چهارشنبه, ۲۵ مُحرم ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۷/۳۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

أقصی یتیمی نیست که با یهود به تنهایی بجنگد!

  • نشر شده در فلسطین

(ترجمه)

وزیر امنیت داخلی رژیم یهود، مسیر راهپمایی پرچم‌ها را در قدس که قرار است به تاریخ 29 مه 2022م برگزار شود، تایید کرد. به نقل از رسانه‌ها، این راهپیمایی طبق آنچه در سال‌های گذشته دنبال شده بود، به پیش خواهد رفت و از باب العمود و شهر قدیم تا دیوار البراق خواهد گذشت.

رژیم یهود در هر اقدامی سعی در تداوم حاکمیت واهی خود در بیت المقدس و مسجدالاقصی دارد، چه با افزایش سرعت شهرک‌سازی در بیت المقدس و تخریب خانه‌ها و بیرون راندن مردم از آنجا و چه از طریق کشتار و اعدام مکرر فلسطینی‌ها در سرک‌ها، کوچه‌های شهر قدیم و یا در کندک‌ها و یا از طریق سرکوب نمودن مظاهر‌ه‌چیان و تکرار تشیع جنازه‌ها و تابوت‌بران بی‌اعتناء به تهدیدات و تقبیحات بین المللی بی‌معنا و تهی از محتوا و ماهیت.

اصل موضوع، مبارزه با رژیم استعمارگر یهود است که به شدت در صدد مقابله با حقایق سیاسی و تاریخی است که امت اسلامی در طول قرن‌ها شکل داده و تقدیس کرده است. رژیم ضعیف یهود هرگز نمی‌تواند با حماقت‌ها و تلاش‌های عملی و موقتی خود محبت أقصی و جایگاه آن را از قلوب امت اسلامی بیرون راند. حقایق سیاسی و تاریخی به جهان ثابت نموده است که نیروهای شیطانی که جنگ‌های صلیبی را رهبری می‌کردند، نتوانستند این سرزمین مبارک را از ذهن و قلوب مسلمانانی‌که مشتاق به آزادسازی آن و بیرون راندن صلیبیان بودند، با وجود آن‌که در آنجا استقرار داشتند و از سوی کل جهان غرب صلیبی حمایت می‌شدند بیرون کنند! صلاح الدین ایوبی آمد و آن را در جنگ حطین آزاد ساخت؛ جنگی‌که تا هنوز دل مسلمانان را آرامش داده که هرگاه اسم مسجدالاقصی در افق ظاهر گردد و یا گنبد صخره برای شان نشان داده شود، نیروهای زنده شان را تحریک می‌کند.

بنابر این، صخره صماء، آرزوهای یهود بر آن درهم شکسته می‌شود و وجود آن نماد شکست و لرزش رژیم مسخ‌شان است؛ به گونه که امت اسلامی ناگزیر برای ایجاد حطین دیگر و یا هم‌چو جالوت خیزش خواهند نمود، مسجدالأقصی را آزاد خواهند ساخت و مردم فلسطین را نصرت خواهند داد.

مردم این سرزمین مبارک در مقابل این رژیم ملحد با سینه‌های بدون سپر و غروری‌که نشان‌دهنده سربلندی و افتخارشان به دین عظیم شان، امت قوی شان که صاحب تاریخ، فتوحات، آزادسازی، بیرون راندن صلیبیان، و شکست مغولان است، مبارزه می‌کنند. این حس شوکت، عظمت و رفعت که این امت از آن برخوردارست، نشان‌دهنده؛ اقدامات، پیروزی‌های قهرمانانه و دیدگاه برترشان علیه رژیم ضعیف یهود می‌باشد؛ رژیمی‌که یک لحظه هم در برابر لشکریان امت اسلامی تاب آورده نمی‌تواند.

بنابر این، امت اسلامی مصدر ثبات و استواری و مرکز امید مردم فلسطین است و أقصی یتیمی نیست تا با یهود به تنهایی بجنگد. مردم فلسطین ذمه‌دار امت اسلامی می‌باشند و آن این‌که باید صبر پیشه کنند، از أقصی دست نکشند و آن را تنها نگذارند و در مقابل امت نیز ذمه‌دار مردم فلسطین بوده و باید مردم فلسطین را نصرت دهند و فوراً برای ریشه‌کن نمودن رژیم یهود و آزادسازی فلسطین و أقصی در جلوه واقعی از شوکت امت و اهتمام آن به دین و مقدساتش خیزش نمایند.

مردم فلسطین و قطعۀ از لشکر محاصر شده در نوار غزه به تنهایی خود توان آن را ندارند که این مقدسات را آزاد سازند و هم‌چنین با بالا شدن شیخ در صحنه‌ای أقصی آزادسازی آن محقق نخواهد شد و أقصی با تکبیر آن پیر زنی‌که در برابر شهرک‌نشینی که بر راهپیمایی حمله‌ور شد، نصرت و آزاد نخواهد شد و نه هم با اشک پیرمردی‌که بخاطر تحقیر و تذلیل مردم فلسطین می‌ریزد. بنابر این، تحریر و آزادسازی از خود طریقه‌ای دارد که اسلام آن را وضع نموده است و امت در جنگ حطین به رهبری صلاح الدین ایوبی آن را تجربه نموده است.

روز حطین بزودی به إذن الله سبحانه وتعالی با حرکت جدی لشکریان امت و نیروهای زنده فراخواهد رسید؛ نیروهایی‌که به اطراف و اکناف جهان فرستاده خواهند شد تا این پیام را که لشکر محمدصلی الله علیه وسلم برگشته است و دولت اسلامی تحت نام خلافت راشده بر منهج نبوت مجدد روی کار آمده است را به جهانیان برسانند و تا آنروز، فرماندهان و سربازان لشکریان امت اسلامی را بسوی أقصی مبارک دعوت می‌کنیم که أقصی در انتظارشان هست و مردم سرزمین مبارک از آنان استقبال خواهند کرد؛ چنان‌که از قهرمانان آزادی‌بخش؛ صلاح الدین ایوبی و سیف الدین قطز و لشکریان با تکبیر و تهلیل استقبال نمودند.

نویسنده: دکتور مصعب ابوعرقوب

عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه فلسطین

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

جایی‌که حبس تبدیل به معافیت می‌شود تا پول‌های تاراج‌‌شده بازنگردد! Featured

 

(ترجمه)

پرشانتا کُمار حالدر، کلاه‌بردار فراری بنگلدیشی که به پی. که. حالدر نیز معروف است، به تاریخ ۱۴ می/مه  ۲۰۲۲ م در غرب بنگال در مربوطات هندوستان توسط ریاست تنفیذ آن کشور دستگیر شد. پی. که. حالدر بدنام (مدیر عامل پیشین بانک جهانی اِن. آر. بی.) یک بانک‌دار عالی رتبه بود که به خاطر کلاه‌برداری تقریباً بیش از ۱۰۲ میلیارد تاکا، معادل ۱۲.۰۳ میلیارد دالر امریکایی از مؤسسات مالی غیربانکی در بنگله‌دیش تحت تعقیب قرار داشت؛ این شخص ثروت غیرقانونی زیادی را در این کشور جمع کرده‌بود حال‌آن‌که مقداری را به کشورهایی مانند کانادا،‌ سینگاپور و هندوستان پول‌شویی می‌کرد. پی. که. حالدر جزء لاینفک رژیم حسینه است که نظام سکولار حاکم بر اساسش بناء شده‌است. حالدر رابطۀ تنگاتنگی با رژیم حسینه داشت. بنابرین می‌توانست مقام‌های بلند رتبۀ اجرائیوی را در یک تعداد مؤسسات مالی حفظ کند تا منافع سیاست‌مداران خودفروخته را برای کمتر از یک دهه تأمین کرده بتواند. در غیر آن صورت، چگونه می‌توانست علی‌الرغم تحریم ستره محکمه/دادگاه عالی به هندوستان فرار کند! این استرداد حالدر به بنگله‌دیش و محکمۀ مابعد آن، همه و همه معافیتی برای امکان‌ناپذیر ساختن برگشت پول‌های دزدی‌شده است، طوری‌که اخیراً یک تن از وزرای حسینه و کمسیون مبارزه علیه فساد این کشور بیان کردند که احتمالاً دستگیری وی منجر به برگشت پول‌های مردم نخواهد شد. بناءً باوجود هیجان‌گرایی رسانه‌ها،‌ مردم در مورد این قضیه خوش‌بین نیستند چون می‌دانند بالآخره حالدر از طریق همین روند مشروع سکولا دوباره آزاد خواهد شد.

ای مردم! پی. که. حالدر‌های زیادی برای این رژیم کار می‌کنند که بزرگ‌ترین دزدی‌ها را یکی پی دیگری در طی این ۱۰ الی ۱۲ سال انجام داده‌اند. شما دزدی ۴۵ میلیارد تاکایی بانک بیسیک را مشاهده کردید؛ درحالی‌که طراح نابغه‌اش شیخ عبدالحی بچو،‌ رئیس قبلی بانک، تا امروز مصؤن مانده و اصلاً توسط ای. سی. سی. به سبب روابط قوی‌اش با شیخ حسینه به زحمت نشده‌است. دیدید که گروه حال‌مارک ۴۳.۵۷ میلیارد تاکا را از بانک دولتی، گروه کرسینت ۳۴.۴۳ میلیارد تاکا را از بانک جانتا و گروه بسم‌الله ۱۲ میلیارد تاکا را از چهار بانک دیگر دزدی کردند. این سلسله دست‌بردهای میلیارد دالری باعث شده‌است تا مردم با شنیدن اخبار کلاه‌برداری ۱ الیٰ ۱۰۰ میلیارد تاکایی بی‌تفاوت باشند، وضعیتی‌که به‌جای کاهش یافتن در چارچوب قانونی فعلی، پیوسته در حال افزایش است. حتی این کلاه‌برداری‌های ده هزار میلیون روپیه‌ای هم برای رژیم سکولار – کپیتالیست حسینه خبر تکان دهنده‌ای به‌حساب نمی‌آید. دولت حسینه وحشت‌ناک است! وزیر مالیۀ/دارایی پیشین آما مُحیث، مهندس "توسعه میلیونی" دولت حسینه در ارتباط به کلاه‌برداری بانک حال‌مارک – سونیل گفت که تقلب ۳۰ تا ۴۰ میلیارد تاکایی برای اقتصاد‌مان مسئلۀ بزرگی نیست! در حقیقت، مردم این غارت سیستماتیک را زمانی حس کردند که سلمان ایف رحمن، یک تن از سارقان بزرگ‌ترین بانک این کشور که در سال‌های ۲۰۰۷ – ۲۰۰۸ به خاطر دزدی در زندان به سر می‌برد، چند سال قبل به حیث مشاور اقتصادی نخست وزیر شیخ حسینه مقرر گردید و حالا هم وزیر کابینۀ فعلی است. دولت حسینه اکنون راهبرد دوگانه‌ای را برای تداوم فساد سیستماتیک روی دست گرفته‌است. همین دولت قصداً افراد کوچک را تعقیب می‌کند، اما راه را برای برنامۀ غارت و دزدی دولت با آزادسازی افراد اصلی هموار می‌سازد. اما پی. که. حالدر و امثال‌اش هنوز به‌خاطر قربانی‌شان در این قمار پاداش می‌گیرند. او می‌داند که دستگیری‌اش در حقیقت معافیتی است تا همراه با این سرمایه‌های هنگفت به‌طور امن فرار کند. سرانجام وی بدون هیچ‌گونه مسؤولیت‌پذیری برای بازگشتاندن پول‌های دزدی‌شده رها خواهد شد.

ای مردم! اگرچه رژیم سخت‌منش حسینه از قبل قهرمان فساد بوده‌است، ولی سایر رژیم‌های سکولار و احزاب سیاسی نیز از این دسته مستثنیٰ نیستند، چون فساد جزء لاینفک باورهای سکولریزم است و هیچ معیار اخلاقی ندارد. قطع نظر از نخبگان فاسد، این نظم باعث ایجاد حرص شدید به مادیات در انسان می‌شود. بناءً فساد نه تنها در میان نخبگان سرمایه‌داری و سیاست‌مداران سکولار بنگله‌دیش، بلکه در سرتاسر جهان یک پدیدۀ حتمی‌الوجود به‌شمار می‌رود.

ای مسلمانان بنگله‌دیش! چرا باید بیش از این نظامی را تحمل کنید که خود سرچشمۀ فساد است و پول‌ و منابع‌تان را غارت می‌کند. فریب بازداشت مهره‌های کوچکی مانند پی. که. حالدر را نخورید، زیرا دستگیری آن‌ها برگشت پول‌های دزدی‌شدۀ‌تان را تضمین نمی‌کند. پس چگونه می‌توان از چنین نظامی انتظار راه‌حل داشت، درحالی‌که اصل مشکل در خود نظام سرمایه‌داری سکولار است؟ برخیزید به این فساد پایان دهید، به سینۀ نظام شرور سرمایه‌داری دست رد بزنید و خلافت موعود بر منهج نبوت را احیاء کنید. در نظام خلافت جایی برای نخبگان وجود نخواهد داشت و فرصت تقلب و فساد فراهم نخواهد شد تا در آن ریشه دواند. شریعت اسلامی هرگز از نخبگان به‌خاطر فساد‌شان دریغ نخواهد کرد، مگر برای فقرا که در هنگام بحران با تعلیق مجازات‌شان آسانی قایل خواهد شد. چنان‌چه رسول الله صلی الله علیه و سلم دستور دادند دست زن یک نخبۀ مخزومی قریشی به دلیل دزدی قطع شود،‌ درحالی‌که به‌خاطر مهلت دادن به مردم نیازمند و فقیر چنین فرمودند:

«لَا قَطْعَ فِي مَجَاعَةِ مُضْطَرٍّ» (روایت الشارخاسی در مبسوت)

ترجمه: در قحطی شدید قطع نیست.

بناءً، به کاروان سیاسی تحت رهبری حزب‌التحریر که برای تأسیس خلافت راشده شب و روز تلاش می‌کند، بپیوندید، نظامی‌که عدالت را تأمین و از اغوای مردم برای افزودن ثروت از طریق تقلب و دزدی جلوگیری خواهد کرد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه بنگله‌دیش

مترجم: دانیال نور

ادامه مطلب...

نظام اقتصادی خلافت تنها عامل برطرف کنندۀ تورم و گرانی کمر‌شکن Featured

 

(ترجمه)

از میان رفتن حکومت عمران خان و روی‌کار آمدن حکومت شریف چه تغییر مثبتی بر رنج مردم آورده است؟ جدا از گرانی بی‌سابقه در دو سال و نیم اخیر، مردم از تغییر و تبدیل چپاول‌گران، خاینین و مافیایی‌که نظام اقتصادی پاکستان را به گاو شیری مبدل کرده‌اند، چه چیزی را به‌دست آوردند؟ به محض آن‌که شهباز شریف نام وزیر مالیۀ حکومت پیشین را از کابینه حذف کرد، به دروازۀ چه کسی روی آورد؟ آیا صندوق بین‌المللی پول همان نهاد استعماری نیست که نسخه‌های هلاک کننده‌اش اقتصاد پاکستان را ۲۱ بار به افول مواجه کرد؟ چه حکومت شریف و چه حکومت عمران خان روی کار باشد؛ به هر حال پالیسی‌های دوران دموکراسی پا برجا خواهد ماند. این همان زهر کشندۀ تدریجی است که تحت نام درمان داده می‌شود. امور نظام کپیتالیزم یا سرمایه‌داری یکی است. پس چگونه یک ذهن سلیم از نظام دموکراسی توقع نتیجۀ متفاوت را دارد؟ حتی اگر عمران خان دوباره به قدرت برگردانده شود نیز هیچ تغییری را مشاهده نخواهید کرد.

تورم و گرانی یکی از ویژگی‌های دائمی نظام کپیتالیزم یا سرمایه‌داری است؛ زیرا بانک دولتی پاکستان دائماً ارز حاکم مروج را زیاد می‌کند و از طریق عملیات چاپ پول، بانکداری ذخایر کسری و تأمین مالی هزینه‌های اضافی در مقایسه با کالاها و دارایی‌ها، اعتبار مالی ایجاد می‌کند. این همان مکانیزم‌های دائمی سرمایه‌داری است که مردم را در سیلابی عظیم از تورم و گرانی غرق می‌کند.

تنها سیاست انقلابی اسلامی برای پول است که می‌تواند مردم را از‌ این تورم و گرانی نجات دهد، همان‌طور که این سیاست در خلافت اسلامی تطبیق شد. خلافت تنها ارزی را نشر می‌کند که پشتوانه‌اش طلا و نقره باشد. بناءً تورم و گرانی ناشی از چاپ ارز حاکم منجر به نابودی سرسام‌آور دارایی‌ها و کالاها می‌شود. حذف وام/قرضه‌های سودی نظام بانکی ذخیرۀ کسری را از بین می‌برد و نظم مالیاتی را به جمع‌آوری درآمد و هزینه‌ها وادار می‌کند. فسخ سود نیز پاکستان را از قید پرداخت سودی که هم اکنون بیش از نیمی از مالیات جمع‌آوری‌شده را شامل می‌شود آزاد می‌‌کند. برعلاوه، خلافت به انحصار و بازار سیاه در واردات پایان خواهد داد. این تنها تغییری است که واقعاً به تورم و گرانی کمرشکن پایان خواهد داد. حزب‌التحریر قبلاً راه‌کارهای اجرائیوی مناسبی را در این زمینه تدوین کرده‌است و از مردم پاکستان می‌‌طلبد که به تحمل این نظام کفری دموکراسی پایان دهند و به‌منظور تغییر واقعی در حمایت از طرح خلافت فعالیت کنند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه پاکستان
مترجم: راشد مسلم

ادامه مطلب...

أهل فترت؛ یهودیان و مسیحیان

  • نشر شده در فقهی

 (ترجمه)

به جواب عاصم جعبری

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله وبرکاته!

آیا کسانی‌که پس از بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم هم‌چنان بر دین یهود یا مسیحیت باقی می‌ماند، اهل بهشت به شمار خواهد رفت؟ پرسش دیگر این که سرنوشت کسانی‌که رسالت محمدی برای شان نرسیده و بت‌ها یا سایر مخلوقات را می‌پرستند، چه خواهد شد؟ اگر لطف کنید پاسخ این پرسش‌ها را با در نظر داشت اختلافات فوق‌الذکر توضیح دهید. بارک الله فیکم!

پاسخ

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

به نظر می‌رسد پرسش شما در ارتباط به "اهل فترت" (کسانی‌که در فاصله میان فوت یک پیامبر تا بعثت پیامبر بعدی به سر می‌برده اند) باشد که در این صورت پاسخ چنین است:

۱.در نخست باید تأکید نمود که یهودیان و مسیحیان و هم‌چنین بت‌پرستان و هر کسی‌که چیزی به غیر الله را بپرستد، همه کافر شمرده می‌شوند. مسلمان کسی است که دین اسلام را پذیرفته باشد؛ دینی‌که بالای محمد رسول الله صلی الله علیه وسلم نازل گردیده و کافر کسی است که به دینی غیر از اسلام باور داشته باشد و چنین کسی غیرمؤمن و غیرمسلم تلقی می‌گردد. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿ إن الدین عند الله الإسلام﴾ (آل عمران: 19)

ترجمه:همانا دین (پسندیده) نزد الله آیین اسلام است.

و می‌فرماید:

﴿ وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ ﴾ (آل عمران: 85)

ترجمه:هرکس غیر از اسلام دینی اختیار کند، هرگز از وی پذیرفته نیست.

پس هرکسی‌که مسلمان نیست، کافر است و پس از مرگ جاودانه در آتش خواهد بود، برابر است که بت‌پرست باشد یا یهودی، بودایی باشد یا مسیحی یا کمونیست، همه کفار به شمار رفته و همه غیر مسلمان و غیر مؤمن می‌باشند و در روز قیامت جاودانه در آتش خواهند بود. در آیات قرآن کریم هرکسی‌که دین اسلام را نپذیرد، بدون هیچ نوع فرقی میان یک کافر با کافر دیگر همه غیر مسلمان قلم‌داد شده و تکفیر گردیده اند، چنان‌چه در مورد مسیحیان می‌فرماید:

﴿ لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ ﴾ (مائده:72)

ترجمه: آن‌ها که گفتند: «خدا همان مسیح بن مریم است»، به یقین کافر شدند.

و می‌فرماید:

﴿ لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ ﴾ (مائده:73)

ترجمه: آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه خداست» (نیز) به یقین کافر شدند.

و در مورد اهل کتاب که اعم از یهود و نصاری است می‌فرماید:

﴿یا أهل الکتاب لم تکفرون بآیات الله ﴾(ال عمران:70)

ترجمه: ای اهل کتاب! چرا به آیات خدا کافر می‌شوید.

در مورد کفر میان مشرکین و اهل کتاب به گونۀ یک‌سان فرموده:

﴿ مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ﴾ (بقره:105)

ترجمه: کافران اهل کتاب، و (همچنین) مشرکان، دوست ندارند که از سوی خداوند، خیر و برکتی بر شما نازل گردد؛ در حالی که خداوند، رحمت خود را به هر کس بخواهد، اختصاص می‌دهد.

و فرمود:

﴿ لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ مُنفَكِّينَ حَتَّىٰ تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ﴾ (بینه:1)

ترجمه: کافران از اهل کتاب و مشرکان (می‌گفتند:) دست از آیین خود برنمی‌دارند تا دلیل روشنی برای آن‌ها بیاید.

و فرمود:

﴿ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ ﴾ (بینه:6)

ترجمه:محقّقا آنان که از اهل کتاب کافر شدند (و عیسی و عزیر و رهبانان و احبار را به مقام ربوبیت خواندند) آن‌ها با مشرکان همه در آتش دوزخند.

زمانی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم یهودیان بنی نضیر را تبعید نمود این آیت نازل گردید:

﴿ هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ﴾ (الحشر:2)

ترجمه:اوست الله که کافران اهل کتاب را (یعنی یهود بنی نضیر را که به مکر، قصد قتل پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کردند) برای اولین بار همگی را از دیارشان بیرون کرد.

پس نصوص فوق و غیر آن دلالت بر این دارند که یهودیان کافر اند، مسیحیان کافر اند و مشرکان کافر اند و این که همه غیر مؤمن بوده و در آتش خواهند بود.  

۲.در بخشی از پاسخی‌که قبلاً به تاریخ 18 رمضان 1439هـ. موافق با 03 جون 2018م به پرسشی در مورد "اهل فترت" داده بودیم، چنین گفته شد: «... مردمانی‌که در فاصله میان بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم و بعثت پیامبران پیش از وی به سر می‌بردند، یعنی "اهل فترة"، نجات خواهند یافت، زیرا رسالتی به آنان تبلیغ نگردیده است؛ البته در صورتی‌که مشرک بوده باشند و از هیچ رسالتی پیروی نکرده باشند؛ اما اهل کتاب کسانی هستند که از یک رسالت پیروی نمودند و سپس آن‌را تحریف کردند، آنان از یک رسول پیروی کرده اند؛ پس یک رسالتی به آنان ابلاغ گردیده که سپس آن‌را تحریک کرده اند و به همین دلیل آنان از جملۀ "اهل فترة" به شمار نمی‌روند. با این حساب، کفار غرب نیز از جملۀ "اهل فترة" به شمار نمی‌روند؛ زیرا اسلام به آنان ابلاغ گردیده و کفاری‌که در میان مسلمانان به سر می‌برند، به طریق اولی اهل فترة نیستند. اهل فترة به کسی گفته می‌شود که دعوت به آنان نرسیده باشد، غیر از آنان کسی دیگری از جملۀ اهل فترة نمی‌باشد.» (نقل قول از پاسخ به پرسش قبلی تمام شد)

از این پاسخ روشن می‌شود که اهل کتاب اعم از یهود و مسیحیانی پیش از بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم که دین پیامبران خود را تحریف نموده اند، از جملۀ اهل فترة به شمار نرفته و از آتش جهنم نجات نخواهند یافت چه رسد به کسانی‌که بعد از بعثت وی صلی الله علیه وسلم بوده و با رسالت او علیه السلام آشنائی دارند؟!

۳.در مورد یهودیان و مسیحیانی‌که پس از بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم هم‌چنان در دین خود باقی مانده اند، چنان‌که در پرسش مطرح گردید، در خصوص آنان متن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه وسلم صراحت دارد آنجا که مسلم در کتاب صحیح خویش به نقل از ابوهریره رضی الله عنه روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«و الذی نفس محمد بیده لا یسمع بی أحد من هذه الأمة یهودیّ و لا نصرانیّ ثمّ یموت و لم یؤمن بالّذی أرسلت به إلاّ کان من أصحاب النّار»

ترجمه:قسم به کسی‌که جان محمد در دست او است هرگاه کسی از این امت، اعم از یهودی و مسیحی به من گوش دهد، سپس در حالی بمیرد که به رسالت من ایمان نیاورده، از جملۀ اصحاب آتش قرار خواهد گرفت.

از این حدیث شریف به وضوح چنین بر می‌آید که یهودیان و مسیحیانی‌که پس از بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم به سر می‌بردند؛ اما از وی علیه السلام پیروی نکرده اند، نجات نخواهند یافت؛ بلکه از جملۀ اهل آتش خواهند بود.

  1. و اما در مورد این پرسش شما که بت‌پرستان و کسانی‌که سایر مخلوقات را می‌پرستند و رسالت محمد صلی الله علیه وسلم به آنان نرسیده باید گفت که از نظر ما بعید به نظر می‌رسد، روی زمین کسی باشد که رسالت اسلام به او نرسیده باشد. اجزای جهان به یکدگر نزدیک گردیده و به سان قریۀ کوچکی شده که هرگاه در شرق زمین اتفاقی بیفتد در چند لحظه ساکنان غرب از آن آگاه می‌شوند و دلیل آن پیش‌رفت چشم‌گیری است که در تکنالوژی ارتباطات رونما گردیده است. اسلام در هرکجا بر سر زبان‌هاست، دولت‌های بزرگ و اتباع آنان زیر نام "تروریزم" با اسلام در جنگ و ستیز اند و رهبران و سیاست‌مداران شان همه روزه در سخنان خویش از اسلام یاد می‌نمایند. هم‌چنین برنامه‌های "تلویزنی و رادیویی" در مورد اسلام و پیامبر اسلام پیوسته به نشر می‌رسد. از جانب دیگر، مسلمانان در سراسر جهان حضور داشته و از نزدیک با غیر مسلمانان در ارتباط می‌باشند، پس بودائیان، هندوها و سیک‌ها همه اسلام و مسلمانان را می‌شناسند، بت‌پرستان افریقا نیز اسلام را می‌شناسند. بنابر این، چنان‌که قبلاً گفتیم از نظر ما بعید است که در روی زمین کسی باشد که از اسلام بی خبر باشد و دعوت اسلام به او نرسیده باشد.

اما اگر فرض کنیم در عصر ما هنوز بت‌پرستان یا کسانی باشند سایر مخلوقات را عبادت می‌کنند و از رسالت هیچ پیامبری پیروی نمی نمایند، چنین کسانی حکم "اهل فترة" را به خود گرفته و به سبب عدم پیروی از رسالت محمد صلی الله علیه وسلم عذاب نخواهند شد؛ زیرا آنان از آن بی‌خبر بوده و در مورد آن و در مورد رسول الله صلی الله علیه وسلم چیزی نشنیده اند، به دلیل فرمودۀ الله متعال:

﴿ وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا﴾ (اسراء:15)

ترجمه:و ما تا رسول نفرستیم (و بر خلق اتمام حجّت نکنیم) هرگز کسی را عذاب نخواهیم کرد.

و فرمود:

﴿ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ﴾ (النساء165)

ترجمه: تا آنکه پس از فرستادن رسولان، مردم را بر الله حجّتی نباشد.

اما یک بار دیگر می‌گویم که بعید به نظر می‌رسد کسی وجود داشته باشد که دعوت اسلام برای نرسیده باشد؛ اما با آن هم اگر فرضاً چنین کسی باشد او از جملۀ اهل فترة خواهد بود.

دیدگاه من در این مسأله همین است که بیان گردید و الله متعال داناتر و حکیم‌تر است.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

مسجدالأقصی و طرح یهودسازی قدس؛ مسئولیت مسلمانان چیست!؟

  • نشر شده در سیاسی

(قسمت پنجم)

(ترجمه)

در بخش قبلی پیرامون جنگ­های صلیبی، علیه امت اسلامی بطور عام و علیه مسجدالأقصی مبارک، قدس و اطراف آن بطور خاص سخن راندیم. حالا وقت آنست که زاویه پنجم این مبحث را به بحث بگیریم:

دسیسه­های غرب و صهیونست علیه امت اسلامی بعد از خلافت و در دوران قیمومیت انگلیس

در حقیقت جنگ علیه امت اسلامی بشکل عام و علیه مسجدالأقصی و قدس بشکل خاص بعد از جنگ­های صلیبی دوام یافت و متوقف نشد، اما با وجود دست­آوردهایی‌که بعد از وفات صلاح الدین ایوبی به همراه داشت، به سبب اختلاف­های موجود در بین ممالک مختلف به شکل بسیار فجیعانۀ به شکست مواجه شد. سبب و عامل شکست این جنگ­ها را می­توان؛ قوت مسلمانان و وجود خلافت نام برد؛ خلافتی‌که همواره با این دسیسه­ها و جنگ­ها مبارزه می­کرد و بطور متعاقب آن­ها را نابود می­کرد، مخصوصا ًدر دوران ممالک و پادشاهان.

دسیسه­های شریر و کفری ضد قدس و مقدسات آن و ضد بیت المقدس و اطراف آن بعد از خلافت عثمانی؛ در حقیقت از اواخر دوران خلافت آغاز گردید، اما چنانچه قبلاً بیان داشتیم، این جنگ­ها بشکل بسیار سخت و أسف­بار به شکست مواجه شد! و این یکی از دلایل فراخوانی غرب مسیحی و صهیونست جهانی بسوی طرح و پلان­ریزی بخاطر متلاشی ساختن خلافت بود تا از این طریق بتوانند دسیسه­های شان را بر ضد بیت المقدس عملی سازند و تا خدمتی  برای صهیونست جهانی باشد. بطور کل، صلیبیان در جنگ هفتم صلیبی به فکر حمله به مصر کنانه شدند تا از آن طریق بتوانند به بیت المقدس و شهر قدس راه یابند و این نقشۀ لویس نهم؛ پادشاه فرانسه و فرمانده این حمله بود، زیرا مصر در طول تاریخ برای سرزمین مبارک قدس همچو زره فولاین بود، اما این جنگ بشکل دردناکی به شکست مواجه شد و با لباس خسران به عقب برگشت و اکثریت سربازان و فرماندهان آن به قتل رسیدند و لویس نهم پادشاه فرانسه نیز اسیر گردید.

این چیزی بود که عملاً در دوران خلافت عثمانی از طریق تلاش­های مکرر و متعدد بخاطر یهودسازی قدس و تسلط بر شهر قدس انجام پذیرفت، اما سلطان عبدالحمید ثانی با صلابت مانع آن‌ها شد و پلان شان را خنثی و در آخرین تلاش­های شان؛ زمانی‌که از سوی رهبرشان هیئتی بسوی وی فرستاده شد و پیشنهاد صهیونست­ها را برای کمک به دیون دولت عثمانی در عوض کسب اجازه برای ایجاد مستعمره یهودی در فلسطین را عرضه کرد، وی پاسخ منفی خود را طی اظهاراتی بیان داشت: «آقای هرتزل را نصیحت کنید که به این سوی گام دیگری بر ندارد. من نمی­توانم حتی یک وجب از این سرزمین را بفروشم. این سرزمین به من تعلق ندارد، بلکه از آن مردم مسلمان است. مردم من این سرزمین را با مبارزه و خون آبیاری کرده اند. قبل از آنکه اجازه بدهیم از ما گرفته شود، خون ما آن را خواهد پوشاند. یهودیان ملیون­ها پول خود را پس­انداز کنند، هنگامی­که دولت خلافت متلاشی شود، آن‌ها می­توانند که بدون بها آن را بدست آورند، اما در صورتی­که من زنده باشم، دوست دارم که بعوض جدا شدن فلسطین از بدنه خلافت بدنم تکه­تکه شود؛ اما تا زمانی­که در قید حیات باشم؛ چنین نخواهد شد. من اجازه نمی­دهم که موجود زنده‌ای را کالبد شگافی کنید.»

 اینجا بود که بطور جدی به فکر نابودی خلافت شدند تا اهداف‌شان را عملی سازند و یکی از اهداف شان یهودسازی قدس و اطراف آن و هم‌چنین تمکین و سیطره بر مسجدالاقصی بود. ما در اینجا نمی­خواهیم که بطور مفصل پیرامون چگونگی فروپاشی خلافت و اعمالی‌که غرب و هم­پیمانان آن از میان مسلمانان برای  فروپاشی خلافت عثمانی انجام داده اند را بیان کنیم؛ زیرا این خود نیازمند یک بحث مستقل و جداگانه می­باشد. اما می­گوییم: خلافت فروپاشید، صلیبیان به هدف و خواستۀ شان که در توافق­نامه سایکس­پیکو و بیانیه بالفور(11916-1917) ترسیم شده بود، رسیدند!

خلافت فروپاشید و بطور کامل در سال 1924م سقوط کرد، سرزمین­های مسلمانان بشکل المناک متلاشی شد، فلسطین تحت یوغ استعمار قرار گرفت و چندین سال قبل از فروپاشی تحت قیمومیت انگلیس بود! درست زمانی­که انگلیس بشکل رسمی در 1914م بر مصر مسلط شد. سپس ارتش انگلیس در سال 1917م به فرماندهی إدمونداللنبی از مصر به سمت قدس حرکت کرد، که در نتیجه ارتش عثمانی در برابر ارتش انگلیس به سبب تشتت و پراکندگی در دفاع از مصر در دو حمله پشت­سرهم و به سبب تحالف و قرار داد با آلمان به شکست مواجه شد. انگلیس قدس را بعد از آنکه عثمانی­ها به مدت 400 سال (1517م.-1917م.) در آنجا حاکم بودند و بعد از اعلان تسلیمی، اشغال کرد. إمونداللنبی فرماندۀ ارتش انگلیس بعد از اشغال در وسط شهر ایستاد شد و سخن مشهور خود را ایراد نمود، همان سخنی‌که حقیقت خواسته­های غرب صهیونست را در قدس و حقیقت جنگ­های شان را در سرزمین­های اسلامی نمایان می­سازد و نیز حقیقت این خواسته­ها و آرزوهای شان را تا به زمان جنگ­های صلیبی اول نمایان می­سازد، آنجا که گفت: «جنگ­های صلیبی اکنون ختم شد.» این سخن‌اش خیلی مشابه با سخن هم‌نشین‌اش غورو؛ فرماندۀ فرانسوی است آنگاه که در سال 1920م. وارد دمشق شد و نزد مقبرۀ سلطان صلاح الدین ایوبی رهبر بزرگ ایستاد و از روی تمسخر و ریشخند گفت: از کینه و حسادت صلیبی بخواب، ای صلاح الدین ما اینجا برگشته ایم! وی قبر را نیز با دو پا خود کوبید و این بدین معنا بود که جنگ­های صلیبی را از سر گرفته است و بعد از آنکه در قرون وسطی در آنجا شکست خورده بودیم، پیروز گشته ایم.

انگلیس بعد از استعمار فلسطین، بلاوقفه به تنفیذ و اجرای طرحی‌که قبلاً ترسیم شده بود، پرداخت و کشورهای اروپایی مسیحی در بیانیه بالفور(1917) انگلیس را به سازمان ملل دعوت نمودند و روی هم رفته نتایج ذیل ببار آمد:

1-      قرار گرفتن فلسطین تحت قیمومیت انگلیس؛ این یک دسیسۀ غربی بود که کشورهای مسیحی کافر بخاطر یهودسازی قدس طرح کرده بودند؛ به گونه که فلسطین در سال 1920م تحت قیمومیت انگلیس قرار گرفت و سازمان ملل آن را در یک تصمیم رسمی در سال 1922م به رسمیت شناخت و این برای اکمال تنفیذ بیانیه بالفور بود. در این بیانیه، غرب تصمیمی گرفت که یهود را به هجرت بسوی فلسطین تشویق می­کرد؛ به خاطر یهودسازی قدس و ایجاد یک کشور ملی برای شان که اکنون شاهد آنیم.

2-            انگلیس همکاری خود را با سازمان­های صهیونستی برای تسهیل خرید زمین در فلسطین آغاز کرد تا که سازمان­های صهیونستی به آسانی به منافع خود برسند و در عین زمان روند هجرت یهود به فلسطین را از کشورهای اروپایی و از بعضی از سرزمین‌های اسلامی آغاز کردند و این روند به همین منوال ادامه داشت تا سرانجام منجر به تأسیس رژیم یهود در سال 1948م شد؛ انگلیس همکاری خود را با سازمان­های صهیونستی ادامه داد تا آنان بر اراضی وسیعی از فلسطین مسلط شوند و منافع یهود تأمین شود و آنان در آنجا سکونت گزینند، چنانکه به ایجاد گروه­های مسلح یهودی پرداختند و در عین زمان از مسلح شدن باشندگان اصلی فلسطین مانع شدند. این چنین، سازمان­ها و گروه­های صهیونستی( الهاجانات، شتیرن، واتسل و ارغون... و البالماخ و غیره) مشغول فعالیت بودند و مردم را می­کشتند و بشکل تدریجی مردم را از سرزمین و دیارشان بیرون می­راندند و اوضاع به همین منوال تا سال 1948م و تا آغاز ده پنجاه ادامه داشت؛ یعنی تا اعلان تأسیس دولت یهود بر حسب تصمیم بیانیه بالفور.

3-      در جریان قیمومیت انگلیس و سال­های اندی بعد از آن، یهودیان دست به اعمال وحشیانه زدند که بی­نظیر و همانند اعمال صلیبیان در جنگ­های صلیبی اول بر ضد فلسطین بود؛ به گونه‌ای که آنان اکثریت مردم فلسطین را مجبور به ترک خانه­ و دیارشان کردند و برای آن عدۀ مهاجرین یهودی که از کشورهای دیگر به فلسطین می­آمدند، آمادگی گرفتند و در کنار این بشکل جدی در بیشتر از یک شهر و یا قریه به اعمال وحشیانۀ همچو: قتل و بند و کشتار دسته­جمعی پرداختند و آبادی­های ترک شده را نابود کردند و مساکن و اراضی آنرا به دست گرفتند و بسیاری از مساجد را به آغل‌های گاوها و خوک­ها مبدل ساختند و بعضی­ها را به انبار، موزیم، رستورانت و تفریح­گاه­های شبانه تبدیل کردند.

نویسنده: استاد حمد طبیب

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

هنگامیکه قدرت اول جهان پس از خروج تحقیرآمیز خود از افغانستان به دنبال بازیابی موقعیت و اعتبار خود است، توضیحات و آمارهایی‌که افغانستان را یک کشور ضعیف، فقیر و در معرض خطر قحطی جلوه می­دهد Featured

ترجمه

برنامۀ جهانی غذا و سازمان خواربار و کشاورزی(فائو) در یک بیانیۀ مطبوعاتی مشترک گفتند که کمک­های بشردوستانه باعث جلوگیری از فاجعه در ماه­های سخت زمستان در افغانستان شد، اما گرسنگی در سراسر کشور در تمام سطوح ادامه دارد. یک تحلیل جدید نشان می­دهد که حدود 19.7 میلیون نفر که تقریباً نیمی از جمعیت افغانستان را تشکیل می­دهد، از گرسنگی شدید رنج می­برند.

آنتیا وب، معاون مدیر منطقه‌ای WFP برای آسیا و اقیانوسیه افزود که خشکسالی مداوم در کشور همراه با بحران اقتصادی نشان می‌دهد که گرسنگی بی‌سابقه‌ای‌که مردم را رنج می‌دهد، هم‌چنان زندگی و معیشت میلیون‌ها نفر در سراسر افغانستان را تهدید خواهد کرد. وی هم‌چنین توضیح داد که برنامۀ جهانی غذا بزرگترین عملیات غذایی بشردوستانه در جهان را ظرف چند ماه راه‌اندازی کرد که تا کنون به بیش از 16 میلیون نفر در سال 2022 رسیده است، و خاطرنشان کرد که جنگ در اوکراین هم‌چنان بر عرضه گندم، مواد غذایی و قیمت سوخت در افغانستان فشار خواهد آورد. سازمان ملل هم‌چنین تأیید کرد که در سال جاری به 1.4 میلیارد دلار بودجه برای ادامه واکنش به شرایط اضطراری، تغذیه و دوام پروژه نیاز دارد.

در تمام موارد از قحطی­یی که جان میلیون­ها نفر را در افغانستان تهدید می­کند، هشدار می­دهند و در گزارش­ها و آمارهای خود به این تعداد وحشتناک قربانیان اشاره می­کنند. افغانستان، کشوری‌که ارتش آمریکا را پس از آغاز جنگ نظامی با شعار (مبارزه با تروریسم) پس از حملات 11 سپتامبر 2001، مجبور به عقب‌نشینی و خروج از خاک خود کرد، و خسارات سنگینی به امریکا وارد نمود، باعث شد تا انتقادات فراوان عليه امريكا ایجاد شود و حتی این قضیه سیاست امریکا را به حیث قدرت اول جهان  زیر سوال برد. از سوی دیگر، تردیدهای زیادی در مورد قصد واشنگتن درآینده برای به دست آوردن مجدد رهبری خود وجود دارد. محقق امریکایی متخصص در امور امنیتی " الی لیک" در گزارشی‌که خبرگزاری بلومبرگ منتشر کرد، تایید کرد که طرح پس از خروج امریکا از افغانستان جهت حفظ توانایی خارجی برای هدف قرار دادن تروریست­ها در افغانستان است. این به این معنی که امریکا به تأیید پاکستان برای انجام پروازهای هوایی نیاز دارد.

این عادت امریکاست که مشکلات و بحران­ها را ایجاد کرده و سپس از سازمان­های خود برای برجسته کردن تلاش خود در حل این مشکلات و بحران­ها استفاده می­کند! چگونه می­تواند دوباره با کشوری برخورد کند که با آن جنگ طاقت‌فرسایی را سپری نموده، در حالی­که  نتیجه­اش برای او جز ناامیدی، شکست، عقب‌نشینی و زیر سوال رفتن سیاست­هایش نبوده، آیا این همه بی حرمتی را فقط بخاطر تغییر اسالیب در سیاست هایش تحمل می­کند؟! در حالی­که شرط امریکا این است که رهبری و قیادت خود را به جهانیان ثابت کند و قدرت خود را به نمایش بگذارد، قضیۀ افغانستان پر هزینه ترین قضیه برایش تمام شد. امریکا میلیاردها دلار را برای تسلیحات، پشتیبانی لوجستیکی و اطلاعاتی خرج کرد تا موقعیت خود را حفظ کند و اقتدار و سیاست خود را تحمیل کند.

بمب‌گذاری‌های اخیر که ده‌ها قربانی در افغانستان گرفت، گواه ازسرگیری فعالیت‌های اطلاعاتی پیچیده این کشور است که آن را به طالبان نسبت داده تا حضور داعش را تقویت کند، شبکه‌های اطلاعاتی امریکایی، غربی و منطقه‌ای بتوانند به کار خود ادامه دهند و از طریق آنها بتواند در امور افغانستان مداخلۀ داشته باشد. علاوه بر آن، حمایت اخیر امریکا از اوکراین در جنگ با روسیه در ازای الحاق آن به ناتو، بهترین شاهد است که امریکا به فجایع و قحطی‌هایی‌که ناشی از سیاست‌هایش است، که می‌تواند میلیون‌ها قربانی در پی داشته باشد، اهمیتی نمی‌دهد.

ای مردم ما در افغانستان! رشادت و شهامتی‌که در جنگ با ایالات متحده نشان دادید، باعث شد سربازانش با سرهای خمیده، ناامید، ترسیده و بازنده عقب‌نشینی کنند. این کشور مغرور و کینه‌توز این شکست فجیع را هرگز فراموش نخواهدکرد. از این رو افغانستان را  یک کشور ضعیف خطاب کرده که مردم آن در حکومت طالبان از گرسنگی و ترس رنج می­برند. برای دولتی‌که سرمایه‌داری بر آن حکومت می­کند و مبتنی بر تأمین منافع شخصی و نادیده گرفتن ارزش­های انسانی و اخلاقی است، عجیب نیست که متکبرانه عمل نموده و منافع خود را با ضرر دیگران تأمین کند. برای این کشور عجیب نیست که برای حفظ وجهه و جایگاه بین المللی خود، مبالغ هنگفتی را برای دامن زدن به جنگ­ها و فقیر ساختن مردم و گرسنگی دادن آن‌ها صرف کند.

ای مردم ما در افغانستان! آنچه شما از کمبود غذا، فقر، گرسنگی و ترس تجربه می‌کنید، محدود به شما نیست، زیرا اکثر سرزمین‌های اسلامی و جهان تحت این نظام سرمایه‌داری حریص زندگی می‌کنند، فقط تعداد انگشت‌شماری اند که از آن لذت می‌ببرند. در حالی‌که اکثریت جهان از مال دنیا بی‌بهره بوده و حتی در سختی و فقر و ظلم به سر می‌برند. اگر آرزوی زندگی شرافتمندانه دارید، حاکمیت شریعت الهی را بر خود بطلبید و اولین کسانی باشید که دین الله سبحانه و تعالی را نصرت داده و اساس‌گذاران  پایه‌های خلافت اسلامی بر منهج نبوت باشید.

ای مردم ما در افغانستان! شما به زور بینی سربازان بزرگترین کشور را به خاک مالیدید و با ذلت بیرون‌شان کردید! شما در ایمان تان قوی هستید! از همین رو الله شما را بر این دشمنان پیروز گردانید. پس بگذارید انگیزه و هدف‌تان بالاتر و عالی‌تر باشد و با فرزندان مخلص امت برای زدودن آبرو و ذلت از بهترین­های امت تلاش کنید و با حزب التحریر همگام شوید؛ حزبی‌که در هیچ مکانی نه به شما دروغ گفته و نه به مردمش و همواره با نصیحت­هایش دسیسه­های دشمنانتان را برملا ساخته است.

ای مردم افغانستان! این زمان زمان بررسی است. پس دریابید که چه کسی از شما مخلص است و با او در نصرت دین خود و اعلای کلیمة الله یک جا شوید و با الله سبحانه و تعالی با این فرموده­اش عهد به بندید:

﴿منَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا [احزاب: 23]

ترجمه: در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی‌که با الله بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.

تا این­که الله سبحانه وتعالی به شما در نصرت خود کمک نماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ [محمد: 7]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! اگر (آیین) الله را یاری کنید، شما را یاری می‌کند و گام‌های‌تان را استوار می‌دارد!

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: محمد یاسین سادات

ادامه مطلب...

صدقۀ فطر و کفارات به اساس قیمت‌ها و پول نقد

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

به جواب بکر ساعد

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

حکم ادای صدقۀ فطر و کفارات مانند کفارۀ یمین و کفارۀ ظهار به اساس قیمت و پول نقدی چی می‌باشد؟ آیا قیمت صدقۀ فطر و کفارات جایز است که برای یک مسکین داده شود و یا این‌که لازم است که طبق الله سبحانه و تعالی در قرآن کریم تعیین نموده در کفارۀ یمین به ده مسکین داده شود و در کفارۀ ظهار به شصت مسکین؟ الله سبحانه و تعالی برای شما برکت دهد.

پاسخ

و علیکم السلام و رحمت الله وبرکاته!

شما در خصوص دو مسئله سوال نمودید:

اول: آیا پرداخت قیمت در صدقۀ فطر و کفارات در عوض اشیاء که در نصوص شرعی ذکر شده مانند طعام دادن و پوشانیدن و مانند آن جایز است و یا خیر؟

سوال دوم: آیا قیمت برای یک مسکین داده شود مانند که در نصوص وارد شده برای اشخاص معین از مساکین پرداخته شود، و یا  لازم است که به تعداد مساکینی‌که در نصوص تعیین شده پایبندی شده و کل قیمت برای یک مسکین داده نشده؛  بلکه برای مساکین که در نصوص تعداد شان ذکر شده پرداخت گردد؟

1-    در خصوص سوال اول باید گفت که علماء در جزئیات پرداخت قیمت اختلاف کردند یعنی بعضی علماء به این نظر اند که در احادیث وارد شده است:

-          بخاری از نافع ابن عمر رضی الله عنه تخریج نموده که گفته است:

«فَرَضَ رَسُولُ اللَّه صَدَقَةَ الْفِطْرِ صَاعاً مِنْ شَعِيرٍ أَوْ صَاعاً مِنْ تَمْرٍ عَلَى الصَّغِيرِ وَالْكَبِيرِ وَالْحُرِّ وَالْمَمْلُوكِ»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه و سلم صدقۀ فطر را یک صاع از جو و یا یک صاع از خرما فرض کرده خواه شخص صغیر باشد و یا کبیر، آزاد باشد و یا برده.

ترمذی نیز این حدیث را تخریج نموده با زیادت«عَلَى الذَّكَرِ وَالْأُنْثَى... قَالَ فَعَدَلَ النَّاسُ إِلَى نِصْفِ صَاعٍ مِنْ بُرٍّ» یعنی بر مرد و زن... گفته است بعدا مردم به نصف صاع از گندم عدول کردند.

-          و یا این‌که صدقه فطر به قیمت نقدی به تقدیر و اندازه و در برابر عین چیزی‌که در احادیث ذکر شده به پول نقد پرداخت شود... نظر راجح در نزد ما همان نظری است که در کتاب اموال در کتاب دولت خلافت ذکر شده؛ موضوعی‌که از جواز پرداخت قیمت خبر می‌دهد و این مسئله به دلیل آن است که به اساس دلایل ذیل پرداخت قیمت در زکات جایز است:

ا- در صفحه ۱۵۰ و ۱۵۱ کتاب فایل ورد کتاب دولت خلافت آمده است: «زکات در زروع، میوه جایز است که در بدل اخذ عین زورع و میوه از قیمت آن گرفته شود نقد باشد و یا غیر نقد و این به دلیل روایتی است که عمرو بن دینار از طاوس شده است:

«أَنَّ النَّبِيَّ  بَعَثَ مُعَاذاً إِلَى الْيَمَنِ فَكَانَ يَأْخُذُ الثِّيَابَ بِصَدَقَةِ الْحِنْطَةِ وَالشَّعِيرِ»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم معاذ را به سوی یمن فرستاد و او لباس را در عوض گندم و جو به عنوان زکات می‌گرفت. (این حدیث را ابو عبید روایت کرده است).

از معاذ در خصوص نفس زکات روایت شده که او کالا را در برابر زکات می‌گرفت و این در این قول اش واضح شده است:  «إيتوني بخميس أو لبيس آخذه منكم مكان الصدقة، فإنّه أهون عليكم وأنفع للمهاجرين بالمدينة» ترجمه: خمس و یا لباس‌های کار کرده خود را بدهید که آنها را در برابر زکات از شما می گیرم، زیرا این برای شما آسان‌تر و برای مهاجرین مفیدتر است.

در سنت آمده است که از رسول الله صلی الله علیه و سلم و اصحاب آن روایت شده که گاهی حق در مال ثابت می‌شود؛ سپس به غیر آن رجوع می‌شود؛ به چیزی‌که برای دهنده آن نسبت به اصل مال آسان‌تر می‌باشد؛ به همین دلیل نامه‌ای رسول الله صلی الله علیه و سلم در خصوص جزیه به معاذ در یمن وجود دارد:

«أَنَّ عَلَى كُلِّ حَالِمٍ دِينَاراً أَوْ عِدْلَهُ مِنَ الْمَعَافِرِ»

ترجمه: بر هر شخص بالغ یک دینار و یا به اندازۀ آن از لباس‌های یمنی است.

 این حدیث را ابوداود روایت کرده است.

پس رسول الله صلی الله علیه و سلم کالا را در جای عین قرار داده است، یعنی گرفتن لباس در جای طلا و از همین باب است نامۀ که به اهل نجران فرستاد:

«أَنَّ عَلَيْهِمْ أَلْفَيْ حُلَّةٍ فِي كُلِّ عَامٍ، أَوْ عِدْلَهَا مِنَ الأَوَاقِيِّ»

ترجمه: بر ایشان لازم است که دو هزار جامه بدهند و یا معادل آن از ظروف پرداخت نمایند.

این حدیث را ابوعید روایت کرده است.

ابن قدامه در مغنی ذکر کرده است که عمر رضی الله عنه شتر را در عوض طلا و نقره می‌گرفت چنانچه علی رضی الله عنه سوزن، تناب، و مایعات را در جزیه در عوض طلا و نقره می‌گرفت.» ختم شد.

ب- در صفحه ۱۵۹ کتاب اموال در دولت خلافت آمده است: «از طلا به طلا زکات گرفته شود و هم‌چنان به اوراق که قایم مقام طلا قرار دارد و یا به اوارق وثیقه زکات گرفته می‌شود، هم‌چنان از نقره به نقره زکات گرفته شود و یا به اوراق که قایم مقام نقره قرار دارد و یا اوراق وثیقه زکات گرفته می‌شود، چنانچه جایز است که از طلا به نقره زکات گرفته و به اوراق که در یک جامعه الزام شده و از نقره به نقره زکات گرفته شود و هم‌چنان به اوراق الزامی؛ زیرا تمامی این پول‌ها قیمت گفته می‌شود، پس بعضی در عوض بعض دیگر جایز است و جایز است که بعض این پول‌ها در عوض پول دیگر به عنوان زکات پرداخت گردد؛ چون هدف تحقق پیدا می‌یابد، دلایل اخذ قیمت در بدل عین مالی‌که در آن زکات واجب شده در باب زکات زورع و میوه جات ذکر و گذشته است.» ختم شد.

بناءً من ترجیح می‌دهم که پرداخت زکات فطر به قیمت نقدی و یا با اخراج عین آن مال جایز است؛ چنانچه در احادیث شریفه ذکر شده است.

ج- برای معلومات بیش‌تر باید گفت که در آن خصوص نظریات فقهاء وجود دارد که از جملۀ نظریات فقهاء به قرار ذیل است:

-          علمای احناف به این نظر اند که واجب در صدقۀ فطر نصف صاع از گندم یا آرد، تلخان، کشمش، و یا یک صاع از خرما و یا جو می‌باشد اما خصوصیت و صفت مالی‌که به عنوان صدقۀ فطر پرداخت می‌شود، این است که مال متقوم است نه این‌که او مال عین است؛ پس جایز است که از تمام این اموال متقوم قیمت آن از درهم، دینار، پول، کالای تجارتی و یا هرچیزی‌که شخص خواست پرداخته شود، اما سرخسی در صفحات ۱۰۷ و ۱۰۸ جلد ۳ کتاب المبسوط گفته است: «اگر شخص قیمت گندم را پرداخت نمود در نزد ما جایز است، زیرا معتبر حصول بر آوردن نیاز بوده و بر آوردن نیاز با پرداخت قیمت نیز حاصل می‌شود؛ چنان‌چه که این هدف با پرداخت گندم بر آورده می‌شود این مذهب حنفیه است و به این قول عمل شده و فتوای مذهب شان نیز بر این قول است که در زکات هرچیزی و در کفارات، نذر، خراج و غیره پرداخت قیمت جایز است.

-          عمر ابن عبدالعزیز به این نظر است که پرداخت قیمت نیز جایز است، از وکیع از قره روایت است که گفت: نامۀ عمر ابن عبدالعزیز در خصوص صدقۀ فطر برای ما آمد که نصف صاع از هر شخص پرداخت شود و یا قیمت نصف صاع از قیمت آن به حساب درهم پرداخته شود. و این آثار را امام ابوبکر ابن ابی شیبه در صحفه ۳۹۸ جلد ۲ تصنیف‌اش تحریر نموده است.

بناءً واجب نیست که حتما از عین اشیاء که در نصوص وارد شده زکات و صدقه فطر پرداخت شود بلکه پرداخت قیمت این اشیاء نیز جایز است چنانچه دلایل شرعی آن در فوق ذکر شد.

2-    اما نسبت به سوال دوم شما باید گفت که علماء در این خصوص نیز اختلاف کردند نظری‌که من آن‌را ترجیح می‌دهم این است که وقتی نص به عدد مشخص از مساکین ذکر شده:

﴿فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ﴾ [مائده: 89]

ترجمه: کفارۀ آن طعام دادن به ده مسکین از متوسط طعامی است که به خانوادۀ خود می‌دهید و یا پوشاک آنان می‌پوشانید

 ﴿فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِيناً﴾ [مجادله: 4]

ترجمه: پس کسی‌که توان نداشت شصت مسکین را سیر کند

پس در این صورت پایبندی به همان عدد ده و شصت که در نصوص ذکر شده لازم است خواه پرداخت عین باشد و یا قیمت آن؛ زیرا عدد در این نصوص هدف است؛ پس این یک قید لازمی است، اما در صورتی‌که نصوص پرداخت برای مساکین را بدون ذکر عدد طلب می‌نمود، پس در آن صورت جایز بود که کل آن برای یک نفر پرداخت شود؛ چون قید عدد در آن‌جا وجود نداشت و هم‌چنان جایز بود که بیش‌تر از آن پرداخت شود مانند این قول الله سبحانه و تعالی:

﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾ [توبه:60]

ترجمه: صدقات منحصرا برای فقیران و درماندگان و مأمورین وصول آن و جذب و برای آزاد کردن اسیران و وامداران و در راه الله (سبحانه و تعالی) و فرزندان سبیل است فریضه‌ای است از جانب الله (سبحانه و تعالی) و یقینا که او (سبحانه و تعالی) دانای با حکمت است.

پس برای زکات دهنده جایز است که زکات‌اش را برای یک مسکین پرداخت کند و هم‌چنان جایز است که برای مساکین زیادی تقسیم کند؛ زیرا در آیه عدد معین وارد نشده، بلکه لفظ مساکین بدون ذکر عدد ذکر شده است؛ اما در این آیه این مسئله در نظر گرفته می‌شود که پرداخت زکات برای این مردم به دلیل وصف مسکنت شان است؛ پس حد نهایی برای پرداخت زکات خواه یک نفر باشد و یا بیش‌تر به اندازۀ است که آن‌ها را از زکات گرفتن غنی بگرداند؛ یعنی غیر مستحق شده و از وصف مسکنت بیرون شوند و پرداخت بیش‌تر از این حد برای شان جایز نبوده و طبیعی است که این مقدار نسبت به اشخاص و حالات متفاوت است، این چیزی است که من آن‌را ترجیح می‌دهم و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

خطاب به معترضین در یمن؛ تنها ارتش مسلمانان می‌تواند فلسطین را آزاد سازد!

  • نشر شده در یمن

(ترجمه)

در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان برای یادبود از روز بین‌المللی قدس در پایتخت یمن، "صنعا" و چندین ولایات که تحت کنترول هوثی‌ها است، تظاهرات صورت گرفت. سخنرانی‌هایی‌که در جریان این اعتراضات صورت گرفت، نشان داد که موقف مردم یمن از گذشته تا حال حمایت مردم فلسطین و فرزندان امت در دفاع از شعایر و محرمات اسلام و مقاومت آن‌ها در برابر نیرو‌های اشغال‌گر صهیونست بوده است.

لذا لازم است تا به موارد ذیل اشاره نمائیم:

یکم) اشغال فلسطین توسط یهود برعلاوۀ کشتار، بی‌جا ساختن و مهاجر ساختن مسلمانان یکی از بزرگ‌ترین مصیبت‌هایی است که امت بعد از انهدام خلافت با آن مواجه شده است. در حالی‌که در اواخر خلافت عثمانی‌ها با وجود ضعف، دولت خلافت قادر بود تا به حیث دژ محکم و غیر قابل نفوذ علیه پلان‌های شوم صهیونست‌ها برای اشغال فلسطین که در عقب آن غرب کافر قرار داشت، مقابله نماید. قضیه فلسطین به طور عام در تمام سرزمین‌های اسلامی و به طور خاص در کشور‌های کفری فضا گیر شد. راه‌حل این موضوع از زمان ورود یهود در فلسطین با حمایت انگلیس و فرانسه در سال‌های 1920 م تا اکنون که در هر روزنامه و رادیو پخش می‌گردد، تنها در بطن برگذاری کنفرانس‌ها، راه پیمائی‌ها و راه حل‌های پوچ و بی‌معنی خلاصه ‌گردیده است.

دوم) حقیقت موضوع فلسطین این است که آن قضیه سرنوشت‌ساز تمام مسلمانان است و این سرزمین اسلامی توسط کفار استعمار‌‌گر غصب و اشغال گردیده است. اولین بار خلیفۀ راشد حضرت عمر رض بن خطاب آن را فتح و صلاح‌الدین ایوبی آن را آزاد ساخت. امروز فلسطین در انتظار کسی است تا آن را از کثافت یهود پاک و آزاد سازد.

سوم) وظیفه مسلمانان است تا فلسطین را دوباره جزء سرزمین‌های اسلامی سازند؛ فلهذا، باید بدانند که چگونه به شکل اساسی و درست توسط اسلام و ارتش اسلامی که پرچم جهاد را در اهتزاز در آورده و قلعه‌های یهود را به خاک یکسان نمایند، این مشکل را حل سازند. این را بدانید که فلسطین توسط شعار‌ها، کنفرانس‌ها، راه پیمائی‌ها و ایستادن در مقابل دروازه‌های مساجد برای تقاضای پول از مسلمانان، هرگز از چنگال یهود آزاد نمی‌گردد. باید کاملاً واضح باشد که قضیه فلسطین یک موضوع حیاتی مسلمانان است و باید مرجع راه‌حل آن قوانین الله سبحانه و تعالی باشد و غیر از آن هر راه حلِ دیگر باطل است. آزاد سازی آن، مسئولیت امت اسلامی مخصوصاً ارتش مسلمانان است تا توسط جهاد فی سبیل الله برای رهاسازی آن اقدام نمایند نه توسط مذاکرات بیهوده و دعوت برای عادی سازی روابط که توسط عباس و حکام مزدور در سرزمین‌های اسلامی رهبری می‌گردد.

چهارم) مفکوره چنین راه پیمائی‌ها برای یاد‌آوری مسلمانان از روز بین‌المللی قدس توسط ایران و پیروان آن آغاز شد. اما جالب این که از زمان آغاز چنین راه پیمائی‌ها تا اکنون، ما شاهد هیچ گونه حملات موشکی بالای یهود نبوده ایم! ما از اشخاص که خود را ریشه‌های مقاومت می‌نامند، در شگفتیم، زیرا آن‌ها به طور عام امت را و به طور خاص مردم فلسطین را با اعمال شان احمق ساخته و با شعار‌های بیهوده، فریب می‌دهند. در حقیقت ما خواستار عملِ هستیم که باعث سرنگونی یهود و خواری آن‌ها گردد.

پنجم) قضیه فلسطین چهره اصلی و حقیقی حکام قبلی و فعلی را کاملاً برملا ساخت. این حکام تنها با فروختن فلسطین راضی نشدند، بلکه در عادی‌سازی روابط با دولت یهود رقابت نمودند. در حقیقت کشور‌های خلیج با عادی‌سازی روابط با دولت یهود خود را در مقابل آن‌ها خوار و ذلیل ساخته اند. در واقع تمام حکام سرزمین‌های اسلامی باید توسط دولت اسلامی که باعث وحدت میان مسلمین و حفاظت اسلام توسط ارتش واحد و یک امام می‌گردد، تعویض گردد و یکی از مسؤلیت‌های اساسی دولت اسلامی وحدت سرزمین‌های می‌باشد که توسط غرب استعمار‌‌گر پارچه پارچه گردیده است. از این که برگرداندن فلسطین تحت حاکمیت اسلام واجب است؛ لذا، لازم است تا برای تأسیس دولت اسلامی تلاش صورت گیرد، زیرا آزاد سازی فلسطین تنها مسئولیت دولت اسلامی توسط ارتش واحد می‌باشد. قاعده شرعی این است "هر چیزی‌که بدون آن واجب ادا نمی‌گردد، خودش نیز واجب است". پس بالای تمام مسلمانان و حرکات اسلامی فرض است تا با سرعت و انرژی کامل برای سرنگونی حکام خائن و نصب یک خلیفه برای تمام مسلمانان کار نمایند تا احکام الله سبحانه و تعالی تطبیق و از تحقیر و ظلم یهود که الله سبحانه و تعالی آن‌ها را خوارترین و زشت‌ترین مردم دنیا خطاب نموده و از زیر نفوذ حکام خائن مسلمانان، رهائی یابیم. حزب‌التحریر از شما دعوت می‌نماید تا در چنین مبارزه و پیکار اشتراک ورزید.

ششم) قدرت‌های بین‌الملل در پشت پرده در قضایای امت به شمول قضیه فلسطین فضولانه دخالت می‌نمایند و این قضایا را بر محور منافع و نفوذ خود می‌چرخانند. اما به خواست الله سبحانه و‌تعالی در آیندۀ نزدیک تمام این دسائس و پلان‌های شوم کفار توسط خلافت راشدۀ ثانی بر منهج پیامبر صلی الله علیه و‌سلم به خاک یکسان خواهد شد و زمان آن نزدیک و هلال ماه درخشان دولت خلافت ظاهر گردیده است. الله سبحانه و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ٥٣﴾ [یوسف:21[

ترجمه: الله بر كار خود چيره و مسلّط است، ولي بيش‌تر مردم ( حكمت و لطف تدبيرش را) نمي‌دانند.‏

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه یمن

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...

نظام آموزشی پاکستان ناقص و فاسد است، باعث بدبختی می‌شود و جلو پیشرفت را می‌گیرد

(ترجمه)

بدبختانه از بدو ایجاد پاکستان هرگز روی نظام معارف/آموزش این کشور کار نشده و به فساد گراییده است. این امر منجر شده‌است تا میلیون‌ها پسر و دختر از تعلیم و تربیه/آموزش و پرورش محروم شوند، حال‌آن‌که اسلام دستور به فراگیری علم داده‌است. نظام آموزشی به جا مانده از بریتانیای استعمارگر، علوم اسلامی را از علوم تجربی جدا کرده‌است تا دو نهاد جداگانه تحت نام مدارس عادی و مدارس دینی به وجود آیند. این چارچوب بدون در نظرداشت حکم اسلام در رابطه به این موضوع هنوز تطبیق می‌شود. بر خلاف تمدن غرب، چیزی به‌نام جدایی دین از زندگی در اسلام وجود ندارد. اسلام اساس تمام دیدگاه‌ها و اعمال زندگی‌مان را تشکیل می‌دهد، درحالی‌که نظام تحصیلی فعلی از یک سو یک تعداد رجال دنیایی را عرضه می‌کند که به اسلام منحیث یک ایدیولوژی جهانی نمی‌بینند،‌ و از سوی دیگر اشخاصی را تربیه می‌کند که توانایی تطبیق اسلام را در زندگی عملی‌‌شان ندارند. این انشعاب منجر به انحطاط فکری، پذیرش مفاهم غربی،‌ رشد احساسات غربی، کاهش علما، مفکرین شایسته و سیاست‌مداران مخلص شده‌است؛ به همین دلیل مردم از «خلأ رهبری» شکایت دارند.

هدف و پالیسی نظام آموزشی فعلی این است تا اسلام را از حوزۀ عملی دور نگهدارد و آن را به یک مضمون علمی تبدیل کند،‌ درحالی‌که اسلام به پیشرفت شخصیت‌های پویا، مخلص و آگاه دستور می‌دهد. اما خلافت افراد را به روش اسلامی تثقیف می‌کند تا بتوانند اسلام را در زندگی فردی و سیاسی‌شان تطبیق کنند. آن‌ها می‌دانند که هدف زندگی‌ در این دنیا عبادت و کسب رضایت الله سبحانه و تعالی است‌، نه دور کردن اسلام از زندگی سیاسی‌. این طرز دید باعث می‌شود تا فرزندان پسر و دختر امت اسلامی دین‌شان را به‌عنوان مجموعه‌یی ببینند که به مشکلات اقتصادی،‌ سیاسی، داخلی و خارجی امت راه‌حل دارد؛ به همین خاطر است که تمدن اسلامی بیشتر از یک هزاره علم‌دار هدایت بشر بود. دولت اسلامی فرزندان با استعدادی را به ارمغان آورد که در زمینه‌های گوناگون اعم از ریاضیات، طب، فقه و نجوم پیش‌گام بودند. زبان عربی، زبان رسمی خلافت، به نشانۀ مردان و زنان تحصیل‌کردۀ جهان تبدیل شده‌بود، و شهرهای تحت حاکمیت دولت خلافت به مقاصد ارزش‌مند کسب تحصیل برای اروپائیان تبدیل شده‌بود.

برعلاوه، نظام فعلی روش‌های تدریس غلطی را نشر می‌دهد که روی یادگیری مجمل طوطی‌وار تمرکز دارد، نه روی رشد فکری که افکار شخص را به احساسات‌اش به‌منظور ایجاد وضاحت ارتباط می‌دهد؛ این دلیل انحراف از تفکر عقلی است که طی قرن‌ها معیار سنجش تمدن اسلامی به‌حساب می‌آمد. به‌علاوه، کمبود سهولت‌های مناسب در مکاتب، ازجمله نبود استادان مسلکی و شایسته نیز قابل رویت است.‌ اکثر مضامین در بیشتر مکاتب به زبانی تدریس می‌شود که نه زبان قرآن و نه هم زبان مادری شاگردان است. پاکستان در میان ۱۲۰ کشور جهان از لحاظ تعلیم، مقام ۱۱۳ را از آن خود کرده‌است. ناکامی‌های حکومت در پالیسی و بودجۀ به افزایش سکتور خصوصی تحصیلات انجامیده است، حتی پوهنتون‌ها/دانشگاه‌های خصوصی نیز رایج شده‌است. بناءً بار اقتصادی والدین افزایش یافته است. با این وجود، اکثر والدین احساس می‌کنند که نیاز به استخدام استادان خصوصی دارند و این باعث چندین برابر شدن زمان، تلاش و فیس آموزش می‌شود. به‌خاطر این‌همه کاستی‌ها، اکثر شاگردان/دانش‌آموزان دوست دارند برای تحصیلات عالی خود به غرب سفر کنند. بناءً با فرار مغز‌ها از پاکستان و دیگر سرزمین‌های اسلامی، جوانان ارزشمند و با استعدادی را از دست می‌دهیم که باید مصدر خدمت به امت مسلمه قرار گیرند. آنان دلیلی برای برگشت به پاکستان ندارند چون تحصیلاتی را کسب کرده‌اند که فراتر از صنعت و زراعت موجود در این کشور می‌باشد، و دولت در ایجاد ارتباط بین تحقیقات و نیازمندی‌های صنعتی و زراعتی ناکام بوده‌است.

نظام آموزشی پاکستان ابزاری بیش نیست که مسلمانان را از عقیدۀ اسلامی و میراث اسلامی‌شان دور می‌کند و مانع احیاء اسلام و پیشرفت‌شان می‌شود.

پالیسی استعمار تطبیق طرح تحصیلی است که دربرگیرنده نصاب و هدفی می‌باشد که ارتباط مسلمانان با عقیدۀشان را با ترویج مفاهیم سکولریزم،‌ لیبرالیزم، دموکراسی،‌ نقش انسان به حیث شارع و دیگر مفاهیم مبدئی غرب تأمین می‌کند، مفاهیمی‌که اساسات‌اش توسط بریتانیا در جریان اشغال ریخته شده‌است و امروز توسط امریکا، اروپا و دیگر سازمان‌های استعماری از قبیل بانک جهانی نظارت می‌شود. بنابراین کتاب‌هایی‌که از طرف دولت، و هم‌چنان کتاب‌هایی‌که در مکاتب خصوصی تدریس می‌شود، توسط اساتید غربی تألیف و خاصتاً برای پاکستان طرح شده‌است. پلان‌شان این است تا از اسلام تنها یک تصویر دینی محض را ارایه دهند. آن‌ها می‌خواهند مفاهیم فاسد روشن‌فکران، فیلسوفان و دانش‌مندان غربی را در این سرزمین اسلامی  مستحکم کنند و علاقمندی به ادبیات و روش زندگی غربی را ترویج دهند. هدف‌شان تربیۀ شخصیت‌های سکولری است که به ایدیولوژی سرمایه‌داری و قوانین بشری رجوع کنند.

در نظام کنونی مدارس،‌ اسلام به شکل نظری تدریس می‌شود، طوری‌که هیچ ارتباطی با واقعیت زندگی برقرار نمی‌کند. نصاب تعلیمی مدارس به یک تعداد احکام معین عبادی و اخلاقی گذشته، به‌طور مثال میراث، نکاح و طلاق خلاصه می‌شود. سایر احکامی‌که به معاملات، داد و ستد اقتصادی، و‌ امورات و مسایل خارجی که به حاکمیت ارتباط دارد نادیده گرفته می‌شود.

بودجۀ دولت کفایت فراهم‌آوری منابع،‌ سهولت‌ها و اساتید ورزیده‌ و متخصص را برای تولید، تحقیق، تکنالوژی و پیشرفت نمی‌کند.

پیشرفت نظام آموزشی مطابق عقیدۀ اسلامی

الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ﴾ (تحریم: ۶)

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! خود و خانودۀ خویش را از آتشی که هیزم آن انسان‌ها و سنگ‌ها است نگهدارید.

دولت اسلامی مسئولیت آموزش و پرورش پسران و دختران امت را بر عهده خواهد گرفت. هدف اصلی‌اش ایجاد راهکار آموزشی است که شخصیت‌های اسلامی را با عقلیه و نفسیۀ قوی رشد دهد. بنابر‌این نصاب تعلیمی  را به نحوی توسعه می‌دهد که مهارت‌های فکری، تفکر تحلیلی و علاقه به آموختن علم به‌منظور کسب ثواب و رضایت الله سبحانه و تعالی و نیز همکاری‌های معنادار با جامعه را در شاگردان/دانش‌آموزان می‌پروراند. حزب‌التحریر در مقدمۀ قانون اساسی خود در مادۀ ۱۷۰ چنین استنباط کرده‌است: «عقیدۀ اسلامی اساس نصاب تعلیمی اسلام را تشکیل می‌دهد، بناءً معیار پذیرش معلومات را از زاویۀ تصدیق و باور به آن قرار داده‌است، نه از این زاویه که آن‌ها اطلاعات محض است.»

علوم تجربی در هر سطح تعلیمی با هدف ایجاد تحقیق، توسعۀ و فن‌آوری جدید مورد اولویت قرار می‌گیرد تا خلافت در عرصۀ نوآوری‌های صنعتی، صحی/بهداشتی، مهندسی و سایر نیازهای عملی بشر پیشتاز جهان باشد. علم و فناوری با نیازهای عملی و محرک‌اش مانند صنعت، زراعت و مراقبت‌های صحی/بهداشتی ارتباط داده خواهد شد. این همان چیزی‌ست که استفادۀ داکتران/پزشکان، دانشمندان و انجنیران/مهندسان موجود در میان امت را به بهترین وجه ممکن تضمین می‌کند. ازین‌رو، ازدواج پسران و دختران توانای امت با هدف علیای ایجاد انقلاب در عرصۀ خلاقیت و تولیدات انجام می‌شود، و خلافت را به سمت یک قدرت پیشتاز سوق می‌دهد. علوم فرهنگی نیز در سطوح ابتدایی و متوسطه بر طبق راهکارهای خاصی تدریس می‌شود که مفاهیم و قوانین اسلامی را نقض نمی‌کند. این علوم فرهنگی در عرصۀ تحصیلات عالی مانند سایر علوم مورد مطالعه قرار می‌گیرد، با این شرط که باعث انحراف از راهکار تعلیمی و هدف‌اش نشود. حزب‌التحریر در مقدمۀ قانون اساسی خود در مادۀ ۱۷۴ در مورد علوم فرهنگی چنین استنباط کرده‌است: «از آن‌جایی‌که آموختن آن‌چه موجب انحراف، گمراهی و ضعف در عقیده می‌شود به آسانی بر کودکان تأثیر می‌گذارد، بناءً تدریس این نوع دانش حتی در کم‌ترین مقدار برای سطوح آموزشی ابتدایی و متوسطه جایز نمی‌باشد.»

زمان برابری به زبان عربی و علوم اسلامی اختصاص داده خواهد شد تا اطفال‌مان در فراگیری اصول دین و پیاده‌سازی اسلام به پخته‌گی برسند. فرهنگ اسلامی در تمامی مقاطع تعلمیی تدریس خواهد شد. بااستعدادترین پسران و دختران‌مان به فقیه شدن تشویق خواهند شد تا فهم اسلام در زندگی عملی در دستان بهترین اشخاص قرار گیرد. حزب‌التحریر در مقدمۀ قانون اساسی خود در مادۀ ۱۷۳ استنباط کرده‌است این‌که: «هدف از تدریس تمام این علوم در دورۀ مکتب این است که شخصیت اسلامی شاگرد/دانش‌آموز ساخته شود، برای ورود به عرصۀ عملی زندگی آماده شوند، با ادامۀ تحصیلات عالی به شخصیت‌های متمایزی تبدیل شوند که لازمۀ ارتقای سطح علمی امت است، و برای هدایت جهان و بیرون بردن تمام مردم از ظلمت کفر به نور اسلام و از ظلم و ستم قوانین بشر به عدالت شریعت الهی آماده شوند.» در مادۀ ۱۷۵ حزب‌التحریر آمده‌است: «دلیل این ماده از عمل رسول الله صلی الله علیه و سلم است، زیرا ایشان احکام اسلام را به مردان و زنان و پیران و جوانان آموزش می‌دادند امری‌که به تدریس اسلام به تمام نسل‌ها و یادگیری موضوعات‌اش در تمام سطوح تعلیمی دلالت دارد.»

دولت خلافت سهولت‌هایی را برای مکاتب و برنامه‌های آموزشی را برای معلمان فراهم می‌آورد تا دانش نوین را رشد دهند و روش‌های تدریس عقلی و منطقی را برای سهولت در یادگیری حاصل کنند. آموزش و تعلیم از سطح ابتدایی تا عالی ارائه، و به تحقیق و پژوهش اولویت داده خواهد شد.

خلافت به‌منظور تأمین بودجۀ آموزشی مجدداً به نسل درآمدزای خود ساختار خواهد داد تا روند رشد آموزشی را طبق احکام شریعت تسریع کنند. به‌علاوه، درآمد بالایی را از مالکیت‌های عمومی مانند انرژی و شرکت‌های دولتی مانند شرکت‌های ساختمانی بزرگ و تولیدکننده‌گان ماشین‌آلات به‌دست خواهد آورد. هم‌چنین به مالیات سرسام‌آور بر عاید و فروش که موجب افول فعالیت‌های اقتصادی شده‌است پایان خواهد داد. خلافت از بازپرداخت قرضه‌ها/وام‌های سودی به استعمارگران و دیگران که یک سوم هزینه‌های پاکستان را به‌عنوان خدمات بدهی می‌بلعند خودداری می‌کند، و اگر این قیودات برای انجام تعهدات‌اش کافی نباشد، فقط از کسانی‌که می‌توانند نیازهای اولیه و برخی از تجملات خود را تأمین کنند، مالیات موقتی را بر ثروت‌شان وضع خواهد کرد. خلافت باری‌دیگر امت را همانند قرن‌ها قبل به عنوان چراغی برای علم و دانش برخواهد انگیخت. حزب‌التحریر در مقدمۀ قانون اساسی خود در مادۀ ۱۷۹ چنین استنباط کرده‌است: «هرچه برای انجام یک ماموریت و وظیفه لازم باشد خود آن نیز یک ماموریت و ظیفه است». کتاب‌خانه‌ها و آزمایش‌گاه‌ها و سایر ابزار رشد علم جزء امور امت است که امام باید آن را کنترول کند و زیرا از کوتاهی در برابر آن مورد بازخواست قرار خواهد گرفت.»

حزب‌التحریر – ولایه پاکستان

مترجم: راشد مسلم

ادامه مطلب...

مسجدالأقصی و طرح یهودسازی قدس؛ مسئولیت مسلمانان چیست؟!

  • نشر شده در سیاسی

(قمست چهارم)

(ترجمه)

در بخش قبلی پیرامون مرحلۀ سختی از تاریخ امت اسلامی؛ مرحله حمله صلیبیان به سرزمین­های اسلامی به ویژه به سرزمین شام و غصب مسجدالأقصی مبارک صحبت کردیم. بیش از نودسال متوالی در آنجا نه صدای آذان بلند می­شد و نه هم نماز اداء می­شد و مسلمانان از مسافرت به سوی آن از تمام نقاط زمین منع شده بودند. این حکم در تمام این دوران سیاه تاریخ این مسجد، معطل و معلق بود. در این بخش مهم­ترین دروس و عبرت­های این دوران مهم از تاریخ امت اسلامی را به شکل عام و از تاریخ مسجدالأقصی به طور خاص بیان می­کنیم، زیرا حوادث تاریخی درس بزرگی برای نسل­های آینده در طول تاریخ به همراه دارد، به خصوص در این مرحله از تاریخ که ما شاهد اغتصاب و تجاوز جدید برادران بوزینه­ها وخوک­ها هستیم. بلی، همان اربابان صلیبی و مزدوران شان در جنگ با اسلام و این ادامه همان دوران سیاه از جنگ­های صلیبی­ست.

درس اول: جاه­طلبی­های کفار غربی و شرقی و مکر و فساد علیه این مسجد در طول تاریخ به ویژه در دوران جنگ­های صلیبی تا به امروز ادامه داشته و متوقف نشده است. علیه مسجدالأقصی، لشکرکشی­های هدف­مندانه و متوالی صورت گرفته است که در طی دو قرن 9 حمله علیه آن صورت گرفته است. علت و سبب آن این­ست که مسجدالأقصی در عقیده امت از جایگاه خاصی برخوردارست و دشمن بطور مستمر تلاش ورزیده است تا علیه اسلام، مسلمانان، افکار و شعائر آن دسیسه­سازی و مکر نماید و حمله به این مسجد جزئی از طرح و نقشه آن می­باشد. زمانی­که صلیبیان مسجدالأقصی را غصب کردند، برای تخریب آن دست بکار شدند و ادای نماز را در آنجا ممنوع قرار دادند، با آن‌که مسلمانان در زمان فتح آن هیچ یک از مسیحیان را از ادای عبادات در کلیساها و کنیسه­های شان باز نداشتند. در حقیقت این کار مسلمانان، اجراء و وفا نمودن به عهد وپیمان عمر فاروق رضی الله عنه، خلیفه عادل مسلمانان در عصر عمری بود. این برای امت اسلامی تا به روز قیامت درسی است که مکر و نیرنگ مسیحیان علیه مسجدالأقصی از طریق سازمان­های بین‌المللی  و توافق­نامه­ها و به اصطلاح معاهدات صلح پایان ناپذیرست.

درس دوم: شوق و اشتیاق نسبت به أقصی بخاطر تنفیذ وصیت رسول الله صلی الله علیه وسلم در عصر صحابه بزرگوار؛ محرک و دافع اصلی آزادسازی آن بود. شوق و محبت أقصی و مسئولیت آزادسازی آن که مربوط به عقیده امت می­باشد و نیز تلاش مستمر و خستگی ناپذیر بعد از فتح آن برای پاک­سازی‌اش از چنگال و پلیدی­های کفر؛ دافع و محرک اصلی وحدت بخشیدنش بود، به گونه که در طول مدت غصب و إشغال أقصی، جهاد متوقف نشد و بعد از جنگ سرنوشت­ساز حطین در دشت فلسطین تاج آزادی را کسب کرد. امروز هم باید انگیزه و محرک آزادسازی آن، انگیزۀ عقیدتی و ایمانی باشد؛ نه انگیزۀ قومی، ملی و مردمی؛ زیرا هر یک از این­ها به شکست فجیعی مواجه شدند. أقصی را فقط مردانی می­توانند آزاد سازند که پیمان صدق و اخلاص را با الله سبحانه وتعالی بسته باشند، مانند: نورالدین آل زنگی و الظاهر بیبرس و صلاح الدین ایوبی.

درس سوم: ماهیت و سرشت امت اسلامی و صفات آن؛ امت اسلامی دارای ماهیت اساسی و منبع معتبر بوده که اصل آن ثابت و فرع آن در آسمان می­باشد که به فرمان پروردگارش در هر زمان ثمره‌اش را می­دهد:

﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِى السَّمَاءِ﴾ [ابراهیم: 24]

ترجمه: بنگر که الله سبحانه و تعالی چگونه مثل می­زند: سخن خوب به درخت خوبی می­ماند که تنه آن (در زمین) استوار و شاخه­هایش در فضا (پراکنده) باشد.

علماء در بازگشت وحدت این امت در یک دولت واحد و تحت یک رهبریت واحد تأثیر به سزای داشته اند؛ به گونه‌ای که امت در عصر آل زنگی وحدت خود را حاصل نمود. فضل و برتری مرهون تلاش­های علمای با تقواست که بطور مستمر و خستگی ناپذیر در تشویق امت و رهبران آن برای آزادسازی مقدسات، سرزمین­ها و بندگان اعمال شاقۀ را انجام داده اند:

«إنَّ العُلَمَاءَ وَرَثَةُ الأنبِیَاء وَ إنَّ الأنبِیَاءَ لَم یُوِّرَثُوا دِینَارًا وَ لَا دِرهَمًا، إنَّمَا وَرَثُّوا العِلمَ، فَمَن اَخَذَهُ اَخَذَ بِحَظٍّ وَّافِرٍ» (صحیح بن حبان)

ترجمه: علماء وارثان انبیاء اند، انبیاء بعد از خود دینار و یا درهمی به ارث نگذاشتند، آنان علم به ارث گذاشته اند، کسی­که آن را فرا گیرد، در حقیقت بهرۀ عظیمی فرا گرفته است.

رهبران بزرگی هم‌چو آل زنگی و صلاح الدین ایوبی در طول دوران جهاد با علماء قرابت و هم‌نشینی داشتند و سرلشکر بودند، خواه آن لشکر با پیروزی مواجه می­شد و خواه با شکست. و در این امر، درس بلیغ و آشکاری برای علماء امروز می­باشد در زمانی‌که در حق مسجدالأقصی کوتایی صورت گرفته و حکام مسلمانان علیه آن دسیسه­سازی می­کنند؛ درست همان­گونه که بعضی حکام در زمان صلیبیان در حق آن کوتایی می­کردند. بلی، در این امر درسی برای علماء است تا باری دیگر امت را وحدت بخشند تا که مقدمۀ باشد برای بازگشت عزت امت و آزادسازی مقدسات آن.

درس چهارم: در طول تاریخ کفار نه به عهد و پیمان خود وفا کردند و نه هم به امان دادن شان. قرآن ما و سنت رسول گرامی ما صلی الله علیه وسلم شاهد این موضوع است. الله سبحانه وتعالی می­فرماید:

﴿لَا یَرقُبُونَ فِى مُؤْمِنٍ إِلًّا وَ لَا ذِمَّةً وَ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ﴾ [توبه: 10]

امام بغوی در تفسیر خود گفته است: «دشمنی مشرکین یک دشمنی شامل و فراگیری برای هر مؤمن است، یعنی این مشرکین     در صورتی­که بتوانند بر مسلمانان حمله کنند و آنان را مورد کشتار قرار دهند، هرنوع معاهده و ذمۀ که مقتضای وفا کردن به آن را می­طلبد، نقض می­کنند و به هر پیوند خویشاوندیی که دوستی و صمیمیت را می­طلبد پشت می­کنند.» کفار در طول تاریخ با امت اسلامی پیمانی‌شکنی کردند که بطور نمونه می­توان از پیمان‌شکنی صلیبیان در الرها، معرة النعمان و قدس و از پیمان شکنی مغولان در سمرقند و بخارا یادآور شد که علیه مسلمانان شمشیر خیانت را بکار بردند. در عصر حاضر نیز هیچ عهد و وعدۀ را با مسلمانان مراعات نخواهند کرد، مخصوصاً برادران بوزینه­ها و خوک­ها که هرگاه مصلحت ببینند، توافق­نامه­ها و معاهدات را که در سطح بین المللی به امضاء رسانده اند، نقض و زیر پا می­کنند. در این امر، برای مسلمانان عبرتی نهفته است که دین، خون و ناموس‌شان را از هیچ یک از کفار ایمن نشمارند. الله سبحانه وتعالی صادق­تر از همۀ توافق­نامه­ها و معاهدات بین­المللی بوده و مسلمانان باید که با کفار عزم و قصد جنگ و جهاد را بکنند تا که سرزمین­های اسلامی که آنان اشغال و به تصرف خویش درآورده اند را آزاد سازند. الله سبحانه وتعالی می­فرماید:

﴿فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِى الْحَرْبِ فَشَرِّد بِهِم مَّنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ﴾ [انفال: 57]

ترجمه: اگر آنان را در (میدان) جنگ دریافتی و بر آنان مسلط شدی، آن چنان آنان را درهم بکوب و پراکنده ساز که کسانی‌که در پشت سر ایشان قرار دارند (و آنان را حمایت می­کنند) عبرت گیرند (پراکنده شوند و عرض اندام نکنند).

درس پنجم: گمان می­بری که کفار متحد هستند، درحالی­که قلوب شان مختلف و متفرق است؛ ولی بازهم در جنگ با امت اسلامی توافق می­کنند. این مسئله در أعمال مسیحیان روشن و آشکار است، آنگاه که قصد جنگ با امت اسلامی را می­نمایند. به گونه مثال: کلیسای شرقی(قسطنطینه) همرای کلیسای غربی(روما) با وجود سال­های طولانی جنگ متفق و متحد شد و هم‌چنین ممالک و پادشاهان اروپا. در این درسی است برای امت اسلامی که در طول تاریخ، یهودیان و مسیحیان با وجودی­که در بین شان عداوت و دشمنی شدیدی وجود داشته است، ولی در جنگ با امت اسلامی مشت واحدی بشمار می­روند. دیگر این‌که؛ امریکا و کشورهای اروپایی نیز با وجود عداوت و نفرت در بین شان، در جنگ با اسلام متحد هستند. بنابر این، بطور عموم در بین کفر در جنگ و شرّ علیه اسلام و مسلمانان هیچ فرقی وجود ندارد.

این بارزترین دروسی بود از دوران جنگ­های صلیبی در مقابل امت اسلامی و مسجدالأقصی مبارک. در حقیقت جاه‌طلبی­ها و آرزوهای صلیبی علیه امت اسلامی و مسجدالأقصی پایان نیافته است و این روزها؛ صلیبی جدیدی با دو سر از نو بمیان می­آید و نیز زاده آن؛ صهیونست جهانی پا به صحنه حیات می­گذارد. در بخش بعدی از تجدد حملات در عصر جدید تحت نام­ها و مسمیات جدید که در زیر چتر سازمان شریر ملل بعد از جنگ جهانی دوم جایگزین شد، صحبت خواهیم کرد. بلی، در بخش بعدی پیرامون زاویه پنجم؛ دسیسه­های غرب و صهیونست بعد از خلافت و در دوران قیمومیت انگلیس علیه فلسطین صحبت می‌کنیم.

نویسنده: حمد طبیب

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه