تلویزیون الواقیه: درس مسجد "چرا دل های ما برای الله سبحانه و تعالی خاشع نمیشوند؟!"
- نشر شده در ویدیوها
درس مسجد از شیخ بزرگوار یوسف مخارزه (ابو همام)
سرزمین مبارک فلسطین
جمعه، ۲۳ ربیع الآخر ۱۴۴۱ه برابر با ۲۰ دسامبر ۲۰۱۹م
درس مسجد از شیخ بزرگوار یوسف مخارزه (ابو همام)
سرزمین مبارک فلسطین
جمعه، ۲۳ ربیع الآخر ۱۴۴۱ه برابر با ۲۰ دسامبر ۲۰۱۹م
خطبه نماز جمعه من مسجد نور - رنج دیدگان – واقع طرابلس شام توسط شیخ خالد سیف تحت عنوان "برای اینکه به امنیت و آرامش دست یابی باید از ظلم، فجور و گناه دست بکشی"
لبنان، ۲۳ ربیع الآخر ۱۴۴۱ه برابر با ۲۰ دسامبر ۲۰۱۹م
(ترجمه)
پرسش:
السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!
یک خواهر همعقیده شما از شهر یوزییفا (؟) به عالم بزرگ عطاء بن خلیل أبوالرشتة امیر حزب التحریر، الله حفظ تان کند: من یک چیچینی هستم و مدت چهارده سال میشود در بلجیم زندگی مینمایم؛ جاییکه زنان چیچینی زیادی آنجا اقامت دارند. در این اواخر پرسشهای زیادی مبنی بر چگونگی واکسین سرخکان، التهاب جگر، پندیدگی گلو، سل وغیره واکسینهای دیگر برای اطفال از دیدگاه اسلام مطرح میشود و مردم نسبت به واکسینها دیدگاه سردی دارند و صاحبان این دیدگاه عوارض روزافزون واکسین را دلیل دلسردی خویش عنوان میکنند و میگویند که این به معنی گرفتارسازی فرزندان سالم مان در چنگال ضرر میباشد و میگویند که تداوی فرض نیست؛ چه رسد به وقایه که در حد پاینتر از تداوی قرار دارد و همچنان میگویند که واکسین به معنی انتقال میکروب به داخل بدن طفل است که این انتقال در ذات خود حرام میباشد و این در حالیست که مواد ترکیبی این واکسینها از حیوانات چون شادی گرفته میشود.
واقعیت واکسین و حکم شرعی آن چیست؟ و آیا در دولت خلافت اسلامی واکسین با انواع آن وجود خواهد داشت؟ با یقین کامل باید گفت که نیمی از مسلمانان در اینجا فرزندانشان را واکسین نمیکنند؛ درحالیکه تعدادشان نیز رو به افزایش است و همچنان حکم شرعی واضح و هویداست که از آن نمیتوان فرار کرد؛ بناءً از شما تا حد توان تان در این عرصه خواهان توضیح و تفصیل میباشیم.
پاسخ:
وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!
واکسین دوا بوده و تداوی کردن مندوب میباشد؛ نه فرض و دلیل بر این مدعا:
بخاری از ابوهریره روایت میکند که گفت:
«لِكُلِّ دَاءٍ دَوَاءٌ، فَإِذَا أُصِيبَ دَوَاءُ الدَّاءِ بَرَأَ بِإِذْنِ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ»
ترجمه: برای هر بیماری دواییست، پس اگر دوای درد پیدا شد، به خواست الله متعال صحت یاب گردید.
و در روایت احمد از عبدالله بن مسعود آمده است:
«مَا أَنْزَلَ اللَّهُ دَاءً، إِلَّا قَدْ أَنْزَلَ لَهُ شِفَاءً، عَلِمَهُ مَنْ عَلِمَهُ، وَجَهِلَهُ مَنْ جَهِلَهُ»
ترجمه: والله متعال هیچ بیماری نفرستاده؛ مگر آن که برای آن دارو و علاجی آفریده است، که درین میان کسی خواست دانست میداند و کسی نخواست نمیداند.
در این احادیث رهنمائی است؛ نه وجوب که برای هر درد و بیماری دوایی است که موجب شفایاب شدن میگردد و این ارشاد باعث تشویق تداوی میگردد که الله متعال آن را نصیب میگرداند.
2. احمد از انس رضی الله عنه روایت میکند که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:
«إِنَّ اللَّهَ حَيْثُ خَلَقَ الدَّاءَ، خَلَقَ الدَّوَاءَ، فَتَدَاوَوْا»
ترجمه: از آن جاییکه الله متعال بیماری را آفرید دوا را نیز خلق کرد، پس خود را تداوی کنید.
و ابوداود از اسامه بن شریک روایت کرده گفت:
«أَتَيْتُ النَّبِيَّ صلى الله عليه وسلم وَأَصْحَابَهُ كَأَنَّمَا عَلَى رُءُوسِهِمُ الطَّيْرُ، فَسَلَّمْتُ ثُمَّ قَعَدْتُ، فَجَاءَ الْأَعْرَابُ مِنْ هَا هُنَا وَهَا هُنَا، فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَنَتَدَاوَى؟ فَقَالَ: تَدَاوَوْا فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ لَمْ يَضَعْ دَاءً إِلَّا وَضَعَ لَهُ دَوَاءً، غَيْرَ دَاءٍ وَاحِدٍ الْهَرَم أي "إلا الموت"»
ترجمه: به مجلس رسول الله صلی الله علیه وسلم رفتم و اصحاب وی که گویی در سرهای شان پرنده است، آنجا نسته اند؛ پس سلام دادم و نشستم و اعراب از اینجا و آنجا آمدند و گفتند: ای رسول الله صلی الله علیه وسلم آیا ما خود را تداوی کنیم؟ رسول الله صلی علیه وسلم فرمودند: بلی تداوی کنید؛ چون الله متعال هیچ دردی را بدون درمان نیافریده است، مگر یک دردیکه مرگ است.
در حدیث نخست امر به تداوی شده و در این حدیث به اعراب نیز پاسخ به تداوی داده شده است که همه بندگان نیز شامل آن میشود. در این دو حدیث خطاب به صیغه امر آمده است و امر افاده طلب میکند؛ نه وجوب، مگر اینکه امر جازم باشد و جزم نیازمند قرینهای است که بدان دلالت نماید؛ اما در این دو حدیث کدام قرینه برای وجوب وجود ندارد.
علاوه بر آن در احادیث دیگری امر به جواز ترک تداوی شده است که وجوب را از این دو حدیث نفی میکند. مسلم از عمران بن حصین روایت کرده است که نبی صلی الله علیه وسلم فرمود:
«يَدْخُلُ الْجَنَّةَ مِنْ أُمَّتِي سَبْعُونَ أَلْفًا بِغَيْرِ حِسَابٍ» قَالُوا: وَمَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللهِ؟ قَال: «هُمُ الَّذِينَ لَا يَكْتَوُونَ وَلَا يَسْتَرْقُونَ، وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ»
ترجمه: هفتادهزار کس از امت من بدون حساب وارد بهشت میشوند، گفتند: آنان کیها اند یا رسول الله؟ فرمود: آنان کسانی اند که تقاضای نمیکنند تا کسی بر آنها رقیه (دم کردن) بخواند و چیزی را شوم نمیدانند و داغ نمیکنند و بر پروردگار خود توکل میکنند". پس رقیه (دم کردن) و کی (داغ نهادن) از جمله تداویست.
بخاری از ابن عباس رضی الله عنه روایت میکند که گفت:
«هَذِهِ المَرْأَةُ السَّوْدَاءُ، أَتَتِ النَّبِيَّ صلى الله عليه وسلم فَقَالَتْ: إِنِّي أُصْرَعُ، وَإِنِّي أَتَكَشَّفُ، فَادْعُ اللَّهَ لِي، قَال: إِنْ شِئْتِ صَبَرْتِ وَلَكِ الجَنَّةُ، وَإِنْ شِئْتِ دَعَوْتُ اللَّهَ أَنْ يُعَافِيَكِ فَقَالَتْ: أَصْبِرُ، فَقَالَتْ: إِنِّي أَتَكَشَّفُ، فَادْعُ اللَّهَ لِي أَنْ لاَ أَتَكَشَّفَ، فَدَعَا لَهَا»
ترجمه: این زن سیاه نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمده گفت: من دچار صرع (نوع بیماریکه توأم با سر دردی است) می شوم و در نتیجه عورتم آشکار میشود (نمیتوانم لباسهایم را مرتب نگهدارم و بدنم نمایان میشود). رسول الله صلی الله علیه وسلم در جواب گفت: اگر بخواهی صبر کنی و برایت جنت باشد و اگر بخواهی از الله میخواهم تا صحتمند شوی. زن گفت: صبر میکنم؛ اما برایم دعا کن تا عورتم آشکار نشود، رسول الله صلی الله علیه وسلم در حقش دعا کرد.
بناء این دو حدیث دلالت به ترک تداوی میکند.
پس این همه شدت تشویق رسول الله صلی الله علیه وسلم در رابطه به تداوی دلالت به آن میکند که صیغههای امر (تداوی کنید) به معنی وجوب نه بلکه به معنی اباحت و ندب میباشد.
پس واکسین نمودن نیز در حکم مندوب میباشد، چون واکسین دوا بوده و تداوی مندوب است، مگر اینکه ثابت گردد نوع خاص از واکسین در بردارنده مواد مضره و فاسد است، پس در این حالت مطابق به قاعده ضرر که احمد در مسند خود از ابن عباس روایت کرده که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: "ضرر رسانیدن و ضرر قبول کردن در اسلام نیست"، حرام میگردد. که چنین حالات نادر و اندک است.
و اما در دولت خلافت اسلامی واکسین ضد امراض چون معده و امثال آن و ادویهجات پاک و صحی وجود خواهد داشت و شفا دهنده نیز الله سبحانه وتعالی است، (وإذا مرضت فهو یشفین) ترجمه: و اگر مریض گردم او تعالی شفایم خواهد بخشید.
و شرعاً واضح است که رعایت صحی از مکلفیتهای خلیفه در شؤن زندگی میباشد. رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرماید: "امام رهبر است و در مقابل رعیت خویش مسوول می باشد." این حدیث را بخاری از عبدالله بن عمر روایت کرده است و این نص دلالت عام به مسوولیت دولت در راستای صحت و پزشکی که شامل اداره امت میگردد، دارد. دلایل خاص دیگری در باره صحت و پزشکی به شکل ذیل نیز موجود است:
مسلم از طریق جابر راویت میکند که گفت:
«بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم إِلَى أُبَيِّ بْنِ كَعْبٍ طَبِيبًا فَقَطَعَ مِنْهُ عِرْقًا ثُمَّ كَوَاهُ عَلَيْهِ»
ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم پزشکی را نزد أبی بن کعب فرستاد و وی رگی را از کعب قطع و دوباره بستهاش کرد.
و حاکم در مستدرک از زید بن أسلم از پدرش روایت میکند که گفت:
«مَرِضْتُ فِي زَمَانِ عُمَرَ بِنَ الْخَطَّابِ مَرَضاً شَدِيداً فَدَعَا لِي عُمَرُ طَبِيباً فَحَمَانِي حَتَّى كُنْتُ أَمُصُّ النَّوَاةَ مِنْ شِدَّةِ الْحِمْيَةِ»
ترجمه: در زمان عمر بن خطاب رضی الله عنه شدیداً بیمار شدم و وی پزشک برایم طلب کرد و من تب کرده بودم و از شدت تب هسته خرما را میمکیدم.
پس فرستادن پزشک توسط رسول الله صلی الله علیه وسلم و خواستن وی توسط عمر جهت تداوی اسلم، درحالیکه هردو حاکم بودن، دلیل به نیاز مبرم بودن صحت و تداوی رعیت توسط دولت میباشد و برای دولت لازم است تا این تسهیلات را به گونه رایگان در دسترس مردم قرار دهد.
برادرتان عطاء بن خلیل أبوالرشتة
(ترجمه)
خبر:
چهارشنبه ۱۱ دسامبر ۲۰۱۹ دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریكا حكم اجرائی حکومتی را امضا کرد كه در آن یهودیت را ملیت و دین تعریف كرد؛ نه فقط دین. وی طی مراسمیكه به مناسبت عید حنوکای یهودی در کاخ سفید برگزار شد گفت: "این پیام ما به دانشگاههاست كه اگر میخواهید از مبالغ هنگفتیکه سالانه از دولت فدرال دریافت میکنید، استفاده کنید؛ باید یهودیستیزی را کنار بگذارید." وی توضیح داد: "این حکم در مورد جنبشها وكانونهای تحقيقاتی و تعليمی با نگرش بدبینانه و دشمنگونه، با رژیم اسراییل برخورد میکنند؛ قابل تطبيق میباشد." وی افزود: "من همیشه در کنار کشور دوست و هم پیمان مان اسرائیل خواهم ایستاد".
این فرمان تأثیر حقوقی محدودِ در رابطه با تهدید نهادهای اکادمیک مخالف رژیم صهیونیستی خواهد داشت؛ زیرا این فرمان به دولت امریکا اجازه خواهد داد که مانع فعاليتهای "جنبش تحریم و قطع روابط با دولت یهود" گردد، که در برخی از دانشگاهای آمریکایی، بخاطر برخورد نژادپرستانه رژیم اسرائیل با فلسطینیان، علیه دولت یهود فعالیت میکنند، كه بدينوسيله زمینۀ استفادهجویی و وضع تحریمها، علیه این جنبشها، برای دولت امریکا مساعد خواهد شد.
تبصره:
اینگونه احکام و دساتير از سوی رئیس جمهور آمریكا در درجه اول جهت بدست آوردن آرای یهودیان آمریكایی در انتخابات آمریكا انجام میشود و آنها قوانینی نیستند كه توسط كنگره صادر شده باشد، پس جانب قانونی آن محدود بوده و قوه قضائیه نیز مؤظف به رعایت آنها بهعنوان قوانین رسمی دولت نیست.
با این حال مهمترین بخش آن اینست که رئیس جمهور امریکا به کسی تبدیل شده است که ماهیت روابط بین یهودیان و دین آنها را به نمایندگی از خود یهودیان تصمیم میگیرد. او برای دستیابی به اهداف انتخاباتی آشکارا با دین یهود تجارت میکند و این تجارت با یهودیان و یهودیت چیز جدیدی نیست، این یک میراث قدیمی استعماریست که امریکا از انگلیس در استفاده سياسی از برگۀ یهودیت به ارث برده است و برای دستیابی به اهداف سیاسی طولانی مدت غربی و نبرد مسلمانان علیه یهودیان و نگهداشتن مسلمانان در وضعیت تجزیه و عقبنشینی و جلوگیری از ظهور و وحدت آنها و جلوگیری از برپایی خلافت آنها و استمرار جنگ با یهودیان در بدل درگیری با امریکا و دولتهای بزرگ استعماری که رژیم صهیونیستی را در فلسطین پرورش دادند، استفاده میكند.
فرمان جدید ریاست جمهوری امریکا، در اعتبار دادن یهودیت به عنوان یک ملیت؛ امتداد طبیعی اعلامیه بالفور است و نشانۀ سیاسی آشکار از ادامه استفاده از یهودیان و استفاده از آنها در دستیابی به منافع امریکایی و غرب و ادامۀ قرار دادن آنها در مبارزات بزرگ با امت اسلامی، بازی با سرنوشت و آیندۀ آنها دارد.
تأسیس دولت اسلامی در آینده نزدیک و بیداری امت اسلامی از انحطاط، موضوعی است که دشمنان اسلام به خوبی درک کردهاند و مسلمانان بار دیگر فريب پوشانيدن حقایق و دگرگونی عمدی مفاهیم را نخواهند خورد؛ چون اسلام واقعاً تنها انتخاب مسلمانان است، نه مفكورۀهای ملیت و وطنپرستي. ایده ملیگرایی یهودیت یک ایده استعماری قدیمی است که هدف آن منحرف ساختن مبارزۀ اسلام با استعمار از مسیر اصلیاش و تبدیل آن از جهت مبدأيی و پایین آوردن آن به یک نگرش قومی یا ملی است، به این معنی که هدف واقعی آن دور نگهداشتن اسلام از میدان نبرد، نگهداشتن مسلمانان در وضعیت ضعف و تقويت دشمنان آنها بر آنهاست.
بنابراین لازم بود که یهودیان به خوبی آگاه باشند که تبدیل یهودیت به یک ملیت در آینده منجر به از بین رفتن آنها در خدمت غرب استعمارگر خواهد شد و به نفع آنها اینست که به عنوان یک ملیت تعریف نشوند؛ بلکه به عنوان یک دین تعریف شوند، مانند هزاران سال پیش؛ زیرا نگاه کردن به آنها به عنوان یک ملیت دیر یا زود كشتار حتمی برای آنهاست و مسلمانان هرگز همگامی و تبانی آنها با استعمارگران استعماری غرب علیه خود را نخواهند بخشید و باید بدانند که غرب آنها را به بدترين وجه استفاده کرده است و هنوز هم از آنها استفاده میکند. آینده از آن اسلام خواهد بود و سرمایهداری استعماری مسلماً در مقابل مسلمانان شکست خواهد خورد و پشت خواهد گرداند.
و امروز مسلمانان از این واقعیت آگاه هستند که فقط از طریق اسلام میتوان امت اسلامی را احیا کرد و تنها با اسلام میتوان هویت، غرور، عزت و پیروزی خود را باز خواهد یافت.
مترجم: احمد صابر خالد
(ترجمه)
نزدیک به سه هفته از ربوده شدن عبدالهادی حامل دعوت بسوی خلافت راشده، میگذرد؛ اما تا اکنون خبری از سلامتی و محل نگهداری وی در دست نیست. همچو دزدانیکه شبانگاه تلاش میکنند تا خود را از چشم مردم بدور نگه بدارند، اراذل و اوباش این رژیم برخی با یونیفورم رسمی و برخی بدون آن دقیقاً در نیمههای شب، در20 نوامبر 2019 به خانه عبدالهادی واقع در شهر کراچی حمله نموده و او را به همراه پدرش که از بیماری قلبی رنج میبرد، بازداشت کردند. بدین ترتیب، این رژیم در برخورد با مسلمانانیکه خواهان حاکمیت قرآن و سنت هستند، بیرحم بوده و بدون درنظرداشت حرمت خانه، احترام به بزرگترها یا ترحم به بیماران، به شکل وحشیانه به آنان حمله میکند. این در حالیست که این رژیم در برخورد با ابیناندن و کلباشان دلسوزی و مهربانی میکند و پیوسته تلاش میکند تا مبادا با وحشیگری مودی در کشمیر اشغالی مواجه نگردد.
رژیم بجوا-عمران با ربودن کسانیکه خواستار اقامه خلافت بر منهج نبوت هستند، بر ادعای خود برای ایجاد دولتیکه آخرین پیامبران، محمد صلی الله علیه وسلم تأسیس کرده است، پشت پا میزند. به دور از نمونۀ نسل پرهیزگار که بر اساس آنچه الله سبحانهوتعالی در مدینه نازل کرده بود حکومت کردند، رژیم بجوا به روش حکام ظالم قریش مکه مسلمانان را به طور مظلومانه مورد آزار و اذیت قرار میدهد؛ به این دلیل که آنها فقط دعوت بسوی توحید و عبادت الله سبحانهوتعالی را میکنند. رژیم بجوا درست مانند قریش نسبت به دشمنان مسلمانان نرم، مطیع و پشتیبان بوده اما در برابر مؤمنان خشونت و استبداد کار میگیرد.
ای مسلمانان پاکستان! حاکمان پاکستان عبدالهادی را در اسارت نگهداری میکنند با وجود آنکه احیای اسلام تنها راهیست که پاکستان را پس از ناکامی بزرگ پاکستان جدید (نایا) نجات داده، ارتقا میدهد. آنها جنگ ظالمانهی را علیه حاملان دعوت بسوی خلافت راشده در سراسر این کشور که بنام اسلام تأسیس شده بود، در پیش گرفته اند؛ غافل از اینکه الله سبحانهوتعالی در این خصوص هشدار میدهد:
﴿إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ﴾
[بروج:10]
ترجمه: کسانى که مردان و زنان با ایمان را شکنجه دادند، سپس توبه نکردند، براى آنها عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان است.
این حاكمان گمراه دروازۀ استبداد را به روی مسلمانان مخلصی باز کرده اند که خواستار حکم بماانزل الله اند؛ علیرغم اینکه رسول الله صلی الله علی وسلم در یک حدیث قدسی میفرماید:
«إِنَّ اللَّهَ قَالَ مَنْ عَادَى لِي وَلِيًّا فَقَدْ آذَنْتُهُ بِالْحَرْبِ»
[بخاری]
ترجمه: الله تعالی فرموده است: هرکس با کسی که با من دوستی دارد دشمنی کند، پس من با او اعلان جنگ میکنم.
پس ای کسانی از امت که بیطرفی اختیار کرده اید، بالاخص ای خبرنگاران و فعالین حقوقبشر با بلند کردن صدای خویش علیه حکام برای پایان دادن به آزار و اذیت حاملان دعوت به سوی خلافت نفسهای خویش را از گناه و معصیت آشکار حکام وقایه کنید.
دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان
مترجم: کریم احمدی
(ترجمه)
هفتۀ گذشته بعد از ربوده شدن عبدالهادی، اکنون رژیم بجوا-عمران پاکستان یکی دیگر از طرفداران باوقار و بزرگسال خلافت، منذر عزیز، را ربوده است. منذر عزیز که صاحب چهار فرزند میباشد، یکی از فرزندان شریف این امت است که برای احیای مجدد زندگی اسلامی، با قلب مملو از احساسات تلاش میکرد و همیشه به قربانی شدن برای هدف والایش آماده بود. او هنگامی توسط رژیم بجوا – عمران ربوده و به جایی نامعلوم انتقال دادهشد که جهت خرید برای عروسی پسرش به تاریخ ۱۷ دسامبر ۲۰۱۹م از خانه بیرون شدهبود. این رژیم با چنین کاری خوشحالی را از این خانوادۀ متقی ربودهاست.
رژیم بجوا – عمران با اینگونه اعمال و ترفندهای خبیثانه و پوشالیاش هرگز نمیتواند ارادۀ خلافتخواهان را از بین ببرد؛ زیرا این کار سبب قربانی و تلاش بیشتر دعوتگران برای بهدست آوردن رضایت الله سبحانهوتعالی میشود. این رژیم در مقابل چهرۀ زشت نریندرا مودی، نخست وزیر هند، به دلیل بیرحمیهای رژیم هندوستان علیه مسلمانان این سرزمین بیجرأت و ترسو است، درحالیکه جهت تعقیب، دستگیری و یا ربودن طرفداران خلافت و آزار و اذیت کردن خانوادههایشان، بهمنظور راضی نگهداشتن باداران استعمارگرش، از هیچ تلاشی دریغ نمیورزد. کفار استعمارگر عمیقاً از دعوت برای تأسیس مجدد دولت خلافت اسلامی در پاکستان در هراس اند و از رژیم بجوا – عمران میخواهند که با اِعمال فشار، مانع این امر شود. این رژیم با چنین کارها به دشمن امت بدل شدهاست؛ همانگونه که با اطاعت از کفار، به اسلام خیانت میکند.
برعلاوه، سرنوشت پرویز مشرف بارزترین مثال برای رژیم کنونی است. مشرف پذیرفت که سرباز جنگ صلیبی امریکا در خط مقدم مقابله با اسلام در منطقه باشد. مشرف زندگیاش را برای حفظ منافع امریکا به خطر انداخت، اما هنگامیکه برای استعمارگران تبدیل به یک مهرۀ سوخته شد، امریکا حتی دو کلمه در حمایت از او به زبان نیاورد و وی را به حال خودش رها کرد.
رژیم با هدف قرار دادن طرفداران خلافت، درپی افزایش جرایماش است؛ حالآنکه مردم در سیلی از تورم و مالیاتهای کمرشکن و ظالمانه غرق میشوند. اما الله سبحانهوتعالی تمام اعمال زشتشان را محاسبه میکند؛ او سبحانهوتعالی میفرماید:
﴿وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا﴾
[مریم: ۶۴]
ترجمه: و پروردگارت (سبحانهوتعالی) هرگز فراموشکار نیست.
اگر رژیم به دلیل انجام جنایات زشتاش نسبت به وقایع ذکر شده کمترین بینش را میداشت، حتماً دست از اعمال شوم خود بر میداشت و راهی را جهت رسیدن به حقیقت برمیگزید. ولی درعوض، رژیم در پی پیروی و راضی نگهداشتن اربابان استعمارگرش است؛ زیرا قدرت، چشمانشان را کور و اذهانشان را از خود بیخود کردهاست. باوجود همۀ اینها، دیر نیست روزی که این رژیمها نابودیشان را توسط دولت خلافت مسلمانان ببینند، انشاءالله. الله سبحانهوتعالی میفرماید:
﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الأَرْضِ﴾
[نور: ۵۵]
ترجمه: الله (سبحانهوتعالی) به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعاً به آنان، خلافت بر روی زمین را اعطاء خواهد کرد.
یقیناً الله سبحانهوتعالی حکم کرده است که حق بر باطل پیروز خواهد شد؛ زیرا این سنت الله سبحانهوتعالی است و هیچکس توانایی تغییر آن را نخواهد داشت. الله سبحانهوتعالی میفرماید:
﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا﴾
[طلاق: ۳]
ترجمه: الله (سبحانهوتعالی) فرماناش را به انجام میرساند و الله (سبحانهوتعالی) برای هر چیزی اندازهای قرار داده است.
دفتر مطبوعاتی حزبالتحریر – ولایه پاکستان
مترجم: مرصاد مرصوص
(ترجمه)
کوالا لامپور از تاریخ 18 الی 21 دسامبر میلادی، نشست سران "اسلامی" را برگزار میکند، طوریکه این دومین دور از اجلاسیست که دور اول آن در سال 2014م برگزار شده بود. این نشست سران که در "مرکز همایش کوالالامپور(KLCC)" برگزار میشود، در میان دیگر مسائل فرعی با هدف بحث و یافتن راهحلهای جدید برای مشکلات فرا راه جهان اسلام و همچنین بهطور عام برای بهبود رفاه مسلمانان و کشورهای اسلامی میباشد. رییس جمهور ترکیه، پاکستان، اندونیزیا و امیر قطر در میان رهبران برتر اند که در این نشست سران "اسلامی" اشتراک خواهند کردند. بر اساس اخبار رسانههای داخلی، این نشست همچنین با هدف گردهمآوری علمای مسلمین، استادان و متفکرین مسلمان از سراسر جهان و احیای تمدن اسلامی میباشد. در نشست سران کوالا لامپور انتظار میرود که بیش از 400 نمایده یا هیئت از 53 کشور حضور داشته باشند.
علی رغم نیت نیک ظاهری سازماندهندگان و نمایندگان، آنها نتوانستند درک کنند که این نشست تجلی و بازتاب ناکامی هزاران نشستهای قبلی است که در مالیزیا یا هرگوشهای از جهان برگزار شده است. این همچنین اثبات روشنی یا دلیل واضحی برای عدم موفقیت "سازمان همکاری اسلامی(OIC)"، "جنبش غیر متعهد(NAM)"، اتحادیه عرب و سایر ارگانها و نهادهای اسلامی بینالمللی در حل مشکلات فرا راه این امت است. اگر نهادهای بینالمللی و نشستهای گذشته بهطور موفقآمیز در طول این مدت به شناسایی و حل مشکلات امت پرداخته بودند؟ مطمئناً نیازی به برگزاری یک نشست ضعیف و خطابههای دیگر نبود!
تقریباً یک قرن پس از انهدام دولت خلافت عثمانی در استانبول، امت اسلامی بخاطر عدم داشتن سپر حقیقی که منحیث محافظ از آنها محافظت میکرد، رنج و عذاب شدیدی را متحمل شده است. به تعقیب انهدام خلافت اسلامی، امت تحت رهبری حکام مستبد، ظالم و سیکولار زندهگی کرده اند و حکام نظامی را تنفیذ و تطبیق مینمودند که از باداران استعمارگر به آنان میراث مانده بود. این حکام از اجرای نظام حکومتداری اسلامی، نظام اقتصادی اسلامی، نظام اجتماعی اسلامی، نظام عقوبات اسلامی، سیاستهای خارجی و تعلیمی اسلامی وغیره غفلت ورزیده اند و همچنین آنان در حاکمیتشان احکام قرآن و سنت را زیری پای گذاشته اند. آنها هرگز در مورد امت توجهی نکردند؛ آنها تنها در مورد خودشان، در مورد گروههای نخبه و بخاطر غلامی به باداران استعمارگرشان توجه کرده اند. این حکام در واقع ریشه عامل تمام مشکلاتیست که این امت متقبل میشود و علت امر از امت پنهان نیست؛ ولی باوجود آنهم این حکام به جهانیان اعلام میدارند که آنها بخاطر حل مشکلات امت اسلامی باهم جمع شده اند.
ما در حزب التحریر-مالیزیا، میخواهیم تصریح بداریم که ما به طور کافی از نشستهای شما برخوردار بودهایم؛ بناً امت دیگر نیاز به همچو نشستها ندارد. امت اسلامی از راهحلها و سخنان میانتهی شما به ستوه آمده اند. امت دیگر نیاز ندارند و دیگر لازم نمیبینند که همواره از مشکلاتشان بشنوند؛ زیرا آنها با مشکلات و در داخل مشکلات زندهگی میکنند! امت خواهان راه بیرون رفت است و مطمئناً از طریق این نشستها راه بیرون رفت شان را پیدا نخواهند کرد و نه حتی در برگزاری هزاران نشست مشابه دیگر. امت در خطابه نشستها آنچه را که سزاوارشان است هرگز به دست نمیآورند؛ زیرا تماماً راه ناکام نشستهای گذشته را تعقیب میکنند. راه بیرون رفت هرگز از آن کسانی نمیآید که خائن بر امت، خائن بر الله سبحانهوتعالی و خائن بر رسول الله صلی الله علیه و سلم بودند و همچنان هستند. یگانه راهی بیرون رفت برای امت، همان راهیست که قبلاً امت در همان مسیر قدم رنجه فرموده بودند. امت اسلامی نیاز مبرم به قرآن و سنت دارند تا در سرزمینهایشان تطبیق و جاری شود. امت اسلامی نیاز شدید به خلافت راشدۀ ثانی شان دارند که دوباره تاسیس شود و آنان را دوباره متحد بسازد و در نهایت این نظام قانون الله سبحانهوتعالی اجرا خواهد کرد که آنان را به نهضت سوق خواهد داد و این نظام سرزمینهای اشغالشده را دوباره آزاد و تمامی مسلمانان را از قید تسلط و ظلم و ستم کفار آزاد خواهد کرد. امت به چنین راهحل نیاز دارد؛ نه به یک نشست(مهمانی) باشکوه که در نهایت امر به ناکامی میانجامد.
عبد الحكيم عثمان سخنگوی حزب التحریر-مالیزیا
مترجم: زکریا وهاج
(ترجمه)
یک خبرنگار به نام لینا یعقوب مقالهای را برای سرویس خبری "باج نیوز" نوشت، که طی آن اظهارات آتی را علیه تظاهراتیکه توسط حزبالتحریر در تقبیح کنفرانس به اصطلاح "دوستان سودان" سازماندهی کردهبود، بیان کرد:
«دهها معترض با حمل پیامهایی علیه کنفرانس دوستان سودان در مقابل دروازۀ سالون دوستی تجمع کردند. این افراد وابسته به حزبالتحریر–سودان اظهار داشتند که گدایی حکومت و تکیه بر کمکهای خارجی جهت حمایت از بودجۀ سال آینده برای آنان قابل قبول نیست، چون مشکلات اقتصادی با بهرهبرداری از منابع و ظرفیتهای کشور حل میشود! به نظرم این عجیبترین تظاهرات در تاریخ این کشور است؛ اعتراض کشور فقیر در مقابل تمایل جامعۀ بینالمللی به حمایت از آن. آنها این کار را گدایی میگویند؛ درحالیکه دولت سابق نیز بر قرضهها، امتیازات، کمکها و هدایای خارجی برای پیشبرد امورش تکیه کردهبود، اما حزبالتحریر و احزاب نزدیکاش هیچگونه عکسالعملی بر ضد آن نشان ندادند! این تظاهرات موجودیت آزادی و دموکراسی را بهخوبی ثابت میکند. امروزه ما به درجات رفیع آزادی رسیدهایم و این تظاهرات صحنهی مهم برای دوستان سودان بود تا موجودیت آزادی را هنگام ورود به "سالون دوستی" از نزدیک ببینند...!»
تعجبآور است؛ گزارشگری که وقایع را دنبال میکند، از ارتباط حزبالتحریر با حکومتهای پیشین بگوید، آنهم باوجود شواهدی که اساساً چنین ارتباطی را رد میکند. خواهرم! چرا خبرنگاریکه به دنبال حقیقت است، به هزاران دعوتنامۀ خصوصی و عمومی حزبالتحریر – ولایه سودان به خبرنگاران و رسانهها جهت اشتراک در فعالیتهایش پاسخ نمیدهد؟! بدون شک این پاسخ کافی است تا ارتباط مجهول بین حزب و رژیم سابق را برطرف کند. اما موضوع جامعۀ بینالمللی و این حقیقت که چرا آنها از دولت سودان حمایت میکنند، ضرورت به تحلیل عمیق و فکر مستنیر دارد، زیرا حقیقت این موضوع از بسیاری کسانیکه قسم غلامی خوردهاند و آنهاییکه چشم کورشان را باز کردهاند، مخفی است.
حقیقت تسلط کامل اروپای کافر و غرب استعمارگر بر سرزمینهای اسلامی فقط برای آنانیکه چشمهایشان را در برابر واقعیتها بسته کردهاند، مجهول است. بعد از برنامۀ فروپاشی دولت اسلامی (خلافت عثمانی)، آنان تمام سلطه و نیرویشان را بهکار بستند و مسلمانان را از صحنۀ سیاست بینالمللی بیرون کشیدند تا آنکه توانستند نفوذشان را در سرتاسر سرزمینهاییکه بر مبنای معاهدۀ سایکس–پیکو ایجاد شدهبودند، حاکم کنند. سودان نیز یکی از همین دولتها است. سپس، امریکا در اواسط قرن گذشتۀ میلادی مسئولیت استعمار سرزمینها را به عهده گرفت تا راه استعمار را ادامه دهد و مشعل وحشیانۀ سرمایهداری را، برای مطیع کردن تمام دنیا و جهانی کردن مفکورۀ غرب، به دوش کشد.
کسیکه پیگیر وقایع است، درمییابد که جامعۀ بینالمللی همراه تمام رژیمهای حاکم، در پیشبرد جنایات علیه مردم، شریک است. جامعۀ بینالمللی با حمایتاش از سلطۀ این رژیمها را پاسداری میکند و برنامههایش را به قیمت خون مردم اجرا میکند. در غیر آن، این حُکام خائن چگونه میتوانستند برای دههها حکومت کنند؟ چرا کشورهای غربی برای برکندن آنان نیامدند؟
اشخاص آگاه، از وجود حکامیکه وسیلۀ استعمار اند تعجب نمیکنند! زیرا میدانند که دلیل این همه رفاه و آسایش در غرب، غارت ثروت کشورهای جهان سوم است؛ طوریکه ژاک شیراک، رئیس جمهوری پیشین فرانسه، نیز گفت: «فرانسه بدون افریقا، کشوری از کشورهای جهان سوم میبود.» همینگونه، شعارهای پوچ حقوق بشر که غرب سر میدهد، چیزی جز دروغ و فریب نیست و اعمالشان بهترین گواه بر جنایاتشان در حمایت از دیکتاتوران و مبارزه با تمام تلاشها جهت آزادی از سلطۀ این نظام جهانی فاسد میباشد؛ چنانکه از ریختن خون مردم مظلوم فلسطین حمایت میکند. حمایت از بشار ظالم توسط غرب در سرزمین مبارک شام نیز برای همه هویدا است و کسی نیست که در برابر سیسی، دیکتاتور ایدهآل ترامپ، به دلیل کشتار جوانان مخالف مصری اعتراض کند. به همین ترتیب، مسلمانان روهینگیا، ترکستان شرقی و افریقای مرکزی را نیز نباید از یاد برد.
عجبا! وجود اشخاصیکه هنوز بر این کشورها اعتماد میکنند و به شعارهایشان باور دارند؛ آنان هنوز برای دریافت کمکهای غرب گدایی میکنند. این حکام، با وجود شکست پیشینیانشان، هنوز شکست خود را توجیه میکنند و بیشرمانه تأکید دارند که ناجی مردمشان استند! حکام جدید سودان خواب حمایت سردمداران نظام سرمایهداری را در سر میپرورانند، حالآنکه میدانند این کمکها وابسته و محدود به تطبیق برنامۀ استیلای استعمار بر این سرزمین است. بنابر این، هرکسیکه این حکام را بهخاطر گدایی و راهاندازی چنین کنفرانسها میبخشد و از آنان حمایت میکند، در واقع نقش خود را در وابستگی و غلامی به غرب اجرا میکند.
هیچکس نمیتواند توجیه کند که این یک سیاست خارجی است، زیرا سیاست خارجی هردولت باید بر بنیادهای مشخص و معیارهای خاصی استوار باشد که از عقیده و جهانبینیاش سرچشمه میگیرد و امور شهرونداناش را در زمینۀ روابط با دیگر دولتها و ملتها مراقبت میکند. مسلمانان هیچگاه نباید بخشی از نظام سیاسی جهانی یا منطقهای فعلی باشند؛ بلکه باید تحت چتر دولتی زندگی کنند که سیاست مستقلی را مبنی بر شریعت دنبال میکند و منافع اسلام و مسلمانان را در اولویت کارش قرار میدهد.
این روابط خارجی ظاهراً مستقل، در واقع مستقل نیست و بر اساس دکترین اسلام و کسب منافع امت نمیباشد؛ بلکه بر پایۀ منافع قدرتهای استعماری بزرگ استوار است و با منافع مردم این سرزمین در تضاد میباشد.
بناءً ما شاهد دولتی سردرگم، خودنما و چاپلوس استیم که غلامی دشمنان را میکند؛ دشمنانیکه باعث شدند دولتهای پیشین سودان برنامههای خصوصیسازی و ایجاد سهولت برای سرمایهگزاریهای خارجی را در دست گیرند و نتیجتاً تمام پروژههای داخلی را با افتخار به آنها بسپارند، درحالیکه چیزی جز مشقت و سختی نصیب مردم این سرزمین نشد و آنان از کسانیکه ادعا میکردند این برنامهها جهت تقویت دولت صورت میگیرد، حمایت نکردند. حکام کنونی نیز رهروان پیشینیانشان استند. شواهد واقعی این حقیقت را برملا میکند که در آنسوی کمکهای دوستان بینالمللی، برنامههای خبیثانهای وجود دارد. هرگز نمیتوان گفت که جامعۀ بینالمللی تمایل دارد از سودان، بدون درنظرداشت اهداف شوماش حمایت کند. این سطحینگری محض است که فکر کنیم کشورهای غربی صرفاً میخواهند به ما کمک کند!
هدف تمام پروژههای سیاسی اروپا و امریکا، حصول اطمینان از سلطۀشان بر این سرزمین است تا در نتیجه برنامههایشان را عملی کنند، امکانات و ظرفیتهای سودان را با اجازۀ صندوق بینالمللی پول از طریق اعطای قرضه زیر ادارۀشان بگیرند و با اِعمال فشار، زمینۀ سرمایهگزاریهای خارجی را در این سرزمین، بهمنظور غارت مواد خاماش، تسهیل کنند. کسانیکه ادعا میکنند غرب به دلیل مردم فقیر و محتاج سودان به این کشور کمک میکند، سخت در اشتباه اند. بدون شک عامل حاکمیت این دولتها طی دههها بر این سرزمین، همین نظام اقتصادی سرمایهداری است. سودان کشوری غنی از ثروت است، حالآنکه مردماش از سختیهای زندگی، هزینههای بالا و فقر رنج میبرند.
واضح است که رسانهها، با وجود ادعای بیطرفی، صرفاً به ابزاری مؤثر در دستان کفار استعمارگر تبدیل شدهاست و حتی جهت افشاءسازی توطئههای طمعکارانۀ نظام سرمایهداری غربی ذرهیی جرأت ندارند. رسانهها کاری جز خدمت به استعمار و گسترشاش از طریق قلمهای فروخته شده ندارند. در غیر آن، چگونه امکان دارد اعمال کینهجویانۀشان در نزد رسانهها آراسته شود و آنها را دوستان و شرکای خود محسوب کنند، حال آنکه آنان همان کپیتالیستها و دشمنان حریص اند. اگر رسانهها صادق باشند، پس چرا تمام حقایقی را که بر ریختن خون امت توسط دستان خونآلود غرب استعمارگر دلالت میکند، افشاء نمیکنند؟ ظفیر فورتادو، نمایندۀ بانک جهانی برای سودان، گفت: «مجموع بدهیهای خارجی سودان تقریباً ۴۶ میلیارد دالر است که از این میان، فقط ۱۵ درصد (حدود ۶.۹ میلیارد دالر) بدهی اصلی این کشور میباشد، درحالیکه بقیه ۸۵ درصد (حدود ۳۹.۴ میلیارد دالر) جریمۀ بدهیهای پرداخت نشدهاست و خدمات (سود) حاصل از این وامها میباشد.» (منبع: روزنامۀ الطیار)
همچنین، واضح است که اکثر کشورهای استعمارگر این پولها را فقط جهت کمک به مردم سودان، یا بازسازی مناطق جنگ زده در دارفور و یا کمک به افراد فقیر نمیدهند، بلکه این پولها برای سرمایهگزاری سیاسی جهت رشد احزاب دخیل در پروژهها و اهداف غرب هزینه میشود و هنگامیکه حکام مطیعانه به دام بدهیهای سودی میافتند، تنها نقش اجرا کنندگان این طرحها را به عهده دارند. در نتیجه، آنها کشور و مردمشان را به صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و سیاست سرقت گروگان میدهند. در واقع، حقایق نشان میدهد که همۀ کمکهاییکه تحت نام کشورهای کمککننده به سودان اعطاء میشود، پول سیاسی است که جهت پیشبرد برنامههای شوم کفار در این کشور به مصرف میرسد.
حزبالتحریر این تظاهرات را نه به دلیل وجود آزادی، بلکه به دلیل اطاعت از دساتیر الله سبحانهوتعالی راهاندازی کرد؛ او سبحانه و تعالی میفرماید:
﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ﴾
[هود: ۱۱۳]
ترجمه: و بر ظالمان تکیه نکنید، که موجب میشود آتش شما را فرا گیرد؛ و در آن حال، هیچ ولی و سرپرستی جز الله (سبحانهوتعالی) نخواهید داشت، و یاری نمیشوید.
حزبالتحریر طی روزهاییکه تمام اعضایش با تهدید دستگیری و شکنجه مواجه بودند دست به این تظاهرات زد. این وضع آنان را از فعالیتشان برحذر نداشت، زیرا ایشان دارای مسئولیتی مقدس اند. حزبالتحریر به آزادیهاییکه توسط بعضیها مقدس دانسته میشود باور ندارد، چون آن یک مفکورۀ سیاسی غربی است و چون وجودش لازمۀ حکومتی با نظام دموکراتیک است که سیادت را از آنِ مردم میداند و انسانها اساس قدرت را شکل میدهند. در نتیجه، انسانها خودشان امور خودشان را تنظیم، خواستههایشان را پیاده، و نظم و قوانین زندگیشان را از طریق قانونگذاری تعیین میکنند و اینگونه حکامشان را برمیگزینند.
داشتن آزادیهای عمومی در فکرۀ غرب استعمارگر الزامی است؛ این آزادیهای چهارگانه عبارت از: آزادی عقیده، آزادی بیان، آزادی ملکیت و آزادی شخصی میباشد. اساساً مفکورۀ آزادیها بیاعتبار است و با عقیدۀ اسلامی تناقض دارد، زیرا یک مسلمان در اعمال و گفتارش کاملاً آزاد نیست، چون او بنده و غلام الله سبحانهوتعالی است؛ مثلاً اگر شخصی دیناش (اسلام) را تغییر دهد و دوباره به اسلام باز نگردد، حکم ارتداد بر وی جاری میشود، که این موضوع متناقض با آزادی عقیده در نظام سرمایهداری است. همچنین هرگاه مسلمانی یک مفکورۀ کفری و یا مفکورهای در تضاد با شریعت را اظهار کند، توسط محکمۀ شرعی مجازات خواهد شد، درحالیکه این امر با آزادی بیان در تضاد است.
حقوق و مسئولیتهای یک مسلمان بر بنیاد اسلام است؛ یعنی بر بنیاد کتاب الله سبحانهوتعالی، سنت رسولاش صلیاللهعلیهوسلم و مراجعیکه این دو ما را به آن رهنمائی کردهاست، که عبارت از اجماع اصحاب و قیاس میباشد. پیروی از هر عقیدهای غیر از عقیدۀ اسلامی برای مسلمانان حرام است. الله سبحانهوتعالی میفرماید:
﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾
[الحشر: ۷]
ترجمه: آنچه را رسولالله (صلیاللهعلیهوسلم) برای شما آورده است، بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهی کرده است، خودداری کنید؛ و از (مخالفت) الله (سبحانهوتعالی) بپرهیزید که کیفر الله (سبحانهوتعالی) شدید است.
سخنگوی رسمی بخش زنان حزبالتحریر – ولایه سودان
مترجم: مرصاد مرصوص
سخنان استاد عناد جعبار (ابو عمار)
سه شنبه، ۲۰ ربیع الآخر ۱۴۴۱ه برابر با ۱۷ دسامبر ۲۰۱۹م
دیدار مطبوعاتی هفته وار استاد محمود کار
رئیس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر در ولایت ترکیه
سه شنبه، ۲۰ ربیع الآخر ۱۴۴۱ه برابر با ۱۷ دسامبر ۲۰۱۹م
موضوعاتی که در این هفته مورد بحث قرار گرفتند:
- چه کسی به داد ترکستان شرقی برسد؟ چه کسی به چین بگوید، دست بردار؟ - ادعاهای امریکا در مورد کشتار جمعی ارمن ها! – احزاب جدید!