چهارشنبه, ۰۸ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

کنفرانس سازمان همکاری اسلامی؛ سروصدای رسانه‌ای و ناتوانی سیاسی

  • نشر شده در سیاسی

نظام‌های خاین جهان عرب و در عقب آن نظام خاین فلسطین تحت نام صلح و گفتگو با "دولت اسراییل" دهه‌ها است که قلب سرزمین‌های اسلامی را به امریکا و یهود هدیه داده اند. نتیجه‌ای آن امروز، چنان شد که ترامپ "قدس" را پایتخت دولت یهود اعلان کند. بنابرین، یک عده مزدوران و دنباله‌روان غرب کافر در ترکیه جمع گردیده و پیرامون اسلام و فلسطین صحبت می‌کنند. این در حالی است که اسلام از آنها بیزار است. آنان جمع شدند تا اعتراف کنند که قدس غربی پایتخت دولت یهود باشد و این خطرناک‌تر از سخنان ترامپ در مورد به رسمیت شناختن بیت‌المقدس به عنوان پایتخت دولت یهود است.

آنان به حقیقت وجود کیان یهود در سرزمین مبارک فلسطین اعتراف کردند، قضیه فلسطین، قضیه بین المللی نبوده؛ بلکه قضیه‎‌ایست که احکام شرعی در مورد حرمت آن نازل گردیده و سرزمین مبارک فلسطین را سرزمینی گفته است که مسلمانان از آنجا حاکمیت جهان را رهبری می‌کنند.

یکی از اهداف چنین نشست‌ها نظیر "نشست استانبول" جلوگیری از احساسات مردم و قهر و غضب آن‌ها است تا مبادا غضب و احساسات مردم منجر به انقلاب و ریشه کن ساختن کاخ‌های طاغوتی شان گردد. ازین رو دست به چنین کنفرانس‌ها و برخی اعتراضات نمایشی می‌زنند تا از یک سو در رقابت بین کشورها عقب قرار نگیرند و از سوی دیگر، بتوانند از احساسات مردم جلوگیری نمایند. از سوی هم حتی بسیاری از تحرکات را امریکا اجازه می‌دهد که به دستور حکام صورت گیرد تا احساسات مردم را جهت دهند.

امریکا و بریتانیا به حکام عرب اجازه می‌دهند که چنین کنفرانس‌ها و حتی اعتراض‌های مسالمت را مدیریت کنند؛ چنین کنفرانس‌ها در حقیقت تمثیل حکام دنباله‌رو را نشان می‌دهد که مجبور به تطبیق برنامه‌های که برای شان طرح ریزی می‌گردد، استند.

ترامپ چهار روز قبل به حکام و رهبرانی مانند: محمد بن سلمان ولیعهد سعودی، ملک عبدالله اردن، عبدالفتاح سیسی، پادشاه مغرب و محمود عباس، در مورد قدس تماس می‌گیرد. او از بهر جلوگیری از انقلاب‌های مردمی چهارروز قبل چنین تصمیم را با مزدورانش در جریان گذاشته است تا در صورت وقوع هرنوع حادثه‌ای، مزدورانش بتوانند احساسات مردم را جهت دهند. پس از اعلان ترامپ، سخنانی در میان برخی سران سرزمین‌های اسلامی چنین رد و بدل می‌گردد که گویا ما این تصمیم را قبول نداریم و به سازمان ملل رجوع می‌کنیم. اگر امریکا بخواهد قدس شرقی و قدس غربی پایتخت دولت یهود باشد، حاکمان بی خاصیت سرزمین‌های اسلامی به تصمیم امریکا اعتراف کرده و آن را به فال نیک می‌گیرند.

امریکا می‌خواهد عرب‌ها و مسلمانان را تمرین دهد که از موقف‌های شان کنار بیایند؛ ادارۀ امریکا از بدو ایجاد غدۀ سرطانی تحت نام (کیان یهود) باب گفتگو را باز مانده و تحت نام گفتگو و صلح میان "اسراییل" و "فلسطینیان" می‌خواهد برنامه‌های خود را بالای مسلمانان آهسته آهسته بقبولاند که همانا اعطای تمام سرزمین مبارک فلسطین به یهودیان است.

مسئله‌ی دیگر این‌که اردوغان ابراز می‌کند:« قدس به مسلمانان خط سرخ است!» چنان‌چه "حلب" و "حماء" نیز خطوط سرخ بودند که در طول زمان به خط سبز تبدیل شدند. چنین کلمات سرابی بیش نیست که مسلمان‌ها را فریب می‌دهند. حکام پاکستان نیز چنین گفتند:«قضیه فلسطین در حق مسلمانان مانند قضیه کشمیر در پاکستان است؛ ما هرگز حاضر نیستیم کشمیر را رها کنیم؛ حاضر نیستیم که کشمیر تحت اشغال هندوها قرار گیرد؛ اما در میدان عمل گذاشته اند تا کشمیر مورد اشغال قرار گیرد؛ موقف حکام فعلی جهان اسلام نیز به همین منوال است؛ به زبان می‌گویند ما حاضر نیستیم قدس به عنوان پایتخت دولت یهود قرار گیرد؛ اما در میدان عمل، نه تنها کدام کمکی می‌کنند؛ بلکه دوشادوش غرب کافر به خصوص امریکا، از هرگونه موقف‌های غرب کافر استقبال کرده و فلسطین را به یهودیان و اگذار کرده‎‌اند.

امروز که امریکا و یهود تحت نام مبارزه با تروریزم در برابر اسلام می‌جنگند، حکام نیز در پهلوی آنان ایستاده و هدف آنان را تقویت می‌بخشند، اگر فردا روز امریکا تصمیم گرفت مسجد الاقصی از یهود باشد، این حکام با بی شرمی تمام تن به ذلت داده چنین تصمیمی را قبول خواهند کرد. زیرا این سخنان خود محمود عباس است که چنین می‌گوید:«قدس یک موضوع مقدس بوده و مربوط مسلمانان و مسیحیان می‌باشد»؛ این خود دلیل بر قبول کردن کیان یهود در سرزمین مبارک فلسطین است.

درین راستا نقش حزب‌التحریر در میان امت اسلامی برجسته است؛ همانا افشای برنامه‌های امریکا به جهان عرب و مسلمانان است تا امت اسلامی برنامه‌های خبیث که از سوی امریکا و حکام مزدور در قبال فلسطین (قدس و مسجد الاقصی) صورت می‌گیرد بدانند. هم‌چنان قبل از این‌که حکام لب به سخن بگشایند و یا مردم حد اقل احساسات نشان دهند، حزب‌التحریر از داخل مسجد الاقصی به پاخاسته و بیان داشت: «حالا وقت آن است که خلافت راشده اعلان گردد؛ وقت آن است که اعلان جهاد صورت گیرد، و تنها با راه نظامی که همانا تحریک ارتش‌های سرزمین‌های اسلامی است، می‌توان قدس را نجات داد.»

قدس حیثیت پایتخت فلسطین نه؛ بلکه بخش از سرزمین ولایه شام است که مربوط قلمرو خلافت شمرده می‌شود، از آن‌جاکه الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً﴾

[آل‌عمران: ۱۰۳]

ترجمه: و همگی به رشته ناگسستنی الله سبحانه وتعالی چنگ بزنيد.

اعتصام سیاسی موجودیت دولت سیاسی است که مسلمانان با خلیفه بیعت کنند. بناً حزب‌التحریر موقف شرعی خویش را بیان کرده و چنین ابراز می‌کند که هیچ‌گونه راه حلِ در مورد فلسطین وجود ندارد، مگر با خلافت، جهاد و تحریک ارتش‌های سرزمین‌های اسلامی؛ این دولت است که از وجب وجب اراضی امت دفاع می‌کند.

نشست سازمان همکاری اسلامی روی این موضوع توافق نمودند که قدس شرقی به عنوان پایتخت دولت فلسطین و قدس غربی پایتخت دولت یهود باشد به این معنی که تلاش صورت گیرد تا قضیه اشغال به حل بین دولت یهود و فلسطین بیانجامد، قبلاً می‌گفتند قدس پایتخت دولت فلسطین باشد؛ اما امروزه خود اقرا می‌کنند که قدس شرقی پایتخت دولت فلسطین باشد، این سروصداها و غوغای رسانه‌ای حکام است که به مردم چنین ابراز می‌کنند:«قدس خط سرخ مسلمان‌ها است و یا تصمیم ترامپ را قبول نداشته و به سازمان ملل رجوع می‌کنیم!» اصلا 78 سال قبل طرح دولت اسرائیل صورت گرفته و فلسطین را بحیث کیان یهود اعلان کرده‌اند، ولی آهسته آهسته توسط گفتگوها و پایین آمدن مسلمانان از موقف‌های شان، امروزه توانستند قدس غربی را رسماً به عنوان پایتخت دولت یهود اعلان کنند.

این نتایج دردناکی است که سازمان همکاری اسلامی به مسلمانان ارائه می‌کند، در ظاهر به مردم می‌گویند روابط خود را با اسرائیل قطع می‌کنیم در حقیقیت آنان دیپلوماسی می‌کنند، حکامی که ارتش‌های شان را ذلیل و ترسو در برابر کفار تر بیه کردند، چه چیز مانع می‌شود که این حکام برای تطبیق دین الله سبحانه وتعالی نصرت ندهند! این در حالی است که هنوز سفارت اسرائیل در انقره و سفارت ترکیه در تل ابیب موجود است.

بنابرین، قضیه فلسطین چنین است که آن را حکامی که در کنار دشمنان پرورش یافته اند و برای آنان از مقدسات امت اسلامی بخاطر حفظ کرسی ناچیز و تاج ذلیل خویش، آشکارا و آفتابی به سرعت گذشت و تنازل می‌کنند، این‌گونه حکام هرگز آن را از پلیدی یهود پاک نخواهند کرد، هم‌چنان "سلطه خود گردان" که نه نیرو دارد و نه توان فلسطین را آزاد نخواهد کرد. فلسطین را عمر فتح نموده بود و از صلیبی‌ها صلاح الدین آزادش کرده بود، حالاً هم به نواسه‌های عمر و نواسه‌های صلاح الدین ضرورت دارد تا از پلیدی یهود آزادش کند.

عثمان طه

ادامه مطلب...

آیا راهی دیگری برای نجات قدس از چنگال یهودی‎ها و جود ندارد؟!

  • نشر شده در ترکیه

(ترجمه)

دونالد ترامپ رئیس جمهوری امریکا به تاریخ ۶ دسمبر ۲۰۱۷م اعلام کرد که بیت المقدس را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی اسرائیل به رسمیت می‎شناسد. او هم‎چنان دستورهایی را برای انتقال سفارت امریکا از تل ابیب به بیت المقدس صادر نمود. ترامپ مفسد با تمام تکبر و گستاخی زیاد، وعده‎اش را با اعلام بیت المقدس به عنوان پایتخت دولت صهیونیستی یهود به پایان رساند؛ ولی از دیدگاه اسلام برای ما مسلمانان، این‎گونه گستاخی‎ها و لودگی‎های یهودی‌های نجس و ترامپ مفسد، یک امر باطل و بی‎اعتبار می‎باشد.

آن‎چه که ترامپ را به این امر گستاخانه ترغیب می‎کند، همانا خیانت، بی‎کفایتی و بزدلی حکام سرزمین‎های اسلامی می‎باشد که در دوستی با امریکا و یهودی‎های نجس، با هم‎دیگر به رقابت می‎پردازند. پس از فرمان ترامپ، این حاکمان بلافاصله تلاش نمودند تا احساسات عامه را تحت کنترول قرار دهند. ایشان کسانی‎اند که خیانت‎شان را با گفتن این‌که اعلام مذکور خلاف قطعه‎نامه‎های سازمان ملل می‎باشد، نشان داده‎اند؛ به گونه‌ای که حتی بعضی از آن‌ها گفته‎اند که این‎کار به صلح و راه‎حل دو جانبه آسیب وارد خواهد کرد و برخی از آن‎ها خواستار برگزاری نشست سازمان همکاری‎های اسلامی شدند که اصلاً راه‎حلی را در پی‎نخواهند داشت و با این حال، آن‎ها از پاپ‎های واتیکان، روسیه و ایران درخواست کمک می‎کنند که قاتل هزاران تن در سوریه اند.

همان طوری‎که این حاکمان قادر به حفاظت از مقدسات‎شان نیستند؛ تلاش دارند تا نقاط ضعف خود را با بیانیه‎ها و محکوم کردن‎های میان‌خالی سرپوش گذاری کنند، که نتیجۀ این همه تلاش‎های‎شان، هویت اصلی‎شان را برای تمام امت اسلامی نشان داده است. قابل ذکر است که مسلمانان در سراسر جهان به خاطر نشان دادن خشم‎شان علیه این اعلام احمقانۀ ترامپ، به جاده‎ها و خیابان‎ها ریخته و در مقابل سفارت‎خانه‎های امریکای کافر با شعار این‎که قدس یک سرزمین اسلامی می‎باشد، جمع شدند؛ در واقع این کار آنان نشان می‎دهد که مسجدالاقصی، سرزمین اسراء و معراج رسول الله صلی الله علیه وسلم برای‎شان چقدر اهمیت دارد.

هم‎چنان مردم در هر گوشه و کنار و در هر مسجد و در هر سطحی‎که ممکن بود، خشم‎شان را نسبت به امریکا و یهودی‎های نجس، نشان دادند. آن‎ها نسبت به این درد بی‎قرار بودند و فریاد می‎زدند تا کسی مرحمی به زخم‎های‎شان نهد؛ اما هیچ رهبری، هیچ حاکمی و هیچ سربازی پیدا نشد که زخم‎های‎شان را التیام بخشد؛ مگر این‎که با زبان‎بازی‎ها و بیانیه‎های کاذبانه می‎خواستند تا مردم را در این زمینه منحرف سازند و اصلاً به دنبال راه‎حلی در این زمینه نبودند.

ای مسلمانانیکه قلبهایتان به خاطر محبت قدس میتپند! شما می‎دانید که موضوع قدس یک موضوع جدید نیست؛ ۵۰ سال است که قدس به شمول "الاقصی" تحت اشغال قرار دارد، به جزء قسمت‎های غربی آن، که از اشغال آن هفتاد سال می‎گذرد، در این مدت زمان، بسیاری از مسلمانان به خاطر این سرزمین مبارک جان‎های‎شان را از دست دادند. موضع‎گیری یهودی‎های غاصب تغییر نکرده است و هم‎چنان نمی‎توان موقف انگلیس‎ها را در این باره که دولت یهود را به عنوان کلان‎ترین مشکل در اطراف مسلمانان مسلط می‎کند، نادیده گرفت و پس از آن امریکا که موقفش را در حمایت از دولت یهود ادامه می‎دهد.

با این حال، حاکمان سرزمین‎های اسلامی؛ مانند بازیگران نمایشگاه تلاش می‎کنند تا راه‎حلی را در این زمینه دریافت نمایند، و کنفرانس‎ها برگزار می‎کنند تا به خاطر اغوای افکار عامه نشان دهند که آنان دست روی دست نمی‎گذارند؛ در حالی‎که روابط مستحکمی با این قدرت‎های غاصب و استعماری دارند و به دنبال راه‎حل‎های سازمان ملل هستند. سازمان مللی‎که از این دولت غاصب یهود حمایت می‎کند و به خاطر فریب مردم عامه، بیانیه‎های اغواگرانه و میان‌خالی را علیه عاملین وحشی خود منتشر می‎کند.

آیا این حاکمان چنین چیزها را به عنوان راه‎حلی در این موضوع بارها برای شما پیشنهاد نکرده‎اند؟ تا چی وقت در مقابل چنین بیانیه‎های میان‌خالی و اقدامات فریبنده سکوت اختیار می‎کنید؟ در حالی‎که شما به خوبی از این امر آگاه هستید، که موضع‎گیری‎های احمقانه و پیشنهادات بی‎اساس این حاکمان به منافع یهودی‎های نجس بوده و به این کارشان مشروعیت می‎بخشد. جزء این نیست که این کار آنان سبب تشویق یهودی‎ها، در ادامۀ استبداد وحشیانۀ‎شان می‎شود. آگاه باشید، این بهترین فرصت برای یک رادیکال(دگرگونی بنیادی) و آخرین راه‎حل می‎باشد.

حزب التحریر-ولایه ترکیه یک بار دیگر به شما یگانه راه‎حل رادیکالی(بنیادی) را در جهت آزادسازی قدس و تمام فلسطین ارائه می‎دهد. راه‎حل اساسی برای هر مشکل را می‎توان با بررسی عوامل اصلی آن و در نهایت از بین‎بردن این عوامل دریافت نمود. فلهذا یگانه راه‎حل اساسی در این زمینه این است که ریشۀ اصلی مشکل را عمیق‎تر تحت بررسی قرار داده و آن را شناسایی کنیم؛ سپس نظر به مشکل یک راه‎حل صحیح را مطرح کنیم.

1-      مسألۀ فلسطین تنها مشکل مردم فلسطین و یا اعراب نیست؛ بل این یک مسألۀ اسلامی است؛ مسألۀ یک سرزمین مقدس اسلامی که با حمایت امریکا و انگلیس و همکاری حکام خائن سرزمین‎های اسلامی توسط یهود غصب شده است، می‎باشد. فلسطینی‎که مسلمانان با مال و جان خود آن را فتح کردند و در هر نقطه آن خون یک شهید ریخته شده است و یا این‎که گَرد و خاک آن توسط اسپ یک مجاهد و قدم‎های یک مجاهد به فضاء بلند شده است، این سرزمین مقدس مربوط همه مسلمانان می‎باشد؛ واگذار کردن یک قسمت بسیار کوچک و یا بزرگ آن به غیرمسلمانان، خیانت بزرگ به الله سبحانه وتعالی، رسول الله صلی الله علیه وسلم و مؤمنان محسوب می‎شود.

2-      یهودیان فلسطین را به زور اشغال کرده‎اند؛ اما این‎گونه غصب نمودن‎ها، واقعیت مالکیت آن را تغییر نمی‎دهد، هرگز نمی‎تواند حق مالکیت آن را از مالک اصلی آن صلب کند و گذشت زمان نمی‎تواند این حق را به غاصبین دهد. حکم اسلام در موارد سرقت شده این است که مالک مال در مقابل غاصبین باید تا زمانی مبارزه نماید، که مال سرقت شده دوباره به صاحب اصلی آن برگردد و هر نوع عملی‎که از طرف سارق به خاطر مشروع ساختن مال سرقت شده صورت می‎گیرد، ممنوع و باطل می‎باشد.

3-      هر عملی‎که در مخالفت با اسلام قرار داشته باشد، باطل است؛ لذا هرگونه تسلیم‎دهی هر قسمت فلسطین باطل و فاقد اعتبار می‎باشد. هیچ نقطه و مرجعی در روی زمین وجود ندارد که آن‎چه را الله سبحانه وتعالی ممنوع قرار داده است، مشروعیت دهد؛ برای این‎که حرام الله سبحانه وتعالی تا روز قیامت حرام و حلال آن تا روز قیامت حلال می‎باشد.

4-      اسلام تقسیم‎بندی سرزمین‎های اسلامی و ایجاد مرز میان آن‎ها را ممنوع قرار داده است و این مرزهای فعلی توسط استعمارگران ایجاد شده است. استعمارگران سیاست تقسیم‎بندی را به کار می‎بندند تا قلمرو حکومت‎شان را در کشورهای مستعمره آسان نموده و نفوذشان را گسترش دهند. بر مسلمانان اجازه نیست تا در زمینۀ این تقسیم‎بندی‎ها خاموشی اختیار نموده و به خاطر از بین‎بردن آن دست روی دست گذارند. از سوی دیگر، قبول نمودن ادامۀ مرزبندی‎ها حرام قطعی می‎باشد.

یهود و نصارا از جمله دشمنان سرسخت مسلمانان می‎باشند. الله سبحانه وتعالی می‎فرماید:

﴿وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ

[بقره: ۱۲۰[

ترجمه: هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد(تا به طور کامل، تسلیم خواسته‌های آنها شوی،

و) از آیین(تحریف یافتۀ) آنان پیروی کنی.

﴿إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَىٰ إِخْرَاجِكُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ ۚ وَمَن يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾

[ممتحنه: ٩]

ترجمه: الله(سبحانه وتعالی) تنها شما را از دوستی و رابطه با کسانی نهی می‌کند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانههایتان بیرون راندند، یا به بیرون راندن شما کمک کردند و هرکس با آنان رابطۀ دوستی داشته باشد، ظالم و ستمگر است!

به این ترتیب، کسانی‎که با آن‎ها دوست می‎شوند، با آن‎ها همکاری می‎کنند و با آن‎ها متحد می‎شوند، در نادانی و سرافگندگی به سر برده و ظالمی بیش نیستند.

ای مسلمانان! مسألۀ فلسطین یک موضوع حیاتی می‎باشد و مکلفیت ما در قبال آن این است، که به خاطر رضای الله سبحانه وتعالی پیکار نماییم تا باشد که آن را از زیر سیطرۀ یهودیان غاصب نجات دهیم. الله سبحانه وتعالی می‎فرماید:

﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا﴾

 [ نساء: ٧٥]

ترجمه: چرا در راه الله(سبحانه وتعالی)، و(در راه) مردان و زنان و کودکانیکه(به دست ستمگران) تضعیف شده‌اند، پیکار نمی‌کنید؟! همان افراد(ستمدیده‌ای) که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر(مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر، از طرف خود، برای ما سرپرستی قرار ده و از جانب خود، یار و یاوری برای ما تعیین فرما.

 

آزادسازی قدس و مسجدالاقصی، کار به خاطر باز گردانیدن این سرزمین مقدس و از بین‎‎بردن یهودی‎ها از این مکان مقدس، وجیبۀ شرعی تمام مسلمانان می‎باشد، حتی اگر به قیمت خون هزاران شهید تمام شود. بنابر این، یگانه راه‎حل برای از بین‎بردن اشغال فلسطین و آزادی آن، انسجام ارتش‎های اسلامی و سوق دادن آنان در مقابل دولت یهود می‎باشد؛ ولی متأسفانه امر ذلت‎بار این است که امروزه حکام و رهبران سرزمین‎های اسلامی، نیروهای مسلمان ما را به اساس فرمان ناتو و کفار استعمارگر حرکت می‎دهند؛ اما نه به خاطر فرمان الله سبحانه وتعالی، رسولش صلی الله علیه وسلم و آزادسازی قدس و فلسطین. الله سبحانه وتعالی در این مورد می‎فرماید:

﴿لَّا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۖ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ﴾

[آل‌عمران: ٢٨]

ترجمه: افراد باایمان نباید به جای مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند؛ و هر کس چنین کند، هیچ رابطه‌ای با الله(سبحانه و تعالی) ندارد(و پیوند او بکلّی از الله سبحانه وتعای گسسته می‌شود).

آن‎ها هیچ رابطه‎ای با الله سبحانه وتعالی ندارند؛ زیرا آن‎ها کفار استعمارگر را به عوض مؤمنان به دوستی و هم‎پیمانی گرفته‎اند، جزء این نیست که آنان دشمنان الله سبحانه وتعالی و رسولش صلی الله علیه وسلم و مؤمنان بوده و هیچ‎گونه وفاداری با الله سبحانه وتعالی، پیامبر صلی الله علیه وسلم و مؤمنان ندارند. پس چی کسی می‎تواند، این سرزمین مبارک را از چنگال یهود نجات دهد؟ حقیقتاً یگانه کسی‎که می‎تواند آن را از اسارت یهودی‎ها نجات داده و آنان را از پا در آورد، همانا خلیفۀ اسلامی می‎باشد و بس؛ زیرا قدس توسط حضرت عمر بن خطاب رضی الله عنه فتح گردید، توسط صلاح الدین ایوبی یکی از رهبران خلافت اسلامی آزاد شد و توسط سلطان عبدالحمید آخرین خلیفۀ عثمانی، کسی‎که حتی یک توتۀ آن را به یهود تسلیم نکرد، محافظت گردید.

در نهایت، یگانه راه‎حل برای آزادسازی سرزمین اسراء و معراج رسول الله صلی الله علیه وسلم و ریشه‎کن کردن کیان یهود، خلافت بر منهج نبوت است و بس. فلهذا کسانی‎که می‎خواهند قدس را آزاد سازند، باید به این امر پی‎برده و به خاطر تأسیس خلافت اسلامی دست به‎کار شوند.

حزب التحریر-ولایه ترکیه

ادامه مطلب...

امریکا با زیرکشیدن سران جهادی در پی چیست؟

  • نشر شده در سیاسی

سران احزاب سیاسی افغانستان در طول یک‌ونیم دهۀ گذشته در مکر و کید امریکا از زمانی گیر مانده‌اند که به سوی سازش‌های ملی و دموکراتیک در چارچوب نظام پوشالی، سر به سرِ امریکا گذاشته‎اند؛ در ضمن با وجود خود عرضه‌گی در عرصه حمایت و تطبیق نظام وارد شده و سلطه پذیری امریکا، اما هنوز هم موفق به کسب اعتماد و پاداش نشده‌اند.

سیاست امریکا در قبال افغانستان از ابتدا به سلب هویت‌ها و موقف کُشی‌های طرز دید اسلام گرایانه و رهبران و قوماندانان جهادی بوده، به همین دلیل کوشیده‌اند تا در عرصۀ سیاسی و صلاحیت‎های دولتی افغانستان کسانی را روی کار بیاورند که با هداف و سیاست‌های امریکا کاملاً رو راست بوده و همکاری‌های بی قید و شرط را برای تداوم نظام و منفعت آن‎ها در این سرزمین انجام دهد، تا به ساده‌گی از عهده‎ای رهبریت و سرپرستی دولت بیرون آیند.

اخیراً شایعات پراگنده حکومت و رسانه‎ها که سلب اعتماد و موقف عطا محمد نور، والی بلخ مشهور به"امپرتور شمال"و عضو برجستۀ حزب جمعیت را در اذهان مردم به خود پیچیده است، قرار است که از سِمت اش به زیر کشیده شود؛ این درحالیست که از آغاز شکل‎گیری حکومت وحدت ملی چندمین باری است که اعضای مهم حزب جمعیت مانند: محمد اسماعیل خان، احمد ضیاء مسعود... و اینک عطا محمد نور به استهزا و خلع قدرت محکوم شده و به حاشیه رانده می‌شوند.

حزب جمعیت از شروع اشغال که بیش‌ترین قربانی‌ها و مورد سودجویی‎ها از جانب دولت و سیاست‌های امریکا متقبل شده، اما تا هنوز در تغییر هدف و روند سیاسی خود نسبت به این پیش پا زنی‌ها عکس العمل جدی نشان نداده است. با این وجود که در طی یک دهۀ گذشته رهبران تاثیرگزارشان را مانند: احمد شاه مسعود، برهان الدین ربانی، جنرال داوود، جنرال سیدخیلی و سایر اعضای برجستۀ خود را با ترور و وحشت امریکا از دست داده است.

احزاب و گروه‌های که هنوز هم در پای خدمت و متقاعد ساختن امریکا برای مسوولیت پذیری حفظ منافع و تطبق نظام آن هستند تا حالا باید از برخورد متقابل امریکا در برابرشان عبرت گرفته باشند. این تنها جمعیت و اعضای او نیست که به اساس زمان و انقضای مصرف شان از قدرت کنار زده می‌شوند، بلکه بقیه احزاب و جریان‎های اسلامی با پیشینۀ جهاد نیز منتظر چنین سرنوشتی باشند؛ بعید است که از تله گزاری و نقشه خفت بارِ امریکا سالم بیرون آیند.

اگر در طول حاکمیت اشغالگرانۀ امریکا در افغانستان عمیق شویم درمی‌یابیم که برای امریکایی‌ها جمعیت اسلامی، حزب اسلامی، حنبش و حراست ثبات تفاوتی ندارد، چون در گذشته برهان الدین ربانی، ولی کرزی و حالا عطا محمد نور، عبدالرشید دوستم بعداً هم گلبدین حکمتیار را به سرنوشت قبیح دچار خواهند کرد.

پس بهتر است قبل از دچار شدن به چنین سرنوشتِ رقت بار عمل‎‌کردهای سیاسی و هدف‎های خود را در چارچوب اسلام تغییر اساسی داده و از یاری و خودوابسته گی به کفار دست کشیده تا باشد سعادت نوین و نصرت الهی شامل حال تان گردد.

نویسنده:علی عزیز عزیزی

ادامه مطلب...

حزب التحریر-ولایه بنگله‎دیش، راه‎پیمایی را به طرف سفارت امریکا در داکه بخاطر مخالفت در برابر به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایخت دولت صهیونستی یهود از طرف امریکای صلیبی، به‎راه انداخت

(ترجمه)

به تاریخ ۱۲ دسمبر ۲۰۱۷م، ساعت ۱۱ قبل از ظهر، حزب التحریر-ولایه بنگله‎دیش راه‎پیمایی را به‎طرف سفارت امریکا در داکه بخاطر مخالفت در برابر به رسمیت شناختن بیت‎المقدس به عنوان پایتخت دولت صهیونیستی یهود از طرف این کشور صلیبی، به‎راه انداخت. در این راه‎پیمایی بیش از یک‎هزار و پنج صد تن اشتراک ورزیده بودند. اعتراض کننده‎گان با بلند کردن پرچم‎های شهادت، راه‎پیمایی‎شان را از جادۀ ۲ گسلحان شروع کردند، بعد از آن با اظهار محبت و اشتیاق زیاد به سرزمین مقدس "القدس"، به طرف جادۀ مدنی، جایی‎که سفارت امریکا موقعیت دارد، به پیش رفتند.

راه‎پیمایان شعارهای "الله اکبر، الله اکبر، لااله الاالله محمدالرسول الله، مرگ به امریکا، حضور امریکا را در بنگله‎دیش نمی‎خواهیم، بیت المقدس را آزاد کنید، خلافت را تأسیس کنید" وغیره را سر می‎دادند. بعد از آن‎که به نزدیک سفارت امریکا رسیدند، بیرق‎های امریکا و دولت یهود را به آتش کشیده و بدین وسیله خشم‎شان را اظهار داشتند و راه‎پیمایی خود را بدون کدام خشونت به‎پایان رسانیدند. حزب التحریر-ولایه بنگله‎دیش، این عمل را بخاطر احساس مسئولیتی‎که در برابر بیت‎المقدس-سرزمین اسراء و معراج، قبلۀ اول مسلمانان و سومین مسجد، از جمله مساجدی‎که مسلمانان به آن سفر می‎کنند- دارد، به سر رساند. حزب التحریر یک رهبری و حرکت مخلصانه و آگاه امت بوده که همیشه افکار و احساسات‎شان را منعکس می‎سازد.

حزب التحریر-ولایه بنگله‎دیش و ۱۶۰ میلیون نفوس این کشور، به شدت حکام خائن عرب و جهان اسلام را محکوم کردند که به افرادی هم‎چو ترامپ فرصت می‎دهند تا احساسات مسلمانان را در قبال سرزمین مقدس "القدس" به بازی بگیرد. از اشغال "القدس" در سال ۱۹۴۸م بدین‎سو، تنها چیزی را که این حکام نابکار انجام داده‎اند، این بوده که مسلمانان را با سخنان میان‎تهی و آتشین‎شان و با محکومیت‎هایی‎که هیچ تأثیری را نداشته است، فریب داده‎اند.

حزب التحریر-ولایه بنگله‎دیش و مسلمانان بنگله‎دیش، تظاهرات و شعارهای بی‎تأثیر حکومت حسینه علیه اظهارات ترامپ را در مورد بیت المقدس، منفور دانستند. بدلیل این‌که در حقیقت امر حکومت حسینه نمایندۀ امریکا، انگلیس و هند بوده و هرنوع روابط دوستانه را با امریکای صلیبی تقویت می‎کند؛ حتی حکومت وی در همکاری‎های ظالمانه با امریکا که می‎خواهد به نام روابط سیاسی و نظامی بالای ارتش ما در بنگله‎دیش تسلط داشته باشد، نیز همدستی می‎کند. گفتگوهای استراتیژیک میان حکومت حسینه و امریکا چیزی جزء راهی‎که از آن در ساختن دسائس علیه اسلام و مسلمانان بنگله‎دیش استفاده می‎کند، نیست.

حزب التحریر-ولایه بنگله‎دیش کمپاین مداوم سیاسی را علیه تسلط امریکا بر سرزمین اسلامی بنگله‎دیش، با در نظر داشت تقاضاهای ذیل به راه خواهد انداخت:

1-  هر چه زودتر تمامی روابط نظامی با امریکا به‎صورت جدی قطع شده و به نظامیان امریکایی اجازۀ سلطه بالای نظامیان ما داده نشود؛

2-  گفتگوهای استراتیژیک و امنیتی با امریکا رد شود؛

3-  طرز زنده‎گی امریکایی(نظام دموکراتیک) طلاق داده شود؛

4-  شرکت‎های گاز و نفت امریکایی از بنگله‎دیش بیرون انداخته شوند؛

5-  سفارت امریکا بسته شده و تمامی روابط سیاسی با این کشور قطع گردد.

بخاطر عملی ساختن این تقاضاهای خود، ما(حزب التحریر-ولایه بنگله‎دیش) تلاش‎های خود را بخاطر تأسیس مجدد خلافت راشده که تنها دولت در دفاع از اسلام، امت اسلامی و سرزمین مقدس‎اش است، سرعت می‎بخشیم. ای مسلمانان! به نداهای ما لبیک گویید، "القدس" پایتخت آیندۀ خلافت طبق وعدۀ پیامبر محبوب ما حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم خواهد بود. بناً ما از شما می‎خواهیم که تلاش‎های شدیدتان را با حزب التحریر، در جهت آوردن خلافت راشده توانمند ثانی به خرچ دهید.

ما می‎خواهیم به ارتش مسلمان بنگله‎دیش یاد آور شویم؛ "القدس" سرزمینی است که توسط خلافت حضرت عمر رضی الله تعالی عنه فتح شد و بار دوم صلاح الدین ایوبی رحمت الله علیه از دست صلیبی‎ها این‎جای مقدس را آزاد ساخت، این مکان برای تمام مسلمانان جهان یک امانت است، حفاظت از این امانت و حفاظت از محبتی‎که نسبت به حرمت "القدس" داریم، بدین معنی است که باید تمامی فلسطین را به شمول "القدس"، از اشغال صهیونست‎ها بیرون کنیم. جهت همین هدف، نصرت را به حزب التحریر بخاطر برپایی خلافت راشده تسلیم کنید. تنها خلافت شما و ارتش‎تان را به آزادی "القدس" سوق خواهد داد تا با دولت یهود بجنگید و با دستان‎تان پشت آنان را خورد کنید. ان‌شاء الله!

﴿قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ

[توبه: ۱۴]

ترجمه: (ای مومنان!) با کافران بجنگید تا الله(سبحانه وتعالی) آنان را به دست شما عذاب کند و خوارشان دارد و شما را بر ایشان پیروز گرداند و سینههای اهل ایمان را شفا بخشد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه بنگله‎دیش

ادامه مطلب...

تحرکات روسیه و امریکا در سوریه؛ همسان بازی موش و گربه!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش :

می‎دانیم که روسیه در هماهنگی با امریکا و یا به دستور آن، وارد سوریه شد تا از سقوط نظام سوریه جلوگیری نموده و فضاء را برای راه‎حل سیاسی-نزاع با مخالفان- آماده نماید. اما در عین حال دیده می‎شود که امریکا به نوعی از سهم‎گیری در تلاش‎‎های روسیه برای کنارهم نشاندن نظام و مخالفان در آستانه و سوچی و سائر اماکن، خود داری نموده و اگر حضور هم داشته، تنها جهت پیگیری اوضاع مانند اردن، بوده و بس؛ یعنی این‎که امریکا در قضیۀ سوریه، روس‎ها را با دست پس می‎زند و با پا پیش می‎کشد؛ پس تفسیر این برخورد دو گانه چیست؟

پاسخ :

تفسیر این مسئله را می‎توان در دو کلمه خلاصه نمود: غرور امریکا و حماقت روسیه، که شرح آن قرار ذیل است:

این دقیق است که مداخلۀ روسیه در هماهنگی و یا به دستور امریکا و به مصلحت آن صورت گرفت؛ در بیانیه‎ای که به تاریخ ۱۱ اکتوبر ۲۰۱۵م منتشر نموده بودیم، در این خصوص چنین گفته بودیم: «...این‎جا بود که امریکا در تنگنا قرار گرفت؛ زیرا از یک طرف طوری وانمود می‎کند که انگار در کنار انقلابیون بوده و از آنان حمایت می‎کند؛ بناً برایش مشکل است که به صورت علنی علیه آنان بجنگد و این در حالی است که انقلابیون، دولت سوریه را سخت ضربه زده اند؛ از جانب دیگر، بدیلی‎که امریکا در سوریه دنبال آن است، هنوز به پختگی نرسیده است. این‎جا بود که آن بازی کثیف و خونین روی دست گرفته شد و مسئولیت انجام آن بر دوش روسیه گذاشته شد و روسیه مؤظف شد تا علناً از نظام حاکم در سوریه پشتیبانی نموده و با انقلابیون به جنگ بپردازد. نظام سوریه به دستور امریکا رسماً از روسیه درخواست کمک نمود و روسیه با این توجیه(درخواست دولت سوریه) به جنگ با انقلابیون پرداخت. بناً روسیه پذیرفت که این نقش شرارت‎آمیز و کثیف را در سوریه و برای خدمت به امریکا بازی نماید.»

ویز این موضوع را در پاسخ به پرسشی‎که به تاریخ ۱۸ نومبر۲۰۱۵م زیر عنوان "آخرین تحولات عرصۀ سوریه" منتشر نمود بودیم، بیشتر واضح نمودیم و آن‎جا گفته بودیم: « تجاوز روسیه در سوریه که به تاریخ ۳۰ سپتمبر ۲۰۱۵م آغاز گردید، درست یک روز پس از نشست اوباما و پوتین به تاریخ ۲۹ سپتمبر ۲۰۱۵م که ۹۰ دقیقه ادامه داشت، صورت گرفت. در بخش نخست این نشست، روی اوضاع اوکراین گفتگو صورت گرفت و در ادامه دو رئیس جمهور بالای اوضاع سوریه تمرکز نمودند. نتیجۀ این دیدار فوراً و درست یک روز بعد به تاریخ ۳۰ سپتمبر ۲۰۱۵م ظاهر گردید و شورای اتحاد روسیه با اتفاق آراء با درخواست پوتین مبنی بر استفاده از نیروهای هوائی روسیه در سوریه موافقت نشان داد.» (منبع: روسیه امروز ۳۰ سپتمبر ۲۰۱۵م)

حتی مواضعی را که روسیه در خاک سوریه هدف قرار می‎داد، اکثراً با هماهنگی امریکا بود، چنان‎چه تلویزیون سی ان ان به تاریخ ۴ اکتوبر ۲۰۱۵م به نقل از جنرال اندری کارتاپولوف که یکی از مسئولین نظامی رهبری ارکان در اردوی روسیه است، مؤرخ ۳ اکتوبر ۲۰۱۵م گزارش داد که وی گفت: «مناطقی‎که توسط سلاح هوائی روسیه در سوریه هدف قرار گرفته قبلاً توسط مسئولین نظامی امریکا به مسکو به صفت مناطقی معرفی گردید که تنها تروریستان در آن مستقر می‎باشند.» آژانس "تاس روسیه" نیز به نقل از جنرال یاد شده چنین گزارش داد: «ایالات متحده از طریق تماس‎های مشترکی‎که داشتیم، به ما اطلاع داد که هیچ کس دیگری به‎جزء تروریستان در این منطقه حضور ندارد.»

به این ترتیب، امریکا روسیه را وارد سوریه نمود تا نظام حاکم آن را حمایت نموده و فضاء را برای راه‎حلی متناسب با خواست امریکا فراهم نماید؛ نه این‎که خود روسیه به عنوان یگانه طرف دخیل و مسلط بر اوضاع، دنبال ساختن راه‎حلی برای این کشور باشد. اما روسیه به دلیل حماقت و نادانی سیاسی که دارد، پس از اقدامات وحشیانه‎ای که در سوریه انجام داد و توانست از سقوط نظام جلوگیری نماید، گمان نمود که می‎تواند راه‎حل سیاسی را نیز اداره نماید و هرگز تصور نمی‎کرد که امریکا با آن مخالفت می‎نماید؛ بلکه باورش این بود که امریکا به دلیل نقش وحشیانه‎ای که روسیه در سوریه بازی نموده، قطعاً در هر فیصله‎ای با آن موافقت خواهد نمود.

روسیه بر اساس همین گمان غلط و تصور احمقانه‎ای که دارد، گردهمائی‎های آستانه و سوچی را راه‎اندازی نموده، گروه‎های مختلف را بدان فراخواند و در این زمینه برنامه‎ریزی‎هائی نمود، و از امریکا نیز خواست تا در این گردهمائی‎ها مشارکت نموده و نقش برجسته‎ای را بازی نماید. چنان‎چه بیسکوف در اظهاراتی گفت: «در خصوص حل بحران سوریه در این اواخر پیشرفت‎هایی مثبتی صورت گرفته، اما ایجاب می‎کند که برای رسانیدن این پیشرفت‎ها در سطوح و نوعیت جدید، تلاش‎های مشترکی صورت گیرد و لازمۀ این کار، تعامل میان روسیه و ایالات متحده است که به شکلی از اشکال باید انجام شود.» (منبع: اورینت نیوز ۴ نومبر ۲۰۱۷م)

روسیه امیدوار بود تا بتواند در جریان نشست اوپک که به تاریخ ۱۰ نومبر ۲۰۱۷م در ویتنام برگزار شد، زمینۀ دیدار پوتین و ترامپ را فراهم نماید؛ چنان‎چه به تکرار و به صورت علنی خواستار چنین دیداری میان دو رئیس جمهور شد. این درخواست‎های روسیه هم‎چنان ادامه داشت، در حدی‎که حتی در جریان نشست اوپک نیز مطرح گردید، که خود به نوعی شدت نیاز روسیه به هماهنگی با امریکا در قضیۀ سوریه را نشان می‎دهد؛ اما امریکا این درخواست‎ها را نپذیرفت و تنها موافقت نمود که بیانیۀ مشترکی از جانب دو رئیس جمهور منتشر گردد؛ طوری‎که انگار چنین دیداری صورت گرفته است، در حالی‎که چیزی در حد یک دیدار  نبوده؛ بلکه آن‎چه صورت گرفت، این بود که بیانیۀ مشترکی توسط آگاهانی از دو طرف تهیه شد و دو رئیس جمهور مختصراً در برابر رسانه‎ها با هم دست دادند، که این نیز نمونه‎ای از التماس‎های ذلیلانۀ روسیه از امریکا است.

شکی نیست، روسیه به خوبی می‎داند و بدون امریکا هرگز قادر نیست تا این مسئله را حل‎وفصل نماید. به همین دلیل است که درخواست‎های پی‎هم را به جانب امریکا به امید این‎که پذیرفته شود، می‎فرستد،. چنان‎چه قبلاً اشاره نمودیم؛ درخواست‎های روسیه از امریکا برای دیدار پوتین با ترامپ، به نوعی ذلیلانه و به گونۀ التماس آمیز مطرح گردید.

از آن جائی‎که روسیه عجله دارد تا قضیۀ سوریه را زودتر یک‎طرفه نماید، پوتین، بشار اسد جنایت‎کار را به سوچی فراخوانده و به تاریخ ۲۰ نومبر ۲۰۱۷م با وی دیدار نمود، سپس به تاریخ ۲۱ نومبر ۲۰۱۷م با ترامپ تماس گرفته و وی را از جریان دیدارش با بشار باخبر نمود. شبکه روسیه امروز، چنین گزارش داد: «ولادیمیرپوتین امروز سه شنبه در تماسی تلفونی با همتای امریکائی‎اش، دونالد ترامپ، روی بحث بحران سوریه تمرکز نموده و در مورد نتائج دیدارش با بشار اسد سخن گفت.» (منبع: روسیه امروز ۲۱ نومبر ۲۰۱۷م)

به این ترتیب، روسیه به سرعت و با تمام توان تلاش دارد تا بحران سوریه را حل و فصل نماید و مثل همیشه گمان می‎کند که یگانه نیروی بزرگی است که در این بحران در کنار امریکا قرار دارد. بنابر این، دیده می‎شود که با دلهره‎گی و اشتیاق تمام در پی ایجاد راه‎حل سیاسی است که باید امروز و قبل از فردا مطرح گردد؛ زیرا این کار مناسبت‎ترین راهی است که روسیه می‎تواند با استفاده از آن خودش را از این معضله نجات دهد؛ زیرا در راه‎حل سیاسی، هزینه‎های سنگینی‎که روسیه در عرصه‎های گوناگون متقبل می‎شود-به ویژه هزینه‎های اقتصادی ناشی از مشارکت نظامی- متوقف خواهد داد.

با توجه به تمام موارد ذکر شده، روسیه پیش‎گام شده، نشست‎هائی را پیشنهاد نمود که به گمان‎اش راه را به سوی حل سیاسی بحران سوریه هموار خواهد نمود، چنان‎چه بشار را به روسیه فراخواند، سپس اردوغان و روحانی را و اینک سرگرم برنامه‎ریزی برای فراخوانی به جانب نشستی با اشتراک آن‎چه که آن را "تمام اقشار مردم سوریه" می‎نامد، می‎باشد، تا راه‎حلی برای این بحران جستجو نمایند.

روسیه تلاش دارد، برای نزدیک‎تر نمودن راه‎حل سیاسی با سرعت بیشتر، امریکا را نیز وادار نماید تا در این نشست شرکت نماید، چنان‎چه اعلام نمود که قصد دارد شماری از نیروهایش را از سوریه بیرون نماید.  جیراسیموف رئیس ارکان نیروهای مسلح روسیه در اظهاراتی گفت: «به گمان اغلب، شمار نیروهای نظامی روسیه در سوریه تا حد زیادی کاهش خواهد یافت و احتمالاً این‎کار پیش از پایان سال جاری میلادی آغاز می‎شود.» (منبع: یورو نیوز ۲۳ نومبر ۲۰۱۷م)؛ اما امریکا پاسخ دادن به فراخوانی روسیه را هم‎چنان به تأخیر می‎اندازد.

این است بازیی‎که امریکا در قضیۀ سوریه با روس‎ها به راه انداخته؛ یعنی آنان را در منجلاب سوریه تنها گذاشته، درخواست‎هایش را نادیده می‎گیرد و در بسیاری از مسائل با آنان هماهنگی نمی‎کند، به‎جزء موارد اندکی که آن هم از طریق وابسته‎گان امریکا صورت می‎گیرد.

از آن چه گفته شد، چنین بر می‎آید که تمام تلاش‎های روسیه برای رهبری نمودن حل سیاسی بحران سوریه محکوم به شکست و ناکامی می‎باشد؛ زیرا روسیه عملاً توسط امریکا در منجلاب بزرگی در سوریه گیر افتاده است. امریکا در مورد این منجلاب حرفی به زبان نمی‎آورد و روسیه را تشویق می‎کند تا کارش را به صفت یکی از ابزارهای تسلط امریکا در سوریه علیه انقلابیون و روند بیداری اسلامی در آن‎جا هم‎چنان ادامه دهد و بدون این‎که در حل این بحران، هیچ‎گونه نقش رهبری کننده‎ای را داشته باشد؛ اما امریکا این هدف را زیاد برجسته نمی‎کند، چنان‎چه در نشست‎ها و کنفرانس‎هائی‎که در مسکو و سوچی برگزار می‎گردد، مشارکت می‎کند.

پیش از آن‎که مسیر روسیه با امریکا روشن گردد، تمام پیشنهادها و پیشگامی‎های روسیه برای حل بحران سوریه باید ناکام و عاجز ثابت شده و خواستار مشارکت امریکا شود. زمانی‎که تمام مواد حل قضیۀ سوریه به خوبی آماده و پخته گردد، آنگاه انتظار می‎رود که امریکا مستقیماً و از طریق سازمان ملل و یا از طریق دولت‎های مربوط و وابسته به خودش در منطقه پا پیش گذاشته و در حل این بحران اقدام نماید.

این است تحرکات روسیه و امریکا در سوریه-بازی موش و گربه- و نباید فراموش کنیم که این تحرکات به خواست الله سبحانه وتعالی قابلیت مهار شدن و شکست خوردن را توسط مسلمانان دارد، در صورتی‎که گروه‎های مسلح بتوانند استقامت نموده و روابط‎شان را با مزدوران منطقه‎ای امریکا، به ویژه ترکیه و سعودی قطع نموده و با صداقت و اخلاص در کنار یک‎دیگر قرار گرفته و با چنگ زدن به ریسمان مستحکم الله سبحانه وتعالی علیه استعمارگران و مزدوران‎شان به مبارزه ادامه دهند. آنگاه است که سوریه به خواست الله سبحانه وتعالی، تمام آرزوها و آرمان‎های امریکا و روسیه را با خاک یک‎سان نموده و پشت‎شان را خواهد شکست و آنان با ذلت و سر افگنده‎گی تمام، از این سرزمین مقدس بیرون رفته و پشت سرشان را هم نگاه نخواهند نمود. این کار بر الله عزیز و مقتدر قطعاً دشوار نیست.

۲۱ ربیع الاول ۱۴۳۹هـ

۹ دسمبر ۲۰۱۷م

ادامه مطلب...

ملامتی اقتصاددانان سرمایه‎داری در بحران فقر بی‎سابقۀ انگلیس

(ترجمه)

خبر:

به تاریخ چهارم دسمبر ۲۰۱۷م بنیاد "جوزف روندتری" نهاد تحقیقاتی و خیریۀ اجتماعی انگلیس، گزارشی را به نشر سپرد که دولت انگلیس با بحران فقر تکان دهندهای، روبرو است. این گزارش نشان میدهد که از ۵ تن یک تن و در حدود ۱۴ میلیون تن، زیر خط فقر قرار دارند و بدترین حالت را بالخصوص بالای اطفال و اشخاص متقاعد آورده است. حسب گزارش نشر شده، میزان فقر سال گذشته با مقایسۀ ۴ سال قبل، تقریباً ۴۰۰هزار تن اطفال و ۳۰۰هزار تن اشخاص متقاعد افزایش پیدا کرده است. برعلاوه، ۴ میلیون اطفال دیگریکه معادل ۳۰درصد تمام جوانان انگلیس میگردد، و نیز  تقریباً ۴۶درصد فامیلهای بدون اولاد نیز با فقر دست و پنجه نرم میکنند. (منبع: روزنامه اندپندنت)

در نتیجه این گزارش، تمام اعضای کمیسیون خدمات اجتماعی که وظیفۀ کنترول نابرابری سرمایه را در سطح کشور داشتند، از مقامشان استعفاء دادند. آنها دلایل استعفای خویش را چنین بیان میدارند: «در حقیقت عدم پیشرفت و توجه دولت در ساختن یک کشور مرفع باعث گردید تا از مقامهای خویش کنار رویم.» سروی اخیری‎که توسط "یوگاف" به نمایندگی از شرکت "کیلوگس" صورت گرفته است، نشان می‎دهد که از ۴ فامیل یک فامیل آن نگران عدم فراهم‎سازی تغذیه اولادهایش بوده و از بین ۵ فامیل یکی آن‎ میان تغذیه فامیل و گرم‎ساختن خانه‎های خویش باید یکی را انتخاب کنند.

گرچه ۱۴درصد فامیل‎ها موادغذایی خویش را از نهادهای خیریه بدست می‎آورند. برعلاوۀ نهاد خیریه "تروسل ترست" که بزرگ‎ترین شبکه غذایی را در سر تا سر انگلیس دارد، بیان می‎دارد که در حدود ۱.۲ میلیون بسته‎های غذایی را میان سال‎های ۲۰۱۶- ۲۰۱۷م برای افراد نیازمند توزیع نموده است. این تنها بخشِ کوچکی از میزان فقر در انگلیس است که مردم با مواد خوراکه نهادهای خیریه، متکی به زندگی‎اند.

تبصره:

جای بسا نهایت شرم آور است که یکی از ۵ بزرگترین کشور اقتصادی در سطح جهان، ملتاش را با بحران فقر شدید دامنگیر کرده است؛ تا جاییکه میلیونها تن نمیتوانند برای زندهماندن خود و فامیلهای خویش، مواد غذایی را فراهم سازند. اکثریت دلیل میزان فقر فاحش را تغییرات نظام خدمات اجتماعی، معاش کم و بلند بودن مصارف غذایی، خانه و دیگر نیازمندیهای اولیه میدانند؛ اما علت اصلی فقر را نه سیاستمداران گفتهاند و نه هم رسانه‎ها. در حقیقت مادر تمام مشکلات سرتاسری فقر در انگلیس، تطبیق نظام سرمایه‎داری و مدل اقتصادی ناکام آن بوده که باعث عدم تساوی سرمایه شده و حیات میلیونها انسان را به خطر مرگ مواجه ساخته است.

مدل قرضه سرمایه‎داری که منشاء آنرا حرص و بخل تشکیل میدهد؛ سبب گردیده تا وضع اقتصادی تضعیف و باعث بحران مالی جهانی گردد، تا جاییکه اکثریت کشورها تا الحال از اثرات ناگوار آن رنج میبرند. اگر عمیقاً فکر گردد، آیا نظام ناعادلانۀ سرمایهداری، غریب را فقیرتر و ثروتمند را سرمایهدارتر نساخته است؟ آیا این نظام مردم را تا گلو غرق قرض نساخته است؟ آیا نظام خدمات مالی و مارکیتهای انحصاریاش بیثباتی اقتصادی را به میان نیاورده است؟ آیا نظام مالیاتش باعث ضعف اقتصادی و فقر اکثریت نگردیده است؟ آیا احتکار نیازمندی‎های اولیه؛ مانند: آب، گاز و برق مطابق بر اصل آزادی ملکیت، باعث بلند رفتن نرخها به شکل طاقتفرسا نگردیده است؟ در مجموع همین عوامل سبب گردیده است تا اکثریت، قادر به گرمساختن خانههای خویش در سرمای زمستان نباشند.

حقیقت اینست که دولتهای سرمایهداری دید تجارتی از تطبیق نظام خویش دارند، به شکلی‎که توجه بیشتر را صرف منافع خویش تشکیل داده و از فراهمسازی زمینه زندگی مرفع و عزتمند برای افراد غریب و بیچاره، چشمپوشی مینمایند. خلاصۀ مطلب: نظام سرمایه‎داری در فراهم‎سازی نیازمندی‎های ملت‎اش و حکومت‎داری عادلانه، جزء شعار چیزی بیش نیست.

در ضمن، باید خاطر نشان نمود که فقر، بی‎عدالتی و بحران مالی نظام کمونیزم اصلاً قابل مقایسه با نظام سرمایه‎داری نمی‎باشد. تنها با مثال زدن میزان عظیم فقر در کشورهای وینزویلا، کیوبا، ویتنام و چین اکتفاء می‎کنیم. بدبختانه با وجود این همه دلایل، دیده می‎شود که رهبران مسلمان برای تنظیم امور حکومت‎داری خویش، این نظام ناکام و ورشکسته را تطبیق و امید حل مشکلات اقتصادی خویش را نیز دارند.

به حیث امت مسلمه، از شکست شرم آور نظام‎های سزمایه‎داری، کمونیزم و غیره نظام ‎های ساخته و پرداخته شدۀ بشری در رابطه به حل مشکلات اقتصادی و سایر مشکلات ملت‎ها، باید درس عبرت گیریم و مطمئن گردیم که سعادت واقعی در حل مشکلات همه بخش‎های زندگی ما نهفته است؛ نه در  تعداد اندک. باید درک کنیم، تنها نظام و قوانین اقتصادی اسلام که توسط خالق کائنات و عالم همه هستی ساخته شده است، میتواند سرمایه دولت را به شکل عادلانه و مؤثر برای فراهمسازی زمینه پیشرفت اقتصاد سالم و از بین بردن فقر، مورد استفاده قرار دهد.

نظام اقتصادی اسلام برای زدودن فقر و فراهمسازی زندگی با سعادت و آسوده، سرمایه را میان افراد تقسیم و از افزایش تولیدات جلوگیری میکند. در ضمن، خدمات و تولیدات مالی بازار آزاد را نپذیرفته و مخالف انحصار سرمایه و احتکار منابع حیاتی؛ مانند: آب، گاز و برق میباشد، تا همه در منفعت آن به طور یکسان شریک شوند. برعلاوه، پالیسیهای زراعتی مفید را برای استفاده اعظمی زمین طرح و با شیوه و قوانین خود، زمینۀ کار را برای هرشخص مهیاء میسازد. تطبیق همه این راهحلها تنها با احیای دولت خلافت بر منهج نبوت امکان پذیر است و این دولت مقتدر با تطبیق نظام اقتصادیاش به شکل همهجانبه، وضعیت اقتصادی جهان اسلام را به گونۀ واقعی تغییر مثبت خواهد داد. انشاالله!

داکتر نسرین نواز

رئیس بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

نخستین قبلۀ مسلمانان، سرزمین اسراء و معراج را آزاد نمایید!

  • نشر شده در پاکستان

حکام پاکستان، -۱۶ F های ۷.۷۰۰ مایلی را قبل از حضور یهود در الاقصی به خاطر نشان دادن توانائیهای ما آزمایش نمودند؛ در حالی که موشکهای شاهین ۳ میتوانند آنها را هدف قرار دهند؛ اما این حکام برای آزادی قدس، هیچ کاری نکردند!

(ترجمه)

حکام کنونی پاکستان، هواپیماهای F-16C/D نیروی هوایی‎شان را از شمارۀ ۵(اسکادران شاهین) که توانائی دور بوردی بیش از ۷.۷۰۰ مایل را دارند، برای شرکت در برنامه آموزش رزمی هوایی پیشرفته در پایگاه نیروی هوایی پرچم سرخ امریکا که از ۱۵ تا ۲۶ اگست ۲۰۱۶م در "صحرا ی نیلیز نوادا" برگزار شد، فرستادند.

سران یهودی‎ها در نمایش‎ها حضور داشتند. به این ترتیب، یهودیان ظالم فرصت طلائی را در زمینه فهمیدن و توانایی‎های یگانه قدرت نظامی مسلمانان در سطح جهان را، به دست آوردند. در واقع "تایمز اسرائیل" در اول سپتمبر ۲۰۱۶م با افتخار اعلام نمود که: «هوا پیماهای اسرائیل پس از پرواز هواپیماهای پاکستانی و امارات متحده عربی در پایگاه هوایی آزمایشی نظامی پرچم سرخ ایالات متحده در "صحرای نوادا" برگشت نمودند.» (منبع: https://www.timesofisrael.com/israeli-pilots-return-home-after-flying-alongside-pakistan-uae-in-us-drill/)

در یک زمانی‎که مسلمانان در خصوص قدس به عنوان پایتخت دولت یهود توسط ترامپ احمق و ظالم به خشم آمده‎اند؛ سؤال ما این است: اگر حکام پاکستان می‎توانند، که جنگنده‎های ۷.۷۰۰ مایلی را در خدمت یهودی‎ها قرار دهند؛ پس چرا نمی‎توانند، آن‎ها را به کمتر از یک چهارم این فاصله‎ها در همکاری به خاطر آزادی الاقصی قرار دهند؟ علاوه بر این، موشک‎های شاهین ۳ پاکستانی که توانائی دور بوردی حد اکثر ۱.۷۰۰ مایل(۲۷۵۰ کیلومتر) را دارند؛ پاکستان را قادر به انجام حملات موشکی به اشغالگران یهودی در غرب و به قصابان برما در شرق می‎سازند.

ای مسلمانان پاکستان! برای محافظت از مسجدالاقصی، حزب التحریر-ولایۀ پاکستان، اکنون در میان شماست و از طریق اعتراضات، جلسات، توزیع بروشورها و رسانه‎های اجتماعی به شما خبر می‎دهد و این اطمینان را به شما می‎دهد که نیروهای مسلح ما نه تنها خواهان آزادسازی مسجدالاقصی می‎باشند؛ بلکه به آزادسازی آن نیز قادر اند. بنابر این، بر شماست تا به صدای حق لبیک گفته و با حزب التحریر برای ریشه‎کن کردن این حاکمان دست نشانده، مدافعان صلیبی‎ها و یهودی‎های اشغالگر، هم‎کار شوید.

ای مسلمانان! آگاه باشید که این حکام بزرگ‎ترین مانع در پیروزی نیروهای مسلح، اسلام، مسلمانان و آزادسازی سرزمین‎های اشغال شدۀ اسلامی می‎باشند. مسئولیت‎تان را در قبال الله سبحانه وتعالی و حمایت از الاقصی با کار کردن با شباب حزب التحریر در راستای احیای خلافت راشده بر منهج نبوت انجام دهید، تا باشد که با احیای خلافت راشده فرزندان‎تان را در انجام مسئولیت‎شان در خصوص آزادسازی مکان مقدس اسراء رسول الله صلی الله علیه وسلم، نخستین قبله و یکی از سومین مسجد مقدس مسلمانان، درست رهبری نماید. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‎فرماید:

«إِنَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ.»

(صحیح مسلم)

ترجمه: حقیقتاً که امام یا خلیفه سپری است که از عقب آن جنگیده میشود و به آن پناه برده میشود.

ای نیروهای مسلح مسلمان پاکستان! حمایت از الاقصی و آزادسازی تمام فلسطین به عهدۀ شماست؛ زیرا شما نیروهای مسلح امت اسلامی هستید؛ نه قوۀ دفاعی برای واشنگتن و تل ابیب. ما به خوبی می‎دانیم که تعداد بیشتری از شما خواهان حمایت اسلام و مبارزه علیه یهودی‎های نجس و دست اندرکاران‎شان می‎باشید. حکام فعلی کسانی‎اند که بر اطراف شما حلقه زده‎اند و از پیروزی و شهادت‎تان جلوگیری می‎کنند.

بنابر این، خود را از این نوع قید و بندها آزاد ساخته، این خائینان را از پا در آورید و برای احیای خلافت راشده به حزب التحریر نصرت دهید تا باشد که تحت رهبری خلافت، الاقصی و تمام فلسطین را آزاد سازید، که با این کارتان، از جمله مسلمانانی محسوب شوید که رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد آنان در جنگ با یهودی‎ها می‎فرماید:

«تَقْتَتِلُونَ أَنْتُمْ وَيَهُودُ حَتَّى يَقُولَ الْحَجَرُ يَا مُسْلِمُ هَذَا يَهُودِيٌّ وَرَائِي تَعَالَ فَاقْتُلْهُ.»

(صحیح مسلم)

ترجمه: شما تا زمانی با یهودیها خواهید جنگید که حتی سنگها صدا میکنند، که ای مسلمان! در پشت سر من یک یهودی قرار دارد؛ بیا و او را بکش.

لذا از جمله آن‎هایی باشید، که سنگ‎ها و درختان، شما را در جنگ علیه یهودی‎ها همکاری خواهند کرد، که یکی از نشانه‎های رضایت الله سبحانه وتعالی از آن‎ها می‎باشد و پاداش‎شان با الله سبحانه وتعالی می‎باشد. این یک افتخار بس بزرگی است که به هیچ کس و هیچ امت در طول تاریخ داده نشده؛ ولی اکنون در دست شما قرار گرفته است، اگر به اساس اوامر الله سبحانه وتعالی به پیش روید.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

پاپ فرانسس و ترامپ، دو روی یک سکه استعمار غرب است و تنها فرق میان آن‎ها اینست که فرانسس توان پرده‎اندازی بر جنگ‎های صلیبی علیه اسلام را دارد

(ترجمه)

بهتاریخ ۲۸ نومبر ۲۰۱۷م، پاپ فرانسیس رهبر ۱.2 ملیارد کاتولیکهای جهان، پیام سرگشادهای را به بیشتر از ۱۵۰هزار کاتولیکهای میانمار ایراد کرد. در این سفر توقع زیاد از وی این بود که توجه جهان را در مورد روهنیگیاییهایی که از طرف نظامیان میانمار بیخانمان و به‎طور نظام‎مند قتل عام میشوند، برگرداند. به ما این جای تعجب نیست، زمانیکه پاپ را منافق و بیشرم دریافتیم که وی خودداری از جلب توجه جامعۀ جهانی در مورد مسلمانان روهینگیایی کرد.

پاپ در سخنرانیاش برای خوشساختن بوداییهای متعصب، نه از مسلمانان روهینگیا و نه هم از کشتار بیرحمانه آنها توسط نظامیان میانمار ذکر کرد. او نه‌تنها شهرتی اخلاقی و معنویی که برای به دست آوردن آن در گذشته برای آن از ذکر برادران و خواهران روهنیگیایی کرده بود؛ بلکه منافقت وی زمانی آشکار گردید که "جنران مین آنگ هلینگ" قاتلی‎که هنوز رویش به خون مسلمانان تر است، ذکری از قتل عام آنها نکرد.

پاپ همچنان با یکی از راهبان متعصب بودایی، سیتاگو سیا دو، که حکومت نظامی میانمار را در متهم شدن به پاکسازی قومی روهینگیا از طرف جامعۀ جهانی حمایت میکند، صحبت کرد. علاوه بر آن، دو رویی پاپ در اینجا ختم نمی‎شود. او در عوض اینکه انتقاد بالای سوکوی کند، بطوری بیشرمانه از کوششهای وی در آوردن صلح میان گروپهای مختلف بعد از حکومت نظامی یاد آوری میکند. در مجموع، بازدید، جلسات و سخنرانیهای وی انعکاس فریبنده از استعمار غرب و دست نشاندههای غرب بود. 

حقیقت مسئله اینست: اشخاصی؛ مانند ترامپ و پاپ فرانسیس نمایندگی از ایدیولوژی سیکولریزم سرمایهداری میکنند که آنها هراس تاریخی از نظام سیاسی اسلام دارند. بخصوص از زمان محاصرۀ شهر قسطنطنیه توسط سلطان محمدفاتح در سال ۱۴۵۳م و ضربۀ شدیدی که بر پایگاه آخری امپراتوری غرب در شهر بیزنتیم(نام شهری در یونان فعلی) وارد کرد، بعد از آن، هراسِ فتح اسلام در تمام نهادهای غربی ریشۀ عمیق دوانده است.

بنابر این، ما دوباره مکر پاپ کنونی را مانند پاپ شانزدهم که از یک طرف ادعای آوردن اتحاد میان اسلام و عیسویت را میکرد و از طرف دیگر، نظریۀ نفرتانگیزش را در مورد جهاد و امالفرایض(خلافت)، مقایسه با خشونت و دهشتافگنی کرد، شاهد هستیم. در جهان امروزی، ترامپ روی یک سکه و پاپ روی دیگر سکۀ استعمار غرب هستند. تنها فرق میان هر دوی آنها اینست که پاپ توانمندی پوشاندن نفرت زشت، غیرمنطقی و تاریخیاش را با سخنان شریناش میپوشاند.

در نتیجۀ بازدید سه روزۀ پاپ از بنگله‎دیش، به‎تاریخ ۳۰ نومبر ۲۰۱۷م و جلسات وی با مهاجرین روهینگیایی هیچ چیزی به‎جزء از استراتیژی غرب تا بتواند از احساسات مسلمانان بنگله‎دیش بهرهبرداری کند، نبود. یکی از اهداف کلیدی بازدید وی دعوت به مباحثه میان اسلام، عیسویت و یهودیت بود تا بتواند این ادیان را زیر یک دین ابراهیمی بیاورد و همچنان مبارزه ایدیولوژیکی میان اسلام و کفر را مبهم بسازد. این موضوعات مورد بحث پاپ برای تسلط بیشتر غرب بر سر زمینهای مسلمانانیکه در آن جنگ قرار دارد، بود.

از یک طرف کفر غربی با متحدین منطقویشان مسلمانان را قتل عام میکنند و از طرف دیگر توسط دست نشاندگانشان؛ مانند فرانسیس کوشش میکنند تا تبادل نظریات میان ادیان را در اذهان امت اسلامی برای خنثیسازی آنها منتشر کنند، یا هم بتوانند آنان را مجبور به ترک نقشاش در حمل دعوت و چالشی‎که اسلام نسبت به ایدیولوژیهای دیگر دارد، خنثی کنند. الله سبحانه وتعالی قبلاً منافقت پاپ را در میانمار افشاء کرد و وی(پاپ) پروا نمیکند که به چی اندازه کوشش کرد تا مسلمانان را نسبت به خلافت فریب دهد؛ بلکه پاپ تأسیس دوبارۀ خلافت بر مهنج نبوت را هیچگاه مانع شده نمیتواند.

﴿یرِیدُونَ أَنْ یطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ

[صف: ۸-۹]

 ترجمه: آنان می‌خواهند نور الله(سبحانه وتعالی) را با (گمانهای باطل و سخنان ناروای) دهان خود خاموش گردانند(و از گسترش این نور كه اسلام است جلوگیری كنند)؛ ولی الله(سبحانه وتعالی) جزء این نمی‌خواهد كه نور خود را به كمال رساند(و پیوسته با پیروزی این آئین، آن را گسترده‌تر گرداند) هرچند كه كافران دوست نداشته باشند. الله(سبحانه وتعالی) است كه پیامبر خود(محمّد) را همراه با هدایت و دین راستین(به میان مردم) روانه كرده است تا این آئین(كامل و شامل) را بر همه آئینها پیروز گرداند(و به منصّه ظهورش رساند) هرچند كه مشركان نپسندند.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه بنگله‎دیش

ادامه مطلب...

شماره ۱۶۱ جریده "الرایة" به نشر رسید

  • نشر شده در مرکزی

(ترجمه)

در این شماره می‌خوانید:

سخن هفته: ای مسلمانان! قضیۀ فلسطین را باید به عنوان قضیۀ اسلامی و این‌که حل نمودن آن از طریق غیر اسلام جواز ندارد، نگریست. بنابر این زمان آن فرارسیده است که تمامی راه‌حل‌های سکولریست استعماری در مورد فلسطین را کنار بگذاریم، و این‌که شب و روز با جدیت کامل و مخلصانه برای برپایی حکومت‌داری  اسلامی تحت سایۀ خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت کار نماییم؛ زیرا این کار(برپایی دولت خلافت) یگانه راه برای یک‌پارچه ساختن امت اسلامی و یک‌پارچه ساختن ارتش امت و بهره‌گیری از توانایی ارتش امت برای دفاع از مسلمانان و  آزادی مسجدالاقصی، آزادی قدس و آزادی تمام سرزمین فلسطین، و هم‌چنان آزادی تمام سرزمین‌های اشغال شدۀ اسلامی، و حمل اسلام به جهانیان از طریق دعوت و جهاد در راه الله متعال، می‌باشد.

  • سرمقاله: کنفرانس خلافت–مالیزیا: دموکراسی نظام شکست خورده و خلافت یگانه بدیل آن‌؛
  • تحرکات روسیه و امریکا در سوریه؛ همسان بازی موش و گربه! از سلسله پاسخ‌های امیر حزب التحریر عالم بزرگوار عطاء بن خلیل ابو رشته؛
  • حزب التحریر-ولایه بنگله‌دیش بر ضد اعلام امریکا مبنی بر شناختن قدس به عنوان پایتخت دولت یهود، راهپیمایی به راه انداخت؛
  • حزب التحریر-ولایه اردن؛ گردهمایی مردمی را از بهر حمایت از "مسجدالاقصی"، "قدس" و سرزمین فلسطین به راه انداخت؛
  • نشست سازمان همکاری اسلامی... نشست خیانت و تعاون بر گناه!
  • بهار عربی؛ درس‌ها و عبرت‌ها؛
  • حزب التحریر-اندونیزیا؛ فعالیت‌های وسیعی را از بهر حمایت از "قدس" و "مسجدالاقصی" به راه انداخت؛
  • فرانسه کشور استعماری هست و هرگز دوست مسلمانان شده نمی‌تواند!
  • ای اهل شام! رفت و آمد كافران در شهرها، شما را نفريبد؛
  • مقامات دولتی تانزانیا سه عضو حزب التحریر را دستگیر نمود؛
  • کتلة الوعي، قدس و مسجد مبارک الاقصی را حمایت نمود.

برای دریافت این شماره به لینک ذیل مراجعه فرمایید:

http://www.hizb-ut-tahrir.info/ar/index.php/dawahnews/sporadic-news/29432.html

ادامه مطلب...

امریکا دشمن اسلام و مسلمین، بیت‎‌المقدس را به عنوان پایتخت کیان یهود به رسمیت شناخت

  • نشر شده در اردن

به رسمیت شناختن امریکا، این دشمن اسلام و مسلمین و رهبر کفر و استبداد جهان، قدس غصب شده را به عنوان پایتخت کیان یهود، امری عجیب نیست. زیرا این امریکا بود که حفاظت و مراقبت از کیان یهود را به دوش گرفته و وی را برای بقاء و دوام سلطه‌اش، کمک نمود.

 این امریکا بود که جنگ‌های صلیبی خویش را علیه کشور های اسلامی از جمله عراق و افغانستان اعلام نموده و میلیون‎‌ها مسلمان را بقتل رسانده و آواره کرد. اکنون نیز جنگ خود را علیه اسلام و مسلمانان تحت نام "جنگ علیه تروریزم" تداوم بخشیده و دستان کثیف‌اش را به خون مسلمانان شام آلوده نموده است.

ای مسلمانان: اگر امریکا فقط از یکی از حکام مسلمین، غیرتِ جوانمردی مردان و آزاده‌گی مؤمنان را شاهد می‌بود، هرگز جرأت حفاظت و مراقبت از کیان یهود را به خود نداده و برای یهود، هرگز شهر قدس را به عنوان پایتخت به رسمیت نمی‌شناخت. مگر حکامی را با خود دارد که جبون، مزدور، فریبکار و خائن اند. بر سینه‌های شان نشان سیه رویی، ننگ و زبونی است. امریکا با خود حکامی را دارد که تا سرحد برده‌گی به وی جان فشانی می‌کنند. وی را در جنگ عراق، افغانستان و انقلاب مبارک شام، مساعدت نموده در کشتار اهل شام وی را کمک نمودند. هم‌چنان وی را در جنگ کثیف‌اش علیه اسلام و مسلمین که تحت نام "جنگ علیه تروریزم" به راه انداخته، کمک نمودند.

دروازه کشور های خویش را به روی امریکا گشودند تا به سهولت بتواند از میدان‌های هوایی و پایگاه‌های نظامی شان در عملیات نظامی‌ای که سرزمین‎‌های اسلامی را ویران نموده و فرزندان شان را به قتل می‌رساند، سود برد.

حکامی را با خود دارد که به منظور حمایت از جرایم جنگی که اردویش مرتکب می‌شوند، قوانین را وضع می‌کنند. حکامی را با خود دارد که مال امت را به وی اهداء نموده و وی را در چپاول کردن دارایی‌های کشور های شان، کمک می‌کنند. حکامی را با خود دارد که از اردوی مسلمانان به عنوان پیش قراول اردوی امریکا، کار می‌گیرند. حکامی را با خود دارد که مجاهدین را در فلسطین محاصره نموده و به منظور کسب رضابت امریکا و یهود، عرصه را بر آن‌ها تنگ نمودند. حکامی را با خود دارد که در مقابل ملت خویش بسان شیر و در مقابل دشمنان شان بسان شتر مرغ اند...

ای مردم! حکام تان دروغ‌گوی، فریب کار، غلامان امریکا و محافظان یهود اند. ناله و شیون، اعتراض و محکوم کردن شان را، راست مپندارید. پیمان شکنی، پُشت خالی کردن و خیانت شان آن قدر بالای هم انباشته شده که "ترامپ" را جرأت به کاری داد که پیشینیان وی از انجامش عاجز بودند.

ای مسلمانان: کیان یهود، رژیم غاصبی است که بر مسلمانان واجب است تا وی را محکوم به فنا کنند اقصی را نجات داده و آن را مجدداً به آغوش مسلمین باز گردانند. به رسمیت شناختن شهر غصب شده‌ای فلسطین به عنوان پایتخت کیان یهود یک حلقه از سریال مستمر تاریخی و کینه توز امریکاست که در سایه حکام تهی از عار و مضر، به مسلمانان می‌رسد. و تنها خلافت بر منهج نبوت ــ کیان سیاسی که الله سبحانه وتعالی را از شما راضی می‌کند ــ قادر به توقف ستیزه جویی امریکا، تعیین حد و مرز برایش، برهم کندن ریشه‌اش از کشورهای مسلمین و قطع و طرد کردن نفوذش به شدید ترین حالت را خواهد داشت. پس برای تأسیس آن کوتاهی نکنید؛ زیرا در آن عزت و بزرگی تان نهفته است و توسط آن قادر خواهید بود تا دست دشمنان تان را از سوء استفاده در کشور تان قطع کنید.

ای مسلمانان: قدس را اعلامیه‌های محکومیت، اعتراض‌های مطبوعاتی و اظهار تأسفی که از جهان اسلام صادر می‌شود و خواهند شد، نجات نمی‌دهد. قدس را اعلامیه‌ای که از طرف سازمان همکاری‌های اسلامی، شورای اتحادیه‌ی عرب و یا هم نشست اضطراری شورای امنیت سازمان ملل و... برگذار می‌گردد، نجات نخواهد داد.

قدس را اردو های مسلمانان که در اردوگاه‎‌های شان توقف داده شده‌اند، نجات خواهد داد. قدس را خشم صادق رهبران و افسران اردوی مسلمین نجات می‌دهد؛ خشمی که به خاطر الله سبحانه و تعالی باشد.

ای رهبران و افسران در اردوی سرزمین‌های اسلامی! برای قدس و اقصی، به خاطر الله سبحانه وتعالی به خشم آمده و اردوی نظامی خویش را به طرف قدس به حرکت در آورید و از کرامت امت دفاع کرده و زمین زیر پای امریکا را به لرزه در آورید و اردوی مسلمین را برای حراست تخت ستم‌گران در کشورهای اسلامی یا جیره خواران امریکا یا سایر کفار استعمارگر به کار نبرید.   

ای رهبران و افسران اردوی اردن: شما را به الله قسم که به خاطر نصرت دادن به قدس و مسجد الاقصی اولین قبله و محل اسرای نبی خویش صلی الله علیه وسلم، به خاطر خدا به خشم آمده و قدس و مسجد الاقصی را نجات دهید و چنان‌چه در جنگ کرامت نصرت به بار آوردید، باری دیگر عامل نصرت شوید تا عزت کامل را در دنیا و آخرت کمایی کرده و شما به اذن الله سبحانه وتعالی، اهل آن هستید. تا به این ترتیب امریکا و رئیس یاوه سرای آن بداند که امت اسلامی که خود و کشور شان را در رویارویی مستقیم با وی نهاده به اذن الله توانا و چیره، نفوذ امریکا و امثالش را نه تنها در منطقه، بلکه در تمام سرزمین‌‌های اسلامی بر خواهد کَند. و از حکام مزدور امریکا که همواره امت را فریب داده‌اند، نجات خواهند یافت. و کیان یهود را از بین برده و به وجودش در فلسطین خاتمه خواهد داد. امت اسلامی ناامیدی و تسلیم شدن را نمی‌شناسد و از دشمنان الله، رسول و مؤمنین که در رأس آن امریکا قرار دارد، نمی‌هراسد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر- ولایه اردن

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه