جمعه, ۲۷ مُحرم ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۰۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

جهاد یگانه راه آزادسازی کشمیر است، نه مطالبۀ عادی‌سازی روابط با مودی!

(ترجمه)

به تاریخ ۴ جون/ ژوئن ۲۰۲۱، که مصادف با صدمین روز آتش‌بس در امتداد خط کنترول است، عمران خان در یک مصاحبه با شبکۀ خبری رویترز، یک‌بار دیگر پیشنهاد یک‌جانبه مشروط گفتگوها را با دولت هند تصریح کرد و خواهان پلان بیرون‌رفت از این وضعیت شد. این درحالی‌ست که از طرف دولت هندو در مورد این پیشنهاد هیچ عکس العملی دیده نشده‌است. رژیم باجوا – عمران همواره تلاش کرده‌است تا دستورات ایالات متحده را برآورده کند و روابط‌اش را با دولت هندو به حالت عادی درآورد. رژیم پاکستان از بیم مسلمانان و نیروهای مسلح این سرزمین از پیشنهاد روند عادی‌سازی روابط عقب‌نشینی کرده‌است، درحالی‌که دولت هندو از بعد انضمام کشمیر با جبر و اکراه در آگست/اوت سال ۲۰۱۹ م اوضاع را به حالت اولی‌اش برنگردانده‌است، تنها از تغییر و تبدیل جمعیت از طریق استقرار و نقض حقوق بشر برای رام کردن مقاومت دست کشیده‌است. حالا رژیم پاکستان اقلاً با درخواست نقشۀ بیرون‌رفت از اوضاع فعلی حتی بیش‌تر عقب‌نشینی کرده‌است تا بتواند ادعا کند که مودی را به پذیرش اشتباه سیاسی‌اش وادار کرده‌است و ازین پس امتیازات بیشتری از وی خواهد گرفت. این‌گونه رژیم پاکستان امیدوار است که مسلمانان و نیروهای مسلح را گول بزند تا از روند عادی‌سازی روابط‌اش با دولت هند پیروی کنند، و در نتیجه حاکمیت نامشروع هند را بالای سرزمین کشمیر تأمین کنند.

رژیم باجوا – عمران به حسن نیت مودی به طور کورکورانه اعتماد کرده‌است درحالی‌که در صحنه عملی دستور واشنتگن را به اجرا در می‌آورد. امت مسلمه و نیروهای مسلح مسلمانان اصالت دولت هندو را هرگز فراموش نخواهند کرد؛ طوری‌که در طول تاریخ برای‌شان واضح بوده‌است. در گذشته زمانی‌که دولت هندو متوجه امکان آزادی تمام کشمیر توسط جهاد نیروهای پاکستان و دیگر جنگجویان قبایلی شد، به گونه‌ای مکارانه موضوع را به سازمان ملل کشاند و با کذب و دروغ تعهد کرد که همه‌پرسی‌یی را در کشمیر انجام خواهد داد و به آرزوهای مسلمانان در این همه‌پرسی احترام خواهد گذاشت. اعتماد به دولت هندو در آن زمان یک اشتباه مهلک بود تا این‌که آتش‌بس فوری جنبه عملی را به خود گرفت، دولت هندو از تعهدات‌اش امتناع ورزید و چنگال‌هایش را بیشتر در کشمیر اشغالی فرو برد. در حال حاضر اعتماد به مودی به مثابۀ نویشدن جام زهر است چون این عمل تنها برای مودی وقت خریده‌است و به هر اندازه‌یی که توانست چنگال‌هایش را در کشمیر اشغالی فرو برد.

در حقیقت امر، در اسلام برای بیرون‌رفت از اوضاع فعلی کشمیر اشغالی تنها یک راه حل قابل قبول وجود دارد که آن عبارت از آزادی کامل کشمیر اشغالی از طریق جهاد منظم، خوب و برنامه‌ریزی‌شده توسط نیروهای مسلح پاکستان می‌باشد. این نقشه‌ای موفق برای بیرون‌رفتی بود که مسلمانان برای آزاد‌سازی کشمیر آزاد امروزی از اشغال دولت هند در سال ۱۹۴۸م  اتخاذ کرده بودند. این یگانه راه حل قابل قبول از سوی مسلمانان است چنان‌چه الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ(بقره: ۱۹۱)

ترجمه: و آنها را (بت‌پرستانی‌که از هیچ‌گونه جنایتی ابا ندارند( هر کجا یافتید به قتل برسانید و از آن‌جا که شما را بیرون ساختند )مکه‌(، آن‌ها را بیرون کنید!

ای مسلمانان نیروهای مسلح پاکستان! حُکام پاکستان پیشرفت روند عادی‌سازی روابط‌شان با دولت هند را توجیه کرده و مدعی اند که اگر تجارت با دولت هندو افزایش یابد به اهداف‌شان که رشد اقتصادی و کاهش فقر است نایل خواهند شد. اگرچه به منظور دست‌یابی به رشد اقتصادی و کاهش فقر باید از شر نظام سرمایه‌داری خلاص شد، نظامی‌که نه تنها باعث فقر پاکستان شده بلکه به فقر هند نیز انجامیده‌است. اگرچه تجارت با هند چندین مفاد غیرمحتمل هم به بار آورد، ولی الله سبحانه وتعالی برای ما اجازه نداده‌است تا مسلمانان و سرزمین‌های اسلامی را رها کنیم و اجازه دهیم کفار آن را اشغال کنند، به هر قیمت که امکان دارد باید به داد آن‌ها برسیم. ای سربازان مسلمان! این شمایید که ریشه‌های خیانت و جنایت را از بیخ می‌کَنید چون تنها شما از عهده این کار برآمده می‌توانید و شما این دست‌آورد را کمایی خواهید کرد به شرطی که برای تأسیس دوباره خلافت اسلامی بر منهج نبوت به حزب‌التحریر نصرت دهید. خلافت اسلامی در آن زمان به شما تطبیق راه‌حل اساسی یعنی دستور جهاد را به هدف آزادی کشمیر اشغالی خواهد داد.

دیگر زمان آن فرا رسیده‌است که پرچم اسلام را به همراه تکبیرهای پیروزی در سریناگار برافرازید، و دعای میلیون‌ها برادر پدر، خواهر و مادر مسلمان را به همراه خود کنید.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه پاکستان
مترجم: دانیال نور

ادامه مطلب...

اداره امنیت‌ملی هند بحث در مورد خلافت را که میلیون‌ها مسلمان به آن باور دارند، را جرمِ همراه با مجازات می‌پندارد! Featured

(ترجمه)

به تاریخ 29/5/2021، ادارۀ امنیت‌ملی هند محمد اقبال را متهم به "نشر و پخش پیام‌های غیر قابل‌قبول در فیس‌بوک و راه‌اندازی بحث‌ها" در مورد نظام خلافت در سرزمین‌های اسلامی نمود، نظامی‌که حزب‌التحریر تلاش دارد آن را اقامه نماید. اداره امنیت هند گفته است که حکم این جرایم در میان دیگر قوانین‌جنائی در قوانین هند درج است. (Economic Times)

همان‌طوری‌که قبلاً گفته بودیم؛ مقامات اداره امنیت‌ملی هند در متهم نمودن حزب‌التحریر و اعضای آن به "تروریزم" ناکام مانده است. اما، به عوض این که از اشتباهات خود پند گرفته و انرژی خود را مصروف چیزی بسازند که به نفع مردم باشد، بار دیگر با گستاخیِ کامل بالای یکی از اعضای حزب‌التحریر تهمت بسته است. فلهذا؛ در کشوری‌که بزرگ‌ترین افتخار تطبیق دموکراسی را در جهان داراست، "مباحثه با مردم و نوشتن در فیس بوک" به جرمی تبدیل شده است که مرتکب آن سزاوار مجازات است!

استفاده نیرو‌های امنیتی توسط حکومت مودی برای تطبیق پالیسیِ نژاد‌پرستانه چنان افزایش یافته است که به طور واضح گفته می‌توانیم که نهاد‌های حکومتی وی از قوانین وسایل متأثر شده است. یکی از قوانین وسایل "چکش مسلو" می‌باشد که وی با اشاره بیان کرده است: "من فرض می‌کنم که یک موضوع اغوا کننده است، اگر تنها چیزی را که در دست دارید چکش باشد، با هر چیز طوری رفتار کنید، گویی این که یک میخ است." لذا؛ حکومت مودی و مقامات این نهاد‌ها چنان توسط پالیسی نژاد‌پرستانه آلوده شده است که هر مسلمانی‌که دین و امت‌اش را دوست داشته باشد، میخی می‌پندارند که باید توسط چکش کوبیده شود. نیرو‌های امنیتی به عوض این‌که برای محافظت منافع و دفع ضرر‌های مردم سیستم ایمنی گردد، برعکس به مرض خود‌کار تبدیل شده است که به عوض دفاع مؤثر، بالای بدن مریض حمله می‌نماید!

این جا باید بپرسیم؛ آیا حکومت هند ادعا نمی‌کند که قانون اساسیِ‌اش، آزادی‌بیان را در میان شش آزادی را که از آن‌ها محافظت می‌نماید، تضمین می‌کند؟ پس، چرا پولیس‌محلی شخصِ را دستگیر کرده که "با مردم بحث می‌نماید و در فیس‌بوک می‌نویسد"؟! بعد از این‌که برای مقامات واضح شد که این موضوع تنها آزادی‌بیان بوده، چرا ادارۀ امنیت‌ملی هند این قضیه را به تروریزم نسبت داده است؟! حکومت هند در استفاده شیوه‌های خشن، افراطی برای منع عمل کرد‌های غیر‌قانونی در دهلی جدید چقدر پیش خواهد رفت؟ ِآیا حالا از محدودۀ عقل و خرد کاملاً بیرون شده؟ آیا می‌خواهد که آرامش فعلی میان ادیان مختلف مردم هند را از هم بپاشد؟!

آیا کافی نیست که حکومت مودی مردم هند را مبتلا به بحران‌های مرگ‌بار و غفلت تاریخی کرده است؟ چرا حالا می‌خواهد که این موضوع را خراب‌تر ساخته و روابط‌اش را با بیلیون‌ها مسلمان سراسر جهان بد‌تر سازد؟! آیا مودی فراموش کرده گاندی وقتی‌که می‌خواست از مسلمانان در شبه قاره‌هند طرف‌داری نماید، متحد شدن با دولت خلافت را مسئله مهم می‌دانست؟ آیا حکومت هند حالا درک کرده است که گاندی اشتباه کرده و به خاطر کاری که کرده مستحق مجازات است؟!

ما به اشخاص عاقل هند توصیه می‌کنیم که خود را از پالیسی منحوس حکومت مودی جدا سازند. آیا ندیده اید که چگونه مودی و همراهانش در حرص قدرت کور گردیده و برای جلب رای انتخابی، مردم را احمق ساختند و آن‌ها فکر کردند که خطر ویروس‌کرونا از بین رفته، در حالی‌که باید از مردم مراقبت می‌نمود؟! برای حفظ قدرت، آیا مودی و همراهانش مردم را با تشویق به عدم اتخاد تدبیر برای جلوگیری از شیوع مرض، به کام مرگ نکشاند؟! برعلاوه؛ سخن‌رانی‌های متعصبانه مودی و همراهانش که در سراسر هند پخش شد، برای گرفتن رای انتخابی، مردمان مذهبی را تحریک می‌نمود تا برخلاف یک دیگر گردند. سخن‌رانی مشابهِ تمام جوامع دیگر کشور‌ها را پارچه پارچه نموده و حالا با از بین بردن روابط میان گروه‌های مختلف در کشور، ثبات هند را تهدید می‌کند. این به نفع مردمان مذهبی‌ست که روابط حسنه را با مسلمانان حفظ نماید، زیرا امت اسلامی برای حیات دوباره آماده می‌گردند که به اذن الله سبحانه و‌تعالی تأسیس شده و مژده پیامبر صلی الله علیه و‌سلم تحقق خواهد یافت. هرگاه دولت اسلامی اقامه گردد؛ امت به تمام بی‌عدالتی و ظلمی‌که بالایش صورت گرفته، پاسخ دندان‌شکن خواهد داد و کسانی‌که با امت نیکی کرده اند و کسانی‌که به آن‌ها خیانت کرده اند را در‌نظر می‌گیرد. الله سبحانه و‌تعالی فرموده است.

﴿أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّةً وَآثَاراً فِي الأَرْضِ فَمَا أَغْنَى عَنْهُم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾ ]غافر:82[

ترجمه: آیا در زمین گردش نکردند تا با تأمل بنگرند که سرانجام کسانی که پیش از آنان بودند (و سرکشی و تکبّر می‌کردند) چگونه بود؟ همانان که تعداد شان از این‌ها بیش‌تر و از ایشان نیرومندتر بودند و در زمین آثاری پایدارتر (چون قلعه‌ها و خانه‌های استوار و کاخ‌های بسیار محکم) داشتند، ولی تعداد، قدرت و آثاری که همواره به دست می‌آوردند (چیزی از عذاب خدا را) از آنان دفع نکرد.

پس؛ دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر یک بار دیگر به طور قاطعانه می‌گوید که حزب‌التحریر یک حزب سیاسی جهانی‌ست که برای تأسیس دولت خلافت بر منهج نبوت در کشور‌های اسلامی به طریقه فکری و سیاسی کار می‌کند. حزب‌التحریر از زمان تأسیس‌اش فکره‌های ناب را بعد از مطالعۀ عمیق توسط مفکرین اتخاذ نموده که عملی‌کردن آن در زنده‌گی قلب را آرامش می‌بخشد. این طریقۀ درستی است که مفکوره‌ها بالای سلوک فرد و یک جمع تاثیر کرده و رفتار‌اش را به شکل اعلی تغییر می‌دهد.

به همین شکل، ما مطمئن هستیم که اسلام و نظام خلافت یگانه نظامی است که قادر به نجات بشر به شمول مردم هند از بد‌بختی می‌باشد که فعلاً توسط حکام خائن جریان دارد و مردم را تنها به خاطر حفظ قدرت و سلطۀ خود هلاک ساخته اند. پس؛ هرکسی‌که به مردم‌اش وفادار است باید به پیشنهاد حزب‌التحریر محترمانه گوش دهید که دید درست و جامع از زنده‌گی را برای بشر تقدیم می‌نماید که توسط حضرت محمد صلی الله علیه و‌سلم عملی گردیده بود. ما می‌خواهیم دوباره تذکر دهیم که شبه قارۀ‌هند تحت حاکمیت اسلام شاهد عدالت، آرامش بی‌نظیر، امنیت و سعادت بود. در واقع، روزی که مسلمانان دوباره نظم دنیا را در دست گیرند نزدیک است انشاءالله. الله سبحانه و‌تعالی می‌فرماید.

﴿الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الأُمُورِ﴾ ]حج:41[

ترجمه: همانان که اگر آنان را در زمین قدرت و تمکّن دهیم، نماز را برپا می‌دارند و زکات را می‌پردازند و مردم را به کارهای پسندیده وا می‌دارند و از کارهای زشت بازمی‌دارند؛ و عاقبت همه کارها فقط در اختیار خداست.

انجینیر صلاح‌الدین عضاضه

رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...

الاقصی بالای ارتش فریاد می‌زند

  • نشر شده در لبنان

(ترجمه)

از زمان اشغال سر‌زمین مقدس فلسطین؛ مسجد‌الاقصی، که الله سبحانه و‌تعالی آن را و ماحول آن را با برکت ساخته است، توسط دولت فاسد یهود مورد بی‌احترامی و حمله قرار گرفته است که در جریان سال‌های متمادی تا هنوز ادامه دارد. غزه به خاطر حمایت و دفاع از برادران شان و مردم فلسطین در مسجد‌الاقصی، شدیداً مورد حملات مخرب موشکی قرار گرفت! فرزندان دلیر فلسطین و تمام مردم‌اش علیه دشمن غاصب و اشغال‌گر قیام نمودند و به خاطر دفاع از خانه‌ها، سرزمین و حق شان به طور بی‌رحمانه مجازات می‌گردند!

گرچه تمام جنایاتی‌که دشمن کافر انجام داده و سرزمین مقدس اسلامی را اشغال نموده واضحاً درک می‌گردد، اما چیزی که سوال‌بر‌انگیز است و قابل درک نیست، سکوت کشور‌های هم‌جوار فلسطین و به طور عام سکوت جهان اسلام در مقابل این جنایات وحشیانه می‌باشد. منظور ما افراد عام که در این شهر قرار دارند، نیست، زیرا قلوب و دل‌های آن‌ها با آتش می‌سوزد و مردم فلسطین به جای اشک، خون می‌گریند. آن‌ها تحرک دارند و در مرز‌های هم‌جوار خود تظاهرات می‌نمایند، اما متأسفانه این رژیم‌ها تلاش می‌ورزند تا جلو آن‌ها را بگیرند!

ما در مورد سکوت این رژیم‌ها صحبت نمی‌کنیم؛ زیرا تمام این‌ها رژیم‌های دست نشانده، خائن و فاسدی اند که حاکمان آن مزدور و دین را با متاع نا‌چیز دنیا فروخته اند تا تخت حاکمیت را حفظ و شکم‌های خود را با مال حرام، که حق و امتیاز امت است، پر نمایند. تنها کاری‌که این مزدوران می‌توانند انجام دهند، محکوم کردن این جنایات و طلب کمک کردن از مادر‌شیاطین "امریکا و اروپا" که حامی دولت یهود اند، می‌باشد تا با مداخله به این جنایات خاتمه بخشد! این رژیم‌ها از فرصت استفاده نکرده و آمادۀ جنگ نمی‌گردند، بلکه می‌خواهند با به رسمیت شناختن این دولت غاصب و اشغال‌گر، که سر زمین مقدس فلسطین را اشغال کرده، از دریچۀ صلح داخل شده و سازش نمایند!

امروز ما بالای ارتش که در اردوگاه مجهز با سلاح اند، عساکر، افسران نظامی، سرهنگ‌ها، رهبران نظامی سردمداران ارتش صدا می‌زنیم؛ ما بالای نیرو‌های هوائی، بحری و زمینی صدا می‌زنیم؛ ما بالای نیرو‌های ویژه، کمندو‌ها و نیرو‌های سکا "نیروی رعد وبرق" با تمام نام‌های مختلف که در جهان اسلام و کشور‌های نزدیک و هم‌جوار سرزمین مقدس فلسطین مخصوصاً کشور‌های که قوی‌ترین ارتش را با تجهیزات بیش‌تر و آموزش نظامی دارند، مانند مصر، دو مسجد مقدس، ترکیه و اردن صدا می‌زنیم!

ما به آن‌ها می‌گوئیم؛ کجا هستید؟! شما را چی شده است؟! شما فرزندان همین امت هستید، کلید‌های قدرت در دستان شماست، شما کسانی هستید که عهده‌دار جهاد و جنگ به منظور حفظ عزت مردم و امت برخاسته اید! شما کسانی هستید که امت از امتیاز خود گذشته تا قدرت شما حفظ گردد! شما کسانی هستید که با موقف‌های درست برای پدران، مادران و برادران خود مایۀ افتخار گردید. آن‌ها با فهم کامل تمام این خطراتی‌که همیشه شما را احاطه نموده، به شما اجازده دادند تا وارد ارتش شوید! به هر حال، این کار برای آن‌ها آسان است، زیرا با ارزش‌ترین چیزی که آن‌ها و امت صاحب آن اند افتخار، عزت و وقارِ است که از دین نشأت کرده است.

اما، ای فرزندان ارتش اسلامی! تعجب‌آور این است هنگامی‌که وضعیت خشن‌تر و سخت‌تر می‌گردد، همان‌طوری‌که امروز در سر‌زمین مقدس فلسطن، الاقصی، مسراء و معراج پیامبر صلی الله علیه و‌سلم جریان دارد، مادران، پدران و برادارن شما به شمول بسته امت حتی صدای پچ پچ شما را نمی‌شنوند و یا کوچک‌ترین اقدام شما را نمی بینند! اما، در صورت شما را می‌بینند که مانع آن‌ها می‌شوید و سر‌ها و سینه‌های برهنه آن‌ها را گلوله باران می‌نمائید تا از نزدیک شدن به سرزمین مقدس فلسطین جلو‌گیری کنید و یا در هر گوشه و کنار، در مقابل سفارت‌خانه‌ها و یا در مقابل حاکمان مزدور که بالای ما و شما اجیر شده اند، آن‌ها را سرکوب می‌کنید. بیش‌تر از همه تعجب‌آور این است که امت، شما را با تسلیحات که دارید در حال شعله‌ور ساختن جنگ در یمن، لیبیا، افغانستان و قبلاً در عراق تحت رهبری و پرچم غربی‌امریکا و اروپا می‌بیند و شما در حالی‌که برادران مسلمان خود را می‌کشید، در آن جا تلف می‌شوید! اما وقتی‌که موضوع ظلم دولت فاسد و فاجر یهود بالای مقدسات شما، حمله بالای زنان و تخریب خانه‌ها بالای اطفال فلسطین مطرح گردد، امت هیچ صدای از شما نمی‌شنود که چی تشنگی آن‌ها را رفع و داغ سینه‌ها را التیام می‌بخشد! چرا این گونه است؟! ای عساکر، افسران و فرماندهان؟! چرا؟!

آیا به خاطر ترس از حکام است؟! در واقع آن‌ها باید از شما بترسند، زیرا شما نیروی حفاظتی آن‌ها هستید.

﴿أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَوْهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾ ]توبه:13[

ترجمه: آیا از آنان می ترسید؟ در صورتی‌که اگر مؤمن هستید، الله سزاوارتر است که از او بترسید.

آیا به خاطر موقف و درجه‌های است که این اشخاص به شما داده اند؟!

﴿مَا عِندَكُمْ يَنفَدُوَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍوَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾ ]نحل:96[

ترجمه: آنچه (از ثروت و مال) نزد شماست فانی می‌شود و آنچه (از پاداش و ثواب) نزد خداست باقی می‌ماند و قطعاً آنان که (برای دین‌شان) شکیبایی ورزیدند، پاداش‌شان را بر پایه بهترین عملی که همواره انجام می‌داده اند، می‌دهیم.

آیا به خاطر محبت دنیا و نفرت از جنگ است؟

﴿كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تَكْرَهُوا شَيْئاً وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّوا شَيْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْوَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾ ]بقره:216[

ترجمه: جنگ (با دشمن) بر شما فرض شده و حال آنکه برای‌تان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است وبسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما شر است. و الله (مصلحت شما را در همه امور) می‌داند و شما نمی‌دانید.

آیا به خاطر ترس از ملامتی و مداخله کشور‌های غربی‌کافر استعمار گر است که این حکام دشت نشانده را حمایت می‌کنند؟!

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُوَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾ ]مائده:54[

ترجمه: ای اهل ایمان! هرکس از شما از دینش برگردد (زیانی به الله نمی‌رساند) الله به زودی گروهی را می‌آورد که آنان را دوست دارد و آنان هم الله را دوست دارند، در برابر مؤمنان فروتن اند و در برابر کافران سرسخت و قدرتمندند، همواره در راه الله جهاد می‌کنند و از سرزنش هیچ سرزنش‌کننده ای نمی‌ترسند. این فضل الله ست که به هر کس بخواهد می‌دهد و الله بسیار عطاکننده و داناست.

آیا از ترس زخمی شدن و یا افگار شدن است بعد از این که مزۀ زند‌گی راحت را چشیده اید؟! این را بدانید که شما بی‌خبر و نفهمیده از ماهیت و واقعیت کار‌های نظامی وارد آن نگردیده اید.

﴿وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِإِن تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً﴾ ]نساء:104[

ترجمه: و در تعقیب و جستجوی دشمن سستی نکنید. اگر شما (در رویارویی با دشمن) درد و رنج می‌بینید، آنان نیز چون شما درد و رنج می‌بینند و شما چیزی را (چون پیروزی و پاداش) از الله امید دارید که آنان امید ندارند و الله همواره دانا و حکیم است.

آیا به خاطر نبود فکره، پلان و برنامه و کاری است که می‌کنید و مسیر درست آن است؟! ما، فرزندان حزب‌التحریر، راه‌حل را با پروژه کامل، حاوی راه‌حل جامع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را در اختیار شما قرار می‌دهیم. با این راه‌حل، نقش حیاتی خویش را در پروژۀ زنده شدن دوبارۀ امت و آزاد‌سازی امت از ظلم یهود و غرب، به طور واضح درک خواهید کرد که با تطبیق قانون اساسیِ آماده‌اش، ریشه‌های این حکام خائن را از بن برکنده و رهبری به فرزندان مخلص شما واگذار خواهد شد.

در واقع، حالا مناسب‌ترین و بهترین وقت استفاده از این فرصت فرا رسیده، زیرا امت آمادۀ حرکت است و در عقب شما می‌ایستند اگر از شما تحرکِ و یا اقدامِ ببینند و این را بدانید که اگر پرچم حق را بلند کرده و از حقوق خود دفاع کنید، مزدوران غرب، مانع هر نوع تلاش شما می‌گردند. بلی، این همان امتِ است که حزب‌التحریر خوبی‌آن‌ها را تجربه کرده است و انشاءالله آن‌ها به قدرت خود پی می‌برند. امت یک جا با حزب‌التحریر تنها به اولین اقدام شما نیاز دارد تا حکام دست نشانده را برکنار کرده و برادران حزب‌التحریر را حمایت نمائید. پس؛ آیا به این دعوت لبیک می‌گوئید؟! تا این که در زمرۀ افراد قرار گیرید که الله سبحانه و‌تعالی آن‌ها را چنین توصیف کرده و پاداش می‌دهد، انشاءالله.

﴿وَالَّذِينَ آوَوا وَّنَصَرُوا أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً لَّهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ﴾ ]انفال:74[

ترجمه: و آنان که مهاجران را پناه دادند و یاری کردند، مؤمنان حقیقی فقط آنانند، برای آنان آمرزش و رزق نیکو و فراوانی است.

امروز کسانی که با یهود می‌جنگند، تنها گروه‌ها و افراد مسلمان هستند، پس اگر شما داخل این معرکه گردید چی اتفاق خواهد افتاد؟! انشاءالله که قلب‌های تمام مسلمانان یک جا با شما پر از خوشی خواهد شد.

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ﴾ ]روم:4[

ترجمه: و آن روز مؤمنان شادمان و خوشحال خواهند شد.

و این امت در پیش رو، در پشت سر، در طرف راست و چپ شما قرار خواهد گرفت و قلب‌های یهود و پیروان آن از ترس به لرزه خواهد آمد.

﴿وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ﴾ (حشر:2)

ترجمه: و در دل های‌شان رعب و ترس انداخت.

سرنوشت یهود چنان خواهد شد که الله سبحانه و‌تعالی در قرآن از آن‌ها یاد کرده است.

﴿يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ﴾ (حشر:2)

ترجمه: خانه های‌شان را به دست خود و به دست مؤمنان ویران کردند. پس ای صاحبان بینش و بصیرت، عبرت گیرید.

ای افسران و فرماندهان ارتش! خوبی‌شما از بین نرفته است، به الله سبحانه و‌تعالی توکل کنید و با امت خود یک جا شوید! شجاعت و قهرمانی در مدال‌ها، ستاره‌ها و تاج‌های طلائی نیست، بلکه شجاعت و قهرمانی در شهادت اطفال و زنان که در پیش چشم مردان در سر زمین مقدس فلسطین شهید می‌شوند، است که شما مشاهده می‌کنید. شما به خواست الله سبحانه و‌تعالی اگر به او ‌تعالی رجوع کرده و تعهد کنید، اصلاح شوید و اگر به دین الله سبحانه و‌تعالی مخلص باشید، این امتیاز نصیب شما خواهد شد.

﴿إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَأَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ فَأُولَئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَسَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْراً عَظِيماً * مَّا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِراً عَلِيماً﴾ ]نساء:146-147[

ترجمه: مگر کسانی‌که (از گناه بزرگ نفاق) توبه کردند و (مفاسد خود را) اصلاح نمودند و به خدا تمسّک جستند وعبادت‌شان را برای الله خالص ساختند؛ پس آنان در زمره مؤمنان اند و الله به مؤمنان پاداشی بزرگ خواهد داد. اگر شما سپاس گزارِ (نعمت‌هایِ بی شمارِ حق) باشید و ایمان آورید، الله را با عذاب شما چه کار؟ الله همواره پاداش دهنده و داناست.

سر‌انجام، ای افسران و فرماندهان ارتش!

﴿أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ﴾ (حدید:16)

ترجمه: آیا برای اهل ایمان وقت آن نرسیده که دل های‌شان برای یاد الله و قرآن که نازل شده نرم و فروتن شود؟ و مانند کسانی نباشند که پیش از این، کتاب آسمانی به آنان داده شده بود، آن گاه روزگار (سرگرمی در امور دنیا و مشغول بودن به آرزوهای دور و دراز) بر آنان طولانی گشت، در نتیجه دل های‌شان سخت و غیر قابل انعطاف شد و بسیاری از آنان فاسق بودند.

#Aqsa_calls_armies           #AqsaCallsArmies

#OrdularAksaya                #الأقصى_يستصرخ_الجيوش

حزب‌التحریر-ولایه لبنان

مترجم: عبدالله صالحی

 

ادامه مطلب...

مفاهیم غلطی‌که زیر‌نام اعتدال و میانه‌روی در خورد مردم داده می‌شوند! ( قسمت چهارم)

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

5- سردادن شعار حقوق بشر:

 برخی در تلاش‌اند که دعوت به تطبیق شریعت و فراخوان به‌سوی اسلام را به دعوت و ترویج اصطلاح حقوق بشر جای‌گزین کنند. باید برای‌شان فهماند که اصطلاح حقوق بشر یک اصطلاح غربی و سرمایه‌داری بوده، مفهومی برگرفته‌شده از اصول و دیدگاه غربی و عقیدۀ جدایی دین از زندگی می‌باشد؛ چیز‌ی‌که با عقیدۀ اسلامی در تناقض بوده و با احکام شرعی برگرفته شده از عقیدۀ اسلامی مغایرت کامل دارد. بنابراین برای مسلمانان، به ویژه برای اندیشمندان آنان شایسته است؛ بلکه حتی‌لازم است که از کاربرد چنین اصطلاحاتی خودداری‌کنند و اصطلاحات شرعی مانند حقوق شرعی انسان را جایگزین آن‌کنند؛ زیرا اصطلاح حقوق بشر این‌را می‌رساند که حقوق انسان عبارت از چیزی‌است که خود آن‌را مشخص می‌سازد، طوری‌که انسان بردۀ غرایز و حاجات عضوی خویش و یا بردۀ انسان دیگر بسان خود است. در حالی‌که اصطلاح شرعی دال براین‌است که انسان بندۀ الله سبحانه و تعالی، کسی‌که او را آفریده است می‌باشد، آفریده‌گاری‌که برای اشباع درست غرایز و حاجات عضوی آن، احکامی را مقرر ساخته که منجر به پیشرفت و ترقی وی در این جهان و سعادت وی در رسیدن به رضای الله سحبانه و تعالی در آخرت، می‌شود.

به گونه‌ی عینی مشاهده می‌گردد، دولت‌های‌که خویش‌را پرچم‌دار حقوق بشر معرفی می‌نمایند، جنایاتی‌را مرتکب می‌شوند که کاملاً به دور از حقوق و کرامت انسانی می‌باشد. به طور نمونه تبعیض نژادی‌که علیه رنگین‌پوستان در امریکا اعمال می‌گردد، همان‌طور که اوضاع پرتنش آمریکا به دلیل قتل فلوید، گواه این قضیه می‌باشد. آن‌ها علیه دولت‌ها و ملت‌های دیگر سیاست‌های فوق استعماری‌شان را اعمال می‌نمایند؛ یعنی زمانی‌که استعمارگران در سرزمین‌های دیگر دست از هیچ فاجعۀ برنمی‌دارند، مدعیین حقوق بشر کجایند؟ و چرا در موقف‌های‌شان در برابر مشکلات بین المللی و مشکلات حقوق بشری، تعامل یک پیمانه در برابر دو پیمانه را، بکار می‌برند؟ همچنین شاهد هستیم که زیر نام قوانینی خود ساختۀ غرب، مانند قوانین مبارزه علیه تروریزم، در هرجا، کرامت انسانی را هتک حرمت کرده و حقوق بشر را زیر پای می‌نمایند.

این تعاملی نسبت به افراد، ملت‌ها و مردم بوده در مورد دولت‌ها باید گفته که دولت یا دولت‌های حاکم و مسلط بر جهان (مانند امریکای امروز) می‌باشند که تصمیم می‌گیرند کدام دولت حقوق بشر را نقض می‌کند، تا بدین‌بهانه آن‌ دولت را در هم کوبیده، و از میان بردارند، آن‌را  تحریم و در محاصره قرار دهند، در حالی‌که از اقدامات دولت‌دیگری چشم‌پوشی نموده و یا اعمال آن‌را ملکانه تعبیر می‌کنند، مدعی‌اند که علیه تروریزم مبارزه می‌نمایند. به عنوان مثال، بر عراق به بهانۀ نقض حقوق شیعیان و کردها حمله و آن را تحت محاصره قرار دادند، در حالی‌که در مورد صرب‌ها و کروات‌ها که مرتکب جنایات وحشیانه و فضیعانه علیه مسلمانان بوسنی شده اند، سکوت می‌کنند، مقاومت مجاهدین را تقبیح و از نتانیاهو و اشغالگرانش حمایت می‌کنند ... این فقط مشت نمونه‌ای خروار از جنایاتی است که آنان انجام داده و ادعای پاسداری از حقوق بشر در جهان را دارند.

سرانجام برای مسلمانان لازم است که اگر خواهان پیشرفت و ترقی خود هستند، باید به سوی دین حق خود بازگردند، راه حل تمام مشکلات خویش را در مصادر و نصوص آن جستجو کنند؛ تا برای تمام رویدادها و اصطلاحات جدید توضیح درست و درمان شفاء بخش یافته و به "حرف آخر" دست یابند. مسلمانان نباید هرگز فریب شعارهای دروغین و اصطلاحات به ظاهر آرایش شده توسط غرب را بخورند، مفکوره و ایدیولوژی اسلامی یک مفکوره و ایدیولوژی متعالی بوده، مبتنی بر وحی الهی یا برگرفته شده از آن می‌باشد؛ در حالی‌که مفکوره و ایدیولوژی غربیی یک مفکوره و ایدیولوژی ساخته شده توسط انسان‌ها مبتنی بر عقیدۀ‌کفری جدایی دین از زندگی می‌باشد، حال خود قضاوت کنید که تفاوت بین این دو اندیشه در چه حدی می‌باشد؟ این در حالی‌است که الله سبحانه و تعالی چنین می‌فرماید:

﴿أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنْ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ﴾ [مائده: 50]

ترجمه: آیا آن‌ها حکم جاهلیّت را می‌خواهند؟! و چه کسی بهتر از الله، برای قومی که اهل یقین هستند، حکم می‌کند؟!

6- افکار واقعیت گرایانه‌ای مانند بگیر و باز مطالبه کن:

این‌که اعتراف‌کنیم بسیاری از مسلمانان مبنای‌تفکر شان و اساسی‌که دیدگاهی‌شان را نسبت به زندگی شکل می‌دهد و از آن مفاهیم، معیارها و باورهای‌قاطع خویش را بر می‌گیرند، عقیدۀ اسلامی نیست، واقعاً جای تأسف دارد. حالان‌که واقعیت این‌است که مسلمانان در کل، مخصوصاً علماء، متفکرین و سیاست‌مداران‌شان ذهنیت و عقلیۀ سرمایه‌داری دارند، به این‌معنی که آ‌‌ها بر مبنای غیر از اسلام نظریات‌شان‌را شکل داده، تحلیل امور و حکم صادر می‌نمایند و از زاویۀ غیر از اسلام، به مسائِل، واقعیت‌ها و رویدادها نگاه می‌کنند.

این یکی از برجسته‌ترین موفقیت‌هایی‌است که غرب به آن دست یافته‌است، گواه این‌امر رضایت همه‌شمول از راه حل‌های سازش‌گرانه و پنجاه پنجاه، تمایل به پیوند زدن، آشتی و اصلاح، معالجۀ پیامدها بدون در نظرداشت اسباب وعلل آن‌ها و حل مظاهر و علایم بحران‌ها و بدون در نظرداشت حقیقت آن‌ها، به ظاهر رسیدگی به قضایای فردی همراه با غفلت تقریباً مطلق از قضایای جامعه و امت، از جمله قضایای سرنوشت ساز امت است. این منطق منفعت‌گرایانه مرز و بومی برای حرکت‌ها می‌باشد، حتی حرکت‌های‌که ادعا می‌کنند برای اسلام کار کردهبنا‌بر اقتضای ایدیولوژی، دنبال به دست‌آوردن منافع گروهی و حزبی می‌باشند. قاعده مشهور سرمایه‌داری "بگیر و باز مطالبه‌کن" یعنی آن‌چه را که اکنون می توانید بدست آورید، حتی اگر تمام خواسته‌ات نباشد، بدست بیاور و آن‌چه‌را که می‌خواهید پس از‌آن بخواه، شاید بعد از آن خواسته‌ات را حتی اگر به صورت مرحله‌ای هم که شده، بتوانید بدست آورید، به دلیل این‌که چیزی‌که دریافت کامل آن ممکن نیست، بطور کامل از آن انکار نمی‌شود. این منطق منفعت‌گرایانه مرزبومی برای حرکت‌ها می‌باشد، حتی حرکت‌های‌که ادعا می‌کنند برای اسلام کار کرده و بناء‌بر اقتضای ایدیولوژی، دنبال به دست آوردن منافع گروهی و حزبی می‌باشند.

این منطق منفعت‌گرایانه منجر به دوری این حرکت‌ها از ایدیولوژی وعدم دستیابی حتی به این مطالبات فوری، خودخواهانه و زودهنگام، می‌شود، که در نتیجۀ فاصله و دوری شان از ایدیولوژی این حرکت‌ها، حیثیت و اعتبار خویش را از دست می‌دهند. ما بگونه مثال شاهد بودیم که این قاعده، این حرکت‌ها را در مصر به کجا رساند؟ تمام آن‌چه را که بر حسب این قاعده بدست آورده بودند، ذریعۀ یک انقلاب‌خونین که فاجعه‌های زیادی را در پی داشت، با آن همه‌فعالیت‌های اسلامی دراز مدت در آن سرزمین از دست دادند.

تا زمانی‌که مردم عام، دانشمندان، علماء، مفکرین و رهبران جنبش‌ها و احزاب، از این منطق منفعت‌گرایانه پیروی کرده و در گرو این‌ذهنیت و عقلیۀ سرمایه‌داری باشند، نباید انتظار بیداری و پیشرفت‌را داشت، امیدواری‌های از بند استعمار و تمام انواع  وابستگی بود و نباید توقع‌داشت که امت جایگاهی‌را که باید در میان امت‌های دیگر داشت را، به دست آورده می‌تواند.

نویسنده: حامد عبد العزيز

مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...

برتری‌طلبان سکولار برای خاموش ساختن صدای حمایت از فلسطین، افراط‌گرایی را من‌حیث حربه استفاده می‌کنند

حاکمان افراط‌گرای بریتانیوی به عوض شرم از حمایت بمباردمان مرگبار مردان، زنان و اطفال معصوم غزه، در صدد اند تا با دروغ‌های شاخ‌دار خود قضیۀ اشغال فلسطین را تحت عنوان یهودستیزی بپوشانند.

فلسطین برای هر مسلمان قضیه حیاتی است و خواهد بود، طوری‌که قلب هر مسلمان با آن گره خورده است. هیچ‌گونه بغض و کینه نژادپرستانه پنهانی در قلب‌های مسلمانان در مقابل یهودیان چنان‌که در سراسر اروپا موجود می‌باشد، وجود ندارد. مخالفت مسلمانان با قضیه اشغال فلسطین آشکار کننده ایدیولوژی افراطی و یا قرائت افراط‌گرایانه اسلام نمی‌باشد. برچسپ از جانب افراط‌گرایان سکولار بر مسلمانان که برای حمایت از فلسطین صدای خود را بلند می‌کنند، حقیقت نداشته و  جز تخیلات بیمار گونه سرمایه‌داران سکولار که فکر استعمار دنیا را به هر راه و قیمت ممکن به سر دارند، چیزی بیش نیست. آن‌ها همیشه از حاکمان دیکتاتور و شیطان ‌صفتی‌که مردم خویش را شکنجه و به قتل رسانده است، حمایت نموده و جانب‌داری کرده اند. بناءً آن‌ها با بی‌شرمی تمام از مستبدان صهیونست که سیستم اپارتاید دیگری را به راه انداخته اند و بدون هیچ‌گونه تمایزی فلسطینیان مظلوم را در خانه‌های‌شان بقتل می‌رسانند، حمایت می‌نمایند.

صهیونیزم تنها توسط انگلیس و آمریکا من‌حیث یکی از اهداف جاه‌طلبانه‌شان حمایت شد، هم‌چنان یهودیان قرن‌ها به دلیل سوء ظن که نسبت به ایشان در اروپا موجود بود مورد سوء استفاده قرار می‌گرفت. حالا که شهروندان عادی حمایت از چنین پالیسی فاسد ایشان را مورد سوال قرار می‌دهند، جاه‌طلبان سکولار در میان طبقه حاکم و نخبه احساس می‌کنند که موضوع اشغال فلسطین را با متهم ساختن مسلمانان به یهودستیزی و افراط‌گرایی خفه سازند تا از یک‌سو افکار عامه را اغوا نمایند و از سوی دیگر موضوع اشغال فلسطین را بر ایشان بقبولانند.

بناءً، مسلمانان بریتانیا نباید اجازه دهند که محبت آن‌ها نسبت به مسجد الاقصی برچسپ افراط‌گرایی زده شود و هم‌چنان ما نباید اجازه دهیم تا نگرانی ما برای عدالت و صلح واقعی برچسپ افراط‌گرایی بخورد.

اسلام یگانه نظام بوده و هست که به مسلمانان، یهودیان و عیسوی‌ها اجازه می‌دهد تا من‌حیث همسایه‌ها در فضای صلح زندگی نمایند؛ در حالی‌که افراط‌گرایان متعصب در طبقه حاکم بریتانیا میخواهند تا این حقیقت را با دروغ‌های یهودستیزی کتمان نمایند.

انتقاد از اعمال زشت و شنیع اشغالگران فلسطین قضیه حقیقت و عدالت مسلمانان بوده و ارتباطی با نژاد‌پرستی و یهودستیزی ندارد، پایان اشغال فلسطین برای مسلمانان مسئله صلح واقعی و عدالت می‌باشد؛ طوری‌که سرزمین اشغال شده هرگز شاهد صلح نمی‌باشد. ندا برای تأسیس خلافت اسلامی بر منهج نبوت هیچ گونه ارتباط با اسلام مورد تصور آنها ندارد؛ بلکه راه برای پایان استعمار برتری طلبان سکولار می‌باشد تا نظام فاسد آن‌ها را با نظام عادل که همه شهروندان در مقابل قانون مسئولیت یکسان داشته صرف نظر از عقیده، رنگ و وضعیت مالی آن‌ها، جای‌گزین نماید.

از جانب دیگر سرمایه‌داران سکولار افراطی، کسانی‌که هر حرکت ضد اشغال فلسطین را برچسپ ضدیهودیت و نژادپرستی می‌زنند، با تعصب عمیق که نسبت به اسلام و مسلمانان دارند، ایشان را در برابر سرسختی و قساوت خویش کور ساخته اند. اساساً آن‌ها معتقد به شریک‌ساختن امتیازات نامشروع خود با جهانیان نیستند. بناءً، آن‌ها از روی تعصب با نظام عادل اسلام مخالفت می‌ورزند، نظامی‌که هدف آن تقسیم دوبارۀ سرمایه به  شکل مناسب آن می‌باشد. آن‌ها نگران صلح واقعی در خاور میانه نیستند؛ طوری‌که ادامه تنش‌ها آنها را در تطبیق پلان‌های استعماری یاری رسانده و جیب‌های‌شان را پرتر می‌سازد. افراط‌گرایی و شیطان واقعی ایدیولوژی آن‌ها است؛ آنانی‌که دیگران را برای جنایات که خودشان انجام داده است مقصر می‌دانند  تا بتوانند جهانیان را برای یکی دو روزی فریب دهند.                                                           

پیش‌بینی غلط آن‌ها نشان دهندۀ زوال و انحطاط آنهاست، آنان چنین پنداشتند که گویا تمام جهان از سیاست ظالمانه آن‌ها چشم پوشی خواهد کرد و از خرده معلومات که با جبر با مردم شریک می‌سازند خرسند خواهند بود، این درحالی‌ست که الله سبحانه و تعالی انسان‌ها را با عقل و وجدان خلق کرده است. تعداد زیاد مردم عام اشتباه بودن خواب‌های سرمایه داران را درک کرده است، دروغ‌های دموکراسی و وجدان ایشان آن‌ها را از خواب غفلت بیدار کرده است و دیگر تحمل بی‌عدالتی و استبدادشان را ندارند. خاصتاً مسلمانان در فلسطین متأثر از اعمال بی‌رحمانه شده اند به دلیل این‌که الله سبحانه و‌تعالی در قران کریم از آن‌ها یاد کرده است، پیامبر صلی الله علیه وسلم  را به آنجا فرستاد تا امام سایر پیامبران علیهم السلام شود و آن مکان مقدس در زمان خلافت عمر ابن خطاب رضی الله عنه بدون جنگ و خونریزی فتح شد، برعلاوه این‌ها، قران کریم مؤمنین را برای برپایی عدالت، کمک به مظلومان هنگامی‌‌که برای کمک ندا می‌زنند، فرا خوانده است.

این وجیبۀ هر مسلمان است تا در مقابل ادعای ضدیهودیت، نژادپرستی، افراط‌گرایی، بنیادگرایی و هر اعتقاد دیگری‌که به مسلمانان ربط داده می‌شود، ایستادگی نموده مخالفت نماید؛ در مقابل ما باید با خونسردی نفاق نهفته در این چنین ادعاها و ادعا کننده‌ها را برملا سازیم

﴿بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ‏﴾ [انبیاء:18]

ترجمه: "بلکه (ما چنین نمی خواهیم و) و حق را به جان باطل می اندازیم و حق مغز سر باطل را از هم می پاشد و باطل هرچی زودتر محو و نابود می شود. وای برشما ( ای کافران) به سبب توصیف که می کنید ( از بی هدفی جهان، و از افترایی که بر الله و فرستاده یزدان می بندید."  

یحی نسبت

نمایندۀ مطبوعاتی حزب التحریر-بریتانیا

مترجم: خالد "سیف الله"

ادامه مطلب...

مفاهیم غلطی‌که زیر نام اعتدال و میانه‌روی در خورد مردم داده می‌شوند! (قسمت سوم)

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

در ادامۀ گفتگوی‌که در دو مقالۀ قبلی ارتباط به ترویج مفاهیم غلطی‌که برخی آن‌ها را جزء مفاهیم اسلامی می‌خوانند، بدان پرداخته بودیم، اکنون نیز در ارتباط به برخی از مفاهیم دیگری چون حرمت فعالیت حزبی بر اساس اسلام و مفکورۀ حقوق بشر به مفهوم غربی آن و افکار واقع بینانۀ محض مانند:  بگیر و باز مطالبه کن، صحبتی خواهیم داشت.

4- ممنوعیت(تحریم) فعالیت حزبی مبتنی بر اسلام: در همان اول غرب فهمیده بود که مسلمانان، تا زمانی‌که اسلام را دوباره به حاکمیت برنگردانند، هرگز متوقف نخواهند شد؛ چون می‌داند که این کار توسط یک عمل فردی و توسط فلان و یا فلان شخص انجام نمی‌شود و چنین کاری نیاز به یک اقدام حزبی و سازمان یافته توسط یک حزب سیاسی‌که فعالیت آن مبتنی بر اساسات ایدیولوژی اسلام باشد، امکان پذیر است. اما ایدۀ فعالیت حزبی و سازمانی را تعداد از مسلمانانی‌که خود را به شیطان فروختند، مورد حمله قرار می‌دهند؛ در حالی‌که غرب به احزاب و فعالیت‌های حزبی اهمیت بسیاری داده، زمینۀ گسترده‌ای را برای فعالیت‌های سیاسی آن‌ها فراهم نموده است و به زندگی سیاسی در کشورهای خود بر اساس تعدد سیاست نظم داده است، اما از این امر در سرزمین‌ مسلمان جلوگیری می‌نماید. ما شاهدیم که چگونه سازمان‌های سیاسی‌که پس از سقوط خلافت در برابر چشمان غرب ظهور نمودند، به هر خس و خاشاکی اجازه داده می‌شود که بر اساس مفکوره‌های کفری مانند سوسیالیزم، وطن‌پرستی، ملیت‌گرایی و سکولاریزم، به کار حزبی و فعالیت سیاسی به پردازند، در حالی‌که از فعالیت سیاسی مبتنی بر اسلام ممانعت کرده و آن را عمل جرمی خوانده است، زیرا غرب نسبت به خطر فعالیت سیاسی اسلامی برای دولت‌های مصنوعی و مزدوری‌که آن‌ها را در سرزمین‌های مان برای ممانعت از حاکمیت اسلام برپا ساخته است، به خوبی آگاه می‌باشد. برای پاسخ به کسانی‌که فعالیت سیاسی حزبی را مورد نکوهش قرار می‌دهند، چنین باید گفت:

اول: ضرورت است که معنی لغوی کلمۀ حزب را دانست. زمانی‌که گفته می‌شد، حزب فلان، مراد ارتش و همراهانی بود که هم نظر وی می‌بودند. بنابراین حزب: جماعتی می‌باشد که آگاهانه دارای فکر واحد می‌باشند.

 دوم: دلایل قرآنی‌که بر ضرورت تشکیل گروهی از مسلمانان، دلالت آشکار دارد، الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

﴿وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ [آل عمران: ١٠٤]

ترجمه: باید جمعی از میان شما، دعوت به خیر (اسلام)، امر به معروف و نهی از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند.

یعنی باید از میان شما گروهی باشد که مردم را به سوی خیر یعنی اسلام، قوانین و احکامی‌که الله سبحانه وتعالی برای بندگان خویش مقرر نموده است، دعوت نموده و مردم را به معروف امر کرده و از منکر نهی شان نمایند، این درحالی است که حکام نیز از جمله مردم می‌باشند. این اوج عمل سیاسی است. منظور از این آیه این است که گروهی از امت مؤظف بر این امر می‌باشند، اگرچه این تکلیف فرد فرد امت، نظر به واقعیت هر فرد می‌باشد.

امام بیضاوی رحمه الله می‌فرماید: «کلمۀ (من) در (منکم) معنی تبعیض را افاده می‌کند؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر از جمله فریضه‌های کفایی می‌باشد؛ زیرا همه برای انجام این مأموریت شایسته نیستند، این کار شرایطی دارد که همه از آن برخوردار نیستند، مانند: علم به احکام، دانستن مراتب محاسبه، حکمت و دانش چگونه‌گی اجرای آن و توانای انجام امر به معروف و نهی از منکر. این آیایه و فرمان الله سبحانه و تعالی همه مسلمانان را مورد خطاب قرار داده و انجام این کار را از برخی از آنان خواسته است تا برساند این کار واجبی بر ذمۀ همه مسلمانان است، به مفهومی‌که اگر برخی به آن عمل نمایند، این واجب از ذمۀ همه برداشته می‌شود و اما اگر توسط برخی به عمل نینجامیده و به معرفی امر نشده و از منکری نهی صورت نگیرد، همه گنه‌کار خواهی بود. تمام فریضه‌های کفایی از همین واقعیت برخوردار اند.» بناءً براین امر به معروف و نهی از منکر یک وجیبه می‌باشد که به لفظ صریح قرآن بدان فرمان داده شده است. کلمه (من) در (منکم) معنی تبعیض را افاده کرده، به معنی این است که گروهی بسنده از امت، باید در انجام این مأموریت گماشته شوند. این در حالی است که قاعده در افادۀ معنی تبعیض (من) این است که جایگزینی کلمه (بعض) در محل آن ممکن باشد و اکثر مفسران بر این موافقت رأی دارند.

الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

﴿ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَداً﴾ [كهف: 12]

ترجمه: سپس آنان را برانگیختیم تا بدانیم (و این امر آشکار گردد که) کدام یک از آن دو حزب (گروه)، مدّت خواب آنان را بهتر حساب کرده‌اند.

این آیه بیان‌گر این‌است که یکی از این دوحزب جوانانی بودند که مدت بودن خود در غار را بسیار کم گمان می‌کردند، الله سبحانه و تعاله آنان را به حزب توصیف کرده و از آنان اعلان رضایت نمود، از کسانی‌که بسان یک حزب در برابر نیروهای کفری آن زمان ایستادند. هم‌چنین الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾ [انفال: 64]

ترجمه: ای پیامبر! الله و مؤمنانیکه از تو پیروی می‌کنند، برای حمایت تو کافی اند!

هم‌چنین می‌فرماید:

﴿وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾ [شعراء: 215]

ترجمه: و بال و پر خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی می‌کنند بگستر!

هم‌چنین می‌فرماید:

﴿قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي﴾ [يوسف: 108]

ترجمه: بگو: «این راه من است من و پیروانم، با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی الله (سبحانه وتعالی) دعوت می‌کنیم!

این آیات و آیات دیگر بیانگر این‌است که دعوت رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم یک فراخوان جمعی بوده و در اولین مراحل خود با تشکیل حزب/گروه/ائتلاف آغاز یافته است. و نیز الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

﴿لَّا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَٰئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ [مجادله: 22]

ترجمه: هیچ قومی را که ایمان به الله سبحانه وتعالی و روز رستاخیز دارند، نمی‌یابی که با دشمنان الله (سبحانه وتعالی) و رسولش دوستی کنند، هر چند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندانشان باشند؛ آنان کسانی هستند که الله (سبحانه وتعالی) ایمان را بر صفحه دلهایشان نوشته و با روحی از ناحیه خودش آنان را تقویت فرموده، و آنان را در باغهایی از بهشت وارد می‌کند که نهرها از زیر (درختان‌اش) جاری است، جاودانه در آن می‌مانند؛ الله (سبحانه وتعالی) از آنان راضی است، و آنان نیز از الله (سبحانه وتعالی) راضی اند؛ آنان «حزب اللّه» اند؛ بدانید «حزب اللّه» پیروزان و رستگارانند.

 ابن کثیر و برخی دیگر از مفسران در تفسیر این‌آیه و مصداق حزب الله و آن قومی‌که الله سبحانه وتعالی از آنان اعلان رضایت نموده است می‌گویند: «آنان رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم، صحابه‌ی شان، و کسانی اند که در میان آنان بودند و کسانی‌که عمل آنان را انجام و متصف به صفات آنان می‌باشند.» قرطبی می‌گوید: «آنان کسانی‌ اند که خود و و امر خویش را به الله سبحانه وتعالی سپرده، به اوامر و نواهی رسول‌اش صلی‌الله علیه وسلم ملتزم و از ولی امر مسلمانان فرمان می‌برند، آنان (حزب الله) می‌باشند.»

صاحب (السيرة الحلبية) آخرین سخنان بلال بن رباح رضي‌الله عنه را چنین روایت می‌کند: «وی رضي‌الله عنه در حالت حضرالموت قرار داشت و از همسرش شنید که می‌گفت: وااندوها! وااندوها! بلال رضی‌الله عنه در عوض گفت: واشادی‌ها! من فردا دوستان، محمد و حزب‌اش را ملاقات خواهم کرد.» صحابه رضوان‌الله علیهم اجمعین آگاهانه این را درک می‌نمودند که آنان در چوکات یک گروه سازمان یافته کار وفعالیت می‌نمایند، نه بگونه‌ی افراد پراگنده.

رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم روزی برای اصحاب خویش فرمود:

«يَقْدُمُ عَلَيْكُمْ غَدًا قَوْمٌ هُمْ أَرَقُّ قُلُوبًا لِلْإِسْلَامِ مِنْكُمْ»

ترجمه: فردا قومى نزد شما خواهند آمد كه از شما اسلام را بيشتر دوست دارند.

آن قوم اشعريان از جمله ابوموسى اشعرى بودند، هنگامى‌كه به مدینه نزديك شدند، این کلمات را با هم بسان سرودی زمزمه می‌نمودند: «فردا دوستان، محمد و حزب‌اش را، ملاقات خواهیم کرد.» و در جای‌دیگر نیز رسول‌الله چنین می‌فرماید:

«لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي عَلَى الدِّينِ ظَاهِرِينَ، لِعَدُوِّهِمْ قَاهِرِينَ، لَا يَضُرُّهُمْ مَنْ خَالَفَهُمْ»

ترجمه: همواره (طائفه) گروهی از امت من اظهار کنندگان دین بوده (برای اظهار دین تلاش خواهند کرد) و بر دشمنان خویش چیره خوهند بود، هرگز کسانی‌که با آنان مخالفت می‌کنند، برای شان ضرر رسانده نمی‌توانند!

رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم از گروهی صحبت می‌نماید که همواره و در هرزمان، در فعالیت‌شان برحال می‌باشند، این معنی کلمۀ «لاتزال.. همواره » می‌باشد. حال پرسش این‌است که این (طائِفه) گروه تشکیل یافته از افراد پراکنده و متفرق می‌باشد؟!

 اگر گفته‌شود که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فقط در یک گروه کار می‌نمودند و یا در زمان رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم تنها یک گروه فعالیت می‌نمود، آیا مجاز است که بیش از یک گروه تشکیل دهیم؟ و یا این‌که آیا رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم به موجودیت گروه دیگری در زمان خود اجازه داده است؟ در ادامه خواهیم گفت: طبعاً در زمان حیات رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم، هیچ اختلافی وجود نداشت؛ زیرا وی صلی‌الله علیه وسلم مرجعی بود که از طرف الله سبحانه وتعالی به وی وحی می‌شد، به ویژه این اختلاف هرگز از جانب صحابه‌ی نخواهد بود که در اطراف ایشان زندگی می‌نمودند؛ اما اگر سیرت را به دقت بیشتر خوانده و مورد موشکافی قرار داد، خواهیم دانست. زمانی‌که رسول الله صلی الله علیه و سلم سریه‌ها می‌فرستادند و صحابه از نزد ایشان دور می‌شدند، اختلاف نظرهای در میان صحابه به وجود می‌آمد و کسانی‌که باهم نظر بودند، گردهم جمع می‌شدند. بطور نمونه رسول الله صلی الله علیه وسلم در زمان برگشتن از عزوۀ احزاب فرمودند: 

«لاَ يُصَلِّيَنَّ أَحَدٌ الظُّهْرَ إِلاَّ فِي بَنِي قُرَيْظَةَ»

ترجمه: هیچ یک نماز ظهر را ادا نکند، مگر در بنی قریظه!

 اما برخی از لشکریان رسول‌الله به دلیل ترس از دست دادن وقت، نرسیده به بنی قریظه در میان مسیر نماز خواندند، اما برخی فرمودند: نماز نخواهیم خواند مگر در جای‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم دستور داده است، ولو که وقت را هم از دست دهیم، اما هیچ یک از این دو گروه  بردیگری خورده و یا سخت نگرفتند... به همین دلیل است که ما تعدد گروه‌ها را به علت موجودیت حتمی درک‌های مختلف مجاز می‌دانیم.

این فرمودۀ الله سبحانه وتعالی: ﴿وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ... باید ازمیان شما گروهی باشد.. به معنی محدود کردن عدد به (یک) نیست، بلکه منظور وجوب موجودیت حداقل یک گروه می‌باشد؛ همان‌گونه مانند این حدیث شریف:«مَنْ رَأَى مِنْكُمْ مُنْكَرًا فَلْيُغَيِّرْهُ...کسی از شما منکری را شاهد بود آن را تغییردهد...» " هرگز به این معنی نیست که اگر بیش از یک منکر را شاهد بود آن را تغییر ندهد.

داستان مشهور ابوبصیر عتبه بن اسید، را همه می‌دانیم "پس از آنکه دین خویش را در معرض فتنه دید از اسارت فرار کرد، رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد آن فرمود: «وَيْلُ أُمِّهِ مِسْعَرَ حَرْبٍ لَوْ كَانَ لَهُ أَحَدٌ... وای بر مادرش جنگ شدیدی راه‌اندازی می‌نمود، اگر کسی با وی مقابل می‌شد...» نزدیک به هفتاد نفر نزد وی جمع شدند و وظیفه‌ی خویش را که به خاطر آن‌گروهی تشکیل داده بودند، در تنگناه قرار دادن قریش قرار داده بودند.

ابن تیمیه در مجمع الفتاوی خویش می‌گوید: اما (رئیس حزب) رئیس فرقه‌ی است که به حزب تبدیل شده اند، اگر آنان بر آن‌چه الله سبحانه وتعالی و رسول‌اش بدان دستور داده اند، بدون کم و زیادی، گرد آمدند، آنان مؤمنینی اند که خوب و بدشان یکی خواهد بود؛ اگر آنان در آن‌چه الله سبحانه وتعالی و رسول‌اش بدان دستور داده اند، کم و زیاد نمودند، مانند تعصب، بدون در نظر داشت حق و باطل آن، نسبت به کسانی‌که در حزب شان وارد شده اند و بدون در نظر داشت حق و باطل آن، روى گرداندن از کسانی‌که شامل حزب شان نمی‌باشند، در آن صورت تشکیل حزب‌شان مبتنی بر تفرقه‌ی خواهد بود که الله سبحانه وتعالی و رسول‌اش آن‌را مذمت نموده اند. زیرا الله سبحانه و تعالی و رسول‌اش به تشکیل گروه و ائِتلاف دستور داده و از تفرقه و اختلاف نهی نموده است و به همکاری و کمک در نیکی(بر) و تقوای دستور داده، از همکاری  و کمک در گناه و از حد‌گذری نهی نموده است؛ زیرا موجودیت و عدم موجودیت حزب از مواردی نیست که در مورد آن گفته شود حلا است و یا حرام؛ بلکه بحث حلال و حرام بر چیزی مصداق می‌یابد که یک حزب بر اساس آن تشکیل می‌شود.

و آیاتی مانند این فرمودۀ الله سبحانه وتعالی:

﴿مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعاً كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ﴾ [روم: 32]

ترجمه: از کسانی‌که دین خود را پراکنده ساختند و به دسته‌ها و گروه‌ها تقسیم شدند! و هر گروهی به آنچه نزد آنهاست خوشحالند!

تماماً آیاتی اند که بر آن‌ها مجال اجتهاد نیستند، بلکه این آیات خود اصول اند، در مورد کفار صحبت می‌کنند، نه مسلمانان، حزب‌گرایی و فعالیت سازمانی واقعی. حزب‌گرایی مبتنی بر اسلام است و این تنها راهی است که می‌توان از طریق آن اسلام را به اریکۀ قدرت و حاکمیت نشاند. اما در مورد استدلال به حدیث حذیفه بن الیمان:

«... دُعَاةٌ عَلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ مَنْ أَجَابَهُمْ إِلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا، قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ صِفْهُمْ لَنَا. قَالَ: هُمْ مِنْ جِلْدَتِنَا وَيَتَكَلَّمُونَ بِأَلْسِنَتِنَا. قُلْتُ: فَمَا تَأْمُرُنِي إِنْ أَدْرَكَنِي ذَلِكَ؟ قَالَ: تَلْزَمُ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ. قُلْتُ: فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ جَمَاعَةٌ وَلَا إِمَامٌ؟ قَالَ: فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الْفِرَقَ كُلَّهَا وَلَوْ أَنْ تَعَضَّ بِأَصْلِ شَجَرَةٍ حَتَّى يُدْرِكَكَ الْمَوْتُ وَأَنْتَ عَلَى ذَلِكَ»

ترجمه: ... دعوت‌گرانی اند که در دروازه‌های جهنم قرار دارند، کسی‌که آنان را اجابت کند، در جهنم خواهی افتاد، گفتم یا رسول الله مشخصات آنان‌ را برای ما بیان دار، فرمودند: آنها انسان‌های بسان ما هستند، و به زبان ما صحبت می‌کنند. گفتم: اگر من با اینان مواجه شدم در آن صورت به من چه فرمان می‌دهی؟ گفتند: ملزم به جماعت مسلمانان و امام‌شان باش. گفتم: اگر مسلمانان جماعت و یا امام نداشتند؟ فرمودند: پس از تمام آن فرقهها کناره‌گیری کن، حتی اگر مجبور شدی  ریشۀ درختی را گاز /دندان گرفته و تا فرارسیدن مرگ در همان حالت قرار داشته باشی.

 باید گفت که این حدیث صراحت بر این دارد که دستور رسول الله صلی الله علیه وسلم  بر یک مسلمان این است که به جماعت مسلمانان پیوسته و در کنار امام شان بایستد و به دعوت کسانی‌که در دروازه‌های جهنم قرار دارند، جواب رد بدهد. اما زمانی‌که پرسان شد که اگر مسلمانان امامی نداشتند و دارای جماعتی نبودند، باید نسبت به دعوت‌گران بر دروازه‌های جهنم چه کرد، رسول‎الله صلی‎الله علیه وسلم در آن‌صورت به کناره‌گیری از این فرقه‌ها دستور داد، نه به دوری و کناره‌گیری از مسلمانان و باز نشستن از تلاش برای ایجاد امام مسلمانان. منظور حدیث دوری از دعوت‌گران و  واعظان گمراه کننده‌ی می‌باشد که در دروازه‌های جهنم قرار دارند. هرگز این حدیث بر دعوت گرانی‌که به سوی اسلام و دوباره تطبیق نمودن اسلام در دولت آن، فرامی‌خوانند، مصداق پیدانمی‌کند، بلکه مصداق این حدیث بیشتر احزاب و گروه‌های منحرف است که به سوی غیر اسلام مانند سکولاریسم و مفکوره‌های از خانوادۀ آن  فرا می‌خوانند. 

نویسنده: حامد عبد العزيز

مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...

گواهی بر پیمان‌هایی‌که خیانت شد

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

این اختلاف‌ها پس از آن شروع شد که شاه محمود قریشی، وزیر خارجه پاکستان، به مجری (خبرنگار) CNN گفت: «علی الرغم روابط‌ اسرائیل با غرب، در جنگ رسانه‌ا‌ی شکست می‌خورد». خبرنگار به سرعت از او خواست تا در مورد "علاقات" توضیح دهد. وزارت خارجه روز جمعه در بیانه‌ای این اظهارات را رد کرد و گفت: «این اظهارات به هیچ‌وجه نمی‌تواند ضد یهودی تلقی شود». (منبع: صدای امریکا)

حوادث اخیر در فلسطین واکنش‌هایی را در کشو‌رهای مسلمان و غیر مسلمان به وجود آورد که عکس‌العمل مردم کاملاً متفاوت از عکس‌العمل حاکمان بود. در حالی‌که غرب موضوع را از طریق نقض حقوق بشر بیان می‌داشت، ولی مسلمانان این موضوع را به عقیده خود ربط و پیوند می‌دادند. این تنها حرمت سرزمین متبرک نبود، بلکه حرمت خون مسلمانان است که به گونه‌ای ریخته می‌شود که گوی هیچ ارزش ندارد. فرزندان امت را دیدیم که شعارهای مانند "الأقصى يستصرخ الجيوش" را بلند می‌کردند. هم‌چنان می‌‌گفتند که اگر حکام نمی توانند ارتش بفرستند، بگذارند که مردم بروند و به خواهران و برادران خود کمک کنند. در همین اثناء وزیر خارجه پاکستان از یک سو در مصاحبه خود با CNN افتخار می‌کند و از طرف دیگر وزارت خارجه هرگونه اظهار نظر ضد یهودی را تکذیب می‌کند.

پاکستان که به امید تقویت باورهای اسلامی ایجاد شده بود، اندکی پس از تأسیس شاهد ایجاد یک رژیم یهودی بود. و 74 سال از تأسیس هردو دولت می‌گذرد و پاکستان قرار بود پادزهری برای این موجود سمی یهودی باشد، نه تنها که نتوانست به چیزی دست یابد، بلکه در کنار دیگر حاکمان خائن، در واقع روند کار را به تاخیر انداخت. طنز این است که همین رهبران از آرمان فلسطین برای جلب همایت مسلمانان در سراسر جهان استفاده کردند. اگر نگاهی به تاریخ پاکستان اندازیم تنها توسط دولت، هزاران بیانیه و هزاران ادعای عدم پذیرش رژیم یهودی را پیدا خواهیم کرد که صادر شده است. آنچه آن‌ها نمی توانند درک کنند این است که مسئله پذیرش رژیم یهودی نیست، بلکه موجودیت آن است، اگر ما مسلمان هستیم، ایمان و عقیده مان موجودیت یهود را در این سرزمین مقدس و مبارک حرام قرار داده است.

در اینجا برخی از اظهارات تاریخی رهبران پاکستان را و این‌که چرا آن‌ها به نتیجه‌ای نرسیده‌اند می‌پردازیم.

در سال 1943 محمد علی جناح گفت: بزودی پاکستان پایگاه تربیه و تثقیف مسلمانان، و آموزش اقتصاد‌دانان و متخصصان در همه زمینه‌ها خواهد شد که پس از آن به مناطق دیگر اسلامی نقل مکان می‌کننند و کتله‌ای مستحکمی را بر اساس اصول خلافت حضرت عمر ایجاد می‌کنند. هرگز این نقشه اتفاق نفتاد؛ چون نتوانستیم که فلسطین را بر اساس مبادی امیرالمومنین حضرت عمر آزاد کنیم.

لیاقت علی خان اولین وزیرخارجه پاکستان ادعا کرد که به واقعیت تبدیل کردن اخوت مسلمانان هدف و باور پاکستان است. این زمانی بود که پاکستان تازه ایجاد شده بود و در سازمان ملل از فلسطین دفاع  و با تجزیه آن مخالف بود. متأسفانه ما فقط شاهد ایجاد برادری بین رهبران خائن امت اسلامی بودیم.

در فوریه سال 1951، کنفرانس جهانی اسلامی قطعه نامه‌ای را تصویب کرد و خواستار آن شد که تجاوز به هر یک از کشورهای اسلامی تجاوز به کل جهان اسلام تلقی می‌شود.

بار دیگر ما شاهد تجاوزات نه تنها علیه فلسطین، بلکه علیه بسیاری از مناطق اسلامی دیگر بوده و هستیم. در بسیاری از حالات تن‌ها دشمنی، مادی نمی باشد، بلکه دشمنی فکری، عاطفی و ایدیولوژی را معیار جدید برای مسلمانان قرار داده اند.

در سال 1967 دولت پاکستان تجاوز (اسرائیل) را محکوم و از سازمان ملل خواستار اجرای قطعنامه 242 برای احیای حقوق مردم فلسطین شد. در همین حال ما همان دولت را دیدم که در برابر رهبران خائن عرب خم شد.

در سال 1969 پاکستان بار دیگر حمله به مسجد الاقصی را محکوم و سازمان کنفرانس اسلامی برای اولین بار تشکیل جلسه داد و حمله به اقصی را محکوم کرد.

1970 عملیات سپتامبر سیاه (عملیۀ أیلول الأسود): ضیاءالحق جنرال پاکستانی سربازان اردنی را آموزش و فرماندهی کرد. رئیس ماموریت آموزشی فرماندهی لشکر 2 پاکستان بود و پاک کردن کشته‌های فلسطینی را بر عهده گرفت و تخمین زده می‌شود که حدود 25000 نفر از اردن باشد.

در سال 1974 سازمان کنفرانس اسلامی در پاکستان تشکیل جلسه داد و سازمان آزادی بخش فلسطین را به عنوان عضوی کامل سازمان کنفرانس اسلامی پذیرفتند. سازمان کنفرانس اسلامی از ابتدا تا اکنون نتوانسته کاری را برای فلسطین‌ها و دیگر مسلمانان انجام دهد و این سازمان امید کاذبی برای امت اسلامی می‌باشد.

از سال 1980 به بعد رهبری پاکستان کاملاً بپاشید و از طریق منابع غیر از اسلام تشنه قدرت شدند و در اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی نقش داشت و هم‌چنان به شدت از جنگ‌های مختلف کافران حمایت کرد.

هدف از این جزئیات برای برجسته کردن اظهارات اخیر و گفتگوی بی‌شرمانه وزیر خارجه، شاه محمود قریشی است. آنچه آن‌ها می‌گویند فقط کلمات است که امت اسلامی را بازی می‌دهند.

وقتی آن رسیده که از فریب خوردن خود داری کنیم. بزودی در قیامت خواهیم دید که این مصاحبه‌ها و اظهارات به این خائنان چگونه کمک می‌کند! بر ما لازم است که آن‌ها را افشا سازیم و طالب خلافت باشیم و فقط دولت خلافت است که مسلمانان در تحت آن به آرامش و امنیت هستند و کفار از نگاه کردن به طرف مسجد الاقصی می‌ترسند. با بازگشت خلافت سیاست خارجی واقعی اسلام را خواهیم دید.

برای کمک به امت که در رنج است ده‌ها سال طول نخواهید کشید. هر توهینی متقابلاً پاسخ داده خواهد شد و از شهامت و هوش ما چیزی کاسته نخواهد شد و صلاح الدین‌های امروزی خودشان را حبس و قفل نخواهد کرد. وظیفه ما کمک به این نیروها است و سپس سپر ما (خلیفه) در برابر هرگونه بی عدالتی و ظلم خواهد ایستاد. این نه تنها باعث محافظت از امت اسلامی می‌شود، بلکه تبدیل به دعوت علنی و منبعی برای گسترش بیشتر اسلام خواهد گردید.

قال رسول الله ﷺ: «مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ، إِذَا اشْتَكَى مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى»

(رواه البخاري ومسلم)

#الأقصى_يستصرخ_الجيوش

#AqsaCallsArmies        #Aqsa_calls_armies

#OrdularAksaya

نویسنده: اخلاق جيهان

برای دفتر رادیوی دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: پارسا امیدی

ادامه مطلب...

زنان اقصی فریاد می‌زنند؛ وا اسلام، وا اقصی! آیا کسی به این فریاد پاسخ خواهد داد؟ Featured

(ترجمه)

نیروهای رژیم صهیونیستی صبح روز دو شنبه 10 می 2021م به زور وارد ساحاتی از مسجد اقصی شده و بالای نگهبانان هجوم آوردند؛ این کار ساعاتی پیش از راهپیمائی شهروندان بی‌جا شده در روز "توحید قدس" صورت گرفته است. نیروهای اشغال‌گر گاز اشک‌آور، نارنجک بی‌حس کننده و گلوله‌های لاستیکی در قبلۀ‌ مسجد، سنگ ‌گنبد، مسجد مروانی و صالون ‌نماز‌خوانی باب‌الرحمه، شلیک کردند و عبادت کننده‌گان را در حالت اعتکاف محاصره نمودند که در میان آن‌ها ‌زنان، اطفال و بزرگ‌سالان موجود بود و به اثر‌شلیک و پرتاب ‌بالون‌های‌ گاز اشک‌آور، صدها تن ‌آن‌ها خفه و کشته شدند. رسانه‌ها و فعالین رسانه‌های اجتماعی نوار تصویری را با مستندسازی لحظۀ حمله‌ نیروهای اشغال‌گر بالای‌ زنان در صالون نماز‌خوانی ‌باب‌‌الرحمه با شلیک مستقیم گاز ‌اشک‌آور و نارنجک‌های بی‌حس کننده بالای آن‌ها به نشر سپرد. این خشونت‌ها علیه مردم سرزمین‌ مقدس فلسطین تا زمان که این اعلامیه مطبوعاتی صادر شد، ادامه داشت.

دولت یهود هرگز جرأت انجام این همه جنایات را علیه مردم‌ عام القدس، و مسجد‌الاقصی و المرابتین، زنان و مردان ‌مستقر شده در‌آن را نمی داشت، اگر مسلمانان یک امام می‌داشتند که مانند سپر در عقب‌ آن جنگ و توسط وی محافظت می‌شدند؛ تا ارتش ‌خود را برای جواب به تجاوز و جنگ با متجاوزین بسیج و به ناله و گریه‌های زنان از اطراف ‌مسجد‌الاقصی که می‌گویند وا اسلام، وا خلافت، پاسخ دندان‌شکن می‌داد. این کار بالای شجاعت و چیزی‌که می شنود تأثیر می گذارد، قسمی‌‌که قبلاً نیز ندای واه معتصما و شجاعت او تاثیر گذاشت.

اگر مسلمانان یک دولت و یک امام می‌داشتند که در عقب ‌آن جنگ کرده و محافظت می‌شدند، آنگاه دفاع مسراء (مکان ‌معراج) پیامبر صلی الله علیه و‌‌سلم تنها به مردان، زنان و اطفال ‌بی‌دفاع که با سینه‌های باز و نعره‌های تکبیر مقابله می‌کنند، واگذار نمی‌گردید که دولت جنایت‌کار و مستبد یهود هنگام هدف‌گیری المرابتین در اقصی توسط گلوله و بمب، نوار غزه را با طیاره‌های‌ خود بمباردمان نمود که در نتیجه 20 شهید به شمول 9 کودک تا نوشتن این بیان بر جا گذاشت. این غاصبین نه میان پیر و جوان فرق قایل می‌شوند، نه میان مرد و زن، و نه میان خون مردم‌القدس، بانک‌غربی یا نوار‌غزه. دولت یهود جرئت نمی کرد تا این چنین جنایات و قتل‌های عام را انجام دهد، مگر در  صورت خیانت و غفلت حکام‌مسلمان، عرب و عجم که در رأس آن پادشاه‌ اردن قرار دارد؛ کسی‌که محافظت ‌مسجدالاقصی را به عهده دارد و اردوغان که همیشه وعده‌هایش در شعار باقی مانده و تا هنوز هیچ اقدامِ نکرده است، و سیسی که به نوار‌غزه بسیار نزدیک بوده و برای خاتمه دادن ‌جنگ تنها توسط توافقات که به نفع یهود و برای بقای توطئه‌گران، نوکران و ستمگران است، مداخله می‌کند! دعا می‌کنیم که الله سبحانه و‌تعالی آن‌ها را از بین ببرد، همان طور که آن‌ها غفلت کردند.

ای مخلصین ارتش مسلمان! یهودیان فساد و بی‌حرمتی خود را بالای مکان معراج پیامبر صلی الله علیه و‌سلم افزایش داده اند و امت‌اش را مجبور به چشیدن تمام انواع ظلم و ستم نموده است. خون‌ بی‌گناهان در ماه‌ مقدس ریخته شد، لذا؛ برای حمایت و آزاد کردن آن از اشغال یهود‌غاصب، منتظر چی هستید؟ آیا شما وظیفۀ دفاع از قبلۀ‌ اول و سومین مسجد ‌مقدس را برای مردم‌ بی‌دفاع رها کردید، در حالی‌که تانک و طیاره در اختیار شما‌ست؟! وقتی که این صحنه‌ها را تماشا می‌کنید، آیا خون شما به جوش نمی‌آید؟! آیا از مخلوق اطاعت می‌کنید و از خالق نافرمانی می‌نمائید؟! آیا ما برادران دینی نیستیم؟! آیا وظیفه‌ی شما حمایت از ما نیست؟

﴿وَإِنِ اسْتَنصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ﴾ (انفال:72)

ترجمه: و (تنها) اگر در (حفظ) دین (خود) از شما یاری طلبند، بر شماست که آنها را یاری کنید.

ای الله سبحانه و‌تعالی! این پیام را برای ارتش‌مسلمان برسان! ای الله سبحانه و‌تعالی! ما را از این مشکلات نجات داده و با نصرت خود که وعده داده ‌ای، ما را حمایت کن!

الأقصى_يستصرخ_الجيوش#

#Aqsa_calls_armies

#OrdularAksaya

#AqsaCallsArmies

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: احمد احمدی

ادامه مطلب...

برای آزادی فلسطین چه باید کرد و چه نباید کرد؟

(ترجمه)

نباید از دولت‌های غربی انتظار چنین عمل را داشت، چون آن‌ها در ابتدا دولت یهود را ایجاد نموده‌اند و فعلاً هم از اشغال صیهونست‌ها حمایت می‌کنند!

نباید از سازمان ملل درخواست کمک نمود، چون این سازمان برای دولت‌های استعمارگر سازمان ابزاری بیش نیست، که شکست مسلمانان و پیروزی کفار را تضمین می‌کند!

نباید از سازمان کنفرانس اسلامی و هر گروه عضو این سازمان توقع داشت، چون حُکام مسلمانان با کشورهای استعمارگر در یک ائتلاف به سر می‌برند و هرگز  نمی‌خواهند منافع و پلان‌های کشورهای استعمارگر را به چالش بکشند!

ما نباید خودمان را از زمرۀ فاسقین بشماریم، چون امت به سبب محبتی‌که به الله سبحانه وتعالی و رسوال الله صلی الله علیه وسلم دارد، بالای ارتش‌های سرزمین اسلامی صدا می‌زند تا با هم بسیج شوند!

ما نباید خودمان را از این زمره بشماریم، درحالی‌که جهان اسلام از انواع انرژی، منرال‌ها و منابع زراعتی برخوردار است!

ما نباید ارتش‌های‌مان را ضعیف به حساب آوریم، درحالی‌که استعداد نظامی مجموعه هفت بزرگ‌ترین کشورهای جهان اسلام به تنهایی به ۲،۷۸۷،۵۰۰ می‌رسد!

ما نباید دشمنان مان را شکست ناپذیر بپنداریم،‌ درحالی‌که مردم ملکی فلسطین، کشمیر و افغانستان بنا به تمایلی‌که به شهادت دارند، نیروهای نظامی دشمن را به لرزه درآورده اند!

چی باید کرد؟

ما بایست راه‌حل‌های غربی و حُکام دست‌نشانده‌شان را در جهان اسلام تحریم کنیم!

باید صدای‌مان در رسانه‌های اجتماعی رساتر باشد تا دعوت برای بسیج کردن ارتش‌ها تقویت شود!

باید متنفذین، خبرنگاران، متفکرین، علما، سیاست‌مداران و تاجران باهم یک‌نوا شوند!

با وصف این‌که دعا می‌کنیم باید امر به معروف و نهی از منکر هم بکنیم و نباید تنها به دعا اتکا کنیم!

باید فرماندهان ارتش‌ها را تشویق کنیم تا سربازان‌شانرا برای آزادسازی فلسطین، کشمیر و دیگر سرزمین‌های اشغال‌شده اسلامی بسیج کنند!

باید از ارتش‌های مسلمانان بخواهیم تا حُکام خائن موجود را عزل، و خلافت اسلامی بر منهج نبوت را دوباره تأسیس کنند. چنان‌که الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ﴾ [یس: ۱۷]

ترجمه: و بر عهده ما چیزی جز ابلاغ آشکار نیست!

#اقصی_ارتش‌ها_را_صدا_می‌زند

#الأقصى_يستصرخ_الجيوش

#AqsaCallsArmies

حزب‌التحریر – ولایه پاکستان

مترجم: دانیال نور

ادامه مطلب...

نامۀ سرگشاده از سوی حزب‌التحریر ولایه –پاکستان به علماء

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

ای علمای معزز پاکستان!

می‌خواهیم به طریقه‌ای با شما احوال پرسی کنیم که اهل جنت با آن احوال‌پرسی می‌کنند.

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته! اما بعد:

دولت دست نشانده حاضر امریکا از شما، در کل امامان امت مسلمه، می‌خواهد تا در مقابل راه‌حل دو دولت در فلسطین، بیت‌المقدس موقف مثبت را ایجاد بگیرند. با در نظرداشت این نکته، ما در حزب‌التحریر ولایه – پاکستان در نامه‌ای سرگشاده از باب توصیه و تذکر شما را خطاب قرار می‌دهیم. نسائی روایت کرده‌است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:

«إِنَّ الدِّينَ النَّصِيحَةُ إِنَّ الدِّينَ النَّصِيحَةُ إِنَّ الدِّينَ النَّصِيحَةُ»
ترجمه: «دین سراسر خیرخواهی و دل‌سوزی است»

اصحاب کرام رضی الله عنهما اجمعین پرسیدند: ای رسول الله صلی الله علیه و سلم! این سخن معطوف به چی کسی است؟ او صلی الله علیه و سلم فرمودند:

«لِلَّهِ وَلِكِتَابِهِ وَلِرَسُولِهِ وَلأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ وَعَامَّتِهِمْ»
ترجمه:
از الله( سبحانه و تعالی)، کتاب‌اش و رسول‌اش (صلی الله علیه و سلم) به امامان و پیشوایان مسلمانان و برای عموم مسلمانان.

ای امامان مسلمانان پاکستان! شما در کل همه علما معزز و وارثین رسول اکرم صلی الله علیه وسلم هستید. مسؤلیت بسا بزرگی به ودیعه شما گذاشته شده‌است که در مورد‌اش در روز رستاخیز از شما بازخواست خواهد شد. این مسؤلیت عبارت از اظهار دین در همۀ احوال مسلمانان، اعم از شخصی و عمومی است. موقفی‌که در بیان‌اش از کسی غیر از الله سبحانه وتعالی بیم نداشته باشید، و غیر از کسب رضایت و پاداش نیک او سبحانه و تعالی چیزی را نطلبید.

ای وارثین محترم رسول الله صلی الله علیه وسلم! بیت المقدس یا فلسطین از جمله سرزمین‌های اسلامی خراجی است. بنابرین حق مالکیت‌اش به تمام امت اسلامی مربوط می‌شود. این حق مسلمانان، یک حق حقوقی نیست که مشروعیت‌اش را از سازمان ملل به ارث برده باشند؛ حقی آسمانی‌ست که مشروعیت‌اش را از رب کائنات، یعنی الله سبحانه وتعالی گرفته شده‌است. مسؤلیت و وجیبه مسلمانان در قبال این سرزمین وجیبه‌ایست که در دین اسلام تعیین شده‌است. این نه مسؤلیت اخلاقی، نه مسؤلیت بشردوستانه، نه حجت ملی‌گرایی و نه هم حجت قبیله‌ای دارد، چنان‌که بعضی‌ها پیشنهاد می‌دهند.

ای مردم مسلمان پاکستان! سرزمین مقدس فلسطین سرزمینی‌ست که الله سبحانه و تعالی آن را مبارک کرده‌است، طوری‌که او سبحانه و تعالی در این مورد چنین می‌فرماید:

﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ﴾ (اسراء: ۱)

ترجمه: پاک و منزّه است اللهی که بنده‌اش را در یک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصی -که گرداگردش را پربرکت ساخته‌ایم- برد، تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم؛ چرا که او شنوا و بیناست.

 

بر علاوه مسجد الاقصی سومین سه حرم، حرم کعبه مکرمه و مسجد نبوی است، طوری‌که رسول الله صلی الله علیه و سلم در موردش چنین فرمودند:

«لَا تُشَدُّ الرِّحَالُ إِلَّا إِلَى ثَلَاثَةِ مَسَاجِدَ: مَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْمَسْجِدِ الْأَقْصَى وَمَسْجِدِي هَذَا»  [بخاری و مسلم]

ترجمه: سفر عبادت نهی شده‌است مگر به سه مسجد: مسجد الحرام، مسجد الاقصیح و مسجدالنبوی. 

بنابرین، همان‌گونه که مسلمانان از مسجدالحرام و مسجدالنبوی زیارت می‌کنند، از مسجدالاقصی نیز زیارت می‌کنند، درحالی‌که سفر به هیچ مسجد دیگری غیر از این سه مسجد بر روی زمین، فارغ از این‌که چقدر زیبا باشد، جایز نیست. بناءً اشغال یک سرزمین مقدس که مسجدالاقصی را دربر دارد به معنی اشغال یک سرزمین حرام است. این اصلاً شبیه اشغال هیچ یک از دیگر سرزمین‌های اسلامی نیست، فارغ از این‌که آن سرزمین چقدر به مسلمانان و ساکنان‌اش عزیز باشد. این همانند اشغال کعبه شریف در مکه مکرمه و مسجدالنبوی در مدینه منوره توسط یهودیان است، کاری‌که خشم الله سبحانه و تعالی را در پی دارد. بنابرین، شدت قضیۀ اشغال سرزمین مقدس فلسطین توسط یهودیان، بقای‌شان، تداوم این اشغال و بی‌حرمتی به مسجدالاقصی به حدی است که از امت اسلامی می‌طلبد تا هرچه را دوست دارند برای اصلاح امور قربانی کنند.

سرزمین مقدس فلسطین یک سرزمین خراجی است و به کل امت مربوط می‌شود، ازین‌رو برای هیچ‌کس جائز نیست تا از جانب خودش سخن بگوید، مگر این‌که مجموع امت به شخصی اعتماد کرده‌باشند تا از جانب‌شان حرف بزند. برعلاوه، جائز نیست بر امت تا به شخصی به‌جز مخلص و متقی که از الله سبحانه و تعالی در خصوص این سرزمین مقدس نظر به قرآن و سنت می‌ترسد اعتماد کند. بناءً کسی‌که در مورد سرزمین مقدس فلسطین تنها با قدرت وکالت از جانب اتحادیۀ عرب، OIC یا سازمان ملل سخن می‌گوید، وکالت و مزدوری‌اش نامعتبر و مردود است. اتحادیۀ عرب، OIC و سازمان ملل نه صاحب حرم (مکه) استند و نه صاحب این سرزمین مقدس. آنان نمایندۀ امت مسلمه نیستند، هرچند که شخصی را از جانب صاحبان واقعی این سرزمین، یعنی مجموع امت مسلمه، برای صحبت و مذاکره بفرستند. ازین‌رو نه سازمان سکولار آزادی‌بخش فلسطین و نه هیچ جنبش سیاسی یا جهادی نماینده‌گی و وکالت معتبر از جانب شریعت دارد.

ای علمای مسلمان پاکستان! قضیۀ فلسطین قضیۀ اشغال و غصب یک سرزمین قدس اسلامی است. یگانه راه‌حل برای چنین قضایا از دیدگاه شریعت عبارت از جهاد در راه الله سبحانه و تعالی، یعنی قتال برای آزادسازی این سرزمین اسلامی، دقیقاً همان کاری‌که صلاح الدین ایوبی رحمة الله علیه در گذشته انجام داده بود. این یک منازعه سیاسی جهانی محض میان دو ملت بر سر یک قطعه زمین نیست،‌ بناءً قضیۀ فلسطین با صحبت، آشتی، مصالحه یا چیزهای مشابه حل نخواهد شد.

بر همین اساس، کسی‌که با یهودیان صحبت و روی این سرزمین مقدس مذاکره می‌کند، به الله سبحانه و تعالی، رسول‌اش صلی الله علیه و سلم و مؤمنان خیانت کرده‌است. هرکس چنین راه‌حلی را بپذیرد، راه‌حلی به غیر از آزادسازی کل این سرزمین مقدس،‌ در ایمان، دین و آبرویش تجاوز کرده‌است. همین‌گونه کسی‌که راه‌حل دو دولت امریکا را بپذیرد نیز به الله سبحانه و تعالی، رسول‌اش صلی الله علیه و سلم و مؤمنان خیانت کرده‌است، چون او به این قضیه منحیث قضیۀ اشغال یک سرزمین مقدس که باید کاملاً آزاد شود نگاه نمی‌کند. زیرا راه‌حل دو دولت امریکا واگذاری بیش از هشتاد درصد این سرزمین مقدس به یهودیان و کمتر از بیست درصد آن به حکومت سکولار فلسطین دربر می‌گیرد!

ای علمای مسلمان پاکستان! فلسطین و ساکنان‌اش نه به پول ضرورت دارند و نه به غذا. در حقیقت فرستادن پول و غذا تنها کار کسانی است که در دین‌شان اهمال‌کاری می‌کنند تا از مسؤولیت شریعی‌شان اجتناب کنند. وظیفۀ جهاد و قتال با یهود به‌خاطر آزادسازی این سرزمین مقدس بر دوش تمام صاحبان این سرزمین است. مردم فلسطین یگانه صاحبان این سرزمین نیستند، بلکه سرزمین مقدس فلسطین از آن تمام امت، منحیث یک بدن واحد است. جهاد وظیفۀ هر کسی است که توانایی و ظرفیت‌اش را داشته باشد، و این توانایی و قدرت در ارتش‌های امت مسلمه موجود است. این ارتش‌ها از فرزندان امت تشکیل شده‌است و آنان سپر و محافظین امت اند. این ارتش‌ها وظیفه دارند تا برای دفاع از امت، برگرداندن جایگاه مقدسات‌شان و آزادسازی سرزمین‌های‌شان شدیداً تلاش کنند. بنابرین علماء موظف اند بر ارتش‌های مسلمانان صدا زنند تا با یهودیان بجنگند و آنان را به قتل برسانند، همان‌گونه که رسول الله صلی الله علیه و سلم دستور دادند:

«تُقَاتِلُونَ الْيَهُودَ حَتَّى يَخْتَبِيَ أَحَدُهُمْ وَرَاءَ الْحَجَرِ فَيَقُولُ يَا عَبْدَ اللَّهِ هَذَا يَهُودِيٌّ وَرَائِي فَاقْتُلْهُ» [بخاری، مسلم و ترمذی]

ترجمه: با یهودیان خواهید جنگید تا آن‌که بعضی از آنان در پشت سنگ‌ها پنهان خواهند شد. سنگ‌ها به صدا در خواهند آمد: ای عبد الله (بندۀ خدا)! این‌جا یک یهودی در عقب‌ام پنهان شده‌است؛ پس بیا و او را به قتل برسان.

﴿إِنَّ فِي هَذَا لَبَلَاغاً لِّقَوْمٍ عَابِدِينَ﴾ (انبیاء: ۱۰۶)

ترجمه: در این، ابلاغ روشنی است برای جمعیت عبادت‌کننده‌گان!

وعلیکم السلام و رحمة الله وبرکاته!

#اقصی_ارتش‌ها_را_صدا_می‌زند

#الأقصى_يستصرخ_الجيوش

#AqsaCallsArmies

حزب‌التحریر – ولایه پاکستان

مترجم: محمد حارث پویا

 

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه