- مطابق
5 - ماه رمضان، ماه فتوحات و پیروزی هاست
3 - فتح مکه
الحمد لله الذي فتح أبواب الجنان لعباده الصائمين، والصلاة والسلام على أشرف الأنبياء والمرسلين، المبعوث رحمة للعالمين وآله وصحبه الطيبين الطاهرين، ومن تبعه وسار على دربه، واهتدى بهديه واستن بسنته، ودعا بدعوته إلى يوم الدين.
ترجمه: ثنا و صفت الله سبحانه وتعالی را که دروازههای جنت را بسوی بندگان روزه دارش باز کرده است و درود و رحمت بر رسول الله ﷺ که بهترینِ انبیاء و رسولان بوده و رحمت بسوی همه عالمیان فرستاده شده است. بر خانواده، اصحاب و دوستان او درود و رحمت و درود بر کسی که از او پیروی کرد و بر راه او قدم گذاشت و با هدایت از سوی الله سبحانه وتعالی تا قیام قیامت بر اساس منهج او ﷺ دعوت کرد.
امابعد:
برادرانم در ایمان!
خبر فتح مکه را یکجا با شما میخوانم که لحظه فیصله کننده با اهل مکه نزدیک شده است، آمادگیها کامل گردیده و اردوی مسلمانان با دهها هزار عسکر به رهبری رسول الله ﷺ از مدینه بسوی مکه در روز دهم ماه مبارک رمضان حرکت کردند و این زمان مصادف بود با سال هشتم هجرت. رسول الله ﷺ با چنان یک اردوی بسوی مکه حرکت کرد که عرب مثل آن را پیش از آن ندیده بود؛ اما باوجود قوت، اهمیت و تعداد عساکر این اردو مسیر حرکتش همچنان به حیث یک راز باقی ماند و هیچ کسی در مورد آن معلومات نداشت. این اردو به رهبری رسول الله ﷺ پیش رفت، نفس او از خوشحالی و سرور مملو شده بود، زیرا قریش را میدید که از مقاومت عاجز اند، درین حال بخاطر عاجزی در مقابل پروردگار، سر خود را پائین کرد تا جایی که ریش مبارکش به سینهاش چسپیده بود.
باوجود آنکه عزم ظاهری قریش بر تسلیمی دلالت میکرد، ولی با آنهم رسول الله ﷺ توقع هر چیزی را از آنان داشت. پس تصمیم گرفت تا با اردوی تیار و آماده از چهار طرف داخل مکه شود، به همین دلیل اردوی مسلمانان را به شکل ذیل به چهار بخش عمده و اساسی تقسیم کرد:
- گروه ابوعبیده عامر بن جراح رضی الله عنه که از مهاجرین تشکیل یافته بود و در عقبش هزارها کتیبهای دیگر به رهبری رسول الله ﷺ از جانب شمال داخل مکه میشد.
- گروه سعد بن عباده انصاری که از انصار تشکیل یافته بود، از سوی غرب داخل مکه شدند.
- گروه دست راست خالد بن ولید که از افراد مختلف تشکیل یافته بود و سومین حصه اردو را تشکیل میداد، از سوی جنوب داخل مکه شدند.
- گروه زبیر بن عوام که از جانب شمال داخل مکه شدند.
رسول الله ﷺ به رهبران نظامی خود دستور داد که جنگ نکنند، مگر اینکه مجبور شوند، تا مکه بدون جنگ و خونریزی فتح شود. اما کسانی را که گناهانشان افزایش بی حد یافته بود و با اسلام و مسلمانان کینه شدید و ضرر قوی رسانده بودند، خون شان حلال خوانده شد، ولو اگر خود را در پرده کعبه هم بپوشانند. افراد ذیل شامل این گروه بودند:
- عکرمه بن ابو جهل،
- صفوان بن امیه بن خلف،
- وحشی که حمزه بن عبدالمطلب را به شهادت رسانده بود،
- هند، خانم ابوسفیان،
- عبدالله بن ابی سرح که اسلام آورده بود و حتی وحی مینوشت؛ ولی دوباره مرتد شده بود و بر رسول الله ﷺ دروغ میبست و افرادی ازین قبیل.
برادرانم در ایمان!
هر چهار گروه نظامی در بیستم ماه مبارک رمضان بسوی هدف خویش حرکت کردند. شماری از مسلمانان درین وقت از سعد بن عباده شنیدند که گفت: امروز روز ملحمه است، امروز حرمت حلال شده است. زمانی که رسول الله ﷺ ازین سخن او آگاه شد، گفت: امروز روز رحمت و مرحمت است، روز تعظیم کعبه است، امروز روزی است که الله سبحانه وتعالی به قریش عزت داده است.
بناً دستور داد تا پرچم از او گرفته شده و به قیس پسرش داده شود، زیرا پسرش نسبت به او آرام طبیعت و انسان باسکون بود و حاکمیت زیادی بالای نفس خود داشت، به این ترتیب سعد از وظیفهاش برکنار شد تا مبادا جنگ رخ دهد.
رسول الله ﷺ از سوی شمال وارد مکه شد و به استثنای گروه خالد بن ولید، هیچ از گروههای نظامی مسلمانان به مقاومتی روبرو نشدند. شماری از افراد قریش که همپیمان بنی بکر بودند، ائتلاف کرده و به رهبری عکرمه، صفوان و سهیل بن عمرو در مقابل لشکر خالد مقاومت کردند، اما خالد هر نوع فرصت را از دست آنان گرفت و آنان را مجبور به عقب نشینی کرد و شکست داد. به این شکل بعضی کشته شدند و بعضی دیگر فرار کردند و مکه به طور واضح و آشکار بدست مسلمانان فتح گردید و این فتح مبین، کامل شد.
برادرانم در ایمان!
رسول الله ﷺ کعبه را طواف کرد و بتان قطار شده را شکست و با اعصای خود آنان را به زمین میانداخت و این آیه را تلاوت میکرد:
﴿وقل جاء الحق وزهق الباطل إن الباطل كان زهوقا﴾
[اسراء: 18]
ترجمه: و بگو حق آمد و باطل از بین رفت، بدون شک، باطل از بین رفتنی است.
باز دستور باز شدن کعبه را داد و دید که مملو از تصاویر است، و دو تصویر از ابراهیم و اسمعیل علیه السلام را دید، آنهم بر اساس تقسیم عجیب و غریبی، درین حال، با قهر به مشرکان گفت: الله سبحانه وتعالی شما را بکُشد، هیچ چیزی را درین صورت تقسیم نکردهاید. به این گونه همهی آنها را تخریب و از میان برد. تا زمانی که مسجد از بتها پاک شد. درحالیکه قرش در مقابلش ایستاده بود، و قریش از حرم، خانههای شان و خانه ابوسفیان به اطمینان خارج شده بودند و نظارت از بین رفتن بتها را داشتند و میدیدند که بتهای را که دیروز عبادت میکردند و معبود میپنداشتند، چگونه از بین میرود که حتی از دفاع و مقاومت نفس خود عاجز اند.
رسول الله ﷺ رو به کعبه کرده و گفت:
﴿لا إله إلا الله وحده, لا شريك له, صدق وعده, ونصر عبده, وهزم الأحزاب وحده﴾
ترجمه: هیچ کسی بدون الله سبحانه وتعالی شایسته عبادت نیست، هیچ شریک ندارد، وعده خود را تحقق بخشید، با بنده خود کمک کرد و احزاب را ناکام ساخت.
باز به قریش گفت: شما چه میبینید، من با شما چی میکنم؟ گفتند: خیر. برادر کریم هستی و برادرزادهای کریم.
رسول الله ﷺ گفت: من امروز چیزی را به شما میگویم که یوسف علیه السلام به برادران خود گفت: امروز بدن شما خون آلود نمیشود... بروید، آزاد هستید.
با چنین کلمۀ طنین افگن و مؤثر بود که برای تمام اهل مکه عفو اعلام گردید و رسول الله ﷺ از همهای آن بدیهای که به او رسانده بودند، در هنگام قدرت و پیروزی درگذشت. رسول الله ﷺ بلال را امر کرد تا بر سر کعبه بلند شده و برای نماز أذان کند. رسول الله ﷺ خطبهای ایراد کرد که احکام زیاد اسلامی را در آن بیان کرد. باز گفت: ای قریش! الله سبحانه وتعالی عصر جاهلیت را در میان شما از بین برد، زمانی که پدران شما مغرور بودند. مردم از آدم اند و آدم علیه السلام از خاک، باز این آیت الله سبحانه وتعالی را بر آنان خواند:
﴿یا أيها الناس إنا خلقناكم من ذكر وأنثى وجعلناكم شعوبا وقبائل لتعارفوا إن أكرمكم عند الله أتقاكم إن الله عليم خبير﴾
[حجرات: 13]
ترجمه: ای مردم، ما شما را از یک مرد و یک زن آفریده ایم، و شما را بر قبایل و اقوام پراگنده ساختیم تا یکدیگر تان را بشناسید، بدون شک، بهترین شما نزد الله با تقوا ترین شماست، هر آئینه الله دانا و باخبر است.
ای برادرانم در ایمان!
بعد ازین با رسول الله ﷺ بر اسلام بیعت شد و در همین روز معاویه بن ابی سفیان و ابوقحافه پدر ابوبکر صدیق ایمان آرودند و رسول الله ﷺ نسبت به ایمان آنان بسیار خوشحال شد.
اما در مورد کسانی که خون شان حلال اعلام شده بود، بعضی از آنان مشمول رحمت الله سبحانه وتعالی گردیدند، طوریکه مسلمانان زمانی که آنها را دریافتند، خواستار اسلام گردیدند و آنان نیز بی درنگ ایمان آوردند، مثل عکرمه بن ابوجهل که یکی از سرسختترین دشمنان اسلام بود، اینک به یک شخص غیرتی برای دین حنیف تبدیل شده بود.
زمانی که بیعت به پایان رسید، بیعت زنان آغاز شد، آنان نیز بیعت کردند که به الله سبحانه وتعالی چیزی را شریک نیاورند، دزدی نکنند، زنا نکنند، اطفال خود را نکشند، اطفال را به شکل حرام استفاده نکنند و در کار نیک از دستور رسول الله ﷺ اطاعت کنند.
رسول الله ﷺ 15 روز را در مکه گذرانید، نماز را قصر میخواند تا امور مکه را نظم دهد، و اهل آن را به دین آگاه سازد و شماری از افراد را برای دعوت به اسلام فرستاد تا بتهای باقی مانده را نیز از بین ببرند.
در اخیر، ای برادرانم در ایمان!
انشأالله تعالی که درین روزهای نیکوی ماه مبارک رمضان، چشمان ما با دیدن دولت خلافت شاد شود، تا ما به حیث عساکر اخلاصمند و وفادار او قرار بگیریم که عزت، عظمت و مجد امت را احیاء میکند و با إذن و ارادۀ الله سبحانه وتعالی، این آرزوهای ما در زمان نزدیک به دستان ما در ماه مبارک رمضان حاصل شود و الله سبحانه وتعالی بر همهای این امور مسلط، قوی و ذات بزرگ میباشد. ای الله سبحانه وتعالی، چشمان ما را به تأسیس دولت اسلامی شاد بگردان و ما را به حیث عساکر اخلاصمند آن قرار بده!
آمین!
والسلام عليكم و رحمت الله و بركاته.
* * *
نویسنده: استاد محمد احمد النادی