سه شنبه, ۰۱ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۰۶م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

به رهبران و نمایندگان نشست ۲۰۱۹ کوالالامپور

  • نشر شده در مالیزیا

(ترجمه)

الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سید الانبیاء محمد و علی آله و اصحابه اجمعین!

شما نیز، همانند اشخاص ماقبل‌تان تاهنوز به این نشست‌های ناکام یکی پی‌دیگری ادامه می‌دهید، ولی ما سخن حق را در این خصوص برای‌تان می‌گوییم، باشد که شما و تمام مسلمانان بدانید که این‌گونه نشست‌ها هیچ نتیجه‌ای نخواهد داشت. امید است با گفتن این سخنان نزد صاحب کائنات در روز قیامت دلیلی برای رساندن این پیام حق به شما داشته باشیم.

باوجود این‌که می‌دانیم به این سخنان گوش نمی‌کنید، ولی بازهم برای‌تان یادآوری می‌کنیم که اگر می‌خواهید امت را نجات دهید، باید از راه‌حل واقعی استفاده کنید. اجلاس کوالالامپور نه مقاصد مخلصانه‌تان را ضایع و نه انرژی‌تان را برای راه‌حل‌های پوچ و نادرست مصرف می‌کند. راه‌حل واقعی یک‌بار برای همیشه امت را نجات می‌دهد و دیگر به چنین نشست‌هایی ضرورت ندارد.

همۀمان خوب می‌دانیم که نشست کوالالامپور فقط به ارائۀ یک تصویر خوب از شما به امت کمک می‌کند، ولی این شمایید که نمی‌دانید چقدر تصویرتان نزد امت خراب شده‌است و حتی توان اصلاح‌اش را ندارید، مگر این‌که از اوامر الله سبحانه وتعالی اطاعت کنید.

مدت‌هاست که چشمان‌تان را بسته و به امت پشت کرده‌اید. شما همان کسانی استید که به امت خنجر زده‌اید و اکنون خود را ناجی‌شان وانمود می‌کنید. بسیار غم‌انگیز است، می‌بینیم که امت سخت رنج می‌برد و شما دقیقاً می‌دانید که عامل اصلی این حالت خودتان استید و می‌دانید که این نشست و هزاران نشست دیگری‌که برگذار و اشتراک کرده‌اید، هرگز مشکلات امت را حل نخواهد کرد.

امت، از زمان نابودی خلافت در استانبول در سال ۱۹۲۴م تاکنون، در بدبختی و ذلت به سر می‌برد. سپر و حافظی‌که بیش‌از ۱۳۰۰ سال از او مراقبت کرده‌بود، نابود شده‌است؛ اما شما، حکام مسلمانان، تاهنوز مکلفیت‌تان را در تأسیس مجدد خلافت و تطبیق مجدد قوانین اسلام انجام نداده‌اید. در عوض، نظام سیکولر را که از باداران غربی‌تان و دشمنان الله سبحانه وتعالی و رسول‌اش صلی الله علیه و سلم به میراث برده‌اید، تطبیق می‌کنید. شما به باداران استعمارگرتان نسبت به پروردگارتان بیشتر خدمت می‌کنید. شما دشمنان‌تان را برای خود دوست می‌گیرید و برای‌شان سر خم می‌کنید، حال‌آن‌که با امتی‌که مراقبت‌اش را به عهده دارید، مثل دشمن‌تان برخورد می‌کنید. مشکل امت این است. شما عامل مشکلات امت استید. حالا پس از آن‌که همه جنایات‌تان را انجام داده‌اید، برای حل مشکلات امت جمع شده‌اید و فکر می‌کنید که امت از این جنایات بی‌خبر است!

اکنون برای‌تان می‌گوییم که شما هرگز از امت نمایندگی نکرده‌اید و امت نیز هرگز شما را به نمایندگی از خود نپذیرفته‌است و نخواهد پذیرفت. پس چگونه می‌توانید در مورد مشکلات‌شان سخن بگویید، حال‌آن‌که حتی از یک فرد امت هم نمایندگی نمی‌کنید؟ شما تنها از خودتان، منافع‌تان و باداران استعمارگرتان نمایندگی می‌کنید. دهه‌ها است که شما همراه این دشمنان علیه امت دسیسه می‌چینید. هرزمانی‌که این دشمنان بر امت حمله و آنان را متضرر کنند شما نیز آنان را دست به دست همراهی می‌کنید. امت نزد شما گریه می‌کند تا از این دشمنان دست بکشید و به نجات‌شان بشتابید؛ ولی هرچه بیشتر گریه کند، شما نیز به این دشمنان نزدیک‌تر می‌شوید.

امت برای وحدت‌اش و وحدت سرزمین‌هایش نزد شما گریه می‌کند، اما هرقدر بیش‌تر گریه کند، شما نیز برای ایجاد فاصله بین‌شان بیش‌تر تلاش می‌کنید. امت برای تطبیق اسلام نزدتان گریه می‌کند، ولی هراندازه بیش‌تر گریه کند، شما نیز به همان اندازه خودتان را به سیکولریزم وصل می‌کنید و در گرو آن قرار می‌دهید. شما به امتی‌که خیرتان را می‌خواهد، گوش نمی‌کنید، بلکه به هواهای نفسانی و باداران استعمارگرتان، که تخریب شما و تخریب امت را می‌خواهند، گوش می‌دهید.

اگر تاهنوز ذره‌ای اخلاص و اشتیاق در قلب‌های‌تان وجود دارد و می‌خواهید گوش فرا دهید، پس این مختصری از این راه‌حل واقعی است تا با استفاده از آن مشکلات جهان اسلام و امت را حل کنید:

۱. شما نباید خودتان را به غرب کافر، بلکه بایستی کاملاً به اسلام تسلیم کنید. خود را از قید باداران استعمارگران غربی‌تان آزاد کنید و سراسر مخلصانه به خالق‌تان، قوانین و نظام‌هایش بسپارید.

۲. نظام سیکولر–دیموکرات را از سرزمین‌تان و تمام سرزمین‌های مسلمانان ریشه‌کن کنید. این نظام، یک نظام کفری است و اتخاذ، تطبیق و دعوت به آن صریحاً حرام می‌باشد. شکی نیست که همین نظام سیکولر–دیموکرات عامل ناهمبستگی و فاجعه در میان امت است.

۳. هیچ راه‌حلی برای سرزمین‌های اشغال شدۀ مسلمانان وجود ندارد، مگر این‌که شما مکلف استید آن‌ها را آزاد کنید و یگانه راهش سوق دادن ارتش‌های مسلمانان برای این منظور می‌باشد؛ این راه‌حل برای تمام مسلمانانی‌که از جانب رژیم‌های کفری در تمام نقاط جهان محکوم به ظلم و ستم استند، صادق می‌باشد. پس وظیفۀتان اعلام جهاد علیه آن‌عده رژیم‌هایی است که در بازگرداندن حقوق برادران و خواهران‌مان در این سرزمین‌ها ناکام مانده‌اند.

۴. تمام سرزمین‌های مسلمانان باید یک‌بار دیگر، به‌جای همه دولت–ملت‌هایی‌که ما را از زمان نابودی خلافت جدا کرده‌اند، تحت رهبری واحد و دولت واحد، یعنی دولت خلافت، یک‌جا شوند. باید در عوض همۀ این نظام‌ها و قوانین بشری که در تمام این مدت بر امت تحمیل شده‌است، نظام و قوانین الله سبحانه وتعالی مجدداً به‌صورت کامل تطبیق شوند.

این نشست نیز، دقیقاً مانند هزاران نشستی‌که شما و اشخاص پیش از شما قبلاً برگزار کرده‌بودید، یک نشست پوچ و بی‌معنی خواهد بود، مگر آن‌که به راه‌حل‌های فوق برگردید. بدون اتخاذ چنین راه‌حل‌های واقعی، که سبب خوشنودی پروردگار می‌شود و امت شدیداً به آن نیاز دارد، یک‌بار دیگر به امت خیانت می‌کنید. هرگز این تصور را به ذهن‌تان راه ندهید که امت در برابر این خیانت‌ها خاموش خواهد ماند! به این مدت طولانی که عزت و احترام‌تان را در نزد امت از دست داده‌اید، توجه کنید؛ باوجود نشست‌هایی، مانند این نشست، که ظاهراً برای حل مشکلات امت راه‌اندازه می‌کنید، باز هم تصویرتان روز به روز خراب‌تر می‌شود.

آیا نمی‌بینید که امت هر روز از شما اعلان نفرت می‌کند، بار بار علیه‌تان به پا می‌خیزد و شما را نمی‌پذیرد؟ آیا همۀ این‌ها را نمی‌بینید؟ این امت به‌پا می‌خیزد و هرگز متوقف نمی‌شود، تا آن‌که شما را کنار بزند و راه‌حل واقعی را پیاده کند. شما و نظام کفری سیکولری که به‌زور آن را بر امت تحمیل می‌کنید، عامل اصلی تمام این مشکلات در سرزمین‌های اسلامی استید و ما از این‌که این را بار بار برای شما تکرار کنیم، خسته نمی‌شویم، هرچند مطمئنیم که هرگز گوش نمی‌کنید. بناءً راه‌حل واقعی مشکلات امت تأسیس مجدد دولت خلافت راشده به‌طریقۀ نبوت و تطبیق مجدد نظام و قوانین‌اش، به‌صورت همه‌جانبه و بدون استثناء، می‌باشد تا کاملاً به اسلام برگردید.

حزب‌التحریر – مالیزیا

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

سازمان فارغ‌التحصیلان/دانش‌آموختگان الازهر فهم مردم را نسبت به اسلام منحرف می‌کند

  • نشر شده در مصر

 (ترجمه)

امت اسلامی نه از بیرون، بل توسط خائنین داخلی غرق در مفاهیم غرب، شکست خورد و دولت‌اش سقوط نمی‌کرد؛ مگر زمانی‌که عقیده و افکار اسلامی از احکام اسلام سوا شد. بناءً غرب نیز برای حفظ وضع حاکم کوشید تا در نتیجه امت اسلامی متفرق و نابود شود.

دولت‌ها و نهادهایی در این سرزمین تأسیس شده‌اند که خود را اسلامی می‌خوانند و با زبان اسلام سخن می‌گویند، ولی در عقب‌شان غرب کافر قرار دارد. نابودسازی اسلام و افکار اسلامی، جلوگیری از به قدرت رسیدن مجدد اسلام به حیث طریقۀ زندگی مسلمانان و دوری از تطبیق اسلام در بین مسلمانان به وسیلۀ دولت اسلامی،‌ که وظیفه‌اش حمل عقیدۀ اسلامی به جهان است تا مردم آن را عملاً مشاهده کنند و جمعاً به دین الله سبحانه‌وتعالی مشرف شوند، هدف غرب در ایجاد این نهادها بود. غرب کافر با تأسیس آن‌ها کوشیده‌است تا تصویر دولت خلافت و احکام اسلامی را در نزد مردم، پیش از این‌که امت دوباره توانایی تطبیق اسلام را پیدا کنند، تخریب نمایند. بعد از این‌که غرب دهان این اشخاص را دوخت، عناوین و القاب گوناگونی را مانند "سازمان دانش‌آموختگان الازهر" به ایشان اعطاء کرد، تا مردم با خواندن و یا شنیدن در موردشان تصور کنند که آن‌ها فقها و محققین علوم شرعی اند و این‌گونه به سخنان باطل‌شان باور کنند.

اینان با انتشار سخنان دروغین در وب‌سایت‌شان، به تاریخ ۱۳ دسامبر ۲۰۱۹ م، ادعا کردند که: «بعد از مرگ رسول‌الله صلی‌علیه‌وسلم، نه قرآن کریم و نه سنت پاک نبوی و یا وقایع سیرت به ایجاد یک نظام مشخص حکومت‌داری در اسلام اشاره می‌کند. هیچ‌کس با خواندن احادیثی‌که در باب امامت روایت شده‌است، سندی در مورد نظام حکومت‌داری پیدا نمی‌کند؛ اما شریعت یک سلسله اصولی را مانند عدالت، نصب شخص دارندۀ اهلیت حکومت‌داری وغیره تعیین کرده‌است که باید در دولت‌داری رعایت شود. این بدان معناست که مسلمانان به یک نظام مشخص حکومت‌داری دست نیافتند و این شرایط زمانی بود که یک نوع نظام خاص حکومت‌داری را برای آن‌ها برمی‌گزید.»

آن‌ها این گفتۀ الله سبحانه‌وتعالی را نادیده گرفتند:

﴿وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ[مائده: ۴۹]

ترجمه: و در میان آن‌ها (اهل کتاب‌)، طبق آن‌چه الله (سبحانه‌وتعالی) نازل کرده است، داوری کن و از هوس‌های آنان پیروی مکن و از آن‌ها برحذر باش؛ مبادا تو را از بعضی احکامی‌که الله (سبحانه‌وتعالی) بر تو نازل کرده است، منحرف کنند!

و آن‌ها این قول رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم را نیز ناشنیده گرفته‌اند:

«كَانَتْ بَنُو إسْرَائِيلَ تَسُوسُهُمُ الأنْبِيَاءُ، كُلَّما هَلَكَ نَبِيٌّ خَلَفَهُ نَبِيٌّ، وإنَّه لا نَبِيَّ بَعْدِي، وَسَتَكُونُ خُلَفَاءُ فَتَكْثُرُ»، قالوا: فَما تَأْمُرُنَا؟ قالَ: «فُوا ببَيْعَةِ الأوَّلِ، فَالأوَّلِ، وَأَعْطُوهُمْ حَقَّهُمْ، فإنَّ اللَّهَ سَائِلُهُمْ عَمَّا اسْتَرْعَاهُمْ»

ترجمه: «بنی اسرائیل به وسیلۀ پیامبران‌شان رهبری می‌شدند. هنگامی‌که یکی از آن‌ها وفات می‌کرد پس از او پیامبر دیگری می‌آمد، اما بعد از من پیامبری وجود نخواهد داشت به جز خلفاء.» اصحاب از رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم پرسیدند: «پس ما را به چه چیزی امر می‌کنید؟» او (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) فرمودند: «با آن‌ها یکی بعد از دیگر، بیعت کنید و حق‌شان را به جا آورید، زیرا الله (سبحانه‌وتعالی) از آن‌ها درمورد مسئولیت‌های‌شان خواهد پرسید.»

با این وجود، این اشخاص مغرض با نظر همۀ فقهای امت، اعم از سلف و خلف، در فهم آن‌چه در ثقیفه اتفاق افتاد، مخالفت کردند و اجماع اصحاب رضی‌الله‌تعالی‌عنهم‌اجمعین را، مبنی بر ضرورت تعیین خلیفه نپذیرفتند. نمی‌دانیم که این اشخاص چگونه به این نتیجه رسیدند که اصحاب رضی‌الله‌تعالی‌عنهم هرگز به نظام حکومت‌داری خلافت توجهی نکردند، درحالی‌که فقهای پیشین خلافت را به ریاست عمومی و رهبری کامل امور مسلمانان، که از ملزومات دین اسلام است، تعریف کرده‌اند. مؤلف کتاب "الاحکام السطانیه" می‌نویسد: «امامت به‌منظور دنبال کردن اهداف نبوت برای حفاظت از دین و تنظیم امور دنیا برپا داشته می‌شود.» همچنان، مؤلف کتاب "المقاصد" می‌نویسد: «همانا رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم رهبری عام جهت رسیدگی به اموری‌که مربوط به دین و دنیا می‌شود را تعیین کرده‌است.» و دیگر فقهای امت نیز به‌گونۀ مشابهی آن را تعریف کرده‌اند. بناءً خلیفه محافظ دین و تنظیم‌کنندۀ امور دنیا است و با پیروی از سنت رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم در تطبیق احکام اسلام امت را سرپرستی می‌کند.

سپس، آن‌ها سلسلۀ خلافت را به حضرت ابوبکر و خلفای پس از او منحصر کردند و گفتند که همۀ این خلفاء توسط مردم برگزیده شده‌بودند. آن‌ها با مترادف نشان دادن انتخاب مردم، شورا و بیعت سعی کردند اذهان مردم را، بدون توضیح تفاوت بین شورا و بیعت منحرف کنند. همۀ خلفاء توسط مردم و به مشورۀ آنان انتخاب شدند و سپس با ایشان در اطاعت و فرمان‌برداری بیعت شد. بنابرین، بیعت با خلیفه بر تمام شهروندان واجب است و گرفتن بیعت از مردم توسط خلیفه، شرط اعتبار جانشینی‌اش برای تنظیم امور مردم می‌باشد. پس بیعت، قراردادی میان امت و حاکم جهت تطبیق احکام اسلام بر آنان است و امت به رضایت و انتخاب‌اش با خلیفه بیعت می‌کند.

شریعت کسانی را که خود را بدون بیعت با مردم خلیفه می‌خوانند "غاصبان قدرت" می‌نامد و آن‌ها نیز مانند همۀ حکام کنونی در امر بیعت تخلف می‌ورزند. باید به عرض کسانی‌که می‌گویند معاویه رضی‌الله‌عنه خلافت را به خانوادۀاش به ارث گذاشت، رساند که این عمل خلاف شریعت است. خلافت به ارث گذاشته نمی‌شود و حتی آن‌هایی‌که در دوران خلافت اموی‌ها، عباسی‌ها و عثمانی به قدرت رسیدند، اصلاً از امت بیعت گرفتند، حتی اگر در آن تخلفی هم صورت گرفته بود. این گونه بیعت، بیعت قانونی محسوب می‌شود و کسانی‌که با وی بیعت می‌کردند، شرایط مشروعیت بیعت برای خلیفه شدن را تکمیل کرده‌بود که عبارت‌ از مسلمان بودن، مرد بودن، بالغ بودن، عاقل بودن، آزاد بودن، عادل بودن و اهلیت داشتن است. ما در طول تاریخ درخشان دولت خلافت، از معاویه رضی‌الله‌عنه گرفته تا آخرین خلیفۀ عثمانی، شاهدیم که آن‌ها فقط اسلام و احکامش را تطبیق کردند و هیچ قانون دیگری را با آن جایگزین نکردند.

آن‌ها می‌گویند: «بعضی نهادها و گروه‌ها خواستار ایجاد احزاب دینی اند که برای کسب قدرت، که آن را بزرگ‌ترین هدف شریعت می‌دانند، مبارزه می‌کنند و منهج‌شان بر اساس نظریات اشخاصی مانند المودودی، عبدالقادر عوده و تقی‌الدین النبهانی، ‌که در محیط‌های علمی و تدینی حضور نداشتند، استوار است و استدلال‌شان برای این منظور با دیدگاه تودۀ امت اسلامی، از سلف تا خلف، در تضاد می‌باشد.» ما نمی‌دانیم که آن‌ها در مورد کدام محیط علمی و تدینی سخن می‌گویند و چه معیارهایی برای به دست آوردن آن‌ها وجود دارد؟! هیچ یک از کسانی‌که این اشخاص نسبت به آن‌ها دروغ می‌بافند، سخن‌ متناقض با شریعت و اقوال سلف و خلف نگفته‌اند؛ بلکه تناقض در سخنان کسانی چون سازمان دانش‌آموختگان الازهر وجود دارد. هیچ یک از فقهای امت، به جز آن‌هایی‌که دین‌شان را در قبال متاع ناچیز دنیا فروخته‌اند، این سخنان را بر زبان جاری نمی‌کند.

اما در خصوص حزب‌التحریر، آن‌چه را ما از مفاهیم اسلامی که امیر تقی‌الدین النبهانی رحمه الله، دانش‌آموختۀ الازهر و یکی از برجسته‌ترین دانشجویانش نوشته‌است، می‌گیریم؛ همانا مفاهیم اسلام است و برای اثبات‌اش از کتاب، سنت، اجماع صحابه و قیاس شرعی دلیل داریم. ما برای کسب قدرت نمی‌جنگیم، بلکه می‌کوشیم اسلام را مبنی بر طریقۀ رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم بار دیگر به صحنۀ قدرت بیاوریم و زندگی زیر چتر خلافت راشده بر منهج نبوت را برگردانیم. طریقه‌ای که هیچ‌گونه اقدام عملی و درگیری مسلحانه را در پی نداشت، بلکه یک مبارزۀ فکری و سیاسی و نصرتی از جانب قدرت‌مندان و متنفذین برای تأسیس دولتی بود که طبق اسلام حکم می‌کند تا مردم اصل واقعیت‌اش را با چشمان‌شان مشاهده کنند.

خطاب به مردم مصر، مردم کنانه، دانش‌آموزان، قدرت‌مندان و متنفذین می‌گوییم که علیه دین‌تان جنگ جریان دارد و از تطبیق‌اش ممانعت می‌شود؛ پس دین‌تان را دریابید و حمایت کنید و دولت‌اش را، که شما را حفظ می‌کند، پناه می‌دهد و حقوق‌تان را برمی‌گرداند، تأسیس کنید. به آن‌عده از حکامی‌که دین‌شان را با دنیا معامله کرده و کسانی‌که از جانب غرب برای سردرگم کردن شما در دین‌تان و تخریب امور دنیای‌تان مقرر شده‌اند گوش نکنید. دست‌تان را در دست حزب‌التحریر بگذارید، پیش‌روی‌که هرگز به شما دروغ نمی‌گوید و خیرتان را می‌خواهد. بدانید که رستگار نمی‌شوید مگر این‌که در راه خلافتی گام بردارید که حزب‌التحریر برای تأسیس‌اش فعالیت می‌کند و غرب مانع برپایی‌اش می‌شود و در پی تخریب چهره‌اش است؛ چون خلافت از غارت سرمایه‌ها و وابستگی سرزمین‌های‌تان جلوگیری می‌کند و دست‌های فضول و مداخله‌گر را از روی‌تان قطع می‌کند. بارالها! پس به بازگشت‌اش سرعت و به داعیان‌اش انرژی ببخش و ما را از جمله شاهدان و شهیدان‌اش بگردان!

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾

[انفال: ۲۴]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! دعوت الله (سبحانه و تعالی) و رسول الله (صلی الله علیه و سلم) را اجابت کنید هنگامی‌که شما را به سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه مصر

مترجم: مرصاد مرصوص

ادامه مطلب...

معترضین خواهان تغییر، مبتنی بر نظام اسلام می‌باشند!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

درگیری‌های معترضین در عراق از طلوع روز اول اکتوبر سال جاری هم‌چنان ادامه دارد. از اشغال این سرزمین در سال 2003م توسط امریکا، بدین‌سو، اصرار معترضین به‌تغییر، بی‌سابقه بوده است. تنش‌ها در بغداد و همان‌طور در ولایات مرکزی و جنوبی عراق درحال روزافزونی است. حتا میدان‌های قیام برحاضرین آن‌جا تنگ می‌باشد. درحالی‌که نظام حاکم، احزاب فاسد و قوت‌های نظامی، مقامات کلیدی دولت را در اختیار داشته و منابع درآمد و دارایی‌های غیرقانونی را که در اصل ملکیت شخصی مردم عراق بوده، غصب و بدون این‌که اندک نصیبی مردم در آن‌ها داشته باشند، همه را در انحصار خود قرارداده‌اند. هم‌چنان سیاست‌های اعمال شده در این سرزمین بزرگ‌ترین عامل انتشار فقر، مریضی و باعث تخلف اکثر فرزندان مردم این سرزمین است. علاوه‌براین، عامل دیگر این وضعیت عبارت است از تقسیمات جامعۀ عراقی بر اساس فرقه، دین و نژاد می‌باشد. تقسیماتی‌که پیامد نظام سهم‌بندی‌شدۀ حاکم بر عراق است.

عراق همواره از مشکلات بزرگ اقتصادی رنج برده است؛ درحالی‌که این سرزمین از غنی‌ترین منابع نفتی جهانی برخوردار بوده و دارای بندرگاه‌های بزرگ صادرات و واردات می‌باشد. اما این واردات در کاهش مظاهر فقر، ساخت زیربناهای اساسی، کارافزایی و مساعد ساختن زمینۀ کار هیچ استفاده‌ای ندارند. حال‌آن‌که طبق گزارش کمیتۀ اقتصادی پارلمان عراق درصدی بی‌کاری در این سرزمین به‌بیش‌تر از 42 درصد از تعداد ساکنین آن می‌رسد. چنان‌چه این کمیته در سپتمبر 2019م برحسب گواهی عموم و طبق موجی از شهادت‌های مستقیم جامعه، تعداد بی‌کاران را پنچ میلیون تخمین زده بود. واقعیتی‌که جوانان نمی‌توانند در آن سکوت اختیار نمایند. (منبع: الجزیره)

 کسانی‌که امور را پیگیری می‌کنند در معترضین و موقف‌های‌شان ثبات و اصرار شدیدی را خواهند دید. معترضین خواستار سرنگونی دولت با تمام نهادهایش بوده و می‌خواهند که این پارلمان شکست‌خورده از بین برود. قانون اساسی تعدیل و برای انتخابات، قوانین مبتنی برعدل وضع شده و برضرورت این کار بسیار تأکید دارند. معترضین خواستار رهبریی می‌باشند که واقعاً مستقل بوده، فرصت‌ها را در اختیار جوانانی قرار دهد که توقع ایجاد تغییرات اساسی، رشد و توسعه کشور و ساخت زیربناها را دارند. می‌خواهند از عراق سرزمینی بسازند که درمیان کشورهای هم‌سطح خود در منطقه و جهان از یک جایگاهی خوب برخوردار باشد. واقعیت کنونی عراق برای احزابی‌که در رأس قدرت قرار دارند، بیش‌تر از دو راه حل واضح و روشن، راه دیگری را باقی نگذاشته‌است. این احزاب به‌دلیل این‌که آن‌چه را در دست دارند در معرض از بین رفتن قرار دارد. در قدم اول به‌بهانۀ تعدیل قوانین، مطابق خواستۀ معترضین به‌تأخیرکاری و معطل‌سازی امور پرداخته و سپس به‌اعمال زور و خشونت همراه با افراط علیه معترضین برای وادار ساختن آن‌ها به‌پایان‌دادن به‌اعتراض‌شان به‌قتل، تعذیب، وحشت و اختطاف فعالان اقدام نموده‌اند. اما این ظلم احزاب با سکوت و حتا رضایت دولت همراه بود؛ برای این‌که دولت و نیروهای امنیتی برای جلوگیری از جنایات احزاب هیچ اقدام قاطعی ننمودند. بنابراین، تعداد قربانی‌های این اعتراض به 500 کشته و نزدیک به 20هزار زخمی می‌رسد؛ طوری‌که در میان زخمی‌ها کسانی وجود دارند که به‌معلولیت دایمی نیز مبتلاء شده‌اند. سازمان عفو بین‌المللی می‌گوید: "قدرت‎های حاکم در عراق در تعیین حد بازداشت فعالان، روزنامه‌نگاران و معترضین شکست خورده و در برابر این‌ها با سهل‌انگاری برخورد نموده‌اند." لیکن در حقیقت این جنایات ظالمانه شکست خورده باعث ثبات و اصرار بیش‌تر معترضین بر موقف‌های‌شان شد. حتا میدان‌های اعتراض با حاضرین جدید پرشده است.

در میان زدوبند این اوضاع درناک درمیان ما، سیاسیونی پدید آمده است که به‌جز از دموکراسی ناکام  چیزی دیگری را نشناخته و در تلاش بازاریابی به‌دستاوردهای خود برای حل مشکلات ما می‌باشند. چیزی‌که در واقع ﴿...كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً...؛ هم‌چون سرابی است در یک کویر (بیابان هموار و بی‌آب) که انسان تشنه آن را آب می‌پندارد...﴾، بیش نیست. برخی از آن‌ها کسانی می‌باشند که به‌کمک‌های جامعۀ بین‌المللی برای نجات ما اعتماد دارند. درحالی‌که هرآن‌چه بر امت اسلامی سرازیرشده است، درواقع دست‌رنج ایشان می‌باشد. انگلیس، فرانسه و آلمان صرفاً مواردی را که  راه‌پیمایی‌های مسالمت‌آمیز مردم عراق را مورد هدف قرار داده بود، محکوم کردند. بیانیه هشدارآمیزی را با لحن شدیدی برای رئیس دولت مستقل عادل عبدالمهدی ارائه داشته و از وی خواستند که دور نگه‌داشتن نیروهای بسیج مردمی را از اماکن راه‌پیمائی ضمانت نماید. اما پرسش این است که آیا کدام ساکنی حرکت کرد؟! اما مارتن هوث سفیر اتحادیه اروپا در عراق حوادثی را که بر میدان خلانی و بر بالای پول السنک در مرکز شهر بغداد به‌وقوع پیوسته بود را تقبیح نمود. حوادثی که علاوه بر به آتش کشیده شدن خیمه‌های معترضین، جان 25 تن را گرفته و باعث زخمی شدن بیش‌تر از 120 تن دیگر شده است. این سفیر نگرانی خویش را در تویترش چنین ابراز نموده، گفت: "که وی بر این جنایات خشمگین بوده و احساس حزن عمیق می‌نماید" و پرسشی را مطرح ‌ساخته می‌گوید: "مخربین واقعی چه کسانی می‌باشند؟"

 اما امریکای کافر در خصوص توافق‌نامۀ امنیتی خود با عراق و در خصوص موجبات آن بی‌توجهی نموده صرف در سهم‌دهی قدرت‌های عراقی در اجراآت و تدارکات انتخاباتی قبل از وقت و در اصلاحات انتخاباتی بسنده کرده است. امریکا چنین ادعا داشت که به‌خشونت علیه معترضین پایان می‌دهد، به‌خشونتی‌که صدها کشته به‌جای گذاشته است؛ اما فقط در زمینه اظهار داشت که احساس نگرانی عمیق می‌نماید. درگذشته اگر کنگرۀ امریکا قانونی را به‌تصویب می‌رساند، باعث ثبات امنیتی، سیاسی و اقتصادی در عراق می‌شد. حتا این وضعیت تمامی کسانی را که در داخل این سرزمین و بیرون از این سرزمین مصروف سرگرمی بوده، خواستار حمایت بیگانه‌گان و کیفرهای بی‌رحمانۀ امریکا می‌باشند، متأثر ساخته است. از قانون و از رئیس جمهور ترامپ می‌خواهند تا کسانی را که صلح و ثبات را به‌تهدید مواجه می‌نمایند، مجازات نمایند... . حال پرسش این است که آیا به‌فضل این قانون مردم در امنیت به‌سرمی‌برند؟! پس دراین‌صورت چیزی را که به‌نام جامعۀ بین‌الملل یاد می‌کنند در زمان وقوع بحران‌ها در این سرزمین وجود ندارد؛ مگر این‌که دخالت‌شان در آن زمان در حدی می‌باشد که منافع دولت‌های‌شان تقاضا می‌کند.

 اما دولت ناکارای عبدالمهدی، درحال‌حاضر به‌دولتی تبدیل شده است که فقط مصروف پیش‌برد اعمال روزمرۀ خود می‌باشد و تا تشکیل دولت جدید برپارلمان جدید اعتماد نموده، چانش خویش را می‌آزماید. همواره نشست‌ها و مناقشات پارلمان در مورد تعدیل قانون انتخابات جدید و انسجام آن با شرایط جاده‌های قیام‌کننده بوده است، قانونی‌که رای‌زنی‌ها در خصوص آن در ماه آینده به‌زودی آغاز خواهد شد. احزاب سیاسی خواست شخصی خویش را بر فشارهای مردمی ترجیح داده‌اند. لیکن چند هفته پیش به‌توافق عموم بر تصویب قانون کمیسیون عالی و مستقل انتخابات رای‌زنی‌ها آغاز شد. از حلبوسی رئیس پارلمان عراق چنین نقل است که گفت: "اعضای کمیسیون جدید انتخابات از قضات می‌باشند و انتخاب‌شان بر اساس قرعه‌کشی خواهد بود." (منبع: الحدیث) این پیش‌کش از طرف حکومتی می‌باشد که قبلاً از جانب خشم مردمی، مردود شده بود و به‌گمان اغلب به‌زودی این پیش‌کش هم‌چنان رد خواهد شد.

 در خاتمه، ما همواره راه رسیدن به‌تحقق خواسته‌های مردم را  دشوار دانسته و به‌سادگی از بین رفتن طبقۀ فاسدی‌که 16 سال است بالای سینۀ مردم نشسته‌اند را یک تصور بعید می‌بینیم. به‌دلیل اسبابی‌که آخرشان، نبود رهبری آگاه مردمی، یا پافشاری کسانی‌که نجات را در پناه بردن به‌ایدیولوژی سرمایه‌داری می‌دانند و یا راه‌های حل دموکراتیک را که متناقض واقعیت اسلام، عقیده و احکام اسلام بوده و عراقی‌ها مدیون آن هستند، نیست. از الله سبحانه‌وتعالی می‌خواهم که بر امت اسلامی منت گذاشته، شریعت حنیف را بالای‌شان حاکم سازد، چیزی‌که سعادت دنیا و آخرت را برای‌شان محقق ساخته ضامن خیر، عزت و کرامت می‌باشد. 

نویسنده: استاد عبدالرحمن الواثق-عراق

مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...

کورنیلیوس‌هاجالیسیوم و چگونگی تجاوز هیأت حکومت علیه اسلام

  • نشر شده در هالند

(ترجمه)

کورنیلیوس‌هاجالیسیوم، یک مدرسه‌ی ثانویه در شهر آمستردام است که از زمان تأسیس‌اش تاکنون صدها مراتب مورد هدف تحقیقات عمومی بی‌نظیر قرار گرفته است. بناً اتهامات بی‌‌شمار علیه این مدرسه بارها و بارها بی‌اساس و بی‌بنیاد اثبات شده است، همان طوری‌که پرونده حقوقی که علیه‌اش ثبت شده بود، در نهایت، دادگاه به نفع مدرسه حکم صادر نمود. ‏اکنون به شکل واضح معلوم شده که حکومت و چندین ارگان دولتی، با استفاده از صلاحیت قضائی و قدرت‌شان، به‌طور آگاهانه و با شوق و رغبت و با حفظ و تامین کمپاین و حمله‌ی تهمت‌آمیز علیه این مدرسه اسلامی قدعلم نموده اند. 

در اوایل همین ماه، CTVID، مرجع نظارت‌گر بر AIVD، گزارش خشونت‌آمیز را در مورد رفتار غیرقانونی AIVD در مورد کورنیلیوس هاجالیسیوم منتشر کرد. ولی گذشته از این، بازرسان آموزش و پرورش/تعلیم و تربیه به‌طور عمدی وقتی‌که حکم مثبت از سوی دادگاه/محکمه در خصوص مدرسه صادر شد، تعصب(ضد اسلامی) خود را نشان داد، زیرا برخلافت تصورش بود؛ چون قبلاً با مقامات دولتی و غیردولتی گفت‌وگو داشته بود و به دنبال راهی برای مسدود کردن مدرسه و ممنوعیت آن کسانی‌که اعضای‌ همچو "حرکت ویژه‌ی مشکل‌ساز و بودجه خارجی نامطلوب هستند"، بود. ‏علاوه بر این، وگلزنگ(Vogelzang) بازرس عمومی، یک ایمیلی را در ماه مارس/مارچ از سوی وزارت آموزش و پرورش/تعلیم و تربیه دریافت کرد که در آن "درخواست صریح" برای بررسی راه‌های مختلف صورت گرفته بود تا بتوانند هرچه زودتر حتی خارج از قوانین آموزشی "بودجه این نهاد اسلامی" را قطع کنند. بنابراین، تحقیقات بازرسان باید از "چشم انداز" همین "متغیرها" تهیه شود. پس از آن، بازرسان با یک حکم منفی در خصوص بودجه این نهاد آمد یا نتیجه خود را پیشکش نمود. بناً این امر "استقلالیت" مربوط به بازرسان آموزشی/تعلیمی را نگران کننده نشان می‌دهد.

وزیر آموزش و پرورش، آری اسلوب (اتحادیه مسیحی) از فرصت استفاده کرد و بودجه دولتی این مدرسه را متوقف کرد. از سوی دیگر، ‏شهردار آمستردام، هلسما(Halsema)، بر وارد نمودن نفوذ منفی‌ و اعمال قدرتش بر والدین دانش آموزان، حتی از دایره انسانیت بیرون رفت. 

این حملات کمپاینی علیه اسلام و مسلمانان درین روزها از سوی پولیس/بازرس عام شده است. بناً مسئله کورنیلیوس‌هاجالیسیوم، جدا از امر فوق الذکر نیست. فلهذا، حملات تهمت‌آمیز و کمپانی علیه مدرسه تنها و تنها بخاطر هویت اسلامی‌اش است نه چیزی دیگری. جالب است که این کار برای محافظت از پایه‌های حاکمیت قانون دموکراتیک انجام شده است. اما چه کسی واقعاً یک‌ تهدید جدی برای حاکمیت قانون دموکراتیک است؟ این مدرسه تمام پرونده‌های مدنی را که بارها و بارها علیه آن به ثبت رسیده است برنده شده است، اما آیا این به دلیل تاکتیک‌های حیله‌گرانه و غیرقانونی است که علیه آن بافته می‌شود یا به این دلیل که دولت هالند و ارگان‌های حکومتی‌اش به طور ساختاری حاکمیت قانون دموکراتیک را به چالش می‌کشند؟

جای تعجب است که چگونه یک سکوت مرده و غیرقابل تحملی از مدافعان سرسخت دموکراسی و آزادی دیده می‌شود که فریاد بزند فلانی در معرض خطر است؟ ‏آیا آن‌ها واقعاً در مسیر "دموکراسی و آزادی" ایستاده اند که  دولت و ارگان‌ها روز و شب را یکی می‌کنند و علیه مدرسه ثانویه اسلامی کورنیلیوس هاجا لیسیوم، شمشیر تیز نموده اند؟

این واضع است که اسلام و مظاهر اسلامی به‌طور آشکارانه در معرض تجاوز و مبارزه قرار گرفته است. بناً، تا زمانی‌که گوساله‌های مقدسی سامری مانند دموکراسی و آزادی و حتی بدون هیچ عواقبی درین جهان حاکمیت داشته باشند، همه چیز(احکام غیر شرعی) مجاز می‌باشد. ‏این عمل‌شان چیزی نیست جز اعلام یک بازی شیطانی علیه اسلام و مسلمانان. بناً والدین، اعضاء و کارکنان مدرسه اسلامیکورنیلیوس هاجا لیسیوم شاهد این بی‌عدالتی بوده اند و تااکنون علیه این ظلم ثابت قدم ایستاده شده و با موفقیت علیه این جریان متحد شدند. مسلمانان نشان دادن که عزم راسخ و اتحاد قدرت عظیمی را تبارز می‌دهد، حتی اگر همگی مخالف تان باشد. ‏آیا تصورش را کرده می‌توانید، چگونه خواهد بود اگر تمام سرزمین‌های اسلامی تحت یک حکومت متحد شوند؟

اوکی پالا

نماینده مطبوعاتی حزب التحریر-هالند

مترجم: زکریا وهاج

ادامه مطلب...

دفتر مرکزی: کمپاین"فتح قسطنطنیه، بشارتی که تحقق یافت ... بشارت‌های دیگربه دنبال آن!"

  • نشر شده در مرکزی

فتح قسطنطنیه، بشارتی که تحقق یافت ...  بشارت‌های دیگربه دنبال آن!

بازگشت خلافت- نبرد با یهود- فتح روم

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر کمپاین وسیعی را تحت عنوان:

"فتح قسطنطنیه، بشارتی که تحقق یافت ...  بشارت های دیگربه دنبال آن!"  

تحت هدایت و رهبری امیر حزب‌التحریر، دانشمند بزرگ، عطاء بن خلیل ابو الرشته، حفظه الله، دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر، به مناسبت سالروز فتح قسطنطنیه (شهر هرقل)، که محاصرۀ آن از ۲۶ ربیع الاول آغاز و در ۲۰ جماد الاول سال  ۸۵۷هـ.ق مطابق ۵ اپریل الی ۲۹ می سال ۱۴۵۳میلادی، فتح گردید؛ راه اندازی نموده است، که با این فتح بشارت رسول الله صلی الله علیه وسلم تحقق یافت که فرموده بود:

«لَتُفْتَحَنَّ الْقُسْطَنْطِينِيَّةُ فَلَنِعْمَ الْأَمِيرُ أَمِيرُهَا وَلَنِعْمَ الْجَيْشُ ذَلِكَ الْجَيْشُ»

ترجمه: قسطنطنیه حتماً فتح خواهد شد؛ چی نیکو امیری‌ست امیر آن و چی نیکو ارتشی‌ست ارتش آن!

اول: به هدف تذکر تا هر صاحب بصیرتی ببیند وقتی اسلام جامۀ عمل بپوشد، مسلمانان و خود اسلام از چه عظمتی برخوردار خواهند شد و آنگاست که کفار و کفر هیچ توانی برای مقاومت نخواهند داشت؛ بلکه حق سربلند کرده و به سان ندای (الله اکبر) طنین انداز خواهد شد؛ چنانچه فارس و بیزانس در برابر آن سر خم نمودند و عنقریب به خواست الله متعال روم که بخش دیگر بیزنس است، نیز در برابر آن به زانو درخواهد آمد تا به این ترتیب بخش دوم بشارت رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد فتح روم مصداق عملی پیدا کند.

دوم: برای این‌که دل‌های شما در مورد تحقق بشارت‌های سه‌گانه رسول الله صلی الله علیه وسلم اطمینان حاصل نماید، چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم فتح قسطنطنیه، فتح روم و تأسیس مجدد خلافت بر منهاج نبوت و جنگیدن با یهود و شکست سخت آن را بشارت داده و می‌دانیم که رسول الله صلی الله علیه وسلم از هوای نفس خودش سخن نمی‌گوید و آن‌چه می‌گوید قطعاً وحیی است که به وی نازل می‌گردد. بشارت‌های سه‌گانۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم که تا کنون عملی نگردیده به خواست الهی قطعاً عملی خواهد گردید؛ اما نباید فراموش نمود که این بشارت‌ها توسط ملائکه‌ای از آسمان و به صفت یک تحفه برای ما عملی نخواهد شد؛ بلکه سنت الهی همواره اینست که ما باید الله را نصرت دهیم تا اوتعالی ما را نصرت دهد و به این ترتیب شریعت اوتعالی را برپا نموده و بنای دولت بزرگ‌اش را بلند بناکنیم و آنچه را در توان داریم، آماده نموده و سپس در راه اوتعالی شروع به جهاد نمائیم، آنگاست که زمین با نور بشارت‌های سه‌گانه رسول الله صلی الله علیه وسلم که تا هنوز عملی نگردیده روشن خواهد شد و زمین یک بار دیگر شاهد نور خلافت خواهد بود.

سوم: پس از آن‌که غرب کافر موفق شد، به کمک خائنان عرب و ترک خلافت را در سال ۱۳۴۲هـ.ق مطابق ۱۹۲۴م سقوط دهد و این سقوط را موازی با فتح قسطنطنیه بر شمارد و به این ترتیب قدرت از دست رفته‌اش را بازگرداند، از آن زمان به بعد تمام هم و غم غرب این شد که با تمام توان مانع برگشت مجدد خلافت قرار گیرد تا مبادا توان و قدرتی را که مجدداً به دست آورده و یک بار دیگر از دست ندهد؛ به ویژه پس از آن‌که سرزمین‌های اسلامی را به استعمار خود در آورد و پیوسته مراقب فعالیت جریان‌ها در سرزمین‌های مسلمانان بود. اما زمانی‌که حزب التحریر در سال ۱۳۷۲هـ.ق مطابق ۱۹۵۳م تأسیس گردید و غرب متوجه شد که ستون فقرات فعالیت‌های این حزب و قضیۀ سرنوشت‌ساز آن همانا برگرداندن خلافت است و دریافت که حزب التحریر در این هدف‌اش کاملاً جدی و کمر بسته است، به حکام مزدور خویش دستور داد تا از فعالیت‌های حزب جلوگیری نموده و افراد آن را در مناطق مختلف تحت تعقیب، باز داشت و شکنجه قرار داده و حتی آنان را به شهادت برسانند و در برخی مناطق دیگر آنان را محکوم به حبس‌های طولانی‌مدت و حتی حبس ابد کنند. سپس اسالیب دیگری از قبیل دروغ، تزویر و با تمام بی‌شرمی تغییر دادن حقایق را به آن علاوه نمودند. برای این‌که افتراها و بهتان‌های‌شان به گمان خودشان تأثیری داشته باشند، کسانی را که نام مسلمان بالای خود گذاشته و لباس اسلام بر تن کرده بودند را در این پیش قدم نمودند و سپس برخی از کسانی‌که حزب را ترک کرده بودند و یا حزب آنان را مجازات کرده بود، در این افتراها با آنان همگام شدند. به این ترتیب، این جهت‌های مختلف جمعاً در این افتراها، تزویرها و تغییر دادن حقایق اشتراک نمودند و هرکدام نقش خود را داشت: کفار، منافقان و بزدلان و سپس هم شمار اندکی از کسانی‌که حزب را ترک کرده بودند یا حزب آنان را مجازات کرده بود و آنانی‌که در دل‌های‌شان مریضی دارند، همه در این دسیسه و افتراء علیه حزب مشارکت نموده و این فعالیت خویش را در هر مرحله با راهکارهای زهرآلود و دروغ‌های ماهرانه ادامه دادند؛ هرگاه در یک نیرنگ ناکام می ماندند، نیرنگ دیگری را روی دست می‌گرفتند؛ اما فراموش می‌کردند و یا خود را به فراموشی می‌زدند که جوانان حزب از چنان فکر پاک و سرعت البدیهه و درایت و ذکاوت عمیقی برخوردار اند که می‌توانند خبیث و طیب (نیک و بد) را به ساده‌گی از یک‌دگر تفکیک نموده و نگذارند وصله هیچ دروغی به آنان پیوند زده شود. به این ترتیب با وجود ابزاری‌که برای زینت بخشیدن به افتراهای‌شان در اختیار داشتند و با وجود زیبا جلوه دادن تزویر حقایقی‌که برای طراحی آن بسی رنج کشیدند و خود را خسته و درمانده کردند، بازهم این افتراها و تزویرها هیچ گوش شنوایی در میان جوانان حزب و نه هم هیچ مسلمان با درایتی نیافت؛ بلکه به تعبیر قرآن کریم به سرابی می‌ماند:

﴿كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً

ترجمه: كافران اعمال‌شان به سرابی می‌ماند که در بیابان بی‌آب و علفی شخص تشنه‌ای آن را آب پندارد؛ اما هنگامی‌که به سراغ آن رود، اصلاً چیزی نیابد.

با هر مکری‌که روی دست گرفتند، هر خباثتی‌که به کار انداختند و هر بدی‌که در برابر حزب و رهبری آن پیش گرفتند، به این گمان ‌که بالای حزب تأثیر خواهد گذاشت، گمان‌شان با خاک یکسان شد و به خواست الله متعال خوار و ناامید به جایگاه نخست‌شان برخواهند گشت و هیچ نفعی از دروغ، دسیسه و مکرهای‌شان حاصل نخواهند نمود؛ به هر اندازه که گسترده و زیاد هم باشد: ﴿وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ یعنی حیله‌گری‌های زشت جز دامن‌گیر حیله‌گران نمی‌گردد. آنان عاقبت این اعمال‌شان را در نزد الله سبحانه وتعالی درخواهند یافت؛ به هر اندازه این افتراها و مکرهای‌شان که زیاد هم باشد: ﴿وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَإِنْ كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُیعنی آنان نیرنگ خود را بکار بستند و الله از نیرنگ‌شان آگاهست و شریعت ثابت و استوار با نیرنگ آنان از جای برکنده نمی‌شود.

ما به درگاه الله سبحانه وتعالی التماس و تضرع می‌کنم که روند عملی شدن بشارت‌های رسول الله صلی الله علیه وسلم آغاز شده و این بشارت‌ها یکی پس ازدیگری جامۀ عمل بپوشد و به این ترتیب، شاهد برگشتن خلافت این امت باشیم؛ سپس قدس این امت را آزاد کنیم؛ سپس روم را فتح کنیم؛ چنان‌که قبلاً بیزانس را‌ آزاد کردیم و به این ترتیب احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم مصداق پیدا نماید. هم‌چنین از الله متعال می‌خواهم ما را یاری نماید تا کار خویش را با احسان و نیکو انجام دهیم تا اهلیت نصرت الله عزیز و رحیم را به دست آوریم:

﴿و یومئذ یفرح المومنون بنصر الله ینصر من یشاء و هو العزیز الرحیم﴾

ادامه مطلب...

پیام عالم بزرگوار، شیخ عطاء ابن خلیل ابوالرشته -امیر حزب التحریر- به‌مناسبت یادبود فتح قسطنطنیه در سال 857هـ.ق، مطابق 1453م

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

الحمد لله على نعم الله والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه ومن والاه وبعد:

به امت اسلامی، امتی‌که برای دعوت همۀ مردم بیرون کرده شده، به حمل‌کنندگانِ خوب و نیکوکار دعوت و به مهمانان و بازدیدکنندگان گرامی این صفحه!

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

در تاریخ ملت‌ها، روزهای روشن اند که ملت‌ها به آن روزها می‌بالند؛ پس حال چگونه خواهد بود؛ اگر این‌گونه روزها محل تحقق مژدۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم باشد؟ به یقین که این‌گونه روزها ستاره‌هایی اند که در آسمان می‌درخشند؛ بلکه آفتاب‌های اند که که دنیا را روشن ساخته و امت را به دامنه‌های بلند آسمان رسانده‌اند؛ از جملۀ آن روزها این روزهای مبارکی‌ست که در آن قرار داریم؛ روزهای یادبود از فتح قسطنطنیه. محمدفاتح نبرد و محاصرۀ قسطنطنیه را در 26 ربیع الاول آغاز نمود تا این‌که در صبح روز سه‌شنبه ماه جماد الاول 857هـ.ق در چنین روزی فتح آن را به انجام رساند، یعنی این‌که محاصرۀ آن حدود دو ماه طول کشید. زمانی‌که محمدفاتح پیروزمندانه وارد شهر شد، از اسپ‌اش پیاده گردید و بابت این فتح سجدۀ شکرانه برای الله بجا آورد؛ سپس به سوی کلیسای "ایا صوفیا" روی کرد؛ جایی‌که مردم بيزانس و علمای دینی آن گردهم آمده بودند؛ به آن‌ها امان داد و دستور داد تا کلیسای "ایا صوفیا" به مسجد تبدیل گردد و هم‌چنان دستور داد تا در محل قبر صحابۀ بزرگوار (ابو ایوب انصاری رضی الله عنه) مسجدی اعمار گردد. همان کسی‌که در زمرۀ مجاهدین نخست که برای آزادسازی و فتح قسطنطنیه اقدام نموده بود، شامل بود و در آن جا وفات نمود؛ الله بر او رحم نموده و او را بیامرزد. سپس محمد که لقب فاتح برایش داده شد، تصمیم گرفت تا قسطنطنیه را به‌جای ادرنه، پایتخت و مرکز دولت خود انتخاب نماید و پس از فتح قسطنطنیه را به اسلام‌بول (شهر اسلام و یا دار اسلام) مسمی نمود که بعدها به استانبول شهرت پیدا کرد. محمدفاتح داخل شهر شد و به ایا صوفیا رفته، در آنجا نماز اقامه نمود و به فضل الله سبحانه وتعالی از کلیسا به مسجد تعویض گردید. این حالت ادامه پیدا کرد و ایا صوفیا مسجدی پاک و درخشندۀ بود که مسلمان‌ها یکی از پس از دیگری ترمیم و تعمیرش می‌نمودند تا این‌که جنایت‌پیشۀ زمان، مصطفی کمال به قدرت رسید و مردم را از نمازگذاری در آنجا منع نموده و آن مکان مقدس را موزیمِ برای گردشگران صبح و شام قرار داد.

به این‌گونه بشارتی را که رسول الله در حدیث شریف بیان نموده بود، تحقق پیدا کرد: از عبد الله ابن عمرو ابن عاص روایت است که گفت: در حالی‌که ما در اطراف رسول الله صلی الله علیه وسلم جمع بودیم و می‌نوشتیم که کسی از رسول الله صلی الله علیه وسلم پرسید: کدام یک از شهرها نخست فتح می‌گردد: قسطنطنیه و یا روم؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«مَدِينَةُ هِرَقْلَ تُفْتَحُ أَوَّلاً، يَعْنِي قُسْطَنْطِينِيَّةَ»

(بروايت احمد در مسند و حاکم در مستدرک)

ترجمه: شهر هِرَقل نخست فتح می‌گردد، یعنی قسطنطنیه.

 پیرامون این حدیث گفته شده که نظر به شرط شیخین صحیح می‌باشد؛ اما آن دو این حدیث را تخریج نکرده‌اند. ذهبی در تلخیص در مورد این حدیث این‌گونه تبصره نموده است: مطابق شرط بخاری و مسلم. هم‌چنان در حدیث دیگر از عبد الله ابن بِشر ابن خَثعَمِی که او از پدرش روایت نموده و پدرش از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیده است که می‌فرمود:

«لَتُفْتَحَنَّ الْقُسْطَنْطِينِيَّةُ فَلَنِعْمَ الْأَمِيرُ أَمِيرُهَا وَلَنِعْمَ الْجَيْشُ ذَلِكَ الْجَيْشُ»

ترجمه: قسطنطنیه حتماً فتح خواهد شد؛ چی نیکو امیری‌ست امیر آن و چی نیکو ارتشی‌ست ارتش آن!

پدر خَثعَمِی می‌گوید: مَسلَمه ابن عبد الملک مرا خواست و در این مورد از من طلب وضاحت نمود و من هم برایش توضیح دادم و او هم با شنیدن بشارت رسول الله صلی علیه وسلم با قسطنطنیه نبرد کرد. این حدیث را احمد روایت نموده است. در مجمع الزوائد پیرامون این حدیث آمده است: «احمد، بزار و طبرانی روایت‌اش نموده و رجال آن ثقه اند» تا این‌که این بشارت به دستانِ جوان بنام محمدفاتح که عمرش از 21 سال تجاوز نمی‌کرد، تحقق پیدا کرد؛ مگر او از زمان طفولیت‌اش به گونۀ مستقیم برای این امر خود را آماده می‌کرد و پدرش سلطان مراد ثانی توجه خاصی به پسرش مبذول می‌داشت و او را در نزد بهترین اساتید زمانش به شاگردی نشاند که از آن جمله احمد ابن اسماعیل الکوارانی است و سیوطی او را از نخستین استادان فاتح شمرده و در مورد او گفته است: کورانی عالم و فقیه بزرگ است که علماء زمانش به برتری و متانت او گواهی داده‌اند؛ بلکه او را "ابوحنیفه زمانش" می‌خواندند. هم‌چنان از اساتید او "آق شمس الدین سنقر" است؛ کسی‌که از همان آوان طفولیتِ محمدفاتح حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم را در ذهن و ضمیر او می‌کاشت و این طفل بزرگ شده می‌رفت و برای برآورده شدن این هدف تلاش می‌کرد. شیخ آق شمس الدین برای محمدفاتح علوم اساسی قرآن، حدیث، سیرت نبوی و فقه را تدریس کرد، هم‌چنان برای او زبان‌های عربی، فارسی و ترکی را آموزش داد؛ در پهلوی این‌ها برخی علوم روزمرۀ زندگی مانند ریاضیات، کیهان شناسی و تاریخ را نیز برایش تدریس کرد. علاوه بر این‌ها وی در اسپ‌سواری و فنون رزمی شجاعت بی‌نظیری داشت که الله سبحانه وتعالی به وی منت نهاده بود تا این‌که توصیف رسول الله صلی الله علیه وسلم پیرامون‌اش صدق نمود و محمدفاتح همان بهترین امیر و ارتش‌اش همان بهترین ارتش بود که رسول الله صلی الله علیه وسلم بشارت آمدنش را داده بود؛ ارتشی‌که افراد آن با قلب‌های پر از ایمان و دست‌های پر از سلاح و آمادگی و انگیزۀ راستینِ جهاد تربیت یافته بودند، دین الله را نصرت دادند و الله هم با این فتح و پیروزی بزرگ نصرت‌شان داد. پس حمد و ستایش تنها سزوار پروردگار عالمیان است.

محمدفاتح دارای نگرش عمیق و صاحب بصیرت و بینایی بود، هرزمانی‌که خلا و نقصی را متوجه می‌شد؛ به اسرع وقت آن را پر نموده به درمان آن می‌پرداخت و هرازگاهی‌که در پیش روی‌اش مانع پدیدار می‌شد، به‌کمک الله سبحانه وتعالی نابودش می‌کرد، در زمان امارت‌اش برای فتح قسطنطنیه با سه مانع روبرو گردید که با هوشیاری و مهارت منحصر به فردش در یک نگاه به حل آن‌ها اقدام کرد:

1-  ارتشیان‌اش از سردی هوا و از این‌که در فضای باز در اطراف دیوارها بسر می‌بردند، برایش شکایت نمودند. محمدفاتح برای‌شان پناهگاه آماده نمود که در صورت نیاز به آن پناه می‌بردند. محمدفاتح نمی‌خواست که ارتش‌اش از محاصره دست بکشند، هرچند محاصره به درازا می‌کشید و نمی‌خواست که ارتش‌اش همانند ارتش‌های گذشتۀ مسلمانان که با قسطنطنیه جنگیدند، واپس گردند؛ بلکه خواست او این بود که برگشتی وجود ندارد؛ مگر این‌که قسطنطنیه به اذن الله سبحانه وتعالی فتح گردد.

2- دیوارهای قسطنطنیه از سه طبقه شکل یافته بود و در میان هر طبقه و طبقۀ دیگر سه متر فاصله وجود داشت. محمدفاتح در این قضیه متحیر بود و در زمان آن‌ها سلاح‌های پیشرفته‌ای‌که قوت تخریب زیاد داشتند، وجود نداشت و نیرومندترین سلاح دست داشتۀ آن‌ها منجنیق بود که توسط آن سنگ‌های نه چندان خورد را که صرف توانایی ایجاد سوراخ‌های کوچک در دیوارهای به این بزرگی را داشت، محمدفاتح نیروهای نظامی دنیا را زیر نظر داشت تا این‌که برایش خبر رسید که یکی از مهندسین مجرب بنام "اوربان" تیوری ساخت توپ‌هایی را دارد که توانایی فروریزی دیوارها را دارند. اوربان این خدمات ومهارت‌اش را به امپراتور قسطنطنیه پیشکش نمود؛ اما امپراتور قسطنطنیه به او توجهی نشان نداد و در عوض محمدفاتح ازو پیش‌آمد خوبی نمود و اموال بسیاری به او بخشش کرد و تمام وسایل و امکاناتی‌که او را در پایان دادن اختراع‌اش کمک می‌کرد، برایش مهیا نمود. اوربان به همکاری مهندسین دولت عثمانی به ساخت توپ‌ها آغاز نمود و محمدفاتح خودش ساخت این توپ‌ها را نظارت می‌کرد. با گذشت سه ماه اوربان مؤفق شد که سه توپ با حجم بزرگ را آماده نماید و گلولۀ توپ را با وزن یک نیم تُن درنظر گرفت. اوربان نخواست آزمایش این توپ‌ها را در دیوارهای قسطنطنیه انجام دهد تا مبادا نتیجه دلخواه بدست نیاید و این کار در روحیۀ مسلمان‌ها تأثیر منفی بگذارد؛ بنابر این، آزمایش را در ادرنه انجام داد که به فضل الله سبحانه وتعالی مؤفق بدرآمد و توپ‌های سه گانه را از ادرنه به نزدیکی دیوارهای قسطنطنیه جهت کوبیدن آن‌ها انتقال داد که در نتیجه سبب تسلیمی روم گردید.

3- و موضوع دیگری‌که ذهن او را به خود مشغول نموده بود، این بود که وی می‌دانست دیوارهای اطراف قسطنطنیه در منطقۀ خلیج ضعیف است، با آن‌که روم از ضعف دیوارها در جهت خلیج می‌دانست؛ مگر با آن‌هم مطمئن بودند که کشتی‌های مسلمان‌ها به دلیل بسته‌بودن گذرگاه خلیج با زنجیرۀ موادمعدنی توانایی رسیدن به آن‌ها را ندارند؛ اما محمدفاتح که الله برای او گشایش را نصیب کرد، کشتی‌ها را از طریق هُول دادن از سطح تپه‌هایی‌که در جانب مقابل دیوارها از جهت خلیج قرار داشتند و این منطقه بنام "شاخ طلایی" یاد می‌شود، انتقال داد. وی چوب‌های را بر سطح تپه قرار داد و بالای این چوب‌ها مقدار زیاد از روغنیات و چربی‌ها ریخت، سپس کشتی‌ها را بر بالای آن چوب‌ها هُول داد و در مدت یک شب 70 کشتی را در خلیج پایین نمود و این امر رومی‌ها را سرگردان و گمراه ساخت، زمانی‌که صبح روشن شد و کشتی‌های مسلمان‌ها را در خلیج مشاهده نمودند؛ دل‌های‌شان از ترس وحشت مملو گردید و در نتیجه فتح و نصرت شامل حال مسلمان‌ها گردید.

برادران عزیز، بخش‌هایی از چگونگی فتح قسطنطنیه را به سه دلیل برای‌تان بازگو می‌کنم:

اول: به هدف تذکر تا هر صاحب بصیرتی ببیند وقتی اسلام جامۀ عمل بپوشد، مسلمانان و خود اسلام از چه عظمتی برخوردار خواهند شد و آنگاست که کفار و کفر هیچ توانی برای مقاومت نخواهند داشت؛ بلکه حق سربلند کرده و به سان ندای (الله اکبر) طنین انداز خواهد شد؛ چنانچه فارس و بیزانس در برابر آن سر خم نمودند و عنقریب به خواست الله متعال روم که بخش دیگر بیزنس است، نیز در برابر آن به زانو درخواهد آمد تا به این ترتیب بخش دوم بشارت رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد فتح روم مصداق عملی پیدا کند.

دوم: برای این‌که دل‌های شما در مورد تحقق بشارت‌های سه‌گانه رسول الله صلی الله علیه وسلم اطمینان حاصل نماید، چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم فتح قسطنطنیه، فتح روم و تأسیس مجدد خلافت بر منهاج نبوت و جنگیدن با یهود و شکست سخت آن را بشارت داده و می‌دانیم که رسول الله صلی الله علیه وسلم از هوای نفس خودش سخن نمی‌گوید و آن‌چه می‌گوید قطعاً وحیی است که به وی نازل می‌گردد. بشارت‌های سه‌گانۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم که تا کنون عملی نگردیده به خواست الهی قطعاً عملی خواهد گردید؛ اما نباید فراموش نمود که این بشارت‌ها توسط ملائکه‌ای از آسمان و به صفت یک تحفه برای ما عملی نخواهد شد؛ بلکه سنت الهی همواره اینست که ما باید الله را نصرت دهیم تا اوتعالی ما را نصرت دهد و به این ترتیب شریعت اوتعالی را برپا نموده و بنای دولت بزرگ‌اش را بلند بناکنیم و آنچه را در توان داریم، آماده نموده و سپس در راه اوتعالی شروع به جهاد نمائیم، آنگاست که زمین با نور بشارت‌های سه‌گانه رسول الله صلی الله علیه وسلم که تا هنوز عملی نگردیده روشن خواهد شد و زمین یک بار دیگر شاهد نور خلافت خواهد بود.

سوم: پس از آن‌که غرب کافر موفق شد، به کمک خائنان عرب و ترک خلافت را در سال ۱۳۴۲هـ.ق مطابق ۱۹۲۴م سقوط دهد و این سقوط را موازی با فتح قسطنطنیه بر شمارد و به این ترتیب قدرت از دست رفته‌اش را بازگرداند، از آن زمان به بعد تمام هم و غم غرب این شد که با تمام توان مانع برگشت مجدد خلافت قرار گیرد تا مبادا توان و قدرتی را که مجدداً به دست آورده و یک بار دیگر از دست ندهد؛ به ویژه پس از آن‌که سرزمین‌های اسلامی را به استعمار خود در آورد و پیوسته مراقب فعالیت جریان‌ها در سرزمین‌های مسلمانان بود. اما زمانی‌که حزب التحریر در سال ۱۳۷۲هـ.ق مطابق ۱۹۵۳م تأسیس گردید و غرب متوجه شد که ستون فقرات فعالیت‌های این حزب و قضیۀ سرنوشت‌ساز آن همانا برگرداندن خلافت است و دریافت که حزب التحریر در این هدف‌اش کاملاً جدی و کمر بسته است، به حکام مزدور خویش دستور داد تا از فعالیت‌های حزب جلوگیری نموده و افراد آن را در مناطق مختلف تحت تعقیب، باز داشت و شکنجه قرار داده و حتی آنان را به شهادت برسانند و در برخی مناطق دیگر آنان را محکوم به حبس‌های طولانی‌مدت و حتی حبس ابد کنند. سپس اسالیب دیگری از قبیل دروغ، تزویر و با تمام بی‌شرمی تغییر دادن حقایق را به آن علاوه نمودند. برای این‌که افتراها و بهتان‌های‌شان به گمان خودشان تأثیری داشته باشند، کسانی را که نام مسلمان بالای خود گذاشته و لباس اسلام بر تن کرده بودند را در این پیش قدم نمودند و سپس برخی از کسانی‌که حزب را ترک کرده بودند و یا حزب آنان را مجازات کرده بود، در این افتراها با آنان همگام شدند. به این ترتیب، این جهت‌های مختلف جمعاً در این افتراها، تزویرها و تغییر دادن حقایق اشتراک نمودند و هرکدام نقش خود را داشت: کفار، منافقان و بزدلان و سپس هم شمار اندکی از کسانی‌که حزب را ترک کرده بودند یا حزب آنان را مجازات کرده بود و آنانی‌که در دل‌های‌شان مریضی دارند، همه در این دسیسه و افتراء علیه حزب مشارکت نموده و این فعالیت خویش را در هر مرحله با راهکارهای زهرآلود و دروغ‌های ماهرانه ادامه دادند؛ هرگاه در یک نیرنگ ناکام می ماندند، نیرنگ دیگری را روی دست می‌گرفتند؛ اما فراموش می‌کردند و یا خود را به فراموشی می‌زدند که جوانان حزب از چنان فکر پاک و سرعت البدیهه و درایت و ذکاوت عمیقی برخوردار اند که می‌توانند خبیث و طیب (نیک و بد) را به ساده‌گی از یک‌دگر تفکیک نموده و نگذارند وصله هیچ دروغی به آنان پیوند زده شود. به این ترتیب با وجود ابزاری‌که برای زینت بخشیدن به افتراهای‌شان در اختیار داشتند و با وجود زیبا جلوه دادن تزویر حقایقی‌که برای طراحی آن بسی رنج کشیدند و خود را خسته و درمانده کردند، بازهم این افتراها و تزویرها هیچ گوش شنوایی در میان جوانان حزب و نه هم هیچ مسلمان با درایتی نیافت؛ بلکه به تعبیر قرآن کریم به سرابی می‌ماند:

﴿كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً

ترجمه: كافران اعمال‌شان به سرابی می‌ماند که در بیابان بی‌آب و علفی شخص تشنه‌ای آن را آب پندارد؛ اما هنگامی‌که به سراغ آن رود، اصلاً چیزی نیابد.

با هر مکری‌که روی دست گرفتند، هر خباثتی‌که به کار انداختند و هر بدی‌که در برابر حزب و رهبری آن پیش گرفتند، به این گمان ‌که بالای حزب تأثیر خواهد گذاشت، گمان‌شان با خاک یکسان شد و به خواست الله متعال خوار و ناامید به جایگاه نخست‌شان برخواهند گشت و هیچ نفعی از دروغ، دسیسه و مکرهای‌شان حاصل نخواهند نمود؛ به هر اندازه که گسترده و زیاد هم باشد:

﴿وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ

یعنی حیله‌گری‌های زشت جز دامن‌گیر حیله‌گران نمی‌گردد.

آنان عاقبت این اعمال‌شان را در نزد الله سبحانه وتعالی درخواهند یافت؛ به هر اندازه این افتراها و مکرهای‌شان که زیاد هم باشد:

﴿وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَإِنْ كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ

یعنی آنان نیرنگ خود را بکار بستند و الله از نیرنگ‌شان آگاهست و شریعت ثابت و استوار با نیرنگ آنان از جای برکنده نمی‌شود.

در اخیر باید گفت که موقف‌گیری‌های استوار و محکم شما برادرانی‌که همواره مبتنی بر حق و نصیحت بوده و در برابر حمله‌های متکرری‌که علیه دعوت حق صورت می‌گیرد، ما را به یاد موقف‌گیری‌های اصحاب رضی الله عنهم می‌اندازد که آنان نیز به موقف‌گیری‌های حکیمانه و بزرگ رسول الله صلی الله علیه وسلم در برابر ناملایمات و سختی‌ها اقتداء می‌نمودند.

آری! موقف‌گیری‌های شما چنین است؛ موقف‌گیری‌های استوار و ثابتی‌که هرگز در برابر محنت‌ها و فتنه‌ها ضعیف نمی‌شوند؛ بلکه عزم‌های شما استوارتر و حنجره‌های‌تان برای فریاد حق رساتر می‌شوند؛ دنیا را یک بار؛ اما آخرت را بارها به نظاره می‌نشینید؛ پس خوشا به حال حزب که شما را دارد و خوشا به حال شما که حزب را دارید:

﴿رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ*لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ

ترجمه: مردانی‌که بازرگانی و معامله‌ای آنان را از یاد الله و خواندن نماز و دادن زکات غافل نمی‌سازد. از روزی می‌ترسند که دل‌ها و چشم‌ها در آن دگرگون و پریشان می‌گردد تا این‌که الله برابر بهترین کارهای‌شان پادش‌شان را بدهد و از فضل خود بر پادش‌شان بیفزاید؛ چرا که الله هرکسی را که خود بخواهد، بی‌حساب از مواهب خویش بهره‌مند می‌سازد.

آخرین سخن این‌که: من به درگاه الله سبحانه وتعالی التماس و تضرع می‌کنم که روند عملی شدن بشارت‌های رسول الله صلی الله علیه وسلم آغاز شده و این بشارت‌ها یکی پس ازدیگری جامۀ عمل بپوشد و به این ترتیب، شاهد برگشتن خلافت این امت باشیم؛ سپس قدس این امت را آزاد کنیم؛ سپس روم را فتح کنیم؛ چنان‌که قبلاً بیزانس را‌ آزاد کردیم و به این ترتیب احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم مصداق پیدا نماید. هم‌چنین از الله متعال می‌خواهم ما را یاری نماید تا کار خویش را با احسان و نیکو انجام دهیم تا اهلیت نصرت الله عزیز و رحیم را به دست آوریم: ﴿و یومئذ یفرح المومنون بنصر الله ینصر من یشاء و هو العزیز الرحیم﴾

و السلام علیکم ورحمۀ الله وبرکاته!

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

امیر حزب‌التحریر

ادامه مطلب...

پس پردۀ اعتراضات عراق

(ترجمه)

خبر:

از اول اکتبر تاکنون در جریان اعتراضات بغداد و ناصریه در جنوب عراق، تقریباً ۶۰۰ تن کشته شدند و بیش‌از صدها تن دیگر زخم برداشتند. هدف این اعتراضات مسالمت‌آمیز اقدامات و فساد نخست‌وزیر عادل عبدالمهدی و حکومت‌اش می‌باشد.

معترضان می‌خواهند نیازهای اساسی‌شان، همچون: آب، برق، شفاخانه‌ها/بیمارستان‌ها و تسهیلات ورزشی، تأمین شود. آنان حکومت را در مورد دخالت‌های خارجی و مدیریت نادرست نفت، که عملاً دزدیده می‌شود، محاسبه می‌کنند، و این‌که چرا امروزه معارف / آموزش و پرورش دولت در پایین‌ترین سطح قرار دارد؟

هفته‌ها ممنوعیت انترنت و قطع رسانه‌ها در جریان روزهای تیراندازی باعث شدت ظلم و ستم حکومت بر معترضانی‌که عموماً جوانان اند، افزایش یابد و به شکل گسترده‌ای از طرف جهان به فراموشی سپرده شوند.

جنایت‌کاران امتیازات‌شان را حفظ می‌کنند؛ حال‌آن‌که فعالان اختطاف می‌شوند و به قتل می‌رسند، اما تا هنوز هیچ‌کس در این پیوند دستگیر نشده‌است و همه شبه‌نظامیان را خطر اصلی و عامل ایجاد رعب و وحشت در زندگی مردم می‌دانند. به علاوه، مأموران بمب‌های گاز اشک‌آور را مستقیماً به سمت معترضان نشانه گرفته و از گلوله‌های پدافند هوایی در قتل کم از کم ۴۰ معترض در ناصریه استفاده کرده‌اند. (منبع: خبرگزاری آی‌ویتنس)

تبصره:

حسبی الله و نعم الوکیل!! مردم عراق از زمان اشغال امریکا در سال ۲۰۰۳ و سپس دستگیری‌های گسترده، شکنجه‌ها و حمله‌های گوناگون، به میزان غیرقابل تصوری زجر کشیده‌اند. میزان تخریب از دورافتاده‌ترین روستاها تا شهرها، این سرزمین را از آن‌چه در گذشته با بالاترین جایگاه ادبی در منطقه و بیش‌ترین تعداد فارغ‌التحصیلان/دانش‌آموخته‌های دانشگاهی در جهان بود متفاوت کرده‌است.

هدف اشغال امریکا این بود که، بنا به گفتۀ جیمز بیکر وزیر داخله/کشور امریکا "عراق را یک‌بار دیگر توسط بمباران به ادوار تاریک‌اش برگرداند" و حکومتی را نصب کند که غلام امریکا است و منافع خارجی‌اش را تأمین می‌کند، مردم را مطیع، متکی، فقیر نگه می‌دارد، و آنان را به‌خاطر داعش و کشتارهای گسترده در مناطق‌شان مسئول می‌داند.

رویدادهای هفده سال اخیر روی همگی تأثیر گذاشته و فقط به وخامت اوضاع افزوده‌است. زنان و اطفال به دلایل گوناگونی، همچون اجتماعی و سیاسی، مردان‌شان را ازدست داده‌اند، و گزینه‌ای ندارند مگر این‌که به کارهای کم‌درآمد و فاقد دورنمای تحصیلی مشخص مصروف شوند. داشتن زندگی ناامن به معیاری در سطح خانواده، جامعه و دولت تبدیل شده‌است و روی صحت/بهداشت و روان تمام افراد تأثیر دارد.

اکنون کسانی‌که خواب می‌دیدند امریکایی‌ها از طریق دیموکراسی و سیکولریزم به عراق نظم خواهند آورد، و گمان می‌کردند همانند اروپا آزادانه نفس خواهند کشید، بیداری سختی را تجربه کرده‌اند. آنان امیدوار بودند که سیکولرها قدرت می‌گیرند، پیشرفت می‌کنند و کشور را بازسازی می‌کنند، ولی چنین نشده‌است؛ چون باوجود رشد فزایندۀ ساختمان‌های شهری نوین و املاک مسکن، و توقف سرمایه‌گذاری در بخش زیرساخت‌ها، اکثر شهرهای کوچک به نمادی آشکار از غارت تبدیل شده‌است.

دیدن نابودی کامل این سرزمین بزرگ، بی‌جا شدن مردم شریف‌اش و رکود وضع زندگی‌شان، توسط اسالیب مکارانه و اصلاحات ماهرانه‌ای که باعث دوام هژمونی امریکا شده‌است، قلب‌های‌مان را جریحه‌دار می‌کند. این سرزمینی است که منابع طبیعی فراوانی برایش عطاء شده و اسلام در آن رشد کرده‌است و شهدای عزیز و گران‌قدرمان در آن مدفون اند، پس شدیداً به توجه امت ضرورت دارد.

ما از فرقه‌گرایی درس دردناکی آموخته‌ایم، طوری‌که به تجزیۀ سرزمین‌های‌مان انجامیده است؛ ولی حالا دیگر شک نداریم که تنها تطبیق درست احکام شریعت از طریق نظام خلافت ظرفیت تغییر همۀ این اشتباهات را دارد. قوانین اسلامی معیارهای ایدیولوژیک را برای تبدیل کردن دولت به یک قدرت اجتماعی و اقتصادی دارد، دولتی‌که اولویت‌اش امنیت مردم زیر ادارۀ شریعت است. هم‌چنان، تطبیق همه‌جانبۀ این قوانین شرعی، آن‌ها را در برابر حال، آیندۀ و تمام واقعیت‌هایی‌که دولت با آن روبرو است، جوابگو می‌کند و ارزش‌های اسلامی از یک چنین حکمرانی همه‌جانبه‌ای پدید می‌آید، طوری‌که باید از ساختار دولت عبور کند تا روی افکار و احساسات مردم تأثیر بگذارد و هماهنگی و عدالت را در میان‌شان بگستراند.

بناءً مسلمانان باید برای حفظ‌شان سخت تلاش کنند، چون این نه یک رویای آرمانی، بل وعدۀ الله سبحانه و تعالی است. پس به سمت‌اش دعوت‌کنید، از آن دفاع کنید، و نگذارید نادیده گرفته‌شود، چون این بخشی از توحید است.

﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾

(التوبه: ۳۳)

ترجمه: او کسی است که رسول‌اش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‌ها غالب کند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!

نویسنده: ملیحه حسن

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

ولایت سوریه: نشستی در لطمه تحت عنوان "رهبران وابسته را برکنار سازید!"

  • نشر شده در ویدیوها

حزب التحریر/ ولایت سوریه نشستی را در اطمه ساحه دیر بلوط واقع ریف ادلب تحت عنوان "رهبران وابسته را برکنار سازید" برگذار نمود.

سه شنبه, ۲۷ ربیع الآخر ۱۴۴۱ه برابر با ۲۴ دسامبر ۲۰۱۹م

ادامه مطلب...

تلویزیون الواقیه: توضیحاتی روی علائم پروژه تغییر همه جانبه اسلامی!

  • نشر شده در ویدیوها

گوشه ای از دیدار با دوکتور محمود عبدالهادی

عضو حزب در ولایت لبنان

در ارتباط به برنامه امور اسلامی تحت عنوان "سیداو جرعه ای از زهر کشنده!"

شنبه, ۲۶ ربیع الآخر ۱۴۴۱ه برابر با ۲۳ دسامبر ۲۰۱۹م

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه