یکشنبه, ۲۹ مُحرم ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۰۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

تنها خلافت، ناجی کراچی از لگدمال شدن زیر قدم‌های فدرال دموکراسی است!

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

با گذشت چندین روز از باران‌های سنگین فصل باد و باران‌های موسومی، اکثر نقاط کراچی در آب باران و فاضلاب فرورفته و موجب خسارت رساندن به دارایی‌های مردم و قطع منابع برق شده‌است. بنابرین، بیش از بیست میلیون خانه طی چند روز، به‌خاطر دهه‌ها بی‌اعتنایی مسئولین نسبت به چرخ اقتصادی و بزرگ‌ترین شهر پاکستان، ویران شد.  

زمانی‌که رهبران خجالت‌زدۀ سیاسی و نظامی پاکستان، به‌علت عدم توانایی در حل مشکلات کراچی باوجود حضور دوسالۀشان در حکومت، با خشم گستردۀ مردم مواجه شدند، سریعاً به اعلام طرح متحول‌سازی کراچی پرداختند. هرچند یک روز پس از اعلام باشکوه این طرح در ۶ سپتامبر ۲۰۲۰ م جدال تلخی میان مقامات ولایتی و فدرالی حکومت بر سر بودجۀ این طرح صورت گرفت. در واقع، این طرح همین حالا نیز با شکست مواجه است، چون توان تشخیص عوامل اصلی مشکلات طولانی، ریشه‌ای و عمیق ناشی از دموکراسی را ندارد.

دموکراسی از طریق فدرالیزم، حاکمیت کراچی را طور عمودی به سه سطح تقسیم می‌کند – سطوح شهری، ولایتی و ایالتی – که برای هریک آنان انتخابات‌های جداگانه برگذار می‌شود. در حقیقت، تقسیم قدرت بین سطوح حکومت منجر به نادیده گرفتن امور مردم می‌شود، طوری‌که مقامات فدرالی، ولایتی و شهری با ایراد مسائل قضایی از مسئولیت‌های‌شان شانه خالی می‌کنند. حتی اکنون که کراچی می‌کوشد خود را بهبود دهد، نیز جنبش متحدۀ قوی در سطح شهر، حزب مردم پاکستان در سطح ولایت و تحریک انصاف پاکستان در سطح حکومت فدرال، مشغول انداختن تقصیر به گردن یکدیگر اند.

هم‌چنین دموکراسی از طریق تفکیک قوا، حاکمیت را به‌صورت افقی میان وزرا؛ مانند وزیر آب، برق و امنیت غذایی، و میان نهادهای دولتی؛ به شاخه‌های جداگانۀ اجرایی، تقنینی و قضایی تقسیم کرده‌است. این تقسیم قوا در عوض ایجاد یک حکومت حساب‌ده، سبب می‌شود که وزرا و نهادها امور مردم را نادیده بگیرند، مدام تقصیر را بر گردن یکدیگر بیندازند و از مسئولیت‌های‌شان فرار کنند.

دموکراسی از طریق تنوع نماینده‌گی سیاسی در قانون‌گذاری، تابعیت این شهر و از لحاظ تنوع نژادی، کراچی را میان چندین حزب سیاسی تقسیم کرده‌است، احزابی‌که هر یک ادعای نماینده‌گی از سندی‌ها، مهاجرها، پتن‌ها، پنجابی‌ها و بلوچ‌ها را دارند. بناءً در دموکراسی، سیاست و قانون‌گذاری در نتیجۀ رقابت‌های شدید بین احزاب سیاسی رقیب شکل می‌گیرد، و زمان انتخابات شبیه اعلام جنگ است که خشونت و خسارت جانی درپی دارد.

ای مسلمانان پاکستان!

طی هفت دهۀ اخیر، دموکراسی کراچی را ویران کرده‌است، زیرا این نظام ناقص و دست‌ساز هرگز نمی‌تواند در جامعه و دولت وحدت ایجاد کند. دموکراسی در همه قالب‌هایش، خواه پارلمانی غیرنظامی، ریاست جمهوری نظامی یا قالب دوگانۀ کنونی‌اش شکست خورده‌است. حتی پرچم‌دار و حامل دموکراسی در سراسر جهان، یعنی امریکا، نیز عمیقاً توسط دموکراسی تجزیه شده‌است؛ چنان‌که این وضع از درگیری‌های بین گروه‌های نژادی مختلف، سطوح حکومتی و نهادهای موازی - مخصوصاً در سال برگذاری انتخابات ریاست جمهوری – هویداست.

تنها خلافت می‌تواند با تطبیق اسلام به این تقسیمات مخرب پایان دهد. در اسلام، حکام قوانین را از متون الهی اتخاذ می‌کنند؛ برعکس دموکراسی که احزاب سیاسی مبنی بر تمایلات‌شان قوانین می‌سازند. در اسلام، حکام مکلف اند تا به اسلام به‌عنوان یک قانون چنگ بزنند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ﴾ (النساء: ۵۹)

ترجمه: و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به الله (سبحانه وتعالی) و رسول الله (صلی الله علیه وسلم) بازگردانید (و از آن‌ها داوری بطلبید) اگر به الله (سبحانه وتعالی) و روز رستاخیز ایمان دارید.

محکمۀ مظالم می‌تواند هر حاکم، شامل خلیفه، را به دلیل اصرار در تخطی صریح از اسلام برکنار کند. اگر حاکمی در برابر معزولی‌اش مقاومت کند، اهل قدرت وظیفه دارند تا او را به زور براندازند. برعلاوه، احزاب سیاسی در مجلس امت مرکزی و مجلس ولایه در سطح هر ولایت، مطابق به اسلام برای حکام مشوره می‌دهند. بناءً همۀ نیروهای مسلح، قضات، مجالس و حکام با یک هدف، که همانا بنده‌گی الله سبحانه وتعالی است، واحد و یک‌پارچه شده‌اند.

در اسلام، خلیفه شخصاً تمام حاکمیت را در دست دارد و اوست که از اعمال تمام حاکمان دولت، خواه والی یک ولایت یا کارگذار یک شهر، محاسبه می‌شود. درصورتی‌که مردم یک ولایت یا شهر از والی یا کارگذارشان شکایت داشته باشند، خلیفه شخصاً صلاحیت دارد که آن والی یا کارگذار بی‌کفایت را با افراد مناسب و توان‌مند جایگزین کند. این بدان خاطر است که هرچند الله سبحانه وتعالی حق قانون‌سازی را تنها به قوانین خودش منحصر کرده‌است، ولی او سبحانه وتعالی قدرت و صلاحیت حکم کردن مبنی بر اسلام را بر عهدۀ خود امت مسلمه گذاشته‌است. این قدرت توسط بیعت از امت، با رضایت و انتخاب خودشان، به خلیفه منتقل می‌شود و خلیفه در آخرت نزد الله سبحانه وتعالی و در دنیا نزد امت مسئول قرار می‌گیرد.

هم‌چنین در خصوص تابعیت، امت مسلمه خودش را در یک رابطۀ واحد و تقسیم‌ناپذیر برادرگونه می‌یابد که تنها مقید به عقیدۀ اسلامی است. نه نژاد و زبان و مرزهای منطقه‌یی ایشان را از یکدیگر جدا می‌کند و نه هیچ حزب سیاسی بر مبنای چنین تقسیمات جاهلی ایجاد خواهد شد. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«مَنْ قُتِلَ تَحْتَ رَايَةٍ عُمِّيَّةٍ يَدْعُو عَصَبِيَّةً أَوْ يَنْصُرُ عَصَبِيَّةً فَقِتْلَةٌ جَاهِلِيَّةٌ» [مسلم]

ترجمه: کسی‌که تحت بیرق عمیت (غیرت قومی) کشته شود، درحالی‌که به سوی عصبیت (ارزش‌های قومی، نژادی، لسانی، و...) دعوت می‌کند یا به‌خاطر عصبیت نصرت و یاری می‌دهد، مرگ‌اش مرگ جاهلیت است (یعنی مانند کسانی می‌میرد که در دوران جاهلیت مردند).

اما در خصوص ادارۀ امور، خلیفه به‌منظور سرعت بخشیدن به اجرای احکام، این وظیفه را در سطح هر ولایت جداگانه متمرکز قرار می‌دهد. همین‌گونه ثروت و منابع را نه مبنی بر حجم نفوس هر ولایت یا شهر و یا میزان نماینده‌گی‌اش در مجالس، بلکه بر طبق نیازهای‌شان تخصیص می‌دهد. بناءً به هر حالت اضطراری به‌صورت سریع و مؤثر پاسخ داده خواهد شد، همان‌گونه که در زمان قحطی در مدینه تحت حاکمیت خلیفۀ راشده عمر فاروق رضی الله تعالی عنه مشاهده کردیم.

ای مسلمانان پاکستان!

آیا شهر زخمی و منقسم کراچی ما را به یاد شهر یثرب نمی‌اندازد، آن زمان که هنوز توسط اسلام به مدینۀ منوره تبدیل نشده‌بود؟ وضع امت اسلامی به هیچ وجه بهبود نخواهد یافت، مگر به چیزی برگردیم که وضع‌مان را در ابتدا درست کرده‌بود و آن حاکمیت اسلام است. خلافت شهرهای باشکوهی هم‌چون مدینه، بغداد، دمشق، قاهره و استانبول را ایجاد کرد که در طول سیزده قرن موجودیت‌اش نمونه‌های شگفت‌آور جهان بودند و ان‌شاءالله با بازگشت‌اش باری دیگر چنین خواهد کرد. پس بیایید تعهد و بنده‌گی‌مان را به الله سبحانه وتعالی مستحکم‌تر کنیم و برای تأسیس مجدد خلافت به‌طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم بکوشیم، از کسی جز او سبحانه وتعالی نترسیم و برای پیروزی‌مان تنها به اوتعالی توکل کنیم. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الأَشْهَادُ﴾ (غافر: ۵۱)

ترجمه: ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده‌اند، در زندگی دنیا و (در آخرت) روزی که گواهان به پا می‌خیزند یاری می‌دهیم.

حزب‌التحریر – ولایه پاکستان

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

احزاب و جنبش‌های تأسیس شده بر مبنای كفر؛ با سفارت‌خانه‌ها ارتباط برقرار كنید و به دنبال جلوگیری از تأسیس احزاب بر اساس اسلام باشید!

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

حزب کمونیستی و جنبش مردمی سودان شمال به رهبری عبدالعزیز الحلو در منطقه ادیس بابا به روز یک شنبه تاریخ 6 سپتامبر 2020م قطعنامه سیاسی ای را بر اساس تضمین شورای عالی قانون اساسی سودان امضا نمودند، توافقی‌که در آن آمده است: برای هیچ حزب سیاسی اجازه نیست تا بر اساس دین تشکیل گردد! خیلی عجیب است کسانی در خصوصِ سودان تصمیم می‌گیرند که بزرگ‌ترین دین الله یعنی اسلام را رد می‌کنند و افکارشان را علی‌رغم موجودیت الله و قوانین بلاکیف او بر تمام مخلوقات، از یک مخلوق کافر اخذ می‌کنند. سودان یکی از  قدیمی‌ترین سرزمین‌های‌ اسلامی است که اعتقاد امت را نقض می‌کند؛ اعتقادی‌که می‌گوییم نیست هیچ معبودی بر حق مگر الله (جل جلاله) و این‌که محمد صلی الله علیه وسلم پیامبر و فرستادۀ اوست. اوضاع شکل معکوس را بخود گرفته! به جای این‌که از کسانی‌ باید جلوگیری شود که در تلاشِ پاشیدن زهر و چرندیات در بین امت جوان هستند، از کسانی جلوگیری می‌شود که به اساسِ افکار و باورهای امت کار و فعالیت می‌کنند.

روی این ملحوظ، ما در حزبالتحریر-ولایه سودان به چند مورد در ذیل تأکید می‌ورزیم:

نخست: چیزی که این سرزمین را به این سطحِ عمیق در پرتگاه شکست و انحطاط قرار داد، نظام‌ها و قوانینی اند که پارلمان‌ها به عوض قواین الله سبحانه‌وتعالی وضع کردند؛ چون این احزاب و حتی آن‌هایی‌که ادعای اسلام دارند، دین را دولت جدا و دموکراسی باطل را عملی می‌کنند. پس اگر ممنوعیتی وجود دارد بگذارید که این احزاب و جنبش‌های مسلحانه‌ای که برمبنای ارزش‌های دموکراتیک ناکارا عمل می‌کنند، ممنوع قرار داده شوند.  

دوم: اگر زنده‌گی در سودان به اساس دولت‌داری، سیاست‌ها، اقتصاد‌های اسلام وغیره می‌بود، پس یک گروه مسلح یا حزبِ که اساسش غیر از اسلام باشد، قطعاً این جرئت را نمی‌کرد که با دشمن و سفارت‌خانه‌هایش تصمیم بگیرد که چی کسی به عنوان یک حزب سیاسی کار کند و چی کسی کار نکند.

سوم: اصولِ اساسی برای احزاب در سرزمین‌های اسلامی و سودان باید بر مبنای عقیده اسلامی بنا شود. تأسیس هر حزب بر مبنای آن‌چه با عقیدۀ اسلامی در تناقض قرار گیرد، با توجه به این فرمودل الله سبحانه‌وتعالی حرام است:

﴿وَلتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ [آل‌عمران: 104]

ترجمه: باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی، و امر به معروف و نهی از منکر کنند! و آن‌ها همان رستگارانند.

این آیه تکلیف احزاب را روشن می‌سازد که امر به معروف و نهی از منکر نمایند؛ زیرا این امر برای کلِ مسلمانان واجب است. فلهذا برای برای آن‌ها جایز نیست که گروه‌ها و احزابی را روی کار کنند که مبتنی بر افکار و باورهای کپیتالیزم، کمونیزم وغیره بنا شده باشد.

چهارم: حکومت انتقالی، مرکز سیاسی و گروه‌های مسلح با غرب کافر هم‌دست و متصل است و در تلاش اند تا تطبیق احکام اسلامی را از زنده‌گی مردم دور سازند. آن‌ها در صدد فرونشاندنِ حزب‌التحریر هستند تا بتوانند به شکل از اشکال برنامه‌هایی‌ را عملی نمایند. اما آن‌ها قادر به انجام آن نخواهند شد؛ زیرا امت نسبت به هر زمانِ دیگر به احیای خویش بر مبنای اسلام نزدیک شده است.

خلافت راشده بر منهج نبوت به اذن  الله عنقریب باز خواهد گشت و به این همه مسخرگی‌ها خاتمه خواهد داد و کفار استعمارگر را همراه با پیروان و جاسوسانش از سرزمین ما ذلیلانه بیرون خواهد کرد و تمام زنده‌گی را بر مبنای عیقده اسلامی عیار خواهد ساخت که هیچ جایی برای بطالت کفار و افکار‌های منحرف کننده‌ آن‌ها وجود ندارد. الله متعال می‌فرماید: 

﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ﴾ [آل‌عمران: 19]

ترجمه: دین در نزد الله، اسلام است و کسانی‌که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود و هر کس به آیات الله کفر ورزد، الله به حساب او می‌رسد؛ زیرا الله (سبحانه وتعالی) سریع الحساب است.

ابراهیم عثمان ( ابو خلیل )

سخنگوی رسمی حزب‌التحریر ولایه سودان

مترجم: ارسلان مبارز

 

ادامه مطلب...

مذاکرات بین افغان‌ها بین طالبان و دولت افغانستان آغاز گردید

(ترجمه)

اولین مذاکرات رسمی صلح میان دولت افغانستان و طالبان در ۱۲ سپتامبر در دوحه قطر آغاز گردید. در این مذاکرات تمرکز آن‌ها در قدم نخست بالای تنظیمات استراتیژیکی بوده و خواهان گسترش یک هدف مشخص شدند. این اولین نشستی است که بین هیئت‌های افغانی و طالبان صورت گرفته است. این تا هنوز مذاکره‌ای است که فقط آغاز گردیده و رسیدن به یک نتیجه مشترک فوری خیلی دشوار است. این در حالی است که قبلًا مذاکرات مستقیم بین دولت افغانستان و طالبان در توافق نامه‌ای که میان امریکا و طالبان در ۲۸ فبروری سال ۲۰۲۰ به امضاء رسیده بود، بر مبنای خروج تدریجی نیروهای آمریکایی از افغانستان توافق صورت گرفته بود.

سوالاتی که نزد همه باقی خواهد ماند، اینست که چرا طالبان باوجود شکست امریکا و پیروزی طالبان در میدان جنگ باز هم مذاکره کردند؟!

مترجم: عبدالله حماس

 

ادامه مطلب...

فراخوان برای اشتراک در اعتراض به رد جدایی دین از دولت Featured

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

دست‌گیره‌های اسلام یکی پی دیگری شکسته خواهد شد؛ همان گونه که پیامبر گرامی صلی الله علیه وسلم در یک حدیث  می‌فرماید:

«لَتُنْقَضَنَّ عُرَى الْإِسْلَامِ عُرْوَةً عُرْوَةً فَكُلَّمَا انْتَقَضَتْ عُرْوَةٌ تَشَبَّثَ النَّاسُ بِالَّتِي تَلِيهَا فَأَوَّلُهُنَّ نَقْضاً الْحُكْمُ، وَآخِرُهُنَّ الصَّلَاةُ»

ترجمه: دست‌گیره‌های اسلام یک به یک شکسته می‌شود، هرگاه یک دستگیره نابود شود مردم به آ‌ن‌چه نزدیک آن است چنگ می‌زنند، اول آن‌ها شکستن حکومت است و آخر آن‌ها نمازاست (نماز را ترک می کنند).

حکومت انتقالی که در همه امور مربوط به زندگی و معیشت مردم شکست خورده است؛ پیوسته تلاش دارد تا هر جنبه ای از اسلام را در سودان پاک نماید و برای این‌که رضایت غرب کافر استعمارگر را حاصل کند؛ در صدد آن است تا هرگونه قانون مشروع را از بین ببرد. دولت مذکور برای این که تمام نظام‌های زندگی را از هرگونه حکم شرعی بیرون کند، حالا در این جا کارش را از آخر شروع نموده و بر جدایی دین از دولت توافق می‌کند.

در رابطه به رد این شر بزرگ و حمایت از صدای حق حزب‌التحریر-ولایه سودان از شما دعوت می‌کند تا در اعتراض مسالمت‌آمیز، منظم و مبتنی بر احکام شرعی در رد جدایی دین از دولت در برابر شورای وزیران به روز چهار شنبه مؤرخ 21 محرم 1442هـ.ق مطابق به 9 سپتامبر 2020م ساعت دو بجه بعد از ظهر اشتراک نمایید.

این دعوت به شکل عام بوده و تمام رسانه‌های چاپی، صوتی و تصویری می‌توانند که در آن اشتراک نموده و آن را تحت پوشش قرار دهند.

ابراهیم عثمان (ابو خلیل)

سخنگوی حزب‌‍التحریر ولایه سودان

مترجم: شمس الدین کابلی

 

ادامه مطلب...

سودان برای دومین‌بار وارد ماشین برش شده‌است

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

روز دوشنبه، ۳۱ آگست/اوت ۲۰۲۰م دولت انتقالی در جوبا، پایتخت سودان جنوبی، توافق‌نامه‌ای را امضاء کرد که به نام توافق‌نامۀ صلح با جبهه انقلابی سودان نامیده می‌شود. برجسته‌ترین نکتۀ این توافق‌نامه اعطای خودمختاری به مناطق بلو نیل (نیل آبی) و کردفان جنوبی و تقسیم قدرت و ثروت میان‌شان است –شبیه همان رویکرد رژیم سابق در مذاکره با جنبش‌های شورشی.

بدترین چیزی‌که ده‌ها سال است سودان را آزار می‌دهد، جنبش‌هایی اند که تحت نام منزوی‌سازی در مقابل دولت سلاح برمی‌دارند و به شکل طبیعی تمام مناطق سودان را تحت تأثیر قرار داده‌اند و حتی در پایتخت کشور نیز وجود دارند. علت‌اش این است که این رژیم‌ها از اسلام، یعنی نظام مراقبت و امنیت، دور شده‌اند و نظام سرمایه‌داری را با تمام بدی‌هایش پیاده می‌کنند. برخی از این جنبش‌ها در پای غرب کافر افتادند و دستورات مورد نظرشان را از آن‌ها دریافت کردند.

آن‌چه را که کفار اشغال‌گر می‌خواهند تجزیۀ سودان به کشورهای ضعیف و ناتوان است که هضم و بلع‌اش برای‌شان آسان باشد. این تقسیم‌بندی از سودان جنوبی آغاز شد، دقیقاً همانند سناریویی‌که هم اکنون در حال وقوع است. طوری‌که برخی از مردم جنوب شورش کردند و علیه دولت اسلحه به دست گرفتند، سپس تحت ریاست رئیس جمهور نیمیری به خودمختاری رسیدند، سپس توافق‌نامه‌ای منعقد شد که به آن‌ها حق تعیین سرنوشت‌شان را داد که منجر به جدایی سودان جنوبی شد.

ما، در حزب‌التحریر – ولایه سودان، همان‌طورکه حکومت انتقالی را نسبت به خطرات چنین مذاکرات خیانت‌کارانه هشدار داده بودیم، از پیامدهای اقدام‌شان برای قرار دادن مناطق سودان در ماشین بُرش به‌نام صلح نیز هشدار داده بودیم و هشدار می‌دهیم، زیرا با چنین توافقاتی نمی‌توان به آن دست یافت. مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود، اما ما بارها و بارها است که گزیده می‌شویم و اصلاً به پیامد چنین توافقات فاجعه‌بار توجه نمی‌کنیم!

ای مردم سودان! دستان‌تان را در دستان اعضای حزب‌التحریر بگذارید و ای قدرت‌مندان و پاسداران! با اعضای حزب‌التحریر یکجا شوید و آن‌ها را نصرت دهید تا دولت حقیقت و عدالت را برپا کنید! دولت خلافت راشده بر منهج نبوت که نه‌تنها این خونریزی را به‌منظور حفظ وحدت این سرزمین متوقف خواهد کرد، بلکه به دنبال وحدت همۀ سرزمین‌های اسلامی و برچیدن کفار می‌باشد.

﴿ یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا یحْییكُمْ (الأنفال: ۲۴)

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! دعوت الله (سبحانه وتعالی) و رسول الله (صلی الله علیه وسلم) را اجابت کنید، هنگامی که شما را به سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد!

ابراهیم عثمان (ابوخلیل)

سخنگوی رسمی حزب‌التحریر – ولایه سودان

مترجم: صالح مصلح

ادامه مطلب...

آیا حزب‌التحریر در ایجاد افکارعمومی در بارۀ خلافت مؤفق شده است؟

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

ما چگونه می­توانیم که این افکار عمومی را پدید آوریم؟ و آیا حزب‌التحریر خواهد توانست که بدون آگاهی­عمومی؛ افکارعمومی را پیرامون خلافت به میان آورد؟ اول­تر از همه ما می­دانیم که افکارعمومی عصب و منشأ سیاست است و آماده ‌سازی این افکار عمومی و برجسته نمودن آن ستون اصلی دعوت را تشکیل می­دهد. آگاهی­عمومی متشکل از مجموعۀ مفاهیم، معیار­ها و اعتقادات می­باشد، از همین مجموعه در ارتباط به زندگی یک دید ایجاد می­شود و بر حسب همین دید؛ در ارتباط به مصالح دید دیگری شکل می­گیرد، و ایجاد همین دید برای تشکیل یک امت و برپایی دولت که خلافت راشده بر منهج نبوت است هدف مطلوب می­باشد. بنابر این چگونه می­توانیم که بین افکار عمومی و آگاهی عمومی تفکیک قایل شویم؟

افکار عمومی مفهومی است که بستگی به ناحیه توده­ها دارد؛ طوری‌که برای تمام مردم در تمام جوانب قناعت عقلی حاصل شود که برنامۀ خلافت برنامۀ امت بوده که ناشی از عقیدۀ آن می­باشد و تنها منجی آن از این وضعیت اسفبار بوده و تنها با وجود آن امت می­تواند از مشکلات رهایی یابد و به خواسته­ها برسد.

اما آگاهی­عمومی مفهومی است که ارتباط به ناحیۀ فکری می­گیرد، به این معنا که تودۀ از مردم به افکارعمومی اسلامی نه تفصیلی آگاهی حاصل کنند. مثل عقیدۀ اسلامی، جهاد، فرضیت خلافت، مختص بودن قانون­گذاری برای الله سبحانه وتعالی نه برای مردم، قدرت از آن مردم، متحد بودن امت و دولت، بیعت کردن با خلیفۀ مسلمانان و افکار عمومی دیگری از این قبیل و این خود پائین­ترین سطح همراه با استمرار در افزایش سطح آگاهی و توسعۀ آن در نزد امت می­باشد.

افکارعمومی ناشی از آگاهی­عمومی در نزد امت می­باشد که در اسلام عبارت از کیفیتی است که به واسطه آن دید مردم نسبت به مصالح­شان تغییر می­کند. بنابر این، دولت باید که امور مردم را سرپرستی کرده و مصالح­شان را بر حسب این دید جهت دهد. از این‌جاست که دولت به عنوان یک نهاد تنفیذکنندۀ یک مجموعه مفاهیم، معیارها و اعتقادات و باورهایی‌که از سوی یک مجموعه از مردم پذیرفته شده است، شناخته می­شود. از آن­جایی که حزب در تلاش آن‌ست که مصالح مردم را بر اساس اسلام تنظیم نماید، یعنی خواهان برپایی حاکمیت اسلامی و تأسیس دولت اسلامی است؛ می­بایست تغییر دید مردم نسبت به مصالح را در رأس فعالیت­های خود قرار داده و برای ایجاد یک مجموعه مفاهیم، معیارها و اعتقادات اسلامی در نزد امت به فعالیت آغاز نماید تا سر انجام امت را معتقد ساخته و آمادۀ پذیرفتن آن مفاهیم گرداند.

اما بدست گرفتن قیادت فعلی امت بدین معناست که حزب قیادت تمام امت را به عهده گیرد و تمام امت را به عنوان این‌که یک امت واحد به شمار می­روند نگریسته تا با وی در برپایی حاکمیت اسلام بیعت نموده و وی را در این راستا حمایت نمایند، یعنی حزب با بیعت نمودن کاملاً حربی با امت؛ همانند بیعت اهل مدینه با رسول الله صلی الله علیه وسلم در عقبه دوم طوری‌که با وی در جنگ علیه مردم سرخ و سیاه و در از بین بردن اموال و قتل سران قوم در صورتی­که مخالفت ورزند، بیعت نمودند، قیادت آن را بدوش می­گیرد. و این همان چیزی‌ست که فعالیت و کار عمومی نامیده می­شود: و آن این‌که باور و روی آوردن مردم به سوی حزب تا سرحدی برسد که اگر حزب آنان را دستور دهد؛ آنان دستور را پذیرا شده و آن را تنفیذ نمایند، و این­که به فعالیت عمومی پرداخته و همگی­شان در برابر حزب سر تسلیم فرود آوردند، و غالباً این چیز را جز در زیر سایۀ دولت و یا در حالت متحد شدن ارتش­های امت نمی­توان مشاهده نمود.

اما لازم به تذکر است که روند تغییر جامعه در سرزمین­های اسلامی و تحویل آن به جامعۀ اسلامی می­طلبد آن دعوتی‌که در سرزمین‌های اسلامی جریان دارد و هدف آن ایجاد انقلاب شعوری است، به دعوتِ جهت داده شود که هدف آن ایجاد انقلاب فکری باشد و توانایی آن را داشته باشد که به طور طبیعی و حتمی به اذن الله سبحانه وتعالی یک انقلاب سیاسی­ را به وجود آورد. پس تسلیم شدن امت به روند دعوت برای تحقیق قضیۀ اسلام سرنوشت‌ساز؛ می­طلبد که اسلام در ذات خود عقیده‌ای باشد که از آن نظامی سرچشمه گیرد که تمام مشاکل زندگی را معالجه نموده و مرتبط به فعالیت حیاتی­ باشد که در تمام فعالیت‌های امت دخالت نموده و امت برای برآورده ساختن نیازها وخواسته­هایش در گفتار و در کردار طبق اسلام عمل کند. به عبارت دیگر؛ برای حاکم ساختن اسلام و اعادۀ دولت آن لازم است که امت احکام آن را بالایش تطبیق نماید.

اگر کسی به دقت واقعیت کنونی امت را بنگرد، خواهد دانست که حزب‌التحریر الحمدالله و به توفیق او تعالی در ایجاد افکارعمومی ناشی از آگاهی­عمومی از اسلام در نزد امت کامیاب شده است.

از مهم­ترین وقایع ملموس که دلالت بر کامیابی حزب‌التحریر در ایجاد افکار عمومی ناشی از آگاهی عمومی دارد؛ می­توان به باورمندی و دید مردم نسبت به اسلام به عنوان یک نظام که تمام مشاکل زندگی را معالجه می­کند، اشاره کرد. هم‌چنین می‌توان گفت که مسلمانان در تمام سرزمین­های اسلامی؛ بلکه در تمام اکناف­جهان در انتظار بازگشت خلافت و در انتظار روی کار آمدن اسلام به عنوان یک ابر قدرت و دولت می­باشند. بنابر این، گفته می­توانیم که عقیدۀ جدایی دین از زندگی دیگر بر افکار مسلمانان مسلط نیست و دیگر بالای دیدگاه مسلمانان که لازم باشد که با آن در زندگی و جامعه و دولت­شان مبارزه نمود حاکمیت نمی­کند.

هم‌چنین عقیدۀ اسلامی اساس قانون­گذاری و معیار افکار امت قرار گرفته است؛ بنابر این دیموکراسی امروز در سرزمین­های اسلامی هیچ اعتباری ندارد، مثلاً به این مقوله دیگر اعتبار داده نمی­شود: «حق قیصر را به قیصر بده و حق الله را به الله» و هم‌چنین این سخن دیموکرات­ها که «قانون­گذار انسان است، نه الله متعال» دیگر مورد توجه قرار نمی­گیرد.

در نتیجه انقلاب‌هایی‌که رخ داد و شعارهایی‌که سرداده شد، برای ما ثابت نمود که امت اسلامی امت واحد بوده و این‌که امت جهادی و استشهادی در راه الله متعال می­باشد. امت اسلامی قدرت ذاتی­ دارد که می­توان مجد و عظمت گذشتۀ خود را بازگشتانده و دولت بزرگ‌اش را روی کار آورد، که می­توان بالایش در سطح بین­المللی و در نقشۀ سیاست جهانی و تأثیر در احداث آن کاملاً حساب نمود.

بنابر این، در کمپاین دعوت اسلامی لازم می­آید تا در آگاه­سازی مسلمانان با افکار اسلامی و احکام آن بخاطر افزایش آگاهی عمومی اسلامی و سازماندهی­هایش در نزد امت فعالیت خویش را ادامه دهند تا در نتیجه بین افکار و احکام روزمره­شان ارتباطی برقرار شود و این ارتباط زاینده احساسات اسلامی گردد که به طور مستقیم امت را به بسوی انجام اعمالی سوق دهد که اسلام را به شکل تطبیقی در زندگی­شان بازگرداند و جامعۀ­شان را اسلامی گرداند و دولت­شان را حاکم گرداند و این‌ست قضیۀ اسلام سرنوشت­ساز.

نویسنده: دارین الشنطی

مترجم: محمد "مزمل"

 

ادامه مطلب...

خواه در آسایش یا زیر ظلم، مکلفیت تأسیس خلافت برای همۀ مسلمانان جهان پا برجاست!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

دولت قیرغیزستان پس از سقوط شوروی کمونیست و گرفتن استقلال‌اش کوشیده‌است نشان دهد که یک دولت سdکولر است و دیگر هرگز از افکار ملحدانه متأثر نمی‌شود و حق عقیدۀ هر شخص را تضمین می‌کند؛ اما در واقعیت خلاف این ادعا عمل می‌کند. در سال‌های اخیر شمار مساجد، نهادهای آموزشی اسلامی و مدارس افزایش یافته‌است. مسلمانان، که ۸۶٪ نفوس را شکل می‌دهند، بیش‌از پیش به تطبیق اسلام در زندگی‌شان پرداخته‌اند و هم‌چنین شریعت را بخشی از قضایای سیاسی‌شان قرار داده‌اند. این حقیقت، حکومت سکولر قیرغیزستان را نگران کرده‌است، چنان‌که می‌کوشد تحت نام تروریزم و افراطیت و با هرچه در توان دارد از گسترش اسلام به‌عنوان یک روش زندگی ممانعت کند.

حکومت با نظارت از مواد آموزشی در نهادهای مسلمانان و مکاتب دولتی عمومی، و حتی ممانعت از پوشیدن شال/روسری در مکاتب و گذاشتن ریش برای مردان، عملاً در اجرای اسلام دخالت می‌کند. برعلاوه، این رژیم ظالم سکولر فعالیت حزب‌التحریر را نیز در سال ۲۰۰۴ م ممنوع کرد؛ و پس از آن، به بازداشت اعضا و غمخواران این حزب پرداخته‌است تا آنان را بترساند و از گسترش روش زندگی اسلامی جلوگیری کند. حتی زنان را بدون دلیل بازداشت و زندانی می‌کند، تا بدین شیوه امت را هراسان کند.

در جون/ژوئن امسال، هشت زن مسلمان دستگیر شدند و دو تن از آنان هنوز بدون دلیل در زندان به‌سر می‌برند. ارونووا ارکینگول و باکتیبک کیزی محبت به‌دلیل داشتن پوشش اسلامی زندانی اند. این حکومت ستم‌کار نسبت به سن زنان، فرزندان‌شان، والدین‌شان، صحت‌شان و خانوادۀشان کاملاً بی‌پروا است. آنان برای گسترش ذهنیت سکولری و راندن مردم از اسلام دست به هر کار می‌زنند.

امت مسلمه پس از فروپاشی خلافت خودشان را در موقعیت وحشت‌ناکی یافته‌اند، چنان‌که زنان، فرزندان و والدین‌شان نیز بایستی این درد و رنج تحمل‌ناپذیر را به‌دوش کشند. آنان بازداشت و شکنجه می‌شوند، مورد تجاوز قرار می‌گیرند، گرسنگی می‌کشند، بمباردمان می‌شوند و از حمل روش زندگی‌شان منع می‌شوند. اما مژده باد بر آنانی‌که برای اسلام و در راه الله سبحانه وتعالی قربانی می‌دهند و بدین سبب پاداش بی‌پایان نصیب می‌شوند! ان‌شاءالله. ولی نکتۀ وحشت‌ناک و قابل تأمل این است که ما به‌عنوان مسلمان چه خدمتی را برای اسلام انجام داده‌ایم؟! آیا ما نیز باید چنین پاداشی را از جانب الله سبحانه وتعالی نصیب شویم، حال‌آن‌که هیچ کاری برای دین خود انجام نداده‌ایم و مصروف زندگی خودمان استیم، اما همزمان برادران و خواهران‌مان باید چنین رنجی را برای اسلام متحمل شوند؟! آیا شرم‌آور نیست که از الله سبحانه وتعالی بالاترین طبقات جنت را تقاضا کنیم، درحالی‌که خودمان بالاترین قربانی را برای اسلام نداده‌باشیم؟! ما برای خودمان مشکلات ساده و غیرضروری را برمی‌گزینیم، آن‌ها را امتحان خود می‌پنداریم و همه‌روزه مصروف آن‌ها می‌شویم؛ درحالی‌که حالت واقعی امت و نقش واقعی یک مسلمان در این جهان را از یاد می‌بریم. منظورم این نیست که همگی باید زندانی یا شکنجه شویم، بل باید بپذیریم که آن عده از برادران و خواهران‌مان نیز جزئی از امت اسلامی اند، برای آزادی حقیقی‌شان با امت هم‌گام شویم و در این دنیا برای دین الله سبحانه وتعالی وقت صرف کنیم.  از نافعه روایت است که عبدالله بن عمر برایم گفت که از رسول الله صلی الله علیه و سلم شنیدم:

«مَنْ خَلَعَ يَدًا مِنْ طَاعَةٍ لَقِيَ اللَّهَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا حُجَّةَ لَهُ وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» [مسلم]

ترجمه: هرآن‌کس‌که از اطاعت (خلیفه) دست بکشد روز قیامت درحالی الله (سبحانه وتعالی) را ملاقات خواهد کرد که برهانی ندارد و هرکس درحالی بميرد که در گردن‌اش بيعتی وجود نداشته باشد به مرگ جاهليت مرده‌است.

تأسیس خلافت بالای تمام مسلمانان جهان فرض است، خواه مستقیماً زیر اثر یک حکومت ظالم زندگی کنند یا خیر. بناءً غفلت در اجرایش از بزرگ‌ترین گناهان محسوب می‌شود و مجازاتی سخت را به‌دنبال دارد. از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم که ابتلای خواهران بازداشت‌شدۀمان در قیرغیزستان را برای‌شان آسان کند! آنان را از چنگ حکومت بی‌رحم قیرغیز برهاند و ما را فرصتی بخشد تا در این امر بزرگ و باشکوه برای تأسیس مجدد خلافت به‌طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم سهم بگیریم و بهترین پاداش را در میان بشریت از آن خود کنیم. آمین الهم آمین!

نویسنده: امانه عابد

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

عضو دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

خلافت امنیت مادران و دختران ما را تأمین خواهد کرد، در حالی‌که دموکراسی بارها در انجام آن کوتاهی کرده است! Featured

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

در 10 سپتامبر سال 2020، سخنگوی دولت پنجاب اعلام کرد که پولیس دوازده مردی را که مظنون به دست داشتن در تجاوز گروهی و سرقت یک مادر در شاهراه لاهور - سیالکوت بودند، دستگیر کرد. این حادثه هنگامی رخ داد که آن مادر با فرزندانش در سفر بود و در راه موترش عوارض تخنیکی پیدا کرد. این حادثه خشم مسلمانان را در شبکه‌های اجتماعی برانگیخت و آن‌ها خواستار مجازات همه مسئولان آن شدند. به وضاحت دیده می‌شود که نظام دموکراتیک فعلی قادر به تأمین امنیت دختران و مادران ما نیست.  در تاریخ 6 سپتامبر سال 2020، جسد سوخته یک دختر پنج ساله در انبوهی از زباله‌ها در کراچی پیدا شد و این اتفاق پس از ربودن و تجاوز بر او رخ داد. در ژانویه 2018، زینب انصاری هفت ساله در راۀ رفتن برای شرکت در یک کلاس قرآن مورد تجاوز قرار گرفت و به قتل رسید.  اغلب اوقات جاده‌ها در پاکستان توسط چنین جنایات فجیعی متزلزل می‌شود. هم‌چنین در سراسر جهان دموکراسی نتوانسته است امنیت زنان را تأمین کند. در هفتم سپتامبر 2020،  بزرگترین دموکراسی جهان در هند، پس از تجاوز به یک پیرزن هشتاد و شش ساله تکان خورد. هم‌چنان در کشور رهبر دموکراسی در جهان، آمریکا، از هر پنج زن، یک زن در دوره‌ی از زندگی خود مورد تجاوز قرار خواهد گرفت.

 ای مسلمانان پاکستان! دموکراسی در پاکستان و در کل جهان نتوانسته است امنیت زنان، مادران و دختران را تأمین کند.  شکست او به این دلیل است که سیستمی است که آزادی شخصی را تقدیس می‌کند و معتقد است که حق ارضای جنسی باید با کمترین نظم و انضباط ممکن محقق شود. دموکراسی نیز شکست خورد؛ زیرا دین را به حاشیه جامعه راند و فاقد جایگاه خواند.  این معنای تقوای خداوند متعال و ترس از مجازات آخرت را نمی‌داند، بلکه جوامع دموکراتیک را مطابق خواسته‌های نفسانی کنترل می‌کند. بنابراین، دموکراسی به جای تنظیم غرایز مردم، آن را در میان سیل رفتارهای انحرافی که خشم خداوند متعال را بر می‌انگیزد، از جمله آزار و اذیت جنسی، بداخلاقی، زنا و تجاوز جنسی، بدون لگام رها کرده است.  رسول الله ﷺ فرمودند:

«... وَلَيُتِمَّنَّ اللَّهُ هَذَا الأَمْرَ حَتَّى يَسِيرَ الرَّاكِبُ مِنْ صَنْعَاءَ إِلَى حَضْرَمَوْتَ مَا يَخَافُ إِلاَّ اللَّهَ» (رواه بخاری)

ترجمه: ...و خداوند این مسئله را کامل کند تا زمانی‌که مسافر از صنعا به حضرموت برود و از هیچ چیز نترسد؛ جز الله.

فقط با بازیابی اسلام به عنوان نظام زندگی، زمانی را که آبرو و اموال افراد اعم از مردان و زنان در آن مصئون بود، باز خواهیم یافت.  و اما کسانی‌که علی‌رغم ایجاد فضای ایمانی که توسط خلیفه از طریق آموزش و پرورش، رسانه‌ها و نظام اجتماعی فراهم می‌شود، در رفتار خود نظم و انضباط ندارند؛ بالای آن‌ها به حکم محکمه‌ی خلافت طبق آنچه خداوند متعال نازل کرده حکم کرده می‌شود و بدون عقبگرد از حکم الله مجازات خواهند شد.  الله سبحانه وتعالى می‌فرمایند:

﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَاداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾ [مائده: 33]

ترجمه: سزای کسانی‌که با الله و پیامبرش می‌جنگند و در زمین به فساد می‌کوشند، فقط این است که کشته شوند، یا به دار آویخته شوند، یا دست (راست) و پای (چپ) آن‌ها بر عکس یکدیگر بریده شود، یا از سر زمین خود تبعید گردند، این رسوایی آن‌ها در دنیاست، و در آخرت عذاب بزرگی خواهند داشت.

بی‌عدالتی در برابر مادران و دختران ما تأیید و تأکید نیاز جدی و فوری برای بازگرداندن سپر ما، خلافت بر منهج نبوت است.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

مترجم: عبدالقدیم رسولی

ادامه مطلب...

سخن هفته: طلب صلح از امریکا هم‌مانند طلب هدایت از شیطان است!

  • نشر شده در سیاسی

بتاریخ ۱۲ سپتامبر ۲۰۲۰م، مراسم افتتاحیه مذاکرات بین‌الافغانی میان هیئت طالبان و مذاکره‌ کنندگان تیم جمهوریت در قطر برگزار گردید. وزرای خارجه کشوهای مختلف و نیز روسای سایر سازمان های بین‌المللی در این مراسم به سخنرانی پرداختند. مایک پامپئو، وزیر خارجه امریکا، نیز در این مراسم به‌گونه‌ی حضوری اشتراک ورزیده بود و موقف و ستراتیژی امریکا در خصوص برآیند و نتیجه گفتگوهای بین‌الافغانی را روشن‌تر ساخت. وی تاکید کرد که امریکا هیچ نوع نظام و ساختار سیاسی را بالای افغان‌ها تحمیل نمی‌کند. و از سوی دیگر زلمی خلیل زاد در مصاحبه‌ی گفته‌است که گفتگوهای بین‌الافغانی می‌تواند مانند کنفرانس بن در ظرف ۱۱ روز به نتیجه‌ی ملموسی منجر شود؛ امری‌که محال به‌نظر می‌رسد.

اگر نگاه اجمالی به پالیسی و استراتیژی امریکا بی‌اندازیم، به‌وضوح می‌توانیم این حقیقت را درک کنیم که امریکا ۱۹ سال قبل تحت سناریویی «جنگ با تروریزم و محو مواد مخدر» و نیز با شعارهای دروغین و فریبنده -از قبیل حقوق بشر و دموکراسی- افغانستان را به‌شکل نظامی و سیاسی اشغال کرد. اما پس از آن‌که شکست نظامی خود را در برابر گروه طالبان پذیرفتند، با آنان از دریچه‌ی سیاسی و رویکرد گفتمانی وارد مذاکره شدند. اما دیده شد که سیاسیون و رهبران امریکا به تمامی ارزش‌های حقوق بشری و دموکراسی که در طول ۱۹ سال برایش گلو پاره می‌کردند، پشت کرده و آنان را به بسیار سادگی طی یک معامله‌ی سیاسی فدای منافع (ملی، سیاسی، اقتصادی و منطقوی) خود نمودند. چنانچه جو بایدن در یک مصاحبه‌ای گفته‌است که در صورت به قدرت رسیدن طالبان، مسئولیت حقوق بشر و زنان افغان به‌دوش وی نمی‌باشد. و این بیان‌گر آن‌ست که امریکا به ارزش‌های خود -که خطوط سرخ یک کشور و یک ابر قدرت می‌باشد- وفا نمی‌کند، چی تضمینی وجود دارد که به چند ورق توافق‌نامه متعهد باقی بماند؟! این سوال را سیدقطب (علیه ‌رحمه) به صراحت پاسخ داده است که طلب صلح از امریکا مانند طلب هدایت از شیطان است.

از سوی دیگر، ستراتیژی و اراده‌ی سیاسی امریکا را بخوبی می‌توان در اظهارات مایک پمپئو واضحاً ملاحظه کرد. چنان‌چه او گفت که در خصوص نظام آینده‌ی سیاسی افغانستان مداخله نمی‌کند، اما واضحاً تصریح کرد که هرگونه کمک‌های مالی و حمایت سیاسی امریکا از افغانستان مستقیماً بر نتایج گفتگوهای بین‌الافغانی استوار می‌باشد. اظهارات وی کاملاً واضح می‌سازد که بحث‌های تیم‌ها متقابل (امارت و جمهوریت) در صورتی موفقیت‌آمیز پنداشته خواهد شد که متضمن منافع امریکا در افغانستان و منطقه بوده باشد. در غیر آن نه تنها این‌که کمک‌های اقتصادی را قطع کرده بلکه معادله سیاسی افغانستان را طوری دیگری تغییر خواهند زد. چنان‌چه زلمی خلیل‌زاد بارها گفته‌است که به اجازه‌ی کسی به افغانستان نیامده‌است و به اجازه‌ی کسی هم از آن بیرون نمی‌شود. از سوی دیگر، دونالد ترمپ در یک مصاحبه‌ی گفته بود که طیاره‌های جنگی ما بسیار سریع هستند و به در اسرع وقت می‌توانند دوباره به افغانستان برگردند.

تقابل تیم جمهوریت و امارت به هدف رسیدن به یک توافق نشان می‌دهد که دو طرف خواهان صلح بوده و تلاش دارند روی یک سناریو به تفاهم برسند. اما سوال اینجاست که آیا از بطن چنین مباحث و گفتگوها، اسلام و نظام اسلام خارج می‌گردد؟ نخیر! چون نتایج چنین گفتگوها نه تنها‌ این‌که منافع امریکا را تهدید نخواهد کرد، بلکه پالیسی‌های منطقوی و هداف سیاسی امریکا را تأمین خواهد کرد. از سوی دیگر امریکا این‌را از قبل تصریح کرده‌است که نظام مقبول برای امریکا، نظامی است که منافع امریکا را تهدید نکند. از این‌رو برای رسیدن به اهداف ستراتیژیک خود همواره از پالیسی زردک و چماق (Carrot and Stick Policy) در برابر رهبران و گروه‌های سایر کشورها استفاده کرده‌است. این به آن معنی‌ است که امریکا در ابتدا با فراهم نمودن «زردک» یا بعباره دیگر «منافع و امتیازات» در پی ایجاد روابط دوستانه بوده تا طرف مقابل طبق خواست امریکا به پیش برود. و اگر دوستان استراتیژیک‌ اش منافع امریکا را زیر سوال برده و برخلاف پالیسی آن به پیش بروند، با از استفاده از «چماق» ویا «فشارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی» به تنبیه آنان می‌پردازد.

در آخر می‌توان گفت که امریکا گفتگوهای بین‌الافغانی را به‌گونه‌ی مستقیم و غیرمستقیم تحت زره‌بین خود قرار داده است و تلاش می‌کند که نتیجه گفتگوهای بین‌الافغانی به هیچ عنوان منافع امریکا را تهدید نکند. و نیز می‌خواهد چنین ساختاری از بطن این گفتگوها بیرون آید که تنها دارای پسوند و پیشوند «اسلامی» باشد، نه دارای محتوای اسلامی. در حالی‌که نظام اسلامی به نظامی گفته می‌شود که در آن «اسلام» منحیث راه‌نمای اساسی در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی معیار عمل باشد. و با آمدن آن از ذره ذره جنایات جنگی امریکا در افغانستان بازخواست صورت بگیرد. و هرگونه سفات‌خانه‌ها (سازمان‌های استخباراتی) که به هدف نابودی «اسلام» در افغانستان پایگاه‌ها دارند، از بین برده شوند. در آنصورت است که افغانستان به یک جغرافیای امن و صلح‌آمیز مبدل خواهد شد. 

مسلم بغلانی

ادامه مطلب...

کودتای نظامی در مالی

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش

آژانس خبری اناضول به نقل از شورای نظامی مالی شام 27 آگست 2020م اعلان نمود که ابراهیم بوبکر کیتا رئیس جمهور مالی از بازداشتگاه آزاد گردید. قبلاً به تاریخ 18 آگست 2020م از وقوع کودتای نظامی در مالی علیه ابراهیم ابوبکر کیتا رئیس‌جمهور این کشور خبر داده شد و وی با نخست‌وزیرش بوبوسیسیه بازداشت گردیده بود. پرسش این است که چه کسی یا کسانی در پس این کودتا بوده و این‌که آیا این کودتا ارتباطی به کشمکش امریکا و اروپا دارد یا خیر؟

پاسخ

برای روشن شدن تصویر اوضاع جاری در مالی به بررسی امور زیر می‌پردازیم:

1. اتفاقی را که امروز در مالی رخ داد، به اتفاق مشابه در پیش از هشت سال برگشت می‌دهیم؛ آنگاه که گروهی از افسران پایین رتبه به تاریخ 22 مارچ 2012م علیه امادو "احمدو" تومانی توری رئیس‌جمهور آن زمان کودتا نمودند و آن زمانی بود که تنها یک ماه دیگر به پایان دور دوم ریاست‌جمهوری وی مانده بود. در آن زمان توضیح داده بودیم که امریکا در پس آن کودتا قرار دارد و در پاسخ به پرسشی‌که به تاریخ 24 مارچ 2012م منتشر نموده بودیم چنین گفتیم: «مجموع آن‌چه را بیان نمودیم، نشان می‌دهد که امریکا در پس این کودتای مالی قرار داشته تا در راهش را به جانب این سرزمین اسلامی باز نماید و نفوذ خودش را در آن بگستراند و خود را جایگزین استعمارگر دیرین آن یعنی فرانسه نماید که هنوز در آن نفوذ دارد. هدف امریکا این بود که انتخابات پیش روی مالی را بر هم زند، زیرا کدرهای سیاسی آن وابسته به فرانسه می‌باشند و با این کودتا امریکا خواست نقش بازی‌گران آن را که مزدوران فرانسه می‌باشند و بازی را بر اساس سیاست‌های فرانسه به پیش می‌برند، برهم زند. به این ترتیب، به دلیل تسلط امریکا بالای نظامیان مالی، این سرزمین به امریکا وابسته می‌باشد.»

امروز نیز شماری از نظامیان با رتبه‌های نظامی که بلندترین آن جنرالان می‌باشد، علیه ابوبکر کیتا که برای بار نخست به تاریخ 15 آگست 2013 و بار دوم به تاریخ 12 آگست 2018م به صفت رئیس جمهور انتخاب گردید، دست به کودتا زدند. نظامیان از مقرشان موسوم به "کاتی" که پانزده کیلومتر از پایتخت فاصله دارد، حرکت نمودند و این همان مقر نظامی است که کودتاچیان سال 2012م از آن حرکت نموده بودند. فرانسه پس از کودتای مارچ 2012م توانست فیصله‌هایی را از شورای امنیت صادر نماید که به آن اجازه می‌داد در شمال مالی مداخله نماید. فیصله‌های مذکور عبارت بود از فیصلۀ شماره 2071 تاریخ 23 سپتمبر2012م و فیصلۀ شماره 2085 تاریخ 20 دسمبر 2012م که به بهانۀ جنگ با القاعده و گروه‌های بنیادگرا صادر گردید؛ در حالی اصلاً به هدف حمایت از استعمارگری‌های فرانسه بود. بر اساس فیصله‌های مذکور، نیروهای بین‌المللی تشکیل گردید که اساس آن 15 هزار سرباز به خصوص از فرانسه و اروپا بود. هم‌چنین فرانسه نیروهای مشترک افریقایی موسوم به نیروهای دولت‌های سواحل پنجگانه را تشکیل داد که متشکل از موریتانیا، مالی، نیجر، بورکینوفاسو و چاد بود؛ جایی‌که نفوذ فرانسه در آن قوی است و به این ترتیب فرانسه توانست نفوذش را بعد از کم‌تر از یک و نیم سال از کودتای سال 2012م در مالی استحکام بخشد که با انتخاب ابوبکر کیتا به تاریخ 15 آگست 2013م و سپس انتخاب مجدد وی به تاریخ 12 آگست 2018م صورت گرفت. هرچند امریکا در میان توده‌های مردمی مالی به مانند فرانسه نفوذ ندارد، اما در میان نظامیان آن نفوذ دارد و همین نفوذ بود که به آن فرصت داد کودتای فعلی را نیرومندتر از کودتای قبلی در سال 2012م به راه اندازد. امریکا پس از آن که کودتای اول آن که یک و نیم سال بعد از برپائی آن به پایان رسید، شروع به جلب و جذب مزدورانی در کادر سیاسی و راه‌اندازی سازمان‌های جامعۀ مدنی نمود و برای تلاش جهت راه اندازی کودتای فعلی خویش به نفوذ در میان نظامیان و عام مردم اکتفاء ننود.

2. جنرال قاسمی کویتا رهبر کودتای جدید به تاریخ 19 آگست 2020م خودش را به صفت رئیس آن‌چه که وی آن را "کمیتۀ ملی نجات مردم" خواند، معرفی نمود. وی روز سه شنبه 18 آگست 2020م با گروهی از نظامیانی‌که دست به کودتا زده اند، در صفحۀ تلویزیون ظاهر گردید و کودتاچیان کیتا رئیس‌جمهور، سیسیه نخست وزیر و جمع دیگری از وزیران و مسئولین را که شمارشان به 17 تن می‌رسید، روانۀ زندان نمودند. سپس شماری از سربازان کیتا را در صفحۀ تلویزیون ظاهر نمودند تا اعلان نماید که از رهبری اردو کنار رفته، وی در اظهاراتش گفت: «من علاقمند نیستم به خاطر بقای من در قدرت خون‌ریزی صورت گیرد.» (منبع: رویترز 19 آگست 2020)

جنرال اسماعیل واغی سخن‌گوی کودتا‌چیان گفت: «کشور ما غرق ناهنجاری و ناامنی است و دلیل بزرگ آن اشتباه اشخاصی است که سرنوشت کشور در دست آنان بوده.» (منبع: رویترز 19 آگست 2020م) وی افززود: «به زودی شورای انتقالی به ریاست رئیس انتقالی تشکیل خواهیم داد و این شورا متشکل از نظامیان و غیرنظامیان خواهد بود. ما با جامعۀ مدنی، احزاب و اغلب مردم در تماس استیم و همه سعی داریم جریان انتقال قدرت را ترتیب دهیم. کمیتۀ ملی را که شورای انتقالی تشکیل داده شامل 6 تن نظامی و 18 تن غیر نظامی شده و خود نقش هیأت تشریعی انتقالی را بر دوش دارد تا آن که رئیس شورا توسط اعضای آن انتخاب گردند.» (منبع: الجزیره 21 آگست 2020م) اینجاست که روشن می‌شود که نظامیان کودتا را در هماهنگی با برخی از سیاست‌مداران و گروه‌هایی از احزاب مخالف به شمول آن‌چه که سازمان‌های جامعۀ مدنی نامیده می‌شود، اعم از انجمن‌ها و مجموعه‌ها راه اندازی نموده اند، چنان‌چه به اقدامات سیاسی دست می‌زنند و دولت‌های استعمارگر نیز آنان را تمویل و خریداری می‌کنند. پس به نظر می‌رسد امریکا بسیاری از آنان را به جانب خود کشانیده، زیرا توانست حکومت کیتا را قبل از پایان یافتن دور دوم آن سقوط دهد و موفقیت مزدورانش را در آینده تضمین نماید به علاوۀ تمرکز بالای اردو/لشکر و جذب مزدورانی از میان نظامیان.

3. به نظر می‌رسد امریکا تلاش نموده کودتایش این بار پایه‌های مردمی داشته باشد و به همین دلیل از آغاز ماه می گذشته زمینه‌سازی‌ها را آغاز نمود، چنان‌چه اعتراض‌ها بالا گرفت و هزاران تن از تظاهر کننده‌گان از اوایل ماه می/جون به جاده‌های شهر باماکو پایتخت مالی آمده و خواستار استعفای کیتا رئیس‌جمهور شدند و او و حکومت‌اش را متهم به فساد، ضعف در ارائۀ خدمات عامه، تقلب در انتخابات، ناتوانی در رهبری و مبارزه با ترورزم و بنیادگرایی نمودند. احزاب مشخصی اقدام به تشکیل ائتلافی موسوم به ائتلاف 5 جون یا ام5 نمودند. نوهوم توجو رئیس ائتلاف 5 جون که رهبری اعتراض‌ها را به عهده داشت، در اظهاراتی گفت: «من با نظامیانی‌که قدرت را در دست دارند کار همکارم.» وی مجازات گروه ایکواس را «عکس‌العمل تندروانه در واکنش به ترس بعضی از رهبران آن از منجر شدن کودتا به بروز هرج و مرج سیاسی در کشورشان» خواند. وی از جایش بلند شده و با سلام به کودتاچیان نظامی، کودتا را چنین خواند: «این کودتا آمده تا مسیر مردم مالی و آرمان‌های‌شان برای داشتن دولتی دموکرات، مدنی و سکولار را کامل نماید.» (منبع: الجزیره 21 آگست 2020م)

بناءً به نظر می‌رسد این اعتراض‌ها در مالی خود جوش نبوده؛ بلکه توسط مزدورانی‌که افکار استعمارگران به شمول دموکراسی، مدنیت و سکولرزم را در سر می‌پروراندند، رهبری می‌گردید. آنان با نظامیان هم‌پیمان شده و به کودتا چراغ سبز نشان داده بودند. امریکا قصد دارد مالی را نقطۀ آغاز و سرایت کودتاها در منطقه ساخته و به این ترتیب نظام‌های وابسته به فرانسه و انگلیس در غرب و وسط افریقا را سقوط دهد.

4. سپس "جی پیتر فام" نمایندۀ امریکا در منطقۀ ساحل در پی کودتای مالی در صفحۀ تویترش نوشت: «ایالات متحده با هرگونه تغییر غیر قانونی در حکومت‌‌ها مخالف می‌باشد.» وی افزود: «ایالات متحده فوراً پس از آن که شماری از نظامیان ابراهیم کیتا رئیس‌جمهور مالی را کنار زدند هرگونه ارتباط همکاری با اردو/لشکر مالی را تا روشن شدن اوضاع سیاسی به متوقف نموده است.» او هم‌چنین گفت: «این که اتفاقات پیش آمده را کودتا بخوانیم تصمیمی است که پس از مراجعه به قانون اتخاذ خواهد شد.» (منبع: رویترز 22 آگست 2020م) چنین اظهاراتی نشان می‌دهد که امریکا کودتا و کودتاچیان را تقبیح نمی‌کند و سخنانی را که از زبان نماینده‌اش در خصوص مخالفت با تغییرات غیر قانونی منتشر نموده، سخنانی عام بوده و هیچ ربطی به کودتا ندارد، بلکه حتی امریکا کودتای سیسی در مصر و کودتای نظامی در سودان را تأیید نمود و آنان را کودتاچی نخواند؛ زیرا کار خوداش بود. در کودتای مالی نیز چنین موقفی را گرفت، چنان‌چه از زبان نماینده‌اش گفت که برای درک این که آن‌چه اتفاق افتاده یک کودتاست یا خیر به قانون مراجعه خواهد نمود! و این خود نشان می‌دهد که امریکا در پس این کودتا قرار دارد. این ادعا را سخنانی‌که سایت قطری الجزیره به تاریخ 21 آگست 2020م منتشر نمود تأیید می‌نماید: «امریکا تمرینات نظامی منسجمی را به شماری از سربازان مالی ارائه می‌نمود به شمول برخی از نظامیانی که علیه کیتا دست به کودتا زدند.»

بناءً آنانی‌که کودتا را رهبری نمودند از جملۀ کسانی بودند که امریکا آنان را تمرین داده و از آنان برای خودش مزدورانی تربیت نموده است. چنین اتفاقی در کودتای سال 2012م نیز رخ داد و ما آن را در پاسخ به پرسشی که به تاریخ 24 مارچ 2012م در این خصوص منتشر نموده بودیم، چنین توضیح دادیم: «سایت انترنتی العصر به تاریخ 24 مارچ 2012م به نقل از منابع آگاه امریکائی خبر داده که یک فرد دیپلومات امریکائی که نخواسته نامش فاش شود به رسانه‌ها گفته: «امادوا "احمدو" توسط سفارت امریکا برای دریافت تمرینات نظامی چگونگی مبارزه با تروریزم در امریکا برگزیده شده بود.» و افزود: «احمدو چندین بار برای کارهای ویژه به امریکا سفر کرده است.»

با این حساب؛ امریکا دقیقاً همان گام‌هایی را بر می‌دارد که در کودتای سال 2012م برای کنار زدن اوروپائیان و قرار گرفتن در جای آنان برداشته بود تا به این ترتیب این سرزمین را به تنهایی زیر استعمار خود در آورد. اما ممکن است این بار تمرکزاش بیشتر از گذشته باشد، زیرا کم کم در میان احزاب سیاسی و گروه‌های جامعۀ مدنی افرادی را در مقابل افراد وابسته به فرانسه پیدا می‌کند.

5. عکس‌العمل فرانسه، که در مالی نفوذ اصلی را داراست، این بود که کودتا را به شدت تقبیح نمود و دیوانه‌وار موقف گرفت؛ چنان‌چه ریاست‌جمهوری فرانسه اعلان نمود که «ماکرون رئیس‌جمهور دولت اوضاع را به دقت دنبال نموده و تلاش‌های متمردانه را تقبیح می‌نماید.» (منبع: فرانس‌پرس 18 آگست 2020م) لودریان وزیر خارجۀ فرانسه نیز در اظهاراتی گفت: «فرانسه این حادثۀ خطرناک را به شدت تقبیح می‌کند.» (منبع: الحرة 19 آگست 2020م) ماکرون به تاریخ 20 آگست 2020م در جریان دیداری‌که با میرکل نخست‌وزیر آلمان برای بررسی تحولات مالی داشت گفت: «فرانسه و آلمان کودتای را که در مالی رخ داده تقبیح نموده و خواستار برگشت هرچه سریع‌تر حاکمیت غیر نظامی می‌باشند. نباید چیزی باعث شود که از فعالیت‌های خشونت‌آمیز تندروان اسلام‌گرای منطقۀ ساحل غافل شویم.» فلورانس بارلی وزیر دفاع فرانسه نیز گفت: «فرانسه باوجود برکناری رئیس‌جمهور مالی که دو روز قبل در پی یک کودتای نظامی برکنار شد، عملیات نظامی خویش را برعلیه تندروان در مالی هم‌چنان ادامه خواهد داد.» (منبع: رویترز 20 آگست 2020م) این اظهارات بیان‌گر اوج ناراحتی فرانسه از این کودتاست، ناراحتیِ‌که خود نشان‌ می‌دهد نفوذ فرانسه در مالی هدف اصلی کودتا بوده، زیرا فرانسه سرمایه‌های مالی و سایر سرزمین‌های هم‌جوار آن را به غارت می‌برد، چنان‌چه این سرزمین‌ها مملو از سرمایه‌های هنگفت معدنی متنوع و کم‌یاب می‌باشد. هم‌چنین فرانسه مالی را به عنوان موقعیت استراتژیک مهمی برای حمایت از نفوذ خود در غرب افریقا می‌داند، زیرا با دولت‌های ساحل منطقۀ واحدی را تشکیل می‌دهد که اگر نفوذاش از یک‌جا برکنده شود، به سایر اماکن نیز سرایت خواهد نمود. فرانسه سعی دارد حضور نظامی خود را در آنجا حمایت نماید، حضور نظامی که به 5100 تن سرباز نیروی اروپا و با کمک 1100 تن سرباز آلمانی زیر نام آن‌چه که عملیات "برخان" نامی‌ده می‌شود.» فرانسه برای تمویل نیروهای مشترک افریقا از دولت‌های خلیج از جمله امارات درخواست کمک نمود. انگلیس با 250 سرباز و سه فروند هلیکوپتر و اتحادیۀ اروپا با حدود 620 سرباز در آنجا حضور دارد. امریکا با حمایت مالی و تجهیزاتی از نیروهای "برخان" مخالف بوده و خواهان سهم‌گیری از طریق معلومات استخباراتی و مراقبت هوایی توسط طیاره/هواپیماهای بدون سرنشین خود می‌باشد.

6. اتحادیۀ افریقا و سازمان ایکواس نیز این کودتا را تقبیح نمود، چنان‌چه موسی فقی محمد رئیس اتحادیۀ افریقا در صفحۀ تویترش نوشت: «بازداشت ابراهیم کیتا رئیس‌جمهور مالی و نخست‌وزیر و سایر اعضای حکومت را تقبیح می‌کنم و خواستار آزادی فوری آنان می‌باشم.» انجمن اقتصادی دولت‌های غرب افریقا موسوم به "ایکواس" که شمار آن به 15 دولت می‌رسد، مرزهای‌شان را متفقانه در برابر مالی بستند و سرازیر شدن هرگونه اموالی را به آن به حالت تعلیق درآوردند و عضویت مالی را از تمام هیأت‌های تصمیم‌گیرنده در این انجمن را ملغا اعلان نمودند. هیأتی به نماینده‌گی از انجمن مذکور به تاریخ 22 آگست 2020م وارد مالی شده و با رهبران کودتا دیدار نمودند. قرار بود این دیدار یک و نیم ساعت ادامه داشته باشد، اما فقط 20 دقیقه وقت گرفت، که نشان می‌دهد هیأت مذکور که به گفتۀ آژانس‌های خبری برای قناعت دادن رهبران کودتا برای برگردندان کیتا به حکومت و بازگردادن قدرت به وی آمده بودند، در مسؤولیت خویش ناکام شدند. اما رهبران کودتا این درخواست را رد نموده و روی کودتای خویش پافشاری نمودند و گفتند که گفتگو با هیأت اعزامی انجمن تنها در خصوص مدت زمان مرحلۀ انتقالی ممکن است و بس. جهت معلومات بیش‌تر باید گفت که اتحادیۀ افریقا و سازمان ایکواس بیش‌تر در اختیار مزدوران اروپا به ویژه در غرب افریقا قرار دارد.

7. خلاصه این که امریکا در افریقا به خصوص سرزمین‌های اسلامی به شمول مالی، سعی دارد به ارپا مخصوصاً فرانسه و انگلیس مزاحمت کند، زیرا مالی سرزمینی اسلامی است که استعمارگران برای گسترانیدن نفوذشان بر آن با یکدگر رقابت دارند تا بتوانند سرمایه‌های آن را به غارت ببرند، چنان‌چه فرانسه در حال حاضر سهم شیر را از این سرمایه‌ها می‌برد. هم‌چنین استعمارگران سعی دارند از موقعیت استراتژیک مالی در غرب افریقا بهره مند شوند؛ جایی‌که با دولت‌های ساحل یک منطقه به شمال می‌رود. این در حالی است که مردم مسلمان این مناطق از فقر، تنگ‌دستی و بیماری‌های گوناگون رنج می‌برند و حکام مزدور آن خواسته‌های استعمارگران را برای شان فراهم می‌آورند تا در عوض آن ذلیلانه بر اریکه‌های سست و ناپایدار قدرت تکیه زنند. مالی سرزمین ضعیف و ناتوانی است که در اختیار استعمارگران قرار دارد، چنان‌چه قدرتی از مسلمانان در آنجا وجود ندارد تا از مردم آن در برابر جنگ‌های استعمارگران حمایت نماید، طوری‌که این استعمارگران به ساده‌گی و با بهانه‌های پوچ و بی‌معنا تصمیم به مداخلۀ نظامی مستقیم در آن می‌گیرند و هیچ قدرتی اسلامی مانند دولت خلافت راشده، که انتظار می‌رود به زودی به خواست الله متعالی برپا گردد، وجود ندارد تا در برابر مداخلات و استعمارگری‌های آنان قد علم نماید و به آنان درسی بدهد که هرگز فراموش نکنند. پس کار و تلاش خسته‌گی ناپذیر برای ایجاد این دولت از جمله بزرگ‌ترین و مهم‌ترین واجبات به شمار می‌رود؛ زیرا این دولت است که عزت، نصرت و حمایت در برابر هر کافر و خودکامه‌ای را فراهم خواهد آورد. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«و إنما الإمام جنة یقاتل من ورائه و یتقی به»

ترجمه: امام بسان سپری است که از پس آن جنگیده و به آن پناه برده می‌شود. مسلم

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه