چهارشنبه, ۰۲ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۰۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

فاجعۀ قبیلۀ اسمات و رژیمی‌که انتقاد پذیر نیست

(ترجمه)

خبر:

 واقعۀ نابهنجاری در ولایت پاپوای منطقۀ اسمات در بین ماه‌‌های سپتمبر ۲۰۱۷م الی ماه جنوری ۲۰۱۸م رخ داد که در آن حدود ۶۱ طفل از اثر بیماری سوء تغذیه و سرخکان وفات نمودند. ‏ضمناً بر اساس اطلاعات دفتر صحی ادارۀ شهر اسمات، در بین ماه‌های اکتوبر ۲۰۱۷م الی جنوری ۲۰۱۸م، تقریباً ۱۷۱ طفل برای معالجه به شفاخانه آورده شده و حدود ۳۹۳ طفل در شفاخانۀ "اَگتس" از اثر مریضی سرخکان بستری شده اند.

در خصوص قضیه اسمات، زمانی‌که در ماه فبروری سال پار، "جوکاوی" در شصت و هشتمین سالگرد پوهنتون اندونیزیا اشتراک کرد، رئیس محصلان هیئت اجرایی پوهنتون اندونیزیا(BEM UI)، در برابر وی واکنش شدیدی از خود نشان داد. ذادت تقوا  رئیس پوهنتون اندونیزیا بخاطری مشکلات اخیری‌که در این کشور رخ داده است، به جوکاوی رئیس جمهور این کشور به‌طور یک هشدار به او کارت زرد بلند نمود؛ چون عامل اصلی این واکنش‌ها، مصایب و فاجعه‌های منطقۀ اسمات شناخته شده است. رئیس جمهور جوکاوی بلافاصله به انتقادات پاسخ داده گفت: «از شما رئیس پوهنتون تقاضا به عمل می‌آید که در خصوص مصیبت ولایت پاپوای منطقۀ اسمات، باید همراه با محصلین یک‌جا وضعیت آن‌ منطقه را بررسی کنید.» چالیز توارو، یکی از فعالان سیاسی "صلح سبز" پاپوا، چنین اظهار نمود: «از دیدگاه من پاسخ جوکاوی به ذادت تقوا اشتباه است، چون غیرمنصفانه و اشتباه پاسخ داده است. او به تاریخ ۲ فبروری ۲۰۱۸م در "تمپو" گفت: بهتر می‌بود که رئیس جمهور فاجعه پاپوا را حل می‌کرد، نسبت به این‌که به محصلین دستور بررسی و کشف عامل آن را می‌داد.» چالیز به صدای بلند استدلال کرد که انتقادات محصلین برای رفع مشکلات مؤثر و کارساز است. او گفت: «مشکل عمدۀ پاپوا تنها امراض سوء تغذیه و اپیدیمی سرخکان نیست.» چالیز افزود: «توسعۀ شرکت‌های صنعتی در پاپوا باعث تخریب محیط زیست ما شده است، چون ذینفع یا مرتبط با روش زندگی ما نیست و کاملاً اثرات مستقیمی بر بالای رفاه و آسایش زندگی ما دارد. به این دلیل عامل این بیماری‌ها دود و ضایعات شرکت‌های صنعتی که در هوا آزاد می‌شود، است.»

تبصره:

اطفال پاپوائی قربانی تیغ برندۀ این رژیم شده‌اند. نخست، تیغی‌که توسط دولت برای این‌ها بخاطر اجرای پالیسی اقتصادی فاسد سرمایه‌داری تیز شد، که قرارداد‌های استخراج منابع طبیعی پاپوائی‌ها را به سکتور خصوصی خارجی تحویل داد، که این کار باعث تشدید فقر و بیکاری وسیعی در منطقه شد. ثانیاً، شرکت‌های خصوصی حریص اند که منابع طبیعی پاپوا را به تاراج ببرند، که این‌ کار سبب بروز یک سلسله "امراض اندیمیک" و آسیب به محیط زیست شده است. هر دو تیغ برنده، عوامل سیاسی منافع جیوپولیتیک را تشدید می‌دهد که با سیاست‌های مکارانۀ‌ شان می‌خواهند پاپوا را از اندونیزیا توسط حرکت‌های "جدایی طلب" تجزیه کنند.

بنابر این، با توجه به پیچیدگی‌های سیاسی و مشکلات موجوده به حکام پاپوا لازم است تا به انتقادات مردم عام و جوانان انتقادگر گوش دهند، هرچند ‌که مشکلات جدی باشد یا خیر. پریجانتوس، نویسندۀ رویداد‌های سیاسی در مقاله‌اش که در راکیات مردیکا آنلاین(Rakyat Merdeka Online) نشر شد، چنین نوشت: «انتقاد کارت زرد "ذادت تقوا" مرا به یاد تاریخ خلافت عمر بن خطاب(رضی الله عنه) انداخت، که همیشه با گوش شنوا از مردمش انتقاد دریافت می‌کرد. او جناب همواره مردمش را دوست داشت و مردم هم‌چنان او را. حکایت است که یک بار توسط زنی فقیر سرزنش شد، زن به او جناب گفت: "من این سنگ‌ها را برای فریب دادن اطفالم با آب جوش می‌دهم و این گرسنگی اطفالم از تقصیر حاکمیت عمر بن خطاب است؛ چون او هیچ توجهی به نیازمندی‌های مردم ندارد، که آیا نیاز آنان بر آورده شده یا خیر." با شنیدن این حرف‌ها، قلب عمر بن خطاب(رضی الله عنه) لرزید و اشک از چشمانش جاری شد، و او با ملایمت خدا حافظی کرد که به مدینه برگردد و به بیت‌المال رفت که یک بوجی آرد را برای آن زن و اطفال گرسنه‌اش بر روی شانه‌های خود حمل کند تا آنان سیر شوند.»

اگر ذادت تقوا در عصر حضرت عمر بن خطاب رضی الله عنه زندگی می‌کرد، و او به حضرت عمر بن خطاب رضی الله عنه کارت زرد بلند می‌کرد، آنگاه حضرت عمر بن خطاب رضی الله عنه می‌بود که از وی عذرخواهی نموده و بخاطر هشدارش از وی تشکری می‌کرد. این است منزلت رهبریتی که بر اساس آموزه‌های اسلامی استوار است.

از سوی دیگر، انتقاد کردن از حکام در اسلام به مثابۀ امر به معروف و نهی از منکر است؛ زیرا با این کار "کشتی نجات دولت هرگز غرق نخواهد شد". هر آن کسی‌که کپیتان کشتی تعیین شود، به او لازم است که در فکر سرنشینان کشتی باشد و همیشه در طوفان‌های بحری کشتی را از باد، باران و غرق شدن نجات دهد. آمر کشتی هیچ‌گاه فکر نکند که مقام آمریت به او تعلق دارد. اگر سرنشینان صدا بزنند که در کشتی سوراخی است و آب داخل می‌آید، آمر کشتی بجای آرام کردن سرنشینان باید سوراخ را بند کند تا آب داخل نشود.

اسلام واضحاً تعریف رهبریت و حاکمیت را برای ما آشکار ساخته، خصوصاً شرایط حاکم بودن را. حکمران در حقیقت، محافظ، سرپرست و کسی‌ است که بخاطر تطبیق شریعت الله سبحانه وتعالی انتخاب شده و مسئول منافع شخصی رعیت خود است. حاکم نمایندۀ رسمی یک حزب نیست و نه یک مؤسس شرکتی که به اساس سلیقۀ شخصی خود، منابع امت را مدیریت کند تا باشد که برای او و حزبش منفعتی به دست آید. اسلام ما را از غارت منابع طبیعی هم‌چو معدن مس و طلا در پاپوا منع نموده که همین اکنون توسط یک سلسله اشخاص سرمایه‌دار کنترول می‌شود؛ بلکه این منابع طبیعی حق مردم عام بوده که آنان را از فقر و ناداری بیرون می‌کشاند. قرارداد‌های منابع نباید به اعتماد سکتور‌های خصوصی داخلی امضاء شود و نه هم به سکتور خصوصی خارجی. منابع باید توسط دولت منحیث مال مردم یا نمایندۀ مردم مدیریت شود و مفادش کاملاً به مردم واگذار شود، و باید دولت این مفاد بدست آمده را خرج خدمت‌گذاری به مردم به خصوص اطفال و زنان بکند.

فلهذا، مصیبت و فاجعۀ اسمات در پاپوا تنها توسط حاکمی‌که واقعاً مردمش را درک کند و از ارزش‌های‌شان دفاع نماید و اسلام را در زندگی ما منحیث یک نظام به شیوۀ خلفای ماقبل پیاده سازد، پایان می‌یابد. رهبر واقعی کسی است که واقعاً به شکایات مردمش گوش داده و در عین حال دارای قلب وسیع برای انتقادپذیری باشد، هرچند که حرف زشت از رعیتش بشنود. رهبر واقعی و غمخوار امت کسی است که با تقوا بوده و همیشه برای آزادی و پیشرفت تلاش می‌نماید و برای اقتدار نظام‌اش هرگونه مداخلات خارجی را دفع ‌می‌کند و در برابر هر خنجری سینه را سپر می‌سازد، و این کار میسر نیست؛ مگر توسط تطبیق نظام جامع اسلامی در قالب یک دولت قدرت‌مند سیاسی. این قدرت سیاسی همانا نظام الهی تحت عنوان "خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت" است و بس. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«مَا مِنْ وَالٍ يَلِي رَعِيَّةً مِنَ الْمُسْلِمِينَ، فَيَمُوتُ وَهْوَ غَاشٌّ لَهُمْ، إِلاَّ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ»

(رواه بخاری)

ترجمه: اگر زعیم مسلمانان در حالی بمیرد، که از آن‌ها مفاد بگیرد و با آن‌ها غش کند، الله(سبحانه وتعالی) جنت را بر وی حرام گردانیده است.

نویسنده: فیکا کومارا

عضو دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

کودکان غوطۀ شرقی از بین می روند، کی از خون آن‌ها دفاع خواهد کرد؟!

(ترجمه)

به تاریخ 22 فبروری 2018م، سازمان حقوق بشر سوریه در بریتانیا اعلام کرد که، در 5 روز گذشته بیش از 400 تن به شمول 150 کودک در غوطۀ شرقی به اثر بمباردمان نیروهای وحشی بشارالاسد و دولت روسیه کشته شدند. آن‌ها افراد بی‌گناه را در خانه‌ها، مغازه‌ها، مدارس، بیمارستان‌ها و شهرها، مورد هدف قرار داده و کودکان را بی‌رحمانه در آوار ساختمان‌ها دفن می‌کنند. با این حال، کودکان مجبور هستند تا رسیدن نوبت مرگ خویش، به غارها و یا زیر زمینی‌های خانه‌های خویش خود ‌را پنهان کنند. داکتران در این ویرانه‌ها و زیرزمینی‌ها در تلاش اند تا جان نوزادان و کودکان را نجات دهند. این در حال است که دبیر کل سازمان ملل متحد این وضیعت را "جهنم روی زمین" توصیف کرد.

علاوه بر این‌، تقریباً محاصرۀ 5 سالۀ دولت سوریه سبب کمبود شدید مواد اولیۀ غذایی، مواد‌ سوخت و دوا شده که در نتیجه منجر به گرسنگی و مشکلات صحی دسته جمعی در این مناطق گردیده که این امر بیشتر کودکان را تحت شعاع قرار داده است. بنابر اظهارات سازمان ملل متحد، 12درصد از کودکان زیر 5 سال مبتلاء به سوء تغذی هستند. وضعیت چنان وخیم است که مادرانی که در حالت مرگ قرار دارند، آرزوی این را دارند که الله سبحانه وتعالی جان فرزندان شان را هرچه زودتر گرفته و یا حداقل برای یک بار هم که شده پیش از مرگ، شکم سیر داشته باشند؛ زیرا از نظر آن‌ها زنده ماندن در این آوارها و مخروبه‌ها با این بمباردمان‌های شبانه‌روزی از طرف دولت خونخوار سوریه و روسیه ناممکن است.

ما می‌بینیم که بمب‌ها بر سر کودکان گرسنۀ غوطۀ شرقی شبانه‌روزی می بارد و آن‌ها در حال حاضر در معرض نابودی قرار دارند. با وجود این‌که ما روزانه هزاران کفن خونین اطفال، اشک‌های مادران بی‌سرپناه و گرسنه، تخریب این سرزمین با برکت و کشتار بی‌رحمانۀ خواهران و برادران مان را می‌بینیم اما باز هم جوانان مسلمان به این ظلم و کشتار شان سر تسلیم نکرده و در مقابل بشارالاسد، این قصاب زمان و همکاران ظالم اش، به خاطر رهایی از این زجر زمان ایستادگی می‌کنند. این شاید بدتر از آن چیزی باشد که در حلب چندی قبل صورت گرفت و هنوز هم جریان دارد. با وجود این همه وحشت سازمان‌های بین المللی، سازمان ملل و حاکمان سرزمین‌های اسلامی، این  خونریزی‌ها را نادیده گرفته و برای اسد و مجرمان هم دست‌اش که کودکان معصوم را به قتل می رسانند، به عوض مجازات، مجوز ادامۀ کشتار را می‌دهند.

با وجود این همه، آن‌ها با نشان دادن کنوانسیون‌های حقوق بشری و کرامت انسانی به جهانیان، خود را عاری از همه ظلم و بی‌عدالتی‌ها می‌دانند. واضح است که حتی همین "جهنم زندگی" که حامیان شان می‌گویند هم برای تکان دادن و بیدار ساختن وجدان شان کافی نیست. برای آن‌ها روان شدن سیلاب‌ها با خون کودکان غوطه، هزینۀ کمی است که برای رسیدن به منافع سیاسی خود در منطقه می‌پردازند. در حقیقت آن‌ها برای رسیدن به منافع سیاسی خود آماده نیستند که هیچ‌گونه سرحدی برای این همه وحشت تعیین کنند.

پس هیچ‌گونه دلیلی دیگر لازم نیست که ما حتی کمی هم به سازمان ملل متحد و رهبران سرزمین‌های اسلامی امید داشته باشیم و دل ببندیم که آن‌ها امت مسلمه را در سوریه محافظت کرده و آن‌ها را دست‌گیری کنند. آن‌ها با الفاظ صلح طلبانه و راه‌حل‌های پیشنهادی خویش در حقیقت هنوز هم می‌خواهند بشارالاسد جنایت کار را حمایت و قدرت دهند؛ تا وی به قتل، ظلم و تجاوز مسلمانان ادامه دهد. این همه فجایع چیزی است که در حقیقت ناشی از روند صلح سال گذشته میان روسیه، ترکیه، ایران و سازمان ملل بوده و چهرۀ اصلی آن‌ها را نیز نشان می‌دهد.

با وجودی که این همه جنایات قلب انسان را جریحه‌دار می‌سازد، بخش زنان در دفتر مطبوعاتی حزب التحریر یک کمپاین آنلاین را تحت عنوان "کی از اطفال غوطه دفاع می‌کند؟" راه اندازی نموده است. این کمپاین امت مسلمه و از همه بیشتر ارتش امت اسلامی را متوجه می‌سازد تا به زودترین فرصت به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم در تأسیس دولت خلافت دست بکار شوند؛ چون این یگانه دولتی است که به کرامت انسانی ارزش قایل بوده و سپر امت مسلمه می‌باشد که به ظلم، قتل و کشتار امت مسلمه در سراسر جهان پایان می‌دهد.

﴿وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَـذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا

[نسا: 75]

ترجمه:و چرا شما در راه الله سبحانه وتعالی(و در راه نجات) مردان و زنان و كودكان مستضعف نمى‌جنگيد؟! همانا كه مى‏‌گويند: پروردگارا! ما را از اين شهرى كه مردمش ستم‏ پيشه‏ اند بيرون ببر! و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار ده، و از نزد خويش ياورى براى ما تعيين فرما!

داکتر نسرین نواز

رئیس بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

رئیس جمهور افغانستان به طالبان پیشنهاد مذاکره ارایه نمود

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان در ۲۸ فبروری ۲۰۱۸م برای طالبان پیشنهاد به منظور به رسمیت شناختن این گروه به عنوان یک حزب سیاسی، قانونی را ارایه نمود) .منبع:خبر گزاری رویترز) در حالیکه این نظام به دلیل این‌که امریکا آن را بنا نهاده و تا هنوز هم پشتيبان آن بوده، نیروهای مسلح امریکا در این سرزمین وجود داشته و ۱۶ سال است كه مردم افغانستان را به قتل می‌رسانند كه اين نشاندهندۀ اشغالی بودن این سرزمین است، و نیز این نظام سیکولریستی، مخالف و متناقض با دین الله سبحانه وتعالی بوده و غیرمشروع است. اشرف غنی برای پیشبرد مذاکرات، به طالبان پیشنهاد گشایش دفتر در کابل، آزاد نمودن زندانیان طالبان و تعدیل قانون اساسی را در چهارچوب توافق با حرکت طالبان که تا به حال مذاکره به طور مستقیم با حکومت را رد نموده است،  ارایه نمود. طوری‌که می‌دانیم، غنی جنگجویان طالب را تروریست و دهشت‌افگن می‌خواند؛ اما در آغاز نشست بین‌المللی "پروسۀ کابل" که در آن نماینده‌گان ۲۵ کشور حضور داشتند، چنین گفت: «حکومت افغانستان بدون قید و شرط به طالبان پیشنهاد گفت‌و‌گو‌های صلح را ارايه می‌کند.»

این راهکار و طریقۀ کثیفِ مذاکرات، راهکاری است برای فریب این گروه(طالبان). زمانی‌كه غرب در از بین بردن مخالفان(مسلمانان) از طریق نظامی عاجز می‌ماند، برای فریب آنان مذاکرات صلح را پیشکش می‌کنند، که از این طریق و با توافق قدرت‌مندان و رهبران، مذاکرات و اشتراک آنان در نظام کفری، مشروعیت بخشيدن موجوديت اشغالگران و پذیرفتن نظامی که اشغالگران آن را بنا نهاده است، قدرت و کیان خویش را محافظت می‌نمایند. این چیزی است که در سوریه، فلسطین و سائر سرزمین‌های اسلامی رخ می‌دهد و انجام این عمل حرام است؛ زیرا الله متعال فرموده است:

﴿فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَن يَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ﴾

[محمد: ۳۵]

ترجمه:  سست مشويد، و( كافران را) به صلح مخوانيد، چرا كه شما برتريد و الله(سبحانه وتعالی) با شما است، و هرگز از(اجر و ثواب) اعمالتان نمی‌كاهد.

حمزه "پارسا"

ادامه مطلب...

ترکیه و اتحادیۀ اروپا؛ موقف ذلت‌باری که به طول انجامید

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

هستۀ اتحادیۀ اروپا در اوائل دهۀ پنجاه قرن گذشته با متحد شدن چند دولت گذاشته شد، که سپس به مرور زمان یک‏تعداد از کشورها به تبعیت از دولت‌های غربی و شرقی کنونی اروپا، به آن ملحق شدند و حال تعداد اعضای این اتحادیه به بیست‌وهشت کشور رسیده است و تا اکنون این کشورها تقریباً دارای ایدیولوژی، دین، ارزش‏ها و اهداف واحدی بوده و تا حال هیچ یک از کشورهای اسلامی به این اتحادیه ملحق نشده است.

هم‏چنان، کشورهای اتحادیۀ اروپا دارای قوانین و پالیسی‌هایی می‌باشند که بالای کُل اعضای این اتحادیه تطبیق می‏گردد. در این اتحادیه نهادها و سازمان‌هایی تشکیل یافته‌اند که دست بالایی بر کشورهای عضو دارند. قوانین و پالیسی‌های اتحادیۀ اروپا بر بیست‌وهشت عضو آن الزام‌آور بوده و نهادی که به‏نام پارلمان اتحادیۀ اروپا یاد می‌شود، این قوانین را تصویب می‏کند. اساس روابط کشورهای این اتحادیه را قانون اساسی و سایر قوانینی تشکیل می‏دهد که پارلمان اتحادیه تصویب می‏نماید. اتحادیۀ اروپا در اوائل دهۀ نود قرن گذشته در پیمان "ماستریخت" گام‏هایی را در ساخت و تدوین قوانین جامع برای اعضایش در بخش اقتصاد، سیاست، امنیت، امور دفاعی و واحد پولی برداشت که تا هنوز هم قوانین این پیمان ضمانت اجرائی دارد.

در واقع جنگ خلیج اول بود که امیدواری‌ها برای این معاهده را به ثمر رساند و خصوصاً آن‏چه که به موضوع امنیت، دفاع و واحد پولی مربوط بود؛ زیرا امریکا پس از جنگ خلیج اول نزدیک بود که تمام جهان را تحت نفوذ خویش قرار داده و ساکنین زمین را بردۀ خودش سازد. در این برهه‌ای از زمان، پیمان "ماستریخت" برای اروپا یک موضوع حیاتی تلقی می‏گردید. به همین دلیل فرانسه و آلمان منحیث قوی‌ترین کشور‏های عضو این اتحادیه دست به‏کار شده و قانون اساسی را وضع نمودند که به همۀ کشور‏های عضو این اتحادیه در بخش قوانین دفاعی و اقتصادی، مشترک و الزام‌آور بوده و با تمسک به آن، بیش از پیش این اتحادیه نیرومند می‏گردید. قانون اساسی و سایر اسناد تقنینی بر تمام کشورهای اتحادیه از جمله قوی‏ترین‌ها(فرانسه و آلمان) تسریع یافت؛ مخصوصاً بعد ازین‏که انگلیس از اتحادیۀ اروپا جدا شد.

فرانسه و آلمان به‏خاطری قوی‏ترین کشورها در این اتحادیه اند که اگر ما این دو کشور را از اتحادیه جدا سازیم، کشورهایی باقی نمی‌مانند که بتوان بالای‌شان حساب کرد؛ بلکه تنها کتله‌های از مردم باقی خواهند ماند که بالای‌شان قوانین تحمیل شده و توان عدم پذیرش آن را ندارند. اغلباً کشورهای فرانسه و آلمان در اتحادیۀ اروپا قوانین می‏سازند و بقیۀ دولت‏های عضو، باید به آن پایبند باشند. آن‏چه که در بحران اقتصادی اخیر اروپا دامن یک تعداد از کشورهای این اتحادیه را گرفت و راه‌حلی بر خلاف میل‌شان وضع گردید، بهترین دلیل بر ادعای ماست. پس بلژیک، یونان و انگلیس درین اتحادیه هیچ اختیاری نداشته، کسی‌که اتحادیۀ اروپا را رهبری می‌نماید، دولت‌های فرانسه و آلمان اند و سیاست داخلی و خارجی این اتحادیه هم به دست این دو کشور است.

ترکیه یگانه کشور اسلامی در اروپا می‌باشد. گرچه ترکیه موقعیت جغرافیائی منحصر به فردی دارد و همین کشور است که آسیا را از اروپا جدا می‌سازد؛ اما یک بخش کوچکی ازین سرزمین مربوط به قارۀ اروپا است. ترکیه که دارای نفوس زیاد می‌باشد، از لحاظ جمعیت برابر به بزرگ‏ترین کشور اروپائی یعنی آلمان بوده و غنی‌ترین کشور جهان از حیث صادر کنندۀ منابع آبی به شمار می‌رود. هم‏چنان این کشور به تنوع اقتصاد صنعتی و زراعتی خود متمایز است. این را به‏خاطری بیان می‏کنم که ترکیه به رغم این همه داشته‌ها و برکاتی‌که الله سبحانه وتعالی درین سرزمین قرار داده، سیاسیون آن همواره ذلیلانه در تلاش اند که کشورشان به اتحادیۀ اروپا ملحق شود؛ چنان‏چه چند روز قبل اردوغان به الفاظ بسیار تضرعانه توأم با ذلت و خواری تمام-که به آن اُنس نیز گرفته- تصریح کرد: «ترکیه از مدت 50 سال تا اکنون به دروازه‌های اروپا منتظر پذیرفته شدن عضویت‌اش است.» هم‏چنان اردوغان از رومانیا اتحادیۀ اروپا را مخاطب قرار داده  گفت: «ترکیه موفقانه همۀ آزمون‏ها و آزمایشاتی که اروپا بالایش وضع کرده بود، پشت سر گذرانده؛ اما اروپا هنوز عضویت این کشور را نمی‌پذیرد؛ باور کنید دلیل‌اش را نمی‌دانم که چیست؟!» اما ماکرون رئیس جمهور فرانسه چنین گفت: «باید عضویت ترکیه را فراموش کنیم.» ولی اردوغان رئیس جمهور ترکیه هنوز با حالت ذلت‌باری در پیش چشم جهانیان و اتحادیۀ اروپا، اصرار می‌ورزد تا اتحادیۀ اروپا، عضویت کشورش را بپذیرد.

سیاسیون ترکیه علی‌الخصوص اردوغان، ارزش ترکیه و داشته‌هایی‌ را که الله سبحانه وتعالی درین سرزمین قرار داده نمی‌دانند. اردوغان گویا درک نمی‌کند که در کشور ترکیه حکومت می‌کند و یا سومالیا؟! این همه ذلت را قبول نموده و نمی‏داند که مشکل ترکیه، مشکل جغرافیائی و تاریخی نیست؛ بلکه مشکل ترکیه در ضعف حاکمیت حکومت‌داران‌اش می‌باشد. ترکیۀ کنونی که نقش پر رنگی برای اجرای نقشه‌ها و پالیسی‌های اروپا بازی نموده و به دلجوئی آن می‌پردازد؛ همان ترکیۀ "سلیمان قانونی" و "محمد فاتح" است؛ کسانی‏که اردوغان ادعا می‌کند که اجدادش اند؛ در حالی‏که در زمان قانونی و فاتح دلاوران اروپا از ترس ترکیه می‌لرزیدند. زمانی‏که خلیفۀ شان نعره‌زنان و یا هم با خون‌سردی لشکری را برای مبارزه آماده می‌ساخت، اروپائی‌ها خواب مقابله و ایستاده‌گی در برابر لشکرش را هم نمی‌دیدند و کسی‌که تصور مقابله با لشکرش را در سر می‏پروراند، متهم به مریضی روانی می‏کردند که باید تحت تداوی قرار گیرد.

ترکیه‌ای که اردوغان در پی کسب عضویت از اتحادیه می‌باشد، همان ترکیه‌ای است که خلیفه‌اش نمایش‌نامه‌ای را که بر ساحت پیامبر اسلام اهانت روا داشته بود، منع کرد. قبل از آن  نیز "سلطان سلیم سوم" رقص و پای‌کوبی مختلط مردان با زنان را در فرانسه منع کرده بود-هرچند که در آن زمان فرانسه تحت سلطه‌اش نبود. ترکیۀ امروز همان ترکیۀ دیروز است-با همان زمین، آب و موقعیت جغرافیائی- تنها چیزی‌که در ترکیه تغییر کرده حکام آن می‌باشد و اگر سلطان قانونی و محمد فاتح برگردند، یقیناً که ترکیه همان شأن و شوکت‌اش را بازخواهد یافت.

یقیناً حکام فعلی ترکیه از همه چیز خویش به‏خاطر ملحق شدن به اتحادیۀ اروپا‏ تنزل کردند؛ اما در مقابل سیاسیون اروپا(فرانسه و آلمان) از پذیرفتن عضویت کامل‌اش اباء می‌ورزند و تنها ارمغان اتحادیۀ اروپا برای ترکیه توافق و تعهد به شریک ساختن ترکیه در مسایل نظامی است و زمانی‏که اروپا لازم ببیند، آخرین سرباز ترکی باید بجنگد؛ چنان‏چه به اساس پیمان ناتو سربازان ترکی همراه برادران خویش، در جنگ افغانستان شرکت نمودند.

ما به شکست مذاکرات بین اتحادیۀ اروپا و اردوغان خوشبین هستیم، زیرا اگر عضویت ترکیه در اتحادیۀ اروپا پذیرفته شود، از اهل، تاریخ و جغرافیای سرزمین خویش بیگانه خواهد شد و با گذشت زمان مردم با این اتحادیه انس خواهند گرفت و خود را جزئی از قارۀ اروپا دانسته و متأثر از فرهنگ آن خواهند شد و در این مسئله شر زیادی نهفته خواهد بود. اما اروپا نمی‌خواهد ترکیه به آن ملحق گردد و این در نزدش یک امر قطعی است؛ چنان‏چه بارها این موضوع را به صراحت تکرار نمود. اما اردوغان نمی‌خواهد که  این موضوع را بشنود، اروپائی‌ها اجازه نمی‌دهند که با عضویت ترکیه و با یک‏جا شدن هشتاد میلیون مسلمان ترکیب جمعیت اروپا تغییر نماید. ما هم از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم که ترکیه به اتحادیۀ اروپا ملحق نشود؛ زیرا اگر این طور شود، طبیعیتاً اردوی ترکیه به مرور زمان از جمله اردوهایی خواهد شد که در هر نبردی‌که بین کفار و مسلمین اتفاق افتد، در مقابل برادران مسلمان خود خواهد جنگید.

 پس از الله سبحانه وتعالی می‌طلبیم که ترکیه و اردوی آن را به همان حالت قبلی‌اش باز گرداند و توسط دین و عقیدۀ شان آن‏ها را عزت بخشیده تا نظام سیاسی خلافت برمنهج نبوت را تطبیق نمایند.

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده: استاذ خالد اشقر(أبو معتز)

ادامه مطلب...

انجنیر جنید و نبیل اختر نباید در قید به سر ببرند

  • نشر شده در پاکستان

آیا برای مسلمانی که در برابر  استبدادگران قرار می‌گیرد و بسوی اسلام بعنوان یگانه راه زندگی دعوت می‌کند حقِّی وجود ندارد؟!

(ترجمه)

از پنج ماه قبل بدینسو دو تن از جوانان مسلمان بنام‌های نایب اختر "مسئول مالی" و جنید اقبال "مهندس نساجی" به جرم این‌که حکام پاکستان را در خصوص هماهنگی و متحد شدن ذلت بار و خانمان‌سوز‌شان با امریکای شیطان محاسبه نموده و امر به معروف و نهی از منکر می‌کردند، در شهر کراچی توسط رباینده‌گان این رژیم مزدور ربوده شدند. این دو از جمله مردانی مؤمنی اند که از ذکاوت عالی برخوردار بوده و فرزندان نیک و صالحی اند که خانواده‌های مسلمان برای آنان دعای نیک می‌کنند. اوباشان و رباینده‌گان این رژیم به جرم توضیع برگه‌ها تحت عنوان "دیگر بس است رهبری بی‌اساسی که در صدد هماهنگی با امریکا باشد و عزت را از آن مطالبه نماید"، این داعیان مخلص را ربودند. چگونه می‌توان از امریکا توقع عزت داشت و بر پیمان چنین دشمنی اعتماد کرد؟ در حالی‌که الله سبحانه وتعالی از این امر هشدار داده است:

﴿الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۚ أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا﴾

[نساء: ١٣٩]

ترجمه: آنانی‌که کفار را به جای مؤمنان، دوست خود انتخاب می‌کنند. آیا عزّت، قدرت و آبرو نزد آنان می‌جویند؟ یا این‌که عزت، قدرت و آبرو همه از آن الله (سبحانه وتعالی) است؟!

در واقع، سؤالاتی در رابطه به هم‌پیمانی امریکا در سراسر پاکستان، از جمله نیرو‌های مسلح این سرزمین مطرح شده است؛ با این حال، رژیم فاسد پاکستان برای سرکوبی هر آن کسی‌که به محاسبه این رژیم چه از طریق زبان و چه از طریق نوشتار بپردازد، از طریق جبر و اکراه اقدام می‌کند.

مسلمانان این سرزمین خوب می‌دانند که تحت رژیمی زندگی می‌کنند که حکام آن در جنگ علیه اسلام با دشمنان کنار آمده‌اند. لذا، این حکام دروازۀ آزادی بیان را تنها برای کسانی باز می‌کنند که در صدد بدنام کردن اسلام اند، ولی در مقابل کسانی‌که بسوی الله سبحانه وتعالی و رسولش ﷺ دعوت می‌کنند از خشونت و استبداد کار گرفته و دروازۀ آزادی بیان را بسته می‌کنند. اسلام نه‌تنها که بر مسلمان این حق را می‌دهد تا حاکم ستمگر را محاسبه و امر به معروف و نهی از منکر نماید؛ بلکه آن را بعنوان یک فرض دستور می‌دهد که در صورت غفلت به آن خشم الهی فرو می‌ریزد و کسی‌که در تبلیغ آن غفلت نماید مستحق عذاب الهی خواهد شد. رسول الله ﷺ می‌فرماید:

                                                                   ﴿ أَفْضَلَ الْجِهَادِ كَلِمَةُ حَقٍّ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ﴾

(نسائی)

ترجمه: بهترین و افضل ترین جهاد نزد الله(سبحانه وتعالی) همانا ابراز سخن حق در مقابل حاکم ظالم و مستبد می‌باشد.

حکام پاکستان به عوض تقدیر از داعیان مخلصی که امر به معروف و نهی از منکر را وجیبۀ دینی خود می‌دانند، دقیقاً مانند قریش در سرکشی‌شان نسبت به الله سبحانه وتعالی و رسولش ﷺ عمل می‌کنند؛ طوری‌که آن‌ها به تهمت، اختطاف و ضرب و شتم کسانی می‌پردازند که به اسلام به عنوان یگانه راه زنده‌گی دعوت می‌کنند. این حاکمان کسانی اند که بخاطر منافع خود و منافع باداران‌شان حتماً چنین کاری مبادرت می‌ورزند؛ با وجودی‌که الله سبحانه وتعالی در زمینه هشدار می‌دهد:

﴿إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ﴾

[بروج: ١٠]

ترجمه: کسانی‌که مردان و زنان باایمان را شکنجه دادند سپس توبه نکردند، برای آن‌ها عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان است!

فلهذا، دیگر نباید در یک دولتی که تحت نام اسلام ایجاد شده است و با خون هزاران شهید آبیاری شده است ظلم و بی‌عدالتی صورت گیرد. بیائید همه باهم بویژه کسانی‌که در رسانه‌ها و سازمان‌های حقوق بشر هستند صدای عدالت خواهی مان را در تمام جاها و در همه سطوح در راستای آزاد سازی فوری فرزندان صالح و شجاع مان بلند نماییم.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

انتقال نطفۀ یک زن به رحم زن دیگر

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

شیخ بزرگوار ما، در حفظ الله متعال بوده باشید! دو پرسش دارم که قرار ذیل می‌باشند:

۱- وقتی‌که نطفۀ مردی با نطفۀ زن(همسرش) یک‌جا گردد و در لابراتوار آزمایش گردد، بعداً آن نطفۀ بارور جهت حامله گردیدن به رحم زن دیگری‌که بنابر سببی از حمل گرفتن به طور عادی عاجز بوده باشد، گذاشته شود، آیا چنین کاری جائز است یا خیر؟

۲- اگر آن زن همسر دوم این مرد بوده باشد، چه اشکالی دارد؟ آیا کدام حالت وجود دارد که این کار جائز بوده باشد؛ مثلاً اگر همسر دومی از انتقال نطفۀ بارور خود به همسر اولی شوهرش امتناع ورزد، شوهر همسر دوم‌اش را تهدید به طلاق نماید؟

پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

گرفتن نطفۀ شوهر همراه نطفۀ(تخمه) زن و بعد از بارور ساختن آن در آزمایشگاه و انتقال آن در رحم زنی دیگر، جواز نداشته و حرام می‌باشد؛ زیرا واجب این است که آن نطفۀ بارور شده به خود آن زن(مادری‌که صاحب آن است) باز گردانیده شود، و دلیل این مدعاء پیوست بودن کلمۀ(والدات) به کلمۀ(اولادهن) در قرآن کریم می‌باشد؛ چنان‌چه الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ﴾

[بقرة: ۲۳۳]

ترجمه: مادران، اولادهایشان را شیر بدهند.

بناءً مادر طفل به دنیا می‌آورد و طفل اولاد او می‌باشد. بنابر این، برای زن جایز نیست که غیر از اولادش را به دنیا آورد. در جای دیگر الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ﴾

[نحل: ۷۸]

ترجمه: الله(سبحانه وتعالی) شما را از شكمهای مادرانتان بيرون آورد.

و هم‌چنین می‌فرماید:

﴿إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ﴾

[مجادله: ۲]

ترجمه: هر آینه مادرانشان تنها زنانی هستند كه ايشان را زائيده‌اند.

با در نظر داشت آیات قرآنی، مادر است که تولد می‌نماید؛ پس برای مادر جایز نیست که به غیر از اولادش، کسی را تولد نماید که مادر او نمی‌باشد. بناءً هیچ حالتی وجود ندارد که مرتکب شدن این حرام جائز بوده باشد، و لو اگر زن این‌کار را ننماید، تهدید به طلاق و یا چیز دیگری گردد؛ زیرا حق همان چیزی است که باید از آن پیروی شود؛ نه از چیز دیگر، و کسی‌که زن را در این حالت تهدید می‌نماید، به گناه رو آورده است.

خلاصۀ سخن این‌که: وقتی‌که تداوی چنین اقتضاء نماید که تخمۀ زن با نطفۀ شوهرش در آزمایشگاه بارور شود، پس واجب است که آن تخمۀ بارور شده به رحم همان زن، که صاحب آن تخمه است، گذاشته شود، نه در رحم زن دیگر؛ اگرچه آن زن، همسر دوم این مرد باشد؛ در غیر آن چنین کاری حرام می‌باشد.

برادر شما عطاء بن خلیل ابورشته

ادامه مطلب...

روسیه اعلام نمود که هدف از آتش‌بس، اخراج نمودن اهل غوطه از سرزمین‌شان است

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

وزارت دفاع روسیه به تاريخ ۱مارچ ۲۰۱۸م گفت: «معلوماتی به دست ما رسیده است که روز گذشته سر و صدا‌های کمک‌خواهی ساکنین غوطۀ شرقی به مدافعین حقوق بشر بیشتر شده و از آنان می‌خواهند که با آن‌ها کمک نموده و از مناطقى‌که تحت تصرف گروه‌های مسلح قرار دارند، آنان را بیرون نمایند.» (منبع:خبرگزاری روسیۀ امروز) خبرگزاری روسیۀ امروز نیز از خبرگزاری انترفاکس روسیه نقل می‌نماید که سرگی شویگو، وزیر دفاع روسیه پیامی را به شرح ذیل به دی مستورا نمایندۀ امریکا فرستاد: «در چهارچوب تلاش‌ها برای دست یافتن به نجات غیرنظامیان فرماندهی روسیه صلح می‌نماید که مقر فرماندهی روسیه در حمیمیم واقع در حومۀ لاذقیه قرار دارد كه در نتیجه در هماهنگی با مقامات سوریه، غیرنظامیان، مریضان و مجروحان را با عملیات موفقانه از غوطۀ شرقی اخراج می‌نمایيم.» و رئیس جمهور روسیه به تاريخ  ۲۷ فبروری ۲۰۱۸م دستور داد كه آتش بس انسان دوستى یک روزه اعلام شود.

این بدین معنى است که هدف از این آتش‌بس فقط و فقط تلاش برای اخراج نمودن اهل غوطه از سرزمین شان و سپس بعد از ازبین بردن انقلابیونى که به نشست آستانهـکه منجر به پیمان آتش‌بس شد و به ترکیه که ضامن این پیمان بود، اعتماد نمودندـ تسلط بر غوطه می‌باشد. ترکیه‌اى كه ضامن اين پیمان بود، براى انقلابيون هیچ كارى انجام نداده، بلکه علیه انقلابیون برای جلب توجه‌ به عفرین و دور نمودن‌شان از جبهات واقعی و از ورود به دمشق، توطئه نمود، و نیز ترکیه و سعودی انقلابیون را از وارد شدن به دمشق ممانعت نموده و آنان را به مدت سال‌ها باقی ماندن در غوطه بدون این‌که به مرکز دمشق حمله‌ور شده، به بشار مجرم دست یافته و حکومت آن را از بین ببرند، وادار نمودند.

 اما حزب التحریر انقلابیون را از تمامی این توطئه و دسیسه‌ها بر حذر می‌داشت، آنان را هشدار می‌داد و از آنان می‌خواست که به ترکیه، سعودی و... گوش فرا ندهند و برای از بین بردن نظام و حکومت جنایتکار وارد دمشق شوند.

حمزه "پارسا"

ادامه مطلب...

ابتکار جدید محمود عباس، یک ابتکار احمقانه در خصوص تسلیمی، غلامی و وابستگی مسلمانان فلسطینی به سازمان ملل متحد و قدرت‌های استعماری بنیان‌گذار کیان یهود و حامی آن می‌باشد

 (ترجمه)

محمود عباس رئیس جمهور فلسطین روز سه شنبه بتاریخ ۲۲ فبروری ۲۰۱۸م طرحی را به شورای امنیت سازمان ملل متحد به هدف از سرگیری مذاکرات به عنوان راه‌حلی که قابل قبولی دولت فلسطین و یهود باشد، ارائه کرد. راه‌حلی که به اشغال اکثریت مناطق این سرزمین مقدس توسط کیان یهود مشروعیت بخشیده و با غیرنظامی ساختن آن در آینده این دولت را یگانه حامی سرسخت کیان یهود بسازد و از سوی دیگر، آن را بعنوان پلی در راستای عادی سازی روابط فلسطین با کیان یهود در روشنایی بین المللی بودن قدس و معرفی اشغال دیگر مناطق آن تحت نام نیرو‌های بین المللی و جمعیت سومی قرار دهد.

با وجود ناکامی محمود عباس و دوست‌های صمیمی‌اش که سازمان ملل متحد و شورای امنیت در آوردن صلح و در راستای بکار گیری راه‌حل‌های بین المللی ناکام مانده‌اند؛  هنوز هم به بالشت وفاداری این سازمان استعمارگر، امریکای ظالم و به کشور‌های غربی بزرگترین حامی و پشتبان کیان یهود در منطقه اند، تکیه زده‌اند و حتی آن‌ها را بحیث میانجی و حاکم قبول کرده‌اند. محمود عباس هنوز هم به ریسمان تصامیم نادرست سازمان ملل متحد خود را بسته کرده است؛ در حالی‌که او می‌داند حاکمیت بلند‌ترین نقطه‌ای است که مردم جهان در عقب آن آرامش را جستجو می‌کنند. ولی او متأسفانه به این ذلت تن داده است. روی این ملحوظ، ما امور مان را به الله سبحانه وتعالی موکول می‌کنیم.

﴿كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِن يَقُولُونَ إِلَّا كَذِبًا

 [کهف :۵]

ترجمه: چه سخن(وحشتناك و) بزرگی است که از دهان‌ آنان بیرون می‌آید؛ آنان جز دروغ و افتراء نمی‌گويند.                     ‏

آیا خلق حوادث و راه اندازی ابتکارات از طریق پیروی از تصمیماتی که حتی توسط افرادی که آن را  اتخاذ می‌کنند، مورد احترام قرار نمی‌گیرد، صورت می‌گیرد؟ اگر مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود، پس عباس چگونه می‌تواند راه‌حل ناکام سازمان مللی متحد را ادامه دهد؛ در حالی‌که  این سازمان به این امر توافق کرد که ۷۰۵ قطعنامه صادر شده توسط مجمه عمومی و ۸۶ قطعنامه شواری امنیت را در مسئلۀ فلسطین اجرا نکند؟ عباس همراه با مقامات و سازمانش باید چند بار از یک سوراخ گزدیده شوند تا عبرت بگیرند و تا چی وقت به خیانت و غدر‌شان ادامه می‌دهند؟                                                                                                        

سازمان آزادی بخش فلسطین، مقامات فلسطینی و رئیس جمهور آن مدعی اند که تصمیم ترامپ را در خصوص شناخت قدس بعنوان پایتخت کیان یهود رد می‌کنند؛ در واقع آن‌ها شرکای این جنایت اند، بلکه بدتر از آن پیشگامان این جنایت اند. آن‌ها جنگجویانی اند برای خیانت راه‌حل دو کشوری که می‌خواهند فلسطین را به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم کنند. آن‌ها کسانی اند که با ادعای نیابت از مردم فلسطین مشروعیت کیان یهودی اشغالگر و حق داشتن آن‌ها را در خصوص فلسطین مشروعیت بخشیدند. تمامی آنچه که اکنون جریان دارد؛ در واقع میوۀ درختی است که از روی عناد به دستان کثیف آن‌ها غرس گردیده است. و در اینجا عباس کسی هست که روند تسلیمی فلسطین را به یهود تکمیل نموده و علیه فلسطین توطئه چینی می‌کند؛ زیرا او می‌خواهد با بین المللی سازی فلسطین و افزایش نیرو‌های بین المللی در آن اشغال جدیدی را توسط یهودی‌ها به این سرزمین بیفزاید. او تأکید بر آن دارد تا موضوع اسلام را در مورد مسئلۀ فلسطین از میان بردارد و آن‌ را به سرزمین کنعان مربوط سازد، نه به حاکمیت الله سبحانه وتعالی.                                                                                                                                 

زمانی آن فرا رسیده است که امت اسلامی مداخلات سازمان‌ها، مقامات و تمام حکام فلسطینی را متوقف سازد و اظهار نماید که فلسطین یک سرزمین اسلامی است و موضوع راه‌حل آن به کسی جز امت اسلامی مربوط نمی‌شود. و باید امت اسلامی با از میان برداشتن دست نشانده‌های رژیم این سرزمین که سال‌هاست خود را در غلامی به کفار زنجیر زده‌اند، به رهبریت استبدادی شان پایان داده و خلافت راشده بر منهج نبوت را تأسیس نماید؛ زیرا با این کار فتحی بزرگی نصیب مسلمین خواهد شد و یهودیان و استعمارگران عقب‌نشینی خواهند کرد و تمام کسانی‌که در حق این سرزمین خیانت روا داشتند و آن را ضایع کردند، عزت و حرمت آن را زیر پا گذاشتند، پشیمان خواهند شد؛ ولی پشیمانی‌شان سودی به آنان نخواهد رساند.                                                                                                  

﴿وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هُوَ قُلْ عَسَىٰ أَن يَكُونَ قَرِيبًا

[اسراء: 51]

ترجمه: و می‌گویند چی زمانی خواهد بود؟ بگو شاید نزدیک باشد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر–سرزمین مقدس فلسطین

 

ادامه مطلب...

نیروهای تان را برای سرنگونی رژیم مستبد سوریه گسیل بدارید

مسلمانان در سوریه در حالی به زیر باران بمب‌ها واگذار می‌شوند که حکام پاکستان نیرو‌های ما را بخاطر کمک به شاه عربستان سعودی که در جنگ یمن بر علیه مسلمانان مزد می‌گیرد، اعزام می‌دارند

طوری‌که رژیم مستبد بشار الاسد در سوریه بارانی از بمب‌های بیرلی را بر سری مسلمانان این سرزمین فرو می‌ریزاند، و در نتیجۀ آن مساجد، شفاخانه‌ها و مکاتب همه و همه به ویرانی‌های بی‌سابقه مبدل شده‌اند و خانواده‌ها اجساد فرزندان و جگرگوشه‌های شان را با چشمان اشک آلود و دل پر غصه از یک سو به سوی دیگر انتقال می‌دهند. مسلمانان در سوریه فریاد کمک خواهی سر می‌دهند تا کسی به داد شان رسد. با این حال، حکام پاکستان انگشتان‌شان را در گوش‌های‌شان زده‌اند و از شنیدن فریاد‌های کمک خواهی مسلمانان ستم‌دیده کر شده‌اند و به عوض آن، نیروهای ما را بخاطر کمک و همکاری به غلام حلقه بگوش امریکا، شاه عربستان که دستانش با خون مسلمانان یمن آلوده شده است و بر آن‌ها زمینی و هوایی حمله می‌کند و از استبداد بر آن‌ها دست نمی‌کشد، اعزام می‌دارند.

از سوی دیگر، حکام پاکستان با کمال بی‌شرمی مسلمانان مظلوم سوریه را به جامعۀ بین المللی واگذاری می‌کنند؛ گرچه روسیه و امریکا از نظام مستبد بشار الاسد در مقابل مسلمانان مسلح که خواستار اجرای شریعت الهی اند، حمایت می‌کنند. این‌ها کسانی اند که مسلمانان را در زیر باران بمب‌ها قرار می‌دهند، ولی حکام مسلمان به صدها هزار عساکر مسلمان که نسبت به الله سبحانه وتعالی و پیامبر ﷺ مخلص و وفادار اند و مسلح با موشک‌های هستند که می‌توانند تخت سلطنت بشار را هدف قرار دهند و بخاطر مهارت‌های برتر و شجاعت بی‌مانند که دارند جهان را  به لرزه بیاورند، بخاطر تأمین منافع کفار و غلامان آن‌ها فرمان می‌دهند.

هیچ توقعی نمی‌توان از این حاکمان انتظار داشت؛ زیرا، آنان نسبت به فریاد کمک خواهی مسلمین کر و نسبت به جنایات دشمنان ما در کشمیر اشغالی، برما، افغانستان و سوریه کور شده‌اند. آن‌ها حتی به این فرمودۀ رسول الله ﷺ پشت کرده‌اند، آن‌گاه که در حال طواف در اطراف بیت الله شریف فرمود:

«مَا أَطْيَبَكِ وَأَطْيَبَ رِيحَكِ مَا أَعْظَمَكِ وَأَعْظَمَ حُرْمَتَكِ وَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لَحُرْمَةُ الْمُؤْمِنِ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ حُرْمَةً مِنْكِ مَالِهِ وَدَمِهِ وَأَنْ نَظُنَّ بِهِ إِلاَّ خَيْرًا.»

(ابن ماجه)

ترجمه: چقدر پاکی، چی بوی خوشی داری و چی بسا بزرگی؛ سوگند به آن‌که جان محمد در دست بلاکیف اوست، حرمت مال و خون مؤمن به نزد الله(سبحانه وتعالی) از تو بزرگ‌تر است و ما چیزی جز خیر بر مؤمن نمی‌اندیشیم.

آن‌ها نیز حتی به این فرمودۀ الله سبحانه وتعالی پشت کرده‌اند:

﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ﴾

[نساء: ٧٥]

ترجمه: چرا در راه الله(سبحانه وتعالی)، و (در راه) مردان و زنان و کودکانی که(به دست ستمگران) تضعیف شده‌اند، پیکار نمی‌کنید؟!

ما از این‌گونه حکام، نافرمانی و گمراهی به اندازۀ کافی دیده‌ایم و هیچ امیدی نسبت به آن‌ها نداریم. بنابر این، تنها امید ما به کسانی است که توانائی تغییر این وضعیت شرم‌آور و نا به هنجار را دارند. بر تمام ما مسلمانان لازم است تا از پدران بزرگوار، برادران و فرزندان مان در نیرو‌های مسلح مسلمان فراخوانی نموده و از آن‌ها دعوت نماییم تا در خصوص حمایت از مسلمانان مظلوم سوریه متحد شده و برای نجات شان خاصتاً بخاطر رضای الله(سبحانه وتعالی) بشتابند. بر تمام ما مسلمانان لازم است بر آن‌ها اصرار نماییم  تا حکام مزدور و حلقه بگوش را که بزرگترین موانع در راستای پیروزی یا شهادت قرار گرفته‌اند، از سد راه‌شان بر دارند و بخاطر احیای خلافت راشده بر منهج نبوت نصرت(حمایت مالی) را فراهم کنند.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

تلويزيون الواقيه: گفتگوی زنده" استرداد هويت اسلامی مفقود شده! "

  • نشر شده در ویدیوها

گفتگوی زنده تلویزيون الواقيه با شيخ محترم عصام عميرة (أبو عبد الله) عضو حزب التحرير سرزمین مقدس (فلسطين) تحت عنوان "استرداد هويت اسلامی مفقود شده!".

پنج شنبه، 06 جمادى الثانی 1439هـ مطابق با 22 فبروری 2018م

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه