- مطابق
طمعهای رژیم یهود در افریقا را تنها دولت خلافت متوقف خواهد کرد
(قسمت اول)
(ترجمه)
کفار استعمارگر با سوء استفاده از غفلتیکه امت دچار آن شده بود، توانستند خلافت اسلامی و رژیم سیاسی امت اسلامی را سرنگون سازند؛ پناهگاهی را که امت به آن پناه میبرد، رکن اساسی و محکمیکه با آن خود را در برابر دشمنان محافظت مینمود. کفار استعمارگر خنجر مسمومی را بر پیکر امت فروبرده و امت را به پنجاه و چند پارچه، قطعه قطعه نموده است. برای اینکه به حالت تفرقه، دستهدسته بودن امت به گروههای خورد و کوچک تدوام بخشد، برای نهادینه ساختن ضعف در میان امت و برای ایجاد دشمنی و درگیری میان نظامهاییکه موجودیت و سیاست آنها وابسته به کفار غربی است، رژیم یهود را در قلب سرزمینهای اسلامی تأسیس نمودند. انتخاب فلسطین برای این نیست که کورۀ آتش درگیریها خاموش شود، چون فلسطین دارای ابعاد عقیدوی، تاریخی و سیاسی میباشد.
اشتیاق و تمایل یهود برای تحقق باورها و معتقدات وهمی و ساختگی آن، باعث و محرک بزرگی برای دستیافتن یهود به منافع پلید آن میباشد تا غرب بتواند یهود را به عنوان ابزاری برای ضربه زدن به امت اسلامی مورد استفاده قراردهد. دولتهای استعماری کاملاً میداند که یهود توانای رو در رویی با مسلمانان و توانایی حفظ بقایی خویش را ندارد؛ آنگاه که ملیتهای گوناگون امت اسلامی، از هرجهت مانند دریا هجوم آورده و از هر طرف بر یهود بتازند. کفار استعمارگر رژیمی را برای یهود در سرزمین مبارک فلسطین تأسیس نموده، اسباب زندگی را برایشان فراهم نمودند، آنها را با قوی ترین سلاحها مجهز، با فنیترین اسالیب و شگردهای تمدنی و نظامی تقویت و از طریق حمایت نظامهای حاکم در سرزمینهای اسلامی امنیت شان را تأمین نمودند و خیانت و سربه زیری این نظامها، باعث شده که یهود به دیگر سرزمینهای اسلامی چشم بدوزد.
اینک در مورد طمعهای یهود در افریقا و سبب توجه آن به این قاره بکر و جوان، تبصرهای خواهیم داشت:
قارۀ افریقا همواره مورد توجه دولتهای استعماری بوده است، از جمله فرانسه، انگلیس، بلجیک. این طمعکاریها از چندین قرن پیش میباشد، اما پرسش این است که چه چیزی قارۀ افریقا را مورد توجه و طمع جنگجوهای استعمارگر قررا داده است؟
اهمیت قارۀ افریقا هم در گذشته و هم در حال حاضر اسباب و علل زیادی دارد، مثلاً از ناحیۀ اقتصادی سرشار از منابع و درامد طبیعی میباشد؛ طوریکه مواد اولیه در آن به وفور موجود است، مانند انواع گازهاییکه منبع سوخت و ساخت و ساز است؛ بر علاوه مواد دیگری مانند قهوه، کاکائو، مطاط(درختی است که از آن کاه و چوب ساخته میشود) و میوههای ستوائیه(گرم سیر).
همانطور از لحاظ منابع و درامد معدنی افریقا بزرگترین تولید کننده میباشد. مواد معدنی مانند: فاسفیت، طلا، منگنیز، کوبالت، آهن و دیگر مواد معدنی مهم در بخش صنعت، البته بر علاوۀ الماس بیش از حد افریقا؛ طوریکه سنجشها حاکی از آنست که 30% کل منابع و درامد استخراج شدهای معدنی زمین در قارۀ افریقا میباشد.
همانطور از لحاظ منابع نفتی، افریقا نیز بزرگترین قارهای میباشد که بیشترین دولتهای تولید کننده نفت را در پیکر خود دارد؛ طوریکه افریقا 21 دولت تولید کنندۀ نفت دارد. افریقا در حال حاضر 11% از تولیدات نفت جهان را تولید مینماید؛ چیزیکه حدوداً معادل به 80 الی 100 بشکه نفت خام است. همانطور بر حسب گزارشات و سنجشهای سازمان ملل در خصوص توسعه و تجارت، افریقا مقدار زیادی از ذخایر نفتی را در اختیار دارد که بسا اوقات در حد 10% از ذخایر نفتی جهانی میرسد. میتوان مناطق تولید کنندۀ نفت این قارۀ پر برکت را به چهار منطقه تقسیم نمود:
اول: مناطق شمالی افریقا که شامل پنج دولت تولید کنندۀ نفت: مصر، لیبی، تونس، الجزائر و مراکش میباشد.
دوم: مناطقی شرقی و وسطی افریقا که شامل سودان، چاد، کنگو(برازاویل) میباشد.
سوم: مناطق غربی افریقا که شامل نیجریه، کامرون، توگو، گانا و ساحل عاج میباشد.
چهارم: مناطق جنوبی افریقا که شامل جنوب افریقا و زیمبابوه میباشد.
حتی در دههی هفتاد قرن گذشته نیز مناطق شمالی افریقا در صدر تولیدات این قاره قرار داشت، اما در سه دهه بعدی وضعیت اقلیمی به نفع مناطق غربی افریقا تغییر کرد؛ طوریکه مناطق غربی افریقا، بیشترین مناطق نفت خیز آن به شمار میرود. البته پس از اکتشافات بزرگ منطقۀ خلیج کینیا، که 70% تولیدات نفتی افریقا را به خود اختصاص داده و حجم تولیدات روزانه آن به 9.5 ملیون بشکه میرسد؛ مقداریکه از مجموع تولیدات ونزویلا و مکزیک بیشتر است. شاید این چیزی است که متخصصین صنعت نفتی را واداشته که این اقلیم را کویت جدید بنامند. همچنین دشمنیهای آشکاری را از سوی قدرتهای بینالمللی برای استثمار عرصۀ استخراج و وارد کردن نفت افریقا مشاهده میشود، برای اینکه این دولتها نیازهای خود را برآورده سازند.
اما از جهت دیگری میبینیم که قارۀ افریقا تبدیل به بازار مصرفی خوب برای دولتهای صنعتی شده است، تعداد ساکنین آن از ملیارد میگذر؛ طوریکه مجموع ساکنین دو دولت آن مصر ونیجیریه نزدیک به 300ملیون میرسد؛ چیزیکه این قاره را به بازار مصرفی مناسبی به صادرات تولیدات دولتهای صنعتی تبدیل نموده است.
تمام این موارد این قارۀ پر برکت را سرشار از منابع طبیعی نموده است که اگر از آن بهرهبرداری شود، اقتصاد ملیتهای آن را کمک کرده و آنها به رشد و شکوفائی میرساند. این منابع است که که بیشتر دولتهای جهانی و منطقوی را واداشته که بر این قاره چشم بدوزند و مشتاق بهرهبرداری از این همه منابع سرسامآور شوند؛ علاوه بر تعداد بالای از ساکنین این قاره که بازار مناسبی برای صادرات دولتهای صنعتی را تشکیل میدهد.
البته تنها این منابع نیست که به افریقا اهمیت داده و آن را مورد توجه و طمعکاری بسیاری از دولتهای جهانی و منطقوی قرار میدهد؛ بلکه موقعیت جغرافیایی افریقا نیز از همیت استراتیژیک زیادی بر خوردارد است که افریقا را مهم ساخته است، چون مراکش تنگه جبل الطارق را در اختیار دارد؛ گذرگاه آبی مهمی که کلید غربی بحرالابیض و متوسط به شمار رفته و در تجارت نفت و حرکت سفینههای بحری از اهمیت بالای برخوردار است. همانطور مصر کانال سویس را در اختیار دارد؛ گذرگاه آبی مهمیکه در تجارت بینالمللی و در دریانوردی جهانی از اهمیت بالای برخوردار است. همان طور که مصر، جیپوتی و اریتیره نیز تنگه باب المندب را در اختیار دارند؛ گذرگاه آبی مهمیکه کلید جنوبی کانال سویس به شمار رفته و برای تضمین استمرار حرکت دریانوردی کانال سویس، از اهمیت بالای برخوردار است. این گذرگاهها بدلیل اهمیت آنها به شکل عام در تجارت بین المللی و در دریانوردی جهانی، به قارۀ افریقا وزنۀ استراتیژیک بزرگی داده است.
حال پرسش این است که آیا قارۀ افریقا فقط در گذشته مورد توجه جنگجوها بوده است؟ طبعاً نخیر؛ بلکه این قاره در حال حاضر نیز مورد توجه قرار دارد. میبینیم که این قاره به جولانگاه بسیاری از دولتهای قرار گرفته که در تلاش سیطره بر افریقا، در تلاش بهرهبرداری از سرمایههای آن، در تلاش تهدید امنیت برخی از دولتهای آن و در تلاش حاکمیت بر گذرگاهای آبیکه افریقا در اختیار دارد، میباشند؛ از جمله رژیم یهود غاصب سرزمین مبارک.
مدت زیادی است که رژیم یهود تلاش وارد شدن در افریقا را دارد تا اینکه اکنون به عنوان عضو ناظر در نشست دولتهای افریقا راه یافته است. این رژیم توجه زیادی به ایجاد روابط با افریقا دارد، از جمله همکاری در تمام میدانهای نظامی، زراعتی و صنعتی. فرستادگان و مسئولین بلند پایهای آن همواره در حال دیدار از پایه تختهای افریقایی میباشند؛ چنانچه تعداد زیادی از یهود افریقا به فلسطین انتقال یافته اند که در مقدمه آن فلاشا از ایتوپی بود.
توجه این رژیم مسخ شده به افریقا بیهوده نیست؛ چون آبهای نیل به رهبران این رژیم دغدغۀخاطر ایجاد کرده است. از تلاشهای اخیر رژیم یهود پیوستن به اتحادیهای اروپا به عنوان عضو ناظر بود؛ تلاش پلیدی برای قدم گذاشتن در این قارۀ پربرکت. بدون شک چیزیکه واضح میباشد اینست که یهود در نتیجه روابط با دولتهای افریقا، نیازهای زیاد خود را بر آورده خواهد کرد.
مترجم: محمد علی مطمئن
برگرفته از شماره 434 جریدۀ الرایه