- مطابق
چی میخواهید: پایان رهبری مرد بالای زن یا پایان رهبری غرب بالای امت مسلمه؟!
(ترجمه)
رهبری مرد بالای زن یا سرپرستی زن به وسیلۀ مرد، موضوعی است که اعتراضات سازمان ملل، بخصوص امریکا و انگلیس را برانگیخته تا جاییکه به تعبیر خودشان این ظلم و بیحرمتی در حق زن می باشد. دفتر ثبت احوال حقوق بشر در خلیج فارس به ویژه در عربستان سعودی اقدام به هجوم شدید بینالمللی به هر آنچه که متعلق به حقوق زن مسلمان بود، نمودند. قسمیکه سازمان دیدهبان حقوق بشر خواهان ریشهکن کردن نظام رهبری مرد بالای زن بوده به این دلیل که آن مانع بزرگی برای فعالیت زنان است. لذا در پی آن تبلیغات گستردهای را از طریق سایت ها و شبکههای اجتماعی در عربستان سعودی به منظور لغو قانون رهبری به راه انداخته اند.
سوال این جاست که انگلیس و امریکا در حالیکه قوانین اصلاحی را برای ما مسلمانان صادر نموده و یک حکم شرعی را به مسئلۀ بینالمللی تبدیل نموده اند، آیا برای زنان خودشان در غرب، آرامش، اطمینان و ثبات را فراهم می نمایند، چنانچه زن مسلمان به دلیل اینکه شوهر، پدر و یا برادرش اولو الأمر یا مسئول سرپرستی وی را دارند، مورد ترحم جهانی قرار میگیرد؟! دیگر اینکه رنج و مشقت زن مسلمان تا حدی شدت یافته است که همه روزه شاهد قتل، آزار و اذیت جنسی، عذاب، گرسنهگی و زندانی شدن شان در سرزمین های اسلامی چون برما، سوریه، عراق، یمن و فلسطین هستیم یا این که امریکا و انگلیس سخنی از رنج و مشقت های که با دست خود شان برای ما ساختند، نمی زنند؟!
هجوم بر احکام شرعی متعلق به زن، موردی ست که غرب استعمارگر از گذشته تا به حال نهایت سعی و تلاش خود را در این راستا به خرچ داده است، ولی از ابتدا روشن بود که هدف شان إصلاح نه، بلکه نابودی خانواده، جامعه و بطور کامل تمامی امت بوده و محراق توجه شان مبدأ و اساس فکری زن مسلمان برای جلوگیری وی از فعالیت برای نهضت، بیداری و نجات امت مسلمه از این انحطاط می باشد.
غرب کافر بالای حکم شرعی که عبارت از سرپرستی زن به وسیله مرد است، با توجیه مساوات میان زن و مرد، تحت هجوم قرار میدهد، اما این فکر خیالی است که گویا هواداران غربی خود را به آسمان دور هم جمع نموده و سپس با سرعت خیلی زیاد به زمین پرتاب می نماید، در حالیکه مساوات زن و مرد، با قوانین خودشان در تناقض و اختلاف بوده، حتی از اجرای مساوات میان شان در پرداخت دست مزد آن ها عاجز مانده اند، اما در سرزمینهای اسلامی قوانین بسته بندی شده ای را می آورند که تاریخ تصویب آن به دورۀ ديكتاتوری خودشان بر می گردد که عبارت از عادات، تقالید، قیودات محدود دینی و جامعۀ مرد سالاری ظالم شان می باشد، زیرا نظر به ادعای خودشان تضمین حقوق زن با پایان یافتن رهبری مرد بر وی صورت می گیرد. بناءً قبل از اجراء شدن این قانون در سرزمین های خود شان، در سرزمین های امت مسلمه دست به چنین شعاراتی می زنند: "پایان یافت عصر بردهداری، پایان یافت عصر تحریم زن، زن یک موجود روشن فکر و صاحب خرد است، زن صلاحیت زندگی خویش دارد، زن کنفرانس ها را رهبری می کند، اجتماع و محافل را سرپرستی مینماید، وقت آن رسیده است که زمان را به دست گیرد و موقف خود را کسب نماید". سپس این عبارت را به آن افزودند: "دست به دست و شانه به شانه با مرد"!!
بنابر این، پادشاه سعودی محمد بن سلمان بخاطر وفاداری به باداران غربی اش در صدد آن شد تا عملی را که پیشینیان وی از اجرای آن عاجز مانده بودند، انجام دهد و نظر به ادعای خودش، پیروزی برای زن است. وی ضمن "چشم انداز 2030 احکام شرعی مربوط به روابط اجتماعی مرد و زن را در بدل کسب رضایت ناقدین غربی خویش به معامله انداخت، در خلال گنجانیدن تحولات در یک گام برای لغو رهبری مرد و توجه به این دستآورد، جهش بزرگی چون "ابتکار" و "پیشگام" نظر به ادعای خودشان برای زن می باشد.
و این یک عمل زشت سیاسی است، که عمداً از یک حکم شرعی برای بد جلوه دادن و اجراء و تطبیق آن سوء استفاده صورت گیرد؛ به این دلیل که آن مشکلی است که مانع مصالح و معاملات مردم می شود، در حالیکه حکم شرعی به عنوان راهحل برای افعال بندگان، ارتباطات و امور زندگی شان واضح و آشکار شده است. مسئلۀ رهبری مرد بر زن تا حدی به درازا کشیده شده است که منجر به صدور پیمان نامههای رسمی و ادارۀ مصالح روزمره، اعم از عقود و معاملات یا حتی کار شده است.
بنا بر این، خللی را که به حکم رهبری مرد بالای زن در عربستان سعودی وارد نظام قانونی نمودند، برخاسته از اسلام و قوانین اسلامی نبوده؛ بلکه در اساس و جزئياتش برگرفته از همان قوانین سرمایهداری ساختۀ دست بشر می باشد، اما با ظاهر اسلامی، به این منظور، مقتضی جامعهای باشد که از عقیده و احکام شرعی گرفته و به آن ایمان راسخ دارند، اما از لحاظ فکره-که بر اساس آن استوار است- از لحاظ تطبیق عملی آن کاملاً با حکم شرعی در تناقض قرار دارد.
علاوه بر آن، در خواست لغو کامل رهبری همیشه با حمایت بین المللی مطرح شده و برای تنفیذ آن سازمان های جهانی و داخلی تلاش می ورزند تا اینکه بیانیهای از یک زن فعال در عرصۀ حقوق زن در عربستان سعودی برای دفتر خبرگزاری فرانسه گزارش شد: «ما نیازمند بیشتر از این هستیم. لازم است تا نظام رهبری بطور کامل لغو گردد.»
آیا واقعاً همین است آنچه که زن مسلمان بدان نیاز دارد؟ آیا این قوانین دست ساختۀ بشر تمام حقوق وی را تضمین می کند و از آن یک انسان قوی، پایدار و با فرهنگیکه مطابق اوامر و نواهی اللّه سبحانه وتعالی زندگی کند، می سازد؟ پس آیا داشتن نقش بارز در دنیا برای یک زن مسلمان کافی است؟!
اصل در احکام شرعی آن است که بطور کامل توسط نظام اسلامی تطبیق و اجراء گردد و در عین حال دولت حفاظت کنندۀ احکام نیز می باشد تا اینکه توازن طبیعی را در فرد، جامعه و دولت به وجود آید و پذیرش احکام و مقررات اسلامی و تعهد به انجام آن قبل از اینکه به زور و قوت حاکم باشد، بخاطر تقوی الهی باشد. از آن به بعد حکم رهبری همگام با نظام اجتماعی، احکام جامعه، عرف، افکار و اعتقادات راسخ مردم به پیش میرود، سپس به وسیلۀ دولت عدالت برپا شده و واقعاً این امتیازی است برای زن مسلمان نه مانند تصوری نمایشی و تاریک غرب، که پدر به عنوان یک زندان بان، شوهر یک تسلط کنندۀ زن و دختر یک موجود شکست خووردۀ ناچار و مظلوم می باشد یا همانطور که توسط حکام به زشت ترین شکل آن تطبیق می گردد، که نه در آن حساب و سنجشی و نه قوانینی برای حفاظت زن وجود دارد.
در اسلام رهبری مرد بالای زن، تکلیف و مسئولیت از سوی اللّه سبحانه و تعالی برای مرد است؛ قسمی که در تمام مؤسسات، مراکز و سازمان ها، افرادی چون رئیس، مدیر و مسئول وجود دارند که دیگران را رهبری و سرپرستی می نمایند. بناءً وظیفۀ رهبری عمل قابل اجراء است که توسط مرد در نهاد خانواده برپا می گردد که عبارت از همان ادارۀ خانواده، دادن نفقه، مراقبت صحیح و انجام مسئولیت بصورت کامل می باشد، چنانچه اللّه سبحانه و تعالی در قرآن کریم می فرماید:
﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ﴾
[نساء: 34]
ترجمه: مردان سرپرست و نگهبان زنان اند، بخاطر برتریهاییکه اللّه(سبحانه وتعالی از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و بخاطر انفاقهاییکه از اموالشان(در مورد زنان) میکنند.
در این آیت مراد از افضلیت و برتری تقوی نیست، بلکه برتری از لحاظ قوت جسمی، عقلی و مادی است که فطرت سلیم و نظریات مستقیم آن را اقرار نموده و این برتری، حکمت الهی است که مسئولیت آن بر عهدۀ مرد بوده که ملزم به اجراء وظیفۀ شرعی مطابق به فطرت خویش میباشد. قسمیکه زن ملزم به اجراء مسئولیتها و وظایف خویش است که مطابق فطرت وی میباشد. پس قضیۀ منحصر به مرد بودن و رهبری نیست؛ بلکه مشرف شدن به تکلیفی است که تابع آن میباشد؛ زیرا رهبری امور مطابق به فطرت مرد بوده قسمیکه اللّه سبحانه وتعالی بعضی از ویژ گیها را مطابق با فطرت زن به وی عطاء فرموده است. بناءً مرد سرپرست و مسئول حمایت، نفقه و تدبیر امور خانوادۀ خود بوده، چنانچه زن هم مسئولیت های بزرگ و عظیمی دیگری را بر عهده دارد. پس هیچگاه رهبری مرد به معنای نابود ساختن شخصیت زن نبوده، بلکه عبارت از مساعدت، مراقبت و آگاهی از امور میباشد. این رهبری از خود حد و مرزی دارد و دقت و توجه زیادی لازم دارد.
بینیازی از قانون رهبری موجود در نظام اسلام به معنای از هم پاشیدن زنجیر پیوستۀ خانواده است که اساس یک جامعه میباشد. بینیازی از رهبری سبب بدبختی زن می شود؛ زیرا زن مجبور است تا مسئولیت های بزرگی را که بالاتر از توان و ظرفیت وی است، تحمل نماید و فطرت و تمام زندگی وی را ناآرام و آشفته میگرداند. در مقابل، لغو رهبری باعث ضعف و سستی مرد و فعالیتهایش نیز میشود؛ در عین حال باعث می شود تا زن از مردی که نه مسئولیت و نه رهبری را بر عهده دارد دوری گزیند. بهترین مثال ها را در جامعۀ غربی می توان دریافت تا جاییکه مخالف فطرتشان عمل نموده و در عین حال ادعای با هوش بودن و روشن فکری را نیز میکنند. آنها از مرد و زن یک جنس واحدی ساختند؛ در حالی که به خصوصیات منحصر به فردشان توجه صورت نمیگیرد. پس اسبابیکه سبب بکار انداختن زن بیش از توانش و در عین حال باعث پایان توان بدنی، معنوی و مادی آن میشود، همانا عدم اشباع نیاز فطری وی میباشد.
مقوله ای از داکتر اوجست فوریل تحت عنوان رهبری زن: «خوشبختی برای یک زن غیرممکن است؛ مگر اینکه درک و احساس احترام به شوهر را داشته و برخورد محترمانه و با عزت با شوهرش داشته باشد و لازم است تا به عنوان بهترین نمونه از لحاظ توانایی جسمی شجاعت، فداکار و دارندۀ ذهنیت برتر... به آن بنگرد؛ در غیر آن صورت، مرد به زودی تحت سیطره و تسلط زن در میآید. ... و این غیرممکن است که رهبری زن در خانواده منجر به سعادت و خوشبختی گردد؛ زیرا مخالف فطرت زن بوده چنانچه فطرت زن مقتضی آن است که مرد به اساس عقل و ذکاوت و ارادۀ خود بر وی رهبری کند تا اینکه زن با قلب و عاطفۀ خود مرد را رهبری نماید.»
زن در خلیج عربی لازم است تا اول خواهان لغو رهبری غرب کینهتوز باشد که هر لحظه در تلاش است وی را بگونۀ کامل نابود سازد؛ قسمی که زنان خودشان را نابود و فاقد شخصیت و عقیده نمودند و اینکه خواستار لغو رهبری امریکا بر سرزمین حرمین شریفین و پایان رهبری زورمندان و سرمایهداران باشد. همچنان خواهان لغو رهبری ادارۀ اطلاع رسانی امریکا باشد که با وجود هجوم و حمله بر سرزمین اش، مورد محاسبه و پرسش قرار نمی گیرد. پس آیا این زن رهبری غرب کینه توز که نسل ها را به هلاکت رساند نادیده میگیرد تا این که از بزرگترین خواستههای زن لغو رهبری مرد بر وی باشد؟! و آیا سرپرست و عهدهدار زندگی خود خواهد ماند؛ در حالیکه خلاف فطرت و دین خود عمل میکند یا اینکه گمراه و بدبخت خواهد شد؟!
پس ای خواهران ما در خلیج عربی، از شما به عنوان جزء ناگسستنی از پیکر این امت عظیم میخواهیم تا برای اعادۀ دوبارۀ زندگی اسلامی از طریق برپایی دولت خلافت کار و فعالیت نمایید تا عدالت و خیر اجراء شده و هرفرد به حقیکه دارد، برسد و شانه به شانۀ هم، به فرمانروایی غرب در سرزمین های اسلامی خاتمه دهیم تا رهبری از آن دین و شریعت اللّه سبحانه وتعالی و امت مسلمه گردد و غرب استعمارگر دوباره به همان ذلت و خواری و شکست خود برگردد.
﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ...﴾
[آل عمران: 110]
ترجمه: شما بهترین امتی بودید که به سود انسان ها آفریده شده اید(چه اینکه) امر به معروف ونهی از منکر می کنید.
نویسنده: نسرین بوظافری
برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر