اختلافات فقهی
- نشر شده در بخش ها متفرقه
قسمت اول
اختلاف در لغت به معانی زیادی چون: فرق، تباین، تفاوت، تنوع، نزاع و خصومت استفاده شده است. اما در اصطلاح فقها اختلاف عبارت است از عدم توافق رأی مجتهدین در رابطه به یک حکم شرعی که امکان اختلاف در آن وجود داشته و هر یک از آن ها رأی خویش را از ادله شرعی استنباط نموده و در زمینه، دلیلی از قرآن و یا سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم به رأی خویش داشته باشند.
هرگاه ویژگی های اختلاف را به اساس تعریف ارائه شده بر شماریم، در قدم نخست عبارت "عدم توافق رأی مجتهدین" در نظر جلوه می کند، معنی عبارت ذکر شده این است که اختلاف فقهی تنها از صلاحیت مجتهدین است، اختلاف اشخاصی که مجتهد نبوده یا به عبارت دیگر اختلاف مقلدین در این زمینه دارای هیچ نوع ارزشی نمی باشد. برای درک بهتر موضوع شناخت اجتهاد و مجتهد ضروری می باشد.
اجتهاد در لغت به معنی بذل جهد بوده و جهد همانا وسع و طاقت است. و در اصطلاح عبارت از بذل مساعی است برای درک حکم شرعی به طریق استنباط از جانب اهل آن. و یا به عبارت دیگر بذل مساعی است جهت دست یافتن به گمان اغلب برای استنباط یا استخراج حکم شرعی از ادله ی تفصیلی به حدی که دیگر سعی و تلاش ممکن نباشد. متقدمین اجتهاد را گاهی به قیاس اطلاق می کردند و گاهی هم به گمان اغلب که از طریق تجربه حاصل می شود، مثل جهد به منظور دریافت جهت قبله و سعی جهت حصول نفقه زوجه که بر زوج واجب است.
حکم اجتهاد بالای تمام امت مسلمه فرض کفائی است، به این معنی که نباید مسلمانان در هیچ عصری بدون مجتهد باشند، هرگاه مسلمانان در عصری از عصور بدون مجتهد باشند، همه گنهکار می شوند، در حالی که اگر تعدادی از مجتهدین وجود داشته باشند و برای دریافت حکم شرعی پیرامون مسایل جدید اجتهاد نمایند، فرضیت آن از همه ساقط می گردد.
شروط اجتهاد: شروط اجتهاد با شروط مجتهد تفاوت دارد، هر چند عدۀ از مؤلفین تحت عنوان شروط اجتهاد مواردی را ذکر می کنند که در حقیقت شروط اجتهاد نبوده بلکه شروط مجتهد می باشند، به هر حال اجتهاد دارای سه شرط بوده که عبارتند از:
1. بذل مساعی به حدی که مزيد بر آن باعث احساس عجز شود.
2. اين بذل مساعی در راه رسيدن به گمان غالب جهت استنباط احکام شرعی باشد.
3. اين طلب گمان از نصوص شرعی صورت گیرد.
ارکان اجتهاد:
1. مجتهِد: فقيهی است که دارای شروط خاص باشد.
2. مجتهَد فيه: واقعۀ که استنباط حکم آن مطلوب است، از این جهت که حکم مذکور در نصوص ظاهر نبوده و یا ادله وارده در زمینه متعارض می باشند.
3. نظر و بذل جهد: عبارت از فعل مجتهد است که به حکم وصل می گردد.
مجتهد: مجتهد به کسی گفته می شود که عمل اجتهاد را انجام می دهد و همان گونه که قبلاً تذکر داده شد دارای شروطی خاص می باشد. در رابطه به شروط مجتهد بعضی از علما سخت گیر بوده و شروط زیادی را بر می شمارند و عدۀ دیگر در رابطه سخت گیری نکرده و تعداد شروط را کم تر ذکر می کنند، به هر حال تعدادی از دانشمندان فقه و اصول فقه شروط مجتهد را تحت عنوان شروط اجتهاد چنین بر شمرده اند: اسلام، بلوغ، عقل، عدالت، معرفت آیات و احادیث احکام، معرفت ناسخ و منسوخ، معرفت موارد اجماع و اختلاف، فهمیدن اصول فقه، فهم دلالات الفاظ در زبان عربی، معرفت سلسله مراتب ادله.
از آن جائی که اجتهاد تکلیف شرعی است و شروط مکلف بودن همانا اسلام، بلوغ و عقل بوده اما عدالت از این جهت شرط پنداشته می شود که در اسلام بالای کسی که عادل نباشد اعتماد کرده نمی شود، لهذا برای این که بالای اجتهاد او اعتماد شود، باید عادل باشد. البته این شرط در شهادت و روایت نیز مطرح است. سایر شروط ذکر شده را می توان در دو مورد خلاصه کرد:
اول ـ معرفت دلايل سمعی که از آن قواعد و احکام استنباط می شود.
دوم ـ معرفت وجوه دلالت لفظ معتبر در زبان عرب و استعمال بلغاء.
ویژگی دوم اختلاف این است که در رابطه به حکمی باشد که امکان اختلاف در آن موجود باشد. چون در بسیاری موارد شریعت اسلامی اختلاف را ممنوع گردانیده است. پس سوالی که مطرح می شود این است که چگونه می توان بین اختلاف جایز و اختلاف حرام فرق نمود؟
خوش بختانه شارع حکیم موارد اختلاف ممنوعه را واضح ساخته و هم چنین آن را به نام های تفرقه و منازعه یاد کرده است. پس برای فهم دقیق این موضوع باید فرق بین اختلاف، منازعه و تفرقه را شناخت:
اختلاف، منازعه و تفرقه متفاوت از همدیگر اند، اختلاف میان انسان ها امریست طبیعی و جایز می باشد. چنان چه پیامبر صلی الله علیه وسلم اختلاف اصحاب رضوان الله علیهم را در تعبیر این فرمودۀ وی که نماز عصر را ادا نکنید مگر در بنی قریظه تائید نمود. اما در امور اداری اختلاف تا زمانی جایز است که در حد مشوره باشد و هرگاه بعد از اخذ تصمیم اختلاف صورت گیرد، این اختلاف به نام منازعه یاد شده و حرام می باشد. الله سبحانه و تعالی فرموده است:
وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ
"و از خدا و رسول او اطاعت کنید و منازعه نکنید که در اثر آن سست شده و باد - انرژی و توان - تان می رود و صبر کنید، هر آئینه الله با صابران است." انفال 46
ولی آن چه تفرقه نامیده می شود عبارت از اختلاف سیاسی و عقیدوی بوده که هر دو حرام می باشند.
اختلاف سیاسی:
- بغاوت، که مصدر آن بغی است دارای معانی متعدد بوده که از آن جمله است حسد، ظلم، تعدی و عدول از حق. در زبان عربی کهن بغی به دوست داشتن شدید چیزی استعمال می شد که جهت حصول آن چیزی از زور استفاده شود، معنی شرعی بغی هم با این معنی ربط دارد، چه باغی جهت حصول قدرت و یا خواهش دیگری از زور و قوت تسلیحاتی علیه دولت استفاده می کند، این عمل یعنی اقدام مسلحانه در برابر دولت که بغاوت نامیده می شود نه تنها حرام است بلکه جرم بوده و از جرایم حدود می باشد. الله سبحانه و تعالی در این رابطه می فرماید:
وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ
"هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به جنگ پرداختند، در ميان آنان صلح برقرار سازيد. اگر يكی از آنان در مقابل دیگر بغاوت کرد، با آن دستهْ كه بغاوت می كند بجنگيد تا زمانی كه به سوی اطاعت از فرمان خدا برگردد و حكم او را پذيرا میشود. هرگاه بازگشت و فرمان خدا را پذيرا شد، در ميان ايشان دادگرانه صلح برقرار سازيد و عدالت به كار بريد، چرا كه خدا عادلان را دوست دارد." حجرات، 9
2. مسئلۀ تعدد رژیم های سیاسی نیز در این جا تحت عنوان اختلاف سیاسی قابل بحث بوده و از دیدگاه شریعت اسلامی جواز ندارد. اسلام به وحدت دولت و رژیم سیاسی تأکید نموده است، چنان چه پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم در زمینه فرموده است:
(إِذَا بُويعَ لِلْخَلِيفَتَيْنِ فَاقْتُلُوا الآخَرَ مِنْهُمَا)
"هرگاه با دو خلیفه در یک زمان بیعت صورت گرفت، دوم آن را بکشید." صحیح المسلم
به این اساس وجود بیش از یک خلیفه برای مسلمین جایز نبوده، پس تعدد رژیم های سیاسی حرام قطعی است.
اختلاف عقیدوی:
اختلاف عقیدوی به معنی ارتداد می باشد که آن هم جایز نبوده و از جرایم حدود می باشد. از ابن عباس رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:
(من بدل دينه فاقتلوه)
"هر کسی که دینش را عوض کرد او را به قتل برسانید." نسائی
موضوعی که امروز تعداد زیادی از مسلمانان آن را درک نکرده و با کمال تأسف برای تائید آن از نصوص دلیل می آورند همانا آزادی عقیده می باشد، عدۀ به این باور اند که آیه شریفه لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ... "اکراهی در دین نیست." البقره، 256آزادی عقیده را بیان می نماید، در حالی که این آیه شریفه به هیچ صورت از آزادی عقیده بحث نکرده بلکه به اساس آن نمی توان اعتقاد به اسلام را بالای مردم تحمیل کرد. در حالی که آزادی عقیده مفهومی است که در غرب پس از جدائی دین از زندگی مطرح شده است و هیچ ارتباطی با اسلام ندارد.
ویژگی سوم اختلاف این است که باید مبتنی بر دلایل باشد، زیرا اختلاف بدون دلیل، شرعی نبوده و اختلاف جاهلانه می باشد، لهذا این نوع اختلاف از دیدگاه شرع ارزشی ندارد.
عواملی که باعث اختلافات فقهی می گردد:
1. امکانات تعابیر مختلف که در نصوص وجود دارد.
برای درک درست این مطلب که بعضاً در نصوص شرعی امکان تعابیر مختلف وجود دارد، باید واقعیت نصوص شرعی را به صورت دقیق شناخت، این شناخت دقیق میسر نمی شود مگر با مطالعه نصوص از نقطه نظر روایت و دلالت. از دیدگاه روایت نصوص در یک تقسیم بندی بزرگ به متواتر و غیر متواتر تقسیم می شود که به عبارت دیگر می توان آن را قطعی الثبوت و ظنی الثبوت نامید، نصوص قطعی الثبوت یا متواتر تمام آیات قرآن و آن عدۀ احادیث است که به شکل تواتر روایت شده است. این دسته از نصوص در هر یک از دوره های روایت توسط تعدادی از راویان نقل گردیده که امکان کذب، جعل، اشتباه، فراموشی و نسیان در آن وجود ندارد. از آن جائی که قرآن کریم همه متواتر نقل شده است، بحث عدم تواتر در آن مطرح نمی شود، پس تنها سنت به متواتر و غیر متواتر تقسیم می شود و سنت متواتر دارای شروط آتی است:
1- روایان تعداد زیادی باشند تا امکان سهو، فراموشی و اشتباه در روایت آن ها قابل تصور نباشد.
2- هماهنگ شدن آن ها به توطئهْ کذب ناممکن باشد.
3- شروط ذکر شده در تمام سلسله روایت از اول تا آخر تحقق یابد.
4- راویان در نهایت از محسوس مانند دیدن و شنیدن خبر دهند.
احادیث متواتر به نوبه خویش به دو دسته تقسیم می شوند، متواتر باللفظ و متواتر بالمعنی، متواتر باللفظ آن است که علاوه بر تحقق شروط فوق الذکر راویان در لفظ و معنی اتفاق داشته باشند، مثل حدیث
«من کذب علیّ متعمّداً فليتبوّا مقعده من النار»
که تعداد راویان آن در نسل اصحاب رضوان الله علیهم به صد نفر می رسد. هم چنان احادیث
«من بنی لله مسجداً بنی الله له بيتاً فی الجنّة»
و نیز
«نزّل القرآن علی سبعة احرف»؛
در مقابل، احادیث غیر متواتر به آن دسته از احادیث گفته می شود که تعداد راویان آن محصور بوده و به حد تواتر نرسیده باشد و یا به عبارت دیگر شروط تواتر را تکمیل نکرده باشد. احادیث غیر متواتر نیز به نوبت خود از دیدگاه های مختلف مورد تقسیم بندی قرار گرفته اند که در این جا لازم به تذکر نمی باشد.
به همین ترتیب نصوص از نظر دلالت به قطعی الدلالة و ظنی الدلالة تقسیم می شوند، نصوص قطعی الدلالة آن است که دلالت آن واضح بوده و امکان تعابیر مختلف از آن موجود نباشد، مثل آیة شریفه
كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ كِتَابٌ مَّرْقُومٌ
"هرگزا هرگز! قطعاً نوشته اعمال نيكو كاران در «علّيّين» قرار دارد. تو چه می دانی كه «علّيّين« چه است؟ كتاب نوشته شدۀ یست." المطففین، 18-20
و حدیث
«من کذب علیّ متعمّداً فليتبوّا مقعده من النار»
"کسی که کذب را به من نسبت دهد جای او دوزخ است."
حال آن که در نصوص ظنی الدلالة امکان تعابیر مختلف وجود دارد، مثل:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَينِ وَإِن كُنتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُواْ وَإِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مَّنكُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَيَمَّمُواْ صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُم مِّنْهُ مَا يُرِيدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهَّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
"ای مؤمنان! هنگامی كه برای نماز به پاخاستيد، صورت ها و دست های خود را همراه با آرنج ها بشوئيد، و سر های خود را مسح كنيد، و پا های خود را همراه با قوزك ها (بجلک های) آن ها بشوئيد. و اگر جنب بوديد خود را بشوئيد. و اگر بيمار يا مسافر بودید، يا اين كه يكی از شما از پيشاب برگشت، يا زنان را لمس كرديد، و آب نيافتيد، با خاك پاك تيمّم كنيد، با آن بر صورت ها و دست های خود بكشيد. خداوند نمیخواهد شما را به تنگ آورد و به مشقّت اندازد، و بلكه می خواهد شما را پاكيزه دارد و نعمت خود را بر شما تمام نمايد، شايد كه شكر او را به جای آوريد." المائده، 6
در این آیت شریف چند موردی وجود دارد که از آن تعبیر های مختلف شده می تواند، نخست این که در وضو کردن شستن پا ها واجب است یا مسح بر آن ها؟ دوم این که مسح نمودن چه مقداری از سر فرض است، تمام آن یا چهارم حصه آن؟ و سوم این که لمس کردن زنان، صرف مفهوم لمس کردن را افاده می کند یا جماع را؟
لهذا موارد ذکر شده دارای معانی متعدد بوده و از همین جهت دلالت آن ظنی می باشد نه قطعی.
با رعایت مواردی که قبلاً متذکر شدیم چهار نوع نصوص را سراغ خواهیم داشت:
- · قطعی الثبوت و قطعی الدلالة. مثل: «من کذب علیّ متعمّداً فليتبوّا مقعده من النار»
- · قطعی الثبوت و ظنی الدلالة. مثل: «أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء. ثَلاَثَةَ قُرُوَءٍ»
- · ظنی الثبوت و قطعی الدلالة. مثل: «إِنَّ اللَّهَ وُتِرٌ يُحِبُّ الْوِتْرَ، فَأَوْتِرُوا يَا أَهْلَ الْقُرْآنِ»
- · ظنی الثبوت و ظنی الدلالة. مثل: «ازْرَعْهَا أَوِ امْنَحْهَا أَخَاكَ»
نصوص قطعی الثبوت و قطعی الدلالة محل اجتهاد نبوده و در آن اختلاف جواز ندارد، در حالی که سه نوع اخیر الذکر هم محل اجتهاد است و هم اختلاف در آن جواز دارد.
نویسنده: طارق عبدالله