پنجشنبه, ۲۶ مُحرم ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۰۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

آیا برای سلطان جائز است تا بالای مسلمانان مالیات وضع نماید؟

  • نشر شده در فقهی

پرسش

السلام علیکم ورحمة وبرکاته!

الله سبحانه وتعالی عمر طولانی نصیب‌تان فرماید! از شما پرسشی دارم؛ امیدوارم پاسخ ارائه فرمایید.

واضح است که مالیات در اسلام حرام می‌باشد؛ پس دولت اسلامی چگونه می‌تواند چنین مشکلی را بر طرف کند، در حالی‌که امروزه (توظیف، عشر، و خراج) وجود ندارد؟

پاسخ

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

معلوم می‌شود که در رابطه به‌موضوع پرسش شما دچار التباس شده اید؛ چون می‌گویید که: مالیات در اسلام حرام می‌باشد که این به شکل عام در حالات مخصوص درست است و هم‌چنان گفتید: امروز عشر و خراج وجود ندارد. باید توجه داشته باشید که سرزمین مسلمانان یا عشری است و یا هم خراجی که فعلاً وجود دارد. در رابطه به موضوع شما کلمات چون: توظیف، عشر و خراج را یاد آور شدید که کلمه (توظیف) در این جا بی‌ربط می‌باشد.

به هر صورت ما برای‌تان پاسخ مفصلی ارائه خواهیم داشت تا ابهامی باقی نماند، إن شاء الله.

  1. شریعت سلطان را از وضع مالیات بالای مسلمانان به خواست خودش نهی نموده است. رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم در حدیثی‌که احمد روایت نموده و زین و حاکم آن‌را صحیح می‌دانند، فرمودند: "لا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ صَاحِبُ مَكْسٍصاحب مالیات وارد بهشت نمی‌شود." کلمه (مکس) عبارت از مالیات است که از تجار/بازرگانان در مرزها گرفته می‌شود؛ اما نهی رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم مطابق حدیث متفق علیه که از طریق ابوبکر روایت شده است، شامل می‌شود، که فرمودند: "إِنَّ دِمَاءَكُمْ وَأَمْوَالَكُمْ وَأَعْرَاضَكُمْ عَلَيْكُمْ حَرَامٌ كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هَذَا فِي بَلَدِكُمْ هَذَا فِي شَهْرِكُمْ هَذَا...؛ بدون شک خون و مال و آبروى شما بر يك ديگر حرام است مانند حرمت امروز و اين ماه و اين شهر شما..." این حدیث شامل خلیفه و عامه مردم می‌گردد. بناءً برای خلیفه جائِز نیست تا بخاطر مصارف از مردم مالیات اخذ کند، بلکه باید از بیت‌المال استفاده نماید.

  2. اما حالات خاصی وجود دارد که شریعت مطابق نصوص وارده آن‌را استثناء قرار داده و مصارف را خاص بیت‌المال نکرده بلکه بدون زیادت از نیاز، آن‌را شامل همه ثروت‌مندان مسلمان نموده و این در صورت است که مال کافی در بیت المال وجود نداشته باشد. بناءً سلطان که مجری اوامر الله متعال می‌باشد، می‌تواند بدون خواسته‌های نفسانی‌خویش، مطابق احکام شرعی عمل نماید(و مالیات را بالای ثروت‌مندان امت وضع کند). بدین اساس، شریعت سلطان را مکلف به‌پرداخت مصارف مسلمانان از بیت المال نموده است؛ پس اگر مال کافی در بیت‌المال وجود نداشت که کفایت مصارف را بکند، خلیفه مطابق احکام شرعی می‌تواند تا به قدر ضرورت مالیات را بالای ثروت‌مندان وضع نماید که در این‌صورت عمل وی حرام نمی‌باشد.

جواز وضع مالیات بالای مسلمانان باید دارای شروط زیر باشد:

  • این‌که در بیت‌المال مال کافی وجود نداشته باشد؛
  • وجود نص شرعی که مصارف را بالای بیت‌المال و مسلمانان واجب گرداند؛
  • وضع مالیات باید بیشتر از نیاز نباشد؛
  • مالیات باید بالای ثروت‌مندان که بیشتر از نیاز‌شان ثروت دارند، وضع گردد.

  1. بناءً وضع مالیات در حالات خاص، مطابق با احکام شرعی وشروط یاد شده که تنها بیت‌المال را نه؛ بلکه مسلمانان را نیز مکلف به‌پرداخت مصارف می‌داند، جائِز خواهد بود:

به گونه مثال اگر بیت المال قادر به‌پرداخت مصارف برای فقراء نبود، مالیات بالای ثروت‌مندان به اندازه ضرورت وضع می‌گردد، چون بیت‌المال تنها مسوول پرداخت مصارف فقراء نبوده و ثروت‌مندان نیز شامل آن می‌گردد. حاکم در مستدرک خود از عائشه رضی‌الله عنها روایت می‌کند که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرمود:

«لَيْسَ بِالْمُؤْمِنِ الَّذِي يَبِيتُ شَبْعَانًا وَجَارُهُ جَائِعٌ إِلَى جَنْبِهِ»

ترجمه: مؤمن نیست کسی‌که سیر بخوابد و همسایه او در کنارش گرسنه باشد.

در روایت طبرانی در معجم کبیر از انس بن مالک رضی الله عنه آمده که گفت: رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرمود:

«مَا آمَنَ بِي مَنْ بَاتَ شَبْعَانًا وَجَارُهُ جَائِعٌ إِلَى جَنْبِهِ وَهُوَ يَعْلَمُ بِهِ»

ترجمه: هرکس که شب را سیر به بستر برود و بداند که همسایه‌‌اش در کنار او گرسنه مانده به من ایمان نیاورده است.

حاکم در مستدرک از ابن عمر رضی‌الله عنهما روایت می‌کند که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرمود:

«وَأَيُّمَا أَهْلِ عَرْصَةٍ أَصْبَحَ فِيهِمُ امْرُؤٌ جَائِعًا، فَقَدْ بَرِئَتْ مِنْهُمْ ذِمَّةُ اللَّهِ»

ترجمه: اهل هر سرزمینی‌که شب را به روز برسانند، در حالی‌که شخصی گرسنه‌ای در میان آنان باشد، ذمه الله و رسولش از آنان بری است.

و اگر بیت‌المال قادر به‌پرداخت مصارف جهاد نبود، مالیات بالای ثروت‌مندان به اندازه ضرورت وضع می‌گردد، چون بیت‌المال تنها مسوول پرداخت مصارف جهاد نبوده و ثروت‌مندان نیز شامل آن می‌گردد. الله متعال می فرماید:

﴿وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ [سوره توبه آیه 41].

ترجمه: و در راه الله به مال و جان جهاد کنید، این کار شما را بسی بهتر خواهد بود، اگر مردمی با فکر و دانش باشید.

دلایل دیگر نیز در این راستا وجود دارد.

و اگر بیت‌المال قادر به‌پرداخت مصارف ارتش نبود، مالیات بالای ثروت‌مندان به اندازه ضرورت وضع می‌گردد، چون بیت‌المال تنها مسوول پرداخت مصارف ارتش نبوده و ثروت‌مندان نیز شامل آن می‌گردد. احمد در مسند خویش از عبد الله بن عمر رضی الله عنه روایت می‌کند که رسول صلی‌الله علیه وسلم فرمود:

«لِلْغَازِي أَجْرُهُ، وَلِلْجَاعِلِ أَجْرُهُ وَأَجْرُ الْغَازِي»

ترجمه: برای غازی اجر خودش و برای مزد دهنده اجر غازی و اجر خودش داده می‌شود.

و اگر در شهری بیمارستان وجود نداشت و عدم موجودیت آن سبب متضرر شدن مردم می‌گردید و بیت‌المال قادر به‌پرداخت مصارف اعمار آن نبود، مالیات بالای ثروت‌مندان به اندازه ضرورت وضع می‌گردد؛ چون اعمار بیمارستان جهت رفع ضرر از مردم، تنها مسوولیت بیت‌المال نبوده و ثروت‌مندان نیز شامل آن می‌گردد؛ چون جلوگیری از ضرر عام می‌باشد. حاکم در مستدرک حدیث صحیحی را از ابی سعید خدری –رضی الله عنه- روایت می کند که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرمود:

«لَا ضَرَرَ وَلَا ضِرَارَ، مَنْ ضَارَّ ضَارَّهُ اللَّهُ، وَمَنْ شَاقَّ شَاقَّ اللَّهُ عَلَيْهِ»

ترجمه: ضرر و زیان رسانیدن به خود جائز نیست. کسی‌که به دیگری زیان وارد می‌کند، الله (جل جلاله) به او زیان رساند و کسی‌که دیگری را به مشقت اندازد، الله (جل جلاله) او را به مشقت خواهد افگند.

و اگر بیت‌المال قادر به‌پرداخت مصارف برای رعیت در حوادث مانند طوفان و زمین لرزه نبود، مالیات بالای ثروت‌مندان به اندازه ضرورت وضع می‌گردد، چون بیت‌المال تنها مسوول پرداخت مصارف حوادث نبوده و ثروت‌مندان نیز شامل آن می‌گردد. ابوداود در سنن خویش از ابن حُجَیر العَدَوی روایت می‌کند که گفت: از عمر بن خطاب –رضی الله عنه- شنیدم که رسول الله –صلی الله علیه وسلم فرمود: «وَتُغِيثُوا الْمَلْهُوفَ وَتَهْدُوا الضَّالَّ»؛ متضرر را کمک و گمراه را راهنمایی کنید. این حدیث در زمان قحطی که قبلاً یاد آور شدیم، نیز صدق می‌کند.

  1. و مصارف در موارد چون ایجاد راه دومی، اعمار بیمارستان دومی، فابریکه‌های تولیدی مانند استخراج نیکل و سنگ سرمه، ایجاد حوض‌ها بخاطر کشتی‌های تجارتی وغیر از این‌ها که عدم موجودیت‌شان باعث متضرر شدن مردم نمی‌گردد، تنها مسوولیت بیت‌المال می‌باشد. در صورت موجودیت پول کافی بیت‌المال باید اقدام به این کار‌ها نماید؛ اما اگر پول کافی در بیت‌المال وجود نداشت، مسلمانان مکلف به‌پرداخت مالیات نبوده و باید منتظر ماند تا پول مورد نیاز به دسترس بیت‌المال قرار گیرد.
  2. به جز از ثروت‌مندان مالیات بالای دیگر مسلمانان وضع نمی‌گردد، چون کسی‌که بیشتر از حاجات اساسی‌اش ثروت نداشته باشد، از وی مالیات اخذ نمی‌گردد، مگر کسی‌که بیشتر از حاجات اساسی‌اش ثروت داشته باشد، مالیات پرداخت می‌نماید. بخاری از ابوهریره روایت می‌کند که رسو‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرمود: «خيرُ الصدقة ما كان عن ظهر غنى»؛ بهترین صدقه آن است که با پشتوانه بی‌نیازی باشد.

(غِنَی) یا ثروت به چیزی گفته می‌شود که انسان بیشتر از اندازه حاجات‌اش نیازی به آن نداشته باشد. مسلم از جابر –رضي الله عنه- روایت می‌کند که رسول صلی‌الله علیه وسلم فرمود:

«ابدأ بنفسك فتصدّق عليها، فإن فَضَلَ شيءٌ فلأهلك، فإن فَضَلَ عن أهلك شيءٌ فَلِذي قرابتك، فإن فَضَلَ عن ذي قرابتك شيءٌ فهكذا وهكذا - يقول فبين يديك، وعن يمينك، وعن شمالك»

ترجمه: از خود شروع کن و اوّل به نفس خویش کمک نما؛ پس اگر چیزی اضافه شد، آن را به اهل و عیال خود بده‌، اگر از اهل و عیالت چیزی اضافه گردید، آن را به خویشاوندان خویش عطا کن‌ و اگر از آنان چیزی اضافه ماند، این چنین و آن چنان (‌کن و به هرکس که می‌خواهی عطا کن‌).‌

پس کسی‌که باید برایش انفاق شود، در مرتبه دوم بعد از انفاق کننده قرار داده شده و مالیات نیز مانند انفاق و صدقه می‌باشد. الله متعال می فرماید:

﴿...وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ... ﴾ [سوره بقره آیه 219]

ترجمه: و از تو میپرسند: چه چيز را صدقه و انفاق كنند؟ بگو: مازاد( نيازمندي خود را).

یعنی مالی‌که از نیاز بیشتر باشد، از آن مالیه گرفته می‌شود؛ پس مالیات از ثروت‌مندان که شامل دائِره زکات می‌گردند، گرفته می‌شود نه از فقراء.

  1. اما مالیات بیشتر از قدر ضرورت بالای رعیت وضع نمی‌گردد؛ چون نصوص شرعی گرفتن مالیات را بخاطر رفع نیازمندی‌های خاص جواز داده است. و این همان‌حالت استثنائی گرفتن مال یک‌فرد بدون رضایتش می‌باشد. بناءً باید همان حدی را که نصوص در اخذ مالیات معین ساخته (گرفتن مالیات به اندازه نیاز، نه بیشتر از آن) رعایت گردد، در غیر آن اخذ مالیات ظلم محسوب می‌گردد.
  2. از آن‌چه که گذشت فهمیده می‌شود که فرضیه ناتوانی(دائمی و یا شبیه دائمی) در رابطه به بودجه دولت خلافت اسلامی، یک‌فرضیه‌ای می‌باشد که در غیر محل اصلی‌اش قرار دارد؛ چون ناتوانی یعنی این‌که واردات برای مصارف کفایت نکند؛ ولی اگر اسلام به‌شکل احسن تطبیق گردد، این ناتوانی بنا به دو امر مهم، خلاف اصل می‌باشد:

الف: احکام شرعی بدون درنظرداشت اجتهاد و گمان مردم، چگونگی اخذ مالیات و مصرف آن‌را را توسط دولت، مفصلاً بیان نموده است. قسمی‌که در بالا تذکر دادیم، انفاق را در بعضی از امور که ربطی به وجود و عدم وجود مال در بیت‌المال ندارد، بالای بیت‌المال و مسلمانان لازم گردانیده است، و اگر مال کافی در بیت‌المال وجود نداشته باشد، مالیات جهت تنظیم بعضی امور وضع می‌گردد. و مصارفی‌که فقط برای بیت‌المال لازم است، هنگام باید صورت گیرد که بودجه کافی برای مصرف در بیت‌المال مسلمانان وجود داشته باشد، در این صورت هیچ نوع مالیاتی بالای مسلمانان وضع نمی‌گردد.

ب: واردات دائمی بیت‌المال عبارت از فَيء، غنائم، أنفال، خراج و... و هم‌چنان ملکیت عامه با انواع آن و واردات املاک دولتی، عشور، خمس معادن، معدن و اموال زکات می‌باشد...

در صورت موجودیت مال و یا عدم موجودیت آن، اصل همان خواهد بود که باید واردات دائمی بیت‌المال برای مصارف که پرداخت آن الزامی است، کافی باشد. لذا ناتوانی و ضعف مالی در پرداخت مصارف(برای بیت المال دولت اسلامی) امر نادرست و به دور از واقعیت می‌باشد.

تفصیلات بیشتری در کتاب‌های نظام اقتصادی، اموال در دولت خلافت و مقدمه دستور نیز پیش‌کش شده است.

امید وارم این جواب کافی باشد. – بإذن الله-

برادر‌تان عطاء بن خلیل أبوالرشته

 

 

ادامه مطلب...

پرچم رسول الله صلی الله علیه وسلم و بیرق‌های سایکس–پیکو چی فرق دارد؟

  • نشر شده در سیاسی

یک شاگرد/دانش‌آموز صنف/کلاس پنجم از استاد حسین ابوالحج در مکتب/مدرسه حُسان یک سوال پرسید، استاد حسین در پاسخ به شاگردان تفاوت را چنین توضیح داد که پرچم رسول الله صلی الله علیه وسلم امت مسلمه را وحدت می‌بخشد و با هم وصل می‌کند، و بیرق‌های سایکس–پیکو، که انگلیس، فرانسه و کشورهای غربی ساخته و بالای سرزمین‌های اسلامی به این منظور تحمیل کرده‌اند، مسلمانان و سرزمین‌های‌شان را به واحدهای کوچک‌تری تقسیم کرده‌است.

در نتیجۀ این پاسخ، هرچند اسلام هم چنین ایجاب می‌کند، این صدا بیان‌گر موقف واقعی هر مسلمانی است که دینش را گرامی می‌دارد. بر عکس اجیرانی‌که به استعمار دلسوز بوده و به کمک بودیجۀ سیاسی و آلوده به فساد در اریکۀ قدرت مانده‌اند را عصبانی کرده‌است. تا حال دو کمیته شکل گرفته تا از استاد حسین بازجویی کند؛ یکی از طرف وزارت معارف و دیگرش از جانب ریاست ولایت/استان بیت‌الحم. در اسنای بازجویی در مکتب، بعد از همکاری‌شان با دولت یهود که به روز چهار شنبه مؤرخ ۱۷ نوامبر ۲۰۲۱ م به شهر حًسان  داخل شدند، نیروهای ظالم این معلم را بر درب مکتب/مدرسه دست‌بند زند و ربودند.

مقامات دولت فلسطین به روز دوشنبه مؤرخ ۲۹ نوامبر ۲۰۲۱ م انیس حمام را  از مسیر مکتب/مدرسۀ جدیدی‌که به شکل اجباری به آن منتقل می‌شد، ربودند،‌ به سبب عین دلیلی‌که استاد ابو الحج دستگیر و منتقل شده‌بود.

پارادوکس در الفاظ رئیس تعلیم و تربیه/آموزش و پرورش معاونش و هیئتی‌که از این ریاست بازدید کرد، و عمل‌کرد مقامات فلسطین و ریاست تعلیم و تربیه/آموزش و پرورش فلسطین را محکوم می‌کرد، به وضوح دیده می‌شد.

رئیس معارف پذیرفت که استاد حسین اعتراف کرده که بین پرچم رسول الله صلی الله علیه وسلم و بیرق‌های سایکس – پیکو فرق قایل شده‌است. و دلیل انتقال‌شان را از مکتب محافظت و سلامتی جان‌شان خواند.

آیا بین پرچم رسول الله صلی الله علیه وسلم و بیرق‌های سایکس – پیکو فرق گذاشتن جرم است که وی به آن اعتراف کند؟! برعلاوه می‌خواهید آن‌ها را از چی کسی محافظت کنید؟ و چی کسی زنده‌گی آن‌ها را تهدید می‌کند؟ ما با استادهای مکتب در شهر حُسان صحبت کردیم و آن‌ها این دو استاد را احترام می‌کنند و آنان را می‌ستایند. شاگردان/دانش‌آموزان ایشان را دوست دارند، و مردم شهر حُسان اسلام و آئین‌اش را حرمت می‌گذارند. بناءً چی کسی غیر از مقامات فلسطین و قاتلین جانی زنده‌گی آن‌ها را تهدید می‌کند؟!

ما می‌خواهیم بدانیم که چه‌چیز باعث شده تا مروان اوارتانی، وزیر معارف/آموزش و پرورش، با سخنانی در مورد پرچم رسول الله صلی الله علیه و سلم قهر شود و چه چیز باعث شده‌است تا نسرین اعمر، رئیس تعلیم و تربیه، با شنیدن سخنانی در مورد بیرق و مرزهای سایکس – پیکو خشمگین شود؟ و یا سخنان استاد حسین با نصاب فلسطین که دولت یهود و اتحادیۀ اروپا آن را مدیریت و ارزیابی می‌کند متناقض است؟!

اجازه دهید برای‌مان پاسخ دهند، چرا در نصاب تعلیمی فلسطین در مورد پرچم رسول الله صلی الله علیه و سلم چیزی گنجانیده نشده‌است؟! چرا خالد ابن ولید رضی الله تعالی عنه، صلاح‌الدین ایوبی، غزوه خیبر و حکمرانی سعد ابن معاذ بالای بنی قریظه... چرا این‌ها از نصاب تعلیمی کشیده شده‌اند؟! چرا آیات جهاد فی سبیل‌الله حذف شده‌است؟!

چرا آن‌ها نمی‌خواهند فرزندان مسلمانان بدانند که این مرزها در سرزمین‌های اسلامی را استعمار رسامی کرده‌است؟!

چرا در نصاب تعلیمی تدریس نمی‌شود که آزاد‌سازی بیت‌المقدس تنها با جهاد فی‌سبیل الله و اتحاد امت مسلمه تحت یک رهبری آسمانی که آن را با اسلام حُکم و حمل کرده‌است و آنان را برای نابودی و ریشه‌کن کردن دولت یهود رهبری می‌کند، محقق می‌شود؟! چرا برای‌شان از اسناد بریتانیا در مورد معذرت‌خواهی دگروال/سرهنگ مارک سایکس نزد مسئولانش به‌خاطر ترسیم ضعیف و باعجلۀ پرچم‌های اعراب گفته نمی‌شود؟!

چرا در نصاب تعلیمی ارزش‌ها و مفاهم غربیِ برجسته شده‌است که با اسلام در تناقض قرار دارد و می‌خواهد هویت اسلامی که در آن عزت و وحدت نهفته است را بزداید؟!

ای مسلمانان بیت‌المقدس!

جنایت‌کار اصلی که باید پاسخ‌گو باشد، کسی است که فرزندان مسلمانان را از دین و پرچم رسول الله صلی الله علیه وسلم محروم می‌کند.

جنایت‌کار واقعی کسی است که در اذهان فرزندان مسلمانان احترام به مرزهای و بیرق‌های سایکس – پیکو که امت مسلمه را تکه تکه کرده‌است را القاء می‌کند.

جنایت‌کار واقعی مقامات دولتی و ماموران امنیتی اند که تبدیل به اجیران خبیثی شده‌اند که فقط برای تباهی مردم فلسطین در تمام عرصه‌ها کار و فعالیت می‌کنند. روی نهاد‌های غربی که همواره برای تخریب و فامیل و محیط خانواده فعالیت می‌کنند، سرپوش می‌گذارند؛ فقط کافی است یک‌بار به نصاب‌های تعلیمی و تحصیلی نگاه کنیم، به رسانه‌های و نقش‌شان نگاه کنید که تنها ارزش‌های فاسد و فسق و فجور را به نشر می‌سپارنند، به تأسیسات امنیتی ببینید که فقط به بازوی اشغال تبدیل شده‌است، و امروز شاهد مبارزۀ همزمانی مقامات فلسطین و دولت یهود علیه این مقاومت ایجادشده‌ای هستیم که این واقعیت را بسیار خوب تصدیق می‌کند. در نتیجه پناه‌گاهی را برای خلاف‌کاران، قاتلین و قاچاقچیان فراهم می‌آورد که جامعه را ویران و تخم آشوب را در آن زرع می‌کند.

حسین الشیخ و رجب می‌گویند، چیزی به مانند اسلحه مقاومت وجود ندارد، اما اسلحه‌های مجرمین، قاتلین و قاچاقچیان مواد مخدر چی؟! چرا مقامات فلسطین و مأمورین امنیتی درمبارزۀشان علیه مجرمین، قاتلین و سران گروه‌های جنایت‌کاری‌که مواد مخدر را ترویج می‌دهند، هدف قرار نمی‌گیرند؟!

چرا شما استاد حسین و ابوالحج و استاد انیس حمامرا را دستگیر کردید؟ پاسخ دهید؟ شما حامیان اسلام را برای منافع چه کسی دستگیر می‌کنید و در تمام شهرهای کرانۀ باختری مورد تعقیب قرار می‌دهید؟! هرچند زمانی‌که موضوع جاسوسان و قاتلین پیش می‌آید، دست‌شان برای پخش هرگونه جنایت بر روی زمین آزاد است!

قاضی‌های محترم!

مأموریت شما این است که عدالت را برقرار و با مظلومین عادلانه رفتار کنید! از شما بعید است که اسباب فساد مقامات فلسطین قرار گیرید.

آیا تسلیم شدن به دستورات مأموران امنیتی که به اسلام و دعوت‌گران‌اش خطرآفرین اند، بیان‌گر جرم و فساد نیست؟! و شما از جنایتی‌که مرتکب می‌شوند، بیشتر می‌دانید، پس چرا جنایت‌شان را پنهان می‌کنید؟

ما از قاضی بیت‌الحم می‌پرسیم؛ شما چرا از رهایی استاد ابوالحج صرف نظر می‌کنید؟ او چی جرمی را مرتکب شده‌است که تا هنگام نوشتن این اعلامیۀ هم وی را تحت توقیف نگهداشته‌اید؟ آیا دعوت بسوی وحدت امت جرم پنداشته می‌شود؟َ! ٖآیا صحبت کردن دربارۀ پرچم رسول الله صلی الله علیه وسلم  هم جرم است؟! آیا صحبت با شاگردان در مورد نقش اجیران در دوام نفاق بین مسلمانان جرم به‌شمار می‌رود؟!

چرا به جنایات وزیر معارف/آموزش و پرورش در قبال اطفال‌مان نمی‌بینید؟ آیا تسلیم شدن به دستورات دشمن اسلام و تغییر نصاب برای بیگانه کردن اطفال‌مان از دین‌شان و در عوض تزریق ارزش‌ها و مفاهیم در اذهان آنان جرم نیست؟ مگر جرم بزرگ‌تر از این وجود دارد؟! آیا هدف این همه را به چشم سر مشاهد نمی‌کنید که عبارت از حفاظت و دوام اشغال در منطقه است؟ آیا چیزی‌که در اطراف‌تان می‌گذرد، نمی‌بینید؟ دولت یهود به مثل اکتپوس رو به گسترش است و رئیس جمهور‌شان از مسجد ابراهیمی محافل مذهبی‌شان را اعلان می‌کند و این اقدام‌ عواقب ناگاوری را بر شهر خلیل الرحمن به بار خواهد آورد.

آیا نمی‌دانید چه کسی دولت یهود را توانایی بخشید و پناه داد تا در هر جا مساکن‌اش را گسترش دهد؟ آیا مقامات از طریق توافق امنیتی در این کار دخیل نیستند؟! آیا حُکام مسلمانان، اجیرانی عادی‌سازی روابط با دولت یهود نیستند؟!

ای مردم بیت‌المقدس!

مقامات فلسطین، حُکام دست نشانده، دولت یهود و استعمارگران با ظهور دوباره اسلام بسیار خشمگین می‌شوند و با دعوت بسویش به مبارزه برخواسته اند. بناءً صدای‌تان را بلند کنید و اعلام کنید که پرچم شما پرچم رسول الله صلی الله علیه و سلم است و شما بخشی از امت اصیل اسلامی هستید. و با نصرت الله سبحانه و تعالی و دین‌ الله دولت خلافت اسلامی را تأسیس کنید که قلوب دشمنان اسلام را پُر از خشم کند و با اظهار دین به تأثیر استعمار نقطۀ پایان بگذارید و سرزمین فلسطین را آزادی ببخشد.

﴿وَيَوْمَئِذٍ ‌يَفْرَحُ ‌الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾ (روم: ۴-۵)

ترجمه: و در آن روز، مؤمنان (بخاطر پیروزی دیگری) خوشحال خواهند شد به سبب یاری الله (سبحانه و تعالی) و او هرکس را بخواهد یاری می‌دهد و او صاحب قدرت و رحیم است!

و در آن روز برای منافقین و خائنین دلداریی در کار نیست.

حزب‌التحریر-سرزمین مقدس فلسطین

مترجم: دانیال نور

ادامه مطلب...

حزب‌التحریر با راه‌اندازی تظاهرات در سرزمین مقدس برای هشدار هبران از نقشۀ شوم و شریک جرم بودن مقامات فلسطینی، سخنرانی نمود

  • نشر شده در فلسطین

سزاوار ستایش الله سبحانه و‌تعالی‌ست که چنین فرمود:

﴿إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ ‌وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ * وَلَمَنْ صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ﴾ ]شورا:42-43[

ترجمه: ایراد و محکومیت فقط متوجه کسانی است که به مردم ستم روا می‌دارند و به ناحق در زمین سرکشی می‌کنند، برای آن‌ها عذاب دردناک خواهد بود و کسی‌که (با قدرت داشتن بر انتقام به اختیار خود)  صبر نماید و (از انتقام) گذشت کند، بی‌تردید این از اموری است که ملازمت بر آن از واجبات است.

و درود و سلام نثار پیامبر صلی الله علیه و‌سلم که در حجت‌الوداع چنین فرمود:

«فَإِنَّ دِمَاءَكُمْ وَأَمْوَالَكُمْ وَأَعْرَاضَكُمْ ‌حَرَامٌ ‌عَلَيْكُمْ كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هَذَا كَحُرْمَةِ شَهْرِكُمْ هَذَا كَحُرْمَةِ بَلَدِكُمْ هَذَا لِيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ، لَا‌‌ترجِعُوا بَعْدِي كُفَّاراً يَضْرِبُ بَعْضُكُمْ رِقَابَ بَعْضٍ» (حاکم)

ترجمه: مال، عزت و جان شما مانند این روز، این ماه و این شهر حرام است. اشخاص حاضر این خبر را به اشخاص غایب برسانند و بعد از من با کشتن یک دیگر کافر نگردید.

ای مردم خلیل الرحمن! تمام این شهر مقدس را‌‌ترس و وحشت فرا گرفته،‌‌ ترسی‌که توسط بعضی فرزندان این شهر که از الله سبحانه و‌تعالی نمی‌هراسند و به حرمت خون مسلمانان ارزش قایل نیستند، به میان آمده است. آن‌ها بی‌حرمتی کرده و روابط را از هم می‌پاشند و شعله آتش را میان پدران، مادران، برادران خواهران شعله‌ور می‌سازند، آیا می‌خواهند که مصداق این فرموده الله سبحانه و‌تعالی قرار گیرند؟

﴿فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا ‌أَرْحَامَكُمْ * أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ﴾ ]محمد:22-23[

ترجمه: پس اگر (از الله و پیامبر) روی گردان شوید، آیا از شما جز این انتظار می‌رود که در زمین فساد کنید و (بر سر مال و منال دنیا) قطع رحم نمایید؟ آنان (که روی گردانند) کسانی هستند که الله لعنت شان کرده و گوش شان را کر و چشم (بصیرت) شان را کور کرده است.

ای مردم خلیل الرحمن! امروز این‌جا قرار داریم تا با معیار درست به حقیقتِ مسایل نگاه کنیم و با شما یک جا موقف را اختیار کنیم که سبب رضایت الله سبحانه و‌تعالی گردیده و از شر شیطان نجات یابیم.

سوال اساسیِ که نیاز به جواب دارد، اینست که آیا مقامات فلسطین و نهاد‌های امنیتی آن واقعاً می‌خواهند که حالت آشوب و فتنه ختم گردد یا این که جنایات ظالمان را می‌خواهند بپوشانند؟!

در واقع مقامات فلسطینی با وجود توانائی اجازه دادند که قتل و کشتار و تباهی رخ دهد. برعکس؛ این مقامات وضعیت را طوری نشان دادند گویی که برای جلو‌گیری این فتنه تلاش می‌ورزند. اشخاصی‌که تیر‌اندازی نمودند، دوکان‌ها، خانه‌ها و موتر‌ها را حریق کردند، نام و مکان آن‌ها برای همه معلوم است و نهاد‌های امنیتی، استخبارات و مسئولین همۀ آن‌ها را به خوبی‌می‌شناسند. پس، چگونه آن‌ها می‌توانند با جرئت دست به چنین کاری زنند و حتی دستگیر نگردند و اگر آن‌ها دستگیر شوند، بعد از یک یا چند روز دوباره آزاد می‌گردند. در حقیقت؛ بیش‌‌تر این ظالمان جنایت‌کار اعضای مقامات فلسطین هستند و یا هم این مقامات اعمال زشت افراد خود را تحت پوشش قرار می‌دهند. پس؛ آیا برای این جنایات مقامات فلسطین که این شهر را فرا گرفته کدام توضیح و دلیل وجود دارد؟!

اگر مقامات فلسطین واقعاً خواهان توقف این جنایات می‌بودند، باید در جستجوی این جنایات‌کاران و ظالمان می‌بود؛ در حالی‌که از گذشته تا حال مانع اشخاص می‌شوند که علیه دولت یهود می‌جنگند و این مقامات حتی در اشغال این سرزمین همکاری نمودند و اگر یک شخص به کوه فرار نماید وی را نیز تعقیب می‌کنند. در حقیقت مقامات فلسطین خطر اصلی که امنیت، جان و مال مردم را تهدید می‌کند، درک نمی‌نمایند و در مقابل این تهدید، خود را ناتوان احساس می‌کند، در حالی‌که باید میل سلاح‌ها علیه یهود جهت یابد. اما دیده می‌شود که برای ممانعت از تمام منابع خود استفاده کرده و کسی‌که این کار را انجام دهد، وی را به بهانه‌های مختلف متهم می‌سازد. آیا برای همدستی در تباهی و به آتش کشاندن این شهر کدام توضیح و دلیل دارند؟

امروز مقامات فلسطین، شما را احمق ساخته و فریب می‌دهند، در حالی‌که جنایت‌کاران تحت نظر آن‌ها مرتکب جنایت شده و غفلت این مقامات برای توقف آن‌ها در حقیقت همدستی و شریک جرم بودن مقامات را در ویرانی هر خانواده، دزدی مال و بی‌عزت هر فرد را نشان می‌دهد.

ای مردم! بیش‌‌تر بودجه این مقامات در خدمت نهاد‌های امنیتی قرار می‌گیرد، بودجه که باید برای رفاه و آسایش مردم مصرف شود، این پول با جمع‌آوری مالیات از مردم اخذ می‌گردد که در این سال تقریباً چهار بیلیون دالر تخمین شده است. این ثروت هنگفت به خصوص تحت اداره الخلیل "هبران" توسط مالیات سنگین و کمر‌شکن بدست می‌آید. اما در عوض حد اقلِ امنیت و خدمات را برای مردم فراهم نمی‌سازند. حتی یک مکتب یا یک شفاخانه را اعمار نکرده و نه یک مسجد را آباد کرده و نه به سطح ابتدائی، زمینه خدمات را فراهم ساخته اند، پس این همه پول چی می‌شود در حالی‌که برای محافظت مردم این شهر نیز استفاده نمی‌گردد؟

ای مردم شهر ابراهیم علیه السلام! اعمال چون قتل، ویرانی و تهدید، اعمالِ حرام اند که مربوط به تعصب جاهلیت می‌گردد و خانواده‌ها باید از آن اجتناب کرده و از چنین اعمال دوری نمایند و عاملین آن را باید برملا سازند.

چنین اعمال برعلاوه که مخالف شریعت اند، آتش فتنه را در میان قبایل و حتی میان امت شعله‌ور می‌سازد و هدف ما نیز جلوگیری از آن می‌باشد. لذا ما خانواده‌ها را از خطر بزرگ اشخاصی‌که از احساسات و عصبانیت مردم سوء استفاده کرده و وادار به انجام اعمال حرام مانند ریختن خون برادر مسلمان می‌سازند و منحیث وسیله از آن‌ها استفاده می‌نمایند، هشدار می‌دهیم. آن‌ها خطر بزرگ تباهی و ویرانی این کار را درک نمی‌کنند و ما به خانواده‌ها می‌گوئیم که اشخاص وجود دارند که از خانواده‌ها به حیث وسیله استفاده کرده تا رابطه مستحکم خانواده را از هم بپاشند و پلان‌های را تطبیق نمایند که به آن‌ها دستور داده شده اند و به این شیوه کثیف و زشت مشروعیت جنایات و ظلم که توسط افراد در خانواده‌ها انجام می‌شوند را می‌خواهند به دست بیاورند تا آن‌ها را وادار به تطبیق پلان‌های نمایند که نمی‌دانند از طرف کی طرح می‌گردد.

ای اهل خلیل الرحمن! استقامت شجاعانۀ شما در مقابل پروژه‌های دشمنان اسلام، آن‌ها را خشمگین ساخته است.

شما موهبت "وقف" تمیم را دارید، شما از همدستی از پلان شوم روسیه جلوگیری کردید و هم‌چنان مانع نفوذ آن در میان ساکنین خود شدید. به همین دلیل پوتین را خشمگین، یهود را قهر و دسایس مقامات فلسطین را افشا نمودید.

شما در دفاع از پول کارمندان نقش مهمِ را ایفا نمودید و اجازه ندادید که مقامات فلسطین تحت نام اقدام اجتماعی امنیت آن را دزدی نمایند. همان‌طوری‌که در مقابل امریکا، اروپا، نهاد‌های وفادار و توافق نامه کثیف سیدو استقامت نمودید و بالای آن‌ها غلبه کردید حالا نیز به این کار خود ادامه دهید.

استقامت و موقف روشن و ثابت شما، مقامات فلسطین و باداران‌شان را خسته ساخته است، به همین دلیل از منازعات خانواده‌گی سوء استفاده می‌نمایند و قبلاً نیز با‌‌ترویج فساد فتنه را ایجاد می‌کردند. بر علاوه، بعضی کار‌های پنهانی و تنظیم شده نیز صورت می‌گرفت تا این شهر را در فساد و تباهی فرو ببرد تا این که نتوانند در مقابل پروژه‌های دشمنان اسلام ایستاده‌گی نمایند.

علاوه بر آن؛ شما طمع و حرص یهود نسبت به این شهر را بهتر می‌دانید و برای همه هویدا‌ست که نهاد "شبک" مرجعی است که در این شهر که در سال 1948 اشغال شد جرم و جنایات را راه‌اندازی می‌نماید. پس؛ آیا فکر کرده اید که رئیس "شبک" چند روز قبل در منطقه رام الله چی می‌کرد؟

ای مردم عزیز شهر خلیل الرحمن! شما را به تقوای الهی امر می‌کنیم و این فرموده الله سبحانه و‌تعالی را به شما یاد آورد می‌شویم:

﴿وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ ‌مَا ‌اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَاناً وَإِثْماً مُبِيناً﴾ ]احزاب:58[

ترجمه: و کسانی‌که مردان و زنان مؤمن را (با متهم کردن) به اعمالی که انجام نداده اند، می‌آزارند، بی‌تردید بهتان و گناه بزرگی بر عهده گرفته اند.

ما شما را از روزی هشدار می‌دهیم که قلب‌ها و چشم‌ها از بزرگی الله جبار و قهار وحشت زده می‌گردند. الله سبحانه و‌تعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ ‌مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى * وَمَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِناً قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى﴾ ]طه:74-75[

ترجمه: مسلماً کسی‌که گنه کار به پیشگاه پروردگارش بیاید، دوزخ برای اوست که در آن نه می‌میرد و نه زندگی می‌کند و کسانی‌که مؤمن بیایند، در حالی‌که کارهای شایسته انجام داده اند، برای آنان برترین درجات است.

ما شما را از چیزی منع می‌کنیم که پیامبر صلی الله علیه و‌سلم از آن منع نموده است:

«لَا تَحَاسَدُوا، وَلَا تَنَاجَشُوا، وَلَا تَبَاغَضُوا، وَلَا تَدَابَرُوا، وَلَا يَبِعْ بَعْضُكُمْ عَلَى بَيْعِ بَعْضٍ، وَكُونُوا عِبَادَ اللهِ إِخْوَاناً الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ، لَا يَظْلِمُهُ وَلَا يَخْذُلُهُ، وَلَا يَحْقِرُهُ التَّقْوَى‌هاهُنَا» وَيُشِيرُ إِلَى صَدْرِهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ «بِحَسْبِ امْرِئٍ مِنَ الشَّرِّ أَنْ يَحْقِرَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ، ‌كُلُّ ‌  الْمُسْلِمِعَلَى الْمُسْلِمِ حَرَامٌ، دَمُهُ، وَمَالُهُ، وَعِرْضُهُ»

ترجمه: حسد نورزید، قیمت‌ها را بلند نبرید، نفرت و دشمنی نکنید و در معامله دیگران معامله نکنید و بنده‌های الله سبحانه و‌تعالی باشید. مسلمان برادر مسلمان است، نه بالای وی ظلم می‌کند، نه ذلیلش می‌سازد و نه تحقیرش می‌کند. تقوا این جاست (هنگام گفتن این سخن) سه مرتبه به سینه‌اش اشاره نموده. برای یک مسلمان شر آن است که برادر مسلمانش را تحقیر نماید. خون، مال و آبروی یک مسلمان برای تمام مسلمانان حرام است.

پس از الله سبحانه و‌تعالی بترسید و دعوت جاهلیت را رها کنید! از الله سبحانه و‌تعالی بترسید، عبدِ الله سبحانه و‌تعالی و برادران یک دیگر باشید! اگر بالای چیزی نزاع کردید، پس این امر الله سبحانه و‌تعالی برای شما کافی‌ست.

﴿فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ ‌فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً﴾ ]نسا:59[

ترجمه: و اگر درباره چیزی (از احکام و امور مادی و معنوی و حکومت و جانشینی پس از پیامبر) نزاع داشتید، آن را به الله و پیامبر ارجاع دهید  اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، این (ارجاع دادن) برای شما بهتر واز نظر عاقبت نیکوتر است.

ای اهل خلیل الرحمن! خطر این فتنه بی‌نهایت بزرگ است و آتش را که می‌خواهند شعله‌ور سازند، همه را نابود خواهد کرد و شما را هشدار می‌دهیم که چوب سوخت این فتنه نگردید.

چیزی‌که اتفاق می‌افتد، مشکل ساده یا زود‌گذر نیست، پس به دشمنان خود فرصت ندهید و قبل از این که این فتنه وسیع‌‌تر و عمیق‌‌تر گردد مسایل را میان خود حل نمائید که در غیر آن برگشت و پشیمانی سودی نخواهد داشت.

در اخیر:

این را بدانید که در هر حادثه، قیمت عدم تطبیق احکام الله سبحانه و‌تعالی را می‌پردازیم و قیمت آن را با عزت، جان اطفال، سرزمین، امنیت و مال خود می‌پردازیم، چنان قیمتی‌که عقل‌ها، قلب‌ها، آبرو، دختران و پسران را از ما گرفته است. اگر نظام اسلام بالای ما تطبیق می‌گردید، هیچ خونِ ریختانده نمی‌شد، هیچ مالِ ضایع نمی‌گردید، هیچ زنِ و طفلِ نمی‌ترسید و هیچ رابطه اجتماعی از هم نمی‌پاشید.

پس؛ برای حاکمیت نظام الله سبحانه و‌تعالی بشتابید تا از این بد‌بختی نجات یافته و از نصرت الله سبحانه و‌تعالی شادمان گردید.

﴿وَيَوْمَئِذٍ ‌يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾ ]روم:4-5[

ترجمه: و آن روز (که رومیان پیروز شوند) مؤمنان شادمان و خوشحال خواهند شد به سبب نصرت و یاری الله (آری او) هرکس را بخواهد یاری می‌دهد و تنها او توانای شکست ناپذیر و مهربان است.

یا الله سبحانه و‌تعالی! قلب‌های مسلمین را واحد بگردان و آن‌ها را مورد لطف، عفو و رحمت خود قرار بده! آن‌ها را از وسوسه‌های شیطان در پناه خود قرار داده و در مقابل دسایس منافقین و انسان‌های شرور محافظت نما و نصرت خود را شامل حال شان بگردان!

یا الله سبحانه و‌تعالی! انتقام ما را از اشخاص که بالای ما ظلم نمودند، علیه ما جنگ کردند و ما را بی‌عزت ساختند، بگیر! یا الله سبحانه و تعالی! به لطف خود ما را از شر شیطان در امان خود نگهدار! توفیقِ نصرت خود را شامل حال ما بگردان که توسط آن دین ظاهر گردد، قدرت دعوت خود را فراگیر و ظالمان را سرنگون نما!

یا الله سبحانه و‌تعالی! مسئولین فلسطین در برابر دین و مومنین خیانت نموده اند! یا الله سبحانه و‌تعالی! از شر آن‌ها و از شر اعمال آن‌ها به شما پناه می‌بریم! یا الله سبحانه و‌تعالی! وضعیت ما و آن‌ها از شما پنهان نیست، پس به لطف خود پیروزی خود را نصیب ما بگردان و ما را با ملایک خود نصرت کن و قلب‌های ما را با نور ایمان منور بگردان و قلوب دشمنان‌ات را از ترس و حقارت مملو بگردان!

الحمد لله رب العامین

سزاوار ستایش رب عالمیان است

حزب‌التحریر-سرزمین مقدس فلسطین

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...

عموم ثابت از طریق استنباط

  • نشر شده در فقهی

به علي غيث أبوالحسن

پرسش

السلام عليكم ورحمة الله وبركاته!

در کتاب شخصیه اسلامی جلد3صفحه 331 قول الله سبحانه وتعالی آمده است: ﴿فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ﴾ [طلاق: 6] ترجمه:اجر آن‌ها را بدهید. این‌جا لفظ عام است که شامل اجر شیر دهنده، کار گر، خانه و موتر و غیره می‌شود..

تبصره: از متن آیت درست نیست که غیر از اجوره شیر دهنده چیزی دیگر مانند کار گر، موتر و غیره استنباط شود، برای‌تان  چنین بیان می‌کنیم:

1-             قاعده شرعی چنین است: (عموم لفظ در موضوع یک‌حادثه) آیت عام است که هر شیر دهنده را در بر می‌گیرد، هر شیر دهنده مستحق اجوره شیر دادنش می‌باشد و موضوع آیت اجوره شیر دادن است.

2-             قول الله که فرموده: ﴿فَآتُوهُنَّ﴾ یعنی بدهید زنان طلاق شده‌ی  شیر دهنده‌ها را. ضمیر هن به زن‌ها بر می‌گردد و ضمیر هن شامل ضمیر هم نمی‌شود. پرداخت اجوره برای زن طلاق داده شده‌ی بائن شیر دهنده می‌باشد که شامل تمام زن‌ها می‌شود و معلوم‌دار است که خطاب مونث مشمول مذ کر نمی‌شود.

3-             آیت لفظ عام است، به اجرت شیر دهنده، کار گر، خانه، موتر وغیره شامل می‌گردد. مانند: «فإن أرضعن لكم، فآتوا الأجراء أجرهم» اگر برای شما شیر دادند، مزد اجیران را بدهید.لفظ اجراء شامل ذکور واناث می‌شود و موضوع آن اجوره و شیر دادن حادثه است. وقول: ﴿فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ﴾ از آن حکم جزئی استنباط می‌شود و آن اجاره شیر دهنده است وهم‌چنان حکم کلی نیز استنباط می‌شود.از متن عقلاً ثابت می‌شود که اجیر وقتی‌که کار را انجام داد مستحق اجر می‌گردد. علی غیث ابو الحسن

پاسخ

وعليكم السلام ورحمة الله وبركاته!

برادر من از شما به خاطر توجه‌تان به‌بحث‌های عمومی در زبان قدر دانی می‌کنم؛ لیکن شما در موضوع خوب تدبر ننموده اید، یک‌جانب را گرفته، جانب دیگر را ترک نموده اید. و یا شاید شما سوال را به اسلوب نیکو بیان کرده، خواهان تفسیر آن اید. شما سوال نکردید، بلکه تبصیره کردید که: «از نص آیت فقط اجاره زن شیر دهنده استنباط می‌شود.» موضوع را بسته نموده، جواب دادید. جای سوال و تفسیر نمانده است.

با وجود آن از سوال تان معلوم می‌شود که به موضوع توجه دارید. از عدم احسان‌تان در مورد نحوه سوال در گذر شده، جواب‌ خواهم داد. الله شما را به بهترین کار هدایت نماید.

بحث در مسئله‌ی فوق‌الذکر از مسایل اصول می‌باشد که نیاز به بررسی همه‌جانبه دارد. یک‌جنبه آن گرفته شده مبنی بر آن حکم شده مشکل حل نمی‌شود؛ گرچند درباره انواع عموم تدبر کردید تا حدی خواستید که در دنبال آن بروید؛ اما به نتیجه مطلوب نرسیدید. ما انواع عموم را در شخصیه در جلد سوم، در صفحه235-237تحت عنوان: راه های ثبوت عموم لفظ بحث نموده که در ذیل به بعضی از قسمت های آن اشاره می‌نماییم:

«عموم ثابت توسط لفظ، یا زبان مطابق وضعش ثابت و استفاده‌اش می‌کند و یا توسط عرف استفاده شده، ثابت می‌شود یا توسط عقل ثابت شده، استنباطی می‌باشد نه محض عقل. به عبارت دیگر، عموم لفظ از طریق عرب که لفظ  را عموم وضع نموده اند یا از طریق استنباط از نقل ثابت گردیده است...»

عموم ثابت شده از طریق نقل یا استفاده شده از وضع لغت است یا استفاده شده از طریق استعمال اهل لغت می‌باشد؛ ولی عموم که اهل لغت آن را وضع نموده اند دوحالت دارد:یکی آن  ذاتاً عام باشد به غیر خودش نظر به قرینه محتاج می‌شود.

عموم آن از نظر اهل لغت استفاده شده، قرینه موجود می باشد؛ اما عام استفاده شده از اهل زبان با عام استفاده شده از نظر عرف مانند قول الله سبحانه وتعالی: ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ﴾ [نساء: 23] ترجمه: حرام شده برای شما مادر های تان. اهل عرف این ترکیب را از حرمت چیزی معین به جمع و عام نقل نموده اند. مراد از زنان بدون در نظر داشت استخدام وخاص نمودن شان است. مانند قول دیگر الله: ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ﴾ [مائده: 3] ترجمه: بر شما خود مرده حرام شده است.  از این آیت مطابق خوردن عرف حمل می‌شود، حقیقت عرفی چنین است.

اما عام ثابت از طریق استنباط که قاعده او آن است که به اساس ترتیب حکم بر صفت توسط آوردن فاء سببی تعقبیه شناخته می‌شود.مثال فرموده الله متعال: ﴿وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا﴾ [مائده: 38] ترجمه: دست مرد دزد وزن دزد را قطع کنید. این چنین فهم می‌شود عموم و انواع آن؛ مخصوصاً عام ثابت از طریق استنباط، جواب ذیلاً ارائه می‌گردد:

سوال‌تان در کتاب شخصیه جزء سوم صفحه 327چنین آمده است:

قول الله تعالی که فرموده است: ﴿فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ﴾ لفط عام است که شامل اجاره زن شیر ده، کارگر، خانه، موتر وغیره می‌شود. گفته نمی‌شود که  اجاره کار گربا شیرده قیاس شده است. یا اجاره موتربر اجاره کار گر قیاس شده باشد؛ بل‌که آن در جزئیات در تحت آن می‌آید.

عام مورد نظر دراین جا عام است که  به سبب داشتن منفعت مستحق اجر شده است. این‌گونه عام گرفته شده از ترتیب اجر است که شیر دادن خود منفعت است توسط آوردن فاء تعقبی و سببی. آیت بیان می دارد: ﴿فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ﴾ سبب مستحق شدن اجر منفعت است که از شیر دادن حاصل می‌شود. دلیل آن عمومیت استحقاق اجر است بر پوره گرفتن منفعت، برابر است که اجوره برای شیر دادن باشد یا اجاره برای حصول منفعت، مثل مزد کارگر. یا اجاره در بدل اخذ منفعت درعین شیء مانند موتر، تمام آن گرفته شده از نوع اخیر عموم است که از طریق استنباط با آمدن فاء تعقیب و سبب ثابت می‌شود. از طریق قیاس فرع از اصل که علت خاصی در آن نهفته باشد، گرفته نشده است که گویا پوره شدن منفعت به علت اجوره باشد. از یک دید اجاره کار کر و موتر در آن داخل است و اجاره زن شیرده با اجاره کارگر و موتر ملحق نمی‌شود.

امیدوارم که جواب سوال واضح شده باشد و شما تذکر ما را که درست بوده، درک کرده باشید.

از نظر علمی آیت مبارکه از اصول دلایل اجاره در شریعت می‌باشد. هیچ کس از اهل علم  آن‌را محدود به شیر دادن نکردند؛ چنان که می‌دانم، در بعضی مصادر چنین وارد شده که برای تان نقل می‌کنیم:

- درکتاب"بداية المجتهد ونهاية المقتصد" تألیف ابو ولید محمد بن رشد قرطبی مشهور به ابن رشد نواسه،  متوفای 595هـ.ق ناشر کتاب: دارالحدیث –قاهره. در قسمت کتاب اجارات چنین آمده است: «اجاره در نزد تمام فقهای امصار و صدر اول جایز می‌باشد. دلیل اکثر این قول الله تعالی است: ﴿إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ﴾ [قصص: 27] ترجمه: من می‌خواهم که یکی از این دو دختر را  به نکاح تو در آورم. وفرموده دیگر:  ﴿فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ﴾ [ طلاق 6 پایان.

درکتاب مغنی که از ابن قدامه بوده، در باب اجاره ها آمده است: اصل درجواز اجاره کتاب و سنت واجماع است. اما دلیل کتاب:  ﴿فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ﴾، [طلاق: 6]  این آیت دلیل اجاره می‌باشد.

برادر‌تان عطا بن خلیل ابوالرشته

مترجم: بدرالدین"حسینی"

 

ادامه مطلب...

جوابیه مطبوعاتی Featured

  • نشر شده در سودان

برادر عزیز، استاد محمد عبدالله "یعقوب"!

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

ما تبصره شما را در رابطه به بیانیه حزب‌التحریر-ولایه سودان تحت‌عنوان "توافق برهان و حمدوک ... تا چه مدت کشور ما میدان جنگ و نزاع‌های بین‌المللی باشد؟ در ستون "سفر القوافی" روزنامه "الاحرم الیوم" به روز پنج‌شنبه تاریخ  25 نوامبر 2021 ، خواندیم.

لطف‌تان خواهد بود، اگر اجازه دهید تا در پاسخ به تبصره شما چند نکته را بیان کنیم.

در قدم اول؛ سپاس‌گذاری خالصانه و اظهار قدردانی می‌کنیم از شخصیت گران‌قدر شما و روزنامه‌تان، که همیشه ما را با چاپ نشریه‌های حزب‌التحریر در روزنامه خویش از یاد نبرده‌اید! این درحالی‌ست که اکثر رسانه‌ها و روزنامه‌ها از نشر و چاپ نشرات حزب‌التحریر که از سوی حزب دریافت می‌کنند، مانند اعلامیه‌ها، بیانیه‌ها وغیره خودداری می‌کنند که بازتاب دهنده قضایای داغ و مهم سیاسی سودان یا هرجای دیگر می‌باشد؛ طوری‌که از آن‌ها هیچ یادآوری مثبت یا منفی نداشته اند؛ حتی من‌حیث یک واقعه یا خبر هم یاد آوری نکرده و ادعای بی‌طرفی کرده اند؛ در حالی‌که این منافی مسلک خبرنگاری واقعی می‌باشد.

ثانیاً؛ ادعای شما مبنی بر این‌که حزب‌التحریر از "البرهان" حمایت می‌کند، با گفتن این‌که "حالا حزب‌التحریر مهر و عاطفه‌اش را به روی البرهان بدون توریه آشکار ساخت"، این سخنان کاملاً در مغایرت با واقعیت است. خط‌مشی حزب التحریر مانند آفتاب در آسمان صاف واضح و روشن است که دنبال ازسرگیری زندگی‌اسلامی با تأسیس خلافت راشده برمنهج نبوت است و حزب با امت کار و فعالیت می‌کند تا این قضیه را برای امت حیاتی و سرنوشت‌ساز بسازد و مستلزم حمایت و قدرت است تا مردم این‌قدرت را به دست گرفته و حزب را در راستای تأسیس خلافت بر منهج نبوت حمایت کنند و بر اساس تطبیق کتاب الله و سنت رسول‌اش صلی‌الله علیه وسلم با خلیفه بیعت کنند. از دید ما "البرهان" هم مانند حکام دیگر مسلمانان جهان همه آن‌ها مزدور استند، آن‌ها حکم بغیر ما انزل الله می‌کنند و دسیسه‌های کفار استعمارگر را در سرزمین‌های اسلامی تطبیق می‌کنند. از طرف دیگر، در ابلاغیه آن‌چه که در سودان جریان دارد، یک کش‌مکش امریکایی به نمایندگی البرهان و یارانش و کش‌مکش انگلیس به‌نمایندگی حمدوک و تیم اش است، کجاست مهر و عاطفه آن؟!

سوم؛ سخن و تقاضای شما بخاطر حزب‌التحریر مبنی بر این‌که در پارچه‌سازی و تفرقه سبقت می‌کند و (به قول شما) تفاوت دیدگاه‌ها در صد بیانیه. ما می‌گوییم که این پارچه‌سازی توسط کفار استعمارگر به راه انداخته شده است، برای این‌که او از جمله کسانی است که با انهدام خلافت در رجب 1342 هـ.ق. مصادف با 3 مارچ 1924م؛ درست زمانی‌که وی سرزمین‌های اسلامی را به دولت‌های ملی کوچک و نمونه تقسیم کرد و امت را پارچه پارچه ساخت که وظایف آن‌ها خدمت به کفار استعمار‌گر بوده است، نه احیای امت و خدمت برای امت. اما کاری‌که حزب‌التحریر انجام می‌دهد تنها راهی‌ست برای احیای دوباره امت که آن خلافت است؛ طوری‌که شما می‌دانید، خلیفه کسی است که امت را وحدت سیاسی می‌بخشد تا دستان کفار استعمارگر را که به واسطه حکام مزدور و بعضی رسانه‌ها و سیاسیون در سرزمین ما مداخله کرده و منابع و امکانات ما را غارت می‌کنند قطع کند.

در نتیجه: از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم تا ما و شما را طرف‌دار حق و مخلص به خودش بگرداند و توفیق مجاهدت در حاکم ساختن قانون‌اش را در روی زمین با تأسیس خلافت بر منهج نبوت برای ما اعطا کند.

ابراهیم عثمان "ابو خلیل"

سخنگوی رسمی حزب التحریر-ولایه سودان

مترجم عبدالرحمن قاطع

 

ادامه مطلب...

توافق‌نامه سیاسی میان البرهان و حمدوک سرزمین ما تا چه زمانی میدان‌ درگیری‌های بین‌المللی باقی خواهد ماند؟!

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

روز یکشنبه، به‌تاریخ 21 نومبر 2021م، یک توافقنامه‌ای سیاسی بین دو ابزار استعمار بین‌المللی، آقای البرهان و حمدوک در سودان به امضاء رسید. این توافقنامه در چهارده ماده برای تنظیم مجدد صحنه سیاسی به نفع ارتش انجام شد. این امر پس از کودتای البرهان علیه حمدوک و بازداشت خانگی وی در تاریخ 25 اکتبر 2021م، صورت گرفت. ‏امریکا، انگلیس، ابزار داخلی‌شان و سایر کشورها بسیار سریع ازین توافقنامه استقبال کردند.

ما در حزب التحریر ولایه-  سودان، می‌خواهیم در خصوص حقایق آتی توضیحاتی داشته باشیم:

اول: عبور از خطوط قرمز توسط غیرنظامیانی‌که مرتبط با استعمار اروپایی‌ها به ویژه انگلیس اند و درخواست‌شان برای ریاست شورای حاکمیت و سپردن دستگاه‌های امنیتی به دست نخست وزیر تا آن‌ها‌ را تجدید ساختار و تنظیم مجدد بکند و آن‌ها را از نفوذ امریکا رهایی بخشیده و به خدمت‌گذاری نفوذ انگلیس قرار دهد. تمامی نکات فوق الذکر کودتای البرهان را تسریح نموده است که برایش پلان‌گذاری شده بود و تحت نظارت فرستاده ویژه امریکا آقای "جيفری فيلتمان(Jeffrey Feltman)" در سفرش به سودان که در شامگاه 24 اکتبر 2021م به اختتام رسید، قرار داشت.

دوم: غیرنظامیان به رهبری حمدوک، برای مجبور کردن البرهان به عقب‌نشینی از کودتایش بر فشارهای عمومی و بین‌الملی شرط بندی کردند و این امر شرط اساسی باخت بود! خُب، پس کسی‌که برای دو سال مردم را با عذاب ذلت‌بار، تطبیق نظام ناعادلانه کپیتلیزم/سرمایه‌داری با دستورات مستقیم و صدور فرمان‌های تنظیم شده از سوی دشمن کافر غربی، دچار کرد؛ چگونه این حاکم تصور کرده می‌تواند که مردم برای حمایت‌اش به‌ خیابان‌ها بیرون می‌شوند؟  بناءً این امر یک ناامیدی و پاسخ به  هر یک از تظاهرات است که هر کدام ضعیف‌تر از قبلی‌اش بود. فشار‌های بین‌المللی ضعیف بود، زیرا امریکا حاضر نشد اقدامات البرهان را به عنوان یک کودتا توصیف کند. نید پرایس(Ned Price)، سخنگوی امور خارجه امریکا اظهار نمود: «ایالات متحده، آن‌چه که در سودان اتفاق افتید را یک تصاحب و تسلط نظامی تلقی نمود و کلمه کودتا نیاز به ارزیابی قانونی دارد.» (منبع: کانال الحرة 2021/10/26). هم‌چنین، فيلتمان تصریح نمود که وی حکومت غیرنظامی را همراه یا بدون حمدوک در سودان قبول می‌کند و چنین گفت: «ما مجدداً تأیید می‌کنیم که احیای مشارکت مردمی به رهبری حمدوک یا بدون او یک امر ضروری است.» (منبع: العربية نت 2021/11/02م).

سوم: وقتی پیام رسید که واکنش خیابانی ضعیف است و این‌که معجون/ترکیب آمریکایی آماده است، مالی فی، دستیار وزیر امور خارجه امریکا در امور آفریقا، از 14 تا 16 نوامبر 2021م به خرطوم بازگشت. طبق بیانیه سفارت امریکا در خرطوم، به نقل از اناطولی که هدف دیدار چنین است: «بسوی حمایت به دستیابی یک راه‌حلی برای بحران سودان و بازگشت حمدوک به دفتر کارش.»

هرچند، در میان تنظیم و ترتیب فیلم‌تان برای یک کودتا و آمدن آقای مولی، آب‌های زیادی از زیری پل جاری شد که مستلزم بر این شد که غلامان انگلیسی به خصوص حمدوک، سقف خود را کوتاه کنند و به بازگشت‌اش من‌حیث نخست وزیر قانع شد و بر اساس توافقنامه سیاسی تحت نظارت شورای حاکمیت و نظامی کار بکند و هرگز تقاضای ریاست شورای حاکمیت و تجدید ساختار خدمات امنیتی را نکند.

فلهذا، سرزمین ما به یک میدانی برای درگیری‌های بین‌المللی در میان قطب استعماری سابقه یعنی انگلیس، به نمایندگی حمدوک و دعوت‌گر مدنی، قطب استعماری جدید یعنی امریکا به نمایندگی رهبران مؤسسات نظامی، تبدیل شده است. مفکوره‌های نظامی و مدنی یکی از ابزارهای این جنگ و درگیری است، آن‌ها‌ دو رخ یک سکه اند؛ دکترین(نظریه پردازان) جدایی دین از زنده‌گی، با تمرکز به نفوذ استعمارگران و با غارت نمودن ثروت و خوبی‌های کشور، فلاکت و بدبختی را به ارمغان می‌آوردند. این امر حقیقتی‌ست که مثل آفتاب روشن است و هیچ تسلی برای احمق‌ها، ساده‌لوحان و فریب خوردگان نیست.

ای مخلصین اهل قدرت و نصرت!

 ‏شما در پیشگاه الله سبحانه‌و‌تعالی برائت حاصل نمی‌کنید، مگر با گرفتن حکومت از غلامان دست‌نشانده‌ که مردم را تحقیر و زنده‌گی‌شان را به فساد کشانیده است و با حمایت حزب‌التحریر که در میان امت است و با آن‌ها برای تأسیس مجدد خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت فعالیت نمایید که این دولت استعمارگران را ریشه‌کن خواهد کرد، اسلام را به‌طور کامل تطبیق خواهد کرد و آنچه را که تمدن غربی در سراسر جهان به فساده کشانیده است را ترمیم خواهد کرد. بناً این امر یا توسط شما انجام خواهد شد یا به‌غیر از شما، پس به نداهای‌که عزت درین جهان و فلاح در آخرت است، لبیک بگویید.

ای اهل سودان؛ حق سبحانه‌وتعالى می‌فرماید:

﴿...إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ...﴾ [رعد: 11]

ترجمه:...الله حال و وضع هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر این‌که آنان احوال خود را تغییر دهند،...

فلهذا، اولین قدم در تغییر فهم از واقعیت در مورد مبدأ/ایدیولوژی اسلام عظیم من‌حیث یک عقیده و نظام زنده‌گی است که توسط خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت تطبیق می‌شود. پس برای "پروژه احیای‌" تان بر اساس وحی عظیم، که توسط حزب‌التحریر به‌منظور مطالعه آن، حمل آن، نصرت بخشیدن آن و ظاهر ساختن آن در صحنه دولت داری، توسعه و قاعده‌بندی شده است، جمع شوید؛ زیرا، درین راه خیر دنیا و آخرت نهفته است.

حزب التحریر-ولایه سودان

مترجم: داکتر زکریا

ادامه مطلب...

﴿أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ﴾[مائده: 50]

  • نشر شده در سوریه

ترجمه: آیا (آن فاسقان از پذیرش حکم تو بر طبق آن‌چه الله نازل کرده است سرپیچی می‌کنند و) جویای حکم جاهلیت (ناشی از هوا وهوس ) هستند؟ آیا چه کسی برای افراد معتقد بهتر از الله حکم می‌کند؟

(ترجمه)

از آغاز انقلاب مبارک شام در برابر رژیم مستبد و ظالم، توطئه رژیم‌های دسیسه‌گر و اقدامات‌‌شان برای از بین‌بردن انقلاب و فرزندان مخلص آن نیز آغاز شد؛ زیرا آن‌ها درک کردند که این انقلاب تهدید بزرگی برای بزرگ‌ترین رژیم ظالم و مزدوری می‌باشد که پلان‌های شوم آ‌ن‌ها را تطبیق می‌کند.

برتری انقلاب شام نسبت به سایر انقلاب‌های جهان عرب در این بود که آن‌ها شعار" رهبر ما تا ابد، پیامبر ما محمد" را سر دادند و فرزندان انقلاب آرزوی زندگی تحت‌عدالت اسلام را داشتند و برای آن قربانی‌های عظیمی را متقبل شدند، تعهد حیاتی آن‌ها منهدم کردن رژیم ظالم و تأسیس نظام اسلامی بود.

یکی از توطئه‌های غرب کافر و دست نشانده‌های آن به دام انداختن انقلاب در دام پول‌های کثیف سیاسی و بعداً منحرف کردن تصامیم آن‌ها، ساختن رهبران سیاسی و نظامی فریب خورده و متأثر کردن پیروان آن بود تا به‌هر خواست آن‌ها لبیک بگوید، آن‌ها گمراه شدند و مردم نیز گمراه شدند و آن‌ها ابزار داخلی برای تطبیق پلان‌های خارجی بودند. بناءً جهت‌ها منحرف، وفاداری غایب و اهداف ناپدید شد. ما دیگر نه شاهد شنیدن سخنان نابودی نظام هستیم و نه ضرورت حکم به اساس اسلام، بلکه بحث‌های حکومت انتقالی و کمیته تدوین قانون اساسی آغاز شد که جز برنامه سیاسی امریکا برای خاموش کردن شعله‌های انقلاب، که باوجود سختی‌های ناشی از توطئه و باوجود مشقت‌های طاقت‌فرسا هنوز هم در قلب فرزندان مخلص شعله می‌زند.

کشورهای توطئه‌گر به‌رهبری امریکا، درک کرده اند که منازعه آن‌ها و فرزندان مخلص انقلاب شام، مبارزه حیاتی است که به اساس دور نگهداشتن اسلام از منصه‌قدرت و حتی نابودی این مفکوره بناء شده است، زیرا عقیده آن‌ها سیکولریزم بوده که به اساس جدایی دین از دولت و جدایی دین از زندگی بناء شده است.

بنابر این، برای پافشاری بر سیکولر‌بودن دولت و این‌که قانون اساسی باید ساخته دست‌بشر باشد، امریکا اعضای کمیته تدوین قانون اساسی را از نماینده‌های رژیم ظالم و آپوزیسیون (مخالفان) سیکولر انتخاب و کمیته تدوین قانون‌اساسی را تشکیل داد تا تنها در قانون اساسی قبلی، که توسط آن قصاب شام بر مردم حکومت می‌کرد‌، تغییرات بیاورد. این به‌معنی اینست که همه قربانی‌ها و سختی‌ها را ما تنها  برای این متحمل شدیم تا در قانون اساسی قبلی تغییرات آورده شود و توسط قصاب جدید رهبری شویم، و این‌که شاید امریکا بر ما ترحم کند و قصاب قبلی را تغییر بدهد.

ای مومنان مخلص در انقلاب شام!

ما برای تغییر در قانون اساسی و تغییر از یک حکم به‌غیر از آن‌چه الله سبحانه و تعالی نازل کرده است، به دیگر حکم به غیر از آن‌چه الله سبحانه و تعالی نازل کرده است و از حاکمیت یک خائِن به‌حاکمیت خائِن دیگر انقلاب به پا نکردیم، بلکه ما علیه نظام کفری و استبدای قیام کردیم تا از سختی ظلم به راحتی عدالت پناه‌ببریم و به‌اساس قانون خالق حکیم و علیم بر ما فرمانروایی شود و این یگانه راه‌رستگاری در این دنیا و آخرت است.

ما برادارن شما در حزب التحریر-ولایه سوریه قانون اساسی را که اساس آن عقیده اسلامی است و تمام ماده‌های آن از مصادر شرعی به اساس اجتهاد شرعی اخذ شده است، به‌شما پیشنهاد می‎‌کنیم تا این یک‌میثاق برای همه ما، میان ما و خالق ما، میان ما و امت ما و مردم ما باشد؛ قانونی‌که ما تعهد به تطبیق آن کرده ایم. ما همه را از مواضع خود فرا می‌خوانیم و هریک را مطابق ظرفیت و توانایی‌شان، ما اشخاص صادق را از میان فرزندان و برادران خویش فرا می‌خوانیم تا متوجه مکلفیت خویش در برابر الله سبحانه وتعالی و امت خویش شوند تا با ما کار کنند و حکم به اساس قانون خالق خویش را دوباره احیاء کنیم و تمام قوانین اساسی ساخته دست بشر را رد نمایند که بندگی بندگان را به بندگان دایمی و حق حاکمیت را از خالق بندگان سلب می‌نماید.

ای مومنان در سرزمین شام!

تفاوت میان کسانی‌که اسلام را من‌حیث یک‌شعار و مفکوره عام حمل می‌کنند و کسانی‌که آن‌را من‌حیث قانون اساسی و برنامه زندگی حمل می‌کنند این است که دومی آن‌را به اساس دید دقیق، برنامه کامل، با جزئیات و طریقه درست شرعی که باید برای تأسیس این برنامه کامل تعقیب شود، حمل می‌نماید.

تنها با این برنامه می‌توانیم میان کسانی‌که شعارهای به ظاهر زیبا و اضافه‌گویی‌های کلی را سر می‌دهند و به زودی علیه آن و در مخالفت با آن عمل می‌کنند، با کسانی‌که مبدأ دقیق را انتخاب کرده و آن‌را محکم گرفته اند، تفاوت قایل شویم؛ آنانی‌که مبدأ خویش را حتی در حالات سخت، فریب‌ها و وسوسه‌ها رها نمی‌کنند.

به اساس اصول شرعی و برنامه واضح و روشن ما می‌توانیم با‌بصیرت کامل تمام کسانی‌که را که منحرف شده اند، به راه راست هدایت کنیم؛ اما در صورت از دست دادن آن‌ها ارتباط صرف فردی خواهد بود و اطاعت کورکورانه خواهد بود و راه ما اتفاقی خواهد بود، چنان‌چه ما در 10 سال اخیر با رهبران انقلاب بودیم.

ای مومنان در سرزمین شام!

امروز ما قانون اساسی خلافت را با تمام ارکان، نظام و قوانین حکومت‌داری به‌شما پیشنهاد می‌نماییم تا این دولت در اذهان امکان‌پذیر شود، جایی‌که حاکمیت از آن شریعت و صلاحیت مربوط امت می‌باشد. این دولت عدالت است که به اساس اسلام حاکمیت می‌کند، دولت ظالم، استبدای، ستم‌گر و خائِن تحت قانون ساخته دست‌بشر نیست.

ای مومنان در سرزمین شام!

مسوولیت احیای حاکمیت به اساس شریعت الله سبحانه وتعالی مکلفیت همه ما است و تنها در صورت امکان پذیر است که تمام نقشه‌ها و توطئه‌های دشمنان خویش را رد نماییم که قانون اساسی ساخته دست‌بشر در صدر آن قراردارد و می‌خواهند آن ‌را بر ما تحمیل نمایند. ما باید به‌یاد داشته باشیم که تنها آزادی و عزت با تطبیق قانون الله سبحانه وتعالی از طریق تأسیس خلافت اسلامی به منهج نبوت امکان پذیر است. در حقیقت این دولت تأسیس شدنی‌هست؛ زیرا وعده الله سبحانه وتعالی و بشارت پیامبر صلی‌الله علیه و سلم می‌باشد؛ پس به‌الله سبحانه و تعالی لبیک گفته با ما بپیوندید و برای تأسیس خلافت کار کنید.

الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُون﴾ [انفال: 24]

ترجمه: ای مومنان! فرمان الله را بپذیرید و دستور پیامبر او را قبول کنید؛ هنگامی‌که شما را به چیزی دعوت کند که به شما زندگی (مادی و معنوی و دنیوی و اخروی) بخشد، و بدانید که الله میان انسان و دل او جدایی می‌اندازد (و می تواند انسان را از رسیدن به خواست‌ها و آرزوهای دل باز دارد و اورا نمیراند و نگذارد عمر طولانی داشته باشد که مهمترین آرزوی دل هر انسانی است) و بدانید که همگان در پیشگاه الله گرد آورده می‌شوید( و به حساب و کتاب‌تان رسیدگی می‌گردد).

حزب التحریر ولایه سوریه

مترجم: خالد "سیف الله"

ادامه مطلب...

عام و خاص

  • نشر شده در فقهی

برادرگرامی! بعد از تقدیم سلام درمورد تعادل و ترجیح دادن کدام نص معین‌ را دریافت نکردم که در آن ذکرشده باشد که ظنی عام ترک می‌شود و به قطعی خاص عمل می‌شود؛ ولی به الفاظ متقارب‌المعنی وارد شده است؛ مثل اگرعام و خاص در قوت مساوی نباشند، یکی آن قطعی و دیگری آن ظنی باشد، قطعی ترجیح داده شده به آن عمل می شود و ظنی ترک شده به آن عمل نمی‌شود، برابر است که هردو عام باشد یا خاص و یا گرچند که قطعی خاص باشد و ظنی عام. این درست است که عمل به خاص بدون درنظر گرفتن عام در تمام حالات است. اگرعام ظنی و خاص قطعی بوده، یا عام قطعی و خاص ظنی باشد، در صورت تعارض بین عام و خاص در تمام حالات به خاص عمل می‌شود، اگرچند که عام قطعی و خاص ظنی هم باشد. در متن کتاب هم آمده بود که اگر قطعی عام باشد و ظنی خاص، به ظنی عمل می‌شود نه به‌قطعی. اگر نص عام و نص خاص وجود داشته باشد، فیصله به خاص می‌شود. بدون شک سنت عام کتاب‌را خاص ساخته است و کتاب عموم سنت‌ را خاص می‌سازد و عام کتاب مخصوص به کتاب می‌گردد و عام سنت، سنت‌ را خاص می‌سازد و عمل به خاص در تمام حالات مد‌نظر گرفته می‌شود؛ پس مشکل در کجاست؟ اما گفتۀ شما مبنی براین‌که عموم سنت به دره زدن زانی وارد شده است و قرآن سنگ‌سار شخص متأهل‌ را خاص ساخته است. این مسئله از باب عموم و خصوص‌است که به هردوی آن عمل کرده می‌شود. این قول شما را دچار اشتباه نموده است...

دریک مسئله به هردوی آن عمل نمی‌شود. به خاص عمل می‌شود و عام متروک می‌گردد. در صورتی به عام عمل می‌شود که به یک جزء ارتباط داشته باشد. مثل قول الله‌سبحانه وتعالی:

﴿الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ [نور: 2]

ترجمه: هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید.

 رسول‌الله صلی‌الله وعلیه وسلم  مرد متأهل‌ را که قطعی عام بود، عملاً رجم و سنگ‌سار نمودند، ظنی خاص این‌که اگر مرد متأهل آورده شود که زنا کرده باشد، آیا به هردوی آن عمل می‌کنی؟ نخیرعمل به خاص ظنی کرده شده که آن مربوط به متأهل می‌باشد. در این جا رجم می باشد، نه دره و عام که در مورد غیرمتأهل است، حکم آن دره می‌باشد.

هم‌چنان در صلح حدیبیه بخاری از براء روایت می‌نماید که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:

«أن لا يأتيك أحد منا وإن كان على دينك إلا رددته»

ترجمه:یکی از ما که در دین توست، اگر نزدت آمد باید برگردانیده شود.

این حدیث عام ظنی‌ست در مورد مرد و زن و الله تعالی درآیت دیگری می‌فرماید:

﴿... فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ [ممتحنه: 10]

ترجمه: ...هرگاه آنان را مؤمن یافتید، آنها را بسوی کفّار بازنگردانید.

آیت فوق خاص قطعی است در مورد زنان. اگرزنی از مکه به مدینه می‌آمد، آیا به هردوی آن عمل می‌کردیم؟ نخیر به خاص قطعی که مربوط زن می‌شد، عمل می‌کردیم و عام باقی می‌ماند؛ یعنی ارجاع زنان مربوط مردان می‌شد. این‌گونه عمل در یک مسئله خاص است نه عام.

سلام هایم‌را پذیرا شوید.

مترجم: بدرالدین "حسینی"

 

ادامه مطلب...

اطفال افغانستان از شدت گرسنگی تلف می‌شوند؛ در حالی‌که جامعه بین‌الملل به قیمت جان آن‌ها سیاست خود را بازی می‌نماید Featured

بر اساس گزارش سازمان‌ملل، افغانستان در معرض بد‌ترین بحران بشری در سطح جهان قرار دارد. بعد از تسلط طالبان در ماه آگست بر این کشور؛ تقریباً 50 در صد نفوس آن به دلیل قحطی شدید، استعمار غرب در دو دهه، توقف کمک‌های بشر دوستانه توسط جامعه بین‌الملل و ضبط بیلیون‌ها دالر ثروت این دولت توسط امریکا، با گرسنگی بی‌سابقه‌ای دست و پنجه نرم می‌کنند. رئیس اجرائیه برنامه‌غذائی جهان به نام دوید بیسلی می‌گوید که 95 در صد مردم این کشور غذای کافی ندارند و تقریباً 23 میلیون افغان به دلیل از هم‌پاشی وضعیت در معرض گرسنگی وخیم قرار دارند. وی حالت کشور را به "فاجعه ویران‌گر" تشبیه نموده گفت که قرار است "در روی زمین جهنمِ" برپا گردد. 14 میلیون طفل نیز در معرض گرسنگی شدید قرار دارند و سازمان‌های WFP و UNICEF هشدار دادند که بدون کمک فوری ممکن است یک میلیون طفل به اثر سوء تغذیه شدید تلف گردند. تعداد زیادِ قبلاً با سوء تغذی مواجه بودند که به جز از یک توته نان، چیزی برای خوردن نداشتند. با نزدیک شدن ماه‌های سرد زمستان، شرایط مأیوس کننده‌ای برای امت در افغانستان پیش‌بینی شده که بلافاصله منجر به نابودی آن‌ها خواهد گردید.

توقف بی‌رحمانۀ بیلیون‌ها دالر کمک توسط جامعه بین‌الملل، بانک‌جهانی و صندوق بین‌المللی پول به سرزمینی‌که همیشه متکی بر کمک‌ها بوده، هم‌چنان اقدام ادارۀ امریکا برای عدم دسترسی رهبری جدید افغانستان به 10 بیلیون ثروت خارجی، اقتصاد این کشور را سرنگون و دسترسی به خدمات صحی و خدمات‌عامه را مشکل ساخته و باعث بحران فاجعه‌بار بشری گردیده است. هدف آن‌ها از این کار، فشار آوردن بالای دولت طالبان است تا نسخۀ اسلامِ را تطبیق نمایند که با ارزش‌های لیبرال و سیکولری غرب ساز‌گاری داشته باشد. به همین دلیل قدرت‌های غربی و جامعه بین‌الملل از اصالیب گرسنگی و قحطی به‌حیث قوۀ فشار برای رسیدن به اهداف سیاسی خود استفاده می‌نمایند تا از حاکمیت دولت سیکولر در این سرزمین مطمئن گردند که در مدت 20 سال اشغال وحشیانۀ خود از طریق نظامی نتوانستند به این هدف برسند. آن‌ها بی‌شرمانه ادعا می‌نمایند که هدف شان تأمین آسایش و حقوق زنان و دختران در افغانستان است؛ در حالی‌که همین زنان و اطفال از شدت گرسنگی در معرض هلاکت قرار دارند، از خدمات صحی محروم اند و هیچ امیدی به بهتر شدن وضعیت اقتصادی خویش ندارند. بر اساس گزارش دیده‌بان حقوق بشر "بحران اقتصادی افغانستان؛ مخصوصاً زنان و دختران را شدیداً متأثر ساخته و برای بدست آوردن غذا، خدمات صحی و منابع مالی آن‌ها را با مشکل بزرگ‌تر مواجه ساخته است".

به برادران خود میان طالبان می‌گوئیم؛ فاجعه‌بشری را که با چشمان خود مشاهده می‌نمائید در حقیقت نتیجۀ وابستگی به کمک و مساعدت قدرت‌ها و سازمان‌های غربی می‌باشد. در واقع؛ چنین سازمان‌ها مانند ملل‌متحد همیشه وضعیت کشور‌های مانند افغانستان را وخیم و فاجعه‌بار اعلان می‌نمایند؛ در حالی‌که همین دولت‌های قدرتمند عضو آن، باعث بحران و بد‌بختی ملت‌ها می‌گردند. هدف مساعدت آن‌ها به جز از بدنام ساختن اسلام و مفاهیم آن چیزی دیگری نیست. آیا 20 سال کمک‌های بین‌المللی وضعیت افغانستان را بهتر و این سرزمین را خود کفا ساخته است؟ بدون شک که پاسخ این سوال منفی است، بلکه بد‌تر از همه اقتصاد آن را ور‌شکسته و تابع کمک‌ها نموده که در سطح جهان دومین کشور بود که مردم‌اش نیاز به کمک‌های فوری داشت، ولی حالا از این لحاظ در درجه اول قرار دارد.

اگر نظام جامع اسلام توسط دولت خلافت در افغانستان و جهان اسلام تطبیق می‌گردید؛ در آن صورت "مدل دولت-ملت" که حکومت‌ها را ضعیف و تابع خارجی‌ها می‌سازد، را ریشه‌کن و افغانستان و دیگر سرزمین‌های اسلامی را از نگاه بحران اقتصادی و فاجعه‌بشری به سمتِ ثبات دایمی هدایت می‌نمود. در غیر آن؛ افغانستان همیشه در چنگال خارجی‌ها قرار داشته و تابع اوامر و ترحم دشمن باقی خواهد ماند. الله سبحانه و‌تعالی می‌فرماید:

﴿فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى (123) وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى﴾ ]طه:124-123[

ترجمه: پس اگر از سوی من هدایتی به شما رسید، هرکس از هدایتم پیروی کند، نه گمراه می‌شود و نه به مشقت و رنج می‌افتد. و هرکس از هدایت من(که سبب یاد نمودن از من در همه امور است) روی بگرداند برای او زندگی تنگ(و سختی) خواهد بود و روز قیامت او را نابینا محشور می‌کنیم.

داکتر نسرین نواز

رئیس بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...

شورای امنیت‌ملی تحت کنترول شاه برای تأمین امنیت شاه است و تصور می‌کند که وی را از حکومت‌های انتخابی در آینده محافظت می‌نماید

  • نشر شده در اردن

اخیراً دولت، پیشنهادی را به پارلمان ارسال نموده تا شورای امنیت‌ملی را در این کشور ایجاد نماید که هدف آن تسهیل همکاری و هماهنگی میان سازمان‌های نظامی و ملکی می‌باشد. دولت بر اساس پیشنهادات کمیته‌شاهی برای عصری‌سازی نظام سیاسی، این پیشنهاد را شامل مجموعه اصلاحات قانون اساسی نمود. (الرایه، 22/11/2021).

بر اساس نسخۀ مقدماتی قانون اساسی؛ تشکیل شورا به رهبری پاد‌شاه شامل بعضی اعضاء به شمول نخست وزیر، وزیر دفاع، وزیر امور‌خارجه، وزیر داخله/کشور، رئیس امنیت و رئیس ارتش می‌گردد، برعلاوه دو عضو دیگر نیز توسط پاد شاه انتخاب می‌شود.

رژیم اردن تلاش دارد تا ظرفیت‌اش را برای درک و تطبیق برنامۀ کشور‌های استعماری مانند انگلیس استفاده نماید که این کشور را ایجاد کرده و به منافع سیاسی آن وفادار می‌باشد. هم‌چنان به امریکا نیز وفادار است، زیرا آن را متحد قوی فکر می‌نماید و در طول تاریخ با اشتراک در برنامه‌های استعماری صندوق بین‌المللی پول، حمایت اقتصادی گردیده که در نتیجه میزان قرضۀ آن به 34 بیلیون دالر رسیده است. هم‌چنان امریکا به خاطر اشتراک اردن در جنگ علیه اسلام و دیدگاه استراتیژیک عصری‌اش برای مبدل ساختن این کشور به پایگاه عساکر امریکا در منطقه و تقویت آن از طریق موافقت نامه دفاع مشترک، هم‌چنان به خاطر روابط نزدیک با دولت یهود، با کشور اردن پیمان استراتیژیک بسته است.

گرچه ادارۀ امریکا با رهبری کشور‌هایی‌که هم‌پیمانش شدند، توافق نموده تا ارزش‌های لیبرال‌دموکراسی را در کشور‌هایی‌که کمک‌های اقتصادی، نظامی و امنیتی را دریافت می‌نماید، مانند اردن رشد دهند. از کمک‌‌ها به عنوان بزرگ‌ترین فشار بالای رژیم اردن استفاده می‌نمایند تا به بهانۀ اصلاحات دموکراتیک، تطبیق آزادی‌‌ها، نماینده‌گی واقعی مردم، تشکیل دولت انتخابی و حقوق زنان به اهداف سیاسی خود برسند. به همین دلیل و بهانه‌‌ها فعلاً بالای تصویب نتایج کمیسیون شاهی در مجلس نماینده‌گان بعد از چندین اقدام اصلاح‌گرایانه و زمینه‌ساز، بحث صورت می‌گیرد.

از این‌که حاکم اردن خطر از هم‌پاشی قدرت خود را حس کرده است، برای مهار این تهدید اقدام به بعضی عملکرد‌های سیاسی می‌نماید که در حقیقت به بهانۀ "قطع شگوفۀ فاسد از غنچه" شکار طعمه امریکا شده است. لذا آماده است تا توافق دفاعی مشترک را با امریکا امضا نماید که بر اساس این توافق‌نامه باید برای تصحیح انتخابات و قانون‌سیاسی احزاب، اصلاحات‌دموکراتیک را بیاورد و بر اساس قانون‌اساسی شاهی، دولت منتخب یا پارلمانی را تشکیل نماید. در حقیقت؛ این رژیم نظامی را حاکم می‌سازد که مطابق توقع و رضامندی قدرت‌های بین‌الملل و اداره فعلی بایدن می‌باشد.

در حال حاضر دولت، پیشنهاد شورای امنیت‌ملی را برای بحث و تصویب به مجلس نماینده‌گان سپرده است که با نارضایتی کامل مواجه گردید حتی توسط وکلأ و سیاسیون به حیث حمله علیه قانون‌اساسی پنداشته شد. این پشنهاد، شورای امنیت‌ملی را جاگزین منابع قدرت‌های دولت خواهد نمود که همین پاد‌شاهی معنی می‌دهد. گویی که نظام فعلی ساختۀ‌بشر مانع ظلم این رژیم بالای مردم گردیده و یا فساد، مالیات، قرض‌های کمر‌شکن و روابط دوستانه با دوشمنان امت خاتمه یافته است. در حالی‌که این دولت زمینۀ منافع قدرت‌های بین‌الملل را مساعد ساخته، مانند پوشیدن و کشیدن جراب استفاده شده و تنها اعمال زشت خود را زینت می‌بخشند!

ممکن است نظریه نخست‌وزیر سابق اردن به نام سمیر‌الرفی به حیث رئیس کمیته‌شاهی برای عصری‌سازی نظام سیاسی در جریان بحث توسط مرکز حفاظت و آزادی ژورنالستان در پایتخت "عمان" استقبال گردیده باشد. بر اساس نظر وی "شورای امنیت‌ملی قبل از قبل برای ممانعت و خنثی‌سازی تصامیمی ایجاد شده که شاید برای حمایت دولت آینده موثر باشد؛ اگر آن‌‌ها منافع دولت و مردم را تهدید نماید. رژیم اردن با تشکیل این شورا برای جلو‌گیری از ایجاد گروه چریکی یا دولت منتخب اقدامات حفاظتی را اتخاذ می‌نماید تا هر پیشنهاد و یا طرح دولت را که موجودیت‌اش را تهدید نماید، باطل سازد. این کار را تحت حمایت امریکا انجام می‌دهد و قدرت را به اشخاص انتقال می‌دهد که به امریکا وفادار باشند، چی در خانواده‌‌ هاشمی یا غیر آن. در حالی‌که رژیم فعلی به استعمار‌گر سابق "انگلیس" که این کشور را ایجاد، اشغال و آشفته ساخته است، نیز وابسته می‌باشد که با رقیب‌اش امریکا همیشه در حال معامله است.

هدف شورای امنیت‌ملی به هیچ وجه حفاظت کشور و تامین امنیت مردم در مقابل دشمن نیست و نه هدف آن حفاظت ثروتِ امت می‌باشد که در خدمت دشمن قرار گرفته، بلکه با موافقت‌نامه‌های تحقیر‌آمیز با یهود و امریکا کشور را به حالت اسف‌بار مبدل ساخته است. در حقیقت هدف این شورا تأمین امنیت رژیمِ است که ترس واقعی را حس کرده نه از استعمار‌گر حریص، بلکه از امتی‌که خواهان تطبیق شریعت الله سبحانه ‌‌و‌تعالی در سرزمین اسلامی شده اند، در هراس است. دولتی‌که عدل و شفقت را حاکم و با آزاد‌سازی امت از چنگال یهود در مدت یک ساعت و ریشه‌کن نمودن نفوذ امریکا و انگلیس از تمام مناطق، عزت و شوکت امت را دوباره بر خواهد گرداند و امنیتی را که امت در جستجوی آن است و به طور واقعی محافظ امت خواهد بود تنها تحت چطر دولت اسلامی مهیا خواهد شد.

پیامبر صلی الله علیه ‌‌و‌سلم فرموده است:

«مَنْ أَصْبَحَ مِنْكُمْ آمِناً فِي سِرْبِهِ، مُعَافًى فِي جَسَدِهِ، عِنْدَهُ قُوتُ يَوْمِهِ، فَكَأَنَّمَا حِيزَتْ لَهُ الدُّنْيَا»

ترجمه: کسی‌که صبح با صحتمندی از خواب برخاسته و امنیت فامیل‌اش تامین است و غذای همان روز را دارد، گویی این که تمام جهان برایش داده شده.

ای مردم... ای مردم اردن! راز قدرت و قوت این امت، اساس عزت و منبع شوکت آن در دین، عقیده و میثاق آن‌‌ها نهفته است. امنیت و ثبات وجود نخواهد داشت، مگر این که به دین خود رجوع نمائیم و اشخاص که به خاطر تاسیس چنین دولت کار می‌نمایند را حمایت و نصرت دهیم. الله سبحانه ‌‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ﴾ ]انعام:82[

ترجمه: کسانی‌که ایمان آوردند و ایمان شان را به ستمی (چون شرک) نیامیختند، ایمنی (از عذاب) برای آنان است و آنان راه یافتگان اند.

اگر مردم امر به معروف نمایند، دساتیر الله سبحانه ‌‌و‌تعالی را جدی گرفته و دولت خلافت راشده بر منهج پیامبر صلی الله علیه ‌‌و‌سلم را تاسیس نمایند، از امنیت کاملِ ثروت، عزت و جان خود مطمئن خواهند گردید.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه اردن

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه