- مطابق
6 – ماه رمضان، ماه فتوحات و پیروزی هاست
جنگ عین جالوت
الحمد لله الذي فتح أبواب الجنان لعباده الصائمين، والصلاة والسلام على أشرف الأنبياء والمرسلين، المبعوث رحمة للعالمين وآله وصحبه الطيبين الطاهرين، ومن تبعه وسار على دربه، واهتدى بهديه واستن بسنته، ودعا بدعوته إلى يوم الدين.
ترجمه: ثنا و صفت الله سبحانه وتعالی را که دروازههای جنت را بسوی بندگان روزه دارش باز کرده است و درود و رحمت بر رسول الله ﷺ که بهترینِ انبیاء و رسولان بوده و رحمت بسوی همه عالمیان فرستاده شده است. بر خانواده، اصحاب و دوستان او درود و رحمت و درود بر کسی که از او پیروی کرد و بر راه او قدم گذاشت و با هدایت از سوی الله سبحانه وتعالی تا قیام قیامت بر اساس منهج او ﷺ دعوت کرد.
امابعد:
برادرانم در ایمان!
جنگ عین جالوت، جنگی است که در روز جمعه، پانزدهم ماه رمضان سال 658هجری بوقوع پیوسته است. قدرت الهی خواست تا توسط این جنگ فلسطینیان را از شر و چنگ تتارها رهایی بخشد؛ زیرا آنان سایر سرزمینهای اسلامی را تحت تسلط خویش درآورده بودند. صلاح الدین ایوبی قبلاً در مقابل صلیبیان پیروزیها و فتوحات مشابهی را بدست آورده و این سرزمین را یک بار دیگر به حیث سرزمین اسلامی قرار داده بود. اما این بار، قطز، سلطان مصر پلان حمله بر تتارها را طرح کرد. چون آنها ناهنجاریهای بسیاری را در سرزمین شام به میان آورده بودند. سلطان فرمانده نظامی خود الباسل یا رکن الدین (بیبرس) را دستور داد تا تهاجم خویش را بر نیروهای تتار در هر گوشه و کنار کشور آغاز و جلو شایعه پراگنی و پروپاگند آنان را بگیرد. بیبرس نیز مهارت خود را به اثبات رساند و خود را از نیروی کافی مطمئن ساخته و همه را به دور خود جمع کرد.
بیبرس گزارش خود را به قطز فرستاد، وی نیز در منطقه عین جالوت با او پیوست و فلسطین درین زمان میان بیسان و جنین واقع بود. قطز نیروهای شامی و مصری را درین محل نظم بخشیده و هر آن چیزی که نیاز بود برای جنگ با تتارها آماده ساخت و مجلس جنگی را دعوت کرد. رهبران نظامی این جنگ، گردهم آمده و پلان جنگ را طرح نمودند، یکدیگر شان را درین مجلس به جنگ علیه تتارها تشویق کرده و اعمالی را که تتارها با مسلمانان انجام میدادند را یادآوری کردند؛ مثل: قتل، اختطاف زنان، به آتش کشیدن، دهشت افگنی و سایر اعمال زشت آنان را یکایک یادآوری کرده و عزم خویش را جزم کردند تا تتارها را از سرزمین مقدس شام اخراج کنند. به کمک مسلمانان و اسلام شتافته و از عذاب دردناک الله سبحانه وتعالی یکدیگر را ترساندند، این بود که مجلس قطز خیلی موثر تمام شد و امیران و رهبران جنگی قسمهای شدیدی یاد کردند که در راه الله سبحانه وتعالی قربانی دهند و جهاد کنند.
برادرانم در ایمان!
(کتبغا) معاون هلاکو پس از آنکه از آمادگی نیروهای مصری و شامی علیه تتارها اطلاع یافت. او نیز آمادگی گرفت و به تمام نیروهای پراگنده خود در سراسر شام و مصر دستور داد تا صفوف شان را منظم و در منطقه عین جالوت یکجا شوند، این بود که روز جمعه، پانزدهم ماه مبارک رمضان سال 658 هجری، نیروهای مسلمان با نیروهای تتار مقابل گردیده و شکست فاحشی به آنان وارد کردند.
در صبحِ وقت روز دوم جنگ، تتارها توانستند یک بار دیگر به صفوف خود رسیدگی کرده و آن را نظم خاصی ببخشند و در یکی از مناطق بلند و کوهی میدان جنگ، سنگر گرفتند تا با استفاده از مزایای بلندی، هراس را در قلب مشاهده کنندگان ایجاد کنند. ولی باوجود آن عزم انتقام گیری را نیز در دل میپرورانیدند. آنها جنگ شدیدی به راه انداختند، صحنه جنگ خطرناکتر شد. در پهلوی آن، موقف گیریهای قریههای همجوار منطقه عین جالوت، سبب ایجاد سروصدای گسترده در درۀ عین جالوت گردید.
برادرانم در ایمان!
رسول الله ﷺ میفرماید: امام سپر است که از عقب وی جنگ شده و به او پناه برده میشود. زمانی که دو گروه با یکدیگر مقابل شدند، سلطان قطز شجاعت و مهارت خویش را یک بار دیگر ثابت ساخت و برای تقویت روحیه اردوی اسلام، خودش داخل جنگ شد. اسپاش جراحت برداشت و سپس بصورت پیاده وارد جنگ شد. وقتی یکی از امیران او را دید، اسپ خود را به او تقدیم کرد؛ اما سلطان قطز از استفاده آن مبادرت ورزید و گفت: نمیخواهم تا مسلمانان را از استفاده تو در چنین مقطعۀ حساس ممانعت کنم. قطز، به همان شکل ادامه داد تا اینکه افرادش اسپ دیگری به او آوردند.
زمانی جنگ شدید شد، قطز همه چیز را به زمین زده و به صدای بلند یا اسلام! ندا سرداد و خودش به شدت و غلظت به سوی تتارها حملهور شد. از این عمل او مسلمانان روحیه گرفته و با یک هجوم گسترده بسوی دشمن حملهور شده کتبغا، رهبر آنان را از پا در آوردند. این امر سبب از بین رفتن روحیه تتارها گردید که در نتیجه هرج و مرج را در میان اردوی آنها بوجود آورد. زیرا کتبغا یکی از رهبران برجستۀ نظامی دشمن بود که در تدبیر و تفکر نظامی، همه قوماندانان و امیران جنگی به او تکیه میکردند. وی قبلاً مناطق عراق و فارس اشغال را کرده بود و هلاکو پادشاه تتار، او را امین خود ساخته و بدون مشورۀ او به هیچ کاری دست نمیزد.
برادرانم در ایمان!
تتارها در این جنگ، به شکست سختی مواجه شده و از نتایج آن به شدت هراسان شدند. روی این ملحوظ، یک بار دیگر صفوف خویش را انسجام بخشیده و تلاش آغاز مجدد جنگ را به خرچ دادند. حملات پی در پی را بر مسلمانان آغاز کردند تا جایی که برخورد وسایل جنگی درین دره، حیثیت زلزله را به خود گرفت.
درین هنگام بود که قطز صدا بلند کرد و گفت: اسلام را نجات دهید! و سه بار این گفتهای خود را به صدای بلند تکرار کرد. خودش بصورت مستقیم در جنگ داخل شد، باز هم گفت: یاالله! قطز بندهات را پیروزی نصیب فرما! الله سبحانه وتعالی هم این فریاد او را شنید. دشمن شکست خورد و بسیاری از قهرمانان آن به کام مرگ فرستاده شدند. قطز از اسپ خود پائین شده و رخ بسوی قبله کرده چهرۀ خود را با سجده به روی زمین خاک آلود کرد و برای ادای شکر پیروزی از الله سبحانه وتعالی، دو رکعت نماز به جا آورد.
برادرانم در ایمان!
دو روز بعد از پایان جنگ، خبر فتح به شام رسید. آنان با شعارهای مملو از خوشی و پیروزی، این فتح را جشن گرفته و استقبال کردند و حکام تتار را از بین بردند. تتارها سرزمین شام را به مدت هفت ماه و ده روز تحت کنترول خود داشتند. بعد ازین، شجاعت و حماسه مردم شام بازهم زبان زد عام و خاص شد. بر ساختمانها و داراییهای تتارها حملهور شده و عذاب سختی را بر اشغالگران و خائنان چشانیدند. بعد از آن، سلطان قطز بسوی دمشق حرکت کرد، زمانی که به طبریه رسید، خبر فتح را به والی شام رساند و از مردم محل خواست تا نظم نظام را مراعات کرده و دستور داد تا حالت دولت رعایت گردد.
در ماه رمضان وارد دمشق گردیده و داخل قصر شد، مردم محل استقبال گرمی از او کردند و به این ترتیب خوشحالی فتح و پیروزی مسلمانان دو برابر شد. سلطان در دمشق بود که رکن الدین (بیبرس) را با نیروی گسترده بسوی شمال شام فرستاد تا تتارها را به یک بارگی براند و دولت را از شر آنان پاک سازد.
این فتح بزرگ، تأثیر عمیقی بر نفسهای مسلمانان گذاشت و ترس شدیدی که فضای تتارها بر مسلمانان انداخته بود را از بین برد. هرچند تتارها شربت قربانی را نوشیده بودند، ولی زمانی که دریافتند، رهبری اردوی اسلامی به دست رکن الدین (بیبرس) میباشد و به حمص نزدیک شده است. همه مالهای غارت شده و اشیای دزدی شده را رها کرده، محبوسین را آزاد و خواستار کمک در حفظ جانهای خود شدند. به این گونه، اردوی اسلامی توانست اردوی تتار را شکست دهد. هلاکو که تصمیم راه اندازی جنگ شام را در ذهن میپرورانید، پس از کشته شدن کتبغا معاونش، ناامید گردید؛ زیرا آخرین تلاشهایش با خاک یکسان شد.
برادرانم در ایمان!
چیزی که عظمت و بزرگی حادثه عین جالوت را برجسته میسازد، تنها مسئله مادی آن نیست، بلکه رهایی مسلمانان را نیز شامل میشود که از مقاومت در برابر نیروهای تتار میترسیدند. بنابرین، این اولین ضربۀ مرگبار بر اردوی تتار در شرق بود، بلکه معجزهی بود که هیچ کس توقع آن را نداشت و حتی گمان هم نمیکرد که ازین مرض رهایی یابند، تا اینکه عزم جهاد در برابر تتارها را گرفتند، مناطق خویش را آزاد کرده و دوباره ماموریت اصلی خود را در سراسر جهان حاصل کردند. الله سبحانه وتعالی آن روزها را مورد مرحمت خویش قرار دهد که مسلمانان آن، مسلمانان راستین بودند، و الله سبحانه وتعالی آن روزها را دوباره حاکم سازد تا اسلام و مسلمانان عزت از دست رفته خود را دوباره بدست آورده و کفر دوباره به همان ذلت و خواری خود برگردد.
در اخیر، ای برادرانم در ایمان!
انشأالله تعالی که درین روزهای نیکوی ماه مبارک رمضان، چشمان ما با دیدن دولت خلافت شاد شود، تا ما به حیث عساکر اخلاصمند و وفادار آن قرار بگیریم که عزت، عظمت و مجد امت را احیاء میکند. به إذن و ارادۀ الله سبحانه وتعالی این آرزوی ما در زمان نزدیک به دستان ما در ماه مبارک رمضان حاصل شود و الله سبحانه وتعالی بر همهای این امور مسلط، قوی و ذات بزرگ میباشد.
ای الله سبحانه وتعالی! چشمان ما را با تأسیس دولت اسلامی شاد بگردان و ما را به حیث عساکر اخلاصمند آن قرار بده!
آمین!
والسلام عليكم و رحمت الله تعالى و بركاته.
* * *
استاد محمد احمد النادی