهادت دروغین نمی‌دهند و زمانی‌که بر بیهوده‌ای بگذرند، با و قار می‌گذرند.

اردوغان سکولر درجه یک

اردوغان فقط سکولر نیست؛ بلکه سکولر درجه یک است. او فرد درجه یک سکولر در ترکیه می‌باشد؛ درین زمینه دلایل قاطع برای اهل دل و کسانی‌که حرف‌شنو هستند، یادآور خواهیم شد.

1- افتخار اردوغان به سکولریزم و انکار از اسلام: اردوغان براین‌که سکولر و حزب عدالت و توسعه حفاظت کننده سکوریزم در ترکیه است، افتخار می‌کند. او اظهارات زیاد و جدی مبنی بر سکولر بودن خود، حزب و دولتش دارد که جای بحث باقی نمی‌گذارد. به عنوان مثال: برخی ازآن‌ها را ذکر می‌کنیم. بنابر آنچه که در مجله "السفیر اللنانیة" در 12/12/2009م چنین اظهار داشته است: «بدون شک، حزب عدالت حزب اسلامی نیست،‌ توصیف سیاست خارجی خود را به سیاست عثمانی جدید نمی‌پذیرد و این‌که احساساتش با غزه از دریچه‌ی اسلام نیست.» او با این سخن اسلام را از حزب عدالت و توسعه نفی کرد و هم‌چنین در ستایش سکولریزم گفته است که او سکولریزم را به عنوان ضامن دموکراسی می پندارد. بدون شک، دموکراسی روش کفری است که چنگ زدن به آن، تطبیق و فراخوان بسوی آن حرام بوده، با اساسی‌که بر آن استوار است و با نظم و قوانینی‌که آورده است، با اسلام در تناقض قرار دارد.

2- اردوغان در ترکیه براساس سکولریزم بالای مسلمانان حکم می‌راند: دولت ترکیه از زمان سقوط خلافت تا کنون طی صدسال بر اساس سکولریزم حکومت می‌کند. قانون سکولریستی آن هیچ ارتباطی با اسلام ندارد. امور تمام مؤسساتش بر اساس قوانین وضعی در جریان است؛ قوانین کقری که مطلقاً از اسلام نیستند. ترکیه دولت قطری است که حدود استعماری که سازمان سایکس–پیکو آن‌ها را ترسیم نموده، نگهداری می‌کند. پس ترکیه دولت اسلامی نیست؛ زیرا دولت اسلامی دولت واحدی برای تمام مسلمین است که میان ولایات خود حد و مرزی ندارد، مرزهایش فقط با کفار بگونه غیر ثابت است. دولت اسلامی همیشه در حال جهاد و توسعه‌طلبی دوام‌دار است. ازین‌رو، عمل اصلی و مرکزی آن حمل رسالت اسلام به جهان با دعوت و جهاد است. بارزترین مشخصه یک دولت اسلامی داوری بر اساس شریعت اسلام در میان مسلمین است، به گونه‌ای که به هیچ قانون وضعی حکم و داوری نمی‌کند. نظام حکومتی آن خلافت است، نه نظام جمهوری سکولریستی یا شاهی. خلافت عثمانی خلافت برای همه مسلمین بود، نه مانند دولت سکولریستی اردوغان فقط برای ترک‌ها. مصر، شام، عراق، حجاز، یمن و غیره ولایات خلافت عثمانی بودند که هیچ مرزی فاصلی میان شان نبود. می‌بینیم که اردوغان بر سکولر بودن ترکیه تأکید می‌ورزد و اسلامی بودن آن را انکار می‌کند. این موضوع از آنجا روشن می‌شود که نامیدن دولتش را بنام دولت عثمانی جدید رد می‌کند تا سکولر بودنش را قطعاً تأکید کند و می‌خواهد با تأکید بگوید که مثل آن و در ادامه‌‌ی آن نیست.

3- خوش خدمتی اردوغان برای سکوریزم در خارج از ترکیه: اردوغان که به سکولریزم ایمان آورده و در ترکیه بر مبنای آن حکم می راند، در خارج از ترکیه نیز برای ترویج و حفاظت از آن تلاش می‌کند و در راه آن قربانی می‌دهد. بعد از انقلاب بهار عربی سعی نمود حاکمان جدید را قانع کند تا بر وفق نمونه ترکی سکولاریستی حرکت کنند؛ چنان‌که در مصر، تونس و لیبیا این کار را انجام داده است.

اما نمونه حفاظت از سکولریزم در بیرون از ترکیه به اجرا گذاشتن نقشه‌ی آمریکا در سوریه بود که تغییر مسیر انقلاب سوریه عنوان می‌شد. بعد ازین‌که انقلابیون بر بیش از 70٪ از خاک سوریه مسلط شده بودند و برای اقامه‌ی خلافت آماده می‌شدند، در شرف سقوط نظام و سیاست سکولریستی آن برای همیشه بودند و ایران، نظام سوریه و روسیه از شکستاندن اراده مردم شام با جنگ‌های وحشیانه، ستم‌ها، آتش زدن‌ها،‌ فشارهای دسته‌جمعی بر سرزمین سوخته شده و محاصره‌ی درازمدت کوتاه آمده بودند؛ اما اردوغان به اشاره امریکا برای حفاظت از نظام سوریه و حمایت از سکولریزم در شام، باحیله و نیرنگ وارد میدان عمل شد. اردوغان اعلان کرد که علیه نظام سرکش سوریه با انقلابیون است؛ زمانی‌که برخی انقلابیون به او اعتماد نمودند، آن‌ها را بسوی بعضی از سازش‌ها و تنازلات سوق داد، ‌با ایجاد جنگاه‌های تخیلی، پیکارجویان را از مناطقی‌که حکومت از پس‌گیری آن‌ها عاجز مانده بود، بسوی آن‌ها کشاند. به عنوان مثال: شهر حلب که محاصره‌ی بیش از شش ماهه‌اش شکستانده شده بود و انقلابی‌ها توانسته بودند، محاصره را درین شهر بشکنند، حکومت را شکست دهند و توازن قوی در آن برعکس شده بود؛ اردوغان برای‌شان جنگاه "درع الفرات" در سال 2016م را در شهر "الباب" ایجاد کرد تا مجاهدین را از حلب بسوی آن بکشاند؛ زمانی‌که شهر از نیروی دفاعی خالی گشت، ایران و روسیه با ارتکاب بدترین جرایم توانستند شهر حلب را سقوط دهند. در سال 2018م عین کار را انجام داد و عملیات "غصن الزیتون" را طراحی کرد و 25 هزار مبارز را به منطقه عفرین کشاند؛ در نتیجه شهر "غوطه شرقی" بدست حکومت سقوط کرد. اردوغان در سال 2019 عملیات "نبع السلام" را طراحی کرد و جنگجویان را به شمال سوریه برای نبرد با ترک‌ها کشاند که در نتیجه‌ آن مناطق بدست حکومت سوریه سقوط کرد و به اصل خود برگشت؛ در حالی‌که مدت هشت سال با انقلابی‌ها بود و حکومت توان پس‌گیری آن‌ها را نداشت؛ اما با نیرنگ اردوغان انقلاب به زانو درآمد و بیشتری مناطقی‌که با انقلابی‌ها بود، بدست حکومت جنایت‌کار برگشت و در سال 2020م به همان حیله و نیرنگ توانست حکومت سوریه را بر پس‌گیری شهر "سراقب" از ولایت "ادلب" که از آخرین پایگاه‌های انقلاب بود، کمک کند. برای هر صاحب بصیرتی آشکار شود که اردوغان در کشتار مردم شام شریک حکومت طاغوطی بوده است؛ بلکه جنایتش بیشتر از بشار بود. اردوغان بود که طاغوت را از سقوط نجات داده و سکولریزم را محافظت نمود.

۴- از میان رفتن دروغ تدریج: حامیان اردوغان درگِرو این مانده بودند که دولت اردوغان اسلامی است و او برای تطبیق اسلام تلاش می‌کند؛ اما از طریق تدریج و زینه به زینه؛ زمانی‌که ارتش بطور کامل بدست او بیفتد، سکولریزم کمالی را لغو، حکومت اسلامی را اعلام و احکام اسلام را تطبیق خواهد کرد... امیدشان از بین رفت و زیان‌مند شدند؛ از چند سال بدین‌سو، اردو، قدرت و امنیت بطور کامل بدست اردوغان است. مردم در ترکیه منتظر حکومت اسلامی و اجرایی احکام اسلام هستند؛ پس چرا اردوغان نظام سکولریستی را لغو نکرده و دولت اسلامی با تطبیق احکامش را در تمام امور زندگی اعلان نمی‌کند؟ و چرا آرزوی حامیانش را که بی‌صبرانه منتظر اعلان حکومت اسلامی و ملغی ساختن سکولریزم هستند، برآورده نمی‌کند؟ آنچه اردوغان را از تطبیق احکام اسلامی باز می‌دارد، دو چیز است:

اول؛ ایمان و قناعت کامل اردوغان به سکولریزم؛ پس سکولریزم روش او در مسیر زندگی است که در ترکیه بر اساس قوانین آن بالای مردم، با قناعت کامل حکم می‌راند و از آنچه انجام می‌دهد، راضی و مطمئن است. به همین دلیل، باصراحت تمام و بطور قطعی اسلامی بودن حکمتش را انکار می‌کند. آیا عاقلانه است که به اساس سکولریزم حکومت کند؛ در حالی‌که اسلام روش مخالف عقیده سکولریستی و قوانین وضعی آن است؟!

دوم؛ پیروی اردوغان از امریکا و اجرای تمام نقشه‌های آن در داخل و خارج از ترکیه؛ از جمله تطبیق، ترویج، حمایت، قربانی دادن در راه سکولریزم، حفاظت از منافع آمریکا و پناه بردن به آن در وقت خطر است. این تمام چیزی است که اردوغان با جزئیات اجرا می‌کند.

این همه علی رغم این است که تدریج یک اندیشه‌ تخیلی است که متحقق نمی‌شود؛ زیرا از دو حالت خالی نیست: یا حکم اسلامی تطبیق می‌شود و یا غیر آن؛ بطور مثال اگر نسبت سود ۱۴٪ باشد، سپس بعد از مدتی به ۸٪  و بعد از مدتی دیگر به ۲٪ کاهش یابد؛ این نسبت‌ها همه سود هستند، حکم کفری بوده و با اسلام در تناقض و حرام هستند، چه کم باشند و چه زیاد. حکم بر اساس اسلام همان حکم به تمام احکام اسلام است.

۵- جنگیدن اردوغان در کنار کفار برای پاسداری از سکولریزم در زمین و منع بازگشت حکومت اسلامی: ترکیه در زمان حاکمیت کمالی‌ها به پیمان شمال انتلانتیک (ناتو) پیوست و تاکنون درین پیمان شوم که هزاران مسلمان در افغانستان و غیرآن را به قتل رساند، ادامه می‌دهد. ترکیه دوبار ریاست پیمان ناتو را عهده‌دار گردید که یکی از آن‌ها در زمان حاکمیت اردوغان بود. پس اردوغان در قتل ده‌ها هزار مسلمان با کفار استعمارگر، شریک است. مشخص است که از دیدگاه شرعی نابود کردن سنگ سنگِ کعبه با جایگاه بلندی‌که در وجدان مسلمان‌ها دارد، در نزد الله سبحانه و تعالی از ریختاندن خون یک مسلمان آسان‌تر است، ‌چه برسد به کسی‌که در قتل ده‌ها هزار مسلمانی‌که هیچ گناهی جز این‌که می‌گفتند پروردگار مان الله و پیامبرمان محمد صلی الله علیه وسلم و روش مان اسلام است، نداشتند شریک باشد!

چنانچه اردوغان ترکیه را که قرن‌ها مرکز خلافت عثمانی بود، به ولایتی از ولایات امریکا و پایگاه نظامی تبدیل نموده که دارای سلاح‌های مدرن جنگی بوده و از جمله آن‌ها کلاهک‌های هسته‌ای می‌باشد. در پایگاه "انجرلیک" نود کلاهک هسته‌ای امریکا موجود است. کفار موشک‌ها، هواپیماها و سلاح‌های مختلف جنگی را در جنگ علیه مسلمان‌ها بکار می‌گیرند. چقدر از هواپیماهایی‌که مسلمان‌ها را در افغانستان، عراق و هم‌چنان در شام، کسانی را که علیه بشار اسد طاغوتی انقلاب کردند و سکولریزم را رد کرده و برای اقامه خلافت اسلامی آماده می‌شدند کشتند! چقدر از موشک‌ها و هواپیماهای مدرن جنگی روسیه برای قتل و تخریب خانه‌ها،‌ مساکن،‌ مدارس و مساجد مسلمانان، در جنگ وحشیانه‌ای که سیاست زمین سوخته را تعقیب می‌کردند، حریم هوایی ترکیه را شگافتند؟! این خود دلیل قاطعی بر کینه پنهان در قلوب شان علیه اسلام، خلافت و مسلمانان است. اردوغان شریک روسیه جنایت‌کار در ریختاندن قطره قطره خون مسلمین در شام است. الله متعال می فرماید:

﴿وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا﴾ [نساء: ٩٣]

ترجمه: و هر کس، فرد باایمانی را از روی عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است؛ در حالی‌که جاودانه در آن می‌ماند و الله بر او غضب می‌کند؛ و او را از رحمتش دور می‌سازد؛ و عذاب عظیمی برای او آماده ساخته است.

این صفات زشت در آیه کریمه که عبارت اند از دخول آتش جهنم، خلود در آن،‌ مستحق شدن خشم و نفرین الله سبحانه و تعالی و عذاب بزرگ؛ همه برای کسی است که یک مؤمن را بقتل برساند، چه رسد به کسی‌که هزاران مؤمن را کشته و یا در قتل شان شریک باشد! این در حالی‌ست که اردوغان چند سال پیش با نیروهایش بسویی لیبیا روی آورد و از کنار یهود غاصب هفتاد ساله‌ی فلسطین، قاتل ده‌ها هزار فلسطنی گذشت،‌ حتی یک سرباز را برای جنگ با آن سوق نداد؛ بلکه آن نیروها بسوی لیبیا برای جنگی رفتند که در آن مسلمانان بوده و نقشه‌ی آمریکا مبنی بر پیش‌گیری نفوذ بریتانیا و استاد شدن به جای آن از طریق "خلیفه حفتر" و یا غیر آن بود. جنگ بی‌نتیجه‌ای که در آن خون مسلمانان از دوطرف ریخته شده و موجب رضایت کفار استعمار گر شده است. اردوغان در این جنگ در قتل مسلمین با کفار شریک بود.

 خیانت اردوغان به قضیه فلسطین و مردم آن

اردوغان هم‌چون حاکمان دیگر جز به زبان، آن‌هم در مبارزات انتخاباتی، هیچ کاری برای فلسطین انجام نداد. برای فلسطین و ملت آن خیانت نموده و هیچ سربازی را برای جنگ بایهود و آزادسازی فلسطین از لوث آنان، سوق نداد؛ حتی انتقام نُه سرباز ترک را که یهود در سال 2010م  در کشتی "آزادی غزه" کشتند و نمایشی برملا به هدف افزایش آراء‌انتخاباتی بود، نگرفت. هم‌چنان خون آن‌ها بر گردن اردوغان است. رابطه اردوغان با نهاد یهود رابطه دوستانه و رفاقت است. او با ایشان رابطه تجاری، نظامی و امنیتی برقرار نموده و این رابطه‌های سه‌گانه در زمان اردوغان به‌گونه وسیع‌تر گسترش یافته است. ترکیه اولین دولت از دولت‌های سکولریستی حاکم بر مسلمین بود که در سال 1948م دولت یهود را به رسمیت شناخت و تا امروز این شناخت پابرجاست. وجود سفارت دولت یهود در ترکیه دلیل قاطعی بر دوستی ویژه میان اردوغان و دوستانش -رهبران یهود – غاصبین سرزمین مقدس فلسطین است. اردوغان در ترکیه از حاکمان قبل از خود به نهاد یهود بگونه بهتر خدمت‌رسانی کرده است؛ زمانی‌که آتش سوزی ها در نهاد یهود در سال 2016م شعله‌ورگردیده و بسیاری از کشورها از جمله امارات از خاموش کردن آن عاجز مانده بودند و نزدیک بود یهود در جزای آنچه در حق فلسطین و مردم آن انجام داده بود، نابود شود؛ دوست صمیمی‌شان، اردوغان، به نجات آنان شتافت و موفق شد تا زنجیره کشتار مردم فلسطین،‌ نابود کردن خانه‌ها و ازبین بردن کشت‌زارهای آنان ادامه یابد. به این صورت، اردوغان شریک جنایات یهود در فلسطین، بعد از نجات دادن آن‌ها از آتش‌سوزی‌های سال 2016م شمرده می‌شود. تعجب‌آور اینجاست که اردوغان هیچ تلاشی برای نجات مناطقی‌که حکومت سوریه در "حماة" و مناطقی‌که روسیه جنایت‌کار به آتش کشید، نکرد؛ بلکه گفت: حماة دوم را اجازه نمی‌دهیم؛ دوم، سوم و چهارم تکرار شد؛ اما اردوغان هیچ کاری نکرد. با وجود جنایات و حشیانه روسیه در شام، اردوغان هم‌چنان با سران جنایت کار در رأس شان دشمن الله، پوتین رابطه برقرار می‌کند.

تأسیس مراکز روسپی‌گری و سواحل برهنه‌گان

مراکز روسپی‌گری که مسلمین را به فساد کشانده، قبل از حاکمیت اردوغان در ترکیه بوده اند؛ اما در زمان حاکمیت اردوغان توسعه یافته و افزایش یافته است. یکی از زنانی‌که مالک یکی از مراکز روسپی‌گری است، بعد از دست یافتن اردوغان به مقام ریاست جمهوری، در حالی‌که از کامیابی اردوغان مسرور بود؛ چنین اظهار داشت که اردوغان را ازین جهت انتخاب نموده است که در زمان حاکمیت او تجارتش رونق بیشتری یافته. برخی بیانات حاکی ازان است که مراکز فحشاء از بزرگ‌ترین مراکز درآمدزا در ترکیه محسوب می‌شود. پس جایی تعجب نیست که اقتصاد ترکیه در سال‌های اخیر بگونه قابل توجهی رشد یافته است.

نوار افتتاحیه سواحل برهنه‌گان در دریای ایجه در سال 2009م توسط اردوغان قطع شد؛ گرچه وجود چنین سواحلی در سرزمین محمد فاتح و سلطان عبدالحمید، بعید بنظر می‌رسد؛ اما این معلومات  ۱۰۰٪ درست است؛ زمانی‌که فریاد مردم در ترکیه ازین ناحیه بلند شد، اردوغان به ایجاد سواحل عفاف اقدام نمود.

نتیجه‌گیری

اردوغان؛ پیرو امریکا،‌ دوست روسیه و سازمان یهود، خائن اسلام و مسلمانان و سکولر درجه یک است. اردوغان مرد درجه اول سکولر در ترکیه است؛ کارکردش از منظر اسلام جنایاتی محسوب می‌شود که الله، پروردگار جهانیان، آفریدگار هستی، انسان و حیات و آفریدگار همه چیز ازعدم را به خشم آورده است. امت باید قبل از این‌که زمان بگذرد و قبل ازین‌که پشیمانی سودی نداشته باشد؛ این موضوع را درک نموده و با حزب التحریر برای سقوط تمام نظام‌های موجود در سرزمین‌های اسلامی، به شمول اردوغان کار کند و صفوف خویش را با حرکت دادن کشتی تغییر حقیقی، عالم جلیل القدر، عطاء ابن خلیل ابو الرشته و کار با حزب التحریر به رهبری ایشان، برای برپا کردن خلافت راشده دوم به طریق نبوت، بیارایند؛ زیرا راه نجات مسلمین و رسیدن  به عزت و بیداری آن‌ها همین است. الله سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ [نور: ٥٥]

ترجمه: الله به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آن‌ها خلافت روی زمین را بخشید؛ و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل می‌کند، آنچنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت و کسانی‌که پس از آن کافر شوند، آن‌ها فاسقانند.

نویسنده: سعید عدنان – ولایه یمن

منبع: مجله الوعی شماره (۴۲۹)

ادامه مطلب...

تمسک به ثوابت سیاسی قوت و تنازل از آن ضعف است

  • نشر شده در سیاسی

اسلام، دینی‌که همه­اش ثوابت است؛ احکام، عقاید، فکره و طریقه و هرچیز مأمور شده و نهی شده از آن، جزء ثوابت می­باشد. از ثوابت معروف و شناخته شده یکی هم عدم تحالف و هم­پیمانی بین إسلام و کفر و مدارا/سازش نکردن با کفار در نیمه­راه می­باشد.

 مسلمان واقعی همیش از تمسک به ثوابت دین متمایز و شناخته می­شود که این عمل وی شخصیت، عملکرد و رفتارش را قوت می­بخشد. رسول الله صلی الله علیه وسلم کیفیت و چگونگی تمسک به ثوابت را برای ما آموزش داده اند که باید به اندازه گرفتن به دندان­های نواجذ بدان آن‌ها تمسک ورزید! وقتی کاکای شان، ابوطالب برای شان گفت: پسران کاکایت چنین می­پندارند که تو آن‌ها را در محفل و مسجدشان آزار و اذیت می­دهی، پس از این کار خود دست‌بردار شو! راوی می­گوید که رسول الله صلی الله علیه وسلم چشم به آسمان دوختند و سپس فرمودند: «آیا این آفتاب را می­بینید؟» گفتند: بلی. آنحضرت فرمودند: «من نمی­توانم از این کار خود با شما دست بردار شوم، حتی اگر پارۀ از این را برایم حاضر نمایید.» برای همگان معلوم است که رسول الله صلی الله علیه وسلم درخواست قریش را مبنی بر رهبری، جاه و مال و ازدواج با زیباترین زنان را رد نمودند و هم‌چنین مشارکت با قریش را در مسئله عبادت و پرستش نپذیرفتند؛ آنگاه که ولید بن مغیره، اسود بن مطلب و عاص بن وائل نزد آنحضرت حضور یافتند و گفتند: «ای محمد! بیا، ما معبود تو را می­پرستیم و تو هم معبودان ما را بپرست و تو را در تمام امور خود شریک می­سازیم.» و رسول الله صلی الله علیه وسلم در جواب، سوره کافرون را تلاوت نمودند که به صراحت درخواست‌شان را رد می­نماید. بعد از وفات کاکای شان ابوطالب، کاکای دیگرشان ابولهب در عوض این‌که آنحضرت از ناچیز شمردن و نادان خواندن معبودان و عقل­های شان دست‌بردار شوند، پیشنهاد حمایت کرد. بنابر این، از ایشان پرسان نمود که «آیا عبدالمطلب وارد جهنم می­شود؟» رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «هرکس بر چنان حالی‌که عبدالمطلب قبض روح شد، بمیرد وارد جهنم می­شود.» ابولهب لعنت الله علیه گفت: «همیش دشمن تو خواهم بود.»

 رسول الله صلی الله علیه وسلم این‌گونه متمسک به ثوابت بودند و هیچ­گاه با اهل قدرت سازش و مدارا نمی­کردند و دعوت خود را برای عموم مردم بدون هیچ‌گونه توریه، نیرنگ و مدارا عرضه می­کردند.

از آن جائی‌که تمسک به ثوابت مشمول عقاید و احکام شرعی متعلق به فکره است، هم‌چنین مشمول احکام متعلق به طریقه نیز می­باشد. وقتی رسول الله صلی الله علیه وسلم از قبیله بنی عامر بن صعصعه طلب نصرت نمودند و آن‌ها در عوض تفویض قدرت را بعد از ایشان برای خود طلبیدند، وی صلی الله علیه وسلم با آن‌که سخت محتاج نصرت بودند، با تمام صراحت و وضاحت درخواست‌شان را رد نمودند و گفتند: «فرمانروایی و قدرت از آن الله است و آن را برای هرکس هرگونه که بخواهد واگذار می­کند.»

ثوابت از چیزهای مسلم شرعی بوده که تا روز قیامت با تغییر زمان و مکان تغییر نمی­یابد، استقامت بر آن واجب است و تمسک بدان فرض می­باشد!­ علاوه بر این، التزام بدان ضرورت حیاتی­ست و هر جامعه که در راستای تغییر فعالیت می­کند، از آن استغنا کرده نمی­تواند و باید بدان تمسک ورزد.

یکی از وظایف اصلی و همیشگی یک دولت اسلامی واقعی و سیاسی اینست که از این ثوابت محافظت کند و دست‌بردارشدن از  آن­ها سبب می­شود که راه مدارا و سازش را در پیش گرفت که نتیجه آن جز گرفتار شدن امت اسلامی به مصایب و مشکلات چیزی بیش نخواهد بود.

اگر به سیاست خارجی ترکیه در این ده­‌سال اخیر نظر بیندازیم، بطور صریح و آشکارا می­بینیم که چقدر ثوابت شرعی و ضروری را نادیده گرفته و آن‌ها را قربانی مصالح و منافع بین‌المللی و منطقه­ای به نفع قدرت­های بزرگ کرده است! به عنوان مثال؛ گفتند که جلو حماه دومی را می­گیریم و نخواهیم گذاشت که سرنوشت آن تکرار شود؛ اما به حماه‌­ها اجازه دادند و گفتند؛ ممکن نیست که بر حلب سازش کنیم. عهد خود را شکستاندند و آن را به نظام جنایت­کار و مجرم تحویل دادند و گفتند؛ ممکن نیست با نظامی‌که دستش با خون مردمش آغشته است، تعامل و رابطه داشته باشیم؛ اما با آن تعامل مخابراتی و سپس تعامل سیاسی نمودند! گفتند؛ ممکن نیست که در برابر پناه‌جویان ضعیف و مسلمان سوریه کوتاهی کنیم، اما در حق‌شان کوتاهی روا داشتند، آنان را بیرون راندند و مسئله نژادپرستی را در پیش گرفتند! گفتند؛ ما با نظام­های دیکتاتور ظالم و غیرمردمی تعامل نمی­کنیم؛ ولی پرونده روزنامه نگار، جمال خاشقچی را مسدود نمودند و آن را به سعودی سپردند! با متکبرترین دیکتاتورهایی مثل؛ سعودی، مصر و امارات ارتباط برقرار نمودند و روابط خود را عادی ساختند؛ به این ادعا که آنان با رژیم یهود؛ قاتل مردم فلسطین روابط خود را عادی نمی­سازند؛ ولی روابط خود را عادی ساختند و ارتباطات سیاسی، اقتصادی و تجارتی خود را تا آخرین درجه گسترش دادند...!

از مثال­های دیگر تفریط سیاسی و تنازل از ثوابت، هم‌چنین عملکرد جنبش حماس است که در نوار غزه نمایندگی از قدرت حاکم می­کند؛ به گونه‌ای که دست از جهاد برداشته، هماهنگی با استخبارات جنایت­کار مصر را پذیرفته است و با اصل مذاکرات با رژیم یهود از طریق قدرت حاکم در فلسطین موافقت نموده است. یحیی السنوار، رئیس جنبش حماس در غزه گفت: «راه‌پیمایی مقاومت مردمی در برخورد با خشونت اشغالگران را بطور مسالمت­آمیز به پیش خواهیم برد.» هم‌چنین جنبش حماس به چه دلیل از محمود عباس تخلف می­ورزد؟!

اما موسی أبومرزوق، یکی از فرماندهان جنبش حماس آمادۀ تنازل و دست کشیدن از جهاد علیه رژیم یهود شد و گفت: «مذاکره با اشغالگران هیچ اشکالی ندارد؛ همانگونه که با وی همرای سلاح مبارزه می­کنیم، می­توانیم با کلام مبارزه کنیم!»

گوش دادن به کفار و التزام به تعلیمات و آموزه­های آن‌ها پایانی ندارد. یکی از مسئولین تحریک طالبان گفت: «از من خواستند تا در عوض به رسمیت شناخته شدن افغانستان در ملل متحد، تطبیق حدود شرعی را لغو کنم.»

گوش دادن به کفار و لبیک گفتن به خواسته­ها و مطالب شان پایان­ ناپذیرست، جز با ترک کل احکام اسلام. حتی با تحقق این هم کفار بی­کار ننشسته، بلکه تنازلات بیشتری را خواهند طلبید! سپس بعد از این همه خوش‌خدمتی و تنازل، چه بسا این تنازلات به سبب از اسباب مورد پسندشان قرار نگیرد و همرای پیروانان دیگر خود کار کنند و آن را نیست و نابود کنند و کسی را بیارند که برای شان از نوع دیگری تنازل کند؛ چنان‌که با محمد مرسی رحمه الله در مصر و  با عمر البشیر در سودان کردند؛ با وجودی‌که هردوی شان از هرچیزی­‌که متعلق به تطبیق شرعیت بود، دست کشیدند و تنازل نمودند.

بنابر این، مطلوب شرعی‌که بر سیاست­مداران لازم وضروری بوده، تمسک به ثوابت شرعی و رد نمودن فکره تدریج در فعالیت سیاسی است؛ زیرا پذیرش فکرۀ تدریج علاوه بر این‌که یک فکره مخالف با شریعت است، هم‌چنین یک فکرۀ بسیار مُهلک و کشنده­ای نیز می­باشد.

نویسنده: احمدالخطوانی

برگرفته از جریده الرایه

مترجم: محمد مزمل

 

ادامه مطلب...

تسلط دالر امریکایی بر سایر پول‌ها و پیامدهای آن

  • نشر شده در سیاسی

پول مقیاس ارزش کالا و خدمات است؛ آن چیزی است که تبادل کالا و خدمات توسط آن انجام می‌شود. از زمان‌های قدیم مردم در کنار معادنِ مانند طلا، نقره و مس چیزهای زیادی را به عنوان پول به مرور زمان استفاده کردند. همه مردم بر قبول طلا و نقره به عنوان ارز اصلی متفق اند و اجرای سیستم ارز طلایی در تمام گوشه و کنار دنیا، به شکل‌های مختلف تا سال 1971م، زمانی‌که دالر امریکایی از نوسانات بازار آزاد در امان بود، انجام شده است.

برای سیستم ارز طلایی استفاده شده در روابط ارزی سه شکل اساسی وجود داشته است:

اول: سیستم ارزی طلایی تا جنگ جهانی اول انجام می‌شد و درین سیستم، ارزهای طلایی و اوراقی‌که 100% باطلا معادل بود و در داد و گرفت بجای طلا استفاده می‌شد، رواج داشت.

دوم: در سال‌های بعد از جنگ جهانی اول درین سیستم، بانک‌نوت‌های مروج در مقابل طلا به چاپ رسید؛ اما تحویل به آن به عوض طلا محدود به اوزان مشخص و مرتبط به شروط و احکام خاص بود. پشت سر گذاشتن این سیستم، پس از گذشت اندک زمانی در سال 1931م صورت گرفت.

سوم: سیستم صرافی طلا (ارز).

مطابق این سیستم، ارزهای ملی، امتیاز تحویل مستقیم به طلا را نداشت؛ اما در مقابل اموال کشور دیگری تحویل آن در عوض طلا ممکن بود؛ بر همین مبنا، کشورها بنام کشور تابع، متبوع و پول کشور متبوع نام‌گذاری شد.

در دوشکل اول و دوم، در زمان‌هایی‌که سیستم ارز طلایی جریان داشت، کاستی در سپرده‌های کشوری نبود؛ به ویژه این‌که تورم در نرخ ارز طلایی مورد استفاده، قبل از جنگ جهانی اول وجود نداشت، بصورت آزادانه انتقال اموال میان کشورها ممکن بود و باعث تورم در نرخ ارز نمی‌شد؛ به گونه مثال: زمانی‌که اولین ارز در زمان دولت عثمانی در سال 1326م به چاپ رسید، تا سال 1740م میان‌گین/اوسط تورم در ارز عثمانی 84% در خلال 414 سال بود که معادل 0.20% در هرسال می‌شود. به تعبیر دیگر، این تنها ارزی بود که با گذشت سال‌های متمادی به کمک طلایی‌که ارزشش را از خودش می‌گیرد، توان محافظت از قیمت و ارزش خود را به شکل دائمی داشت؛ زیرا مداخلات و اغتشاشات خارجی وجود نداشت.

طلا ارزی‌ست که دنیا آن را به اعتبار معدن و تولید محدودش پذیرفته است و مطابق تمایل مردم امکان زیاد شدن و تورم را ندارد؛ بنابراین، نمی‌شود، در بازار زیاد و یا کم عرضه شود؛ چنانچه امروز در ارز کاغذی دیده می‌شود. پس زیادت آن بسته به مشغول بودن معادن طلا و استخراج آن ازین معادن است. ما وقتی‌که بطور کلی به دنیا نگاه کنیم، دیده می‌شود که استخراج سالانه طلا محدود است. علاوه براین، ممکن نیست کل طلایی‌که استخراج می‌شود، مستقیم تبدیل به نقدینه شود؛ زیرا طلا در عرصه‌های مختلف دیگر صنعت، مانند تلویزیون و مبایل همراه استفاده می‌شود. بر مبنای آمار سال 2018 سالانه نزدیک به 3500 تُن طلا تولید می‌شود. از طرفی، این مقدار طلای تولید شده در صنعت استفاده شده و از جانب دیگر، برخی ازین مقدار، به عنوان زیور و ظروف به طروق مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد. بنابراین، تطبیق نظام طلایی در ارزش‌گذاری کالا و خدمات تولیدی در تمام جهان کافی‌ست.

با این هم، کشورها به دلیل رشد تورم در جنگ جهانی اول، تلاش کردند به معیار طلا برگردند؛ اما رکود اقتصادی مشهور در سال 1929م و تطبیق برخی از جوانب نظام سرمایه‌داری و مأموریت‌های جنگ جهانی دوم باعث شد کشورهای دنیا چاپ پول را بدون عوض سرعت ببخشند و سبب شد سیستم ارز طلایی دفن تاریخ شود.

 تسلط نقدینگی دالر در دنیا با توافق‌نامه "برتون و ودز" شروع شد. در سال 1944م در کنفرانسی‌که 44 کشور حضور داشت، سیستم جدید پولی، برمبنای ارتباط تمام پول‌ها به دالرامریکایی رقم خورد؛ زیرا در آن زمان، بعد از جنگ جهانی دوم، دالر در مقابل طلا بود. امریکا درصدِ بزرگی از ذخایر طلا را در دنیا در اختیار داشت. در سال 1950م ذخایر طلایی‌که در اختیار واشنگتن بود، 65% کل زخایر طلای جهانی را تشکیل می‌داد.

اما امریکا پول مروجه را بیشتر از ذخایر طلا و بدون پشتوانه طلایی چاپ کرد. این کار بخاطر مصارف جنگ ویتنام و تقاضای دالر از سوی کشورهای جهان انجام شد. بنابر این، توافق‌نامه "برتون و ودز" ملغی گردید و دالر در دسامبر 1971م در زمان رئیس نیکسون در نوسانات آزاد رها گردید. برمبنای توافق‌نامه "برتون و ودز" یک انس = (31.1گم) طلا در مقابل 35 دالر امریکایی تعیین شده بود؛ اما در حال حاضر یک انس طلا برابر با 1942 دالر است. پس دالر بر حسب تاریخ 4 مارس 2022م 55.48%  ارزش خود را در مقابل طلا از دست داده است.

امریکا زمانی‌که از سیستم "برتون و ودز" می‌خواست که دالر باید در مقابل طلا چاپ شود، شانه خالی کرد و به راه‌حل دیگری از طریق نفت متوصل شد تا بتواند بر مشکلات ناشی از چاپ دالر بلاعوض فایق آید. حکومت امریکا توافق نامه‌ای را در مقطعی از سال 1972م تا 1973م، با خانواده حاکم سعودی امضا نمود که برمبنای آن نفت فقط باید با دالر معامله شود و امریکا در عوض حاکمیت آل سعود را حفاظت کند. کشورهای دیگر در سازمان اوپِک نیز پا به جای پای سعودی گذاشت و در مقابل نفت فقط دالر پذیرفته می‌شد. در نتیجه کشورهایی‌که تمایل به خرید نفت داشتند، فقط باید با دالر می‌خریدند. این یک گامِ بسیار بزرگ برای پذیرش دالر چاپ شده‌ای بدون پشتوانه از سوی کشورهای جهان و حفظ امتیاز آن به عنوان ارز پس‌انداز بود؛ به ویژه زمانی‌که دالر در سال 1971میلادی در نوسانات آزاد رها و در بازارهای جهانی زیاد ریخته شد. به دلیل لغو ارتباط دالر با طلا، بانک پس‌انداز فدرال امریکا اوراقی را در بازارهای جهانی عرضه کرد که بهایی آن‌ها تقریباً به شش سِنت می‌رسید؛ آن‌که در تمام اقتصادهای جهانی مشکل آفرید. بنابراین، ارزش دالر در مقابل ارز کشورهای دیگر، با بکارگیری سیاست‌های پولی فشرده یا توسعه‌یافته، سیر سعودی را پیمود. طور مثال: با آمدن بهران جهانی در جنوری سال 2008م قیمت خالص اوراق بهاداری‌که بانک پس‌انداز فدرال دست به دست می‌کرد، به 817 ملیارد و 367 ملیون دالر می‌رسید و ازان زمان تا فبروری سال 2022م به 2 تریلیون و 232 ملیارد و 107 ملیون دالر رسید. در عین تاریخ، طبق ارقام و آمار عمومی، که ازسوی  هیئت بانک پس‌انداز فدرال ارائه شد، 922 ملیارد و 187 ملیون دالر و 8 تریلیون و 928 ملیارد و 129 ملیون دالر بوده است. به عبارت دیگر، امریکا در خلال همین مدت M0 را از حیث عرضه ی پول نقد 1 تریلیون و 414 ملیارد و 740 ملیون دالر به چاپ رسانده است، در حالی‌که اگر در اعتبار عرضه پول نقد M1 و M2  و M3، قرض وابزار دیگر در نظر گرفته شود، میان‌گین عرضه پول نقد به ده‌ها برابر این رقم افزایش می‌یابد.

نظر به سیستم "برتون و ودز" و ارتباط تمام ارزهای جهان به دالر امریکا، همه کشورهای جهان دالر امریکا را به عنوان پول پس‌انداز و یکی از محورهای اصلی در سیاست پولی، ذخیره می‌کنند؛ به گونه‌ای‌که کشورها پول محلی خویش را در مقابل کمیتی از دالر که نزدشان است، به چاپ می‌رسانند؛ زیرا دالر در واقع معادل طلا بوده است. در سال‌های بعد از امضایی توافق نامه در سال  1944م، با این‌که در سال 1971م رئیس جمهور آن زمان امریکا (ریچارد نیکسون) ارتباط دالر را با طلا ملغی اعلام کرد؛ اما دالر ارز رسمی جهانی گشته است؛ حتی کشورهای مانند چین و روسیه که با امریکا به شدت رقابت دارند، نیز مقادیر زیادی از دالر امریکایی را در صندوق‌های شان نگهداری می‌کنند. درصد دالر در حساب‌های پس‌انداز 146 بانک مرکزی کل دنیا به 64% می‌رسد.

هم‌چنان بسیاری از تجارت‌ها در دنیای امروزی با دالر انجام می‌شود؛ در کل دنیا مبلغ بیش از 7 تریلیون دالر امریکایی در معاملاتی که ارتباطی به تولیدات و خدمات امریکا ندارد، دست به دست می‌شود. این‌که امریکا شرط گذاشته که خرید نفت باید با دالر انجام شود، دالر را معیار اصلی در تجارت بین المللی قرار داده است؛ در حال حاضر 88% درصد تجارت جهانی با دالر امریکایی و 22% با یورو و 17% با ین جاپان انجام می‌شود.

درین مرحله کشورهای جهان بیش از پول محلی خود به دالر امریکایی اعتماد دارند و مقادیر زیادی از پول‌های پس‌انداز خویش را پول‌هایی مانند دالر، یورو و ین جاپان، نگهداری می‌کنند تا این‌که توازن در تجارت بین‌المللی را حفظ نموده و از ضعف حساب جاری خویش دوری کنند.

بی‌ثباتی اسعار در دنیا و این‌که حکومت‌ها توان بالا و پایین بردن پول را در مقابل نقدینه‌های کشورهای دیگر را دارند، به خواستگاه نگرانیِ دنیا تبدیل شده است؛ بطور مثال در اثنای بهران اقتصادی در سال 2008م چین به شدت از پس‌اندازهای بزرگ دالری که داشت، نگران شده بود؛ زیرا تورم 10% دالر برای چین که 1،4 تریلیون پول خارجی داشت، 104 ملیارد دالر خسارت به همراه خواهد داشت؛ "امری‌که سعود اسلام و سقوط سرمایه‌داری را در ضمن خواهد داشت." بنابر بیان صندوق بین‌المللی پول در جنوری 2022م ذخایر ارزی برخی از کشورها قرار ذیل است:

امریکا: 249،551،000،000 دالر

انگلستان: 227،551،000،000 دالر

چین: 3،577،473،000،000 دالر

(بیش از یک تریلیون دالر ازین مبالغ به شکل سندهای خزانه‌داری امریکایی) است.

جاپان: 1،448،095،000،000 دالر

هند: 632،079،530،000 دالر

عربستان سعودی: 446،796،680،000 دالر

ترکیه: 109،717،000،000 دالر

زمانی‌که در ارقام فوق  دقت شود، دیده می‌شود که در حال حاضر بیشترین ذخایر نقدی خارجی در دست چین، بزرگ‌ترین رقیب امریکاست که پس از چین روسیه می‌باشد. این ارقام نشان می‌دهد که برخی از کشورها اگرچه با امریکا رقابت دارند، در تلاش اند تا ارقام بلندی از ذخایر پولی خویش را دالر نگهدارند؛ این از آن جهت است که می‌خواهند اقتصادشان قوی بماند و در مبارزاتی‌که بدان‌ها رو برو هستند، قوی‌تر عمل کنند. ازجانب دیگر، این کشورها به دلیل پیش‌گیری از زیان‌های اقتصادی تصامیمی نمی‌گیرند که سبب تورم دالر شود.

بنابر آمار صندوق بین‌المللی پول بیشتر از 61% از ذخایر بانکی خارجی امروز، با دالر امریکایی بوده و بیشتر ذخایر پولی تشکیل شده از سندهای امریکایی است؛ مانند پول یا سندهای خزانه امریکا. در عین زمان، حدود 40% از قرض‌های جهان با دالر امریکایی است. همین‌گونه به دلیل تسلط بازارهای مالی امریکا وضعیت ذخایر جهانی تاحدود زیادی به حجم و نیروی اقتصاد امریکا وابسته است؛ باوجود بلند بودن ضعف حساب جاری در ایالات متحده و تریلیون‌ها دالر از دیون خارجی کماکان خزانه امریکا امن‌ترین خزانه برای دارایی‌ها در نظام مالی جهانی محسوب می‌شود.

هم‌چنین علی‌الرغم این‌که دالر امریکا نسبت به ارز کشورهای جهان نیروی مافوق است؛ بازهم باور راجح بر این است که نظام پولی که امریکا ایجاد نموده برای مدت طولانی‌تر، درجهانی‌که بر آن اقتصاد مجازی تسلط یافته، ادامه پیدا نمی‌کند. طبق نظریات دانشمندان این موضوع، امکان حفاظت از این نظام در درازمدت ممکن نیست؛ بنابراین، به دنبال ارز بدیل هستند؛ مانند بیت کوین.  کشوری‌که پول بین‌المللی دارد، برای این‌که بتواند بر موقف خویش پایدار و دوامدار بماند، مناسب است در برخی امور خود کفا باشد که یکی ازین امور کسرِ بالا در بودجه کشورها و بدهی‌های خارجی است.

در نتیجه؛ در عین حالی‌که دالر امریکا ارز کماکان رئیس و مسلط بر تمام کشورها و گوشه‌ و کنار دنیا بوده است؛ با این هم پیرامون دوام‌اش شک و تردیدهایی وجود دارد و در مورد آمدن ارز جایگزین بحث جریان دارد؛ اما متأسفانه حرص و آز سرمایه‌داران و ارتباطات‌شان اقتصاد مجازیی را آفریده که ثروت جهان را به کام تعداد اندکی از ثروت‌مندان می‌ریزد. این امر هم‌چون سدی در مقابل صداهایی‌که مبنی بر برگشتن دوباره طلا به عنوان معیار بلند می‌شود، می‌ایستد؛ در حدی‌که کشورهای مانند چین و روسیه که از تسلط دالر امریکایی شکایت دارند، هیچ تلاشی برای تطبیق سسیتم طلا، در پیمان‌های تجاری‌، با ارز ملی‌شان، به خرج نمی‌دهند؛ زیرا عین نظام سرمایه‌داری در روسیه و چین و کشورهای دیگری‌که با امریکا در رقابت اند، تطبیق می‌شود و در آن کشورها ثروتمندی و جود دارند که مالک ملیاردها دالر اند.

نويسنده: محمد حنفي يغمور

منبع: مجله الوعی

ادامه مطلب...

آنچه قابل مالکیت را دارد رزق است

  • نشر شده در فقهی

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته شیخ عالم و بزرگ.

اگر شما لطف بفرمائید سوالی را برایم جواب دهید که هنوز به جواب قناعت بخش در خصوص آن دست پیدا نکردم، از الله سبحانه و تعالی مسألت دارم که جواب این سوال در نزد شما باشد.

سوال: آیا رزق تنها منحصر به مال می‌شود؟ یعنی مال هر آنچیزی است که به سبب شرعی مالکیت آنرا شخص کسب می‌کند؟ و یا به عبارت دیگر مال شامل پول نقد، اموال منقول و غیر منقول بوده و این‌ها بخشی از رزق و تمام اقسام رزق را شامل نمی‌شود؟ مثلا ازدواج زن صالح، سلامتی، پیروزی و نسل و اولاد صالح هم‌چنان از جملۀ رزق به حساب می‌آید؟

الله تعالی شما را جزای خیر دهد.

محمدالحارثی

جواب: و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته،

 بدون شک هر دارایی که در اختیار انسان است رزق است.

1. در لسان العرب آمده است:«رزق به معنی عطاء و بخشش است و کلمه‌ای رزق مصدر است که در این قول استفاده شده است "رزقه الله"، گاهی باران رزق نامیده شده چنانچه در این قول الله سبحانه و تعالی وارد شده است:

﴿وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاء مِن رِّزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا﴾

ترجمه: (و هر آنچه از رزقی‌که الله سبحانه و تعالی از آسمان فرو فرستاده و به لطف آن زمین را پس از مرگش زنده کرده)

و هم‌چنان الله سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿وَفِي السَّمَاء رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ﴾

ترجمه:و در آسمان است رزق شما و نیز آنچه به شما وعده داده می‌شود.

مجاهد گفته است منظور از رزق در این‌جا باران است و این وسعت زبان را نشان می‌دهد... و ارزاق الجند یعنی غذای لشکر «و قد ارتزقوا» یعنی غذا خوردند و "رزقة" به فتح به معنی یک وعدۀ غذائی است که جمع آن "رزقات" یعنی وعده‌های غذائی می‌باشد و مفهوم «ارتزق الجند» یعنی لشکرغذائی خود را گرفت و این قول الله سبحانه و تعالی:

(وتَجْعَلونَ رِزْقَكُم أنكم تُكَذِّبونَ﴾

ترجمه: و تنها بهره خود را انکار قرار می‌دهید؟

یعنی شما شکر رزق خود را تکذیب می‌کنید مثل این قول شان «مطرنا بنوء الثریا» یعنی ما از باران‌های فراوان ستارگان آب داده شدیم مثل این قول است﴿وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ﴾ یعنی از اهل قریه سوال کن و امیر لشکر خود را رزق داد و آنها نیز غذا گرفتند و گفته می‌شود لشکر فقط یک بار غذا داده شد و دو رزق داده شدند یعنی دو مرتبه. ابن بری...)

2. در قاموس المحیط آمده است:«رزق به کسر «را» آنچیزی است که توسط آن نفع رسانده می‌شود مانند مرتزق و مطر و جمع آن ارزاق است و به فتح مصدر حقیقی است  به معنی یک وعدۀ غذائی که جمع آن رزقات به صورت حرکت دار به معنی وعده‌های غذائی لشکر می‌باشد"و رزقه الله" یعنی الله سبحانه و تعالی به آن رزق داد و فلان رزق را شکر کرد و از همین قبیل است که جمع آن ارزاق است: ﴿وتَجْعَلونَ رِزْقَكُم أنكم تُكَذِّبونَ﴾.

3. در کتاب «الصحاح في اللغة»آمده است:« رزق: آنچیزی است که از آن استفاده می‌شود و جمع آن ارزاق است، هم‌چنان رزق به معنی عطاء است و آن مصدر این قول است «رزقه الله» و "رزقة" به فتح یک وقت غذاء است که جمع آن "رزقات" است که به معنی وعده های غذائی لشکر است و معنی ارتزق الجند یعنی وعده‌های غذائی خود را گرفتند و این قول الله سبحانه و تعالی: ﴿وتَجْعَلونَ رِزْقَكُم أنكم تُكَذِّبونَ﴾ یعنی شکر رزق خود را تکذیب نمودید مثل این قول الله سبحانه و تعالی (و اسأل القریة) یعنی از اهل قریه سوال کن و باران هم رزق نام گذاری شده مثل این قول الله سبحانه و تعالی:

﴿وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاء مِن رِّزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ﴾

ترجمه: و هر آنچه از رزقی‌که الله سبحانه و تعالی از آسمان فرو فرستاده و به لطف آن زمین را زنده کرده است.

و هم‌چنان این قول الله سبحانه و تعالی: ﴿وَفِي السَّمَاء رِزْقُكُمْ﴾

ترجمه:و در آسمان رزق شما است

4. در "کراسة عن الرزق" آمده است:« اما مسأله رزق؛ در این خصوص آیات بسیاری قطعی الدلاله وجود دارد برای کسانی که قرآن ایمان دارند؛ مجالی نگذاشته مگر اینکه باید ایمان بیاورد که رزق به دست الله سبحانه و تعالی بوده و برای هرکسی‌که بخواهد می‌دهد و مسأله رزق غیر از مسألۀ قدر است، زیرا قدر آن است که الله سبحانه و تعالی می‌داند که فلان مسأله قبل از وقوع این مسأله اتفاق می افتد و او الله سبحانه و تعالی است که نوشته و مقدر کرده اما رزق به معنی این نیست که تنها الله سبحانه و تعالی می‌داند که فلان شخص روزی داده می‌شود و نوشته و مقدر کرده است بلکه در کنار این‌که رزق می‌دهد و رزق را نوشته و مقدر کرده است تنها او تعالی است که رزق را می‌دهد نه بنده، این موضوعی است که آیات قرآن کریم بر این دلالت دارد:

(لَا نَسْأَلُكَ رِزْقاً نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى﴾ مائده 88.

ترجمه: ما از تو رزقی نمی‌خواهیم و سر انجام در پرهیز کاری است.

﴿وَكُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالاً طَيِّباً وَاتَّقُواْ اللَّهَ الَّذِي أَنتُم بِهِ مُؤْمِنُونَ﴾

ترجمه: از آنچه الله سبحانه و تعالی روزی تان داده به گوارائی و با میل و رغبت بخورید و از الله که به او ایمان دارید پروا کنید

﴿اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ﴾ شورای 19.

الله سبحانه و تعالی به بندگانش لطف بسیار دارد هر که را خواهد روزی می‌دهد و او بسیار نیرومند و غالب است.

5. اما آنچه که تحت ملکیت نیست و دارائی به شمار نمی‎رود و شما در سوال خود ذکر کردید مانند: اولاد صالح، صحت‌مندی و سلامتی و هر آنچیزی‌که بر انسان مسلط بوده و در حیطۀ اختیار انسان نباشد همه این‌ها قضاء هستند و این‌ موارد شامل رزق می‌شود، هم‌چنان تمام افعالی‌که از انسان صادر و یا بالای انسان واقع می‌شود بدون آنکه در ان اختیاری داشته باشد... در "کراسه" موضوع قضاء و قدر تحت عنوان (نظر صحیح در مسأله‌ای افعال بنده گان) چنین آمده است:

(نظر صحیح در این مسأله نسبت به افعال بنده گان این است که انسان در دو دائره زنده گی می‌کند یکی از این دو دائره بر انسان مسلط بوده و آن دائرۀ است که در چهارچوب تصرفات انسان و در تحت چهار چوب افعال بنده گان واقع شده و به آن مبادرت می‌ورزد و به اختیار آن انجام می‌شود. دائرۀ دیگری که بر انسان مسلط گردیده دائره است که انسان در چوکات آن واقع شده و در ضمن این دائره افعالی واقع می‌شود که انسان در آن دخل نداشته خواه از انسان صادر شود و یا بر انسان واقع شود، پس افعالی‌که در دائرۀ است که بر انسان مسلط است انسان در آن اختیاری نداشته و هیچ نقش در ایجاد این افعال ندارد و این بخش به دو قسم است: یکی آن است که مطابق به نظام هستی بوده و قسم دیگر آن است که انسان در آن نقش نداشته و قدرت دفع آنرا ندارد و مطابق به نظام هستی نیز نمی‌باشد اما آنچه مطابق به نظام هستی است انسان مطابق به آن مطیع بوده و هم‌گام با آن در سیر جبری قرار دارد زیرا این بخش با نظام هستی، حیات طبق نظام مخصوص پیش رفته و تخلف نمی‌کند لذا اعمال در این دائره بدون اراده انسان صادر و انسان در این مسیر بدون اینکه در آن اختیاری داشته باشد در حرکت است...

پس همه این افعالی‌که در دائرۀ واقع می‌شود که بر انسان مسلط است به نام قضاء یاد می‌شود، زیرا تنها الله سبحابه و تعالی است که این افعال را مقدر نموده و به همین دلیل بنده در خصوص این افعال محاسبه نمی‌شود هر چند که در آن نفع و یا ضرری باشد، مطابق به میل انسان باشد و یا خلاف میل آن، مطابق به تفسیر و تحلیل انسان خیری در آن باشد و یا شری، زیرا انسان هیچ نقش به این دائره و افعال نداشته و هیچ چیزی را از این‌ها و از کیفیت ایجاد این افعال ندانسته و به صورت مطلق نمی‌تواند که این افعال را دفع و یا جلب کند لذا بر انسان لازم است که به این قضاء ایمان آورده که همه این‌ها از جانب الله سبحانه و تعالی است...)

امیدوارم که در همین حد کفایت کند، الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است

برادر شما عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

             

ادامه مطلب...

در مورد سخن شخصی که بگوید نماز ما فوت شد

در شرح امام نووی بر صحیح مسلم با اندکی تصرف در باب"سخن شخص که بگوید نماز ما فوت شد" آمده است.

عن عبد الله بن أبي قتادة عن أبيه قال:  بينما نحن نصلي مع النبي صلى الله عليه وسلم إذ سمع جلبة رجال، فلما صلى قال: "ما شأنكم"؟ قالوا استعجلنا إلى الصلاة قال: "فلا تفعلوا إذا أتيتم الصلاة فعليكم بالسكينة، فما أدركتم فصلوا وما فاتكم فأتموا".
ترجمه: از عبدالله بن ابی قتادة روايت است، او از پدرش روایت نموده که گفت: با رسول الله صلی الله علیه و سلم مشغول نماز خواندن بودیم که صدای جست و خیز عده‌ای بگوش رسید؛ پس از اتمام نماز، رسول الله صلی الله علیه و سلم خطاب به آنان فرمودند: "این چه کاری بود که کردید"؟ گفتند: برای رسیدن به نماز جماعت عجله داشتیم. رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: " این کار را نکنید، هنگامی که برای نماز می‌آیید سکون و آرامش خود را حفظ نمایید، هرچه از نماز را دریافتید،(با امام) بخوانید و بقیه را خودتان کامل کنید".

رسول گرامی ما صلی الله علیه وسلم در این حدیث حکم کسی را بیان نموده که از رفتن به نماز در وقت آن تأخیر کرده و با عجله به سوی نماز می‌شتابد و سبب سر و صدا، پریشانی و ناراحتی غیرعمدی برای نماز گذاران می‌شود، زیرا وی دین را بر اساس عقل خود گرفته نه آنچنان که واجب بود بگیرد، بنابر این رسول الله صلی الله علیه و سلم از چنین اقدامی منع نمودند و این ممنوعیت را با این سخن‌شان "فما أدركتم فصلوا وما فاتكم فأتموا"به شکل واضح بیان نمودند.
ای مسلمانان:
زمانی که برای مسلمانان، پیروی از شریعت در کوچک‌ترین موضوع از موضوعات نماز لازم است تا سبب سر و صدا و آزار مسلمانان نمازگزار نشود، چی فکر می‎‌کنید در مورد مسلمانانی که صورت‌شان با کشته‌های صبح و شام شان آلوده به خون سرخ است، وقتی که رسول گرامی شما صلی الله علیه و سلم حریص بود بر اینکه سر و صدای اذیت‌کنندۀ برای نمازگزاران ایجاد نشود، پس حکم صدای موشک‌ها و بشکه‌های مواد منفجره چیست؟، در حالی که هر روز بر سر مسلمانان در سوریه انداخته می‌شود و آنان در نماز ایستاده‌اند و یا در خانه‌‎های‌شان‌اند، شما را سوگند به الله که این کار چگونه است؟ جواب بدهید ای صاحب نظران، آیا این سر و صدا نیست؟ برحذر باشید، برحذر باشید ای کسانی که در لشکر حاکم‌تان ابلیس قرار گرفتید از اینکه بر این تعدی و تجاوز ادامه دهید، تمام آنچه در این دینی که شما خود را به آن نسبت می‌دهید وجود دارد، سکوت شما را نسبت به وضعیت جاری بر مسلمانان سوریه و هر جای دیگری لعنت می‌کند.
ای بار الها‍! خلافت راشده بر منهج نبوت را زودتر به ما عنایت کن تا پراکندگی مسلمانان را جمع نماید و بلاء و مصیبت‎ها را از ایشان دور سازد و ای بار الها! زمین را با نور وجه کریم خود منور گردان. آمین آمین.

ادامه مطلب...

حزب التحریر ولایه ترکیه، تظاهرات را تحت عنوان" ترکستان شرقی را رها نمی‌کنم" برگذار کرد

حزب التحریر ولایه ترکیه، تظاهرات را تحت عنوان" ترکستان شرقی را رها نمی‌کنم" برگذار کرد

قتل عام و بی‌رحمی رژیم وحشی چین در ترکستان شرقی ادامه دارد، و از اشغال دوامدار این سرزمین اسلامی ده‌ها سال می‌گذرد. حکومت چین بر اساس سیاست ادغام مسلمان‌ها به جامعه بی دین چین، ملیون‌ها مسلمان را ایغور تحت نام تربیه و آموزش زندانی کرده است. شواهد زیاد دال بر این است که در این کمپ‌ها شکنجه و تهدید با سلاح می‌خواهد که هویت اسلامی آنها را تغییر دهند؛ و آموزش مردمان ایغوری بهانه‌ی بیش نیست. حزب کمونست چین روزمره به تهدید و شکنجه مسلمان‌ها در این زندان‌ها شدت بخشیده و از هیچ کس هم هراس ندارد.
در کنار زندان سیاسی دولت چین برای مسلمان ایغور ساخته، مردم عادی شهر گلجای ترکستان شرقی را به بهانه جلوگیری از گسترش ویروس کرونا در خانه‌های شان نیز زندانی کرده و حتی اجازه برای خرید ما یحتاج را نیز برای شان نمی‌دهد. ویدیوهای منتشر شده از این شهر نشان می‌دهد که دروازه‌های این مردم از بیرون قلف شده و به دلیل عدم دسترسی به غذا؛ یک تعداد از اطفال بیهوش و حتی تعدادی هم فوت شده اند.
حزب التحریر ولایه ترکیه به همین مناسبت، تظاهرات را در مسجد محمد فاتح در استانبول و مسجد حاجی بیرم در انقره برای دفاع از برادران ما در ترکستان شرقی و نجات آنها از ظلم و شکنجه دولت کمونستی چین برگذار کرده است. در این تظاهرات از دولت ترکیه به طور خاص و از رهبران کشورهای اسلامی به طور عام خواسته شد که سکوت خویش را در برابر وحشی‌گری‌های حکومت چین شکسته و برای دفاع از مسلمانان ترکستان شرقی( ایغور) اقدام عملی کنند.

ادامه مطلب...

قانون حمایت از تغییر جنسیت‌ها حمله‌ایست بالای اسلام و ارزش‌های خانوادگی اسلام، حکام پاکستان با غلامی به غرب به دنبال نابودی نسل جدید ما هستند Featured

  • نشر شده در پاکستان

به تاریخ 5 سپتامبر 2022 "مشتاق احمد" سناتور پاکستانی لایحه اصلاحات در قانون حمایت از تغییر جنسیت‌ها را به کمیته دایمی حقوق بشر سنا ارائه کرد. در جریان این نشست سناتور مشتاق احمد گفت:" تغییر جنسیت یک اصطلاح آمریکایی بوده و در اسلام جایگاهی ندارد و تقنین در رابطه به تغییر جنسیت خلاف قرآن و سنت بوده و سبب ترویج همجنس‌گرایی می‌شود"، ما می‌خواهیم واقعیت را واضیح و روشن بسازیم تا این مذاکره طوری ختم شود که منتج به رضایت الله سبحانه و تعالی گردد.
غرب تمدن خود را بر اساس مفهوم آزادی انسان از هدایت الهی بنا کرده که یکی از این آزادی‌ها آزادی شخصی است. از مفهوم آزادی زن به این نتیجه رسیده اند که نقش زن در جامعه نباید به اساس واقعیت بیولوژیکی وی تعیین گردد. در این اواخر غرب به این نتیجه رسیده‌است که جنسیت یا جنسیت زن به اساس واقعیت بیولوژیکی وی تعیین نمی‌گردد. زن می‌تواند خود را بر اساس اختیار و ادراک آزاد خویش منحیث زن معرفی کند، جامعه نمی‌تواند این هویت را بالای وی تحمیل کند، زیرا این امر با مفهوم اساسی آزادی مخالف می‌باشد. همین مفهوم از سوی غرب در مورد مردان نیز ارائه شده است، بنابراین مفهوم آزادی غربی برای فرد این اجازه را می‌دهد تا با اراده آزاد خود تصمیم بگیرد که مرد باشد یا زن یا ترکیبی از مرد و زن یا هیچ کدام یا چیزی دیگری. این مفهومی است که سبب پیدایش مفهوم تغییر جنسیت گردیده است.
حاکمان مسلمانان که در غلامی به غرب با یکدیگر رقابت می‌کنند قانون حمایت از تغییر جنسیت را بر اساس این مفهوم ویران‌گر وضع کردند و اکنون در حال انجام اصلاحات آن هستند. این قانون تأکید می‌کند که هویت جنسیتی از بدو تولد تعیین نگردیده بلکه تحت تأثیر عوامل روانی و اجتماعی تغییر می‌کند. این قانون تعیین می‌کند که تصور مرد از زن بودن احساسی است که نه تنها باید مورد احترام قرار گیرد بلکه باید از آن حمایت قانونی نیز صورت گیرد. تعریف تغییر جنسیتی در این قانون شامل هر فردی می‌شود که هویت فرد بر اساس واقعیت بیولوژیکی از زمان تولدش برای وی تعیین گردیده است که نسبت به آن دید تفاوت جنسیتی "خود ادراکی" داشته باشد. یعنی هر شخص می‌تواند در هر زمانی مرد یا زن یا ترکیبی از زن و مرد و یا هر هویت دیگری غیر از این‌ها را به شکل قانونی برای خود اختیار کرده و ابراز نماید، بدون آن‌که کدام معاینه پزشکی یا روانی بالای وی صورت گیرد.
بر اساس قانون حمایت از تغییر جنسیت‌ها زمانی که یک مرد هویت خود را به شکل قانونی به زن تبدیل می‌کند، وی از تمام حقوق زنان مانند دست‌رسی به اتاق زنان، استفاده از دست‌شویی زنان، پذیرش در مکتب زنان و از حق ازدواج با یک مرد برخوردار می‌باشد. به همین ترتیب وقتی زنی خود را به شکل قانونی مرد معرفی می‌کند قوانین میراث مرد در مورد میراث وی تطبیق می‌گردد و می‌تواند با هر زنی ازدواج کند. تطبیق این قانون دلیلی است بر این‌که حکام ما در عرصه غلامی برای غرب از حد گذشته اند و فعالانه تلاش دارند تا مسلمانان را از دین شان دور کنند.
الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَن يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِّن دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِينًا﴾
[نساء – 119]
ترجمه: (من قطعاٌ آنهارا گمراه خواهم کرد و با امیدهای پوچ و بیهوده آنها را فریب خواهم داد. و آنها را امر میکنم، پس گوش چهار پایان را می شکافند و خلقت خدا را دگرگون می سازند، و هرکس شیطان را به جای خدا پرستی بگیرد قطعاٌ زیان بزرگی دیده است(

ترمذی روایت می‌کند:

«لعِنَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ الْمُتَشَبِّهَاتِ بِالرِّجَالِ مِنَ النِّساءِ وَالْمُتَشَبِّهِینَ مِنِّا لَعْنِ الْمُرْجِینَ وَالْمِنَّ الْمُرْجِعُونَ مِنَ الْمِنَّ الْمَرِّینَ لَعْنَهُ مِنَ الْأَسْنَاء»
ترجمه: رسول الله (صلی‌الله علیه و سلم) زنانی را که خود را به مرد مشابه می‌سازند و مردانی را که خود را به زن مشابه می‌سازند لعنت کرده است.

ای مسلمانان پاکستان! قانون حمایت از تغییر جنسیت‌ها حکم کردن به غیر ما أنزل الله است. این طاغوتی‌ است که باید طرد و انکار شود. این قانون ارزش‌های اجتماعی ما را بنای نا مشروع داده و ساختار خانواده ما را از بین می‌برد. این قانون با پیش‌بینی قانون برای ازدواج مرد با مرد و زن با زن ، گناهی را توجیه می‌کند که به موجب آن قوم لوط (علیه‌السلام) مورد عذاب قرار گرفتند. پس از دانستن حقیقت این قانون منفور و نا مشروع، این وظیفه ماست که این قانون را رد کنیم؛ درست مانند این‌که مبارزه برای تطبیق دین وظیفه ماست تا به شکل کامل و همه جانبه تطبیق گردد.
بر خلاف مقررات قانون حمایت از تغییر جنسیت‌ها، در اسلام تنها دو جنسیت قانونی وجود دارد؛ مرد یا زن . جنسیت بر اساس قراین بیولوژیکی تعیین می‌گردد. تغییر جنسیت بر اساس ادراک خودی صرف نظر از قراین بیولوژیکی جایز نمی‌باشد. اگر در جنسیت فرد شک و شبهه‌ای وجود داشته باشد، اگر از لحاظ بیولوژیکی قراین زنانه در وی غالب باشد، زن بودن وی تعیین می‌گردد، و اگر قراین مردانه در وجود وی غالب باشد، مرد بودن وی تعیین می‌گردد. و اگر باز هم در هویت بیولوژیکی یک فرد شک و تردید وجود داشته باشد، متخصصان طبی با معاینه طبی و روانی مشخص خواهند کرد که فرد مذکور مرد است یا زن .
این خلافت بر منهج نبوت است که دین نازل شده از سوی الله سبحانه و تعالی را تطبیق خواهد کرد که بدین وسیله این شرور ایجاد شده توسط تمدن غربی را نیز از بین خواهد برد. و همچنان تمام مردم را از اطاعت و بندگی به غیر از الله خارج ساخته و به بندگی و اطاعت به الله دعوت کرده و راه هدایت را به جهانیان نشان خواهد داد.
الله سبحانه و تعالی در قرآن کریم می‌فرماید:

﴿اتَّبِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ قَلِيلاً مَا تَذَكَّرُونَ﴾
[اعراف – 7 ]
ترجمه: از چیزی که از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده، پیروی کنید! و از اولیا و معبودهای دیگر جز او، پیروی نکنید! اما کمتر متذکّر می‌شوید!
دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ولایه-پاکستان

ادامه مطلب...

یک تعداد از حاکمان مزدور، خائن، منافق و کذاب مسلمانان به بریتانیا؛ نابود کنندۀ خلافت، به خاطر مرگ ملکه اظهار تسلیت و غم‌شریکی می‌کنند Featured

در تاریخ ۲۰ نوامبر سال ۱۹۲۲م، جورج کرزن وزیر امور خارجه انگلیس در کنفرانس لوزان چهار شرط را برای کشورش در جهت به رسمیت شناختن استقلال ترکیه اساس قرار داد که این چهار شرط عبارت بود از الغای کامل خلافت، اخراج خلیفه به خارج از مرزها، مصادره پول خلیفه و اعلان دولت سیکولار! این شرایط از جمله مواردی اند که تا حال توسط غرب کافر استعمارگر در جهت به رسمیت شناختن هرگونه نظام حکومتی در سرزمین‌های اسلامی اعمال می‌گردد. این امر از مهم‌ترین دلایلی‌ست که نشان می‌دهد سرزمین‌های اسلامی هنوز هم در استعمار غربی به سر می‌برند. به عبارت دیگر، مزدورانی بر سرزمین‌های اسلامی حاکم اند که هرزگاهی غرب اقدام به غارت این سرزمین‌ها نماید، این حاکمان دروازه‌ها را بروی‌شان باز می‌گذارند و مادامی‌که مسلمانان در برابر آن‌ها قرار بگیرند، توسط همین حاکمان با نیروی آهن و آتش از بین برده می‌شوند.
به همین خاطر است که حاکمان مسلمان از مرگ ملکه الیزابت دوم اظهار تأسف نموده و از این بابت اندوه‌ناک شده اند! این حاکمان وی را با الفاظ مختلفی چون بزرگ، قابل احترام و رهبر طوری توصیف می‌کنند که گویی مادر شان باشد که آن‌ها را به دنیا آورده است! حتی برخی از این‌ها اعلام عزاداری نموده و پرچم‌های‌شان را نیمه برافراشتند، در حالی‌ که بوریس جانسون نخست‌وزیر پیشین در مجلس عوام انگلیس موقع سوگواری از بابت مرگ ملکه با اشاره به این که او و ملکه هردو در سال ۲۰۱۲م چگونه حماقت یکی از حاکمان عربِ نزدیک به انگلیس را مورد استهزا قرار داده و به این ترتیب حاضرین را به خنده در آورد.
ای مسلمانان! این حاکمان نه رهبر اند و نه هم کدام صلاحیتی از خود دارند، بلکه این حاکمان همان مزدوران پست‌فطرت اند که عمدأ توسط غرب کافر استعمارگر انتخاب شده اند. یکی از آن‌ها همچو موش خانگی است که در جیب بادارش خوابیده است و در ژرفای وجدان منحرف خود بدین باور است که منظور از حکومت اش این است که سرزمین‌های اسلامی را فدای منافع غرب نموده و در صورتی که مسلمانان سعی برای بازگشت اسلام به صحنۀ حاکمیت نمایند، آن‌ها را قلع و قمع نماید. بازوهای مطول نفوذ استعمار از سرزمین‌های ما کوتاه نخواهد شد، مگر این که خلافت دوباره به صحنۀ حاکمیت باز گردد، که در این صورت حاکمیت به شما تعلق خواهد گرفت، دین تان صاحب عزت و شکوه خواهد شد و سرزمین‌تان را حفظ خواهد کرد. این امر منوط بر این است که اهل قدرت و نصرت، به ویژه ارتش‌ها به دعوت به سوی اعادۀ خلافت پاسخ قاطع و مستحکم دهند. فلهذا، آنان را از خدمت به حاکمان مزدور بازداشته و وادار به برپایی خلافت نمایید؛ زیرا این‌ها ستون‌های واقعی حکومت در کشور اند.
ای اهل قدرت و نصرت! پادشاه جدید انگلیس با توجه به تاج و تخت خود سوگند یاد کرد که به عنوان مدافع دین، متعهد به حفظ و حراست از دین مسیحی پروتستانت است. اما شما در برابر حاکمانی که بی‌هیچ تردیدی ثابت کرده اند که در جنگ با اسلام و مسلمانان متعهد به غرب اند، سکوت اختیار می‌کنید؟ موضع و موقف شما در این خصوص چیست؟! چه بهانه ای برای تأخیر در ریشه‌کن کردن این خائنان و اعلام سوگند و تعهد برای حفظ دین اسلام، حفظ حاکمیت آن و رسیدگی به امور و مصالح مسلمانان دارید؟
آیا انتظار آن را دارید که الله سبحانه و تعالی افرادی بهتر از شما را جایگزین شما قرار دهد؟! در این صورت عمر خود را در خدمت به چند مشت مزدورِ خائنی که در جنگ با خدا و رسولش قرار دارند، تلف کردید!
الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَإِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُم﴾
[محمد:٣٨]
ترجمه: و اگر روی بگردانید، (الله سبحانه و تعالی ) گروه دیگری را جای شما می‌آورد، پس آن‌ها مانند شما نخواهند بود (و سخاوتمندانه در راه الله انفاق می‌کنند).

انجنیر صلاح‌الدین عضاضه
رئیس دفتر مرکزی مطبوعاتی حزب‌التحریر

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه