- مطابق
شعار "خلافت را برگردانید"، جز لاینفک جنبش بزرگ و تاریخی مسلمانان اندونیزیا است
(ترجمه)
رژیم سیکولر اندونیزیا به تاریخ ۱۹ جون ۲۰۱۷م تصمیم گرفت تا جواز حزب التحریر-اندونیزیا را لغو کرده و از حمل دعوت اسلامی توسط این حزب مانع شود؛ تنها به این بهانه که این حزب برای تأسیس خلافت کار کردهاست و هنوز هم کار میکند و اینکه این دولت نشنلیستی را تهدید کرده و آن را از صحنۀ وجود برمیاندازد. با این حال، تلاشهایشان برای جرم شناختن خلافت به عنوان بخشی از اسلام، ناکام شدهاست؛ بخاطریکه مفکورۀ خلافت برای قرنها در میان امت گسترش یافتهاست و آنها یقین دارند که این جزء جداناشدنی از دینشان است.
همانطور که در وبسایت "Seraamedia.org" نوشته شده، تلاش برای تأسیس خلافت مخصوصاً در بین سالهای ۱۹۲۴ تا ۱۹۲۷م، جزء لاینفک تاریخ بزرگ ملت اندونیزیا بود. بررسی منابع تاریخی نشان میدهد که بعد از سقوط خلافت عثمانی، حرکتهای زیادی اسلامی بپا خاسته و سعی کردند تا خلافت اسلامی را در همان زمان، دوباره تأسیس کنند؛ به طور نمونه: میتوانیم از "تجوکروامینوتو"، "آگوس سلیم"، "فخرالدین" و "مَس منصور" نام ببریم. آنان تنها قهرمانان مردمی نبوده، بلکه دستاندرکاران اصلی و مهم جنبشهای تأسیس خلافت در آن زمان هستند. به طور مثال: جنبش "خلافت را برگردانید"، حتی از اوایل قرن بیستم در اندونیزیا شروع شد.
همچنان، حقیقت سعی و تلاش مسلمانان اندونیزیا را برای تأسیس خلافت تاریخنگاران نیز ثبت کردهاند. دیلایر نوئر استاد دانشگاه کورنیل در سال ۱۹۶۲م در مقالهاش تحت عنوان "جدیدترین جنبش اسلامی در اندونیزیا در بین سالهای۱۹۰۰-۱۹۴۲م نوشت که: «مسلمانان اندونیزیا نه تنها به موضوع خلافت علاقهمند اند، بلکه برای بحث و کاوش دربارۀ راهحل نیز خود را مکلف احساس میکنند.» این مطلب، بار دیگر توسط یک مستشرق هالندی بنام "مارتین ون بروینیزین " در یک رسالۀ علمیاش تحت عنوان "مسلمانان جنوبشرق آسیا و موضوع خلافت" مطرح گردید. خلافت عثمانی-که افولش با فتوای مفتیهای الازهر برای انتخاب یک خلیفۀ جدید و غلبۀ ابن سعود بر حجاز همراه بود- در آن زمان اشتیاق بیش از حدی را از جانب مسلمانان اندونیزیا بدست آورد؛ طوریکه منتج به ایجاد یک جنبش عظیم خلافتخواهی در اندونیزیا شد.
عکسالعمل مسلمانان در آن زمان طبیعی بود، چون خلافت اسلامی برای بیش از چهار قرن جزء تمدن و زندگی مردم اندونیزیا شدهبود. طوریکه تطبیق اسلام برای قرنها، پیش از ورود مصیبتآور استعمارگران اروپایی به سرزمین مسلمانان نوسنتارا بر مجمعالجزایر حاکم بود. دایرةالمعارف جهان اسلام، که توسط اختیار بارو ون هوف به نشر رسید، در مجلد جنوب شرق آسیا تذکر میدهد که در دورۀ اسلام، این مجمعالجزایر در واقع یک عصر طلایی را تجربه کردهاست. قرون شانزدهم تا هجدهم در این جزایر به عنوان عصر طلایی سلطنت اسلامی شناخته میشد، طوریکه نه تنها در این جزایر، بلکه در تمام قلمرو اسلام، رفاه و سعادت فراهم بود.
سپس استعمارگران اروپایی(پرتگال، اسپانیا، هالند و انگلیس) آمدند و یک ضربۀ مخرب را بر اسلام در این جزایر وارد کردند. این دوره، دورۀ تنزل و زوال مسلمانان در این مجمعالجزایر میباشد که در نتیجۀ نفوذ غرب استعمارگر، از اواخر قرن هجدهم شروع شد. اقتصاد پیشرفتۀ دوران اسلام در این منطقه، پس از نفوذ این استعمارگران به رکود مواجه شد. سیاست اقتصادی این استعمارگران رکود اقتصادی را به اندازهای رساند که مناطق مستعمرهای را که مناطق تاریک مینامیدند، برعلاوۀ تحمیل حق انحصار برای تجارت، به زوال و تباهی وضعیت مردم بیشتر نیز دامن زد و در صحنۀ سیاست نیز استعمار باعث تخریب اکثر ساختارهای سیاسی بجامانده از دوران حاکمیت اسلامی شد.
بناءً کمپاین "خلافت را برگردانید" یک بخش جدایی ناپذیر از مسلمانان اندونیزیا و مالیزیا در سراسر سرزمین نونستارا به حساب میآید. خلافت به صورت تاریخی ثابت کردهاست که میتواند یک عصر طلایی را در این منطقه ایجاد کند و اینکه استعمار نوین دموکراسی را بیرون براند؛ استعماریکه سبب تطبیق طرح دولت-ملت و تقسیم مسلمانان جهان شدهاست. بنابر این، خلافت جزایر جنوبی فیلیپین را همراه قلمروش در اندونیزیا و مالیزیا و تمام سرزمینهای اسلامی در سراسر جهان، یکجا خواهد کرد. همچنان، خلافت سرزمینهای مسلمانان را مثل: مینداناو، سولو، میانمار، سوریه و افریقایمرکزی آزاد خواهد کرد و یک سپر حقیقی برای حفظ عزت مسلمانان، بخصوص زنان و اطفال در تمام اطراف و اکناف جهان خواهد بود. بخاطر بیاورید که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:
«تكونُ النُّـبُوَّةُ فيكمْ ما شاءَ اللّهُ أنْ تكون، ثمّ يرْفعُها اللّهُ إذا شاءَ أنْ يرْفَعَها. ثـُـمّ تكونُ خِلافةً على مِنهاج النبوَّة، فتكونُ ما شاءَ اللّهُ أنْ تكون، ثـُمّ يرْفعُها إذا شاءَ أنْ يرفعَها. ثـُمّ تكونُ مُلْكاً عاضّاً، فتكونُ ما شاءَ الله أنْ تكونَ، ثـُمّ يرفعُها إذا شاءَ الله أنْ يرفعَها. ثـُـمّ تكونُ مُلْكاً جَبريَّةً، فتكونُ ما شاءَ الله أنْ تكونَ، ثـُـمّ يرفعُها إذا شاءَ أنْ يرفعَها. ثـُـمّ تكونُ خِـلافةً على مِنهـاج النُّـبُوَّة، ثم سكت»
(رواه احمد)
ترجمه: تا مدتی که الله(سبحانه وتعالی) بخواهد، در ميان شما نبوت و پيامبری باقی خواهد ماند، و هنگامی الله(سبحانه وتعالی) خواست، آن را از ميان بر میدارد و بعد از آن خلافت برروش و منهاج نبوت خواهد بود، و آن تا هنگامیکه الله(سبحانه وتعالی) خواسته باشد، ادامه مییابد، سپس وقتی الله(سبحانه وتعالی) خواست، آن را برداشته پادشاهی با دندان گيرنده میآيد، و آن تا وقتی الله(سبحانه وتعالی) خواسته باشد، دوام میکند، سپس هنگامی الله(سبحانه وتعالی) خواست، آن را برداشته، پادشاهی جبر و ستم خواهد آمد، و تا وقتی الله(سبحانه وتعالی) خواست، دوام مییابد، بعد از آن هنگامیکه الله(سبحانه وتعالی) خواست، آن را دور کرده و بار ديگر خلافت برروش و منهاج نبوت قائم خواهد شد و سپس سکوت نمودند.
نویسنده: فیکا کومارا
عضو دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر