- مطابق
گفتگوی صحابی جلیل القدر، ربعی بن عامر با رستم فرمانده فارس
(ترجمه)
به پاسخ محمد مصلح
پرسش
السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!
تاریخ گفتوگویی را که بین ربعی بن عامر و رستم، فرمانده فارس رد و بدل شده از افکار عام اسلام و جهاد گفته است. سوالم این است که چی چیزهای در این گفتگو ذکر شده است؟ زمانیکه مسلمانان فارس را فتح کردند، رستم، فرمانده فارس نمایندهای را فرستاد که هیأتی را برای گفتوگو طلب کرد و در خواست این مذاکره به دلیل رغبت شدیدیکه رستم به صلح داشت، بود و یا به هر شکل ممکن دیگریکه لشکر مسلمانان با آن از راه جنگ وارد نشود؛ پس ربعی بن عامر رفت تا با رستم مقابل شود؛ اما ربعی از جمله فرماندهان لشکرهای اسلامی نبود؛ بلکه سردار قوم خود بود.
توجه شما را به این گفتوگوی میخواهم:
رستم: برایش اجازه دهید که وارد شود.
سپس ربعی با اسپ خود بر فرشهای هموارشده پیش روی رستم داخل و وقتی وارد شد، دید که بالشتهای آنجا طلاکاری شده است؛ پس یکی از این بالشتها را پاره نموده و لگام اسپ خود را کش کرد و توسط آن اسپ خود را بسته کرد؛ سپس نیزهاش را گرفت و رو بهسوی رستم کرد؛ در حالیکه او بر آن تکیه زده بود، نیزه در فرش داخل شد و فرش را پاره و سوراخ کرد، مردم فارس و رستم به سکوت فرو رفتند؛ در حالیکه آنها در مورد نشست آن فکر میکردند، او نشست و نیزهاش را در پیش رویش گذاشت و بر آن تکیه زد؛ سپس رستم سخن را شروع کرد.
رستم: چی چیز شما را به اینجا کشانده؟
ربعی: الله سبحانه و تعالی ما را فرستاده تا بندگان را از بندگی بندگان بیرون و به بندگی پروردگار بندگان بکشانیم! فرستاده شدیم تا بندگان را از ظلم ادیان باطله به سوی عدل اسلام فراخوانده و از تنگی دنیا به سوی فراخی و وسعت دنیا و آخرت سوق دهیم، هرکسی این را از ما پذیرفت، ما هم از آن میپذیریم و اگر نپذیرفت، از آن جزیه میگیریم و اگر جزیه را رد کرد، در برابر آن میجنگیم تا با نصرت الله سبحانه و تعالی بر آن پیروز شویم.
رستم: اگر شما قبل از پیروزی مردید.
ربعی: الله سبحانه و تعالی برای کسانیکه از ما مرده جنت را وعده داده و پیروزی برای کسانی است که باقی میماند.
رستم: سخنت را شنیدم و مقصد ترا فهمیدم، آیا میشود که ما را مهلت دهی تا نظر رهبران و مردم خود را بگیریم؟ سپس رستم مهلتی از ربعی خواست تا فکر کند.
ربعی: بلی، چیقدر میخواهی که ترا وقت دهم، یک روز و یا دو روز؟
رستم: نه، بیشتر برایم وقت بده تا من با قوم خود در مدائِن مشوره کنم.
ربعی: رسول الله صلی الله علیه وسلم برای ما آموخته است که گوشهای مان را از دشمن دور نساخته و در وقت مقابله برای شان بیشتر از سه روز وقت ندهیم؛ یعنی تنها سه روز برایشان وقت دهیم تا نتوانند که کار خود را سامان دهند؛ من از این پس سه روز ترا وقت میدهم، اسلام را اختیار کن، پس بر میگردم و ترا رها میکنیم و یا جزیه بده و اگر نیاز به کمک داشتی، برایت کمک میکنیم و اگر نیاز به کمک ما نداشتی باز میگردیم و رد پیشنهاد شما در روز چهارم است! من کفیل و نماینده قوم خود هستم و اطمینان میدهم که به جنگ شروع نکنیم، مگر در روز چهارم یا اینکه تو شروع کنی؛ یعنی من ضمانت می کنم که مسلمانان تا روز سوم علیه تو نجنگند؛ مگر در روز چهارم.
رستم: آیا تو سردار ایشان هستی؟ یعنی تو سردار قوم خود هستی که تضمین عدم جنگ را میدهی؟
ربعی: نخیر، من یک فردی از لشکر هستم، اما کوچکترین ما بر بزرگترین ما حق اجازه دادن را دارد؛ یعنی کوچکترین مرد ما چیزی را که بگوید و یا عدهای را وعده کند، بزرگ ما ناچار است که انجام دهد.
سپس رستم بازگشت و سخن گفت که یک قسمت سخناش بار دوم چنین است:
رستم: آیا منطق آنرا دیدید؟ آیا قوت آنرا دیدید؟ آیا اطیمنان آنرا دیدید؟ قوم خود را چنین مورد خطاب قرار میداد تا ایشان را به عقد صلح با مسلمانان قناعت دهد و به این شکل از جنگ با ایشان خود داری کند؛ اما قوماش پیشنهاداش را ترک و لجاجت کردند؛ سپس جنگ شد و مسلمانان پیروز و دولت فارس از بین رفت.
برادرم آیا این گفتوگوی صحیح است و یا ساخته شده؟ و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!
پاسخ
و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!
ای برادرم، این عزت، هیبت و عدم ترس اسلام است که به جز از الله قوی و شکستناپذیر ترس ندارد...! این قصه با تفاوت بعضی الفاظ در منابع متعددی ذکر شده که در معنی تفاوت ندارد و از جمله مصادریکه این روایت را نقل کرده، تاريخ طبري (3/ 33-40)البداية والنهاية ابن كثير (7/ 46+47) تاريخ ابن خلدون (2/94+95) است.
آری، چنانچه در منابع آمده است: «... ترجمان برایش گفت: چی چیز شما را به اینجا کشانده؟ او گفت: الله سبحانه و تعالی ما را فرستاده تا بندگان را از تنگی دنیا به فراخی دنیا و از ظلم ادیان به عدالت اسلام بکشانیم! ما با دین الله سبحانه و تعالی به سوی مخلوقاتاش فرستاده شدیم؛ پس کسیکه از ما پذیرفت، ما آنرا پذیرفته خودش و سرزمیناش را میگذاریم و کسیکه ابا ورزید، با او میجنگیم تا به سوی جنت برویم و یا به سوی پیروزی! رستم گفت: "آیا میتوانی که این مسئله را به تعویق بیندازی تا در آن نظری بیندازم؟" او گفت: بلی، چیقدر خوب است یک روز و یا دو روز؟ رستم گفت: "نخیر تا ما با اهل رأی و رؤسای قوم خود گفتوگوی کنیم." پس ربعی گفت: چیزیکه رسول الله صلی الله علیه و سلم برای ما سنت گذاشته این است که دشمن را بیشتر از سه روز وقت ندهیم؛ پس در مورد خود و ایشان فکر کن و اختیار کن، اگر اسلام را اختیار نمودی تو و سرزمینات را به حال آن میگذاریم و یا اینکه جزیه بده جزیه ترا میپذیریم و از جنگ خودداری میکنیم و اگر نیاز پیدا کردی ترا یاری میرسانیم و یا اینکه در روز چهارم پیشنهادت را رد میکنیم؛ اگر میخواهی توهم پیشنهاد ما را رد کن! من نماینده و کفیل هدایت از جانب اصحابم هستم. رستم گفت: آیا سردارشان تو هستی؟ گفت: نه؛ مسلمانان مانند یک جسد اند، بعضی در عوض بعض دیگری اجازه میدهد مادون شان بر ما فوق شان...» بلی، این عزت اسلام و کامیابی در دنیا و آخرت است!
﴿يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ * وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾.( سورۀ صف آیه ۱۲ و ۱۳)
ترجمه: آثار گناهانتان را میزداید و شما را به بهشتهاییکه نهرها از زیر آن جاری است، مساکن مطلوبی در بهشتهای جاوید در میآورد! این است آن پیروزی عظیم؛ دیگریکه شما دوست دارید، یاری الله و پیروزی نزدیک و مؤمنین را بشارت ده!
برادرتان عطاء ابن خلیل ابو الرشته
مترجم: مصطفی اسلام