جمعه, ۲۷ مُحرم ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۰۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

لفظ خیانت و مدلول آن

  • نشر شده در فقهی

به جواب راغب ابوشامه

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

 این برای امیر ما است الله سبحانه وتعالی آن‌را حفظ نموده و در پناه خودش داشته باشد.

شیخ و امیر بزرگوار ما! الله سبحانه وتعالی شما را حفظ و در پناه خود داشته، به خیر فتح را به دستان شما بیاورد و الله سبحانه وتعالی ما و آنانی‌ را که به دست‌شان فتح صورت می‌گیرد، علم نصیب فرماید تا اصطلاحات را از معانی اجنبی حفظ نموده و معانی واقعی آن‌را نهادینه سازیم! سخن من در این‌جا در خصوص اصطلاح "خیانت" و وصف نظام‌های حاکم در سرزمین‌های اسلامی به عنوان نظام‌های خائن می‌باشد.

شیخ بزرگوار ما! طوری‌که شما می‌دانید، اصطلاح "خیانت" تقاضا می‌کند که شخص بر حالت و جایگاه قرار داشته باشد، سپس بر آن‌ جایگاه خیانت کند و یا این‌که شخص امانت‌را به عهده گرفته باشد، ولی بعداً به آن خیانت کند و یا این‌که شخص پیمانی بسته باشد، سپس بر آن پیمان خیانت کند؛ این در حالی است که نظام‌های حاکم یک روز هم امانت و پیمان را با امت و الله سبحانه وتعالی نبستند و یک روز هم امانت‌را به عهده نگرفته و حفظ نکرده اند؛ این‌ها نظام‌های ساختگی غربی‌اند که هیچ ارتباطی به امور و دین ما نگرفته به جز این‌که نیرنگ، مزدوری و اجرای اوامر سازندگان خود را به جا می‌آورند.

پس این گفته‌ی ما که این دولت‌ها خائن هستند، معنی آن این است که گویا قبلاً این نظام‌ها کدام جایگاه شرعی داشتند که امروزه از آن جایگاه شرعی‌شان تخطی کرده‌اند؟ پس آن‌چه این فرزند و شاگرد شما نظر دارد این است که نظام‌ها را به اصطلاح "خیانت" توصیف نکنیم، بلکه این نظام‌ها را از ابتداء تا انتهاء، از ریشه و اساس و از پیدایش تا بقای‌شان به اجیری و مزدوری توصیف کنیم.

الله سبحانه وتعالی به عمر شما برکت دهد شیخ ما! فرزند و شاگردت و سهم در کنانه‌ی شما، راغب ابوشامه (سیف الدین عابد)-فلسطین.

پاسخ

 و علیکم السلام و رحمت الله وبرکاته!

در ابتداء توجه و علاقه‌مندی‌ات را به زبان می‌ستایم؛ اما نظرت را به دو مطلب جلب می‌دارم:

اول: این‌که هر فعل مرتبط به زمان است، مثلاً وقتی می‌گوئی جاء یجیء و حضر یحضر و احضر هرکدام از این افعال وابسته به زمان ماضی مضارع و حال می‌باشد. بناءً گفته می‌شود خان، یخون و خن و هریکی از ازین صیغه‌ها خیانت را در گذشته، حال و یا آینده واضح می‌سازد.

دوم: مصدر لفظ دال‌بر حدث است که خالی از زمان بوده و حروف فعل خود را لفظاً و یا تقدیراً و یا عوضاً در ضمن دارد، مثل علم علما، قاتل قتالا، وعد و عدة و سلم تسلیما...

به این ترتیب لفظ "خیانت" بر حدوث خیانت دلالت داشته و بر زمان دلالت نمی‌کند؛ یعنی هرجا و هر زمانی ‌که خیانت باشد، خیانت مصداق پیدا می‌کند که این واقعیت در خصوص نظام‌های فعلی از سال‌ها وجود داشته و اکنون هم وجود دارد.

پس وقتی تو می‌بینی که امروزه بر غیر احکام شرعی سیاست می‌شود، این خود خیانت بوده ضرورت نیست که قبلاً خیانت نبوده؛ امروز خیانت صورت گیرد تا اصطلاح "خیانت" مصداق پیدا کند؛ چنان‌که در نامه‌ی تو ذکر شده که قبلاً هم خیانت بوده است؛ لذا این گفته‌ی تو که خیانت به معنی اینست که قبلاً امانت بوده باشد، بعداً به امانت خیانت شود، آنگاه خیانت مصداق پیدا می‌کند، یعنی شما خیانت‌را مرتبط به زمان می‌دانید؛ این درست نیست و این تعریف نیاز به قرینه‌ای دارد که هرگاه خیانت به وجود آید، آن‌را ظاهر سازد.

سپس طوری معلوم می‌شود که در این‌جا التباس وجود دارد! مثلاً تو در اخیر سوال خود گفتی، ما به این مورد خیانت نمی‌گوئیم؛ زیرا خیانت به این معنی است که قبلاً در نزد صاحب خود امانت بوده باشد، ولی در عین زمان وصف خیانت را به حکام اجیر نسبت می‌دهی، پس این چطور می‌شود؟ اگر تو طوری فکر می‌کنی که خیانت قبلاً خیانت نبوده کلمه‌ی (عمالة) یعنی اجیری هم همان طور است؛ زیرا خیانت و عمالة هردو مصدر اند که معنی هریکی بر دیگری از لحاظ حدوث و زمان منطبق می‌شود.

خلاصه این‌که مصدر به حدوث تعلق گرفته، نه به زمان، اما فعل به زمان تعلق می‌گیرد.

از نامه‌ی تو معلوم می‌شود که تو بر زبان اهتمام و توجه داری و هرکسی چنین واقعیتی داشته باشد، انشاء الله که به ریشه‌های زبان دست می‌یابد و من از الله سبحانه وتعالی استدعاء می‌کنم که  فقه، علم  و حکمت ترا بیفزاید.

اما آن‌چه در نامه‌ات نوشته شده که «فرزندت و شاگردت» چی خوب فرزند و شاگردی هستی! الله سبحانه وتعالی ترا از هر بدی حفظ نموده و از هر شری وقایه کند!

و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته

برادر شما عطاء بن خلیل ابوالرشته

امیر حزب التحریر

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

انتصاب گراندبرگ به عنوان نماینده جدید یمن در سازمان ملل به معنی بی‌اعتنا‌یی به مصیبت مردم یمن است

  • نشر شده در یمن

وب‌سایت روزنامه الشارع به روز جمعه، مصادف به ۲۳ جولای/ژوئیه ۲۰۲۱ م گزارش داده‌است که از زمان شروع ائتلاف جنگ به رهبری ریاض در سال ۲۰۱۵ م، هانس گراندبرگ سوئدی چهارمین نماینده سازمان ملل در امور یمن – پس از جمال بن عمر، اسماعیل بن شیخ و مارتین گریفیتس – است، بدین‌ترتیب مزدوران بریتانیا از قدرت خارج و در عوض‌شان مزدوران امریکا مقرر شدند. جنگ در یمن مدام شدت می‌گیرد، درحالی‌که می‌بینیم دو قطب بین‌المللی مخالف بر سر یمن چگونه در سهم‌گیری انتصاب نماینده‌گان سازمان ملل در امور یمن نقش‌شان را بازی می‌کنند. مردم مسلمان یمن در نشست‌های‌شان با گروه‌های مخالف داخلی در مورد کشمکش، چیزی غیر از مکر و فریب حاصل نکرده‌اند و ادبیات بیانیه‌های‌شان هم مصیبت را بالا برده، خسته‌شان ساخته و آنان را در معرض گرسنگی و ذلت قرار داده‌است. جنگ متوقف نشده‌است در حالی‌که سازمان ملل متحد ادعا دارد و وانمود می‌‌کند که این سازمان نه‌تنها برای توقف جنگ در یمن، بلکه در سرتاسر جهان کار و فعالیت می‌کند.

فرستاده‌گان سازمان ملل دل‌خواهانه تعیین نمی‌شوند و کشورهای هدف نیز از این انتصاب‌ها حمایت می‌کنند، تا به منافع و اهداف مشخص دست یافته بتوانند، زیرا توقف خون‌ریزی، عودت بی‌جاشده‌گان به سرزمین‌های‌شان، کاهش خطرات وبا، قحطی و سوء تغذیه جوانان و اطفالی‌که از جنگ رنج می‌برند شامل برنامه‌شان نمی‌شود. جنگ برای سال‌ها ادامه می‌یابد درحالی‌که می‌توانست چندین روز بعد از وقوع آن توقف یابد.

موقف هادی ضعیف است و معاون جنایت‌کارش، علی محسن الاحمر و دولت فلج‌شان، رذیلان احزاب دیگر و اجیران بریتانیا اصلاً به مردم مسلمان یمن اعتناء نمی‌کنند. آن‌ها علاقمند دوام جنگ اند، چون در پی راه حل سیاسی اند که توسط گراندبرگ آماده شده‌است تا منافع‌شان را تأمین کند.

اما در دولت صنعا، حوثی‌ها علیه انتصاب گراندبرگ ایستاده‌اند و وی را به عنوان فرستاده سازمان ملل در امور یمن قبول ندارند. روزنامه رسمی دولتی یمن، الثورا به تاریخ ۱۷ جولای/ژوئیه ۲۰۲۱ م گزارشی را از گروه‌ سیاسی و حامیان‌‌شان تهیه کرد که در آن بیانه‌ای را علیه گراندبرگ به نشر سپردند. به نظر می‌رسد که حوثی‌ها بر سر نماینده ایالات متحده، لندیرگنگ، حساب می‌کنند، شخصی‌که به‌خاطر انتصاب‌اش توسط بایدن، هنگام ورودش به کاخ سفید برای او کارزار خوش‌آمدگویی راه انداخت، و آن‌ها نیز از سخنرانی کاندیدای دیموکرات ریاست جمهوری، جوزف بایدن در مورد توقف جنگ در یمن در جریان کمپاین انتخاباتی‌اش برای بردن ریاست جمهوری ایالات متحده استقبال کردند. نمی‌دانیم که چرا مقامات حوثی در ارتباط به کار سازمان ملل در یمن وقتاً فی وقتاً موقف‌شان را تغییر می‌دهند، و بعضی اوقات مخالفت نشان می‌دهند؟! آیا حوثی‌های تبدیل به چنین سیاستمداران واقع‌بین شده‌اند؟! چیزی‌که این ادعا را تقویت می‌کند، وابستگی‌شان به دوره‌های آینده لندیرکنگ در منطقه است که منجر به توقف جنگ و رفتن به مرحله‌ جدیدی از مذاکرات بین خودشان و اجیران بریتانیا خواهد شد.

ما اعضای حزب‌التحریر ولایه – یمن خطاب به مردم‌مان می‌گوییم: اصلاً سازمان ملل در یمن به طور خاص و در تمامی سرزمین‌های اسلامی به طور عام نباید مورد اعتماد قرار گیرد و نه هم خوش آمدید گفته شود، و تمام مسلمانان یمن، اعم از جنوب و شمال، فقط به اسلام به عنوان مرجع مشترک رو آورند و مشکلات فرا راه‌شان را تشخیص دهند و حل کنند، طوری‌که الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً﴾ (نساء – ۵۹)
ترجمه: و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به الله (سبحانه و تعالی) و رسول الله (صلی الله علیه و سلم) بازگردانید (و از آن‌ها داوری بطلبید) اگر به الله (سبحانه و تعالی) و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) برای شما بهتر، و عاقبت و پایان‌اش نیکوتر است.

ضامن تطبیق اسلام در این عصر دولت خلافت راشده ثانی به منهج رسول الله صلی الله علیه وسلم است. بناءً ما به مسلمانانی‌که اهل ایمان و بصیرت اند، ندا می‌زنیم، برای تأسیس‌اش با حزب‌التحریر کار و فعالیت کنند، رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین فرمودند:

(ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ) [به روایت از احمد از النعمان بن بشیر رضی الله تعالی عنه]

ترجمه: سپس خلافت بر منهج نبوت می‌آید.

الله سبحانه و تعالی فرموده‌است:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾ (انفال – ۲۴)
ترجمه:
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! دعوت الله (سبحانه و تعالی) و رسول الله (صلی الله علیه و سلم) را اجابت کنید هنگامی‌که شما را به سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد!

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه یمن
مترجم: دانیال نور

ادامه مطلب...

انقلاب یا مستحکم سازی روابط! غنوشی برای تنازلات بیشتر آماده است

خبر

نماینده گان حرکت النهضه اعتراف به اشتباه رهبر این حرکت، که منجر به کاهش محبوبیت وعدم اعتبار انتخاباتی‌اش در میان مردم شده را ضروری می‌دانند.

تبصره

از هنگام اعلان قیس سعید برای تعلیق پارلمان و برکنار کردن نماینده‌گان و انحلال حکومت، ما شاهد تبادل نظر احزاب و گفتمان‌های مردمی، و تظاهرات در محکومیت اقدامات قیس سعید به نقض قانون اساسی بودیم که می‌گویند این اقدامات سبب تخریب دموکراسی  وکنار گذاشتن آزادی‌ها و تهدید دست‌آوردهای انقلاب و پراگنده نمودن مقامات وغیره دست‌آوردهای انقلاب می باشد.

کسانی‌که رویدادهای تونس را از ابتدای انقلاب و پایان حکومت استبدادی ـابن علی ـ و قدرت مردم به اختیار رئیس جمهور را دنبال کردند، می دانند،که احزاب گوناگون با همه طیف‌ها و حکومت‌ها، پی درپی در همه اشکال و نام‌های شان به شکست فاجعه‌آمیزی بین مردم ظاهر شد، لذا مردم باید در جستجوی نظام بدیل باشند و این نظام را تغییر داده و این روندهارا اصلاح کنند.  

پس از انقلاب تعداد احزاب به بیش از ۲۴۰ حزب می‌رسد و در مدت ده سال و پی در پی آمدن نُه حکومت تاهنوز فقر سختی و قرض‌های سنگین و وابستگی این سرزمین در حال رشد است، و این اعتراضات تازه‌ای مردم در خیابانها برای بهتر شدن روزگار شان نبوده؛ بلکه نشان‌دهنده آن است که دولت نمی‌تواند شکستاش را در پشت بحران کرونا بپوشاند و حکومت تمام تلاش خود راجهت پوشانیدن شکست خود انجام داده است؛ پس شکست نظام پارلمانی و تعدد احزاب و آنچه که دموکراسی آورده قطع نظر از نام‌ها و تقسیمات  آشکار شد. برابر است که این احزاب زیاد شوند و یاکم و یا از این حکومت حمایت کنند یا حکومت را به تعلیق در آورند، باید دانست که آنچه به فساد بنا شده قابل اصلاح نبوده و پایانش فساد بیش نیست. چنانچه الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾ [توبه: ۱۰۹]

ترجمه: آیا کسی‌که اساس و بنیانش را بر ترس از الله وخوشنودی او  بنا کرده بهتر است، یا کسی‌که اساس و بنیانش بر کناری پرتگاه سستی بنا نهاده شده است؟ پس ناگهان با او در آتش جهنم فرومی ریزد و الله گروه ستمکاران را هدایت نمی کند.

   این واضح است حرکت النهضه تا چه اندازه سقوط نموده است؛ زیرا رهبرش غنوشی اعلام کرد که برای حفظ دموکراسی و دست آورد‌هایش و به دفاع از آزادی‌هایش آماده است، و در بیانیه مسئول رسانه‌ای حرکت النهضه، خلیل برغومی می‌آید «آنچه رئیس جمهور تونس آورده یک فرصت است که  حرکت نهضه بتواند به بررسی‌های عمیق در سطوح سیاسی و رهبری فوراً اقدام کند.» از این جا دانسته می‌شود که این یک فرصت تازه برای  حرکت النهضه است تا اشتباهات خود را تصحیح نموده و محبوبیت خود را دوباره بدست آورد. این چیزی است توسط معاون رئیس حرکت به این گفته‌اش تایید شده: «پیام‌های مردم بیانگر در خواست‌های قانونی است و آنان در صدد درس و عبرت گرفتن از تمام رویدادها و مرور و تصحیح به اشتباهات و خواهان برخورد صادقانه هستند.»

ما جوانان حزب التحریر هرگز از دعوت بسوی راه‌حل ریشه‌ای و باز گشت بسوی الله و عمل برای تطبیق شریعت‌اش خسته و ملول نمی‌شویم و فرمان الله (عزوجل) به نوح (علیه السلام) که در  دعوتی قومش ناامید نشده و راهنمایی شان کند را به سمع تان تکرار می‌کنیم:

﴿ فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّاراً (10)يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُم مِّدْرَاراً (11) وَيُمْدِدْكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَل لَّكُمْ أَنْهَاراً (12) مَّا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَاراً﴾

ترجمه: به آن‌ها گفتم: «از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است... تا باران‌های پربرکت آسمان را پی در پی بر شما فرستد، و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغ‌های سرسبز و نهرهای جاری در اختیارتان قرار دهد! چرا شما برای الله عظمت قائل نیستید؟!

نوح (علیه السلام) قومش را نسبت به اصل فساد رهنمایی نموده و فرمود:

﴿قَالَ نُوحٌ رَّبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَاتَّبَعُوا مَن لَّمْ يَزِدْهُ مَالُهُ وَوَلَدُهُ إِلَّا خَسَاراً﴾ [نوح: 21]

ترجمه: نوح (بعد از نومیدی از هدایت آنان) گفت: «پروردگارا! آن‌ها نافرمانی من کردند و از کسانی پیروی نمودند که اموال و فرزندانشان چیزی جز زیانکاری بر آن‌ها نیفزوده است!

بدانید که افتادن تان در دامان دولت های غربی، پذیرش دموکراسی، چنگ زدن به اصول سرمایه‌داری و دویدن تان از پشت صندوق بین المللی پول برای مساعدت جز خساره و زیان برای‌تان نمی‌افزاید.

زمان فرزندان امت اسلامی در تونس و تمام سرزمین‌های اسلامی فرا رسیده! زمان آن فرا رسیده که بدانند از این همه بلا و سختی خلاصی نیست؛ مگر به برگشت به کتاب الله و سنت رسولش (صلی الله علیه وسلم) و اهمال تمام انواع حکم به غیر ما انزل الله و این جز به اقامه دولت خلافت بر منهج نبوت میسر نمی‌شود.

نویسنده:م. یوسف سلامه

مترجم: احمد طارق

 

ادامه مطلب...

کار حزب التحریر بعد از بر پائی خلافت چیست؟

  • نشر شده در فقهی

به پاسخ ابو موسی

پرسش

 السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

امیر ما، حال شما چطور است؟ وقتی دولت اسلامی برپا شود، حزب التحریر به کدام مرحله می‌رود؟ بعضی مردم می‌گویند حزب از مرحلۀ سوم می‌گذرد و بعضی مردم می‌گویند وقتی حزب التحریر به حاکمیت رسید، مرحلۀ سوم ختم شده و حزب کار جدیدی را شروع می‌کند که همانا محاسبۀ حکام و رهبری جامعه است، کدام یک از این قول صحیح و راجح‌تر است؟

پاسخ

 و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

ما در کتاب معرفی مسائِل ذیل را ذکر نمودیم:

اول: «مرحلۀ تثقیف برای ساختن اشخاص مؤمنی هست که به فکر و طریقۀ حزب تثقیف شده و حزب تشکیل یابد.

دوم: مرحلۀ تفاعل با امت است تا امت اسلام را حمل نموده و امت اسلام را برای خودش قضیه مهم زنده‌گی شان قرار دهند تا برای اعادۀ آن مجدداً کار کنند.

سوم: مرحلۀ تسلیم شدن حاکمیت و تطبیق کامل اسلام و حمل آن به عنوان یک‌رسالت در جهان می‌باشد.

مرحلۀ اول: این مرحله را حزب در سال ۱۳۷۲هـ.ق  برابر با ۱۹۵۳میلادی به دست عالم جلیل القدر مفکر بزرگ، سیاست‌مدار توانا و قاضی در محکمۀ استیناف قدس، استاد تقی الدین نبهانی رحمه‌الله در قدس آغاز کرد. در این مرحله حزب روابط‌اش را با افراد امت بر قرار نموده، فکره و طریقۀ شان‌را به صورت فردی برای شان پیش‌کش نمود؛ هرکس که فکره و طریقۀ آن‌را می‌پذیرفت، آن‌را در حلقات حزب تنظیم و شامل نموده تا آن‌را با افکار اسلام و احکامی‌که حزب آن‌را تبنی نموده بیدار ساخته تا آن فرد شخصیت اسلامی شده و با اسلام تفاعل کند و آن شخص از عقلیه و نفسیۀ اسلامی استفاده کرده و به مرحله حمل اسلام به سوی مردم انطلاق کند. وقتی شخص به این سطح رسید، خود را برای حزب آماده ساخته و حزب آن‌را به عضویت خود پذیرفته و به اعضای خود ملحق می‌سازد، چنان‌که رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم در مرحله اول دعوت خود این عمل‌را انجام داده اند که این دعوت‌شان سه سال‌را در بر گرفته و افراد را دعوت می‌نمود و هر آن‌چه الله سبحانه وتعالی به آن وحی می‌نمود، به آن افراد می‌رساند، هرکس به آن ایمان می‌آورد، آن را در کتله‌اش شامل ساخته و در تعلیم آن حریص بود و آن‌چه از قرآن نازل می‌شد، برای آن می‌خواند تا ایشان را به وسیلۀ اسلام بیدارشان نموده و به این ترتیب برای رساندن قرآن و اسلام و تعلیم شان در اماکن غیر آشکار با ایشان ملاقات می‌نمود و صحابه نیز عبادت شان را به صورت پنهانی انجام می‌دادند و به این شکل اسلام در مکه پخش شده و مردم در مورد آن صحبت می‌نمودند و اسلام را می‌پذیرفتند.»

«۸- طریقۀ حزب التحریر: طریقه‌ای پیشرفت در حمل دعوت احکام شرعی است که از طریقه‌ای رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم در حمل دعوت گرفته می‌شود؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم به دلائِل شرعی ذیل واجب الاتباع است:

﴿لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا [احزاب: 21]

ترجمه: مسلّماً برای شما در زندگی رسول الله سرمشق نیکویی بود، برای آن‌ها که امید به رحمت الله و روز رستاخیز دارند و الله را بسیار یاد می‌کنند.

و هم‌چنان این قول الله سبحانه وتعالی:  

﴿قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [آل عمران: 31]

ترجمه: بگو: اگر الله را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید! تا الله (نیز) شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و الله آمرزنده مهربان است.

و هم‌چنان او سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا [حشر: 7]

ترجمه: آنچه را رسول الله برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید؛ و از (مخالفت) الله بپرهیزید که الله کیفرش شدید است!

و بسیار آیاتی هستند که دلالت بر وجوب پیروی و الگو گرفتن داشته و گرفتن راه آن حضرت صلی الله علیه و سلم‌را لازمی نموده است؛ زیرا مسلمانان امروزه در دارالکفر زنده‌گی دارند؛ چون بالای شان حکم به غیر ما انزل‌الله صورت گرفته و دارای‌شان به دار مکه در زمان بعثت رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم مشابهت دارد؛ لذا لازم است که زمان مکی در حمل دعوت الگو قرار داده شده و کسی‌که سیرت رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم را در مکه الی بر پائی دولت اسلامی در مدینه جستجو کند، واضح می‌شود که حزب التحریر در مراحل آشکار قدم گذاشته که این مراحل اعمال مشخصی را دارا می‌باشد. به طور مثال حزب طریقه رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم را در کار و تمام مراحل سیر‌ش طریقه‌ خود گرفته است. کارهای‌که واجب است که در این مراحل گرفته شده و اعمال رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم الگو قرار داده شود؛ اعمالی‌که رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم در مراحل سیر دعوت‌اش به پیش برده است.

بناءً به‌مسائِل فوق حزب طریقۀ فعالیت‌اش را به سه مرحله محدود کرده است:

مبارزۀ سیاسی: وقتی جامعه بر فعالیت‌های حزب سخت شد، در حالی‌که امت اعتماد خود را به رهبری و رهبران‌شان که جهت امیدشان به سوی آنان بوده از دست داد؛ در حالی‌که شرایط سختی به خاطر تطبیق برنامه‌های فریب‌کارانه علیه حزب وضع شده بود، در حالی‌که حکام ظلم و ستم را بر ضد رعیت‌‌شان انجام می‌دادند، در حالی‌که شدت آزار و اذیت را حکام بالای حزب و شباب آن عملی کنند؛ در وقتی‌که تمامی این حالات آمد، حزب در این فرصت از اهل قدرت طلب نصرت می‌نماید.

با وصف این‌که حزب به اعمال طلب نصرت اقدام می‌کند، ولی در کنار آن همۀ اعمالی‌که قبلاً آن‌را انجام می‌داده همۀ آن اعمال‌را ادامه می‌دهد؛ مثل پیش‌برد حلقات، تثقیف حزبی، تمرکز بالای امت تا اسلام را حمل کنند و مثل ایجاد فکر عام و مبارزه علیه دولت‌های کافر استعماری و افشاءسازی برنامه‌ها و فریب‌کاری‌ها و نیرنگ‌های آنان و مقابله با حکام و هم‌چنان تبنی آن‌چه به مصالح امت و نظم دادن امور شان می‌باشد. حزب این موارد را انجام می‌دهد، در حالی‌که امید دارد که کامیابی، پیروزی، و نصرت را برای حزب و امت اسلامی تحقق بخشد و این مرحلۀ سوم است که خلافت راشده برپا شده و این روزی است که به یاری الله سبحانه وتعالی مومنین در این روز خوش‌حال می‌شوند.» ختم نقل قول از کتاب معرفی حزب التحریر.

بعد از این‌که حزب توانست که چنین کتله‌ای را ساخت و جامعه به آن احساس کرد و حزب و افکار حزب را شناخته و آن‌چه که به سوی آن دعوت می‌کنند شناخت، حزب از این مرحله به مرحله دوم انتقال خورده که همانا مرحلۀ دوم یعنی مرحلۀ تفاعل با امت می‌باشد، تا امت اسلام را حمل نموده و هم‌چنان این مرحله به هدف ایجاد آگاهی عامه و ایجاد فکر عام در نزد امت می‌باشد تا امت افکار و احکام اسلام را بگیرند؛ افکار و احکامی‌که حزب آن‌ها را تبنی نموده و برای عملی سازی آن افکار و احکام در زنده‌گی واقعی شان کار کنند و با حزب برای بر پائی خلافت و نصب خلیفه و از سرگیری زندگی اسلامی و حمل اسلام به سوی جهان تلاش ورزند که در این مرحله حزب به سوی خطاب عام و خطاب گروهی انتقال خورده و در این مرحله حزب به اعمال ذیل دست می‌زند:

  • ثقافت متمرکز در حلقات برای افراد به هدف رشد کتلوی حزب، بالابردن تعداد‌شان، ایجاد شخصیت‌های اسلامی توانا بر حمل دعوت و تحمل به سختی‌های کارزارهای فکری و مبارزات سیاسی.
  • تثقیف گروهی برای عامۀ امت به وسیله‌ای افکار و احکام تبنی شده‌ی حزب از طریق درس‌های مساجد، محلات، سخنرانی‌ها و اماکن تجمعات عامه و از طریق روزنامه‌ها، کتاب‌ها و نشرات حزب برای ایجاد فکر عام در نزد امت و تفاعل با امت.
  • کارزار فکری بر ضد عقاید کفری، نظام‌ها و افکارشان. کارزار فکری بر ضد عقاید فاسد، افکار و مفاهیم غلط آن‌هم با بیان کجی‌ها، اشتباهات و تناقضات این عقاید وافکار با اسلام، تا بدین ترتیب امت‌را از این افکار کفری، فاسد و مغلوطه در خطاء و پیامدهای آن رها نماید.

بناءً مراحل سه‌گانه در وقت نبود دولت می‌باشد. به همین دلیل حزب به این مراحله سه‌گانه دست می‌زند، اما وقتی دولت برپا شد، هر آن‌چه به اقامۀ دولت مرتبط باشد، از جملۀ اعمال حزب نمی‌باشد. مثلاً طلب نصرت در اواخر مرحلۀ دوم برای برپائی دولت انجام می‌شود، نه در وقت موجودیت دولت. به همین ترتیب مرحلۀ دوم برای اقامۀ دولت انجام می‌شود، نه بعد از اقامۀ دولت، زیرا در آن وقت دولت وجود دارد. در وقت موجودیت دولت اسلامی محاسبۀ حکام مطابق به شریعت صورت می‌گیرد؛ اما مراحل دیگر با قوت و نشاط قوی‌تر و فعال‌تری به پیش‌ برده می‌شود؛ زیرا بعد از برپائی دولت اسلامی عدالت جای ظلم‌را می‌گیرد و فضاهای آرام و زیبا برای کار حزبی جای کارهای سخت حزب را می‌گیرد؛ چی زیبا روزی است آن روز که به یاری الله سبحانه و تعالی مؤمنین در آن روز خوش‌حال می‌باشند.

و ما این مسأله را در کتب خود مخصوصاً در کراسة و کیفیت محاسبه وفق احکام شرعی بیان کردیم. و همین اندازه کفایت می‌کند، الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

آیا با حزبی مبارزه می‌کنید که با تأسیس خلافت به دنبال عزت و نهضت امت است؟!

  • نشر شده در تثقیفی

رسول الله صلی الله علیه وسلم با شدیدترین انواع اذیت و آزار از سوی مشرکان نادان قومش مواجه شد؛ کسانی‌که او را مورد خصومت قرار دادند، با او جنگیدند و مانع دعوت او شدند. ابزار جنگ آن‌ها با پیامبر صلی الله علیه و سلم و دعوت او بسیار بود، از جمله جنگ روانی و تبلیغاتی، از جمله جنگ مادی و آزار جسمی، مشرکین با تمسخر و استهزاء به رسول الله صلی الله علیه و سلم می‌خواستند وی را از دعوتش دور دارند؛ گاهی به جنون، گاهی به جادو و گاهی به دروغ متهمش می‌کردند. شبهه افکنی و تبلیغات دروغین و باطل از جملۀ وسایل شان در این جنگ معنوی به شمار می‌رفت و به صورت پیوسته این شبهات و تبلیغات باطل را تبلیغ می‌کردند و با وجود آن، تعداد مسلمانان همچنان در حال افزایش بود.

فقط وظیفۀ شان همین بود که سعی کنند - با تمام توان – مانع رسیدن قرآن به مردم شوند. این جنگ هنوز برای هر گروه یا کتلۀ ادامه دارد که قدم‌های رسول الله صلی الله علیه و سلم را دنبال می‌کند، و خط و مشی وی را به عنوان دعوتگر به همان مسیری‌که او دعوت می‌کرد، دنبال می‌کند. حالا حزب التحریر از خط و مشی نبی کریم صلی الله علیه و سلم به هدف احیای امت اسلامی از زوال شدیدی‌که به آن رسیده و آزاد ساختن امت از افکار، نظام‌ها و احکام کفر و از سلطه و نفوذ دولت‌های کفری به هدف کار برای بازگشتاندن دولت خلافت به عرصۀ وجود پیروی می‌کند تا حکم به آن‌چه الله سبحانه و تعالی نازل کرده است.

حزب التحریر هدف خود را از سرگیری زندگی اسلامی با تأسیس خلافت راشده بر منهج نبوت و حمل اسلام به جهان با دعوت و جهاد تعیین کرده و این حزب پیش نویس قانون اساسی مفصل 191 ماده‌ای را تهیه نموده است. یک حزب با این مشخصات باید در معرض جنگ شدید دشمنان اسلام و مسلمانان قرار گیرد. جنگی بی امان به این خاطر که تاج و تخت ظالمان ستمگر را تهدید می‎کند، بلکه با تمام قوت برای تأسیس دولت خلافت تلاش می‎کند. این همان رؤیای ترسناکی است که غرب را می‌ترساند و حتی از شنیدن نام آن (خلافت) روحش می‌لرزد.

همان‎طور که حزب از حملات دشمنان کافر دین در امان نیست، به همین قسم از حیله‎‌گری مزدوران آن از جمله حکام، نویسندگان و روزنامه نگاران نیز در امان نبوده است. به همین خاطر آن‎ها پس از مطالعه با کمک شخصیت‎ها و مراکز تحقیقات مطالعاتی را آماده کردند.

وب سایت حفریات در سال 2021 گزارشی منتشر کرد که در آن گزارش بر حزب و جوانان آن حمله نمود که ما به بخش‎های از آن را ذکر می‌کنیم، جائی‌که در آن آمده بود: «در میان شاخه‌های حزب التحریر در بیش از 50 کشور در سراسر جهان، شاخۀ استرالیا افراطی‌ترین یا به معنای دقیق‌تر، صادق‌ترین شاخه در بیان اهداف این حزب است که نسخه‌ای غیر مسلح از ایدیولوژی داعش به شمار می‌رود، چنانچه رهبران شاخۀ حزب در استرالیا از محکوم کردن جنایات آن خودداری می‌کنند.»  هم‌چنان به دروغ‌های شان، تهمت شان به حزب و گمراه کردن دیدگاه عام مردم ادامه داده می‌گویند: «حزب التحریر شهرت بدی در استرالیا دارد و دانشگاهیان از حضور در کنفرانس‌هایی‌که رهبران این حزب در آن شرکت دارند، خودداری می‌کنند، به این دلیل که سخنان شان نژادپرستانه بوده، به سوی خشونت تحریک می‌نماید و جنایات داعش را توجیه می‌کند، و سخنان ارتجاعی حزب التحریر باعث آسیب رساندن به چهرۀ اسلام و مسلمانان در جامعه استرالیا، علاوه بر گسترش افراط گرایی، افزایش جدایی مسلمانان از جامعه گردیده که بسیاری از جوانان را به پیوستن به تروریسم در سازمان‌های عراق و سوریه سوق می‌دهد.»

عمرو فاروق، محقق در امور گروه‌های تروریستی می‌گوید: «حزب التحریر یکی از شاخه‌های اصلی جنبش‌های بنیادگرایی است که معتقد به همان اصول و الفبای فکری هستند که اکثر گروه‌ها به عنوان راهنما می‌گیرند، در تعامل با پروژۀ اسلامی برای تأسیس آنچه "دولت خلافت" مزعوم شان می‌نامند.»

در تاریخ 4/7/2021، روزنامۀ الرأی نیز مقاله‌ای از نویسنده رجا طلب را تحت عنوان "تبدیل پرندۀ معتکف در اقصی به یک فراری!" این مقاله پر از دروغ و تهمت علیه حزب التحریر بود.

از جملۀ این جنگ و هشدار علیه حزب التحریر، زینو باران مدیر بخش برنامه‌های امنیتی و انرژی بین المللی در مرکز نیکسون هنگامی‌که در کمیتۀ کوچکی پیرامون (تروریست، تهدیدها و توانایی‌ها) صحبت می‌کرد، گفت که حزب التحریر " مبارز اصلی" در جنگ افکار است. این کمیته شاخۀ از کمیتۀ خدمات نظامی کنگرۀ ایالات متحده است، جایی‌که در آن کمیتۀ فوق ارائه شد. وی کنگره را مورد خطاب قرار داد و به او یادآوری کرد که: «حزب التحریر گروهی از تهدیدها علیه منافع آمریکا را تشکیل می‌دهد، و در ایجاد تمایز و جدایی بین غرب و مسلمانان نقش داشته و در گسترش روحیۀ ضد آمریكایی و یهودستیزی مشاركت دارد.»  وی جهت هشدار به کنگره اضافه کرد که: «این حزب تنها حزبی است که در مورد مفهوم امت و خلافت در یک مفهوم همه جانبه برای همه امت صحبت می‌کند، نه در قالب دولت یا دولت‌های که امریکا مانند گروه‎های دیگر به سوی آن فرا می‌خواند" و اینکه او پیشرفت کرده است "پیشرفت جدی گسترده و خطرناک به عنوان "مبارز اصلی" در جنگ افکار.» هم‌چنین کاری‌که مؤسسۀ راند در جنگ علنی علیه این حزب انجام می‌دهد. هم‌چنین آنچه حاکمان دست نشانده برای تعقیب و به زندان انداختن جوانان حزب التحریر انجام می‌دهند، دور نیست آنچه با مهندس/انجنیر نوید بت سخنگوی رسمی حزب التحریر-ولایت پاکستان صورت گرفت که بیش از 9 سال است که ربوده شده و تا هنوز در قید حبس است. ما از الله سبحانه و تعالی می‌خواهیم که او را از اسارت برهاند!

 این قطره‌ای از دریا بود که به صورت واضحی دلالت می‌کند، بر این‌که این حزب بر روش رسول الله صلی الله علیه و سلم حرکت می‌کند و چنین جنگ سختی علیه حزب و جوانان آن فقط قدرت و قاطعیت آن را افزایش می‌دهد و حزب در راه نهضت امت و خلاص کردن آن از هر فکری غیر از اسلام در حرکت است و شعار آن در این مسیر این است که «تا اینکه الله متعال اسلام را برایش اظهار گرداند یا این پیام در زمین تنها بماند» و این حزب همراه امت و در میان امت حرکت می‌کند تا اینکه کاخ خلافت راشده دوم بر منهج نبوت تأسیس گردد. 

نویسنده: عبدالخالق عبدون علی

عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه سودان

مترجم: احمد صادق امین

ادامه مطلب...

طلا در نظام اسلام از جملۀ اموال عمومی و در نظام سرمایه‌داری تاراج حاکمان و شرکت‌هاست

  • نشر شده در سیاسی

در سایۀ نظام‌های سرمایه‌داری، دولت‌ها در همه‌جا به جست‌جوی پول می‌پردازند و با تشنه‌گی فراوان به دنبال مشتی مال اند و برای داشتن مالکیت آن به هر شکلی تلاش می‌کنند و بدون اجازۀ شارع سبحانه و تعالی تصرف می‌نمایند، به طوری‌که برخی از شرکت‌ها به روش‌های پیچیدۀ بهره‌برداری از طلا امتیاز داده می‌شوند، جبریل ابراهیم وزیر مالیۀ و طرح و پلان اقتصادی سودان تأکید کرد که مالکیت مادۀ معدنی طلا برای دولت است نه برای افراد. وی افزود: «با این وجود ما به افراد اجازۀ کار بهره‌برداری طلا و صادرات آن را دادیم و این موفقیت آمیز نبود.» در 28 نوامبر 2019، Al-Hurra.com گزارشی ارایه نمود، تحت عنوان «سودان، تپه‌های طلا در سودان ... مسئله‌ی کوه عامر، البشیر و "هم پیمانان سرسخت او" چیست؟» در این گزارش اظهار داشت که: «طلا در تپه‌های کوه عامر از معدن‌چی‌یان سرگردان در آپریل 2012 کشف شد تا به ارزشمندترین منبع طبیعی تبدیل گردد؛ اما سران نظام سابق آن‌را غارت نمودند تا سرمایه‌های هنگفت‌شان افزون گردد. در زمانی‌که مردم از فقر، بیکاری و وضعیت اقتصادی رنج می‌بردند، عمر البشیر رئیس جمهور برکنار شده و متحدانش کوه عامر را برای منافع خودشان به تمسخر گرفتند.»

به تاریخ 16/10/2020، خبرگزاری SUNA نیز خبری را تحت عنوان: "سودان برای بهره‌برداری از طلا به هفت شرکت قرارداد اعطا می‌کند و برای طرح یک پیشنهاد بین المللی جهت جذب 8 شرکت دیگر آماده می‌شود"، در این خبر اظهار داشت: «سودان اعلام کرده است که 10 قرارداد امتیاز برای بهره‌برداری طلا به شش شرکت محلی و یک شرکت چینی اعطا شد.» آژانس خبری رسمی سودان (سونا) گفت که خیری عبدالرحمن وزیر انرژی و معادن، به نمایندگی از دولت با مدیران شرکت‌ها، در حضور ماچین مین سفیر چین در خارطوم قراردادهایی امضا کرده است که این قرار دادها هم‌چنین شامل بهره‌برداری دیگر مواد معدنی مرتبط با طلا می‌شود. بر اساس گفتۀ این آژانس، خیری از پیشنهاد بین المللی نزدیک به اعلان از 16 قرارداد جدید برای امضا با 8 شرکت دیگر خبر داد.

سلیمان عبدالرحمن مدیر عمومی ادارۀ تحقیقات زمین شناسی، به نوبۀ خود گفت که تمام مناطق‌مناسب برای استخراج معادن در کشور به یک‌میلیون و هشتصد هزار کیلومتر می‌رسد. ماچین مین، سفیر چین با ابراز خوش‌حالی از امضای توافق‌نامه‌ها گفت: «که این توافق‌نامه‌ها روابط بین دو کشور را تقویت می‌کند.» در 15 مارچ 2021، ادارۀ عمومی تحقیقات زمین شناسی سودان تیمی یک‌پارچه را برای ازسرگیری کار در پروژۀ تولید طلا در کوه عامر، دارفور شمالی اعزام کرد. بازدید از این مأموریت پس از آن بود که شرکت ال‌جنید از آن به نفع دولت سودان به نمایندگی از وزارت معادن چشم پوشی نمود. محمد الحافظ بانگا، رئیس مأموریت زمین شناسی گفت: «آنها امروز به منطقۀ کوه عامر می‌روند تا تولید طلا را در این هفته و پس از پایان روند تسلیم و تحویل بین شرکت الجنید و دولت آغاز کنند.»

به این‌ترتیب است که موضوع طلا در این کشورها پس‌از انعقاد قرارداد از طرف دولت با شرکت‌ها، به شرکت‌ها داده می‌شود. بنابراین افراد پس از انعقاد توافق‌نامه‌ها با دولت همراه روشن شدن نسبت دولت و شرکت تولید کننده آن‌را مالک می‌شوند، با وجود این ثروت عظیم طلا در این کشور که یکی از بزرگترین کشورهای است که طلا تولید می‌کند، ولی تولید طلا در زندگی مردم این کشور که فقر و تنگ‌دستی را از این نظام‌های سرمایه‌داری به ارث برده اند، هیچ اثری نگذاشته است و ای کاش این اموال برای مردم این ‌سرزمین در صحت، آموزش و امنیت هزینه می‌شد؛ اما به جیب متعفن حکام می‌رود! با توجه به این واقعیت، وزیر مالیه ادعا می‌کند که طلا متعلق به دولت است. بنابراین این معدن گران‌بها به مالکیت دولت تبدیل شده و گاهی اوقات دولت آن‌را به شرکت‌ها می‌دهد، با اختصاص درصدی به دولت، نه به مردم این کشور. طبیعی است که دولت در این هرج و مرج چنین تعامل کند و در نبود یک منهج پاک مبتنی بر عقیدۀ مردم این سرزمین، اسلام بزرگ که این ملکیت‌ها را با جزئیات دقیق شرح داده و ذهن قاصر انسان را برای بیان نظر در مورد آن ترک نمی‌کند.

اسلام ملکیت‌را به سه دسته تقسیم می‌کند که عبارت اند از(فردی، دولتی و عمومی است.) مالکیت افراد، با بسیاری از احکام ثابت شده است، از جمله احکام ارث که برای افراد در مال موروث سهم قرار داده است، احکام دستمزد در بدل کار و منافع، احکام شکار و شرکت‌ها و بسیاری موارد دیگر. به همین قسم مالکیت دولت را بسیاری از احکام، از جمله جزیه، خمس ذخایر زمینی، خراج، فیء و غنایم اثبات کرده است و در مورد مالکیت عمومی، این احکام با مشارکت مردم در آب، چراگاه و آتش و مواد معدنی گسترده‌ای مانند آهن، منگنز، طلا و سایر مواد معدنی ثابت شده است.

اسلام به فرد حق داده است كه آن‌چه را نياز دارد و نياز افراد تحت تكفل خود را تحت مالکیت خود داشته باشد. دولت به عنوان یک حامی امور رعیت، باید برای انجام وظایف خود در قبال رعیت، محافظت از رعیت و سرزمین در برابر خطرات داخلی و خارجی و حفظ امنیت و سلامت مردم از مال استفاده کند. بنابراین اسلام برای دولت حق مالکیت برخی املاک معینی را داده است که آن مال برای رسیدگی به بعضی وظایف لازمی مورد نیاز می‌باشد، و این مال غیر از آن مالی است که پرداخت آن‌را الله سبحانه وتعالی بر مردم لازم گردانیده است. به همین ترتیب نیازهای وجود دارد که فقط مختص یک فرد نیست، بلکه نیاز افراد به عنوان یک گروه از افراد است و نه به عنوان یک فرد. مانند چراگاه‌ها، جنگل‌ها، رودخانه‌ها، سواحل دریایی، جاده‌ها، مراکز آموزشی و صحی و سایر موارد. اسلام جامعه را با ویژگی‌های مخصوص جامعه منحصر گردانیده که سبب حفظ جامعه و پراکنده نشدن آن و وسیلۀ بقاء آن بدون نیاز به پول فردی یا پول دولتی می‌شود.

اموال عمومی به این طریق شناخته می‌شود که شارع برای تمام افراد جامعه اجازۀ بهره‌گیری از همان اشیاء را داده است و این اشیا در سه نوع تحقق می‌یابند: اشیای که از تأسیسات جامعه به حساب می‌آیند، چنان‌چه اگر در دسترس جامعه نباشند، افراد جامعه در طلب آن پراکنده می‌شوند، مواد معدنی تمام نشدنی و مواردی که ماهیت ترکیب آن‌ها مانع می‌شود که یک فرد به مالکیت آن اختصاص داده شود. از ابن عباس رضی الله تعالی عنه روایت که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:

«النَّاسُ شُرَكَاءُ فِي ثَلَاثٍ: الْمَاءِ وَالْكَلَإِ وَالنَّارِ»

ترجمه: مردم در سه چیز با هم شریک اند: آب، چراگاه و آتش

این بدان معناست که آب‌های مانند: رودخانه‌ها، دریاها و سواحل آن، حوضه‌های آب و مراتع وسیع کوه‌ها، دشت‌ها، چراگاه و جنگل‌ها و آتش به معنای منابع آتش مانند جنگل‌های چوب، معادن زغال سنگ، گاز و نفت همه اموال عمومی اند، به این معنی که آن‌ها یا آن چه از این منابع به دست می‌آید عبارت از مالی است که به تمام افراد رعیت به طور یک‌سان تعلق دارد و همه می‌توانند از آن به صورت مستقیم یا از طریق یک تنظیمات خاصی که توسط دولت انجام می‌شود بهره‌مند شوند. در مورد مواد معدنی که هیچ‌گاه تمام نمی‌شوند، ترمذی از ابیض بن حمال نقل می‌کند که وی نزد پیامبر صلی‌الله علیه و سلم آمد و از ایشان خواست تا قطعه زمینی را که در آن معدن نمک قرار داشت برای وی بدهند، نبی کریم صلی‌الله علیه و سلم (بر اساس حرصی‌که به آبادانی زمین داشتند) این قطعه زمین را به وی دادند، وقتی‌که پشت گشتاند تا برود شخصی از اهل مجلس گفت: آیا می‌دانید ای رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم که چگونه زمینی را برای وی دادید؟ شما برای وی بخشی از آب عِدّ را دادید. نبی کریم صلی‌الله علیه و سلم فرمودند: آن قطعه زمین‌را از وی باز گیرید.

آب عِدّ عبارت از همان آبی‌است که تمام نمی‌شود. در این جا نمک را به آب عِدّ تشبیه نموده است، زیرا تمام نمی‌گردد و این دلالت می‌کند که معادنی از قبیل منابع مواد معدنی مختلف مانند آهن، مس، فسفات، یورانیوم، طلا و سایر موارد از جمله منابعی می‌باشند که متعلق کردن آن به افراد جواز ندارد. اما اشیای که طبیعت آن مانع از تملک آن‌ها توسط افراد می‌شود، این موارد شامل جاده‌ها، فرکانس‌های رادیویی، معابر آب و هوا، مدارس دولتی، بیمارستان‌ها و دانشگاه‌ها می‌شود. مالکیت یک فرد در جاده یا گذرگاه آب و هوا و کلینیک‌های دولتی ممکن است از بهره‌مندی افراد دیگر از این اشیا جلوگیری کنید.

به همین قسم طلا، اگر مقدار آن زیاد باشد و از جمله منابع تمام نشدنی باشد، مالکیت آن برای شرکت‌ها، افراد یا حتی دولت مجاز نیست، زیرا این یکی از اموال عمومی برای همه مردم است بنابراین دولت می‌تواند آن را به شکل خدمات برای مردم صرف کند یا به صورت نقدی به آن‌ها بدهد. اما اگر به مقدار کم باشد و به حدی نباشد که از جمله منابع تمام نشدنی به حساب آید، در این صورت جواز دارد که افراد مالک آن باشند.

این نظام پروردگار جهانیان است که او بر پیامبرش محمد بن عبدالله علیه افضل الصلوة و اتم التسلیم نازل کرد؛ نظامی‌که مردم را رهبری کرد و به کسی ظلم نمی‌نمود. نظام خلافت که حق هر صاحب حقی را اداء نموده و به حق مردم تعدی نمی‌کند.

نویسنده: عبدالخالق عبدون علی

عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر ولایت سودان

مترجم: احمد صادق امین

ادامه مطلب...

آیا کسی هست که نفاق امریکای اشغالگر را به نمایش گذاشته و ندای تغییر در نظم جهانی را سر دهد؟!

خبر:

انتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا روز سه‌شنبه سوم اگست سال جاری در تماس تلیفونی با اشرف غنی، رییس جمهور افغانستان بر «تعهد قوی و پایدار ایالات متحده با افغانستان» تصریح ورزید. بر اساس خبرنامه‌ای وزارت خارجه امریکا هر دو ضمن محکوم کردن حملات طالبان؛ که در آن اعتنای اندک به حیات و حقوق بشری صورت می‌گیرد، بر ضرورت تسریع مذاکرات صلح افغانستان و تفاهم سیاسی تاکید کردند. خبرنامه افزوده است که آنان بر همه‌شمول بودن تفاهم سیاسی، احترام به حقوق تمام افغان‌ها به شمول زنان و اقلیت‌ها، حق انتخاب رهبر توسط مردم و عدم استفاده از خاک افغانستان برای حمله بر ضد ایالات متحده و متحدان و شرکای آن نیز تاکید کردند.

تبصره:

حکومت‌های امریکا و متحدانش از آغاز اشغال تا امروز حتی برای یک لحظه هم نه با مردم خود و نه با مردم افغانستان صادق بودند. چون در اوایل اشغال از ملت‌سازی، دولت‌سازی، دموکراسی، بازسازی، حقوق زن و حقوق بشری سخن می‌گفتند در حالیکه ترامپ و بایدن به صراحت، اهداف خود را در امریکا و افغانستان را خلاف آن همه مواردی اعلام نمودند که قبلاً شعار می‌دادند. ترامپ می‌گفت که «ما ملت‌سازی نمی‌کنیم، ما تروریست‌ها را می‌کشیم» و «بودن در افغانستان ضیاع وقت است». و اکنون بایدن می‌گوید که «ما برای ملت‌سازی به افغانستان نرفته بودیم».

امریکا در اواسط اشغال و بعد از مقاومت شدید مردم مجاهد افغانستان نغمه صلح را سر داده، که همواره با جنگ خونین و تلفات هنگفت مالی و جانی مردم افغانستان همراه بوده است. و بعد از توافقنامه دوحه سخن از خروج نیروهای خود و اکنون از رو به تکمیل بودن این پروسه سخن می‌زنند. درحالیکه نیروهای هوایی شان روزمره بر مواضع طالبان بمباردمان می‌کنند، که اکثراً مردم ملکی، اطفال و زنان قربانی این حملات شده و تعدادی زیادی از آنان، از خانه و کاشانه شان آواره می‌گردند.

پس بدانید که امریکا در اشغال افغانستان هم به مردم امریکا و هم به مردم جهان و افغانستان دروغ گفته است و بدانید که پروسه صلح نیز دروغ شاخدار می‌باشد چون که آن پروسه صلح نه، بلکه پروسه خروج مصون نیروهای امریکا و ناتو از افغانستان می‌باشد. اکنون نیز از یکسو پیشرفت در پروسه خروج را قدم به قدم اعلام می‌دارد، اما از جانب دیگر برای توازن در میدان‌های جنگ به نفع دولت دست نشانده اش روزانه بمباردمان می‌کند. امریکا نیروهای افغان را تمویل و تجهیز نموده و وزیر خارجه اش از «تعهد قوی و پایدار ایالات متحده به افغانستان» در تماس تلیفونی با اشرف غنی تصریح می‌ورزد که مردم افغانستان را یک‌بار دیگر با یک جنگ تمام عیار روبرو ساخته، تا از مصارف هنگفت، تلفات و شکست ننگین خویش انتقام بگیرد و نگذارد که گروه فاتح الگوی الهام‌بخش برای سایر گروه‌های مبارز امت علیه استعمارگران گردد.

این شیطان بالفعل و بالقوه تنها برین هم اکتفا نکرده، بلکه برای ترویج فضای وحشت در میان افغان‌ها توسط سفارتخانه‌ها، یوناما، سیگار و کمیسیون حقوق بشر افغانستان گزارش‌های را به نشر می‌رساند، تا نشان دهد که افغانستان دیگر جای وحشت و دهشت بوده و قابلیت زندگی برای ترجمانان و همکاران نیروهای آنها نیست و  برای همین است که برنامه‌های مختلف انتقال آنان به امریکا و اروپا را اعلان کرده است. درحالیکه همین امریکا به همکاری عمال خویش در داخل نظام و حکومت‌های مانند پاکستان، ترکیه، ایران، هند، قطر، امارات و سعودی مردم افغانستان را با یک جنگ تمام عیار، بی‌کاری، فقر و آوارگی دچار نموده است.

وجدان‌های بی طرف در داخل امریکا و جهان باید از تمام اشغالگران بپرسند، که آیا یگانه عامل این وضعیت در افغانستان خود امریکا، هم پیمانان و عمالش نبوده و نیست؟! آیا این وضعیت همین اکنون توسط امریکا تشدید نمی‌گردد؟!

دفتر سرمفتش ويژه امریکا برای بازسازی افغانستان (سیگار) در گزارش تازه خود گفته که حکومت افغانستان با «بحران بقا» روبروست. آیا این خود امریکا نیست که جنگ را برای بقای جمهوریت، ارزش‌های بیست سال گذشته و … تشدید نموده، از یکسو با طالبان توافق‌نامه دوحه را برای خروج مصوون نیروهای خود امضا کرده و از سوی دیگر دولت را تمویل و تجهیز می‌نماید و جلو سقوطش را می‌گیرد و توسط بمباردمان‌ها توازن در جبهات را حفظ می‌کند؟!

فلهذا طالبان و تمام جهت‌های دیگر که حد اقل ذره‌ی از ایمان در قلب‌های شان جلوه می‌کند این نفاق امریکا را درک کنند و به جای جنگ با یکدیگر، تلفات مردم ملکی و ویران نمودن تاسیسات عام‌المنفعه، علیه اشغالگران و تمام دار و دسته‌ی شان دست به دست هم دهند و تا خروج آخرین سرباز اشغالگران و اجیران شان دست به جهاد یازند و به قضیه اساسی امت مسلمه که یک قرن است از صحنه بین المللی غایب بوده به حیث فریضه که تاج فرایض است، توجه نمایند و در تبانی با مسلمانان منطقه و دعوتگران حزب التحریر خلافت بر منهج راشده را تاسیس نمایند. نگذارند که امریکا و هم پیمانانش نظام سیکولر را در لباس اسلام بر مردم مجاهد افغانستان تحمیل نماید. چون این نظام نه مشکل مردم مسلمان افغانستان را حل کرده می‌تواند و نه نزد الله متعال مقبول می‌باشد.

سیف الله مستنیر

رییس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر - ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

تبعات زیان‌بار سیاسی در افغانستان

  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

به‌تاریخ 17 جولای 2021م اعلام شد که نشست گفت‌وگوهای خاص در قطر بین دو هیئت بلند پایه که متشکل از 7 نمایندۀ طالب و 7 نمایندۀ حکومت بود، به‌خاطر بحث در مورد مسایل اساسی بین طرفین برگذار گردید. این نشست پس از آن انجام پذیرفت که رئیس جمهور امریکا به‌تاریخ 8 جولای 2021م از وعده‌های قبلی‌ای که سپرده بود، عقب‌نشینی نموده و اعلام کرد که بیرون شدن نیروهای این کشور از افغانستان، به 31 آگست کامل خواهد شد. و چنان‌چه جنبش طالبان بیان داشته است که مساحات زیادی از خاک افغانستان را که بالغ بر 85 درصد می‌شود، به تصرف خویش در آورده است.

بر اساس توافق‌نامۀ دوحه باید گفت‌وگو ها بین جنبش طالبان و حکومت برای رسیدن به مشارکت سیاسی برگذار گردد. آیا طالبان بر حکومت مسلط خواهند شد و یا در حکومت مشارکت خواهند نمود؟ و آیا امریکا واقعاً از افغانستان بیرون خواهد شد و یا نفوذ آن به‌شکل مستمر باقی خواهد ماند؟

پاسخ:

برای این‌که بتوان دیدگاه برتر را بیان نمود، امور ذیل را باید به بحث گرفت:

1- وقتی امریکا در اواخر 2010م و اوایل 2011م به‌طور جدی طرح خروج نیروهایش از افغانستان را روی دست گرفت، این کشور با جدیت تمام گفت‌وگوها را همراه رهبران بلند پایۀ طالبان آغاز نمود و پاکستان حلقۀ میانۀ این گفت‌وگو ها بود. و در آن زمان، امریکا در برابر طالبان نرمی نشان داد؛ چنان‌چه در سال 2014م، گفت‌وگو های (این کشور همراه طالبان) منجر به آزادی 5 تن از طالبان از خلیج "گوانتانامو" در ازای آزادی یک گروهبان/ضابط امریکایی به‌نام "بوبرگال" گردید. پس از آن، مقدمات گفت‌وگوها تسریع داده شد و دو تن خدمات زیادی را برای طرفی‌که تمثیل می‌نمود، ایفا کرد که این دو تن عبارتند از "زلمی خلیل‌زاد" و "ملا عبدالغنی برادر" می‌باشد. در 5 سپتامبر 2018م زلمی خلیل زاد به‌عنوان نمایندۀ خاص ایالات متحدۀ امریکا برای صلح در افغانستان گماشته شد و مکلف شد تا وظیفۀ پایان بخشیدن اشغال نظامی امریکا در افغانستان را بدوش گیرد و پس از گذشت دو ماه از تعیین خلیل زاد به این وظیفه، در اکتبر 2018م پاکستان "ملا عبدالغنی برادر" را که در این کشور توسط حمله‌ای که در 8 فبروری سال 2010م در کراچی صورت گرفت، در زندان به‌سر می‌بُرد، آزاد نمود که پس از آزادی، به‌عنوان رئیس دفتر طالبان در دوحه گماشته شد. BBC در 25 فبروری 2019م نوشت: «نام ملا برادر در رأس فهرست زندانیانی است که طالبان در گفت‌وگوهای پی درپی خود همراه مسئولان امریکایی و حکومت افغانستان، خواستار آزادی آن‌ شدند تا این‌که وی در اکتبر 2018م آزاد شده و سپس مسئولیت دفتر سیاسی جنبش طالبان در قطر را از جنوری گذشته به دوش گرفت.» این دو شخص، نقش بارزی در گفت‌وگوها داشتند.

2- سپس این گفت‌وگو ها در 29 فبروری 2020م، توافق‌نامۀ دوحه را در قبال داشت و چنان‌چه شبکۀ خبری BBC منتشر نموده بود، بارزترین مواد این توافق‌نامه این‌گونه بود: مسئولان امریکایی و افغان اعلام نمودند در صورتی‌که طالبان در توافق‌نامه‌ای که امروز به امضاء رسید متعهد باشند، امریکا و هم‌پیمانان آن در ناتو در خلال 14 ماه نیروهای خویش را از افغانستان خارج خواهند نمود. این اعلامیه در بیانیۀ مشترک امریکایی-افغانی در کابل صادر شد.

"دونالد ترامپ"رئیس جمهور امریکا گفت: «این یک سفر طولانی و سختی در افغانستان بود.» وی افزود: «حال پس از گذشت این همه سال، زمان آن فرا رسیده که ارتش خویش را به وطن بازگردانیم.» خبر گزاری فوق علاوه نمود که در جنگ افغانستان بیش از 2400 نظامی امریکایی کشته شده است.

3- پس از توافق‌نامۀ دوحه،  اظهار نظرها تسریع یافته، دیدارها همراه تداوم کشمکش‌ها در تنازل و صعود بود.

- CNN اظهار نظر جوبایدن را نقل نمود که وی اعلام کرد: «اکنون من چهارمین رئیس جمهور امریکا هستم که وجود نیروهای امریکایی را در افغانستان مدیریت می‌کند. دو رئیس جمهور از حزب جمهوری‌خواه و دو تن دیگر از دموکرات‌ها. من هرگز این مسئولیت را به پنجمین رئیس جمهور واگذار نخواهم نمود. اکنون زمان آن فرا رسیده است که به طولانی‌ترین جنگی که امریکا به راه انداخته است، پایان داده شود.»

- بایدن به 8 جولای 2021م سخنرانی و سپس کنفرانس خبری‌ای را برگزار نمود که شبکه‌های تلویزیونی امریکا و جهان آن‌را پوشش دادند. وی در آن گفت: «پایان طولانی‌ترین جنگ در تاریخ امریکا را اعلام می‌کنیم. ما به وظیفۀ خویش در افغانستان موفق بودیم. القاعده را شکست داده و رهبر آن اسامه بن لادن را نابود نمودیم و مسئولیت نظامی ما تا پایان آگست آینده ادامه خواهد داشت.» وی افزود: «نیروهای امریکایی به‌خاطر ساخت افغانستان به این کشور اعزام نشدند؛ چون این وظیفۀ خود افغان‌هاست و ایشان ادارۀ کشور خود را به هر شکلی‌که مناسب می‌دانند باید به پیش ببرند و اکنون خطر در خارج افغانستان احساس می‌گردد. اولویت ما رقابت استراتیژی با چین، مبارزه با کوید 19 و تروریزم سایبری است. اگر به جنگی‌که قبل از 20 سال آغاز نمودیم، ادامه دهیم، نمی‌توانیم به این مأمول دست یابیم.» "جین ساکی" سخنگوی کاخ سفید با صراحت بیش‌تر به این موضوع پرداخته گفت: «هیچ برنامه‌ای برای جشن گرفتن تکمیل عقب‌نشینی امریکا از افغانستان روی دست نیست. ما هرگز در صدد جشن گرفتن لحظۀ موفقیت در جنگی نخواهیم بود که 20 سال را بدون تحقق هرگونه پیروزی به درازا کشید.» (منبع: آناتولی 8 جولای 2021م)

یعنی امریکا در خلال بیست سال هیچ‌گونه پیروزی‌ای را تحقق نبخشیده است. حتی این کشور به 2 جولای 2021م پایگاه بگرام را که مهم‌ترین و بزرگ‌ترین پای‌گاهش بود، پس از بستن سایر پایگاه‌هایش، تخلیه نمود. به این ترتیب، حملۀ صلیبی خود را در عمل قبل از موعد رسمی که بایدن رئیس جمهور این کشور قبلاً آن‌را 11 سپتامبر اعلام نموده بود، پایان داد و نیز قبل از موعد دومی بود که در سخنرانی آن‌را 31 آگست آینده اعلام نموده بود.

- در این میان، جنبش طالبان حملات نظامی خود را توسعه بخشیده و شهرستان/ولسوالی‌هایی را در شمال، جنوب، غرب و مرکز کشور سقوط دادند و سرعت تسلط جنبش طالبان بر اراضی افغانستان قابل توجه بود. مخصوصاً بر مرزهای کشورهای همسایه و تسلط بر عبورگاه‌ها با کشورهای همسایه. شهاب الدین دلاور عضو گروه گفت‌وگو کنندۀ هییئت طالبان از مسکو به 9 جولای 2021م گفت: «جنبش طالبان بر 85 درصد خاک افغانستان مسلط است.» اجمل شینواری سخنگوی نیروهای امنیتی افغانستان این گفته را رد نموده گفت: «این موضوع درست نیست، جنگ‌ها در اکثر مناطق جریان دارد.» (منبع: فرانس پرس 11 جولای 2021م)

جنبش طالبان متعهد به عدم آماج قراردادن کشورهای همسایه و کشورهای دوست گردید و این‌که هدف‌اش از بازدید مسکو ارائه تمام معلوماتی‌که است که امارت اسلامی در اختیار دارد و نیز این‌که به توسعۀ طلبی گروه داعش در افغانستان اجازه نخواهد داد و با این گروه خواهد جنگید و نیز این‌که این جنبش، گفت‌وگو هایی را با نمایندگان جامعه برای مشخص نمودن ساختار دولت انجام داده که این کار در حال خاتمه یافتن است و نیز این‌که هدف این جنبش ایجاد حکومت تک محوری نیست. (منبع: الجزیره 9 جولای 2021م)

4- به 17 جولای 2021م اعلام شد که: طرفین نزاع در افغانستان امروز شنبه در دوحه بر تشکیل کمیسیونی متشکل از 14 عضو که به شکل متساوی از هرجانب 7 تن عضویت آن‌را دارند، برای بحث روی آجندای گفت‌وگو هایی‌که در آن موضوعات سرنوشت‌ساز به بحث گرفته می‌شود، توافق نمودند. خبرنگار الجزیره به نقل از منبعی از هیئت گفت‌وگو کنندۀ افغانی در دوحه نقل نمود که جلسۀ افتتاحیه برای مباحثات در جوِ مثبت خاتمه یافت. سلسلۀ جدید از گفت‌وگو ها بین حکومت افغانستان و جنبش طالبان امروز در دوحه پایتخت قطر انجام پذیرفت و در این سلسله از دیدارها، موضوعات و قضایایی‌که سرنوشت‌ساز گفته می‌شود، به بحث گرفته می‌شود. عبدالله عبدالله رئیس شورای مصالحۀ ملی و رئیس هیئت حکومت گفت: «تحقق صلح در کشور اقتضا می‌کند که طرفین انعطاف نشان دهند.» وی افزود: «اکنون زمینه برای صلح مناسب است.» از طرفی هم، ملا عبدالغنی برادر رئیس دفتر سیاسی طالبان در دوحه گفت: «ما تمام تلاش خود را برای رسیدن به نتیجۀ مثبت در گفت‌وگو های صلح افغانی‌ای که امروز در دوحه گشایش یافت، صرف خواهیم نمود.» (منبع: الجزیره و سایر خبرگذاری ها)

5- سپس این کمیسیون کار خود را امروز 18 جولای 2021م پایان داده و بیانیۀ مشترکی را از نشست صادر نمود که خبرنگار الجزیره در دوحه آن‌را این‌گونه گزارش داد: هیئت حکومت افغانستان و جنبش طالبان به بیانیۀ نهایی مشترک برای گفت‌وگوهای جاری در دوحه به وساطت قطر توافق نمودند و هم‌چنان توافق نمودند که در زمانی نه چندان دور، نشست دیگری را در ضمن خط سیر نشست‌های دوحه برگذار کنند و نیز بر این توافق نمودند که گفت‌وگوها را برای ایجاد راه‌حل عادلانه برای پایان بخشیدن به جنگ چندین ساله سرعت بخشند. بیانیۀ مشترک در بین دو هیئت حکومت افغانستان و طالبان، بر توافق به سرعت بخشیدن گفت‌گوها به‌منظور رسیدن به راه‌حل منصفانه صراحت دارد تا این‌که این گفت‌وگوها در سطوح بلند پایه صورت گیرد تا  به اختلافات پایان داده شود. بیانیه پس از پایان نشست دوم برای گفت‌وگوهای صلح افغانی صدور یافت. نشستی‌که هدف آن پس از سال‌ها جنگ، رسیدن به حل وفصل سیاسی‌ای است که منجر به آوردن صلح در کشور شود. به نقل از منبعی در هیئت گروه طالبان، این جنبش پیش‌نهادی را ارائه نموده است که متضمن اجراآتی برای ایجاد اعتماد بین این جنبش و حکومت می‌باشد که این مامول از طریق آزاد سازی زندانیانی از دو طرف و اعلام آتش‌بس موقت در خلال عید مبارک قربان است. (منبع: الجزیره و سایر شبکه‌های خبری)

6- آن‌چه قابل ذکر است موضع بارز برخی از کشورهاست که امریکا در گفت‌وگوها همراه طالبان از آن سود می‌برد. از جمله:

الف- پاکستان: پاکستان کشوری است که طالبان را در سال 2018م بر اجرای گفت‌وگوها همراه امریکا مجبور نمود و زلمی خلیل زاد نیز از پاکستان به‌خاطر فراهم کردن تسهیلات سفر طالبان به دوحه برای گفت‌وگوها، تشکر نمود.

"لوید اوستین" وزیر دفاع امریکا در مارچ 2021م  به خاطر حمایت مستمر پاکستان از روند صلح افغانی، از همتای پاکستانی خود سپاس گذاری نمود. (منبع: مجله فجر تحت عنوان "رئیس پنتاگون از نقش پاکستان در روند صلح افغانی" در 23 مارچ 2021م)

افسران بلندپایه و طبقۀ سیاسی پاکستان، نقش اصلی در استراتیژی امریکا در افغانستان بازی نمودند. هم‌چنان نقش پاکستان، نقش بزرگ و تاریخی است. جنبش طالبان افغانستان خاستگاه پاکستانی دارد و سرویس اطلاعات و استخبارات پاکستان در افغانستان نفوذ داشته و در داخل طالبان اشخاص خود را دارند و با ایشان به ارتباط می‌باشند. به همین دلیل، امریکا به نقش پاکستان نیاز مبرم دارد.

ب- ترکیه: مثل این‌که در سوریه و لیبیا به نفع امریکا عمل نمود، به سمت افغانستان نیز حرکت نموده و به اهداف سیاست خارجۀ امریکا کمک می‌کند. در خلال نشست جهانی در استراحت‌گاه آنتالیا شهر دریایی ترکیه، مولود چاوش اوغلو وزیر خارجۀ ترکیه پیش‌نهاد مدیریت و تأمین امنیت میدان هوایی کابل را مطرح نمود.

واشنگتن نیز پس از نشست ماه گذشتۀ بایدن و اردوغان در بروکسل، از تعهد واضح انقره به خاطر پرداختن و ایفای نقش اصلی در تأمین امنیت میدان هوایی کابل استقبال نمود.

امریکا از ترکیه می‌خواهد که به مسئولیت حفاظت میدان هوایی که هنوز 500 سرباز آن در نزدیکی این میدان هوایی مستقر اند، بپردازد. بایدن در سخنرانی اخیر خود به این موضوع اشاره نموده گفت: «ما به طور کامل با هم‌پیمانان خود برای تأمین امنیت میدان هوایی بین‌المللی کابل هماهنگ شدیم.» اردوغان گفت: «ما همراه ایالات متحدۀ امریکا و پیمان ناتو برنامه‌های مهم آینده و آن‌چه را که قابل پذیرش و غیر قابل پذیرش می‌دانیم، مشخص نمودیم. این موضوع را در خلال نشست ناتو، دیدار خود همراه بایدن و در خلال گفت‌وگوهایی‌که توسط هیئت ما انجام پذیرفت، مطرح نمودیم. این امر را در افغانستان به بهترین شکل ممکن آن، به پیش خواهیم برد.» (منبع: الجزیره 9 جولای 2021)

"ابراهیم کالین" سخنگوی نهاد ریاست جمهوری ترکیه گفت: «ترکیه در تابستان جاری مسئولیت تأمین امنیت میدان هوایی کابل را پس از خروج نیروهای ناتو و پایان حمایت قاطع به رهبری امریکا در افغانستان، ادامه خواهد داد». (منبع: الشرق الاوسط 3 جولای 2021م)

جنبش طالبان وجود ترکیه را محکوم کرده و در بیانیۀ خویش چنین تصریح داشتند: «ما بقای نیروهای ترکیه را در افغانستان پس از خروج نیروهای بین‌المللی به رهبری امریکا از کشور، محکوم نموده و تأکید می‌کنیم که تصمیمی این چنینی، اشتباه است و این تصمیم رهبران ترکیه، حکیمانه نیست ؛چون نقض حاکمیت، یکپارچگی و سلامت اراضی ما محسوب شده و در تضاد با منافع ملی ما قرار دارد.» (منبع: الجزیره 13 جولای 2021م)

ج- آسیای میانه: ایالات متحدۀ امریکا همراه برخی از رهبران آسیای میانه در مورد تمرکز مجدد نیروهایش در این مناطق، صحبت نموده است. به نقل از روزنامۀ نیویارک تایمز مسئولان امریکایی همراه مقام‌های قزاقستانی، ازبکی و تاجیکی در مورد امکانات استخدام برخی از پایگاه‌ها در منطقه صحبت نمودند. "آنتونی بلینکن" وزیر خارجۀ امریکا در یک سلسله از تویترهای خود نوشت که در 22 اپریل همراه وزیر خارجۀ ازبکستان و قزاقستان در مورد استخدام نیروهای امریکایی و سایر نیروهای ناتو برای پایگاه‌های نظامی صحبت نموده است، و مدعی شد که برای حفاظت از افغانستان هواپیماهای بدون سرنشین، بمب‌افگن‌های دور بُرد و شبکه‌های جاسوسی ایجاد خواهد کرد. (منبع: نیویرک تایمز 27 آپریل 2021)

7- از آن‌چه گفته آمدیم، واضح می‌گردد که:

الف- تداوم گفت‌وگوها منجر به بیرون راندن امریکا از افغانستان نشده؛ بلکه منجر به فریب‌ خوردن از امریکا می‌گردد؛ چون این کشور، از درَ پیش‌رو خارج شده و دوباره از درَ پُشت وارد می‌گردد؛ درَ پُشتی‌که نگهبان آن مزدوران و پیروان امریکا در پاکستان، ترکیه ایران و کسانی‌که با این مزدوران، در خود افغانستان از جمله مهره‌های امریکا محسوب می‌گردند و در نهایت، در حفظ نفوذ امریکا در افغانستان، نقش اصلی را بازی می‌کنند.

ب- اما قطر فضای گفت‌وگو ها را به دو هدف مهیا نموده است: اول به‌خاطر بدَل و عوض همراه امریکا؛ برای برطرف نمودن محاصرۀ اقتصادی‌ای که از طرف سعودی بر وی اعمال شده است و این همان چیزی بود که... خصوصاً پس از توافق دوحه در 29 فبروری 2020م در زمان حکومت ترامپ به نتیجه نیز رسید.

دوم قطر و از پَس آن انگلیس برای به مضیقه کشاندن امریکا، از ارتباطات خویش با طالبان سود می‌برند و موضوع نگران کردن امریکا قصداً صورت می‌گیرد. به این ترتیب که قطر کمک‌های مالی به جنبش طالبان ارائه نموده، برای‌شان دفتر نمایندگی و منبر رسانه‌ای فراهم می‌کند و پس از آن امریکا برای تسهیل روابط همراه جنبش طالبان، نیازمند نقش قطر می‌گردد و به این ترتیب، انگلیس از آن‌چه اتفاق افتاده سود برده و با بهره‌گیری از نیاز امریکا به نقش قطر در فراهم‌آوری تسهیل روابط با طالبان، از قطر و خلیج به‌عنوان ابزار برای منافع خود استفاده می‌کند.

ج- ورود طالبان در گفت‌وگوها همراه امریکا و مزدورانش در نظام افغانستان، اشتباه بزرگی بود. از الله قوی و عزیر مسئلت داریم که مسلمانان افغانستان را از شر آن حفظ کند.

کفار استعمارگر گفت‌وگو نمی‌کنند، مگر به‌خاطر تحقق منافع خویش، به‌خاطر شرایطی‌که آن‌ها را فرا گرفته است. کسی‌که شرایط پیرامون امریکا را موشکافی کند و صاحب دلي آگاه بوده يا با حضور قلب گوش فرا دهد، به موارد ذیل بر خواهد خورد:

اول: ظهور چین در قرن جاری به‌عنوان یک نیروی نظامی و اقتصادی منافع امریکا را تهدید می‌کند و توجه امریکا به این کشور، در اولویت قرار گرفته است. اظهارات مسئولان امریکایی گواه این مدعاست، چنان‌چه قبلاً تذکر دادیم؛ بایدن در سخنرانی خود به‌تاریخ 8 جولای 2021م گفت: «...خطر در خارج افغانستان مشهود است و اولویت کنونی ایجاب می‌کند که با چین رقابت استراتیژی صورت گیرد.»

دوم: تلفاتی‌که امریکا در خلال اشغال افغانستان متقبل شده است: چنان‌چه قبلاً یاد نمودیم BBC News در تاریخ 29 فبروری 2020م در تبصره‌ای بر توافق‌نامۀ دوحه گفت: «در افغانستان بالغ بر 2400 امریکایی کشته شده است.»

تمام موارد فوق بر این تأکید دارد که امریکا بدون گفت‌وگو ها و با پایان شکست، از افغانستان خارج می‌شد. بدون گفت‌وگوهایی‌که با آن نفوذ خود را حفظ کند؛ چیزی‌که با جنگ نتوانست آن‌را بدست آورد!

د- ما می‌دانیم که در بین طالبان برادران صادق و مخلصی نیز وجود دارد، روی سخن ما با ایشان بوده و می‌گوییم:

- این‌که موضوع را جبران کرده و این گفت‌وگوها را متوقف کنند و امریکا را قادر به تحقق چیزی نسازند که نتوانست با جنگ بدست آورد.

- به این باور برسند که قضیۀ اصلی مسلمانان برگرداندن خلافت پس از غیاب طولانی‌اش است؛ موضوعی که از طرف الله سبحانه و تعالی فرض بوده و تحقق آن پیروی از رسول الله صلی الله علیه وسلم محسوب می‌گردد.

- این را بدانند که اشتراک در حکومتی مخلوط از اسلام و سکولاریزم را الله سبحانه وتعالی نمی‌پسندد؛ زیرا الله عزیز چیزی جز پاک و تمیز را نمی‌پذیرد.

حق این است:

﴿فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ﴾ (یونس: 32)

ترجمه: آيا سواي حق جز گمراهي است‌؟

پیروی از حق، طالبان، سرزمین و اهل آن و تمام مسلمانان را نجات خواهد داد. این برای‌تان نصیحتی از طرف حزب التحریر است؛ چنان‌چه در آغاز حکومت تان شما را به اعلان خلافت نصیحت نمود و شما آن‌را رد نمودید و سپس اشتباه این رد را متوجه شدید؛ چنان‌چه از "ملاعمر" در یکی از جلسات‌اش نقل شده است. مگر آن‌را وقتی متوجه شدید که کار از کار گذشته بود و ما مکرراً این نصیحت خویش را تکرار می‌کنیم. آیا کسی است که لبیک گوید؟

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾ (انفال: 24)

ترجمه: اي مؤمنان! فرمان الله را بپذيريد، و دستور پيامبر او را قبول كنيد، هنگامي‌كه شما را به چيزي دعوت كند كه به شما زندگي (مادي و معنوي و دنيوي و اخروي) بخشد و بدانيد كه الله ميان انسان و دل او جدائي مي‌اندازد (و مي‌تواند انسان را از رسيدن به خواست‌ها و آرزوهاي دل باز دارد و او را بميراند و نگذارد عمر طولاني داشته باشد كه مهم‌ترين آرزوي دل هر انساني است) و بدانيد كه همه‌گان در پيشگاه الله سبحانه وتعالی گرد آورده مي‌شويد (و به حساب و كتاب‌تان رسيدگي مي‌گردد).‏

مترجم: اسماعیل نصرت

ادامه مطلب...

یهود رسماً در مغرب!

خبر

بنابر گزارش خبرگزاری فرانس پرس: اولین هیئت توریستی اسرائیل(رژیم یهود) برای اولین بار سفر تجاری خویش را به روز یک شنبه ۲۵تموز/یولیو۲۰۲۱م مستقیماً از از تل ابیب به مراکش آغاز می‌کند؛ این سفر ماه‌ها بعد از اعلان رباط برای عادی‌سازی روابط به میانجیگری ريیس جمهور سابق امریکا، دونالد ترام‍‍‍پ با رژیم یهود انجام می‌شود.

فعالان مغربی وگردشگران یهودی کلیپ‌های متعددی را در سایت‌های انترنتی به نشر سپردند که از استقبال اولین طیاره‌ای منسوب به رژیم یهود در میدان هوایی گردشگری مغرب فرود می‌آید و به روش‌های خاص با رقص و جشن استقبال می‌شود.

تبصره

طیاره‌های رژیم یهود نمی‌توانست در آسمان سرزمین‌های مسلمانان پرواز کند و یهود که پیرو این رژیم است، نمی‌توانست در خاک مسلمانان گام بگزارد! اگر برای مسلمانان خلیفه‌ای می‌بود، با یک کلمه و یا سخنی او  زمین  می‌لرزید، لیکن این بعد از سقوط دولت اسلامی صورت می‌گیرد، هنگامی‌که گروه از یهود توانستند به توطئه دولت بزرگ و خیانت حکام مسلمین رژیم خود را در سرزمین فلسططین تاسیس کنند؛ درین هنگام سرزمین‌های اسلامی به رژیم‌های ناچیز و ذلیل تجزیه شده و به رویبضات(حکام خائن) تسلیم داده شد؛  ورژیم یهود را برای حفظ بقای قانونی خود به رسمیت شناختند. تعدادی از این حکام خائن روابط دیپلوماتیک خود را با رژیم مسخ شده یهود بر قرار کردند و سپس به عادی‌سازی روابط به آن پرداختند، و این مغرب است که پس از تعدادی از دولت‌های عربی به این قافله می‌پیوندد.

این حکام خائن تصور می‌کنند به این اقدامات‌شان مسلمانان را به قانونی بودن رژیم یهود قانع می‌سازند؛ لیکن دچار توهم و خیال اند و چنین تصور در مورد آنان نادرست است. آنان حقیقت امت اسلامی رادرک کردند و حرص مسلمانان را به دین‌شان می‌دانند، و یقین دارند که مسلمانان  هرگز به رژیم یهود راضی نمی‌شوند! اقداماتی‌که برای عادی‌سازی روابط با یهود انجام دادند، نمی‌تواند از یهود جسمی طبیعی داخل جسم امت اسلامی تبدیل کند.

بزودی امت این حکام خائن را نابود می‌کند و آنان را در صفحات سیاه تاریخ می‌اندازد و بعد از تسلط به قدرت از دست رفته خود رژیم یهود را در یک چشم زدن نابود می‌کند و دولت اسلامی را بر منهج نبوی تاسیس که حزب التحریر برای اقامه‌اش تلاش می‌کند؛ و به اذن الله این امر بزودی انجام می‌شود.

نویسنده: استاد خلیفه محمد از ولایه اردن

مترجم: احمد طارق

 

ادامه مطلب...

نگذارید قرمطیان عصرمان کعبه مکرمه را به ویرانی بکشند

از زمانی‌که آل سعود سرزمین مقدس حرمین را غصب کرده‌است، این خاندان خیانت‌کار و دست‌نشانده بعد از خیانت‌شان با خلافت عثمانی و ائتلاف‌شان با بریتانیا در سرزمین مکرم حجاز، فقط سر راه حجاج خانه الله سبحانه وتعالی و حرمین مانع ایجاد کرده‌اند. آن‌ها این بخش از سرزمین‌های مسلمانان را به یک جایداد خانواده‌گی بنی سعود تبدیل کرده‌اند. این‌ها کسانی اند که به کفر، یعنی دشمنان الله سبحانه وتعالی، و استعمار غربی وفادار اند و برای‌شان حکمرانی می‌کنند.

حکومت بنی سعود از آغاز واگیری ویروس کرونا با بهره‌گیری از این همه‌گیری، کعبه مکرمه و مسجد نبوی را مسدود کرده اند. بناءً به‌خاطر قواعد سخت‌گیرانۀ حکومت سعود در مقابل حجاج بیت الله، کعبه مکرمه از تعداد کثیر مردم که کم کم به سختی می‌آمدند تخلیه شد. بر علاوه، امت اسلامی از زیارت روضۀ مطهر و مسجد رسول الله صلی الله علیه وسلم محروم شدند. هم‌چنان بنی سعود بنابر نفرت پنهانی‌که با اسلام دارد، سنتی را  بنا نهاده‌است که هیچ حاکم خائن دیگر پیشینه‌اش را نداشته است. رسول الله صلی الله علیه وسلم این حقیقت را چه دقیق بیان نمودند:

«لَتُنتَقَضَنَّ عُرى الإسلامِ عُروةً عُروةً فكُلَّما انتَقَضَت عُروةٌ تَشَبَّث النَّاسُ بالتي تليها فأَوَّلُهنَّ نَقضًا الحُكمُ وآخِرُهنَّ الصَّلاةُ» [احمد و طبرانی]

ترجمه: هر آينه گره‌های اسلام يكى پی دیگری شكسته خواهد شد، و هرگاه گره‌اى شكسته شود، مردم گرۀ بعدى را خواهند گرفت، اولين گره‌اى كه شكسته مى شود گرۀ حاکمیت است و آخرين آن‌ها نماز.

 در واقعیت، کار به باز شدن گرۀ حج و نماز در حرمین شریفین کشیده‌است.

این یک واقعیت انکار ناپذیر است که دولت بی‌پروای ابن سلمان، یا به قول معروف "ادارۀ عمومی سرگرمی" در جریان این همه‌گیری فعالانه عمل کرده‌است؛ چنان‌که تمام موانع سد راه اقدامات پلید سرکشانه‌اش را از بین برده‌است. یک هفته سپری نشد که محفل‌های مملو از فحاشی با حضور اشخاص فاسدی‌که هنرمند اطلاق می‌شوند، برگزار شد و هزاران جوان گم‌گشته و گمراه در آن شرکت کردند. گویا که ویروس تنها در کعبه مکرمه و مسجد رسول الله صلی الله علیه وسلم سرایت می‌کند و در کنسرت‌ها و رقاصه‌خانه‌ها هیچ جایی را یافته نمی‌تواند. واضح است که حکومت بنی سعود قصد مسدود کردن حرمین را دارد، و این‌گونه با الله سبحانه و تعالی و رسول الله صلی الله علیه و سلم اعلام جنگ کرده‌اند، گویا که تنها در مورد حجاج نگرانی داشته باشند.

این دومین سال است که دولت سعودی مسلمانان را از انجام مراسم حج منع می‌کند، باوجود این‌که نفوس اکثریت کشور‌های جهان در معرض قرار گرفتن این ویروس یا مصئونیت جمعی و یا هم از طریق واکسین معافیت حاصل نموده‌اند. با وجودی‌که تجارت واکسین به‌طور وسیع در حال گسترش است، با آن هم مانع سر جایش باقی است، طوری‌که واکسین در بازارها قابل دسترس می‌باشد. بناءً هر یک از حجاج می‌توانند قبل از حج واکسین تزریق کنند. با آن‌که آزمایش ویروس آسان و سریع است و امکان دارد که زود واضح شود که فرد به ویروس مبتلا است یا خیر، ولی هنوز ممنوعیت هم‌چنان باقی‌یست. بناءً مانع شدن از اجرای مراسم حج هیچ ارتباطی به مدیریت و انتشار آن ندارد. برعلاوه، بنی سعود از اجرای یکی از ارکان اسلام مانع می‌شود و به این گفته‌ الله سبحانه وتعالی مانع قرار می‌گیرند:

﴿وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَىٰ كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ (27) يَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَّعْلُومَاتٍ﴾ (حج: ۲۷ – ۲۸)

ترجمه: و مردم را دعوت عمومی به حج کن تا پیاده و سواره بر مرکب‌های لاغر از هر راه دوری به‌سوی تو بیایند تا شاهد منافع گوناگون خویش (در این برنامه حیات‌بخش) باشند و در ایّام معیّنی نام الله را ببرند.

برعلاوه، اگر دولت‌ها و رژیم‌های موجود جهان اسلام به اسلام امن و نصرت می‌دادند، به شمول رژیم پاکستان که به‌نام اسلام و مسلمانان ایجاد شده‌است، بنی سعود هرگز نمی‌توانستند که حجاج را از بیت الله منع کنند. اما این حُکام خاين پاکستان در ائتلاف با حکام عربستان سعودی علیه یمن حمایت کرده و آماده‌اند که نیروهای پاکستانی را برای دفاع از رژیم سعودی بفرستند! افسوس! آن‌ها باید ضعف‌ در رژیم‌شان را احساس می‌کردند که در حال متلاشی شدن است. هم‌چنان رژیم پاکستان یک کلمه را بر خلاف بنی سعود به زبان نیاورده است، در حالی‌که در طی این دو سال اخیر، میلیون‌ها مسلمان پاکستان را از اجرای عمره و مناسک حج منع کرده‌است. از قراین واضح است که رژیم پاکستان پروای عبادت رب کعبه مبارکه را ندارد. پاکستان به مسلمانان این سرزمین و ادای عمره اعتنای ندارد، چون این را حق مسلم خاندان بنی سعود می‌داند که حرمین را غصب کند.

مردم مسلمان پاکستان، به خصوص "علما" افراد با نفوذ و اهل قدرت و نصرت در نیروهای مسلح باید رژیم پاکستان را برای اختیار کردن خاموشی در مورد این جرم تقبیح کنند. آن‌ها باید از رژیم پاکستان بطلبند که از به رسمیت شناختن ادارۀ و مدیریت امور حجاج به عنوان حق مسلم بنی سعود دست بکشد و باید دسته‌ای از حجاج را به کعبه مبارکه، خانه‌ الله سبحانه وتعالی،‌ حتی اگر با هواپیمای نظامی هم شده بفرستد.

ما درک می‌کنیم که رژیم پاکستان در مورد مسلمانان و ادای مناسک حج اعتنا ندارد،‌ چون این رژیم سکولار است و به هیچ عنوان جنایت‌اش کم‌تر از رژیم بنی سعود نیست. در واقع، اگر این رژیم مسؤولیت حرمین را به دوش می‌داشت، حتی بدتر از چیزی‌که رژیم سعود انجام داده‌است، انجام می‌داد. اما رژیم پاکستان بخش جدای ناپذیر و محوری ائتلاف نیروهای شرور جهان است، جنگ‌های صلیبی را علیه اسلام برپا می‌کند، تحت عنوان "جنگ علیه تروریزم"!!

رژیم پاکستان هم‌پیمان سرسخت و بی‌شائبۀ ارباب رژیم سعودی، یعنی امریکا است، چون هر دو رژیم عین طاغوت را تعقیب می‌کنند.

بناءً، مسلمانان در پاکستان باید نخست خودشان را با تأسیس دوباره خلافت بر منهج نبوت، از نظام سیکولار برهانند. آن زمان است که سرزمین حرمین به گوهر نایاب در تاج خلافت مبدل خواهد شد و زمینه را برای حجاج مساعد خواهد کرد که تعداد‌شان از میان امت دو میلیاردی به ده‌ها هزار خواهد رسید. بناءً ای مسلمانان، حرمین را دریابید! در کنار شباب مخلص حزب‌التحریر برای تأسیس دوباره خلافت که حرمین و بیت المقدس را از چتلی آزاد سازد فعالیت کنید. چنان‌چه رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:

«إِنَّهُ يُسْتَعْمَلُ عَلَيْكُمْ أُمَرَاءُ فَتَعْرِفُونَ وَتُنْكِرُونَ فَمَنْ كَرِهَ فَقَدْ بَرِئَ وَمَنْ أَنْكَرَ فَقَدْ سَلِمَ وَلَكِنْ مَنْ رَضِيَ وَتَابَعَ ‏ ‏.‏ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ أَلاَ نُقَاتِلُهُمْ قَالَ ‏ لاَ مَا صَلَّوْا» [مسلم]

ترجمه: فرمان‌روایانی بر شما گماشته خواهند شد که برخی از اعمال‌شان را نیک (و موافق شرع) می‌بینید و برخی از اعمال‌شان را ناپسند (و مخالف شرع). پس هر کس آن را بد بداند از گناه‌اش پاک و بری است و هر کس (به اندازۀ توانایی‌اش) با آن مخالفت کند از آن سالم مانده‌است؛ ولی کسی‌که از عمل ناپسندشان راضی باشد و از آن‌ها پیروی کند (مانند آن گنهکاری می‌شود.)» صحابه رضی الله تعالی عنهم گفتند: آیا با آن‌ها نجنگیم؟ فرمودند: خیر، تا زمانی‌که در میان شما نماز را برپا می‌دارند.

حزب‌التحریر ولایه – پاکستان

مترجم: دانیال نور

 

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه