چهارشنبه, ۰۸ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

رژیم اردن با امریکا تجدید بردگی نموده و از دایرۀ فرمان امریکا تخطی نمی‌کند

  • نشر شده در اردن

 (ترجمه)

پس از این‌همه خشم، آشفتگی‌ها، انسجام مرکز سیاسی، ریختن به خیابان‌ها و ایجاد انگیزه بر افکار عامه در اردن مبنی بر تصمیم ترامپ در خصوص به رسمیت شناختن قدس(بیت المقدس) به عنوان پایتخت دولت یهودی، رژیم اردن پس از ارائۀ مدرکی مبنی بر سرخم کردن و تسلیم شدنش به امریکا، از مایک پنس معاون رئیس جمهور کله پوک امریکا تقدیر و پذیرایی نمود. با این حال، رژیم اردن  با پاک کردن خطوط قرمزی که آن‌هم توسط خودش ترسیم شده و نخستین خط قرمز آن شهر قدس بود، این رژیم با بسنده نمودن به اصطلاح حفظ مقدسات توسط هاشمی‌ها از وضعیت اصلی که در شهر قدس حکم‌ فرماست، چشم پوشی نمود. طوری‌که روزنامۀ القدس العربی به تاریخ ۱۱/۱/۲۰۱۸ منتشر نمود، رژیم اردن گفت: «مسئلۀ فلسطین باید مسئولیت جامعۀ جهانی باشد، نه مسئولیت اردن و فلسطین.» این موضع‌گیری هم‌زمان با جلوگیری از فعالیت‌های تمام جنبش‌های مخلص به منظور حمایت از قدس و پیگیری کسانی‌که علیه ممنوعیت این جنبش‌های مظاهره کننده در خصوص حمایت از قدس که  از ارتش‌های‌ مسلمان به‌خاطر حمایت از قدس و آزاد سازی تمام فلسطین فرخوانی می‌کردند، آغاز گردید.

در خط نخست خیزش‌هایی که برای حمایت از قدس صورت گرفته بود، هفت تن از اعضای حزب التحریر قرار داشتند که رژیم اردن با کمال بی‌شرمی از الله سبحانه وتعالی، رسول الله ﷺ و  مؤمنان به هدف ارعاب مسلمانان در اردن و جلوگیری از فعالیت‌های آنان در خصوص حمایت از قدس، آنان را روانۀ زندان‌ها و بازداشت‌گاه‌ها نمود. و علاوه بر آن، دومین جنایتی که رژیم اردن مرتکب شد، با وجود کشته شدن دو تن اردنی توسط سفارت دولت یهود(اسرائیل)، محمد المؤمنی سخنگوی دولت اردن اعلام نمود که گویا دولت یهودی از ارتکاب جنایاتش علیه مردم این کشور اظهار ندامت نموده و عذرخواهی کرده است؛ روی این ملحوظ، رژیم این کشور از یک‌سو اجازه داد تا سفارت دولت یهودی فعالیت‌هایش را به طور کامل از سر گیرد، و از سوی دیگر پروندۀ جنایات این دولت خبیث یهودی را بسته کرد. رژیم اردن‌ بار دیگر با نادیده گرفتن خطوط قرمز و زیر پا کردن آن، در مقابل امریکای غدار و پروژۀ صلیبی‌اش که در دشمنی با اسلام و مسلمین قرار دارد، در سرزمین مبارک فلسطین و شهر قدس سری تسلیم فرو برده است.

ای مسلمانان! امریکا، این دشمن اسلام و مسلمین هرگز با شما تعامل نکرده و هیچ پیمان و رابطه‌ای با شما و سرزمین تان منعقد نخواهد کرد؛ بل، خود‌خواهانه و متکبرانه به شما از درِ ستیز پیش خواهد آمد، و بی‌مهابا و به‌شکل بی‌رحمانه در مقابل دین و سرزمین تان به‌توطئه چینی و منافقتش ادامه می‌دهد و فکر می‌کند که امت اسلامی در مقابل حکام و رژیم‌های دست نشانده‌اش بیرق تسلیمی و بردگی را بر افراشته است؛ غافل از این‌که این حکام و رژیم‌های خوانخوار شان هرگز از این امت نیابت نمی‌کنند، بل، این حاکمان کسانی اند که به منظور کنترول امت اسلامی با حمایت قدرت‌های مستبد کفری و استعمارگر که توسط امریکا، مادر ارعاب و جنایات در این کرۀ خاکی رهبری می‌شوند، تعیین شده‌اند. در مقابل، ما پیوسته تلاش می‌کنیم تا گلیم حاکمیت استکبار و استبداد را از میان برداریم و باید به امت اسلامی که با نامردی، دست‌گیری و سازش حکام شان مورد هدف کفار قرار گرفته‌اند، یاد‌آور شویم که در طول تاریخ آن‌ها  هرگز به عنوان یک امت شکست نخورده‌اند و ان‌شاءالله شکست نخواهند خورد.

ای مسلمانان! آگاه باشید؛ امریکا رهبر مستبد کفر و الحاد، مایک پنس معاون متکبرش را برای تطبیق و تکمیل "معاملۀ قرن" با توجه به دیدگاه و فرمول بندی منطقۀ ما فرستاده است، و مطمئن است که هیچ‌کس نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد و یا این‌که هرگز از مداخله‌اش دست نمی‌بردارد و هیچ‌کس آن را از سرزمین‌مسلمانان بیرون رانده نخواهد توانست؛ مگر نظام سیاسی شما که حزب التحریر برای احیای آن پیوسته تلاش می‌کند؛ و آن جز خلافت بر منهج نبوت چیزی دیگری نیست که امت اسلامی و سرزمین‌های شان را متحد نموده تا به عنوان یک امت واحد در مقابل دشمنان واقعی شان بدون هیچ نوع تأمل و تأخیر به پیکار برخیزند. حزب التحریر به عنوان بزرگ‌ترین قیادت سیاسی در سطح جهان از شما دعوت می‌کند تا به این هدف والا(احیای خلافت راشده) با ما همگام شوید که رضای الله سبحانه وتعالی و پیامبر ﷺ در آن نهفته است. زیرا امروزه اسلام از پیروانش به این امر فراخوانی می‌کند و شما پیروان آن هستید؛ پس بشتابید به سوی رستگاری دنیا و آخرت و رضایت الله سبحانه وتعالی را به دست آورید.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾

] انفال: ۲۴[

ترجمه: ای مؤمنان دعوت الله(سبحانه و تعالی) و پیامبرش را اجابت کنید، هنگامی‌که شما را به سوی امری فرا می‌خوانند که حیات‌بخش است.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه اردن

ادامه مطلب...

افزا یش عملیات نظامی چین نه‌تنها علیه مسلمانان اویغور؛ بل مسلمانان هوئی را نیز شامل می‌شود

(ترجمه)

خبر:

بر اساس گزارش رویترز، اخیراً شاگردان مکاتب اقلیت مسلمان در شهر لینشیای ایالت گانسو نمی‌توانند در رخصتی‌های زمستانی‌شان به مدارس دینی بروند. دفتر آموزش منطقه‌ای در شهر لینشیا گفت: «این ممانعت‌ها برای کنترول تعلیم و تربیۀ دینی از طرف مقامات دولتی صورت گرفته است. شاگردان هم‌چنان نباید متون مذهبی را در مکاتب و مدارس دینی مطالعه کنند.» این اداره افزود: «تمام اساتید و شاگردان مکاتب با توجه به این اعلام، باید برای تقویۀ ایدیولوژی سیاسی دولت، کار و تبلیغات  نمایند.»

این آگاهی از طریق یک محقق منتقد مارکسیستی تحت حمایت اکادمی علوم اجتماعی دولت چین به شکل آنلاین تصویری  به اشتراک گذاشته شده و اذعان نمود که: «اسلام در چین در حال نفوذ  است.» این محقق در یک پست در پلت‌فورم رسانه‌های اجتماعی "ویبو" از اقدام ظاهری مقامات چینی استقبال نمود. کسی‌که  در اداره تعلیمی لینشیا در مورد صحت این اعلام به رویترز پاسخ داد، در حالی به تماس تیلیفونی پایان داد که زنی از این اداره از اظهار نظر  در این مورد خودداری کرد.

تبصره:

ظلم گسترده‌ای حکومت چین واضح است که نه بر اساس نژاد و نه هم به دلایلی جیوپولیتیکی که منطقۀ سرحدی سینکیانگ است، صورت می‌گیرد؛ بل، دلیلی اصلی آن دشمنی با اسلام و گسترش نفوذ اسلام در چین است. این به ثبوت رسیده است که ولایت نینگشیا برای محدود کردن آموزه‌های اسلامی هدف قرار گرفته است، مقامات چینی نفوذ اسلام را به خوبی درک کرده اند؛ روی این ملحوظ، بیم آن دارند که مبادا نفوذ اسلام حزب رسمی آن‌ها را(کمونیزم) که یک حزبی سیاسی می‌باشد و کنترول اجتماع را دارد، زیر نفوذ خود قرار دهد.

در این‌جا فرقی زیاد میان سرنوشت مسلمانان ایغور و هوئی که در رسانه‌ها از آن حکایت می‌کنند، ناشی از برخورد طبقاتی و منافع جیوپولیتیکی می‌باشد. به اساس آماری تخمین شده، هوئی ۱۱میلیون نفوس دارد و به طور خودمختار در ولایتی نینگشیا، در منطقه هوئی زندگی می‌کنند. آن‌ها در پوست و خون از طبقۀ "هان" کمی متفاوت اند، و زبان مادری آن‌ها "مندرین" است. تا این زمان، تماماً حکایات حاکی از آن است که مردم هوئی خوش‌بخت‌تر از مردم اویغور اند. برعکس هودی، مردم اویغور، که به زبان "ترکیک" صحبت می نمایند و رسم الخط این زبان عربی می‌باشد و اکثر آن‌ها ساکنین منطقۀ سینکیانگ اویغور می‌باشند، دولت تبعیض نژادی را علیه آنان به راه انداخته که به طور چشم‌گیری اصطلاح دین و فرهنگ را محدود می‌کند.

به هر صورت، در حال حاضر این دو داستان مسلمانان در چین ارتباطی زیادی با هم ندارند؛ ولی با این حال، مسلمانانی هوئی نیز تحت نظارت بعضی از دانشمندانی‌که از نفوذ اسلام در جامعه در هراس اند، قرار گرفته اند. در سال۲۰۱۶م مقامات حکومتی در گانسو زمانی تدریس مضمون دینی را در پرورشگاه اطفال ممنوع قرار دادند که دختری خوردسالی قرائت قرآن را در سایت انترنیتی پست کرد. گانسو دارای نفوس ۱.۶ ملیون بوده و یکی از سومین ولایت پرنفوس در ولایات و مناطق چین بعد از سینکیانگ و نینگشیا می‌باشد.

این عمل جنون‌آمیز چینایی‌ها علیه اسلام و مسلمانان اویغور و هوئی، ناشی از تجارب تلخ تاریخی‌شان در مقابل عقیدۀ قدرت‌مند اسلامی می‌باشد. بدین لحاظ، رژیم چین از قدرت و عظمت عقیدۀ اسلامی به‌خوبی آگاه است، که در قرن هفتم آن‌را احساس کرده بود و به این ترتیب شاهد این امر بود که مردم چگونه به اسلام گروه گروه داخل شدند. در زمان خلافت اسلامی، ولید بن عبدالملک آسیای مرکزی را به شمول چین زیر قیادت قطیبه بن مسلم در شروع سالی ۸۶ هجری قمری مصادف با ۷۰۵ م فتح کرد. چین شاهد قدرت مسلمانان آن زمان است که چطور مسلمانان توانستند سرزمین‌های آسیایی را فتح کنند و مقامات و ارتش آن‌ها توان جلوگیری آن‌ها را نداشتند. این فتح مسلمانان تأثیری بزرگ سیاسی در تاریخ چین داشته و به خط زرین نوشته شده است؛ به خصوص، زمانی‌که امام قطیبه توانست شهر کاشغر، سمرقند و راه تجارتی ابریشم، را که راهی تجارتی به آسیای مرکزی بود، تحت کنترول خود در آورد و این راه تجارتی به چین و جهان از اهمیت به‌سزایی برخوردار است. 

تاریخ به اذن الله سبحانه وتعالی تکرار خواهد گردید و رژیم درندۀ چین دوباره به قطیبه دوم زیر قیادت خلافت اسلامی روبرو خواهد شد. امیری مانند قطیبه زیر پرچم خلافت اسلامی می‌تواند مسلمانانی اویغور را دوباره از ظلم و ستم نظام ظالم چنایی‌ها آزاد نموده و قدرت جیوپولیتیکی اسلام را در آسیای مرکزی دوباره باز خواهد گرداند، که در نتیجه خون، مال و عزت هر مسلمان حفاظت خواهد شد.

نویسنده: فیکاکمارا

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

 

ادامه مطلب...

اطفال عراق، حکایتی از واقعیت ترسناک در حال و سال‌ها درد در آینده!

(ترجمه)

نهاد سازمان ملل برای اطفال یونسف(UNICEF) در طی گزارش که روز جمعه به تاریخ ۱۹ جنوری سال ۲۰۱۸م به نشر رسید، گفته است که: «از اثر خشونت‌ها میان حکومت عراق و گروه داعش در سال گذشته، ۲۴۰ طفل در این کشور کشته شده‌اند. در جریان جنگی که سه سال به طول انجامید، ۲.۶ میلیون نفر آواره شد که از آن میان ۱.۵ میلیون تن آنان را اطفال شکل می‌دهند.» بر اساس این گزارش، چهار میلون طفل در ولایت‌های نینوا و انبار، متأثر از خشونت‌ها شده و بسیاری دیگر شان مجبور به جنگیدن در خطوط نخست جنگ شده‌اند. گزارش هم‌چنان افزوده که فقر و کشمکش‌های جاری، موجب قطع شدن جریان تعلیمی ۳ میلیون طفل در سراسر عراق شده است که در میان آنان اطفالی هم شامل اند که حتی یکبار هم فرصت نشستن در صنف درسی برای شان مهیا نشده است و بیشتر از ۲۵ درصد آنان در فقر زندگی می‌کنند.

 آمار و اطلاعاتی که توسط این گزارش به نشر رسیده است(باوجود قباحتش)، نه حرف تازه‌ای‌ست و نه هم حرف عجیبی، چراکه از  چندین دهه بدین سو مردم ملکی در عراق، خاصتاً زنان و اطفال، قیمت جنگ‌ها و کشمکش‌های داخلی را می‌پردازند. جنگ‌هایی که  مستقیماً توسط استعمارگران جابر به راه‌انداخته می‌شوند، که از جمله اشغال عراق در سال ۲۰۰۳م توسط امریکا و هم‌چنان جنگ‌های نیابتی این کشور توسط دست نشانده‌هایش که به گونۀ مثال از عقب نشینی نیروهای مالکی در برابر داعش در ولایت موسل و بازپس‌گیری آن را توسط عبادی با مبارزه برعلیه این گروه در این ولایت، می‌توان یاد کرد!! عراق به سختی از یک جنگ و بحران بیرون می‌آید و دچار بحران دیگری می‌شود. دستاورد معمول از این جنگ‌ها و بحران‌ها، ویران ساختن این کشور و بدل کردن زندگی مردم آن به جهنم است تا باشد که در خدمت منافع استعمارگرایان قرار بگیرند.

نشر این گزارش و سایر خبرهایی که از طریق رسانه‌ها پخش گردیده، به اثبات می‌رساند که "پیروزی بزرگ"(اصطلاحی که حیدرالعبادی از مبارزه‌اش با داعش از آن یاد کرد)، تنها پیروزی در برابر اطفال و زنان بوده و آن‌هم پیروزی است که صدها تن در آن کشته و زخمی شدند و میلیون‌ها تن دیگر بی‌خانمان گردیدند. این، پیروزی است که مردم ملکی در تنگنای گروه داعش و نیروهای عراقی در شهر موصل و سایر جاهای دیگر گیرمانده بودند و از گرسنگی، افزایش امراض میان اطفال خاصتاً اطفال خورد سن به دلیل سوء تغذیه، عدم دارو و استفاده از اطفال به حیث سپر انسانی، حتی در بعضی موارد از دخیل ساختن شان در جنگ به صورت اجباری استفاده می‌شد.

در روشنی همین آمار و اشکالی که واقعیت هولناک اطفال عراق را به تصویر می‌کشد و از یک آیندۀ دردناک با درصدی روبه افزایش فقر و بی‌سوادی در میان‌شان خبر می‌دهد، ما می‌پرسیم: آیا شعله‌ور ساختن جنگ به منظور از بین بردن یک تعداد مردم، تروریزم نیست؟! آیا مرتکبین و ابزار این جنگ تروریستان واقعی نیستند؟!

ای مسلمانان!

تا چی وقت جنگ در سرزمین ما شعله‌ور باشد و خون پسران و دختران بی‌گناه ما را بریزاند؟ تا چی وقت آن‌ها در زنده‌گی رقت بار با شرایط سخت به سر ببرند، درحالی‌که اشغالگران میوۀ این جنگ را بدست می‌آورند؟! آیا وقت‌اش نرسیده تا امت اسلامی داعیۀ خود را از سر گرفته و جایگاه‌اش را در میان ملل جهان بازیابد؟! آیا وقت‌اش نرسیده تا این حکام و ابزار شان را ریشه‌کن کرده و به جای آن حاکم مخلصی را که به اساس کتاب الله سبحانه وتعالی حکم کند، تعیین نماییم تا مجد و عزت ما را بازپس دهد؟! آیا قلب‌ها آرزوی آن روزهای با شکوه  را که هارون الرشید به ابر می‌گفت "به هرجا که می‌خواهی بریز، خراج‌ات به بیت‌المال ما می‌آید"، را ندارد؟! آیا قلب‌ها آرزوی آن روزهای با افتخار را زمانی‌که از عزت و خون مسلمان دفاع می‌شد و جواب هر حمله بالای آنان "جواب‌ات را از من نمی‌شنوی بلکه حتماً می‌بینی" را ندارد؟! بلی، قسم به الله که قلوب ما آرزویش را دارد. بناءً، آیا در میان اردوی مسلمانان کسانی هستند که به این ندا پاسخ دهند و کامیابی دنیا و آخرت را نصیب شده و آن روزهای پر افتخار را باز گرداند؟!

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيم﴾

    [روم: ۴-۵]

ترجمه: در آن روز مومنان به یاری الله  پیروز می‌گردند، الله هرکی را بخواهد یاری می‌دهد و او بس چیره بر دشمنان خود و بسیار مهربان است.  

بخش زنان در دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

 

ادامه مطلب...

شعار بجوا نواز(پیام امریکا) را رد نمایید!

  • نشر شده در پاکستان

شعار پیام پاکستان تلاش استعماریی است که می‌خواهند به واسطه‌ی آن مبارزه بر ضد استعمار سرزمین‌های اسلامی را سرکوب نمایند!

(ترجمه)

پیام پاکستان، از جمله تلاش‌های استعماری در مقابل حس خلافت‌خواهی در میان همه‌ی امت و به خصوص در بین ارتش‌های جهان اسلام بر ضد استعمار به رهبری امریکا است. این فتوی به بهانه‌ی تقبیح حملات انتحاری، کشمکش‌های فرقه‌ای و تروریزم، مقاومت مسلحانه‌ی مجاهدین را در برابر قوای امریکایی در افغانستان هدف قرار داده است، و هم‌چنان بی‌شرمانه این پیام را رسانده است که حکام فعلی بر مبنای اسلام حکم می‌رانند. وقتی فضاسازی این فتوی واضحاً بیان می‌دارد که مزدوران ترامپ در رهبری پاکستان شب و روز تلاش می‌ورزند تا هرگونه حمایت و رأی عام حامی را در برابر مجاهدین افغانستان که قوای بزدل امریکایی را به زانو در آورده‌اند، ازبین ببرند. این مقاومت تا سرحدی دوام نموده است که حتی آن بزدلان را وادار نموده است که به آن‌ها از در عذر پیش آمده و مذاکرات را از آن‌ها خیرات بخواهند. قرار گزارشات رسانه‌ها، جنرال بجوا نواز در سفرش به افغانستان، به رژیم دست نشانده‌ی آن کشور وعده‌ی راه‌اندازی فتوایی را داد، که از طریق آن می‌شود به مقاومت بر حق در افغانستان ضربه زد. (منبع: (Source: https://tribune.com.pk/story/1614575/1-pakistan-awaits-afghan-fatwa-ttp-affiliates/

ترامپ می‌خواهد با اعمال فشارها، مقاومت افغانستان را به میز مذاکرات بکشاند و مانع پیشرفت‌های آینده‌ی آنان شود، و آنان را به گرداب مذاکرات گیر کند تا از این طریق بتواند در پهلوی یگانه قدرت اتومی جهان اسلام، برای خود حضور دایمی در یابد. بعد از طرح این نقشه، مزدوران ترامپ این فتوی را از بین علمای ساده‌لوح امت به بیرون جهت دادند و با این کارشان دقیقاً در جای پای پرویز مشرف، که همواره در تلاش بر آورده‌سازی آرزوهای باداران امریکایی‌اش احکام واضح اسلام را نادیده گرفته و به آن خیانت کرد، پا گذاشتند.

ای مسلمانان و علی‌الخصوص ای علمای پاکستان! ترامپ دشمنی‌اش را با اسلام و مسلمانان بارها اعلام نموده است؛ او امت را در قضیه‌ی قدس شریف(بیت‌المقدس) به جنگ فراخواند و کشتار مسلمانان را در بسیاری از قسمت‌های جهان اسلام؛ مانند افغانستان و سوریه ازدیاد بخشید. ترامپ هم‌چنان با بزرگ‌ترین دشمنان اسلام از قبیل روسیه، دولت یهود و رژیم سفاک دولت "مودی" در هند صف واحد بسته است. بر ما منحیث مسلمانان تنها پیامی‌که مهم است، همانا پیامی‌ست که ما را اسلام به آن امر فرموده است و اسلام به گونه‌ی واضح از هم‌پیمانی با آنانی‌که با مسلمانان می‌جنگند و یا هم دیگران را در جنگ با مسلمانان کمک می‌نمایند، به کلی منع نموده است. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا يَنْهَاكُمْ اللَّهُ عَنْ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُوْلَئِكَ هُمْ الظَّالِمُونَ

[ممتحنه: ۶۹]

ترجمه:  بلكه الله(سبحانه وتعالی) شما را باز می‌دارد، از دوستی ورزيدن با كسانی‌كه به خاطر دين با شما جنگيده ‌اند، شما را از شهر و ديارتان بيرون رانده ‌اند و برای اخراج شما پشتيبانی كرده ‌اند و ياری داده ‌اند، و كسانی‌كه ايشان را به دوستی گيرند، ظالم و ستمگر اند.‏

اسلام، مسلمانان را از این‌که از جهاد برحق علیه دشمنان‌شان دست بکشند، همواره هشدار داده است. پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«مَا تَرَكَ قَوْمٌ الْجِهَادَ إلاّ ذُلّوا»

(رواه احمد)

ترجمه: هیچ مردمی جهاد را رها نکردند؛ مگر این‌که خوار و ذلیل شدند.

اسلام عزیز ما را از این‌که کافران خواهند خواست تا با نقشه‌های گوناگون باعث شوند و مسلمانان از جهاد فاصله گیرند، نیز برحذر داشته است. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّه﴾

[انفال: ۳۶]

ترجمه: كافران اموال خود را خرج می‌كنند تا(مردمان را) از راه الله(سبحانه وتعالی و ايمان به وی سبحانه وتعالی) بازدارند.

این بر همه‌ی ما به طور عام و بر علمای ما به طور خاص است که پیام پاکستان را پیام امریکا نام دهیم. این پیام جز پیام امریکا چیز دیگری نیست. این بر همه‌ی ماست که هرگونه فشاری اعم از علنی و یا مخفی از سوی مزدوران ترامپ را که باعث شود، مجاهدین افغانستان در دام مذاکرات امریکا بیفتند، رد نماییم. هم‌چنان، این بر همه‌ی ماست که مخلصانه برای تأسیس دوباره‌ی خلافت واقعی اسلامی بر منهج نبوت مبازره نماییم، که نه تنها دست استعمارگران را از سرزمین‌های اسلامی قطع خواهد کرد؛ بلکه این دولت‌ها را به عقب‌نشینی وادار خواهد ساخت و این پیام حق را به همه‌ی جهان خواهد رساند.

ای نیروهای مسلح مسلمان پاکستان! برای رسیدن به قوت، امنیت و رفاه واقعی و دایمی تنها یک راه وجود دارد که همانا تطبیق کلی اسلام با تمام و کمال است، که می‌تواند سد راه ترامپ و مزدورانش قرار گیرد. پس بیایید و با نصرت دادن به حزب التحریر برای تأسیس دوباره‌ی خلافت واقعی اسلامی بر منهج نبوت در پاکستان، برای امت سپری بسازیم که در عقب آن همه‌ی مسلمانان جهان باهم متحد شده و راه بیفتند. پس به مسئولیت‌تان، که همانا تبدیل اسلام به یک روش زنده‌ای زنده‌گی است، پی ببرید تا از این حالات وخیم منحیث آزاده‌گان و نجات دهنده‌گان بیرون آیید. بیایید و با تجهیزات بی‌مانند دست‌داشته‌ی‌تان برای مسلمانان امنیت و رفاه بار آورید و با این تجهیزات، استعمارگران سرزمین‌های اسلامی را برای همیش نابود سازید. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ

[توبه: ۳۸]

ترجمه: ای مؤمنان! چرا هنگامی‌كه به شما گفته می‌‌شود که(برای جهاد) در راه الله(سبحانه وتعالی) حركت كنيد، سستی می‌كنيد و دل به دنيا می‌‌دهيد؟ آيا به زنده‌گی اين جهان به جای زنده‌گی آن جهان خوشنوديد(و فانی را بر باقی ترجيح می‌‌دهيد؟ آيا سزد كه چنين كنيد؟) تمتّع و كالای اين جهان در برابر تمتّع و كالای آن جهان، چيزی كمی بيش نيست.‏

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

معاون رئیس جمهور سودان! پای‌بندی‌تان به پرچم منافقت دال بر عقب‌مانی اقتصادی است؛ نه پای‌بندی به پرچم لا اله الا الله

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

معاون ابراهیم محمود حامد رئیس جمهور سودان در یک بیانیه‌‌ای اظهار نمود که پای‌بندی به پرچم لا اله الا الله دلیل اصلی عقب‌مانی اقتصادی است که این کشور در حال حاضر با آن مواجه شده است.

کسی‌که تحت حاکمیت این رژیم قرار داشته باشد، به خوبی می‌داند که این رژیم اصلاً علاقه‌مندی به لا اله الا الله نداشته؛ بلکه در مقابل این پرچم قرار داشته و حتی کسانی‌ را که به سوی لا اله الا الله و حاکمیت آن فراخوانی می‌کنند، از اوایل سال ۱۹۹۰م بدین‌سو، دست‌گیر و زندانی کرده است و در باز گردانیدن این پرچم منافقت به صحنه زندگی مسلمانان این سرزمین، حیثیت حمال را داشته است. موارد زیر دال بر این امر است:

-آیا نظام قضایی‌که توسط حاکمان سودان بالای مسلمانان این سرزمین تطبیق می‌شود، نوعی از حکومت جمهوری‌خواهی نیست که به قاضی اختیار داده است تا از طریق شوراهای قانون‌گذاری به اساس هوی و هوس‌شان به ساخت و ایجاد قوانین مبادرت ورزند؟ در حالی‌که نظامی سیاسی در اسلام(خلافت) یک اصل بوده و جز قانون الهی چیزی دیگری را تطبیق و تنفیذ نمی‌کند.

- آیا نظام اقتصادیی‌که توسط این رژیم تطبیق می‌شود، یک نظام سرمایه‌داری در زشت‌ترین شکل آن نیست که سود را به طور قطعی مباح دانسته، سرمایه مردم را به شکل غیرقانونی حیف و میل نموده و ثروت این سرزمین را توسط کفار، تحت نام به اصطلاح سرمایه‌گذاری، به تاراج می‌برد، که در نتیجه با وجود ثروت پنهان و شناخته شدۀ این سرزمین، ساکنان آن به قحطی و گرسنگی مواجه شده‌اند؟

-آیا این همان رژیمی نیست که پروژه‌های زراعتی و صنعتی را فسخ کرده و سپس از طریق گردآوری حرام، پول‌های مردم  را غصب کرد، که این امر موجب عقب‌مانی و زوال اقتصادی گردید؟ این سخن از حضرت علی رضی الله عنه در مورد‌شان صدق می‌کند که می‌فرماید: «کسی‌که خراج را با در نظرداشت توانائی مردم نمی‌خواهد؛ قطعاً که زمین را تباه نموده، مردم را فقیر ساخته  و خودش به زودی از بین خواهد رفت.»

کسی‌که پرچم لا اله الا الله را به حق بلند می‌کند، قوانینش را بکار می‌بندد و افکارش را مطابق این پرچم تنظیم می‌کند، الله سبحانه وتعالی نعمت‌هایش را بر او ارزانی می‌دارد و در اموالش برکت می‌نهد. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰكِن كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾

[اعراف: ٩٦]

ترجمه: و اگر اهل شهرها و آبادی‌ها، ایمان می‌آوردند و تقوی پیشه می‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آن‌ها می‌گشودیم؛ ولی(آن‌ها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمال‌شان مجازات کردیم.

و باز الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَىٰ وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ﴾

[طه: ۱۲۴-١٢٣]

ترجمه: ولی هرگاه هدایت من به سراغ شما آید، هر کس از هدایت من پیروی کند، نه گمراه می‌شود، و نه در رنج خواهد بود. و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی(سخت و) تنگی خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور می‌کنیم.

ای حکام و رهبران جابر! منافقت و اغفال‌تان را در حق توده‌های مسلمانان توقف دهید، زیرا مردم نسبت به پایه‌های نظام حاکم و پرچم منافقتی‌که بر افراشته‌اید، غافل نیستند. از الله سبحانه وتعالی بترسید و روز رستاخیز را از یاد مبرید و قضیه را بر امت اسلامی واگذار کنید تا آن‌ها به مخلصی نسبت به الله سبحانه وتعالی و پیامبر ﷺ  بیعت کنند؛ کسی‌که پرچم لا اله الا الله محمد رسول الله را به اهتزاز در آورده و شریعت الهی را در این گیتی نافذ سازد تا با احیای خلافت راشدۀ اسلامی به منهج نبوت، این زندگی ذلت‌بار، به یک زندگی اسلامی مبدل شود.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه سودان

ادامه مطلب...

قاتلین اصلی مردم در افغانستان کی‌ها اند؟!

  • نشر شده در سیاسی

شهر کابل درین اواخر شاهد سه حملۀ مرگبار بود که این حملات صدها کشته و زخمی برجای گذاشت. از آن جمله مسوولیت دو حمله را طالبان و دیگرش را داعش بر دوش گرفت. این درحالی است که مقامات نظامی امریکا در افغانستان بصورت بسیار اغواگرانه، این حملات خونین را عکس‌العملی در مقابل شدت گرفتن حملات نیرو‌های خود بر طالبان خوانده و در ادامه رئیس جمهور امریکا گفت‌وگو با طالبان را در آینده نزدیک رد نموده است. وی پیرامون این مسئله چنین گفت: «... شاید زمانی برای این کار(گفت‌وگو) برسد، اما به این زودی‌ها نخواهد بود.»

دجال عصر(ترامپ) راست گفته؛ درحالی‌که وی از بزرگ‌ترین دروغ‌گویان جهان است. امریکا درین مقطع اصلاً اراده‌ای برای صلح ندارد، بلکه می‌خواهد تا افغانستان را منحیث پروژۀ نظامی خود در منطقه استفاده ‌نماید. به همین دلیل جنگ، ناامنی، شکنندگی میان متنفذین و قدرت‌مندان و حفظِ دولت ضعیف در افغانستان اسلوبی است که تحت چتر آن موجودیت استخبارات، نیروهای نظامی و قراردادی خود را توجیه نموده و اهداف منطقوی خود را دنبال می‌نماید.

طوری‌که در استراتیژی اخیر امریکا فشار بر پاکستان بخاطر پناه دادن به گروه طالبان تشدید یافته است و امریکا هم حملات اخیر در افغانستان را برای همین هدف مورد استفاده قرار می‌دهد. این درحالی‌ست که پیچیدگی و شدت این حملات نشان می‌دهد که راه اندازی چنین انفجارات بزرگ از توانایی مخالفین مسلح-بدون کمک و همکاری استخبارات کشورهای درگیر در افغانستان- دور از امکان به نظر می‌رسد.

امریکایی‌ها در افغانستان با استفاده از خیانت حکام، بعد از عقد پیمان‌های استراتیژیک و امنیتی، نیروهای خود را در پایگاه‌ها مصوون نگهداشته و یگانه متضررین اصلی این جنگ افغان‌ها را قرار داده اند. در این هیاهو "پروسۀ صلح" یگانه عنوان مطلوب امریکا برای توجیه جنایاتش بوده و تنها برای آنعده از مخالفین مسلح قابلیت عملی شدن را دارد که به اصطلاح ارزش‌های ۱۷سالۀ دموکراتیک را پذیرفته و از جنگ دست برمی‌دارند.

بناً پروسۀ صلح امریکایی فریبی است که همزمان با افزایش عساکر تازه نفس، تجهیزات و حملات نظامی که کشتار غیر نظامیان را در قبال دارد، همه روزه منحیث یگانه روزنۀ امید از طریق رسانه‌ها و سیاسیون ترویج می‌گردد. در جریان این بازی‌های نظامی-استخباراتی مردم مسلمان افغانستان آگاه باشند که اگر امریکا اراده‌ای برای صلح می‌داشت، باید در جریان ۱۷سال تأمین می‌شد، آن‌چه که تاکنون به وقوع نپیوسته است.

باید تأکید نمود که مسئله صلح تا این دم تنها با طالبان مطرح شده، در حالی‌که سخنی از صلح و گفت‌وگو با داعش اصلاً در میان نیست. علی رغم این همه میدان بازی و جنگ برای داعش از چندین سال بدین‌سو پرداز داده می‌شود؛ گویی‌که تا زمانِ حضور نظامی امریکا در افغانستان و لباس تبدیلی‌های گروه‌های جنگجو از یکی بر دیگر؛ تنورِ جنگ، کشتار و قتل عام مردم هم‌چنان داغ خواهد بود.

به نظر نگارنده، صلح حقیقی در افغانستان زمانی تحقق پذیر است که مردم، سران مجاهدین و سایر قدرت‌مندان علیه پیمان‌های استراتیژیک و امنیتی امریکا قدعلم نموده و پروسه اغوا کنندۀ صلح امریکایی را رد نمایند. هم‌چنان مخالفین مسلح برای شکست امریکا و ناتو گرفتن کمک از سایر دشمنان را قطعاً ترک گویند. این زمانیست که مردم، سران مجاهدین، قدرت‌مندان و مخالفین مسلح واقعاً برای برپایی دولت اسلامی و تطبیق اسلام مبارزه نموده و نظامی را تأسیس نمایند که غرب همواره از احیایی آن در هراس است.

سیف الله مستنیر

رئیس دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر- ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

نگاهی به رویداد ها و حوادث جدید

  • نشر شده در ویدیوها

سلسله دیدار های هفته وار که راجع به قضایای مهم ، رویدادها وحوادث جدید نگاهی انداخته شده و تبصره می گردد   نشست " ۱۶۲ "  

مداخله ترکیه در عفرین ! 

 مهمان برنامه : استاد حاتم أبو عجمية (أبو خليل)  

مجری برنامه : استاد هيثم الناصر (أبو عمر)  

   حزب التحرير ولايه اردن
جمعه، 09 جمادى الأولى 1439هـ مطابق با 26جنوری 2018م               

ادامه مطلب...

دفتر مرکزی : نگاهی به شماره " ۱۶۶ " حریده الرایة

  • نشر شده در ویدیوها

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر با کمال افتخار و خورسندی اعلام می دارد که با نشر شدن هر شماره جدید جریده " الرایة " به هدف رسانیدن خیر ونیکی موجود در جریده از طریق این صفحه روی موضوعات آن تبصره می شود، پس با ما باشید..

   " جزء دوم "
نگاهی به شماره ۱۶۶ جریده الرایة 

 هدف  ترکیه از عملیات عفرین چیست؟! ارایه کننده : استاد خالد الأشقر (أبو المعتز) 

 چهارشنبه ، 07 جمادى الأولى 1439هـ مطابق با 24 جنوری 2018م 

ادامه مطلب...

پیامدهای سیاسی حمله بر هوتل کانتیننتال

  • نشر شده در سیاسی

چند روز قبل شماری از مهاجمان مسلح وارد هوتل کانتیننتال در کابل شدند و به 16 ساعت درگیری با نیروهای امنیتی افغان پرداختند. این حمله باعث کشته شدن شمار زیادی از غیرنظامیان و تعدادی از اتباع خارجی گردید. مسئولیت این حمله را گروه طالبان به دوش گرفت؛ گرچه دولت افغانستان ادعا دارد که این حمله از سوی شبکه‌ی حقانی که در بیرون از مرز کشور پناهگاه دارد، سازماندهی شده است.

هرچند، بعضی از شواهد و قراین نمایانگر این است که امریکایی‌ها از این حادثه خبر داشتند و همچنان گفته می‌شود بصورت غیر مستقیم نیز در این حمله دست داشتند یا این‌که زمینه را برای اجرای این حمله مساعد ساخته‌ بودند. چنانچه، پیش از این حادثه سفارت امریکا در اعلامیه‌ی هشدار داده بود که تهدید جدی متوجه‌ هوتل‌های کابل است. در ضمن، مجله اشپیگل در گزارشی به نقل از یک شاهد عینی نوشته که سفیر جدید امریکا در کابل درست لحظاتی پیش از حمله مهاجمان انتحاری این هوتل را ترک کرده بود. در کنار این، مسئولیت امنیتی این هوتل نزدیک به سه هفته پیش به یک شرکت امنیتی خصوصی بنام کابل ـ بلخ واگذار گردیده بود. شرکتی که شماری از کارشناسان افغان آن را شاخه‌ی از شرکت بدنام امنیتی «بلک واتر» می‌دانند و رییس کمپنی امنیتی کابل ـ بلخ سال‌ها در شرکت بلک واتر ایفای وظیفه می‌نموده و یکی از مقامات بلند رتبه دولت نیز در این شرکت شریک می‌باشد.

البته داخل شدن در موضوعات جزیی و فرعی همچو: این حادثه چگونه اتفاق افتاد، مهاجمان چطور وارد هوتل شدند، چه ضعف‌های امنیتی وجود داشت و مسئولیت امنیتی چگونه به یک شرکت امنیتی خصوصی واگذار شده است؟ مسأله مورد بحث ما نیست و درگیر شدن در همچو مسایل فرعی نه تنها این‌که فایده ندارد، بلکه ما را از دیدن تصویر بزرگ و پیامدهای سیاسی این حادثه غافل می‌سازد.

درک این قاعده عمومی بسیار مهم و اساسی است که استعمار از حوادث بمیان آمده چه این‌که بصورت مستقیم یا غیر مستقیم در آن دخیل باشد و یا این‌که هیچ دخیل نباشد به نفع خود استفاده سیاسی می‌کند و تلاش می‌ورزد تا فضا را به نفع سیاست‌های خود بچرخاند.

چنانچه پس از این حمله، رسانه‌های امریکایی به صورت گسترده این حمله را پوشش دادند و به نحوی به مردم امریکا گوش‌زد کردند که با وجود شانزده سال حضور امریکا در افغانستان و مصرف یک تریلیون دالر و از دست دادن بیش از دو هزار عسکر ما هنوز در بن بست جنگ افغانستان قرار داریم و مخالفین نظام به سادگی می‌توانند نقاط بسیار مهم و استراتیژیک را در قلب پایتخت افغانستان در تیررس حملات شان قرار دهند. پس بدین جهت، حضور نظامی و سیاسی ما در افغانستان بسیار مهم و ارزنده و در عین حال ما ضرورت داریم تا با راه اندازی عملیات های هوایی و زمینی مخالفین نظام افغانستان را سرکوب کنیم. یعنی به نحوی بخاطر قناعت افکار عامه در سطح امریکا این حمله را پرداز گسترده دادند. چون اکثریت مردم امریکا مخالف جنگ در افغانستان هستند و دید منفی نسبت به آن دارند. اما امریکایی‌ها از همچو حادثه بخاطر قناعت افکار عامه ی شان بهره برداری می کنند و فضا را طوری جهت می دهند که ما باید به جنگ افغانستان تداوم بدهیم چون در غیر این صورت ما باید در جاده‌های امریکا و اروپا بر علیه آنان ایستادگی کنیم. 

در ضمن، بهره‌برداری دیگری که امریکا از این حادثه نمود این بود که این حادثه را منحیث یک هرم فشار و تهدید بالای پاکستان بکار برد. چون در این اواخر از تلاش‌های که امریکا به هدف تهدید پاکستان براه انداخته در صدد این است که به نحوی پاکستان را از داخل تضعیف نموده، گروه طالبان را به میز مذاکره بکشاند و در ضمن از گسترش روز افزون نفوذ چین در منطقه به خصوص پاکستان جلوگیری کند.

بدین لحاظ، قصر سفید و وزارت خارجه امریکا واکنش شدیدی نسبت به این حمله و پناهگاه‌های که همچو حملات از آن طرح‌ریزی می‌گردد نشان دادند. قصر سفید گفت: «همچو حملات بر غیر نظامیان، ما را در حمایت از شرکای افغان ما، مصمم‌تر میسازد. ما از پاکستان می‌خواهیم که فوراً رهبران طالبان را دستگیر و یا اخراج کنند و مانع آن شوند که این گروه از خاک پاکستان برای حمایت از حملات شان، بهره برداری کنند.»

 به تعقیب این حادثه، امریکا از پاکستان درخواست کرد اجازه دهد تدارکات ناتو از طریق بندر گوادر به افغانستان انتقال پیدا کند. این درخواست امریکا در حالی مطرح می‌شود که بندرگوادر تا سال ۲۰۴۸ میلادی در اختیار چین قرار دارد و این کشور در حال اجرای دهلیز اقتصادی خود در این منطقه می‌باشد. بندر گوادر کم مصرف‌ترین و کوتاه‌ترین مسیر انتقال کالاهای تجاری از طریق بحر به افغانستان است.

مسأله دیگری که در این حمله وضاحت داشت این بود که گروه طالبان مسئولیت این حمله را به عهده گرفت و تعدادی از طرفداران شان به نحوی این حمله را در تقابل و مقایسه با حملات داعش قرار دادند و اذعان می‌کردند که طالبان هنوز منحیث یک گروه توانایی انجام حمله‌های پیچیده و خطرناک را دارد که یکی از نمونه‌های آن حمله بر هوتل کانتیننتال است. یعنی توسط این حمله طالبان به نحوی قدرت نمایی نمودند که هنوز در صحنه جنگ افغانستان حضور فعال دارند. اما دولت افغانستان این حمله را کار شبکه‌ی حقانی دانست. چون دید دولت افغانستان این است که با ربط دادن این حمله به شبکه‌ی حقانی که مرکز آن در پاکستان است، بتواند این کشور را زیر فشار قرار دهد.

در گیرودار همچو حوادث خونین درک این موضوع برای مردم ما و گروه‌های که در این سرزمین به فعالیت می‌پردازند این است که بسا اوقات استعمار امریکایی از فعالیت غیر سیاسی تعدادی از گروه‌ها طوری استفاده می‌کند که بتواند به تداوم حضور خود بپردازد و در نهایت به اهداف استراتیژیک خود در منطقه نایل گردد. پس لازم است تا گروه‌های ذیدخل در قضیه افغانستان هوشیاری لازم سیاسی را به خرچ داده و به تمام برنامه‌های امریکایی «نه» گفته و با مبارزه فکری و سیاسی برای حاکم ساختن برنامه‌ها و ارزش‌های اسلامی تلاش همه جانبه نمایند، و از انجام فعالیت‌های بپرهیزند که استعمار از آن بهره‌برداری سیاسی و نظامی می‌کند.  

عمرخلیل بلخی

ادامه مطلب...

پیشنهاد روسیه برای مذاکرات صلح در افغانستان و ابعاد سیاسی آن

  • نشر شده در سیاسی

وزارت خارجه روسیه، در اعلامیه‎‌ای که به تاریخ ۱۷ جنوری ۲۰۱۸م منتشر شد، خواستار برگزاری مذاکرات فوری میان دولت افغانستان و طالبان شد. در این اعلامیه آمده است که مسکو از مذاکرات مستقیم میان دولت افغانستان و طالبان برای پایان دادن به جنگ در افغانستان  با قاطعیت تمام حمایت می‎کند و "آماده است تا یک پلت‌فورم مناسبی را در این زمینه فراهم کند". روسیه نگران آنست که مبادا افغانستان در راستای بی‌ثبات کردن کشور‌های آسیای مرکزی به مرکز جدید داعش مبدل شود. بر علاوه روسیه از سال ۲۰۱۶م بدین‌سو در خصوص پایان دادن به درگیری‌های افغانستان با دولت‌های دیگری مانند: چین و پاکستان مشارکت داشته است.

با توجه به موقعیت جغرافیایی افغانستان در منطقه، این سرزمین از موقعیت خوبی برای کنترول منطقوی برخوردار است. یکی از دلایل اصلی حمله امریکا در سال 2001م به این سرزمین هم به چالش کشاندن قدرت منطقوی روسیه و چین از قلمرو تحت نفوذ شان بود. هم‎‌چنان دلیل اصلی حضور امریکا در افغانستان، استفاده از این سرزمین به عنوان یک پروژۀ نظامی به منظور تهدید این دو قدرت منطقوی و دسترسی به منابع طبیعی آسیای مرکزی و دریای خزر می‌باشد. روسیه علی رغم حماقت سیاسی که دارد، در حملۀ امریکا به افغانستان تحت نام "جنگ با تروریزم" همکاری کرد؛ اما در حال حاضر که پلان و هدف امریکا برایش بیش‎تر از پیش نمایان گردیده است، در تقلی و تلاش اینست تا برای خنثی سازی و مهار این وضعیت اقداماتی را روی دست گیرد.

پروژۀ صلح واقعی در افغانستان تا هنوز بخشی از استراتیژی امریکا در منطقه نبوده؛ ولی با این حال، برخی از مذاکرات عوام فریبانه و بی‌حاصل چندین بار به منظور اغوای افکار عامه و امید دادن واهی به مردم صورت گرفته است.

هدف ایالات متحده برای ادامۀ جنگ با تروریزم اینست که افغان‌ها را ناگزیر سازد تا در این جنگ اشتراک نموده که این امر از طریق تلفات غیرنظامیان، افزایش سطح بیکاری و فقر شدید محقق خواهد شد. ضمناً ایالات متحده نیز چهار شرط ذیل را برای روند صلح با طالبان در میان گذاشته است:

1-      پذیرش و حمایت از دستاوردهای سرمایه‎‌داری ـ دموکراسی در طول ۱۶سال گذشته مشمول قانون اساسی سکولر افغانستان، آزادی‌ها و ارزش‌های دموکراتیک آن؛

2-      پیوستن به پروسه صلحی که غرب خواستار آنست؛

3-      کسانی که با دو گزینه فوق مخالفت می‌کنند، یا باید به داعش ملحق شوند، یا این‌که:

4-      در صورت نپذیرفتن گزینه‎‌های فوق، توسط ایالات متحده و نیرو‌های امنیتی افغان کشته خواهند شد.

اما برعکس، مسکو معتقد است که آوردن طالبان را به میز مذاکره و روند صلح واقعی نه تنها به حضور ایالات متحده در منطقه چالش‌زا نخواهد بود، بلکه تولید تریاک را نیز کاهش خواهد داد. از سوی دیگر از گسترش داعش در منطقه جلوگیری خواهند کرد. در واقع ایالات متحده و شبکه‎های جاسوسی آن در تجارت جهانی مواد مخدر مشغول بوده و از افغانستان به عنوان بزرگترین تولید کنندۀ تریاک استفاده می‌کند. روی این ملحوظ، محدود کردن و پایان دادن به این تجارت منافع امریکا را متضرر خواهد ساخت.

این در حالی‌است که روسیه برای دستیابی به اهداف خود محدودیت‌های زیر را دارد:

نخست: ایالات متحده در افغانستان و در منطقه با توجه به هجوم نظامی، داشتن شبکه‌های استخباراتی و اجیران کرایی خود و هم‌چنان قلمرو وسیع دولت دست نشاندۀ افغانستان، از نفوذ گسترده‎‌ای برخوردار است. پس امریکا می‌تواند هر نوع اقدام روس‌ها را کنار زده و از وقوع مذاکرات مثمر جلوگیری کند.

دوم: گفتگو‌های متناقضی در سر‌ا‌‌‌‌‌‌سر منطقه میان دولت و نماینده‌های نام نهاد طالبان که توسط رهبران اصلی شان رد شده اند، صورت خواهد گرفت. چنان‎‌چه که ما قبلاً شاهد چنین گفتگو‌های متناقض در ترکیه بودیم و اکنون شاهد تلاش‎‌های در اسلام‌آباد استیم.

سوم: روسیه از لحاظ اقتصاد نمی‌تواند از تلاش‌های پشتیبانی کند که حضور امریکا را در افغانستان به چالش بکشید.

روی این ملحوظ ما باید درک این را داشته باشیم، هر جریانی که ابتکار آن بدست استعمارگران باشد، نتایج مطلوبی در پی نخواهد داشت؛ چون این پروسه‎ها و جریانات در میان مسلمانان افغانستان اصلاً ریشۀ فطری ندارد. از طرف دیگر تاریخ جنایت روسیه در افغانستان، چچین و سوریه دال بر اینست که قدرت‌های خارجی در افغانستان و دیگر سرزمین‎های اسلامی پیوسته به دنبال منافع خود اند، نه آن‌چه که مسلمانان در این سرزمین‎ها بدان نیاز دارند. بنابراین، این‌گونه اقدامات با منافع ما مسلمانان هرگز سازگار نبوده و نمی‌باشد.

 در نتیجه، مسلمانان در افغانستان بر سرِ دو راهی قرار گرفته اند که برخی از آن‌ها با دریافت کمک‌ها از جانب دشمنان به سوی اشتباهات که در گذشته مرتکب شده بودند، جهت داده می‌شوند. و برخی دیگر هم به جهتی آزادی از تحت حاکمیت استعمارگران سوق داده می‌شوند که با تبدیل شدن به یک قدرت سیاسی از طریق برپایی خلافت اسلامی بر منهج نبوت و متحد کردن امت مسلمه می‌توانند دستان پلید خارجی‌ها را از امور خویش قطع کرده و به اهداف عالی دیگر خود نایل آیند.

سیف الله مستنیر

رئیس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر ولایه افغانستان

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه