جمعه, ۲۷ مُحرم ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۰۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

نقش نظام سرمایه‌داری در بحران اقتصاد جهانی

  • نشر شده در سیاسی

بر هیچ‌کس پوشیده نیست که اقتصاد ستون فقرات زندگی بشر است و در نتیجه، نیاز به نظامی می‌شود که باعث رشد و توزیع منابع (ثروت) در جامعه شود. امروزه نظام اقتصادی نظامی است که توسط فیلسوف غربی آدم اسمیت تأسیس شد که وی به عنوان «پدر نظام سرمایه‌داری» شناخته می‌شود. نظام سرمایه‌داری به این معناست که شرکت‌ها، صنایع و سرمایه گذاری‌ها متعلق به چند نفر است که پُر از حرص و طمع هستند و می‌خواهند بدون در نظر گرفتن ارزش‌های انسانی ثروت را جمع‌آوری کنند. در نتیجه ثروت متعلق به سرمایه‌داران است، در حالی‌که مردم عادی هر روز از فقر، رنج می‌برند.

نظام سرمایه‌داری در واقع مصدر حقیقی بحران‌های اقتصادی جهان می‌باشد و این به فلسفه آن و شناسایی این نظام ارتباط می‌گیرد و به جامعه نگاه می‌کند که چگونه کمبود کالا و خدمات و نیازهای روزافزون انسان‌ها را برآورده کند، و معالجه این مشکل را قسمی‌که استعمارگران سرمایه‌دار ادعا می‌کنند نیست، که از طریق تولید کالا و خدمات مشکل را حل کنند. براین اساس، نظام سرمایه‌داری تولید کالاها و خدمات را در اولویت قرار داده و از توزیع آن‌ها چشم‌پوشی می‌کند. نتیجه این شد که معیار برای رشد اقتصاد کشور ثروت آن بود، نه این‌که ثروت در بین مردم توزیع شود، در حالی‌که اکثر مردم عادی از فقر رنج می‌بردند.

سرمایه‌داران، وسواس سود بیش از حد را دارند و چیزی به جز منافع اقتصادی خود نمی‌اندیشند. این ویژگی بر عملکرد دولت، سیاست اقتصادی و حتا سیاست تأثیر می‌گذارد. بکارگیری از این نظام برده‌داری جدید، منجر به فاجعه اقتصادی می‌شود، قسمی‌که مسئله بیکاری بحران ایجاد کرد. در این صورت، کارگران هم‌چنان در خدمت منافع ثروتمندان هستند، در حالی‌که چیزی جز دستمزد ناچیز برای‌شان نمی‌دهند.

ظلم سرمایه‌داران با وضع مالیات گزاف بر هر محصول، همه زندگی قشر فقیر را در بر گرفته است. از آنجای‌که هر انسان  در زندگی محتاج به خدمات می‌باشد، مالیات به طور مستقیم مشکلات زندگی روز مره را افزایش می‌دهد. و ما می‌گویم که مالیات بر دوش فقراء است، نه بر دوش ثروتمندان؛ چون بر ثروت سرمایه‌داران مالیات وضع نمی‌شود، بلکه بر کالاها و خدمات وضع می‌شود. حتا مالیات شرکت‌ها هنوز هم بر ثروت صاحبان شرکت تأثیر نمی‌گذارد؛ چون سرمایه‌داران اغلب گزارش‌های حسابرسی نادرست ارائه می‌دهند. بنابراین، در نظام سرمایه‌داری ثروت در میان افراد کم پخش می‌شود، در حالی‌که اکثریت، برده باقی می‌مانند و حتی نمی‌توانند نیازهای اولیه خود را تأمین کنند. این برده‌داری سرمایه‌داری بسیار بدتر از بردگی قریش است؛ زیرا به برده‌های آن دوران غذا و مسکن داده می‌شد.  

از سوی دیگر، اسلام یک روش کامل زندگی می‌باشد که شامل نظام اقتصادی نیز است. اقتصاد اسلامی بر سه قسم استوار است؛ روش به دست آوردن مالکیت، استفاده مالکیت و توزیع مالکیت. مشکل اقتصادی در نظام اسلامی که باید حل شود، عدم موجودیت کالا و خدمات نیست؛ بلکه توزیع آن است. از این نظر، راه‌حل مشکل اقتصادی توزیع دارایی‌ها است نه از طریق تولید ثروت. بهترین مثال در این مورد، کینیا است که سرزمین بسیار غنی و ثروتمندی می‌باشد؛ اما با سیاست‌های نادرست و عدم توزیع ثروت مردم در بسیاری از نقاط این سرزمین در حال مرگ هستند. با وجود این‌که غذا به سطل‌های زباله انداخته می‌شود! در حقیقت فقر ناشی از ظرفیت تولید کالاها نیست، بلکه ناشی از عدم توزیع مواد برای تأمین نیازهای اساسی انسان است. اسلام ذخیره و انحصار مال را ممنوع قرار داده، چون الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيم﴾ [توبة: 34]

ترجمه: و کسانی‌که طلا و نقره را اندوخته می‌کنند و آن را در راه الله [سبحانه وتعالی] خرچ نمی‌نمایند، آنان را به عذاب بس بزرگ و بسیار دردناکی مژده بده.

اما در مورد اشتغال، اسلام مفصل به آن پرداخته است؛ چون شکلی از اشکال عبادت می‌باشد. دید و نظر اسلام به هر کاری بر اساس فایده آن نیست؛ بلکه بر اساس مقیاس حلال و حرام نگاه می‌کند و این دید را بر اعمال انسان نیز دارد. در اسلام حقوق یا دست‌مزد کارگران به سود کارفرما نمی‌شود. از این نظر، واضح است که کار در اسلام وسیله برای برطرف کردن مشکلات اقتصادی است؛ بر عکس برده‌داری مدرن که در نظام اقتصادی سرمایه‌داری شاهد آن هستیم. علاوه بر این، درآمد دولت در اسلام از طریق مالیات نیست؛ بلکه بر اساس توزیع ملکیت/ ثروت بستگی دارد. به عنوان مثال زکات مالی‌که در مدت زمان معین به میزان مشخصی نصاب آن رسیده باشد، 2،5 درصد است.

ای مسلمانان و غیر مسلمانان! بحران اقتصادی که جهان شاهد آن است، در واقع نشان‌دهنده شکست نظام اقتصادی سرمایه‌داری است. اکنون زمان استجابت دعوت برای تغییر اساسی است که مردم را پیروز دنیا و آخرت می‌سازد. این تغییر دعوت به سوی اسلام است و تنها مبدأ اصلی که شامل نظام‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی واقعی می‌باشد تا مردم را در همه زمینه‌های زندگی از طریق اقامه مجدد دولت خلافت در یکی از سرزمین‌های اسلامی به مجد و عزت برساند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾ [انفال: 24]

ترجمه: ای مؤمنان، [دعوت] الله [سبحانه وتعالی] و رسول او را بپذیرید چون شما را فراخواند برای آن‌که [دلتان] را زنده دارد.

مترجم: پارسا «امیدی»

ادامه مطلب...

این نصرت بود که باعث هجرت به سوی دارالاسلام "مدینه منوره" گردید

  • نشر شده در پاکستان

بر اساس تقویم هجری در ماه مبارک محرم، مسلمانان حادثۀ مهمی را به یاد می‌آورند که برای سیزده قرن تقویم مسلمانان را شکل داد که آن هجرت پیامبر الله سبحانه و‌تعالی به دارالاسلام "مدینه منوره" می‌باشد.

الله سبحانه و‌تعالی مسلمانان قبلی را عزت بخشید، برای آن‌ها پاداش داده و رضایت خود را در قرآن مجید از آن‌ها اعلام نمود. الله سبحانه و‌تعالی دو گروه را که مکلفیت تأسیس دولت اسلامی را انجام دادند به حیث مهاجرین و انصار خطاب نمود. مهاجرین کسانی اند که به خاطر دین الله سبحانه و‌تعالی هجرت نمودند و انصار کسانی اند که دین الله سبحانه و‌تعالی را نصرت (حمایت مادی) کردند.

در حقیقت، هجرت اعلان تأسیس دولت اسلامی و مهاجرت به سوی دارالاسلام بود، اما نصرت به خاطر همین هجرت یعنی برای تأسیس دارالاسلام داده شد. بدون نصرت و انصار، نه هجرتی در کار بود و نه مهاجرین. پس چگونه یک مسلمان وقتی‌که بار‌ها قرآن تلاوت می‌کند و آیاتی‌که اشاره به فضیلت مهاجرین و انصار دارد را می‌خواند، اما از اهمیت و ارزش هجرت و نصرت چشم‌پوشی می‌نماید؟

از این‌که بحث ما در مورد نصرت است و آن هم بعد از هجرت صورت گرفت، ناگزیر هستیم که به سیرت پیامبر الله سبحانه و‌تعالی مراجعه کرده و او صلی الله علیه ‌و‌سلم را الگو گیریم. در واقع، تمام فعالیت‌های پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم در مکه در مسیر تأسیس دارالاسلام بود. پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم طریقۀ کاملاً مشخصی را اتخاذ و مراحل واضح و روشن را سپری نمود تا در صورت ازبین رفتن دارالاسلام، این طریقه با مراحل آن توسط نسل‌های بعدی تقلید گردد. در حقیقت، پیروی نمودن از این طریقۀ مشخص برای تأسیس دارالاسلام واجبی می‌باشد.

در سال دهم بعثت، سه سال قبل از هجرت کاکای پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم ابوطالب وفات کرد. ابوطالب بعضی شرایط نصرت را فراهم می‌ساخت و پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم را حمایت می‌کرد تا بدون احساس خطر دعوت اسلام را حمل نماید. پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم درک نمود که جامعه مکه نه به شکل عمیق مثأثر از دعوت اسلام است و نه افکار عامۀ حاکم به نفع اسلام و مفاهیم‌اش تغییر خورده است. در همین زمان بود که الله سبحانه و‌تعالی پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم را امر نمود تا ‌طلب‌النصره نماید. نصرت در فرهنگ لغات حمایت‌خوب معنی می‌دهد. نَصَرَ مفهوم حمایت و کمک ضعیفان در برابر بی‌عدالتی را افاده می‌کند و انصار گروه افراد اند که مظلومین را حمایت و کمک می‌نمایند. در سیرت ابن هشام تحت عنوان "تلاش‌های پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم برای ‌طلب‌النصره از قبیلۀ ثقیف" چنین نقل شده:

«قَالَ ابْنُ إسْحَاقَ: وَلَمّا هَلَكَ أَبُو طَالِبٍ، نَالَتْ قُرَيْشٌ مِنْ رَسُولِ اللّهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) مِنَ الأَذَى مَا لَمْ تَكُنْ تَنَالُ مِنْهُ فِي حَيَاةِ عَمّهِ أَبِي طَالِبٍ، فَخَرَجَ رَسُولُ اللّهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) إلَى الطّائِفِ يَلْتَمِسُ النّصْرَةَ مِنْ ثَقِيفٍ، وَالْمَنَعَةَ بِهِمْ مِنْ قَوْمِهِ، وَرَجَاءَ أَنْ يَقْبَلُوا مِنْهُ مَا جَاءَهُمْ بِهِ مِنْ اللّهِ عَزّ، وَجَلّ فَخَرَجَ إلَيْهِمْ وَحْدَهُ»

ترجمه: ابن اسحاق می‌گوید: هنگامی‌که ابوطالب وفات نمود، قریش شروع به آزار و اذیت بی‌نهایت پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم نمودند که در زمان حیات کاکایش نمی‌توانستند. پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم به منظور ‌طلب‌النصره به سوی طایف رفت و از آن‌ها خواست تا همان چیزی که از طرف الله (سبحانه و‌تعالی) وحی شده است را بپذیرند. او تنها به طرف طایف سفر نمود.

در مسند ابن عباس رضی الله عنه در کتاب فتح‌الباری ابن حجر، تحفة الاهواظ و الکلام، هم‌چنان حکیم، ابو نعیم و بیهقی در دلایل با روایت‌های صحیح روایت شده که ابن عباس از علی ابن ابی طالب نقل می‌کند که می‌گوید:

«لَمَّا أَمَرَ اللَّهُ نَبِيّه أَنْ يَعْرِض نَفْسَه عَلَى قَبَائِل الْعَرَب، خَرَجَ وَأَنَا مِنْهُ وَأَبُو بَكْر إِلَى مِنًى، حَتَّى دَفَعَنَا إِلَى مَجْلِس مِنْ مَجَالِس الْعَرَب»

ترجمه: وقتی‌که الله (سبحانه و‌تعالی) پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم را امر نمود تا به قبایل عرب نزدیک گردد، من و ابوبکر پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم را به مینا الی دربار قبایل عرب همراهی نمودیم.

بدین ملحوظ؛ دستور الله سبحانه و‌تعالی برای نزدیک شدن به قبایل عرب و طلب نصرت نمودن تحقق یافت، در ضمن زمان این کار نیز از طرف الله سبحانه و‌تعالی تعیین گردید، طوری‌که از روایت علی ابن ابی طالب رضی الله عنه در فوق واضح می‌شود. زمان این دستور درست با زمان از دست دادن حمایت و حفاظت پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم برابر است. او صلی الله علیه ‌و‌سلم دیگر مصؤن و محفوظ نبود، قریش نمی‌گذاشت که دعوت الله سبحانه و‌تعالی را حمل نماید و هم‌چنان درین مقطع زمانی پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم هیچ امیدی نداشت که جامعه مکه دعوت‌اش را قبول نماید، زیرا افکار عمومی در مکه سازگار با اسلام نبود. بنابر آن پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم امر شد تا برای تقویت دعوت، ‌طلب‌النصره نماید و اسلام را در جای گاه برساند که شایستۀ حکمرانی باشد و احکام آن به شکل همه جانبه تطبیق گردد.

پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم وظیفۀ ‌طلب‌النصره را از طایف آغاز نمود که در آن زمان یکی از قدرت‌مند‌ترین حاکمیت‌ها در جزیره عرب به شمار می‌رفت. در واقع این قبیله از نگاه قدرت، شهرت و جایگاه با قریش رقابت می‌نمود. به همین دلیل ولید ابن مغیره پافشاری می‌نمود که چرا قرآن به محمد صلی الله علیه ‌و‌سلم وحی شد و به اشراف مکه و طایف وحی نگردید. سپس الله سبحانه و‌تعالی این آیه را نازل کرد.

﴿وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْءانُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ﴾ ]زخرف:31[

ترجمه: و گفتند: این قرآن چرا بر مردمی بزرگ از میان یکی از این دو شهر (مکه و طایف) نازل نشد؟!

قدرت مردم طایف از این حقیقت واضح می‌گردد که حتی بعد از تأسیس دولت اسلامی، طایف به آسانی فتح نگردید. آن در مقابل محاصره مسلمانان مقاومت کرد که منجر به تلفات سنگین بر هردو جناح گردید و باید توسط منجنیق مورد حمله قرار می‌گرفت تا مقاومت آن‌ها را می‌شکست.

پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم رهسپار طایف شد تا رئیس قبایل و اشراف آن را ملاقات نماید. وی صلی الله علیه ‌و‌سلم با سه رئیس قبایل دیدار کرده و در مورد اسلام و نصرت صحبت نمود؛ اما به اثر رد نمودن نصرت توسط سران قبایل طایف، ناامید بر‌گشت. این شروع کار بود؛ پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم از طایف برگشت و با مطعم ابن عدی در بیرون از مکه توقف کرد و در جریان مراسم حج تلاش نمود تا سران قدرتمند دیگر قبایل عرب را ملاقات نماید. این سران عرب با حاکمان دولت‌ها در زمان ما از نگاه قدرت برابر بودند. در سیرت ابن هشام در باره نزدیک شدن پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم با قبایل، ابن اسحق می‌گوید:

«ثُمّ قَدِمَ رَسُولُ اللّهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) مَكّةَ، وَقَوْمُهُ أَشَدُّ ...، فَكَانَ رَسُولُ اللّهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) يَعْرِضُ نَفْسَهُ فِي الْمَوَاسِمِ إذَا كَانَتْ عَلَى قَبَائِلِ الْعَرَبِ يَدْعُوهُمْ إلَى اللّهِ، وَيُخْبِرُهُمْ أَنّهُ نَبِيّ مُرْسَلٌ، وَيَسْأَلُهُمْ أَنْ يُصَدّقُوهُ وَيَمْنَعُوهُ حَتّى يُبَيّنَ (لَهُمْ) اللّهُ مَا بَعَثَهُ بِه»

ترجمه: پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم به مکه برگشت، اما قریش در برابر دین الله (سبحانه و‌تعالی) نسبت به گذشته شدت بیش‌تر نشان دادند. پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم در جریان مراسم حج رؤسای قبایل را به سوی الله (سبحانه و‌تعالی) دعوت نمود و گفت که وی پیامبر الله است و تأکید نمود که به وی ایمان آورده و محافظت نمایند تا این که الله دین‌اش را ظاهر سازد.

کتاب‌های سیرت واضح می‌سازد که در جریان مراسم حج، پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم هرکسی را که دارای مقام و منصب و یا قدرت بود را ملاقات می‌نمود. در سیرت ابن هشام در عنوان "پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم در جریان مراسم حج با اعراب دیدار کرد" ابن اسحاق گفت:

«وَكَانَ رَسُولُ اللّهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) عَلَى ذَلِكَ مِنْ أَمْرِهِ، كُلّمَا اجْتَمَعَ لَهُ النّاسُ بِالْمَوْسِمِ أَتَاهُمْ يَدْعُو الْقَبَائِلَ إلَى اللّهِ وَإِلَى الإِسْلاَمِ، وَيَعْرِضُ عَلَيْهِمْ نَفْسَهُ وَمَا جَاءَ بِهِ مِنْ اللّهِ مِنْ الْهُدَى وَالرّحْمَةِ، وَهُوَ لا يَسْمَعُ بِقَادِمِ يَقْدَمُ مَكّةَ مِنْ الْعَرَبِ لَهُ اسْمٌ وَشَرَفٌ، إلا تَصَدّى لَهُ فَدَعَاهُ إلَى اللّهِ وَعَرَضَ عَلَيْهِ مَا عِنْدَهُ»

ترجمه: پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم به طور خسته‌گی ناپذیر موضوع "نصرت و حمایت" را تعقیب می‌نمود و هنگامی‌که در جریان حج مردم او را ملاقات می‌کردند، قبایل را به سوی الله (سبحانه و‌تعالی) و اسلام دعوت می‌نمود و خود را و هر آن چیزی که از طرف الله (سبحانه و‌تعالی) وحی می‌شد را برای آن‌ها عرضه می‌داشت. پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم هر شخص مهم و شریف را که از مکه دیدار می‌نمود، به سوی الله (سبحانه و‌تعالی) دعوت کرده و دعوت‌اش را به وی عرضه می‌داشت.

بدین‌گونه؛ پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم از قبیله بنی‌کلب دیدار نمود و آن‌ها دعوت وی را نپذیرفتند، سپس نزد قبیله ‌بنی‌حنیف الیمامه در جای‌گاه شان رفت، ولی آن‌ها چنان رفتار‌بد نمودند که هیچ قبیلۀ دیگر عرب نکرده بود. پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم قبیله ‌بنی‌عامر ابن سعساع را دعوت نمود و گفتند در صورت دعوت را می‌پذیریم که بعد از تو حاکمیت در دست ما باشد، اما پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم این شرط آن‌ها را رد کرد. سپس از قبیله ‌بنی‌کنده در یمن آن‌ها را در کمپ شان ملاقات کرد و آن‌ها نیز تقاضای حاکمیت را بعد از وی صلی الله علیه ‌و‌سلم نمود، ولی نصرت آن‌ها را نپذیرفت. هم‌چنان قبیله بکر بن واعل را در کمپ‌های شان دعوت نمود آن‌ها از حمایت پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم انکار کردند، زیرا آن‌ها در مجاورت فارس قرار داشت. وقتی‌که پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم از کمپ ‌بنی‌ربیعه دیدار نمود، آن‌ها پاسخ مثبت ندادند. پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم قبیله ‌بنی‌شیبان را در کمپ‌های شان دعوت نمود که آن‌ها نیز در نزدیکی فارس قرار داشتند، این قبیله آماده شد تا پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم را در مقابل اعراب حمایت نماید، اما در برابر فارس نه، سپس، پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم جواب داد:

«ما أسأتم الرد إذ أفصحتم بالصدق، إنه لا يقوم بدين الله إلا من حاطه من جميع جوانبه»

ترجمه: جواب مثبت شما در واقع به معنی رد کردن است. هیچ کس دین الله (سبحانه و‌تعالی) را اقامه نمی‌تواند مگر کسی‌که تمام بخش‌هایش را قبول نماید.

پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم با وجود رد کردن بیش‌تر قبایل در جستجوی نصرت بود، او نه متردد شد؛ نه ناامید شد و نه مسیر‌ش را تغییر داد. زاد المعاد از الواقدی نقل می‌کند که می‌گوید:

«وَكَانَ مِمّنْ يُسَمّى لَنَا مِنْ الْقَبَائِلِ الّذِينَ أَتَاهُمْ رَسُولُ اللّهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) وَدَعَاهُمْ وَعَرَضَ نَفْسَهُ عَلَيْهِمْ بَنُو عَامِرِ بْنِ صَعْصَعَة، وَمُحَارِبُ بْنُ حصفة، وَفَزَارَةُ، وَغَسّانُ، وَمُرّةُ، وَحَنِيفَةُ، وَسُلَيْمٌ، وَعَبْسُ، وَبَنُو النّضْر،ِ وَبَنُو الْبَكّاءِ، وَكِنْدَةُ، وَكَلْبٌ، وَالْحَارِثُ بْنُ كَعْبٍ، وَعُذْرَةُ، وَالْحَضَارِمَةُ، فَلَمْ يَسْتَجِبْ مِنْهُمْ أَحَد»

ترجمه: قبایل که پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم آن‌ها را ملاقات و دعوت نمود برایم معلوم است مانند: ‌بنی‌عامر ابن سعساع، محارب ابن حفصه، فزره، غصان، موره، حنیفه، سُلَیم، آبس، ‌بنی‌نضیر، ‌بنی‌بکا، کنده، کلب، حارث ابن کعب، عدره و حضرمیس. هیچ کدام این قبایل جواب مثبت ندادند.

پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم به طور خسته‌گی ناپذیر در تلاش نصرت بود تا وقتی که الله سبحانه و‌تعالی دین‌اش را نصرت داد. از ابن اسحاق در سیرت ابن هشام نقل است:

«فَلَمّا أَرَادَ اللّهُ عَزّ وَجَلّ إظْهَارَ دِينِهِ وَإِعْزَازَ نَبِيّهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) وَإِنْجَازَ مَوْعِدِهِ لَهُ خَرَجَ رَسُولُ اللّهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) فِي الْمَوْسِمِ الّذِي لَقِيَهُ فِيهِ النّفَرُ مِنْ الأَنْصَارِ، فَعَرَضَ نَفْسَهُ عَلَى قَبَائِلِ الْعَرَبِ، كَمَا كَانَ يَصْنَعُ فِي كُلّ مَوْسِمٍ. فَبَيْنَمَا هُوَ عِنْدَ الْعَقَبَةِ لَقِيَ رَهْطًا مِنْ الْخَزْرَجِ أَرَادَ اللّهُ بِهِمْ خَيْرا»

ترجمه: هنگامی‌که الله سبحانه و‌تعالی حاکمیت دین‌اش و عزت بخشیدن پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم را حکم کرد و وعده‌اش را به جا آورد، پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم در مراسم حج بیرون رفت و مردم انصار را ملاقات نمود. وی خود را به قبایل عرب عرضه کرد، همان‌طوری که در جریان مراسم حج این کار را می‌نمود. پس هنگامی‌که وی در عبقه بود، با مردم قبیله خزرج دیدار نمود که الله سبحانه و‌تعالی اراده خیر را به آن‌ها داشت.

مردم خزرج دعوت پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم را قبول کردند و برگشتند تا در منازعه که با قبیله اوس داشتند، مصالحه نمایند. آن‌ها سال بعد با دوازده تن برگشتند و پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم را در عقبه ملاقات کردند. این اولین بیعت عقبه بود؛ بعد از آن جامعه مدینه توسط مصعب ابن عمیر رضی الله عنه آماده پذیرش اسلام گردید، اشراف شهر، پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم را ملاقات کردند تا حمایت و کمک خود را اعلام کنند. آن‌ها دوباره پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم را در عقبه ملاقات کردند و بیعت وفاداری نمودند که بیعت جنگ در کنار پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم بود. سیرت ابن هشام از پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم در جریان این بیعت چنین روایت می‌کند:

«ثُمّ قَال: أُبَايِعُكُمْ عَلَى أَنْ تَمْنَعُونِي مِمّا تَمْنَعُونَ مِنْهُ نِسَاءَكُمْ وَأَبْنَاءَكُمْ. قَالَ: فَأَخَذَ الْبَرَاءُ بْنُ مَعْرُورٍ بِيَدِهِ ثُمّ قَالَ: نَعَمْ وَاَلّذِي بَعَثَك بِالْحَقّ (نَبِيّاً) لَنَمْنَعَنّك مِمّا نَمْنَعُ مِنْهُ أُزُرَنَا، فَبَايِعْنَا يَا رَسُولَ اللّهِ، فَنَحْنُ وَاَللّهِ أَبْنَاءُ الْحُرُوبِ وَأَهْلُ الْحَلْقَةِ وَرِثْنَاهَا (كَابِرًا عَنْ كَابِرٍ)»

ترجمه: من از شما بیعت می‌گیریم که از من محافظت می‌کنید، همان‌طوری‌که از زنان و اطفال خویش محافظت می‌کنید. البراء ابن معرور دست پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم را گرفت و گفت: "بلی، قسم به ذات که تو را به حق پیامبر گردانیده، ما از شما محافظت می‌نمائیم همان‌گونه که از زنان و اطفال خود محافظت می‌کنیم، پس؛ ای پیامبر الله سبحانه و‌تعالی، بیعت ما را بپذیر، قسم به الله سبحانه و‌تعالی که ما فرزندان جنگ هستیم و اسلحه‌های جنگ مانند بازیچه برای ماست و این از اجداد ما میراث مانده است".

با این کار وعده الله سبحانه و‌تعالی تحقق یافت و دولت اسلامی تأسیس گردید.

ای مسلمانان پاکستان! ای علمای مسلمان پاکستان! بدین ترتیب نصرت برای اسلام به حیث یک حکم بر منهج پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم داده شد و یثرب را به قلعه قدرت برای اسلام "مدینه منوره" تبدیل کرد.

در حال حاضر، حزب‌التحریر در میان مسلمانان برای بازگشت خلافت بر منهج پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم فعالیت می‌کند. لذا شباب این حزب ما را از حاکمیت کفر هشدار داده و به سوی حمایت اسلام و دولت خلافت فرا می‌خواند و امیر حزب‌التحریر عالم برجسته و فقیه و دولت‌مرد شیخ عطا بن خلیل ابو رشته شب و روز با در خطر انداختن جان خود تلاش دارد تا از ارتش مسلح برای دین طلبِ نصرت نماید. بالای ما و هر یکی از ما لازم است تا با حزب‌التحریر یکجا شده و سهم خود را در انهدام حاکمیت ظالم و جابر فعلی با تأسیس خلافت بر منهج پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم ادأ کنیم. احمد روایت می‌کند که پیامبر الله سبحانه و‌تعالی گفت:

«ثُمَّ تَکُونُ مُلْکاً جَبْرِیَّةً، فَتَکُونُ مَا شَاءَ اللّٰہُ اَنْ تَکُونَ، ثُمَّ یَرْفَعُھَا اِذَا شَاءَ اَنْ یَرْفَعَھَا، ثُمَّ تَکُونُ خِلَافَةً عَلَی مِنْھَاجِ النُّبُوَّة ثُمَّ سَکَتَ»

ترجمه: سپس؛ ملک جبری خواهد آمد و تا زمانی‌که الله سبحانه و‌تعالی بخواهد می‌باشد. بعداً وقتی که الله سبحانه و‌تعالی خواست آن را از بین می‌برد. پس از آن خلافت بر منهج پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم خواهد بود، و سپس سکوت نمود.

ای مسلمانان ارتش مسلح پاکستان! ای اهل نصرت! ای انصار امروز! طریقه پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم برای حاکمیت اسلام نیازمند نصرت از اهل آن است که مخاطب، هر یکی از شما هستید. پسران، دختران، برادران، خواهران، پدران و مادران شما بالای شما صدا می‌زند و از شما توقع دارد که وجیبۀ خود را ادأ کنید. موضوع نصرت مربوط شما می‌شود و این بار دقیقاً مسؤلیت شما‌ست، لذا؛ به خاطر رضایت الله سبحانه و‌تعالی وظیفه خود را ایفا کنید و موفق خواهید شد. آگاه باشید از عاقبت زنده‌گی آخرت فاسقان که مقامات رهبری ما را آلوده کرده است! با نصرت دادن حزب‌التحریر باز گشت خلافت بر منهج پیامبر صلی الله علیه ‌و‌سلم را تحقق بخشید. با انجام چنین کار اگر موفق شوید و بالای کفر و کافران غالب گردید، باعث خوش‌حالی شما و مومنین خواهد شد.

﴿إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾ ]آل عمران:160[

ترجمه: اگر الله شما را یاری کند، هیچ‌کس بر شما چیره و غالب نخواهد شد و اگر شما را واگذارد، چه کسی بعد از او شما را یاری خواهد داد؟ و مؤمنان باید فقط بر الله توکل کنند.

حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...

اقدام رئیس جمهور تونس مبنی بر تعلیق پارلمان و بر کنار کردن نخست وزیر

  • نشر شده در سیاسی

پرسش

«رضا غرسلاوی سوگند قانونی را در حضور قیس سعید رئیس جمهور تونس جهت پیشبرد وزارت داخله/کشور ادا نمود، این درحالی است که وی پیش از آن مدتی به عنوان مشاور، وظیفه اجرا کرده بود.» (الجزیره، 30جولای2021)، قیس سعید رئیس جمهور تونس در سخنرانی که تلویزیون دولتی شام به تاریخ یکشنبه 25جولای 2021 آن را پخش نمود بعد از یک جلسۀ اضطراری با فرماندهان نظامی و امنیتی موارد ذیل را اعلان نمود: تعلیق امتیازات پارلمان، برکناری هشام مشیشی نخست‌وزیر تونس از کارش با استناد به مادۀ 80 از قانون اساسی، برداشتن مصئونیت قضائی از اعضای پارلمان، استعفای وزیر دفاع و عدلیه و به دوش گرفتن قوۀ اجرائی توسط خودش به همکاری نخست‌وزیری که وی تعیین خواهد کرد. پرسش این است که چرا رئیس جمهور تونس چنین اقدامی نمود؟ واکنش‌های جهانی در این راستا چه بوده است؟ آیا این بدان معناست که کشکمش بین‌المللی با تمام قوت به سوی تونس در جریان است؟

پاسخ

برای بیان دیدگاه برتر در این مسائل نکات ذیل را ارایه می‌داریم:

1-       بحران در میان قیس سعید رئیس جمهور تونس و بین حکومت و پارلمان در آغاز سال جاری شروع شد، زمانی‌که هشام مشیشی نخست‌وزیر تونس به تاریخ 16جنوری2021 از اجرای تعدیل پست‌های وزارت‌خانه‌ها شامل 11 پست از 25 پست را اعلان نمود. رئیس جمهور تونس این تعدیلات نپذیرفت، از جمله استعفای بعضی وزیران نزدیک به خودش. قیس سعید به تاریخ 25جنوری2021 گفت:  «تعدیلات اخیر در وزارت‌خانه‌ها که هشام مشیشی نخست‌وزیر تونس در حکومت اجراء نموده خلاف اجراآتی است که قانون اساسی بر آن‌ها دلالت دارد، خصوصاً آنچه که فصل 92 این قانون بیان داشته است، یعنی ضرورت تداول در مجلس وزراء زمانی‌که موضوع به وارد کردن تعدیل در تشکیلات حکومت تعلق گیرد، این بر علاوۀ اخلالات دیگر است -که آن را ذکر نکرد-» و گفت: «بعضی از کسانی‌که در تعدیل قانون اساسی پیشنهاد می‌دهند آنانی هستند که قضیه‌های به ایشان تعلق دارد یا پوشیدگی‌های دارند که منافع را ضربه می‌زند، و کسی‌که قضیه به او تعلق گیرد، ممکن نیست که سوگند ادا نماید؛ زیرا ادای سوگند تنها یک اجرای شکلی نیست؛ بلکه یک اجرای معنوی و جوهری می‌باشد.» و  «از نبود کدام زنی در لیست پیشهاد شدۀ وزراء» ابراز نارضایتی کرد. (أ ف ب 25جنوری2021) فیصله‌های رئیس جمهور در تونس سبب بحران اقتصادی نفس‌گیر گردید و چالش‌های بحران کرونا نیز بر فرسودگی آن افزود چنان بحرانی که شهرها را با شدت کوبید همراه با ترس و هراس‌ها از ویرانی سریع سیستم صحی است که تقاضای استقبال کمک‌های طبی عاجل از دولت‌ها را در جریان روزهای گذشته می‌نمود. انستیتوت احصائیۀ تونس در یک گزارشی نشر نمود که 8/8 فیصد اقتصاد تونس در سال 2020 کاهش یافته است. «بیانات انستیتوت احصائیۀ دولتی تونس در روز دوشنبه نشان داد که روند اقتصاد شهرها با مقایسه به سال‌های گذشته کاهش 8/8 فیصدی را در سال 2020 داشته است. در این میان اقتصاد تونس که تا حدود زیادی بر سیاحت استوار بود، در جریان چالش‌های بحران ویروس کرونا به شدت ضرر دیده است، انستیتوت احصائیه گفت که نسبت بیکاری تا 4/17 فیصد در ربع چهارم از سال 2020 نسبت به ربع سوم همین سال که نسبت بیکاری 2/16 فیصد بوده بلند رفته است» (خبرگزاری الاناضول،  15فبروری2021)

2-        به تاریخ 25جولای2021 ریاست تونس بیانیۀ را در صفحۀ رسمی فیسبوک خود منتشر نمود و در آن گفت: « امروز 25 جولای 2021، قیس سعید رئیس جمهور تونس بعد از مشوره با نخست وزیر و رئیس نمایندگان مردم و با عمل به فصل 80 قانون اساسی، جهت حفاظت از نظم وطن، امنیت و استقلال شهرها و تضمین سیر عادی چرخۀ دولت فیصله‌های ذیل را اتخاذ نمود: برکناری نخست وزیر سید هشام مشیشی، تعلیق کار و امتیازات مجلس نمایندگان برای مدت 30 روز، برداشتن مصئونیت پارلمانی از تمام اعضای مجلس نمایندگان مردم، به دوش گرفتن قدرت اجرائی توسط رئیس جمهور به همکاری حکومت که ریاست آن را نخست وزیری به عهده دارد که رئیس جمهور آن را تعیین نماید.» وی افزود: «به زودی در ساعات آینده امری صادر خواهد شد که تمام این تدابیر استثنائی را تنظیم نماید که واقعیت کنونی آن را لازم گردانیده و با زوال اسباب، این حالت نیز از بین خواهد رفت، ریاست مردم تونس از مردم خواست تا دنبال کسانی نروند که خواهان هرج و مرج می‌باشند، (دبی CNN، 26جولای2021). قیس سعید بر فیصله‌هایش تأکید می‌نمود که: «این فیصله‌ها تعلیقی بر قانون اساسی به شمار نرفته و خروج از چوکات قانون اساسی نیست.» (الجزیره نت، 26جولای2021)، قیس سعید رئیس جمهور تونس روز جمعه اعلان نمود که هرگز به یک دیکتاتور تبدیل نخواهد شد، به دلیل این‌که وی «متن قانون اساسی را بسیار دقیق می‌داند، آن را احترام دارد و مطالعه کرده است.» در گذشته خبرگزاری رسمی الأنباء اشاره نموده بود که به اتهام تلاش برای قیام به اعمال خشونت‌آمیز در مقابل پارلمان، بخش قضاء یک تحقیقی را بر چهار نفر از اعضای حزب النهضة گشوده است که در میان‌شان نگهبان شخصی غنوشی و یاسین عیاری نمایندۀ پارلمان تونس نیز وجود دارد. (منبع: فرانس 24-أ ف ب – رویترز، 30جولای2021).

3-         راشد غنوشی رئیس پارلمان تونس به تاریخ 26جولای2021 در صفحۀ رسمی فیسبوک خود مشورۀ رئیس جمهور تونس را با خودش رد کرد و در این باره نوشته است: «رئیس مجلس نمایندگان مشورۀ رئیس جمهور تونس را در مورد اجرای فصل 80 از قانون اساس را رد می کند، مشورۀ از جانب قیس سعید رئیس جمهور تونس پیرامون اجرای فصل 80 قانون اساسی با او صورت نگرفته است و غیر از این آنچه گفته می‌شود یک ادعای دروغین است.» صبح روز دوشنبه سربازان از داخل شدن رئیس و اعضای مجلس نمایندگان به مقر مجلس منع کردند و ایشان را اخطار دادند که تعلیماتی نزدشان وجود دارد که تقاضای بسته شدن پارلمان را می‌کند. غنوشی گفت: «من رئیس مجلس هستم و در مقابل موقعیتی می‌ایستم که ریاست آن را به دوش دارم و اردو / ارتش مرا از داخل شدن به آن منع می‌کند.» وی قیس سعید را به «انقلاب بر دولت و قانون اساسی متهم نمود.» (الجزیره، 27/7/2021)، اما قیس سعید گفت: «فیصله‌های اخیر وی تلاشی برای انقلاب بر قانون اساسی نبوده و وی نیت انقلاب بر قانون اساسی و شرعی در شهرها را نداشته است و تمام فیصله‌های اخیر کاملا قانونی بودند و اجرای آن به شکل فوری صورت خواهد گرفت تا خطرات ناگهانی در شهرها از بین برود.» (صفحۀ رسمی ریاست تونس در فیسبوک، 27جولای2021). بعد از آن به تاریخ 30جولای2021 رضا غرسلاوی در مقابل قیس سعید رئیس جمهور تونس جهت پیشبرد امور وزارت داخله/کشور سوگند یاد نمود؛ در حالی‌که پیش از این به عنوان مشاور، اجرای وظیفه می‌نمود. (الجزیره،         30جولای2021)

4-        عکس‌العمل‌ دولت‌های بزرگ دخیل در تونس به شکل ذیل است:

أ‌-          امریکا:  امریکا در تونس نفوذ سیاسی فعال ندارد، زیرا طبقۀ سیاسی موجود در اصل پیرو انگلیس هستند، بعد از آن فرانسه توانست، هم‌چنان با نفوذ خود داخل شود و به همین قسم سیاسیون از جمله کسانی بودند که نفوذ اروپا یعنی انگلیس و فرانسه را تضمین نمودند. امریکا تلاش نموده تا حدودی از طریق کمک‌های نظامی و جامعۀ مدنی به تونس داخل شود. در مورد کمک‌های نظامی باید گفت که ایالات متحده این روش را برای نفوذ بر تونس طی چندین دهه به کار گرفته و ایالات متحده با وسیله قرار دادن تروریست، اردو / ارتش تونس را مسلح نموده، تمرین داد و با آنان کار نمود. ایالات متحده در چوکات تعلیم و تمرین نظامی بین المللی ) IMET ( و در جریان برنامۀ همکاری جهت مبارزه با تروریزم، اردو / ارتش تونس را تمویل نمود. کمک‌های امریکایی در بین سال‌های 2012 و 2016 به حدود 7/2 ملیارد دالر رسید. بعد از آن قرار گرفتن تونس به عنوان هم‌پیمان خارج از ناتو در سال 2015 صورت گرفت. به تاریخ 1 اکتوبر2020، مارک إسبر وزیر دفاع امریکا معاهدۀ همکاری‌های نظامی را برای مدت 10 سال با تونس امضا نمود. إسبر در سخنرانی‌اش بعد از ملاقات با قیس سعید گفت: «ما به سوی گسترش این روابط جهت کمک کردن تونس در حمایت از بندرهای بحری، مرزهای خشکه، جلوگیری از تروریزم، حفظ تلاش‌های که نظام‌های استبدادی را نابود گرداند دور از شهر خود در حرکت هستیم.»  (أفریکا نیوز 1 أکتوبر 2020)

اما روش کمک‌های جامعۀ مدنی را سفارت امریکا در چوکات برنامۀ حمایت از حکومت‌داری خوب و مبارزه با فساد در تونس به دوش گرفت که به ارزش 6/5 ملیون دالر از جانب سفارت امریکا تمویل می‌شد. «مرکز ملی محاکم ولایات NCSC اعلامیۀ تفاهم را با وزارت ارتباطات با هیئت‌های قانونی و جامعۀ مدنی جهت طراحی آدرس الکترونیکی که مخصوص سازمان‌های جامعۀ مدنی است امضا نمود. و این آدرس به سازمان‌های جامعۀ مدنی فرصت می‌دهد تا از راه دور در این آدرس ثبت نمایند، برعلاوۀ گزارش‌های مالی و ادبی مخصوص انجمن جهت استحکام توانائی و روابط.» (سفارت امریکا در تونس Tunis Embassy .S.U 20 دیسمبر 2020) این روش‌ها به عنوان یک راه نفوذ در هر کشوری‌که خالیگاه سیاسی داشته باشد نفع می‌رساند و چنان نباشد که در آن نفوذ دولت قدرتمندی همچون انگلیس بر علاوۀ اتحادیۀ اروپا و خصوصا فرانسه و آلمان به عنوان دو بازو جهت پیوستن به انگلیس در آن باشد. بناءً این کارهای امریکائی کدام اشکالی را در نفوذ انگلیس یا اروپا در تونس وارد کرده نمی‌تواند، زیرا اردو / ارتش بسیار کوچک است و نقش کوچکی را در سیاست شهرها بازی می‌نماید. بنابراین تا هنوز نیاز به وقت بیشتری جهت توجه بر مزدوران مخلص برای امریکا و ساختار قدرت اردو / ارتش برای بازی کردن نقش مؤثر در تونس وجود دارد و این وقت گیر خواهد بود، یعنی نقش امریکا تا فعلاً در تونس فعال نیست، بلکه یک نقش عمومی آن هم به دلیل دعوت به سوی دیموکراسی و حقوق بشر است با وجود این امریکا از تلاش‌ها برای نفوذ در تونس دست نخواهد کشید.

ب‌-    انگلیس: انگلیس قبل از انقلاب، امور را کاملاً تحت کنترل داشت. کشور را از پشت پرده از طریق مزدور خود زین العابدین و قبل از او بورقیبه به طور کامل اداره می‌کرد و در عرصۀ تونس رقیب بین‌المللی به معنای واقعی نداشت؛ بلکه احزاب مخالف به طور آشکار حمایت می‌کردند، مانند میزبانی آن به راشد غنوشی، رهبر جنبش النهضه تا مخالفان "اسلامی" را جذب نموده و از این کارت مهم در مواقع ضروری استفاده کند، انگلیس در تونس سرگردان بود. در سال 2015، سفارت انگلیس در تونس از شرکت مشاورۀ بین‌المللی آدام اسمیت دعوت کرد تا به دولت در تونس مشوره دهد، افسران ارشد را تربیت، سیاست‌ها را تدوین و قوانین جدیدی را معرفی کند. به همین ترتیب ،Aktis Strategy Ltd به تونس آورده شد، یک پیمان‌کار توسعه‌ای که قراردادهای به ارزش میلیون‌ها پوند برای ادارۀ امور خارجه و منافع مشترک انگلیس مدیریت کند. علاوه بر این، انگلیس کنترل طبقۀ سیاسی را از حبیب بورقیبه تا بن علی تا باجی سبسی، که حزب نداء تونس را در سال 2012 تاسیس کرد، داشت. او یکی از همراهان حبیب بورقیبه و متحد بن علی بود. بنابراین تمام نیروهای سکولار قدیمی را جمع کرد که انگلیسی‌ها قبلاً با آن‌ها کار می‌کردند. بنابراین انگلیس با کنترل طبقۀ سیاسی نفوذ خود را در این کشور حفظ کرد.

با این حال، با خروج زین العابدین از ریاست جمهوری در تونس، او مزدور قدرتمند خود را خساره‌مند ساخت، بدون این‌که نظام خساره‌مند شود، زیرا مزدوران زیادی در دولت تونس و خارج از این کشور دارد؛ اما نفوذ سیاسی وی ضعیف‌تر از قبل گردید و بازگشت غنوشی از انگلیس به عنوان یک دوست وفادار به آن، چیزی از این ضعف را کم نکرد با وجودی‌که اعضا و رهبران حزب النهضه بر سر رهبری غنوشی متحد نبودند، به ویژه از آن‌جای که او سکولار شده بود و در حزب النهضه انسان‌های مخلص وجود داشت و در میان آن‌ها کسانی بود که به ترکیه و رئیس جمهور آن اردوغان اعتماد داشتند. همه این‌ها مانعی برای انگلیس جهت تنظیم صفوف پیروانش بود و حتی راه را برای ترکیۀ پیرو آمریکا جهت نفوذ بر حزب النهضه و تهدید رهبری غنوشی برای دفع حرکت از داخل باز کرد. برای حل این مسئله، حزب النهضه شروع به کاهش "اسلام‌گرایی" خود جهت افزایش پذیرش سکولارها کرد، بنابراین "دعوت" را از "سیاست" جدا کرد و در سال 2014 با "نداء تونس" متحد شد تا جبهۀ گستردۀ پارلمانی برای حمایت از باجی سبسی مزدور انگلیس تشکیل دهد. اما حزب او با قدرت ادامه نیافت بلکه بیشتر تجزیه شد.

با بررسی موقف انگلیس مشخص می‌شود که وقایع در تونس آن را صدمه زده است. به گزارش الجزیره نت، روزنامۀ انگلیسی، منتشر شده در 27جولای2021 میلادی، در مقاله‌ای تحت عنوان "دیدگاه غاردیان در مورد کودتای تونس: بهاری‌که به زمستان تبدیل می‌شود" اظهار داشت که تونس شاهد انقلاب مخالف است، با این استدلال که: «پیشنهاد امنیت به کانال‌های تلویزیونی به هیچ وجه نشانۀ خوبی نیست.»  بیان کرد که: «شهروندان بی تفاوت عمل می‌کنند و مفاهیم غیر لیبرال را می‌پذیرند، زیرا آزادی و دموکراسی ثبات سیاسی و اقتصاد مرفه را به ارمغان نیاورده است، در عوض، فساد، تورم و بیکاری همچنان ادامه داشته و یک سوم خانواده‌ها در تونس می ترسیدند که سال گذشته پس از شیوع بیماری کرونا مواد غذایی آن‌ها تمام شده باشد و طبق اسناد فاش شده، دولت در مذاکرات آمادۀ لغو کمک نان است، برای بدست آوردن قرض 4 میلیارد دلاری از صندوق بین المللی پول، که چهارمین صندوق در 10 سال گذشته است و خشم از برخورد دولت با این بیماری همه‌گیر تنها به دلیل سطح قرض‌های ملی بدتر شد زیرا پرداخت قرض در حال حاضر 6 برابر اندازۀ صحت در شهرها است. یعنی که نظام از طریق صندوق بین‌المللی پول تحت فشار آمریکا قرار داشت و آمریکا در حال تلاش برای تقویت حضور خود در تونس از طریق این فشارها بود.»

با وجود این همه، واضح است که نفوذ انگلیس در تونس فعلاً تضعیف شده است و با شرایط دوامدار که آن را تضعیف می‌کند، فرانسه راهی برای ورود شدید آن به تونس پیدا کرده است و انگلیس تصور می‌کرد که نفوذ فرانسه خطرناک نیست، زیرا همیشه با هماهنگی فرانسه، به ویژه در برابر نفوذ آمریکا هر دو کشور با هم توافق داشتند، اما "بریکست" انگلستان باعث شکاف بزرگی بین آن‌ها شد و هیچ یک از آن‌ها هیچ تلاشی برای برطرف کردن آن نکردند. در واقع، تعدادی از کشورهای اتحادیۀ اروپا به ویژه آلمان، موضع خود را نزدیک به فرانسه داشتند، زیرا آن‌ها آنچه را که در تونس اتفاق افتاده کودتا توصیف نکردند، چنانکه رسانه‌های انگلیسی از آن تعبیر نمودند: «ماریا ادیبهر، سخنگوی وزارت خارجۀ آلمان امروز دوشنبه گفت که برلین نگران تشدید آشفتگی سیاسی در تونس است و خواهان بازگشت این کشور به وضعیت نظم قانونی قانون اساسی است، با این حال معتقد است آنچه اتفاق افتاده "کودتا" نبوده است. (اسپوتنیک،  26جولای2021).

ت‌-    فرانسه: از جمله مواردی است که موقف آن بیشتر قابل توجه قرار دارد:

قیس سعید رئیس جمهور جدید، ضد استعمار بزرگ بود و پیشنهادات انقلابی او برای تونسی‎ها چنان قابل قبول بود که او را به امید از بین بردن " اردو/ ارتش سابق " که دولت را در دوران پس از انقلاب رهبری می‎کرد، به طور یکجا به هر حال پذیرفتند.  هنگامی‌که رئیس سعید در اکتبر سال 2019، رئیس جمهور شد، گویا که رئیس جمهور آزاد و مستقل تونس گردیده باشد، اما از آنجا که در عقلیۀ او و امثال او یک ذهنیت نهادینه شده بود که باید به یک نیروی بین المللی تکیه کند، متوجه شد آغوش فرانسه به روی او باز است و فرانسه در آرزوی بازگشت تونس به عنوان یکی از اعضای فعال سیستم فرانکفونی خود بود. از جملۀ دلایلی‌که فرانسه قبلاً موفق شده بود قیس سعید را مزدور خود کند، عبارت است از:

با تقسیم پارلمان تونس به دو بخش؛ بخشی از حامیان رئیس جمهور قیس سعید و بخشی از مخالفان آن که بزرگترین بخش بود، "ائتلاف کرامت" هم پیمان حزب النهضه در بخش پارلمانی علیه رئیس جمهور قیس سعید و خصمانه‌ترین کشور فرانسه در پارلمان تونس برای مختل کردن روابط فرانسه با تونس کار خود را آغاز کرد. بنابراین او ایدۀ "عذرخواهی فرانسه" را برای استعمار این کشور در تونس برای رأی گیری پارلمانی مطرح کرد و این در دوران ریاست اسسبسی یا مرزوقی مطرح نشد، و این نشان می‎دهد که مخالفان رئیس جمهور سعید می‎خواستند رئیس جمهور را تنگنا قرار دهند و فرانسه را در روابطش با تونس به تنگنا اندازد و خصومت استعماری آن را یادآوری کند. اما رئیس جمهور تونس موضعی را اتخاذ کرد که برخلاف مواضعش در مبارزات انتخاباتی، نزدیک بود از فرانسه دفاع نماید قیس سعید گفت: «کسی‌که عذرخواهی میکند خود را محکوم می کند.»" وی افزود: «"اجازه دهید به آینده نگاه کنیم.»." فرانسه جنایاتی را در تونس مرتکب شده است، اما تحت نظام حمایتی، نه استعمار مستقیم، چنان‌که این حالت در  الجزایر موجود استاست. با این حال، او گفت که تونسی ها هزینۀ سنگینی برای استقلال خود پرداختند و مستحق عذرخواهی هستند ، اما اعلام عذرخواهی کافی نیست. وی ادامه داد: «"شاید عذرخواهی با پروژه ها و شاید با همکاری جدید.»" (وب سایت Ultratuns ، 20 /06جون/2020.)

در ماه جون - 2020 ، قیس سعید پس از انجام وظایف خود فرانسه را به عنوان اولین مقصد اروپایی خود انتخاب کرد، تا با این حال ثبات روابط را با پاریس تحکیم بخشد. (منبع: آناتولی ، 4/6/جون2021) ، و قبل از سفر رئیس جمهور تونس به پاریس و در آستانۀ آن، مقامات ارشد فرانسوی به تونس هجوم آوردند که نشان دهندۀ روابط ویژه پس از قدرت گرفتن قیس سعید است.  «(از این زاویه، دعوت رئیس جمهور از فرانسه ممکن است به عنوان مقدمه‎ ای برای پروژه‎های همکاری نظامی بین دو کشور باشد، به ویژه قبل از این سفر، وزیر دفاع فرانسه در ماه می 2020 و قبل از آن رئیس ستاد اردو / ارتش زمینی فرانسه از تونس بازدید کرد. اخباری در مورد محتوای دو دیدار به غیر از جملات معمول در مورد موضوعات مورد علاقه مشترک به بیرون درز کرد. (منبع: الجزیره: 18جون2020).

هر زمان که بحران در تونس شدیدتر می‎شد و نیاز به حمایت از فرانسه با آن شدت می‎گرفت، فرانسه مقامات ارشد خود را به تونس می‎فرستاد «جان کاستکس، نخست وزیر فرانسه عصر چهارشنبه در سفری به همراه شش وزیر وارد تونس شد و حضورش تا پنجشنبه ادامه خواهد داشت. این سفر به هدف تقویت روابط با کشور آفریقایی است که تحت تأثیر همه‌گیری ویروس کرونا شاهد چندین بحران و رنج می‎باشد. این مذاکرات به موضوعات "مشارکت اقتصادی"، "حمایت" و "بحران صحت" می‎پردازد. این دیدار هم‌چنین شامل امضای موافقت نامه‎ها، دیدار از کارگاه ساخت شبکه‎ای قطارهای سریع السیر در تونس و جلسه‌ای در زمینۀ فعالیت‎های الکترونیکی که توسط تجار تونسی و فرانسوی برگزار شد. (منبع: فرانس24، 2جون2021).

رئیس جمهور تونس در نشست اقتصادی آفریقا که توسط فرانسه در پاریس برگزار شد شرکت کرد. (منبع: اسپوتنیک روسی، 22می2021) و هیچ نتیجۀ خارجی برای تونس به جز وعدۀ برخی واکسین‌های کرونا اعلام نکرد و این نشان می‎دهد که هدف از این دیدار بحث در مورد وضعیت داخلی تونس با رئیس جمهور مکرون بود، زیرا بیش از آن قیس سعید در رسانه‎های فرانسوی دربارۀ وضعیت داخلی تونس صحبت کرد و شاید این سفر پاسخی به سفرهای غنوشی به قطر باشد که وی آن را "دیپلماسی پارلمانی" نامید. به این معنی که هر دوی آن‎ها توسط اربابان و مزدوران همسال شان تقویت می‌شوند.

فرانسه 1.7 میلیارد یورو برای حمایت از تونس در قالب کمک و قرض تا سال 2022 برای تأمین مالی پروژه‎های بخش صحت و ایجاد فرصت‎های شغلی متعهد شد، مکرون رئیس جمهور فرانسه در سفر قیس سعید رئیس جمهور تونس به پاریس قرض 350 میلیون یورویی را در اواسط سال 2020 اعلام کرد. (منبع: العربی الجدید، 11فبروری2020).

شبکۀ الجزیره در واضح ترین بیانیۀ رسمی منتشر شده از سوی فرانسه، آنچه را لودریان وزیر امور خارجه فرانسه گفته گزارش داده است: «فرانسه تحولات تونس را با بیشترین توجه دنبال می‎کند» و RT از او در 28جولای2021 نقل قول نموده که « در بیانیه‎ای که روز چهارشنبه منتشر شد، وزارت امور خارجۀ فرانسه اظهار داشت، لودریان امروز با همتای تونسی خود، عثمان الجرندی، در یک تماس تلفنی صحبت کرد و بر اساس این بیانیه  لودریان بر اهمیت تعیین نخست وزیر در اسرع وقت و تشکیل دولتی که بتواند خواسته‎های مردم تونس را با توجه به بحرانی که کشور در حال گذراندن است برآورده سازد. تأکید کرد.»

نتیجه: همه نشانه‎های درگیری شدید بین‌المللی در تونس نشان می‎دهد که این درگیری بین انگلیس، صاحب نفوذ سابق و بزرگ در تونس و فرانسه، صاحب نفوذ جدید و ناپایدار در آن است، و این که آمریکا هنوز در این زمینه از مرکز ثقل درگیری فاصله دارد. حتی اگر فرانسه و مزدوران آن بخواهند آمریکا و مزدوران آن را علیه مزدوران انگلیس در تونس در منطقه تقویت کنند، می‌بینید که مزدوران خود را در تونس به سمت مزدوران آمریکا در مصر سوق می‎دهد، اما تأثیر مصر در تونس بسیار کمتر از نفوذ مزدوران انگلیسی در الجزایر است، که مستقیماً همسایۀ تونس می‎باشد. رئیس جمهور الجزایر به تونس و روابط آن با فرانسه اشاره کرد و گفت: «تبون گفت که فرانسه هزاران گزارش از الجزایر می‎خواند و سخنان خود را به این روزنامه‌نگار می‎گوید که از وی می‎پرسد آیا فرانسه هنوز الجزایر را به عنوان یک شهر فرانسه می‎بیند و این را با گفتن "نه، نه" تصحیح می‎کند. وی ادامه داد: منظور شما کشور دیگری است که به آن دستور می‎دهند، او سکوت کرده و اجرا می‎نماید.» برخی معتقد بودند که سخنان رئیس جمهور الجزایر اشاره‎ای به تونس دارد، به ویژه پس از اظهارات رئیس جمهور قیس سعید در سفرش به فرانسه، که در آن گفت: «تونس تحت استعمار نیست بلکه تحت حمایت است.» (وب سایت الحصاری، 7 اگوست 2021)

از همه این مواضع بین‌المللی، مشخص است که فرانسه برای قدرت در تونس با انگلیس می‎جنگد، اما این اختلاف در داخل اروپا است و آمریکا در نزاع نیست. بنابراین به خاطر احساس نبود آمریکا در این میان به عنوان یک دخیل مؤثر ما نمی‎گوییم آن چه اتفاق می‎افتد، در اصطلاح یک درگیری بین المللی است. اما همانطور که در فوق بیان داشتیم، یک درگیری در داخل اروپا است. به ویژه فرانسه و آلمان از یک سو و انگلیس از سوی دیگر. پس ویژگی یک درگیری طویل را نخواهد داشت، بلکه به فرمول توافقی باز خواهد گشت و به احتمال زیاد نفوذ انگلیس از تونس خارج نخواهد شد. زیرا این کشور بر حیله‌گری سیاسی که فرانسه فاقد آن است، تسلط دارد. با این حال، ما از الله سبحانه وتعالی، ذات قوی و عزیز می‎خواهیم که جنگ شان را در میان آن‎ها شدید کند و ما را با تأسیس خلافت توسط خودمان عزت بخشد تا اسلام و مسلمانان گرامی داشته شوند و کفر و کافران ذلیل گردند.

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (4) بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ‏﴾ [روم: 4-5]

ترجمه: در آن روز ( كه روميان پيروز می‌گردند ) مؤمنان شادمان می‌شوند(آری، خوشحال می‌شوند ) از ياری الله الله هركسی را كه بخواهد ياری می‌دهد و او بس چيره (بر دشمنان خود) و بسيار مهربان (در حق دوستان خويش) است.

مترجم: احمد صادق امین

 

ادامه مطلب...

ندایی از مسجدالاقصی، خطاب به طالبان!

  • نشر شده در سیاسی

ای گروه طالبان، سعی کنید مانند خزرجیان باشید!

امریکا در یک اقدام غیر مترقبه از سرزمین افغانستان بیرون رفت و طالبان بالای آن تسلط پیدا نمودند، بجز میدان‌هوایی/ فرودگاه کابل؛ میدان‌هوایی که بسیاری از واقعیت‌ها را برملا نمود، نیروهایی امریکایی، ناتو و ترک همه تلاش دارند جریان نشست و برخاست طیاره‌ها/هواپیماهایی را که اتباع خارجی و همکاران افغان‌شان را بیرون می‌کشند، تأمین نمایند؛ جریانی‌که سراسر هرج و مرج و صحنه‌هایی از ذلت‌ و دردآوری، در آن مشاهده می‌شود و بیان‌گر حاکمیتی ناقص می‌باشد.

امریکا در حالی‌که صدها هزار تن کشته در میان مردم مسلمان افغانستان پشت سر خود به جای گذاشته، سعی دارد با ناامیدی و احساس شکست خودش را از گورستان امپراتوری‌ها بیرون کشد و ادعا می‌کند که مأموریت‌اش برای انتقام گرفتن از عاملین حوادث یازده سپتمبر در بیست‌سال قبل را به پایان رسانیده است.

امریکایی‌ها زیر فشار ضربات کوبندۀ مجاهدین بود که تصمیم به خروج گرفتند؛ اما راه گریزشان مذاکرات دوحه، پایتخت قطر بود که متأسفانه راهی برای کفار علیه مؤمنین به جاگذاشت.

ما می‌دانیم که در میان طالبان برادران صادق و مخلصی است که در آخرین روزهای دور اول حاکمیت‌شان سرتسلیم در برابر غرب فرود نیاوردند و ما در آن زمان به آنان نصیحت کردیم که خلافت راشدۀ دوم برمنهج نبوت را اعلان نمایند؛ اما آنان نپذیرفتند؛ سپس دانستیم که پشیمان شدند؛ اما دیگر فرصت از دست رفته بود. اینک یک باردیگر همان نصیحت را متوجه آنان می‌سازیم؛ در حالی‌که قبلاً خطاب به آنان گفته بودیم که روند مذاکرات با امریکا را متوقف کنند تا امریکا نتواند آن‌چه را که نتوانست با جنگ به دست‌آورد از این طریق به دست آورد. به یقین بدانید که قضیۀ سرنوشت‌ساز امت اسلامی همانا برگرداندن خلافت است؛ زیرا خلافت فریضه و وعدل الله سبحانه وتعالی بوده و برپائی آن اطاعت از دستور رسول‌الله صلی الله علیه وسلم و بشارت وی علیه السلام می‌باشد. بدانید که مشارکت نمودن در حاکمیتی مخلوط از اسلام و سکولارزم را هرگز الله سبحانه وتعالی نمی‌پذیرد، زیرا الله قوی و عزیز چیزی بجز طیب را قبول نمی‌کند؛ یا اسلام به گونۀ کامل و همه‌جانبه در برابر کفر تا زمان استخلاف و تمکین -که این همان پیروزی آشکار و فوز مبین است- و یا غرق شدن در مرداب‌های مذاکرات و گفتگوها و تمکین مشروط که این همان خسران مبین و آشکاراست.

ای گروه طالبان! ما از مسجد مبارک اقصی شما را خطاب قرار داده می‌گوئیم: شما امروز نیرومندتر و تواناتر از هر روز دیگری استید که سپری شده و در حالتی قرار دارید که حاکمیت سرزمین افغانستان در اختیار شماست؛ درست مانند خزرجیان که حاکمیت یثرب در اختیار آنان قرار داشت. زمانی‌که خزرجیان حق را پذیرفته و ندای حق را نصرت دادند و در بیعت عقبۀ دوم با رسول‌الله صلی الله علیه وسلم عهد بستند، همان‌گونه که از زنان و اموال خود حمایت می‌کنند، از وی نیز دفاع و حمایت خواهند نمود! آنگاه بود که الله سبحانه وتعالی آنان را نصرت داد، این دین قویم را در شهرشان استحکام بخشید "که فخر بزرگی برای آن دیار رقم خورد" و پایه‌های دولت نخست اسلام در آن سرزمین گذاشته شد؛ سپس اسلام عزیز از طریق جهاد و فتوحات به ما و شما رسید. بیت‌المقدس در زمان خلافت عمر بن خطاب رضی الله عنه فتح و بنای مسجد اقصی برای نخستین بار در سرزمین اسراء و معراج گذاشته شد؛ سپس صلاح الدین ایوبی رحمه الله آن را از دست صلیبیان آزاد نمود. پس ای گروه طالبان! شما نیز فرصت یافته اید تا خزرجیان جدید باشید! به کسانی‌که ندای برپائی خلافت را "به حق" سر می‌دهند و قانون اساسی دولت خلافت را آماده نموده اند نصرت دهید تا به این تریب توانایی‌های شما با امکانات آنان یکی شود و آنگاه افغانستان به صفت سرزمین دولت دوم خلافت راشده بر منهج نبوت اعلان گردد. آنگاه خیلی زود مردم مسلمان پاکستان حکام خائن‌شان را بیرون رانده و به کیان خلافت ملحق خواهند شد و پس از آن  دیری نخواهد گذشت که دولت‌های وادی فرغانه "آسیای‌میانه" یکی پس از دیگری به گونۀ سریع و حیرت‌آوری با دولت خلافت خواهند پیوست. سپس خیلی زود شما روانۀ بیت‌المقدس شده و این سرزمین را یک‌بار دیگر فتح و آزاد خواهید نمود و مسجداقصای ما، اقصای شما و اقصای تمام مسلمانان را از اسارت نجات داده، همان شرف و عزتی را به دست خواهید آورد که خزرجیان با نصرت دادن‌شان به رسول الله صلی الله علیه وسلم به دست آوردند.

ای گروه طالبان! این است حق و می‌دانید که ﴿فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ﴾ [یونس: 32] ترجمه: پس از حق چیزی جز گمراهی نیست. بدانید که دنبال نمودن حق است که شما، ما و تمام مسلمانان جهان را از شر بلاهای آشکاری‌که دامن‌گیر مان گردیده رهایی می‌بخشد.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾ [انفال: 24]

ترجمه: ای اهل ایمان، چون الله و رسول شما را به آنچه مایه حیات ابدی شماست (اقامۀ دین الله) دعوت کنند، اجابت کنید و بدانید که الله در میان شخص و قلب او حایل می‌شود (و از اسرار درونی همه آگاه است) و همه به سوی او محشور خواهید شد.

بار الها! دل‌های برادران مان در گروه طالبان را با هم پیوسته نگهدار و آنان را انصار این عصر قرار بده و ما و آنان و تمام مسلمانان را زیر سایۀ دولت واحد و پرچم واحد جمع نما! شکی نیست که تو توان این کار را داری! آمین!

نویسنده: شیخ عصام عمیرة، خطیب و مدرس مسجد الاقصی

برای رادیوی دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

تحت نظام سرمایه‌داری؛ اگر GDP بالا یا پائین برود، وضعیت مردم وخیم‌تر شده و حتی از شغل ابتدائیه عامه نیز محروم می‌گردد

به تاریخ 28 جولای 2021، بخش مشورتی اقتصادی وزارت مالیه/دارایی در پیش‌بینی ماهانه اقتصادی در ماه جولای اعلام نمود: "در انتقال به سمت رشد ظرفیتی به سطح بالاتر، بالای حسابات خارجی ممکن فشار ایجاد گردد و خواستار بررسی سریع گردید تا اطمینان حاصل گردد که رشد استراتیژی جدید، پایدار باقی می‌ماند." رضا باقر رئیس بانک دولتی پاکستان به حیث قهرمان اقتصادی صندوق بین‌المللی پول IMF نایب اقتصادی امریکا گفت: "دلایلی خوبی موجود بود تا برخلاف چندین مرتبه رشد رو به بالای اقتصادی در پاکستان، توقع داشت که پوشش اقتصاد فعلی توسط حمایت خارجی معاونت خواهد شد." در چندین ماه گذشته، دولت پاکستان برای افزایش در GDP به حیث بزرگ‌ترین دستاورد‌اش در جستجوی خریدار بوده است. حالا ادعا می‌کند که روز‌های سخت به پایان رسیده و روز‌های آینده سعادت اقتصادی را هدیه خواهد داد. گرچه که مسلمانان پاکستان در گذشته چندین مرتبه حلقۀ فاسد رشد GDP را تجربه نموده اند. در گذشته نیز افزایش در رشد GDP هم زمان با افزایش تجارت و کسر بودجه حسابات فعلی صورت گرفته بود. لذا پاکستان در یک لحظه به وضعیت سال 2018 برگشته و با حساب بزرگ فعلی و کمبود سرمایه تجارتی در توازن با بحران پرداخت‌ها مواجه می‌گردد و دولت اصرار می‌ورزد که هیچ انتخاب دیگری ندارد مگر این‌که به صندوق بین‌المللی پول مراجعه نماید.

حتی اگر 74 سال گذشته‌ی پاکستان را به طور کامل مرور نکنیم و تنها خود را به 21 سال گذشته محدود نمائیم، کاملاً واضح می‌گردد که هر حکومت قبلی مقدار زیاد از کمبود سرمایه را برای حکومت بعدی به جا می‌گذارد. دلیل اصلی در عقب این پدیده افزایش دوام‌دار در نرخ و ارزش بلند واردات نهفته است. سپس وقتی‌که دولت به صندوق بین‌المللی پول مراجعه می‌کند، مشکل تنها بد‌تر شده و همین سلسله ادامه می‌یابد. صندوق بین‌المللی پول خواستار افزایش قیمت‌های برق، گاز، مالیات سنگین، تحمیل مالیات جدید و پالیسی‌های اقتصادی می‌باشد که وابسته‌گی به واردات را ایجاد می‌کند. وقتی شرایط به جایی برسد که پاکستان از پرداخت تادیه پول خارجی عاجز ماند، از صندوق بین‌المللی پول خواستار قرضه می‌گردد. در حالی‌که دریافت قرض از صندوق بین‌المللی پول توازن پرداخت بودجه پاکستان را کاهش و یا از بین می‌برد و پالیسی‌های صندوق بین‌المللی پول هرگز به پاکستان اجازه نمی‌دهد تا نیاز‌هایش را از طریق تولدات داخلی و واردات تأمین سازد. بنابر آن، با محرومیت از ستون سنگین صنعتی حیاتی که آن را خود کفا می‌سازد، پاکستان در گودال عمیق قرض‌های فاسد و کسر بودجه فرو می‌رود. امروز، نفت، گاز، مواد کیمیائی، ماشین آلات و وسایل عالی تخنیکی تماماً وارد می‌گردد. حتی گندم، شکر، پنبه، روغن وارد می‌شوند، با وجود که پاکستان در میان ده برترین کشور‌های زراعتی در جهان است. با آن هم جای تعجب نیست که رشد GDP فعلی پایدار نیست.

پاکستان هرگز قادر نخواهد شد تا به هدف رشد اقتصاد با ثبات و پایدار برسد، مگر این‌که دولت خلافت آن را از برده‌گی صندوق بین‌المللی پول آزاد سازد. در نظام اقتصادی اسلام برق، گاز و نفت ملکیت عامه اند که توسط دولت نظارت می‌گردد. لذا منابع انرژی به قیمت‌های مناسب قابل دسترس خواهد بود؛ طوری‌که منافع و مزد کار از دستگاه تولید برق، تصفیه خانه‌ها، شرکت‌های سهامی و توزیع کننده به طور یکسان گرفته خواهد شد. نظام اقتصادی اسلام هیچ نوع مالیات بر عایدات، مالیات عمومی فروشات، مالیات غیر مستقیم یا هر نوع مالیات غیر شرعی دیگر را ندارد. بدین ترتیب، نرخ تولید به طور موثر کاهش می‌یابد، در حالی‌که تاسیسات بخش‌های صنایع عمومی به طور برجسته در حال فعالیت خواهند بود. با این شیوه پاکستان می‌تواند به هدف رشد با ثبات، دوامدار و واقعی اقتصادی نایل گردد. پس؛ به خاطر رضای الله سبحانه و‌تعالی بگذارید مسلمانان برای تأسیس دوباره دولت خلافت راشده بر منهج پیامبر صلی الله علیه و‌سلم تلاش ورزند! تحت حاکمیت دولت خلافت، حکام هرگز نمی‌توانند بر اساس خواهشات و خواست‌های خود نظامی اقتصادی، پالیسی و قوانین بسازند؛ زیرا دولت خلافت محدود به تطبیق قوانینِ می‌باشد که از قرآن و سنت سرچشمه گرفته است.

﴿وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ﴾ ]بقره: 216[

ترجمه: و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است وبسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است والله (مصلحت شما را در همه امور) می‌داند و شما نمی‌دانید.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...

فریادخواهی دیوارها و ساحات مسجدالاقصی و اهل قدس برای آزادی

خبر

نیروهای مسلح رژیم یهود متعاقباً کارکنان مخصوص مسجدالاقصی را از پرداختن به هرنوع کاری اعم از؛ تنظیف و یا ترمیم ناحیه شرقی مسجد مانع شدند.

منابع قدس صحنه­ی المناکی را که مربوط به داخل مسجدالاقصی و به طور دقیق مربوط به ناحیه شرقی آن است، نقل نموده اند، به گونه‌ای که در آنجا خاک­ها و اشیاء نابکار از سال­ها بدین­سو موجود است و علت آن را می­توان؛ عدم دسترسی اوقاف اسلامی به آنجا  و هم‌چنین عدم اجازه بیرون آوردن آن­ها از آنجا را بر شمرد.

هر روز منطقه الاقصی با عملیات ویرانگری از سوی ده­ها باشنده صهیونست مواجه می­شود، که هدف شان تخلیه مسجدالاقصی از نمازگذاران و محافظان آن می­باشد.

باشندگان صهیونست در آنجا قصد ادای مراسم یهودیت را می­کنند و برای مدت­های طولانی در آنجا می­نشینند و حتی بعضی اوقات کار به جای می­رسد که در منطقه بول و قضای حاجت می­کنند.

از سال 1996م. پروژه­های آبادانی و شهرسازی تحت اشغال قرار گرفت تا اوقاف اسلامی از آبادانی و بازسازی سلب صلاحیت شود و اولین برنامه آن در اخیر سال 2000م. به صحنۀ اجراء در آمد.

زمانی­که نیروه­های اشغالگر از بیرون آوردن اجزاء آخری فرو ریختگی دیوار که در اثر باز کردن دروازه­های بزرگ مصلی اموی بوجود آمده بود، منع کردند، آن فروریختگی­ها در ساحات زراعتی زیتون در شرق مسجدالاقصی مبارک ریختانده شد، به این دلیل که ضررش کمتر و در عین زمان راهی بوجود می­آید برای اخراج آن. این فروریختگی­ها تا به امروز همچو کپه­ای باقی­ست، که بارزترین روزنه را برای صهیونست­ها و اشغال ایجاد کرده تا ناحیه شرقی الاقصی مبارک مورد هدف قرار گیرد.

درماه ژانویه 2019م نیروه­های اشغالگر صلاحیت ترمیم و بازسازی دیوار جنوب غربی اقصی را سلب نمودند، سپس در عین سال در ماه می صلاحیت ترمیم(الخلوة الجنبلاطیة) در صحن گنبد الصخره را نیز سلب کردند.

 اشغالگر تلاش می­ورزد که ساحات اقصی را تقسیم کند و این تقسیم را تا باب الرحمة ادامه دهد و نمازگذاران را از محوطۀ آن به علت فروریختگی­های متراکم باز دارد.

اکثریت مردم قدس در سال 2019م بازگشایی مصلی را بر اشغالگر تحمیل کردند. وی تلاش ورزید که مجدد با استفاده از ابزاری هم‌چو بند کردن، تبعید کردن، زندانی کردن و لت­و­کوب کردن آن را مسدود سازد، اما با شکست مواجه شد. (منبع: مرکز خبررسانی فلسطین)

تبصره

رژیم صهیونست یهود مسجد الاقصی را تنها یافته است، بی‌حرمتی به آن را مباح می­داند، باشندگان و لشکریان آن را علیه مسلمانان در سرزمین مبارک قدس به فجیح­ترین حالت تحریک می­کند. این برنامه و نقشۀ شان که مسلمانان را از مسجد الاقصی بیرون می­رانند، چنان حالتی را پدید آورده است که هر مسلمان با دیدن مسجدالاقصی در آن حالت جانگداز و رها شده در غفلت، نابودی و ذلت در تمام عرصه­ها، متأثر شده و اشک در چشمانش خشک می­شود.

در عرصه آبادانی و عمرانی، فروریختگی و پاشیدگی مسجدالاقصی نمایانگر ذلت اهل قوت و نیرو می­باشد؛ همان کسانی‌که آن را به این شکل رها نموده اند که این شکل نتیجه دست برداشتن شان از آن است، بنابر این، دیوارهای مسجدالاقصی، ساحات، عبورگاها و اجزاء آن؛ حالت نسیان و کوتایی را نسبت به سفرگاه رسول الله صلی الله علیه وسلم تجسم می­کند. بنابر این، نزدیک است که تو فریادخوانی دیوارها و ساحات آن را بشنوی که امت و نیروهای زنده آن را برای نجات خود و اعاده هیبت خود از طریق آزادسازی و عمرانش توسط نماز و تکبیرات نصر به فریاد می­خواند.

در عرصه سیاسی، در نظام­های حاکم در سرزمین­های اسلامی هیچ اثر و وجودی در نقشه سیاسی عملی آن­ها از مسجدالاقصی و سرزمین مبارک قدس یافت نمی­شود و هم‌چنین در آن هیچ تذکری از پاک­سازی سرزمین قدس و مسجدالاقصی از یهود پلید وجود ندارد، این در حالی­ست که در بیانات سیاسی هیچ تذکری از آن نمی­رود و دسیسه­سازی­ها بخاطر تثبیت رژیم یهود ادامه دارد تا باشد که از طریق اشغال دو دولت؛ قسمت اعظم سرزمین مبارک قدس تحت تصرف رژیم یهود در آید.

راه‌حل بنیادین برای مسجد الاقصی که حالتش چشمان و دل­ها را اشکباران می­کند و صحنۀ یورش بردن روزانه به آن حالت امت نابوده شده را که چشمانش را در برابر بی­حرمتی به سفرگاه رسول الله صلی الله علیه وسلم می­پوشاند تجسم می­سازد. راه حل بنیادین فقط اینست که امت باید نیروی سلب شده خود را بازخواهد و حکام خائن را از ریشه برکند و خلافت بر منهج نبوت را که عزت و کرامتش را باز می­گرداند اقامه نماید؛ خلافتی‌که رونق و عظمت مسجدالاقصی را باز خواهد گشتاند و آن وقت شما آوازهای نصر و تکبیر را بلند نموده و مسلمانان از هرگوشه و کنار تحت بیرق­های اسلام بسوی قدس مبارک حرکت می­کنند و برای جهان بازگشت بهترین امت را که برای مردم خلق شده است به جایگاه حقیقی‌اش اعلان می­کنند و هم‌چنین بازگشت مسجد الاقصی برای اهل و جایگاهش را نیز اعلان می­کنند، این مأموریت لشکریان امت اسلامی است که الآن زمانش فرا رسیده که حرکت کند و نداء الله سبحانه وتعالی را لبیک بگوید و ساحات سفرگاه رسول الله صلی الله علیه وسلم را نصر و یاری دهند.

نویسنده: دکتور مصعب ابو عرقوب

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

قرنطین کامل یا جزئی؛ دولت‌های فدرال و سند از شیوع ویروس کرونا امتیاز سیاسی می‌گیرند، این درحالی‌ست که هیچ یک از آن‌ها نگران ضرورت‌های اقتصادی و صحی نیستند

  • نشر شده در پاکستان

بتاریخ 30 جولای 2021م وزیر ایالت سند قرنطین ناگهانی 9 روزه را در شهر کراچی، بزرگترین شهر مسلمان‌نشین که دارای بیشتر از بیست میلیون نفوس می‌باشد، اعلان نمود و ادعا نمود که این اقدام برای جلوگیری از شیوع نوع دلتا ویروس کرونا در نظر گرفته شده است. قرنطین شامل مسدود شدن تمام مارکیت‌ها و کسب کار تجارتی از جمله محدودیت گشت‌و‌گذار بیشتر از یک نفر در موتر سایکل؛ محدودیت ساعات کاری برای نانوایی‌ها و مغازه‌های مواد خوراکی، محدودیت شدید بر عبور و مرور مردم عام که سبب بیکاری صدها هزار کارگران روزمزد شده و ده‌ها هزار بیکار بر میلیون‌ها بیکار دیگر افزود شد. هم‌چنان این قرنطین میلیون‌ها تن بر زیادتر از 20 درصد جمعیت پاکستان که از  سوءتغذی رنج می‌برند، اضافه خواهد کرد.

گرچه بعد از فشار‌های جمعی اندک قیودات برداشته شد، اما دموکراسی وضعیت میلیون‌ها قربانی قرنطین را که از امکانات اولیه زندگی محروم شده بودند را در نظر نگرفت. از جانب دیگر دولت فدرال به قرنطین شهر کراچی طوری واکنش نشان داد که گویا بهترین اسلوب مبارزه با ویروس همه‌گیر کرونا بوده و آب از آب تکان نخورده است. آیا این دولت فدرال نبود که در وارد نمودن واکسین تعلل نمود، قبل از این‌که موج سوم این ویروس کشور را درهم کوبید؟ ما می‌پرسیم که آیا مسولیت حکومت تنها مانع شدن از انتشار ویروس هست و یا نجات مردم از فقر، گرسنه‌گی و بدبختی؟ ما می‌پرسیم که آیا این حکام توانایی انجام چند صد هزار معاینات ویروس کرونا را در روز دارند، حتی بعد از سپری شدن یکسال و نیم از اولین شیوع ویروس تا بتوانند افراد مبتلا را از سالم جدا کنند؟

بعد از سه موج ویروس کرونا حکام پاکستان باید به مردم پاسخ بدهند که چقدر ظرفیت سیستم ارایه خدمات صحی در بخش‌های تهیه وینتلاتور (ماشین اکسیجن مصنوعی)، تهیه اکسیجن، سیت‌های شفاخانه‌ها، بخش مراقبت‌های عاجل و وسایل محافظت فردی بلند برده شده است تا بتواند هزاران مبتلا به ویروس کرونا بدون مختل شدن روند زندگی مراقبت و تداوی شود.

تا چه مدت این حکام بی‌کفایتی خود را پشت پرده قرنطین مکمل و جزیی پنهان خواهند کرد؟ حتی امروز هم هزاران تن بدون درنظرداشت تدابیری احتیاطی برای گرفتن واکسین در مراکز صحی مزدحم صف بسته اند؛ برعلاوه آن‌ها باید به نظام فاسد این حکام پول بپردازند تا از سیستم ترانسپورتی برای تجارت خود استفاده نمایند تا از عواقب قرنطین کامل و قسمی در امان باشند.

حکام ایالتی و فدرال هردو بطور ظالمانه مردم را نادیده گرفته و از شیوع ویروس کرونا بهره سیاسی برای انتخابات بعدی می‌برند. در نخستین روزهای شیوع ویروس کرونا این حکام دستور اسلام مبنی بر قرنطین کامل منطقه آلوده به ویروس را نادیده گرفتند و با این کار اجازه دادند تا ویروس در سراسر کشور پخش شده و به بحران تبدیل شود.

بعداً به عوض جستجوی راه‌حل از اسلام به تقلید کورکورانه از غرب با تطبیق قرنطین کامل پرداختند. اما اگر این حکام دستور اسلام را در نظر می‌گرفتند؛ آنان افراد مبتلا را با استفاده از معاینات جدی و دقیق از افراد صحتمند جدا می‌کردند و مانع مختل شدن روند زندگی عادی می‌شدند. در حقیقت حکومت تحریک انصاف پاکستان(PTI) در مرکز و هم‌چنان حکومت حزب مردم پاکستان (PPP) در ایالت و دموکراسی احکام الله سبحانه‌وتعالی را نادیده گرفتند. PTI و PPP هر دو مصروف تعصب هستند و هیچ یکی از آن‌ها برای اسلام به پا نخاسته اند، آن‌ها مصروف این کار خود هستند گرچند رسول الله صلی الله علیه و سلم ما را چنین هشدار می‌دهد:

«وَمَثَلُ الَّذِي يُعِينُ قَوْمَهُ عَلَى غَيْرِ الْحَقِّ كَمَثَلِ بَعِيرٍ رُدِّيَ فِي بِئْرٍ فَهُوَ يَنْزِعُ مِنْهَا بِذَنَبِهِ» [مسند احمد]

ترجمه: و مثال کسی‌که قوم و خویش را بغیر از حق (اسلام) حمایت می‌کند مانند شتری است که در چاه افتاده است و از دمش اورا می‌کشند.

ابتلای الله سبحانه‌وتعالی بطلان دموکراسی را در سراسر جهان افشا ساخت. حالا وقت آن است تا با تأسیس خلافت بر منهج نبوت، جهان با نور اسلام منور ساخته شود. تنها خلافت می‌تواند با تطبیق احکام اسلام خدمات اساسی صحی و ضرورت‌های اولیه زندگی را به جامعه فراهم نماید.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

مترجم: خالد "سیف الله"

ادامه مطلب...

رژیم شیطانی سعودی بار دیگر مانع امت واحد برای انجام مناسک مقدس حج شد!

رژیم شیطانی سعودی و غاصب الحرمین شریفین تحت رهبری شاه سلمان و فرزند بی‌بندوبارش محمد بن سلمان مسلمانان خارجی را از انجام مناسک حج برای سال دوم منع کرد. این رژیم شیطانی مدت‌هاست چهره منفور خود را تحت نقاب سرپرستی از مسجدالحرام در مکه مکرمه و مسجدنبوی در مدینه منوره پوشانیده است. حالا که جنگ جهانی علیه اسلام شدت گرفته است؛ دست نشانده‌های غرب صلیبی نیز در حال خود نمایی به باداران خود هستند. بن سلمان نیز می‌خواهد نقش خائنانه خویش را در جنگ علیه اسلام برای رضایت باداران غربی‌اش بازی کند؛ طوری‌که از یک جانب در حال سرعت بخشیدن پروسه غرب‌گرایی با اجازه دادن به تمام اعمال و فعالیت‌های شیطانی در سرزمین مقدس ما که فضای اجتماعی را مسموم کرده است، می باشد تا ارزش‌های اسلامی را نابود سازد و از جانب دیگر به بهانه شیوع ویروس کرونا امت محمد صلی الله علیه وسلم  را از انجام فریضه حج از کعبه شریفه منع کرد. او مهمانان و خواننده‌های خارجی (رقاصه‌ها و سیاحان)  را برای برگزاری کنسرت‌ها و گردهمایی‌های اجتماعی در زمان شیوع ویروس کرونا اجازه ورود به عربستان سعودی داد که همه‌اش مملو از جاهلیت و فحشا بود؛ اما برای انجام صلاة و حج این غاصبان صدها عذر و بهانه تراشیدند تا مانع آن شوند. برای میزبانی از بزرگترین مراسم سپورتی و تفریحی که جز برنامه دراز مدت دولت شاهی (ماموریت 2030) می‌باشد؛ پروسه واکسیناسیون به سطح ملی به شکل سریع در عربستان سعودی در حال تطبیق است؛ اما خادم نمایشی الحرمین الشریفین هیچ‌گونه تدابیر قبلی برای برگذاری حج ندارد. زیرا آن‌ها در تلاش اند تا هر فرصتی‌که سبب ضربه زدن به احساسات و اعمال نیک مسلمانان می‌شود را از دست ندهند.

ما هرگز فراموش نخواهیم کرد که نیاکان بن سلمان از جمله کسانی بودند که در برچیدن گلیم اقتدار و حاکمیت اسلام که همانا خلافت بود، با کفار استعمارگر نقش اساسی داشت؛ آن‌ها کسانی بودند که دربرابر خلافت عثمانی بغاوت کردند و نسل شیطان صفت او حالا دست به دست کافر داده تا امت اسلامی را از شعایر ایشان یکی پی دیگر منجمله حج دور کنند. رسول الله صلی الله علیه وسلم درین مورد چنین می‌فرماید:

«لَيُنْقَضَنَّ عُرَى الْإِسْلَامِ عُرْوَةً عُرْوَةً فَكُلَّمَا انْتَقَضَتْ عُرْوَةٌ تَشَبَّثَ النَّاسُ بِالَّتِي تَلِيهَا وَأَوَّلُهُنَّ نَقْضًا الْحُكْمُ وَآخِرُهُنَّ الصَّلَاةُ» [مسند احمد]

ترجمه: زنجیره‌های اسلام یکی پی دیگر گشوده می‌شوند؛ چنان‌چه یکی آن گشوده شود، مردم به سوی دیگر آن می‌شتابند طوری‌که اولین آن حاکمیت اسلام ( خلافت) خواهد بود و آخرین آن نماز.

بدون شک حکام دست نشانده و سکولار سرزمین‌های اسلامی دشمنان اسلام و مسلمانان هستند؛ از بدو سقوط خلافت این حکام با دشمنان ما همدست شده اند تا سلطۀ آن‌ها را زنده نگهدارند. درین وضعیت حساس که امریکای صلیبی، رژیم سعودی را مجبور به ایفای نقش جدید در خاورمیانه کرده است، از همه حکام مزدور سرزمین‌های اسلامی در آسیای جنوبی خصوصاً پاکستان و بنگله‌دیش می‌خواهد تا نقش قدم رژیم مجرم سعودی را تعقیب نمایند. بناً ما هیچ‌گونه عکس‌العمل را از حکام همچون عمران خان و شیخ حسینه در مقابل این تصمیم ظالمانه رژیم سعودی مشاهده نکردیم.

چرا باید حسینه این تصیم را محکوم کند، وقتی حتی خودش نگران عبادات مردمش نیست؟ مانند حکام سعودی او نیز دستور داده است تا در مساجد از بدعت فاصله در نماز پیروی شود؛ حتا او کوشش کرد تا مردم را از اشتراک در نماز جمعه و سایر نماز‌های جمعی منع کند که با مخالفت شدید مردم مواجه شد. در حقیقت آن‌ها دشمنی و کینه شدید را در قلب‌های خود نسبت به اسلام پنهان کرده اند. آنها از هیچ نوع تلاش برای سرکوب و کم ارزش جلوه دادن ارزش‌های اسلام دریغ نخواهند کرد، چی رسد به دفاع و حافظت از آن.

ای مسلمانان! این حکام سکولار تنها مانع بین شما و خلافت راشده دوم بر منهج نبوت می‌باشد؛ چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم ما را در مورد سقوط حاکمیت اسلام (خلافت) هشدار داده است؛ گره‌های اسلام بشمول حج یکی پی دیگر گشوده خواهند شد و امروز ما شاهد این حقیقت هستیم که از انجام صلاة و حج خانه الله سبحانه‌وتعالی و مدینه منوره منع شدیم.

بناءً، با تلاش و مبارزه یکجا با حزب التحریر برای اقامه حاکمیت اسلام (خلافت)؛ دولتی‌که با ایجاد فضای ایمانی زمینه انجام عبادات فردی را با قلب مطمئن فراهم می‌سازد، به دسیسه‌های کفار استعمارگر و مزدوران شان نقطه پایان گذاشته.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه بنگله دیش

مترجم: خالد "سیف الله"

 

ادامه مطلب...

دستگاه استبدادی رژیم اردن عضوی دیگری از حزب التحریر را دستگیر کرد

  • نشر شده در اردن

 به روز پنج‌شنبه ۸ آوریل/ اپریل ۲۰۲۱م دستگاه امنیتی رژیم اردن، استاد محمود سرسور را در مسیر راه کارش دستگیر‌ و به مرکزی امنیتی منتقل نمودند. وی بعد از مدت کوتاهی به دادستانی دادگاه امنیتی کشور معرفی و پنج مورد اتهام بر وی وارد گردید که عبارت از: تحریک (مردم) بر مخالفت در برابر نظام حاکم، انجام اقداماتی‌که باعث برهم  زدن روابط میان  دو کشور خلیجی می‌گردد و هم‌چنین اتهام برای ایجاد اختلافاتی‌که نظم عمومی و ثبات اجتماعی را بر هم می‌زند، عضویت در گروه ممنوعه حزب التحریر و توضیع جزوه های آن. 

نگرانی این رژیم فقط دستگیری مردم صادق و مخلص این سرزمین است. رژیم اردن پس از این همه ناکامی شرم‌آورش در انجام کلیه وظایفی‌که باید در مراقبت از منافع مردم و حفظ معیشت، آموزش و سلامتی آن‌ها داشته باشد، به خاموش ساختن صدای کسانی اقدام می‌ورزد و آن‌ها را با تهمت و افترا زندانی‌ می‌کند که آن را محاسبه نموده (و امر به معروف می‌کنند)؛ در حالی‌که دروغ‌های شاغدار رژیم برای همه واضیح و روشن است.                                                      

بگذارید این رژیم بداند که دستگیری شباب حزب التحریر آن‌ها را از حمل دعوت دل‌سرد نخواهد کرد و آن‌ها آماده هستند که وقت قیمتی شان را جهت مسایل مهم سپری نمایند و به اذن الله هیچ گونه آسیبی برای شان نخواهد رسید، نه از جانب کسانی‌که در جستجوی دشمنی علیه آنان اند و نه هم از جانب  کسانی‌که به دست‌گیری آن‌ها می‌پردازند و تا زمانی نصرت الله سبحانه‌وتعالی در این مسیر ثابت قدم خواهند ماند. بی‌گمان نصرت الله سبحانه‌وتعالی خیلی نزدیک است و وعدۀ اش برای بندگانش محقق خواهد شد و اقتدار مسلمانان باز خواهد گشت و خلافت بر منهج نبوت به خواست الله تأسیس خواهد شد، هرچند جانیان را ناخوش آید.                 

(وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ) [شعراء: 227]

ترجمه: و آنان که ظلم و ستم کردند، به زودی خواهند دانست که بازگشت شان به کجاست.

دفتری مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه اردن

مترجم: ابوزید

ادامه مطلب...

شهادت «حمید الرحمن شریفی» از دعوتګران حزب‌التحریر را تسلیت می‌گوییم!

حمیدالرحمن شریفی یکی از اعضای حزب التحریر به تاریخ ۱۷ اسد سال جاری در اثر برخورد مرمی هاوان ناشی از جنگ در کندز به شهادت رسید.

إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ!

شریفی فارغ‌التحصیل دانشکده‌ی اقتصاد و از دعوت‌گران فعال حزب‌التحریر بود و همواره می‌کوشید تا برای دعوت به تأسیس خلافت بر منهج نبوت مخلصانه فداکاری نماید. الله متعال شهادت‌اش را مورد قبول درگاه خویش قرار داده و جایگاه‌اش را در جمله‌ای شهدای صدر اسلام قرار دهد.
جنگ جاری افغانستان نتیجه‌ای بیست سال اشغال امریکا است که زیر نام جنگ با تروریزم در واقع جنگ با اسلام و مسلمانان آغاز گردید. از این‌رو از ابتدا استراتیژی و نیتِ امریکا در افغانستان برقراری ثبات و آرامش نبود، بلکه به هدف مقابله با ارزش‌های اسلام و سرکوب مسلمانان به این جغرافیا لشکرکشی کرد.
در این شکی نیست که امریکا باوجود میلیاردها دالر هزینه در افغانستان شکست خورده است. افغانستان از بوش گرفته تا اوباما و از ترامپ گرفته تا جوبایدن را سخت رنجانیده است. شعله‌های آتش جنگ در هر کوچه و پس‌کوچه‌های افغانستان به سان سوریه، عراق، یمن و لیبیا بیانگر نیتِ امریکا بوده که استوار بر بی‌ثباتی می‌باشد. آن‌هایی که در بیست سال گذشته به امریکا اعتماد کردند باید نتیجه‌ای همدستی با اشغال‌گران را درک کرده باشند که سرنوشت مردم را به کجا می‌کشاند. نتیجه‌ای اشغال نه تنها این‌که جنگ و ناامنی را از سر مردم کم نکرد، بلکه فساد، فقر، بیکاری، مهاجرت و مهم‌تر از همه ترویج ارزش‌های غربی را در جامعه بیشتر نمود.
در حال حاضر و با بیشتر شدن جنگ و نیز حملات بم افگن‌های B-52 امریکا روزانه ده‌ها و حتا صدها تن از مردم بی‌گناه کشته و یا زخمی می‌شوند. برعلاوه روزانه مردم جوقه جوقه از خانه‌های شان بی‌جا شده آواره می‌شوند.
بناً رهبران سیاسی، متنفذین و علماء این را به ذهن داشته باشند که کشتار و جنایتِ امریکا و غرب نتیجه ۲۰ سال اشغال می‌باشد. ازین‌رو باید علیه امریکا، غرب و مزدوران شان ایستادگی نمایید تا باشد که این نظام فاسد غربی یکجا با جنگ، ظلم و بدبختی از میان ما کوچ کند. پس با دعوت‌گران حزب‌التحریر برای برپایی نظام خلافت بر منهج نبوت دست بکار شوید؛ نظامی که باعث رضایت الله متعال و حفاظت جان، مال، عزت و مقدسات مردم می‌گردد. همانگونه که حمید الرحمن شریفی نیز از کسانی بود که به همین هدف دعوت می‌نمود و نتیجه‌ای فداکاری چنین دعوت‌گران است که امروزه هزاران تن از دعوت‌گران حزب‌التحریر در سرتاسر افغانستان برای احیای زندگی اسلامی فعالیت می‌نمایند.

مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا [احزاب: 23]
در میان مؤمنان مردانی هستند که با خدا راست بوده‌اند در پیمانی که با او بسته‌اند. برخی پیمان خود را بسر برده‌اند (و شربت شهادت سرکشیده‌اند) و برخی نیز در انتظارند (تا کی توفیق رفیق می‌گردد و جان را به جان آفرین تسلیم خواهند کرد). آنان هیچ گونه تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود نداده‌اند (و کمترین انحراف و تزلزلی در کار خود پیدا نکرده‌اند).
دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه افغانستان

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه