پنجشنبه, ۲۶ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۸م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

عمل انسان آینۀ وست، نه گفتارش!

(ترجمه)

خبر:

رؤسای جمهور، معاونان رئیس‌جمهور، وزیران، رؤسای پارلمان و نمایندگان ویژۀ چندین کشور در مراسم تشییع جنازه ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور ایران و حسین امیر عبداللهیان، وزیر خارجه این کشور که در حادثه سقوط بالگرد جان خود را از دست دادند، در مرکز همایش‌های بین‌المللی تهران حضور یافتند. محمد مخبر،  رئیس‌جمهور موقت ایران و علی باقری، سرپرست وزارت خارجه میزبان مراسم عزاداری در پایتخت بودند.

تبصره:

بدون شک، اگر کسی بخواهد درباره شخصیت یک انسان اطلاعاتی کسب کند باید به اعمال آن شخص نگاه کند؛ نه به گفته‌هایش؛ زیرا علی‌الرغم این‌که کلمات در شکل‌گیری شخصیت آن فرد نقش دارند؛ اما انعکاس آن کلمات در رفتار اوست که حایز اهمیت است؛ ورنه کلمات هیچ ارزشی ندارند. حقیقت اینست که الله سبحانه وتعالی این مطلب را به وضوح در سورهٔ  "صف" بیان کرده است:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفعَلُونَ ﴿۲﴾ كَبُرَ مَقتًا عِندَ ٱللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفعَلُونَ﴾

ترجمه: ای مؤمنان! چرا سخنی می‌گویید که عمل نمی‌کنید؟ نزد الله بسیار زشت و ناپسند است؛ سخنی بگویید که عمل نمی‌کنید!

این دقیقاً وضعیت حکام ایران و سایر حکام سرزمین‌های مسلمانان است. ایرانی‌که میلیون‌ها انسان آن را نماینده اسلام می‌پندارند، در واقع در کشتار میلیون‌ها مسلمانِ افغانستان، سوریه، عراق و یمن مشارکت داشته و در برابر کشتار زنان، کودکان و سال‌خوردگانِ رژیم صهیونیستی در غزه طی هشت ماه گذشته جز اظهارات پوچ و بی‌فایده هیچ واکنشی نشان نداده است؛ چنانچه این موضوع با درنظرداشت نتیجه سخنان رهبران ایران مبنی بر این‌که: بدون ایران آمریکا در باتلاق افغانستان غرق می‌شد و حضور ابراهیم رئیسی در اجلاس ریاض در کنار بشار اسد قاتل، واضح و آشکار می‌شود.

اینک حضور سریع حکام سرزمین‌های مسلمانان، به‌ویژه افغانستان و اسماعیل هنیه، نماینده حماس در مراسم تشییع جنازه ابراهیم رئیسی چه معنایی دارد؟ آیا عجیب نیست که حکام افغانستان در مراسم تشییع رئیسی حضور داشتند؛ در حالی که از اظهارات مقامات ایرانی درباره افغانستان مطلع بودند؟  عجیب‌تر از آن، حضور اسماعیل هنیه است؛ در حالی‌که او شاهد کشتار مسلمانان غزه توسط رژیم صهیونیستی بوده و ایران فقط به اظهارات پوچ اکتفا کرده است. آیا این امر بی‌توجهی به حساب نمی‌آید؟

عملیات طوفان‌الاقصی حقیقت حکام مزدور و خائن را آشکار ساخته و نشان داد که آن‌ها نماینده امت اسلامی نیستند. با وجود این‌که مسلمانان در سرزمین‌های مختلف از مرگ رئیس‌جمهور ایران و وزیر خارجۀ آن -که دستان‌شان به خون مسلمانان آلوده است- احساس خوش‌حالی نموده و نعره شادی سر دادند، حضور این حکام در مراسم تشییع جنازه این قاتلان بیانگر تصور واضحی است که امت اسلامی و حکامش در دو میدان جداگانه قرار دارند. همان‌طور که گفته شده: "مرأة المرء عمله ولا ينظر إلى كلامه." الله سبحانه وتعالی به زیبایی وضعیت این خائنان را توصیف کرده است که به اربابان‌شان بیش از الله سبحانه وتعالی اعتماد دارند و می‌فرماید:

﴿وَإِذَا لَقُواْ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَواْ إِلَىٰ شَيَٰطِينِهِم قَالُوٓاْ إِنَّا مَعَكُم إِنَّمَا نَحنُ مُستَهزِءُونَ ﴿۱۴﴾ ٱللَّهُ يَستَهزِئُ بِهِم وَيَمُدُّهُم فِي طُغيَٰنِهِم يَعمَهُونَ﴾ [بقره: ۱۴-۱۵]

ترجمه: و هنگامی‌که با مؤمنان روبرو می‌شوند، می‌گویند: (ما نیز همانند شما) ایمان آورده ایم و چون با شیاطین (و دوستان گمراهِ) خویش تنها می‌شوند، می‌گویند: ما با شما هستیم و تنها (مؤمنان را) به استهزا و ریشخند می‏گیریم. الله، آن‌ها را به استهزا می‌گیرد و رهایشان می‏کند تا کورکورانه، به گمراهی و سرکشی خویش ادامه دهند.

نویسنده: رمضان أبو فرقان

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

ادامه مطلب...

مهاجران برادران شما هستند؛ پس نگذارید تحقیر و اخراج شوند!

(ترجمه)

خبر:

تحقیر، دستگیری و تسلیم نمودن اهل سوریه به رژیم مجرم بشار الاسد.

تبصره:

نژادپرستان موفق شدند که نخست وزیر و وزیر داخله (که اهل طرابلس شام هستند) را متقاعد کنند که به کمپاین اخراج مردم سوریه و تحویل  آن‌ها به رژیم اسد بپیوندند؛ به بهانه ترس از مسیحیان و تغییر بافت جمعیت در لبنان، با وجود این‌که فیصدی مسیحیان دارای تابعیت ارامنه و مسیحیان سوریه، فلسطین و عراق از 20 درصد فراتر نمی‌رود، پس از چه تغییری صحبت می‌کنند؟

این حمله نژادپرستانه به دلایل زیر موفق نخواهد شد:

اول: اسلام از مسلمانان خواسته است که برادران مظلوم خود را در آغوش بگیرند؛ پس اگر همسایه آن‌ها باشند و یا در بین‌شان خویشاوندی وجود داشته باشد چه؟ اگر رژیم سوریه به محض دستگیری آن‌ها را بکشد چه؟ بنابراین، اکثریت مسلمانان در کنار برادران ضعیف سوری خود ایستاده‌اند و آن‌ها را رها نمی‌کنند.

دوم: مرزها بین سرزمین‌های اسلامی مصنوعی است که توسط استعمار در توافقنامه سایکس پیکو ایجاد شده است. این مرزها به زودی از بین می‌رود و این سرزمین به وحدت خود باز می‌گردد و با افزایش بیداری  بین مسلمانان تقسیم بین‌شان بر اساس وطن و قوم به زودی از بین خواهد رفت.

سوم: سوری‌های آواره از طریق فراوانی نیروی کار ارزان و سرمایه‌گذاری پول خود در پروژهایی‌که چرخه اقتصادی را به سمت بهتر شدن سوق می‌دهد، به کاهش رنج اقتصادی مردم لبنان کمک می‌کنند.

چهارم: لبنان برای نیروی کار مردم سوریه، به ویژه در بخش‌های ساختمانی و کشاورزی ضرورت دارد و آن‌ها در این بخش تجربه‌ای کافی دارند که هیچ کس دیگری ندارد و لبنان نمی‌تواند کمبود نیروی کار را در صورت خروج آن‌ها پر کند.

در پایان ما به اقلیت‌های نژادپرستِ لبنان هشدار می‌دهیم که در آینده‌ای قابل پیش‌بینی به دلیل مهاجرت در غرب و نرخ پاین زاد و ولد شما با ضعف و افول مواجه هستید. آینده نزدیک برای اکثریت قاطع این سرزمین است. فریب ضعف و آسیب‌پذیری مسلمانان امروز و آواره شدن آن‌ها از سرزمین‌های مانند عراق، شام و فلسطین را نخورید؛ زیرا آن‌ها به زودی به عنوان یک نیروی منسجم و یکپارچه بازخواهند گشت که ابتکار رهبری را دوباره به دست می‌آورند و دوباره به پا می‌خیزند. اگر می‌خواهید موجودیت خود را حفظ کنید، با مسلمانان دشمنی نکنید و مانند اجدادتان در کنار مسلمانان باشید نه در کنار دشمنان.

اما شما ای سیاستمداران مسلمان، برای کسب مقام و یا تقسیم منافع مادی نژادپرستان را خشنود نسازید که پروردگار جهانیان و رسول او و مؤمنین را ناراضی می‌کنید.

نویسنده: الشیخ د. محمد ابراهیم

مترجم: پارسا امیدی

ادامه مطلب...

نشست دوحه 3 یک میکانیزم استعماری بوده و اشتراک در آن دارای عواقب خطرناک سیاسی می‌باشد Featured

در این اواخر نمایندگان ملل متحد، دیپلومات‌های غربی و قطری بر سَر برگزاری و آجندای نشست دوحه 3 با مقامات حکومت سرپرست رایزنی دارند. این نمایندگان تلاش دارند تا با ارائه پیشنهادات و مشوق‌های جذاب مقامات نظام حاکم را قناعت دهند تا در این نشست اشتراک کنند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان نشست دوحه 3 را یک نشست‎ استعماری بین‌المللی دانسته که در آن امریکا بدنبال ایجاد میکانیزم جدید برای مداخله و تأمین منافع خود در افغانستان بوده و هرنوع اشتراک در این نشست دارای عواقب خطرناک سیاسی می‌باشد. چنانچه در نشست دوحه 3 نه تنها برای ادغام نظام حاکم در نظم بین‌المللی کفری برهبری امریکا بسترسازی صورت می‌گیرد، بلکه میکانیزم جدید سیاسی برای حل بحران افغانستان نیز ارائه می‌گردد. اشتراک در همچو نشست‌ها ولو که با شروطی نیز همراه باشد، زیان‌بار بوده و جداً از آن پرهیز گردد. در واقع، استعمارگران غربی و کشورهای منطقه هیچ‌گاهی بدنبال حل واقعی بحران افغانستان در دو دهه‌ی اخیر نبوده، بلکه همچو نشست‌ها میدان مشوره و رقابت قدرت‌های غربی و کشورهای منطقه بر سَر منافع شان در افغانستان می‌باشد.

تجارب مختلف تاریخی نیز نشان داده است که چنین کنفرانس‌ها و میکانیزم‌های بین‌المللی از عوامل بحران در چهل سال اخیر در افغانستان و مایه‌ی بدبختی‌ در سایر سرزمین‌های اسلامی در چند قرن اخیر بوده که بحران‌های سیاسی را پیچیده و زمان‌گیر ساخته و هیچ‌گاهی از دلِ این نشست‌ها یک نسخه‌ی مطلوبی بیرون نیامده که خیر امت مسلمه در آن نهفته باشد. چنانچه نتایج ناکام و زیان‌بار سیاسی آن در سایر قضایای بین‌المللی همچو بحران سوریه، عراق، سودان، یمن نیز بوضوع قابل مشاهده می‌باشد.

منطق اساسی برگزاری نشست‌های بین‌المللی این است که قدرت‌های بزرگ زمانی‌که نتوانند توسط جنگ اهداف خود را برآورده سازند، پروسه‌های سیاسی و میکانیزم‌های بین‌المللی را فعال می‌سازند که توسط آن منافع خود را در کشور مورد نظر تأمین نمایند. بی‌جهت نیست که بعد از خروج ذلیلانه‌ی نظامی امریکا از افغانستان، در دونیم سال گذشته بیشتر از 100 نشست بین‌المللی و منطقوی دوجانبه و چندجانبه به ارتباط افغانستان برگزار گردیده که هدف اساسی آن سفارش‌های سیاسی به نظام حاکم و تلاش برای ایجاد میکانیزم جدید مداخله‌ در افغانستان می‌باشد.

در واقع راه حل اساسی و بنیادین برای حل بحران افغانستان میکانیزم‌های بین‌المللی استعمار نوین –که چیزی جز نسخه‌ی امریکایی استعمار انگلیس با رنگ‌وشکل مدرن آن نیست– نبوده، بلکه تلاش برای اقامه‌ی دولت خلافت بر منهج نبوت می‌باشد. دولتی‌ که نفوذ استعمار را در سرزمین‌های اسلامی ریشه‌کن نموده، امت را وحدت بخشیده و همه توان و ظرفیت‎هایش را در جهتِ تطبیق کامل و شامل اسلام به عنوان برنامه‌ی زندگی توحید نماید.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ ﴿آل عمران: ۱۱۸

اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد از غير خودتان [دوست و] همراز مگيريد [آنان] از هيچ نابكارى در حق شما كوتاهى نمى ‏ورزند آرزو دارند كه در رنج بيفتيد دشمنى از لحن و سخنشان آشكار است و آنچه سينه‏ هايشان نهان مى دارد بزرگتر است در حقيقت ما نشانه‏‌های [دشمنى آنان] را براى شما بيان كرديم اگر تعقل كنيد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

صحت و تفسیر«عُصَيْبَةٌ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَفْتَتِحُونَ الْبَيْتَ الْأَبْيَضَ»چگونه است؟

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

به جواب ابرار ثوابته

سوال:

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

الله سبحانه وتعالی به شما برکت دهد! نزدم سوالی است.

نامه‌ای به جابر ابن سمرة نوشتم و بدست غلام خود فرستادم. در این نامه نوشتم در مورد چیزی‌که از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدی برایم خبر بده. گفت: جابر ابن عبدالله برایم نوشت که از رسول الله صلی الله علیه وسلم در شام روز جمعه که اسلمی رجم شده بود، شنیدم که می‌گفت: «لا يَزالُ الدِّينُ قائِماً حتى تَقومَ السَّاعةُ، أو يَكونَ عليكم اثنا عَشَرَ خَليفةً كُلُّهُم مِن قُرَيشٍ». هم‌چنان شنیدم که می‌فرمود: «عُصبةُ المُسلِمينَ يَفتَتِحونَ البَيتَ الأبيَضَ، بَيتَ كِسْرى وآلِ كِسْرى» و نیز شنیدم که می‌فرمود: «إنَّ بَينَ يَدَيِ السَّاعةِ كَذَّابينَ، فاحذَرُوهم» هم‌چنان شنیدم که می‌فرمود: «إذا أعطى اللهُ أحَدَكم خَيراً، فَلْيَبْدَأْ بِنَفْسِهِ، وأهلِ بَيتِهِ» و نیز شنیدم که می‌فرمود: «أنا فَرَطُكم على الحَوضِ» صحت این حدیث چگونه است؟ و توضیح و شرح «عُصبةُ المُسلِمينَ يَفتَتِحونَ البَيتَ الأبيَضَ» چطور است؟

جواب:

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

1- حدیث شریفی‌که شما در سوال خود ذکر نمودید، روایت احمد است و هم‌چنان مسلم با تفاوت اندکی در الفاظ این حدیث شریف از عامر بن سعد ابی وقاص چنین روایت نموده است:

«كَتَبْتُ إِلَى جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ مَعَ غُلَامِي نَافِعٍ أَنْ أَخْبِرْنِي بِشَيْءٍ سَمِعْتَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ﷺ قَالَ فَكَتَبَ إِلَيَّ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ يَوْمَ جُمُعَةٍ عَشِيَّةَ رُجِمَ الْأَسْلَمِيُّ يَقُولُ: "لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ أَوْ يَكُونَ عَلَيْكُمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ" وَسَمِعْتُهُ يَقُولُ: "عُصَيْبَةٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ يَفْتَتِحُونَ الْبَيْتَ الْأَبْيَضَ بَيْتَ كِسْرَى أَوْ آلِ كِسْرَى" وَسَمِعْتُهُ يَقُولُ: "إِنَّ بَيْنَ يَدَيْ السَّاعَةِ كَذَّابِينَ فَاحْذَرُوهُمْ" وَسَمِعْتُهُ يَقُولُ: "إِذَا أَعْطَى اللَّهُ أَحَدَكُمْ خَيْراً فَلْيَبْدَأْ بِنَفْسِهِ وَأَهْلِ بَيْتِهِ" وَسَمِعْتُهُ يَقُولُ: "أَنَا الْفَرَطُ عَلَى الْحَوْضِ.»

ترجمه: به جابر ابن سمرة نامه‌ای نوشتم که غلام نافع این نامه را رساند و در این نامه گفته بودم از آنچه از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدی، برایم خبر بده. وی گفت: در شام روز جمعۀ که اسلمی رجم شده بود شنیدم که رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرمود: «این دین تا قیامت بر پا است و یا دوازده خلیفه بر شما می‌آید که همۀ شان از قریش هستند.» و هم‌چنان شنیدم که می‌فرمود: «گروهی از مسلمانان کاخ سفید را که همانا کاخ کسری و اهل کسری است فتح می‌کنند.» و هم‌چنان شنیدم که می‌فرمود: «پیش از قیامت دروغ‌گویانی می‌آیند که باید از آن‌ها حذر کنید،» هم‌چنان شنیدم که می‌فرمودند: «وقتی الله سبحانه وتعالی مالی را برای یکی از شما داد، باید(درمصرف و انفاق آن) از خود و خانوادۀ خود شروع کند.» و هم‌چنان شنیدم که می‌فرمود: «من بالای حوض(کوثر) منتظر شما هستم.»

این حدیث صحیح است و همین‌که در کتاب مسلم روایت شده به صحت آن کفایت می‌کند.

2- اما نسبت به تفسیر و توضیح این حدیث باید گفت که در این حدیث مسائل متعددی است که اولین مسأله این قول رسول الله صلی الله علیه وسلم است: «لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ أَوْ يَكُونَ عَلَيْكُمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ» که علماء در مورد مفهوم و معنی مقصود این بخش حدیث اختلاف دارند. قول راجح آن نظری است که ابن جوزی در "کشف المشکل من حدیث الصحیحین" در مورد این حدیث شریف در تحت بند سوم ذکر نموده و گفته است: «وجه سوم اینست که منظور از دوازده خلیفه در تمام مدت خلافت تا روز قیامت است که این خلفاء به صواب و حق عمل می‌نمایند؛ اگرچه پی درپی نیایند. گاهی مرد عادلی خلیفه می‌شود؛ اما بعد از آن کسی می‌آید که ظلم می‌کند؛ سپس بعد از آن کسی می‌آید که عدالت را رعایت می‌کند. به این ترتیب، عدالت و عدل دوازده نفر تا روز قیامت تمام می‌شود. روایتی‌که ابومنصور نقل نموده نیز به همین امر دلالت می‌کند. ابوبحر برای ما حدیث گفت که ابوالمجلد برایش گفته و بر آن قسم یاد نموده است:

«أَنه لَا تهْلك هَذِه الْأمة حَتَّى يكون فِيهَا اثْنَا عشر خَليفَة كلهم يعْمل بِالْهدى وَدين الْحق، مِنْهُم رجلَانِ من أهل بَيت النَّبِي ﷺ، يعِيش أحدهم أَرْبَعِينَ سنة والآخر ثَلَاثِينَ سنة»

ترجمه: یقیناً که این امت از بین نمی‌رود، مگر این‌که دوازده خلیفه بیاید که همۀ شان به هدایت و دین حق عمل می‌کنند. از این دوازده خلیفه دو نفرشان از اهل بیت رسول الله صلی الله علیه وسلم هستند که یکی از ایشان چهل سال زندگی می‌کند و دیگری سی سال.»

نظر فوق رأی و نظر راجح‌تر است؛ اما الله سبحانه وتعالی از همه داناتر است؛ زیرا این حدیث می‌گوید: «لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ أَوْ يَكُونَ عَلَيْكُمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ» پس سخن در مورد قیام دین تا روز قیامت است که تکمیل شدن دوازده خلیفه از قریش با این موضوع خلل وارد می‌کند؛ چنانچه خلفای بسیاری از قریش و غیر قریش حکومت نموده اند؛ لذا مناسب اینست که این حدیث بر دوازده خلیفۀ مخصوص از قریش حمل شود که این دوازده نفر تنها خلیفه نیستند که مانند سائر خلفاء به اسلام حکم کنند؛ بلکه آنان خلفای مخصوصی هستند که از سائر خلفاء متفاوت بوده و به عدل و حق بر منهج نبوت حکم می‌کنند. پس خلافت ایشان خلافتی است که به هدایت و دین حق عمل می‌شود. بعید نیست که خلفای راشدۀ اربعه از جملۀ همین خلفاء باشند و پنجم شان عمرابن عبدالعزیز باشد و در آینده با قیام خلافت بر منهج نبوت راشدۀ ثانی کسانی بیایند که به روش ایشان عمل کنند و همان طریقۀ ایشان را دنبال نمایند. یعنی خلفایی باشند که تا قام قیامت بر اسلام حکم کنند؛ سپس حکومت‌های جبریه‌ای که حاکم است، از بین برود  و خلافت بر منهج نبوت باز ‌گردد؛ چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیث نعمان بن بشیر به روایت حذیفه فرموده که در زمان این خلافت دوم بر منهج نبوت خلفاء بسیاری می‌آیند که به اسلام حکم می‌کنند که هفت نفرشان خلفای عادل و راشده بر منهج نبوت هستن؛ اگرچه عهد و زمان‌شان به صورت پی درپی نیست و به این ترتیب، دوازده خلیفۀ عادل بر منهج نبوت کامل می‌شود. این نظری است که من آن را ترجیح می‌دهم. الله سبحانه وتعالی از همه داناتر است.

3- اما معنی فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم: «عُصَيْبَةٌ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَفْتَتِحُونَ الْبَيْتَ الْأَبْيَضَ» هدف از کاخ سفید همان کاخی است که در خود این حدیث شریف توضیح و تفسیر شده است؛ چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم در تفسیر آن فرموده است: «الْبَيْتَ الْأَبْيَضَ بَيْتَ كِسْرَى أَوْ آلِ كِسْرَى»

پس معلوم است که منظور از کاخ سفید کاخ کسری است که اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم در زمان عمر ابن خطاب رضی الله عنهم اجمعین فتح نمودند. در شرح نووی بر کتاب مسلم آمده است: «این گفتۀ رسول الله علیه وسلم عُصَيْبَة مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَفْتَتِحُونَ الْبَيْت الْأَبْيَض بَيْت كِسْرَى، این از معجزات آشکار رسول الله صلی الله علیه وسلم است که آن را صحابه به لطف الله سبحانه وتعالی فتح کردند. و"عصیبة" تصغیر"عصبة" است که عبارت از جماعت است و"کسری" به کسر کاف و فتح کاف خوانده شده است.»

4- این گفتۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم: «إِنَّ بَيْنَ يَدَيْ السَّاعَةِ كَذَّابِينَ فَاحْذَرُوهُمْ» علماء این قول را به وجوهات متعددی حمل نمودند که صاحب کتاب مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح به گونۀ ذیل ذکر نموده است:

«از جابربن سمرة روایت است که گفت شنیدم که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است: «إِنَّ بَيْنَ يَدَيِ السَّاعَةِ كَذَّابِينَ» مظهر گفته است: منظور از کذابین کثرت جهل، قلت علم و وضع احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم است که آن را افتراء می‌نمایند. هم‌چنان احتمال دارد که هدف از کذابین ادعای نبوت باشد؛ چنانچه در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم بود، بعد از آن نیز می‌باشد. هم‌چنان احتمال دارد که منظور از آن‌ها جماعتی باشد که ادعای خواسته‌ها و تمایلات نفسانی خودشان را داشته باشند و این باورهای باطل شان را به رسول الله صلی الله علیه وسلم نسبت دهند که همۀ شان اهل بدعت هستند؛ پس از ایشان حذر کنید.»

5- اما متباقی این حدیث را نووی در شرح‌اش به گونۀ ذیل توضیح داده است: «این قول رسول الله صلی الله علیه وسلم: "إِذَا أَعْطَى اللَّه أَحَدكُمْ خَيْراً فَلْيَبْدَأْ بِنَفْسِهِ" مانند حدیث مبارک: "اِبْدَأْ بِنَفْسِك ثُمَّ بِمَنْ تَعُول" یعنی از خود شروع کن؛ سپس به اقاربی که به تو نسبت دارند. و این قول رسول الله صلی الله علیه وسلم: "أَنَا الْفَرَط عَلَى الْحَوْض" کلمه "فرط" به فتح راء به معنی سبقت گیرنده و منتظر برای آب دادن. فرط و فارط همان کسی است که در آب پیش‌گام قوم می‌شود تا آنچه به آن نیاز دارند آمده سازد.»

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

26 شوال1445ه.ق.

5 می2024م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

دیدار هفتم بلینکن در منطقه و گفتگوها در مورد غزه

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

یقیناً ما از این وضعیتی‌که به امت ما رسیده احساس درد می‌کنیم؛ اگرچه اطمینان داریم که این امت بهترین امت بوده و نابود نخواهد شد؛ چگونه احساس درد نکنیم که وزیرامریکا به یهودیت خود افتخار و رهبری ما امت را به دوش دارد؛ در حالی‌که ما آنان را من‌حیث متجاوز می‌شناسیم! حکام ما که رهبری مردم و امت را به عهده دارند، انسان‌های سبک مغزی هستند که حتی از اظهار علاقۀ شان به اسلام احساس شرمندگی می‌کنند تا مبادا متهم به تروریزم، تندروی و یهود ستیزی شوند! و طوری نشان می‌دهند که هم‌رکاب با نظام جهانی که امریکا آن را رهبری می‌کند هستند!

امریکا طوری برای این حکام آموخته که به جز این کلمات را به زبان نیاورند: «ما از جامعۀ بین‌المللی و شورای امنیت بین‌المللی می‌خواهیم که در این مورد وارد عمل شود.»، «از امریکا خواهان فشار ورد نمودن هستیم.» آنان با امریکا مشوره می‌کنند و از آنچه امریکا آنان را منع می‌کند، خود را باز می‌دارند و هرگاه امریکا از آنان تنازل و عقب‌نشینی را می‌خواهد تنازل می‌کنند؛ هرگاه از آنان فشار بر نیروهای مسلح در غزه می‌خواهد، به دستور وی لبیک می‌گویند. لذا آنان منافع رژیم یهود را رعایت می‌نمایند و طبق رضایت آن عمل می‌کنند. آنان متعهد به امنیت و حمایت و حفظ رژیم یهود هستند تا حاکمیت صلیبی جدید غرب را به صورت دائمی باقی نگهدارند که رهبری یهود نیز این مسائل را درک می‌کند و می‌گویند که ما از ارزش‌های غربی دفاع می‌کنیم.

رهبری یهود با امریکا بسان یک فرزند ناخلف رفتار می‌کند و روز به روز به قلدوری و حماقت شان افزوده شده و با حمله بر رفح و قتل بالاتر از ده‌ها هزار نفر که در غزه کشته شدند، تهدید می‌کنند و باز هم از ریختن خون مسلمانان سیر نشدند.

بلینکن، وزیر خارجۀ امریکا از زمان تجاوز یهود بالای غزه در روزهای 29 اپریل و 1 می 2024م با این سفر خود اقدام نمود تا از سعودی و بن سلمان، ولیعهد سعودی دیدار نماید. او در همایش اقتصاد جهانی که در ریاض برگذار شده بود گفت: «امریکا و سعودی در جریان همین ماه‌های نزدیک گذشته به شدت کار را جهت توافق عاد‌‌سازی بین سعودی واسرائیل اقدام نموده و این توافقی است که اجازۀ واشنگتن را برای ریاض در خصوص توافقات در مورد التزامات به دفاعیات و امنیت دوجانبه در بر دارد. این علاوه بر هم‌کاری‌های هسته‌ای بین این دو کشور است و امور تشکیل دهندۀ این توافق امریکائی-سعودی و تکمیل آن احتمالاً بسیار نزدیک است.» وی افزود: «برای پیش‌رفت این عادی‌سازی دو چیز لازم است: آرامی در غزه و انتخاب یک مسیر قابل اعتماد به سوی یک دولت فلسطینی.» این موقف‌گیری به هدف برانگیختن رژیم یهود به اطاعت از خواسته‎‌های امریکا می‌باشد و معنی آن اینست که او می‌خواهد موافقت رژیم یهود را برای توافق گیروگانان‌ها با حماس به دست آورد و به نظر می‌رسد که این مرحله نزدیک است.

سایت "اکسیوس" به تاریخ 3 می 2024م از مسئولین امریکائی نقل قول نموده و گفته است: «رئیس جمهور بایدن شخصاً در نشست توافق رهائی گیروگانان و توقف جنگ در غزه شرکت نموده، به سبب این‌که عمده‌ترین طرف‌دارانش قبل از انتخابات نسبت به آن انتقادات تندی نموده اند.» به همین دلیل وزیرخارجه‌اش را فرستاد که "برنز" مسئول مخابرات وی نیز آن را در این سفر دنبال نمود تا برای گفتگوهای جاری در قاهره هم‌زمان با آن بپیوندد و با هیأتی از جانب حماس برای افزایش فشارها برای دست یافتن به این عقد و یا توافق‌نامه صحبت نماید.

هیأت قطر نیز جهت پیوستن به این گفتگوها رسید و طوری به نظر می‌رسد که وساطت و پادرمیانی کنونی قطر در این زمینه نیز لازمی است. این مسأله بعد از آن اتفاق افتاد که عبدالرحمن آل ثانی وزیر خارجۀ قطر تهدید به توقف جنگ کرد. او محکوم‌کنان گفت: «با کشیدگی‌های سیاسی از جانب بعضی سیاسیون به هدف کمپاین‌های انتخاباتی از طریق توهین کردن نقش قطر موجود است.» وی اشاره به در خواست یکی از نماینده‌های دموکرات امریکائی مبنی بر رابطۀ کشورش با قطر نمود؛ کسی‌که با انتقادات نتنیاهو هم‌صدا شده وگفته است که قطر حماس را حمایت می‌کند و بالای آن به سرحدی فشار وارد نمی‌کند که برای رهائی گیروگانان کفایت کند. نتنیاهو انتقاد نموده گفته است: «نقش میانجی‌گیری محدود است، نمی‌تواند چیزی را پیشنهاد کند که اطراف این قضیه از آن خود داری نمایند.» پس امریکا است که از قطر خواسته تا رهبری حماس را در آغوش بگیرد و برای آن دفتر سیاسی در سال 2012م در دوحه باز نماید تا در صورت لزوم از این دفتر بالای حماس فشار وارد نماید. چنانچه حمد وزیر خارجۀ سابق قطر و تمیم امیر فعلی آن این مسأله را افشاء نموده است؛ مثل اینکه از قطر خواسته بود که نقشی را با حرکت طالبان بازی نماید و در سال 2013م دفتری را در قطر برای شان باز نماید و این دفتر را برای توافق با حرکت طالبان و سپس بیرون شدن از افغانستان استعمال کرد.

بلینکن از اردن دیدار نموده و با پادشاه آن که غلام غرب و یهود است، ملاقات نمود؛ چنانچه اردن یک میدان و یک قرارگاه برای حمل و نقل کمک‌ها به غزه می‌پندارد و گویا این سرزمین خط دفاعی رژیم یهود است که این موضوع در مسأله دفع موشک‌های ایرانی واضح می‌شود. قرارگاه اخیر رژیم یهود بود و با رهبری آن جمع شد تا بگوید که سعودی عادی‌سازی را قبول می‌کند و قیمت آن رسیدن به توافق در مورد غزه و عدم حمله بر رفح است و از ایشان خواسته و گفت: «لازم است پلان واضحی قبل از ورود به رفح پیش‌کش گردد.»

چنانچه امریکا ترس دارد که داخل شدن رژیم یهود در رفح مبادا منجر به ارتکاب کشتارهای جدید و واکنش‌های قوی داخلی مانند تظاهرات محصلان و انتقادات تند حامیان ادارۀ آن و باعث انتقادات جهانی شود؛ چنانچه افکار عمومی جهانی امریکا را به شراکت در این کشتارها متهم می‌کند. در جریان نشست آن با"هرتزوگ" رئیس رژیم یهود و با حکومت حربی آن گفت: «تا اکنون حماس مسئول عدم دست‌یابی به توافق بوده و حالا بر آن لازم است که پیشنهاد بسیار خوب طرح‌شده را برای آتش‌بس قبول کند.» به این شکل می‌خواهد رژیم یهود را راضی نماید تا این توافق را برای آتش‌بس جنگ غزه بپذیرد.

دلیل آن اینست که انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است؛ مثلاً طرف دموکرات‌ها بسیاری از طرف‌داران را از دست داده اند و او برای بدست آوردن آرای یهودیان و طرف‌دارانش نیاز دارد مخصوصاً طرف جمهوری خواهان که رقیب آنست از این برگه استفاده می‌کند؛ به گونه‌ای که بسیاری از امریکائی‌ها رژیم یهود را به دلیل ارزش‌های دینی آن تائید می‌نمایند. به دلیل این‌که رژیم یهود پایگاه مهم شان در خاورمیانه بوده و با اسلام و مسلمانان دشمنی دارد، با درک این‌که کشتار ده‌ها هزار انسان مسلمان اصلاً برای امریکا مهم نبوده، مگر این‌که در قضیه انتخابات و منافع منقطقه‌ای آن تأثیر داشته باشد.

امریکا ملیون‌ها انسان را در عراق و افغانستان را به قتل رسانده و زخمی نمود و اجازه داد تا مثل این مصیبت در سوریه به وقوع پیوندد. چنانچه دست نظام خون‌آشام سوریه، ایران و روسیه را باز گذاشت و فرصت داد تا برای حمایت مزدورش، بشاراسد جلو فعالیت‌های قهرمانانۀ مسلمانان سوریه را بگیرند. نزد بعضی سیاسیون آن بعضی تغییر موقف‌ها ایجاد شد، مثلاً بعضی شان از وظایف شان کناره‌گیری کردند و اکثر جوانان امریکائی احساسات ضد رژیم یهود دارند که جنایات آن را تحمل نکردند و این چیزی است ‌که رهبری رژیم یهود را نگران ساخته؛ زیرا این اولین باری است که در امریکا چنین احساساتی ایجاد شده است.

مصر نقش مؤثری در این خصوص دارد؛ زیرا مصر در مجاورت با غزه قرار داشته و بر شاهرگ صادرات و واردات موادغذائی شان حاکم بوده و اهل غزه را به اسارت و دربند گرفته تا رژیم یهود را از خود راضی نماید؛ چنانچه با وی توافق‌نامۀ صلح را مطابق به پلان امریکا منعقد نمود.

رژیم یهود با تمام حرص و علاقه تلاش خود را بر استمرار این توافق‌نامه نموده تا مصر راه به انزوا بکشد و تهدیدات احتمالی آن را از بین ببرد. لذا ممکن است که مصر نقش مؤثری بالای حماس و رژیم یهود بازی نماید. بناءً مصر به عنوان یک میانجی‌گر نقش فعال را با مشارکت قطر در تحت نظر امریکا در بین این دو طرف بازی می‌کند و اصلاً باکی ندارد که اهل غزه مسلمان بوده و نصرت شان بالای وی لازم است و هیچ گونه پروایی ندارد که یهود غاصب دشمنان آن بوده و اعلان جنگ بر ضد آن واجب است.

به این ترتیب، گفتگوهای اخیر در بین این طرف‌ها به تاریخ 4 می 2024م به هدف دست‌یافتن به توافق در قاهره آغاز گردید، بعد از این‌که رئیس جمهور امریکا در این مسأله پا در میان گذاشت و مستقیماً وزیر خارجۀ خود را برای زمینه‌سازی این توافق‌ ارسال نموده و به تعقیب آن رئیس مخابراتش را نیز برای نظارت آن ارسال نمود و تمام تمرکز خود را برای تکمیل این توافق نموده است؛ زیرا تداوم وضع غزه بر این حالت و تهدیدات یهود مبنی بر حمله بر رفح بر ریاست جمهوری آن تأثیر گذاشته و طوری به نظر می‌رسد که این مرتبه این توافق به پایان خواهد رسید. با تأسف که حماس تنازل نموده و راه‌حل ایجاد دو دولت را قبول نموده است و این تنازل بعد از این همه قربانی‌ها چی یک قیامت بزرگی است؛ اما این حالت ما را ناامید نکرده؛ بلکه اعتماد و باورمندی ما را قوی‌تر ساخته و ثابت می‌سازد که جز اقامۀ خلافت اسلامی بر منهج نبوت راه‌حل دیگری برای رفع این مشکلات وجود ندارد.

برگرفته از شمارۀ 494 جریدۀ الرأیه

نویسنده:استاد اسعد منصور

شوال 1445ه.ق.

8 می 2024م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

خیر القرون

(ترجمه)

عبدالله بن مسعود رضی‌الله عنه از رسول الله صلی‌الله علیه وسلم روایت می‌کند که فرمودند:

«خير الناس قرني ثم الذين يلونهم ثم الذين يلونهم.» (رواه البخاري)

ترجمه: بهترین مردم، کسانی هستند که در عهد و زمان من زندگی می‌کنند (صحابه) و بعد، کسانی که بعد از آن‌ها می‌آیند (تابعین) و سپس کسانی که پس از آن‌ها می‌آیند (تبع تابعین)

بهترین مردم صحابه، تابعین و تبع تابعین هستند که دین اسلام را به ما رسانیدند. از این‌رو رسول الله صلی الله علیه وسلم آنان را ستوده و حتی عهد و زمانی را که در آن می‌زیستند، نیز توصیف نموده است؛ زیرا صدق و صلاح آن‌ها به معنای نیکی دوران‌شان است. این همان چیزی است که تابعی بزرگ، قاسم بن مخیمره رحمه الله به وضوح بیان کرد است. او فرمود: «صلاح دوران شما متناسب به صلاح حکومت شماست. بنابراین،  هرگاه حکومت شما صالح باشد، زمان شما نیز صالح است و هرگاه حکومت شما فاسد باشد زمان شما نیز فاسد است.» به این خاطر است که عزت انتقال این دین نصیب آنان شد.

حقیقتی که در این حدیث شریف بیان شده، این روزها با چشمان خود شاهدش هستیم. زیرا در این قرن‌ها هیچ خیریتی باقی نمانده و به چنان وضعیت ناگواری دچار شده‌ایم که فقط الله از حقیقت آن آگاه است.

پس وقتی که می‌بینیم علماء و مفکران امروزی امت اسلامی، خودشان را به شیطان‌های خود فروخته‌اند، نباید تعجب کنیم؛ زیرا در وجود کسی‌که در مقابل دعوت‌گران راه حق و بهترین امتی که برای هدایت مردم بیرون شده است، به مبارزه می‌پردازد، چه خیری وجود دارد؟

خیر بودن این روزها در چیست؛ در حالی‌که قرآن مهجور قرار گرفته و به آن عمل نمی‌شود؟ در این قرن‌ها چه خیری وجود دارد، حال آن‌که عزت و شکوه امت اسلامی به سبب حُکام آن به لجن‌زار فساد افکنده شده و امت تابع دشمن خود شده و از دستورات آن پیروی می‌کند؟  

در قرنی‌که حکام امت به دشمن آن تبدیل شده و علیه آن مکر و حیله می‌کند، چه خیری وجود دارد؟ خیر در کجاست، حال آن‌که امت اسلامی یک قرن است بدون خلیفه به سر می‌برد، خلیفه ای که پشت سر او جنگیده شده و به آن پناه جسته می‌شود؟

پروردگارا! خلافت راشده بر منهج نبوت را بر ما عنایت فرما تا به وسیلهٔ آن مشکلات و دشواری‌های مسلمانان بهبود یافته و بلاها و مصیبت‌ها از آنان برطرف گردد! پروردگارا! زمین را با نور وجه کریمت منور گردان! اللهم آمین آمین!

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

ادامه مطلب...

دور کردن ضرر از امت، تنها با دور کردن حُکام خائن از اریکهٔ قدرت ممکن است

(ترجمه)

از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لَقَدْ رَأَيْتُ رَجُلًا يَتَقَلَّبُ فِي الْجَنَّةِ فِي شَجَرَةٍ قَطَعَهَا مِنْ ظَهْرِ الطَّرِيقِ كَانَتْ تُؤْذِي النَّاسَ» (رواه مسلم/4874)

ترجمه: مردی را ديدم که در بهشت در حال گردش بود؛ زيرا درختی را که سبب اذيت و آزار مسلمانان بود، از سر راه قطع کرده و برداشته بود.

اسلام دین عبادت، عمل و پاکیزگی است، همانطور که دین تعاون، اجتماع، حکومت و سیاست است. این حدیث به مسلمانان خبر می‌دهد که باید بخواهند و عمل کنند، طوری‌که باید از آسیب‌زدن به برادر مسلمان خود و وارد کردن صدمه بر وی خودداری کند. بدون شک، این حکم شرعی در دین واضح و مشخص است؛ اما چیزی‌که برخی از فرزندان امت نمی‌دانند اینست که علمای درباری تنها این حدیث را برای امت برجسته‌ ساخته‌اند، گویا دور کردن ضرر از مسلمانان تنها ادر نجام این کار است و بس! فراموش کردند که بدترین زیان و بزرگ‌ترین آسیب از سوی حکام ستم‌گری است که از مدت‌ها پیش در حق این امت از هیچ‌گونه جور و ستم دریغ نکردند.

بعضی افراد این حقیقت را به فراموشی سپرده و هنگامی‌که درباره خودداری از آزار و اذیت مسلمانان سخن می‌گویند، شروع می‌کنند به سخن گفتن درباره "مردی که در بین نعمت‌های بهشت در حال گردش بود و از نعمت‌های بهشت لذت می‌برد؛ زيرا درختی را که سبب اذيت و آزار مسلمانان بود، از سر راه قطع کرده و برداشته بود"، اما حکام دست‌نشانده و آزار و اذیتی را که در طول شبانه‌روز  بر مسلمانان وارد می‌کنند به فراموشی می‌سپارند؛ طوری‌که به نظر می‌رسد حکام از این سؤال مستثنی هستند. پس کجایند کسانی‌که علیه این حکام بیرون می‌شوند، گردن‌های آنان را می‌زنند و راه را از گزندشان پاک کند؟ کجاست آن کسی‌که با زدن گردن‌ها در مقابل حکام ظالم بپا خیزد و تاج و تخت‌های‌شان را از بین ببرد تا دولت عدل، یعنی دولت خلافت راشدهٔ ثانی بر منهج نبوت را بر آوار آن برپا کند؟

پروردگارا، خلافت راشده بر منهج نبوت را بر ما عنایت فرما تا به وسیلهٔ آن مشکلات و دشواری‌های مسلمانان بهبود یافته و حل شود و بلاها و مصیبت ها از آنان برطرف گردد! پروردگارا، زمین را با نور وجه کریمت نورانی گردان! اللهم آمین آمین!

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

ادامه مطلب...

یُرضُونَکُم بِأَفوَاهِیِم وَتأبَی قُلُوبُهُم وَأَکثَرُهُم فَاسِقُونَ

(ترجمه)

خبر:

وزیر خارجه آلمان از عواقب دشمنی وحشی که  رژیم یهودی در رفح، جنوب غزه آغاز کرده، هشدار داد و خواستار باز شدن گذرگاه‌ها برای کمک‌های انسانی شد. چنانچه جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، نیز نسبت به حمله زمینی و ترس اتحادیه از تلفات بیشتر غیرنظامیان هشدار داد. هم‌چنان گوترش، دبیر کل سازمان ملل، از همه کسانی‌که بر رژیم یهودی تأثیر دارند، خواهان این شد تا برای جلوگیری از یک تراژیدی بزرگ، هرکاری‌که در توان دارند، انجام دهند. (منبع: اخبار متفرقه که از الجزیره اقتباس شده است)

تبصره:

بیش از دوصد روز است که یهودیان جنگ شدیدی را علیه غزه به راه انداخته‌اند و آن را به کلی ویران ساختند و بیش از صدهزار مردم آن را کشته و زخمی کرده اند. همه این‌ها با کمک نامحدود رئیس شر امریکا، اروپا و به ویژه آلمان انجام شده است. از آغاز جنگ تا این لحظه کشتی‌های جنگی امریکا مملو از سلاح برای رژیم یهودی متوقف نشده؛ اما تانیاگون اوسلار-گلایچن، وکیل دادگستری به نماینده‌گی آلمان، در دادگاه بین‌المللی به تاریخ 2024/04/09 در مورد  موقف آلمان در رابطه به رژیم یهودی و ایستادن در کنار آن در جگ علیه غزه را بیان کرد. از آنجای که گفت: «امنیت اسرائیل در قالب سیاست خارجی آلمان قرار دارد و حق اسرائیل برای وجود و حفظ امنیت‌اش دو محور اساسی سیاست آلمان است.»

به این معناست که امریکا، آلمان و دولت‌های دیگر غربی در کشتار مردم غزه فعالانه و فعلاً مشارکت دارند و امروز وزیر خارجه آلمان و مسئولین دیگر غربی می‌آیند تا برای آنچه در غزه اتفاق می‌افتد اشک تمساح بریزند!

هر کسی‌که این موقف‌ها را بشنود، در نگاه اول فکر می‌کند که رهبران قاره کهن در واقع نگران توقف این تجاوزات وحشیانه و نسل کشی هستند که توسط رژیم جنایتکار یهودی علیه مردم ما در غزه آغاز شده است؛ اما حقیقت کاملاً با این باور مغایر است. صادرات  تسلیحات و تجهیزات نظامی آلمان به رژیم یهودی ادامه دارد و از زمان شروع تجاوز به غزه تا کنون حدود ده برابر شده است، هم‌چنان صادرات نظامی فرانسه و هالند و دیگر دولت‌های غربی کافر استعماری افزایش یافته است.

تنها این نیست، بلکه در زمانی‌که آن‌ها در غزه حمله می‌کنند، می‌بینیم که به دانشجویانی که در محوطه پوهنتون/دانشگاه خود در اعتراض به ادامه جنگ تظاهرات می‌کنند، حمله کرده و آن‌ها را شکنجه و با اتهاماتی ساختگی مانند یهودستیزی، نژادپرستی و غیره آن‌ها را دستگیر می‌کنند؛ اما سازمان ملل هیچ مشکل ندارد؛ چون این رژیم هیولا در سرزمین مبارک فلسطین تأسیس شد و این سازمان جنایاتش را از زمان ایجاد تا اکنون می‌پوشاند.

دولت‌های غربی بت‌های را که قبلاً می‌پرستیدند، خورده‌اند، دیگر هیچ حقوقی برای انسان‌ها، زنان و حتا کودکان وجود ندارد. اگر با جنایت و وحشی گری آن‌ها سازگار نباشند، همه آزادی‌ها حتا از مردم این سرزمین‌ها سلب می‌شود و جای برای انسانیت، عدالت و برابری باقی نمی‌ماند.

تعریف غرب کافر همین است که در باره انسانیت، حقوق و برابری درس می‌دهد، اما از این ارزش‌ها بیگانه و فاصله دارد و کسانی‌که با آن‌ها مخالف است کینه، نفرت و نژادپرستی در بیشتر اعمال و رفتار آن‌ها مشاهده می‌شود؛ چون همانگونه‌ای هستند که الله سبحانه وتعالی در مورد آن‌ها فرموده است. چنانچه الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿یُرضُونَکُم بِأَفوَاهِیِم وَتأبَی قُلُوبُهُم وَأَکثَرُهُم فَاسِقُونَ﴾ [توبه: 8]

ترجمه: آنان با سخنان  (زیبا و شیرین) خود شما را راضی و خوشنود می‌دارند، ولی دل‌های‌شان (با زبانهای‌شان هم آوا نیست و اندرون‌شان از کینه‌شما لبریز است و از اذعان و اقرار بدانچه می‌گویند) ابا دارد. بیشتر آنان نافرمانبردارند (و عهد و پیمان را نگاه نمی‌دارند).

نویسنده: ولید بلیبل

مترجم: پارسا امیدی

 

ادامه مطلب...

ارتش‌های امت اسلامی مسئولیت دارند تا به فریاد انسان‌های نیازمند لبیک بگویند

(ترجمه)

خبر:

دفتر سخنگوی ارتش در توضیح ویدیوی پر بینندۀ جسد مثله شده می‌گوید: «کسانی که در این ویدیو حضور داشتند، هیچ ارتباطی با هیچ یک از اجزای (نبرد عزت ملی) اعم از نیرو‌ها و بسیجیان نداشته و هم‌چنان هیچ کدام لباس نیرو‌های مسلح را به تن ندارند. نیرو‌های مسلح به عنوان نیرو‌های ملی حرفه‌ای تعهد و پایبندی همه جانبۀ خود را به قوانین بین‌المللی بشردوستانه و آیین‌های جنگی تجدید می‌کنند.» (منبع: الشرق، 7می 2024)

تبصره:

تعهد و پیبندی قطعی به قوانین بین‌المللی بشردوستانه و آیین‌های جنگی، به عنوان نیرو‌های ملی حرفه‌ای، از مثله کردن بدن یک انسان خطرناک‌تر است؛ زیرا این پایبندی است که ما را در گرداب جنگ بیهوده و ساختگی انداخته که برای هیچ انسانی خدمت نکرده و هیچ ربطی به انسانیت ندارد؛ بلکه هر روز برای ما ثابت می‌شود که مدعیان این حقوق و آیین‌ها غیر از منافع خود در قدرت و حاکمیت چیز دیگری را نمی‌بینند. اما در مورد حمایت از انسان و انسانیت، باید از زنان، دختران و اطفالی بپرسید که هرگز شاهد چنین تعدادی از افراد مسلح نبودند و در عین زمان می‌بینند که این ارتش‌های تا دندان مسلح از حمایت‌شان عاجزند! چنانچه از خانه‌های‌‍شان آواره شدند و خون‌شان به مجرمان، قاتلان و جنایتکاران مباح گردید و هیچ احدی در کنار ایشان ایستاده نشد!

آن‌چه از آن به عنوان حقوق بین‌المللی بشردوستانه یاد می‌شود؛ همان چیزی است که جنگ را شعله‌ور ساخته، اسلحه و روابط لوجستیکی را تأمین می‌کند؛ زیرا دولت‌هایی که بر این قانون سیطره دارند، به انسانیت توجهی نداشته و فقط به فکر منافع خود خواهانۀ خویش هستند و هیچ شخصی در میان آن‌ها نیست که بخاطر حمایت از بشریت فعالیت کند.

جنگ‌هایی‌که فعلاً شعله‌ور است سقوط نظام سرمایه‌داری را نشان می‌دهد و حتی در بین مردم ساده و عادی‌شان، در قلب کشور‌های سرمایه‌داری فروپاشی این نظام قابل ملاحظه است. مردم‌شان در دانشگاه‌ها در حمایت از غزه راه پیمایی می‌کنند؛ همان غزه‌ای که توسط لشکر‌ها و انسان‌دوستی مدون در قوانین دروغین بین‌المللی حمایت نشد.

اتفاقاتی‌که  در حال جریان است، ارتشیان مخلص را ملزم می‌کند تا به پرسش‌هایی که بشریت با زبان حال و قال مطرح می‌کنند پاسخ دهند. آیا وقت آن نرسیده که از خواب و غفلت بیدار شوید، از این خیانت دست بکشید و انسانیتی که در غزه، سودان، شام و تمام سرزمین‌های جهان به شما نیاز دارد را یاری کنید؟!

بلی ارتش‌های امت اسلامی فقط و فقط مسئولیت‌شان اینست تا به فریاد انسان‌های نیازمند لبیک بگویند؛ زیرا این توانمندی را دارند تا بشریت را از سقوط و هرج و مرج نظام سرمایه‌داری و قانون‌های دست‌ساختۀ‌ آنان نجات دهند؛ زیرا الله سبحانه وتعالی شما را به انجام این مکلفیت امر کرده و فرموده است:

﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا﴾ [بقره: 143]

ترجمه: و هم‌چنین شما را امتی میانه (برگزیده) گردانده‌ایم تا بر مردم گواه باشید و (نیز) تا رسول (الله سبحانه وتعالی) بر شما گواه باشد.

و در جایی دیگری الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ﴾ [آل عمران: 110]

ترجمه: شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدید آورده شده است، (که) با کار شایسته فرمان می‌دهید و از کار ناشایست باز می‌دارید و به الله ایمان دارید.

این آیات خطابی بر ادای مسئولیت و لازم بودن وظیفۀ‌تان است.

همانا پدران شما امثال خالد و قعقاع جهان را رهبری می‌کردند و فرماندهان و پیشوایان روی زمین بودند، خیر اسلام و انسانیت را به سوی جهانیان به دوش کشیدند و از قوانین و فرهنگ‌های خشک و فرسودۀ بیزانس، روم و فارس متأثر نشدند و چه‌بسا برای زنده ماندن دیگران جان خود را فدا کردند؛ حتی اگر آن افراد مسلمان نبوده باشند و شعارشان این بود که "ما فرستاده شدیم تا مردم را از بندگی بندگان به بندگی الله در آوریم و ایشان را از سختی دنیا به گشایش دنیا و آخرت سوق دهیم و پیروان سایر ادیان را از جور آنان به عدالت اسلام فرا بخوانیم." شما هم مانند آن‌ها باشید و الله سبحانه وتعالی و رسول الله صلی الله علیه وسلم را استجابت نموده و حق را با اقامۀ دولت اسلامی برپا کنید، همان دولتی‌که از هر مظلومی حمایت می‌کند، عدالت و انصاف را برقرار کرده و عالی‌ترین حالت انسانیت را توسط اسلام به مردم می‌رساند.

نویسنده: غادة عبد الجبار

مترجم: حسن سلحشور

ادامه مطلب...

کیان یهود و آخرین جدال

(ترجمه)

خبر:

پس از آن که سروصدای رسانه‌های جهانی با تهدیدهای بایدن، رئیس جمهور آمریکا به دولت نتانیاهو مبنی بر توقف ارسال تجهیزات نظامی و مهمات به این رژیم در صورت اصرار بر حمله به رفح که باعث قتل عام های بزرگی می‌شود و منافع دولت بایدن را تحت تأثیر قرار می دهد، بلند شد، نتنیاهو در اظهارت خشمگینانه خود گفت که توقف تسلیحات به رژیم تا ابد نمی‌تواند آن‌ها را از ادامه جنگ بازدارد، و اگر مجبور شوند با دست خالی خواهند جنگید و در سخنی تعجب برانگیز گفت: «ما هفتاد و شش سال پیش علی‌رغم تحریم تسلیحاتی که بر ما تحمیل شده بود، در جنگ استقلال در سال 1948م پیروز شدیم.»

تبصره:

طوفان الأقصى ثابت کرد رؤیایی که رژیم یهود در آن به سر می‌برد و خود را در جهان به عنوان یک قدرت معرفی کرده و ارتش خود را شکست‌ناپذیر می‌خواند، پوچ و توخالی است؛ طوری که این سراب در صبح روز 7 اکتبر 2023 از بین رفت؛ هنگامی‌که صدها مجاهد به ده‌ها کیلومتر از سرزمین‌های اشغالی یورش بردند و نوار پوششی غزه را در چند ساعت در هم کوبیدند و مفهوم امنیت و قدرتی را که رژیم یهود به آن می‌بالد جاروب کرد؛ چنانچه باعث گردید غرب برای نجات حامی حرام‌زاده خود و بازسازی وقایع مداخله کند.

نتانیاهو مانند اجدادش چاره‌ای جز ادامه دروغگویی و جعل حقایق ندارد. او می‌داند که لشکرش با  پشتیبانی تسلیحاتی سنگین، پوشش هوایی، سلاح‌های پیشرفته و تانگ‌های زرهی به سختی قادر به مقابله با شبه نظامیان غزه است. پس آیا واقعاً سربازانش با دست خالی می‌جنگند؟!

نتانیاهو می‌داند که در سال ۱۹۴۸م ارتش رژیم یهود یا گروه‌های چریکی آن بر اهل این سرزمین پیروز نشدند، بلکه فلسطین پس از دخالت ارتش‌های رژیم‌های دست‌نشاندهٔ عربی برای خلع‌سلاح شورشیان، خالی کردن مناطق از سکنه‌ و سپس عقب‌نشینی آن‌ها از این مناطق، به آن‌ها تحویل داده شد.

تهدید بایدن به توقف کمک‌های نظامی، ترس و وحشت را در دل آن رهبران یهود انداخته است. می‌دانند بدون حمایت غرب و نظام‌های دست‌نشاندهٔ مزدور، امکان بقای آنان در این منطقه وجود ندارد. هم‌چنین با توجه به بیداری اسلامی در حال توسعه و حالت جوششی که مردم منطقه در آن به سر می‌برند، باید منتظر انفجار بزرگی باشیم که ناگزیر کنترل و حاکمیت غرب را سرنگون خواهد کرد و دستش را از منطقه کوتاه می‌کند. هر دقیقه‌ای که بر این رژیم سپری می‌شود آن را بیش از پیش به خالی کردن منطقه نزدیک‌ می‌کند و هر اقدام احمقانه‌ای که رهبران این کیان انجام دهند، ممکن است هر لحظه منجر به قطع شدن ریسمان تیغی می‌شود بالای سر کیان جنایتکار قرار دارد و منتظر لحظه صفر است.

نویسنده: شیخ عدنان میزان

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه