شنبه, ۱۲ ربیع الثانی ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۱۰/۰۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

سازمان ملل؛ سازمان دزد و جنایت‌کار در لباس انسانیت!

  • نشر شده در یمن

(ترجمه)

بر اساس بیانیه‌ای‌که از سوی مرکز اطلاع‌رسانی سازمان ملل نشر شد، سازمان ملل در حدود 2.6 میلیارد دالر را از دونرهای بین‌المللی بیش از 16 کشور جهان به منظور تضمین فعالیت مستمر و گسترش زمینۀ عملیات کمک‌های بشری در یمن جمع‌آوری نموده است. هم‌چنان، این بیانیه تأیید می‌کند که تعهدات دونرهای بین‌المللی که  سه شبنه گذشته در جنیوا از طریق هیئت بلند رتبه در کنفرانس مرتبط به اعلان تعهدات برای یمن اختصاص داده شد، در مقایسه با کمک‌های سال گذشته بالغ بر 2.01 میلیارد دالر، 30 درصد افزایش یافته است. با توجه به این امر، به چند مورد در ذیل تأکید می‌کنیم:

1. سازمان ملل از آدرس مردم یمن بودجه‌های مالی اخذ نموده و با درگیری‌های مزدوران متخاصم محلی و منطقه‌ای انگلیسی-امریکایی در یمن همدردی‌های انسان‌دوستانۀ خود را ابراز می‌کند؛ اما باید گفت که بیشتر مردم یمن از این امر واقف بوده و درک کرده اند که مقدار ناچیزی از این کمک‌ها و مقادیر مالی به آنان می‌رسد. گاهی اوقات سازمان ملل مقدار زیادی از این منابع را به سرقت برده و وقف کارکنان ارشد خود می‌کند تا باشد که مردم یمن را از طریق برنامه‌های خبیث برخی از نهادها تغییر فریب بدهد. برخی از این کمک‌ها نزدیک به تمام شدن بوده و برخی هم قبلاً تمام شده اند. از این‌که تمام مردم یمن کشته شوند و یاهم به دلیل بیماری‌های کشنده و ساری از بین بروند، سازمان ملل را باکی نیست و هیچ‌گونه مشکلی را در این زمینه نمی‌بیند. باید گفت که برای سازمان ملل درد و رنج مردم یمن بزرگ‌ترین منبع درامد بوده و مبالغ هنگفتی را از این طریق حاصل می‌کند تا بتواند به طور منظم بزر خباثت‌ و شرارت‌اش را در سرزمین ایمان و حکمت بکارد.

2. سازمان ملل یکی از ابزارهای امریکایی است که به منظور سیطرۀ امریکا برجهان به وجود آمده است. جای تعجب نیست؛ قسمی‌که ما می‌بینیم، این سازمان به حوثی‌ها خدمت می‌کند و با آن‌ها کار می‌کند و قسمتی از این کمک‌ها را در حمایت آن‌ها به مصرف می‌رساند. این سازمان مطابق خواست خود کمک‌ها را در بازار سیاه به فروش می‌رساند و این چیزی‌ست که از چشم کسی پوشیده نیست؛ چون کمک‌های سازمان ملل از طریق گزارشات سالانه و یاهم از طریق نهادهای امدادی در این کشور بر همگان هویداست.

3. ادامۀ جنگ در یمن تنها چیزی‌ست که منافع سازمان ملل را تـأمین می‌کند. سازمان ملل یک سازمان خیریۀ انسانی نیست؛ بل یک سازمان استعمارگر منافق و ستیزه‌جو بوده و پیشینۀ تاریخی دشمنی با اسلام و مسلمانان را دارد. توطئه‌ها و جنایات این سازمان اغلباً توسط آنانی‌که منافع مزدورانش را تأمین می‌کند و یا با آنان همکاری می‌کند، مورد بحث و گفتگو قرار گرفته و نمایش داده می‌شود. این سازمان در گزارشات خود تا چی حد دروغ می‌گوید؛ درست هنگامی‌که آن را در دفتر خود ثبت نموده و بی‌شرمانه به مردم یمن می‌گوید که چنین و چنان کمک می‌کنم؛ آن‌هم در یک زمانی غلو می‌کند که هیچ‌گونه مسئولیت‌پذیری در زمینه وجود ندارد.

4. این کمک‌ها در واقع حق مردم یمن بوده و کدام تحفه و یا سخاوت‌مندی از سوی سازمان ملل نمی‌باشد. کشورهای دونر این منابع را جز به تقاضای کشورهای درگیر جنگ در یمن به نیابت از امریکا و انگلیس به مصرف نمی‌رسانند؛ بلکه باید گفت که این کشورهای مزدور هرگز به خاطر رضای الله سبحانه‌وتعالی به برادران خود(مردم یمن) که در آتش جنگ می‌سوزند، نمی‌دهند؛ آن‌هم درست در زمانی‌که ثروت و دارائی امت اسلامی به جیب استعمارگران ظالم می‌روند.

5. مردم یمن اگر یک دولت اسلامی(خلافت واقعی بر منهج نبوت) می‌داشتند، هرگز به این قبیل کمک‌هایی‌که بنام آن‌ها پاس می‌شود، نیازی نمی‌داشتند؛ چون این سرزمین(یمن) به اندازۀ کافی از خود ثروت و دارائی دارد؛ ولی بدبختانه به جیب‌های جنگ‌جویان محلی و منطقه‌ای و باداران امریکایی و انگلیسی شان فرو می‌ریزد که مردم مظلوم یمن را از وضع مالیات کمرشکن به سطوح آورده اند. از سوی دیگر، قیمت‌ها در طی این جنگ اقتصادی احمقانه میان گروه‌های درگیر، به اوج خود رسیده است.

6. بدین لحاظ، مردم یمن باید واقعیت جنگ انگلیسی-امریکایی و پیامد بزرگ آیندۀ آن را در سرزمین‌شان درک کنند؛ هم‌چنان باید نقش سازمان ملل را در سرزمین‌شان درک نموده و برای نجات‌شان از جنگ و خونریزی تلاش نمایند. این امر تحقق نمی‌یابد؛ مگر با تأسیس دوبارۀ خلافت واقعی اسلامی بر منهج نبوت، که  قوانین اسلام را عملاً در داخل و خارج تطبیق می‌کند تا به بحران‌های موجوده پایان داده، دست استعمارگران و مزدوران‌شان را از این سرزمین کوتاه کند و از کارهای احمقانۀ مزدورانی‌که بدبختی و ویرانی را در این  سرزمین حاکم نموده، آتش جنگ و فتنه را شعله‌ور ساختند و مردم آن را به خاک و خون کشاندند، جلوگیری کند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحری-ولایه یمن

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش‌:

 السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

شیخ بزرگوار و محبوب ما! الله سبحانه وتعالی شما را در کارهای‌تان یاری فرموده و به چیزی‌که در آن رضایت الله است، شما را موفق گرداند.

پرسش اول: موضوع قیاس را در کتاب "شخصیۀ اسلامی جلد 3" مطالعه می‌‌کردم که نظرم را موضوعی به خود جلب نمود و آن این‌که حزب استدلال می‌کند که قیاس بنابر دلایل قطعی و دلایل ظنی؛ از جمله دلیل شرعی است؛ با وجود این اقوال، کسانی را که قایل بر این بودند که اجماع خلفاء راشدین و سایرین، دلایل ظنی بوده و برای استدلال درست نمی‌باشد، رد می‌نماید. هم‌چنان، گفته می‌شود که منشأ قیاس دلایل ظنی می‌باشد؛ پس اگر چنین باشد؛ چرا به این موضوع توجه صورت نمی‌گیرد و به خصوص که این کتاب جدیداً چاپ شده است.

هم‌چنان، من به این نظر استم و خود را خطاکار می‌گمارم؛ این‌که طریقۀ استدلال در دلالت نمودن از دلایل قطعی بر قیاس واضح و صریح نیست و آن استنباط از دلیل است؛ به این معنی: زمانی‌که نص قطعی باشد، در آن دلیل می‌باشد که برای حکم نمودن به جواز قیاس کافی است؛ احساس می‌کنم که این استدلال سخن صریح نیست.

پرسش دوم: بعضی مردم در نانوایی(خبازی) هرروز و یا در طول یک ماه برای نانوا مقدار آرد می‌‌دهند و در عوض آن نان می‌گیرند، آیا این جايز است؟ و آیا این کار شامل سیاق اجاره و یا خرید و فروش می‌گردد؟ با وجود این‌که هردو جانب بر یکی از این دو کار تصریح نمی‌کنند.

آرزومندم هرچی زود ممکن باشد، پاسخ بدهید. الله سبحانه وتعالی مایان را موفق و پیروز گرداند؛ نصرت و توانایی دهد و مایان را هرچه زودتر در دارالاسلام  یکجا سازد. و السلام علیکم ورحمة الله  وبرکاته!

پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمة الله و برکاته!

نخست راجع به قیاس: دلیل بر قیاس نصی است که در آن علت ذکر شده باشد؛ اگر علت در قرآن ذکر باشد، پس دلیل قرآن است و اگر علت در سنت ذکر شده باشد، دلیل سنت است. این همانا سخن صریح و واضح است؛ پس چگونه می‌گویید: «احساس می‌کنم این استدلال، سخن صریح و واضح نیست؟» در مثال‌های زیر دلایل علت را مشاهده نمایید، جواب‌تان را درخواهید یافت: مثال از قرآن کریم؛ الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الأغْنِيَاءِ مِنْكُمْ

[حشر: 7]

ترجمه: تا(این اموال عظیم) در میان ثروت‌مندان شما دست به دست نگردد.

حالا پرسش مطرح می‌گردد: آیا برای خلیفه جایز است که از ملکیت دولت، برای فقراء بدهد و برای اغنیاء ندهد؟ جواب طبعاً همین است: بلی. در پاسخ به پرسش دیگری‌که در مورد دلیل این امر مطرح می‌شود، باید گفت: مگر این قول الله سبحانه وتعالی جوابش نیست؟ ترجمه: تا این اموال عظیم در میان ثروت‌مندان شما دست به دست نگردد. مثال از حدیثی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده‌اند:

«... وفي سائمة الغنم إذا كانت أربعين، ففيها شاة...»

 (اخرجه ابوداود)

ترجمه: گوسفندان چرنده اگر چهل دانه باشند، زکات آن‌ها یک گوسفند است.

اکنون پرسشی مطرح می‌گردد: آیا گوسفندی‌که در خانه‌ها علف داده می‌شود و به دشت و بیابان برده نمی‌شود، در آن زکات است؟ طبعاً جواب اینست: نخیر، زکات ندارد و دلیل بر این امر، همین حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم است: «گوسفندان چرنده اگر چهل دانه باشند، زکات آن‌ها یک گوسفند می‌باشد». چنانچه دلایل را صراحتاً در موضوع می‌بینید. و اما اگر هدف تان از گفتن این‌که: «گمان می‌کنم این استدلال سخن صریح و واضح نیست» این باشد: علتی‌که در نصوص وارد می‌شود و علتی‌که موضوع قیاس باشد، همیشه واضح و صریح نمی‌باشد؛ بلکه گاهی صریح و گاهی غیرصریح می‌باشد؛ یعنی گاهی به اساس دلالت و گاهی به اساس استنباط و یاهم مبتنی بر قیاس می‌باشد؛ اگر منظورتان این باشد، این درست است؛ مثلاً حدیثی را که امام بخاری روایت نموده است: «انما جعل الاستئذان من اجل البصر» یعنی: اجازه گرفتن از برای دیدن است؛ به این معنی اگر شخصی بدون اجازه داخل خانه‌ای شود، چیزی را که اهل همان خانه دوست ندارد، می‌بیند. بناءً در این موضوع علت صریح است و آن لفظ "از برای" است. اما در حدیث قبلی لفظ "السائمة(چرنده)" در این موضوع علت و سبب، دلالتاً بیان شده است؛ چون وصف ذکر شده وصف قابل فهم است. اگر منظورتان این باشد، پس این درست است؛ مگر این موضوع دیگری است که ارتباط به دلیل تفصیلی دارد و دلیل اجمالی اصولی اینست: این ثابت است که قرآن مقطوع و ثابت به دلیل قطعی و سنت نیز به ثابت دلیل قطعی است؛ بناءً قیاس دلیلی است که به دلیل قطعی ثابت است؛ چون قیاس به قرآن و حدیث راجع است و این دلیل غیرتفصیلی بود.

دلیل تفصیلی فقهی برای این‌که کدام دلیل صریح است و کدام غیرصریح، این موضوع جداگانه است. اما ملاحظۀ شما در مورد آنچه در کتاب شخصیه ذکر گردیده که متن آن این‌گونه است: «بدون شک بنابر دلایل قطعی و دلایل ظنی، این ثابت شده است که قیاس از جمله دلائل شرعی می‌باشد.» در این مورد یک جهت سخن شما درست است، با وجود این‌که دلیل در اصول و فقه اطلاق می‌گردد؛ اما مدلول آن از لحاظ قطعی و ظنی بودن مختلف است و چون موضوع در اینجا از دلایل اصول است؛ پس بهتر اینست که به دلیل قطعی بدون دلیل ظنی اکتفا کرده شود؛ با این وجود، تصحیح این بهتر است و ان‌شاء الله تصحیح‌ خواهیم نمود.

برای معلومات بیشتر و فهم این موضوع، آنچه را در کتابم(تیسیر الوصول الی الاصول) بیان نموده‌ام، تذکر می‌دهم: «حجت بودن قیاس از حجت بودن دلایلی‌که علت را معین می‌سازد(قرآن، سنت و اجماع) نشأت نموده است؛ طوری‌که حجت بودن قرآن، سنت و اجماع ثابت است؛ چنانچه قبلاً هم ذکر کرده‌ایم. هم‌چنان، حجت بودن قیاس ثابت است. رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز به استفاده و استعمال از قیاس رهنمایی کرده است. هنگامی‌که از وی در مورد حج پرسیده شد. ...»

اما راجع به سوال دومی تان(خریدن نان در مقابل آرد) باید گفت: این مسئلۀ جدیدی نیست؛ بلکه این مسئله را فقهای کرام در عصرشان بحث نموده اند و در مورد پاسخ به این پرسش اختلاف نظر دارند؛ مثلاً: آیا مواد و اجناس سودی که بنا بر صنعت حالت‌اش تغییر نماید؛ مانند هرگاه گندم بریان گردد یا به آرد تبدیل شود و یا خمیر شود و یاهم نان پخته شود و امثالهم، آیا این جنس واحد می‌باشد؟ یعنی بالای این‌ها لفظ گندم اطلاق می‌گردد؟ بناءً خرید آن جایز نیست؛ مگر دست به دست و جنس به جنس؟ یا این‌که به جنس دیگر تبدیل می‌گردد؟ و آیا جنس دومی ربوی است؟ خرید و فروش به صورت تفاضل و به شرط دست به دست بودن جایز است؟ و یا این‌که جنس دیگر غیر ربوی است و خرید و فروش آن به صورت نسیه(قرض) جایز است؟ شرح موضوع در نزد فقها این‌گونه است:

1. کسانی‌که هردو را(جنس اصلی و جنسی‌که بالای آن تغییرات وارد گردیده) یک جنس می‌دانند؛ آن‌ها به مشکل مواجه شدند و آن این‌که هم‌سان شمردن دوجنس ناممکن است؛ پس گندم به آرد چگونه وزن و پیمانه شود؟ و آرد به خمیر یا خمیر به آرد چگونه وزن شود؟ لهذا گفته اند که فروختن گندم در مقابل نان و یا آرد جایز نیست؛ بنابر یک جنس نبودن آن‌ها.

2. بعضی علماء گفته اند که دونوع جداگانه هستند(یک جنس نیستند)؛ اما هردو ربوی هستند؛ به این معنی که گندم یک جنس ربوی و هم‌چنان آرد جنس و یا صنف دیگری ربوی است و نان هم از اجناس ربوی است. بنابر این، گفته‌اند: تا زمانی‌که یک جنس نباشند، خریدن آن‌ها جایز است؛ به این معنی که خرید نان در برابر آرد و گندم هرگونه که خواستید، جایز است؛ اما به شرط این‌که دست به دست(بدون تأخیر و قرض) باشد.

3. بعضی علماء گفته اند که این‌ها جنس هستند و چیزی‌که از تغییر حالت گندم به دست می‌آید، ربوی نیست؛ بلکه چیزی غیرربوی است. بناءً نان، خمیر و آرد در قسم اجناس ربوی شامل نیستند؛ از این جهت خرید و فروش گندم در برابر نان خشک، آرد و خمیر به هر شکلی‌که شما خواسته باشید و لو قرض باشد، جایز است؛ چون از اقسام ربوی نیستند؛ یعنی فروش گندم به جنس دیگر غیرربوی است. از این جهت، مجتهدین در این مسئله آراء و نظریات متفاوتی دارند که در ذیل بعضی نظریات فقهاءی معتبر را برایت ذکر خواهم نمود.

الف) در نزد امام شافعی رحمه الله جواز ندارد: در کتاب "المجموع" از نووی الشافعی متوفی سال 676هـ.ق چنین ذکر شده است: «فروش آرد در مقابل نان جواز ندارد؛ چون خمیر را در آتش سرخ نموده، آب و نمک را با آرد خلط نموده است و همین خلط شدن مانع یکسان بودن آرد و نان می‌گردد؛ چون نان از اجناس موزون و گندم از مکیلات است؛ لهذا مساوی ساختن و فهم مساوی بودن هردو ناممکن است.»

ب)  در نزد امام ابوحنیفه رحمه الله جایز نیست: در کتاب "البنایة فی شرح الهدایة" از بدرالدین العینی الحنفی متوفی 855هـ.ق چنین آمده است: «از امام ابوحنیفه رحمه الله روایت است که گفته است: در آن خیری نیست؛ یعنی در فروش نان در مقابل گندم و یا آرد خیری نیست؛ به این معنی که جایز نیست.»

ج) در نزد صاحبین(ابویوسف و امام محمد) خرید و فروش دوجنس متفاوت دست به دست جایز است: در کتاب "البنایة فی شرح الهدایة" چنین ذکر شده است: «فروش نان در مقابل گندم و آرد؛ یعنی دوجنس متفاوت، وقتی‌که دست به دست باشد، جایز است.» و نیز افزوده است: «فروش نان در مقابل نان، در صورتی‌که از نظر عدد و یا وزن متفاوت باشند، بنابر قول ابویوسف و  محمد رحمهم الله به شرطی‌که دست به دست باشد، جایز است.» و در کتاب "البنایة فی شرح الهدایة" چنین ذکر شده است: «فتوی به قول اول است.» یعنی فروش نان در مقابل گندم و یا آرد جایز است.

ح) در نزد ابویوسف رحمه الله جایز است و لو قرض باشد: در کتاب "البنایة فی شرح الهدایة" این‌گونه آمده است: «اگر گندم قرض هم باشد، جایز است و اگر نان قرض هم باشد، در نزد ابویوسف جایز است و فتوی بر این است.»

به هر حال به اجتهاد  هر مجتهدی‌که اعتماد دارید و قلب‌تان به آن آرامش می‌یابد؛ در این مسئله تقلید نمایید. الله سبحانه وتعالی شما را یاری کند.

برادر شما عطاء ابن خلیل ابوالرشته

 

ادامه مطلب...

آیا می‌دانید بخیل کی‌ست؟

(ترجمه)

از حضرت علی بن ابی طالب رضی الله عنه روایت که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: البَخِيلُ الَّذِي مَنْ ذُكِرْتُ عِنْدَهُ فَلَمْ يُصَلِّ عَلَيَّ»

(رواه ترمذی)

ترجمه: کسی‌که نام من نزد او برده شود و او بر من درود نگوید، بخیل است.

مفهوم حدیث

الله سبحانه وتعالی این امت را با بعثت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم عزت بخشید؛ پیامبری‌که بسیار مشفق و مهربان و بهترین خیرخواه امت‌اش بود؛ راه مستقیمی را برای امتش ترسیم نمود که در آن هیچ کجی و نقصانی نیست. اگر امروز پیامبر صلی الله علیه وسلم در بین مسلمانان وجود ندارد که با حضور آن نفس‌های‌شان عزیز گردد؛ اما سیرت گرانبهای ایشان وجود دارد و درود امت برای رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌رسد.

ای مسلمانان! یقیناً علمای امت امروزی در رابطه با اهمیت درود بر رسول الله صلی الله علیه وسلم سخن گفته اند؛ هم‌چنان از فواید، فضیلت، چگونگی، آثار و نتایجی‌که از آن به دست می‌آید و از معجزات و از قصه‌هایی‌که در فضیلت درود واقع گردیده، بحث نموده اند که این به ذات خود یک امر پسندیده و خوب است. اما علمای امت از این‌که مردم را به عمل کردن چیزی دعوت نمایند که رسول الله صلی الله علیه وسلم آن را انجام داده است یا این فراموش کرده اند و یا اظهار فراموشی می‌کنند. آن‌ها پای‌بندی به سنت می‌کنند؛ اما فرض را ترک می‌نمایند و برای مردم تنها یک بخش از سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم را بیان می‌کنند؛ باید در این مورد از الله بترسند؛ بلکه آن را به طور واضح چنین بیان نمایند: کسی‌که در وقت گفتن نام پیامبر صلی الله علیه وسلم درود نمی‌گوید، بخیل است؛ پس حال کسی‌که به سنت او عمل نمی‌کند، چگونه می‌باشد؟ حال کسی‌که در نقش قدم او صلی الله علیه وسلم نمی‌رود و کسی‌که از امر او مخالفت می‌نماید، چگونه است؟

علماء امت را به سنت و طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم دعوت نکرده اند تا امت از کفر و فسقی‌که واقع گردیده، نجات یابند و خلافت و عزت امت در صحنۀ زندگی دوباره عودت نماید و احکام قرآن در بین مردم تطبیق گردد. ...

یا الله! مارا با آمدن خلافت راشده بر منهاج نبوت، که در آن وحدت مسلمانان نهفته باشد، مستفید بگردان و از امت مصایب و بلاها را دور نما! یا الله! زمین را به نور و جه کریمت منور گردان. اللهم آمین آمین!

ادامه مطلب...

لویه جرگه آجندای سیاسی امریکا و مزدورانش را بازتاب می‌دهد، نه نظریات واقعی مردم را Featured

ریاست جمهوری افغانستان طی یک فرمانی نهم ثور 1398 را به عنوان تاریخ برگذاری لویه جرگۀ مشورتی صلح مشخص کرده است. هدف این جرگه ظاهراً استماع مشوره‌ها و نظریات نمایندگان مردم و جستجوی راه حل و تسریع روند مذاکرات صلح عنوان شده تا در پایان این جرگه خط مشی صلح را به دولت مشخص نماید.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان برگذاری این لویه جرگه را تحرک ناکام آن‌عده از حُکام مزدور می‌خواند که از روند صلح امریکا با طالبان توسط بادار شان کنار زده شده‌اند و می‌خواهند ازین طریق بر طرف‌های دخیل فشار وارد نمایند تا شامل پروسۀ صلح گردند. از سوی دیگر آنان تلاش دارند بر خیانت‌های بیش از یک‌ونیم دهۀ خود علیه مردم این مرز و بوم سرپوش گذاشته و در نهایت خود را یکی از قهرمانان کاذب بتراشند.

ما به تاریخ بسیار دور و دراز لویه جرگه‌ها اشاره نمی‌کنیم، بلکه در جریان 18 سال گذشته مشاهده کردیم که چگونه لویه جرگه‌ها به نفع استعمارگران تمام شده است. چنان‌چه طی لویه جرگۀ 2004 قانون اساسی فعلی افغانستان که یک قانون غیر اسلامی و فرمایشی از سوی امریکا است بر مردم افغانستان تحمیل گردید. لویه جرگۀ عقد پیمان امنیتی با امریکا 2013 که در آن به عنوان نمایندگان مردم، رشوه خواران سفارت امریکا گرد هم آمده بودند با اکثریت آراء خواهان عقد این پیمان ننگین با امریکای اشغال‌گر گردیدند که دولت فعلی در اولین روزکاری‌اش آن را به امضاء رساند، و اکنون یک بار دیگر ندای لویه جرگۀ مشورتی برای صلح را سَر می‌دهند تا آجندای دیگر استعماری را بر مردم تحمیل کنند. 

این درحالی‌ست ‌که دین مبین اسلام مشوره را در تمام امور مردم حق رعیت بر حُکام می‌داند. اما این نوع جرگه‌های مشورتی همواره برای مشروعیت امور ناروا، بازتاب آجندای سیاسی استعمار و گلوگیر کردن نظر واقعی مردم به گونۀ فرمایشی توسط حُکام مزدور و باداران شان برگذار گردیده است. لذا حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان یک‌بار دیگر مردم مجاهد افغانستان را مخاطب می‌سازد که نباید از سوراخ لویه جرگه بار دیګر گزیده شوند و منحیث ابزار در آجندای صلح امریکایی و مزدورانش مورد سوء استفاده قرار گیرند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر - ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

(ترجمه)

در خصوص وضعیت اقتصادی کنونی، که هر ثانیه یک انسان را به‌دلیل گرسنگی و یا سوءتغذیه به‌هلاکت می‌رساند، نمی‌توان از مسئولیت سرمایه‌داری انکار و یا چشم‌پوشی کرد. بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول، دو ابزار اساسی و مهم سرمایه‌داری بوده و به‌طور مستقیم مسئولیت اوضاع نابسامان اقتصادی کنونی در جهان‌ درحال توسعه و سرزمین‌های اسلامی به‌ این دو نهاد برمی‌گردد. سیاست‌های مبتنی بر و جود این دو نهاد است که بیش‌تر از 500 میلیون فقیر در سرزمین‌های اسلامی؛ چون: یمن، سودان، جیبوتی، موریتانیا، اردن، عربستان سعودی، تونس، مراکش، بنگله‌دیش، اندونزیا وغیره، از شدت گرسنگی رنج می‌برند.

بدون شک، فقری‌که جهان را به تاریکی کشانده است، ارتباط مستحکمی به بانک جهانی دارد. حالات و وقایع بسیاری اند که شاهد این رابطه بوده و این واقعیت را به تصویر می‌کشانند. بحران مالی و بالا رفتن نرخ‌ها در اردن و سودان، بزرگ‌ترین شاهد بر دخالت‌های بانک جهانی در تحمیل این حالت گرسنگی و وضعیت سخت بر مردم می‌باشد. بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول از طریق آن‌چه که بنام "تعدیل ساختاری" یاد می‌شود، به‌جنایاتی می‌پردازند که این شرایط ظالمانه را به‌وجود آورده است. بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول، تغییراتی را در سیاست‌های کلان اقتصادی ایجاد می‌کنند که دولت‌ها را ملزم به اقدام سیاست‌های تجاری آزاد و سرمایه‌گذاری‌هایی می‌نمایند که بر اساس آن‌ها شرکت‌های استعماری به سادگی می‌توانند دارایی‌های مردم را غارت نمایند. مبنی بر این سیاست‌ها، دولت‌ها تعرفه‌های گمرکی بر کالاهای وارداتی را کاهش داده و از حمایت محصولات داخلی، به‌ویژه مواد غذایی، دست برمی‌دارند؛ بنابر این، مناطق زیادی از زمین‌های کشاورزی نامزروع باقی‌مانده و جوامع را زیر لگدهای سیاست‌های اقتصادی و مالی قرار داده و آن‌ها را گرفتار مشکلات کمرشکن قرضه‌ها می‌گردانند. نتیجۀ این سیاست‌ها و قرضه‌ها تکیه بر مواد غذایی وارداتی و کمک‌های شرکت بزرگ سرمایه‌داری می‌باشد. فقر، گرسنگی، بیماری‌های همه‌گیر و مشکلات محیط‌زیستی در بسیاری از کشورها، به‌ویژه سرزمین‌های اسلامی، پیامد تسلط سرمایه‌داری بر اوضاع اقتصادی جهان می‌باشد.

این از ویژه‌گی‌های قوانین نظام سرمایه‌داری می‌باشد که به‌گونۀ حتمی‌ باعث فقر مردم و گرسنگی میلیون‌ها انسان می‌شود. علی‌الرغم این‌که افزایش تولید و ثروت، قانون عرضه و تقاضا تنها راه توزیع ثروت در نظام سرمایه‌داری محسوب می‌شود، واقعیت اینست: به‌همان پیمانه‌ای‌که سرمایه‌داری در طول صدسال گذشته به‌ثروت بالایی دست پیدا کرده، تعداد افرادی‌که طبقۀ فقراء و گرسنه‌گان را شکل می‌دهند، نیز افزایش یافته و در حال توسعه می‌باشد. پدیدۀ فقر و گرسنگی یک پدیدۀ جهانی است که دامن کشورهای بسیار ثروت‌مندی؛ چون امریکا را نیز گرفته است و کشورهای فقیری؛ چون: هائیتی، سرزمین‌های جنوب صحرای افریقا، لبنان، اردن و سودان نیز شامل این ماجرا اند.

این واقعیت را بیانیه‌ای سازمان خوار و بار و کشاورزی سازمان ملل(فائو) که نگرانی عمیق خود را از تداوم گرسنگیی‌که جوامع را تهدید می‌نماید، اظهار داشت که خلاصه آن این است: «این غیرقابل قبول است که بیش از 800 میلیون تن در سراسر جهان، به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه، غذای کافی برای برآورده ساختن نیازهای غذایی اولیۀ خود نداشته باشند؛ در حالی‌که کمک‌های غذایی در سطح جهان به‌شکل چشم‌گیری افزایش یافته‌است. در عین حال، فقر و گرسنگی هم‌چنان ادامه دارد.» همان‌گونه که مدیر سازمان همکاری و توسعه اقتصادی امریکا، اظهار می‌دارد که مشکل کمبود منابع مواد غذایی نیست: «این باور که مشکل گرسنگی جهان را می‌توان با افزایش تولیدات غذایی حل نمود، گزافه‌گویی بیش نیست؛ بلکه مشکل واقعی فقر در توزیع نامناسب مواد غذایی و ثروت است.» سرمایه‌داری نظامی‌ است، علاوه بر آن‌که مشکل گرسنگی را حل نمی‌تواند؛ بلکه افراد جامعه را در برابر برآورده ساختن نیازهای اولیۀ‌شان نیز ناتوان می‌سازد. سرمایه‌داری در تحقق سعادت مردم و تأمین امنیت و رفاء ملیاردها انسان در سراسر جهان، شکست خورده و در زمین، فقر، بیماری، جنگ، گرسنگی و ویران‌گری را زرع نموده است.

اما در مقابل، نظام اقتصادی اسلام راه‌حل اساسی را برای مسئلۀ فقر و گرسنگی به‌عنوان جزء جدایی ناپذیر نظام اسلامی ارائه داشته است. قوانین مربوط به اقتصاد و پول با سایر قوانین؛ مانند: ازدواج، روابط خانوادگی، سیاست، اخلاقیات، عبادات، عقاید وغیره رابطۀ مستحکمی دارد. زکات یکی از ستون‌های اقتصاد است که مقارن با نماز فرض شده است. الله سبحانه وتعالی در بیش‌تر از چهارده‌ آیه چنین می‌فرماید:

﴿وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاة﴾

[بقره: 110]

ترجمه: نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید!

غذا دادن مساکینی‌که قُوت یومیه‌ای خود را نداشته باشند، علاجی برای برخی از مسائل؛ مانند: ظهار قرارداده شده است:

﴿فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِيناً

[مجادله: 4]

ترجمه: کسی‌که این را هم نتواند، شصت مسکین را اطعام دهد.

این به‌این معنی است که نظام اقتصادی در اسلام جزء از کل می‌باشد. نظام اقتصادی اسلام به‌مفاهیم، عقیده و نظام‌های آن مرتبط است. درک و آموختن و تطبیق نظام اقتصادی اسلام بدون درنظرداشت این مفاهیم، عقاید و دیگر نظام‌های اسلامی‌ ممکن نیست. نظام اقتصادی در اسلام زمانی عدل و انصاف را محقق می‌سازد که به‌طور کامل به‌عنوان جزء از تطبیق کامل اسلام، در جامعه تطبیق شود. از جمله مفاهیم مرتبط به‌اقتصاد در اسلام مفهوم رزق و ثروت، فراوانی منابع به‌جای کمبودی، فقر افراد به‌جای فقر جامعه و ارایۀ خدمات واقعی و مطابق به‌نیازها می‌باشد.

مشکل فقر از نظر اسلام مشکل فقیری است که قادر به برآورده نمودن نیازهای اساسی خود؛ چون: غذا، لباس و مسکن نمی‌باشد. اسلام به فقر منحیث مشکل جامعه‌ای‌که نیاز به‌منابع طبیعی دارد، نگاه نمی‌کند؛ بلکه به‌فقر از این دید نگاه می‌کند که مشکل اشباع حاجات افراد جامعه به‌طور جداگانه می‌باشد. به‌عبارت دیگر، اسلام به‌مشکل فقراء به‌گونه‌ای رسیدگی می‌کند که بتوانند نیازهای اساسی خود را به‌صورت فردی برآورده سازند. اسلام راه را برای همه مردم نشان می‌دهد تا بتوانند به وسیلۀ دانش، تلاش و کوشش به اشباع حاجات خود بپردازند. اسلام در نظام اقتصادی خود، برای این‌که بتواند به‌اشباع حاجات اساسی تک تک افراد جامعه بپردازد، بر توزیع عادلانۀ منابع طبیعی تأکید دارد. اسلام با فقر مبارزه می‌کند؛ چنان‌چه رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«لَيْسَ الْمُؤْمِنُ الَّذِي يَشْبَعُ وَجَارُهُ جَائِعٌ إِلَى جَنْبِهِ»

ترجمه: کسیکه سیر است و همسایۀ وی در کنارش گرسنه است، مؤمن نیست.

و در حدیث دیگری می‌فرماید:

«مَا آمَنَ بِي مَنْ بَاتَ شَبْعَانَ وَجَارُهُ جَائِعٌ إِلَى جَنْبِهِ وَهُوَ يَعْلَمُ بِهِ»

ترجمه: کسیکه شب را سیر سپری میکند؛ در حالیکه همسایۀ وی در کنارش گرسنه بوده و او از احوالش آگاه می‌باشد، مؤمن نیست.

اسلام با گرسنگی و فقر در جامعه به‌شدت مبارزه نموده و از طرفی مقاومت در برابر آن‌ها را نشانۀ ایمان به الله سبحانه وتعالی می‌داند. باید با دقت کامل درنظرداشت که رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم چگونه میان رد و مبارزه بافقر و میان ایمان به‌قضاء ارتباط بر قرار کرده است. اسلام مسئلۀ فقر را صرف یک مسئلۀ اداری معرفی نکرده است که دولت بر آن تسلط داشته و قوانینی را برای تأمین موادغذایی برای فقراء وضع نماید؛ لیکن رسول‌الله صلی‌الله‌ علیه‌ وسلم بر اساس بنیاد فکری عقیده‌ای‌که آن را کم کم در طول 23 سال بناء نمود، مسلمانان را خطاب قرار داده و چنین می‌فرماید:

«إنْ كُنتُم تؤمِنونَ بالإسلام كما تَزعُمونَ، فلن تناموا شَبعى وتتركوا جيرانكم يبيتونَ جَوعى»

ترجمه: اگر همان‌گونه که ادعا می‌کنید به اسلام ایمان دارید؛ پس هرگز سیر نخوابید، در حالی‌که همسایه‌گان‌تان شب را گرسنه می‌گذرانند.

اسلام بر این واقعیت مهم تأکید دارد که فقر به‌طور فراگیر غیرقابل قبول بوده و در جامعۀ اسلامی نادیده گرفته نمی‌شود. خلفای راشدین نیز بر منهج رسول‌الله صلی‌الله‌ علیه ‌وسلم بافقر تعامل نموده و برای این‌که جامعه‌ای بدون فقری داشته باشند، همواره به‌حاجات مردم رسیده‌گی می‌نمودند.

اما ایدیولوژی سرمایه‌داری ثبات اقتصادی جامعه را با رشد اقتصادی سنجش می‌کند و نشانۀ اقتصادسالم از نظر آن افزایش تولید ناخالص داخلی و بالا رفتن ارزش سهام در بازار مالی می‌باشد و اگر رشد اقتصادی کُند شده یا مدت طولانی متوقف شود و یا ارزش سهام در بازار مالی اُفت کند، زنگ هشدار سرمایه‌داری به‌صدا در می‌آید؛ یعنی بر خلاف اسلام، زنگ هشدار آن در صورتی به‌صدا در می‌آید که وجود گرسنگی در جامعه ادامه پیدا کند. اسلام تا زمانی‌که یک انسان گرسنه‌ای در جامعه و جود داشته باشد، خواه مرد باشد؛ خواه زن؛ خواه پیر باشد؛ خواه کودک؛ به‌جامعه اجازۀ استراحت  نمی‌دهد.

قرآن‌کریم هشت دسته از مردمی را که حق استفاده از اموال زکات جمع‌آوری شده توسط دولت اسلامی را دارند، معرفی و مشخص نموده است؛ همان‌گونه که غذا دادن به‌مسکین را اهمیت بسیار داده و برای کسی‌که به‌مسکینی احسان می‌کند، بلندترین درجات را وعده داده است و آن را با عباداتی‌که بیش‌ترین تقرب با الله سبحانه وتعالی را در خود دارند؛ هم‌طراز قرار داده است؛ چنان‌چه الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَۖ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُۖ فَكُّ رَقَبَةٍۖ أو إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍۖ يَتِيماً ذَا مَقْرَبَةٍۖ أو مِسْكِيناً ذَا مَتْرَبَةٍۖ ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِۖ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ﴾

[بلد: 11-17]

ترجمه: ولی او از آن گردنه مهمّ نگذشت و تو نمی‌دانی آن گردنه چیست! آزادکردن برده‌ای و یا غذا دادن در روز گرسنگی... یتیمی از خویشاوندان یا مستمندی خاک‌نشین را، سپس از کسانی باشد که ایمان آورده و یکدیگر را به شکیبایی و رحمت توصیه می‌کنند!

همین‌گونه اسلام غذا دادن به‌مساکین را کفارۀ افطار روزۀ رمضان، کفارۀ حانث‌شدن در قسم و کفارۀ ظهار قرار داده است، چیزی‌که بیان‌گر اهمیت مبارزه با گرسنگی در جامعه می‌باشد.

المالکی در کتاب خود به‌نام "سیاست اقتصادی نمونه" به‌طور خلاصه چنین بیان داشته است: «مشکل اصلی که نظام اقتصادی در اسلام به‌حل آن می‌پردازد، مشکل فقر افراد در جامعه است. قبل از این‌که اسلام قواعد و قوانین و میکانیزم‌هایی را برای حل مشکل فقر در میان مردم وضع نماید؛ آگاهی اسلامی را در میان طبقات جامعه، در خصوص مسئلۀ فقر و گرسنگی بالا می‌برد. اسلام برای مسلمان سخاوت‌مندی‌که برای فقراء و مساکین انفاق نموده و برای‌شان موادغذایی و کالا فراهم می‌کنند، بالاترین شأن گفته است؛ همان‌گونه که در صدر اسلام جامعۀ مکۀ آن زمان که با فقراء، نیازمندان و یتیم‌ها رفتار ظالمانه‌ای داشتند، مورد انتقاد قرار می‌داد...»

حاصل سخن: اسلام اشباع حاجات اساسی افراد را به‌طور جدا گانه تضمین نموده و با گرسنگی و از بین‌بردن آن به‌مبارزه برخاسته است؛ چنان‌چه در زمان حاکمیت‌اش در میدان واقعیت چنین بود. اسلام افراد را بر کسب وکار و طلب رزق و تلاش برای به‌دست آوردن آن، تشویق می‌نماید. اسلام نفقۀ مربوط به‌اقارب و محارم را به‌دوش افراد فرض قرار داده، از اموال زکات و از واردات ملکیت‌های عامه و ملکیت‌های دولتی، نفقه فقراء را تأمین می‌کند.

امروزه تمام جهان، بیش‌تر وقت خویش را در حالت فقر و گرسنگی، فساداخلاقی و ارزش‌های غیرانسانی و فطری به سرمی‌برد؛ حالتی‌که ثروت‌مندان بر فقراء حکومت می‌کنند؛ حالت فروپاشی امپراتوری‌ها و سقوط بت‌های ساخته شدۀ دست انسان، که اربابان دیگر قادر به‌نگهداری برده‌گان خود نمی‌باشند. این همان زمان مناسب برای ظهور نظام رب‌العالمین است؛ نظام رب واحد و اَحد؛ الله رحمن و رحیم و نظامی‌که بساط فقر و گرسنگی را از جامعه برچیده و در لابلایش جانب‌داری، تبعیض و تعصب، به‌منفعت ثروت‌مندان، جای ندارد، است. در نظام اسلام سیاه، سفید، غربی و شمالی از یک جایگاه واحد برخوردار اند. اکنون زمان مناسب برای ظهور نظام جدیدی می‌باشد که تعادل را در توزیع ثروت بر قرار نموده و برای قواعد و مقررات همان مقیاسی را قرار دهد که الله سبحانه وتعالی قرارداده و چنین می‌فرماید:

﴿وَالسَّمَاء رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ ۖ أَلاَّ تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ ۖ وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ﴾

[الرحمن: 7-9]

ترجمه: و آسمان را برافراشت و میزان و قانون(در آن) گذاشت تا در میزان طغیان نکنید(و از مسیر عدالت منحرف نشوید) و وزن را بر اساس عدل برپا دارید و میزان را کم نگذارید!

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده: دکتور محمد الجيلانی

ادامه مطلب...

خلافت، یگانه سپری‌ست که حقوق از‌دست‌رفته‌ی مردم کشمیر را می‌ستاند

(ترجمه)

خبر:

واشنگتن: در پی حملۀ انتحاری جامو و کشمیر، که 49 نظامیِ هندو در آن کشته‌شد، دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری امریکا گفت: «وضعیت خطرناک بین هند و پاکستان حاکم شده است.»‌ وی افزود: «امریکا تلاش دارد تا تشدید تنش بین این دو همسایه را کاهش دهد.» (منبع: گلف نیوز)

تبصره:

احمقانه خواهد بود که تصورکنیم امریکا در تلاش کاهش تنش‌ها بین این دو کشور است؛ چون یکی از دلایل اصلی واگذاری مبارزه‌ی کشمیر توسط پاکستان بعد از یازدهم سپتمبر، جنگ امریکا علیه تروریزم است. چی از این مسخره‌تر خواهد بود که ما نظر دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری امریکا را در خصوص قضیه‌ی توحش جاری دولت هندو در کشمیر اشغال‌شده داشته باشیم. بیل کلینتون، رئیس‌جمهوری وقت امریکا یک‌بار آن ‌را "خطرناک‌ترین منطقه‌ی جهان" نامیده‌بود. فارغ از این حقیقت؛ در هرجایی‌که مسلمانان ساکن هستند، آن منطقه برای‌شان خطرناک شده است. کشمیری‌که توسط "راج" برای "گلاب سینگ" به 7.5 میلیون روپیه‌ی سیک، یک اسب، 12 بز و شش شال کشمیری فروخته شده بود، هنوز من‌حیث یک بخشی از سرزمین بی‌جان و مردم آن بی‌سرنوشت باقی‌مانده است. قضیه‌ی کشمیر برای پاکستان بیش از 70 سال عمر دارد و در این 70 سال، وقایع بی‌شمار تجاوز و قتل جوانان کشمیری را شاهد بوده است. از 1989م تا حال، نزدیک به 100هزار تن ناپدید و یا کشته‌شده اند که بیشترشان غیرنظامیان بوده و بسیاری از آن‌ها در قبرهای دسته‌جمعی دفن شده اند. فقط در سال 2018م، شمار افراد کشته شده بیش از 400 تن بود و نیمی از ایشان برچسپ "جنگ‌جو" را خورده اند. تعریف "جنگ‌جو "در قاموس دولت هندو مانند تعریف تروریست در قاموس غرب است و آن‌ها کسانی هستند که در اطاعت از حکومت بی‌عدالت و ظالم، سر تعظیم فرود نمی‌آرند. آنانی‌که در توقیف نگهداری شده و در زندان‌های بدنام دولت انداخته می‌شوند، من‌حیث افراد متفاوتی به جامعه بازمی‌گردند که اصلاً قادر به بهبودی نخواهند بود.

حمله‌ی انتحاری اخیر بر نظامیان هندو را می‌توان نتیجه‌ی میکانیزم واکنش جوانان محلی کشمیر دانست؛ آن‌هایی‌که حاضر اند در ازای زنده‌گیِ‌شان این مشکل بزرگ را حل کنند؛ اما این یک واکنش به رهبری‌ مسلمانان در جهان و بالاخص پاکستان است که برادران کشمیریی خود را در برابر قیمتِ بسیار کمتر از چیزی‌که راج انگلیسی دولت را معامله کرده بود، فروخته است. محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی، در دیدار اخیرش از هند، نریندرا مودی نخست وزیر هند را که به "قصاب گجرات" مشهور است، برادر بزرگ خود خواند. جای تعجب نیست که برادر جوان‌تر در سلاخی مسلمانان یمن از برادر بزرگ‌ترش در کشمیر پیشی گرفته است.

کشمیری‌ها شجاع اند و این را نمی‌پذیرند تا از مبارزه‌ی خود دست‌بکشند؛ اما چیزی‌که آن‌ها کمبود دارند، سپری‌ست تا از آن‌ها حفاظت کرده و شجاعت شان‌ را به شکل درست آن جهت دهد.

از این‌رو، فقط و فقط ارتش مسلمانان تحت رهبری دولت خلافت، برای آزادکردن کشمیر اشغال‌شده از دست ظلم کفار، لحظه‌ای درنگ نخواهد کرد و برای عاملین این شرارت و هم‌چنان کسانی‌که وانمود به همدردی می‌کنند، درس سختی خواهد داد. قضیه‌ی کشمیر تنها موضوع نزاع بین دولت هندو و پاکستان نیست؛ درواقع،‌ قضیه‌ی تمام امت؛‌ مانند تمام جنگ‌ها در مناطق مسلمانان، که تحت تأثیر نظام سرمایه‌داری قرار دارند، است. یگانه راه‌ برای حل این مشکل، وحدت سیاسی در قالب تأسیس یک دولت اسلامی بر منهج و طریقه‌ی پیامبر بزرگوار صلی‌الله علیه وسلم می‌باشد:

«إِنَّمَا الإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ فَإِنْ أَمَرَ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَعَدَلَ كَانَ لَهُ بِذَلِكَ أَجْرٌ وَإِنْ يَأْمُرْ بِغَيْرِهِ كَانَ عَلَيْهِ مِنْهُ»

(رواه مسلم)

ترجمه: بی‌گمان‌ امام(خلیفه) سپری‌ست که در عقب آن شما می‌جنگید و توسط آن از خود محافظت می‌کنید؛ بناءً اگر به تقوی امر کند و عدالت نماید، برایش اجر است و اگر به چیزی غیر از آن امر کند، علیه خودش خواهد بود.

نویسنده: اخلاق جهان

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

ادامه مطلب...

سرانجام چهرۀ واقعی حسینه، "مادر بشریت" آشکار شد

حسینه به شورای امنیت سازمان ملل خبر داد که ازین بیشتر نمی‌تواند پناه‌جویان فراری روهینگیا را قبول نماید

(ترجمه)

سرانجام نقاب از چهرۀ حسینه، "مادر بشریت" برداشته شد؛ وقتی‌که "شهیدالحق" سکرتر خارجۀ بنگله‌دیش به شورای امینت سازمان ملل، روز 5 شنبه 28 فبروری 2019م گفت: «کشور بنگله‌دیش ازین بیشتر در شرایطی نیست که توانایی جادادن مردمان روهینگیا را داشته باشد.» (منبع: روز نامۀ گاردین، 1 مارچ 2019م) شیخ حسینه، "مادر ظالم بشریت" بعد از استفادۀ نامشروع سیاسی از بحران مهاجرین رو هینگیا برای رسیدن به اهداف شوم سیاسی‌اش؛ حالا تصمیم گرفته تا از رسیدگی به قضیۀ مردم روهینگیا؛ مانند لباس کهنه، شانه خالی کند. مردم، بسیار به خوبی از این حقیقت آگاه اند که حسینه از همان ابتدا به اندازۀ سر سوزن قصد کمک به مسلمانان آواره را نداشت. پناه دادن این پناه‌جویان مظلوم، صرف دلسوزی و ترحم عام مردم بود که دولت حسینه را مجبور به کمک این مردم کرد.

ما بار دیگر تذکر می‌دهیم که حسینه چطور از موقف غیرانسانی حکومت‌اش بی‌شرمانه حمایت می‌کند؛ وقتی‌که در مصاحبه‌اش با شبکۀ خبری الجزیره در سال 2012م گفت: «کشور بنگله‌دیش از جمله کشورهای پرجمعیت است و هیچ جای خالی برای پناه دادن به مردم رو هینگیا ندارد. ما نمی‌توانیم این مسئولیت سنگین را قبول نماییم؛ آن‌ها شهروندان میانمار هستند؛ لهذا این وظیفۀ آن‌هاست که با شهروندان خویش چگونه رفتار می‌کنند. من به خود این حق را نمی‌دهم که در امورات داخلی هیچ کشور دخالت کنم.» (منبع: Bdnewws24.com 28 جولای 2012م) حسینه نه تنها به این اکتفا ننمود؛ بلکه سه نهاد بین‌المللی" داکتران بدون سرحد(MSF)، مجادله با گرسنگی(َACF) و نهاد کمک‌رسانی مسلمانان انگلیس" را نیز وادار نمود تا از کمک‌های بشردوستانۀشان برای پناهنده‌گان روهینگیا در کمپ‌های منطقۀ "کاکس بازار" امتناع ورزند. وی این شایعه را پخش کرد که کارمندان این نهادها پناهنده‌گان را تشویق به شورش علیه ما می‌کنند. (منبع:شبکۀ خبری الجزیره، 2 اگست 2012م)

وقتی‌که آخرین قتل عام مسلمانان روهینگیا از 25 اگست 2017م آغاز شد، حسینه بار دیگر محافظان سرحدی بنگله‌دیش را وادار نمود تا فراری‌های روهینگیا را به طرف دریا بکشانند. حسینه که یک سیاست‌مدار مکار است، با وجود تنفر مردم از تصمیم ظالمانه‌اش، ناگهان از کمپ مهاجرین در منطقۀ "کاکس بازار" دیدار نمود، وعدۀ باز شدن مرزهایش را برای مسلمانان داد و می‌گوید: «اگر ما توانایی غذا دادن 160 میلیون مردم بنگله‌دیش را داریم، می‌توانیم 700هزار مردم روهینگیا را نیز غذا دهیم.» گویا آن مسلمانانی‌که با بسیار بی‌رحمی قربانی می‌شدند، نزد وی آمده و خواستار کمک شده‌اند؟! حسینه با این کارش بسیار به آسانی لقب "مادر بشریت" را از باداران خارجی‌اش کسب نمود؛ در حالی‌که این "مادر ظالم" اطفال روهینگیا را در شرایط دشوار و خطرناک در کمپ‌ها قرار داده است؛ اکنون که سریال بی‌فایدۀ حسینه ازین بیشتر برایش نفع رسانده نمی‌تواند، دوباره رفتار ملایمانه را که در حقیقت یک ذره‌یی مسلمانان فراری رو هینگیا را کمک نخواهد کرد، در پیش گرفته است.

ای مسلمانان! حزب التحریر هرگز از تذکر دادن خسته نخواهد شد: یگانه راه‌حل اساسی برای حفاظت از عزت و شرف زنان مسلمان روهینگیا و حفظ جان تمام برادران و خواهران مسلمان، در احیای دوبارۀ خلافت حقیقی نهفته است. امت مظلوم و رنج‌دیدۀ روهینگیا نیاز به حسینه، مادر بشریت، ندارند که با مکرهای سیاسی‌اش بحران بشریت را افزایش داده است. آن‌ها چنین مادر فریب‌کاری‌ را که به عوض اعزام ارتش‌اش برای حفاظت جان و عزت مسلمانان، تیم فوتبال زنان را در میانمار می‌فرستد تا مسابقه دهند؛ هر گز نیاز ندارند. در حقیقت مسلمانان آوارۀ روهینگیا به عوض چنین مادر دروغگو، به رهبر واقعی مانند معتصم باالله نیازمند اند؛ کسی‌که تنها با شنیدن خبر تجاوز بالای دختر مسلمان توسط سرباز روم، مانند سنگ جامد نماند؛ بلکه بزرگ‌ترین شهر آسیای میانه(عموریه) را کاملاً فتح نمود و اردوی ظالم روم را شکست فاحش داد تا مصونیت دایمی را برای حفظ عزت زنان مسلمان، در آنجا تأمین نماید.

ای مسلمانان! امروز بیشتر از دیروز نیازمند همان دولت واقعی هستیم که اردویش توسط غرب امپریالیست به شکل فریب‌کارانه تشکیل نگردیده باشد. تنها اردوی دولت خلافت می‌تواند، ارتش قاتل و ظالم میانمار را، که وجودش تهدید برای بشریت است، ازبین ببرد. تنها حاکم همان دولت، خلیفۀ دولت اسلامی، با عملی نمودن سیاست خارجی دولت اسلامی می‌تواند به این مشکل نقطۀ پایان دهد. لذا از شما می‌خواهیم تا یک جا با ما، برای تحقق این راه‌حل واقعی از همه مصیبت‌ها دست به دست و کنار هم، از افسران مخلص اردو بخواهیم تا حزب التحریر را نصرت داده و با احیای دوبارۀ خلافت راشده حاکمیت دولت حسینۀ ظالم را برای همیشه محو و نابود کند. از حضرت ابوهریره رضی الل عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:

«السُّلطانُ ظلُّ اللَّهِ في الأرضِ، يَأوي إليهِ الضَّعيفُ، وبهِ ينتصرُ المظلومُ ومَن أكرمَ سلطانَ اللَّهِ في الدُّنيا أكرمَهُ اللَّهُ يومَ»

(رواه بخاری)

ترجمه: خلیفه سایۀ الله(سبحانه وتعالی) در زمین است؛ ضعیف و مظلوم توسط وی آزاد می‌شود. کسی‌که خلیفۀ الله(سبحانه وتعالی) را در ین دنیا عزت دهد، الله(سبحانه وتعالی) وی را در آخرت عزت خواهد داد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه بنگله‌دیش

ادامه مطلب...

عدالت یگانه معیار بقای دولت‌هاست؛ نه قوانین اضطراری

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

رئیس جمهور البشیر، بر اساس وضعیت اضطراریی‌که به روز جمعه 22 فبروری 2019 م  اعلام کرد، به صدور فرمان‌های اضطراری شروع و تاکنون پنج فرمان را صادر کرده‌است. آیا این فرمان‌ها و فرمان‌های متعاقب‌شان راه‌حل بحران‌های موجود در کشور است؟ یا تلاشی برای بسته کردن دهان مردم و ممانعت‌شان از محاسبۀ رژیم از بابت اعمال‌اش می‌باشد؛ اعمالی‌که سودان را در سطوح مختلف جامعه به فلاکت کشانده‌است؟!

اگر درنگی بر این فرمان‌ها شود، دیده می‌شود که آن‌ها فقط درمان‌ها و دستورالعمل‌های امنیتی اند که به منظور حفظ چوکی‌های ضعیف حکومتی و اطرافیان‌‌شان صادر می‌شود که به معالجۀ بحران‌های زنده‌گی دشوار مردم راه‌حلی ندارد. با توجه به این امر، به توضیح برخی از آن‌ها می‌پردازیم:

۱. رها کردن نیروهای رژیم برای ترور و دستگیر نمودن مردم و تصرف اموال و سرمایه‌های‌شان، نه بر مبنی شواهد قطعی؛ بلکه بر اساس سوءظن، گمان و قانون جنگل است؛ قسمی‌که با قانون اسلام که دستگیر کردن افراد را مبنی بر سوءظن جواز نمی‌دهد، در تضاد قرار دارد. از حضرت عایشه رضی الله تعالی عنها روایت است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:

«ادْرَءُوا الْحُدُودَ عَنِ الْمُسْلِمِينَ مَا اسْتَطَعْتُمْ؛ فَإإِنْ كَانَ لَهُ مَخْرَجٌ، فَخَلُّوا سَبِيلَهُ، فَإِنَّ الإِمَامَ أَنْ يُخْطِئَ فِي الْعَفْوِ، خَيْرٌ مِنْ أَنْ يُخْطِئَ فِي الْعُقُوبَةِ»

ترجمه: از مجازات قانونی مسلمانان تا جای توان بپرهیزید؛ اگر راهی برای رهایی‌اش یافتید، راه را برایش باز کنید. همانا برای یک قاضی، اشتباه در عفو کردن مسلمانان بهتر از اشتباه در مجازات کردن‌شان است.

۲. جلوگیری از اجتماعات و گردهمایی‌ها، همانند ممانعت از برگزاری سیمینارها و رویدادها و فعالیت‌های گوناگون؛ مگر به اجازۀ دولت که هرگز اجازه نمی‌دهد؛ در حقیقت، این کارها روشی برای بسته کردن دهان مردم و مانع کردن‌شان از محاسبۀ رژیم در برابر جرایم‌اش می‌باشد. ابن مسعود رضی الله تعالی عنه روایت می‌کند که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:

«...كَلاَّ وَاللهِ لَتَأمُرُنَّ بالمَعْرُوفِ، وَلَتَنْهَوُنَّ عَنِ المُنْكَرِ، وَلَتَأخُذُنَّ عَلَى يَدِ الظَّالِمِ، وَلَتَأطِرُنَّهُ عَلَى الحَقِّ أطْراً، وَلَتَقْصُرُنَّه عَلَى الحَقِّ قَصْراً، أَوْ لَيَضْرِبَنَّ اللهُ بقُلُوبِ بَعْضِكُمْ عَلَى بَعْضٍ، ثُمَّ ليَلْعَننكُمْ كَمَا لَعَنَهُمْ»
(ابوداود و ترمذی)

ترجمه: خیر، سوگند به ا الله(سبحانه و تعالی) شما می‌توانید به نیکی سفارش کنید، از بدی نهی کنید، دست ظالم را بگیرید، او را ترغیب کنید که عادلانه عمل کند و به سمت حقیقت سوق دهید یا الله(سبحانه وتعالی) قلب‌های برخی از شما را با قلب‌های برخی دیگر درگیر می‌کند و شما را همانند آنان لعنت می‌کند.

۳. در واقع تفاوتی بین قوانین گرفته‌شده از قانون اساسی که معلق شده‌اند و قوانین اضطراری وجود ندارد، چون آن‌ها کاملاً بر مبنی تمایلات انسان‌ها(ساخت بشر) اند؛ درحالی‌که ما اصولاً مسلمان هستیم؛ قانون اساسی و همۀ قوانین باید بر اساس عقیدۀ‌مان باشد. این قوانین به اضطرار یا چیز دیگری نیاز ندارد، چون از طرف پروردگار جهانیان، که نفع و ضرر مردم را می‌داند، صادر شده‌است:

﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ
[ملک: ۱۴]

ترجمه: آیا آن کسی‌که موجودات را آفریده‌است، از حال آن‌ها آگاه نیست؟! درحالی‌که او(از اسرار دقیق) باخبر و آگاه است.

ما در حزب‌التحریر-ولایه سودان تأیید می‌کنیم که این رژیم گمراه هنوز مبهوت اشتباهات‌اش است، نصیحت و ناصح را نمی‌پسندد و به صداقت پاسخ نمی‌دهد. آن‌ها نمی‌دانند یا نمی‌خواهند بدانند که این رژیم‌ها با ارتش‌های امنیتی و قوانین اضطراری نه، بلکه با عدالت حفظ می‌شود:

﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ
[أنبیاء: ۱۰۷]

ترجمه: ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم.

فلهذا فرزندان صادق این امت باید دستان حکام این کشورها را بگیرند و با آنانی‌که برای بازگشت خلافت به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم کار می‌کنند، فعالیت کنند. این شایسته‌ترین راه برای حل مشکلات این کشور و مشکلات این جهان زودگذر است.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ
[أنفال: ۲۴]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! دعوت الله(سبحانه وتعالی) و پیامبر(صلی الله علیه وسلم) را اجابت کنید، هنگامی‌که شما را به سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد.

ابراهیم عثمان (ابو خلیل)

سخنگوی رسمی حزب‌التحریر-ولایه سودان

ادامه مطلب...

عمران خان جنگ صلیبی ترامپ و مودی را علیه مقاومت در کشمیر کاملاً مشتاقانه پذیرفته است

(ترجمه)

عمران خان هم‌چون ابزار دست ترامپ و مودی در جنگ صلیبی‌شان علیه مقاومت مقدس کشمیر اشغالی به‌کار می‌رود؛ مقاومتی‌که تاکنون از مفکورۀ "کشمیر بخشی از پاکستان خواهد شد" قاطعانه حمایت کرده‌است. به تاریخ ۴ مارچ ۲۰۱۹م، حکومت فدرال پاکستان دستور ۱۹۴۸(قانون شماره ۱۴، ۱۹۴۸م) ۲۰۱۹م را در موافقت با شروط قانون شورای امنیت سازمان ملل صادر کرد. این دستور بخشی از اعمال رژیم بجوا-عمران علیه گروه‌هایی است که دهه‌ها مخلصانه و با همه وسایلی‌که در توان دارند، از مقاومت مقدس در کشمیر اشغالی حمایت می‌کنند.

ای مسلمانان پاکستان! باوجود تجاوز و ضعف درونی مودی، اکنون عمران خان، با پابرجا نگهداشتن ادارۀ وحشیانۀ نیروهای فاسد هندو بر کشمیر اشغالی، به مودی یک تحفۀ انتخاباتی را تضمین می‌کند. عمران خان می‌خواهد مقاومت حمایت‌طلبانۀ کشمیر را خفه کند؛ حالآن‌که تجهیز مؤثر و حمایت کامل از مقاومت کشمیر اشغالی در این برهه، نیروهای خسته و درماندۀ هندو را از کشمیر اشغالی بیرون خواهد کرد. عمران خان ادارۀ مودی را بر کشمیر اشغالی تثبیت می‌کند؛ درحالی‌که نیروهای شجاع پاکستان با وارد کردن شکست سنگین به دولت هندو و انداختن‌اش در دام اضطراب و سراسیمه‌گی، ظرفیت‌های‌شان را هویدا کردند. عمران خان راه را برای تسلط دولت هندو بر کشمیر اشغالی هموار می‌کند؛ حالآن‌که اعلام مقاومت کشمیر و حمایت از آن تحت عنوان "تروریزم" بخشی از برنامۀ امریکا می‌باشد تا به دولت هندو اجازه دهد به یک ابرقدرت بی‌رقیب منطقه‌ای مبدل شود. عمران خان مسلمانان کشمیر اشغالی را به سلطۀ دولت هند واگذار می‌کند؛ درحالی‌که الله سبحانه وتعالی فرموده‌است:

﴿وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ وَٱلْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ ٱلرِّجَالِ وَٱلنِّسَآءِ وَٱلْوِلْدَانِ ٱلَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَآ أَخْرِجْنَا مِنْ هَـٰذِهِ ٱلْقَرْيَةِ ٱلظَّالِمِ أَهْلُهَا
[نساء: ۷۵]

ترجمه: چرا در راه الله(سبحانه و تعالی) و(در راه) مردان و زنان و کودکانی‌که(به دست ستم‌گران) تضعیف شده‌اند، پیکار نمی‌کنید؟! همان افراد(ستم‌دیده‌ای) که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که اهل‌اش ستم‌گر اند بیرون ببر.

برماست تا صدای‌مان را برای رد صریح این توطئه علیه مقاومت کشمیر، که چیزی جز خواری در دنیا و عذاب آخرت را در پی ندارد، بلند کنیم.

ای شیران ارتش پاکستان! اکنون واضحاً عمران خان در همان مسیر خیانت مشرف و نواز شریف قدم گذاشته‌است؛ حالآن‌که موضع‌اش قبل از انتخابات این بود: "دوست مودی یک خائن است". برشماست تا این توطئه علیه مسلمانان پاکستان و کشمیر را در مسیرش متوقف کنید. کشمیر آزاد، با زور و قدرت آزاد شد و آزادی کشمیر اشغالی نیز ان‌شاءالله، به دستان شما صورت خواهد گرفت. حالا نصرت‌تان را برای تأسیس مجدد خلافت به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم تضمین کنید. سپر امت را یک‌بار دیگر تأسیس کنید تا سرانجام با خون، آتش و سلاح‌تان از امت در برابر دشمنان‌شان حفاظت کنید. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«إِنَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ»
(رواه مسلم)

ترجمه: همانا امام(خلیفه) سپر است؛ در عقب‌اش می‌جنگید و به او پناه می‌برید.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

کمک به مستضعفین مانند جهاد است

(ترجمه)

عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، رضی الله عنه عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «السَّاعِي عَلَى الْأَرْمَلَةِ وَالْمِسْكِينِ، كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللهِ - وَأَحْسِبُهُ قَالَ - وَكَالْقَائِمِ لَا يَفْتُرُ، وَكَالصَّائِمِ لَا يُفْطِرُ»

(متفق علیه)

ترجمه: از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: کسی‌که در امور بيوه گان و فقرا، کوشا باشد(به آن‌ها کمک و از آن‌ها نگهداری کند)، مانند شخص مجاهد در راه الله است و گمان می‌کنم که فرمودند: مانند نماز شب‌خوانی است که خسته و سست نمی‌شود و مانند روزه‌داری است که افطار نمی‌کند(هر روز روزه است).

شرح حدیث

در این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم اجر کسانی را که در امور بیوه‌ها و فقراء کوشا است با اجر مجاهد در راه الله سبحانه وتعالی تشبیه نموده است؛ زیرا دین اسلام دین مسئولیت‌پذیری و همکاری با یک‌دیگر است، دین رحمت و مهربانی است؛ دینی است که انسان در آن به تنهایی زندگی کرده نمی‌تواند. بدین اساس، مسلمانان باهم زندگی می‌نمایند، در امورات یک‌دیگر چنان رسیدگی می‌کنند که گویا ایشان مثل جسد واحد هستند. اگر عضوی از جسد درد نماید، همه جسد او را در بیدارخوابی و احساس همراهی می‌کند؛ آن‌ها مثل یک دیوار محکم هستند...

این همان حقیقتی است که همیشه در میان اولاد این امت زنده بوده؛ اما استعمارگران غربی این احساس را بنابر تقسیم و منقطع ساختن امت به محدوده‌ها و سرزمین‌ها از بین برده اند؛ سرزمین‌های اسلامی را ناچار به این ساختند تا به دولت‌های مختلف و یا مانند آن تقسیم شوند. پس در نتیجه چنان شد که اهل منطقه‌ای در مورد رسیدگی به بیوه و فقیر منطقۀ دیگر کوشش و فکر نکند؛ بلکه سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم در همه اهل سرزمین‌ها از بین رفته است؛ مثلاً در گذشته اهل مغرب به اهل اردن و اهل اردن به اهل جزایر و مردم یمن به مردم بیت المقدس و... رسیدگی و توجه داشتند. امروزه این پارچه‌گی که در پیکره امت وارد گردیده، لیکن فهم و دانش در رابطه به برادری پوشیده نمانده؛ بلکه زیاد گردیده و در حال نمو می‌باشد.

یقیناً اسلام و احکامش چنین است و بدانید که اسلام باقی می‌ماند و زخم‌ها و دردها را مرحم می‌گذارد و در رفع سختی‌ها و مشکلات پیشی می‌گیرد تا برای همه آشکار گردد که امت، امت واحد است؛ دین و پرودگارش یکی بوده و احکامش نیز واحد می‌باشد؛ چنانچه دولت آن یکی بوده؛ همان دولت خلافت راشدۀ ثانی بر منهاج نبوت، که بازگشت آن به اذن الله سبحانه وتعالی نزدیک است.

یا الله! مارا با آمدن خلافت راشده بر منهاج نبوت، که در آن وحدت مسلمانان نهفته باشد، مستفید بگردان و مصایب و بلاها را دور نما! یا الله! زمین را به نور و جه کریمت منور گردان. اللهم آمین آمین.

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه