دوشنبه, ۳۰ مُحرم ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۰۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

کسی که قرآن بیاموزاند، از نظر حکومت ازبکستان مجرم شناخته می شود!

(ترجمه)

به تاریخ یازدهم سپتمبر ۲۰۱۷م، تلویزیون دولتی ازبکستان برنامه یی را در بارۀ زنی به نام فاطمه عبدالله جنوفاه که ۵۷ سال عمر دارد، به نشر رساند. این زن ناظرۀ قرآن و تفسیرش را برای سایر زنان می آموختاند که از این کارش ممانعت صورت گرفت. این کار به تاریخ ۱۹ ماه جولای ۲۰۱۷م میلادی بعد از تلاشی خانه اش که در محلی به نام شی-خانتاهور در ناحیۀ دفرآباد واقع است، صورت گرفته و با او شانزده تن از زنان دیگر نیز از آموزش قرآن منع شدند. این برنامۀ تلویزیونی آن ها را در حالتی نشان داد که نشسته اند و قرآن کریم در پیش روی شان قرار دارند و سران شان قسمی پایین نگهداشته شده که گویی جرم بزرگی را مرتکب شده اند.

بعد از نشر برنامۀ فوق قاری انور تورسنوف امام و واعظ مطرح در تاشکند، امور شرعی را در مورد آموزش قرآن کریم برای زنان تشریح داد و گفت: «جمع شدن در جاهای مختلف به منظور آموزش قرآن، بدون اجازۀ علماء گناه است. کسی که می خواهد چنین کاری را کند، اول باید با علماء مشوره کرده و بعداً می تواند پیش برود و حتی با وجود مشوره کردن با علماء، شاید بعضی ها این اجازه را ندهد، چرا که آموختن قرآن برای زنان بصورت گروهی مکروه است.» این امام، آموزگار قرآن(فاطمه عبدالله جنوفاه) را یک استاد "نادان، گپ گوی و بوالهوس" تعریف کرد. این امام او را به گرفتن فایدۀ مادی متهم کرده و گفت: «او از زنان پول می گیرد، ما این را به خوبی می شناسیم.»

در اخیر برنامه قضاوت محکمه چنین صادر شد: زنان به اساس اعتراف که خودشان کردند، مجرم شناخته شدند و هر کدام شان جریمۀ نقدی شدند. فاطمه عبدالله جنوفاه که توسط قاری انور مورد اهانت قرار گرفته، دختر قاری عالم سلیمان است که علوم اسلامی را در دوران سلطۀ کمونیست های بی دین تدریس می کرد. او یکی از علمای برجسته و بزرگی زمان اش بود، فاطمه دختر و شاگرد وی بود و تلاش می کرد تا دانایی اش را بالا برده و کتاب الله سبحانه وتعالی را درس بدهد. پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده اند.

«خَيْرُكُمْ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ وَعَلَّمَهُ»

(رواه ترمذی، نسایی و ابن ماجه)

ترجمه: بهترین شما کسی است که قرآن را بیاموزد و به دیگرن بیاموزاند.

اگرچه وی در سال ۲۰۱۵م بخاطر این کار محکوم شناخته شد؛ مگر آموختاندن قرآن را به خاطر رضای الله سبحانه وتعالی جاری نگهداشت. او به راستی یک زن عابد، با ایمان و مخلص است، چراکه او نه تنها در این برهۀ از بی عدالتی و ظلم تسلیم نشده، بلکه به رشد علوم اسلامی ادامه داده است. او واقعاً صحابیه عصر ما است نه آن چیزی که آن ها توصیف می کنند.

حکومت ازبکستان جنگ اش را علیه اسلام و مسلمانان ادامه می دهد؛ در حالی که مسلمانان ازبکستان می خواهند، علوم اسلامی را بیاموزند. حکومت تنها چند مکتب و دانشگاه را اجازه داده که به ضروریات مسلمانان ۳۱ میلیونی ازبکستان کافی نیست. در سراسر ازبکستان تنها ۹مکتب و ۲ دانشگاه اسلامی وجود دارد و تعداد داخلۀ شاگردان اش در هر سال از ۳۰۰ تن بالا نمی رود که در آن تعداد بسیار کمی از زنان و دختران شامل اند. در عین حال، این مکاتب و ۲ دانشگاه بیشتر در تاشکند و شهرهای بزرگ دیگر موقعیت داشته و در ولایات هیچ کدامی از این ها وجود ندارد.

با وجود موارد فوق، حکومت شرایط اش را شدیدتر ساخته و از جلساتی که در آن قرآن و علوم آن تدریس شود، جلوگیری می کند. تا چی وقت این ظلم و بیداد ادامه خواهد یافت؟ آیا شما چیزی را که با مادران مسلمان در رأستای خواندن و یادگیری قرآن صورت می گیرد، می پذیرید؟ آنان چی جرمی را انجام داده اند که بخاطر آن مجازات می شوند؟

بدون شک که این از جهالت این عصر است، درست همان طوری که مسلمانان قرآن کریم را در مکه از دست ترس در خانه های شان می خواندند، درحالی که مشرکان آن ها را تعقیب و شکنجه می کردند و در میان فامیل های خود شان بیگانه بودند، مسلمانان ازبکستان در حال حاضر در همان روزها زنده گی می کنند. خوش به حال چنین بیگانگان، به راستی هم خوش به حال شان باد.

نویسنده: مخلصه ازبکیه

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

 

ادامه مطلب...

امریکا پاکستان را قربانی افغانستان نخواهد کرد

  • نشر شده در سیاسی

برخی‎ها با برداشتِ رسانه‎ای از  استراتیژی دونالد ترامپ پیرامون آسیای جنوبی و افغانستان، به این نظر اند که ایالات متحدۀ امریکا به گونه‎ای بی‎پیشینه پاکستان را تحت فشار قرار داده است. برخی دیگر اما این استراتیژی را ناشی از سیاست‎های دولت افغانستان تعبیر می‎کنند. آیا واقعاً امریکا به دنبال تشدید فشار بر متحد دیرینه‎اش-پاکستان- می‎باشد؟ و آیا این تنها کشورِ مسلمان و مسلح به سلاح هسته‎ای را قربانی افغانستان خواهد نمود؟

پس از اعلام استراتیژی جدید ترامپ، برخی از رهبران کشورها از آن به گرمی استقبال کردند، در این میان چین بخشی از استراتیژی ترامپ را شدیداً تقبیح نمود که در آن پاکستان را "پناهگاه امنِ تروریستی" خوانده است. در افغانستان نیز سرور دانش معاون دوم رئیس جمهور و نیز حامد کرزی رئیس جمهور پیشین، استراتیژی جدید امریکا را مورد انتقاد قرار دادند که بجای صلح از خواست‎های اصلی مردم افغانستان می‎باشد، هم‎چنان بر جنگ تأکید شده است.

بارک اوباما در دو دورِ ریاست جمهوری‎اش تلاش نمود تا جنگ افغانستان را پایان بخشد، به همین منظور افزایش نیروهای امریکایی را به هدف پایان دادن جنگ در افغانستان به یکصدهزار تن افزایش داد، و سرانجام جنگ افغانستان را پایان نبخشید. در سال ۲۰۱۲، اما بزرگ‎ترین استراتیژی‎اش را که همانا ۶۰ درصد تمرکز نظامی بر "آسیا پسفیک" بود، اعلام داشت. گفته می‎شد که دیگر اروپا برای امریکا تهدیدی بزرگ پنداشته نمی‎شود، بلکه چین به عنوان دومین غولِ اقتصادی جهان بزرگ‎ترین تهدید اقتصادی و نظامی برای آینده امریکا خواهد بود. از همین‎رو ایالات متحدۀ امریکا ۶۰ درصد تمرکز نظامی‎اش را بر آسیا پسفیک معطوف داشت.

چنان‎چه اشتون کارتر وزیر دفاع وقت امریکا گفته بود: «چین توان نظامی‎اش را بالا برده و امریکا در مرحلۀ انتقالی قرار دارد. ما اینک پس از ۱۴ سالی که صرف مبارزه با تروریزم نمودیم، در آغاز مرحلۀ انتقال استراتیژیکی قرار داریم که به منظور پاسخ دادن به چلنج‎های سرنوشت‎سازِ امنیتی مطرح گردیده است.»

دونالد ترامپ اما در جریان مبارزات انتخاباتی‎اش از یک‎سو بر تشدید فشار بر چین تأکید می‎نمود و از سوی دیگر بر پایان جنگ در افغانستان؛ پس از پیروزی‎اش مدت زمانی زیادی را در بر گرفت تا این‎که دکترین سیاسی-نظامی کاخ سفید بر تداوم جنگ در افغانستان و نیز افزایش نیرو تصمیم گرفتند، با این تفاوت که این بار اما پاکستان تحت فشار قرار گیرد. شاید به دلیل این‎که سرگرمی چین با همسایه‎اش بیشتر گردد.

در همین اوضاع دیده می‎شود که تنش‎ها در شرق  دور و در همسایگی چین افزایش می‎یابد. کوریای شمالی بزرگ‎ترین شریک تجاری چین تا جایی پیش می‎رود که پنداشته می‎شد گسترده‎ترین جنگ هسته‎ای در حال اتفاق افتادن است، مگر این گونه نشد و احتمالاً در شرایط کنونی هرگز چنین نشود.

در واقع ایالات متحدۀ امریکا چین را از دو طرف سرگرم نگهداشته است تا  از خیالِ توسعه طلبی جهانی باز ماند، تا جایی‎که حتا با فشار بین المللی در شورای امنیت که چین و روسیه از مخالفان تحریم بر کوریایی شمالی بودند، هر دو کشور بر تحریمات امریکا و سازمان ملل تن در دادند. چنان‎چه دولت چین آمادگی‎اش را بر کاهش و یا هم قطع تجارت نفت و منسوجات بر کوریای شمالی اعلام نمود. با این همه فشارها بر چین، امریکا در حال گسترش نقش هندوستان در افغانستان می‎باشد، همسایه و دشمن دیرینه‎ای چین و پاکستان؛ و برعکس بر کاهش نقش پاکستان و نیز فشارهای دپیلوماتیک بر آن تأکید نموده است.

با این همه، دیده می‎شود که فشارها بر پاکستان تنها به هدف موجودیت "پناهگاه‎های امن تروریستی" راه اندازی نشده، بلکه به هدف فراتر از آن برای سرگرم ساختن چین راه اندازی شده است؛ اگر چنین نمی‎بود امریکا و بزرگ‎ترین استخباراتش "سی آی ای"، قبل از این می‎دانست که واقعاً مراکز و پناهگاه‎های امن تروریستی در کجا موقعیت دارد تا قبل از شرایط کنونی علیه آن اقدام می‎نمود.

بناً این سخن نادرست از آب بر خواهد آمد که گفته شود استراتیژی فشار بر پاکستان از دیپلوماسی و سیاست خارجی دولت افغانستان است که بر آن کشور وارد می‎شود، بلکه این حلقه‎ای بزرگِ محاصرۀ چین گوشه‌ای از استراتیژی ۶۰ درصد تمرکز امریکا بر "آسیا پسفیک" می‎باشد که به هدف مهار آن کشور راه اندازی شده است. در این حلقه روسیه هم نیز شامل است، و فشارهای زیادی هم صورت گرفت تا روسیه با این سیاست امریکا همگام شود، به نظر می‎رسد که امریکا در این رستا تاکنون موفق نبوده است.

با توجه به این، ایالات متحدۀ امریکا هیچ‎گاه یگانه کشورِ مسلمان و مجهز با سلاح هسته‎ای را که خودش در یک زمانی آن را تجهیز نموده بود در بدل افغانستان رها نخواهد کرد. به قول حامد کرزی که جوبایدن معاون بارک اوباما برایش گفته بود: «پاکستان برای امریکا ۵۰ برابر مهم‎تر از افغانستان است.» در واقع چنین می‎باشد، اما در شرایط کنونی و استراتیژی جدید امریکا، پاکستان باید چنین زیر فشار قرار گیرد.

با این همه قابل تعجب نیست که در استراتیژی جدید ترامپ هیچ مسئله‎ای صلح و پایان جنگِ افغانستان مطرح نشده است تا جایی‎که حتا محدویت زمانی برای خروج نیروهای امریکایی هم مطرح نمی‎باشد. بناً هدف اصلی استراتیژی ترامپ چیزیست که خارج از دوربین رسانه‎ها تصمیم گرفته شده و دنبال می‎گردد، برعکسِ آن‎چه که دولت و مقامات بلند پایه‎ی افغان از آن به گرمی استقبال کردند!

احمد صدیق احمدی

ادامه مطلب...

گردهمایی جهانی خلافت در کوالالامپور در سال ۱۴۳۹هـ.ق که مصادف است با ۲۰۱۷م

(ترجمه)

حزب التحریر مالیزیا، گردهمایی جهانی خلافت را در کوالالامپور با فرا رسیدن سال ۱۴۳۹هـ.ق که مصادف با ۲۰۱۷م است، برگزار خواهد کرد که در آن واقعیت امت اسلامی، ضعف‎ها و ناکامی‎هایی که کفار استعمارگر با استفاده از آن‎ها توانستند سیستم حکومتی اسلام(خلافت) را در تاریخ سوم مارچ ۱۹۲۴م سقوط دهند، مورد توجه قرار خواهد گرفت. هم‎چنان، روی مسؤولیتی که امت اسلامی در رأستای تأسیس مجدد خلافت دارد، بحث خواهد شد و آن نیازمند کار شدید همگام با حزب التحریر بوده که شب و روز اش را با هم یکی کرده و قربانی‎های با ارزش و گران قیمت را برای از سرگیری زنده‎گی اسلامی توسط تأسیس دولت خلافت ثانی بر منهج نبوت که وعده ی الله سبحانه وتعالی و رسول صلی الله علیه وسلم است، پرداخته است.

دعوت نامه ی پروفیسور عبدالحکیم عثمان

سخنگوی حزب التحریر در مالیزیا

جهت اشتراک در گردهمایی جهانی خلافت

ادامه مطلب...

ولایه سوریه : راهپیمایی در حومه حمص شمالی در پیوند به رد نمودن کنفرانس آستانه و حمایت از مجاهدین راستین

  • نشر شده در ویدیوها

حزب التحریر-ولایه سوریه راهپیمایی را در پیوند به رد کنفرانس آستانه، حمایت از مجاهدین راستین و دعوت به پروژه سیاسی حزب( تأسیس خلافت ) به روز جمعه، 2 محرم الحرام 1439 هـ  مطابق با 22 سپتمبر 2017م براه انداخت.

ادامه مطلب...

ولایه سوریه : گوشه ای از فعالیت های روز جمعه 2017/22/9.م در پیوند به رد نمودن کنفرانس آستانه ، مداخله ترکیه و تقاضای پافشاری بر پروژه و طرح اسلام( تأسیس خلافت )

  • نشر شده در ویدیوها

گوشه از فعالیات ها ، تظاهرات ها و راهپیمایی های گسترده ای که حزب التحریر ولایه سوریه به هدف رد نمودن کنفرانس آستانه ، مداخله ترکیه ، ارتش وطنی ( ملی )  و تقاضای پافشاری فقط بر پروژه و طرح اسلامی ( تأسیس خلافت ) و باز نمودن جبهات .                                                                روز جمعه 02/محرم الحرام 1439.ه مطابق با 22سپتامبر 2017.م

ادامه مطلب...

ولایه تونس: سخنان استاذ محمد کشیده در مسجد جامع صفاقس در خصوص نصرت مسلمانان اراکان

  • نشر شده در ویدیوها

حزب التحریر ولایه تونس تظاهراتی را در مسجد "صفاقس" به هدف نصرت مسلمانان روهنگیا (اراکان برما) براه انداخت. تظاهرات مذکور با سخنان استاد محمد کشیده از مسجد آغاز یافت.

ادامه مطلب...

روزمره‌گی، یکنواختی، پوچی و نهایت خودکشی یک جوان هراتی؛ کجایِ کار می‌لنگد؟!

خبر:

این روزها در شبکه‌های اجتماعی افغانستان ویدیوی یک جوان هراتی دست به دست می‌شود که قبل از خودکشی‌اش ویدیویی در فیسبوک خود به جا گذاشته و علت خودکشی‌اش را ذکر کرده است. این جوان در توضیح علت خودکشی خود در این ویدیو می‌گوید که جهت رفع هرگونه سوء‌تفاهم و غلط‌‌فهمی، می‌خواهد واضح سازد که به دلایل عاطفی این تصمیم را نگرفته است، نه عاشق بوده، نه هم مشکل مالی داشته؛ بلکه یکنواخت بودن زندگی‌اش باعث این تصمیم وی گردیده است. او توضیح می‌دهد که راه‌های مختلفی را آزموده و چندین بار به سفر رفته تا زندگی برایش یکنواخت نباشد، اما تأثیری نداشته است.

تبصره:

جای تفکر و پرسش است که: چه چیزی یک جوان عاقل و بالغ را که همه چیز دارد، وادار می‌کند که به زندگی خود پایان ‌دهد؟ "مگر وی از زندگی چه می‌خواست!". پول، زیبایی، امکانات، ... همۀ این‌ها را داشت، پس چرا دست به خودکشی زد؟

خودکشی در افغانستان به دلیل ورود سیل آسای افکار غربی ـ سیکولریستی افزایش یافته، طوری‌که، تنها در ولایت هرات در شش ماه گذشته 300 مورد خودکشی به ثبت رسیده. ولایت هرات به دلیل نزدیکی با کشور ایران بیشتر مورد تهاجم مفکوره‌های غربی است. فرهنگ غرب این طرز دید را به انسان القاء می‌کند که زندگی را از دید خوشبختی و لذت بنگرد و برای رسیدن به این خوشی دست به کارها و تجارب مختلف بزند. تأثیرات این مفکورۀ پوچ و غیرانسانی که در این شانزده سال به تمام عرصه‌های زندگی ما سرک کشیده، کم کم می‌رود تا نتایج زیان‌بار اش را برملا سازد. خودکشی جوان هراتی به دلیل خستگی از زندگی، مشت نمونه‌ی خروار از تأثیرات هم‌چو مفکوره‌های شوم است.

طرز دید خوشبختی و لذت نسبت به زندگی باعث شده که تعدادی زیادی از جوانان را در دام خود گرفتار نماید و در نهایت زمانی که به این خوشی و سعادت خیالی نرسند و هیچ کدام از این اهداف بلند بالا و خیالی که در زندگی برای شان تعیین کرده‌اند در میدان واقعی زندگی اتفاق نیافتاد، پس در این صورت، برای آن جوانانی چه اتفاق خواهد افتاد؟ جواب آن ساده است آنان دلتنگ و ناامید شده، زندگی شان خسته‌کن می‌شود و به سادگی نقطه‌ی پایان به زندگی شان می‌گذارند.

در حالی‌که، در تاریخ معاصر افغانستان، مردم روزگار بسیار سخت و مشقت‌باری را تجربه کرده‌اند، پدر و مادر، دختر و پسر، خواهر و برادر شان را از دست دادند، ولی با آن‌هم امید به زندگی داشته‌اند. همه‌ای هست و بود شان به تاراج رفته، ولی دو باره از صفر شروع کرده اند، اما ناامید، افسرده و خسته نشده‌اند.

همین روزها، که انفجار، انتحار، بمباران هوایی همه روزه از مردم ما قربانی می‌گیرد و جگرگوشه‌های شان را به خاک و خون یکسان می‌کند، اما با آن‌هم مردم به زندگی شان ادامه می‌دهند، و سراغ نداریم که کسی بخاطر کشته شدن نزدیکانش، یا به دلیل از بین رفتن ثروت و سرمایه‌اش دست به خودکشی زده باشد.

کم‌رنگ شدن نقش ارزش های اسلامی در جامعه افغانی باعث گردیده که مردم هدف زندگی خود را که اسلام برای شان تعیین کرده از یاد برده و رسیدن به خوشبختی و لذت و خوش‌گذرانی را هدف قرار دهند؛ قرار گرفتن خوشبختی و خوشی به یک هدف اصلی زندگی در کوتاه مدت می‌تواند زندگی را تا اندازه‌ای جالب بسازد. اما این حالت مؤقتی و زودگذر بوده و در درازمدت انسان را به افسردگی و دلتنگی سوق می‌دهد.

چنانچه، تحقیقاتی که در مورد خودکشی صورت گرفته و عوامل مختلفی را محرک این کار دانسته اند، مانند: مسایل ناموسی، مشکلات خانوادگی، شکست در رقابت های اجتماعی و اقتصادی، ناامیدی، فقر، بیماری ها و فشارهای روانی، تنهایی، روزمره گی، هدف نداشتن در زندگی، شکست در عشق، اعتیاد به مواد مخدر و .... ولی علت اساسی را یک چیز گفته اند: بی ایمانی و عدم درک هدف زندگی.

سازمان صحت جهانی، آمار بسیار تکان‌دهنده در مورد میزان خودکشی در جهان منتشر کرده که نشان می‌دهد سالانه یک میلیون انسان دست به خودکشی می‌زنند و تخمین زده می‌شود که هر سال 10 تا 20 میلیون اقدام به خودکشی غیرکشنده صورت می‌گیرد. بر اساس گزارش این سازمان، در هشت کشور اروپایی، خودکشی افزایش یافته که یکی آن کشور سویس است. کشور سویس را در جهان الگو و نمونه‌ی خوشبختی می‌دانند که از لحاظ درجه بندی میزان خوشی در جهان در مکان چهارم ایستاده است.

در گزارش آمده که خودکشی، سومین عامل مرگ و میر است، یعنی بیش از سرطان تلفات می‌دهد و در میان طبقه تحصیل‌کرده بیش از طبقه بیسواد واقع می‌شود. گزارش می‌افزاید کشورهایی که در حال از دست دادن ایمان اند، خودکشی زیادتر است.

مفکورۀ خوشبختی و خوشگذرانی همه روزه از راه‌های مختلف به اذهان مردم افغانستان تلقین می‌گردد. از طریق نظام تعلیمی و تحصیلی که هدف تحصیل را کسب منفعت و رسیدن به یک مقام خوب تعریف کرده، از طریق رسانه‌ها با پخش افکار مزخرف که به انسان دید عیش و نوش و خوشگذرانی در زندگی را می‌دهد و از طریق حُکام و سیاستمداران که نظام سیکولریزم را در عرصه دولتداری تطبیق نموده و نقش خدا و ارزش‌های دینی را در زندگی جمعی مردم دور ساخته و دین را یک امر خصوصی ساخته‌اند.

این حالت باعث شده تا مردم دچار تکالیف بی‌شمار روانی و فکری گردیده و برای رسیدن به سرابِ خوشبختی زندگی شان را به جهنم مبدل سازند. طوری‌که همین اکنون 65 درصد مردم افغانستان را تکلیف روانی گرفته که یکی از دلایل آن دید لذت و خوشبختی نسبت به زندگی است. این دید باعث گردیده تا هزاران تن را که خوشبختی را در اقامت داشتن در بلندمنزل های اروپا می‌دانستند، غرق دریاها و ابحار کند. تعدادی دیگری را محکوم به زندگی حیوانی در کمپ‌های مهاجرین کرده، بعضی‌ها را برده معاصر و کارگر پیش پا افتاده در غرب ساخته است. در ضمن، تعدادی هنوز شب‌ها بیاد رفتن به اروپا و رسیدن به خوشبختی سر به بالین می‌گذارند.

اما سوال این‌جاست که آیا لذت، امکانات و رفتن به اروپا می‌تواند خوشبختی و آرامش را در دنیایِ پر از هرج و مرج به ارمغان آورد؟ در این مورد تحقیقات معاصر خود اروپایی‌ها نشان می‌دهد که در نيم قرن اخير، عاید و امکانات رفاهی مردم انگلستان، امريكا و جاپان به بيش از دو برابر افزايش يافته و زندگي شان وضعيت مطلوبي پيدا كرده است. حالا ديگر آن‌ها خانه‌هاي بزرگ‌تري دارند و لوازم برقي، زندگي راحت‌تري را برايشان فراهم كرده است. آن‌ها به مسافرت‌هاي خارجي مي‌روند و اجناس گران قیمت مي‌خرند. ولي نتايج حاصل از تحقيقات دانشمندان نشان مي‌دهد كه اين امكانات رفاهي باعث افزايش احساس خوشبختي در انسان‌ها نشده، بلکه به افسردگی، دلتنگی، پوچی مردم افزوده و زندگی یکنواخت را به غرب ارمغان آورده که در نتیجه آن آمار خودکشی بلند رفته است.

ناگفته نباید گذاشت که مشکل خودکشی مشکل اسلام نیست، بلکه زادۀ افکار و نظام سرمایه‌داری است و هم‌چو مشکلات در تاریخ اسلام بیگانه بوده است. چون اسلام به پیروانش وعدۀ بهشت در دنیا را نمی‌دهد و نه هم دنیا را سرای خوشبختی تعریف نموده؛ بلکه دنیا را گذرگاه آخرت می‌داند و خوشبختی واقعی یک مسلمان در جنت تمثیل می‌گردد. الله سبحانه و تعالی در مورد واقعیت دنیا می‌فرماید:

وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ [عنکبوت:64]

و این زندگی دنیا جز سرگرمی و بازی نیست و بی تردید سرای آخرت، همان زندگی [واقعی و ابدی] است؛ اگر اینان معرفت و دانش داشتند [دنیا را به قیمت از دست دادن آخرت برنمی‌گزیدند.]

پس تعریفی را که اسلام از خوشبختی ارایه می‌کند همانا به دست آوردن رضای الله سبحانه و تعالی بوده و انسان خوشبخت کسی است که خالق اش از وی راضی گردد و به جنت برسد. پس داشتن ایمان و درک هدف اساسی زندگی یگانه گرۀ محکمی است که انسان را در پیچ و تاب حوادث زنده نگه می‌دارد و وی را از رفتن به سوی آینده؛ ناامید، دلتنگ و افسرده نمی‌کند و زندگی وی را از افتیدن به دام ابتذال، پستی، پوچی و یکنواختی وقایه می‌کند.

در کنار این، از زیبایی های اسلام این است که مسلمانان را به مثبت اندیشی، رحمت و مغفرت الله سبحانه و تعالی و بشارت‌های جنت تشویق و ترغیب کرده است و ناامیدی را حرام قرار داده است. پیامبر همواره در دعاهایش از غم و اندوه، و ناتوانی و سستی به الله پناه می‌خواست.

در ضمن، زمانی‌که مسلمانان در زندگی دامن‌گیر مشکلات و کمبودی‌ها گردند، آن‌ها این را به خوبی درک می‌کنند که چطور با احکامی که الله سبحانه وتعالی برای شان نازل کرده به این مشکلات فایق بیایند. اگر در زندگی مسلمان مشکل یا مصیبتی وارد می‌گردد، در مقابل برای وی اجر نصیب می‌گردد. چنانکه از پیامبر رحمت صلی الله علیه وسلم روایت است:

«مَا يُصِيبُ الْمُسْلِمَ مِنْ نَصَبٍ وَلاَ وَصَبٍ وَلاَ هَمٍّ وَلاَ حَزَن وَلاَ أَذًى وَلاَ غمٍّ، حتَّى الشَّوْكَةُ يُشَاكُها إِلاَّ كفَّر اللَّه بهَا مِنْ خطَايَاه»

مسلمان دچار هیچ‌گونه خستگی، بیماری، نگرانی، ناراحتی، گرفتاری و غمی نمی‌شود، مگر این‌که الله به وسیله آن‌ها، گناهانش را می‌بخشد. حتی خاری که به پایش می‌خلد باعث کفاره گناهانش می‌شود.

پس با این بشارت و امیدی که اسلام به پیروانش می‌دهد و هدف وی را در زندگی بصورت درست و واقعی ترسیم نموده، چگونه امکان دارد تا کسی درگیر روزمره‌گی و یکنواختی در زندگی گردد و سرحدش به خودکشی برسد؟

دوری از ارزش های اسلامی در صحنه فردی و جمعی و تاثیر افکار خطرناک غربی باعث این حالت گردیده؛ پس برماست که با تطبیق و به صحنه در آوردن ارزش‌ها و مفاهیم اسلامی در عرصه زندگی فردی، فامیلی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه خویش را از تأثیرات مخرب مفکوره‌های بیگانه و غیرانسانی محافظت نماییم.

جوانان ما باید بدانند که تنها اسلام می‌تواند پاسخگوی همه‌ای مشکلات باشد؛ نه رفتن به اروپا، نه ارزش‌های پر زرق و برق غربی و سیکولریستی که ظاهراً فریبنده، ولی از باطن پوچ و مایه‌ی بدبختی‌هاست. پس بر ما لازم است تا اسلام را به عنوان راه حل برای تمام مشکلات خود قبول نموده و برای به صحنه در آوردن را بصورت دسته جمعی تلاش نماییم و به زندگی خویش معنای واقعی ببخشیم.

مصدق سهاک

عضو دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

تقسیم کشور تحت عنوان خودمختاری حرام می باشد

  • نشر شده در عراق

بارزانی طرح های دشمنان را تحت سایه پارلمان اجراء می کند

(ترجمه)

پارلمان کردستان روز جمعه ۱۵ سپتمبر ۲۰۱۷م همه پرسی در مورد جدایی طلبی و ایجاد دولت مورد ادعای کردها را در شمال عراق تحت عنوان حق تعیین سرنوشت انجام داد! این اقدام در پاسخ به خواست بارزانی و تایید تاریخ برنامه ریزی شده(۲۵ سپتمبر ۲۰۱۷م) توسط او، و چشم پوشی او در مورد موقف های منطقوی و بین المللی در مورد ناممکن بودن تکیه کردن به نتایج همه پرسی در این حالت، ولو اگر مثبت هم باشد، بخصوص به این دلیل که ایالات متحده از همان روز اول، که بارزانی خواست خود را برای اجراء همه پرسی آماده کند، این همه پرسی را رد کرده است. برت مک گورک، نماینده ویژه ریاست جمهوری ایالات متحده به ائتلاف بین المللی برای مبارز علیه داعش، گفت: «ما فکر می کنیم که برگزاری همه پرسی در چنین زمان بندی سریع، به خصوص در مناطق مورد مشاجره به طور قابل ملاحظه بی ثبات کننده خواهد بود.» (منبع: خبر گزاری فرانسه-AFP- ۰۸/۰۶/۲۰۱۷م)

بعد از آن ریکس تیلرسون وزیر امور خارجه ایالات متحده، بارزانی را به تاریخ ۱۱ اگست ۲۰۱۷م از طریق تماس تلیفونی در رابطه به خواست واشنگتن در مورد به تعویق انداختن همه پرسی آگاه ساخت: «این موضع جهانی است.» طوری که در مورد موضع منطقه ای بارزانی مطمئن است که اعلام یک دولت کردی در مرزهای منطقۀ کردستان متوقف نخواهد شد و بطور خودکار در عقب خود جنبش های قوی کردها را به همراه خواهد داشت. این یک ضربه دردناک بر امریکا و نماینده هایش در ترکیه، ایران و سوریه است و این باعث به هم خوردن اوضاع و ایجاد حرکات غیر قابل کنترول به ویژه در منطقۀ کردستان خواهد شد و طوری که بیان کردیم نه فقط زیان اخلاقی و سیاسی، بلکه مادی نیز به همراه خواهد داشت. بنابر این، تصمیم بارزانی برای برگزاری همه پرسی برای ایجاد یک دولت مستقل، به نفع دشمنان است و بخشی از درگیری های بین المللی در منطقه می باشد. این کار منجر به باز شدن درب تجزیه و تقسیم بندی، درب اختلاف و نزاع داخلی، هم چنان ضررهای سیاسی و اقتصادی خواهد شد. و آن از زنده گی کردن کردها همراه با مسلمانان دیگر تحت یک دولت واحد جلوگیری می کند. سرزمین کردستان بستر داغ برای استعمار شده و باعث می شود ثروتی را که الله سبحان وتعالی برای شان داده است به غارت برود. سرزمین شان میدان های هوایی و پایگاه های نظامی برای کشورهای آشوبگر تبدیل خواهد شد.

عراق یک سرزمین اشغال شده توسط نیروهای استعمارگر می باشد. این کشور آزادی اش را در اثر اشغال از دست داده است، حاکمیت اش از دست رفته است و تصمیم گیرنده های آن اشغالگران خارجی هستند که به عقیدۀ متفاوت از اعتقاد مسلمانان در عراق اعتقاد دارند و دیدگاه زنده گی شان متفاوت از دیدگاه زنده گی مسلمانان عراق می باشد. این تصمیم گیرنده ها هستند که شوراهای حکومتی و اعضای آن را انتخاب می کنند، و این ها کسانی هستند که که فقط به منافع شخصی خود شان فکر می کنند و مردم عراق بالای آن ها اعتماد ندارند و به بی صداقتی و وابسته بودن آن ها را متهم می کنند. فراتر از آن، این که آن ها تصمیم گیرنده گان نیستند، بلکه تصمیم در دست نیروهای اشغالگر استعماری است. چیزی که باعث ناراحتی می شود این است که برخی از فرزندان مسلمان در عراق که تحت تأثیر و فشارهای ناسیونالیستی، فرقه ای و قومی قرار گرفته اند، عمداً روی پارچه شدن این کشور به نواحی ضعیف تحت شعار اتحاد یا فدراسیون یا حق تعیین سرنوشت کار می کنند. به عنوان مقدمه ای برای جداسازی این واحدها به ایالت های مستقل، که همه ای آن ها را تضعیف می کند، و یک بار دیگر تحت یوغ استعمار قرار می گیرند.

در بین النهرین که برای مدت طولانی پایتخت خلافت و محل تولد رهبران بزرگ مسلمان بود، چه جریان دارد؟ کسانی که حملات مغول ها و تاتارها را دفع کردند و بیت المقدس را از صلیبیان آزاد کردند، یعنی زمانی که مسلمانان به هم دیگر نمی گفتند که من یک عرب یا کُرد هستم، بلکه می گفتند من یک مسلمان هستم(گواهی می دهم که هیچ معبودی برحق نیست جزء الله و محمد رسول او است). اما پس از نفوذ ملیت گرایی قومی و فرقه گرایی شنیع، مردم تقسیم و ناسازگار شدند. کفار استعمارگر این نام های شنیع را به وجود آوردند و ادارۀ سرزمین و خود شان را بدست گرفتند و کسانی را آوردند که بالای آن ها به دستور استعمارگران حکومت کنند.

با توجه به این موضع ها، ما حقایق زیر را اعلام می کنیم:

۱- بارزانی در موجودیت چنین مخالفت های منطقه ای و بین المللی که فوقاً ذکر شد، توان اعلان برگزاری همه پرسی را ندارد، مگر این که یک دولت بزرگ یعنی بریتانیا از او حمایت و او را تشویق نکند، از آن جا که خانوادۀ بارزانی از اواخر امپراتوری عثمانی با آن کشور ارتباط داشته اند. بریتانیا در مورد همه پرسی موضع مثبت دارد، چنان چه توسط فرانک بیکر سفیر بریتانیا در دیدار با رئیس این اقلیم به تاریخ ۲۴ اگست ۲۰۱۷م تذکر رفت. به تعقیب آن بعد از دیدار مقامات کُرد، با الیستیر برت نماینده دولت بریتانیا در امور خاور میانه و شمال افریقا در اربیل و فلاح مصطفی مسئول روابط خارجی در منطقه، اعلان کردند که: «بریتانیا مخالف همه پرسی نیست، و با آرمان کُردها مخالفت نمی کند.» (منبع: کردستان ۲۴ اربیل؛ ۰۵/۰۹/۲۰۱۷م)

۲- اصرار بارزانی برای حرکت به این جهت شامل اهداف خانواده گی و حزبی اش می شود؛ مانند ماندن در قدرت با وجود تقاضای مخالفان برای دور شدن او از قدرت به دلیل پایان یافتن دوره قانونی می باشد. برای پوشش پرونده های فساد در دولت او پس از درخواست صورت حساب از وجوه دریافت شده از دولت مرکزی و نشان دادن پرداخت آن ها و...، اما او به آن پاسخ نداد. بارزانی در حال حاضر نماینده انگلیس است و حزب و خانواده اش در میان توده هایی که از بی عدالتی، ظلم، ستم، استثمار پول و موقعیت شان شکایت دارند، در موقعیت ضعیف قرار دارند و مخالفتی قوی با آن ها وجود دارد. بنابر این، او می خواهد موقعیت خود و موقعیت کسانی که با او هستند را حفاظت کند، و برای این که خود را منحیث مؤسس دولت کُردستان در تاریخ ثبت کند، در حالی که در عین زمان نماینده انگلیس است که پروژه ها و برنامه های امریکا را مختل می سازد.

۳- مسلمانان در طول تاریخ خود نمی دانستند که فدرالیزم چیست، و آن یعنی نظام به هم پیوسته است، اما دولت اسلامی یکی و واحد بود که بر اساس نظام واحد استوار است نه فدرال. بطور مثال: فدرالیزم دولت متمرکز و اداره غیرمتمرکز است. دولت اسلامی از لحاظ جغرافیایی از اندلس تا غرب، تا سرحدات چین در شرق تحت یک خلیفه و یک واحد پولی بود. این خلیفه بود که والی ها را مقرر و عزل می کرد. او کسی است که ارتش را بسیج کرده و سرزمین ها را فتح می کند. او قاصدان را به پادشاهان و سران کشورها فرستاده و سفیران آن ها را می پذیرد. حکم قوانین اسلام واضح می سازد که تعیین یک خلیفه بالای مسلمانان فرض است و این که دستورات او اطاعت شود و در داخل و خارج از کشور تطبیق گردد. او کسی است که احکام شرعی را تبنی می کند که به عنوان قوانین اجراء می شوند. زبان اصلی زبان عربی بوده، زیرا زبان قرآن و روش درک اسلام است و اجتهاد در شرع نمی تواند بدون آن صورت گیرد. مسلمانان این همه را با قلب های باز پذیرفتند و هزاران نفر از دانشمندان فارسی، کُرد، ترک و مغول در زمینه های علوم، قانون گذاری و زبان عربی ظهور کردند، که خلفاء، فرمان داران، سلطان ها و جنرال های ارتش از جملۀ آن ها بودند. این همه قبل از این بود که کفار استعمارگر وحدت مسلمانان را با استفاده از فراخوانی جاهلیت؛ مانند فراخوانی به ملیت گرایی فاسد پارچه پارچه کردند که رسول الله صلی علی علیه وسلم ما را قبلاً با این فرمودۀ شان در مورد آن هشدار داده بودند: 

«دَعُوهَا فَإِنَّهَا مُنْتِنَةٌ.»

ترجمه: آن را ترک کنید چون فاسد(گندیده) است.

در واقع اسلام غصب هر بخشی از سرزمین مسلمانان را ممنوع قرار داده است و عاملان و یا طرفداران آن چه به نام "منطقه گرايی" يا "فدراليزم" يا "خود مختاری" باشد، صرف نظر از مبنای آن، که چه نژادی و يا فرقه ای يا هر مبنای ديگر باشد، مورد مجازات قرار می گیرد. و آن توسط این حدیث پیامبر صلی علی علیه و سلم ثابت گردیده است:

«فمَن أرادَ أنْ يُفرِّقَ أمرَ هذهِ الأمَّةِ وهيَ جَميعٌ فاضرِبُوه بالسَّيفِ كائِناً مَن كان.»

(رواه مسلم)

ترجمه: هر کسی که بخواهد این امت را در زمانی که متحد است تقسیم کند، با شمشیر به او حمله کنید، مهم نیست که او چه کسی است.

این با اجماع ثابت شده که دعوت کننده به تقسیم و تفرقه باید با هرگونه ممکن جلوگیری شود، بخاطری که این مخالف امنیت و مضر برای مسلمانان است. و اگر به جزء از به جنگیدن با او از کارش پرهیز نکند، پس با او باید جنگید، و اگر هر چیزی دیگری برای ممانعت او ضرورت باشد، پس در مقابل او استفاده می شود تا این که او شر و آسیب اش را متوقف سازد. و این برای ما حساسیت اسلام را در مورد وحدت مردم برای جلوگیری از هرج و مرج ثابت می سازد. بر این اساس، اسلام به طور قطعی فدرالیزم را رد کرده است، زیرا بر اساس جدایی و تقسیم دولت به ایالت های جداگانه که هر کدام از آن ها دارای خودمختاری و قوانین خاص خود است، می باشد. اگر در حکومت کلی ادغام می شود، اما نهادهای مستقل در اکثر امورات آن است و تحت قوانین دولت مرکزی قرار نمی گیرد مگر در بعضی موارد. این تقسیم بندی حرام است زیرا این اولین گام در راه تقسیم دولت به ایالت ها و نهادهای کوچک است که دشمنان کافر به آن اعتبار نمی دهند و هیچ اهمیتی قایل نیستند؛ طوری که بارزانی امروز خواستار اعلام منطقۀ کردستان به یک کشور مستقل به بهانه عدم امکان همزیستی و حق تعیین سرنوشت از طریق استقلال است.

۴- ما اطمینان داریم که مردم مسلمان کُردستان هنوز هم آموزۀ واضح اسلام را حمل می کنند که اجازه نمی دهند کُردها به کفار استعمارگر کمک کنند تا وحدت مسلمانان را از بین ببرند و برادران عرب و ترکمن شان را از آن ها دور سازند؛ بعد از آن که الله سبحانه وتعالی قلب های شان را با هم نزدیک ساخت و چنان چه آن ها در طول تاریخ اسلامی یک امت واحد شدند.

الله سبحانه وتعالی می فرماید:

﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ﴾

[حجرات: ۱۰]

ترجمه: در واقع مسلمانان برادران یکدیگر اند.

چرا چنین نباشد در حالی که کُردها فرزندان صلاح الدین ایوبی، که آزاد کننده مسجد مقدس الاقصی از پلیدی صلیبی ها بود، هستند؛ صلاح الدین ایوبی کسی که برای حفظ وحدت سرزمین های اسلامی مبارزه کرد.

ما از شما می خواهیم تا به دنبال فریب سیاست مداران فاسد نروید و این همه پرسی برنامه ریزی شده را تحریم نمایید، که به عنوان یکی از وحشتناک ترین توطئه ها در عموم برای مسلمانان و خصوصاً برای عراق به حساب می آید.

سرنوشت شما در اتحاد با برادران مسلمان تان، اعراب و ترکمن ها در یک دولت خواهد بود که در آن حاکمیت برای شریعت و اقتدار برای امت خواهد بود. و با هم در برابر برنامه های دشمنان و طرح های استعماری آن ها و تلاش برای پایان دادن به نفوذ شان و قطع دستان شان، یک دست باشید؛ طوری که رسول الله صلی علی علیه وسلم‌ شرح داده اند:

«كَالْبُنْيَانِ يَشُدُّ بَعْضُهُ بَعْضًا»

ترجمه: به تحقیق مسلمانان مانند یک ساختار(بدن) هستند، هر یکی دیگری را تقویت می کند.

کفار استعمارگر زود یا دیر به طرف سقوط روان هستند، و این که امت مسلمه از شرق تا غرب آماده هستند تا خود شان را از زیر یوغ استعمار، قوانین و اقتدار آن آزاد سازند، که به منظور تقسیم امت و نقض حاکمیت اسلام اختصاص یافته است. به زودی دولت خلافت راشده در منهج نبوت اعلان خواهد شد و زمین را، پس از آن که با کفر و استبداد پر شده، دوباره با نور خود روشن می سازد.

ای مسلمانان کُرد! با حقیقت یکجا شوید ولو در هر جای باشد، و هدف خود را رضای الله سبحانه وتعالی و تطبیق شرعیت و خواست تان را حکم روایی توسط آن چه الله سبحانه وتعالی نازل کرده است، قرار دهید و نگذارید شیطان به نیت و هدف خود برسد و دسیسه هایش را در مقابل خودش استفاده کنید. سخن حقیقت را با صدای بلند اعلان کنید که حاکمیت برای هیچ کس جزء الله سبحانه وتعالی نیست؛ نه برای ملی گرایی، نه برای فدرالیزم، نه برای فرقه گرایی و نه برای به اصطلاح خود مختاری.

بلی، حاکمیت برای الله سبحانه وتعالی و برای کسانی که به اساس چیزی که الله سبحانه وتعالی فرستاده است فیصله می کنند(چه شیعه و یا سنی باشد و یا عرب یا ترکمن)، می باشد.

﴿وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾

[حج: ۴۰]

ترجمه: و به طور مسلم الله ياری می دهد كسانی را كه او را ياری دهند. الله نيرومند و چيره است.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه عراق

ادامه مطلب...

شماره ۱۴۹ جریده" الرایة" به نشر رسید

  • نشر شده در مرکزی

(ترجمه)

  • هیأت رهبری جریده "الرایة" حلول سال جدید هجری "۱۴۳۹هـ.ق" را از صمیم قلب به تمامی امت اسلامی تبریک و تهنیت عرض نموده و از الله متعال استدعاء می دارد که این سال را سال تأسیس خلافت، سال تمکین(قدرت مندی) و سال آرامش و امنیت به مسلمانان بگرداند. الله متعال می فرماید:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾

[نور: ۵۵]

ترجمه: الله متعال به کسانی از شما که ایمان آورده  و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین(و حکمران) خواهد کرد همان گونه که کسانی را که پیش از ایشان بودند جانشین کرد(و حکمران ساخت). و دینی را که الله متعال برای آنان پسندیده است، حتماً برای آنان استقرار و اقتدار بخشد، و نیز خوف و هراس آنان را به امنیت و آرامش مبدل می سازد، تا(تنها) مرا بپرستند و چیزی را شریک من نگردانند و هرکس بعد از این(وعده راستین)، کفر ورزد پس آنان فاسقانند.

 الله متعال بخشنده و قادر بر این کار است.

  • سرمقاله: هجرت؛ زاد روز امت و ظهور دولت؛
  • پایداری اسطوره ای سرزمین شام و بر افروخته شدن خشم امریکا و هم پیمانان آن؛ از سلسله انتشارات امیر حزب التحریر عالم بزرگوار عطاء بن خلیل ابو رشته!
  • حکام آل سعود با پیروی از دستورات غربِ کافر به کجا خواهد رسید؛
  • حزب التحریر-ولایت سوریه: تظاهراتی را برای رد نمودن کنفرانس آستانه و تشکیل اردوی ملی، براه انداخت؛
  • حزب التحریر-اسکندینا فیا: هیأت هایی را به سفارت های پاکستان و اندونیزیا برای طلب کمک و همکاری به مسلمانان اراکان فرستاد؛
  • از درگاه سازمان ملل متحد گدایی می نمایند که ویران کننده سرزمین شان است!
  • دارفور: ستم دیده گانِ حکام و سرکشان؛
  • ثابت ماندن السیسی در خیانت اش به حق فلسطین و خواست اش بر وجود کیان یهود؛
  • اقتصاد جهانی نیاز به معالجات ریشه ای اسلام دارد نه به پیوند دادن و ترمیم نظام سرمایه داری؛
  • حزب التحریر در مالیزیا: تظاهراتی را برای نصرت و کمک به مسلمانان روهینگیا برگزار نمود؛
  • رایة و لواء(پرچم های سیاه و سفید با نوشته "لا إله إلا الله محمد رسول الله ") در اطراف "تل الجابیة" بلند می شود؛
  • تاریخ فتح اول دمشق را تذکر و فتح دومی را بشارت می دهند؛
  • قوانین عمومی فهم متون سیاسی و تحلیل های آن.

برای دریافت این شماره به لینک ذیل مراجعه فرمایید:

http://www.hi.zat.one/ar/index.php/dawahnews/sporadic-news/29432.html



ادامه مطلب...

پایداری اسطوره ای سرزمین شام و بر افروخته شدن آتش خشم امریکا و هم پیمانان آن

  • نشر شده در حزب

(ترجمه)

مردم سرفراز سرزمین مبارک شام، با پایداری اسطوره ای خویش در برابر جنایت های بی شمار و ستمگری های بی حد و حصر امریکا و هم پیمانان آن، این قدرت های تا به دندان مسلح را سر افگنده و شرم سار نمودند. امریکا و هم پیمانان آن تلاش نمودند، با بکار بردن فشارهای نظامی و نیرنگ های سیاسی، مردم سرزمین شام را وادار به اطاعت از خود کنند؛ اما استقامت بی مثال شام، خشم آنان را بر انگیخته تر نموده و آنان را به حد جنون رسانیده است؛ طوری که به علاوۀ حملات وحشیانۀ هوایی، اینک حملات نظامی زمینی شان را نیز به شدت افزایش داده اند، به گمان این که می توانند، آنان را وادار به تسلیم شدن کنند.

امریکا در جریان شش سالی که از آغاز انقلاب سرزمین شام می گذرد، تمام امکانات گوناگونی را که در اختیار داشت علیه مردم این سرزمین به کار گرفت تا باشد آنان را وادار کند که در برابر حاکم ظالم شان سر تسلیم فرو آورده و حاکمیت وی را بپذیرند؛ اما با وجود آن و علی رغم به کارگیری تمام ابزار خونین و وحشیانه، بازهم موفق به بر آوردن این آرمانش نگردید. چنان چه نخست از موشک های هوایی و زمینی کارگرفت، سپس ایران و پس از آن روسیه را وارد میدان نمود. به همین ترتیب و به تدریج شبه نظامیان پیاده از کوچک تا بزرگ، گاه به نام دولت های منطقه ای؛ مانند: ترکیه و ایران و گاه به نام شبه نظامیان حزب ایران در لبنان، گاه آشکارا و گاه پنهان و پس از آن هم گروه های وابستۀ داخلی، همه و همه را مرحله به مرحله وارد صحنه نمود.

آن چه در این میان هم پیمانان امریکا را در این قضیه نگران نموده، این است که بحران سوریه یک بحران بین المللی نیست؛ بلکه این تنها امریکاست که اوضاع را در اختیار دارد، درست برعکس قضایای لیبیا و یمن. در عین حال قدرت های منطقه ای و همجوار سوریه نیز هرکدام به نحوی وابسته به امریکا می باشند، چه به عنوان مزدور و چه به صفت دنباله رو و وابسته؛ حتی آنانی که به شدت وابسته به انگلیس هستند؛ مانند اردن، نیز بر اساس پای بندی شان به سیاست انگلیس، موظف اند با امریکا مخالفت نکنند؛ بلکه تنها می توانند علیه امریکا در برخی موارد تشویش ایجاد کنند. از جانب دیگر، بسیاری از مخالفان داخلی با نظام، بر مبنای تعلیماتی که از امریکا فرا می گیرند، از پول های کثیف تغذیه نموده و علیه برادران خویش دست به سلاح می برند.

بخش دیگر قضیه، دسیسه هایی است که امریکا زیر نام آتش بس ها و توافقات پایان جنگ علیه مخالفان و انقلابیون به راه می اندازد، نه علیه حکومت بشار. هم چنین پول های کثیف و سلاح هایی که برای بعضی از گروه ها در بعضی موارد داده شده و در بعضی موارد از آنان دریغ می شود، نیز زیر تسلط امریکا قرار داشته و به اشارۀ آن حواله می گردد. در این اواخر هم شاهد فتنۀ دیگری هستیم که با نیرنگ و دسیسه های بی پایان شان مسألۀ مناطق کاهش نزاع را بر سر زبان ها انداختند؛ این در حالی است که طرف مقابل امریکا، هم پیمانان و مزدوران اش در این جنگ نابرابر، تنها یک تعداد گروه هایی نسبتاً بزرگی، به علاوۀ مردم مخلص سرزمین شام که با پروردگار، دین و امت خویش صادق و یک رنگ مانده اند.

این واقعیت به خوبی بیانگر آن است که قدرت مادی که دشمنان اسلام، اعم از امریکا، هم پیمانان و مزدوران آن و هم چنین منافقین در اختیار دارند، حرف آخر را نزده و در حل و فصل قضایا و در مسألۀ شکست و پیروزی، همه چیز به حساب نمی آید. به این ترتیب دیده می شود که امریکا، هم پیمانان و مزدوران اش در برابر مردم مخلص سوریه عاجز مانده و اینک از شدت خشم، دست به اعمال جنون آمیز می زنند، البته حق دارند که جنون آمیز عمل کنند؛ زیرا تمام امکانات شان را به کار انداختند تا  بتوانند اندکی خود را بر این مردم مخلص تحمیل نموده و ارادۀ آنان را از هم بپاشند؛ اما هرگز به این آرزو نرسیدند.

اینک به نظر می رسد، چاره ای جزء شدت بخشیدن به فعالیت های جنون آمیز نظامی برای شان باقی نمانده، فعالیت هایی که به حملات هوایی و بحری خلاصه نشده و این بار هجوم گستردۀ زمینی، با اشتراک اردوهای شان را نیز شامل می گردد، هجومی که بیانگر استعمار آشکارای نظامی را نشان می دهد؛ اما این استعمار را سرپوش دیگری گذاشته و نام آن را "مبارزه با تروریزم" گذاشته اند؛ در حالی که اصل و فرع تروریزم را خودشان تشکیل می دهند. لعنت الله سبحانه وتعالی بر آنان باد!

هم چنین بعید به نظر نمی رسد که این استعمار را آب و رنگ های دیگری نیز بدهند؛ از جمله: تأیید آن توسط سازمان ملل؛ چنان چه فضای حاکم در ششمین دور نشست های آستانه به تاریخ ۱۵ سپتمبر ۲۰۱۷م بیانگر این دو مسأله می باشد. سایت انترنتی العربیه نت به تاریخ یاد شده در مورد نشست های آستانه چنین گفت: «وزیر خارجۀ قزاقستان در کنفرانسی که روز جمعه به منظور اعلام بیانیۀ پایانی گفتگوهای آستانه برگزار گردیده بود، گفت: مدت کاهش تنش ها در مناطق مورد نظر، شش ماه بوده و امکان تمدید آن نیز وجود دارد. دور ششم گفتگوهای استانه وارد روز دوم شده و به گونۀ رسمی ادامه دارد. لازم به ذکر است که متخصصین دولت های روسیه، ایران و ترکیه که مسئول راه اندازی این گفتگوها می باشند، قبل از آغاز گفتگوها، یک سلسله دیدارهایی را انجام دادند.»

آژانس خبری ترکیه موسوم به اناضول از دست یابی به توافقی خبر داده که در آستانه در مورد حدود منطقه ای که در ادلب سوریه برای کاهش تنش در نظر گرفته شده، به دست آمده است. آژانس یادشده علاوه نمود: «گفتگوها در خصوص نیروهایی که در منطقۀ ادلب منتشر خواهند شد، ادامه خواهد یافت.» رئیس جمهور قزاقستان در نخستین روز نشست آستانه اعلام نمود که: «در صورت توافق شورای امنیت، کشورش حاضر است به سوریه نیروی صلح اعزام نماید.» صفحۀ انترنتی اورنت نیز به تاریخ ۱۴سپتمبر ۲۰۱۷م اظهارات نظر بایوف را که روز پنج شنبه در آستانه و در یک کنفرانس خبری و همزمان با راه اندازی ششمین دور گفتگوهای آستانه مطرح نموده بود، منتشر کرده و به نقل از وی چنین نوشت: «اگر سازمان ملل متحد در خصوص ارسال نیروهایی از این نوع تصمیم بگیرد، ما به عنوان عضو این سازمان قادر خواهیم بود که نیروهای مان را برای مشارکت به آن جا اعزام نماییم.»

آن چه از این اظهارات به خوبی بر می آید این است که رنگ و بوی زیاد نظامی دارد؛ زیرا پیوند دادن ادلب به این کشمکش ها با سایر مناطق متفاوت می باشد؛ چنان چه مبارزینی را در این شهر گرد آورده اند که آنان را تروریست و غیر میانه رو می نامند، مبارزینی که آنان را به بهانه هایی؛ مانند: آتش بس وغیره در یک جا جمع کرده اند. این مسأله در اظهارات مسئولین بعضی از دولت های همجوار یاد شده، به ویژه ترکیه که در حال لشکرکشی به جانب ادلب می باشد، نیز شنیده شده، چنان چه آژانس خبری اسپوتنیک به تاریخ ۱۷ سپتمبر ۲۰۱۷م گفت: «یکی از مسئولین محلی شهر کیکیس در مرز با سوریه گفت که این شهر، از یک هفته به این طرف شاهد تحرکات گستردۀ نظامی بوده و نیروهای مسلح ترکیه از حدوداً یک هفته بدین سو سرگرم اعزام تجهیزات نظامی به مرز سوریه می باشند. یکی از سربازان اردوی ترکیه نیز که در مرز با سوریه خدمت می کند، به اسپوتنیک گفت: «سه روز می شود که اردوی ترکیه در حال اعزام نیروها و تجهیزات اش به شهر ریحانه از مربوطات ولایت اسکندرون در مرز با شهر ادلب سوریه می باشد.»

این به علاوۀ اشاره؛ بلکه اظهارات صریحی است که رئیس جمهور قزاقستان در مورد مداخلۀ نظامی پس از فیصلۀ سازمان ملل داشت. روشن است چنین اظهاراتی زادۀ فکر خود حاکم قزاقستان نیست؛ زیرا جایگاه و قدرت او در حدی نیست که چنین اظهاراتی را مطرح کند. پس این معلومات و دساتیری است که از جانب امریکا و هم پیمانان اش به وی داده می شود. بناً به نظر می رسد، امریکا در عین حالی که زمینۀ تنفس مصنوعی را برای بشار اسد و نظام اش فراهم می آورد، در عین حال سرگرم ساختن بدیلی نیز برای وی بوده، در حدی که اینک به صراحت سرگرم برنامه ریزی برای اشغال نظامی زیر نظام "مبارزه با تروریزم" و به "فیصلۀ سازمان ملل" می باشد تا بتواند از این طریق مردم سرزمین شام را وادار کند که به حاکمیت جدید سیکولری تن دهند. به گمان این که دشمنان الله سبحانه وتعالی توان چنین کاری را خواهند داشت، بی خبر از آن که این گمان و آرمان شان نیز به خواست الله سبحانه وتعالی و به سان آرمان های قبلی شان با خاک یک سان خواهند شد.

ای مردم صادق سرزمین شام! بدون شک شما توانسته اید، امریکا را با تمام هم پیمانان و مزدوران اش با اراده های آهنین و اخلاص پاک تان به پروردگار جهانیان، سخت مغلوب و سر افگنده نمایید، این پایداری و سرفرازی اسطوره ای را شما در حالی نصیب شده اید که تنها شماری گروه های نسبتاً بزرگی را از نظر تعداد در اختیار داشته اید، گروه هایی که به صورت پراگنده این جا و آن جا و بدون رهبری سیاسی واحد و منسجمی که آنان را سامان بخشد، در برابر بزرگ ترین قدرت های روز می جنگند. حالا تصور کنید که اگر این گروه های پراگنده کنار هم جمع شده و ظاهر و باطن خویش را با نور برآمده از اسلام آرایش دهند، چگونه دست آوردها و پیروزی هایی را نصیب خواهند شد؟!

مسألۀ دیگر، گروه ها و جبهاتی اند که از پول های کثیف تغذیه می شوند، در میان خود و علیه یک دیگر می جنگند و دشمن سرزمین و مردم خویش را فراموش کرده اند، توصیۀ ما به شما این است که این گروه ها برادران و فرزندان شما هستند، پس دست آنان را گرفته و به جانب جبهۀ حق و ایمان بکشید و نگذارید به دشمنان اسلام تکیه کنند. بدانید که این دو مسأله، یعنی نبود رهبری واحد سیاسی که گروه های متعدد را کنار هم جمع نموده و آنان را رهبری نماید و تکیه نمودن برخی از گروه ها به دشمنان اسلام و وابسته شدن شان به پول های کثیف، این دو مسأله بسان شکافی است که دیوار داخلی شما را در خطر انداخته و تهدید به فروپاشی می کند. بستن این شکاف کار شما و در دست شماست، پس آن را جدی گرفته و توجه لازم را نسبت به آن به خرج دهید.

ای مسلمانان در سراسر جهان! آگاه باشید که امریکا و هم پیمانان آن در تلاش استحکام بخشیدن مداخلۀ نظامی شان زیر نام های جدید می باشند، مداخلۀ نظامی که به حملات هوایی و نیروهای ویژه و مشوره دهی متخصصان نظامی شان خلاصه نمی شود؛ بلکه چیزی شبیه لشکرکشی تمام عیار بوده و نام های فریبنده ای برای آن برگزیده اند(مبارزه با تروریزم و فیصلۀ سازمان ملل). این مسأله بسیار خطرناک بوده و سراسر منطقه را مجدداً به حالت استعمار نظامی قدیم؛ اما با لباس جدید و مدرن برخواهد گرداند.

به یاد داشته باشید که اگر آنان در استحکام این استعمار قدیم با لباس جدیدشان در سرزمین شام موفق گردند، این سرزمین تبدیل به گذرگاهی خواهد شد که استعمارگران با استفاده از آن به سایر مناطق نیز نفوذ مستقیم خواهند نمود و آنگاه است که هیچ گونه تحرک و تلاشی برای نجات، فایده ای نخواهد داشت و هیچ پشیمانی نیز سودی به بار نخواهد آورد. بدانید و آگاه باشید که این یک مسألۀ سرنوشت ساز بوده و چنان که تصور می کنید، بی اهمیت نیست و اهمیت این را دارد که با جدیت کامل و با تدابیر دقیق و تفکر عمیق به آن بپردازید.

آن چه به دشمنان خون خوارتان جرأت داده تا علیه شما دندان تیز کرده و بر شما بتازند، این است که مدت هاست بنای خلافت از هم پاشیده و در حال حاضر این نظام الهی برپا نیست تا شما را زیر چتر فولادین اش پناه دهد. اینک برپایی و ساخت مجدد بنای خلافت نیاز اصلی و مسئولیت بزرگ شما به شمار می رود، شمایی که توان این کار را دارید، به ویژه آن عده کسانی که قدرت و امکانات بیشتری در اختیار دارند تا تکانی به خود داده و بر خیزند و حکام خاین و مزدوری را که بر شانه های امت نشسته و شب و روز از کفار استعمارگر دستور می گیرند.

شما مسئولیت دارید، این حکام خاین و مزدور را از اریکه های قدرت دروغین و تزویر شده پایین کشیده و آنان را به خاک ذلت اندازید و به این ترتیب پیمان های ننگین شان با کفار را از هم بدرید و آنگاه است که اصول و قوانین مکارانۀ دشمنان اسلام هیچ دردی را از آنان مداوا نخواهد نمود.

﴿وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا...﴾

[حشر: ۲]

ترجمه: و ايشان هم گمان می بردند كه دژهاي شان آنان را از عذاب الله(سبحانه وتعالی) بدور می دارند؛ اما الله(سبحانه وتعالی) از جانبی به سراغ شان رفت كه فكرش را نمی كردند...

ای مردم سرزمین شام و ای مسلمانان سراسر جهان! دیدید که دشمنان شما با وجود امکانات فراوان مادی که در اختیار دارند، هرگز موفق نشدند که در جریان این سال ها شما را وادار نمایند تا در برابر برنامه ها و اهداف شوم شان سر تسلیم فرود آورید. استقامت و پایمردی شما به کمک و توفیق الهی ثابت نمود که عزم و ارادۀ دشمن بسیار شکننده و ضعیف است و با وجود بر خورداری از امکانات هنگفت مادی، دل های شان مملو از ترس و وحشت اند. آنان در رویارویی با شما ضعیف و بزدل اند؛ اما نباید فراموش نمود که انسان های بزدل و ترسو می توانند از شکاف هایی که در دیوار دشمن خویش می بینند، استفاده نموده و زمینۀ فروپاشاندن این دیوار را فراهم آورند و سپس ادای شیر و شجاعت را در آورند، نه این که خود شجاعت شیر را داشته باشند؛ بلکه به دلیل این که توانسته اند، شکاف موجود در دیوار دشمن شان را بزرگ تر نموده و زمینه فروپاشی آن را فراهم آورند.

می دانید که پیشوای صادق و مخلص هرگز به دنباله روانش دروغ نمی گوید و حزب التحریر به عنوان چنین پیشوایی به شما هشدار داده و شما را بیم می دهد که مبادا بگذارید این شکاف بزرگ تر شود و دیوارتان از هم فروپاشد؛ بلکه هرچه عاجل تر این شکاف را با احکام ناب اسلام برای همیشه فرو بسته و دیوارتان را استحکام بخشید. بدون شک صلاح کار آخر این امت همانی است که اول آن را اصلاح نمود. حاکمیتی که بر مبنای اسلام و لشکرهایی که در راه الله سبحانه وتعالی به حرکت در آورده شوند وبس. شک نکنید، هشدار و بیمی که حزب التحریر متوجه شما می کند، ان شاء الله سعادت و عزت دنیا و آخرت را برای شما به بار خواهد آورد.

﴿يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾

[صف: ۱۲]

ترجمه: تا گناهان تان را بر شما ببخشايد و شما را در باغ هايى كه از زير[درختان] آن جوي بارها روان است و[در] سراهايى خوش و بهشت هاى هميشگى در آورد اين[خود] كاميابى بزرگ است.

﴿وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾

[صف: ۱۳]

ترجمه: و[رحمتى] ديگر كه آن را دوست داريد يارى و پيروزى نزديكى از جانب الله(سبحانه وتعالی) است و مؤمنان را[بدان] بشارت ده.

﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ﴾

[ق: ۳۷]

ترجمه: در این تذکّری است، برای آن کس که عقل دارد، یا گوش دل فرادهد؛ در حالی که حاضر باشد!

حزب التحریر

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه