- مطابق
رويارويی اسلام با سكولاريزم
(ترجمه)
اسلام با اديان، عقاید و افکار دیگر در حالت مبارزه نیست؛ چون مفهوم و مصداق مبارزه طوری است که طرف و یا اطراف او با یکدیگر هموزن و همکُف باشند یا لااقل طرفهای مقابل با یکدیگر از نگاه قوت، نزدیک باشند. مثلاً در یک میدان کشتی، قرار دادن طفل کوچک در مقابل مشتزن حرفوی یا کشتیگیر جهانی كه نام آن را جدال یا مبارزه نام بگذاریم مطابق به عقل نیست. پس اسلام با غیر خود از ادیان، عقاید و افکار که زادۀ فکر بشر میباشد در حالت مبارزه نیست و آنها را هیچ در نظر ندارد؛ چه به این برسد که با آنها مبارزه کند و فقط اسلام شاهد بر تمام عقاید و ادیان میباشد. الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ﴾ (توبه: 33)
ترجمه: تا آن را بر سایر ادیان غالب و پیروز بگرداند اگر چه برای مشرکان ناخوشایند باشد.
پس پیشرفت، طرحها، سخنانِ باطل و بیهوده، حتی دین، عقیده و قوانينی کفار که توسط کفار وضع شده باشد؛ همتای اسلام قرار گرفته نمیتواند و چه برسد که در میدان مبارزه با آن قرار گیرد و تنها عدالت با غرب و شرق پایانی خوبی میباشد که ما با آن داشته باشیم و لازم است دست شخص نادان و سبک را مانند سرپرستِ و هدایتگری عاقل بگیریم تا اینکه نادانی و جهالت آن زایل شود.
انگیزه و سبب نوشتن این مقاله تعرض شخص نادان فرانسه ماکرون است، حاکم دولت استعماری که قوانینش به آنها اجازه داده است که قوانین و روش خود را همتا و همکُف در مقابل اسلام قرار دهد. الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿وَ کَانَ الکَافِرُ عَلَی رَبِّهِ ظَهِیراً﴾ (فرقان: 55)
ترجمه: و کافر همواره در برابر پروردگارش پشتیبان و یار (شیطان) است.
به درستی با بررسی طرحهای کفری در قرآن دیده میشود که الله سبحانه وتعالی هرگز به چنین طرحهای ارزش نداده است و نه ارزش علمی دارند که مستحق وقتگذاشتن زیاد را داشته باشند؛ چون این حماقتها و زیادهرویها ارزشِ نظرانداختن را ندارد. اشخاص عاقل و هوشیار و صاحبان بصارت قبول نمیکنند، مثلاً الله سبحانه وتعالی در رد گفتههای کسانیکه قایل به خدای خیر و شر بودند، چنین میفرماید:
﴿ إِذاً لَّذَهَبَ کُلّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعضُهُم عَلَی بَعضٍ سُبحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ﴾ (مؤمنون: 91)
ترجمه: (اگرجز این بود) هر معبودی آفریدههایش را (به سوی خود) میبرد و بر یکدیگر برتری میجستند. الله از توصیفیکه بیان میکند پاک و منزه است.
و نیز دیده میشود که سخنان کسانیکه نسبت ولد را به الله سبحانه وتعالی میدهند متوقف نمیگردد و الله سبحانه وتعالی در رد این گفتهها میفرماید:
﴿لَو أَرَدنَا أَن نَّتَّخِذَ لَهواً لَّاتَّخَذنَاهُ مِن لَّدُنَّا إِن کُنَّا فَاعِلِینَ﴾ (انبیاء: 17)
ترجمه: گر مىخواستيم كه بازيچهاى بگيريم. اگر [مىخواستيم چنين] كنيم آن را فراخور خود بر مىگرفتيم.
همچنان به رد گفتههای ستمگرانه و تقسیمبندی ظالمانۀ کسانیکه ملائکه را به نام بنات (دختران) الله قایل بودند؛ الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿ تِلکَ إذاً قِسمَةٌ ضِیزَی﴾ (نجم: 22)
ترجمه: آنگاه این تقسیم ناعادلانهای است.
و نیز به رد گفتههای کسانیکه ادعا داشتند که مسیح علیه السلام را به صلیبکشیدند، الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿وَإِنَّ الَّذِینَ اختَلَفُوا فِیهِ لَفِي شَکٍّ مِّنهُ مَا لَهُم بِهِ مِن عِلمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِیناً﴾ (نساء: 157)
ترجمه: و کسانیکه در مورد قتلش با هم اختلاف ورزیدند در این باره در شک و تردید به سر میبرند و جز پیروی از گمان و وهم، هیچ آگاهی و علمی به آن ندارند و به طور قطع او را نکشتهاند.
پس قرآن کریم بر رد عقاید ابلههان و افکار مریض، طریقۀ خاص دارد و این افکار مریض تبلیغ نمیگردد به جز از طرف افراد صاحب عقلِ فاسد و مجنون و یا افرادی نادانیکه حتی ضعیفترین دلیل بر گفتههایشان ندارند.
به درستي كه مبارزۀ امت اسلامي با كفار؛ مبارزهای است به خاطر حق مطلق که آن را امت حمل میکنند و مصدر آن الله سبحانه وتعالی است. مبارزهای که عقلها را قانع میکند و مطابق فطرت سلیم انسانی است و دولت آینده به خواست الله سبحانه وتعالی هرگز زمان زیادی را در بحث با چنین حماقتهای صرف نخواهد کرد؛ یعنی شما وقت نخواهد گذاشت، همانطوری که گفته شد (دیدگاه دیگر) را فهم کنید؛ چون صاحبان این دیدگاهها بیخرد و نادان هستند! درنتیجه یا دستشان را میگیرید که به هوش میآیند و در غیر این صورت آنها عمیقاً پشیمان میشوند و گریزگاهی جز ندامت و پشیمانی ندارند. آنچه ماکرون و باورهای سیکولارستی و رسامیهای او که در مورد مسلمانان انجام دادند؛ چیزی در عقاید و دین آنها نیست.
ختم میکنیم قسمت پایان را با تغییر ملایم قرآنی از مکالمۀ موسی علیه السلام با فرعون و برخی از موارد اعتقادی صحیح را برای او توضیح میدهد و اینکه او یعنی موسی علیه السلام فرستاده شدهای از جانب الله است و سپس از جانب فرعون که به هامان گفت:
﴿وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا هَامَانُ ابْنِ لِي صَرْحًا لَّعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ36 َسْبَابَ السَّمَاوَاتِ فَأَطَّلِعَ إِلَىٰ إِلَٰهِ مُوسَىٰ وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ كَاذِبًا﴾ (غافر: 36-37)
ترجمه: و فرعون گفت: ای هامان! بُرجی برایم بساز تا به دروازههای آسمان برسم. به دروازهها و راههای آسمان دست یابم و به خدای موسی بنگرم؛ هرچند موسی را دروغگو می پندارم.
درمییابید که او (فرعون) به دلیل حماقت ذهنی، نتایجی را قبل از آماده کردن مقدمات میخواست:
﴿وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ كَاذِبًا...﴾ (غافر: 37)
ترجمه: هرچند موسی را دروغگو می پندارم ...
بنابراین، فرعون به دلیل حماقت بیش از حد ادعا کرد که خدا ناقص است و این ادعا در برابر عقل سلیم دلیل شده نمیتواند. چرا فرعون از هامان خواست ساختمانی بلند را بسازد که حقیقت خالق را بداند؟ و چرا ارتفاع میسازد و چرا در زمین حفری نمیکند درحالیکه این از آن بهتر است؟
لذا کفر یک مرض ذهنی است که مهتاج به مراکز روانشناختی و آسایشگاههای روانی دارد و ما به عنوان یک مسلمان فکر و عقیدهای را نمیبینیم که ما را در حالت مبارزه قرار دهد؛ چون دین ما شاهد بر تمام عقاید و ادیان دیگر است و هیچ نقص در آن وجود ندارد؛ الا دولتیکه آن را حمل کند. دولتیکه مناطق زمین را نورافشانی میکند، عدالت و خیر را در بین مردم نشر میکند و این همانا دولت خلافت اسلامی است. این دولت حتماً به کفار آشکار میگردد و مردم همراه با خانواده و یاران خود اسلام را حمل میکنند و تنها مثال در انتشار نور اسلام و فتوحات اسلامی، ابن سرین و موسی بن نصیر نیست. اگر کفار عقل داشته باشند باید بدانند که بلادشان فتح میشود و از آنها اسلام و پیروان آن است. اگر بعد از مقاتله با امت اسلامی فرار کنند، برایشان رنج است اما بهترینها و خوبیها ىرپخش عقاید و احکام اسلام است.
نویسنده: خالد الأشقر (أبو المعتز بالله)
مترجم: پارسا "امیدی"