دوشنبه, ۲۳ مُحرم ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۷/۲۹م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

وزیرداخله فرانسه "تروریزم اسلامی سنی" را تهدید آشکار برای اروپا و کشورش می‌پندارد

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

جیرالد دارمانان، وزیر داخله فرانسه در جریان سفر رسمی‌اش به امریکا، چیزی را تحت نام "تروریزم اسلامی سنی" تهدید آشکار برای اروپا و کشورش عنوان کرد. وی با همین مناسبت امریکا را به همکاری مشترک برای مبارزه با تروریزم دعوت نمود؛ مخصوصاً قبل از میزبانی تابستانی پاریس از المپیک 2024م. دارمانان چنین تصریح داشت: «این‌جا آمدیم تا برای آنان یادآورشویم که اولین خطری‌که اروپا و فرانسه را تهدید می‌کند، تروریزم اسلامی سنی است. بناءً همکاری مشترک دستگاه‌های استخباراتی برای مبارزه با تروریزم بی‌نهایت ضروری است.» وی در ادامه چنین گفت: «درحالی‌که امریکائی‌ها نسبت به بحران‌های مانند برتری‌جویی نژاد سفید، عملیات تیراندازی و دسیسه پردازی‌های دسته جمعی متکرر، دیدگاه میهن پرستانۀ بیشتری دارند، نباید فراموش کنند که در اروپا، تروریزم سنی تهدید درجه اول برای ماست.»

دارمانان به "بازگشت خطر" از ناحیۀ به اصطلاح "تریریزم اسلامی"، خطری‌که فرانسه و همسایگان اروپایی آن را تهدید می‌کند، بی‌محابا جلب توجه کرد، بدون این‌که در رابطه تفصیلاتی ارائه دهد. وی از "کوچ و بار امریکائی‌ها از افغانستان" و از "خروج فرانسه از مناطق ساحلی افریقا" اظهار تأسف نموده و در رابطه به تشکیلات دوباره بقایای داعش در شرق، سخن گفت؛ تاجای‌که این تهدیدات خارجی، در پیوند به حوادث و وقایعی‌که فرانسه به حل آن‌ها می‌پردازد، باعث ایجاد ایستگاه‌های برای مقابله با خطرات بزرگ حملات ناگهانی تروریستی شده است.

تبصرۀ مجله الوعی: این اظهارات اسلام‌ستیزی رسمی به حساب می آیند؛ مخصوصاً با دین سنی نه شیعه؛ دشمنی با دینِی که نزدیک به یک‌ونیم ملیارد پیروان دارد. این وزیر با این اظهارات نشان داد که بعنوان مسئول بخش امنیت داخلی کشورش، شایستگی این سمت را ندارد. وی به شکل جهانی علیه دینی تحریک و تشویق می‌کند که به زودی تنها نجات دهندۀ جهان از ظلم و وحشی‌گری ایدیولوژی سرمایه‌داری، با تمام معیارهای اخلاقی، انسانی، روحی و حتی مادی زشت، ناپسندش،... می‌باشد. همه می‌دانند که این وزیر همراه با رئیس جمهورش، ماکرون و سران پاریس برجواز استعماری شرم‌آور، در جنگی پراکنده در داخل کشورشان غوطه‌وراند تا مسلمانان را برای فهم دین شان مطابق معیارهای غربی مجبورسازند. افراط‌گرای این وزیر در دشمنی‌اش علیه اسلام و مسلمانانی‌که از اطاعت قوانین این چنینی‌اش... سر باز می‌زنند، مشهور است.

شاید اظهار تأسف این وزیر در رابطه به کوچ و بار امریکا از افغانستان و انتقاد وی از بیرون شدن کشورش از مناطق ساحلی افریقا، بیان‌گر و مفسر نگرانی و ترس وی از مقاومت وپایداری است که مسلمانان در برابر عملیات تجاوزگرانه علیه شان از سوی امریکا در افغانستان و از سوی فرانسه در شمال افریقا نشان دادند. همان‌طور اظهار تأسف وی مفسر ترسش از  خسارات غیر قابل جبرانی است که آنان را به ناچار مجبور به کوچ و بار ذلیلانه نمود، با آن‌که آنان خود متجاوز بودند. این وزیر نسبت به مسلمانان کینه‌توزی کرده و می‌خواهد تجاوزش را از سرگیرد... بلی، این همان منطق استعماری است که تغییرنا پذیر است... اما برای این وزیر و هم‌نوعانش اعلام می‌داریم که این اظهار تأسف هرگز برای ما کافی نخواهد بود؛ بلکه ما بر این تلاش هستیم که در آینده صفحه را برعکس نموده و با قدرت به سراغ‌اش برویم؛ البته نه برای استعمار و چپاول دارائی‌های کشورش؛ عملی‌که آنان انجام می‌دهند؛ بلکه برای فتح کشورش و برای این‌که مردم آن را به سمت هدایت سوق داده و آنان را وارد دین بزرگ اسلام نمائیم. برای این وزیر توصیه می‌داریم که "آرزو کن این خیر تو را دریابد؛ چون ما حرص این را داریم که حتی ذریه تو این خیر را دریابد".

برگرفته از شماره 443 مجله الوعی

مترجم: محمد علی مطمئن

ادامه مطلب...

افزایش حمله به ارزش‌های اسلامی

(ترجمه)

خبر:

بر اساس خبر نشر شده از وبسایت Kun.uz، مجلس قانونگذاری و مجلس عالی ازبکستان در حال برسی پیش‌نویس اصلاحات و الحاقات به قانون جزایی و قانون مسئولیت اداری است. قصد‌شان از مسئولیت‌های اداری و جزایی، ایجاد مراسم ازدواج‌های دینی بین اشخاصی است که هرگز ازدواج خود را نظر به قانون ثبت نکرده‌اند، با دو یا چند همسر زندگی‌ می‌کنند و در اماکن عامه صورت خود را به حدی می‌پوشانند که هویت فرد مورد نظر مشخص نمی‌شود.

تبصره:

این سرزمین، زادگاه بخاری و ترمذی است که یک قرن پیش توسط کمونیست‌های ملحد اشغال شد و بیش از 70 سال بر آن حکومت کردند. در آن زمان علما و رهبران این سرزمین توسط سه تن مورد قضاوت قرار گرفتند و کشته شدند. اما متباقی‌ آن‌ها تحت آموزش الحادی از شناخت خالق و دین خود دور ماندند.

این مردم باوجودی‌که انواع شکنجه‌ها و سختی‌های که بر آن‌ها وارد شده بود، ولی به تحصیل و پیروی از دین خود ادامه دادند، بعد از این‌که این سرزمین استقلال خود را به دست آورد، گرچه تنها نام آن استقلال بود؛ اما مردم احساس آزادی می‌کردند. در حقیقت این مردم مسلمان بودند و هویت خود را درک کردند و به دین خود بازگشتند؛ اما مدارس دینی کافی توسط دولت افتتاح نشد. بنابراین، آن‌ها فرزندان خود را برای تحصیل به خارج فرستادند.

وقتی دولت این را متوجه شد، ممنوعیت تحصیل آموزش دینی در خارج از کشور را صادر کرد. گویا این کافی نبود؛ امامان و خطباء به رهبری یک مفتی شروع به توجیه هر تصمیمی را که از سوی دولت صادر می شد، کردند و به آن‌ها وجهه شرعی می‌بخشیدند.

این پیش‌نویس قطعنامه‌ای که ارائه می‌شود، یعنی ممنوعیت پوشاندن صورت و گوش در اماکن عمومی، این امامان از اولین کسانی بودند که بیرون آمدند، دلیل ارائه کردند و آن تصامیم را مانند همیشه توجیه کردند. با وجود این‌که خیلی چیزها مغایر با شرع است؛ اما یک کلمه هم در مورد آن‌ها نگفته‌اند! در نتیجه واضح است که مصیبت‌های مختلفی بر سر مردم خواهد آمد؛ همان‌طوری که در سراسر جهان اتفاق می‌افتد. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرمایند:

«والَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، لَتَأْمُرُنَّ بالْمَعْرُوفِ، ولَتَنْهَوُنَّ عَنِ المُنْكَرِ، أَوْ لَيُوشِكَنَّ الله أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عِقَاباً مِنْهُ، ثُمَّ تَدْعُونَهُ فَلا يُسْتَجابُ لَكُمْ» (رواه الترمذی)

ترجمه: قسم به ذاتی که جان من در ید اوست، یا امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید و یا الله خیلی زود عذابی را از نزد خود بالای شما می‌فرستد که پس از آن از او تعالی درخواست کمک می‌کنید؛ اما آن درخواست شما پذیرفته نمی‌شود.

نویسنده: مراد الأوزبيكي (أبو مصعب)

مترجم: پارسا امیدی

 

 

ادامه مطلب...

دلسردی، یأس و ناامیدی حاصل رهروان باطل است!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

واقعیتی که ما امروزه در آن زندگی می‌کنیم، با همه شکست‌ها، فتنه‌ها، اشغال سرزمین‌های‌مان و تاراج اموال و ثروت‌های ما به گونه‌ای که استعمارگر کافر بر زندگی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فکری ما مسلط شده و به تعقیب آن، طمع دارد که تسلیم شویم و پرچم سفید را در برابر او بلند نموده به او اعلام کنیم که در همه زمینه‌ها شکست خورده‌ایم، حق دارد ما را به هر گونه که می‌خواهد قیادت کند. با این فکر که او ما را به دلسردی و ناامیدی در مورد تغییر این واقعیت بر اساس قانون پروردگار ما رسانیده است. برخی نشستند و گفتند: ما از این واقعیت خارج نمی‌شویم، مگر با یک زلزله یا سونامی الهی که امریکا را غرق ‌کند و آن را ویران نماید. برخی دیگر ‌گفتند: ما نیاز به معجزه داریم تا از این حالت بیرون شویم؛ پس در خواب و خیال می‌نشیند و منتظر ظهور مهدی اند تا این‌که به تنهایی با کفار بجنگد و امور متفرق مسلمانان را متحد کند! اما الله سبحانه وتعالی امت اسلامی را با گروهی از مؤمنان حمایت کرده است که به حقیقت سیاست و حقیقت فکر واقف بوده و در مسیری که امت را از انحطاط نجات داده و نهضت می‌بخشد، بصیرت داشتند.

«لَنْ یبْرَحَ هَذَا الدِّینُ قَائِماً یقَاتِلُ عَلَیهِ عِصَابَةٌ مِنْ الْمُسْلِمِینَ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ» (رواه مسلم)

ترجمه: این دین باقی خواهد ماند، گروهی از مسلمانان به خاطر آن مبارزه خواهند کرد تا این‌که قیامت برپا شود.

اصرار این گروه آگاه بر رویارویی با استعمارگران کافر و همراهان‌شان و افشای ایدیولوژی، دروغ و نیرنگ آنان بوده است. سازش بر سر دین را نمی‌پذیرند و به منافع شخصی و نیازهای خود (در برابر منافع دعوت) اهمیت نمی‌دهند. اگر پایداری این گروه نمی‌بود، امت نابود می‌شد و اثری از آن باقی نمی‌ماند.

استعمارگر کافر مصمم است تا امت را به دلسردی، یأس و سپس ناامیدی برساند و با داروهای خود به آن زهر تزریق می‌کند. سالیان دراز است که با او نیرنگ می‌کند و دین و عقیده‌اش را فریب داده و در مورد اسلام و ایمانش که بدون آن حیثیت و ارتباط با پروردگارش را از دست می‌دهد، با او معامله می‌کند تا این‌که عده‌ای از افراد ضعیف و منافق می‌گویند: "می‌ترسیم چرخه‌ای روزگار برگردد و به ما حادثۀ ناگواری برسد" و "تغییر این حال، از محالات است". دروغ گفتند. این چیزی نیست جز بزرگ جلوه دادن باطل؛ هذیان دروغین و خیالاتی که کافر اولاً برای قانع ساختن خود و ثانیاً برای متقاعد ساختن افراد ضعیفی که از او پیروی می‌کنند، استفاده می‌کند. آنان بر این امت به شکل بسیار اساسی حمله‌ور شدند، اما ناامید گردیدند و زیان کردند؛ زیرا کسانی در میان امت بودند که آن را با مفاهیم اسلام خطاب کردند و برایش قطب‌نما قرار دادند. کسانی‌که برای امت تعیین کردند که کفر و ایمان، حق و باطل، وجود دارد، همه این‌ها باشد که ملاقات بین آن‌ها فقط در میدان‌های جهاد صورت گیرد تا این‌که به دستان خود با خواری و ذلت جزیه بپردازند.

استعمارگر کافر و همراهان سرکش او تصور می‌کردند که امت به دلسردی و یأس رسیده و آنان دو چیز را متحقق ساختند؛ اول: ضعف اراده و تمایل به تغییر و دوم، تضعیف عزم از طریق تکیه بر دنیا و محبت به آن.

این دو چیز مانع حرکت هر انسانی می‌شود و باعث می‌شود که حتی به تغییر فکر نکند. دلسردی، یأس و ناامیدی اصطلاحاتی است که اسلام از وجود آن‌ها در قاموس مسلمانان نهی کرده است؛ زیرا یأس مساوی با کفر است و یأس نقطۀ مقابل امید؛ مساوی است با ناامیدی و آن عبارت از زمانی است که انسان یقین داشته باشد که تغییر و گشایش حاصل نمی‌شود، و یا یقین کند که بشارت‌های رسول الله صلی الله علیه وسلم مبنی بر بازگشت خلافت واقع نمی‌شود. لذا قطع امید کند که پیروزی برای اسلام خواهد بود. به عبارت دیگر، یعنی هیچ امیدی نیست که بلاهایی که به دست امریکا، اروپا، روسیه و حاکمان دست نشاندۀ آن بر سر مسلمانان آمده، هرگز برطرف نمی‌شود و هیچگاه از بین نخواهد رفت؛ پس چاره‌ای جز تسلیم شدن و قانع شدن در برابر وضع موجود نداریم! و قنوط شدیدتر از یأس است. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَإِن مَّسَّهُ الشَّرُّ فَیئُوسٌ قَنُوطٌ﴾ [فصلت: 49]

ترجمه: و زمانی‌كه بلا و سختی و فقر و فاقه بدو رو كرد، فوراً دلسرد و ناامید می‌گردد(و از خود و زندگی بیزار و گریزان می‌شود).‏

الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿قَالُوا بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُن مِّنَ الْقَانِطِینَ (55) قَالَ وَمَن یقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ﴾ [حجر: 55-56]

ترجمه: گفتند: ما تو را به چیز راست و درستی مژده داده‌ایم و از زمره مأیوسان (از رحمت الله) مباش.‏ گفت: چه كسی است كه از رحمت پروردگارش مأیوس شود؛ مگر گمراهان (بی‌خبر از قدرت و عظمت الله؟!).

رسیدن به این سه(دلسردی، یأس و ناامیدی) بر مؤمن و مسلمان حرام است و جواز ندارد که در درون وی نفوذ کند؛ زیرا این به معنای سوء ظن نسبت به الله سبحانه وتعالی است. هرگاه چنین حالتی رخ داد، مصیبتی بزرگ و بلای سختی خواهد بود، بر کسی که به الله سبحانه وتعالی سوء ظن نموده است و آن عبارت از نفی وقوع رحمت الله سبحانه وتعالی است که یکی از گناهان کبیره می‌باشد.

از ابن عباس رضی الله عنهما روایت است که مردی گفت: ای رسول الله صلی الله علیه وسلم، گناهان کبیره چیست؟ ایشان فرمودند:

«الْإِشْرَاكُ بِاللهِ وَالْإِیاسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ، وَالْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَةِ اللهِ»

ترجمه: شرک ورزیدن به الله، مأیوس شدن از لطف الله (سبحانه وتعالی) و ناامیدى از رحمت الله (سبحانه و تعالی) است.

بنابر این، سوء ظن به الله سبحانه وتعالی از اخلاق نفاق و شرک است. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَیعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِینَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّینَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللهُ عَلَیهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِیراً﴾ [فتح: 6]

ترجمه: و تا این‌كه مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشركی را عذاب كند كه به الله سبحانه وتعالی گمان بد می‌برند؛ بدی‌ها و بلاها تنها ایشان را در برمی‌گیرد(و فقط بر آنان چنبر می‌زند) و الله بر ایشان خشمگین می‌گردد، و آنان را نفرین می‌كند (و از رحمت خود محروم می‌سازد) و دوزخ را برای ایشان آماده ساخته است و دوزخ چه جایگاه نهائی بدی است!

کافر استعمارگر و مزدورانش بر عدم بازگشت امت اسلامی به سوی دینش در سایۀ دولت آن اصرار دارند و تلاش دارند تا با مشکلات و عقده‌های روانی که از آن رنج می‌برد، با اضطراب و اختلالات جنسی که منجر به خودکشی می‌شود، زندگی کند. بنابراین، تمرکز نموده بر این‌که:

اول: اعتماد امت را به اسلام و این‌که این امر باعث آسایش، سعادت و پیشرفت مردم می‌شود، سلب کند.

ثانیاً: اعتماد به نفس و توانایی‌های امت را سلب کند؛ زیرا او از حقیقیت قدرت نهفته در آن آگاه است و می‌داند که منافعش در گرو حفظ حالت دلسردی است و حرص دارد تا هر فکری که جهت خارج شدن از چنگالش وجود دارد، حذف کند. به همین دلیل تلاش کرده تا با استفاده از روش‌های حیله‌گرانه‌تر و مکارانه‌تر از قبل، از هر چیزی که امت را زنده می‌کند، جلوگیری نماید. رسانه‌ها در دوام گمراه‌سازی امت و حفظ وضعیت دلسردی نقش داشتند. رسانه‌های غیردولتی وابسته به سازمان‌های بین‌المللی با نقشی مشکوک و متمرکز بر انحراف امت از مسیر قطب‌نما ظاهر شد و نقش آن تغییر چهره‌ها بود. آن‌ها فقط دو روی یک سکه هستند که قصد دارند با تجارب ناموفقی که به "اسلام‌گرایان" نسبت داده می‌شود، این اندیشه را که "اسلام جایگزین متمدنانه‌ای برای هر آنچه در صحنه است" تضعیف کنند. آنان می‌گویند که اسلام برای تطبیق و موجودیت آن در زندگی مردم حمل نگردیده است، زیرا کسانی‌که شکست خورده اند، کسانی هستند که چیزی جز نام اسلام نمی‌دانند.

یکی از حیله‌های آن‌ها پیش‌بینی رویدادها برای تحمیل حالت دلسردی به عموم مردم است تا امور در دست آن‌ها باقی بماند و عمر نظام‌های دست نشانده طولانی شود. آن‌ها سعی کردند تا این عوام‌فریبی را بقبولانند که آنچه وجود دارد، بهتر از آن‌چیزی است که به انتظارش هستیم و راه‌حل واقعی وجود ندارد. آن‌ها برای طولانی کردن بحران‌ها تلاش می‌کنند، همانطور که در جنگ‌های جاری در یمن، وضعیت نامعلوم در لیبی و درگیری‌های جاری در سوریه وجود دارد. چنانچه مردم عادی را هم متقاعد کردند که هر پروژۀ سیاسی باید از امریکا بیاید و این هم چیزی است که اسلام برای مسلمانان حرام کرده است! هرکس آن را در نفس خود بیابد، گویا وارد سوراخ مارمولک شده است. مصلحت عمومی برای توجیه بوده و ضرورت‌ها با هوی و هوس سنجیده می‌شود نه شرع.

برای مقابله با محصول کافر استعمارگر باید ایمان به الله سبحانه وتعالی را عمیق‌تر کنیم، معنای توکل بر الله سبحانه وتعالی را عملاً عملی کنیم و به خود و توانایی‌های خود اعتماد داشته باشیم؛ زیرا مسلمان در برابر شرایط تسلیم نمی‌شود و در برابر دشمن خود ذلیل نمی‌گردد؛ بلکه تمام این‌ها دلیل و انگیزه‌ای است برای بازگشت به سوی الله سبحانه وتعالی و آمادگی مجدد و پیروز شدن و شکست دادن دشمنان الله سبحانه و تعالی. آگاهی سیاسی از حقیقت كفر و فریب بین المللی باعث می‌شود كه مسلمان بدون سردرگمی و تحریف به پروژۀ تمدنی سیاسی شان بپردازد.

راه رسیدن به الله سبحانه و تعالی و رسیدن به رضای او بر هر مؤمن مخلصی روشن است که در پیروی از امریكا، اروپا و روسیه و از طریق حاکمان عربِ سازنده‌ی استعمار نیست؛ زیرا آن‌ها اساس مرض و سبب بلاء هستند! آن‌ها دعوت کنندگان درهای جهنم هستند! هر که آن‌ها را اجابت کند، او را به درون آن می‌اندازند. اما تأخیر نصرت در نظر افراد سست ایمان و کم یقین، چنان است که مشقت ادامه دارد و راه طولانی است. اما من می‌گویم: هیچ کسی جز الله سبحانه وتعالی غیب را نمی‌داند و هیچ کسی نمی‌داند که چه زمانی نصرت الله سبحانه وتعالی می‌آید. درست نیست که بگوییم نصرت الله سبحانه وتعالی تأخیر کرده؛ زیرا کارها مطابق اراده‌ی او به پیش می‌رود و او سبحانه وتعالی می‌داند چه زمانی بندگانش را نصرت دهد. اگر تاریخ نصرت را می‌دانستیم و در تاریخ خود محقق نمی‌شد، صحیح بود که بگوییم نصرت به تأخیر افتاد. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللهِ الْعَزِیزِ الْحَكِیمِ﴾ [آل عمران: 126]

ترجمه: و پیروزی جز از جانب الله توانای دانا نیست.‏

پس نصرت آمدنی است در زمانی‌که الله سبحانه وتعالی آن را تعیین نموده و ما تکلیفی جز پایبندی به اوامر الله سبحانه وتعالی نمی‌داشته باشیم.

نویسنده: شیخ سعید الكرمی (أبو عبد الرحمن)

مترجم: احمد صادق امین

برگرفته از شمارۀ 459 مجلۀ الرایه

ادامه مطلب...

واقعیت حزب التحریر بعد از قیام خلافت

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

به جواب منذرابوعبیده

سوال:

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

در مادۀ 21 مقدمۀ دستور چنین آمده است: مسلمانان حق دارند که برای محاسبۀ حکام و یا برای رسیدن به حاکمیت از طریق امت، احزاب سیاسی داشته باشند.

سوال: وقتی حزبی‌که به حکومت می‌رسد، برنامۀ سیاسی داشته باشد، آیا در حکومت همان برنامۀ سیاسی حزبی خود را تطبیق می‌کند؟ هم‌چنان سوال است، آیا جائز است که امیر آن حزب(مانند حزب ما) در عین حالی‌که خلیفه است، امیر حزب نیز باشد؟ اگر چنین عملی صحیح باشد، چگونه حزب می‌تواند خلیفه را درحالی‌که امیر حزب نیز هست، محاسبه کند؟ الله سبحانه وتعالی به شما برکت داده و خیر را به دستان شما پیروز گرداند!

جواب:

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

ما در این مورد به تاریخ‌های 14 اگست 1967م و 26دسمبر2014م جوابات ارایه کرده بودیم که تفصیلات کافی در این خصوص در جوابات یاد شده وجود دارد؛ پس لازم است که به آن جوابات مراجعه کنید. با آن‌هم به صورت مختصر سوال شما را به گونۀ ذیل جواب می‌دهیم: 

1. به دست گرفتن حکومت توسط حزب التحریر، مانند به دست گرفتن حکومت توسط احزاب موجودۀ کنونی در جهان نمی‌باشد؛ زیرا چیزی‌که در حزب التحریر به حکومت دست پیدا می‌کند، در حقیقت افراد نه؛ بلکه فکری است که حزب به اساس آن تشکیل شده و آن را تبنی کرده است؛ پس حزب برای رساندن فکرش به حکومت کار می‌کند؛ نه رساندن افرادش به حکومت.

2. از آن‌جائی‌که تطبیق فکر حزب به صورت کامل و صحیح‌اش ممکن نیست؛ مگر به وسیلۀ کسانی‌که این فکر را تبنی نموده و مطابق به آن و برای تطبیق آن زندگی شان را عیار ساخته اند، پس لازم است که خلیفه، معاونین و امیر جهاد از حزب باشند؛ لذا لازم است که این بخش‌های سه گانه از جهازهای حکومت‌داری از خود حزب باشند تا این اشخاص به تطبیق ثقافت حزب با احسان و اخلاص بپردازند؛ اما سائر جهازهای حکومتی می‌تواند که حسب قدرت و کفایت از حزب و یا غیر حزب باشد.

3. نقطۀ دیگری‌که لازم به ذکر می‌دانم، این است؛ وقتی فکرۀ حزب به حکومت می‌رسد، در پهلوی آن حزب به حکومت می‌رسد؛ لذا در این صورت حزب به شدت متوجه است که نباید اعضای خودش را بالای مردم تحمیل کند و بیش‌ترین احتیاط را در این خصوص دارد. «از عمر ابن خطاب روایت شده که وقتی اهل شورا یعنی شورای شش نفری را که دربارۀ شان رأی‌زنی می‌شد، انتخاب کرد، حضرت علی رضی الله عنه را آورده و برایش گفت: یا ابوالحسن! وقتی این امر را برایت می‌سپارند، بنی هاشم را بالای مردم تحمیل نکن! هم‌چنان حضرت عثمان رضی الله عنه را خواست و برایش گفت: ای عثمان! وقتی این امر به تو سپرده شد، مبادا که بنی امیه را بالای مردم تحمیل کنی!» به همین ترتیب، وقتی خلیفه از حزب التحریر باشد، اعضای حزب نسبت به حزب، مانند بنی هاشم نسبت به حضرت علی رضی الله و مانند بنی امیه نسبت به حضرت عثمان رضی الله عنه می‌باشند؛ پس برای حزب صحیح نیست که اعضای حزب را بالای مردم تحمیل کند.

4. اما محاسبۀ حکام توسط حزبی‌که به حکومت می‌رسد، چنین است:

حزب به چهار وظیفه مبادرت می‌ورزد که عبارت اند از: تثقیف به شکل مرکزی و گروهی، جنگ فکری از ناحیه بیان افکار صحیح، افکار باطل و فاسد که این دو وظیفه محاسبه نبوده؛ بلکه این دو وظیفه کار تثقیفی و فکری حزب است که قبل از اقامۀ حکومت و بعد از اقامۀ آن بدون تغییر و تفاوت جریان دارد و این دو وظیفه با گرفتن حکومت نسبت به حزب فرق نمی‌کند. اما وظیفۀ سوم که عبارت از" افشاسازی برنامه‌های کفری است" در آن وقت از جانب حزب صورت نمی‌گیرد؛ زیرا موجودیت حزب در حکومت این عمل و وظیفه را برداشته؛ بلکه جهازهای حکومتی این وظیفه را انجام می‌دهد و محاسبۀ حکام در گزینش و تبنی مصالح امت باقی می‌ماند؛ چنانچه این وظیفه قبل از موجودیت حکومت توسط لجنه‌ها و هیأت‌های ولایتی حزب صورت می‌گیرد. لذا همان‌طوری‌که لجنه‌ها و هیأت‌های ولایتی قبل از تشکیل خلافت اسلامی صلاحیت محاسبۀ رهبری حزب(امیر و دفتر آن را) دارند، این صلاحیت برای شان در زمانی‌که رهبری حزب به حکومت دست یابد، نیز باقی می‌ماند؛ اما این محاسبه در زمینۀ مصالح امت مطابق به احکام شرعی و با دل‌سوزی برای مصالح امت با احسان و اخلاص صورت می‌گیرد.

امیدوارم که در همین حد برای جواب شما کفایت کند. الله سبحانه وتعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

4 ربیع الاول1445هـ.ق.

19 سبتمبر2023م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

بن سلمان و عادی‌سازی روابط با یهود

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سوال:

بخش عربی شبکۀ BBC News در خبری که به تاریخ 21 سپتمبر 2023م در سایت خبری خود منتشر نمود، گفت: «ولیعهد عربستان سعودی در گفتگویی که با شبکۀ فاکس نیوز امریکا داشت و بخش‌هایی از آن گفتگو روز چهارشنبه منتشر گردید، اعلان نمود که عربستان سعودی در روند عادی‌سازی روابط‌اش با اسرائیل "پیش‌رفت‌هایی" را حاصل نموده.» وی گفت: «هر روز به عادی‌سازی روابط با اسرائیل نزدیک و نزدیک‌تر می‌شویم.» هم‌چنین وی افزود: «کمک‌هایی وجود دارد از جانب بایدن رئیس‌جمهور امریکا برای رسیدن به آن نقطه...»  

اخیراً هیأتی از جانب رژیم یهود به صورت علنی در عربستان سعودی حضور یافت؛ «مسئولین حکومت اسرائیل از حضور یک هیأت رسمی خود در سعودی برای مشارکت در نشست سازمان ملل برای تعلیم و تربیه و فرهنگ "یونیسکو" در شهر ریاض ابراز خرسندی نموده و آن را نخستین گام در جهت عادی‌سازی روابط میان دو کشور دانستند.» (منبع: فرانس24، 11 سپتمبر 2023م)

سوال این است که آیا عربستان سعودی به زودی به سلسله توافقات خائنانۀ عرب‌ها پیوسته و با رژیم یهود روابط برقرار خواهد نمود؟

جواب:

برای روشن شدن جواب، موارد زیر را بررسی می‌نماییم:

اول: بر اساس خبرهای منتشر شده، طرف‌های دخیل در روند عادی‌سازی روابط میان دو طرف، عبارت اند از رژیم یهود، عربستان سعودی و امریکا. برخی حقایقی در مورد هر یک از این طرف‌های سه‌گانه وجود دارد که باید به آن اشاره نمود:

1. رژیم یهود هرگونه عادی‌سازی روابط با هریک از سرزمین‌های عربی و اسلامی را برای استحکام وجود خود و جاودانه نمودن آن "چنان که آرزو دارند"، یک دستاورد بزرگ تلقی می‌نماید. بنابر این، تمام حکومت‌هایی که در رژیم یهود بر سر قدرت می‌آیند، با تمام توان سعی می‌ورزند زمینۀ نفوذ خود را به سرزمین‌های اسلامی و مخصوصاً عربی فراهم نمایند.

2. عربستان سعودی یکی از آن دسته حکومت‌های منطقه می‌باشد که باور ندارد برای آزادسازی کامل فلسطین باید با یهود جنگید. بنابر این، سعودی با این باوری که دارد، مدت‌هاست با رژیم یهود روابط دارد، اما به گونۀ مخفیانه. پس عربستان سعودی اساساً با برقراری روابط با رژیم یهود مشکلی ندارد، بلکه حتی پادشاه اسبق آن عبدالله بن عبدالعزیز بود که پیشگامی خائنانۀ عرب‌ها را در سال 2002م راه‌اندازی نمود و سعودی پیوسته اعلان می‌کند که به آن "پیشگامی" متعهد است.

3. از جانب امریکا، قضیه طوری است که تمام اداره‌های حکومت امریکا در جریان چندین دهه برای ایجاد به اصطلاح "صلح" میان یهود و همسایه‌گان عرب آن تلاش نموده اند و هدف شان این بوده که رژیم یهود را استحکام بخشیده، آن را در منطقه مدغم نمایند و صفت بیگانه‌گی را از آن دور کنند. این مسأله از جمله مسائلی است که هیچ یک از دو حزب امریکا "دموکرات و جمهوری‌خواه" با آن مخالفتی ندارد.

دوم: علی‌رغم وجود این پس‌زمینۀ مناسب برای عادی‌سازی روابط مذکور از جانب سه طرف دخیل، بازهم این مسأله با یک سلسله پیچیده‌گی‌های سیاسی بزرگی مواجه می‌باشد:

4. نتانیاهو با مخالفت علنی‌اش با توافق هسته‌ای ایران در سال 2015م و اظهارات تحریک‌آمیز علیه آن توافق در پارلمان امریکا، با سیاست‌ رئیس‌جمهور وقت امریکا، "اوباما" در مسألۀ هسته‌ای ایران مخالفت ورزید. این موقف‌گیری نتانیاهو باعث آلودگی روابط رژیم یهود با حزب دموکرات امریکا گردید و زمانی‌که ترامپ و ادارۀ حکومت جمهوری‌خواهش در آغاز سال 2017م در واشنگتن بر سر قدرت آمدند، روابط میان رژیم یهود و ادارۀ جمهوری‌خواه در واشنگتن رو به گرمی گذاشت. در زمان حکومت ترامپ، امریکا، قدس را به عنوان پایتخت رژیم یهود به رسمیت شناخت و سفارت امریکا را به این شهر انتقال داد و نیز منطقۀ جولان را به صفت خاک یهود به رسمیت شناخت. زمانی‌که حکومت جدید دموکرات در شروع سال 2021م به رهبری بایدن به قدرت رسید، روابط میان تل ابیب و واشنگتن مجدداً سرد شد؛ در حدی‌که ادارۀ حکومت بایدن حتی حاضر نشد از نتانیاهو در قصر سفید استقبال کند، مگر در این اواخر و پس از ترتیب روابط جدید.

یکی از وعده‌های انتخاباتی نتانیاهو این بود که روابط با سعودی را عادی خواهد نمود. هم‌چنین اخیراً معلوم شد که نتانیاهو و بن سلمان با یکدیگر تماس داشتند. «روزنامۀ جورزلیم پوست اسرائیلی روز دو شنبه مورخ 22 می2023م نوشت که نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل در جریان هفته‌های گذشته دوبار از طریق تلفن با ولیعهد سعودی تماس برقرار نمود و ریاض چند مورد از خواسته‌های خود مربوط به قضیۀ فلسطین را تسلیم اسرائیل کرد.» (منبع: عربی پست، 23 می 2023م)

5. حکومت موجود در عربستان سعودی به رهبری بن سلمان، فرمان‌بردارترین حکومت سعودی از امریکا به شمار می‌رود. ادارۀ ترامپ در نیمۀ سال 2017م، یعنی درست شش ماه پس از آن که ادارۀ جمهورخواه ترامپ در واشنگتن به قدرت رسید، محمد بن نایف را از حاکمیت سعودی برکنار نمود و قدرت را به مزدور دیگری به نام محمد بن سلمان سپرد. بنابر این، حکومت بن سلمان سراپا در اختیار امریکاست؛ اما در درجۀ اول از جمهوری‌خواهان و طرف‌داران ترامپ اطاعت می‌کند و به همین دلیل بود که حکومت بن سلمان به تشویق مخفیانۀ حامیان ترامپ در امریکا به بایدن پشت نمود و ادارۀ بایدن نیز با آن همین کار را کرد؛ چنان‌چه بایدن اعلان نمود که هرگز پس از مسألۀ کشته شدن خاشقجی با بن سلمان دست نخواهد داد.

6. ادارۀ بایدن در سال 2021م و در پی انقسام شدید امریکا به قدرت رسید؛ انقسامی‌که زندگی سیاسی را در امریکا به صورت کامل در معرض دگرگونی قرار داد و تهدید این دگرگونی هنوزهم پابرجاست؛ چنان‌چه هردو حزب درگیر "دموکرات و جمهوری‌خواه"، سعی دارند کشمکش‌های داخلی و خارجی را به نفع خود جهت دهند؛ کشمکش‌های گسترده‌یی که شباهت به تقسیم وابسته‌گان و مزدوران امریکا در سراسرجهان میان دو طرف دارد و هر یک از دو طرف می‌کوشد وابسته‌گان و مزدوران مذکور را علیه طرف دیگر به کارگیرد؛ مانند کاهش تولید نفت سعودی در هماهنگی با روسیه به هدف ضربه زدن به دموکرات‌ها در امریکا در جریان انتخابات پارلمانی سال 2022م، که قبلاً جزئیات آن را بیان کرده بودیم. همین‌گونه مانند اظهارات تند و تیز رژیم یهود علیه برگشتن امریکا به توافق هسته‌یی با ایران، که پس از برگشتن نتانیاهو به قدرت بالا گرفت. این‌ها مواردی اند که حزب جمهوری‌خواه و طرف‌داران ترامپ برای برگشت مجدد به قدرت از آن بهره می‌برند.

بنابر این، ادارۀ حکومت بایدن متوجه شد که سرنخ‌های عادی‌سازی روابط سعودی با رژیم یهود پس از به قدرت رسیدن نتانیاهو در اواخر سال 2022م، دیگر از دست آن بیرون رفته.

سوم: امریکا تصمیم گرفت به روابط خود با سعودی اهمیت بیشتری داده و مجدداً آن را گرم نماید و نیز شروع به استحکام بخشیدن روابط خود با رژیم یهود نمود؛ اما از موقف قدرت. هدف این بود تا سرنخ‌های روند عادی‌سازی روابط میان سعودی و رژیم یهود را از دست جمهوری‌خواهان بیرون آورده و خود آن را در دست گیرد.

7. پس از آن‌که حکومت محمد بن سلمان درخواست ادارۀ حکومت بایدن در سال 2022م مبنی بر به تأخیر انداختن کاهش تولید نفت تا یک ماه را رد نمود. حکومت بایدن به عمق روابط میان طرف‌داران ترامپ با سعودی پی برد و به همین دلیل بود که میزان لهجۀ انتقادآمیز خود از سعودی را فوراً کاهش داد. سپس جمهوری‌خواهان امریکا، بایدن را به تمسخر گرفتند که حاضر نبود با بن سلمان مصافحه کند، در عوض با مشت بسته با او دست داد و حاضر نبود با وی نشست خاص داشته باشد؛ اما با وی، که در رأس یک هیأت از سعودی آمده بود، دیدار نمود. جمهوری‌خواهان، سیاست‌های بایدن را مسئول افزایش قیمت مواد سوخت دانستند.

8. جک سلوان، مشاور امنیت ملی امریکا به عربستان سعودی سفر نمود و نشست گرم و صمیمانه‌یی با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی داشت و فصل جدیدی از غزل‌سرای امریکا برای سعودی را پس از مدتی سردی، مجدداً آغاز نمود. این غزل‌سرایی امریکا در قالب اظهار سپاس از سعودی به خاطر بیرون آوردن امریکایی‌ها از سودان "درجریان جنگ داخلی آن" و مشورت با سعودی در خصوص تحولات اوضاع در یمن و نیز دادن نقش بزرگی برای آن در سیاست امریکا و هم‌چنین در پیوند هند با جهان، تمثیل گردید. (منبع: فرانس24، 8 می 2023م)

9. سفر بلنکن به سعودی؛ «بلنکن وزیر خارجۀ امریکا روی هماهنگی‌ها و فعالیت مشترک دو کشور تأکید نمود و دو کشور را هم‌پیمان استراتیژی خواند. این دو وزیر در جریان کنفرانس مطبوعاتی، به برگشتن سوریه به نشست سران عرب، بحران سودان و نیز مسألۀ عادی‌سازی روابط با اسرائیل پرداختند.» (منبع: فرانس24، 9 جون 2023م)

10. برطرف نمودن تنش‌ها میان ایران و سعودی، جزئیات این مسأله در پاسخ به پرسش ما زیر عنوان "توافق سعودی و ایران" که به تاریخ 1. اپریل2023م منتشر گردید، توضیح داده شد. سعودی می‌داند که این توافق‌نامه در استحکام حکومت آن بسیار ارزش دارد. امریکا هم‌چنین با سهم دادن سعودی در گفتگوها جهت آرام نمودن تنش‌ها میان اردوی سودان و نیروهای واکنش سریع که از تاریخ 8 می 2023م، آغاز گردید، سعی داشت به سعودی بال و پر دهد.

11. در نشست موسوم به بیست، که به تاریخ 9 سپتمبر 2023م برگزار گردید، عربستان سعودی به صفت خط رابط خشکه میان خطوط بحری شرق که از هند شروع شده و تا اروپا در غرب امتداد دارد، برجسته گردید. عربستان سعودی در این نشست به عنوان یک عنصر اساسی در گذرگاه اقتصادی بایدن مطرح شد که هند را از طریق سعودی و رژیم یهود به اروپا وصل می‌کند. «هند و سعودی به گونۀ مبدئی توافق نمودند تا سرمایه‌هایی به ارزش 100 ملیارد دالر را به این مسأله اختصاص دهند.» (منبع: الجزیره نت، 11 سپتمبر 2023م) تمام این موارد بیان‌گر آن است که روی‌کرد بن سلمان به سیاست‌های ادارۀ بایدن رو به افزایش است؛ هرچند این یک ادارۀ دموکرات بوده و بن سلمان روابط‌اش با جمهوری‌خواهان را نیز قطع نکرده.

12. ادارۀ بایدن در حال گفتگو با بن سلمان در خصوص عادی‌سازی روابط با رژیم یهود می‌باشد و هدف این است که هرگونه توافقی میان سعودی و رژیم یهود را دستاورد خود قلم‌داد نماید تا در انتخابات آیندۀ امریکا از آن استفاده کند و نگذارد حزب جمهوری‌خواه و طرف‌داران ترامپ از آن مستفید شوند. به این معنا که ادارۀ بایدن سعی دارد شکست احتمالی را تبدیل به نقطۀ قوتی برای خود نماید؛ طوری‌که قصد دارد این مسأله را در دور نمودن لابی‌گر‌های یهودیان امریکا از طرف‌داران ترامپ به کارگیرد، مخصوصاً در انتخابات پیش‌رو.

13. ادارۀ بایدن سعی دارد با ایجاد توافق صلح با سعودی، لعاب دهان حکومت نتانیاهو را جاری نماید. «توماس نایدز سفیر امریکا در اسرائیل، اظهار نمود که ایالات متحده برای عادی سازی روابط میان سعودی و اسرائیل تلاش می‌ورزد. دو مسئول حکومت امریکا نیز به سایت Axios امریکایی گفتند که قصر سفید مایل است ریاض و تل ابیب در شش الی هفت ماه آینده به توافقی دست یابند؛ زیرا پس از آن جوبایدن سرگرم تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری خواهد شد.» (منبع: عربی پست، 23 می 2023م) رسانه‌های یهود نیز به نقل از وزیر خارجۀ رژیم یهود گفتند: «اسرائیل در حال حاضر نسبت به هر زمان دیگری به توافق صلح با عربستان سعودی نزدیک‌تر می‌باشد.» (منبع: بی بی سی، 22 آگست 2023م)

14. اما نتانیاهو از یک زاویۀ دیگر می‌داند که ادارۀ حکومت بایدن، دوسیۀ عادی‌سازی روابط با سعودی را تا حدود زیادی در دست گرفته و هیچ گامی را در این راستا ممکن نیست بدون در نظرداشت این اداره بردارد. به همین دلیل بود که هیأتی را به ریاست قابل اعتمادترین وزیراش، یعنی رون دیرمر، وزیر امور استراتیژی رژیم یهود به تاریخ 17 آگست 2023م به واشنگتن فرستاد تا با آن عده از مسئولین امریکایی، که مستقیماً در دوسیۀ سعودی دخیل می‌باشند، به گفتگو بپردازد. مسئولین مذکور عبارت اند از: «جک سالیوان، مشاور امنیت ملی قصر سفید، بریت ماکورک مشاور اول رئیس‌جمهور امریکا در امور خاورمیانه، آموس هوکستین سرمشاور رئیس‌جمهور در امور انرژی. این سه تن، مسئولین امریکایی هستند که مسئولیت نظارت بر تلاش‌های هدفمندانۀ دیپلوماتیک برای عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و کشور شاهی عربستان سعودی را برعهده دارند.» (منبع: بی بی سی، 22 آگست 2023م) به این ترتیب، نتانیاهو برای عادی‌سازی روابط با سعودی به بایدن روی آورد.

15. پس از آن بود که اظهارات بن سلمان به تاریخ 20 سپتمبر 2023م منتشر شد، که در سوال نیز از آن یاد گردید؛ «شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی در گفتگویی که با شبکۀ امریکایی فاکس نیوز داشت و بخش‌هایی از آن روز چهارشنبه منتشر گردید، گفت که عربستان سعودی در مسیر عادی‌سازی روابط با اسرائیل "پیش‌رفت‌هایی را حاصل نموده". ولی‌عهد سعودی در این گفتگو افزود: "هر روز به عادی سازی روابط با اسرائیل نزدیک‌تر می‌شویم." شاهزاده محمد بن سلمان هم‌چنین گفت: "برای رسیدن به این نقطه، کمک‌هایی از جانب ادارۀ بایدن نیز وجود دارد. قضیۀ فلسطین برای ما فوق‌العاده اهمیت دارد. ما نیاز داریم این بخش را حل و فصل نماییم و مذاکراتی در این خصوص هم‌چنان جریان دارد. باید ببینیم این مذاکرات به کجا می‌رسد. امیدواریم به جایی برسد که زندگی را برای فلسطینیان آسان نموده و اسرائیل را در خاورمیانه مدغم نماید". ایلی کوهین، وزیر خارجۀ اسرائیل نیز به نوبۀ خود روز پنج شنبه گفت: ممکن است چهارچوب یک توافق، با وساطت ایالا متحده برای ایجاد روابط میان اسرائیل و سعودی ساخته شود.»

چهارم: از تمام آن‌چه گفته شد، چنین بر می‌آید که بن سلمان حاکم فعلی سعودی در بسیاری موارد با اراده و اختیار خود حرکت نمی‌کند؛ زیرا وی تبدیل به بازی‌چه‌یی شده در دست جمهوری‌خواهانی که او را در ریاض به قدرت رسانیده اند و دموکرات‌هایی که با جمهوری‌خواهان رقابت دارند. بن سلمان تلاش دارد خواسته‌های دو طرف را براورده کند، نه به خاطر منافع سعودی، بلکه به خاطر خوش‌خدمتی و خیانت؛ خوش خدمتی و خیانتی که حکام امروز عرب و مسلمانان برای به دست آوردن رضایت باداران شان هیچ حد و مرزی برای آن نمی‌شناسند!

شکی نیست که این حاکمان حاکم برسرزمین‌های مسلمانان فراموش کرده اند که فلسطین یک سرزمین مقدس است، هم خود فلسطین و هم اطراف آن:

﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ﴾ [اسراء: 1]

ترجمه: پاک و منزه است اللهی که در (مبارک) شبی بنده خود (محمّد) را از مسجد حرام (مکّه معظّمه) به مسجد اقصایی که پیرامونش را مبارک و پر نعمت ساختیم، سیر داد.

وجیبه و مسئولیت آنان این است که لشکرهای مسلمانان را برای آزادی و پاک نمودن فلسطین از لوث وجود یهود به حرکت درآورند؛ نه این‌که فلسطین را در ظرف طلایی زیر نام عادی‌سازی روابط، با ذلت و خواری تمام، تسلیم یهود نمایند!

در هر حال، دیری نخواهد گذشت که فلسطین بار دیگر توسط شمشیر‌های بران لشکریان مسلمانان صادق و با رهبری خلافت راشده، مجدداً از وجود یهود پاک گردیده و به صفت سرزمینی مقدس عرض وجود خواهد نمود. یهودیان و حامیان آنان شکست خورده و پای به فرار خواهند گذاشت، رعب و وحشت چنان دل‌های آنان را فراخواهد گرفت که هرگاه یکی از آنان پشت یک سنگ پناه گیرد، آن سنگ بیش‌تر از آن که او را پناه دهد، افشایش کند! راست فرمود رسول الله صلی الله علیه وسلم آن‌جا که گفت:

«لتقاتلنّ الیهود فلتقتلنّهم حتّی یقول الحجر یا مسلم هذا یهودیّ فتعال فاقتله» و در روایت دیگری: «هذا یهودیّ ورائی.»

ترجمه: قطعاً شما با یهود خواهید جنگید و چنان آنان را خواهید کشت که سنگ صدا زند که ای مسلمان این‌جا یهودی است بیا و او را بکش. در روایت دیگر گفته شده: این یک یهودی است (پشت من) پنهان شده. (این حدیث را مسلم از ابن عمر روایت نموده)

شاید این روز به خواست الله سبحانه وتعالی چندان دیر نباشد:

﴿وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هُوَ ۖ قُلْ عَسَىٰ أَنْ يَكُونَ قَرِيبًا﴾ [اسراء: 51]

ترجمه: و گويند: آن روز، چه زمان خواهد بود؟ بگو: شايد نزديك باشد!

آنگاه کسانی‌که با عادی‌سازی روابط خود با یهود، در حق امت اسلامی جنایت کرده اند، چیزی بجز شرمندگی و عذاب دردناکی نخواهند داشت:

﴿سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ﴾ [انعام: 124]

ترجمه: به زودی کسانی‌که مرتکب جرم شده اند، به دلیل مکری که می‌کردند، در نزد الله با خواری مواجه شده و عذابی شدید خواهند چشید.

دهم ربیع الاول 1445هـ.ق.

25 سپتمبر 2023م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

بر مسلمان جایز نیست در جایی زندگی کند که دینش را تهدید می‌کند!

(ترجمه)

خبر:

با توجه به تعدد اخبار در مورد آزار و اذیت گسترده‌ای که مسلمانان در غرب، به ویژه در سوئد، فرانسه و دیگر اماکن با آن روبرو اند و زنان مسلمان مجبور می‌شوند که پوشش اسلامی خود را بردارند یا فرزندان‌شان دزدیده شده به خانواده‌های کافر تحویل داده می‌شود، لازم و ضروری است که حکم شرعی درباره ادامه زندگی در این کشورها بیان گردد.

تبصره:

در واقع مسلمانان بخاطر محدودیت‌هایی که در کشورهای خودشان داشتند، به کشورهای غربی مهاجرت کرده و زندگی‌شان در غرب استقرار یافته است؛ زیرا بدون داشتن هیچ محدودیت قابل توجهی در انجام مناسک دین‌شان تا حدودی در آسایش به سر‌می‌برند.

امروزه دین به حد گسترده‌ای در محدودیت واقع شده و این محدودیت‌ها در ساده‌ترین شعائر اسلام، مانند پوشاندن عورت، نخوردن گوشت خوک و آلوده کردن افکار کودکان به زنا و هم‌جنسگرایی نمایان گردیده است. از این‌رو عوامل هجرت تقویت یافته؛ زیرا رزق و روزی در زندگی مسلمان از دینش عزیز‌تر نیست؛ بنابراین اگر کسی دید که در محل زندگی خود نمی‌تواند به ساده‌ترین مناسک دینش پایبندی نماید، باید هجرت کند؛ حتی اگر در جنجال‌های مادی هم قرار گیرد.

ما می‌دانیم که انجام این کار ساده نیست؛ به ویژه برای فرزندان مسلمان که از دو، سه و حتی چهار نسل پیش در غرب هستند و در آنجا متولد شده و پرورش یافته‌اند؛ کسانی‌که غرب را سرزمین خود می‌دانند و سرزمین‌های مسلمانان زادگاه پدران‌شان نیست؛ لیکن داشتن امکانات و اقامت چه ارزشی دارد؛ اگر مسلمان بابت شرافت و دین فرزندان خود امنیت نداشته باشند؟

برای مسلمان جایز نیست که بخاطر حفاظت از گیرودار مادی یا ترس از هجرت به یک کشور دیگر، در حفظ دین و شرافت خود کوتاهی کند! الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا فَأُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِیرًا﴾ [نساء: 97[

ترجمه:بی‌گمان كسانی‌كه فرشتگان به سراغ‌شان می‌روند و(می‌بینند كه به سبب ماندن با كفّار در كفرستان و هجرت نكردن به سرزمین ایمان) بر خود ستم كرده‌اند، بدیشان می‌گویند: كجا بوده‌اید؟ گویند: ما بیچارگانی در سرزمین(كفر) بودیم(و چنان‌كه باید به انجام دستورات دین نرسیدیم! فرشتگان بدیشان) گویند: مگر زمین الله وسیع نبود تا در آن كوچ كنید؟ جایگاه آنان دوزخ است و چه بد جایگاهی و چه بد سرانجامی.

مسلمانانی‌که در غرب زندگی می‌کنند، بیش از هرکس دیگری از وضعیت خود آگاه هستند؛ اگر  به احتمال زیاد فکر می‌کنند که ماندن در کشورشان آن‌ها را در معرض خطر قرار نمی‌دهد، می‌توانند به زندگی در آنجا ادامه دهند؛ اما اگر برعکس آن را دیدند، ماندن در آن کشور بر آن‌ها حرام می‌شود و باید نقل مکان کنند. بنابراین، یا باید به سوی سرزمین‌های اسلامی رهسپار شوند یا به کشور دیگری بروند که دین و زندگی‌شان در امان باشد.

اصل این است که مسلمانان در میان برادران خود زیر چتر دولت اسلامی زندگی کنند؛ دولتی‌که دین و دنیای‌شان را حفاظت می‌کند. رسولﷲ ﷺ می فرماید:

«أَنَا بَرِیءٌ مِنْ كُلِّ مُسْلِمٍ یقِیمُ بَینَ أَظْهُرِ الْمُشْرِكِینَ، قَالُوا: یا رَسُولَ اللهِ، وَلِمَ؟ قَالَ: لَا تَرَاءَى نَارَاهُمَا»

ترجمه: من از هر مسلمانی‌که در میان مشرکان ساکن است، بیزارم. گفتند: چرا ای رسولﷲ صلی الله علیه وسلم؟ فرمود: آتش‌شان را نباید دید.

اما با نبود دولت اسلامی و سختی، محدودیت‌ و هرج و مرجی که قشرعظیمی از مسلمانان در سرزمین‌های خود با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، گزینه‌ای جز هجرت برای آن‌ها نگذاشته است.

بنابراین، اگر در کشورهای غربی نیز محدودیت و سختی ایجاد شود، آنگاه واجب است به جایی هجرت کنند که  مسلمان ابتدا در دین سپس در زندگانی خود امنیت داشته باشد.

جای تأسف است که مسلمانان مجبور شوند به کشورهای کفار نقل مکن کنند؛ زیرا در سرزمین‌های اسلامی در دین و دنیای خویش امنیت ندارند. آن روزگار گذشت که دولت خلافت پناه‌گاه و جایگاه امنی برای تمام مستضعفین جهان از سرزمین‌های مختلف بود. دولت اسلامی از این مستضعفین استقبال نموده، به آنان پناه می‌داد و زندگانی توأم با امنیت و آرامش را برای‌شان فراهم می‌نمود؛ اما امروز، زیر سایه دولت‌های سکولار، ملی‌گرا و فاسد سرزمین‌های ما به رانشکدۀ استعدادها و صادرکننده مسضعفین و پناه‌جویان تبدیل شده است؛ چنانچه اگر این افراد بخواهند به سرزمین‌های خود باز گردند، این دولت‌ها قادر به جذب آن‌ها نخواهد بود.

تطبیق احکام اسلام تنها چیزی است که زندگانی مردم را امن، آسوده و با سعادت می‌کند، و در جایی که اسلام حاکم نباشد، پریشانی چه زود و چه دیر خلاء‌ها  را پر می‌کند. تنها از ﷲ ﷻ می‌خواهیم که هرچه زودتر نصرت و فرج را بر ما نصیب فرماید.

نویسنده: محمد عبدﷲ

مترجم: خالد یوسفی

ادامه مطلب...

احیای زمین

(ترجمه)

بیهقی در سنن کبری از عبدالله بن ابی‌بکر روایت کرده که گفت: بلال بن حارث مزنی نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و از ایشان زمین طلب کرد. رسول الله صلی الله علیه وسلم زمین بزرگی را به او داد؛ سپس عمر بن خطاب رضی الله عنه به خلافت رسید و به او گفت: ای بلال! زمینی از رسول الله صلی الله علیه وسلم طلب کردی و ایشان زمین بزرگی به تو داد؛ زیرا آن حضرت درخواست کسی را رد نمی‌نمود. اکنون زمین وسیعی در دست تو است که نمی‌توانی همۀ آن را آباد کنی. بلال گفت: درست است. عمر رضی الله عنه گفت: پس به اندازه‌ای که می‌توانی آباد کنی، برای خود بردار و بقیه را به من بسپار تا در میان مسلمانان تقسیم کنم. بلال گفت: به الله سوگند زمینی را که رسول الله صلی الله علیه وسلم به من داده است، پس نمی‌دهم. عمر گفت: به الله سوگند که این کار را می‌کنی. پس بخشی از زمین مورد نظر را که نمی‌توانست آباد کند از او گرفت و در میان مسلمانان تقسیم کرد.

زمین گنجی است که از سایر اموال و املاک تفاوت دارد... زمین مزایایی دارد که در  سایر املاک یافت نمی‌شود؛ زیرا زمین محل کشت‌وکار بوده و از دل آن گنج‌ها و معادن استخراج می‌شود. زمین محل اعمار ساختمان‌هایی است که برای اهداف گوناگون به کار می‌رود؛ خواه اهداف تجاری مانند اعمار ساختمان‌های تجاری، صنعتی و انبار/گدام تجاری باشد، خواه برای اهداف شخصی مانند ساختمان‌های مسکونی و یا هم برای اهداف تأسیساتی مانند ساختمان های خدمات دولتی از قبیل شفاخانه‌ها، مدارس و ادارات.

بنابراین جایز نیست که زمین، متروکه و بلا استفاده گذاشته شود؛ زیرا بیکار گذاشتن زمین باعث خسارت و اتلاف مصالح ضروری زندگی مردم می‌شود. ازاین‌رو شریعت تملک زمین از طریق خرید و فروش، ارث احیاء یا سهمه‌بندی دولتی را مشروع قرار داده تا به ضرورت بهره‌برداری از زمین تأکید شود؛ بلکه وقتی به دولت حق داده است که بر زمین‌هایی که صاحبان آن سه سال متوالی از آن استفاده نکرده دست بگذارد و آن را به کسی بدهد که می‌خواهد به کشاورزی و بهره‌برداری از آن بپردازد. لزوم بهره‌برداری از زمین از طریق کشاورزی به صورت خاص و سایر استفاده‌های مباح به صورت عام را تأکید کرده است.

در حدیث فوق اشاره‌ای بر این تأکید وجود دارد. بلال از رسول الله صلی الله علیه وسلم یک زمین بزرگ طلب کرد و رسول الله صلی الله علیه وسلم آن زمین را به او داد. اما زمین مذکور بزرگتر از این بود که بلال بتواند تمام آن را بکارد؛ بنابراین آن را بدون کشت و آبادی رها کرد؛ اما خلیفه مسلمین که الله سبحانه وتعالی رسیدگی به مصالح مسلمانان و تطبیق احکام الهی را به او سپرده بود، به خلافت رسید و از این حقیقت که بلال زمینی را گرفته و آن را بلا استفاده گذاشته است، مطلع شد و پی برد که بیکار گذاشتن زمین باعث اتلاف مصالح مردم می‌شود. پس بلال را مجبور کرد تا آن مقدار زمینی را که نمی‌تواند آباد کند، پس بدهد، و آن اندازه‌ای را که می‌توانست آباد و کشت کند، برایش گذاشت. این کار در مقابل چشمان اصحاب رضوان الله علیهم انجام شد و اصحاب بر این امر اجماع داشتند که اگر کسی از یک زمین استفاده نکند حق ملکیت آن را از دست می‌دهد.

این مسأله تمام زمین‌ها را در بر می‌گیرد و تنها شامل زمین‌هایی که دولت به مردم داده یا زمین‌های احیا شده نمی‌گردد؛ بلکه این نوع زمین‌ها و زمین‌های موروثی و مبادلاتی تا زمانی‌که زراعتی باشند، تحت این موضوع قرار می‌گیرد. ما از رسول الله صلی الله علیه وسلم حدیثی داریم که می‌فرمایند:

«من کانت له أرض فلیزرعها أو لیمنحها أخاه»

ترجمه: هرکس که زمینی دارد، باید آن را بکارد یا به برادرش ببخشد.

رسول الله صلی الله علیه وسلم نوع زمین یا طریقه تملک آن را تعیین نکردند؛ بلکه به صورت کلی درباره تمام زمین‌ها سخن گفته‌اند؛ صرف نظر از این‌که تملک آن از طریق احیاء، سهمیه، خرید و فروش یا ارث باشد.

اجماع صحابه با رضایت نشان دادن بر کاری که در حدیث امروزی بیان شد، نشان داد که اگر کسی زمینی را که دولت به او داده استفاده نکند، دولت می‌تواند زمین را از او گرفته و به دیگران بدهد.

دوستان گرامی! از این حدیث شریف درک می‌کنیم که حکمت مشروعیت احیاء و سهمیه‌بندی زمین برای کار و بهره‌برداری است، نه برای افزایش دادن زمین‌های تحت ملکیت. بنابراین کسی‌که حق زمین را از لحاظ کار و بهره‌برداری ادا کند، تملکش ادامه می‌یابد و کسی‌که از روی بی‌توجهی یا عدم توانایی در بهره‌برداری، زمین را سه سال متوالی بیکار و بلا استفاده بگذارد، حق ملیکیت آن را از دست می‌دهد و حق دریافت و بهره‌بردازی از آن به دیگران داده می‌شود. اگر زمین مذکور سهمیه‌بندی دولتی باشد، حق استرجاع و بخشش آن به دیگران برای زراعت به عهده دولت قرار می‌گیرد.

شایان به ذکر است که برای فعال گذاشتن زمین، الزامی نیست که خود مالک در آن کار کند، بلکه می تواند خودش در زمین کار کند و از اموال خود در آن مصرف کند، همانطور که می‌تواند کارگر استخدام کند و به آن‌ها مزد بدهد و از مال خود برای پرداخت مزد کارگران، پول بذر و ابزاری که در آن استفاده می‌شود، مصرف نماید. هم‌‌چنان اگر نمی‌توانست پول مصرف کند، دولت در پرداخت مصارف با او کمک می‌نماید. اما اگر میلی به زراعت زمین نداشت، باید آن را بلا عوض به کس دیگری بدهد؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم از اجاره دادن زمین برای کشاورزی نهی فرموده اند.

مترجم: طه خالد

ادامه مطلب...

حکم اجاره در اسلام

(ترجمه)

‏ از عبدالله بن عمر رضی‌الله عنه روایت است که رسول اللهﷺ فرموند:

«‌‏أَعْطُوا الْأَجِيرَ أَجْرَهُ قَبْلَ أَنْ يَجِفَّ عَرَقُهُ»

ترجمه: مزد اجیر را قبل از این‌که عرق‌ش خشک شود، بپردازید.

در سند شرح سنن ابن ماجه آمده:

‏فرمودۀ آن حضرت صلی الله علیه وسلم: (أَعْطُوا الْأَجِيرَ) یعنی شایسته است که بلا فاصله بعد از اتمام کار، پاداش عمل کارگر پرداخت شود. فرمودۀ: (قَبْلَ أَنْ يَجِفَّ عَرَقُهُ) یعنی قبل از این‌که عرقی که از انجام کار به وجود آمده، خشک شود. اجاره عقدی است که منافع را در مقابل عوض تملیک کند، و بر سه نوع می‌باشد:

نوع اول: آن است که عقد بر اساس منفعت حاصل شده از اشیاء صورت می‌گیرد، مانند: اجاره خانه، حیوانات، وسایل نقلیه وغیره...

نوع دوم: آنست که قرارداد بر اساس منعفت حاصل شده از کار صورت می‌گیرد، مانند استخدام پیشه‌وران و صنعت‌گران در انجام کارهای خاص. بنابراین، آنچه بر اساس آن قرارداد صورت می‌گیرد، منفعتی است که از انجام کار حاصل می‌گردد، مانند استخدام کردن رنگ‌کار، آهنگر، نجار وغیره...

نوع سوم: آنست که قرارداد بر اساس منفعت حاصل شده از نفس شخص صورت می‌گیرد: مانند استخدام خدمت‌کار، کارگر و امثال آن...

وروى البخاريُّ: تمام انواع اجاره در شریعت جایز است. بر اساس این فرموده الله سبحانه وتعالی :

﴿وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِيًّا﴾ ]زخرف: 32[

ترجمه: و برخي را بر برخي ديگر برتري‌هایی داده‌ايم تا بعضی از آنان بعضی ديگر را به كار گيرند(و به يكديگر خدمت كنند).

و یا این فرموده الله سبحانه وتعالی:

﴿فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ]طلاق: 6[

ترجمه: اگر آنان (حاضر شدند، بعد از جدائی، فرزندان) شما را شير دهند، مزدشان را به تمام و كمال بپردازيد.

بخاری روایت کرده:

«أنّ النبيَ والصِدَّيقَ استأجَرَا رجلاً مِن بنيْ الدِّيْلِ هادِيَاً خِرِّيتَاً» (بخاری: 2264)

ترجمه: رسول اللهﷺ و ابوبکر رضی‌الله عنه مرید از بنی الدیل را به عنوان راهنمای بیابان (که بر همه جای و گوشه و کنار آن آگاه بود) اجیر گرفتند.

مترجم: خالد یوسفی

ادامه مطلب...

شِکاف‌ها و جدال‌ها در انتخاب رئیس جمهور جدید برای ائتلاف ساخته و پرداخته‌ی جناح مخالف

  • نشر شده در سوریه

(ترجمه)

مجمع عمومی ائتلاف موسوم به جناح مخالف به تاریخ 12/9/2023، هادی البحرا را به عنوان رئیس جمهور جدید خود انتخاب کرد. مخالفت‌ها حتی قبل از انتخاب هادی البحرا به اوج خود رسیده بود تا جایی‌که برخی‌ها ائتلاف مذکور را مرده اعلام کردند.

خطاب به مخلصین در سرزمین شام!

ائتلاف جناح مخالف چیزی بیش از یک نهاد مهندسی‌شده سیاسی تحت نظر سازمان‌های اطلاعاتی مختلف و حامیان آن‌ها نیست. هدف آن ایجاد رهبری سیاسی برای نیروهای انقلابی به عنوان ابزاری جهت اجرای توطئه‌های سیاسی علیه انقلاب شام است.

 برخی از اعضای آن برای شرکت در انقلاب شام انتخاب شدند و در شکست آن پس از نزدیک شدن به دمشق نقش داشتند. از میان آن‌ها هیئتی برای مذاکره درباره برخی اصلاحات سطحی قانون اساسی با حفظ ماهیت سکولار دولت و جدا نگهداشتن دین از دولت و بی‌توجهی به خواسته‌های مردم شام و اصول انقلاب آن‌ها که خواستار سرنگونی رژیم جنایت‌کار و تاسیس حکمرانی اسلامی در جای آن اند، انتخاب شد.

اختلافات درون این نهاد ساختگی چیزی جز مبارزه ابزار برای منافع شخصی و مزایای خصوصی نیست. این صرفاً رقابتی میان باداران است تا مزدوران‌شان به آن‌ها خدمت نمایند؛ خدمت به منافع دولت‌هایی توطئه‌گر علیه انقلاب شام. آن‌ها به دنبال حذف آن از طریق راه‌حل سیاسی امریکا و اجرای مفاد قطع‌نامه 2254 سازمان ملل هستند. این ائتلاف و اعضای آن هیچ ارتباطی با انقلاب، اصول آن و اهداف واقعی پسران و دختران‌اش ندارند. آن‌ها فراموش کرده اند که بمثابه ابزارهای موقتی هستند که توسط دولت های توطئه‌گر مورد استفاده قرار می‌گیرند و می‌توان آن‌ها را بر اساس مقتضیات مرحله جای‌گزین کرد و به طرق مختلف دور انداخت.

ای انقلابیون مخلص سرزمین شام! فداکاری‌های بزرگی که در طول سال‌های طولانی انقلاب به ثبت رسانده‌اید، رهبری سیاسی اصیل را از برادران و فرزندان شما می‌طلبد؛ رهبری برآمده از عقیده شما: "لا اله الا الله محمد رسول الله." رهبریی که تنها برای خشنود کردن الله سبحانه وتعالی کار می‌کند و با بصیرت پیش می‌رود تا سرنوشت انقلاب ما را دوباره به دست بگیرد. ما با ایمان راسخ و با توکل محض به الله سبحانه وتعالی راهپیمایی می‌کنیم و انقلاب خود را تا رسیدن به مرام آن ادامه می‌دهیم که مهم‌ترین آن‌ها سرنگونی رژیم جنایت‌کار و قانون اساسی و همه ارکان و نمادهای آن و تاسیس حکمرانی اسلامی به جای آن اند. این پیروزی نصیب کسانی نمی‌شود که تصمیمات ما را به دست دشمنان انقلاب‌مان می‌سپارند و خود را در دسیسه‌های آن‌ها گرفتار می‌کنند. در عوض، پیروزی ما توسط فرزندان مخلص و آگاه در میان پسران و د‌ختران ما حاصل می‌شود که معتقدند پیروزی تنها از جانب الله سبحانه وتعالی است و تنها بر دستان و دل‌هایی که مخلصانه و محکم به الله سبحانه وتعالی متصل هستند نازل می شود. با اطمینان کامل به وعده الله سبحانه وتعالی و بشارت رسول‌اش صلی الله علیه وسلم بدون شک به ثمر خواهد نشست. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾ [نور:۵۵]

ترجمه: الله به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آن‌ها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت و ترس‌شان را به امنیّت و آرامش مبدّل می‌کند؛ آن‌چنان که تنها مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. کسانی که پس از آن کافر شوند، آن‌ها فاسقان‌ اند.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه سوریه

28 صفر 1445هـ.ق.

چهارشنبه، 13 سپتامبر 2023م.

ترجمان: ابوبکر کابلی

ادامه مطلب...

ربیع‌الاول، درس‌هایی به مسلمانان به طور عام و به افسران نظامی مسلمانان به طور خاص!

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

ای مسلمانان! بعثت حضرت محمد صلی‌الله علیه وسلم به عنوان رحمة‌للعالمین، رسول و پیامبر خاتم در ماه ربیع الاول صورت گرفته است.

 ابوالحسن علی بن حسین بن علی مسعودی (متوفی 346 ق) در کتاب "التنبیه والإشراف" چنین روایت نموده است: «فلما بلغ أربعين سنة بعثه الله عز وجل الى‌الناس كافة يوم الاثنين لعشر خلون من شهر ربيع الأول... وله ﷺ يومئذ أربعون سنة وتنوزع في أول من آمن به من الذكور، بعد إجماعهم على أن أول من آمن به من الإناث خديجة؛ و چون به چهل سالگی رسید، الله سبحانه وتعالی وی را در روز دوشنبه در ده روز اول ماه ربیع‌الاول بر تمام بشر به پیامبری برگزید... در آن روز رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم چهل‌ساله بود و او اولین کسی از جملۀ مردان بود که ایمان آورد و به اتفاق (اصحاب رضی‌الله عنهم) خدیجة رضی‌الله عنها اولین زنی بود که ایمان آورد.»

احمد بن محمد بن ابوبکر بن عبدالملک قسطلانی، القطیبی، المصری، ابوالعباس، شهاب‌الدین (متوفی: 923 ق) در کتاب "المواهب اللدنیة بالمنح المحمدیة(اعطای محمد صلی‌الله علیه وسلم موهبتی برای زمین)" نقل می‌نماید: «ولما بلغ رسول‌الله ﷺ أربعين سنة... وقال ابن عبد‌البر: يوم الاثنين لثمان من ربيع الأول سنة إحدى وأربعين من الفيل. وقيل: فى أول ربيع: بعثه‌الله رحمة‌للعالمين، ورسولا إلى كافة الثقلين أجمعين؛ هنگامی‌که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم به سن چهل سالگی رسید... و ابن عبدالبر گفت: دوشنبه هشتم ربیع‌الاول چهل و یک سال بعد از سال فیل، گفته‌شد که الله سبحانه وتعالی وی را در ربیع‌الاول رحمتی برای تمام بشریت و تمام نژادها قرار داد.»

بنابراین، در ماه ربیع‌الاول، رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم برای همۀ مردم اعم از عرب و عجم، آفریقایی و آسیایی، اروپایی و آمریکایی مبعوث گردید. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ [انبیاء: 107]

ترجمه: ما تورا نفرستادیم، مګر رحمتی بر عالمیان.

رسالت وی رحمتى بود براى همۀ انسان‌ها و غلبه بر تمام روش‌های دیگر از زندگى، هرچند مشرکین را خوش نیاید.

ای مسلمانان! ربیع‌الاول شاهد هدیۀ دیگری بود، هجرت رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم تا برای اولین‌بار اسلام را به عنوان دولتی در مدینه‌ منوره "منور به نور هدایت" تأسیس نماید.

پس از تأمین نصرت از دو قبیلۀ قوی مدینه، بنی خزرج و بنی‌ اوس، زمینۀ هجرت رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم از ظلم در مکه تا حاکمیت اسلام در مدینه فراهم گردید. بخاری در صحیح خود از ابن شهاب روایت می‌کند که عروه بن‌الزبیر به وی گفت:

«وَسَمِعَ المُسْلِمُونَ بِالْمَدِینَةِ مَخْرَجَ رَسُولِ اللَّهِ ﷺ مِنْ مَکَّلَه... بِظَهْرِ الحَرَّةِ، فَعَدَلَ بِهِمْ ذَاتَ الیَمِینِ، حَتَّی نَزَلَ بِهِمْ فِی بَنی عَمْرِو بْنِ عَوْفٍ، وَذَلِکَ یَوْمَ الِاثْنَیْنِ مِنْ شَهْرِ رَبِیعٍ الأَوَّلِ»

ترجمه: مسلمانان مدینه خبر خروج رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم از مکه را شنیدند... و رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم را در روز دوشنبه و در بنی عمرو بن عوف در ماه ربیع الاول ملاقات نمودند.

و ابن هبان در صحیح خود از براء روایت نموده است که گفت:

«أَنَّ قُدُومَهُ الْمَدِینَةَ کانَ یَوْمَ الِاثْنَیْنِ لِاثْنَتَیْ عَشْرَةَ لَیْلَةً خَلَّت مِن رَبِیعٍ الأَوَّل»

ترجمه: یمن قدوم رسول‌الله به مدینه در روز دوشنبه شب دوازدهم ربیع‌الاول بود.

طبری در "تاریخ رسولان و امراء" نقل نموده است:

«حَدَّثَنَا ابْنُ حُمَیْدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا سَلَمَةُ، عَنِ ابْنِ إِسْحَاقَ، عَنِ الزَّهرِیَّ، قَال: قدم رسول اللَّه: ِاَلمَدِينَةَ يَوْمَ الاثْنَيْنِ، لاثْنَتَيْ عَشْرَةَ لَيْلَةً خَلَتْ مِنْ شَهْرِ رَبِيعٍ الأَوَّلِ»

ترجمه: از ابن حمید شنیدیم که گفت: سلمة از ابن اسحاق، و او از زهرى شنیده است که گفت: رسول‌الله صلى‌الله علیه وسلم در روز دوشنبه شب دوازدهم ربیع‌الاول وارد مدینه شد.

بنابراین، ربیع‌الاول ماهی بود که در آن به رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم حکم (حاکمیت) داده شد. حالا دیگر اولین دولت اسلامی تأسیس گردیده بود؛ دولتی‌که اجازه می‌داد تا اسلام با تمام شکوه آن تطبیق گردد.

ای مسلمانان! بیایید تا ماه ربیع‌الاول و هدایایی‌که این ماه شاهد آن بوده است، مارا برانگیزد و الهام دهد تا پیام اسلام را به عنوان آرامشی برای مظلومان و هشدار جدی برای حکام ظالم، بلند و اظهار نماییم. بیایید تا برای شکرگزاری از هدایایی که این ماه برای ما عطا نموده است، علی‌الرغم ظلم و ستم حکام ظالم، در راه‌پیمایی‌های اسلام تزلزل ناپذیر باشیم. بیایید تا محبت ما به رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم ما را برانگیزد تا مرزهای دروغین ملی را که مارا به بیش از پنجاه کشور تقسیم نموده است، از بین برده و به عنوان یک دولت خلافت تحت پرچم لا اله الا الله محمد الرسول الله خودرا وحدت بخشیم.

ای افسران نظامی مسلمان! بیایید تا امروز هجرت رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم که ماه ربیع الاول شاهد آن بوده است، مردان جنگی را در میان نیروهای مسلح ما برانگیزد تا نصرت(حمایت مادی) خودرا برای تأسیس خلافت بر منهج نبوت اعطا نمایند. بیایید برای بازگشت امت به عنوان امت شاهد بر تمام بشریت تلاش نماییم و اسلام را به عنوان یک دولت تطبیق نموده و نور هدایت آن‌را به گونه‌ای حمل نماییم که بالای سایر روش‌های زندگی غالب گردد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

4 ربیع الاول 1445هـ.ق.

شه‌شنبه 19 سپتمبر 2023م.

مترجم: عبدالرحمن "قاطع"

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه