چهارشنبه, ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
راه گریز کجاست؟!
بسم الله الرحمن الرحيم

راه گریز کجاست؟!

(ترجمه)

زمین با تمام وسعت‌اش بر روی انسان تنگ شده و انواع مخاطر مُهلک انسان را محاصره نموده است؛ تو گویی در بین زمینی‌که از "ماین" فرش شده‌است، قدم بر می‌دارد و در حالی‌که از برخورد با یک ماین جان به‌سلامت برده‌است، تشویش دارد که با آن‌دیگری برخورد نکند.

در یک پژوهش راجع به حالات "مرگ‌ومیر" انسان که با یک گراف نمودار بسیار بزرگ نشان داده شده است، عواملی‌که در مرگ انسان نقش داشته اند را نمایش می‌دهد؛ مثلاً "کوسه" کم‌ترین تعداد از حالات قتل بشر را به‌نام خود ثبت کرده است و گراف نسبت به حیوان درنده‌ی کشنده‌تر صعود کرده تا این‌که به خزندگان دریائی و حشرات سمی می‌رسد و کم کم گراف مرگ، صعود کرده و با در نظرداشت قاتل و تعداد قربانیان‌اش رنگ آن تغییر می‌کند، تا این‌که تمام صفحه رنگ سرخ به‌خود می‌گیرد که دلالت بر حجم قتل و خطرناکی قاتل دارد و اسم قاتل نیز در بین خط سرخ در میانه‌ی مساحتِ بزرگ ظاهر می‌شود... انسان! بلی انسان سالانه 475 هزار تَن را می‌کُشد و بر این تعداد هیچ‌کدام از حیوانات دیگر سبقت نگرفته اند، به استثنای پشه که توسط آن سالانه 725 تن کشته می‌شوند.  

این پژوهش، فقط منحصر به کشتار مستقیم فردی است، در غیر این‌صورت انسان با انواع کشتار غیر مستقیمی‌که به علت فاصله گرفتن از نظام صحیحی‌که پروردگارش برایش نازل نموده جای‌گاه نخست را به‌خود اختصاص می‌دهد، انسان به‌جای این‌که به این قول پروردگار خویش لبیک گوید:

﴿... فَإِمَّا یأْتِینَّكُم مِّنِّی هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَای فَلَا یضِلُّ وَلَا یشْقَى

{طه: 123}

ترجمه: هرگاه هدایت و رهنمود من برای شما آمد، هركه از هدایت و رهنمودم پیروی كند، گمراه و بدبخت نخواهد شد.‏

انسان با عدم پیروی نمودن از فرامین آسمانی، خودش را قاتل خویش نموده است؛ چنان‌چه الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنكاً

{طه: 124}

ترجمه: هركه از یاد من روی بگرداند (و از احكام كتاب‌های آسمانی دوری گزیند)، زندگی تنگ (و سخت و گرفته‌ای) خواهد داشت‌؛ (چون نه به قسمت و نصیب خدادادی قانع خواهد شد و نه تسلیم قضا و قدر الهی خواهد گشت)!

هرچند از متاع دنیا بهره‌مند باشد، بازهم در واقع حال‌اش آن‌چنان خواهد بود که آیۀ مبارکه به تصویر کشیده است. برای مسلمان و غیر مسلمان هیچ‌راه نجاتی از شرارت‌های این شر فراگیر که زمین را در برگرفته وجود ندارد، مگر این‌که به قضای الله سبحانه وتعالی تسلیم شود.

 همه به نظام و قوانینی تن دادند که کشورهای سکولاریزم آن‌ها را وضع نموده و نظامی را تطبیق می‌کنند که هیچ ارتباطی به وحی الهی ندارد و در پَس هر قانون و تصمیمی‌که اتخاذ می‌گردد، هوای نفس کسانی است که در واقع خود را به‌جای الله‌سبحانه وتعالی قرار داده و قانون وضع نموده اند.

 مصیبت بزرگ این است که نظام سرمایه‌داری، نظامی‌که جهان به اشکال مختلف به آتش‌اش می‌سوزد، تمام تمرکز خویش را به مصلحت و منفعت سرمایه‌داری مبذول داشته و آن‌را بر تمام ارزش‌های‌انسانی بر کسانی‌که زیر چتر این نظام زندگی می‌کنند، ترجیح می‌دهد. به همین دلیل، کشوری را می‌یابید که جنبه اقتصادی "گردش‌گری" را هزاران بار بیش‌تر اهمیت می‌دهد از این‌که گسترش وبای بسیار کشنده را اعلام کند. هم‌چنان کشوری را می‌یابیم که به صنعت و صادرات پرداخته و مهم‌ترین فکر و سیاست‌اش بر محور این است که چگونه از زیان اقتصادی خود را نجات دهد، بدون این‌که کوچک‌ترین توجهی به زیان‌های جانی انسان‌ها داشته باشد و نیز دولتی را می‌یابید که در آن طغیان‌گر دیکتاتور ظالم، توسط دسته‌های جانی خود حکومت می‌کند و حکومت قبل از این‌که مردم را هشدار داده و بحران را تصریح بدارد، منتظر فرمان دیکتاتور است؛ زیرا مهم‌تر از همه، صحت و راحت دیکتاتور در اولویت قرار دارد!

چین برای ماه‌ها در به‌کار گیری اجراآت جدی برای قرنطینه کردن ویروس جدید "کورونا" متردد بود و به‌ سرعت تمام گسترش یافت تا این‌که وبایی شد که تمام بشریت را در تمام جهان نگران کرده است؛ حتی به‌خاطر عدم اعتماد مردم به نظام و دست‌اندرکاران نظام، مردم به رهنمودهای‌آن توجهی نکردند و قبل از این‌که شهر"ووهان" چین قرنطینه گردد، هزاران نفر این شهر را ترک کردند؛ این در حالی بود که وجود این ویروس را پنج ساعت قبل از قرنطینه کردن، اعلام کرده بودند!

اما در کشورهای ما که حاکم و محکوم هم‌دیگر را نفرین می‌کنند، نه از مراقبت‌های پزشکی، نه از شفافیت در مورد رسیدگی به قضایا و نه‌هم اعتماد موجود است، تا جایی‌که نزد مردم تجارب زیادی از ناکارایی حکام مزدور در حل مشاکل انباشته شده است؛ حل هر قضیه‌ای که برای مسلمانان و غیر مسلمانان مهم بوده است. وضعیت ما به مراتب خطرناک‌تر از کشور بزرگی مثل چین است. مردم در سرزمین‌های اسلامی بدون رهبری تصمیم می‌گیرند که چه کنند؛ چون رهبران نظام‌های موجود برای خودنمایی، شهرت و به‌طور نمایشی برخی از کارها را انجام می‌دهند که در واقع تُهی از مراقبت‌های پزشکی است. یا هم هدف‌شان بدست آوردن کمک و مساعدت‌ها است؛ آن‌هم در نهایت صرف خودشان، هواداران‌شان و ثروت‌مندانی‌که از آن‌ها "حکام" اعلام رضایت کرده اند؛ کارهای بنیادی مثل به اجراء گذاشتن قرنطینه.

در غیاب نگهبان و خلیفه‌ای که امت را با اسلام رهبری کرده و تمام تلاش خود را به‌خرج دهد تا خطرهای روزگار را از امت دفع کند، امت به‌شکل مستقیم به پروردگار خویش پناه آورده است و دستان زاری و تضرع را به‌طرف الله‌سبحانه وتعالی به‌خاطر برطرف کردن این خطر فراگیر بالا کرده است. فراخوانی از طریق شبکه‌های اجتماعی رد و بدل می‌شد که از مسلمانان می‌خواست تا در زمانی واحد یعنی روز سه شنبه 3 مارچ در تمام جهان مسلمانان نماز گذارده و هم‌زمان دعا کنند که الله سبحانه وتعالی وبای "کرونا" را از زمین برچیند.

این دعوت هرچند که تلاشی برای جمع کردن مسلمانان به عملی مندوب "نماز حاجت" بود و معانی‌ چون وسعت امت و زیر سوال بردن مرزهای خونین استعماری داشت؛ مگر با آن‌هم دعوتی با روحیه‌ای ناامیدی بود که ناشی از احساس خطر قریب الوقوع است؛ چون نه تنها حاکمی نداشتند تا امورشان را سرپرستی کند؛ حتی حاکمی ندارند که تصور رعایت امورشان در سایۀ سرمایه‌داری، عقیده‌ی سکولاریزم و قوانین کفری برخواسته از آن از وی انتظار برود؛ چون ایشان در تبعیت کورکورانه از حکام غرب استعمارگر با توپ و تانک سکولاریزم را بالای مردم تحمیل می‌کنند.

درین‌جاست که باید فراخوانی از گذاردن نماز موحد را از خواست‌گاه احساساتی محض به خواست‌گاه فکری آن انتقال دهیم و باید هر مسلمان از خود بپرسد که: چرا به راه‌حل‌هایی پناه ببریم که دشمنان ما و مزدوران‌شان از حکام ما، برای ما  تدارک دیدند و فهمیده و نفهمیده بر این دسیسه‌ها سکوت اختیار نموده که در نهایت منجر می‌شود تا در روی‌کرد روی‌گردانی‌شان از ذکر الله سبحانه وتعالی مستمر بمانند؟!

شایان ذکر است که از سِرّ بازتاب صفحات مطبوعاتی شان بپرسیم؛ مطبوعاتی‌که کورتر از دجال است. چند روز قبل یکی از رسانه‌ها پس از ادای نماز صبح، برای آزادسازی مسجدالاقصی دعا می‌نمود؛ این در حالی‌ست که چشم این صفحات کور است تا تظاهراتی را پوشش دهند که خواهان بسیج شدن اردوهای مسلمانان برای آزادسازی مسجدالاقصی است؛ هم‌چنان که پروردگار امر نموده است!

غرب کافر استعمارگر _ بزرگ‌ترین دشمن مسلمانان_ به‌خوبی می‌داند که اقصی را فقط اردوی مسلمانان می‌تواند آزاد سازد و نیز این را می‌داند که هر فراخوانی برای فهم این موضوع  منجر به آزادی مسلمانان و در نهایت تطبیق اسلام خواهد شد.

این فهمی‌که حزب التحریر حامل آن بوده و امت را به آن رهنمایی می‌کند، دشمنان امت افکار و مفاهیم اشتباه زیادی را بر آن حایل قرار دادند و تا حدودی هم توانستند آن را بپوشانند؛ هرچند به لباس فراخواندن به نماز فرض یا نفل پوشانده شود و حتی ممکن است تشویق به مشارکت در کلیساها و معابد کنند تا دین جدیدی را به‌نام "دین انسانیت" تأسیس کنند؛ تا بدین ترتیب امت را از راه‌حل اساسی و اتخاذ تصمیم سرنوشت‌ساز که خلع حکام خائن و بیرون راندن استعمار است، اغوا کنند. این همه به‌خاطر ترس از این است که امت یک‌بار دیگر قدرت و تصمیم سلب شده‌ای خود را پس بگیرد و از بین خود، مردی را انتخاب کند تا در بین‌شان به آن‌چه الله‌سبحانه وتعالی نازل نموده است، حکم کند؛ البته در سایه‌ی دولتی‌که امر امت را رعایت نموده و دولتی‌که الله‌سبحانه وتعالی به آن امر نموده و رسول وی صلی‌الله‌علیه وسلم بشارت آن امر پایان دادن به حکومت جبری را و بازگرداندن آن به‌شکل اولی آن‌را داده است؛ خلافت راشده بر منهج نبوت که امور جهان را رعایت خواهد کرد.

ای امت اسلام! راه را با بازگرداندن حکومت اسلامی و ازسرگیری زندگی اسلامی کوتاه‌تر کنیم؛ فراخوان‌های این‌طرف و آن‌طرف ما را مشغول نسازد تا این‌که از تداوی اصل مریضی‌که همانا نبود حکم به آن‌چه الله‌سبحانه وتعالی نازل کرده است، باز بمانیم؛ چون این اصل مرض و اصل تداوی است. آیا برای مسلمانان هلاکتی مُهلک‌تر از روی‌گردانی شان از یاد الله سبحانه وتعالی در حکم نمودن به کتاب وی و سنت رسول اش وجود دارد؟!

باید عقول به آیات الله سبحانه وتعالی ملتفت شود تا دولت‌اش باز گردد و قلوب در مورد تنگ شدن زندگی برما که زیاد هم به‌طول انجامید، ملتفت شود و دعوت‌های خویش را به ازسرگیری حکم نمودن به آن‌چه الله‌سبحانه وتعالی نازل نموده است، تعالی بخشیم تا مصداق آیت شریفه‌ی زیر قرار گرفته و امر وی سبحانه وتعالی را اطاعت و تصدیق کرده باشیم؛ چنان‌چه وی سبحانه وتعالی در کتاب راستین خویش چنین می‌فرماید:             

‏‏ ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ ینصُرْكُمْ وَیثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ* وَالَّذِینَ كَفَرُوا فَتَعْساً لَّهُمْ وَأَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ* ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ*‏ أَفَلَمْ یسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَینظُرُوا كَیفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَیهِمْ وَلِلْكَافِرِینَ أَمْثَالُهَا*‏ ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِینَ لَا مَوْلَى لَهُمْ‏

{محمد: 7-11}

ترجمه: اي مؤمنان! اگر (دين الله سبحانه وتعالی) را ياري كنيد، الله شما را ياري مي‌كند (و بر دشمنان‌تان پيروز مي‌گرداند) و گام‌هاي‌تان را استوار مي‌دارد (و كار و بارتان را استقرار مي‌بخشد)! كافران، مرگ بر آنان باد، و الله اعمال (نيك) ايشان را باطل و بيسود گرداناد!‏ اين بدان خاطر است كه چيزي را كه الله فرو فرستاده است دوست نمي‌دارند و لذا الله كارهاي (نيك) ايشان را هم باطل و بيسود مي‌گرداند. ‏‏آيا در زمين به گشت و گذار نپرداخته‌اند تا ببينند عاقبت كساني‌كه پيش از ايشان بوده‌اند به‌كجا كشيده و چه شده است‌؟ الله آنان را نابود ساخته است (و دمار از روزگارشان را بدر آورده است) و براي كافران امثال اين عواقب و مجازات‌ها خواهد بود. ‏‏‏اين (عاقبت نيك مؤمنان و عاقبت سوء كافران) بدان خاطر است كه الله (سبحانه وتعالی) سرپرست و ياور مؤمنان است، وليكن كافران هيچ‌گونه سرپرست و ياوري ندارند.

نویسنده: جمال علی-مصر

مترجم: اسماعیل نصرت‏

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه