پنجشنبه, ۲۶ مُحرم ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۰۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

دیدار هیئت حزب‌التحریر-ولایه لبنان با عبدالعزیز طرطوسی، نامزد پارلمانی اهل سنت در طرابلس

  • نشر شده در لبنان

در چهار چوب کمپاین حزب‌التحریر-ولایه‌لبنان راجع به خطر مسیر اقتدار در پروژه صندوق بین‌المللی پول و با نزدیک شدن انتخابات هیئتی، از جانب حزب‌التحریر به رهبری استاد فواز الذهب، استاد جمال الذوبی و برادر احمد‌العبدالله نمایندگان کمیته ارتباطات مرکزی-ولایه لبنان و کمیته فعالیت در شهر طرابلس با عبدالعزیز طرطوسی کاندیدای اهل سنت در طرابلس دیدار کردند. بحث بالای صندوق بین‌المللی پول و دغدغه‌های معیشتی و رزق و روزی مردم بود. این هیئت بر خطر ورود لبنان به نظام صندوق بین‌المللی پول برای مردم لبنان و رنج بیشتر از بلا و فقری‌که برای آن‌ها ایجاد می‌کند و وابستگی طبقه سیاسی و جانشینان آن‌ها  به قدرت‌های بزرگی‌که بالای صندوق بین‌المللی پول و تصمیم‌گیری‌های سیاسی در لبنان مسلط هستند، تأکید کرد. هم‌چنان این هیئت بر نقش کارمندان امور عامه، علماء و شیوخ در نشان دادن خطر این گامی‌که دولت برداشته و مردم را به سوی آن می‌برد، به عنوان اعلام جنگ از جانب الله و رسولش عنوان کرد. صندوق بین‌المللی پول بر اساس سود (ربا) استوار است و شرایط ظالمانه‌ای را بر مردم تحمیل می‌کند که در آن مردم طعم تلخی را در زندگی خود می‌چشند. عبدالعزیز طرطوسی نامزد انتخابات پارلمانی نیز به نوبۀ خود بر اهمیت این موضوع و لزوم هشدار نسبت به آن تأکید کرد، زیرا این امر موجب تداوم فساد در کشور و ذلت و فقر ناشی از آن بر مردم لبنان خواهد بود. هم‌چنان بر ممنوعیت تعامل با صندوق بین‌المللی پول هشدار داد و تأکید کرد که در مقابل هرگونه تصمیم یا پروژه‌ای که توسط دولت برخلاف موازین شرعی انجام شود، می ایستد.

 در پایان این دیدار، هیئت حزب مطالعه‌ای مختصری را که توسط کمیته مرکزی ارتباطات و کمیته فعالیت‌های-ولایۀ لبنان در مورد صندوق بین‌المللی پول تهیه شده بود، ارائه کرد. شرایط و خطرات آن و راه‌حل‌های دقیق برای خلاصی از این صندوق را بیان نموده و راه‌حل اساسی را در الحاق لبنان با اطرافش مانند سرزمین شام و با امت در پروژۀ خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت که همۀ توان‌مندی‌های سیاسی اقتصادی و اجتماعی امت اسلامی را در بر می‌گیرد، تلقی کرد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه لبنان

 مترجم عبدالرحمن قاطع

 

ادامه مطلب...

بازداشت اعضای حزب‌التحریر به اتهام "تروریزم" و یا به اتهام فعالیت‌های سیاسی مبنی بر حاکم‌ساختن اسلام و از میان‌برداشتن استعمار!

  • نشر شده در تونس

به تاریخ، 26‌ فوریه/فبروری 2022م، دسته‌یی از پولیس قضایی، طاهر احمد بن البشیر بن مبروک لطیف، یکی از اعضای حزب‌التحریر را در شهر «صفاقس» دستگیر نمود، او در 29 سپتامبر 1998م در ولایت صفاقس متولد گردیده است. احمد لطیف،  از دانشجوی هنر در دانشگاه‌/پوهنتون هنرها می‌باشد. او بر اساس بخش‌نامه‌ی نظارتی شماره 932، تاریخ 2 اوریل/اپریل 2022، توسط محکمه/دادگاه تونس زندانی شده که جرم وی توسط اداره هشتم، محکمه/دادگاه تونس به تاریخ 2 اوریل/اپریل 2022، به تصویب رسیده است. طی این حکم محکمه/دادگاه این عضو حزب را به علت دست‌داشتن با یک سازمان تروریستی به یک سال زندان محکوم نمود!

از این رو،، دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه تونس موارد ذیل را اعلام می‌دارد:

  1. دست‌گیری اعضای حزب‌التحریر هیچ ارتباطی به کدام سازمان تروریستی ندارد؛ بلکه بیشتر آزار و اذیت آن‌ها بخاطر عقیده‌ اسلامی‌شان با سیاست‌های ضد اسلامی -که عملاً توسط این رژیم ورشکسته دنبال می‌شود- متمرکز است. آنها با این اعمال می‌خواهند سرنوشت تونس و مردم‌اش را به یک مسیر نادرست سوق دهند. بنابرین، احمد لطیف را در آغازجوانی‌اش زندانی ساختند و او را از ادامه تحصیل بخاطر عقیده‌اش محروم نمودند.
  2. جعل اتهام تروریزم علیه‌ اعضای حزب‌التحریر، واضحاً سیاست‌های مستقیم‌ جهت ترساندن مردم عام از حزب است تا مردم تونس را از فعالیت بخاطر بازگرداندن یک‌ زنده‌گی اسلامی بازدارند.

حزب‌التحریر، روش رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم را در دعوت خویش اتخاذ نموده است، با خشونت مخالف بوده و حتّی از اعمال جنایی پرهیز می‌کند. این‌گونه دستگیری‌ها به اتهام "تروریزم" چیزی جز دروازه‌ای نیست که به کارمندان سرویس‌های امنیتی اجازه می‌دهد تا برای خدمت به احزاب سیاسی سرکوب‌گر و مغرض پرونده‌سازی کنند.

  1.   اتهام وارد‌ه بر اساس قانون تروریزم، که بر احمد لطیف عضو حزب‌التحریر برچسپ زده شده است، اتهامی‌ست که هیچ نوع مبنایی قانونی ندارد؛ طوری‌که تمام اتهامات بر او در زمینه‌ی بیانیه‌های موقف سیاسی و فکری بوده که در هیچ صورت تحت حوزه قضایی قانون تروریزم شامل نمی‌شود.

ما، دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه تونس تأیید می‌کنیم که بخش کامل این امت هستیم، ما از فضای بیرون نیامدیم، مردم ما را می‌شناسند، آن‌ها اعضای ما را می‌شناسند و آن‌ها می‌فهمند که ما در کدام ساختار هستیم. از این رو، دست‌گیری‌ها، زندان‌ها و این آزار و اذیت‌ها ما را در پیشروی فعالیت‌های سیاسی -تا این که روش زنده‌گی اسلامی را از سر نگیریم- باز نخواهد داشت. بدون‌شک حزب‌التحریر -تا این که خلافت راشده ثانی را بر منهج نبوت تأسیس کند- از راهش باز نمی‌گردد.

الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یعْبُدُونَنِی لا یشْرِكُونَ بِی شَیئاً وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾ [نور: 55]

ترجمه: الله به كسانی از شما كه ایمان آورده‌اند و كارهای شایسته انجام داده‌اند، وعده می‌دهد كه آنان را قطعاً جایگزین  پیشینیان، و وارث فرماندهی و حكومت ایشان در زمین خواهد كرد تا آن را پس از ظلم ظالمان، در پرتو عدل و داد خود آبادان گردانند، همان گونه كه پیشینیان دادگر و مؤمن ملّتهای گذشته را جایگزین طاغیان و یاغیان ستمگر قبل از خود در ادوار و اعصار دور و دراز تاریخ كرده است و حكومت و قدرت را بدانان بخشیده است. همچنین آئین اسلام نام ایشان را كه برای آنان میپسندد، حتماً در زمین پابرجا و برقرار خواهد ساخت، و نیز خوف و هراس آنان را به امنیت و آرامش مبدّل می‌سازد، آن چنان كه بدون دغدغه و دلهره از دیگران ، تنها مرا می‌پرستند و چیزی را انبازم نمی‌گردانند. بعد از این وعده راستین كسانیكه كافر شوند، آنان كاملاً بیرون شوندگان از دائره ایمان و اسلام بشمارند و متمرّدان و مرتدّان حقیقی می‌باشند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌ااتحریر-ولایه تونس

مترجم: ارسلان مبارز

 

ادامه مطلب...

برای پایان دادن به مشقت و حقارت موجود، بلافاصله دموکراسی را براندازید و خلافت را تأسیس کنید!

ای مسلمانان پاکستان!

باری دیگر درحالی بر شما صدا می‌زنیم که احزاب سیاسی هنوز با یکدیگر بر سر کسب حاکمیت بر شما از طریق قوانین و سیاست‌های نظام فعلی به رقابت می‌پردازند. هرچند هرنتیجه‌ای که از این رقابت حاصل شود، بازنده ماییم. قوانین و سیاست‌های نظام کنونی از مراقبت امورمان عاجز است، بی‌تفاوت از کسی‌که داخل آن می‌شود و بی‌تفاوت از نحوۀ اصلاح‌اش. در تک تک مواردی‌که در بیست سال گذشته، از زمان مشرف مشاهده کردیم، جناح‌های سیاسی کوشیده اند قوانین و سیاست‌های دولت را به‌منظور حفظ منافع جناح حاکم و باداران استعمارگرشان دستکاری کنند.

دستکاری در نظام‌های بشری اجتناب‌ناپذیر است چون قوانین و سیاست‌های دولت به‌عوض مطابقت داشتن با وحی الهی، به خواسته‌ها و تمایلات حکام و نمایندگان منتخب‌شان تطابق دارد. درحقیقت، شما با اتخاذ سکولریزم منحیث اساس این نظام قصد دارید، دین بزرگ‌مان را از امور سیاسی جدا کنید، و به جناح‌های سیاسی به‌منظور دستکاری قوانین و سیاست‌های دولت مطابق تمایلات‌شان دست باز دهید، تا باشد که آنان و باداران اجنبی‌شان از ثروت و قدرت این کشور سود کامل را ببرند.

ای مسلمانان پاکستان!

در این سیاست مرحله به مرحله‌ای که طی بیست سال گذشته مشاهده کردیم، راز آشکاری نهفته است، و آن این‌که جناح مخالف هرگز سد راه خواسته‌های استعمارگران از راه صندوق بین‌المللی پول، گروه ویژۀ اقدام مالی یا هرنوع نهاد بین‌المللی دیگر قرار نخواهد گرفت. بنابر تمام این اعتراضات بلند و راه‌پیمایی‌های طولانی، حفظ منافع استعمارگران خط سرخ تمام جناح‌های سیاسی است. زمانی‌که بحث حفظ منافع استعمارگران پیش می‌آید، هردو جناح حاکم و مخالف در تصویب مواد بر یک نظر قرار دارند. آنان می‌فهمند که تنها در صورت خدمت‌گذاری اقتصادی و امنیتی به خارجیان است که در حاکمیت باقی خواهند ماند.

بناءً در تمام مواد اقتصادی که طی بیست سال گذشته مشاهده کردیم، جناح‌های سیاسی فقط قوانین کفار استعمارگر و دساتیر صندوق بین‌المللی پول را تطبیق کرده، و چیزی جز سختی، تورم، بی‌کاری، فقر و قرض را برای‌مان به ارمغان نیاورده‌اند. احزاب سیاسی با حاکم‌سازی احکام غیرالهی موجب تداوم فقر در کشوری شده‌اند که الله سبحانه و تعالی نعمات‌اش را از هر نوع به وفور بر آن ارزانی داشته‌است، ازجمله: منرال‌ها، انرژی، زراعت/کشاورزی، اقلیم‌های گوناگون، آب و نفوس جوان، متفکر و سخت‌کوش.

این جناح‌های سیاسی طی بیست سال گذشته با اطاعت کورکورانه از پنتاگون، وزارت خارجۀ امریکا و گروه ویژۀ اقدام مالی، مدام امنیت‌مان را تضعیف کردند. آنان از زمان مشرف تا کنون پیوسته نقش‌شان را در تسلیم‌دهی کشمیر اشغالی به هند و ممانعت از فرمان الله سبحانه و تعالی برای جهاد، به خوبی ایفا کرده‌اند. همۀ آنان جهاد فی سبیل الله را خیانت شمردند و کسانی را که برای انجام این وظیفه به پا خاستند به زندان انداختند. درنتیجۀ موقف ضعیف همین احزاب سیاسی بود که هند جسورتر شد و شرارت‌اش را گسترش داد، شرارتی‌که نزدیک بود پاکستان را نیز دربر گیرد. همۀ این احزاب سیاسی با نافرمانی از الله سبحانه و تعالی نقش‌شان را در تحقیر ملت و ارتشی‌که به‌خاطر محبت‌شان به شهادت و پیروزی متمایز اند، بازی کرده‌اند.

ای مسلمانان پاکستان!

الله سبحانه و تعالی هشدار می‌دهد:

﴿وَأَنْ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ﴾ (المائده: ۴۹)

ترجمه: و (فرمان دادیم) که در میان آنان به آن‌چه الله (سبحانه و تعالی) نازل کرده‌است حکم کن و از خواسته‌های (نفسانی) آنان پیروی مکن و از آنان بر حذر باش که مبادا تو را از برخی از آن‌چه الله (سبحانه و تعالی) به تو نازل کرده‌است (به باطل) گرایش دهند.

مشقت و تحقیر پیامدی است که در نتیجۀ وجود حاکمانی که دست از تحکیم قوانین دین‌ما برداشته اند به ما رسیده‌است و خواهد رسید. بایستی به قوانین کفار استعمارگر و احزاب سیاسی که این قوانین کفری را به نمایندگی از همان بیگانه‌گان بر ما حاکم کرده‌اند پشت بگردانیم.‌ باید هم‌اکنون چشم از تماشای انتخابات برداریم و برای تقرر حُکامی حرکت کنیم که از الله سبحانه و تعالی و رسول الله صلی الله علیه و سلم اطاعت می‌کنند. در حقیقت،‌ هر یک از ما که واقعاً خواستار تغییر است باید دست‌اش را به دست شباب حزب‌التحریر بگذارد و برای تأسیس مجدد خلاقت بر منهج نبوت تلاش کند.

ای مسلمانان نیروهای مسلح پاکستان!

مشقت و حقارتی‌که رهبران‌تان باعث و بانی‌اش شده‌اند پایان ندارد، مگر تا زمانی‌که نصرت‌تان را به حزب‌التحریر تحت رهبری امیرش شیخ عطا بن خلیل ابو الرشته برای ازسرگیری فوری اسلام منحیث یگانه روش زندگی، حکومت و دولت تفویض کنید. تنها آن زمان است که امت اسلامی باری دیگر به صلح حقیقی‌شان در چارچوب بزرگ‌ترین تمدن تاریخ دست خواهند یافت و از شرق تا غرب به این مشقت و حقارت نقطۀ پایان خواهند گذاشت.

نصرت‌تان را به‌منظور وحدت بخشیدن به منابع اقتصادی وسیع امت تحت چتر خلافت عطا کنید، تا باشد که حضورش باری‌دیگر سختی بشریت را تسکین دهد، همان‌گونه که در گذشته برای چندین قرن تسکین داده‌بود. آن خلافت ابوبکر صدیق رضی الله تعالی عنه بود که آزادی غیرمسلمانان سرزمین‌های تازه فتح‌شده را اعلام کرد، نیازهای افراد ناتوان‌شان را از بیت‌المال تأمین کرد و جزیه را بر آنان کاهش داد. آن خلافت عمر بن عبدالعزیز بود که مقروضان را در پرداختن قرض‌شان یاری می‌داد، برای ازدواج مجردها کمک مالی فراهم می‌کرد و در عوض شهروندان غیرمسلمان فقیرش جزیه می‌پرداخت. آن خلافت خلیفۀ عثمانی، بایزید ثانی بود که برای یهودیانی که از نزد شاه فردیناند اسپانیا فرار کرده‌بودند پناه داد. آن خلافت عبدالحمید اول بود که برای ایرلند در جریان گرسنگی بزرگ وعدۀ ۱۰ هزار پوند اعانه را داد، حال‌آن‌که ملکه ویکتوریا تقاضا کرد تا وی این کمک را در بدل ۲ هزار پوند ارسال کند. بناءً چه‌کسی از میان شما لیاقت دارد تا افتخار بازگرداندن خلافت و تسکین مشقت‌های خوردکننده بشریت حاصل از نظم اقتصادی کپیتالیزم را از دستان شما کسب کند؟

نصرت‌تان را به‌منظور وحدت بخشیدن به میلیون‌ها عسکر مسلمان در داخل بزرگ‌ترین نیروی نظامی واحد جهان برای تأمین امنیت تمام مظلومان از چنگ حکام ظالم‌شان عطا کنید. آزادسازی سرزمین‌های اشغال‌شدۀ مسلمانان تنها در عصر خلافت امکان‌پذیر است، بی‌تفاوت از این‌که چقدر دشمن‌مان قدرت دارد. بسیج ارتش‌های مسلمانان برای پایان دادن به این حکام خائن و هموارسازی راه برای قطعه‌ها/هنگ‌ها به‌منظور در آغوش کشیدن اسلام تنها در عصر خلافت امکان دارد. هرچند پس از الغای خلافت، این استعمارگران مذکور تک تک قوانین‌مان را زیرپا کردند، خواه در اشغال افغانستان توسط بوش یا جنگ پوتین علیه اوکراین... پس چه‌کسی از میان شما افتخار شکستاندن غل و زنجیر کفار را به دست خواهد آورد، گسترش اسلام از طریق دعوت و جهاد را باری‌دیگر تظمین خواهد کرد، این امت و دین‌اش را تکریم می‌کند و دشمنان‌اش را با تحمیل شکست فجیح بر آنان تحقیر می‌کند؟

الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (4) بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾ (روم: ۴ – ۵)

ترجمه: و آن روز مؤمنان (به‌خاطر پیروزی دیگری) خوشحال خواهند شد. به سبب یاری الله (سبحانه و تعالی) و او هر کس را بخواهد یاری می‌دهد و او صاحب قدرت و رحیم است.

#خلافت_را_برپا_کنید

#أقيموا_الخلافة

#ReturnTheKhilafah

حزب‌التحریر – ولایه پاکستان

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

اعلان نتیجۀ رویت هلال ماه مبارک رمضان سال 1443هجری Featured

بنام الله بی‌اندازه مهربان و نهایت بارحم! حمد و ثنا و ستایش خدایی را سزاست که پروردگار عالمیان است. خدایی‌که قرآن را فرو فرستاد و اسلام را به عنوان دین (جامع و کامل) برای ما برگزید! و درود و سلام و رحمت بر کسی‌که امت اسلامی را تجسم بخشید، سرور خلق و سردار ما محمد صلی الله علیه و آله و صحبه اجمعین!

امام بخاری در صحیح خود از محمد بن زیاد روایت کرده که گفت: من از ابو هریره رضی الله تعالی عنه شنیدم که می‌گفت: پیامبر یا ابوالقاسم صلی الله علیه و سلم فرمودند:

«صوموا لِرُؤيتِهِ وأَفْطِرُوا لرؤيتِهِ فإنْ غُـبِّيَ عليكم فأَكْمِلُوا عِدَّةَ شعبانَ ثلاثين»

ترجمه: بارویت ماه(نو رمضان) روزه بگیرید و با رویت ماه(نو شوال) افطار نمایید و اگر آسمان تیره است؛ پس سی روز شعبان را تکمیل کنید.

پس از تحقیق و بررسی ماه نو رمضان مبارک، امشب در آستانۀ شنبه، رؤیت ماه نو مطابق با احکام شرعی در برخی از سرزمین‌های اسلامی تأیید می‌گردد. بناءً فردا شنبه نخستین روز ماه مبارک رمضان سال 1443هجری قمری می‌باشد.

بدین مناسبت، رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر و همه دست‌اندرکاران آن، ماه مبارک رمضان را خدمت عالم فرزانه شیخ عطا ابن خلیل ابوالرشته رحمه الله، امیر حزب‌التحریر تبریک و تهنیت عرض می‌دارد و از الله سبحانه و تعالی استدعا داریم که وی را یاری رساند و فتح و پیروزی را برای ما و قدرت و توان‌مندی را به دست وی تسریع بخشد.

رمضان امسال در حالی فرا می‌رسد که غرب تلاش دارد حمله اخلاقی خود را که در طول قرن گذشته علیه زندگی خصوصی مسلمانان راه انداخته است، به یک حمله فیزیکی مستقیم تغییر دهد. پس از شکست کارزار (جنگ با تروریزم) برای ایجاد روحیه تسلیمی در امت اسلامی و پس از شوک و تکان انقلاب‌های بهار عربی که حاکمان غرب در معرض شکست قرار گرفتند، برنامه‌های‌شان را علیه مزدوران خود جهت دادند و تقریباً نفوذ غرب در سرزمین‌های ما برچیده شد؛ تا حدی‌که رئیس‌ آن‌ها گفت که بهار عربی سرم را سفید کرد! پس از این تکان‌ها، غرب دانست که ماهیت اسلام و مسلمانان حکم می‌کند که سرعت قیام مسلمانان علیه وضعیت استعماری به طور متوالی افزایش می‌یابد و این امر تا زمانی‌که مسلمانان اقتدار خود را به دست آورند، به شدت ادامه خواهد داشت.

اما قضیه فشار بالای روسیه و محاصرۀ چین به موضوعی مبرمی برای منافع غرب به رهبری آمریکا تبدیل شده است. این امر هم‌چنان باعث شد که شماری زیادی از نیروهای نظامی و لوجستکی غرب از سرزمین‌های اسلامی خارج شوند. ولی غرب به هیچ‌وجه اجازه نمی‌دهد که امت اسلامی نفسی تازه بکشد که مبادا اقداماتی را که علیه مزدوران خود انجام داد، تکرار کند. روی این ملحوظ، با مداخله در زندگی خصوص مسلمانان در سراسر جهان به یک سلسله کارهای دست زدند تا مسلمانان را به خود مشغول سازند. آن‌ها برای تحقق این امر تمام مزدوران و دست‌ابزارهای شان را بسیج کردند تا موقعی‌که خودشان دوباره باز می‌گردند، آن‌ها را جای‌گزین خود کنند. آن‌ها عادی‌سازی روابط میان حاکمان سرزمین‌های اسلامی و کیان یهودی را دو برابر کردند و شماری زیادی از یهودیان را به دولت‌های خلیج عربی معرفی نموده و شروع به ضربه زدن به دین‌داری در سرزمین حرمین شریفین کردند. علماء را زندانی کردند و هیئت امر به معروف را با هیئت سرگرمی، که مدینه منوره و مکه مکرمه را با گندکاری و زشتی‌های شان در محاصره قرار داده اند، جای‌گزین کردند.

آیاتی از قرآن از برنامه‌های درسی تعلیم و تربیت/آموزش و پرورش در اردن حذف شد. همین کار را در مصر شروع کردند و برنامه‌های آموزشی را در مناطق آزاد شدۀ سوریه وارد کردند. حاکمان آل‌سعود آیاتی را که الله سبحانه و تعالی یهودیان را به خاطر آن محکوم کرده بود، از برنامه‌های آموزشی خود حذف کردند. حاکم مصر در جشن اجساد فراعنه سلطنتی شروع به احیای فراعنه (تمدن) کرد. آمریکا هندوهای کینه‌توز را برای آزار و اذیت مسلمانان در شبه‌قاره هند آزاد کرد تا جایی‌که آن‌ها کشمیر را به هم زدند و مسلمانان را از آسام اخراج کردند و حقوق شهروندی را از شماری زیاد از مسلمانان هند سلب کردند و شروع به جلوگیری از پوشیدن روسری توسط زنان مسلمان به زور از طریق دادگاه عالی کردند.

متشابهاً در اروپا، فرانسه به جامعه مسلمان خود حمله کرد. با بستن مساجد و وضع قوانین برای مداخله در نحوۀ تربیت فرزندان مسلمان در خانه‌های‌شان شروع کرد. به همین ترتیب، کشورهای اسکاندیناوی به رهبری سوئد، حمله به خانواده‌های مسلمان را افزایش دادند و با بهانه‌های مخرب ساختگی به ربودن کودکان مسلمان و پنهان کردن آن‌ها از خانواده‌های شان اقدام کردند. این امر در سرزمین‌های اسلامی با آغاز پروسۀ آغاز مقررات سیداو (CEDAW) برای از هم‌پاشیدن خانواده‌های مسلمان به ویژه در سرزمین مبارک فلسطین با جرم عنوان کردن ولایت پدر بالای خانواده، صورت گرفت تا باشد که خانواده و ریاست آن را در یک بداخلاقی محض قرار رهند. ما قطعاً موج از استقبال قاتلان مسلمانان و غاصبان سرزمین و عزت آن‌ها را در هفته‌های اخیر فراموش نمی‌کنیم و تشریفاتی‌که رئیس کیان یهود در ترکیه از آن برخوردار شد تا ابراز محبت و دوستی که در امارات به بشار اسد داده شد، مانند نمک پاشیدن در زخم تمام امت اسلامی بود.

ای مسلمانان... ای اهل قدرت و حافظت!

اگر حاکمان مسلمان دروازه‌های این سرزمین را به روی کفار غربی باز نمی‌کردند، آن‌ها هرگز نمی‌توانستند این حملات را انجام دهند. از این‌رو، جلوِ این انحراف درزندگی خصوصی امت اسلامی گرفته نخواهد شد، مگر این‌که امت مسلمان خلیفه‌ای داشته باشد که مردانش را کنار هم توحید نموده و علیه دشمنانش یاری نموده و از وسوسه‌های شیطان آگاه شان بسازد.

غرب بر این اقدامات متوسل نشد، مگر به دلیل پی بردن به دو موضوع مهم:

نخست این‌که امت اسلامی نسبت به شرایط خود آرام نمی‌نشیند و می‌خواهد عزت و اقتدار خود را با قطع کردن نفوذ غرب از سرزمین خود باز گرداند. دوم این‌که مسئله روسیه و چین توجه غرب را از سرزمین‌های اسلامی بدور کرده است. بناءً، غرب این مسئله را به حاکمان مزدور خود موکول کرده است. روی این ملحوظ، فرصت برای امت مهیا شده است تا خود را از شر مزدوران غربی و خیانت آن‌ها و نفوذ غربی‌ها رهایی یابند و سرزمین خود را بازپس گیرند. این کار بر عهدۀ اهل قدرت و حمایت افکار عمومی در میان آن‌ها نهفته است. پس ای مسلمانان! در این ماه پر برکت شتاب ورزید و اهل قدرت را وادار کنید که اسلام را نصرت بخشند و دستان‌شان را در دستان حزب‌التحریر قرار دهند و به امید الله نصرت و پیروزی را نصیب خواهند شد. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم﴾ [محمد: ۷]
ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! اگر (آیین) الله را یاری کنید، شما را یاری می‌کند و گام‌هایتان را استوار می‌دارد.

یا چنین می‌کند که عزت شما در آن نهفته است و یا خواری در دنیا و خشم الله در آخرت سهم تان خواهد شد. رسول الله صلی الله علیه و سلم می‌فرماید:

«مَا مِنْ امْرِئٍ يَخْذُلُ امْرَأً مُسْلِماً فِي مَوْضِعٍ تُنْتَهَكُ فِيهِ حُرْمَتُهُ وَيُنْتَقَصُ فِيهِ مِنْ عِرْضِهِ إِلَّا خَذَلَهُ اللَّهُ فِي مَوْطِنٍ يُحِبُّ فِيهِ نُصْرَتَهُ، وَمَا مِنْ امْرِئٍ يَنْصُرُ مُسْلِماً فِي مَوْضِعٍ يُنْتَقَصُ فِيهِ مِنْ عِرْضِهِ وَيُنْتَهَكُ فِيهِ مِنْ حُرْمَتِهِ إِلَّا نَصَرَهُ اللَّهُ فِي مَوْطِنٍ يُحِبُّ نُصْرَتَهُ» (ابو داود)

ترجمه: هیچ (مسلمانی) نیست که مسلمانی را  در جایی‌که حرمتش تضییع شود و آبروی او از بین برود، ترک ‌کند، مگر این‌که الله او را در جایی‌که او می‌خواهد ترک می‌کند. و هیچ مسلمانی نیست که مسلمانی را در جایی‌که آبروی او بر باد رفته و حرمتش خدشه‌دار شود، کمک کند، مگر این‌که الله او را در جایی‌که او می‌خواهد یاری می‌کند.

این تنها برای یک فرد است؛ پس ای اهل قدرت و حفاظت، آن‌که در برابر یک امت دو میلیاردی را چنین کرد، چه می‌شود؟! در خصوص مقدسات مسلمانان از الله بترسید، تا دیر نشده از الله بترسید.

در فرجام، از امت اسلامی می‌خواهیم که در این ماه پر فیض و برکت، ماه رمضان امسال را آغازی دوبار در عهد و پیمان با الله سبحانه و تعالی و پیروی از حق داشته باشند، هرچند غرب و عمال شان را خوش نه آید. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا ۚ وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾ [نور: 55]

 ‌ترجمه: الله (سبحانه و تعالی) به کسانی از شما که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده می‌دهد که آنان را قطعاً جای‌گزین روی زمین می‌گرداند، چنان‌که به پیشینیان شان حکومت بخشد و دین شان را که برای شان پسندیده است، استوار می‌سازد و پس از ترس و بیم شان امنیت و آسودگی خاطر را جای‌گزینش می‌گرداند. مرا عبادت می‌کنند و چیزی را شریکم نمی‌گردانند و کسانی که پس از این ناسپاسی کنند، فاسق و نابکار اند.

رمضان مبارک و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

شب شنبه اول ماه مبارک رمضان سال 1443هجری قمری است.

انجنیر صلاح‌الدین عضاضه

رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: حذیفه مستمر

ادامه مطلب...

اصل تجاری و چگونگی تعامل با آن

  • نشر شده در سیاسی

پرسش

 السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

می‌خواهم در خصوص حکم معامله‌ای سوال کنم که در منطقۀ ما یعنی در تونس موجود و در تمام این سرزمین عرف و قانونی شده است.

موضوع به این قسم است که شخص دوکان و یا محل تجارتی را برای تجارت به اجاره می‌گیرد و بعد از چند سال مالک دوکان نمی‌تواند این دوکان و محل تجارتی را بدون عوض مادی از مستأجر پس بگیرد و بعضی اوقات این عوض را که شخص مستأجر می‌گیرد، پول بسیار زیادی است؛ هم‌چنان مستأجر می‌تواند که این امتیاز را که ما آن‌را به عنوان "قاعده و یا اصل تجاری" تعبیر می‌کنیم، برای مستأجر دیگری به اجاره بدهد و مالک دوکان و یا همان محل تجارتی نمی‌تواند که آن مستأجر را از این تصرف‌اش مانع گردد؛ مگر این‌که عوض همان قاعده و یا اصل تجارتی را برای مستأجر پرداخت کند؛ با این‌که فهمیده می‌شود که اگر مالک ملک آن مستأجر را از ملک خود بیرون کند، شاید به آن ضرر برسد. الله سبحانه و تعالی برای شما برکت داده و قیام خلافت راشده بر منهج نبوت را بر ما به زودی نصیب کند.

پاسخ

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

در نخست برای جواب سوال شما ضروری است که مسایل ذیل را بیان کنیم:

  • اجاره عقدی است که بر منفعت در بدل عوض جاری می‌شود و این نسبت به اجارۀ اشیاء عینی است، مانند خانه برای سکونت، محلات تجارتی و مانند این‌ها که این از نوع اجاره بر منفعت سکونت و استفاده محل تجارتی است... و این استفاده از منفعت شیء در مقابل عوض است که مستأجر برای اجاره دهنده پرداخت می‌نماید و وقتی عقد اجاره طبق احکام شریعت تکمیل شد، منفعت عین مأجور در میعاد عقد اجاره تحت ملکیت مستأجر قرار می‌گیرد و مستأجر حق دارد که بر آن هر نوع تصرف شرعی را انجام دهد.
  • عقد اجاره عقد لازمی است که یکی از طرفین(اجاره دهنده و اجاره گیرنده) به تنهایی خود نمی‌تواند بدون موافقت طرف دیگر، این عقد را فسخ و یا لغو نماید؛ پس برای اجاره دهنده و اجاره گیرنده جایز نیست که قبل از انقضاء مدت عقد اجاره آن‌را لغو و یا فسخ بسازد.
  • عقد اجاره عقد مؤقت و تعیین شده به وقت مشخص است؛ پس محدود ساختن مدت اجاره به یک روز، یک ماه و یا یک سال و یا بیشتر لازم بوده و جایز نیست که اجاره مطلق، بدون تعیین مدت معلوم و مشخص باشد.
  • وقتی عقد اجاره به پایان رسید و تجدیدی بین اجاره دهنده و اجاره گیرنده صورت نگرفت، پس در این صورت بر مستأجر لازم است که عین مأجوره را به مالک آن یعنی به اجاره دهنده مسترد نماید؛ زیرا عقد اجاره عین مأجوره را از ملکیت اجاره دهنده خارج نساخته؛ بلکه این عقد تنها منفعت عین مأجوره را از ملکیت اجاره دهنده بیرون و در طی مدت عقد برای مستأجر قرار می‌دهد و وقتی عقد اجاره به پایان رسید، بر مستأجر لازم است که عین مأجوره را پس بر مالک‌اش برگرداند.

دوم: بنا بر موارد ذکر شده در بند فوق جواب سوال شما به گونه ذیل است:

  • وقتی مدت عقد اجاره به پایان نرسیده بود و مستأجر می‌خواست که عین مأجوره را که محل تجارتی مطروحۀ سوال شما است، به اجاره مستأجر دیگری در آورد، او می‌تواند که این تصرف را بدون اجازۀ به اجاره دهنده اصلی انجام دهد و این تصرف حق آن است؛ زیرا منفعت عین مأجوره از مستأجر است؛ پس او حق دارد که این منفعت را شخصاً خودش به وسیله خودش و یا توسط شخص دیگری به دست آورد، خواه عوضی‌که از مستأجر دوم می‌گیرد، به اندازه‌ای باشد که به اجاره دهنده اول می‌پردازد و یاهم کم‌تر و بیش‌تر باشد؛ زیرا منفعت عین مأجوره برای مستأجر اول است. پس حق مستأجر است که هرقسمی می‌خواهد بر آن عین مأجوره تصرفات شرعی و مطابق به حال خود انجام دهد.

در باب ـ استئجار الاعیان- جزء دوم کتاب شخصیه اسلامی به گونه ذیل آمده است: «وقتی عقد بر منافع اعیان انعقاد یافت مثلاً: به اجاره گرفتن خانه، چهارپا، موتر و آن‌چه مشابه این‌ها است، در این صورت معقود علیه منفعت عین است و اندازه کردن اجر مثل حتماً باید به اساس منفعت چیزی صورت گیرد که با شی مأجوره برابری کند و وقتی به اجاره گرفتن عین ختم شد، مستأجر می‌تواند منفعت عین شی را که به اجاره گرفته حصول کند، مثلاً: وقتی مستأجر خانه‌ای را به اجاره گرفت، او حق دارد که در آن سکونت کند و وقتی چهارپا و یا موتری را به اجاره گرفت، حق دارد که سواری کند و هم‌چنان مستأجر حق دارد که عین مأجوره را بعد از قبض‌اش به اجرت بیش‌تر و یا کم‌تری به اجاره دهد؛ زیرا قبض عین مال مأجوره در جایگاه قبض منافع آن قرار می‌گیرد، به دلیل این‌که تصرف آن برایش جایز است؛ پس عقد اجاره نیز بر آن جایز است و به دلیل‌ این‌که عقد بر رأس‌المال جایز است؛ پس عقد به زیادت و نقصان نیز جایز می‌باشد؛ مگر وقتی عین را برای منفعت به اجاره داد. پس برای مستأجر جایز است که مثلاً: منفعت و یا کم‌تر از آن‌را حاصل کند؛ اما برایش جایز نیست که بیش‌تر از آن‌را حاصل نماید؛ زیرا برای مستأجر جایز نیست که بیش‌تر از حق خود استفاده کند و یا چیزی‌که حق آن نیست استفاده کند؛ مثلاً: اگر شخص چهارپایی را به کرایه گرفت تا سوار شود، حق ندارد که آن‌را بار کند؛ زیرا سواری سبک‌تر از بار است و اگر موتری برای مسافت مشخص به کرایه گرفت حق ندارد که آن موتر را بیش‌تر از آن مسافت مشخص سواری کند و اگر خانه‌ای را به اجاره گرفت تا در آن سکونت کند، حق ندارد تا آن‌را ذخیره‌گاه چوب، آهن و یا چیزهای‌که مشابه این‌ها است قرار دهد. چیزهای‌که نسبت به سکونت ضرر بیش‌تری را بر خانه وارد می‌کند، حاصل این‌که وقتی عقد بر عین شی جاری شد، آن عقد بیع می‌شود و وقتی عقد بر منفعت عین با عوض صورت گیرد، عقد اجاره می‌شود. بناءً گاهی عقد تنها بر عین صورت می‌گیرد؛ مانند بیع درختی‌که ثمر دارد بدون این‌که ثمر و میوۀ آن‌را به فروش برساند و بعضی اوقات عقد بر عین شی با منفعت آن صورت می‌گیرد؛ مانند بیع حویلی و گاهی هم تنها عقد به ثمر و میوۀ شیء صورت می‌گیرد مانند میوۀ که قابل استفاه می‌باشد و گاهی هم بر منفعت صورت می‌گیرد، بدون خود ذات شیء مانند حویلی؛ پس وقتی عقد بر منفعت صورت گرفت که عین گفته نمی‌شد، این عقده اجاره است و مثلی‌که مشتری عین می‌تواند سایر تصرفات را بر عین انجام دهد، هم‌چنان مستأجر منفعت می‌تواند که سایر تصرفات را انجام دهد و مثلی‌که مشتری میوۀ درخت می‌تواند میوۀ درخت را به فروش برساند، هم‌چنان مستأجر عین می‌تواند که عین را به اجاره بدهد؛ زیرا او منفعت عین را مالک بوده مثلی‌که مشتری میوه، مالک میوۀ می‌باشد که آن‌را خریده است.

بناءً بر مستأجر جایز است که عین مأجوره را بعد از قبض خود به اجاره بدهد، زیرا قبض عین در وقت اجاره قایم مقام قبض منافع است به دلیل این‌که تصرف در آن برایش جایز می‌باشد، پس عقد بر آن نیز جایز است مانند بیع میوه بر درخت. وقتی اجاره عین تکمیل شد و منفعت را قبض کرد، مستأجر می‌تواند تمام تصرفات شرعی را در منفعت عین شی مأجوره انجام دهد؛ زیرا او ملک مستأجر است. پس برای او جائز است که آن شی را به هر مبلغی که بخواهد به اجاره بدهد، اگر آن را به پنجاه به اجاره گرفته بود می‌تواند به پنجصد به اجاره بدهد، زیرا وقتی مستأجر مالک منفعت شیء مأجوره بود،؛ پس مالک به اجاره دادن آن نیز می‌باشد به هر اندازه که خواسته باشد، لازم نیست که حتماً باید به اندازۀ که به اجاره گرفته به اجاره بدهد. بنابر این؛ آنچه به اصطلاح خالی کردن فروشگا‌ه‌ها و یا خانه‌ها و غیره یاد می‌شود که این یک اصطلاح است و این اصطلاح به پرداخت مبلغ معین از مال اضافه بر اجرت تعیین شده برای خانه و یا فروشگاه برای مستأجر اولی جایز بوده هیچ مشکلی ندارد؛ زیرا مستأجر خانه را به اجاره می‌دهد و یا فروش‌گاه را به اجاره می‌دهد که خودش اجاره کرده است؛ اما با مبلغ اضافه‌تری و این اجاره دادن چیزی است که آن‌را به اجاره گرفته اما با اضافه‌تر از آنچه که به اجاره گرفته است و این یک عمل جایز است؛ زیرا برای مستأجر جایز است که آن‌چه را به اجاره گرفته به مبلغ کم‌تر و یا بیش‌تر از آن‌چه به اجاره گرفته به اجاره بدهد؛ زیرا این عقدی است که بر رأس المال صورت گرفته پس با زیادت نیز جایز است، مانند بیع مبیعه بعد از قبض‌اش به اضافه‌تر از آن‌چه خریده است.» نقل از کتاب شخصیه اسلامی ختم شد.

  • هم‌چنان وقتی اجاره دهنده عین مأجوره را قبل از ختم میعاد اجاره طلب کرد، مستأجر می‌تواند در بدل منفعت که نمی‌تواند الی ختم میعاد قرار داد با این عمل‌کرد اجاره دهنده حاصل کند، عوض بگیرد. او می‌تواند به مقدار آن‌چه برای اجاره پرداخت نموده و یا کم‌تر و یا بیش‌تر از آن‌را طلب کند؛ اگر اجاره دهنده قبول نکرد و عوض باقی منفعت اجاره را پرداخت ننمود، مستأجر می‌تواند که عین مأجوره را الی ختم مدت عقد اجاره برای حصول منفعت آن نگهدارد و هم‌چنان او می تواند که عین مأجوره را برای شخص دیگری نیز به اجاره بدهد.
  • اما وقتی عقد اجاره با ختم میعادش به پایان رسید و اجاره دهنده می‌خواست که عین مأجوره را برایش مسترد نماید، در این صورت بر مستأجر لازم است که عین مأجوره را به مالک آن مسترد نماید؛ زیرا عین مأجوره ملک اجاره دهنده است و برای مستأجر جایز نیست که از استرداد آن خودداری و پرداخت مبلغ و عوض را شرط بگذارد؛ چنان‌چه در متن اقتباس شده جزء دوم کتاب شخصیه بیان کردیم.

سوم: قبلاً ما جواب را در خصوص بخش‌های از این سوال به تاریخ ۲۰ جنوری ۲۰۱۴م بیان کرده بودیم که در آن چنین آمده بود:

  • «به اجاره دادن مستأجر عین مأجوره را برای مستأجر دیگری...

برای مستأجر خانه جایز است که خانۀ مأجوره را در جریان مدت اجاره تعیین شده در عقد به بیش‌تر و یا کم‌تر به اجاره بدهد؛ زیرا عقد اجاره عقد بر منفعت در بدل است، یعنی مستأجر بر منفعت مال مأجوره را متصرف است؛ اما در مدت میعاد عقد اجاره، اگر مستأجر مال مأجوره را برای سکونت به اجاره گرفته بود، برایش جایز است که در آن سکونت کند و یا برای شخص دیگری به سکونت بدهد، خواه سکونت مستأجر دوم هبه و بلاعوض باشد و خواه به اجاره باشد... و خواه این عقده اجاره به همان اندازه و مبلغ صورت گیرد که در عقد اول صورت گرفته است، ولی برای مستأجر جایز نیست که مال مأجوره را برای منفعت دیگری به اجاره بدهد مثلاً: برایش جایز نیست که این خانه را در حالی‌که برای سکونت گرفته برای دفتر تجارتی به اجاره بدهد. هم‌چنان لازم است که این اجاره در مدت عقد اجاره باشد، پس مستأجر نمی‌تواند که مال مأجوره را زیاد از وقت عقده اجاره اولی به اجاره بدهد.

این حکم است که جمهور فقهاء (حنفیه، مالکیه و شافعیه و حتی به روایت صحیح‌تر حنابله) به همین نظر اند؛ البته تا وقتی‌که عین مال مأجوره به اختلاف و تفاوت استعمال ضرر نبیند و این مسئله‌ای است که بسیاری از فقهاء سلف نیز به همین نظر بودند، خواه به مقدار اجرت اول باشد و یا زیاد‌تر از آن؛ اما علماء در خصوص این اختلاف دارند که آیا مستأجر می‌تواند که مال مأجوره را برای خود مالک ملک به اجاره بدهد؟ مثلاً: مالک خانۀ خود را به مدت یک سال به اجاره می‌دهد، بعد از سه ماه به این خانه احتیاج می‌شود، پس او می‌خواهد که این خانه را در میعاد نه ماه باقی مانده از نزد مستأجر به اجاره بگیرد و مستأجر از آن بیرون شود، این مسئله‌ی است که در خصوص آن اختلاف وجود دارد که در این خصوص علماء نظریات مختلفی دارند...» ختم .

چهارم: یک مسئله باقی مانده است و او این است که آن‌چه به آن (اصل تجارتی) اطلاق می‌شود و این‌که با آن باید چگونه تعامل صورت گیرد؟

  • قاعده و اصل تجارتی در نزد بعضی این است «که قاعدۀ تجارتی مال منقول معنوی است که شامل تمام اموال منقول مخصوص فعالیت‌های تجارتی است و یا عبارت از عدۀ از فعالیت‌های تجارتی است و گفتند اصل تجارتی باید مشتمل بر مشتریان، شهرت تجاری و هم‌چنین شامل سایر وجوه لازم برای بهره‌برداری از اصل تجاری مانند نام تجارتی، آرم، حق اجاره، اثاث تجارتی، کالاها، تجهیزات، ابزار، حق ثبت اختراع، مجوزها، علایم تجارتی، تجارت و خدمات، طرح ها و مدل‌های صنعتی و به‌طور کلی کلیه حقوق مالکیت صنعتی، ادبی یا هنری که به موضوع اصلی پیوند دارد.» طبق این تعریف برای قاعده و اصل تجارتی واضح می‌شود که این قاعدۀ تجارتی دو نوع از اموال را شامل می‌شود:

الف- عناصر مادی مانند اثاث و تجهیزات و ابزار... که این اموال دارای قیمت است.

ب- عناصر غیر مادی مانند نام تجارتی حق الثبت اختراع و حقوق مالکیت صنعتی... که این‌ها عناصر دارای قیمت معنوی است...

  • با بررسی این‌که آن‌چه اصل و قاعده تجاری یاد می‌شود، واضح می‌شود که این پدیده از منفعت عین مأجوره که همان منفعت عقار باشد تفاوت دارد؛ زیرا منفعت عقار همانا استعمال عقار برای فعالیت تجارتی است و آن‌چه اصل و قاعده تجاری می‌نامند، در داخل این منفعت تجارتی نمی‌آید؛ مثلاً: اصل تجارتی با هردو بخش خود یعنی عناصر مادی و عناصر معنوی چیزی زیادی بر منفعت عین مأجوره است و این اصل و یا قاعده تجارتی عمل مستأجر را لازم دارد، زمانی‌که مستأجر بخواهد وسایل و ابزار محل تجارتی را مناسب به تجارت مورد علاقه‌اش کسب کند و در آن محل تجاری وسایل، ابزار لازم را بگذارد و برای محل تجارتی نام تجارتی مشتری و فعالیت‌های تجارتی پیدا شود...
  • در اصل تجارتی عناصر مادی نیز ایجاد می‌شود که از لحاظ شرعی مباح است، مانند وسایل، ابزار و لوازم و مانند آن وقتی‌که مطابق احکام شریعت باشد و گاهی اوقات در آن مواد حرام پیدا می‌شود، مانند مجسمه‌ها... و هم‌چنان در اصل تجارتی عناصر غیر مادی مباح نیز پیدا می‌شود مانند نام، آرم و علایم تجارتی و مانند‌اش... و گاهی عناصر معنوی غیر جایز پیدا می‌شود مثل بعضی حقوق معنوی متعلق به ملکیت فکری مانند حقوق چاپ و حق الثبت اختراع و مانند آن.
  • وقتی منظور از فروش، انتقال، به اجاره دادن اصل تجارتی و یا قاعده تجاری باشد که شامل عناصر مادی و یا معنوی حرام باشد، پس جایز نیست که بر این اصل تجارتی تصرف و در بدل آن عوض گرفته شود؛ بلکه در ابتداء لازم است که از عناصر حرام آن خلاص شود؛ اما وقتی شامل عناصر مادی و یا معنوی حرام نباشد یعنی مباح باشد در این صورت تبادله با اخذ عوض طبق آنچه در فوقً تشریح شد جایز است.
  • وقتی عقد اجاره به پایان نرسیده باشد، پس برای مستأجر جایز است که محل تجارتی را به اجاره بدهد و اصل تجارتی را در بدل عوض به مستأجر دیگری به اجاره بدهد و لازم نیست که اجازۀ مالک اصلی را اخذ کند و این مدت باقی مانده برای عقد اجاره برای محل تجارتی است و هم‌چنان او حق دارد که عقار یعنی همان محل تجارتی را به مالک‌اش در عوض منفعت و اصل تجارتی برگرداند و تمام این صورت‌ها زمانی است که اصل تجارتی در تحت مباح بیاید... و در میعاد اجاره باشد.
  • وقتی عقد اجاره در خصوص عقار و محل تجارتی پایان یافت، پس در این صورت آن‌چه بنام اصل تجارتی یاد می‌شود، در خصوص آن نظریاتی است و چیزی‌که من در این خصوص آن‌را ترجیح می‌دهم قرار ذیل است:

بر مستأجر لازم است که محل تجارتی را به مالک‌اش برگرداند، اما نسبت به اصل تجاری آن‌چه که مادی است برای مستأجر حق است که آن‌را بگیرد و یا بفروشد، چون او ملک آن است مانند وسایل و مانند آن. اما شهرت محل و نام تجارتی با ختم شدن میعاد عقد اجاره، منفعت مستأجر نیز به پایان می‌رسد و بعد از آن مستأجر مالک آن نمی‌باشد تا بتواند آن‌را بفروشد و یا در عوض آن چیزی بگیرد، پس این اصل تجارتی معنوی منفعت نیست که مستأجر بعد از ختم عقد اجاره مالک آن گردد تا بتواند آن‌را به عنوان حق خود به فروش برساند؛ بلکه با ختم عقد اجاره ملکیت مستأجر بر این منفعت معنوی نیز به پایان می‌رسد ملکیت معنوی‌که در میعاد مدت اجاره مستأجر مالک آن بوده است.

  • اما بعضی معاصرینی‌که این منفعت معنوی را مثل حق شفع و حق تقسیم زن با هم‌باغ‌اش می‌دانند و بعضی از فقهاء گرفتن بدل را در برابر این حق جواز می‌دهند و در حالی‌که مقایسه بین این حقوق و حق شهرت تجارتی موضوع کاملاً متفاوت غیر صحیح است که دلایل آن به قرار ذیل است:

الف- در کتاب موسوعة الفقهی کویتی در موضوع منافع آمده است: «حق مطلق... اما عوض گرفتن از حقوق در نزد فقهاء قاعده بر این است که بعضی فقهاء حنفی به این نظر اند که وقتی حق مجرد از ملک باشد، عوض گرفتن در برابر آن جایز نیست، مانند حق شفعه. اگر شخص در عوض حق شفعه‌اش مصالحه کرد، حق شفعۀ آن باطل می‌شود... اما غیر احناف به کدام قاعدۀ اشاره نکردند که در مورد معرفت این مسئله استناد به آن ممکن باشد. بعد از ریشه‌یابی بعض مسایل به صورت کلی امکان دارد که چنین گفته شود: شافعیه و حنابله به این باورند آن حقی‌که به مال بر نگردد و یا عین و منفعت نباشد، مانند حق شفعه و حق خیار شرط و بخشش زن نوبت خود را برای هم‌باغ‌اش، پس در این صورت عوض گرفتن جایز نیست، اما وقتی حق به مال بر می‌گشت، مثل حق قصاص و رد مال به عیب در این صورت عوض گرفتن به آن جایز است.

ب- فقهاء که به این قول اند که اخذ عوض در حق شفعه و یا حق روز برای زن از هم‌باغ‌اش جایز است، پس در این صورت گرفتن عوض در برابر این حق تا وقتی حق ثابت باشد جایز است؛ اما بعد از زوال آن جایز نیست و نسبت به حق شفعه وقتی است که شخص همسایۀ شخص باشد اما وقتی از هسایه‌گی آن کوچ کرد و دور شد، پس حق شفع را از دست داده است و هم‌چنان نسبت به حق زن تا وقتی زن شخص باشد، این حق را دارد اما آن وقتی‌که طلاق داد، این حق آن نیست. هم‌چنان حق انتفاع به نام شی و شهرت آن در خلال اجاره است و وقتی عقد اجاره تمام شد، حق آن در این نام به پایان می‌رسد و دیگر حقی برای آن باقی نمی‌ماند که آن‌را به فروشد و یا در برابر آن عوض بگیرد، بلکه باید مال مأجوره را خالی نماید؛ مگر این‌که بر تمدید عقد اجاره توافق نماید.

اما آن‌چه در قوانین وضعی ذکر شده و این اصل تجاری معنوی را در خلال مدت اجاره و بعد از آن حق برای مستأجر قرار داده که بیعا و شراء بتواند بر آن تصرف نماید و در وقت ختم میعاد عقد اجاره مال مأجوره را بدون پرداخت ثمن در برابر اصل تجارتی معنوی تخلیه نکند، چنین موضوع از لحاظ احکام شرعی جایز نبوده و این قوانین وضعی هیچ ارزش و اعتبار ندارد.

این چیزی بود که من آن‌را در این مسئله ترجیح می‌دهم و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

برای انتقام گرفتن از قتل‌عام پیلخانا، ارتش بنگله‌دیش باید دولت خلافت را درین ماه رجب در صد و یکمین سال انهدام آن، دوباره تأسیس نماید!

تاریخ 25 فوریه /فبروری، امسال، سیزدهمین سالگرد قتل‌عام غم‌انگیز پیلخانا محسوب می‌شود. ‏در آن روز در سال 2009م. ما شاهد قتل‌عام وحشیانه‌ای 57 افسر شجاع ارتش در مقر پیلخانا "تفنگ‌های بنگلادش(BDR)" بودیم. ‏طبیعتاً، ما هرگز از رژیم حسینه که در کشتار وحشیانه‌ای فرزندان شجاع ما همکاری کرده بود تا هند را برتری دهد، توقع عدالت را نداریم. ‏پس از آن طغیان(قتل عام)، این ترفند امریکا و انگلیس(US-UK) برای تضعیف ارتش ما با توطئه‌های پسین رژیم حسینه علیه ارتش ما، مانند نور خورشید درخشان در فراز آسمان، به همگی هویدا شد.

این توطئه بزرگ علیه نیروهای مسلح ما در سال 2008م آغاز شد، زمانی‌که سازش میان امریکا و انگلیس به استقرار و تحکیم رژیم حسینه کمک کرد. امریکا به عنوان بخشی از استراتژی «چرخش به آسیا(Pivot to Asia)» برای مهار چین و جلوگیری از بازگشت قریب‌الوقوع خلافت اسلامی، با ارائه بسته‌های سیاسی و اقتصادی به هند از ظهور هند به عنوان یک ابرقدرت منطقه‌ای حمایت می‌کند. بناً انگلیس به‌طور طبیعی از این استراتژی حمایت نمود که در نهایت غلام وفادارش را در بست بلندمرتبه‌ای نیروهای مسلح بنگله‌دیش منصوب نمود. بنابراین، قتل عام پیلخانا توسط رژیم خائِن حسینه تحت این چارچوب جیوپلیتیکی مشترک امریکا و انگلیس انجام شد.

متأسفانه امسال نیز مردم بنگله‌دیش برای قربانیان طغیان/شورش پیلخانا درین ماه هجری رجب عزاداری می‌کنند، در حالی‌که امت در سراسر جهان فاجعه صدویکمین سالگرد سقوط/انهدام خلافت در سال 1342هـ.ق مصادف با 3 مارچ 1924م را نظاره‌گر هستند. مرتکبین هردو تراژدی از یک چشمه منشأ می‌گیرد، که آب گنده‌ شده آن، حاکمان خیانت‌کار در سرزمین‌های اسلامی است. نمونه خیانت حسینه در "خنجر زدن به پشت" ارتش قدرت‌مند و شجاع ما بود که با این عمل‌اش میراث کمال اتاترک خائِن را به ارث برد که وی(اتاترک) نیز با کفار استعمارگر برای نابودی دولت مقتدر خلافت عثمانی، همکاری نمود؛ ‏چنین حاکمان سکولار خیانت‌کار همیشه توسط اربابان استعماری‌شان منصوب می‌شوند تا بر امت سیطره داشته باشند.

ای نیروهای مسلح مخلص!

شما کلید قدرت را در اختیار دارید و با این حال 13 سال را بدون انتقام مرگ برادران شهیدتان سپری کرده اید! ‏خاموشی شما نسبت به خیانت رژیم حسینه به نیروهای مسلح، شما را در مسیر ذلت می‌کشاند؛ سکوت شما در برابر رژیم این اطمینان را داده است تا شما را به نیرویی کم بها و مطیع تبدیل نماید که به عنوان چوب سوخت برای منافع کفار مشرکین مورد استفاده قرار گیرد. ما در حزب التحریر-ولایه بنگله‌دیش بر شما صدا می‌زنیم که از این ننگ و بی‌غیرتی برخیزید و موضعی شجاعانه اتخاذ کنید تا قدرت و کرامت تان‌ را دوباره احیاء کنید. فلهذا، سر به ‏اطاعت از رژیم خیانت‌کار حسینه نگذارید که با دشمنان اسلام و مسلمین همکاری می‌کنند تا شما را به‌طور ذلیلانه مطیع آنان کنند. با اعطای نصرت(حمایت مادی) به حزب التحریر برای تأسیس مجدد خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت، دین الله سبحانه‌و‌تعالی و رسول الله‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم را نصرت بخشید! قدم بگذارید تا به این دین نصرت بخشید و در این‌ ماه رجب نقطه پایان آخرین صد سال بی‌عزتی و تضعیف، بگذارید. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾ (أنفال: 24)

ترجمه: ‏ای مؤمنان! فرمان الله را بپذیرید و دستور پیامبر او را قبول کنید؛ هنگامی‌که شما را به چیزی دعوت کند که به شما زندگی (مادی و معنوی و دنیوی و اخروی) بخشد و بدانید که الله میان انسان و دل او جدائی می‌اندازد و بدانید که همه‌گان در پیشگاه الله گرد آورده می‌شوید (و به حساب و کتاب‌تان رسیدگی می‌گردد).‏

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر ولایه بنگله‌دیش

مترجم: داکتر زکریا

#خلافت_را_بازگردانید

#أقيموا_الخلافة

#الخلافة_101

#ReturnTheKhilafah

#YenidenHilafet

 

ادامه مطلب...

غرب اوکراین را تنها گذاشت چگونه برخی از مسلمانان گمان می‌کند که غرب روزی آنان را در قضایای شان کمک خواهد کرد!

خبر:

دبیرکل ناتو: ما از اوکراین حمایت می‌کنیم، اما به صراحت اعلام کرده ایم که ما بخشی از درگیری نیستیم. (منبع: الجزیره، 4 مارچ 2022 م)

تبصره:

جنگ در اوکراین وارد دومین هفتۀ خود شده است، غرب و سازمان های بین المللی آن، اوکراین را به تنهایی رها کرده اند. همانطور که زیلینسکی رئیس جمهور این کشور اعلان داشت، از جمله سازمان ناتو نگران امنیت اروپاست و هم‌چنین سازمان ملل قادر به انجام هیچ کاری نیست؛ در حالی‌که نیروهای روسی در سنگ‌رسی کیف پایتخت اوکراین قرار دارند.

 یتسحاک بریک، ژنرال سابق ارتش رژیم یهود به این موضوع اشاره کرده گفت: «در لحظه امتحان، ما نیز مانند اوکراین در میدان نبرد تنها خواهیم ماند.»

 غرب امروز منافع خویش را بر دفاع از اوکراین مقدم قرار داده است؛ در حالی‌که آن یک کشور اروپایی بوده و همانطور که رسانه‌های غربی گزارش می‌دهند، دارای مردم آبی چشم و سفید پوست است؛ لکن این مورد شفاعت شان را ننموده، سازمان‌های بین المللی و سازمان ملل آنان را تنها گذاشت تا باویرانی کشورشان و آوارگی مردمشان به خارج، مواجه شوند، پس چه گونه فرزندان اسلام دستان شان را به سوی غرب و سازمان های بین المللی آن دراز می‌کنند تا راه حلی برای قضایای شان ارائه دهند!

 همه حاکمان مسلمان بدون استثنا شب و روز نزد آمریکا و امثال آن التماس می‌کنند که برای حل قضایای امورشان دخالت کنند، در حالی‌که آنان دشمنان آشکارشان هستند، آنان که به دوستان شان کمک نمی‌کنند، چگونه به دشمن‌شان کمک می‌کنند؟!

 جنگ در شام، لیبی و یمن سال‌های بسیاری است که پی در پی ادامه دارد و خون مسلمانان در آنجا بی مآبا ریختانده می‌شود، مردم آن خانه‌های خویش را ترک می‌کنند، غرب فرزندان شان را ربوده و در حاشیۀ مرزهای کشورهای غربی می‌میرند! کشورهای غربی نسبت به آن‌ها بی‌تفاوت بوده و هیچ توجه به آن‌ها ندارند؛ بلکه برخی از اوقات به عمد به قتل رسانده می‌شوند؛ در حالی‌که آنان از مرگ در سرزمین‌های شان فرار نمووده اند، اما حکام مسلمانان از امریکا و غرب می‌خواهند که قضایای ما را حل کنند! چه قدر شرم آور است!

 جنگ‌هایی‌که در سرزمین‌های اسلامی در جریان است، توسط خود کفارغربی، از طریق مزدوران شان، ذریعۀ اتهامات فرقه‌ای، مذهبی و منطقه‌ای دامن زده می‌شود تا بدین وسیله سلاح‌های خود را در اختیار شبه‌نظامی‌ها و رژیم‌ها قرار داده و آنان باهم بجنگند و چرخۀ صنعت تسلیحاتی غرب با پول مسلمانان در حال چرخش باشد. از طرفی مسلمانان و شگوفه‌های جوان‌شان نابود شوند؛ چیزی‌که باعث خوشحالی زیاد غرب در جنگ تمدنی آن با اسلام می‌شود، حتی سرزمین‌هایی‌که در حال حاضر در آن‌ها جنگی وجود ندارد، حکام آن‌ها، مردم را وادار به کنترل زاد ولد می‌کنند. به عنوان مثال؛ کمپاین (دو کافی است) نمونۀ از این تلاش‌های حکام این سرزمین‌ها است!

 ای مسلمانان! غرب هیچ گاه قضایای شما را حل  و دخالتی نمی‌کند؛ مگر برای منافع خود و تامین نفت ارزان برای مدنیت خود، غرب به فکر انسانیت و حقوق بشر نیست. مراقیب باشید که او دشمن است!

 راه حل قضایای مسلمانان این است که قضایای خویش را به دست فرزندان خود بسپارند؛ کسانی‌که در سایه دولت خلافت اسلام را راه‌حل واقعی قضایای خویش قرار داده اند؛ در سایۀ دولتی‌که پس از گذشت بیشتر از صدسال از سرنگونی آن، زمان بازگشت آن بسیار نزدیک شده است؛ چنانچه یادبود سالگرد سقوط آن در سال جاری متفاوت بود؛ با آن بشارت‌های نزدیکی نصرت امت اسلامی به بازگشت دوبارۀ خلافت راشده بر منهج نبوة همراه بود. چه رستگاری برای کسانی‌که برای نصرت این دولت تلاش می‌نماید، زیرا آن وعدۀ الله سبحانه و تعالی و بشارت رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌باشد.

﴿وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الأَرْضِ﴾ [نور: 55]

ترجمه: الله به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند، وعده داده است که آن‌ها را روی زمین خلیفه قرار می‌دهد.

«ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمه: سپس خلافت بر منهج نبوة می‌باشد.

نویسنده: دکتورعبدالله باذیب-ولایة سودان

مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...

این آیۀ مبارکه خطاب به کیست؟ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ﴾؟

  • نشر شده در فقهی

پرسش

السلام علیکم ورحمت الله و برکاته!

الله سبحانه و تعالی همه را به انجام آن‌چیزی‌که برای اسلام و مسلمین خیر است توفیق دهد!

پرسش‌ام این است که  الله سبحانه و تعالی می‌فرماید: ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾ (سوره محمد:7)  آیا خطاب تنها متوجه امت است؟ یعنی وقتی اسلام در بین امت تطبیق شود، در آن زمان الله سبحانه و تعالی ایشان را نصرت می‌دهد؟ به عبارت دیگر، وقتی نصرت برای کتله‌ای که زندگی اسلامی را از سر بگیرد، داده شد و خلیفه به تطبیق اسلام شروع کرد، در آن زمان نصرت الله سبحانه و تعالی آغاز می‌شود؟ یا این‌که خطاب آیۀ کریمه هم‌چنان بر کتله‌ای که برای از سرگیری اسلامی کار می‌کند و الله سبحانه و تعالی در مسیر کار برای از سرگیری زندگی اسلامی با استجابت اهل نصرت برای شان نصرت می‌دهد، باقی می‌ماند؟ چنان‌چه در سیرت ذکر شده که الله سبحانه و تعالی وقتی اراد کرد، بندۀ خود محمد صلی الله علیه و سلم را نصرت داد و گروهی از اوس و خزرج را به سوی آن جهت داد.

پاسخ

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

آیۀ مبارکه:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ (7) وَالَّذِينَ كَفَرُوا فَتَعْساً لَهُمْ وَأَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ (8) ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ﴾ ( سوره محمد: ۷-9) ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید، اگر الله (سبحانه و تعالی) را یاری کنید الله سبحانه و تعالی نیز شما را یاری می‌کند و گام‌های‌تان را استوار می‌گرداند.

در این آیه مبارکه خطاب عام و متوجه مؤمنین بوده نه تنها متوجه اهل قتال، یعنی این آیه شامل اهل قتال و غیر قتال بوده، شامل لشکری‌که در جنگ و یا کسانی‌که در حزب حامل دعوت هستند، مصداق دارد. پس این خطاب صراحت به قتال ندارد، مثل آیات:

﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ﴾ (سوره بقره آیه193) ترجمه: با آنان پیکار کنید تا فتنه‌ای نباشد و دین برای الله (سبحانه و تعالی) باشد پس اگر باز ایستادند، هیچ تجاوزی جز بر ستم‌گران نیست.

﴿قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ﴾ (سوره توبه آیه14)

ترجمه: با آن‌ها پیکار کنید تا الله سبحانه و تعالی به دست شما کیفرشان دهد و خوارشان گرداند و شما را بر ایشان پیروز و سینه‌های مردمی مومن را شفا بخشد.

پس خطاب در این آیۀ کریمه در جایگاه سوال بوده که صراحت در قتال ندارد تا غیرش را شامل نشود بلکه این خطاب این قول الله سبحانه و تعالی است: 

﴿إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ﴾ (سوره غافر آیه51) ترجمه: ما مسلما فرستاده گان مان و کسانی‌ را که ایمان آورده اند در زند گی دنیا و روزی‌که به پاخیزند یاری می‌کنیم.

 پس الله سبحانه و تعالی تنها پیامبرانش را نصرت نمی‌دهد؛ بلکه آنانی‌که ایمان دارند نیز نصرت می‌دهد و نصرت تنها برای روز آخرت و رضایت الله سبحانه و تعالی و جنت فردوس نبوده؛ بلکه برای حیات دنیا یعنی عزت و تمکین نیز می‌باشد...

گاهی گفته می‌شود که کلمۀ نصرت و تثبیت اقدام، کامیابی در جنگ را افاده می‌کند و این صحیح است، ولی این معنی کامیابی حامل دعوت را برای رسیدن به هدفش نفی نکرده، یعنی کامیابی در دنیا و آخرت را نیز معنی می‌دهد؛ چنان‌چه در فوق ذکر نمودیم؛ چون این خطاب عام است؛ پس همه موارد فوق  نصرت و کامیابی گفته می‌شود؛ چنان‌چه که تثبیت اقدام امکان دارد که تثبیت بر قول حق باشد.

﴿يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ﴾ (سوره ابراهیم آیه ۲۷) ترجمه: الله کسانی‌‌را که ایمان آوردند با گفتار ثابت در زنده‌گی دنیا و آخرت استوار می‌سازد.

در تفسیر ابن کثیر در خصوص این آیه کریمه آمده است:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ (7) وَالَّذِينَ كَفَرُوا فَتَعْساً لَهُمْ وَأَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ (8) ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ﴾؛ ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید اگر الله (سبحانه و تعالی) را یاری کنید الله (سبحانه و تعالی) نیز شما را یاری می‌کند و گام‌های تان را استوار می‌گرداند. و کسانی‌که حق ستیزی کردند، نصیب آن‌ها نگونساری است و الله (سبحانه و تعالی) اعمال شان را تباه خواهد کرد. این به این دلیل ایت که آن‌ها از آنچه الله (سبحانه و تعالی) نازل کرده کراهت داشتند، پس الله (سبحانه و تعالی) نیز اعمال شان را به باد داده است.

الله سبحانه و تعالی گفته است:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ ﴾ ( سوره محمد آیه7) ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید، اگر الله (سبحانه و تعالی) را یاری کنید الله (سبحانه و تعالی) نیز شما را یاری می‌کند و گام‌های تان را استوار می‌گرداند.

﴿وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ﴾ (سوره حج آیه40) ترجمه: و حتما الله (سبحانه و تعالی) کسی را که نصرت‌اش کند، یاری می‌رساند.

جزا از جنس عمل است، به همین دلیل گفته است ﴿وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾ چنان‌چه در حدیث آمده است: «مَنْ بَلَّغَ ذَا سُلْطَانٍ حَاجَةَ مَنْ لَا يَسْتَطِيعُ إِبْلَاغَهَا، ثَبَّتَ اللَّهُ قَدَمَهُ عَلَى الصِّرَاطِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» ترجمه:کسی‌که حاجت کسی‌ را که توان رساندن آنرا ندارد به سلطان ندارد برساند الله سبحانه و تعالی گام‌هایش را در روز قیامت بر صراط المستقیم ثابت نگ‌می‌دارد. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ﴾ یعنی دین الله (سبحانه و تعالی) و رسول اش را نصرت دهید شما را نصرت می‌دهد و فتح و پیروزی را نصیب شما می‌کند و در مواقع جنگ و استدلال اسلام شما را ثابت قدم نگه ‌می‌دارد؛ پس ثابت قدم بودن در جنگ است، ولی و در میدان دعوت به سوی اسلام نیز مصداق دارد.

در تفسیر قرطبی در تفسیر آیه کریمه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ﴾ آمده است؛ یعنی اگر شما دین الله سبحانه و تعالی را نصرت دهید، شما را علیه کافران نصرت می‌دهد؛ مانند آن این قول است: ﴿وَلَيَنْصُرَنَّ اللهُ مَنْ يَنْصُرُهُ﴾

قطرب گفته است: اگر شما نبی الله سبحانه و تعالی را نصرت دهید، شما را الله سبحانه و تعالی نصرت می‌دهد که هر دو معنی یک چیز است و شما را در قتال ثابت قدم نگه ‌می‌دارد و گفته شده است، بر اسلام شما را ثابت قدم نگه ‌می‌دارد؛ هم‌چنان گفته شده که بر صراط شما را ثابت قدم نگه ‌می‌دارد؛ منظور از ثابت قدم بودن نگه ‌داشتن قلوب به امنیت است.

ثابت نگهداشتن اقدام: مثالی است برای یقین و عدم وهن و سستی. در حقیقت از این جمله است قدم خود را در زمین طوری محکم کرد که کنار نرفته است و خطاهای سستی است که صاحب خود را بر زمین می‌زند؛ به همین دلیل مثال شکست، ناامیدی و خطاء به وسیله لغزش است؛ الله سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِهَا﴾ (سوره النحل آیه 94) ترجمه:یعنی موجب لغزیدن گامی پس از استوار شدنش می‌گردد.

خلاصه این‌که این آیۀ کریمه اگرچه نصرت در جنگ و ثابت قدم بودن اقدام را در جنگ افاده می‌کند؛ مگر نصرت در دین الله سبحانه و تعالی در حمل دعوت را نیز نفی نمی‌کند و ثابت قدم بودن در حق همیشه بوده و است. به همین دلیل حامل دعوت در راه الله سبحانه و تعالی از ملامت‌گر هیچ ملامت کنندۀ نمی‌هراسد.

امیدوارم در همین حد کفایت کند و الله سبحانه و تعالی عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

الحمدلله، در نهایت سه تن از اعضای ما رها شدند!

سه تن از اعضای حزب‌التحریر-تانزانیا به نام‌های: استاد رمضان موشی کاکوسو "45 ساله" ،وزیری مکالیاغاندا "37 ساله" و عمر سالوم بومبو "55 ساله" که به اتهام دروغین فعالیت تروریستی اختطاف شده بودند و مدت چهار و نیم سال را در حبس سپری کردند، بالاخره به روز چهار شنبه 23 فوریه/فبروری 2022 از زندان رها شدند. اصلاً تاریخ رهایی آن‌ها به تاریخ 22 فوریه سال روان بود؛ اما بنا بر شرایط دشوار رهایی ایشان یک‌روز به تعویق افتاد. در تمام مدت توقیف آن‌ها به بهانۀ این‌که تحقیق و باز جویی جریان دارد، هیچ رسیدگی و دادرسی به دوسیۀ آن‌ها نشده و علاوه بر آن، آن‌ها از حقوق اساسی خویش که ملاقات با فامیل‌های شان و تدارک غذای درست از بیرون بوده محروم بودند. رهایی آن‌ها بعد از سال‌ها حبس بدون محکمه، در حالی به اتمام رسید که مدیر دادستانی کل(DDP)  پذیرفت که آن‌ها هیچ مدارکی قناعت‌بخش ندارند که بتوان با آن پروسۀ قضایی را به پیش برد.

حزب‌التحریر-تانزانیا، عموم مسلمانان و تمام مردم عدالت خواه از رهایی و بازگشت آن‌ها به سوی خانواده‌های شان که بی‌صبرانه منتظر دیدار‌شان بودند، خوش‌حال شده و به وجد آمده بودند. ما می‌خواهیم از تمام کسانی‌که در رهایی آن‌ها و ایجاد سهولت در این پروسه نقش ایفا نمودند، از قبیل بعضی دانش‌جویان مسلمان، استادان، امامان مساجد و در عموم مسلمانانی‌که برای آن‌ها دعا کرده و حمایت نمودند، سپاس‌گزاری نماییم. هم‌چنان از بسیاری از رسانه‌ها، فعالان، وکلای مدافع، سیاسیون وغیره که صدای‌شان را بلند کرده، نصایح و مشورت دادند، ابراز خرسندی نماییم. ما بیشتر تأکید می‌کنیم که رهایی اعضای ما و ناکامی بازجویی‌های آن‌ها که بعد از چهار سال نتوانستند مدرک و ثبوت علیه آن‌ها پیش‌کش کنند، واضحاً بی‌گناهی آن‌ها را ثابت می‌کند.

طوری‌که ما همیشه اظهار داشتیم که آن‌ها اشخاص صلح‌جو  و فامیل‌دار هستند که برای تغییر جامعه همگام با حزب‌التحریر که با راهکار های مشخص و واضح بر منهج پیامبر ما محمد صلی الله علیه و سلم با طریقۀ منحصر به فردی‌که محدود بر فعالیت‌های معنوی و سیاسی بوده و بدون استفاده از ابزار فزیکی و ایجاد خشونت کار و فعالیت می‌نمایند. هم‌چنان برای تمام کسانی‌که به اتهام های دروغین دستگیر شده و در حبس قرار دارند، مسلمان یا غیر مسلمان تقاضای تأمین عدالت را داریم تا آن‌ها با ضمانت رها شده یا برائت داده شوند.

در نتیجه ما بازگو می‌کنیم که عدالت تحت ایدیولوژی استعمارگر کپیتالیزم ذاتاً مزخرف و واهی است. بدون شک، عدالت واقعی تنها تحت حاکمیت قوانین نازل شدۀ الهی با نظام خلافت بر منهج نبوت که بالای تمام مردم صرف نظر از دین، نژاد، جنسیت و قوم و قبیله تطبیق می‌گردد، خواهد تابید! و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین!

مسعود مسلم

نماینده مطبوعاتی حزب التحریر-تانزانیا

 مترجم عبدالرحمن قاطع

 

ادامه مطلب...

دیدار یک هیأت حرکت جهاد اسلامی فلسطین با دفتر حزب التحریر-ولایه لبنان

  • نشر شده در لبنان

در جریان یک دیدار متقابل میان حزب‌التحریر-ولایه لبنان و احزاب سیاسی لبنانی و فلسطینی هیئتی از برادرانِ "حرکت جهاد اسلامی فلسطین" به تاریخ 16 فوریه/فبروری 2022م به رهبری حاجی شکیب "العینا" رئیس روابط اسلامی حرکت جهاد اسلامی در لبنان با حضورداشت حاجی محمد رشید، مسئول دفتر روابط اجتماعی این حرکت در لبنان و استاد جهاد محمد مسئول پروندۀ أنروا برای این حرکت در لبنان با دفتر حزب‌التحریر-ولایه لبنان در شهر "سیدون"  دیدار کردند. این هیأت توسط انجنیر بلال "زیدان"، عضو کمیته ارتباطات مرکزی حزب در این ولایه و انجنیر وجدی حسین، حاجی حسن نحاس و حاجی عماد ابوالحجه اعضای کمیته فعالیت‌ها در جنوب میزبانی شدند. هیأت نماینده حزب‌التحریر با برادران حرکت جهاد به تاریخ 12 فوریه 2022 در کمپ "برج الشمالی" دیدار کردند.

در جریان این دیدار تمرکز بحث روی اهمیت این که نباید مردم ما در کمپ‌های فلسطینی وسط هیچ نوع کش‌مکش و تفرقه در اختلافاتی‌که از تمایلات و گرایشات گوناگون به وجود می‌آید، کشانیده شوند و وادارد به استفاده از اسلحه گردند؛ به خصوص در روشنایی با رویداد‌های منطقه‌یی و بین‌المللی که نمایندگی از پروسۀ عادی‌سازی با یهود می‌کند؛ پروسۀ که دولت‌ها در سرزمین‌های اسلامی بخاطر آن از هم‌دیگر سبقت می‌جویند. با توجه به تلاش‌ها برای افزایش هژمونی آمریکا بالای لبنان که در آن آمریکا در حال ساخت دومین سفارت بزرگ خود در منطقه است، جدا از این‌که فساد لبنان و سیاست مدارهای آن‌را بیان کنیم؛ این نشان می‌دهد که لبنان در صورت وجود چنین کنترل مستقیمی با چه چیزهای روبرو خواهد شد و این مسیر چه  چیزهای را از لبنان در رابطه با پرندۀ عادی‌سازی روابط با نهاد یهودی می‌طلبد. این یک چالش بزرگ برای کسانی است که هدف‌شان مبارزه با یهود اشغال‌گر و غاصب سرزمین مبارک فلسطین است. حزب تأکید کرد که مهم‌ترین حلقۀ ارتباط مبنی بر قضیه فلسطین اسلام عزیز است. فلهذا، اگر این مسئله به دلیل محاسباتی در گفتمان‌ها از آن یادآوری نشود و یا هم در نوشته حرفی از آن به میان نیاید، قرآن کریم و احادث گهربار رسول‌الله صلی الله علیه و سلم آن‌را احیا خواهند کرد و نام آن‌را بلند خواهند برد، همان‌گونه که پروردگار عالمیان می‌فرماید:

﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ ( اسراء: 1)

ترجمه: پاک و منزه است پوردگاری‌که بنده‌اش را در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی که اطراف آن را پر برکت ساخته ایم، برد تا برخی از آیات خود را برای وی نشان دهیم، بدون شک او شنوا و بیناست.

این سرزمین با حمایت الله سبحانه و تعالی در قرآن کریم حفظ شده است.

هم‌چنان حزب برای هیأت محترم واضح ساخت که ادامه جنگ با دشمن تقاضای هر فردی‌که بخاطر جنگ با یهود فعالیت نظامی را فرا گرفته اند، می‌باشد و هم‌چنان تأکید بر این کرد که تمام نصوص حاکی از آن است که آزادی سرزمین مقدس فلسطین با ایجاد یک قدرت میان مسلمانان ممکن خواهد بود، نه با فلسطینی بودن یا لبنانی بودن و یا با مرزهای ترسیم شده استعمار؛ بلکه با مسلمان بودن و بنده الله بودن؛ طوری‌که در حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و سلم به نقل از بخاری روایت شده است:

«يَا مُسْلِمُ يَا عَبْدَ اللهِ»؛ ای مسلمان، ای بنده الله!

حزب در آخر این دیدار امیدواری خود را از حرکت جهاد اسلامی اعلان کرد، مبنی بر این‌که اجازه ندهد تا خون کسانی‌که در این راه قربانی گردیده است، در میزهای مذاکره قرار گیرد و از آن در بدل امتیازات بهره‌برداری شود؛ چیزی‌که امت در طول موجودیت این قضیه با آن دست و پنجه نرم می‌کنند و قربانی می‌دهند. هم‌چنان نقش خود را در پایان دادن به هر نوع نزاع و کش‌مکش در کمپ‌های فلسطینی در سرزمین لبنان ایفا کند و این‌که اجازه ندهد تا در وسط پروژه‌هایی‌که از طرف قدرت‌های منطقه‌یی و بین‌المللی طرح ریزی می‌شود، کشانیده شوند.

در نتیجه ما تنها از برادران خود در حرکت جهاد اسلامی بخاطر چنین ملاقات سپاس‌گزاری کرده می‌توانیم و امیدواریم تا جهت نفع عمومی برای مردم ما در داخل فلسطین و هم‌چنان فلسطینی‌ها در کمپ‌های لبنان و حتی برای امت مسلمه این روابط ادامه یابد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه لبنان

 مترجم عبدالرحمن قاطع

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه