سرزمین مبارک: تفسیر آیات 130-132 از سورۀ مبارکۀ آل عمران
- نشر شده در ویدیوها
از شیخ بزرگوار یوسف مخارزه( ابوهمام)
بیت المقدس- سرزمین مبارک فلسطین
سه شنبه، 12 ذو الحجه 1440هـ.ق مؤافق به 13 اگست 2019م
از شیخ بزرگوار یوسف مخارزه( ابوهمام)
بیت المقدس- سرزمین مبارک فلسطین
سه شنبه، 12 ذو الحجه 1440هـ.ق مؤافق به 13 اگست 2019م
(ترجمه)
مفتی اعظم مصر با استفاده از حضورش در جلسهی اول کنفرانس «سال 30» مجلس اعلی در مورد قضایای اسلامی و به عهده گرفتن ریاست این مجلس، اولین گلوله را در جنگ آشکار با پروژه امت؛ یعنی پروژهی خلافت راشده بر منهج نبوت که حزبالتحریر از زمان ایجادش آن را حمل میکند، شلیک نمود.
این یک جنگ آشکار است که بیداری امت در رابطه با اسلام و دولتاش باعث شده است تا این جنگ را به راه اندازند؛ زیرا سیاست قابل اعتماد در گذشته عبارت از ریشهکن ساختن کامل پروژهی امت و حاملین آن بود؛ کاری که در ذات خودش کمک نمودن با مفکورهای به شمار میرود که دشمنان این پروژه را وادار به انتقال از برنامهی (الف: ریشه کن سازی) به برنامهی (ب: تحریف) و اکنون به برنامهی (ج: ایجاد اسلام جدید) نمود.
مفتی اعظم مصر بعد از اظهار ارادت همیشگیاش به سیسی، بلا فاصله به بیان برنامه و ترسیم نتیجهایکه خودش میخواست به آن برسد و نیز نتیجهی دلخواه حاکم مصر در روشنی نظام سرمایهداری جهانی بود، پرداخت. نتیجهایکه از آن با این کلمات تعبیر نمود: «بدون شک مصر کشوری است که بر اساس استفاده از امکانات قدرت، پیشرفت و انکشاف در تمامی عرصهها عمل میکند، دولتیکه حق فرد را در مسیر ایجاد جامعه ضایع نساخته و نه هم در وظیفه ایجاد و انکشاف دولتیکه حقوق افراد را مراعات نماید کوتاهی میکند، دولتیکه با تمامی کشورهای جهان در زیر چتر همکاری، برادری، تبادل مصالح و منافع، علوم و معارف همزیستی و رابطهی مشترک دارد.»
این جملات فراتر از تعریف یک شاگرد نجیب در مکتب/مدرسه نظام سرمایهداری استعماری که به هدف دنبالهروی و وابستهگی استخدام گردیده، نیست و علیرغم اینکه این سخنان نظریاتی بیش نیستند، هیچ رابطهای با واقعیت فعلی و گذشته مصر ندارند؛ بلکه سخنان تکراری هستند که از شصت سال به اینسو از زبان رؤسای جمهور مصر شنیده ایم؛ جزاینکه چیز جدید در سخناناش پوشش ظاهری دینی بود که میخواست توسط آن تصویر دولت فرضی تازه ایجاد شده را پنهان نماید؛ چنانچه این دولت نو پا را به عنوان "بهترین نمونه جهت تطبیق مقاصد پاک شریعت" معرفی نمود. به گمان و آروزی سرابگونهای او( مفتی اعظم): «مصر، جایگاهی را که لایق نام، تاریخ و تمدن آن میباشد، به دست آورده است و به زودی از آفتاب دانش آن نوری خواهد تابید که مسیر جهان را به سوی حقیقت و نیکی روشن میسازد.»
تشبیه این سخنان به سراب به این دلیل است که: "از درخت خار، انگور چیده نمیشود"؛ اما مفتی مصر به آب زلال وحی و راه حل شرعی که با حفظ قرآن و سنت تضمین شده است، اکتفا نکرده، به پیچ و تاب دادن گردن نصوص و از آن جمله سیرت نبوی -به هدف راضی ساختن آقا و آقای آقایش در قصر سفید- میپردازد و این آرزوییکه توسط آن به مصریها وعده داده میشود. چه شبهات بزرگی به آنچه که الله سبحانه وتعالی آن را در این قول خودش توصیف نموده است، دارد:
﴿لَهُۥ دَعوَةُ ٱلحَقِّ وَٱلَّذِينَ يَدعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا يَستَجِيبُونَ لَهُم بِشَيءٍ إِلَّا كَبَٰسِطِ كَفَّيهِ إِلَى ٱلمَآءِ لِيَبلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَٰلِغِهِۦۚ وَمَا دُعَآءُ ٱلكَٰفِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَٰل﴾ (رعد:14)
ترجمه: الله است که شایسته نیایش و دعا است. کسانیکه جز او دیگران را به یاری میخوانند، به هیچ وجه دعاهایشان را اجابت نمینمایند و کمترین نیازشان را برآورده نمیکنند. آنان (که غیر خدا را به فریاد میخوانند و به جای آفریدگار، از آفریدگان درخواست برآورده شدن نیازهایشان را مینمایند) به کسی میماند که (برکنار آبی دور از دسترس نشسته باشد و) کف دستهایش را باز و بهسوی آب دراز کرده باشد (و آن آب را بهسوی خود بخواند) تا آب به دهان او برسد و هرگز آب به دهاناش نرسد. دعای کافران (و پرستش ایشان) جز سرگشتگی و بیهودهکاری نیست.
بناءً، نیتیکه در عقب تلاشهای اصالت دهی به آنچه که با اسلام در تضاد است و از خلال چیزهاییکه آن را به مقاصد شریعت نامگذاری کردهاند، پنهان شده است؛ در واقع همان دروازهای است که از طریق آن به مخالفت با احکام صریح دین و معطل قرار دادن این احکام میپردازند و این حقیقت از زمان نامگذاری این کنفرانس به: "فقه/شناخت ایجاد کشورها... دیدگاه فقهی معاصر" برملا گردید که در آن اولین دام را از طریق تبدیل، تحریف و تعدیل کلمه "دولت" گذاشتند؛ به این معنا، دولتیکه تمام مسلمانان را در تحت قیادت واحدی که آنها را خلیفه واحدی رهبری میکند -چیزی که اسلام آن را واجب گردانیده و وجود دو خلیفه را همزمان حرام گردانیده است- را با کلمهی "دولتها" یکسان میدانند. عملیکه به هدف توجیه و به رسمیت شناختن مرزهای سایکس پیکو که به هدف پراکنده ساختن امت و تقسیم نمودن آن به کشورهای کوچک انجام میشود.
دلیلیکه ثابت میکند موارد یاد شده هدف اصلی آنها را از انتخاب این عنوان تشکیل میدهد، این سخن مفتی اعظم مصر میباشد که گفت: «باید این حقیقت را بدانیم که دولت ملی و مدنی جدید، یگانه دولتی است که میتواند مقاصد شریعت اسلامی را تحقق بخشد؛ پس باید از حدود و مرزهای آن حفاظت نماییم.»، از باب مقوله: «از حرف دهانت محکومات میکنم!» این سخن وی که: «نباید به برنامههای تفرقه و تقسیم اجازه دهیم تا اهداف پلید اش را عملی سازد.» مطرح ساختن این پرسش مهم را حتمی میسازد که: آیا اجازه ندادن به تفرقه و تقسیم، یک حکم شرعی است؟ آیا بدون کدام سند و حکم قبلی عملی میشود؟ با تفرقه و تقسیمیکه در گذشته بالای دولتیکه محدودهی آن به امتداد سه قاره بود، صورت گرفت یکسان نیست؟ و یا این استعمار است که خطوط سرخ را برایت تعیین میکند، جناب مفتی؟ بلی! این استعمار نه تنها برای تو خطوط سرخ تعیین میکند؛ بلکه برای ارتشهای اسلامی نیز چهارچوب زمانی و مکانی را تعیین میکند؛ چیزیکه تو آن را به خاطر محافظت از مرزهاییکه استعمار تعیین نموده و کشورهای مستعمره آنها را با دستان خودشان ترسیم کردهاند "جهاد در راه الله" نامیدهای.
باز هم مفتی در هنگام ادامهی سخناناش چنین میگوید: «اما در قسمت دیدگاه شریعت قطعاً پیامبر ما صلی الله علیه وسلم...»؛ درحالیکه باید به مسلمان بهخاطر شنیدن ادلهی شرعیکه سخنان بعدی را تائید میکند از قبل آگاهی داده شود؛ ولی برعکس در مییابیم که مفتی الفاظ و اصطلاحاتی را استفاده میکند که در هیچ یک از کتب سیرت وارد نگردیدهاند و با جرأت و تهمت عجیبی بالای الله سبحانه و تعالی و پیامبر او صلی الله علیه وسلم، تصویری از مفهوم یک دولت ملی تابع نظام سرمایهداری استعماری را بر دولتیکه پیامبر صلی الله علیه وسلم با دستان خودش آن را تاسیس نموده بود ارائه کرد؛ تصویریکه خودش و بادارانش میخواهند. به گمان او «اسلام و قوانین آن، محض اساسات و قواعدی هستند که همواره نمونهی بیمثالی برای پیروی تا امروز بودهاند...»؛ ولی این قاعدهی اول اسلام که: اسلام همیشه برتر بوده، چیزی از آن برتر نیست و حاکمیت و سیادت از شریعت میباشد را فراموش نموده است؛ مفاهیمیکه از موارد مهم دعوت در مسجد نبوی به شمار میرفت. در ادامه میافزاید که: «این مسجد محلی برای برگذاری کنفرانسها، دیدار با نمایندگان قبایل و سایر فعالیتهای مدنیکه در راستای پیشرفت و ترقی جامعهی مدینهی منوره کمک میکرد به شمار میرفت.» غافل از اینکه همین مسجد بود که پیامبر صلی الله علیه وسلم از آنجا دولت را اداره نموده، در آنجا پرچمهای فتح سرزمینها را به اهتزاز در میآورد و همین مسجد بود که لشکر عمری برای فتح سرزمین کنانه (مصر) از آنجا خارج شد. اما در سخناناش در مورد به عهده گرفتن وظایف از سوی پیامبر صلی الله علیه وسلم به عنوان حاکم مدینه، اشاراتی به روش فکری غرب وجود داشت و اصطلاحاتی؛ همچون: «...امنیت را تامین نمود، اسباب تفرقه و اختلاف را از بین برد، از وحدت و سلامت مدینه با وجود تمام اقوام و اعتقادات آن حفاظت نمود، بر اساس قاعدهی صلح و محبت، نهادینه ساختن اصول همزیستی مسالمت آمیز و همدیگر پذیری» را بالای آن اطلاق کرد.
در واقع تمام این دورنماها از سوی او، تلاشی برای فریب مردم در توصیف رونویسی که پیامبر صلی الله علیه وسلم در آن، قانونی را برای مدینه ایجاد کرده بود، میباشد؛ چنانچه گفت: «رونویس قانون مدینه، قانونی بود که همه بالای آن توافق کرده بودند»؛ پس به دور از پیامبر صلی الله علیه وسلم، با این حساب، مدینه یکی از دو بخش دولت سکولاریستی بود که در مقابل دولت نظامی قرار داشت و در هیچ یک از آنها حاکمیت از الله واحد و احد نبود. اینها تهمتهایی هستند که فریب و تحریف او را در مورد رونویس مبارک نبوی که یک به یک آن مبنی بر اینکه: کسانیکه وارد پیمان مدینه میگردند، امتی در برابر دشمنانشان هستند و در برابر غیر خودشان همدست میباشند و اینکه امورشان را به رسول الله علیه وسلم راجع میکنند، آشکار بوده و افشا میسازد. پس کجای این رونویس مانند قوانین دولتهای فعلی است؛ دولتهاییکه بر اساس خواستههای غرب، قوانین کفری آن و برادری میان بندگان شیطان و مسلمانان -بعد از دور شدن آنها از قضیه سرنوشتسازشان- حرکت میکنند؟! و با نوعی از آمیختهگی و بازی با الفاظ، اصطلاحاتی تراوش شده از نظام سرمایهداری استعماری را استفاده کرده و میگوید: «سپس پیامبر اقدام به تقویه پایههای جامعه مدنی نمود.»؛ درحالیکه میتوانست بگوید: «تقویه پایههای جامعهی مدینه»؛ بلکه این به معنای فریب و پاشیدن زهر تمدن سکولاریزم بالای عسل صاف و شفاف اسلام است! تا آخر بالای اصطلاحات مذهب فردی و منفعتگرایانهی سکولاریزم اصرار ورزید؛ مانند: «اصول اعتماد به نفس، پیشرفت، تولید انرژی، برای ناکام ساختن تلاشها و متوقف ساختن پیشرفت وی توسط پخش شایعات مغرضانه و ترویج دروغهای باطل تلاش کردند» و به خاطر اینکه بتواند برای به دست آوردن نتیجهایکه برای او توسط خلط نمودن و آمیختن موضوعات پراکنده در گوش شنوندگاناش در نظر گرفته شده است آمادگی بگیرد، چنین میگوید: «...سبحان الله العظیم! چقدر امشب شبیه با دیشب است.»
درست است جناب مفتی! امشب با دیشب بسیار شبیه است! اگر حیا نداری هرچه میخواهی انجام بده، از ابن مسعود رضی الله عنه روایت شده که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:
«إِنَّ مِمَّا أَدْرَكَ النَّاسُ مِنْ كَلامِ النُّبُوَّةِ الأُولَى: إِذَا لَمْ تَسْتَحْيِ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ» (بخارى:6120)
ترجمه: يكی از سخنانیكه مردم از پيامبران گذشته دريافتهاند، اين است كه: "اگر حيا نداری؛ هرچه میخواهی بكن."
این کلمات را به عنوان نصیحت بپذیر، شاید از گمراهیکه در آن قرار داری و همچنان از راه ترامپ برگردی!
این پایین نمودن شأن بزرگترین دولتیکه تا به حال بشریت آن را شناخته و همچنان تحریف بیشرمانه سنت مطهر نبوی، به خاطر پیروی تو از غرب است و به زودی زشتیها و مصیبت این کار، تو و کسانیکه از تو پیروی نمودهاند را فرا خواهد گرفت. به نظر تو فتح مکه و شکستن بتها "مداخله در امور داخلی دولتها و تجاوزی آشکار علیه آزادی فکر، عقیده و میراث انسانی بوده است." همچنان فتح بزرگ مصر از سوی عمرو بن العاص اشغال و عمل ضد انسانی بود.
بدون شک الله سبحانه وتعالی پاک و منزه است، دعوت حق از آن اوست، یاریدهنده و برتریدهنده دیناش است و پیروزکنندهی اسلام بر سایر ادیان توسط عزت بخشیدن به عزتمندان و ذلت بخشیدن به فرومایهگان در سایه خلافت وعده داده شده بر منهج نبوت که به زودی قائم خواهد شد، میباشد:
﴿يُرِيدُونَ أَن يُطفُِٔواْ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفوَٰهِهِم وَيَأبَى ٱللَّهُ إِلَّآ أَن يُتِمَّ نُورَهُۥ وَلَو كَرِهَ ٱلكَٰفِرُونَ﴾
ترجمه: آنان میخواهند نور خدا را با (گمانهای باطل و سخنان ناروای) دهان خود خاموش گردانند (و از گسترش این نور که اسلام است، جلوگیری کنند)؛ ولی خداوند جز این نمیخواهد که نور خود را به کمال رساند (و پیوسته با پیروزی این آئین، آن را گستردهتر گرداند)؛ هرچند که کافران دوست نداشته باشند.
﴿هُوَ ٱلَّذِيٓ أَرسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلهُدَىٰ وَدِينِ ٱلحَقِّ لِيُظهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّينِ كُلِّهِۦ وَلَو كَرِهَ ٱلمُشرِكُونَ﴾ (توبه:32)
ترجمه: خدا است که پیغمبر خود (محمّد) را همراه با هدایت و دین راستین (به میان مردم) روانه کرده است تا این آئین (کامل و شامل) را بر همه آئینها پیروز گرداند (و به منصّهی ظهورش رساند)؛ هرچند که مشرکان نپسندند.
نویسنده: جمال علی
برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر
تبصرۀ سیاسی هفتگی از مسجد مبارک الاقصی
از مفکر سیاسی احمد الخطوانی( ابو همزه)
بیت المقدس- سرزمین مبارک فلسطین
چهار شنبه، 26 محرم الحرام 1441 هـ.ق مؤافق به 25 سپتمبر 2019م
تلویزیونالواقیه
- پیام فوری -
" سال تحصیلی عجیب و غریب!"
از شیخ عوده( ابو بهاء)
مسجد مبارک الاقصی
بیت المقدس
جمعه، 217 محرم الحرام 1441 هـ. قم مؤافق به 20 سپتامبر 2019
تبصرۀ سیاسی هفتگی
از مهندس صلاحالدین عضاضه، رییس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزبالتحریر
پنج شنبه، 27 محرم 1441 هـ.ق مؤافق به 26 سپتمبر 2019م
فریاد روز جمعه از صحن مسجد مبارک الاقصی
از شیخ نضال صیام( ابو ابراهیم)
بیت المقدس- سرزمین مبارک فلسطین
جمعه، 28 محرم 1441 هـ.ق مؤافق به 27 سپتمبر 2019م
محرم الحرام 1441هـ.ق مؤافق به سپتمبر 2019م
(ترجمه)
از ابو هریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:
«وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا تَذْهَبُ الدُّنْيَا حَتَّى يَمُرَّ الرَّجُلُ عَلَى الْقَبْرِ فَيَتَمَرَّغُ عَلَيْهِ وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَكَانَ صَاحِبِ هَذَا الْقَبْرِ وَلَيْسَ بِهِ الدِّينُ إِلَّا الْبَلَاءُ» (رواه مسلم و ابن ماجه)
ترجمه: سوگند به ذاتی که وجودم در اختيار اوست، دنيا از ميان نمیرود تا که شخص از کنار قبر گذشته و حالش دگرگون شود و بگويد: کاش جای صاحب اين قبر میبودم و اين کار را به واسطهی قرضداری انجام نمیدهد، بلکه به واسطهی فتنههای دنيا که به آن مبتلا است، میگويد.
تشریح حدیث
از این حدیث واضح میشود که در آخرالزمان از اثر دیدن گناهان و منکراتی که مسلمانان را احاطه نموده، هرگاه مسلمان از جوار قبرها عبور میکند، آرزوی این را مینماید که ای کاش در جای صاحب قبر مرده باشد، در حالیکه مرگ از بزرگترین مصیبتها برای انسان است. لیکن انسان از ترس افتادن به فتنهها مرگ را نسبت به فتنهها آسانتر میبیند و آن را آرزو میکند. این حال امت اسلامی است که روزی بزرگترین و با شرفترین امتها بود و اما امرروز ما شاهد ظلم، جبر و شکنجهای که سبب مرگشان میگردد، هستیم. حتی بعضی اوقات از شدت قتل و تعذیب آن را دیده نمیتوانیم.
ای مسلمانان! وقتی که حجم درد و رنج ها این چنین باشد پس حجم پاداش مقابله و استقامت در برابر این فتنه ها نیز بالاتر و بزرگتر از تصور انسان است. پس سوال این جاست که آیا در مقابل این همه مشکلات تنها تلاوت قرآن و یا زیاد نماز خواندن کفایت میکند؟ آیا این کفایت میکند که نمازهای پنجگانه را مداومت نماییم و به دیدن اخبار زخمی ها و شهدای مسلمانان در صفحهی تلویزیون، اشک بریزیم...؟ متأسفانه بعضی افراد با مطالعهی احادیث آخرالزمان مکلفیت شرعی خود را فراموش نموده، در برابر باطل مصلحت گرائی و از گفتن کلمه حق سکوت اختیار میکنند.
واضح است که روز قیامت الله سبحانه وتعالی از هر مسلمان میپرسد که تو برای نجات مسلمانان چه کاری انجام دادی، درحالی که به چشمانت میدیدی کشته و ذبح می شدند؟ آیا این آیهی قرآن را نشنیده بودی:
﴿وَإِنِ اسْتَنصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ﴾ [انفال: ۷۲]
ترجمه: یعنی اگر برادران تان در مورد دین شان از شما کمک خواستند بر شما مدد شان واجب است.
طبرانی در المعجم الکبیر از واثله بن اسقع رضی الله عنه روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «در روز قیامت بندهی نیکو کار به نفس خودش را می آورند او نمیداند که گناهی بر دوش دارد، (از طرف الله) برایش گفته میشود: آیا تو با دوستی از دوستان من دوستی کردی؟ وی میگوید: ای رب من! من از مردم فارغ (بیخبر) بودم، برایش دوباره گفته میشود: آیا با دشمنی از دشمنان من دشمنی کردی؟ او میگوید: ای پروردگارم! بین من و هیچ یکی از مردم به عنوان دوستی یا دشمنی چیزی وجود نداشت، از جانب الله سبحانه وتعالی برایش گفته می شود: به عزتم قسم! کسی که با دوستانم دوستی و با دشمنانم دشمنی نکرده باشد در رحمت من شامل نمی گردد.»
بدون شک عدم نصرت مسلمانان بالخصوص اهل شام از بزرگترین منکرات محسوب میگردد. بعد از این که راه مجرمین و دشمنی عالم کفر بالای ایشان آشکار گردید و بالای شان از هر سو و هر جهت حملهور گردیدند. بناً به ارتش های مسلمانان واجب است که از خود تحرک نشان داده و فوراً جهت توقف ظلم ظالم تجاوزگر اقدام نموده و آن را از کشتن، پراگنده نمودن، ظلم و تجاوزگری بالای مسلمانان باز دارند؛ زیرا در صحیح مسلم از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:
«المُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِم لا يَظلِمُه ولا يَحْقِرُهُ ولا يَخْذُلُه»
ترجمه: مسلمان برادر مسلمان است، بر او ظلم نمیکند و در وقت مشکل تنهایش نگذاشته و او را تحقیر نمیکند.
پس ای کسانی که در ارتش های مسلمین (اردو، پولیس یا قطعات ویژه) قراردارید به شما میگویم! آیا شما مسلمان نیستید و این آیات و احادیث شما را شامل نمیشود؟ آیا مکلفیت شرعی شما این نیست که از این مقام و موقف تان (وسلاحی که در دست دارید) به نفع اسلام و دفاع از مستضعفین مسلمان استفاده کنید؟ اگر شما به کلمهی بلی و نخیر پاسخ دهید بدانید که مسؤل هستید.!!!
بناً برای هیچ فردی از مسلمین (چه در مقام یا پوست های نظامی باشد یا افراد عادی) جایز نیست که تماشاگر شکنجه و تعذیب و این همه ظلم بر مسلمین باشد و برای دفاع از آن هیچ حرکتی از خود نشان ندهد، بدانید که مسلمان دانا، زیرک و هوشیار میباشد. یا الله! سینه های مان را به پذیرش حق و خیر باز گردان.
خلاصه
در آخرالزمان منکرات و فتنه ها مسلمانان را چنان احاطه میکنند که هرگاه مسلمان از جوار قبر عبور میکند، مرگ را نسبت به افتادن به فتنه ها آسانتر میبیند و آرزو میکند که ای کاش در جای صاحب قبر مرده باشم. این از شدت فتنه ها است؛ لیکن فراموش نکنیم که در موجودیت فتنه ها و منکرات مسئولیت و مکلفیت شرعی انسان بیشتر از اوقاتی است که خالی از فتنه باشد، در این حالت بزرگترین گناه، سکوت از گفتن حق و مصلحت گرائی در برابر باطل است.
(ترجمه)
پرسش:
السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!
امیر بزرگوار! الله سبحانه و تعالی شما را حفظ نموده، یاری و نصرتتان دهد. نزدم پرسشیست که به آن نیاز شدیدی دارم؛ اگر لطف نموده هرچه زودتر پاسخ سوالام داده شود -خوبتر خواهد بود- تا بدانم که با این مسأله چهگونه معامله کنم.
قرار است که یک پروژهای برای اعمار لین برقی آفتابی بر ستونها ایجاد شود و نبود برق مشکلی است که همۀ شهروندان از آن رنج میبرند، مسألۀ که من میخواهم بپرسم این است که میخواهند لین برق را از بالای زمینی بگذرانند که مساحت آن به پانزده "دونم" (مقیاس متراجی است که در لبنان از آن استفاده میشود) میرسد و این فاصله از بالای قبرهای سابقه و جدید میگذرد؛ آیا جائز است که ستونهای جریان برق این پروژه بر زیارت نصب شود و یا ستونها در کنار قبرها گذاشته شوند؛ درحالیکه این ستونها قبرها را در زیر خود میپوشند؟ الله سبحانه و تعالی شما را جزای خیر دهد! محمد حسن
پاسخ:
وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!
رسول الله صلی الله علیه و سلم واضح ساخته که قبرها حرمت دارند، نبش و نشستن بر قبرها یا هر نوع اعمالیکه احترام قبرها را بشکند، جائز نمیباشد. بعضی از دلائلیکه در این زمینه وجود دارد قرار ذیل است:
ابوداود از طریق عائشه رضی الله عنها روایت نموده است:
«أَنَّ رَسُولَ اللهِ قَالَ: كَسْرُ عَظْمِ الْمَيِّتِ كَكَسْرِهِ حَيّاً»
ترجمه: شکستن استخوان انسان مرده؛ مانند شکستن استخوان انسان زنده است.
در عون المعبود شرح سنن ابوداود آمده است که سیوطی در بیان سبب این حدیث گفته است از جابر رضی الله عنه روایت شده است:
ما همرای رسول الله صلی الله علیه وسلم برای جنازهای بیرون شدیم رسول الله صلی الله علیه وسلم بر کنار قبری نشست، ما هم با آن حضرت نشستیم، ناگهان قبرکن، استخوان ساق پا و یا بازوی مردهای را بیرون کرد و میخواست آن را بشکند، رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت:
«لَا تَكْسِرْهَا فَإِنَّ كَسْرَكَ إِيَّاهُ مَيِّتاً كَكَسْرِكَ إِيَّاهُ حَيّاً وَلَكِنْ دُسَّهُ فِي جَانِبِ الْقَبْرِ»
ترجمه: استخوان (مرده) را نشکن؛ زیرا شکستن استخوان مرده؛ مانند شکستن آن در حالت زندگی است؛ بلکه استخوان مرده را در کنار قبری دفن کن.
یعنی وقتی استخوان پیدا شد محافظت و نگهداری آن در خاک لازم و واجب است.
لذا تا زمانیکه استخوان مرده نپوسد، نبش قبر جائز نمیباشد. وقتی استخوان خاک شد، کشت، زراعت اعمار و دیگر اعمال مباح بر زیارت جائز است؛ اما وقتی استخوان در قبر موجود باشد نبش، آبادی و دیگر تصرفات بر قبر جائز نیست؛ مگر در حالتهای خاصیکه به جسد میت ارتباط میگیرد؛ اما نکتهییکه در این مسأله مهم است، فهم اینکه آیا استخوان مرده پوسیده و یا خیر؟ که فهم این مسأله به اهل خبره ارتباط دارد.
بین فقهاء اختلافی وجود ندارد که بول و غائط بر قبرها جائز نیست؛ اما نشستن در غیر از این حالت اختلاف وجود دارد، در موسوعه الفقهیه الکویتی آمده است:
احناف، شوافع و حنابله گفتهاند: نشستن بر قبر مکروه است؛ چنانچه ابو مرثد غنوی روایت نموده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:
«لاَ تَجْلِسُوا عَلَى الْقُبُورِ وَلاَ تُصَلُّوا إِلَيْهَا»
ترجمه: بر قبرها ننشینید و به سوی قبرها نماز نخوانید.
از ابوهریره رضی الله عنه روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:
«لأَنْ يَجْلِسَ أَحَدُكُمْ عَلَى جَمْرَةٍ فَتُحْرِقَ ثِيَابَهُ فَتَخْلُصَ إِلَى جِلْدِهِ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَجْلِسَ عَلَى قَبْرٍ»
ترجمه: هرگاه یکی از شما بر آتشی بنشیند تا لباساش بسوزد و آتش به پوست آن سرایت کند، بهتر است از آنکه بر قبری بنشیند.
احناف و شوافع گفتند؛ اگر کسی در هنگام زیارت قبرستان ارادۀ نشستن را داشت باید با درنظرداشت دور و نزدیکی مرده در حال حیات آن بنشیند و عبارت شوافع چنین است: لازم است که شخص زیارتکننده به تناسب نزدیکی مرده درحال حیات آن به قبر آن نزدیک بنشیند.
از فقهای احناف، طحاوی گفته است و این قول به ابوحنیفه، ابویوسف و محمد نسبت داده میشود که گفته است، نشستن بر قبر جائز است و این نظری است که فقهای مالکی نیز بر آن رفتهاند. ایشان میگویند حضرت علی رضی الله عنه وقتی بر قبر خود را تکیه میداد و مینشست خودش دلیل بر جواز نشستن بر قبر است. طحاوی گفته است وقتی قرائت به خاطری تلاوت باشد؛ مطلقاً کراهیت نشستن برقبرها منتفی گردیده است.
وقتی تصمیم گرفته میشود که پروژهای برای ساخت جریان برق بر ستونهاییکه مساحت آن 15"دونم" است، بالای قبرهای قدیمی و جدید ساخته شود، باید به این مسأله دقت شود که آیا امکان نصب ستونها بدون خرابی قبرها، اذیت رساندن به قبرها و نبش قبرها امکان پذیراست؟ بهگونهییکه استخوانهای مردگان بیرون نشود که این امر را من بعید میدانم.
اما اینکه شما بگوئید ما تلاش میکنیم که هیچ قبری خراب نشود و هیچ ستونی بر قبر جدیدی نصب نشود، این موضوع به قبرهای جدید مصداق پیدا میکند؛ چون: قبرهای جدید معلوم و آشکار است؛ ولی قبرهای قدیمی معلوم نیست؛ بناءً به خاطری حفاظت و تقوی از حرام و یا حداقل از کراهیت، باید از قبرها دوری کنید و جای دیگری را برای نصب پایههای برق جستوجو کنید.
الله سبحانه و تعالی به هرچیز عالمتر و آگاهتر است!
برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته
11 ربیع الاول 1440هـ.ق.
19نوامبر2019م
مترجم: مصطفی اسلام
(ترجمه)
از عرباض بن ساریه رضی الله عنه روایت است که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم نماز صبح را با ما اداء نمود بعداً روی خود را بطرف ما گردانیده و موعظهی جامعی ایراد نمود که از اثر آن چشمها اشک آلود گردیده و قلبها در ترس و هراس افتیدند. گفتیم: یا رسول الله صلی الله علیه وسلم گویا این موعظه وداع نمودن از دنیا است، پس ما را نصیحت نما، فرمودند:
«أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَالسَّمْعِ وَالطَّاعَةِ وَإِنْ كَانَ عَبْدًا حَبَشِيًّا، فَإِنَّهُ مَنْ يَعِشْ مِنْكُمْ يَرَى بَعْدِي اخْتِلَافًا كَثِيرًا، فَعَلَيْكُمْ بِسُنَّتِي وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ الْمَهْدِيِّينَ، وَعَضُّوا عَلَيْهَا بِالنَّوَاجِذِ، وَإِيَّاكُمْ وَمُحْدَثَاتِ الْأُمُورِ، فَإِنَّ كُلَّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ، وَإِنَّ كُلَّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ» (مسند أحمد)
ترجمه: شما را به تقوای (ترس از الله متعال) و اطاعت و فرمانبری (از امیرتان) سفارش میكنم هرچند بندهی حبشی باشد. هركس از شما بعد از من زنده باشد اختلافات بسياری را مشاهده میكند، پس به سنت من و جانشينان هدايت يافته بعد از من تمسك جوييد و آن را محكم بگيريد و زنهارا از امورات ايجاد شده در دين بپرهيزيد؛ چون هر نوآوری بدعت و هر بدعتی گمراهی است.
مفهوم حدیث
این حدیث شریف به اموری ما را آگاه میگرداند که بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه وسلم در میان امت رخنه نموده است؛ در چنین حالتی رسول الله صلی الله علیه وسلم ما را توصیه به عمل کرد خودش نموده است، بناً حدیث به تقوی توصیه نموده که در حق نفسهای مان از الله سبحانه وتعالی تقوا نماییم، و تقوا عبارت از دور داشتن نفس از واقع شدن در گناهان میباشد، آن گناهانی که بنابر خواهشات و هوای نفس صورت میگیرد و تقوا حاضر دیدن غضب الله سبحانه وتعالی را گویند. بنابر این رسول اکرم صلی الله علیه وسلم توصیه مینماید که شما از الله سبحانه وتعالی و از کسی اطاعت نمایید که امور مسلمانان را به عهده گرفته و شرع او سبحانه وتعالی را بالای مردم تطبیق مینماید، اگر چه آن شخص (حاکم) از رعیت در رنگ، پوست و حتی در شهر مختلف باشد؛ زیرا تا زمانی که مسلمانی حکم به اسلام امر میکند، بالای ما حق شنیدن و اطاعت نمودن و اجب بوده و فرق بین عربی و عجمی در امر اطاعت وجود ندارد. پس حکم یک امر الله سبحانه وتعالی بوده که از طرف انسان تطبیق میشود، اما اگر حاکم به غیر آن چه الله سبحانه و تعالی نازل نموده حکم نماید در این حالت شنیدن و اطاعت نمودن جاییز نیست.
این حدیث واضح می سازد که، امت رسول الله صلی الله علیه وسلم شاهد روز های تاریکی بعد از وفات او خواهد بود، که آن از زمان او متفاوت میباشد، در آن قتل و خون ریزی و بدعت ها بوجود میآیند، که در این حالت، ما را رسول الله صلی الله علیه وسلم به چنگ زدن به سنت خود توصیه نموده است، آن سنتی که تنها به عبادات و یا معاملات.... خلاصه نمیشود، بلکه شامل همهای احکام اسلام میگردد، مثل فکره (مفاهیم اسلام) و طریقه (روش تطبیق احکام اسلام)، و همچنان سنت شامل روش خلفای راشدین؛ زیرا آنها کسانی هستند که در راه و روش و منهج او قرار گرفتند، اصحاب او صلی الله علیه وسلم مثل ستاره های هدایت هستند که ما به پیروی از آنها رهیاب میشویم، و از اخبار پوشیدهی پیامبر صلی الله علیه وسلم آگاهی میابیم.
در اخیر حدیث فوق، رسول الله صلی الله علیه وسلم ما را خبر میدهد که: از بدعت ها اجتناب کنیم؛ زیرا اصل آنها (بدعت ها) هوا و هوس های نفسانی افرادی اند که راه هدایت را گم کرده، حتی برای عقل خود حق ساختن احکام را قایل گردیدند، خود گمراه شده و دیگران را نیز گمراه نموده و از راه حقیقت دور گردیده اند، ایشان کسانی هستند که تراوش های فکری شان را بجای قوانین الله سبحانه وتعالی قرار میدهند، اینها همان کسانی هستند که رسول کریم صلی الله علیه وسلم از دور بودن از ایشان ما را توصیه نموده است، و این بدعت هلاکت بار برای امت می باشد.
پس ای مسلمانان! هرگاه نزد ما، راه و روش رسول الله صلی الله علیه وسلم و خلفای راشدین موجود باشد، پس چگونه ممکن است که ما در راهی برویم که افراد بشر طبق خواهشات نفسانی خود آن را تعیین کرده باشند؟!
والسلام علی من اتبع الهدی