- مطابق
پیامهایی به اهل مصر کنانه!
(ترجمه)
1- غرب هنوز بر ما حکومت میکند و بدترینها را از میان ما برای حاکمیت سرزمینهای ما انتخاب کرده است: استعمار حاکم بر سرزمینهای ما تغییری نکرده است، و اگر چهرۀ آن تغییر کرده فقط در افزایش زشتی و وحشیگری آن است. در گذشته، غرب سرزمینهای ما را با قدرت نظامیاش اشغال کرده و خود آن را اداره میکرد. بنابر این، ما دیدیم که نمایندۀ عالی بر مصر حکم میکند و فیصلۀ او بالاتر از فیصلۀ پادشاه تا پایان جنگ جهانی دوم بود، آمریکا به آن سرزمین طمع کرد و تلاش نمود تا وراث واقعی غرب در مستعمرات خود باشد، انقلاب ژوئیه وقفهای بین دو دورۀ استعمار در مصر و تغییر در رویکرد مزدوری و دوستی رژیم از انگلیس به آمریکا بود.
انقلاب ژوئیه به معنای واقعی یک انقلاب مردمی نبود، بلکه یک کودتای نظامی بود که در آن حاکمیت مصر از انگلیس به آمریکا تغییر یافت، چنانچه مایلز کوپلند در کتاب خود به نام "بازی ملتها" میگوید: ابزار بازی ملتها همانطور که در پنتاگون خوانده میشد تغییر کرد. وی در کتاب خود گفته است: «با صراحت بیشتر، باید گفت که گاهی اوقات ما مجبور بودیم حاکمی را که ثابت میشد مانع اجرای برنامههای ما در یکی از سرزمینهاست حذف کنیم.» سپس میگويد: «بديهي است كه جانشين حاكم بركنارشده آمادگي كامل را دارد تا مسیری را بپیماید كه منافع ما را در آن تضمين شده باشد.» وی در مورد جمال عبدالناصر گفت: «حاكمانی مانند ناصر نسبت به دیگران اولویت داشتند؛ زیرا به دست گرفتن قدرت توسط اینها بهترین فرصت یا حداقل شرایط بد را برای موفقیت بازی ما فراهم میكند.» وی ادامه داد: «با این تفاوت كه ناصر كاملاً از نوع دیگری بود، او تا حدی به سازش کردن عادت کرده بود که ما هر نفعی را بدون در نظر گرفتن ضرر او به مصالح خود ذخیره میکردیم. ناصر توانایی تصمیمگیری قاطع در شرایط بحرانی را داشت که برای ما برخی از دستاوردها و غنائم به دست خواهد آورد بدون اینکه اجازه دهد توده های مردم حقیقت آن را ببینند.»
قبل از انقلاب ژوئیه، بریتانیا عملاً حاکم مصر بود و تمام خاور میانه از دولت و مخالفان آن، از وی متابعت میکردند تا اینکه آمریکا توانست، افسرانی را بدست بگیرد که خود را آزاد مینامیدند، در حالی که بردۀ آمریکا بودند و از فرمان سفیرش در قاهره پیروی میکردند تا جائیکه برنامهریزی برای انقلاب و برخی جلسات آن در خانۀ سفیر انجام میشد. سادات در کتاب خود به نام "البحث عن الذات" در فصل چهارم کتاب میگوید: «قبل از اعلام انقلاب، ما در مورد تماس با آمریکاییها فکر میکردیم تا به آنها ایدهای دربارۀ اهداف و ماهیت انقلاب بدهیم، راه ارتباطی ما از طریق علی صبری مسئول اطلاعات هواپیمایی بود. کسیکه وابستۀ نظامی آمریکایی در قاهره دوست او بود، وی پیام را به آقای کافری، سفیر وقت آمریکا منتقل میکرد.» در همان فصل، سادات میگوید: «كافری این عمل را خوب قلمداد كرد، زیرا چند شب بعد از قیام انقلاب آنها را به جلسه دعوت كرد، و تمام اعضای شورای انقلاب در زمانیكه انگلیسیها تمام تلاش خود را برای شناخت انقلابیون انجام میدادند، در منزل وی در سفارت شام غذا خوردند.» سادات در فصل ششم کتاب می گوید: «عبدالناصر پس از رد هشدار انگلیسی-فرانسوی، درخواستی را به سفیر آمریکا، رانموندهار فرستاد و نامهای به آیزنهاور فرستاد و گفت: «امیدوارم از متحدان خود انگلیس و فرانسه مراقبت کنی، و برای من (اسرائیل) را ترک کن تا از آن مراقبت کنم.» و آیزنهاور پاسخ داد و گفت: «هر کاری را که بتواند انجام دهد، انجام خواهد داد.» سپس سادات ادامه داده میگوید: «در 5 نوامبر 1956، آیزنهاور وارد عمل شد و با دادن هشدار به فرانسه، انگلیس و (اسرائیل) خواستار عقبنشینی آنها شد و در نتیجه آنها عقب نشینی كردند.» این امر باعث شد بن گوریون كلمه معروف خود را بگوید: «باید ترسید از آنچه که ترسیدن از آن لازم است.» محمد حسنین هیکال میگوید: «یک نمایندۀ دائمی از سرویسهای اطلاعاتی آمریکا در قاهره به نام جیمز وجود داشت! و تماسهای او با رئیس عبدالناصر از طریق خود هیکل بود.» وی در كتاب خود "الطریق إلی رمضان" اظهار داشت كه ارتباط سرویسهای اطلاعاتی آمریكا و مصر با وجود قطع روابط بین دو سرزمین، در تمام دوران عبدالناصر همچنان برقرار بوده است.
به طور خلاصه، این واقعیت رژیم در مصر است که از زمان محمدعلی تا کنون هرگز از زیر چتر غربی بیرون نیامده است، حتی اگر وفاداریها تغییر کرده و متفاوت باشد، سالهاست که به نام وطنپرستی، ملیگرایی و دیگر شعارهای پوچ و فریبنده، مردمی را فریب می دهند که تمام اعمال جاهلیت و فقر در میان شان رخنه کرده است، گرسنگان شان تغذیه نمیشود و مشکلات آنان معالجه نمیگردد، بلکه به این ترتیب سرزمین شان را محل غارتگری غرب کافر قرار دادند. ثروتهایش را به هر حالیکه میخواهد با حمایت از فرزندانش که جذب فرهنگ غرب شدهاند و افکار آن را مینوشند غارت میکند و این فقط به مصر محدود نمیشود، بلکه به همه سرزمینهای ما بدون استثنا، از شرق به غرب جریان دارد.
این نظام تا هنوز مصر، ارتش و تواناییهایش را در خدمت اربابان خود در کاخ سفید قرار میدهد، سعی دارد تا همانند ناصر کسانی را به میدان آورد تا با آنچه آمریکا یا سایر کشورهای غربی بدست میآورند، صرف نظر از میزان ضرر مصر و مردم آن در مقابل سازشگری کند، بلکه در این راستا کمک میکند برای جلب قرضهای که برای مصر و مردم آن فاجعه آور است. با این حال گروهی مسخره از جادوگران او در رسانهها، سعی میکنند فکاهیهای او را در قالب دستاوردهای بزرگ به تصویر بکشند و دروغ گفتن در گوش مردم را بارها و بارها تکرار میکنند تا مورد باور شان قرار گیرد.
ای اهل مصر! نجات شما از این نظام مستلزم بازگشت به ماقبل آن میباشد و قبل از آن نسبت به شما، حکومت محمدعلی یا پادشاهی نیست، بلکه حکومت اسلام در دولت خلافت بر منهج نبوت، دولت رسول الله صلی الله علیه و سلم و یارانش می باشد. -الله سبحانه وتعالی از همۀ شان راضی باشد- آنانیکه مصر را فتح کردند و حالتش به همان حال بود و آن را از ظلم و تاریکی رومیها بسوی نور و عدالت اسلام بیرون آوردند، و چون چراغی گردید که مردمش را اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان از عدالت برخوردار نمود، تا زمانیکه اسلام بر آنها حکومت کرد. وقتی حاکمیت اسلام نابود گردید، ما میبینیم که در چه حالتی قرار داریم و آینده بدتر از این خواهد بود تا زمانیکه سرمایهداری بر سرزمین ما و با ابزارهای کثیف مزدوران خائن خود حکومت کند.
ای اهل مصر! نجات شما در بازگشت به دین شما و ازسرگیری زندگی اسلامی دوباره در دولت خلافت راشده بر منهج نبوت است، که کار آن را حزب التحریر برای شما به طور کامل و آماده برای اجرای فوری حمل میکند و هیچ کمبودی ندارد، جز اینکه شما هم فکرۀ آن را حمل کنید و حاملین دعوت آن را به آغوش بگیرید تا در عرصۀ تطبیق قرار داده شود و برای احکام آن واقعیت عملی و تطبیقی فراهم گردد که بشریت آن را ببینند و گروه گروه به اسلام داخل گردند.
ای اهل مصر! سرنوشت شما و سرنوشت این نظام به دستان شما است، کسانیکه از آن حمایت و حراست میکنند، فرزندان شما در ارتش هستند، پس دستان آنان را بگیرید؛ زیرا آنها با سرنوشت شما بازی میكنند و آیندۀ فرزندان شما را به دشمن شما تسلیم میكنند. آنان را منع کنید تا همه نجات یابید و از آنان تقاضا کنید تا آزار غرب و مزدورانش را از شما برطرف گردانند، دستهای بازیگر با سرزمینهای شما را قطع کنند و سرزمینهای شان را از شر حاکمان خیانت کار و مزدور و یارانشان مانند نخبگان بد پاک سازند، و از آنها چیزی کمتر از ریشهکن کردن سرمایهداری پوسیده با همه ایدهها، ابزارها، نمادها و مجریان آن و جایگزینی اسلام به جای آن در سطح نظام، حکومت و زندگی در دولت خلافت راشدۀ بر منهج نبوت قبول نکنید، نظامیکه از شما تعبیر میکند، با فطرت و محیط شما هماهنگی دارد، از عقیدۀ شما نشأت گرفته است و پروردگار شما را از شما راضی می سازد، و تنها تضمین برای معالجۀ مشکلات شما و تضمین آزادی و عزت شما اعم از مسلمانان و غیرمسلمانان خواهد بود چنانکه قبلاً بوده است.
ای فرزندان مخلص در ارتش مصر کنانه، ای فرزندان فاتح عمرو، ناصر صلاح و آل مظفر قطوز! این برای شما شرط است و این امر پیش روی شما قرار دارد، امت امت شما بوده و این دین شما است، آنچه غارت میگردد سرمایه های شما است و آنچه غصب شده است زمین شما، مقدسات شما و حرمت های شما میباشد. الله سبحانه وتعالی از فرد فرد شما در روز رستاخیر در مورد اینها پرسان خواهد کرد! در مورد امت، دین و شریعت و احکام آن از الله بترسید تا حجتی در مقابل الله سبحانه وتعالی برای شما باشد که با آن در برابر دشمن خود و دشمن دین خود قیام میکنید، دور بیاندازید تمام ریسمانهای را که از این دشمن به گردن آویختهاید و از الله سبحانه وتعالی، رسول او و دوستان او پیروی کنید که برای تطبیق شریعت او در دولت خلافت بر منهج نبوت فعالیت میکنند. بشتابید به سوی چنان بیعتیکه بیعت ثانیۀ عقبه، نصرت انصار و هجرت محض رضای الله و رسول او را تجدید میکند. توسط آن دولتی تأسیس میگردد که کلمۀ الله را در زمین به مقام رفیعی بلند سازد تا سبب چنان سربلندی برای شما گردد که سبب عزت آسمانی بوده و هیچ عزتی با آن برابری کرده نتواند... الله سبحانه وتعالی آن را نصیب شما گرداند و الله سبحانه وتعالی مصر را برای شما نگین تاج خلافت آینده قرار دهد.
ای بار الها نصرتت را نزدیک فرما و ارتش مصر را اهل نصرت آن بگردان و ما را در زمرۀ سربازان و شاهدان آن قرار بده... ای بار الها دعای ما را اجابت فرما!
2- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾ [انفال: 24]
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی میخواند که شما را حیات میبخشد! و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل میشود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری میشوید!
نویسنده: سعید فضل
مترجم: احمدصادق امین