سه شنبه, ۰۷ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۰م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

تنها اسلام می تواند نظم دولت داری پایدار را به وجود آورد

(ترجمه)

خبر

در جریان چند هفته گذشته، اروپا بر پیشرفت ها در کاتالونیا متمرکز بوده است. این منطقه که از حالت موجود بیزاری جسته، ممکن سایر جدایی طلبان را در از سرگیری داعیه های شان تشویق کند. جنبش های آزادی خواهی که به اساس تمایلات ملیتی و هویت سیاسی شکل گرفته اند، سخت در انتظار نتایج اوضاع در کاتالونیا هستند.

تبصره

برگشت تهاجمی ملیت گرایی در اروپا نه تنها آن را به تجزیه تهدید می کندِ بلکه تمامیت ارضی چندین کشور را بصورت گسترده مورد خطر قرار می دهد. در اول این بریکست ها (Brexit)بودند که با حمایت قوی نیروهای راست گرا، فکر مافوق ملیتی را در انتخابات عمومی در سراسر اروپا برانگیختند. در عین زمان انگلیس، نیدرلند، فرانسه و جرمنی که قوت های فرار از مرکز را شکل می دادند، به شدت رشد کردند و علیه پیمان روم خطر محسوب  شدند. اگر چه برای چندین سال انتخابات نوع نخست(تلقین برای هویت دولت-ملیتی) انتخابات نوع دوم(نزدیکی به هویت اروپایی) را موکول ساخت که فقط چندین تن از سیاسیون حوادث جاری موجود را پیش بینی کردند؛ مگر اکثریت مطلق گمان داشتند که این تهدید(دولت-ملیتی) قابل کنترول است.

اگر به هر نوعی از انواعی که نخبگان اروپا گمان داشتند، آن ها می توانند دولت های فرا ملیتی اروپا را اداره کنند؛ اما امروز آن ها با بومیت(منطقه گرایی) که در درون دولت های شان به کمک قوت های مشابه و مخرب تحریک می شوند، مواجه اند. نوعیت سوم انتخابات(رأی برای منطقه گرایی) می تواند معیار جدید اروپا قرار گیرد.

باربرا لویر پروفیسور جغرافیه در انستیتیوت فرانسوی هشت پاریس، در مورد حوادث اخیر در کاتالونیا چنین ارایۀ نظر کرد: «نیروی بی ثبات سازی در سایر نقاط اروپا بسیار بزرگ است.» به باور وی استفاده از نیروی فزیکی از جانب مادرید بخاطر مانع شدن جدایی طلبان در کاتالونیا "هدیۀ خدابخش برای منطقه گرایی در اروپا است".

جنبش آزادی خواه کاتالونیا، الگوی خوبی برای چندین جنبش جدایی طلب اروپایی شده است؛ زیرا باسک ها، مردمی که در قسمت های غربی کوهای پیرنه، در فرانسه و هسپانیا زنده گی می کنند، اسکاتلندی ها، ایرلندی ها و فلیمی ها، مردمانی که در فلاندر، منطقه ای در میان بلجیم، فرانسه و نیدرلند تقسیم شده است، مشتاقانه حوادث هسپانیا را بیان و تعقیب می کنند و پلان های خودشان را برای دولت داری آماده می سازند. بالکان-آیزیشن(تقسیم یک منطقه به بخش های کوچک در میان دو طرف دولت با هم دشمن)، در اروپا یک پیش بینی واقعی بوده که این خود مدل ویست فالین(طرز دولت داری مردمی) را خاتمه می بخشد.

بناً به هر طریقی که سنجش کنیم، سرنوشت اروپا به ناکامی طرز دولت داری مردمی(ویست فالین) گره خورده است. این نوع سازماندهی ارتباط میان دولت و اتباع اش را به اساس ملیت گرایی بر قرار کرده و آن را به حیث یک اصل در میان شهروندان، دارای هویت های مختلف استفاده می کند. با این حال، معمولاً اصول را در کل به اساس هویت-ملیت یا مردم مسلط در جامعه شکل می دهند. پس در انگلیس مردم آن بر اتباع  اسکاتلند، ایرلند و ویلش از سلطه ی ملیتی خود استفاده می کنند. در شرایط خاص هویت-ملیت حاکم در امر اتحاد ملت و حتی ایجاد روحیه ی فراملیتی که می تواند باعث حساسیت های شدید در میان دولت ها شود، بسیار کار آمد واقع شده و حتی نتایج  آن را در جنگ جهانی اول و دوم به وضوح دیده می توانیم.

در حالات صلح یا ادامه ادوار رکود و کاهش اقتصادی، ملیت گرایی می تواند به داخل جهت یافته و باعث برخوردهای هویتی با سایر مناطق در داخل ساحه دولت شود. بدین جهت هسپانیا کشمکش های طولانی با سرزمین باسک و کاتالونیا داشته است. مردم انگلیس در زد و خوردهای درازمدت با ایرلندی ها و اسکاتلندی ها مواجه گردیده و چندین کشور دیگر اروپایی تضادهای مشابه را در قاره ی اروپا تجربه کرده اند.

هم چنان قوت های مشابه منطقه گرا در امریکا نیز دیده می شود؛ زیرا امریکا که خود را داعیه دار نظم ویست فالین(طرز دولت داری مردمی) می داند، چندین جنبش جدایی طلبی را در خود دارد که بیشتر در ایالت کالفورنیا قابل ملاحظه اند. در حالی که نظم دولت های ملیتی در اسلام به بحران های شدیدتر از این مواجه شده است و طرز دولت داری ساختگی که وارد جهان اسلام شده، در حال انحلال است. هم چنان هند که خود را بزرگ ترین تطبیق کننده دموکراسی جهان می نامد، به صورت قاطع در مقابل چندین جنبش آزادی خواه می جنگد تا مفکورۀ  "زنده باد هند مادر" را نگهدارد.

به صورت خلاصه: روزهای مدل ویست فالین انگشت شمار شده و به طرز جدیدی در سازمان دهی ارتباطات میان مردم و دولت ضرورت است. اتحادیه اروپا یا همان امپراتوری نامشروعی که به حیث تجربه مدرن شناخته شده، حالا دستخوش قوت های فرار از مرکز ملیت گرایی و منطقه گرایی قرار گرفته است. دوره قبل از عصر امروزی(عصر امپراتوری)،  قرن ها ثبات را به میان آورد؛ مگر به دولت های مدرن راه را باز کرد تا به اساس ملیت گرایی شکل بگیرند. بنابراین جهان برای امپراتوری، دولت-ملیتی و اتحادیه اروپا پیشنهاد های دیگری دارد تا ارتباطات میان مردم و دولت را نظم داده و برای همیشه قوت های ملیت گرا و منطقه گرا را کنار بزنند.

حالا آن که در اسلام این خالق است که انگیزه های حیاتی را جهت مقید ساختن اتباع به نزد دولت وضع می کند، نه ملیت های مسلط. اسلام قرن ها به صورت طبیعی قوت های ملیتی گرا و منطقه گرا را با بخشیدن تابعیت دولت خلافت اسلامی، بر جایشان نشانده است و با ارایه حقوق مساویانه بر اتباع متنوع اش در جهت استفاده و لذت بردن از مزایای هم چو: حق زنده گی کردن، زنده گی مصئون، عزت، حفاظت از مالکیت، اجازه انجام عبادات بدون کدام آزار واذیت و عدم کنار زدن مردم، پیشتاز بوده است. اگر دولت خلافت از محدودهٔ خود پا فراتر نهد، اتباع دولت آن را درست می کنند. امروز تنها علاج برای حساسیت های خطرناک سیاست هویتی که در سراسر جهان در چهره ملیت گرایی و منطقه گرایی رونما می شود، اسلام است و بس. الله سبحانه وتعالی می فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ

[حجرات: ۱۳]

ترجمه: ای مردم ما شما را از یک مرد و زن خلق نمودیم و شما را به شعبه ها و قبایل تقسیم نمودیم تا یک دیگر را بشناسید. به راستی که مکرم ترین تان در نزد الله(سبحانه وتعالی) با تقوی ترین تان هست، بی گمان  الله(سبحانه وتعالی) دانا و آگاه است.  

نویسنده: عبدالمجید "بیاتی"

 برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

سیاست امریکا در آسیای جنوبی، تبدیل هند به قدرت استعماری منطقوی است که دیگران را توسط آن کنترول نماید؛ اما رهبران پاکستان آن را کوکورانه برای ارباب شان-امریکا- تطبیق می نمایند Featured

(ترجمه)

نیکی هیلی نماینده امریکا در سازمان ملل روز شنبه ۱۷ اکتوبر ۲۰۱۷م خطاب به شورای دوستی هند و امریکا در واشنگتن گفت: «امریکا شدیداً به کمک هند در آوردن ثبات در افغانستان، از بین بردن کشمکش ها در این کشور و دیگر مسائل ضرورت خواهد داشت.» او هم چنان اظهار داشت: «هند نه تنها به ساختن افغانستان کمک کرده می تواند؛ بلکه می تواند به ما کمک کند تا پاکستان را تحت نظارت داشته باشیم.»

رهبران پاکستانی بعد از به دست آوردن تحفه از طرف اداره ترامپ که نجات گروگانان امریکایی بود، به خوشحال ساختن این اداره شتافتند؛ در حالی که این عمل امریکا استحصال اطمینان از مزدوری این رهبران به خوش خدمتی امریکا بود. این رهبران برای خوش خدمتی هرچه بیشتر به ترامپ، به سوی مسقط پایتخت عمان شتافتند تا بتوانند در کنفرانسی در این کشور طالبان را به میز مذاکره بکشانند که در پاسخ به همه ی این خوش خدمتی ها یکی از سران اداره ترامپ با تحقیر بس بزرگ رهبران پاکستان، از رقیب دیرینه و دو روی آن ها(هند) خواست تا در افغانستان نقش بیشتری بازی نماید.

ما از این رهبران حتی بعد از این تحقیر شان توسط اداره ترامپ تغییری امید نداریم؛ چون آن ها با ادبیاتی؛ چون: عزت، جلال و احترام ناآشنا اند. ما حتی به مسلمانان مخلص در سراسر جهان بی شرمی های آینده این رهبران را گوش زد می نماییم. آن ها به خاطر خوش خدمتی به امریکا؛ حتی به دامن دولت هندوی هندوستان خواهند شتافت و حتی از پروژه آخند بهارت(هند برزگ) با آغوش باز حمایت خواهند کرد و برای توجیه کردن آن برای مسلمانان دلایلی خواهند ساخت و هرکه به این سر تعظیم فرو آوردن شان به دولت هند مخالفت نماید، او را تعقیب خواهند کرد. این عمل همانند عمل ننگین شان در دهه قبل است که با همکاری با امریکا و مساعد ساختن زمینه اشغال افغانستان، آن ها از حمله امریکا به افغانستان حمایت نمودند و پرویز مشرف که به مزوری شان در آن زمان مؤظف بود، آن را توجیه کرده و کار عاقلانه خواند.

ما بالای افراد صاحب عزت و شرف که در دولت پاکستان مؤظف اند؛ اما به خاطر کارکردهای این خائنین نام ایشان نیز در جمله خائنین می روند و با این عملکردهای سران شان در معامله و مزدوری به دیگران احساس حقارت می کنند، صدا می زنیم که آیا نمی خواهید از زمره این خائنین بیرون آیید و در این خیانت های شان همکار آن ها نباشید؟‌ ما به آن ها از حیث امر بالمعروف و نهی عن المنکر گوش زد می نماییم؛ اگر نمی خواهید در زمره آن ها حساب شوید، باید به معامله های ننگین شان که به همگان هویدا است، چشم های تان را بسته نکرده و سرتعظیم فرو نیارید.

امریکا پلان دارد که هند را ابر قدرت استعماری منطقه بسازد و رهبران پاکستان در رهبری نظامی و ملکی این کشور به آن چراغ سبز نشان داده اند. بدانید، امریکا و رهبران پاکستان این را خوب می داند که هند نمی تواند ابر قدرت استعماری منطقه شود؛ مگر این که پاکستان در این مسیر ضعیف ساخته شود.

بناً دولت هند قصداً آتش بس را در خط مقدم نظامی بین دو کشور(Line of Control) و سرحد بین دو کشور نقض می نماید و رهبران پاکستان قصداً سیاست خاموشی و یا سیاست عدم عملکرد و جواب باالمثل را پیش می گیرند تا از این طریق هند را قدرت هژمون و متجاوز منطقه نشان دهند. تصادف نیست که امریکا هرازگاهی از هند ستایش نموده، تصویر این کشور را در دنیا خوب ساخته و در عین حال به تحقیر پاکستان می پردازد. سیاست امریکا مبنی بر تضعیف پاکستان و قوی ساختن هند، دیگر مثل آفتاب روشن است. بناً ما از آن هایی که به مردم پاکستان و دیگر مسلمانان صادق اند و به منافع مردم پاکستان فکر می کنند، می پرسیم که چگونه می توانند در مقابل این همه سیاست های ویران کننده و فریب کارانه رژیم فعلی پاکستان مهر سکوت بر دهن داشته باشند؟

ای عساکر و نیروهای مسلح پاکستان! درست در پیش چشمان تان منافع استراتیژیک کشورتان فدای منافع امریکا در منطقه می شود. امریکا نه تنها شما را برای حضورش در افغانستان استفاده می نماید؛ بلکه با حضورش در منطقه دشمن دیرینه تان را نیز تقویه می نماید. قبیح تر از آن، امریکا رهبران شما را قناعت داده تا پاکستان هیچ وقت سد راه  پلان امریکا مبنی بر قدرت هژمون ساختن هند نشود. تنها راهی که شما می توانید از طریق آن به همه ای این نا بسامانی ها و معامله های ننگین سران تان نقطه اتمام بگذارید، با نصرت دادن به حزب التحریر برای تأسیس دوباره خلافت واقعی اسلامی بر منهج نبوت است. آن وقت است که می توانیم دوباره رهبران این سرزمین شویم و دوباره نظام اسلام را به این شبه قاره بیاوریم که توانست قرن ها به خوب ترین وجه امور آن را تنظیم نماید؛ تنها آن وقت است که می توان امریکا را دوباره به انزوای تاریخ کشاند و به تجاوزهای هند در سرزمین های اسلامی برای همیش نقطه پایان گذاشت.

پس برادران! برای جلال، قدرت و اجری که الله سبحانه وتعالی برای کمک کننده های حاکمیت دین(انصار) وعده داده است، بشتابید و خود را از آن اجر بزرگ و قدرت دنیوی محروم نسازید. الله سبحانه وتعالی می فرماید:

﴿وَٱلسَّابِقُونَ ٱلأَوَّلُونَ مِنَ ٱلْمُهَاجِرِينَ وَٱلأَنْصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِىَ ٱللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِى تَحْتَهَا ٱلأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَآ أَبَداً ذٰلِكَ ٱلْفَوْزُ ٱلْعَظِيمُ

[توبه: ۱۰۰]

ترجمه: پيشگامان نخستين مهاجران و انصار و كسانی كه به نيكی روش آنان را در پيش گرفتند و راه ايشان را به خوبی پيمودند، الله(سبحانه وتعالی) از آنان خوشنود است و ايشان هم از او خوشنودند، و الله(سبحانه وتعالی) برای آنان بهشت را آماده ساخته است كه در زير(درختان و كاخ های) آن رودخانه ها جاری است و جاودانه در آن جا می مانند. اين است پيروزی بزرگ و رستگاری سترگ .

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

امریکا پس از تکمیل خدماتش در عراق و سوریه، علیه ایران موضع گیری می کند!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

جای شکی نیست که اظهارات کنونی دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا به طور خاص مربوط به برنامه هسته ای ایران نیست؛ بل در واقع آن چه که مربوط به این امر می شود، فعالیت های منطقوی ایران می باشد. (منبع: گزارش رویترز ۱۰ اکتوبر ۲۰۱۷م) ایران روز سه شنبه به امریکا گفت: «اگر دونالد ترامپ سپاه پاسداران را به عنوان یک سازمان تروریستی تلقی کند، بدون شک خودشان در صف تروریست ها قرار می گیرند.»

انتظار می رود که دونالد ترومپ رئیس جمهور امریکا، در این هفته تصمیم نهایی خود را مبنی بر این که چگونه می خواهد تأثیر منطقه ای ایران را داشته باشد، اعلام کند. ترامپ انتظار دارد تا یک معامله مهم  ۲۰۱۵م را لغو نماید. ایران با قدرت های جهانی برای جلوگیری از برنامه هسته ای خود در مقابل لغو اغلب تحریم های بین المللی مواجه شده است. اعلام ترامپ از تمدید قرارداد جلوگیری می کند و این تصمیم را به کنگره می دهد که در مدت ۶۰ روز به خاطر دوباره تحمیل کردن فرمان های شان تصمیم اتخاذ کنند و او نیز انتظار دارد تا قوی ترین نیروی امنیتی ایران یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی کند.

تحریم های امریکا در مورد سپاه پاسداران می تواند درگیری ها در عراق و سوریه را تحت تأثیر قرار دهد، در حالی که تهران و واشنگتن هر دو از احزاب حربی حمایت می کنند که در مخالفت با گروه ستیزه جوی دولت اسلامی قرار دارد. خشم امريكا نسبت به ايران در اين زمان، تنظیم و محدود كردن ايران به مأموریت تعیین شده اش می باشد. حقیقت امر این است که ایران در جهت اجرای برنامه های امریکا در افغانستان، عراق و اکنون در سوریه همکاری کامل داشته است. هدف امریکا در دوران اوباما برای پایان دادن معامله هسته ای ایران، آغاز عادی سازی روابط عمومی با ایران بود تا از این طریق بتواند در استفاده از خدمات ایران بیشتر دست باز داشته باشد.

خشم امریکا در این زمان به این خاطر است که ایران وروسیه با تلاش خود در جهت برگردانیدن نیروهای اسد به قسمت جنوب شرقی سوریه از مأموریت شان پا فرا تر گذاشته اند. امریکا با این امر مخالف است؛ چرا که سوریه می خواهد یک نظام غیرمتمرکزی را به کار گیرد که عیناً مشابه برنامه امریکا باشد که در عراق دنبال می شد.

امریکا کنترل جهان اسلام را از دست می دهد؛ زیرا امریکا در هر سرزمین اسلامی که وارد شده است، با جهاد مواجه شده است.  رژیم های مزدور  تحت حمایت امریکا به طور فزاینده ای مجبور شده اند تا برای ادامه اعمال سیاست های غربی بالای مردم خود ظلم و ستم روا می دارند. امریکا با استفاده از تکتیک های سابق انگلیس به گونه ای بازی می کند که رژیم های کشورهای اسلامی علیه یک دیگری قرار گیرند، به نحوی که از مصر علیه لیبیا، از پاکستان علیه افغانستان، از عربستان سعودی علیه ایران و از ترکیه علیه سوریه استفاده می کند که هر کدام از این کشورها در این فرایند به عنوان قدرت های منطقه ای عرض اندام می کنند و متأسفانه ایران از جمله کشوری است که متناسب با این الگو قرار گرفته است.

امریکا هرگز نمی توانست، بدون حمایت غیر مستقیم ایران وارد افغانستان شود؛ بل این ایران بود که امریکا را از جهاد علیه اشغال عراق به دور گذاشت. این ایران بود که به خاطر نجات منافع امریکا تلاش به خرج داد، درست زمانی که نماینده اش بشار الاسد در سوریه با انقلاب گسترده ای که توسط بهار عربی به وجود آمد، مواجه شد. در ضمن، این ایران بود که توانست تا وفاداری رژیم های بغداد و دمشق را نسبت به خود فراهم کند و اجازه داد تا با کشورهای غربی به تجارت و روابط دیپلوماتیک بسیار محدود باز گردند.

خیلی اسفبار است که کشوری؛ هم چو ایران چنین بازی احمقانه ای را بازی می کند. انقلاب ۱۹۷۹م در ایران بیانگر این امر بود که نه تنها سلطنت فارس؛ بل تملق ایران به قدرت های خارجی، به ویژه امریکا را سرنگون کند. ایران پس از جنگ خلیج در سال ۱۹۸۰م که صدام حسین با سلاح های غربی به منظور شعله ور ساختن جنگ علیه جوانان ایرانی تدارک دیده بود، به شدت رنج می برد. اگر دولت ایران از تملق به کفار اجنبی دست بردار نشود و در هماهنگی با روسیه از رژیم خونخوار بشار الاسد حمایت کند که نه سنی به مسلمان بودنش باور دارد و نه هم شیعه، پس این همه فدارکاری های جوانان ایرانی چی نتیجه ای خواهد داشت.  اساساً انقلاب ایران با اقتباس از نظام دموکراتیک جمهوری غربی مدل دولت-ملت در تطبیق شریعت اسلامی مؤفق نشد.

اندیشمندان مسلمان به اصطلاح مدرنست، نسخه های متعددی از این گونه دولت ها را در سراسر کشورهای اسلامی ایجاد کرده اند که هدف اساسی آن ها همانا اقتباس از مفکوره لیبرال-سیکولر غربی در جایگزین کردن میراث فرسوده فرهنگی مسیحی با اسلام می باشد. به جای تطبیق شریعت اسلامی، چنین دولت ها ادعای به تصویر کشیدن ارزش های کلی اسلامی را می کنند و به این ترتیب، آن ها به اسلام به عنوان یک نظام جامع و کلی  عقیده ندارند؛ مگر به عنوان یک منبع روحی و رهنمای اخلاقی. اگر دولت ایران متعهد به اجرای کلی شریعت اسلامی باشد، هرگز با امپریالیست های کافر همکاری نخواهد کرد. الله سبحانه وتعالی می فرماید:

﴿وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً

 [نسأ:۱۴۱]

ترجمه: و هرگز الله(سبحانه وتعالی) از طریق کافران راهی بر مسلمانان مقرر نکرده است.

این آیه نمونه خوبی از چگونگی احکام شرعی را نشان می دهد که بر اساس کلام الهی استوار می باشد و نه تنها که جنبه معنوی و بعدی اخلاقی دارد؛ بل تمام جنبه های زنده گی را به شمول سیاست خارجی در بر می گیرد. طبق اصول فقه اسلامی این آیه نمی تواند به عنوان معلوماتی در مورد نیت و عمل الله سبحانه و تعالی تلقی شود، هر چند به لحاظ زبان شناسی در این شکل ظاهر می شود؛ زیرا به عنوان معلوماتی در تناقض با رخدادهای واقعی؛ حتی در زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم قرار می گیرد.

از این رو، این تنها می تواند، به عنوان یک حکم شرعی برای تحریم کردن اختیاری کافران بر مسلمانان تفسیر شود. این مانند آنست که هرگاه مردی به پسرش گوید: مهمان را گرامی دار! در واقع، امریست برای پسر تا به مهمان اکرام نماید، هر چند که از لحاظ زبان شناسی جنبه معلوماتی دارد. در نتیجه برای هیچ مسلمانی جایز نیست تا در راستای تطبیق برنامه های سیاسی کفار اجنبی همکاری نمایند، باالخصوص اگر  برنامه ها مستلزم هم کاری در جهت ایجاد کنترول و تسلط کفار بر سرزمین های اسلامی باشد.

از سوی دیگر، مسلمانان به اصطلاح مدرنیست، از ارش های کلی اسلامی؛ از قبیل رفاه در اسلام به بسیار سادگی استفاده نموده و مطابق میل شان به هر فردی از افراد تفسیر می نمایند؛ ولی با این حال، با توجه به منش ضد امریکایی و صداقت ظاهراً عمیق برخی از عناصر این انقلاب، ایران در متابعت از اجندای امریکایی هنوز هم از این انقلاب هراس دارد. یگانه راه مصالحه این است تا مشخص شود که دولت ایران در دام علایق ملت و مذهب در برابر منافع امت و دین افتاده است. علی رغم این واقعیت که اسلام هرگز تقسیمات ملی و مذهبی را تحمل نمی کند؛ دروازه اسلام به روی تبادل افکار و بحث های فکری و پر جنب و جوش باز است؛ ولی با آن هم مسلمانان ملت واحدی اند که نمی پرستند؛ مگر پروردگار یکتای بی همتا را.

حکام ایرانی به این فکر اند که ارتباط ضمنی با امریکا آن ها را قادر خواهد ساخت تا قدرت و نفوذ دولت خود را گسترش دهند و برنامه های فرقه ای ناسیونالیستی شان را مهم تر از منافع مسلمانان عادی در افغانستان یا عراق و یا سوریه بدانند. علاوه بر این، رهبران ایرانی مانند دیگر رهبرهای کشورهای اسلامی تا حال درک نکرده اند که کفار اجنبی به جزء منافع خودشان، وفاداری ندارند. امریکا طبق علایقش از حکام کشورهای اسلامی سود می برد و به همین ترتیب آن ها را کنار می زند. این در حالی است که برخی از حکام سرزمین های اسلامی به این امر پی برده و آن را شخصاً تجربه کرده اند؛ اما این که آن ها فاقد شخصیت و وجدان اند و حتی با وجودی که آشکارا توسط امریکا مانند کاهِ پس خورده حیوانات کنار زده می شوند، با آن هم از تملق و دنباله روی دست بر دار نیستند.

لذا وقت آن فرا رسیده است که مسلمانان مخلص ایران باید ناسیونالیزم و فرقه گرایی را به طور کامل کنار بگذارند و در عوض، دست به دست هم داده و در مقابل کفار اجنبی بپا خیزند و وفاداری شان را نسبت به اسلام نشان دهند تا باشد که با تأسیس دولت اسلامی(خلافت) بر منهج نبوت تحت قیادت یک خلیفه واحد که پیام اسلام را توسط دعوت و جهاد به تمام جهان حمل می نماید، اختیار امورات شان به طول کلی در دست شان قرار گیرند.

نویسنده: فایق نجاه

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

اثبات ادعای امریکا توسط دولت پاکستان

(ترجمه)

خبر

به تاریخ ۱۳ اکتوبر ۲۰۱۷م فرمانده ارتش پاکستان اعلام نمود که فامیل کانادایی که توسط گروه طالبان ربوده شده بودند، نجات پیدا کردند. فرماندهی این ارتش می گوید که این عملیات بعد از هشدار ریاست امنیت امریکا صورت گرفته است و این در حالی است که این فامیل از مناطق قبایلی مرز افغانستان گذشته بودند. ماج گین آصف غفور رئیس عمومی خدمات روابط عامه  گفت: «امنیت امریکا به پاکستان گفته بود که گروگان ها به ساعت ۴ بعد از ظهر روز چهارشنبه در حال انتقال هستند. ما نیروی خود را اعزام کردیم تا با ردیابی موترها توانستیم گروگان ها را دریافت نماییم.» وی این موضوعات را روز پنج شنبه در مصاحبه تلوزیونی بیان نمود.

تبصره

بعد از سخنرانی ترامپ به تاریخ ۲۱ اگست ۲۰۱۷م، چنین فضایی ایجاد شد، گویا این که فرماندهی سیاسی و نظامی پاکستان در صدد مجزا شدن از امریکا است و کوشش می نماید تا در سیاست خارجی اش تغییرات بیاورد که تا حال برای بدست آوردن منافع امریکا در منطقه فعالیت نموده است. ترامپ بیان نمود که پاکستان باید بیشتر تلاش نماید تا امریکا در جنگ افغانستان کامیاب شود. وی علاوه نمود که: «پاکستان لانه های تروریست هایی است که ما در حال جنگ با آن ها هستیم؛ اما باید آن ها را تغییر داد و به زودی تغییر خواهد نمود.»

در پاسخ به روش خصمانه اداره ترامپ نسبت به پاکستان باید گفت که این رژیم افکار عامه را با به تأخیر انداختن دیدار وزرای خارجه به امریکا آرام ساخته است. در عوض، این وزراء به کشورهای روسیه، چین، ترکیه و ایران خواهند رفت تا حمایت این کشورها را نسبت به پاکستان جلب نماید. گرچه جنرال "قمر باجوا" این را کاملاً واضح ساخت که درین تجارت طبق معمول همدست امریکا خواهد بود. وی هم چنان کوشش نمود تا حمایت نیروهای کدری مخالف امریکا را کسب نماید. هنگامی که آقای باجوا با "دفید هیل" سفیر امریکا دیدار نمود، گفت: «ما از امریکا توقع کمک مالی و مادی را نداریم، به جزء از اعتماد؛ در  ضمن باید کمک های ما را نادیده نگیرند.»

تقریباً بعد از یک ماه فریب، وزیر خارجه این رژیم به امریکا رفت و به تاریخ ۱۰ اکتوبر سال ۲۰۱۷م گفت که اسلام آباد یک جا با واشنگتن عملیات مشترک را علیه شبکه حقانی براه انداخته است. وی هم چنان گفت که جنرال قمر جاوید باجوا رئیس ارتش این پیشنهاد را در جریان دیدارش از کابل ماه قبل با رئیس جمهور اشرف غنی در میان گذاشت.» بناً این جای تعجب نیست که فرماندهی نظامی و سیاسی پاکستان دفعتاً علیه امریکا عمل کرده و شهروندان کانادایی را نجات می دهند. با انجام چنین کار دولت پاکستان ادعاهای ترامپ را که علیه این کشور گفته بود، ثابت ساخت که پاکستان در داخل کشور لانه های ترورستی افغانستان را جا داده است؛ بنابرین پاکستان باید با ما بیشتر کمک کند.

این درامه(نجات گروگانان) در خاک پاکستان در حقیقت تلافی حادثه ابوت آبات در ماه می ۲۰۱۱م است. با این کار یک بار دیگر دولت مردان سیاسی و نظامی پاکستان امریکا را کمک نمود تا ادعاهایش را علیه پاکستان به اثبات برساند، و هنگامی که آن ها به امریکا اجازه حمله به منطقه ابوت آباد را دادند تا اسامه بن لادن را دستگیر کنند. مردم این قدر احمق نیستند تا نفهمند که این سناریوها تصادفی اند. آیا امریکا نمی تواند یک زوجی را که برای مدت ۵ سال در افغانستان اسیر بودند، ردیابی نماید؟ اما زمانی که چند روز قبل امریکا ناگهان به پاکستان خبر می دهد که اسیر کننده ها گروگان ها را انتقال می دهند، به زودی اطلاع حاصل کرده و پیدا می نمایند. امریکا حتی کوشش ننمود تا آن ها را از خاک افغانستان نجات دهد تا این که موضوعات را کاملاً مطابق به میل اش نسازد.

سخنرانی ترامپ در کاخ سفید این را تأیید می کند که همکاری دولت پاکستان نشانه احترام به خواسته های امریکا است تا در منطقه امنیت بیشتر را فراهم سازد. بنابرین، رژیم سیاسی و نظامی پاکستان تنها افرادی را نجات می دهد که مطابق میل امریکا باشد؛ در ضمن بتواند این اقدامات امریکا را در سیاست خارجی اش در منطقه کمک نماید. در حالی که هزاران تن برای اسلام و برپایی دولت خلافت صدا می زنند و حتی زندانی می شوند؛ اما هیچ دولت در فکرشان نیست و تا هنوز فراموش شده باقی مانده اند. فامیل های این مسلمانان همیشه از حاکمان خواسته اند تا آن ها را از اسارت غیرقانونی نجات دهند؛ نمونه آن را نوید بت سخنگوی رسمی حزب التحریر-ولایه پاکستان تشکیل می دهد که در ماه می ۲۰۱۲م توقیف گردیده بود. این واضح است که امریکا بدون کمک دولت پاکستان قادر به تطبیق سیاست خارجی اش نیست. به محض این که خلافت راشده بر منهج پیامبر صلی الله علیه وسلم تأسیس گردد، نیروهای مسلمان و نهادهای امنیتی برای ناکامی فاحش امریکا سوق داده خواهند شد.

﴿قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ ٱللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ­­

[توبه: ۱۴]

ترجمه: با آن ها پیکار کنید، که الله(سبحانه وتعالی) آنان را به دست شما مجازات می کند و آنان را رسواء می سازد و سینه گروهی از مؤمنان را شفا می بخشد  و بر قلب آن ها مرهم می نهد.

نویسنده: شهزاد شیخ

معاون سخنگوی رسمی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

مهمترین عناوین شماره 151 جریده الرایة

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر با کمال خورسندی برای تعقیب کننده گان و بازدید کننده گان صفحات انترنتی این دفتر اعلان می دارد که برنامه ای جدید ویدیوئی از برنامه های تلویزیون الواقیة تحت عنوان " حلقة علی الهواء مع احمد القصص " را به نشر می رساند که استاد محترم أحمد القصص در این برنامه کتاب نظام اسلام را تدریس می نماید ؛ پس با ما باشید..   

        مهمترین عناوین شماره 151 جریده الرایة  چهار شنبه 21 محرم الحرام 1439 هجری مطابق با 11 اکتوبر 2017. میلادی

ادامه مطلب...

چهل حدیث سیاسیدفتر مطبوعاتی حزب التحریر ولایه سوریه شیخ " أحمد الصوراني

  • نشر شده در ویدیوها

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر با کمال خورسندی و افتخار اعلام می دارد که با حلول ماه مبارک رمضان برای بازدید کننده گان و تعقیب کننده گان سایت های حزب التحرير برنامه ویدیویی جدید را تحت عنوان : چهل حدیث سیاسی " تقدیم می نماید .

                                                   از منشورات حزب التحریر ولایه سوریه 

ارایه کننده : شيخ " أحمد الصوراني"

ادامه مطلب...

حَبلُ‌المـَتین (2): تحلیل اوضاع جاری افغانستان در آیینه‌ی قرآن

  • نشر شده در سیاسی

افغانستان در روزهای اخیر شاهد چندین رویداد خونین و مرگ‌باری بود که در آن دست‌ کم 500 تن کشته و هزاران تن دیگر زخمی شدند. هفته‌ی خونینی که با حملات پیچیده و مرموز سایه‌ی وحشت‌اش را بر همه جا گستراند و مساجد و پایگاه‌ها مورد آماج قرار گرفتند. در ضمن، وضعیت شکنندۀ سیاسی و بی‌اعتمادی عمیق میان رهبران و مردم، بحران اقتصادی و اجتماعی کارد را به استخوان مردم رسانده است.  

در مورد دلایل و انگیزه‌های افزایش خشونت‌ها و شکنندگی وضعیت سیاسی افغانستان و در کُل منطقه، سخن‌های زیادی گفته شده که هر کدام آن‌ها در جا و مکانش قابل غور است. اما در این مبحث تلاش بر این است تا اوضاع شکنندۀ جاری را در پرتوی آیات قرآن مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. راستی دیدگاه قرآن در مورد وضعیت جاری ما چه است و چه تحلیلی برای ما ارایه می‌دارد؟

الله سبحانه و تعالی در سوره عنکبوت می‌فرماید:

مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا ۖ وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنكَبُوتِ ۖ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ [عنکبوت:41]

داستان کسانی که به جای خدا سرپرستانی گرفته اند، مانند داستان عنکبوت است که خانه‌ای [بی‌دیوار، بی‌سقف و بی‌حفاظ] برای خود بنا کرده باشد، و بی‌تردید سست‌ترین خانه‌ها خانه عنکبوت است، اگر [به این واقعیت] معرفت و شناخت داشتند [بت‌ها و قدرت‌های غیر از خدا را سرپرستان خود نمی‌گرفتند.]

البته واژه «اولیاء» که در این آیت بحث شده، جمع « ولیّ»  بوده و « ولیّ» در عربی قدیم در کنار سایر معانی که دارد بیشتر به معنای «سرور، سرپرست، راهنما، صاحب اختیار و صاحب امور» مورد استفاده قرار گرفته است.

حال با توجه به معنای واژه « ولیّ» باید گفت که الله سبحانه و تعالی در این آیت کسانی را که به جای الله خالق زمین و آسمان، غیر الله (غرب، امریکا و ناتو) را سرپرست و صاحب امور سیاسی ـ اجتماعی خویش بر می‌گزینند، آنان را به عنکبوتی تشبیه نموده که برایش خانه‌ی درست کرده است. اما در این مسأله چه سرّی نهفته که قرآن این افراد را به خانۀ عنکبوت تشبیه کرده؟ چه ارتباط و پیوندی میان این دو وجود دارد؟

بدون شک، قرآن هر مثالی را که بیان می‌دارد پر از حکمت و اندرزهای مهمی است. برای دانستن گوشه‌ی از حکمت نهفته در این آیت سراغ تحقیقاتی می‌روییم که طرز زندگی و خانه‌ی عنکبوت را مورد مطالعه قرار داده که ذیلاً به تعدادی از این ویژگی‌ها اشاره صورت گرفته و ارتباط آن را با اوضاع شکنندۀ جاری تأمین می‌نماییم:

یکم: بارزترین ویژگی خانه عنکبوت روش زندگی فردی همراه دشمنی مابین عنکبوت‌ها می‌باشد و انواع اندکی از آ‌ن‌ها یافت می‌شوند که به‌ صورت دسته جمعی زندگی می‌کنند. جنس‌های نر و ماده فقط در هنگام جفت‌گیری یکدیگر را ملاقات نموده و بسا اوقات بعد از جفت‌گیری عنکبوت ماده عنکبوت نر را می کشد. در برخی از انواع آن‌ها، عنکبوت ماده، عنکبوت نر را رها می‌کند تا هنگامی‌که فرزندان از تخم خارج می‌شوند، اقدام به قتل او کنند و او را بخورند. در انواع دیگری از عنکبوت‌ها، مادر اقدام به تغذیۀ فرزندان کوچکش می‌کند تا این‌که فرزندان بزرگ می‌شوند و مادر خود را می‌کشند و می‌خورند.

یعنی شاخص‌ترین خصیصۀ خانه عنکبوت ذلت و خواری، جنگ و جدال، کشتار و برادرکُشی می باشد. آیا وضعیتی شبیه این بعد از این‌که امریکا و ناتو را منحیث « ولیّ» و صاحب اختیار و زمام‌دار امور خویش قرار دادیم برما حاکم نشده؟ حتی وضعیت ما بدتر از خانه‌ی عنکبوت نگردیده؟

طوری‌که، عزت ما به ذلت و دوستی‌ها ما به دشمنی مبدل گردیده است. اختلافات قومی، قبیلوی، سمتی، زبانی و حالا مذهبی بُعد تازه‌ای بخود گرفته. شیرازۀ وحدت و اعتماد مردم بالای یکدیگر از بین رفته‌اند. گروه‌های که تا دیروز در یک صف واحد با هم برادرانه به مبارزه علیه طاغوت می‌پرداختند، حالت شان چه شد؟ وضعیت شان بعد از « ولیّ»  قرار دادن امریکا و ناتو شبیه خانه عنکبوت گردید. صفوف شان متفرق، دشمنی شان افزایش و ریسمان وحدت شان از هم پاشید. حالا آنان بر ضد یکدیگر توطئه‌چینی و کمین‌گیری دارند. این گروه، حالا به ده‌ها گروه و حزب سیاسی و سازمان اجتماعی متفرق تقسیم شده‌اند.

در ضمن، آن‌های که برای استعمار امریکایی نقش جاده صاف‌کن را برعهده داشتند و « ولیّ» بودن امریکا را برای شان افتخار می‌دانستند و به مدتی بسیار کوتاهی به نان و نوا رسیدند، سرنوشت شان چه شد؟ سران شان یکی پس از دیگری از بین رفتند، بازماندگان شان ذلیل شدند، جایگاه و نفوذ مردمی شان از دست رفت و از چشم مردم افتادند. آیا تعدادی از آن‌ها همین اکنون زندگی نکبت‌باری را تجربه نمی‌کنند و از شدّت مرض قلبی و شکر و سرطان خوار بالین نگردیده‌اند؟ الحقّ که قرآن آیینه‌ی تمام نمای به پیش چشم ما می‌گذارد تا در پرتوی آن اعمال و افکار خویش را به قضاوت بنشینیم.

دوم: از طرز زندگی عنکبوت‌ها واضح می‌شود که نظام اجتماعی و روابط خانوادگی آن‌ها بر اساس مصالح مؤقت است، ‌طوری‌که هرگاه این مصالح تمام می‌شود، دشمن همدیگر می‌شوند و برخی، برخی دیگر را می‌کشد.

بدین معنی که در خانه‌ای عنکبوت، روابط خانوادگی، محبت و صمیمیت وجود ندارد و روابط تنها بر اساس منافع زودگذر مادی و دنیوی بنا شده است و زمانی‌که این مصلحت‌ها و منافع به پایان برسد، تبدیل به کشتارگاهی می‌شود که ترس و کشت و کشتار بر آن سایه می‌اندازد.

آیا این مورد را در روابط میان بزرگان و نخبه‌گان افغانستان شاهد نیستیم؟ تا زمانی‌که امریکایی‌ها مصلحت شان ایجاب می‌کرد از آن‌ها استفاده ابزاری نمودند، ولی زمانی‌که این مصلحت‌ پایان یافت، یکی پس از دیگری بنام‌های گوناگون هم‌سفر کاروان مرگ شدند و نام شان در لیست ترورهای زنجیره‌یی جا خوش کرد و رُخ در نقاب خاک کشیدند. تعدادی دیگری، از اریکۀ قدرت به زیر کشیده شدند و قدرت، نفوذ و سرمایه شان را از دست دادند و به قوطی «پیپسی» مبدل گردیدند. ناگفته نباید گذاشت، تعدادی‌ها را که امروز امریکایی‌ها در کنار خود جا داده و آنان را به آب و نان، نام و قدرت رسانده‌اند، این ناز دادن‌ها هم مؤقتی و زود گذر است و زمانی‌که ورق مصلحت تغییر کند، جای آنان نیز مانند گذشته‌گان زباله‌دان کثیف تاریخ است.  

سوم: لانه‌ی عنکبوت هیچ پناهنده‌ای را در خود پناه نمی‌دهد، و طالب استراحتی را آرامش نمی‌بخشد، زیرا خانه‌ای است که در آن نه برای صاحبش هیچ اطمینان و آرامشی هست و نه برای مهمانانش؛ زیرا این خانه در اصل برای آرامش و سکونت بنا نشده است و از تمام دوستی و محبتی که در یک خانه می‌باشد، به شدّت محروم است. به گونه‌ای که در مقایسه با سایر حشرات خودخواهی و وحشی‌گری در آن از همه بیشتر است.

حالا تصور کنید: با امضای پیمان استراتیژیک و امنیتی، که در نتیجۀ آن حاکمیت و سیطره غرب رسمی و درازمدت شد، وضعیت افغانستان چه رنگی بخود گرفت؟ آیا آرامش و سکینت را از دست ندادیم؟ جنگ شعله ور و گسترده‌تر نگردید؟ حملات انتحاری و انفجاری که قبلاً معمول نبود به همه جا سرک کشید و مسجد و مکتب و دفتر و خانه و خیابان به خط مقدم جنگ تبدیل شدند. چنان‌چه، در آخرین گزارش «شبکه فعالان جوان برای اصلاح و تغییر» آمده که نزدیک به 100 هزار نفردر حملات تروریستی در سه سال گذشته در کشور کشته شده‌اند. یعنی بعد از شروع حکومت وحدت ملی و با امضای پیمان امنیتی رقم کشتار مردم بصورت سرسام آور افزایش یافته است. 

در ضمن، امنیت روانی مردم به کُلی از بین رفته. طوری‌که، در آخرین گزارش وزارت صحت عامه آمده که 67 درصد مردم افغانستان دارای مشکلات روانی می‌باشد.

تراژیدی که افغانستان را هم‌چو خانه‌ی عنکبوت به خشن‌ترین و وحشی‌ترین سرزمین تبدیل نموده است که ریشه و بنیان ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در حال فروپاشیدن است و افغانستان را به میدان جنگ قدرت‌های بزرگ مبدل ساخته است.

چهارم: در قرآن خانه عنکبوت به «أَوْهَنَ الْبُيُوتِ» تشبیه گردیده، یعنی سست ترین خانه ها. امّا (وهن) که در آیه آمده صفتی است که به فعل مخلوق نسبت داده می شود. یعنی اینکه کننده‌ی کار مانند ضعیفان کاری را انجام دهد. مثلا و قتی کسی مانند ضعیفان کاری را شروع یا انجام دهد، می گویید: «وهن في الأمر يهن وهنًا، وهو واهن» یعنی: او در کار سستی کرد، او در کار سستی می کند یا سست است. بناء، خانه عنکبوت بسیار سست، ضعیف و نا امن می‌باشد. خانه‌ای است بدون دیوار، سقف، محافظ و ستون و سایبان و خانه‌ای است در معرض مخاطرات طبیعی و دید شکارچیان قرار دارد.

با در نظر داشت این حالت می‌توان گفت با « ولیّ»  قرار دادن غرب، رسماً افغانستان به محل تقابل قدرت‌های بزرگ مبدل گردید. حالا جنگ‌هایی که قرار بود در واشنگتن، پاریس، برلین و ماسکو به پیش برده شود، در افغانستان و بالای گوشت و خون و استخوان مردم بی دفاع ما به پیش برده می‌شوند. افغانستان به حالت خانه‌ای بدون در و دیوار و محافظ همچو خانه‌ای عنکبوت درآمده که در معرض حمله دشمن قرار دارد.

از سوی دیگر، رهبرانی که بالای ما حاکم گردیده، ضعف، بی اراده‌گی، سستی، مزدوری از ویژگی‌های شخصیتی شان است. آن‌ها مانند وسایلی هستند که توسط ریموت امریکا کنترول می‌شوند. از حلقوم شان صدای جز صدای باطل و استعمار برنمی‌آید.  طوری‌که در آخرین مورد، اشرف‌غنی و عبدالله برای ملاقات با وزیر خارجه امریکا به بگرام سفر نمودند و عکس های فوتوشاپ شده‌ای آن ملاقات را برای فریب افکار عامه منتشر ساختند تا غلامی خویش را بپوشانند، حالانکه مردم رگ و ریشه‌ی این غلام صفتان را می‌شناسد.

واپسین سخن این‌که: تصویری که قرآن از خانه‌ی عنکبوت و آنانی بدان پناه می‌برند، می‌دهد؛ تصویری بس شفاف با پیام‌های بسیار دقیق و واضح، که حقایق بسیار زیادی را اعم از امور فردی تا امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به پیش چشم ما روشن می‌سازد، حقیقتی که  اکثر مردم از آن غافل اند. تصویری بس دقیقی که با اندک تعمق بدان می‌توان عمق بحران و گرداب مشکلات چند دهه‌ی اخیر افغانستان را در پرتوی آن به تحلیل گرفت.

 طوری‌که، در چند دهه اخیر، تلاش ما بجای این‌که تمرکز بالای این قضیه سرنوشت ساز باشد تا الله سبحانه و تعالی را « ولیّ» و شریعت اسلامی را چراغ راه و سررشته همه‌ای امور خویش قرار دهیم؛ برعکس تلاش ما در این مسیر بوده تا به قدرت‌های پوشالی و عنکبوتی شرقی و غربی پناه ببریم و عزت را در دوستی با آن‌ها بجوییم و اساس امور و حکومت‌داری و سیاست خویش را به رشته‌ی لرزان و بی‌بنیاد این قدرت‌های عنکبوتی گره بزنیم. بناء، تا زمانی‌که محور ما خانه‌ی عنکبوت باشد، امنیت، ثبات سیاسی و حکومت‌داری خوب یک سرابی بیش نیست.

پس وقت آن رسیده تا خود را از این حالت نجات دهیم، ورنه سرنوشت ما بدتر و خونین‌تر از وضعیت فعلی می‌شود. چون، هر قوم یا مردمی که بر غیر الله مانند امریکا و اروپا توکل و اعتماد نماید، از آن‌ها نصرت و یاری بخواهد، سررشته امور سیاسی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی اش را به عهدۀ آن‌ها بگذارد؛ این قوم با این کار خود، راه و روش واهی، باطل، پوچ و سستی را برگزیده است.

خانه‌ی عنکبوت بسیار ضعیف، بی‌بنیاد و در هوا آویزان است و این درست حالت قومی است که سررشتۀ امورش را به غیر الله سبحانه و تعالی می‌سپارد و تصور می‌کنند که دشمنان به او نفعی می‌رسانند، یا برای شان امنیت و صلح و ثبات برقرار می‌سازند؛ اما این توقع خیلی‌ها پوچ، سست و بی‌بنیاد است . چون لانه‌ی که با پول و منفعت و تارهای عنکبوتی بنا شده باشد صرف با آمدن یک باد فرو خواهد ریخت. آیا ساختارهای سیاسی و اجتماعی پی‌ریزی شده بعد از کنفرانس بُن در افغانستان چنین نیست؟! آیا وضعیت شکنندۀ سیاسی و اجتماعی و بحران اقتصادی گویای این واقعیت نیست؟!

وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ ۖ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ [عنکبوت:43]

و این مثل‌ها را برای مردم می‌زنیم، ولی جز اهل معرفت و دانش در آنها تعقّل نمی‌کنند.

مصدق سهاک

عضو دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

دفتر مرکزی : نگاهی به شماره جديد جریده " الرایه "

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر با کمال افتخار و خورسندی اعلام می دارد که با نشر شدن هر شماره جدید جریده " الرایة "

به هدف رسانیدن خیر ونیکی موجود در جریده از طریق این صفحه روی موضوعات آن تبصره می شود، پس با ما باشید..  

                                                                                      " جزء دوم "

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه